بررسی و تحلیل جایگاه میراث فرهنگی در برنامه ششم توسعه
محورهای موضوعی : مطالعات توسعه اجتماعی ایرانشهریار ساجدی رئیسی 1 , سید ذکریا ادیانی 2 , محمد زمان محمدی رئیسی 3
1 - پژوهشگر مسائل فرهنگی و دکتری جامعه شناسی فرهنگی، دانشگاه مازندران، مازندران، ایران.
2 - دانشجوی دوره دکترای جامعه شناسی اقتصادی و توسعه، دانشگاه مازندران، مازندران، ایران
3 - دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه و پژوهشگر مسائل اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه مازندران، مازندران، ایران.
کلید واژه: میراث فرهنگی ملموس و ناملموس, فرهنگ بومی و محلی, توسعه پایدار,
چکیده مقاله :
میراث فرهنگی به مثابه اصالت و هویت افراد جامعه، بخش گستردهای از فرهنگ عمومی است که به بخشی گرایی و مصرفی گرایی دچار شده است. بسیاری از نمادها و مصادیق میراث فرهنگی مطرود مانده یا فراموش شده اند و این روند فراموشی و بی تفاوتی- آگاهانه یا ناآگاهانه- با سرعت بسیار سرسام آوری همچنان ادامه دارد. این پژوهش با روش کتابخانهای و تحلیل اسنادی به شناسایی انواع و مصادیق میراث فرهنگی و بررسی جایگاه آن در برنامه ششم توسعه پرداخته است. یافتهها نشان میدهد در برنامه ششم توسعه بر تعیین تکلیف کسب و کارهای گردشگری و نیز درآمد موزهها و آثار تاریخی، احیای روستاهای دارای بافت تاریخی، تعیین وظایف دستگاههای اجرایی در رابطه با گردشگری و میراث فرهنگی و واگذاری بخشی از امور اجرایی به بخشخصوصی تاکید شده است. اما غالبا به میراث فرهنگی دینی، و نیز مادی و سودآور توجه شده است و با توجه به گستردگی میراث فرهنگی ملموس در ایران، تاکید این برنامه بر آن محدود و ناکافی میباشد. علاوه بر این، عملکرد این برنامه نسبت به میراث فرهنگی ناملموس، گزینشی، به همراه بی تفاوتی، انحصارگرایی، حاشیه رانی و یا طرد بوده است. برای گریز از این چالش؛ شناسایی، نگهداری و بازسازی میراث فرهنگی؛ آموزش همگانی و رسمی؛ گسترش تنوع فرهنگی، چند جانبه نگری و عدالت فرهنگی؛ ایجاد فضای تنفس برای فرهنگ بومی، محلی و قومی؛ و محوریت انسان در توسعه، از نکاتی است که باید در برنامههای توسعه بر آنها تاکید شود تا موجبات پیشرفت کمی و کیفی توسعه پایدار، مردمی و انسانی فراهم آید.
Cultural heritage, as the authenticity and identity of people in the society, is a large part of public culture that has suffered from sectionalism and consumerism. Many symbols and examples of cultural heritage have been neglected or forgotten, and this process of forgetting and indifference - knowingly or unknowingly - continues at a very alarming rate. This research, using the library method and document analysis, has identified the types and examples of cultural heritage and investigated its place in the sixth development plan. The findings show that in the 6th development plan, emphasis is placed on determining the duties of tourism businesses as well as the income of museums and historical monuments, revitalizing villages with historical context, determining the duties of executive bodies in relation to tourism and cultural heritage, and handing over part of the executive affairs to the private sector. has been However, attention has often been paid to religious cultural heritage, as well as material and profitable, and considering the extent of tangible cultural heritage in Iran, the emphasis of this program on it is limited and insufficient. In addition, the performance of this program towards intangible cultural heritage has been selective, along with indifference, exclusivity, marginalization or rejection. To avoid this challenge; Identifying, maintaining and restoring cultural heritage; public and formal education; Expanding cultural diversity, multilateralism and cultural justice; creating a breathing space for indigenous, local and ethnic culture; And the human centrality in development is one of the points that should be emphasized in development plans in order to provide the quantitative and qualitative progress of sustainable, human and human development.
احمدی، حمید و بیدالله خانی، آرش (1393). پساتوسعه گرایی و بازنماییهای انتقادی از گفتمان توسعه؛ رویکردی مردمی، مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال پنجم، شماره سوم، صص 47-63.
افخمی، بهروز (1395). راهبرد توسعه اقتصادی مبتنی بر میراث فرهنگی. فصلنامه سیاستهای راهبردی و کلان، سال چهارم، شماره چهاردهم، تابستان 95، صص 27-48.
آزاد ارمکی، تقی (1394). عقب ماندگی و توسعه در ایران، فصلنامه برنامه ریزي رفاه و توسعه اجتماعی، شماره 22، صص 52-77.
بابایی فرد، اسد الله (1389). توسعة فرهنگي و توسعة اجتماعي در ايران؛ فصلنامة علمي پژوهشي رفاه اجتماعي، سال دهم، شماره 37 ، صص 7- 37.
پیترز، جان ندروین (1394). نظریه توسعه: فرهنگ، اقتصاد، جامعه، ترجمه انور محمدی، تهران: نشر گل آذین،
_ تومه، ژرژ (1373)، توسعه فرهنگي و محيط زيست، ترجمه محمود شارع پور، تهران، مرکز پژوهشهاي بنيادي.
خلاصه گزارش عملكرد قانون برنامه ششم توسعه در سال 1397، تهران: سازمان برنامه و بودجه كشور، مركز اسناد، مدارك و انتشارات.
رئیسی فر، محدثه (1397). میراث فرهنگی و اقتصاد خلاق؛ دومین همایش ملی میراث فرهنگی و توسعه پایدار، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
زاهدی مازندرانی، محمدجواد (1398). نقد سند الگوي پایه اسلامی - ایرانی پیشرفت از منظر الزامات توسعه، برنامه ریزي و آمایش فضا، دوره 23.
سلیمی، مینو (1397). جایگاه طرح ملی مردم نگاری در سرزمین در توسعه پایدار، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
سن، آمارتیا (1386). اهمیت فرهنگ در توسعه چقدر است؟ ترجمه: محمود سلیمی و محمد ندیری، اقتصاد سیاسی، سال دوم، شماره 5 و 6.
شایانی فر، مجید و نوری، فاطمه (1397). تعامل یا تقابل آمایش سرزمین با بافت میراث تاریخی؛ دومین همایش ملی میراث فرهنگی و توسعه پایدار، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
صالحي اميري، سيد رضا (1388): انسجام ملي و تنوع فرهنگي. پژوهشكده تحقيقات استراتژيك، چاپ اول، تهران.
ضیایی، آرام (1395). پساتوسعه (نظریه، عمل، مسائل و چشم اندازها)، ترجمه: موسی عنبری، ابوذر قاسمی نژاد و میلاد رستمی، تهران: نشر علم.
علوی، لیلا و رنج پور، رضا (1393). گفتمانی بدیل برای توسعه: رویکرد انسان شناختی به مفهوم توسعه. فصلنامه پژوهشهای اقتصادی، سال چهاردهم، شماره اول، صص 169-192.
عنبری، موسی(1395). جامعه شناسی توسعه: از اقتصاد تا فرهنگ، تهران: انتشارات سمت.
فدایی نژاد، سمیه و حناچی، پیروز(1393). بررسی و تبیین سیر تحول سیاستها و برنامههای نگهداری از میراث فرهنگی، بازه زمانی سال 1357 تا 1391؛ دو فصلنامه معماری ایرانی، دوره 3، شماره 5، صص 21-37.
قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (1396-1400).
موثقی، احمد (1383). توسعه؛ سیر تحول مفهومی و نظری. مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 63، بهار 83، صص 223-252.
مومنی، سمیه و درویشی، هادی (1398). نگاهی به مکتب پساتوسعه؛ فرهنگ رسانه، سال هشتم، شماره 32، صص 85-104.
نظام بهرامی، کمیل (1398). فرهنگ، جامعه و خودبنیادی، بیست و یک مقاله و مصاحبه در حوزه فرهنگ و جامعه، صص 191-212.
نقوی، محمدرضا؛ پایدار، ابوذر و قاسمی، یاسر(1391). بررسي و تحليل نقش فرهنگ در توسعه مناطق روستايي با رويكردهاي توسعه پايدار؛ سال ششم- شماره 67 و 68 ص 93- 105.
ویلیس، کتی(1393). نظریهها و تجربههای توسعه، ترجمه: حسین ایمانی جاجرمی و پیمان پور رجب، تهران: نشر پژواک.
Baltà Portolés, J. (2018). Cultural Heritage and Sustainable Cities. Key Themes and Examples in European Cities. UCLG Committee on Culture Reports.
Bervar, M, & Trnavcevic, A. (2009). Importance of Culture for Sustainable Development. Managing Global Transitions 17 (3): 195–209.
Blake, J. (2017). From Traditional Culture and Folklore to Intangible Cultural Heritage: Evolution of a Treaty. Santander Art and Culture Law Review 2/2017 (3): 41-60. DOI: 10.4467/2450050XSNR.17.017.8422.
Cho, H. (2008). Conservation of Indigenous Heritage in the United States: Issues and Policy Development, The Journal of Arts Management, Law, and Society, 38.3, pp 187-204.
Dessein, J., Soini, K., Fairclough, G. and Horlings, L. (2015). Culture in, for and as Sustainable Development. Conclusions from the COST Action IS1007 Investigating Cultural Sustainability. University of Jyvaskyla, Finland.
Erbas, I. (2013). Perception of Cultural Diversity. Academic Journal of Interdisciplinary Studies MCSER Publishing, Rome-Italy. Vol 2 No 11. pp: 186-192. E-ISSN 2281-4612 ISSN 2281-3993.
Erbas, I. (2020). Cultural Diversity. Effects of global risk in transition countries, Tirana, Albania, pp 185-190.
Grazuleviciute, I. (2006). Cultural Heritage in the Context of Sustainable Development: Environmental research, engineering and management, No. 3 (37), pp: 74-79.
Hampton, M, P, (2005). HERITAGE, Local Communities and Economic Development. Annals of Tourism Research, Vol. 32, No. 3, pp. 735-759.
Husz, M, (2013). Main Aspects of Cultural Heritage Policy: Insights into the Cultural Heritage Landscape. Editor: Kovács, D. Pécs, Hungary, pp 133-140. ISBN 978-963-642-534-0.
Jameson, J, H. (2020). Cultural Heritage Interpretation. Encyclopedia of Global Archaeology. Washington, USA.
Jelincic, D. A. & Glivetic, D. (2020). Cultural heritage and sustainability: Practical Guide, Interreg Europe programme.
Labadi, S., Giliberto, F., Rosetti, I., Shetabi, L, & Yildirim, E. (2021). Heritage and the Sustainable Development Goals: Policy Guidance for Heritage and Development Actors: An initiative of the Sustainable Development Goals Working Group. International Council on Monuments and Sites – ICOMOS.
Lai, J, C. (2014). Indigenous Cultural Heritage and Intellectual Property Rights: Learning from the New Zealand Experience? Springer International Publishing Switzerland 2014. DOI 10.1007/978-3-319-02955-9.
Logan, W. (2007). Closing Pandora’s Box: Human Rights Conundrums in Cultural Heritage Protection. In Cultural Heritage and Human Rights, edited by Helaine Silverman and D. Fairchild Ruggles, pp. 33–52. Springer, New York.
Logan, W. (2009). Playing the Devil's Advocate: Protecting Intangible Cultural Heritage and the Infringement of Human Rights. historic environment, volume 22 number 3. pp 14-18.
Logan, W. (2012). Cultural diversity, cultural heritage and human rights: towards heritage management as human rights-based cultural practice. International Journal of Heritage Studies, pp 1-14.
Logan, W. (2014). Heritage Rights—Avoidance and Reinforcement. heritage & society, Vol. 7 No. 2, 156–169.
MacNeill, T. (2020). Indigenous Cultures and Sustainable Development in Latin America. Switzerland. https://doi.org/10.1007/978-3-030-37023-7_1.
Mergos, G, & Patsavos, N. (2017). Cultural Heritage and Sustainable Development: Economic Benefits, Social Opportunities and Policy Challenges. Publisher: Technical University of Crete. PP 21-42.
Mergos, G. (2017). Cultural heritage and the economic development agenda: Cultural Heritage and Sustainable Development: Economic Benefits, Social Opportunities and Policy Challenges. Publisher: Technical University of Crete. PP 81-96.
Miranda, M, M. (2019). The Resurgence of the Heritage of Indigenous Peoples of Thailand in the Aftermath of Development. Journal of Heritage Management 4(1) pp 73-84.
Naibei, P. (2014). Culture and Sustainable Development. Conference Paper. August 2014. DOI: 10.13140/2.1.2692.9928.
Ohlan, R. (2017). The relationship between tourism, financial development and economic growth in India. Future Business Journal 3, pp 9-22.
Parameswara, A. (2020). Exploring the Approaches of Culture on Sustainable Development: South East Asia Journal of Contemporary Business, Economics and Law, Vol. 21, Issue 5. pp 177-185.
Petti, L, Trillo, C, & Makore, B. N. (2020). Cultural Heritage and Sustainable Development Targets: A Possible Harmonisation? Insights from the European Perspective, Sustainability, 12, 926; doi:10.3390/su12030926.
Rivera, M, A. (2017). The synergies between human development, economic growth, and tourism within a developing country: An empirical model for Ecuador. Journal of Destination Marketing & Management, Volume 6, Issue 3, September 2017, PP. 221-232.
Ruggles, D, F. & Silverman, H. (2009). From Tangible to Intangible Heritage: Intangible Heritage Embodied, Department of Landscape Architecture, USA. pp 1-14. DOI 10.1007/978-1-4419-0072-2_1.
Seidl, A. (2014). Cultural ecosystem services and economic development: World Heritage and early efforts at tourism in Albania. Ecosystem Services 10 (2014) pp 164-171.
Silverman, H, & Ruggles, D, F. (2007). Cultural Heritage and Human Rights. New York: Springer Science and Business Media.
Sokhanvar, A., Çiftçioğlu, S., & Javid, E. (2018). Another look at tourism- economic development nexus. Tourism Management Perspectives, 26, pp 97-106. https://doi.org/10.1016/j.tmp.2018.03.002.
Tilbury, D & Mulà, I. (2009). Review of Education for Sustainable Development Policies from a Cultural Diversity and Intercultural Dialogue: Gaps and Opportunities for Future Action. Paris: UNESCO. ISBN: 978-1-86174-200-1.
UN, (2012). Realizing the Future, We Want for All ؛Report to the Secretary-General. UN System Task Team on the Post-2015 UN Development Agenda, New York, June 2012.
UNESCO, (2001). Universal Declaration on Cultural Diversity: Adopted by the 31st Session of the General Conference of UNESCO, PARIS.
UNESCO, (2003). Convention for the Safeguarding of the Intangible Cultural Heritage (The Intangible Heritage Convention).
UNESCO, (2005). The Convention on the Protection and Promotion of the Diversity of Cultural Expressions. Paris, 20 October.
UNESCO, (2009). UNESCO World Report: Investing in Cultural Diversity and Intercultural Dialogue: Executive Summary. Contributors: Rivière, F., Kutukdjian, G., Corbett, J, & UNESCO. Paris, France.
UNESCO, (2012). UN System Task Team on the Post-2015 UN Development Agenda: Realizing the Future We Want for All. New York.
Vries, G. d. (2020). Culture in the Sustainable Development Goals: The Role of the European Union. (2nd revised edition) ifa Edition Culture and Foreign Policy. https://doi.org/10.17901/AKBP1.06.2020.
بررسی و تحلیل جایگاه میراث فرهنگی در برنامه ششم توسعه
چکیده
میراث فرهنگی به مثابه اصالت و هویت افراد جامعه، بخش گسترده ای از فرهنگ عمومی است که به بخشی گرایی و مصرفی گرایی دچار شده است. بسیاری از نمادها و مصادیق میراث فرهنگی مطرود مانده یا فراموش شده اند و این روند فراموشی و بی تفاوتی- آگاهانه یا ناآگاهانه- با سرعت بسیار سرسام آوری همچنان ادامه دارد. این پژوهش با روش کتابخانه ای و تحلیل اسنادی به شناسایی انواع و مصادیق میراث فرهنگی و بررسی جایگاه آن در برنامه ششم توسعه پرداخته است. یافته ها نشان می دهد در برنامه ششم توسعه بر تعیین تکلیف کسب و کارهای گردشگری و نیز درآمد موزهها و آثار تاریخی، احیای روستاهای دارای بافت تاریخی، تعیین وظایف دستگاههای اجرایی در رابطه با گردشگری و میراث فرهنگی و واگذاری بخشی از امور اجرایی به بخشخصوصی تاکید شده است. اما غالبا به میراث فرهنگی دینی، و نیز مادی و سودآور توجه شده است و با توجه به گستردگی میراث فرهنگی ملموس در ایران، تاکید این برنامه بر آن محدود و ناکافی می باشد. علاوه بر این، عملکرد این برنامه نسبت به میراث فرهنگی ناملموس، گزینشی، به همراه بی تفاوتی، انحصارگرایی، حاشیه رانی و یا طرد بوده است. برای گریز از این چالش؛ شناسایی، نگهداری و بازسازی میراث فرهنگی؛ آموزش همگانی و رسمی؛ گسترش تنوع فرهنگی، چند جانبه نگری و عدالت فرهنگی؛ ایجاد فضای تنفس برای فرهنگ بومی، محلی و قومی؛ و محوریت انسان در توسعه، از نکاتی است که باید در برنامه های توسعه بر آن ها تاکید شود تا موجبات پیشرفت کمی و کیفی توسعه پایدار، مردمی و انسانی فراهم آید.
واژه های کلیدی: میراث فرهنگی ملموس و ناملموس، فرهنگ بومی و محلی، پساتوسعه، توسعه پایدار، تنوع فرهنگی و عدالت فرهنگی.
Investigating and analyzing the position of cultural heritage in the sixth development plan
Abstract
Cultural heritage, as the authenticity and identity of people in the society, is a large part of public culture that has suffered from sectionalism and consumerism. Many symbols and examples of cultural heritage have been neglected or forgotten, and this process of forgetting and indifference - knowingly or unknowingly - continues at a very alarming rate. This research, using the library method and document analysis, has identified the types and examples of cultural heritage and investigated its place in the sixth development plan. The findings show that in the 6th development plan, emphasis is placed on determining the duties of tourism businesses as well as the income of museums and historical monuments, revitalizing villages with historical context, determining the duties of executive bodies in relation to tourism and cultural heritage, and handing over part of the executive affairs to the private sector. has been However, attention has often been paid to religious cultural heritage, as well as material and profitable, and considering the extent of tangible cultural heritage in Iran, the emphasis of this program on it is limited and insufficient. In addition, the performance of this program towards intangible cultural heritage has been selective, along with indifference, exclusivity, marginalization or rejection. To avoid this challenge; Identifying, maintaining and restoring cultural heritage; public and formal education; Expanding cultural diversity, multilateralism and cultural justice; creating a breathing space for indigenous, local and ethnic culture; And the human centrality in development is one of the points that should be emphasized in development plans in order to provide the quantitative and qualitative progress of sustainable, human and human development.
Key words: tangible and intangible cultural heritage, native and local culture, post-development, sustainable development, cultural diversity and cultural justice.
مقدمه
در برنامه های توسعه، با اهمیت ترین مسایل باید در اولویت توجه، برنامه ریزی و سرمایه گذاری قرار گیرند. با وجود اهمیت میراث فرهنگی، به مثابه رکن چهارم توسعه پایدار، نیاز است که جایگاه آن در برنامه های توسعه مورد بررسی قرار گیرد، به ویژه میراث فرهنگی ناملموس ملی، بومی و محلی غیر دینی که بیشتر مهجور مانده است. غالبا مفهوم میراث فرهنگی را به آثار مادی تقلیل می دهند و بخش اعظمی از میراث فرهنگی که ناملموس است و بیشترین حضور را در زندگی روزمره دارد مسکوت می ماند. دلیل اصلی انتخاب برنامه ششم توسعه در این پژوهش، این است که با بررسی اجمالی، چندان تفاوتی میان برنامه های اول تا پنجم توسعه، در قبال میراث فرهنگی به چشم نمی خورد، اما چون سازمان میراث فرهنگی در تدوین برنامه ششم، حضور فعال داشته است، انتظار می رود که بیش از برنامه های قبلی بر میراث فرهنگی تاکید شده باشد.
فرهنگ مجموعه ای از ویژگی های متمایز معنوی، مادی، فکری و عاطفی، و شامل هنرها، نوشته ها، شیوه های زندگی، حقوق انسانی، نظام های ارزشی، سنت ها و باورهاست؛ فرهنگ این توانایی را می دهد که در مورد خود تأمل کنیم؛ به عنوان انسان عقلانی، دارای قضاوت انتقادی و احساس تعهد اخلاقی باشیم. ارزش ها را تشخیص دهیم و انتخاب کنیم، از خود آگاه شویم و به دنبال معانی جدید باشیم (Lai, 2014: 291). ویلیامز سه معنا از فرهنگ ارائه نمود: الف) فرهنگ به مثابه فرآیند کلی رشد فکری، معنوی یا زیبایی شناختی؛ ب) فرهنگ به مثابه یک شیوه زندگی خاص؛ و ج) فرهنگ به مثابه آثار و فعالیت فکری هنری (Dessein et al. 2015: 21). فرهنگ به مثابه میراث فرهنگی، ابزاری برای گفتگو (Tilbury& Mulà, 2009)؛ و ستون چهارم پایداری (Mergos, 2017) نیز مطرح می باشد. میراث شامل آن چیزهایی در محیط طبیعی و فرهنگی است که از نسلهای قبلی به ارث بردهایم - یا گاهی توسط نسل کنونی ایجاد شدهاند - و فکر میکنیم آن قدر مهم هستند که باید به نسل های آینده انتقال دهیم (Logan, 2007: 34). میراث فرهنگی، همه آثار گذشتگان است که دارای ارزش فرهنگی است و "در ابتدا تنها شامل میراث ملموس مانند ساختمان ها، بناها و مکان های تاریخی می شد اما به تدریج به همه ابعاد ناملموس نیز گسترش یافت و به مجموعه ای از منابع به ارث برده شده از گذشته و شیوه های زندگی یک جامعه شامل آداب و رسوم، شیوه ها، باورها، دانش ها، سنت ها، مکان ها، اشیاء، جلوه های هنری، ارزش ها، و همه جنبه های محیط زیست متاثر از تعامل بین افراد و مکان ها در طول زمان گفته می شود" (Jelincic & Glivetic, 2020: 8). میراث فرهنگی شامل طیف گسترده ای چون اماکن و بناهای باستانی و تاریخی، اشیاء، سنت ها و فرهنگ، جنبه های خلاقیت انسان، عکس ها، اسناد، کتب، شهرها و اماکن طبیعی است. میراث بسیار فراتر از مراقبت، حفاری، نمایش یا بازسازی مجموعه ای از چیزهای قدیمی است (Mergos & Patsavos, 2017: 22). بنابراین میراث فرهنگی مادی یا ملموس شامل بناها و مکانهای تاریخی، آثار باستانی، مجسمه ها، کتاب ها، اسناد، آثار هنری، صنایع و هنرهای دستی و سنتی، ابزار مورد استفاده، پوشش محلی، غذاهای محلی یا سنتی و... می باشد.
میراث فرهنگی ناملموس به رسوم، نمايش ها، دانش، مهارت ها، ابزار، اشياء، مصنوعات دستي و فضاهاي فرهنگي مرتبط با آن ها گفته مي شود که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود، و جوامع، گروه ها و در برخي موارد افراد، آن ها را به عنوان بخشي از ميراث فرهنگي خود مي شناسند. مظاهر فرهنگی گذشته که دیگر به کار نمی روند، بخشی از تاریخ فرهنگی هستند، اما میراث ناملموس، میراث زنده ای است که امروزه جوامع به عنوان بخشی از میراث فرهنگی خود می شناسند و شامل: الف) سنت ها و مظاهر شفاهی از جمله زبان؛ ب) هنرهای نمایشی (موسیقی سنتی، رقص و تئاتر)؛ ج) آداب و رسوم اجتماعی، آیین ها و جشن ها؛ د) دانش و فعالیت های مربوط به طبیعت و جهان؛ و ه) معماری سنتی و هنرهای دستی می باشند (UNESCO, 2003: 4). میراث ناملموس شامل "شیوه های زندگی، زبان، ادبیات، موسیقی و ترانه، ارتباطات غیر کلامی، دین یا نظام های عقیدتی، مراسم، ورزش و بازی ها، روش های تولید یا فناوری، محیط های طبیعی و مصنوعی، غذا، لباس، هنرها، آداب و رسوم و سنت هایی است که از طریق آن افراد، گروه ها یا جوامع، انسان بودن، و معنای وجودی خود را بیان می کنند و دیدگاه های خود را نسبت به جهان نشان می دهند" (Lai, 2014: 294). میراث ناملموس، به مثابه میراث زنده تجسم یافته در مردم است یعنی به جای اشیای بیجان، در انسان تجسم مییابد (Logan, 2007: 50). فرهنگ ناملموس یک نیروی زنده است که دائماً در پاسخ به محیط اجتماعی و فیزیکی، توسط جوامع و گروه ها بازآفرینی می شود؛ جنبه ضروری هویت جامعه است و احترام به تنوع فرهنگی و خلاقیت انسانی را ترویج می کند (Ruggles & Silverman, 2009: 3). میراث فرهنگی ناملموس یا سنتهای زنده (Blake, 2017: 53)، شامل بخشی از فرهنگ مانند ارزشهای اجتماعی، سنت ها و روشها، آداب و رسوم، عرف، آیینها، مهارتها و تکنیک ها، دانش بومی، طب سنتی، جشن ها، دین، مذهب، اساطیر، باورها و اعتقادات، هنرهای نمایشی، موسیقی، باورهای زیبایی شناسانه، آثار هنری، رقص، آواز، شعر و ترانه، زبان، لهجه و گویش و غیره است که به شکل شفاهی و سینه به سینه به ارث رسیده است. "میراث فرهنگی به مثابه حافظه جمعي يك ملت است" (تومه، 1373: 4). دین و انواع و مصادیق آن، تنها بخشی از میراث گسترده فرهنگی ملموس و ناملموس یک جامعه به شمار می آید. مفهوم میراث فرهنگی، شیوه های بومی سنتی مانند زبان، هنر، موسیقی، رقص و آهنگ را پوشش می دهد. میراث فرهنگی و بومی به فرهنگ و میراث محلات، اقلیت ها و اقوام راجع است. میراث فرهنگی بومی شامل ذخاير فرهنگي، ادبي، هنري و طبيعي، و یک فرهنگ محلی- منطقهای است که دارای مرز معین فرهنگی است. افراد بومی از طریق آن خود را با دیگران غیر بومی متمایز میکنند. "فرهنگ محلی، آخرین مرز اصالت فرهنگی و خالص ترین آن هاست"(پیترز، 1394: 129). فرهنگ بومی و محلی، بخشی از میراث فرهنگی است.
مبانی و اصول میراث فرهنگی عبارتند از: الف) میراث فرهنگی یک منبع ارزشمند، محدود، تجدیدناپذیر و غیرقابل جایگزین است که باید به دقت مدیریت شود. ب) هر نسلی مسئولیت اخلاقی دارد که امانتدار میراث طبیعی و فرهنگی برای نسل های بعدی باشد. ج) هر ملتی دارای میراث فرهنگی غنی منحصر به فرد و شایسته حفاظت است. د) همه میراث های فرهنگی حق حفاظت دارند و این به نفع همه است. ه) هر فرد، جامعه و نهاد باید اطمینان یابد که میراث ها آسیب نبینند یا تخریب نشوند. و) بسیاری از منابع فرهنگی، تاریخی و طبیعی غیرقابل جایگزین هستند و باید به خوبی مراقبت شوند (Naibei, 2014: 6).
میراث فرهنگی دستاوردی است که در زندگی روزمره ما اهمیت اساسی دارد. "فهم گسترده و شفاف از تاریخ فرهنگی راهگشای توسعه کشور است" (سن، 1386: 36). مهم ترین نقش میراث فرهنگی، در هویت یابی، تقویت سرمایه اجتماعی و تقویت اعتماد و انسجام اجتماعی است. برخی از مهم ترین نقش ها و اهمیت میراث فرهنگی در جامعه را می توان بدین گونه برشمرد: تقویت احساس تعلق به مکان، کاهش فقر و تقویت رفاه، افزایش خلاقیت و جذابیت مناطق، افزایش مزایای طولانی مدت گردشگری (Labadi et al. 2021: 12)؛ افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس فردی و جمعی، گسترش مشارکت بیشتر در فعالیتهای مدنی، تحریک گفتوگوی بین فرهنگی، به رسمیت شناختن تنوع فرهنگی (Baltà, 2018: 13)؛ تحریک جوامع محلی و جوانان برای ارتباط مناسب با محیط زیست، تقویت تولید و رقابت، کمک به پایداری اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و زیست محیطی و بهبود زندگی مردم (Jelincic & Glivetic, 2020: 9)؛ تضمین پایداری، افزایش سلامت جامعه، درک متقابل، کیفیت زندگی و احساس تعلق در جامعه (Petti et al, 2020: 13)؛ تسهیل ارتباطات اجتماعی، بستری برای صداهای ناشنیده (Dessein et al. 2015: 40)؛ بازتابنده تاریخ و هویت افراد، تقویت غرور و افتخار آن ها (Logan, 2014: 161)؛ تقویت هویت اجتماعات، ایجاد پیوند بین نسل های قدیمی و جدید، افزایش اعتماد (Miranda, 2019: 82)؛ ایجاد فرصت های شغلی، کمک به ایجاد، پرورش و تشویق نوآوری، تقویت سیاست شمول، احساس تعلق به مکان، ابزاری قوی برای رشد اقتصادی هوشمند و فراگیر، جذب سرمایهگذاری و تضمین مشاغل سبز، محلی، پایدار و مناسب، انعطافپذیری، نوآوری، کارآفرینی، استفاده از منابع محلی، ارتقای مهارتها و دانش، مقابله با چالشهای اکولوژیکی و فرهنگی، جلوگیری از کاهش تنوع فرهنگی و زیستی، کاهش تخریب زمین و میراث، کاهش اثرات اقلیمی (Mergos, 2017: 89-90)؛ تقویت احساس تحول (عملکردی، فرهنگی، زیبایی شناختی و تاریخی)، احساس مالکیت (به مثابه احساس یک فرد ناشی از یک مکان خاص و همشهریان)، افزایش پایداری زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، افزایش کیفیت زندگی، حفظ تنوع فرهنگی و کاهش اثرات جهانی شدن فرهنگی، انگیزه ای برای توسعه پایدار، ابزاری برای حفظ بافت کالبدی و حفظ ارزش های فرهنگی، انگیزه ای برای افزایش تنوع فرهنگی، منافع اقتصادی مختلف مانند فرصتهای شغلی و آموزشی و رشد کسبوکارهای کوچک (Grazuleviciute, 2006: 74-77)؛ بستری برای شناخت محلی، رسانه ای برای گفتوگوی بینفرهنگی، ابزاری برای بازتاب زیباییشناختی، کمک به رشد هوشمند، پایدار و فراگیر، منبع حفظ محیط زیست و گسترش نوآوری، ایجاد اشتغال، افزایش درآمدهای عمومی و سرمایه گذاری (Mergos & Patsavos, 2017: 23&35)؛ ابزاری برای همگن کردن و عامل وحدتبخش جامعه، و تثبیت احساس تعلق افراد به دولت، مردم و فرهنگ (Husz, 2013: 135).
میراث فرهنگی جوهر فرهنگ هر ملت یا قوم است که موجب پیوند بین گذشتگان و آیندگان و نشان دهنده ارتباط میان نسل ها، هویت و تاریخ آن ها است. بی توجهی و فراموشی ناآگاهانه یا آگاهانه آن، موجب سرخوردگی و بیزاری از آن ها می شود به گونه ای که افراد جامعه، خود کمر همت به نابودی شان می بندند. تخریب میراث فرهنگی توسعه موزون و پایدار را به خطر می اندازد و شناخت و نگهداری از میراث فرهنگی می تواند حس سربلندی و توانمندسازی را بهبود بخشند و به پرورش درک، مدارا و احترام متقابل در میان جوامع مختلف، که پیش شرط توسعه پایدار و صلح آمیز است، کمک کند. امروزه میراث، در معرض تهدید جدی قرار گرفته است و عوامل داخلی مانند چگونگی برنامه ریزی های کلان، توسعه شهرنشینی، مهاجرت داخلی، "وندالیسم علیه میراث فرهنگی ملموس در نتیجه شیطنت، طمع، اعتراض سیاسی، عدم تحمل مذهبی، فقر" (Silverman & Ruggles, 2007: 15)، گسترش شیوه های زندگی متنوع و آزادی در انتخاب؛ و عوامل خارجی مانند گسترش رسانه های جمعی متنوع، ارتباطات و نیز جهانی شدن، موجب تغییر، و یا نابودی بخش گسترده ای از میراث فرهنگی جوامع شده است.
میراث فرهنگی همواره عامل تحکیم وحدت نیست، جدایی بخش و انحصارگرا نیز هست و آن گاه که به انحصارگرایی و قوم مداری دچار شود، صدمات ضد انسانی جبران ناپذیری به همراه دارد. "میراث می تواند به همبستگی، و یا اختلاف، خشونت و جنگ منجر شوند. میراث می تواند ابزاری برای ظلم باشد" (Ibid: 3). میراث فرهنگی یک جامعه بسیار متنوع، متفاوت و گاه متضاد است. این تنوع هم تهدید است و هم فرصت؛ عامل توسعه، همدلی، تضاد، چالش و تبعیض است. ابزار سیطره بر این دوگانگی، توسعه تفکر وحدت در کثرت و نیز بالندگی احساس همدلی است؛ تا ضمن تأکید بر جنبه های مشترک قومی، نژادی و دینی، زمینه های لازم برای بروز نگرش ها، بینش ها و جهان بینی های متنوع و متکثر فراهم گردد. "تنوع فرهنگی یکی از ویژگی های جامعه بشری است؛ دامنه گزینشها را افزایش میدهد و ظرفیتهای انسانی و ارزشها را تقویت می کند و در نتیجه سرچشمه توسعه پایدار است؛ در چارچوب دموکراسی، مدارا، عدالت اجتماعی و احترام متقابل بین مردم و فرهنگ ها شکوفا می شود و برای صلح و امنیت در سطوح محلی، ملی و بین المللی ضروری است؛ با جریان آزاد ایده ها تقویت می شود و با تبادل و تعامل مداوم بین فرهنگ ها پرورش می یابد" (UNESCO, 2005: 1-3). تک فرهنگی، از خودبیگانگی است اما تنوع فرهنگی، قدرت است. "با تنوع، بینش های مختلفی از جهان وجود خواهد داشت و هیچ کس نباید دیگری را تسلیم بینش خود کند. اگر بدانیم که چگونه با احترام، هماهنگی و همزیستی در صلح به تنوع دست یابیم، توسعه بهتر خواهد بود" (MacNeill, 2020: 153). تنوع فرهنگی اهرمی قدرتمند برای توسعه پایدار و صلح مبتنی بر وحدت در کثرت است. به رسمیت شناختن تنوع فرهنگی موجب افزایش انسجام اجتماعی و تقویت حکومت دموکراتیک می شود. بدین منظور باید سیاستهایی که برای حفظ و ارتقای تنوع فرهنگی مفیدند تشویق شوند. ایجاد یک جامعه منسجم مستلزم تدوین و اجرای سیاست هایی است که توانمندسازی همه گروه ها و افراد و نیز مشارکت سیاسی آن ها را تضمین کند (UNESCO, 2009: 35). هدف از تایید تنوع فرهنگی، درک تفاوت های فردی، احترام متقابل و گسترش صلح است. تفاوت ممکن است نژاد، قومیت، جنسیت، وضعیت اقتصادی، توانایی های فیزیکی، باورهای مذهبی و سیاسی و هر ایدئولوژی دیگر باشد. مردم باید یکدیگر را درک کنند و به فرهنگ های مختلف احترام بگذارند. تنوع فرهنگی باید به صلح در داخل کشور، بین مناطق و همچنین در سراسر جهان منجر شود. تنوع فرهنگی، بحران نیست، نشان دهنده تمایز، همبستگی و هویت است. چند فرهنگی یک تنوع فرهنگی است. جهان چند فرهنگی است، همه دولت ملت ها چند فرهنگی هستند. از این تنوع است که بسیاری از مسائل اجتماعی قابل تحمل می شوند (Erbas, 2013: 187).
از منظر یونسکو، تنوع فرهنگی به همان اندازه برای بشریت مفید است که تنوع زیستی برای طبیعت. این میراث مشترک بشری باید به نفع نسل های حال و آینده به رسمیت شناخته و تأیید شود (ماده 1)؛ اتخاذ سیاست هایی برای افزایش مشارکت شهروندان موجب صلح و انسجام اجتماعی، سرزندگی و نشاط جامعه مدنی می شود. تکثر فرهنگی که نمودی از تنوع فرهنگی و از ملزومات مردم سالاری است، سرچشمه تبادل فرهنگی و شکوفایی ظرفیت های خلاق است (ماده 2)؛ تنوع فرهنگی، عاملی برای توسعه، و ابزاری برای دستیابی به یک زندگی رضایت بخش تر از لحاظ معنوی، اخلاقی، عاطفی و فکری است (ماده 3)؛ و دفاع از تنوع فرهنگی بیانگر تعهد به حقوق بشر و آزادی های بنیادین انسان، به ویژه حقوق اقلیت ها است (ماده 4) (UNESCO, 2001). تنوع فرهنگی یکی از اجزای حیاتی توسعه پایدار و زمینهای برای گفتوگوی مستمر است. گفتگوی بین فرهنگی، رویارویی با ارزشها، جهانبینیها، دانش، باورهای مختلف، به چالش کشیدن مفروضات مردم و ایجاد امکانات برای شیوه های جدید و خلاقانه زندگی است. گفتوگوی بینفرهنگی فرصتی برای درک، احترام و ایجاد پیوند بین فرهنگها و همچنین تبادل دانش برای جستجو و ابداع روشهای خلاقانهتر برای زندگی مشترک فراهم میکند (Tilbury & Mulà, 2009: 2). تنوع فرهنگی فرصتی برای گفتگو بین ملت ها است. افراد باید فرهنگ های مختلف را همان طور که هستند بپذیرند. چیزهای زیادی می توان از هر فرهنگ آموخت و چیزهای زیادی را می توان به هر فرهنگی افزود. اگر به قوت تنوع فرهنگی و مزایای آن برای صلح جهانی باور داشته باشیم، نسل های جدید زندگی بهتری خواهند داشت (Erbas, 2013: 192). چندفرهنگی (در مقابل ادغام فرهنگی) برای مدیریت تنوع فرهنگی در جوامع چند قومی ضروری است، و بر ویژگی های منحصر به فرد فرهنگ های مختلف، احترام متقابل و تحمل فرهنگی تأکید می کند، به ویژه آن هایی که در داخل مرزهای ملی با یکدیگر تعامل دارند (Jameson, 2020: 8).
حقوق فرهنگی از حقوق فردی و اجتماعی افراد و گروهها محافظت میکند تا افراد بتوانند جهان بینی و معنای زندگی خود را از طریق ارزش ها، باورها، اعتقادات، زبان، دانش و هنرها، نهادها و شیوه های زندگی توسعه دهند و بیان کنند (Labadi et al. 2021: 121). همه اقوام، گروه ها، اقلیت های قومی، زبانی و مذهبی حق دارند هویت فرهنگی خود را تعریف کنند و به شیوه خود زندگی کنند و نمی توان آن ها را از حقوق فرهنگی خود محروم کرد. "دولت یک نسخه رسمی میراث را به مثابه استراتژی ملت سازی برای دستیابی به ثبات سیاسی، انسجام اجتماعی و وحدت ملی، به همراه طرد دیدگاه های فرهنگ های بومی و محلی و گروه های اقلیت، ترویج می کند و آن ها را مجبور به پذیرش فرهنگ غالب می کند، که این امر منجر به نابودی هویت فرهنگی بومی و اقلیت ها می شود. اصرار بر وحدت در میراث فرهنگی می تواند منجر به جنگ، و حتی پاکسازی قومی و نسل کشی شود" (Logan, 2012: 5). در حالی که "افراد حق مراقبت، بهره مندی، نگهداری، تبادل و توسعه میراث فرهنگی خود را بدون محدودیت های سیاسی، مذهبی، اقتصادی یا فیزیکی دارند" (Logan, 2014: 161). مردم حق برخورداری از کرامت و تنوع فرهنگ ها، تاریخ و آرزوهای خود را دارند. مردم حق دارند که به سنت ها و آداب و رسوم فرهنگی خود عمل کرده و آن ها را احیا کنند. همه افراد یک جامعه با فرهنگ های متفاوت، حق دارند که تحت جذب اجباری یا تخریب فرهنگ خود قرار نگیرند (Lai, 2014: 291-292). "احترام به تنوع فرهنگ ها، تساهل، گفتگو و همکاری، در فضای اعتماد و درک متقابل از بهترین تضمین های صلح و امنیت بین المللی است" (Vries, 2020: 10). تنوع فرهنگی، به مردم و جوامع کمک می کند تا با هم صلح و شادی زندگی کنند. مردم از طریق این گفتگوها و تعاملات، فرهنگ های دیگران را یاد می گیرند. افزایش تعامل بین فرهنگ های متفاوت، موجب نوآوری های اجتماعی و اقتصادی می شود که رونق و کیفیت زندگی را افزایش می دهد. مردم بین فرهنگی تر از آن چیزی هستند که تصور می شود (Erbas, 2013: 188).
اهداف این پژوهش عبارتند از: بررسی و شناخت مفهوم میراث فرهنگی، انواع و مصادیق آن؛ ارزیابی برنامه ششم توسعه و بررسی و تحلیل جایگاه میراث فرهنگی ملموس و ناملموس در این برنامه؛ بررسی پیامدهای آن و ارائه راهکارها.
مروری بر ادبیات پژوهش
در مورد جایگاه میراث فرهنگی در برنامه های توسعه پژوهشی انجام نگرفته است اما در مورد فرهنگ و میراث فرهنگی و رابطه آن با گردشگری، اقتصاد، توسعه و سیاست پژوهش هایی انجام گرفته که به برخی از آن ها به اختصار اشاره می شود؛
ریورا در بررسی رابطه بین توسعه انسانی، رشد اقتصادی و گردشگری می گوید که افزایش 10 درصدی گردشگری بین المللی در آمریکای لاتین موجب افزایش 40 درصدی تولید ناخالص داخلی شده است. دولت ها می توانند با مدیریت گردشگری همراه با حکمرانی خوب، در مسیر توسعه پایدار گام بردارند. البته حمایت از گردشگری همواره موجب توسعه نمی شود (Rivera, 2017: 222). طبق گزارش شورای جهانی سفر و گردشگری (WTTC)، صنعت گردشگری تأثیر چشمگیری بر اقتصاد جهان داشته است. این صنعت 292 میلیون شغل ایجاد کرده و تولید ناخالص داخلی جهانی را در سال 2016 ده درصد افزایش داده است. پیش بینی می شود صنعت گردشگری تا سال 2027، 380 میلیون شغل (11 درصد مشاغل جهان) ایجاد کند. البته توسعه گردشگری در رشد اقتصادی همه کشورها موثر نیست و گاهی هزینه های نامطلوب اکولوژیکی، اقتصادی و محیطی را به کشور تحمیل می کند. کشورهایی مانند کلمبیا، آفریقای جنوبی، تایلند و ترکیه معمولاً با این نوع هزینه ها مواجه هستند که می تواند تاثیر مثبت گردشگری بر رشد اقتصادی را از بین ببرد (Sokhanvar et al. 2018: 104). گردشگری بین المللی علاوه بر ثروت آفرینی، سرمایه گذاری و اشتغال، در ساختن هویت ملی و به ویژه چگونگی فهم یک کشور از سوی دیگران نقش به سزایی دارد (Hampton, 2005: 732). توانایی گردشگری در پیشبرد رشد اقتصادی، موجب شد تا هند به اصلاح سیاست ویزای توریستی، توسعه زیرساخت ها و معرفی هند به عنوان بهشت ماه عسل روی آورد (Ohlan, 2017: 9) و آلبانی بناهای میراث جهانی و سایر ویژگی های میراث خود را از جمله غذاهای محلی، رقص و حتی عصر کمونیسم خود ارتقاء بخشد (Seidl, 2014: 165).
توسعة فرهنگي در ايران با موانع متعـددي همچـون آسيب هاي هويتي و فرهنگي، فقدان روحية فردگرايي، در معناي اصـالت فرديـت، فقـدان شرايط تكثر فكري و فرهنگي و ضعف سرماية فكري و فرهنگـي مواجـه اسـت (بابایی فرد، 1389: 7). برنامه هاي فرهنگي و برنامه هاي توسعه پايدار در نواحي روستايي انطباقي با الگوي توســعه نداشــته و از آن جايي كه برنامه هاي توسعه از دســتيابي به اهداف در همه زمينه ها دور مانده اند، بيشترين آثار منفي خود را بر اجتماعات روستايي از بعد فرهنگي بر جاي نهاده اند (نقوی، 1391: 93). متخصصان ایران موافق با رهیافت اقتصادی کردن میراث فرهنگی بوده و میراث فرهنگی را یکی از مولفه های توسعه اقتصادی و کارآفرینی می دانند (افخمی، 1395: 27). از سال 1357 تا سال 1391 اقداماتی چون افزایش ثبت میراث در فهرست میراث جهانی، توجه بیشتر به جنبه اقتصادی میراث، تأکید بر مدیریت سیاسی سازمان میراث فرهنگی، پروژه احیای بافت قدیم، تداوم توجه به مرمت ابنیه، انجام حفاری های باستان شناسی، نگهداری از شهرها، روستاها، بناها و محوطه های تاریخی، افزایش میزان توجه به گردشگری فرهنگی در حوزه میراث فرهنگی انجام گرفته است (فدایی نژاد، 1393: 21). رئیسی فر بر نقش اساسی میراث فرهنگی در شکل گیری اقتصاد خلاق پرداخته است (رئیسی فر، 1397). شایانی فر می نویسد؛ "هماهنگی میان آمایش سرزمین و میراث ایرانیان یا بافت های تاریخی و فرهنگی موجب رشد متوازن در ابعاد اقتصادی و اجتماعی می شود" (شایانی فر، 1397: 21). سلیمی گزارش می دهد که شناخت ویژگی های فرهنگی و بومی و هویت قومی در مناطق مختلف می تواند در برنامه ریزی های توسعه به کار آید (سلیمی، 1397: 47).
برخی از پژوهش ها به تاثیر سیاست و قدرت بر میراث پرداخته اند: سیاسی سازی میراث فرهنگی در میانمار به منظور همسان سازی یا ادغام فرهنگ های متنوع قومی و مذهبی به یک هویت واحد ملی، ارزش های فرهنگی مرتبط با سلطنت و بودیسم را ترویج کرده تا به اقتدار سیاسی خود مشروعیت بخشد. آن ها میراث فرهنگی سایر اقلیت های قومی و مذهبی را نادیده گرفته اند در حالی که می توانند با تاکید بر حقوق بشر در سیاست میراث، تایید چند فرهنگی و تعریف میراث ملی به شیوه ای فراگیر، به کاهش درگیری های بین قومی و افزایش انسجام کمک کنند (Logan, 2012: 8). همسان سازی، به مثابه استراتژی عمدی سرکوب است که موجب از بین رفتن هویت فرهنگی برای گروه های اقلیت در میانمار شده است (Ruggles & Silverman, 2009: 10). هدف شاه ایران از برپایی جشن های دوهزار و پانصد ساله و تاکید وافر بر تخت جمشید، مشروعیت بخشیدن به ایده ملت ایران و نشان دادن مجدد آن در صحنه جهانی و به حاشیه بردن جنبش اسلام گرایی بود و تخریب بلندترین مجسمه بودا در جهان توسط طالبان در سال 2001 شکلی افراطی از شمایلشکنی اسلامی و یک جنگ حساب شده با یک گفتمان فرهنگی خاص بود که با هدف تثبیت اسلام و به حاشیه راندن بوداییان طراحی شده بود (Silverman & Ruggles. 2007: 11-13). هرچند آمریکا ارزش های فرهنگی و اقتصادی میراث بومی را به رسمیت شناخت، اما تا حد زیادی بر مدیریت و استفاده از میراث ملموس جوامع سفید آمریکا متمرکز شده و میراث، تاریخ شفاهی و شیوه های فرهنگی سرخ پوستان آمریکایی را نادیده گرفته است (Cho, 2008: 202).
این پژوهش ها را می توان در دو دسته قرار داد: 1) رابطه میراث فرهنگی و رشد اقتصادی از طریق گسترش گردشگری، 2) سیاسی سازی میراث فرهنگی، به منظور همسان سازی یا جذب فرهنگ های متنوع. البته غالب پژوهش ها به جنبه مادی و سودآوری میراث فرهنگی پرداخته و بخش ناملموس آن مسکوت مانده است. در این پژوهش سعی می شود به جایگاه میراث فرهنگی ملموس و به ویژه ناملموس در برنامه ششم توسعه پرداخته شود.
چارچوب نظری
با گسترش فرهنگ پسامدرن، به ویژه از دهه 80، پارادایم ها و گفتمان هاي جدید توسعه پدیدار شدند که بسیاری از اصول نوسازی و وابستگی را رها کرده اند. توسعه کشورها بر مبنای نوسازی و وابستگی، به ویژه در زمینه زیست محیطی، فرهنگی و عدالت اجتماعی صدمات جبران ناپذیری به بار آورده است. با ظهور دیدگاه های جدید، مبنای برنامه ریزی توسعه ای کشورها تغییر کرده است. بر این اساس، راه سوم، یعنی نگاه بیرون همراه با نگاه درونی، متنوع، ملی و محلی، می تواند بهترین گزینه باشد. توسعه ای مناسب و پایدار است که در آن، پیشرفت با محیط و فرهنگ ملی، بومی و محلی سازگار باشد. برنامه های توسعه در ایران بعد از انقلاب از یک رویکرد خاص بهره نمی برند. برنامه ششم توسعه نیز از همین قائده پیروی می کند و معجونی از پارادایم های نوسازی، وابستگی، ضد توسعه و نئولیبرالیسم، با عنوان الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و با شعار اقتصاد مقاومتی است. چارچوب تحلیل، با تاکید بر پارادایم پساتوسعه، توسعه پایدار و مردمی است.
رویکرد توسعه مردمی و پایدار با محوریت مردم و سازمان های غیر دولتی، توسعه را از پايین به بالا و از درون جامعه به پیش می برد. مبانی اصلی توسعه مردمی عبارتند از: نیازهای اساسی که بر مبنای نیاز مردم انتخاب شده، تمرکز زدايی که بر اساس گفتمان مردمی و مدل توسعه بومی و انتقال وظايف از دولت به مردم بیان شده، تاکید و اهمیت نقش سازمان های غیر دولتی، مشارکت و توانمند سازی مردمی و اهمیت نقش جامعه مدنی و سرمايه اجتماعی (احمدی، 1393: 52). برنامه های توسعه پایدار و مردمی، بر اساس ریشه های فرهنگی هر منطقه سامان می یابد و بر نسل آینده، محیط زیست، میراث فرهنگی، فرهنگ و دانش بومی و محلی، عدالت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، برآوردن نیازها، توسعه انسانی، آزادی، استفاده درست از منابع، پیشرفت تکنولوژی در چارچوب فرهنگ ملی و محلی تاکید می کند. تاکید این مقوله ها در برنامه توسعه ای یک کشور، نشانگر میزان کارآمدی، فایده مندی، عدالت محوری و اثربخشی آن برنامه می باشد. "توسعه پایدار کلی نگر است و ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و همه نیازهای بشری را شامل می شود"(عنبری، 1395: 331). توسعه پایدار بر آمیزش توسعه و محیط زیست تاکید دارد و محیط زیست تنها محیط طبیعی فیزیکی را شامل نمی شود بلکه شامل آثار و میراث فرهنگی و محلی نیز می شود. توسعه پایدار بر حفظ، ترمیم و تغییر پایدار همه منابع طبیعی و غیر طبیعی تاکید دارد. "توسعه بوم آورد، بر استقلال ساکنان محلی در تصمیم گیری برای زمینه های تاریخی و فرهنگی و نیز بر سبک و آیین های زندگی تاکید می کند"(همان: 318). انعطاف پذیری و پذیرش تنوع و تفاوت فرهنگی از ویژگی های آن است. "ایجاد سرمایه اجتماعی، فرهنگی و فیزیکی هسته اصلی توسعه پایدار بومی است. توسعه پایدار بومی باید توسط دست اندرکاران توسعه مورد استفاده قرار گیرد" (MacNeill, 2020: 245). توسعه پایدار محلی و گردشگری باید: (الف) به استفاده بهینه از منابع زیست محیطی، میراث طبیعی و تنوع زیستی تاکید کند. ب) به اصالت فرهنگی جامعه احترام بگذارد، میراث فرهنگی و ارزش های سنتی را حفظ و به درک و مدارای بین فرهنگی کمک کند. (ج) به رشد اقتصادی پایدار و بلندمدت، اشتغال و درآمد تاکید کند. (د) بر برابری و انسجام اجتماعی تاکید کند تا مزایای اجتماعی- اقتصادی، مانند فرصتهای شغلی و درآمدی، خدمات اجتماعی، و کمک به کاهش فقر، برای همه ذینفعان به طور عادلانه توزیع شود. توسعه پایدار محلی مستلزم مشارکت آگاهانه و گسترده همه ذینفعان، ایجاد اجماع و سطح بالایی از رضایت افراد است (Mergos, 2017: 85-86).
الگوی توسعه بومی یا درون زا، نه به توسعه اشیا، بلکه بر توسعه انسان و نیز بر نظریات، روش ها و دانش محلی، ویژگی های هر ملت، تفاوت و تنوع فرهنگی، نظام های ارزشی جوامع و استقلال در توانایی تصمیم گیری جوامع محلی در فرآیند توسعه تاکید می کند (موثقی، 1383: 239). پساتوسعه گراها، خواستار تنوع بخشیدن به چشم انداز و اولویت های فرهنگی هستند (احمدی، 1393: 50). اسکوبار توسعه را یک امر محلی و مکان محور می داند. از نظر او نظریه وابستگی جای خود را به روش قوم نگاری های توسعه و نظریه فرهنگ های مختلط مادی می دهد که هدف آن تقویت نظام های محلی است (علوی، 1393: 184). او محور توسعه را فرهنگ، دانش بومی، انسانیت و مشارکت مردم می داند (ضیایی، 1395: 9). رویکرد پساتوسعه تلاش می کند تا بر یکسان سازی و همگون سازی فرایند توسعه و نابرابری ساختاری گفتمان توسعه نخبه گرايانه غلبه کند. آن ها با طرح اندیشه توسعه انسانی، بعد فرهنگی توسعه را برجسته ساخته و بر همسان پنداری فرهنگی به جای همسان سازی فرهنگی تاکید می کنند. "مبانی، ویژگی ها و شاخص های پساتوسعه عبارتند از: توسعه مردمی و محلی گرایی به جای تمرکزگرایی جهت توانمندسازی همه مردم؛ ضدیت با مدیریت گرایی، استبداد و همسان سازی؛ توسعه متفاوت و متنوع؛ انسان محوری؛ زیست محیط محوری و پایداری؛ بوم شناسی عمیق؛ اتکا به دانش مردمی و محلی به همراه دانش علمی و رسمی؛ جنبش های اجتماعی و بسیج مردمی؛ استقلال مردمی و محلی و مردمان بومی؛ حاشیه نشینان؛ اقلیت های قومی؛ سنن محلی؛ امر محلی و تفاوت فرهنگی" (مومنی، 1398: 95). "واحد توسعه تنها ملت نیست بلکه چند سطحی، چند بخشی و چند بعدی است و به توسعه اجتماعات، توسعه محلی و مناطق کوچک نظر دارد" (پیترز، 1394: 47). با گسترش اقتصاد پساتوسعه ای، توسعه فرهنگی با توسعه اجتماعی، انسانی و اقتصادی همراه شده و در برنامه ریزی ها نقش محوری یافته است. در این رویکرد، توسعه بدون در نظر گرفتن داشته های فرهنگی بومی و محلی، به شکست می انجامد. "براي دستیابی به الگوي توسعه اي در ایران باید از ایده آل گرایی اجتناب کرد و به سرمایه ها و داشته هاي موجود و شیوه هاي زیست ایرانی تأکید داشت. اجتناب از ایده آل گرایی و تأکید بر زیست ایرانی، زمینه ورود به تجربه توسعه در ایران را فراهم می سازد" (آزاد ارمکی، 1389: 76).
از اواخر دهه 1990، توسعه پایدار بر فرهنگ به مثابه یکی از اجزای اساسی توسعه و نگهداری و ارتقای میراث فرهنگی ملموس و ناملموس تاکید دارد (Blake, 2017: 45). رویکرد توسعه پایدار، مردم محور، فراگیر، آینده نگر، یکپارچه، پایدار، مروج مدل های نوآورانه حاکمیت مشارکتی و مدیریت میراث فرهنگی است (Baltà, 2018: 2). برنامه های توسعه یونسکو، بر توسعه انسانی، فقرزدایی و رفع محرومیت ها، کاهش نابرابری در درون و میان کشورها؛ مقابله با تغییرات اقلیمی، دستیابی به توسعه پایدار؛ تامین صلح و امنیت؛ بهبود حکمرانی و توانایی های دولت؛ احترام به حقوق بشر و تنوع فرهنگی و زیستی تاکید دارند و هدف اصلی آن توسعه مردم محور و پایدار است (UNESCO, 2012: 8). توسعه پایدار شامل جنبه های زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و بر اصول یکپارچگی اکوسیستم، بهره وری اقتصادی، عدالت اجتماعی و بین نسلی و تنوع فرهنگی استوار است (Grazuleviciute, 2006: 75). از منظر یونسکو (1998)، توسعه پایدار بر اصولی چون؛ وابستگی متقابل توسعه و فرهنگ، مشارکت در زندگی فرهنگی، گفتگوی بین فرهنگی، خلاقیت فرهنگی، تنوع فرهنگی و کثرت گرایی فرهنگی استوار است. نشاط فرهنگی به اندازه عدالت اجتماعی، مسئولیت زیست محیطی و زندگی اقتصادی برای یک جامعه سالم و پایدار ضروری است. چارچوب توسعه پایدار مبتنی بر چهار رکن است: 1) پایداری اقتصادی (رفاه مادی از طریق رشد اقتصادی پایدار)؛ 2) پایداری اجتماعی: عدالت (رفاه اجتماعی با همبستگی اجتماعی)؛ 3) پایداری زیست محیطی (بهسازی زیست محیطی از طریق هماهنگ سازی طبیعی)؛ و 4) پایداری فرهنگی (بهزیستی فرهنگی از طریق گفتگوی میان فرهنگی) (Bervar & Trnavcevic, 2009: 197-198). صلح و امنیت انسانی، حقوق بشر، تصمیمگیری مشارکتی، برابری جنسیتی و تنوع فرهنگی هسته اصلی برنامه توسعه پایدار هستند (Tilbury & Mulà, 2009: 6). توسعه پایدار، بر حفظ سنتها، تمایز فرهنگها، اجتناب از تک فرهنگی، ترویج همزیستی مسالمت آمیز در جوامع دارای تکثر فرهنگی، و تصدیق اصل یادگیری برای زندگی با یکدیگر، برای آینده ای مثبت تر و پایدارتر تاکید می کند (Ibid: 2). دستور کار 2030 آرمان های توسعه پایدار را احترام جهانی به حقوق و کرامت انسانی، حاکمیت قانون، عدالت، برابری و عدم تبعیض تعیین کرده است. دولت باید به نژاد، قومیت و تنوع احترام قائل شود؛ فرصت های برابر برای همه مهیا کند تا امکان تحقق کامل ظرفیت های انسانی و کمک به رفاه فراهم شود؛ درک بین فرهنگی، احترام متقابل و اخلاق شهروندی جهانی و مسئولیت مشترک را تقویت کند؛ تنوع طبیعی و فرهنگی جهان را تایید کند و بپذیرد که همه فرهنگها و تمدنها میتوانند به توسعه پایدار کمک کنند و توانمندسازهای حیاتی آن هستند (Vries, 2020: 11).
شناخت و نگهداری ميراث فرهنگي اساس توسعه پايدار است. "میراث ابزاری برای حفظ ارزش های فرهنگی، انگیزه ای برای آموزش تنوع فرهنگی و توسعه اقتصادی پایدار است" (Grazuleviciute, 2006: 78). یونسکو (2003) بر نقش حیاتی میراث ناملموس و میراث محلی به عنوان اصلی از تنوع فرهنگی و تضمین توسعه پایدار تاکید کرده است و اهداف "تلاش برای نگهداری از میراث فرهنگی و طبیعی جهان، ترویج دانش و مهارت ها و تایید تنوع فرهنگی، ترویج گردشگری پایدار و فرهنگ محلی" را مشخص کرده است (Petti et al, 2020: 5). یونسکو چشم اندازی برای پسا 2015 ترسیم کرده است که بر ارزش ها و اصول حقوق بشر، برابری و پایداری، و نیز چهار بعد کلیدی توسعه اجتماعی و اقتصادی فراگیر، پایداری محیط زیست، و صلح و امنیت استوار است (UN, 2012: 3).
روش شناسی
روش مطالعه با توجه به موضوع مورد بررسی؛ توصيفی- تحليلي است كه گردآورى اطلاعات مورد نياز به شيوه اسنادي و كتابخانه اي انجام شده است. برای کشف و دستیابی به داده های مهم موجود در اسناد، تفسیر متن، تاویل داده ها و روشن نمودن موارد مغفول می توان از روش اسنادی استفاده کرد. این روش مهمترین تکنیک بازخوانی متون و مطالعه منابع می باشد. دادههای پژوهشی درباره موضوع ،از بین منابع و اسناد جمعآوری شده است. با استفاده نظاممند و منظم از دادههای اسنادی به کشف، استخراج، طبقهبندی و ارزیابی مطالب مرتبط با موضوع پژوهش اقدام شده است و با رجوع به اسناد مرتبط تحلیل اجتماعی انجام شده است. اساس روش اسنادی، مطالعه و بررسی منسجم منابع و اسناد مربوطه است. در این پژوهش بر اساس اطلاعات کیفی به جای داده های آماری، با تکنیک تحلیل متن، تصویری از میراث فرهنگی در برنامه ششم توسعه ارائه شد.
جستجوی جامع و اینترنتی هدفمند کتب، مقالات، گزارش ها و پژوهش های داخلی و خارجی برای دستیابی به پایگاه های داده های ثانویه با کمک کلمات کلیدی چون میراث فرهنگی ملموس و ناملموس، میراث بومی، پساتوسعه، توسعه پایدار، توسعه بومی، الگوی- اسلامی ایرانی پیشرفت انجام گرفت و موارد قابل توجه مربوط به مفهوم سازی میراث فرهنگی ردیابی و بایگانی شد. بعد از انتخاب موضوع، تعیین اهداف و سؤالات، واژگان کلیدی برای جستجوی اینترنتی منابع انتخاب شدند، سپس، نه ضرورتا به ترتیب، فیش برداری، مرور نظام مند، طبقهبنــدی، تقلیل دادهها (ویرایش اطلاعات ،تجزیه و خلاصه کردن متون فاقد ساختار)، تفسیر نظری، پردازش، نگارش و گزارش پژوهش انجام شده است.
مهم ترین منبع گردآوری اطلاعات، سند برنامه ششم توسعه است که محور توصیف و تحلیل می باشد. البته برای فهم دقیق تر و کامل تر آن، برنامه های اول تا پنجم توسعه نیز مورد مطالعه قرار گرفتند و چندان تفاوت قابل توجهی در عملکرد آن ها نسبت به میراث فرهنگی دیده نمی شود. براین اساس از برنامه ششم توسعه به عنوان سند و منبع اطلاعات اصلی برای این پژوهش استفاده شده است. البته علاوه بر آن، از اسنادی مانند؛ سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، سیاستهای کلی برنامه پنج ساله ششم توسعه، اسناد یونسکو در مورد میراث فرنگی مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر، دستور کار توسعه سازمان ملل، کنوانسیون های صیانت از انواع میراث، و نیز از کتب و مقالات معتبر استفاده شده است.
در این پژوهش سعی شده است به این پرسش ها پاسخ داده شود: (1) میراث فرهنگی، انواع و مصادیق آن کدامند؟ (2) تا چه میزان در برنامه ششم توسعه به نقش و جایگاه میراث فرهنگی (ملموس و ناملموس) توجه شده است؟ (3) آیا برنامه ششم توسعه در راستای شناسایی، حفظ و ترویج میراث فرهنگی (ملموس و ناملموس)، و نیز عدالت فرهنگی تدوین شده است؟ (4) چه راهکارهایی برای تدوین برنامه های توسعه آتی در قبال میراث فرهنگی پیشنهاد می شود؟
کلیت، اصول، اولویت ها، مسیر و اهداف برنامه ششم توسعه بر پایه سیاستهای کلی برنامه پنج ساله ششم شکل گرفته است؛ بندهای 68 تا 73 که تحت عنوان امور فرهنگی تنظیم شده است بر تبیین ارزش ها و دستاوردهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی، پایبندی به نقشه مهندسی فرهنگی کشور، حمایت مادی و معنوی از پژوهشگران و تولیدکنندگان آثار فرهنگی هنری مبتنی بر فرهنگ اسلامی ایرانی و توسعه هویت فرهنگ اسلامی ایرانی تاکید دارند. برنامه ششم توسعه بر اساس سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تنظیم شده است. "این سند هیچ اتکایی به وضع موجود ایران ندارد، تدابیر آن صرفاً کلی گویی هایی مبتنی بر شعور عام است. این سند گویا براي جهانی خیالی است؛ زیرا متناسب با واقعیات جامعه ایران نیست. روشن، واقع بینانه، کارگشا و امیدبخش نیست" (زاهدی مازندرانی، 1398: 5). چارچوب الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، بر اساس جهانبینی و اصول اسلامی، ارزشهای انقلاب اسلامی و میراث فرهنگی دینی ترسیم شده است. سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، مقتضیات اجتماعی، اقلیمی و میراث فرهنگی ایران را صرفا از منظر اسلامیت معنی می کند.
اهداف كلي قانون برنامه ششم توسعه كشور در مورد میراث فرهنگی عبارتند از: "نگهداری و صيانت از ميراث طبيعي و فرهنگي ملموس و ناملموس"، "حفظ و ارتقای صنايع دستي كشور"، "افزايش سهم گردشگري در توليد ناخالص داخلي، درآمدهاي ارزي كشور، ايجاد اشتغال و تقويت تعاملات بين المللي و ديپلماسي فرهنگي"، "استفاده از ظرفيت گردشگري داخلي در تقويت و تحكيم همبستگي و انسجام ملي" (خلاصه گزارش عملكرد قانون برنامه ششم توسعه، 1397: 2).
دین، مصادیق و نمادهای آن، به عنوان بخشی از میراث فرهنگی به شمار می آیند در حالی که بسیاری از مصادیق میراث خارج از دایره دین قرار می گیرند، اما برنامه ششم توسعه در سیاست گذاری فرهنگی خود برای دستیابی به اهداف توسعه فرهنگی، برخلاف ویژگی همه جانبه نگری توسعه پایدار و بهره گیری از همه ظرفیت های فرهنگی، تنها بر شناسایی، ترویج، تزریق و تحمیل میراث دینی تاکید داشته است: بر اساس ماده 86، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فناوري، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس و سایر نهادهاي فرهنگی مکلفند فرهنگ ایثار و شهادت، چهره ها و ارزش های دفاع مقدس، و فرهنگ دینی و انقلابی را از طریق آموزش، نمایش، فیلم و هنر، یادواره ها و برگزاری اردوهای راهیان نور و غیره تبلیغ و ترویج کنند. ماده 92، سیاست ها و اهداف فرهنگی دولت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صدا و سیما و سایر دستگاه هاي ذيربط را ارتقاء، مقاوم سازي و بسترسازي فرهنگی و اجراي نقشه مهندسی فرهنگی مبنی بر تحقق توسعه متناسب با مقتضیات فرهنگی و متکی بر حفظ و ارتقاي ارزش هاي اسلامی، انقلابی و ملی و مردم سالاري دینی، اصول و فضائل اخلاقی و کرامت و حقوق انسانی، هویت و انسجام ملی و حمایت از تولیدات و محصولات فرهنگی، مذهبی و هنري فاخر، صنایع دستی و میراث فرهنگی ملموس و ناملموس و نیز ارتقاي جایگاه و منزلت سرمایه انسانی در عرصه هاي فرهنگی اجتماعی و اصحاب فرهنگ، نخبگان فرهنگ و هنر کشور و "نیروهاي مؤمن به انقلاب اسلامی" و احیاي موقوفات و پاسداشت منزلت امامزادگان و تقویت و توسعه نهادهاي فرهنگی ـ مذهبی تعیین کرده است که مملو از کلی گویی، ابهام در تعاریف مفاهیم مانند هویت و ارزش های ملی، محصولات فرهنگی فاخر، مقتضیات فرهنگی، مردم سالاری دینی، و با محوریت و اصالت فرهنگ صرفا دینی است، در حالی که نقش و جایگاه مصادیق فرهنگی غیر دینی کاملا مبهم است و به نوعی مورد بی مهری قرار می گیرند. بر اساس ماده 95؛ به منظور توسعه فضاهاي مذهبی فرهنگی و بهره گیري بهینه از اماکن مذهبی و تثبیت جایگاه مسجد به عنوان اصلی ترین پایگاه عبادي، تربیتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، همه مکان های عمومی (دولتی و خصوصی) موظفند فضاهایی را برای مسجد یا نمازخانه اختصاص دهند. مکلف کردن اماکن عمومی خصوصی به احداث مسجد یا نمازخانه نشان می دهد که ترویج فرهنگ دینی از مرحله تبلیغ و انتخاب آزادانه، به انتخاب تحمیلی گام بر داشته است.
ماده 97- دولت مکلف است به منظور تعمیق ارزش ها، باورها و فرهنگ مبتنی بر هویت اسلامی و ترویج سیره و سنت اهل بیت (ع) و استفاده بهینه از ظرفیت معنوي اماکن زیارتی در شهرهاي مقدس مشهد، قم و شیراز و برگزاري و تمهید امکانات لازم برای مراسم سالانه پیاده روي اربعین، نسبت به انجام امور ذیل اقدام نماید: الف- شناسایی دقیق نیازها و مشکلات زائران، برنامه ریزي و تدوین سازوکارهاي لازم جهت ساماندهی امور زائران. ب- توسعه امکانات، فعالیت هاي فرهنگی و خدمات زیارتی در قطب هاي زیارتی و گردشگري مذهبی و فراهم نمودن زمینه زیارت و اجراي طرح هاي زیربنایی مورد نیاز در قالب بودجه هاي سنواتی. همه تلاش ها و هزینه ها برای ترویج، گسترش و تسهیل زیارت اماکن مقدس در برنامه ششم پیش بینی و برآورد شده است. البته در ماده 100، به اختصاص یارانه و تسهیلات مالی در چهارچوب بودجه سنواتی و معافیت هاي مالیاتی و عوارضی به تأسیسات ایرانگردي و جهانگردي، و نیز ایجاد زیرساخت هاي مورد نیاز مناطق گردشگري از قبیل راه، خدمات رفاهی و اقامتی، استفاده از ظرفیت بخش خصوصی در سرمایه گذاري، واگذاري تسهیلات ارزان قیمت و سایر اقدامات حمایتی در قالب بودجه سنواتی تاکید شده است. به دلایل زیادی چون فشار افکار عمومی ملی و بین المللی و توجیه اقتصادی، در این برنامه کم و بیش به میراث ملموس توجه شده است. اما تفاوت فاحشی میان جایگاه ارزش ها و آثار فرهنگ دینی و غیر دینی در برنامه توسعه وجود دارد.
نکاتی از میراث فرهنگی و گردشگری که در برنامه ششم توسعه برجسته و مورد تاکید بوده اند از این قرارند: (1) بر اساس بند الف شماره 1 ماده 98، همه دستگاههای اجرایی موظفند هزینه مرمت آثار ثبتی تحت اختیار را از محل اعتبارات خود و در چهارچوب ضوابط قانونی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگري تامین کنند، که این امر موجب تعیین و روشن کردن وظایف دستگاههای اجرایی در رابطه با گردشگری و میراث فرهنگی و نیز حل اختلاف ها در مورد هزینه های بناهای تاریخی تحت تملک دستگاهها می شود. (2) بر اساس بند الف شماره 2 ماده 98؛ تاسیسات گردشگری از هر نظر تابع قوانین و مقررات بخش صنعت گردشگری به استثنای معافیتهای مالیاتی بوده و از شمول قانون نظام صنفی مستثنی می باشد بنابراین، صدور مجوزها و پروانههای بهره برداری و نظارت بر عهده سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خواهد بود، بر این اساس وضعیت کسب و کارهای گردشگری مشخص و روشن می شود. (3) ماده 99، که بنیاد مسکن با همکاری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری موظف است حداقل سیصد روستای دارای بافت با ارزش تاریخی و فرهنگی و روستاهای هدف گردشگری را بهسازی و احیا نماید و بند ج از ماده 100 که بر گازرسانی روستاهاي هدف گردشگري تاکید دارد و نیز بند الف شماره 2 و 3 از ماده 100 که بر ارائه خدمات و تسهیلاتی برای مناطق گردشگری و اماکن تاریخی تاکید دارند، احیای روستاها و اماکن دارای بافت تاریخی را به دنبال خواهند داشت. (4) در بند ت از ماده 100 آمده است؛ سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگري مکلف است کل درآمد اختصاصی و کمک هاي مردمی از اماکن و محوطه هاي تاریخی و موزه ها را به حسابی که نزد خزانه افتتاح می گردد، واریز نماید. صد درصد وجوه حاصله و همچنین سهم کمک هاي دولتی در قالب بودجه سنواتی در اختیار سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگري قرار می گیرد تا براي اداره، توسعه و مرمت این اماکن اختصاص یابد، بر این اساس وضعیت درآمد موزهها و آثار تاریخی مشخص شده است. (5) در بند ت از ماده 100 که آمده است؛ سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگري می تواند بخشی از امور تصدي گري و اجرائی خود را به تشکل هاي حرفه اي و تخصصی گردشگري که طبق قانون تشکیل شده اند، واگذار کند، بر واگذاری بخشی از امور اجرایی میراث فرهنگی و گردشگری به بخشخصوصی تاکید دارد.
در ماده 98، 99 و 100 بر مرمت و حفظ برخی از آثار تاریخی و نیز بر استفاده از بخش خصوصی و واگذاری آن ها تاکید شده است. ماده 98 اشاره می کند؛ "سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری موظف است به منظور حفظ و صیانت از میراث فرهنگی اقدام لازم را با همکاری و هماهنگی سایر دستگاههای اجرائی ذیربط به منظور شناسایی، مستندسازی، نگهداری، مرمت و معرفی میراث فرهنگی ملموس و ناملموس، میراث طبیعی، ایجاد شهرهای جهانی صنایع دستی و احیای هنرهای سنتی در حال زوال در حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی و ثبت در فهرست میراث جهانی را طبق بودجه سنواتی به عمل آورد"، که به همه جنبه ها و مصادیق میراث فرهنگی و بومی، بدون برجسته کردن مصداق خاص، تاکید دارد اما کلی گویی و ابهام و عدم تفکیک وظایف سازمان ها در زمینه شناسایی، نگهداری، مرمت و معرفی میراث منقول و غیر منقول، و میراث طبیعی و عدم تفکیک میراث فرهنگی مادی از غیر مادی، و ملی از منطقه ای یا محلی، و عدم شفافیت، نشانگر میزان اهمیت آن نزد تدوین گران برنامه است. خصوصا در بخش میراث فرهنگی ناملموس، هیچ برنامه مدون، دقیق و قابل اجرا برای یک دستگاه خاص، تعریف نشده است.
برنامه ششم نسبت به میراث، رویکردی اقتصاد محور دارد. با نگرش سودجویانه، مصرفی و اقتصادی صرف به میراث فرهنگی، بخش عظیمی از آثار غیرمادی ملی، بومی و محلی جایگاه مناسبی در برنامه ها و سرمایه گذاری های توسعه ای کلان نخواهند یافت. "کالایی شدن میراث و گردشگری احترام به سنت را کاهش می دهد و بر انتقال میراث تاثیر منفی می گذارد. در حالی که اصالت و پایداری مسائل کلیدی نگهداری از میراث بومی هستند، سازگار کردن آن با منافع اقتصادی چالش برانگیز است"(Cho, 2008: 193). محتوای حقیقی میراث فرهنگی در اصل معرف منابع و ثروت فرهنگی است که در کنار منابع طبیعی و مادی، بخشی از هویت و البته ثروت ملی محسوب می شود. جهت حفظ و احیای تاریخ، آداب و رسوم و فرهنگ ملی و بومی برنامه ریزی خاصی انجام نگرفته است. یک کیسه کردن میراث فرهنگی با صنعت جهانگردی و گردشگری نشانگر مادی گرایی، کمیت زایی و کاهش میراث فرهنگی به صنعت است. در حالی که آثار تاریخی و فرهنگی بسیار متنوع هستند و از جهات مختلف در زندگی روزمره مورد توجه و استفاده مردمان در مقیاس ملی، منطقه ای و محلی قرار می گیرند، میراثی که با خون، گوشت و استخوان مردم عجین شده است و تنها با منفعت مادی سنجش نمی شوند. هر چند که نمی توان انکار کرد، میراث فرهنگی یکی از برگ های برنده اقتصاد ملی است، اما تنها در آن خلاصه نمی شود. سرمایه گذاری در مورد میراث فرهنگی هم موجب توسعه گردشگری، اشتغال زایی و کارآفرینی و در نتیجه عواید اقتصادی می شود، و هم توسعه فرهنگ ملی، محلی و بومی، و هویت یابی یا پایداری در هویت و پویایی هویتی و فرهنگی را به دنبال دارد. میراث فرهنگی از دو رویکرد در برنامه ششم توسعه مورد توجه قرار گرفته است: نخست بعد اقتصادی؛ میراث فرهنگی تا زمانی ارزشمند، مورد توجه و قابل هزینه است که سودآور و منبع درآمدی برای دولت و جامعه باشد. دوم بعد دینی؛ میراث فرهنگی تا زمانی مورد تاکید است که دقیقا با دین سازگار بوده یا مطیع و تحت سلطه آن باشد. بخشی از میراث فرهنگی ملموس و ناملموس که دینی هستند در برنامه ششم بسیار مورد توجه قرار گرفتند اما بخش قابل توجهی از آن، فراموش یا طرد شده اند و یا مسکوت مانده اند. این برنامه نه بخاطر بی مهری به میراث، بلکه بیشتر از عدم توجه عادلانه به آن رنج می برد و این امر ناشی از کاهش گرایی، انحصارگرایی و مطلق گرایی ایدئولوژی متاثر از سیاست های کلی است. در حالی که در برنامه ششم، وظیفه شناسایی، حفظ، مرمت و معرفی میراث فرهنگی ملموس و ناملموس، به طور روشن، تنها به سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری واگذار شده است اما در مورد میراث دینی، این وظیفه به کل سازمان ها، ارگان ها و مکان های دولتی و خصوصی در سطح جامعه واگذار و تحمیل شده است. عدالت فرهنگی همانند عدالت اقتصادی، قانونی، آموزشی و اجتماعی یکی از ضروریات توسعه پایدار است. "عدالت فرهنگی در دو بعد اساسی قابل طرح و بررسی است: الف) بعد مادی فرهنگ (عدالت در دسترسی)، و ب) بعد محتوایی فرهنگ (عدالت در حضور). بدون وجود حداقلـی از آزادی هـا امـکان تحقـق عدالـت در حضـور فرهنگـی وجود نـدارد" (نظام بهرامی، 1398: 202). برنامه ششم به ارزش های فرهنگی و اقتصادی میراث بومی اشاره دارد اما بر مدیریت و استفاده از میراث ملموس و ناملموس مذهبی متمرکز شده است، و تنها بر شناخت، حفظ، ترویج، توسعه و حاکمیت سنت ها و میراث مذهبی تاکید دارد. غالب برنامه ریزی های توسعه ای به بخش میراث فرهنگی ملموس می پردازد که آن هم در مقایسه با میراث دینی بسیار نحیف است. با وجود آن که میراث دینی تنها بخشی از میراث بسیار گسترده فرهنگی است، اما در برنامه ششم به بخش دوم تاکید بسیار کمتری شده و خصوصا میراث فرهنگی ناملموسی را که جنبه دینی ندارند کاملا از قلم انداخته است که نتیجه این بی تعهدی، بی تفاوتی، طرد، فراموشی و معدوم شدن این بخش بزرگ از میراث است. در بخش میراث فرهنگی دینی نیز تنها به یک مورد خاص تاکید شده است. آن چه که باید مورد توجه قرار گیرد عدالت فرهنگی است.
یکدست سازی فرهنگی و ترویج هژمونی حاکم یکی دیگر از ویژگی های برنامه ششم توسعه است. همه میراث های فرهنگی متنوع با دین تعریف می شوند و به دین تقلیل می یابند. همان گونه که نوسازی تنها بر شیوه توسعه غربی تاکید دارد، برنامه ششم توسعه نیز با الگوی تک خطی و تنها با تاکید بر یک شیوه فکری و فرهنگی و حذف شیوه های فرهنگی دیگر، سامان یافت. این برنامه، نه با تنوع گرایی و دموکراسی فرهنگی توسعه پایدار، بلکه با ویژگی های انحصار، سلطه، حاشیه رانی، طرد و حذف نوسازی مطابقت دارد. بخشی از میراث فرهنگی بعد از اسلام، خودی، و غالب میراث فرهنگی قبل از اسلام غیر خودی به شمار می آیند. در حالی که بسیاری از مصادیق فرهنگ ایرانی و بومی، نه اسلامی هستند و نه با اسلام در تضادند. بلکه تنها با آن ها متفاوتند. "سیاست ملت سازی، به معنی به حاشیه رانی غیر خودی ها، سرکوب اقلیت ها و مردمان بومی، و استعمارگری داخلی است" (پیترز، 1394: 128). برنامه ششم توسعه به آپارتاید فرهنگی دچار شده است. این برنامه سعی دارد از دام تک فرهنگی نوسازی غربی بگریزد، اما به دام تک فرهنگی حکومتی جهت پروژه ملت سازی، یکسان سازی، بهنجار کردن و جذب دستوری افتاده است. در حالی که انتظار می رود " نقد غربی سازی، به چند محوری، چند قطبی فرهنگی و تکثرگرایی بیانجامد" (همان: 27)، اما این برنامه، نسبت به بسیاری از ویژگی های رویکرد نوسازی مانند؛ تخریب طبیعت، دوری از عدالت، عام گرایی، توسعه به مثابه ایدئولوژی، وعده دنیای بهتر، یکسان سازی و همگون سازی، سلطه گری، سیاست طرد و انحصار، امتناع از شنیدن صداهای دیگر و تک صدایی، وفادار مانده است. یکسان سازی بسیاری از تفاوت ها را نادیده می گیرد و منجر به تمرکزگرایی شدید، سلطه فرهنگی، استعمارگری داخلی و حذف دموکراسی فرهنگی می شود. یک جانبه نگری فرهنگی، کلی گویی، کمیت گرایی و بی تفاوتی و حتی طرد بخش هایی از میراث فرهنگی این مرز و بوم از ویژگی های برنامه ششم توسعه است. برنامه ششم به دوگانه انگاری فرهنگی دچار شده است که بر این اساس، بخشی از میراث فرهنگی، ناپاک، آمیخته با اساطیر و جادو، خرافات، مضر، نابهنجار و غیر اخلافی، و بخشی دیگر، پاک، راهبر، اصیل، معیار و مبنا تعریف می شوند.
بحث و نتیجه گیری
از زمانی که تاریخ از دیدگاه قدرتمندان و برندگان جنگ نقل شده است، میراث یک پدیده سیاسی است. طبقات حاکم، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، بر محتوا و شکل بازآفرینی تاریخی به دقت نظارت می کنند. تایید، حفظ، نگهداری، استفاده، بهره برداری، ارائه و تفسیر میراث مستلزم تصمیمات سیاسی بی شماری است. از نظر تیموتی- بوید (2003) بازنمایی میراث به ارزش ها و ساختارهای اجتماعی و سیاسی کنونی مشروعیت می بخشد. میراث بازنمایی ارزشها است و میتوان از آن برای دستکاری، حذف و بازنویسی گذشته استفاده کرد. هر میراث مشروعی از میان مجموعه وسیعی از گذشته انتخاب می شود. در نهایت، این به صاحب قدرت بستگی دارد که کدام میراث باقی بماند (Husz, 2013: 133). حاکمیت نماینده گروه قومی یا نژادی غالب در جامعه است و تلاش می کند تا فرهنگ خود را بر اقلیت ها تحمیل کند و فرهنگ های متمایز و هویت آن ها را به تدریج پاک کند (Logan, 2014: 164). می توان از میراث فرهنگی برای فریب یا دستکاری مردم استفاده کرد. دولتها معمولاً از میراث فرهنگی برای تبدیل گروههای قومی مختلف به یک موجودیت ملی منسجمتر و هماهنگتر و شکل دادن به افکار عمومی استفاده می کنند. آن ها از نسخههای گزینشی میراث استفاده می کنند تا گروههای اقلیت را مجبور به پذیرش فرهنگ مسلط کنند و هویت فرهنگی آن ها را از بین ببرند (Logan, 2007: 42). تأکید بر میراث یک گروه با هزینه گروههای دیگر، احساس برتری گروه مسلط و احساس حقارت گروههای دیگر را تقویت میکند، این میتواند پیامدهای خطرناک اجتماعی- سیاسی داشته باشد. مردم باید اجازه داشته باشند برای آینده خود تصمیم بگیرند. نباید مردم را مجبور به پذیرش الگوهایی کرد که دیگر برایشان ارزشی قائل نیستند (Logan, 2009: 17). آن ها نباید تحت جذب اجباری و یا مورد تخریب فرهنگ بومی قرار گیرند. دولت ها نباید مردم بومی را به بهانه وحدت و یکپارچگی از ارزش های فرهنگی یا هویت های قومی شان محروم کنند (Lai, 2014: 292)، چون غالبا "دولت ها به بهانه ملت سازی و حفظ ثبات سیاسی، میراث مردم بومی را که گفتمان هایشان قدرت و اقتدار کمتری دارد، تضعیف می کنند" (Miranda, 2019: 74). بسیاری از دولتهای ملی که بر سر زبان، مذهب و قومیت درگیریهایی دارند، از بالکانیزاسیون هراس دارند (Logan, 2007: 41). پایداری میراث مستلزم آشتی دادن ارزش های حاکم با میراث فرهنگی ملی، بومی و محلی است. "سیاستهای میراث بر مبنای پایداری فرهنگی، به دنبال نگهبانی، نگهداری، استفاده و توسعه میراث های متفاوت است. این سیاستها باید قابلیت جذب ایدهها و حمایت از آرمانهای گروههای مختلف درگیر در میراث را داشته باشند" (Dessein et al. 2015: 39). در تدوین سیاست ها باید به اصولی چون عدالت بین نسلی؛ برابری در دسترسی به تولیدات فرهنگی، مشارکت و بهره مندی برای همه اعضای جامعه بر مبنای عدالت و بدون تبعیض؛ تنوع فرهنگی؛ مراقبت از میراث فرهنگی، و اصول پیوندهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی توجه شود. (Parameswara, 2020: 183).
در این پژوهش جایگاه میراث فرهنگی در برنامه ششم توسعه مورد واکاوی قرار گرفته است. با توجه به یافته های این پژوهش، برخی از ویژگی ها و مواردی که جایگاه میراث فرهنگی را در برنامه ششم توسعه نشان می دهند عبارتند از: (1) ابهام و کلی گویی، نبود هدفگذاری شفاف، عدم تفکیک میراث فرهنگی مادی از غیر مادی، و ملی از منطقه ای یا محلی، و تعریف نقش و جایگاه هر کدام از آن ها؛ (2) رویکرد اقتصاد محور به میراث فرهنگی و نگاه مصرفی و منفعت طلبی به آن؛ (3) ناعدالتی و توسعه نامتوازن فرهنگی و تاکید صرف بر شناسایی، ترویج، تزریق و تحمیل میراث دینی، و در نتیجه؛ سیطره فرهنگی؛ (4) یکسان و همسان سازی فرهنگی، انحصارگرایی و یکه تازی فرهنگی، تک صدایی، ترویج هژمونی، بخشی نگری و هراس از تکثرگرایی فرهنگی به بهانه ملت سازی و حفظ ثبات و انسجام سیاسی و فرهنگی و که نتیجه آن؛ تضعیف، فراموشی، بی تفاوتی، بی مهری، حاشیه رانی، بی صدایی، طرد یا حذف بسیاری از میراث فرهنگی ملی، بومی و محلی است؛ و (5) عدم توجه به تعریف و تفکیک دقیق و کافی وظایف سازمان ها در زمینه شناسایی، نگهداری، مرمت، معرفی، آموزش رسمی و همگانی و انتقال میراث فرهنگی و بومی.
گستردگی موضوع، مهم ترین محدودیت این پژوهش است. میراث فرهنگی بسیار متنوع و گسترده است و پرداختن، بررسی و تحلیل دقیق و کامل آن، هزینه های زیاد مادی، علمی و زمانی را می طلبد. علاوه بر این، تنها با بررسی برنامه توسعه نمی توان به جایگاه میراث فرهنگی و میزان دغدغه حاکمان در برنامه ریزی ها و سرمایه گذاری های کلان پی برد، چون در جامعه ما، میان برنامه تا اجرا بسیار فاصله است. بسیاری از قوانین فقط در حد تصویب باقی می مانند و صرفا جنبه تبلیغاتی دارند و یا به دلایل گریز از افکار عمومی و یا جهانی شکل گرفته اند. گاهی برخی از بندها و تبصره ها، در اغلب برنامه های توسعه، مکرر، به تصویب می رسند و تا مرحله اجرا، راهی بس طولانی در پیش دارند. بسیاری از آثار باستانی و تاریخی را در جای جای ایران می توان یافت که بدون متولی، کاملا رها شده و به دلایل انسانی و طبیعی متلاشی، مخروبه و فرسوده می شوند.
تاکید بر شناخت و آموزش میراث، دوری از سانسور، تاکید بر تنوع، چند جانبه نگری و چند فرهنگی، عدم حذف بخش هایی از فرهنگ و تاکید بر انسان به عنوان هدف توسعه، در برنامه های توسعه می تواند در پیشرفت کمی و کیفی کشور بسیار موثر باشد. آن چه که برنامه ریزان توسعه باید به آن توجه کنند؛ همسان پنداری فرهنگی به جای همسان سازی فرهنگی است چون حقیقت و اصالت در اسارت، سلطه و مالکیت هیچ فرد، گروه، قشر، طبقه، دین و آیین، اندیشه و حاکمیتی نیست. با توجه به این که کشور ایران دارای سابقه تاریخی بسیار کهن، اقوام متعدد و تجربیات فراوانی در امر کشورداری، پیشرفت و تمدن می باشد، شناخت آن ها و اتکا بر منابع ملی و بومی، و ملموس و ناملموس باعث تقویت روحیه ملی و حذف نگرش وابستگی خواهد شد، در حالی که یکسان سازی فرهنگی موجب استیلای فرهنگ دیکتاتوری یا سلطه فرهنگی می شود. حاکمان جهت یکسان سازی فرهنگی، از طریق برنامه مهندسی فرهنگی به مداخله فرهنگی دست می زنند. اگر مهندسی فرهنگی با تنوع فرهنگی بومی همسو باشد، عادلانه و انسانی است. شاید مهندسی فرهنگی با هدف مقابله با فرهنگ وارداتی قابل دفاع باشد اما وقتی به دیکتاتوری فرهنگی بیانجامد، سرچشمه تبعیض ها و ناعدالتی است. فرهنگ کشی چه به نام مهندسی فرهنگی حاکمیت و چه از طریق به اصطلاح شبیخون فرهنگی، ناپسند و غیر انسانی است. به گفته گاندی؛ هيچ فرهنگي با انحصارگرايي نمي تواند به حيات خود ادامه دهد. برنامه های توسعه باید از سیاسی سازی میراث و پاکسازی فرهنگی دوری کنند. آن چه که برنامه ریزان توسعه و سیاست فرهنگی به آن نیاز دارند؛ آشتی دادن فرهنگ دینی با فرهنگ ملی، بومی و محلی و مدرن، و نیز بازنگری و بازاندیشی مفهوم ملت سازی و ترویج دستوری و تحمیل فرهنگ حاکمیت است. تنوع فرهنگی یک تهدید نیست؛ یک فرصت و در عین حال، یک ضرورت است. سياست اجتماعي مي تواند به دو گونه عمل کند: همگرايي گروه هاي متفـاوت در قالـب يك واحد اجتماعي متجـانس تـر يـا حفـظ اختلافـات گروهـي در چـارچوب شهروندي مشترك. هدف سیاست های همگون ساز این است که همه فرهنگ های اقلیت، بومی و محلی آداب و سنن و باورهـاي اخلاقـي خـاص خـود را كنـار بگذارنـد و فرهنگ عمومي و مركزي را بپذيرند. در واقع، همگوني فرهنگي عبارت اسـت از نوعي انفعال و استحاله كه بـر يكپارچـگی و كاهش تنوع تأكيد مي كند (صالحی، 1388: 136-141). تنوع فرهنگی، بحران نیست، تمایز است. تنوع فرهنگی، همبستگی، هویت و تفاوت را نشان می دهد. جهان چند فرهنگی است. همه دولت ملت ها چند فرهنگی هستند. تنوع فرهنگی، به مردم یا جوامع کمک می کند تا با هم در صلح و شادی زندگی کنند. از طریق گفتگوها و تعاملات، مردم فرهنگ های دیگران را می آموزند. افزایش تعامل بین فرهنگ های قومی، موجب نوآوری های اجتماعی و اقتصادی می شود که رونق و کیفیت زندگی را افزایش می دهد. مردم بین فرهنگی تر از آن چیزی هستند که تصور می شود (Erbas, 2020: 187). هیچ فرهنگ کاملی وجود ندارد، از طریق تعامل بین فرهنگی است که فرهنگ ها رشد می کنند.
همه اقوام، گروه ها، اقلیت های قومی، زبانی و مذهبی، حق و نیز توانایی دانستن، درک، بهره مندی، مراقبت، تبادل و توسعه میراث فرهنگی خود را بدون محدودیت سیاسی، مذهبی، اقتصادی یا فیزیکی دارند. آن ها حق دارند هویت فرهنگی خود را تعریف و به شیوه خود زندگی کنند و نمی توان آن ها را از حقوق فرهنگی خود محروم کرد. اگر یک نسخه رسمی میراث توسط دولت، به عنوان بخشی از استراتژی ملت سازی برای دستیابی به ثبات سیاسی، انسجام و وحدت ملی ترویج شود و همه مردم مجبور به پذیرش این فرهنگ غالب باشند، این امر منجر به طرد و نابودی دیدگاه ها و هویت های فرهنگ های بومی و محلی و گروه های اقلیت می شود. اصرار بر وحدت در میراث می تواند برای تشویق مشارکت جامعه در جنگ، و حتی پاکسازی قومی و نسل کشی مورد استفاده قرار گیرد. نمونه ای از این سیاسی سازی میراث فرهنگی، کشور میانمار است که به منظور ادغام فرهنگ های متنوع قومی و مذهبی کشور به یک هویت واحد ملی، ارزش های فرهنگی را که از لحاظ تاریخی با سلطنت و بودیسم ارتباط دارد، ترویج کرده است تا به اقتدار سیاسی خود مشروعیت بخشد و میراث فرهنگی سایر گروه های اقلیت قومی و مذهبی نادیده گرفته شده است. در حالی که آن ها می توانند با تاکید بر حقوق بشر در سیاست میراث، تایید ماهیت چند فرهنگی و تعریف میراث ملی به شیوه ای فراگیر، به کاهش درگیری های بین قومی و افزایش انسجام کمک کنند (Logan, 2012: 5-8).
تنها همسانی ها نیستند که هویت جامعه و وحدت ملی را می سازند بلکه تفاوت ها نیز، به همراه شباهت ها، می توانند پیام آور دوستی، یگانگی و همبستگی باشند. همبستگی، بیشتر بر پایه تفاهم و همدلی است تا یکسانی. آن چه که وجود دارد تفاوت، تنوع و تضاد است؛ هیچ وحدت واقعی وجود ندارد. هویت ملی، همبستگی، همدلی و عشق، از ترکیبی از شباهت ها، تفاوت ها و تنوع ها شکل می گیرند. تفاوت، دشمنی نیست؛ دیگری است، دیگرانی که با داشتن برخی از ویژگی های عمومی مشابه یا مشترک، به سادگی می توانند خودی به شمار آیند. با وجود هویت های متنوع، می توان به همبستگی و هویت مشترک دست یافت. هویت و همبستگی الزاما با یگانگی و یکدستی به دست نمی آید. ملت، صرفا بر پایه تحمیل ارزش و هژمونی شکل نمی گیرد. برنامه ریزان توسعه باید به تعریف و فهم دوباره از مفهوم ملت، و نیز تنوع، دموکراسی و همدلی دست یازند. همه مردمان این سرزمین، با وجود هر گونه تفاوت فرهنگی و محیطی، حق حیات دارند و این نافی نظم و وحدت، و بانی هرج ومرج نیست. برنامه ریزان باید بدانند که با وجود تنوع فرهنگی، رسیدن وحدت ملی غیر ممکن نیست و تحمیل تنها یک فرهنگ خاص به عنوان فرهنگ اصیل و برتر، نه تنها موجب تثبیت آن نمی شود بلکه در طول زمان جایگاه اصلی خود را نیز از دست خواهد داد. فرهنگ های متعدد بومی و محلی، خواه ناخواه از طریق بده بستان ها در فرایند تعامل اجتماعی به زندگی مسالمت آمیز تن می دهند، چون با فرهنگ عمومی پذیرفته شده - نه فرهنگ دستوری- مبانی تقریبا مشترک دارند. برخلاف یکسانی تحمیلی، همبستگی و هماهنگی اجتماعی- فرهنگی، نوعی وحدت در عین کثرت است.
کشف، شناخت و درک پتانسیل عظیمی از میراث فرهنگی، محرکی برای توسعه های فکری، عاطفی و اخلاقی جامعه محسوب می شود. "بازیابی و بازسازی تاریخ می تواند موجب پذیرش تنوع باشد و این ها از ویژگی های توسعه است. به عنوان مثال، در اندونزی، فرهنگ های هندو، بودایی و کنفوسیوس دوشادوش سنت های اسلامی رشد همزمان یافته اند. آلبانی حضور موفق فرهنگ های رومی، مسیحی و اسلامی را در یک مکان تاریخی تجربه کرده است و هند با حضور فرهنگ های بسیار متفاوت، در راه توسعه گام بر داشته است" (سن، 1386: 37). "سنگاپور، به جای نادیده گرفتن یا نابودی تنوع قومی و فرهنگی، در جهت پذیرش آن کوشیده است و همین موضوع موجب توفیق در توسعه شده است" (ویلیس، 1393: 145). آن چه بر دنیا حاکم است مجموعه ای از تشابهات، تفاوت ها و تضادهاست. شیوه های زندگی، آرزوها، ارزش ها و باورهای مناطق و اقوام مختلف درون یک جامعه همسان نیستند بلکه مجموعه ای از تضادها، تفاوت ها و تشابهات هستند. برنامه های توسعه در یک کشور باید به همه این موارد توجه کند. یک برنامه خوب توسعه، بافت های قومی، فرهنگی و دینی متفاوت را در نظر می گیرد، چون همه انسان ها با همه تفاوت هایشان حق زیستن دارند. برنامه های توسعه با تاکید بیشتر و عادلانه تر بر همه میراث فرهنگی کشور، می توانند به درک و همزیستی فرهنگ ها و سنن متفاوت کمک کنند و در راه توسعه ای پایدارتر و کامل تر، و زندگی بهتر و همدلانه تر همه انسان ها گام بر دارند.
در دوره مدرن، پدیده دوگانگی و سردرگمی، و نیز گسست نسل جدید از هویت تاریخی و بومی خود، نه تنها موجب ادغام آن ها در فرهنگ حاکم نمی شود بلکه در جریان هویت یابی جدید متاثر از تفکرات پسامدرن و رسانه های متنوع، با کمک آزادی های جدیدی که در شکل دهی به شخصیت به دست آورده اند، از این جا رانده و از آن جا مانده، در گیرودار هویت های ايراني- اسلامي، ملی، قومي یا بومی و غربـي، هویت مختلط بی ریشه ای شکل می دهند که نوید دهنده فرهنگ و هویت آینده این مرز و بوم است. این امر باید یکی از مهم ترین دغدغه ها و مسائل کشور ما در امر توسعه باشد. برای رسیدن به توسعه پایدار، بومی و مردمی، برخی از راهکارها در امر برنامه ریزی توسعه ای ارائه می گردد:
- تشکیل کارگروه جهت شناخت و شناساندن میراث های فرهنگی کشور.
_ واگذاری امور فرهنگی به بخش خصوصی، تعاونی و سازمانهای مردم نهاد.
_ تقویت مشارکت عمومی و تشکل های مردمی و محلی در نگهداری از میراث فرهنگی.
_ آموزش همگانی و رسمی، به ویژه از طریق صدا و سیما، آموزش و پرورش و آموزش عالی.
_ تعیین مدیریت علمی و مناسب و بودجه کافی برای بازرسی، بازسازی و احیای آثار ملموس فرهنگی.
_ تدوين برنامه مناسب و متناسب با اصول توسعه انسانی و پايـدار، و با توجه به موقعیت فرهنگی، مکانی و زمانی.
_ رعایت اصل عدالت فرهنگی، و ایجاد فضای تنفس برای فرهنگ های متنوع ملی، محلی و بومی، و ورود آن ها در برنامه ریزی های توسعه در کنار فرهنگ عمومی، به عنوان بخشی از فرهنگ واقعی و روزمره مردم.
منابع
_ احمدی، حمید و بیدالله خانی، آرش (1393). پساتوسعه گرایی و بازنمایی های انتقادی از گفتمان توسعه؛ رویکردی مردمی، مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال پنجم، شماره سوم، صص 47-63.
_ افخمی، بهروز (1395). راهبرد توسعه اقتصادی مبتنی بر میراث فرهنگی. فصلنامه سیاست های راهبردی و کلان، سال چهارم، شماره چهاردهم، تابستان 95، صص 27-48.
_ آزاد ارمکی، تقی (1394). عقب ماندگی و توسعه در ایران، فصلنامه برنامه ریزي رفاه و توسعه اجتماعی، شماره 22، صص 52-77.
_ بابایی فرد، اسد الله (1389). توسعة فرهنگي و توسعة اجتماعي در ايران؛ فصلنامة علمي ـ پژوهشي رفاه اجتماعي، سال دهم، شماره 37 ، صص 7- 37.
_ پیترز، جان ندروین (1394). نظریه توسعه: فرهنگ، اقتصاد، جامعه، ترجمه انور محمدی، تهران: نشر گل آذین،
_ تومه، ژرژ (1373)، توسعه فرهنگي و محيط زيست، ترجمه محمود شارع پور، تهران، مرکز پژوهش هاي بنيادي.
_ خلاصه گزارش عملكرد قانون برنامه ششم توسعه در سال 1397، تهران: سازمان برنامه و بودجه كشور، مركز اسناد، مدارك و انتشارات.
_ رئیسی فر، محدثه (1397). میراث فرهنگی و اقتصاد خلاق؛ دومین همایش ملی میراث فرهنگی و توسعه پایدار، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
_ زاهدی مازندرانی، محمدجواد (1398). نقد سند الگوي پایه اسلامی - ایرانی پیشرفت از منظر الزامات توسعه، برنامه ریزي و آمایش فضا، دوره 23.
_ سلیمی، مینو (1397). جایگاه طرح ملی مردم نگاری در سرزمین در توسعه پایدار، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
_ سن، آمارتیا (1386). اهمیت فرهنگ در توسعه چقدر است؟ ترجمه: محمود سلیمی و محمد ندیری، اقتصاد سیاسی، سال دوم، شماره 5 و 6.
_ شایانی فر، مجید و نوری، فاطمه (1397). تعامل یا تقابل آمایش سرزمین با بافت میراث تاریخی؛ دومین همایش ملی میراث فرهنگی و توسعه پایدار، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.
_ صالحي اميري، سيد رضا (1388): انسجام ملي و تنوع فرهنگي. پژوهشكده تحقيقات استراتژيك، چاپ اول، تهران.
_ ضیایی، آرام (1395). پساتوسعه (نظریه، عمل، مسائل و چشم اندازها)، ترجمه: موسی عنبری، ابوذر قاسمی نژاد و میلاد رستمی، تهران: نشر علم.
_ علوی، لیلا و رنج پور، رضا (1393). گفتمانی بدیل برای توسعه: رویکرد انسان شناختی به مفهوم توسعه. فصلنامه پژوهش های اقتصادی، سال چهاردهم، شماره اول، صص 169-192.
_ عنبری، موسی(1395). جامعه شناسی توسعه: از اقتصاد تا فرهنگ، تهران: انتشارات سمت.
_ فدایی نژاد، سمیه و حناچی، پیروز(1393). بررسی و تبیین سیر تحول سیاست ها و برنامه های نگهداری از میراث فرهنگی، بازه زمانی سال 1357 تا 1391؛ دو فصلنامه معماری ایرانی، دوره 3، شماره 5، صص 21-37.
_ قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (1396-1400).
_ موثقی، احمد (1383). توسعه؛ سیر تحول مفهومی و نظری. مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره 63، بهار 83، صص 223-252.
_ مومنی، سمیه و درویشی، هادی (1398). نگاهی به مکتب پساتوسعه؛ فرهنگ رسانه، سال هشتم، شماره 32، صص 85-104.
_ نظام بهرامی، کمیل (1398). فرهنگ، جامعه و خودبنیادی، بیست و یک مقاله و مصاحبه در حوزه فرهنگ و جامعه، صص 191-212.
_ نقوی، محمدرضا؛ پایدار، ابوذر و قاسمی، یاسر(1391). بررسي و تحليل نقش فرهنگ در توسعه مناطق روستايي با رويكردهاي توسعه پايدار؛ سال ششم- شماره 67 و 68 ص 93- 105.
_ ویلیس، کتی(1393). نظریه ها و تجربه های توسعه، ترجمه: حسین ایمانی جاجرمی و پیمان پور رجب، تهران: نشر پژواک.
Baltà Portolés, J. (2018). Cultural Heritage and Sustainable Cities. Key Themes and Examples in European Cities. UCLG Committee on Culture Reports.
Bervar, M, & Trnavcevic, A. (2009). Importance of Culture for Sustainable Development. Managing Global Transitions 17 (3): 195–209.
Blake, J. (2017). From Traditional Culture and Folklore to Intangible Cultural Heritage: Evolution of a Treaty. Santander Art and Culture Law Review 2/2017 (3): 41-60. DOI: 10.4467/2450050XSNR.17.017.8422.
Cho, H. (2008). Conservation of Indigenous Heritage in the United States: Issues and Policy Development, The Journal of Arts Management, Law, and Society, 38.3, pp 187-204.
Dessein, J., Soini, K., Fairclough, G. and Horlings, L. (2015). Culture in, for and as Sustainable Development. Conclusions from the COST Action IS1007 Investigating Cultural Sustainability. University of Jyvaskyla, Finland.
Erbas, I. (2013). Perception of Cultural Diversity. Academic Journal of Interdisciplinary Studies MCSER Publishing, Rome-Italy. Vol 2 No 11. pp: 186-192. E-ISSN 2281-4612 ISSN 2281-3993.
Erbas, I. (2020). Cultural Diversity. Effects of global risk in transition countries, Tirana, Albania, pp 185-190.
Grazuleviciute, I. (2006). Cultural Heritage in the Context of Sustainable Development: Environmental research, engineering and management, No. 3 (37), pp: 74-79.
Hampton, M, P, (2005). HERITAGE, Local Communities and Economic Development. Annals of Tourism Research, Vol. 32, No. 3, pp. 735-759.
Husz, M, (2013). Main Aspects of Cultural Heritage Policy: Insights into the Cultural Heritage Landscape. Editor: Kovács, D. Pécs, Hungary, pp 133-140. ISBN 978-963-642-534-0.
Jameson, J, H. (2020). Cultural Heritage Interpretation. Encyclopedia of Global Archaeology. Washington, USA.
Jelincic, D. A. & Glivetic, D. (2020). Cultural heritage and sustainability: Practical Guide, Interreg Europe programme.
Labadi, S., Giliberto, F., Rosetti, I., Shetabi, L, & Yildirim, E. (2021). Heritage and the Sustainable Development Goals: Policy Guidance for Heritage and Development Actors: An initiative of the Sustainable Development Goals Working Group. International Council on Monuments and Sites – ICOMOS.
Logan, W. (2007). Closing Pandora’s Box: Human Rights Conundrums in Cultural Heritage Protection. In Cultural Heritage and Human Rights, edited by Helaine Silverman and D. Fairchild Ruggles, pp. 33–52. Springer, New York.
Logan, W. (2009). Playing the Devil's Advocate: Protecting Intangible Cultural Heritage and the Infringement of Human Rights. historic environment, volume 22 number 3. pp 14-18.
Logan, W. (2012). Cultural diversity, cultural heritage and human rights: towards heritage management as human rights-based cultural practice. International Journal of Heritage Studies, pp 1-14.
Logan, W. (2014). Heritage Rights—Avoidance and Reinforcement. heritage & society, Vol. 7 No. 2, 156–169.
MacNeill, T. (2020). Indigenous Cultures and Sustainable Development in Latin America. Switzerland. https://doi.org/10.1007/978-3-030-37023-7_1.
Mergos, G, & Patsavos, N. (2017). Cultural Heritage and Sustainable Development: Economic Benefits, Social Opportunities and Policy Challenges. Publisher: Technical University of Crete. PP 21-42.
Mergos, G. (2017). Cultural heritage and the economic development agenda: Cultural Heritage and Sustainable Development: Economic Benefits, Social Opportunities and Policy Challenges. Publisher: Technical University of Crete. PP 81-96.
Miranda, M, M. (2019). The Resurgence of the Heritage of Indigenous Peoples of Thailand in the Aftermath of Development. Journal of Heritage Management 4(1) pp 73-84.
Naibei, P. (2014). Culture and Sustainable Development. Conference Paper. August 2014. DOI: 10.13140/2.1.2692.9928.
Ohlan, R. (2017). The relationship between tourism, financial development and economic growth in India. Future Business Journal 3, pp 9-22.
Parameswara, A. (2020). Exploring the Approaches of Culture on Sustainable Development: South East Asia Journal of Contemporary Business, Economics and Law, Vol. 21, Issue 5. pp 177-185.
Petti, L, Trillo, C, & Makore, B. N. (2020). Cultural Heritage and Sustainable Development Targets: A Possible Harmonisation? Insights from the European Perspective, Sustainability, 12, 926; doi:10.3390/su12030926.
Rivera, M, A. (2017). The synergies between human development, economic growth, and tourism within a developing country: An empirical model for Ecuador. Journal of Destination Marketing & Management, Volume 6, Issue 3, September 2017, PP. 221-232.
Ruggles, D, F. & Silverman, H. (2009). From Tangible to Intangible Heritage: Intangible Heritage Embodied, Department of Landscape Architecture, USA. pp 1-14. DOI 10.1007/978-1-4419-0072-2_1.
Seidl, A. (2014). Cultural ecosystem services and economic development: World Heritage and early efforts at tourism in Albania. Ecosystem Services 10 (2014) pp 164-171.
Silverman, H, & Ruggles, D, F. (2007). Cultural Heritage and Human Rights. New York: Springer Science and Business Media.
Sokhanvar, A., Çiftçioğlu, S., & Javid, E. (2018). Another look at tourism- economic development nexus. Tourism Management Perspectives, 26, pp 97-106. https://doi.org/10.1016/j.tmp.2018.03.002.
Tilbury, D & Mulà, I. (2009). Review of Education for Sustainable Development Policies from a Cultural Diversity and Intercultural Dialogue: Gaps and Opportunities for Future Action. Paris: UNESCO. ISBN: 978-1-86174-200-1.
UN, (2012). Realizing the Future, We Want for All ؛Report to the Secretary-General. UN System Task Team on the Post-2015 UN Development Agenda, New York, June 2012.
UNESCO, (2001). Universal Declaration on Cultural Diversity: Adopted by the 31st Session of the General Conference of UNESCO, PARIS.
UNESCO, (2003). Convention for the Safeguarding of the Intangible Cultural Heritage (The Intangible Heritage Convention).
UNESCO, (2005). The Convention on the Protection and Promotion of the Diversity of Cultural Expressions. Paris, 20 October.
UNESCO, (2009). UNESCO World Report: Investing in Cultural Diversity and Intercultural Dialogue: Executive Summary. Contributors: Rivière, F., Kutukdjian, G., Corbett, J, & UNESCO. Paris, France.
UNESCO, (2012). UN System Task Team on the Post-2015 UN Development Agenda: Realizing the Future We Want for All. New York.
Vries, G. d. (2020). Culture in the Sustainable Development Goals: The Role of the European Union. (2nd revised edition) ifa Edition Culture and Foreign Policy. https://doi.org/10.17901/AKBP1.06.2020.