" حمایت های اجتماعی در زلزله کرمانشاه" بر اساس تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار
محورهای موضوعی : مطالعات توسعه اجتماعی ایرانشایسته کرمخانی 1 , عالیه شکربیگی 2
1 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
2 - استادیار دانشگاه- واحد تهران مرکزی
کلید واژه: " زنان سرپرست خانوار", "توانمندسازی", " بلای طبیعی زلزله", "حمایتهای اجتماعی", " تجربه زیسته",
چکیده مقاله :
حمایتهای اجتماعی یکی از مولفه های مهم توانمندی درحل مشکلات زنان سرپرست خانوار در موقعیتهای مختلف زندگی است . زنان سرپرست خانوار یکی از گروه های اجتماعی آسیب پذیر در بلایای طبیعی می باشند و نحوه مواجهه آنان ارتباط بسیار زیادی با مولفه های توانمندسازی از جمله حمایتهای اجتماعی دارد. مطالعه حاضر با هدف تشریح تجربه زنان سرپرست خانوار از حمایت اجتماعی در زلزله انجام شده است.روش شناسی تحقیق کیفی ، با روش نظریه زمینه ای است . داده ها به روش میدانی ازطریق نمونه گیری نظری و مصاحبه عمیق با 15نفر از زنان سرپرست خانوار درمناطق ۸ گانه زلزله زده کرمانشاه تاحد اشباع نظری جمع آوری گردید. در این پژوهش به منظور سنجش دقت از معیار"اطمینان پذیری و باور پذیری" واز تکنیک "مثلث سازی"استفاده شد. از تحلیل داده ها ،987 کد باز اولیه ،150 مفهوم ثانویه ، 41 مقوله محوری و 8 مقوله عمده نهایی شامل :"گذرا و مقطعی"،"حمایت کننده های شخصی"،"استفاده ابزاری "،" رویدادهای سخت زندگی"،" تنهایی و ترس"،"احساس رها شدن و بدبینی"،"بی عدالتی و تبعیض"،"احساس ناتوانی" و مفهوم مرکزی"حمایت اجتماعی؛ اولویت درک شده زندگی" استخراج گردید. نتایج نشان میدهد "حمایت های اجتماعی" به مثابه"اولویت درک شده زندگی" از سوی مشارکت کنندگان تفسیر شده است که در صورت بی توجهی به آن پیامدهای جبران ناپذیری را بدنبال خواهد داشت . لذا اهمیت توجه و لحاظ این جنبه از نیاز واقعی و درک شده زنان میدان مطالعه در مدیریت بحران با رویکرد جنسیتی می تواند تاثیر زیادی بر ایجاد توانمندی آنان در مواجهه با بلایای طبیعی داشته باشد.
Social support is one of the important components of empowerment to solve the problems of the female-headed households in different life situations. the female-headed households are one of the socially vulnerable groups in natural disasters and how they deal with them has a lot to do with the components of empowerment. The aim of this study was to describe the experience of the female-headed households in social support in earthquakes.The methodology of qualitative research is the method of contextual theory. Data were collected by field method through theoretical sampling and in-depth interviews with 15 the female-headed households in the eight earthquake-stricken areas of Kermanshah to the extent of theoretical saturation. In this study, in order to measure accuracy, the criterion of "reliability and reliability" and the technique of "triangulation" were used. From data analysis, 987 primary open source, 150 secondary concepts, 41 central categories and 8 final major categories including: "transient and cross-sectional", "personal supporters", "instrumental use", "hard life events", "loneliness" And fear "," feeling of abandonment and pessimism "," injustice and discrimination "," feeling of helplessness "and the central concept of" social support; perceived priority of life "were extracted. The results show" social support "as" priority ". "Perceived life" is interpreted by the participants, which if ignored, will have irreparable consequences. Have a great impact on their ability to deal with natural disasters.
_||_
" حمایت های اجتماعی در زلزله کرمانشاه"
بر اساس تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار
چکیده:
حمایتهای اجتماعی یکی از مولفه های مهم توانمندی درحل مشکلات زنان سرپرست خانوار در موقعیتهای مختلف زندگی است . زنان سرپرست خانوار یکی از گروه های اجتماعی آسیب پذیر در بحران ها و بلایای طبیعی می باشند و نحوه مواجهه آنان با موقعیت بحران ارتباط بسیار زیادی با مولفه های توانمندسازی از جمله حمایتهای اجتماعی دارد . مطالعه حاضر با هدف تشریح تجربه زنان سرپرست خانوار از حمایت اجتماعی در زلزله کرمانشاه انجام شده است.
روش شناسی تحقیق حاضر کیفی و این مقاله بخشی از یک مطالعه جامع با روش"گراندد تئوری"می باشد. داده ها به روش میدانی ازطریق نمونه گیری نظری و مصاحبه عمیق با 15نفر از زنان سرپرست خانوار درمناطق ۸ گانه زلزله زده کرمانشاه ازجمله ثلاث باباجانی،سرپل ذهاب ،قصر شیرین و...تاحد اشباع نظری جمع آوری گردید. در این پژوهش به منظور سنجش روایی و پایایی به از دو معیار "اطمینان پذیری و باور پذیری" واز تکنیک "مثلث سازی" منظور غلبه بر سو گیریهای ذاتی ،استفاده شد. از تحلیل داده ها به روش زمینه ای ، 987 کد باز اولیه ، 150 مفهوم به عنوان کد باز ثانویه ، 41 مقوله محوری و از انتزاع مجدد ، 8 مقوله عمده نهایی شامل : "گذرا و مقطعی" ،"حمایت کننده های شخصی"،"استفاده ابزاری "،" رویدادهای سخت زندگی" ،" تنهایی و ترس" ،"احساس رها شدن و بدبینی" ،"بی عدالتی و تبعیض"،"احساس ناتوانی" و مفهوم مرکزی "حمایت اجتماعی؛ اولویت درک شده زندگی" استخراج گردید. نتایج نشان میدهد "حمایت های اجتماعی" به مثابه " اولویت درک شده زندگی " از سوی مشارکت کنندگان تفسیر شده است که در صورت بی توجهی به آن پیامدهای جبران ناپذیری را برای آنان بدنبال خواهد داشت . لذا اهمیت توجه و لحاظ این جنبه از نیاز واقعی و درک شده زنان میدان مطالعه در مدیریت بحران با رویکرد جنسیتی می تواند تاثیر زیادی بر ایجاد توانمندی آنان در مواجهه با بلایای طبیعی داشته باشد.
کلید واژگان: "حمایتهای اجتماعی" ،" تجربه زیسته" ،" زنان سرپرست خانوار" ،" بلای طبیعی زلزله" ،"توانمندسازی"
بلایای طبیعی به طور مساوی بر گروههای اجتماعی تاثیر نمی گذارد. یک رویکرد آسیب پذیری جنسیتی به فاجعه ها نشان می دهد که نابرابریِ در معرض خطر قرار گرفتن ، حساس بودن نسبت به خطر ، نابرابری در دسترسی به منابع، قابلیت ها و فرصت ها به طور سیستماتیک بعضی از گروه ها را از بین می برد و آنها را بیشتر در معرض خطر بلایای طبیعی قرار می دهد Plümper) & Neumayer 2007,).
طبق گزارش صلیب سرخ کانادا زنان جزء یکی از ده گروه جمعیتی در معرض خطر در موقعیتهای اضطراری می باشند( بهمن و همکاران،1396) ، و زنان سرپرست خانوار1 که جزء فقیر ترین فقرا محسوب می گردند( شادی طلب و گرایی نژاد، 1383) ، به عنوان یکی از گروههای اجتماعی اقلیت و آسیب پذیر بدلیل موضوعات فرهنگی اغلب به "حاشیه" رانده می شوند و از دسترسی به فرصتها و منابع، محروم هستند.
همواره دو مقوله اصلی مسئولیت های جنسیتی زنان و تابوهای فرهنگی منطقه منجر به آسیب پذیری بیشتر زنان می گردد و آنان بدلیل شرایط خاص و تحت تاثیر تابوها و موانع فرهنگی حاکم برجامعه بیشتر از مردان از بلایای طبیعی متاثر می گردند ( بهمن و همکاران، 1396) .
زنان در بلایای طبیعی اغلب به عنوان قربانیان فاجعه به تصویر کشیده می شوند و نقش مرکزی آنها در پاسخ به فاجعه اغلب نادیده گرفته می شود،اما این واقعیت را نباید نادیده انگاشت که مسئولیت های خانوادگی زنان با شروع فاجعه بطور معنی داری با کاهش حمایت ومحدودیت منابع ، افزایش می یابد . زنان در خانواده نقش مهمی ایفا می کنند،از جمله تلاش برای دریافت کمک ، تلاش برای برآوردن نیازهای زیستی وضروری فرزندانشان و مدیریت جابجایی های موقت مکان زندگی. درخانواده های زن سرپرست بدلیل تنهایی و فقدان حمایتهای اجتماعی موثر،حجم كار پس از فاجعه افزايش مي يابد و شرايط بسيار سختتر از قبل ميشود((wikijender.
مطالعه ((2000,Enarson نشان میدهد کار و درآمد زنان سرپرست خانوار نیز به شدت تحت تاثیر بلایای طبیعی است زیرا اغلب زنان سرپرست خانوار خانه و محل درآمدشان یکی است و زیان های اقتصادی آنها ناشی از فاجعه می تواند گسترده باشد و به فقر مالی آنان دامن بزند. این درحالی است که اغلب زنان سرپرست خانوار از حمایتهای اجتماعی خصوصا در بحران و بلایای طبیعی محروم میشوند و یا کمتر دریافت می کنند( بهمن و همکاران، 1396).
موضوع قابل تأمل ،ضرورت حمایت اجتماعی2 به عنوان یکی از مولفه های توانمندسازی ازاین گروه اجتماعی (قربانی ، 1397)،کاملا مشهود می باشد و میتواند در موقعیت بحران و بلایای طبیعی به کاهش آسیب های اجتماعی و بازسازی سریعتر زندگی منجر گردد .
یکی از ویژگیهای افرادِ نسبتا مقاوم در برابر بحرانها برخورداری از حمایتهای اجتماعی است و زنان سرپرست خانوار با توجه به شرایط ویژه نیاز بیشتری به این حمایتها دارند.
حمایت اجتماعی میزان برخورداری از همراهی ، مراقبت ،توجه و احترام وکمک دریافت شده توسط فرد از سوی گروههای دیگر همانند اعضای خانواده ،دوستان و دیگران مهم در اجتماع است یعنی این احساس که شخص مورد توجه دیگران است و اینکه او به یک شبکه اجتماعی تعلق دارد (بشیری ، 1394). ( سارافینو1998, ؛ به نقل از بشیری، 1394: 249) درتعریف بعد کارکردی حمایت اجتماعی به سه نوع حمایت عاطفی ، ابزاری و اطلاعاتی اشاره دارد.حمایت عاطفی به معنی در دسترس داشتن فرد برای تکیه کردن و اعتماد داشتن به وی به هنگام نیاز در بر دارنده احساس همدلی ،توجه و علاقه به یک شخص می باشد.حمایت ابزاری به کمکهای مادی ،عینی و واقعی دریافت شده توسط یک فرد از سوی دیگران اطلاق می شود.حمایت اطلاعاتی شامل بدست آوردن اطلاعات ضروری از طریق تعامل های اجتماعی با دیگران است .
براساس نظریه حمایت اجتماعی دوستان ،خانواده و آشنایان خدمات عینی و اطلاعاتی را فراهم میکنند که موجب می شود یک فرد احساس امنیت ، عزت نفس و ارزشمند بودن کند و خود را جزئی از شبکه ارتباطی بداند و تمام اینها فرصت خود شکوفایی و توانمندی را در مواجهه با مشکلات زندگی فراهم می نماید (قربانی ، 1397).
(استروبی3 و همکاران، 2005) معتقدند ،حمایتهای اجتماعی به مثابه یک تعدیل کننده عمل می کنند. افرادی که فقدان و بحران را تجربه می کنند وقتی از حمایتهای اجتماعی برخوردارند بهتر میتوانند با آن کنار آیند و بازسازی با سرعت و سهولت بیشتری صورت می گیرد (نصری و عبدالملکی ، 1395).
لوو(1994)4 معتقد است حمایتهای اجتماعی اثرات رویدادهای استرس زا را تعدیل می کند و به تجربه عواطف مثبت می انجامد (کاظمیان وسیفی، 1397)
در تحقیق کیفی (کاظمیان و سیفی، 1379)، نقش موثر عوامل حمایت کننده اجتماعی در زلزله نشان داده شده اما "تداوم و پایداری" حمایتهای اجتماعی از اهمیت دو چندان برخوردار است. ( بخشی نیا ،1393)، به اهمیت حمایتهای روانی – اجتماعی "مداوم" از سوی دیگران به منظور فایق آمدن و مقابله بهتر بازماندگان با مشکلات خود اشاره می کند.
اما برخلاف آنچه نتایج تحقیقات نشان می دهند و همچنین نرخ رو به رشد زنان سرپرست خانوار ، متاسفانه فقدان سیاستگذاری ها ، قوانین و لوایح حمایتی و امداد رسانی" در زمان بحران و بلایای طبیعی" ویژه این گروه اجتماعی در بین قوانین کاملا مشهود است . بگونه ای که در آخرین قانون مدیریت بحران در ایران، مورخ 3/6/98 از سوی مجلس شورای اسلامی با عنوان "لایحه مدیریت حوادث غیر مترقبه کشور" ، بصورت شفاف و صریح به حمایتهای لازم و نیازهای این گروه آسیب پذیر جامعه با رویکرد مدیریت جنسیتی پرداخته نشده است.که پیامدهای جبران ناپذیری را می تواند بدنبال داشته باشد.
تحقیقات نشان میدهد زنان در بحران نسبت به مردان آمادگی بیشتر وحتی زمینه های لازم برای مشارکت در فعالیتهای امدادی دارند( شادی طلب ،1372) ، و اگر چه زنان سرپرست خانوار تمامی مساعی خود را بکار می برند تا هرچه سریعتر از بحران خارج و به روال عادی زندگی برگردند اما فقدان حمایتهای اجتماعی در زمان بحران و بلایای طبیعی با توجه به بسترهای فرهنگی و عواملی كه بيانگر روندهاي بنيادين اجتماعي در برخی از جوامع می باشند ، مانع ازمشارکت و دسترسی به فرصتهای برابر میشود که این موضوع خود منجر به آسیب پذیری بیشتر آنان می گردد.
طبق سرشماری نفوس و مسکن سال 95 ، با رشد 6.2 برابری زنان سرپرست خانوار طی سالهای ۱۳۵۵تا1395 (سرشماری نفوس و مسکن،1395) موجه هستیم ؛ به گونه ای که تعداد زنان سرپر ست خانوار از 490536 نفر در سال 1355 به ۳۰۶۱۷۵۳ خانوار در سال 1395 رسیده است و توجه به این موضوع که در طرح پارادایم جدید فقر ؛ فقر زنان را معادل فقر زنان سرپرست خانوار می شمارند(شادی طلب ،1383)، توجه جدی به حمایت های اجتماعی از این قشر به عنوان یکی از مولفه های توانمندسازی ضرورت پیدا می کند. از طرفی با کمبود تحقیقات کیفی در زمینه بررسی وضعیت زنان سرپرست خانوار در زلزله و سایر بحرانها و بطور اخص تجربه حمایتهای اجتماعی مواجه هستیم و شکاف دانش و تحقیقات موجود در این زمینه کاملا مشهود می باشد . لذا مطالعه حاضر با یک دیدگاه جنسیتی ، تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار کرمانشاه از حمایتهای اجتماعی در زلزله سال 96 را مورد تشریح و تحلیل قرار می دهد
پیشینه تحقیق
مرور این ادبیات نشان می دهد که یگ الگوی جنسیتی در همه سطوح فرایند سوانح طبیعی اعم از در معرض ریسک قرار گرفتن ، برداشت و درک از خطر ، آمادگی ، پاسخ به وضعیت ، تاثیرات فیزیکی ،روانشناختی ، جامعه شناختی ، بازیابی و بازسازی وجود دارد (حبیب پورگتابی ، 1397).
نتایج تحقیق (Plümper & Neumayer 2007, )با یک رویکرد آسیب پذیری جنسیتی به فاجعه ها در طول سالهای 1981 تا 2002 ، نشان می دهد که نابرابری در معرض خطر قرار گرفتن و نابرابری در دسترسی به منابع ] منابع اجتماعی و شخصی[ ، قابلیت ها و فرصت ها که به لحاظ اجتماعی شکل گرفته به طور سیستماتیک بعضی از گروه ها را از بین می برد و آنها را بیشتر در معرض خطر بلایای طبیعی قرار می دهد.
پرفسور (Gokhale , 2008)در 14همین کنفرانس جهانی مهندسی زلزله عنوان میدارد که نابرابری های موجود علت اصلی آسیب پذیری زنان در فاجعه است. زنان سرپرست خانوار به ویژه آسیب پذیرند، زیرا منابع کمتری را در اختیار و تحت کنترل خودشان دارند. زنان سرپرست خانوار در موقعیت بحران در تامین امنیت غذا ، اسکان و نیازهای خانواده مسئولیت بیشتری را بر عهده می گیرند اما کمترین حمایت را دریافت می نمایند .
مطالعه ( (2000,Enarsonنشان میدهد ، کار زنان به شدت تحت تاثیر بلایای طبیعی است و زیان های اقتصادی آنها ناشی از فاجعه می تواند گسترده باشد. مسئولیت زنان به شدت افزایش می یابد در زمانی که سیستم های حمایتی و پشتیبانی عمومی و شبکه های خانوادگی کم می شوند یا از بین می روند. فضاهای زندگی آسیب دیده ، برای تمام زنانی که درآمدشان از طریق کار خانگی تامین می شود ، به معنای از دست دادن فضای کاری، ابزار، تجهیزات، کالاها ، تدارکات کالا و بازار است.
نتایج تحقیق (قربانی ،1397)، نشان می دهد که حمایت اجتماعی بعنوان یکی از مهمترین عوامل در حوزه مسائل زنان سرپرست خانوار بر توانمندسازی آنان تاثیر مثبت دارد و امکان دستیابی به منابع اجتماعی ،مشارکت اجتماعی ،احساس تعلق و رفع مشکلات عاطفی و روحی فراهم می نماید .
نتایج تحقیق دارابی ( دارابی ، 1392) ، عوامل زیادی به داشتن این وضعیت کمک می کنند که یکی ازمهمترین آنها حمایت اجتماعی5 است. حمایت اجتماعی میزان برخوداری از محبت، همراهی و توجه اعضای خانواده، دوستان و سایر افراد تعریف شده است. برخی حمایت اجتماعی را واقعیتی اجتماعی و برخی دیگر آنرا ناشی از ادراک فرد می دانند .
تحقیق افتخاری وهمکاران نشان می دهد ،امکان دسترسی برابر به منابع اجتماعی، امنیت اجتماعی ،حمایت اجتماعی ،سلامت اجتماعی، رفع فقر و نابرابری در ارتقاءکیفیت زندگی تاثیر می گذارد. این موضوع برای زنان سرپرست خانوار درجامعه محسوس تر است. نابرابری یاد شده علاوه بر تحمیل فشار روانی–اجتماعی ،موجب پایین آمدن سطح زندگی آنان نیز می شود.
نتایج تحقیق بادنجانی به نقل از (قربانی ،1397) نشان میدهد که زنان سرپرست خانوار در موقعیت استرس زا در مقایسه با زنان عادی در برابر استرس آسیب پذیر ترند.
میدان مطالعه
زلزله 21 آبان ماه سال 1396 تمامی 14 شهرستان استان کرمانشاه را لرزاند اما 8 شهرستان دچار خسارات جانی ،مالی و روحی –روانی زیادی گردید . این 8 شهرستان شامل شهرها و روستاهای تابعه سرپل ذهاب،ثلاث باباجانی ،قصرشیرین ،پاوه ،روانسر ،اسلام آباد ،دالاهو و جوانرود بود.
فاجعه زلزله 620 نفرکشته ، 9388 نفر زخمی وبیش از 70000 بی خانمان بجای گذاشت که بیش از 500 نفر آن مربوط به شهرستان سرپل بود طبق اعلام پزشکی قانونی تعداد زنانی که در زلزله کرمانشاه جان خود را از دست دادند حدود 56درصد وبیشتر از مردان بوده است و این موضوع خود نشان از آسیب پذیری بیشتر زنان در بلایا دارد.
مطابق سرشماری سال 95جمعیت استان 1952434 نفر می باشد ؛ تنوع گویش مردمان این دیار کردی ،لکی ،اورامی بوده و دو مذهب غالب ،شیعه و سنی است که در کنار یکدیگر زندگی می کنند.استان دارای موقعیت جغرافیایی کوهستانی ؛ از قسمت غرب با کشور عراق همسایه می باشد وبخشی از مناطق زلزله زده از جمله قصر شیرین ،سرپل ذهاب ،گیلانغرب تجربه 8 سال دفاع مقدس را داشته و تا حدودی زخمهای روحی - روانی ناشی از مشکلات جنگ را در وجود خود کماکان حس میکنند
.در بین کل کشور، استان کرمانشاه رتبه 18 از حیث شاخصهای زیر بنایی و اجتماعی و رتبه 19 از حیث شاخصهای توسعه ای می باشد (حسینی ؛2020) و همچنین شهرستانهای زلزله زده جزءشهرستانهای کم برخوردار در تقسیم بندی کشوری می باشد (همان منبع) . طبق گزارش مرکز آمار ایران در پاییز 98 ، استان کرمانشاه در بیکاری با 18.4 % رتبه اول کشور را دارد واز نظر زیرساختهای توسعه ای خصوصا در مناطق مرزی که شهرهای زلزله زده را نیز شامل میشود، بعد از بازسازی جنگ شاید بدلیل موقعیت استراتژیکی مورد کم توجهی بسیار از سوی دولت قرار گرفته و فاقد سرمایه گذاری اقتصادی و امکانات رفاهی جهت ساکنان منطقه می باشد و همین موضوع باعث فقر و محرومیت منطقه شده است .
چارچوب مفهومی
چهارچوب مفهومي تحقيقات كيفي مجموعه مفاهيم به هم مرتبطي را شامل مي شود كه بر مفاهيم عمده مورد مطالعه تمركز دارد و آنها را درقالب يك نظام منسجم و مرتبط معنايي به همديگر پيوند ميدهد (محمدپور ۱۳۸۸: ۳۱۱-۳۱۴). تحقيقات كيفي، برخلاف پژوهشهای كمي كه مبتني بر يك چارچوب نظري جهت نظريه آزمائی هستند، از چهارچوب مفهومي استفاده مي كنند. نظریه ها در تحقیقات کیفی، نقش مکمل و الهام بخش در فرایند پژوهش و تحلیل داده ها برای ایجاد "حساسیت نظری- مفهومی" جهت باز نمودن ذهن محقق نسبت به مسائل و مقوله های مورد پژوهش دارند. (محمدپور، ۱۳۹۰: ۲۳۳-۲۳۴).
در تحقيق حاضر از رويكرد جامعه شناختي تفسيري -برساختی براي تدوين چارچوب مفهومي استفاده شده است. ديدگاه تفسيري انسان را به مثابه موجودي فعال، خلاق و معناساز تعريف مي كند كه مدام در حال ساخت و ساز و نيز معناداركردن زندگي اجتماعي و واقعيات اجتماعي روزمره است. طبق رويكرد تفسيري6، منابع دانش و معرفت در تعاملات و كنشهاي متعارف و روزمره افراد نهفته است و چيزي خارج از كنش متقابل مردم ،معنادار نيست. بنابراين دانش عاميانه منبع عمدة معرفت و دانش است و روش علمي بايد بر اين منابع تكيه كند1984,Giddens) به نقل از محمد پور،1390).
برهمين اساس، در اين تحقيق به طور عمده سعي شده است با بهره گیری از رویکرد های تفسیری ، جامعه شناسی روزمره برای درک تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار در بستر فرهنگی - برسـاختگرايـي اجتمـاعي ، مفهوم قدرتمندی7 (کبیر ؛1389) که در مباحث فمنيسـتي پیرامون قدرت و جنسیت (از دهه 80 و 90 میلادی) مطرح شده است ، نظریه توانمندسازی سارا لانگه به عنوان الهام بخش فرایند تحقیق و حساسیت نظری ، با ورود به نظام معنائيِ و ذهنیت افراد تحت مطالعه به بررسي و بازنمائي درك و تفسير آنان ازپدیده زلزله پرداخته شود.
در اين مطالعه از مفاهیم رویکردهای فمینیستی نیز بهره گرفته شده؛ براسـاس نظريات فمنيستي، موقعيت فرودست زنان در جامعه از طریق ايدئولوژيهاي جنسـيتي تـداوم مي يابد و اين امر بطور مداوم توليد و بازتوليـد شده Militzer),2008) ، که موجب حمایتهایی از سوی اطرافیان می گردد که ریشه در "ضعف و ناتوانی" زنان دارد و مانع دسترسی به منابع حمایتی ارزشمند و توانمندسازانه میشود که در نهایتا آسیب پذیری زنان خصوصا زنان سرپرست خانوار بدنبال خواهد داشت.
همچنین در این مطالعه از مفاهیم نظریه توانمندسازی "لی"8 که بر توانمندسازی زنان خصوصا زنان تحت ستم،محروم و آسیب پذیر از طریق آموزش و آگاه سازی به منظور توانمندسازی آنان در موقعیت های زندگی تاکید می نماید، بهره گرفته شده است (پین ، 1391 : 557)
در این مطالعه از مفاهیم نظریه حمایتهای اجتماعی سارافینو (1998) در بعد کارکردی حمایت اجتماعی که شامل سه نوع حمایت عاطفی ، ابزاری و اطلاعاتی بهره گرفته شده است . براساس نظریه حمایت اجتماعی دوستان ،خانواده و آشنایان و سایر شبکه های اجتماعی شرایطی را فراهم می کنند که موجب می شود یک فرد احساس امنیت ، عزت نفس و ارزشمند بودن کند و خود را جزئی از شبکه ارتباطی بداند و تمام اینها فرصت خود شکوفایی و توانمندی را در مواجهه با مشکلات و بحرانهای زندگی فراهم می نماید.
روش شناسی تحقیق
روش شناسی عبارت است از شیوه تفکر در مورد یک واقعیت و پدیده اجتماعی و روش نیز به معنای مجموعه ای از رویه ها و فنون برای گردآوری و تحلیل داده است (اشتراوس و کوربین ،۱۹۹۸:۳ به نقل از محمدپور، 1389)
این مطالعه کیفی با روش نظریه زمینه ای ( GT9) است، که در آن مفاهیم بر اساس زمینه فرهنگی –اجتماعی و موقعیتی که در آن رخ داده اند ، تفسیر می گردد.
روش گرد آوری اطلاعات در این مطالعه "میدانی"و ابزار و تکنیک گردآوری داده ها مصاحبه باز همراه با سوالات نیمه ساختار یافته است. واحد مطالعه در این پژوهش ،" مفاهیم" بدست آمده و استخراج شده از فرایند مصاحبه با شرکت کنندگان می باشد.
بر اساس روش شناسی تحقیق کیفی ، انسان محور و منبع اطلاعات است (محمدپور ،۱۳۸۹: ۸۲). شرکت کنندگان در تحقیق یا جامعه هدف پژوهش ، به معنای اشخاصی که قصد داریم با آنها مصاحبه کنیم یا مورد مشاهده قرارشان دهیم (فلیک ،1393 : 125) ، "زنان و دختران سرپرست خانوار" هستند. از آنجا که نمیتوان در ابتدا با قاطعیت تعداد افراد مورد مصاحبه را پیش بینی کرد.(1993, Erlandso).از نمونه گیری "هدفمند" برای انتخاب افراد و از نمونه گیری "نظری10" برای تشخیص تعداد افراد ، یافتن مسیر پژوهش ،تشخیص کفایت داده ها،غنی نمودن ابعاد و ویژگیهای مقوله ها تا حد اشباع نظری( استراوس و کربین، ۱۳۹4) ، استفاده شده است . در این مطالعه با 15 نفر از "زنان و دختران سرپرست خانوار" از شهرستانهای زلزله زده سرپل ذهاب ، گیلانغرب، پاوه، ثلاث باباجانی و قصرشیرین و اسلام آباد غرب که تجربه زنده و مستقیم از زلزله داشته اند ، مصاحبه به عمل آمد که مصاحبه ها با این تعداد به اشباع نظری رسید وهیچگونه داده تازه ای که برای توسعه و تکامل تئوری در مطالعه حائز اهمیت است، پدیدار نشد ( هومن:۱۳۸۵ ،۹۲).
مصاحبه با در نظر گرفتن ملاحظات اخلاقی و تمامی شرایط استاندارد از جمله تعیین مکان ، زمان و سقف مصاحبه با توجه به شرایط ویژه مصاحبه شوندگان و حفظ رازداری ، با نظرمشارکت کنندگان انجام شد. پس از اولین پرسش اصلی بصورت باز ،در صورت لزوم در راستای سوال اصلی پژوهش در خلال صحبت ها به منظور فهم بیشتر پاسخها و کسب اطلاعات بیشتر ، ازسوالات نیمه ساختار یافته استفاده و تمامی مکالمات با کسب اجازه از شرکت کنندگان بدون قید نام ضبط گردید. میانگین تقریبی مصاحبه ها 49 دقیقه بود .
تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نظريه زمينه اي در سه مرحله كدگذاري باز11(اولیه و ثانویه)، محوری12 و گزينشي13 انجام شده است.
از کد کذاری باز اولیه ، 987 مفهوم بدست آمد که این مفاهیم بیانگر دیدگاه عمومی شرکت کنندگان در رابطه با حمایت اجتماعی در زلزله می باشد و پس از مرتب کردن و مقایسه کدهای باز متداخل و متشابه، 150 مفهوم به عنوان کدگذاری باز ثانویه استخراج شد.
در مرحله کد گذاری محوری، 41 مقوله و از دسته بندی و انتزاع مجدد آنها ، 8 مقوله عمده نهایی و مفهوم مرکزی" حمایت اجتماعی ؛ اولویت درک شده زندگی " که اکثر مقوله های بدست آمده را پوشش داده و مضمون اصلی سوال پژوهش است ، پدیدار گردید.
روایی و پایایی14 پژوهش
در این پژوهش با استفاده از معیارهای لینکلن و گوبا ،از دو معیار "اطمینان پذیری و باور پذیری" (رضاپورنصرابادی ،1396) سنجش روایی و پایایی ،در واقع صحت و استحکام مطالعه انجام شده است:
اطمینان پذیری(پایایی) که اعتماد به هدایت دقیق جریان مصاحبه ،داده های گردآوری شده ، ثبت و ضبط آنها و اطمینان به روش اجرای تحقیق ، تفسیر مصاحبه ها وکدگذاری ها می باشد از طریق نظر خواهی از اساتید علمی و همکاران تخصصی انجام گرفت که همان مقوله ها استخراج و تفسیر شد.
به منظور باور پذیری(روایی) و اعتماد به اینکه برساخته های تحقیق برای سازندگان واقعیت پذیرفتنی است ، از مقایسه نظریه با داده های خام و همچنین عرضه آن به تعدادی از شرکت کنندگان استفاده شد. که مورد تائید مشارکت کنندگان قرار گرفت.
همچنین از تکنیک مثلث سازی15 به عنوان روش دیگری به منظور تعیین دقت این تحقیق استفاده شده است . به منظور غلبه بر سو گیریهای اصلی (ذاتی )16 و بالا بردن دقت علمی نتایج تحقیق استفاده شده است .
یافته ها
در این مطالعه از تحلیل مفاهیم به روش نظریه زمینه ای ،8 مقوله محوری عمده نهایی شامل: "گذرا و مقطعی" ،"حمایت کننده های شخصی"،"استفاده ابزاری " ،" رویدادهای سخت زندگی" ،" تنهایی و ترس" ،"احساس رها شدن و بدبینی" ،"بی عدالتی و تبعیض"،"احساس ناتوانی" و در نهایت مقوله هسته "حمایت اجتماعی؛ اولویت درک شده زندگی" به عنوان پاسخ سوال اصلی پژوهش استخراج گردید که بیانگر درک و تفسیر زنان مشارکت کننده در تحقیق از حمایتهای اجتماعی در زلزله می باشد . هریک از این 8 مقوله محوری خود دارای مقوله های فرعی می باشند که در جدول شماره 2 آمده است.
"گذرا و مقطعی"
مشارکت کنندگان حمایتهای اجتماعی را "گذرا و مقطعی" درک و تفسیر کرده بودند .برخی از آنان اظهار داشتند اگرچه سیل کمکهای مدنی و دولتی ، حمایت اقوام ،خانواده و دوستان در یک مقطع زمانی کوتاه بصورت احساسی و هیجانی مشاهده می شد اما در مقطع زمانی کوتاه بسرعت رو به افول نهاد و بازماندگان با دریایی از مشکلات به فراموشی سپرده شدند . مشارکت کنندگان بخش عمده این مسئله را به وضعیت اقتصادی خویشاوندی ، فقر و عدم تمکن مالی آنان ، مشغله کاری و خستگی و همچنین بی توجهی دولت به وضعیت خاص آنها نسبت می دادند.
کم کم که میگذره محبتام خوب دور میشه اولش خیلی زیاد و کم کم همه میرن سرزندگی شون . خوب مشکلات زندگی خودشان را دارند "اصلا فراموش میشی " مثلا من همین که از رو ویلچر بلند شده یک هزارم شد اون محبت ها ؛ گفتن دیگه سر پا شده(1)
ما از آن روز ازل کارگر بودیم از اون روزی که بود . بچه ها هم همینطور کارگر ؛ چون ضعیف بودیم. پنج تا پسر یه دخترم سرزندگی خودشونه این دو تا هم پیش منه محبت می کنن اما دستشان نمیره پسرم زنگ میزنه اما خوب دوره زمانیه که خودشون بچه دارن نمیرسن زیاد بیان(5)
برخی از مشارکت کنندگان اظهار داشتند که خصوصا در ابتدای بحران از هیچ حمایتی برخوردار نبودند و بدلیل شرایط خاصی که داشتند کمکها تا حدود زیادی بدست آنان که واقعا نیازمند آن بودند، نمی رسید:
ما خیلی بی کس و بدبخت بودیم همه کوچه فرار کرد فقط ما ماندیم .من با این دخترای مجرد تنها با شوهر معلول وسط کوچه وایساده بودیم... بینظمی بود خیلی و دولت هم خودش اصلا هیچ کاری نمی کرد (6)
شاید چیزی باشه که شما تازه میشنوی این که من تو ته دلم مونده همه اومدن زن و بچه هاشون رو برداشتن و بردن اما منو پسرم تنها موندیم . این تو دلم مونده...(2)
نیاز به حمایتهای اجتماعی را از تفسیر و درک مشارکت کنندگان می توان در سه نوع تقسیم بندی سارافینو جای داد یعنی حمایتهای عاطفی ، مالی و حمایتهای اطلاعاتی
"حمایت کننده های شخصی"
این مقوله عمده از 7 مقوله فرعی تشکیل شده است .مشارکت کنندگان از استراتژی های تاب آوری ،تقدیر گرایی ،سپر بلا شدن ، استقامت دینی و توکل ،امید به زندگی و ایجاد انگیزه و تلاش برای استقلال به عنوان حمایت کننده های شخضی بهره بردند .
تاب آوری به عنوان یک ویژگی فردی برای مقابله با سانحه موضوعی فراتر از آمادگی در برابر آن است و به فاکتورهای مختلفی مانند حمایتهای مردمی که در آن جامعه زندگی می کنند ، خود اتکایی و منابعی که در دسترس می باشد بستگی دارد پیران ،1382: 30-48) . این در حالی است که زنان مشارکت کننده در میدان مطالعه بدلیل بستر فرهنگی و فقدان مدیریت بحران برای این گروه احتماعی از حمایتهای لازم برخوردار نبوده و امکان دسترسی به منابع اجتماعی ،تعامل و مشارکت اجتماعی را نداشتند.
می خوام یه آدم موفق باشم . باید آدم موفقی باشم سربار جامعه نباشه سربار فامیل نباشه(1)
من نمیگم که ندارم نمیگم احتیاج دارم ،البته بگم بیشترین کاری که میکردم تظاهر به این بود که از داماد هامون هم محکم ترم(2)
بدم میاد همه بفهمن از دردم دوست ندارم. آتیشم تو دلم باشه میخندم همیشه حفظ ظاهر می کنم. بعضی کسا درک نمیکنن واقعاً به آدم میخندن (4)
من نمیگم که ندارم نمیگم احتیاج دارم ،البته بگم بیشترین کاری که میکردم تظاهر به این بود که از داماد هامون هم محکم ترم(2)
مشارکت کنندگان در نبود حمایتهای لازم، استقامت دینی ، توکل و امور معنوی را به عنوان حمایت کننده شخصی درک کرده بودند.
...خودمو مقایسه می کنم ولی خدا رو شکر می کنم دیگه میگم خدایا خودت کمکم کن میگم برادر هیچ نیست شوهرش نیست فقط خدا(8)
واقعا میگم اعتقادات مذهبی تاثیر خیلی زیادی خیلی خوبی بر روی مقاومت خانم ها داره(2)
من دنیا قیامت به این چیزا نمیفروشم اصلاً از زندگی لذت نبردم هیچی ،ایمانم نداشته باشم دیکه زندگی برام چه معنی داره(12)
امید دادن و تلاش برای استقلال و توانمندی در بستر فرهنگی با ساختار قدرت جنسیتیِ میدان مطالعه به عنوان حمایت کننده شخصی از سوی مشارکت کنندگان درک شده بود
خب فکر کردم دیگه تنها شدم باید یه کاری بکنم خودم یه حرکتی بکنم باید محکم باشم باید یه توانایی داشته باشم(1)
بدترین تهمتم باشه شما میگی خدا میدونه خوب بزار هرچی میخوان بگن این بی خیالی باعث میشه خیلی قوت قلب بگیری(2)
من اهمیت نمیدم من میگم خودم به خودم اطمینان دارم راه درست دارم میرم به کسی چه ربطی داره برای خودم دارم زندگی می کنم(4)
"رویدادهای سخت زندگی"
از دید زنان مشارکت کننده شامل موارد مربوط به مشکلات زندگی روزمره و استراتژی ها در زمان زلزله بود که بدون حمایت و به تنهایی بدوش می کشدند و در صدد رفع آن بر می آمدند اگرچه وضعیت بعغرنجی را برایشان بوجود اورده بود ؛
منو خواهرم تا ساعت چهار صبح می رفتیم دنبال چادر این ور اون . چهار صبح برمیگشتیم دست خالی کامیون کامیون چادر می آمد اما به من و خواهرم نمی رسید. به همه فحش میدادم.... بعد از پنج شب به ما چادردادن(6)
وقتی دوباره به خودمون نگاه کردم دیدم جز خودمون کسی نیست جز من و مادرم و خواهرم نیست که بار زندگیمونو ورداره. خوب چاره ای نیست دیگه باید ساخت خدا خواسته سرنوشت ما اینجوری رقم خورده... چادر بهمان ندادن بعد می رفتیم نی می آوردیم( منظور خیزران بود) وکپر درست کردیم .بعععدا تو سرما به بدبختی چادر به ما دادن دیگه نیامدن بپرسن ما تو این چادر چه نیاز داریم .حالا دیگه مسئولیته. دیگه هرچی خراب میشه خودم درست. مثلا برق خراب بشه خودم انجام میدم(4)
چادر به اون سنگینی را خودم وصل کردم و گذاشتمش روی شونم آوردم خودم نصبش کردم (9)
یکی از مشارکت کنندگان روایت میکرد
: خیلی سخت بود بی غذایی کشیدم بی نانی وبی آبی کشیدیم آب گل آلود بود ....اصلا یک ماه حمام نکردیم(10)
یه چیزی میگم جای پخش نشه اما شما باور می کنید من برای خرید یه دونه ملزومات درمانده ام(12)
مشارکت کنندگان از تجربه سخت نداشتن درآمد، از دست دادن مشتری ، نابود شدن سرمایه و تجهیزات کارخانگی شان با غم و اندوه فراوان صحبت می کردند و از بی توجهی و عدم حمایت جدی مسئولان در راه اندازی مجدد کسب و کار که تاثیر زیادی بر فقر بیش از پیش آنان داشته ابراز نارضایتی داشتند.
: همون مغازه چرخ سر دوز دارم که اینا خراب شد یعنی در واقع وسایل امرار معاش من خراب شد... الانم پول نداریم مغازه را کامل کنیم(14)
حدود ۱۲ تا گوسفند داشتم زیر آوار رفت همه تلف شد و چون کارشناسی نشد این خسارت به من تعلق نگرفت الان اصلا هرچی زور میزنم من میتونم ی چیزی بخرم همه دو برابر شده نمیتونم (12)
مشارکت کنندگاننگرانی های خودشان را از وضعیت مسکن با توجه به بی سرپرستی و فقدان حمایت اینگونه روایت میکردند:
والله خانوم دستت درد نکنه من فقط یه دونه اتاق می خوام که این دخترام توش باشند زندگی کنن.. مستاجریم در به درم هر سال میریم توی خونه...(6)
دوازده میلیون وام گرفتم دادم (رهن )خب برای من خیلیه الان من باید با این بی سرپرستی ازکجا بیارم . خونه میگیریم یه کوچه خوبه یه کوچه بده من چه می دونم کجا برم (13)
سپر بلا شدن و از خود گذشتگی یکی دیگر از استراتژی های زنان مشارکت کننده در زلزله بوده است. خصیصه ای فردی که ریشه در عزت نفس فرد دارد . در فرهنگی که گذشت از خواسته های شخصی به نفع خانواده وخصوصا فرزندان ارزش فرهنگی است و به نوعی تمجید را بدنبال دارد زنان اولین قربانیان فداکاری و از خود گذشتگی (سپر بلا شدن)، برای اعضای خانواده هستند.
تعهد و مسئولیت پذیری ،ایفای نقش های چندگانه و پذیرش بار تکفل از نظر مشارکت کنندگان به عنوان حمایت کننده فرزندانشان باعث آرامش و امنیت آنان شده بود.
وقتی آدم سرپرست میشه مسئولیتش خیلی فرق داره .یه بار مسئولیت پدر و مادر که رو شونه خودت میمونه. مثلا وقتی میای بیرون توی فضای بیرون تو این چادر میشینی بچه ها(دیگه) میرن با پدر و بازی می کنن تو باید جور پدررا هم بکشی ، باید این خلا عاطفی را پر کنم گاهی .(2)
"استفاده ابزاری"
بعد از سوانح و بلایای طبیعی، زنان آسیب هایی در زمینه های اجتماعی و فرهنگی تجربه می کنند. مشارکت کنندگان در روایت های خود بطور مداوم از فضای نا امن و تهدید کننده با توجه به تنهایی و بی سرپرستی صحبت می کردند. اغلب مشارکت کنندگان در روایات خود حمایت های مالی و عاطفی در زلزله را ابزاری و به منظور سو استفاده درک کرده بودند.
خیلی زیاد داشتیم خیلی کسایی که میومدن برای مشاوره به دنبال طعمه میگشتن . منطقه آسیب دیده است دیگه خلاء روحی -روانی ،عاطفی داره . خیلی از زنان سرپرست خانواردارن این مشکل رو؛ ببینید این یه تعارضه بین خواستن و نخواستن (2)
دیگری از کمک ابزاری برخی از خیرین میگفت:
رفتم به ی خیر رو بندازم ....باور کن شما میدونی انتظار تجاوز به من دا.شت میخواست یک میلیون به من بده و من رو صیغه کنه .می گفت من از خودت خوشم اومده بچه هام خونه نیستن میشه یه سر بیا پیش من (12)
نزدیک میشدی حتما دست میزدن . مردا دست درازی هم می کردن خیلی وضع بدی. دخترم بهشون گفته الان اومدیم دنبال چادر وقت این کارا نیست خجالت بکشید دخترم(6)
ی آقای مریوانی رنگ زده گفته من دو تا خونه دارم یه خانمی که بی سرپرست شده رو به من معرفی کنید ... خیلی میخندید و میگفت از جون و دل مایه میذارن(1)
حتی مشاوره ها و کمک های حرفه ای را نیز به عنوان یک تهدید تفسیر می نمودند تا حمایت روانی –اجتماعی .مشارکت کننده ای که همسرش را در زلزله از دست داده بود گفت:
...این که احساس می کردم داره صمیمی میشه حس خوبی نداشتم . این آخرا که کلمات خانم .... شد ف خانوم بعد ف خانوم شد ف جان بعد شد جانم بعد شد عزیزم هی کلمات عوض شد . دود از کله م بلند شد انقدر حالم بد شد. گفتم این همه مدت به قصد کمک نبوده به قصد استفاده خودتون بوده. گفتم من احترام شما را خیلی گذاشتم اصلا به چشم پدری من به شما نگاه کردم...(1)
"تنهایی و ترس"
این مقوله عمده از 6 مقوله فرعی تشکیل شده است.مشارکت کنندگان احساس تنهایی و ترس را در زلزله بدلیل فقدان حمایت های اجتماعی پایدار تجربه کرده بودند
اصلا هیچ امیدی ندارم بعضی وقتا می خوام خودمو بکشم چرا باید بمونم. وقتی هیچکسی ندارم وقتی کسی نیست کمکم کنه چیکار کنم ...خودمم میدونم که یه ستون محکمی هستم برای دخترام(8)
خوب خیلی سخت بود خب توی زلزله برادر شوهرم رو دیدم کنار زن و بچه ش همسایه ها همه کنار بچه های خودشان بودند لباس آوردن براشون، پتو آوردن براشون(15)
نمیدونستیم کدوم طرفه کجا بریم ی پیرمرد اومد گفت مادر چرا اونجا نشستین دختراتوبردار و برو من گفتم خوب چیکار کنم کجا برم(6)
با اه و حسرت گفت خب اگر ما پدر بود یا کسی بود مردی بود الان یه سرپناه داشتیم(4)
خواهر همون با بچه هاش کانکس برده بودند اما حتی زیر انداز هم نداشت اما می خوام بگم که مرد سرپرست باشه توی خانواده تو شرایط بحران خیلی مهمه خیلی تاثیر گذار(1)
میگفتن همسر نداریم کسی نیست کمکمون کنه اینا شوهراشون بهشون کمک میکنه
لیر وی(2004) طی بررسی خانوارهای تک والدِ زن سرپر ست نشان میدهد که مادران و فرزندان خرد سال آنها بیش از سایر اقشار اجتماعی مستعد فرو رفتن در دام فقر هستند، بنابراین بیش از سایر اقشار نیاز دارند که تحت حمایت های بیمه ای و خدمات تأمین اجتماعی باقی بمانند
مشارکت کنندگان نگرانی هاو تنگنا های مالی خود را در ارتباط با فرزندانشان و آینده مبهم آنان بدون حمایتهای اجتماعی چنین توصیف میکردند:
ببینید زن سرپرست خانوار انبوهی از مشکلات داره اولین مشکلاتی که داره مشکلات اقتصادیه با هزینه های بالای زندگی امروز چی میخوره چیه میخوابه چی میپوشه چی بپوشه توی جمع چی بپوشه بهترباشه کمتر از بقیه نباشه مثلا من ی پولی میزارم برای کفش هر دوتامون ولی از پول کفش خودم میزنم کفش گرون قیمت میخرم برا پسرم که از بچههای داداشم و خواهرام بهتر باشه... میخواد واگر من نتونم این نیازش را برطرف کنم پس چه مادری هستم...(2)
که ناراحت شدم بچه هام اگر مشکلی براشون میشد هیچ راه درآمدی نداشتم این دو تا بچه رو چه کار می کردم. هنوز نذاشتم لباس تنشان کهنه باشه اونم به قسطی میارم میگم پشت سر بهشون کسی حرفی نزنه اما سر سفره هرچی باشی هیچی نمیگن بچه های من ماه است ۲ ماه هست خدا شاهده که میوه به چشم نمی بینن(15)
من فقط یه دونه اتاق می خوام که این دختران توش باشند زندگی کنن . من دیگه کارم تمومه پدرشم کارش تموم فقط یه اتاق باشه برای این دخترا (6)
الان دیگه نیاز مالی دارم فشار مالی هم اذیت میکنه . چون احساس می کنم دیگه خودم توانایی اداره زندگیمو دارم هدفهام مشخصه ؛ می خوام یه آدم موفق باشم و بیشتر روی ستاره (دخترم ) تمرکز دارم که حتما به یه جایی بر سونمش ولی خوب الان مسابقات میخواد بره ، من الان هی درگیرم(با خنده میگفت ندارم...) (1)
خیلی ناراحت بودم همه در آغوش گرم پدر بودند ولی بچه های من .... خیلی واقعا برام سخت بود ( بغضش گرفت و گریه افتاد) رفتم کنار بچه هام هر دوتا رو بغل گرفتم گفتم ناراحت نباشید خدا هست(15)
"بی عدالتی و تبعیض"
مقوله ای که اغلب مشارکت کنندگان در روایتهای خود بطور واضح زوایت می کردند ؛
بی توجهی مسئولین به قشر آسیب پذیر ، عدم شناسایی و برنامه ریزی متناسب با نیاز آنان ، بی عدالتی جنسیتی در توزیع ، منجر به اتلاف وقت و انرژی و ناکامی زنان مشارکت کننده از دریافت امکانات مورد نیازشان شده بود.
ما مثل بقیه نیستیم واقعا ما خیلی وضعمون بده سرپرست من خیلی وضعش بده (6)
به نظرم دولت باید لیستی تهیه میکر ود مارو توی اون لیست قرار می داد(2)
دیگه تا دو سه روز چادر نداشتیم ما چون هیچکی رو نداشتیم (4)
تا شش ماه توی چادر بودیم وسط خیابون باد و باران بی آبی بی غذایی ،مسمومیت، دل درد و... آب قطع، گاز قطع،... کسی که مرد داشت پسر داشت کمک می گرفت ما همین دور وایسادیم ... کسانی میشناختم کمک توزیع می کردن اما می دادن به فامیل های خودشان (13)
از دیدگاه تفسیری - برساختگرایی، برنامه ريزي و مديريت سوانح، تـأثيرات و پاسخ به آن و حتي تحقيق درباره آن اساساً فرايندهاي اجتماعي اند. درنتيجه، كل جهان در يـك جو تبعيض آميز عليه زنان اتفاق ميافتد و جريان دارد. تجربه اجتماعي، سوانح، روابط، كردارهـا و"نهادهاي اجتماعیِ جنسيتي شده17" را بازتاب ميدهد و سوانح در ايـن نظـامهـاي اجتمـاعي كـاملاًجنسيتي شده آشكار ميشوند (حبیب پورگتابی ، 1397: 481-457)
تبعیض، چشمداشت و فرایندهای اعمال قدرت و نگاههای جنسیتی هنگام دریافت کمک ها، مدیریت بحران را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است و در تجربیات اغلب شرکت کنندگان فقدان حمایت اجتماعی و تضیع حقوق آنان بدلیل همین دلایل شنیده میشد.
هر چه اصرار می کردم التماس می کردم خانه ام خراب شده محض رضای خدا کارشناس بیاد... گفتن خانم تمام شده اما شخصی (مردی)جهاد بود رئیس جهاد بود من نشسته بودم خودشان گفتن اصلا ایشان چون آقا بود چون رئیسه یک کارشناس بهش میدیم...از بی عدالتی حرص میخوردم .تبعیض شخصیتی و جنسیتی تا دلت بخواد بود تو مملکت ما خیلی زیاده. (3)
دیگری میگفت : من بارها و بارها توی اداره رفتم دیگه خسته شدم ...گفتن باشه فردا فردا ..مثلا پروندتون تکمیل نیست تکمیل نشده و یا گم شده یا نمیدونم از این حرفها... دیگه عصبی میشدم ناراحت میشدم تا دوروز سردرد میگرفتم آخرین کسی که در اون روستا خسارت گرفت من بودم همه گرفته بودن (4)
هر کس تو فرمانداری و بخشداری و هلال احمر کسی رو داشت ایشان خوب میرسیدن اما به ما ها اصلا(8)
همچنین مشارکت کنندگان حمایتهای اجتماعی تحقیر برانگیر تفسیر نمودند که در آنان احسای ترحم و تحقی را بر می انگیخت:
نمی آمد درخونه ها بده یا بگه صف وایسید . ما باید میرفتیم تا سر خیابان اونم تازه پرت می کردن برای مردم این توهین بود.... می گفتن ضعیفه هستن گناه دارن کاری برایشان بکنید ولی من بدم میاد (4)
مردم هم دور از جون اون ها نمیدونم چی بگم مثل سگ دجال دور از جان آنها دنبال این کامیون میدویدند برای یه بطری آب من فقط سر تکون میدادم ... من اون هایی که توزیع میکردن مقصر می دانستم چون هم سواد داشتن هم مسئول بودن (3)
"احساس ناتوانی"
از دیگاه زنان این مقوله به موانع ایدئولوژیک و فرهنگی سرکوبگر زنان در محیط زندگی آنان جایی که ساختار قدرت جنسیتی اعمال میگردد ، اشاره دارد که هرگونه قدرت تصمیم گیری18، اختیار ،تحرک وفعالیت اجتماعی را در دسترسی و کنترل به منابع و امکانات مورد نیاز در زمان بحران را محدود می کندو این موضوع بطور چشم گیری در روایتهای زنان مشاهده می شد.
وقتی که میرفتیم وسیله می گرفتیم یه آشنا اونجا بود گفت تو رو خدا برید دستمو کشید گفت برید اینجا مناسب شما نیست گفتیم خوب چیکار کنیم مجبوریم . کنسرو رو پرت میکردن خوب نمیگفتن این ممکن سرش بشکنه ...انقدر داد میزدیم که صدام می گرفت ولی هیچکی نمی شنید(6)
ارزشهاو انگاره های فرهنگی حاکم بر اغلب جوامع سنتی و متعصب ،رفتارها و کنش های اجتماعی خاصی را از زنان تنها انتظار دارد که عدول از آن چارچوبهای تعریف شده اجتماعی که اغلب ریشه تاریخی و مذهبی دارند ، منجر به پیشداوری از سوی دیگران و برچسب19 بدنامی می گردد . نوع پوشش، آرایش، حدود و مرز روابط و تعامل اجتماعی با سایر افراد جامعه خصوصا با مردان کاملا تعریف شده می باشد؛ همواره این تعاریف با توجه به تفاسیر متفاوت از فرهنگ و مذهب، شامل روایتهای شفاهی و کتبی و نظامهای ارزشی ، برای توجیه نیروهای ناتوان ساز زنان مورد استفاده قرار می گیرد (کبیر ،2001: 75) ، و حتی با عنوان "حمایت گری" از سوی افراد خانواده حتی فرزندان ذکور بزرکتر به عنوان صاحبان ساختار قدرت جنسیتی20 توجیه می گردد .این گونه از حمایتگری نه تنها باعث رضایتمندی در زنان سرپرست خانوار نمیگردد بلکه آنان را روز به روز منفعل تر و ناتوان تر از قبل می سازد.
ساعت شش کاملاً شب بود تا که رسیدم خونه تذکر خوردم گفتن تو چرا انقدر دیر می آیی دیگه تذکر خوردم ناراحت شدم خیلی ضربه خوردم خدا شاهده شاید عوارضش از طلاقم ناراحت کننده تر بود؛ به اسم مراقبت کردن اون وقتا که مجرد بودم طبع آزادی داشتم میرفتم همه جا نمایشگاه کتاب هرجا دوست داشتم. (2)
پارسال یه نفر به مادرشوهرم گفته بود که توی سبزیجات کار میکنیم به عروست بگو پسر بزرگم اجازه نداد..(15)
از طرفی میتوان گفت قالب های فکری جنسی پذیرفته شده از سوی زنان می توانند آنان را به عنوان یک گروه اقلیت در جامعه از توانایی ها و قابلیت هایشان محروم نماید و آنان را به عنوان "جنس ضعیف تر" نمایش دهد و انان را برای مطالبه گری از حقوق خود منفعل نماید.این موضوع در زنان سرپرست خانوار شدت بیشتری پیدا خواهد کرد.
روایتهای مشارکت کنندگان تحقیق نیز به صراحت به این موضوع اشاره دارد.
آخه چطور بریم بگیریم؛ ی ضعیفه ای هستیم الان ی ماشین کمک میاد در منطقه آیا ی ضعیفه روش میاد بره بگیره؟ نه والله. می نشستیم بلکه راننده رحمش بیاد به دلش بیافته چیزی برامون آورد.(8)
بیوه خیلی باید مواظب خودش باشه حتی باید پاشنه پاشو کسی نبینه باید مواظب باشه(15)
مردم با نگاهشون آزارت نمیدادن بله همه میدونستن منطقه کوچیکی هستش همه همدیگرو میشناسن(9)
خوب منم یه ضعیفم ضعیفه ؛ ضعیفه میدونی ؟ میترسم(5)
فقر و تنگدستی مشارکت کنندگان در کنار مشکلات چند بعدی نزدیکان و شبکه خویشاوندانشان که توانایی حمایت از آنان را نداشتند بارها و بار ها در روایتها تکرار شد.
خیلی آسیب داریم زنی چند تا بچه داره هیچ درآمدی نداره برای اون چند تا بچه اش هرکاری حاضره بکنه اینو مطمئن باش چون پشتش عذاب وجدانی نیست ؛ این در انتخاب بد و بدترو بدترین یکیشو داره انتخاب میکنه. به خاطر همین یه زن سرپرست خانوار باید خیلی محکم باشه .من تو شهر زلزله زده هستم هزاران زن سرپرست خانوارزلزله زده مراجعه می کنن که هیچ خرجی هم ندارن چون حمایتی نیست. (2)
باورتون میشه اگه بگم اینجا یه سالی میگذره ما نمیتونیم یه غذای حسابی بخوریم(12)
دیگری میگوید: نه والله برادرم انقدر خودشون شرایطشان سخته مریضا ، برادر ها در موقعیتی نیستن که بتونن به ما کمک کنن ]یکیشون[ ماهی 800 تومن میگیره کارمند نیس(4)
دخترام شوهراشون کارگره یکی از دخترام شوهرش اصلا توانایی کار کردن نداره.. چهار خانواده توی اون حیات دارن زندگی میکنن(8)
"رها شدن و بدبینی"
این مقوله شامل 5 مقوله فرعی می باشد و بیشتر پیامدهای فقدان حمایت اجتماعی موثر را در بر میگیرد . مشارکت کنندگان اظهار داشتند که فقدان حمایت برای آنان درماندگی ،خستگی و فرسودگی ،سخت تر شدن زندگی و نارضایتی، رها شدن، بی اعتمادی و بد بینی بدنبال داشته
یکی از مشارکت کنندگان درماندگی خود بدلیل فقدان حمایت و بدوش کشیدن مسئولیت به تنهایی اینگونه روایت می کرد:
(باربر ،1986 ) معتقد است که "نظریه درماندگی آموخته شده 21" دقیقا با نظریه توانمندسازی مرتبط است. ( سلیگمن، 1975) معتقد است اگر افراد تجربیات مهمی داشته باشند که نشان میدهد هرکاری آنها انجام میدهند هیچ اثری بر اتفاقاتی که برای آنان می افتد ندارد آنان این انتظار را در خود شکل می دهند که اقداماتشان بطور کلی هیچ نتیجه مفیدی در بر نخواهد داشت لذا توانائی شان را برای انجام رفتار سودمند در موقعیتهای دیگر از دست خواهند داد. این افراد ممکن است انگیزه خود را از دست دهند ،مضطرب و افسرده شوند . این شواهد برخی از عقاید( سولومون، 1976) را درباره بی قدرتی حمایت می کند ؛ افرادی که در سراسر زندگیشان بی قدرت هستند ممکن است بار سنگین درماندگی آموخته شده را با خود مدام حمل نمایند( پین ، 1391: 552)
اصلا خواب ندارم و مغز فکرو ذکرم درگیره این مسائل... میگم خدایا کاش امروز مثلا یه گوشه از مشکلاتم حل شده باشه این مسئولیتم کم شده باشه... بعضی وقتا انقدر فشار سنگینی روم هست میگم روانی شدم بعضی وقت ها توی اتاق دراز کشیدم از اون اتاق صدا میزنن نمیتونم جواب بدم اصلاً زبانم نمی گرده... (4)
مشارکت کنندگان از بلاتکلیفی و رها شدن در فرایند بازسازی پس از یک دوره فشرده و کوتاه مدت امداد رسانی ،ابراز نارضایتی نمودند و نسبت به ارائه خدمات تبعیض آمیز و وعده های واهی احساس بی اعتمادی و بدبینی داشتند و زندگی خود را بسیار بغرنج تر از قبل با بار سنگینی از قرض و بدهی توصیف نمودند که این موضوع خود به فقر و ناتوانی آنان دامن زده است.
الانم رهامون کردن خوب نرسیدن واقعاً بهمون نمیرسن سیل هم اومد گذاشتن رفتن ول کردن(13)
انقدر سخت می گذشت که اصلا نمی دونستم باید از کی گله کنیم نمی دونستیم باید با کی حرف بزنیم نمیدونستیم مسئول کیه (7)
گفتن سرپل ویران شده. مادر من سرپلیه دیگه اون موقع قصر فراموش شده بود اصلا از سرپل به پایین دیگه نیومدن(4)
مشارکت کنندگان درک خود را از حمایتها و وعده های واهی اینگونه روایت کردند.
خودمون می ریم (پیگیری )یک ساله دارم میگم دروغ میگه نمیده(6)
مردم خیلی گناه دارن خیلی نیازمندن چه فایده داره که این کمک به اسم نیازمند میاد... خدا میدونه ما نمیدونیم چطور توزیع می شد (3)
خب اعتماد کردیم اما خیانت خیلی زیاد شد مثلا کسی می آمد به عنوان خیر میامد کلاهبردار از آب در می آمد... میگفتند فلان کار رو براتون میکنیم کانکس میاریم اما خبری نبود (4)
اغلب مشارکت کنندگان از بدتر شدن وضعیت زندگی خود بعد از زلزله روایت میکرد:
تو این وضعیت (زلزله)، تو این گرونی اونا مشکل دارند وای به حال کسی که سرپرست خانواده هستش و مستاجره که چهار تا بچه داره دوتاش دانشجو(7)
خوب ببینید شما در شرایط عادی زندگی این مشکلات را داریم بعد در زمان زلزله اینا به صورت تصاعدی میره بالا(2)
حال و روزمن (بعد زلزله ) خیلی بدتر شد الان من دو تا مریض گردنم... الان بعد از زلزله همه چی بدتر شده(5)
قبل از زلزله هم بود اما مشکلاتم الان بیشتر شده مثلا الان چند بار برم برای چیزی یادم میره نمیدونم برای چی اومدم الام میرم تازه آباد چیزی بگیرم یادم میره میخواستم چی بگیرم(8)
...نصف خریدام می مونه یارانه هم میزاریم روشن میشه نزدیک ۵۰۰ تومن دیگه نمیتونم مثلا برم فرش بخرم نمی تونم مثلا جاروبرقی خراب شده لوله شکسته ندارم ... واقعا راضی نیستم(4)
" بحث و نتیجه گیری"
مطالعه حاضر با یک رویکرد کیفی به تشریح و تحلیل تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار کرمانشاه از حمایتهای اجتماعی در زلزله سال 96 پرداخته است. از تحلیل داده ها به روش نظریه زمینه ای 8 مقوله محوری اصلی شامل"گذرا و مقطعی" ،"حمایت کننده های شخصی"،" تنهایی و ترس" ،" رویدادهای سخت زندگی" ،"استفاده ابزاری " ،"احساس رها شدن و بدبینی" ،"بی عدالتی و تبعیض"،"احساس ناتوانی" و در نهایت مقوله هسته "حمایت اجتماعی؛ اولویت درک شده زندگی" به عنوان پاسخ سوال اصلی پژوهش استخراج گردید که درک و تفسیر کلی زنان مشارکت کننده را از حمایتهای اجتماعی در زلزله و نهایتا اهمیت آن را نشان می داد .
یکی از عواملی که نقش بسیار زیادی در توانمندسازی زنان در موقعیتهای بحرانی در زندگی دارد حمایتهای اجتماعی است . نتایج تحقیق حاضر با نتایج فراتحلیل قربانی در سال 97 که رابطه معنا داری را بین حمایت اجتماعی و توانمندسازی زنان نشان میدهد، همسو است . زنانی که از حمایتهای اجتماعی برخوردار هستند امکان دستیابی به منابع ارزشمند جامعه را در موقعیتهای مختلف پیدا خواهند کرد و این موضوع ارتباط تنگاتنگی با بستر و زمینه فرهنگی جامعه دارد. از سوی دیگر بهرمندی از مشارکت و تعامل اجتماعی ، خودباوری ، نداشتن خلاء عاطفی و اعتماد به نفس با برخورداری از حمایت اجتماعی حاصل می گردد.
به نقل از گزارش(22UNDP، 1995& 23UNIFEM،1995 )سهم نابرابر و بیشتر زنان از فقر در مقیاس جهانی غالبا در مفهوم "زنانه شدن فقر"24 انعکاس یافته است .60 تا 70 درصد فقرای جهان را زنان تشکیل می دهند و احتمال فقر در میان زنان افزایش یافته است(شکوری و همکاران، 1386) و ( فروزان و بیگلریان، 1382).
پارادایم جدید فقر به عواملی که در تائید محرومیت "زنان سرپرست خانوار "مطرح شده ، پرداخته است :"جنسیت" و در پی آن "محرومیت از منابع25 و حمایتهای اجتماعی"(شادی طلب و گرایی ،1383) که در نهایت به ناتوانی زنان موصوف و افزایش آسیبهای روانی- اجتماعی منجر می گردد. این تحقیقات موید نتایج تحقیق حاضر است.
زنان سرپرست خانوار26 جزء فقیر ترین فقرا محسوب می گردند (شادی طلب و گرایی ،1383) و فقر در تمامی حوزه های زندگی آنان دیده میشود .عدم دسترسی به فرصتها و منابع اجتماعی بدلیل فقدان حمایت و عاملیت منجر به فقر قابلیتی یعنی محرومیت از قابلیتها و توانمندی های آنان شده است . کبیر27 نظر خود را با بهره گرفتن از ایده (بوردیویی، 1977 به نقل از کبیر، 1389)؛ دوکسا28 ،یعنی آن جنبه هایی از سنت و فرهنگ که چنان بدیهی فرض شده اند ] محصول درونی شده ساختارهای جهان اجتماعی [ که امکان تغییر در آن وجود ندارد را ، اینگونه شرح میدهد : وقتی زنان وضعیت فرودست خود را درونی میکنند و خود را به عنوان فردی با ارزش کمتر ،در نظر می گیرند،حساسیت شان در مورد حقوق و ذی حق بودن شان کاهش میابد؛ ممکن است دست به انتخابهایی بزنند که وضعیت فرو دستشان را بیشتر تحکیم و نظام جنسیتی ناعادلانه را تقویت کند. وقتی زنان فاقد حمایتهای اجتماعی و عاملیت در مفهومی وسیع تر هستند نباید انتظار داشت انتخابهای توانمندسازانه در موقعیتهای زندگی خود داشته باشند (کبیر و همکاران،1389 : 85).
در این مطالعه کلیشه های فرهنگی ، فرادستی مردان و فرودستی زنان ، قضاوت و پیشداوری از مقوله های فرعی احساس ناتوانی در تمامی سطوح جامعه حتی در تمامی سطوح مدیریت بحران کاملا توسط مشارکت کنندگان درک و تفسیر شده است. در این بستر ، دسترسی به منابع و فرصتهای برابر در جامعه از مشارکت کنندگان سلب و" احساس ناتوانی " را برای آنان به ارمغان آورده است .
توانمندسازی و دسترسی به منابع و فرصتهای برابر در جامعه علاوه بر اینکه نیاز به ویژگی های شخصیتی و عاملیت فرد دارد ، به تغییر و تعدیل ساختارهای اجتماعی و نگرشها و ایدئولوژی های بازدارنده اجتماعی هم نیاز دارد بگونه ای که از یک سو شبکه حمایتهای اجتماعی در سطح میانی ، جایی که هنجارها و قواعد جنسیتی برساخت و تعریف می گردند و از سوی دیگر حمایتهای قانونی ،با حمایت یابی از زنان سرپرست خانوار، بسترهای دسترسی برابر به فرصتها و امکانات اجتماعی را فراهم نمایند تا آنان نیز خود را در جامعه ارزشمند تلقی کنند و در مواجهه با بحرانها بتوانند از خود و فرزندانشان محافظت نمایند و به بازسازی مجدد زندگی بپردازند.
نظریات باربر (1986)در مورد «نظریه درماندگی آموخته شده» که با نظریه توانمندسازی مرتبط است و همچنین نظریات سلیگمن (1975) وسولومون (1976) درباره بی قدرتی (الهیاری و بخشی نیا ،1391: 552)، موید یافته های تحقیق حاضر است. همچنین انارسون ريشة اصلي آسيب پذيري زنان در سوانح طبيعي را بي عـدالتی جنسيتي عنوان و اشاره مي كند كه سه عامل فرودستي زنان، موانع ايدئولوژيكي و تسلط مـردان بر امر تصميم گيري به گونه هاي متفاوتي موجـب تشـديد آسـيب پـذيري زنـان در برابـر سـوانح میشوند (حبیب پورگتابی ، 1397: 481-457).
"بی عدالتی و تبعیض" یکی از مقوله های محوری است که مشارکت کنندگان تحقیق از تجربه حمایت اجتماعی در زلزله درک کرده بودند . تبعیض جنسیتی و نابرابری اجتماعی ،ترحم وتحقیر و بی توجهی مسئولین به وضعیت مشارکت کنندگان مفاهیمی بود که به کرات در روایتهای آنان شنیده می شد . از دیدگاه تفسیری - برساختگرایی، برنامه ريزي و مديريت سوانح، تـأثيرات و پاسخ به آن و حتي تحقيق درباره آن اساساً فرايندهاي اجتماعي اند. درنتيجه، كل جهان در يـك جو تبعيض آميز عليه زنان اتفاق ميافتد و جريان دارد. تجربه اجتماعي، سوانح، روابط، كردارهـا و"نهادهاي اجتماعیِ جنسيتي شده29" را بازتاب ميدهد و سوانح در ايـن نظـامهـاي اجتمـاعي كـاملاًجنسيتي شده آشكار ميشوند( 1998,Morrow& Enarson)
یافته های تحقیق حاضر با بررسی های موسسهOxfam که سوانح را ذاتا تبعیض آمیز می خواند و پژوهش Bhadra) 2017,) در مورد تاثیر متفاوت فاجعه بر "جنس"و آسیب پذیری های جنسیتی که به عوامل مختلفی نظیر شدت تاثیرات فاجعه، دیدگاه های اجتماعی-فرهنگی بومی بستگی دارد،همسو است. همچنین پژوهش پرفسور (Gokhale , 2008) ونتایج تحقیقات
( (2005,Kumara &"et al" و (Plümper & Neumayer (2007,و (1998, Enarson & Morrow) در مورد آسیب پذیری زنان خصوصا سرپرست خانوار در فاجعه همسو است.
یافته های تحقیق حاضر در مورد تاثیر مثبت "حمایت کننده های شخصی" در زلزله از جمله تاب آوری ،تلاش برای استقلال ، امید و استقامت دینی در زمان فقدان حمایتهای اجتماعی با مطالعات بداقی و همکاران (بداقی و همکاران ،1395)ویافته های( کاظمیان،1397: 19-1) همسو است . تحقیقات نشان میدهد که شخصیت انسان واجد حیطه معنوی است و معنویت تاثیر زیادی بر سلامت روانی و جسمی دارد.
مشارکت کنندگان "تنهایی و ترس" را در زلزله بدلیل فقدان حمایت لازم تجربه و درک کرده بودند سرگردانی و بلاتکلیفی ، خلاء عاطفی ، نگرانی از تامین نیازهای فرزندان و آینده آنان از مفاهیم فرعی این مقوله بود . تحقیقات (خسروان و دیگران، 1392)،(معیدفر و حمیدی،1386: ۱۳۱_۱۵۸)، تحقیق جعفری و محمدی (۱۳۸۵) ، بررسی رومی( ۱۳۸۵) و بلداجی و همکاران(1389) به نقل از قربانی،1397) ،( شادی طلب ،1383: 70-49 )، (نازک تبار و ویسی ،1387: 95-113 )، نتایج بررسی نتایج مطالعه حاضر را تائید می کند .
مشارکت کنندگان حمایتهای اجتماعی را در ززله هیجانی ،"زودگذرو مقطعی" تقسیر نمودند نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد اغلب مشارکت کنندگان در یک مقطع زمانی کوتاه و با تاخیر و بی نظمی ازحمایتهای هیجانی – احساسی دولتی و مدنی و بستگانشان ،استفاده نموده اند . اگرچه بدست آوردن این کمکها با تلاشهای بی وقفه و بی حاصل در بستر فرهنگی خاص میدان مطالعه برای آنان بسیار بغرنج و آسیب زا بود اما این حمایتها پس از مدت زمان محدود رو بسرعت رو به کاهش رفت و مشارکت کنندگان با انبوهی از مشکلات و بار سنگین مسئولیت زندگی و فقر تنها ماندند.
در تحقیق کیفی( کاظمیان،1379: 19-1) ، به نقش موثر عوامل حمایت کننده اجتماعی در زلزله و اهمیت دو چندان "تداوم و پایداری" حمایتهای اجتماعی اشاره شده است. (بخشی نیا،1393: 57-48)، به اهمیت حمایتهای روانی – اجتماعی "مداوم" از سوی دیگران به منظور فایق آمدن و مقابله بهتر بازماندگان با مشکلات خود اشاره می کند که این تحقیقات با نتایج تحقیق حاضر همسو می باشد.
"بدبینی و احساس رها شدن" ، درک و تفسیر مشارکت کنندگان ازپیامد حمایت اجتماعی در زلزله بود . بگونه ای که در روایتهای خود بطور مداوم از مفاهیم ناتوانی در بازسازی ، درماندگی ، خستگی و فرسودگی ،سخت تر شدن زندگی و نارضایتی نام می بردند. . سو استفاده از خلاء عاطفی و تنهایی مشارکت کنندگان ،نگاه ابزاری به مشارکت کنندگان در قالب کمک های خیرانه و نوعدوستدانه و حتی حمایتهای روانی - اجتماعی توسط افراد حرفه ای از روایتهای مشارکت کنندگان تحلیل و تفسیر گردید . فقدان حمایت از سوی دولت به این قشر آسیب پذیر ،ضعف امدد رسانی و عدم شفافیت ، عمل نکردن به وعده ها از یک سو و همچنین ضعف حمایت از سوی شبکه خانوادگی بدلیل فقر و محرومیت و زمینه مشکلات چند بعدی خانواده ،وضعیت زندگی آنان را نسبت به قبل بسیار بغرنج تر نموده است .
نتایج تحقیقات (حبیب پورگتابی 1397: 481-457) ،(پارسی زاده ،1392) ، (شادی طلب، 1372 ) در مورد احساس رها شدگی در بلایای طبیعی موید یافته های تحقیق حاضر است.
این یافته ها همان تفسیری است که نظریات فمینیستی ، توانمندسازی "لانگه" ، نظریه انتخاب و نظریه توانمندسازی "لی" بر آن تاکید دارند و نظریه جامعه شناسی روزمره واقعیت زندگی روزمره این قبیل افراد و گروههای اجتماعی را در جامعه به تصویر میکشد و "تجربه زیسته" و نوع ارتباط آنان را با واقعیات و پدیده های پیرامون از دنیای ذهنی آنان تفسیر میکند .
نتایج تحقیق حاضر با ابعاد سه گانه نظریه حمایت اجتماعی از ( سارافینو1998, ؛ به نقل از بشیری، 1394: 249) همخوانی دارد . بعد کارکردی حمایت اجتماعی به سه نوع حمایت عاطفی ، ابزاری و اطلاعاتی اشاره دارد.حمایت عاطفی به معنی در دسترس داشتن فرد برای تکیه کردن و اعتماد داشتن به وی به هنگام نیاز در بر دارنده احساس همدلی ،توجه و علاقه به یک شخص می باشد.حمایت ابزاری به کمکهای مادی ،عینی و واقعی دریافت شده توسط یک فرد از سوی دیگران اطلاق می شود.حمایت اطلاعاتی شامل بدست آوردن اطلاعات ضروری از طریق تعامل های اجتماعی با دیگران است .اگرچه زنان مشارکت کننده در تحقیق از حمایتهای عاطفی ابزاری و اطلاعاتی با تاخیر و بسیار کم طبق روایتهایشان بهره مند شدند اما آن را مقطعی و زودگذر درک و تفسیر نمودند و از تحلیل کدها فقدان این سه نوع حمایت در قالب مقوله های محوری استخراج شد.
نظریه توانمندسازی 5 مرحله ای سارا لانگه که بر حمایت اجتماعی به عنوان یکی از شاخص های توانمندی تاکید دارد ، موید نتایج مطالعه حاضرمی باشد.این 5 مرحله شامل : رفاه ،دسترسی ، اگاهی ،مشارکت و کنترل می باشد با تکیه بر این نظریه ، زنان سرپرست خانوار باید 5 مرحله را به منظور توانمندی پشت سر بگذارند. در مرحله رفاه زنان نیاز به حمایت اجتماعی در بعد ابزاری دارند. در مرحله دسترسی زنان باید به منابع ارزشمند دسترسی داشته باشند که این متغیر تحت تاثیر سرمایه اجتماعی خواهد بود هراندازه سرمایه اجتماعی افراد افزایش داشته باشد دسترسی به منابع کمیاب نیز گسترش پیدا می کند. مرحله آگاهی تحت تاثیر حمایت اجتماعی در بعد عاطفی است هر اندازه حمایت روانی- عاطفی زنان بیشتر باشد توانمندی زنان در تشخیص ماهیت مشکلات و مسائل خود و راه حل های آن بیشتر خواهد شد. درمرحله آخر یعنی مشارکت ، حمایت اجتماعی بیشتر ، مشارکت بیشتر را بدنبال خواهد داشت . در واقع زنانی سرپرست خانواریکه از حمایت اطلاعاتی بیشتری برخوردارند تعاملات بیشتر و گسترده تری دارند و بیش از سایر زنان در تشخیص برابری خود با مردان در عرصه مهارتها و توانایی ها موفق هستند و مطالبه برابری و عدالت برای آنها ساده تر است .
ملاحظات اخلاقی
به منظور ملاحظات اخلاقی بخشی از کدهای 31 گانه دستورالعمل و پرتکل رعایت اخلاق در پژوهش های کیفی از جمله شرح اهداف پژوهش ، رعایت کرامت و حقوق انسانی و رضایت آگاهانه و آزادانه مشارکت کنندگان درتحقیق ، رعایت حریم خصوصی و حفظ رازداری و اسرار مشارکت کنندگان ، رعایت ارزشهای اجتماعی ،فرهنگی و دینی ، نحوه ارائه گزارش نتایج پژوهش با صداقت کامل اعم از نتایج مثبت و منفی ،ارائه نتایج پژوهش به مشارکت کنندگان در صورت درخواست و غیره کاملا رعایت شده است .
پیشنهادات علمی و عملی:
1. اگر چه تحقیقات زیادی در حوزه سوانح و بلایای طبیعی انجام شده است اما نتایج پژوهش کفاشی و کمال الدینی(1395) از تحلیل محتوای مقالات مجله های جامعه شناسی در خصوص جامعه شناسی زلزله از سال 82 تا 94 بین 61 مجله نشان می دهد بیشترین نوع روش تحقیق بکار رفته در این زمینه کمی -پیمایشی بود و از روش شناسی کیفی در تمامی حوزه ها و خصوصا وضعیت زنان سرپرست خانوار با روش کیفی با کمبود تحقیقات مواجه هستیم و شکاف دانش و تحقیقات موجود در این زمینه کاملا مشهود می باشد و ضرورت مطالعات کیفی رادر این حوزه نشان می دهد.
2. مطالعه حاضر با تاکید بر جنبه های مختلف حمایت های اجتماعی از دیدگاه زنان سرپرست خانوار در زلزله انجام شده است و انجام مطالعات علمی از سایر جنبه های مسائل ومشکلات و نیازهای درک شده زنان سرپرست خانوار به عنوان یکی از گروههای اجتماعی در معرض آسیب به منظور شناخت بیشتر چالشها و موانع زنان سرپرست خانوار در بلایا به منظور رفع نابرابری و توانمندسازی آنان پیشنهاد میشود.
3. با توجه به تفاوتهای فرهنگی در مناطق مختلف کشور در برخورد و رویارویی با بلایا پیشنهاد میگردد مطالعات تطبیقی میزان حمایت گری از زنان سرپرست خانوار در مناطق مختلف بحران زده کشور ، تاثیر نظام فرهنگی حاکم و ساختارهای قدرت جنسیتی بر توانمندی زنان سرپرست خانواردر بحران انجام گردد.
4. با توجه به بالارفتن نرخ رشد زنان سرپرست خانوار، توجه به توانمندسازی این گروه در بلایا از طریق ، تدوین قوانین حمایتی در بلایا و پروتکلهای مدیریت بحران با رویکرد عدالت جنسیتی نسبت به اقشار آسیب پذیر ضروری است و ضعف این مورد در آخرین قانون مدیریت بحران در ایران، مورخ 3/6/98 از سوی مجلس شورای اسلامی با عنوان "لایحه مدیریت حوادث غیر مترقبه کشور" کاملا مشهود است.
5. آموزش و ارتقاء سطح دانش فنی زنان سرپرست خانوار در خصوص نحوه مواجهه با بلایا و مراقبت از خود و فرزندان یکی از راههای توانمندسازی آنان و کاهش خطرات می باشد .تدوین پروتکلهای آموزشی مهارتهای مقابله و مواجهه زنان سرپرست خانوار با بحران ، تاب آوری و سایر آموزشهای لازم ، در سه فاز قبل ،حین و بعد از بحران
6. تدوین پروتکلهای علمی مداخلات تخصصی به منظور حمایتهای روانی - اجتماعی ویژه زنان سرپرست خانوار به منظور کاهش آسیبهای روانی- اجتماعی در بلایای طبیعی.
Abstract:
Social support is one of the important components of empowerment in solving the problems of the female-headed households in different life situations female-headed households are one of the most vulnerable social groups in crises and natural disasters, and how they deal with crisis situations is closely related to the components of empowerment, including social support. The aim of this study was to describe the experience of Female-headed households in social support in the Kermanshah earthquake.
The research methodology is qualitative and has been done by grounded theory method. Data were collected by field method through theoretical sampling and in-depth interviews with 15 female-headed households in the eight earthquake-stricken areas of Kermanshah, including Thalas Babajani, Sarpol-e Zahab, Qasr Shirin, etc., to the extent of theoretical saturation. In this study, in order to measure the validity and reliability, two criteria of "reliability and reliability" and the technique of "triangulation" were used to overcome the inherent biases. From the background data analysis, 987 primary open source, 150 concepts as secondary open source, 41 pivotal categories and from the abstract, 8 final major categories including: "transient and cross-sectional", "personal sponsors", " Instrumental use, "hard life events", "loneliness and fear", "feeling of abandonment and pessimism", "injustice and discrimination", "feeling of helplessness" and the central concept of "social support; perceived priority of life" were extracted. The results show that "social support" is interpreted by participants as a "perceived priority of life" which, if ignored, will have irreparable consequences for them. Therefore, the importance of paying attention to this aspect of the real and perceived need of women in the field of study in crisis management with a gender approach can have a great impact on their ability to deal with natural disasters.
Keywords: “social support”, “lived experience”,”female-headed households”, “earthquake disaster”, “empowerment”
پی نوشت ها:
[1] female-headed household
[2] Social Support
[3] Stroebe,W
[4] Luo, L
[5] Social Support
[6] Interpretive Approch
[7] Empowerment
[8] Lee
[9] Grounded Theory Method
[10] Theoretical
[11] Open coding
[12] Axial coding
[13] Selective coding
[14] Validity & Reliability
[15] Triangulation
[16] bias
[17] Gendered Social Institutions
[18] Decision making
[19] label
[20] The Structure Of Gender Power
[21] Learn Helpless ness Theory
[22] برنامه توسعه سازمان ملل متحد
[23] صندوق زنان سازمان ملل متحد
[24] The feminization of poverty
[25] Deprivation Of Resoueces
[26] Headed Household Women
[27] Kabeer
[28] Doxa
[29] Gendered Social Institutions
1. female-headed household
2. Social Support
3. Stroebe,W
4. Luo, L
5. Social Support
6. Interpretive Approch
7. Empowerment
8. Lee
9. Grounded Theory Method
10. Theoretical
11. Open coding
12. Axial coding
13. Selective coding
14. Validity & Reliability
15. Triangulation
16. bias
17. Gendered Social Institutions
18. Decision making
19. Label
20. The Structure Of Gender Power
21. Learn Helpless ness Theory
22. The feminization of poverty
23. Deprivation Of Resoueces
24. Headed Household Women
25. Kabeer
26. Doxa
27. Gendered Social Institutions
28. برنامه توسعه سازمان ملل متحد
29. صندوق زنان سازمان ملل متحد
منابع
1. استراوس،انسلم؛کربین،جولیت(۱۳۹4). مبانی پژوهش کیفی فنون و مراحل تولید نظریه زمینه ای، افشار ،ابراهیم ،تهران: سمت
2. پین ،مالکوم (1391). نظریه نوین مددکاری اجتماعی ،الهیاری ،طلعت ،بخشی نیا، اکبر ویراستار سوم،تهران: دانژه
3. بخشی نیا ،اکبر(1393).نقش مددکاری در بلایای طبیعی با تاکید بر زلزله ،فصلنامه مدکاری اجتماعی 3(4):57-48
4. بداقی، الهه و همکاران (1395).نقش معنویت و حمایت اجتماعی در نشانه های اضطراب ،افسردگی و استرس زنان باردار فسلامت جامعه ،دوره دهم ،شماره 2
5. بشیری ،یاسر(1394).بررسی عوامل اجتماعی موثر بر خشونت علیه زنان (مقایسه شهرهای سنندج و بیجار)،پایان نامه کارشناسی ارشد ،استاد راهنما یحیی زاده ،دانشکده علوم اجتماعی ،علامه طباطبایی.
6. بهمن ،فریده و همکاران(1396) .مطالعه کیفی نقشهای جنسیتی زنان در زلزله ،زن و مطالعات خانواده ،سال 9 ،شماره
7. پارسی زاده ،فرخ، اسکندری،ملیحه(1392).بررسی توانمندی ها و نیازمندی های زنان در شرایط بحران با رویکرد زلزله ،پژوهشنامه زلزله شناسی و مهندسی زلزله،دوره 16 شماره 1
8. پیران،پرویز (1382). جامعه شناسی مصائب جمعی و نقش آن در مدیریت بحران ناشی از حادثه ،تهران،رفاه اجتماعی ،شماره 11، 11-48
9. حبیب پورگتابی ،کرم (1397).آسیب پذیری زنان در سوانح طبیعی:یک برساخته اجتماعی،تهران:زن در توسعه و سیاست ،دوره 16،شماره3 ،481-457
10. حسینی ،سید یعقوب ؛اسکندری ،آتوسا (1398). رتبه بندی استانهای کشور از حیث برخورداری از شاخصهای اقتصادی – اجتماعی،مجله برنامه و بودجه ،شماره 49و 50،ص 101-121
11. خسروان،شهلا و همکاران.(1392). تجربه زنان بیوه سرپرست خانوار از تغییر نقش : مطالعه کیفی،مجله تحقیقات کیفی در علوم سلامت ،جلد 2، شماره 1
12. دارابی ،آزاد (1392).رابطه حمایت اجتماعی با سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار تجت پوشش کرمانشاه،طرح پژوهشی
13. رضاپورنصرابادی،رفعت(1396). معیارهای اعتبار و پایایی در پژهشهای کیفی،مجله تحقیقات کیفی در علوم سلامت،سال ششم ،شماره 4،زمستان
14. شادی طلب،ژاله ،گرایی نژاد،علیرضا.(1383).فقر زنان سرپرست خانوار ،مجله پژوهش زنان،دوره 2،شماره 1، 70-49
15. شادی طلب،ژاله،(1372). برنامه ریزی پس از فاجعه زلزله،فصلنامه علوم اجتماعی ،دوره 2 شماره 3
16. شادی طلب،ژاله،(1372). برنامه ریزی پس از فاجعه زلزله،فصلنامه علوم اجتماعی ،دوره 2 شماره 3
17. شکوری ،علی و همکاران.(1386). مولفه های توانمندسازی و تبیین عوامل موثر بر آن ها، مجله پژوش زنان ،دوره 5 ،شماره 1،بهار و تابستان،26-1
18. فروزان ،ستاره ،بیگلریان،اکبر.(1382). زنان سرپرست خانوار :فرصتها و چالشها،فصلنامه پژوهش زنان ،دوره 1،شماره 5، بهار ،58-35
19. فلیک ،اووه (1393). درآمدی بر تحقیق کیفی ، هادی جلیلی ، تهران : نی
20. قربانی ،فریدون(1397).فراتحلیل جامعه شناختی نیازها و اولویتهای زندگی زنان سرپرست خانوار با رویکرد جامعه شناختی ،فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی،سال19،بهار 98،شماره 72
21. کاظمیان ،سمیه، سیفی مریم(1397).بررسی کیفی نقش حمایت کننده های شخصی –اجتماعیبر احساس امنیت زنان بار دار زلزله زده شهر سرپل ذهاب ،فصلنامه فرهنگ مشاوره و رواندرمانی ،علامه طباطبایی،سال نهم شماره 36
22. کبیر،نایلا،وی،ویویانو همکاران(1389). توانمندی زنان نقدی بر رویکردهای رایج توسعه،خاتم ،اعظم،صادقی ،فاطمه وهمکاران ،تهران: آگه
23. محمد پور ،احمد (1389). تجربه نوسازی ؛مطالعه تغییر و توسعه در هورامان با روش نظریه زمینه ای ،تهران :جامعه شناسان
24. محمدپور ،احمد،(۱۳۹۰).منطق و طرح در روششناسی کیفی، جلد ۲ تهران: انتشارات جامعه شناسان
25. معیدفر، سعید، حمیدی، نفیسه (۱۳۸۶) "زنان سرپرست خانوار: نگفته ها و آسیبهای اجتماعی"، نامه علوم اجتماعی، شماره ۳۲ ،ص ۱۳۱_۱۵۸
26. نازک تبار ،حسین ،ویسی رضا (1387). وضعیت اجتماعی ،فرهنگی و اقتصادی زنان سرپرست خانواراستان مازندران،فصلنامه علمی تحقیقی رفاه اجتماعی سال هفتم،شماره 27 ،ص95-113
27. نصری ،فخرالسادات ؛عبدالملکی ،شوبو(1395) . تبیین ارتباط حمایت اجتماعی ادراک شده با کیفیت زندگی با نقش میانجی استرس درک شده در زنان سرپرست خانوار شهر سنندج ،مجله جامعه شناسی کاربردی ،دوره 27،شماره 4
28. هومن ،حیدر علی( ۱۳۸۵ ). راهنمای عملی پژوهش کیفی ،تهران: سمت
29. سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۵ ،مرکز آمار ایران.
30. Eric Neumayer &Thomas Plümper (2007 )The Gendered Nature of Natural Disasters: The Impact of Catastrophic Events on the Gender Gap in Life Expectancy, 1981–2002, Annals of the Association of American Geographers , Volume 97- Issue 3. 35
31. Erlandson, David.(1993).Doing Naturalistic inquiry .London :Sage Pablications.
32. UNDP(United Nations Development Program).(1995).Human Development Report,Oxford: Oxford University press.
33. UNIFEM(United Nations Fund for Women).(1995).The human Cost.
34. Enarson, Elaine & Morrow, Betty Hearn (1998). "The Gendered Terrain of Disaster", Westport, CT.: Praeger.
35. Kumara, M. H., Sisira, Ajantha & Handapangoda, Wasana, S. (2005), Women in Natural Disasters: Role and Vulnerability, A Seri Lankan Case Study Based on Indian Ocean Tsunami Occurred on December 26th 2004", Faculty of Management Studies and Commerce, University of Sri Jayewardenepura, Nugegoda, Sri Lanka
36. Militzer, Denise (2008). "Disast er and Gender: The Indian Ocean Tsunami and Sri Lankan Women", Unpublished Thesis, University of Toronto, Canada.
37. https://www.wikigender.org/wiki/women-and-disasters