بررسی رابطه بین مولفه های عینی و ذهنی قومیت با توسعه مشارکت سیاسی در شرق استان گلستان (با تاکید بر انتخابات مجلس شورای اسلامی)
محورهای موضوعی : مطالعات توسعه اجتماعی ایران
1 - عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر
کلید واژه: توسعه مشارکت سیاسی, ذهنی, قومیت, انتخابات, عینی,
چکیده مقاله :
هدف بررسی رابطه بین مولفه های عینی و ذهنی قومیت با توسعه مشارکت سیاسی در شرق استان گلستان (با تاکید بر انتخابات مجلس شورای اسلامی) می باشد.روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری کلیه افراد 18 سال به بالای سه قوم فارس،ترکمن و سیستانی می باشد.روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون T و تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیره و ضرایب همبستگی و تحلیل مسیر استفاده گردیده است.یافته های پژوهش نشان می دهد که بین مولفه های عینی (سطح تحصیلات،عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریت ،توجه به نظرات) با میزان توسعه مشارکت سیاسی رابطه معنی دار وجود دارد و همچنین بین مولفه های ذهنی(قوم گرایی،احترام به نخبگان،احترامبه ریش سفیدان و) با توسعه مشارکت سیاسی رابطه معنی دار وجود دارد. و فرضیات تحقیق با افزودن نقش متغیر جنسیت و قومیت نیز مورد بررسی قرار گرفت که در نتیجه رابطه بین مولفه های عینی و ذهنی با توسعه مشارکت سیاسی دارای رابطه ای معنادار است.
The aim of this study is to investigate the relationship between the objective and subjective components of ethnicity with political participation in the east of Golestan province (with emphasis on the elections to the Islamic Consultative Assembly). The research method and statistical population of all individuals over the age of 18 are above of the three nations: Fars, Turkmen and Sistani . Multi-stage cluster random sampling method and data collection tool were used for data analysis. T-test, variance analysis, multivariate regression, and correlation coefficients and path analysis were used. The results of the research show that there is significant relationship between the objective components (level of education, lack of discrimination in access to management, attention to comments) with the amount of political participation exists between subjective factors (ethnicity, respect for the elite, and respect for elders) there is a significant correlation with the level of political participation. The research hypotheses were also examined by adding the role of gender variable and ethnicity. As a result, the relationship between objective and subjective components with the amount of political participation has a significant relationship.
_||_
بررسی رابطه بین مولفه های عینی و ذهنی قومیت با توسعه مشارکت سیاسی در شرق استان گلستان (با تاکید بر انتخابات مجلس شورای اسلامی)
چکیده
هدف بررسی رابطه بین مولفه های عینی و ذهنی قومیت با توسعه مشارکت سیاسی در شرق استان گلستان (با تاکید بر انتخابات مجلس شورای اسلامی) می باشد.روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری کلیه افراد 18 سال به بالای سه قوم فارس،ترکمن و سیستانی می باشد.روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون T و تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیره و ضرایب همبستگی و تحلیل مسیر استفاده گردیده است.یافته های پژوهش نشان می دهد که بین مولفه های عینی (سطح تحصیلات،عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریت ،توجه به نظرات) با میزان توسعه مشارکت سیاسی رابطه معنی دار وجود دارد و همچنین بین مولفه های ذهنی(قوم گرایی،احترام به نخبگان،احترامبه ریش سفیدان و) با توسعه مشارکت سیاسی رابطه معنی دار وجود دارد. و فرضیات تحقیق با افزودن نقش متغیر جنسیت و قومیت نیز مورد بررسی قرار گرفت که در نتیجه رابطه بین مولفه های عینی و ذهنی با توسعه مشارکت سیاسی دارای رابطه ای معنادار است.
کلید واژه:قومیت،قوم گرایی، توسعه مشارکت سیاسی، انتخابات، عینی، ذهنی، شرق گلستان
مقدمه
ساختارهای سیاسی بسترهای انجام فعالیت سیاسی افرادند. امروزه شهروندان تحت پوشش شبکههایی از مقررات قرار دارند که به نحوی با مقررات حکومتی در ارتباط است؛ بنابراین مشارکت شهروندان بیانگر نحوه بهرهبرداری شهروندان واجد شرایط مشارکتی از فرصتهایی است که حکومتها در اختیار آنها قرار میدهند.
توسعه فرآیند ارتقاء و اعتلای مادی ومعنوی جامعه در راستای اهداف و مقاصد مطلوب است که زمینه های مناسب را برای تعالی همه جانبه انسان ها فراهم می کند (راد،1383: 53). توسعه در زمینه های اقتصادی،اجتماعی ،انسانی و فرهنگی و سیاسی مطرح شده است و «توسعه سیاسی شرایط لازم را برای مشارکت های سیاسی فراهم می آود که حاصل افزایش قدرت و قابلیت یک نظام سیاسی است(ازکیا، غفاری، 1385: 39).
مشارکت یعنی حضور مردم درعرصه های مختلف اجتماعی،سیاسی جامعه( محرابی، 57:1387) و مشارکت سیاسی فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه درانتخاب رهبران و شرکت مستقیم وغیرمستقیم درسیاستگذاری عمومی است(مصفا، 9:1375).مشارکت سیاسی اشکال مختلفی داردکه میتوان ازمبارزات انتخاباتی، اعمال نفوذ برسیاستمداران و رأی دادن نام برد. مشارکت سیاسی برای هر نظام سیاسی دارای آثار و پیامدهایی است. ثبات وکارآمدی هر نظام سیاسی همواره نیازمند تأیید و به رسمیت شناختن از سوی مردم است.میتوان بارزترین نمود مشارکت سیاسی را انتخابات دانست(فریدونی، 62:1384). انتخابات یکی از شاخصههای توسعه سیاسی و بیانگر نقش مردم در حکومت است. قوانین انتخاباتی، اجرای آن و میزان مشارکت مردم در انتخابات نشانگر رابطه حکومت و مردم و وضعیت اجتماعی آنان است(کاویانی راد و ویسی، 1387: 4).
بنابراین، مشارکت و سهیم شدن در انتخابات، نوعی کنش اجتماعی محسوب میشود که یاریرسان نظام اجتماعی و سیاسی میباشد و این تنش با توجه به جنبههای ذهنی و عینی خود میتواند، هویت سیاسی کنشگران را برملا و هویدا سازد. و منجر به مشارکت سیاسی شده و ضریب مشروعیت و ثبات نظام سیاسی را بالا ببرد(الطائی، 158:1387). در ارتباط با چگونگی جنبشهای قومی، اندیشمندان به مواردی مانند ظهور آگاهیهای اعضای قوم نسبت به وضعیت نامطلوب خود، احساس تبعیض قومی، احساس لزوم حفظ هویت و همبستگی قومی و اهمیت آن، اشاره میکنند. در کشور بزرگ ایران اقوام مختلف که عمدتا در حاشیه ی نوارهای مرزی جمهوری اسلامی زندگی می کنند و بعضا در برخی مؤلفه ها با مرکز تفاوت هایی دارند که در صورت بی توجهی می تواند چالش هایی را فراهم آورد(قمری، 13:1384).
استان گلستان به تبعیت از ساختار کلی کشور دارای ساختار جمعیتی متکثر قومی میباشد امّا گذشت زمان و تحولاتی همچون افزایش تحصیلات، افزایش آگاهیهای سیاسی، هویت قومی، غلیان احساسات قومی باعث دگرگونی در روابط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... اقوام گردیده و نگرشهایی را در افراد با توجه به وابستگی قومی آنها در زمینۀ دسترسی به منابع و امکانات مختلف توسعه سیاسی و اقتصادی، اجتماعی، ایجاد نموده است که بدون تردید در رابطه با توسعه مشارکتهای مختلف آنها به ویژه توسعه مشارکت سیاسی در امر انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا تأثیرگذار بوده است، چنانکه حدود 17/32 درصد از جمعیت 1617087 نفری استان را قومیت ترکمن 55/44 درصد را فارس و سیستانی 13/15 درصد و بلوچ 36/4 درصد مابقی را کرد و قزاق و... تشکیل میدهند. همچنین در شهرستانهای مورد تحقیق و مورد نظر محقق، قومیتها در شهرستان گنبدکاوس 63% ترکمن و 61/14% فارس و 11% سیستانی، در شهرستان کلاله 75% ترکمن و 3/4% فارس و 39/15% سیستانی و در شهرستان آزادشهر 14/10% ترکمن و 48% فارس و 45/17% سیستانی می باشند.
از نظر ورود نماینده قومیتها به مجلس شورای اسلامی، شهرستان گنبدکاوس از ده دوره و یک میاندوره، 8 دوره نماینده از قومیت ترکمن و 3 دوره از قومیت فارس بوده و سیستانی نمایندهای نداشته است. شهرستان کلاله، از ده دوره یک میاندوره 7 دوره قومیت فارس و 4 دوره از قومیت ترکمن بوده است (نیاز به یادآوری است حوزه انتخابیه شهرستان کلاله به همراه شهرستانهای گالیکش، مینودشت و مراوه تپه میباشد). در شهرستان آزادشهر از ده دوره و یک میاندوره 8 نماینده از قومیت فارس و دو نماینده از قومیت سیستانی و یک نماینده از قومیت ترکمن بوده است(حوزه انتخابیۀ آن به همراه حوزه شهرستان رامیان و فندرسک میباشد).
با توجه به ترکیب جمعیتی و قومیتی نمایندگان آنان در مجلس شورای اسلامی، میتوان گفت استان گلستان یکی از استان های کشور است که تنوع قومی در آن مشهود است و طبیعی و بدیهی است که از یک سو این اقوام مطالبات مشروعی در زمینه های توسعه سیاسی ، اجتماعی و ... دارند و از سوی دیگر ، چگونگی نگرش اقوام می تواند در جهت مشارکت مؤثر و حداکثری در سرنوشت اجتماعی به ویژه در رقابت های انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نیز مسئولیت های مختلف در سطح استان نقش داشته باشد. بدون تردید توسعه مشارکت های سیاسی اقوام مختلف در جهت تحکیم نظام سیاسی کشور مؤثر خواهد بود. لذا این تحقیق در جهت پاسخ به این سؤال تدوین یافته است که چه رابطهای بین مؤلفههای عینی و ذهنی قومیت با توسعه مشارکت سیاسی (بویژه انتخابات مجلس شورای اسلامی) در بین اقوام فارس، ترکمن و سیستانی در شرق استان گلستان وجود دارد؟
اهداف تحقیق
هدف اصلی: بررسی و شناخت رابطه بین مولفه های عینی و ذهنی قومیت با توسعه مشارکت سیاسی (بویژه انتخابات مجلس شورای اسلامی) در بین اقوام فارس، ترکمن و سیستانی در شرق استان گلستان می باشد.
اهداف فرعی:
مولفه های عینی :
1- بررسی و شناخت سطح تحصیلات اقوام با میزان توسعه مشارکت سیاسی .
2- بررسی و شناخت عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریت های سیاسی اقوام با میزان مشارکت سیاسی .
3- بررسی و شناخت توجه به نظرات اقوام با میزان مشارکت سیاسی .
مولفه های ذهنی :
4- بررسی و شناخت سطح احساس تعلق قومی اقوام (قوم گرایی ) با میزان توسعه مشارکت سیاسی .
5- بررسی و شناخت احترام به نخبگان اقوام با میزان توسعه مشارکت سیاسی .
6- بررسی و شناخت احترام به بزرگان و ریش سفیدان اقوام با میزان توسعه مشارکت سیاسی .
مبانی نظری
رویکرد ذهنی- عینی
نسبت به رویکردهای عینی وذهنی نمی توان بی توجه بودکه دراین میان دو راه در اساس متضاد برای درک انسان و سازمان اجتماعی او وجوددارد. یکی راه عینی است با تعریف رفتار انسانی به شیوه عینی،دو مجموعه از مفاهیم خواهیم داشت،یک مجموعه روابط اجتماعی را با اصطلاحاتی عینی تعریف میکند ومجموعه دیگر، این روابط را برحسب نیروهای عینی تبیین می نماید.
اشیاءعینی دراصل قابل اندازه گیری، شمارش و مشاهده است و میتوان بین آنهابراساس رفتارهایشان،همبستگی ایجادکرد.دیگری راه ذهنی است. ذهن گرایی در اساس به مفهومی کردن تجربه درونی می پردازد؛ تجربه هائی که می توان برای دیگران توصیف کرد، اما اثبات آنها غیرممکن است. همه نظریه های جامعه شناختی، رسمی یا غیررسمی باید بردو قطبی بودن ذهنی – عینی حساب کنند ( گی روشه ، 1370: 25-20).
در جامعه شناسی می توان به اثبات گرایان همچون اگوست کنت و امیل دورکیم بعنوان عین گرا، آلفرد شوتس ،بلومر ،کارفینگل ، ماکس وبر،... به عنوان ذهن گرا اشاره نمود. رویکرد ذهنی و عینی را در ارتباط با قوم و هویت قومی نیز می توانیم مورد توجه قرار دهیم. رویکرد مبتنی بر تمایزات ملموس و عینی(زبان، نژاد و پوشش) رویکرد فرهنگ گرا و هویت محور(ذهنی) (باورها.آیین ها و..).در دیدگاه مبادله باید گفت،این دیدگاه به طور رسمی در دهه 1950 با بررسی های هومنز مطرح شد. او قضیه های متفاوتی را پیشنهاد می کند که اساس نظریه مبادله را تشکیل می دهد(ریتزر، 414:1373).که این قضایای هومنز عبارت اند ازقضیه موفقیت، انگیزه، ارزش،اراده گرائی، تایید اجتماعی و عقلانیت.با توجه به دیدگاههای هومنز و پیتربلاو و ریچاردامرسون می توان سه سطح مبادله را ازیکدیگرتفکیک کرد.سطح خرد و سطح میانه و سطح کلان که در این میان جورج هومنزبه جنبه خرد وفردی فعالیتهای اجتماعی و منافع حاصل از آن توجه دارد.پیتر بلاو به مطالعه نهادها و ساخت اجتماعی توجه کرده و از حالت فردگرایی، حرکت بسوی جمعی را فراراه دیدگاه خود قرار داده است و تلاش نموده است میانه و حد وسط را نگه داشته و همه امور اجتماعی را از دوربین مبادله در نظر داشته باشد. و ریچارد امرسون از این سطوح فراتر رفته و بدنبال طرح این نظریه بصورت( تحلیل شبکه ای) و در سطح کلان و گسترده میباشد . بنابراین می توان بر اساس جدول زیر سطوح مبادله را مطرح کرد.
صاحب نظر | سطح | مصداق ها | سطوح مشارکت | قضایای هومنز |
جورج هومنز | خرد | رابطه متقابل فردی و چهره به چهره | مشارکت سیاسی –در راستای سود و پاداش فردی | موفقیت انگیزه سود اراده گرایی تائید اجتماعی عقلانیت |
پیتر بلاو | میانه | نهادهای متوسط ، خانوادگی | مشارکت سیاسی در راستای سود و پاداش گروهی و قومی | |
ریچارد امرسون | کلان | نهاد ها و سازمانهای کلان اجتماعی | مشارت سیاسی در راستای سود و پاداش کشوری |
و درخصوص رویکرد گزینش عقلانی یا انتخاب حسابگرانه باید گفت: برای رای دادن و یا رای ندادن و انگیزه افراد در انتخابات یک حزب سیاسی از میان احزاب دیگردر دو نوع رویکرد وجود دارد. رویکرد 1-نئوکلاسیک«انتخاب عمومی» 2- رویکرد مقابل، رویکرد«انتخاب منطقی ساختارگرا»رویکرد نئوکلاسیک«انتخاب عمومی» بر این پندار است که انگیزه ی احزاب برای رای دادن عمدتاً برگرفته از منافع شخصی اقتصادی آنان است. رویکرد دوم: «انتخاب منطقی ساختارگراست» که بر مفاهیم جامعه شناختی از قبیل ارزشها، هنجارها و ساختارها برای تبیین رفتار رای دهی تکیه می کند(اپتر و اندریین،1380: 390) در ارتباط با نظر رویکرد نخبگان،راش بیان می کند که«نظریه نخبگان» بهطور ضمنی حاکی از آن است که گروه مسلط یا گروه نخبه از وجود خودآگاه است، در رفتارش منسجم و دارای احساس مشترکی از هدف است (راش، 1383: 66).
رابرت دال در کتاب خود با عنوان تجزیه و تحلیل جدید سیاست به تحلیل توسعه مشارکت سیاسی پرداخته است.دال در تحقیق خود پس از آنکه نشان می دهد عموم مردم علاقه چندانی به توسعه مشارکت سیاسی ندارند، تلاش می کند دلایل آن را از یک دید روانشناختی بدست آورد و الگویی مبتنی بر رویکرد رفتار گرایی مطرح کرده است که این الگوی رابرت دال مبتنی بر مفروضات «گزینش عاقلانه» است. از نظر او در صورتی که شرایط جامعه شناختی و روانشناختی، بستر و زمینة لازم را جهت جوابگویی به شش گزاره کلی که در پیش روی فرد قرار دارد، آماده سازد می توان شاهد توسعه مشارکت سیاسی افراد آن جامعه بود.شش گزاره یا فرضیه دال عبارتند از:1) فرد نتایج حاصل از مشارکت سیاسی را ارزشمند تلقی نماید. 2)فرد مشارکت خود را در انتخابات با اهمّیّت و ارزشمند تصور کند.3)تصور کند که می تواند بر نتایج انتخابات تأثیر بگذارد.4) فرد اطمینان یابد که در صورت مشارکت او نتایج رضایت بخشی بدست خواهد آمد.5)فرد تصور کند که در امر مورد مشارکت از آگاهی و مهارت نسبتاً زیادی برخوردار است.6)فرد تصور کند در صورت مشارکت سیاسی با موانع و پیامدهای ناخوشایند مواجه نخواهد شد(دال، 1364؛ 130-150).
راش در ارتباط با مشارکت سیاسی دیدگاه و فرآیندی را مطرح کرده است که سلسلهمراتبی در این فرآیند شکل میگیرد و از نقطهای پایین آغاز میکند. اینکه فرد خیلی علاقمند به درگیر شدن با امورات سیاسی در درون جامعۀ خود نیست امّا به تدریج که علاقمند میگردد از مرحله رأی دادن آغاز میکند و تا حدودی علاقمندی و توجه به سیاسیت در او پدیدار میگردد و سپس در بحثهای سیاسی که به طور غیررسمی طرح میشود شرکت میکند و ابتدا در سازمانهای شبهسیاسی و سپس سیاسی، عضویت انفعالی و نه فعالی را آغاز میکند و مشارکت در اجتماعات عمومی و تحرکات و تظاهرات در پیش میگیرد و از حالت عضویت انفعالی به عضویت فعال و پویا میرسد. بنابراین راش بر این اعتقاد است که «مشارکت سیاسی» درگیر شدن فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی از عدم درگیر شدن تا داشتن نظام رسمی است(راش، 1377: 126).دیدگاه نوسازی سیاسی ،دلالت بر گسترش نهادهای دمکراتیک و مشارکت مردمی در امورد سیاسی دارد. هانتینگتون ،نوسازی سیاسی را حاصل از افزایش تحرک اجتماعی و مشارکت مردم در امور سیاسی می داند.در چارچوبه نظریه وابستگی پل باران می گوید که این فعالیت استعمار است که باعث توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی لازم و ملزوم یکدیگرند . و اما نوبل والرشتیان نظریه نظام جهانی را مطرح می کند که نظام جهانی ،نظام واحدی است و هر جامعه بخشی از یک ساختار کلی را تشکیل می دهد(ازکیا،1387: 314-312). و اما درمورد ماهیت قومیت دو قلمرو اساسی مکاتب فکری و سیاسی شدن مساله ی قومیت با عنوان کهن گرایی و ابزارگرایی مطرح می شود.
«در دیدگاه كهن گرايي قومیت یک مفهوم ذاتی و طبیعی و حتی لزوماً یک نوع اشتراک در باورهای ذهنی در دراز مدت به حساب می آید، ولی در دیدگاه نوگرایی یا ابزارگرایی نوعی وسیله شمرده می شود که برای دستیابی به هدف های دیگری مورد استفاده قرار می گیرد. این هدف ها عمدتا هدفهای سیاسی و اقتصادی هستند. بنابراین این رویکرد ابزارگرا ،قومیت را مفهومی مدرن به شمار می آورد(برتون ،1380: 237) ». در مورد بسیج قومی نیز ره یافت های گوناگونی وجود دارد که به برخی از نظریات اصلی بسیج قومی اشاره میکنیم.
یکی از این نظریه ها رهیافت عینی و ذهنی است،ظهور جنبشهای قومی به طور کلی مستلزم وجود برخی از شرایط ذهنی و عینی در جامعه هستند. از مهمترین شرایط عینی برای ظهور جنبشهای قومی محرومیت، نابرابری و تبعیض قومی در ابعاد چهارگانه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است. که به عنوان زمینۀ نارضایتی وقتی با پیدایش سازمان و آگاهی در سطح یک قوم همراه گردد زمینۀ عمل سیاسی را در نزد اقوام فراهم میآورد(حاجیانی، 1377: 75).راتچیلد-شاپفلین میان عوامل عینی و ذهنی پیدایش جنبشهای قومی تمایز قائل میشوند. آنها عوامل ذهنی را شامل متغیرهای روانشناختی، ایدئولوژیکی، سیاسی و فرهنگی دانسته؛ امّا عوامل عینی را عمدتاً به عناصر اقتصادی و اجتماعی مربوط میدانند(امیراحمدی،1374: 3940). تد رابرت گر در نظریه محرومیت نسبی معتقد است : "محرومیت نسبی (اعم از فردی یا جمعی) نتیجه احساس وجود شکاف غیر قابل تحمل بین توقعات ارزشی و قابلیت های ارزشی است. بسته به شدت پایبندی به ارزش مورد توقع ،مشروع دانستن محرومیت ،فرصت های بدیل ممنوع شده و دفعات محرومیت،احساس محرومیت نسبی ،نارضایتی و خشم شکل می گیرد(مقصودی ،1380 :204).در خصوص نظریه رقابت برسر منابع که از سوی جامعه شناسان و محققان علوم سیاسی نظیر گلزر ، موینیهان و فردریک بارت و نیز خانم سوزان اولزاک مطرح شده و معتقدند در جوامع چند قومی توزیع منابع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، عادلانه باشد و در غیر اینصورت رقابت بر سر منابع زمینه ساز سیاسی شدن قومیت می گردد(گل وردی ،1391 : 37). نظریه انتخاب حسابگرانه(گزینش عقلانی)، نظریه ستیزه های قومی را محصول گزینش عقلانی از ناحیه گروه های قومی می داند چرا که گروه های قومی با محاسبه سودهای احتمالی و هزینه های قابل تصور و نهایی به این حرکت مبادرت می نمایند(مقصودی 1380 ،126-128). و اما نظریه دیگری که مطرح می شود «قدرت نخبگان» است این نظریه توسط پل آر. براس مطرح گردید است. و «نخبگان اشخاص و گروه هایی هستند که در نتیجه قدرتی که به دست می آورند و تاثیری که بر جای می گذارند یا به وسیله تصمیماتی که اتخاذ می نمایند و یا هیجانی که به وجود می آورند ،در کنش تاریخی جامعه ای موثر واقع می شوند.»(گی روشه ،121 :1384) گوستاولوبون جامعه شناس فرانسوی در کتاب "روانشناسی توده ها " بر این عقیده است که توده ها در دست رهبران همچون موم شکل پذیرند، افکار شان توسط نخبگان ساخته و پرداخته می شود(مقصودی ،1387 :133).
در نظریه نوسازی و بسیج اجتماعی،مهمترین نظریه پردازان کارل دویچ و سایر اندیشمندان نظیر دانیل لرنر و اینکلز به بسط این نظریه ها پرداختند. بسیج اجتماعی دربرگیرنده تعداد انبوهی از انسان های عضو یک جامعه سنتی است که به سوی مدرن و نوگرا شدن تحول یافته اند(افتخاری ،1378 : 114 ). دویچ فهرستی از چهار شاخص را فراهم می آورد که قادر است تا میزان بسیج و نرخ توسعه سیاسی یک جامعه را مشخص نماید.این شاخص ها عبارتند از : داده های اقتصادی، فرهنگی، جمعیتی و سیاسی(بدیع ،1376 : 34 ) رهیافت کثرت گرایی فرهنگی در آثار جوزف فورنیوال و ام .جی اسمیت ، دولت را ابزار آشکار اعمال قدرت و سلطه سیاسی می دانند(احمدی ،1371 : 162). در پلورالیسم قومی در عین حال که بر تنوع و تفاوت های قومی تاکید می شود بر وجود یک ساختار مشترک سیاسی اقتصادی که گروه های مختلف قومی را بهم پیوند دهد نیز توجه می شود(صالحی امیری،1388 : 93-92).
مدل ساختاری تحقیق
بررسی سوابق تجربی تحقیقات مرتبط با موضوع این مقاله نشان میدهد پزوهش هایی در این جهت انجام شده است که به برخی از انها اشاره می کنیم:
نتایج تحقیقات صیدمرادی(1387) تحت عنوان«بررسی عوامل اجتماعی-فرهنگی مؤثر بر مشارکت مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی(1382-1358)»، نشان می دهد که بین متغیر مستقل دینداری و متغیر مستقل ساخت اجتماعی با متغیر مشارکت افراد در انتخابات، رابطه ی معنادار وجود دارد.
دوانلو(1391) در پژوهشی با عنوان«بررسی قومیت و مشارکت سیاسی در استان گلستان» نشان می دهد که بین انگیزه های قومی و مشارکت سیاسی رابطه معکوس معنی دار وجود دارد و بین تحقق مطالبات قومی و مشارکت سیاسی رابطه معنادار وجود دارد. در این تحقیق بین افراد فارس و ترکمن در میزان مشارکت سیاسی تفاوت معناداری وجود نداشت امّا بین گروه قومی فارس و سیستانی و بلوچ تفاوت معنادار وجود داشته و گروه قومی فارس از گروه سیستانی و بلوچ تمایل بیشتری به مشارکت سیاسی داشته اند.
حسینی(1391) در تحقیقی با عنوان «شناخت نقش سرمایه اجتماعی در مشارکت سیاسی شهروندان در استان گلستان» نتیجه گرفته است که از میان متغیرهای مورد نظر محقق، بین سن، وضعیت تأهل، محل سکونت، نوع شغل، قومیت، میزان آگاهی سیاسی و مصرف کالای فرهنگی با میزان مشارکت سیاسی رابطهای معنادار وجود دارد.
گنجی و همکاران(1384) تحقیقی تحت عنوان «تنوع فرهنگی، کثرت قومی و همبستگی اجتماعی در استان گلستان»، انجام داده اند و نتیجه گرفته اند که احساس محرومیت نسبی و تبعیض، باعث افزایش قوم مداری و هویت قومی و کاهش تمایل در وحدت و انسجام بین قومی می شود.
هادیان(1391) در تحقیقی با عنوان «بررسی عوامل تأثیرگذار بر افزایش مشارکت سیاسی مردم شهرستان ساری و میانهرود در انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی» انجام داده است و نهایتاً نتیجه گرفته است که بین عوامل چهارگانه(سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی) و مشارکت مردم در انتخابات رابطه وجود دارد.
حافظ نیا و پیردشتی(1381) در تحقیقی با موضوع «رفتار سیاسی قوم ترکمن»، نتیجه می گیرند که : رفتار سیاسی قوم ترکمن واکنشی است نسبت به رفتارهای اقوام و حکومت های مختلف درباره آنها، یعنی هرگاه از سوی آنها مورد تهاجم، تعدی و بی مهری قرار گرفته است، اتحاد درونی قومی شکل گرفته و در فرصت مناسب رفتار واگرائی و گریز از مرکز تقویت شده و از سوئی تأکید بر مشترکاتی چون تاریخ، دین و سرزمین مشترک و همچنین توسعه اجتماعی و اقتصادی منطقه و رعایت عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی، عدم تبعیض در احراز سمت های کلیدی و شایسته سالاری موجب تقویت گرایش های ملی و مرکز گرائی قوم ترکمن می شود.
محمد هیودی(1384) درتحقیقی با موضوع «نقش تمایلات قومی در مشارکت سیاسی» که در استان خوزستان در میان قوم عرب انجام گرفته، نشان می دهد که مشارکت قوم عرب نسبت به فارس در انتخابات در سطح ملی پایین بوده، اما در انتخاباتی که با انگیزه قومی صورت گرفته است، بالا می باشد.
تایلور و جانسون(1960) در پژوهشی به بررسی تأثیر جغرافیا بر رفتار و گرایشهای سیاسی و چگونگی رابطه ی نوع معیشت با گرایش سیاسی پرداختند. این پژوهش نشان دهنده این امر بود که در بخشهای جنوبی، حمایت عمومی از جمهوری خواهان کمتر است و ضعیف میباشد و تعداد ساکنان روستایی کشاورز هم کمتر که با افزایش تعداد آنها، آراء جمهوری خواهان نیز افزایش مییابد.
فرضیههای تحقیق
فرضیه اصلی تحقیق:
بین مولفه های عینی و ذهنی قومیت با توسعه مشارکت سیاسی اقوام رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیههای فرعی تحقیق:
1. بین سطح تحصیلات افراد اقوام با میزان توسعه مشارکت سیاسی رابطه وجود دارد.
2. بین عدم وجود تبعیض دردسترسی به مدیریت های سیاسی اقوام با میزان توسعه مشارکت سیاسی رابطه وجود دارد.
3. بین توجه به نظرات اقوام با میزان توسعه مشارکت سیاسی رابطه وجود دارد.
4. بین سطح احساس تعلق قومی اقوام (قوم گرایی ) با میزان توسعه مشارکت سیاسی رابطه وجود دارد.
5. بین احترام به نخبگان اقوام و میزان توسعه مشارکت سیاسی رابطه وجود دارد.
6. بین احترام به بزرگان و ریش سفیدان اقوام با میزان توسعه مشارکت سیاسی رابه وجود دارد.
روش تحقیق
نوع و روش انجام تحقیق
روش تحقیق در این پژوهش از حیث هدف کاربردی، از حیث زمان مقطعی و از بُعد متغیرهای کلیدی، تحقیقی تلفیقی (کمی-کیفی) است که از بعد کمی از روش پیمایشی و در بعد کیفی از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
تعریف نظری و عملیاتی متغیرعای تحقیق
جدول شماره 1: متغیرها و شاخص های مرتبط با مولفه عینی
تعریف عملیاتی | تعریف نظری | ||||
متغیرها | شاخص ها | ||||
سطح تحصیلات | 1) بیسواد2) کمتر از دیپلم 3) دیپلم4) کاردانی 5) کارشناسی6) کارشناسی ارشد7) دکترا | بهره مندی از توانایی خواندن و نوشتن و طی نمودن مراحل مختلف آموزش رسمی | |||
عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریتهای سیاسی اقوام | تا چه حد در زمینۀ واگذاری پستهای اداری و سیاسی (کرسی مجلس، ادارت کل، فرمانداریها، بخشداریها، رؤسای ادارت و...) به قومیت شما توجه شده است؟ | رفتار افتراقی و متفاوت در زمینة دستیابی به مدیریت های سیاسی در جامعه به دلیل قومیت آن ها و نادیده گرفتن شانس برابر برای اعضای یک گروه قومی و تفاوت گذاری در یک فرایند مقایسه مدیریت سیاسی و اجتماعی که در این میان هر فرد میزان دسترسی به مدیریت های سیاسی قوم خود را در مقایسه با اقوام دیگر ارزیابی می کند. | |||
تا چه حد فرصتهای مساوی در مقایسه با سایر اقوام در دسترسی به مدیریتهای سیاسی (کرسی مجلس، ادارت کل، فرمانداریها، بخشداریها، رؤسای ادارت و...) در قومیت شما وجود دارد؟ | |||||
تا چه حد از مدیریت های اداری و سیاسی واگذار شده به قومیت خود، رضایت دارید؟ | |||||
توجه به نظرات اقوام | تا چه میزان درخواست ها و پیشنهادات شما در حوزه سیاسی، اداری و سازمانی از سوی نظام سیاسی (دولت)، مورد توجه و بررسی قرار گرفته است؟ | نظام سیاسی یا دولت در حوزه سیاسی و اداری و سازمانی به درخواست ها و پیشنهادات و دیدگاه های اقوام احترام گذاشته و مورد توجه قرار دهد. به گونه ای که منزلت آنان محفوظ بماند. | |||
تا چه میزان منزلت و کرامت قومی شما در رابطه با ارائه نظرات و پیشنهادات مورد توجه قرار گرفته است؟ |
جدول شماره 2 : متغیرها و شاخص های مرتبط با مولفه ذهنی
تعریف عملیاتی | تعریف نظری | |
متغیرها | شاخص ها | |
سطح احساس تعلق قومی اقوام (قوم گرایی) | تا چه اندازه معتقدید ملاک هم قوم بودن کاندیدایی نمایندگی مجلس شورای اسلامی در انتخاب شما نقش دارد؟ | قوم گرائی به رفتار و قضاوت و اعتقادی گفته می شود که بر اساس آن فرد و گروه، فرهنگ و قومیت خود را بهتر و بالاتر از دیگران می داند و به هنگام ارزیابی یکی از جنبه های جامعه دیگر، فرهنگ خود را ملاک قرار می دهد (قنادان، 1383 : 86) و احساس تعلق قومی بسیار بالایی دارد و هر گونه شایستگی را مختص قوم خود و یا وابستگان به قوم خود می داند. |
تا چه اندازه ترجیح میدهید که به کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی قوم خود رأی دهید؟ | ||
تا چه اندازه فکر میکنید تنها فرد شایسته برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی کاندیدای قوم شماست؟ | ||
تا چه اندازه به فرهنگ و باورها و آداب و رسوم قوم خود پای بند هستید؟ | ||
احترام به نخبگان اقوام | تا چه میزان سفارش نخبگان قوم در انتخابات کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی برای شما مهم است؟ | نخبگان، اشخاص و گروه هایی هستند که در نتیجة قدرتی که به دست می آورند و تأثیری که بر جای می گذارند و یا به وسیله تصمیماتی که اتخاذ می نمایند و یا بوسیله ایده ها یا هیجانی که به وجود می آورند در کنش تاریخی جامعه ای مؤثر واقع می شوند (گی روشه، 121:1384) |
تا چه حد سفارش و وساطت نخبگان قوم در ایجاد وحدت رویه در خصوص انتخابات برای شما مؤثر است؟ | ||
تا چه حد سفارش نخبگان قوم میتواند باعث موفقیت کاندیدای خاصی شود؟ | ||
شما تا چه میزان حاضر به تبعیت از نظر نخبگان قوم هستید؟ | ||
احترام به بزرگان و ریش سفیدان اقوام | تا چه میزان سفارش بزرگان و ریش سفیدان قوم در انتخاب کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی برای شما مهم است؟ | اشخاص و گروه هایی هستند که با توجه به آداب و رسوم و اعتقادات و سنت های اقوام در ذهنیت افراد قوم خود و در زمینه های مختلف جایگاه ویژه و قابل احترامی کسب کرده اند و در برخی موارد با توجه به جایگاهی که بدست آورده اند می توانند تصمیماتی بگیرند و با هیجانی که ایجاد می کنند در کنش های تاریخی، سیاسی و اجتماعی قوم خود مؤثر باشند. |
تا چه حد سفارش و وساطت بزرگان و ریش سفیدان قوم در ایجاد وحدت رویه در خصوص انتخابات برای شما مؤثر است؟ | ||
تا چه حد سفارش بزرگان و ریش سفیدان قوم میتواند باعث موفقیت کاندیدی خاص شود؟ | ||
شما تا چه میزان حاضر به تبعیت از نظر بزرگان و ریش سفیدان اقوام خود هستید؟ |
جدول شماره 3: متغیروابسته و شاخص های مرتبط با مرتبط با آن
تعریف عملیاتی | تعریف نظری | |
متغیرها | شاخص ها | |
توسعه مشارکت سیاسی | تا چه حد شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی برایتان اهمیت دارد؟ | مشارکت سیاسی فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه در انتخاب رهبران و شرکت مستقیم و غیر مستقیم در سیاست گذاری عمومی است (مصفا، 1375 : 9) |
تا چه حد علاقمند به شرکت در راهپیمایی و تظاهرات سیاسی و اجتماعی هستید؟ | ||
تا چه حد علاقمند به جستجو و پیگیری اخبار سیاسی هستید؟ | ||
تا چه میزان به فعالیت در تشکیلات سیاسی و احزاب سیاسی علاقمند هستید؟ |
جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری
جامعه آماری در این تحقیق کلیة افراد 18 سال به بالای سه قوم فارس، ترکمن و سیستانی میباشد که در حوزة شرق استان گلستان زندگی میکنند و شامل 11 شهرستان میباشد که با توجه به مطالعة اولیه در این حوزه و شدت و ضعف پراکندگی قومیت در شهرستانهای مختلف، این شهرستانها به سه دسته تقسیم شدند(علیآباد، فاضلآباد، خانببین، رامیان) و(گنبدکاووس، مینودشت، گالیکش) و(کلاله، مراوهتپه، داشلیبرون) و از میان سه دسته به صورت تصادفی سه شهرستان گنبدکاووس، آزادشهر و کلاله انتخاب گردیدند.باتوجه به سرشماری جمعیت سال 1385، جمعیت سه شهرستان گنبدکاووس(289647 نفر) و آزادشهر(89477 نفر) و کلاله(101883 نفر) که جمعیت کل آنها(481000 نفر) میباشد.
شهرستان | جمعیت کل | جمعیت بالای 18 سال | فارس (درصد) | ترکمن (درصد) | سیستانی یا زابلی (درصد) |
گنبدکاووس | 289647 | 9/202752 | 61/14 | 7/63 | 11/0 |
آزادشهر | 89477 | 9/62633 | 60/48 | 22/10 | 85/17 |
کلاله | 101883 | 71318 | 3/4 | 44/75 | 39/15 |
جمع | 481000 | 336704 | - | - | - |
با توجه به شهرستانهای مورد مطالعه در جامعة آماری، جمعیت افراد 18 سال به بالا 336704 نفر میباشند که حجم نمونة این پژوهش از طریق استفاده از تعیین حجم نمونه از روی حجم جامعه گرجسی و مورگان(1970)، حسنزاده(134:1382) و از طریق فرمول کوکران با سطح اطمینان 95 درصد و احتمال 5 درصد محاسبه شده است و تعداد 385 نفر حجم نمونة آماری این پژوهش را تشکیل میدهند. طبق جدول ذیل. در این تحقیق از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای استفاده شده است.
شهرستان | تعداد کل نمونة آماری | فارس | ترکمن | سیستانی (زابلی) | جمع | |
درصد | تعداد | تعداد | تعداد | تعداد | ||
گنبدکاووس | 21/60 | 231 | 40 | 161 | 30 | 231 |
آزادشهر | 60/18 | 72 | 43 | 11 | 18 | 72 |
کلاله | 18/21 | 81 | 6 | 63 | 13 | 82 |
-------- | 100% | 384 | 89 | 235 | 61 | 385 |
ابزار گرداوری اطلاعات و روایی و پایایی آن
ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق، پرسشنامة محقق ساخته است.در این تحقیق بمنظور تعیین روایی(اعتبار) ابزار گردآوری اطلاعات،از اعتبار صوری محتوایی استفاده شده که از طریق مراجعه به داوران و متخصصین اهل فن انجام گرفته تا به شاخصهای درستی دست یافته شود.همچنین جهت تعیین پایایی پرسشنامهها، از روش ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد(83).
تکنیک های توصیف و تحلیل داده ها
در این تحقیق، برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از آماره توصیفی و آمارههای استنباطی برای آزمون فرضیات استفاده شده است. از آزمون T و تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و تحلیل مسیر استفاده گردیده است.
نتایج تحلیلی
در این تحقیق در راستای پاسخگویی به اهداف و سوالات مطرح شده شش فرضیه در نظر گرفتیم که در ذیل به بیان نتایج محاسبات و تبیین آنها میپردازیم:
تکنیک های توصیف و تحلیل داده ها
در این تحقیق، برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از آماره توصیفی و آمارههای استنباطی برای آزمون فرضیات استفاده شده است. از آزمون T و تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و تحلیل مسیر استفاده گردیده است.
جدول شماره 4 : آماره توصیفی جنسیت،سن،تحصیلات،قومیت،شغل،محل سکونت،وضعیت تاهل
| فراوانی | درصد |
| فراوانی | درصد | ||
جنسیت | مرد | 115 | 1/70 | شغل | کارمند | 163 | 3/42 |
زن | 270 | 9/29 | کارگر | 48 | 5/12 | ||
سن | 18-37 سال | 178 | 2/46 | آزاد | 73 | 19 | |
37- 57 سال | 186 | 3/48 | دانشجو | 35 | 1/9 | ||
58 سال به بالا | 21 | 5/5 | خانه دار | 27 | 7 | ||
تحصیلات | بیسواد و زیر دیپلم | 72 | 7/18 | بیکار | 39 | 1/10 | |
دیپلم و کارشناسی ارشد | 259 | 3/67 | محل سکونت | شهر | 190 | 4/49 | |
کارشناسی ارشد و بالاتر | 54 | 14 | روستا | 195 | 6/50 | ||
قومیت | فارس | 91 | 6/23 | وضعیت تاهل | مجرد | 68 | 7/17 |
ترکمن | 230 | 7/59 | متاهل | 311 | 8/80 | ||
سیستانی | 64 | 6/16 | مطلقه | 6 | 5/1 |
جدول شماره5: آماره های توصیفی توسعه مشارکت بر اساس جنس و قومیت افراد
متغیر | جنس و قومیت | میانگین | میانه | انحراف معیار | واریانس |
توسعه مشارکت سیاسی | زن | 80/13 | 14 | 61/3 | 13 |
مرد | 52/12 | 13 | 28/3 | 77/10 | |
فارس | 13 | 14 | 17/4 | 38/17 | |
ترکمن | 47/13 | 14 | 29/3 | 80/10 | |
سیستانی | 81/13 | 14 | 55/3 | 59/10 | |
کل | 41/13 | 14 | 56/3 | 65/12 |
1.میانگین توسعه مشارکت سیاسی زنان اقوام مختلف با نمره کل میانگین 80/13 نسبت به توسعه مشارکت سیاسی مردان اقوام مختلف با نمره کل 52/12 کمتر است .
2. توسعه مشارکت سیاسی در قوم سیستانی با میانگین کل 81/13 نسبت به قوم فارس و ترکمن بیشتر است و شاخص های انحراف معیار این متغیر در قوم ترکمن با مقدار کل 29/3 بیشتر است.
3.شاخص های انحراف معیار نیز حکایت از انسجام بیشتر داده های توسعه مشارکت سیاسی قوم ترکمن با مقدار 29/3 نسبت به اقوام دیگر دارد و البته انسجام کمتر را داده های توسعه مشارکت سیاسی قوم فارس با مقدار 35/4 نسبت به اقوام دیگر دارد .
جدول شماره 6: آماره های توصیفی عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریتهای سیاسی اقوام
متغیر | جنس و قومیت | میانگین | میانه | انحراف معیار | واریانس |
عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریتهای سیاسی اقوام | زن | 07/8 | 8 | 92/2 | 53/8 |
مرد | 37/8 | 8 | 72/2 | 41/7 | |
فارس | 89/8 | 9 | 08/3 | 50/9 | |
ترکمن | 83/7 | 8 | 74/2 | 49/7 | |
سیستانی | 28/8 | 8 | 83/2 | 98/7 | |
کل | 16/8 | 8 | 86/2 | 19/8 |
1.میانگین عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریتهای سیاسی زنان اقوام مختلف با نمره کل میانگین 07/8 نسبت به عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریتهای سیاسی مردان اقوام مختلف با نمره کل 37/8 کمتر است .
2. عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریتهای سیاسی در قوم فارس با میانگین کل 89/8 نسبت به قوم سیساتی و ترکمن بیشتر است و شاخص های انحراف معیار این متغیر در قوم ترکمن با مقدار کل 74/2 بیشتر است.
جدول شماره 7: آماره های توصیفی توجه به نظرات اقوام
متغیر | جنس و قومیت | میانگین | میانه | انحراف معیار | واریانس |
توجه به نظرات اقوام | زن | 05/5 | 5 | 06/2 | 22/4 |
مرد | 23/5 | 6 | 96/1 | 83/3 | |
فارس | 53/5 | 6 | 26/2 | 12/5 | |
ترکمن | 80/4 | 5 | 93/1 | 72/3 | |
سیستانی | 58/5 | 6 | 83/1 | 36/3 | |
کل | 10/5 | 5 | 03/2 | 10/4 |
1. میانگین متغیر توجه به نظرات اقوام در زنان اقوام مختلف با نمره میانگین کل 05/5 نسبت به مردان اقوام مختلف با نمره کل 23/5 کمتر است .
2. متغیر توجه به نظرات اقوام ،قوم سیستانی با میانگین 58/5 نسبت به دیگر اقوام بیشتر و همین متغیر در قوم ترکمن با میانگین 80/4 کمتر است .
3. شاخص های انحراف معیار نیز حکایت از انسجام بیشتر داده های توجه به نظرات اقوام در مردان 96/1 و در زنان 06/2 می باشد و انسجام متغییر توجه به نظرات اقوام در مردان بیشتر دیده می شود.
جدول شماره 8:آماره های توصیفی توجه به نظرات اقوام
متغیر | جنس و قومیت | میانگین | میانه | انحراف معیار | واریانس |
قوم گرایی | زن | 28/14 | 14 | 72/3 | 81/13 |
مرد | 60/14 | 15 | 66/3 | 42/13 | |
فارس | 23/13 | 14 | 41/4 | 49/19 | |
ترکمن | 74/14 | 15 | 14/3 | 86/9 | |
سیستانی | 67/14 | 16 | 15/4 | 24/17 | |
کل | 37/14 | 15 | 70/3 | 68/13 |
1. میانگین متغیر قوم گرائی در زنان اقوام مختلف با نمره میانگین کل 28/14 نسبت به مردان اقوام مختلف با نمره کل 60/14 کمتر است .
2. متغیر قوم گرائی قوم ترکمن با میانگین 74/14 نسبت به دیگر اقوام بیشتر و همین متغیر در قوم فارس با میانگین 23/13 کمتر است .
3. شاخص های انحراف معیار نیز حکایت از انسجام بیشتر داده های متغیر قوم گرائی قوم ترکمن با مقدار 14/3 نسبت به اقوام دیگر دارد و البته انسجام کمتر داده های فوق در قوم فارس با مقدار 41/4 نسبت به اقوام دیگر دارد .
جدول شماره 9:آماره های توصیفی احترام به نخبگان اقوام
متغیر | جنس و قومیت | میانگین | میانه | انحراف معیار | واریانس |
احترام به نخبگان اقوام | زن | 14/14 | 15 | 70/3 | 72/13 |
مرد | 04/14 | 15 | 84/3 | 73/14 | |
فارس | 22/13 | 14 | 49/4 | 17/20 | |
ترکمن | 59/14 | 15 | 28/3 | 73/10 | |
سیستانی | 66/13 | 14 | 90/3 | 25/15 | |
کل | 11/14 | 15 | 74/3 | 99/13 |
1. میانگین متغیر احترام به نخبگان اقوام در زنان اقوام مختلف با نمره میانگین کل 14/14 نسبت به مردان اقوام مختلف با نمره کل 04/14 بیشتر است .
2. متغیر احترام به نخبگان اقوام ، قوم ترکمن با میانگین 59/14 نسبت به دیگر اقوام بیشتر و همین متغیر در قوم فارس با میانگین 22/13 کمتر است .
3. شاخص های انحراف معیار نیز حکایت از انسجام بیشتر داده های متغیر احترام به نخبگان اقوام قوم ترکمن با مقدار 28/3 نسبت به زنان اقوام دیگر دارد و البته انسجام کمتر داده های فوق در قوم فارس با مقدار 49/4 نسبت به اقوام دیگر دارد .
جدول شماره 10:آماره های توصیفی احترام به بزرگان و ریش سفیدان
متغیر | جنس و قومیت | میانگین | میانه | انحراف معیار | واریانس |
احترام به بزرگان و ریش سفیدان اقوام | زن | 53/13 | 14 | 13/4 | 10/17 |
مرد | 81/13 | 14 | 12/4 | 17 | |
فارس | 44/12 | 14 | 89/4 | 89/23 | |
ترکمن | 03/14 | 14 | 63/3 | 17/13 | |
سیستانی | 77/13 | 15 | 38/4 | 20/19 | |
کل | 61/13 | 14 | 13/4 | 04/17 |
1. میانگین متغیر احترام به بزرگان و ریش سفیدان اقوام در زنان اقوام مختلف با نمره میانگین 53/13 نسبت به مردان اقوام مختلف با نمره کل 81/13 کمتر است .
2. متغیر احترام به بزرگان و ریش سفیدان اقوام ، قوم ترکمن با میانگین 03/14 نسبت به دیگر اقوام بیشتر و همین متغیر در قوم فارس با میانگین 44/12 کمتر است .
3. شاخص های انحراف معیار نیز حکایت از انسجام بیشتر داده های متغیر احترام به بزرگان و ریش سفیدان اقوام ، قوم ترکمن با مقدار 63/3 نسبت به اقوام دیگر دارد و البته انسجام کمتر داده های فوق در قوم فارس با مقدار 89/4 نسبت به اقوام دیگر دارد .
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 |
توسعه مشارکت سیاسی | ۱ |
|
|
|
|
عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریتهای سیاسی اقوام | **۳۲/۰ | ۱ |
|
|
|
توجه به نظرات اقوام | **۳۴/۰ | **۵۷/۰ | ۱ |
|
|
قوم گرایی | **۲۲/۰ | **۱۴/۰ | **۲۰/۰ | ۱ |
|
احترام به نخبگان اقوام | **۳۶/۰ | **۱۳/۰ | **۲۱/۰ | **۵۲/۰ | ۱ |
احترام به بزرگان و ریش سفیدان اقوام | **۲۴/۰ | *۱۲/۰ | **۳۱/۰ | **۵۲/۰ | **۴۷/۰ |
**. correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed). *. Correlation is significant at the 0.05 level (2-tailed). |
جدول شماره 11:ماتریس ضرایب همبستگی (پیرسون) متغیرهای توسعه مشارکت، تبعیض، توجه به نظرات، قوم گرایی، احترام به نخبگان و احترام به ریش سفیدان
جدول شماره 12: ماتریس ضرایب همبستگی(اسپرمن) متغیرهای مشارکت، تبعیض، توجه به نظرات، قوم گرایی، احترام به نخبگان و احترام به ریش سفیدان و تحصیلات افراد
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 |
توسعه مشارکت سیاسی | ۱ |
|
|
|
|
|
عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریتهای سیاسی اقوام | **24/۰ | ۱ |
|
|
|
|
توجه به نظرات اقوام | **28/۰ | **۵5/۰ | ۱ |
|
|
|
قوم گرایی | **13/۰ | 09/۰ | **16/۰ | ۱ |
|
|
احترام به نخبگان اقوام | **30/۰ | 07/۰ | **17/۰ | **43/۰ | ۱ |
|
احترام به بزرگان و ریش سفیدان اقوام | **19/0 | 10/۰ | **29/0 | **44/۰ | **39/0 | 1 |
تحصیلات | **20/0 | 04/0 | 00/0 | **17/0- | 02/0 | 06/0- |
**. correlation is significant at the 0.01 level (2-tailed). *. Correlation is significant at the 0.05 level (2-tailed). |
جدول شماره 13: راهنمای علایم مدل ها
M | توسعه مشارکت سیاسی |
V | عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریت های سیاسی اقوام |
T | توجه به نظرات اقوام |
S | قوم گرایی |
A | احترام به نخبگان اقوام |
E | احترام به بزرگان و ریش سفیدان اقوام |
EYNY | مولفه عینی |
ZEHNY | مولفه ذهنی |
مدل مفهومی تدوین شده (دیاگرام مسیر) با ضرایب استاندارد
مدل مفهومی تدوین شده (دیاگرام مسیر) با ضرایب معناداری (t)
جدول شماره14: شاخصهای برازش مدل
RMSEA | AGFI | GFI | CFI | نسبت کای اسکوئر به درجه آزادی | درجه آزادی | کای اسکوئر |
60/0<05/0 | 90>94/0 | 90>97/0 | 97/0>1 | 3< 31/2 | 28 | 71/64 |
با توجه به این که() میباشد فرضیه صفر مبنی بر تساوی دو ماتریس کوواریانس مشاهده شده و تخمین زده شده تایید میشود که نشان دهندهی انطباق کامل مدل اصلاح شده با مشاهدات و در اصطلاح نیکویی برازش مدل میباشد. بر اساس شاخصهای معتبر: نسبت کای اسکوئر به درجه آزادی، CFI, GFI, AGFI, RMSEA نیز مدل تأیید میشود.
مدل مفهومی اصلاح شده (دیاگرام مسیر) با ضرایب استاندارد
مدل مفهومی اضلاح شده(دیاگرام مسیر) با ضرایب معناداری t
جدول شماره 15:شاخصهای برازش مدل
کای اسکوئر | درجه ازادی | نسبت کای اسکوئر به درجه آزادی | CFI | GFI | AGFI | RMSEA |
92/7 | 7 | 13/1 < 3 | 90/0 <1 | 90/0<99/0 | 90<98/0 | 60/0> 01/0 |
با توجه به اینکه (/05 0 P=0/33> و x2df=7=7/92) می باشد فرضیه صفر مبنی بر تساوی دو ماتریس کوواریانس مشاهده شده وتخمین زده شده تایید میشودکه نشان دهنده انطباق کامل مدل اصلاح شده با مشاهدات و در اصطلاح نیکویی برازش مدل می باشد.بر اساس شاخصهای معتبر: نسبت کای اسکوئر به درجه آزادی CFI , GFI , AGFI , RMSEA نیزمدل تایید می شود.
جدول شماره 16: اثرات مستقیم و غیر مستقیم و کل استاندارد
اثر کل | متغیرهای واسطه | اثر غیر مستقیم | اثر مستقیم | متغیر ها | |
**18/0 | ----------- | 000/0 | **18/0 | توسعه مشارکت سیاسی-عدم وجود تبعیض( VM) | |
**21/0 | احترام به نخبگان-احترام به ریش سفیدان-قوم گرایی | 026/0 + 018/0 | **17/0 | توسعه مشارکت سیاسی-توجه به نظرات اقوام( TM) | |
**31/0 | -------- | 000/0 | **31/0 | توسعه مشارکت سیاسی-احترام به نخبگان( AM) |
|
**31/0 | -------- | 000/0 | **31/0 | توجه نظرات اقوام-احترام به بزرگان و ریش سفیدان(TE) | |
**52/0 | ---------- | 000/0 | **52/0 | احترام به بزرگان و ریش سفیدان- قوم گرایبی(ES) | |
**47/0 | قوم گرایی | 19/0 | **28/0 | احترام ریش سفیدان- احترام به نخبگان(EA) | |
**37/0 | ------- | 000/0 | **37/0 | قوم گرایی-احترام به بزرگان و ریش سفیدان (SA) | |
**11/0 | احترام به نخبگان | 11/0 | 000/0 | توسعه مشارکت سیاسی -قوم گرایی (SM) | |
**14/0 | قوم گرایی - احترام به نخبگان | 14/0 | 000/0 | توسعه مشارکت سیاسی –احترام به ریش سفیدان (EM) |
فرضیه اصلی بین مؤلفههای عینی و ذهنی قومیت رابطه معنا دار وجود دارد.
ضریب مسیر استاندارد مؤلفه عینی منتهی به توسعه مشارکت سیاسی ۳۹/۰ است که نشان میدهد با هر واحد افزایش در مؤلفه مکنون عینی با معرفهای عدم وجود تبعیض و توجه به نظرات اقوام به میزان ۳۹/۰ بر توسعه مشارکت سیاسی اقوام افزوده میشود و بر عکس.
ضریب مسیر استاندارد مؤلفه ذهنی منتهی به توسعه مشارکت سیاسی ۳۴/۰ است که نشان میدهد با هر واحد افزایش در مؤلفه مکنون ذهنی با معرفهای قوم گرایی، احترام به نخبگان و احترام به ریش سفیدان به میزان ۳۴/۰ بر توسعه مشارکت سیاسی اقوام افزوده میشود و برعکس.
اما در تبیین فرضیه اصلی باید گفت:
برای درک انسان و سازمان اجتماعی او دو راه عینی و ذهنی وجود دارد. مفاهیم یک مجموعه رفتار اجتماعی را با اصطلاح عینی که قابل شمارش و مشاهده و اندازهگیری هستند مطرح می نمایند و برخی دیگر ذهنی هستند که تجربه هایی میباشند که اثبات آنها مشکل است.این مفاهیم در توسعه مشارکت های سیاسی و قومیت ها نیز قابل طرح میباشند و در فرضیه ی اصلی این پژوهش مابین این دو مولفه ی عینی و ذهنی رابطه ی معنادار وجود دارد.
فرضیه فرعی اول
بین سطح تحصیلات افراد اقوام با میزان توسعه مشارکت سیاسی رابطه معنادار وجود دارد .
با توجه به مدل های ارائه شده با ضرایب استاندارد و ضرایب معناداری T و جداول( 4-1) و( 4-16) و(4-17) و(4-18) مشاهده می شود ، مولفه عینی ، بار عاملی( همبستگی ) معنادار با معرف سطح تحصیلات افراد ندارد:بنابراین توسط مدل مذکور قابل بررسی نیست به همین دلیل با استفاده از ماتریس ضریب همبستگی( اسپیرمن) جدول ( 4-15) و ( 4-18) به بررسی این فرضیه پرداخته شده است . که بین میزان تحصیلات و توسعه مشارکت سیاسی اقوام همبستگی مثبت و معناداری به میزان 20 % وجود دارد . بنابراین می توان گفت با افزایش میزان تحصیلات اقوام ، شاهد افزایش مشارکت سیاسی آنها خواهیم بود و برعکس.
همبستگی منفی معنادار به میزان 17/0 وجود دارد که بیانگر آنست که با افزایش تحصیلات افراد شاهد کاهش قوم گرائی آنها خواهیم بود .
بنابراین در تبیین فرضیه فرعی اول در این خصوص می توان گفت که:به نظر این محقق، تحصیلات، باعث آگاهی و شناخت بیشتر و تقویت روحیه ی خودباوری و زمینه ساز افزایش توسعه مشارکت سیاسی میگردد، اما در ارتباط با همبستگی منفی معنادار تحصیلات و قوم گرایی میتوان گفت، تحصیلات تاثیر دوسویه بر توسعه مشارکت سیاسی دارد. از یک سو احساس خودبرتربینی را تقویت کرده و باعث افزایش فاصله ی فرد با قوم خود میگردد و ازسوی دیگر برخی از تحصیلکردگان نخبه ارتباط خود را با قومیت خود بیشتر کرده و آنان را در راستای اهداف خود هدایت میکنند و بعنوان نخبگان تحصیلکرده مطرح میشوند.
فرضیه فرعی دوم
بین عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریت های سیاسی اقوام با میزان توسعه مشارکت سیاسی ، رابطه معنادار وجود دارد .
با توجه به جدول( 4-14) و( 4-15) و ماتریس های ضرایب همبستگی( پیرسون 32/0 ) و( اسپیرمن 24/0 ) همبستگی مثبت معنادار بین دو متغیر فوق وجود دارد . همچنین با توجه به جداول( 4-16) و( 4-17) و(4-18) و(4-19) و(4-20) و مدل ارائه شده ( دیاگرام مسیر ) با ضرایب استاندارد و ضرایب معناداری T ، ضریب مسیر عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریت های سیاسی اقوام منتهی به مشارکت 18/0 و معنادار می باشد . بنابراین می توان گفت با هر واحد افزایش در عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریت های سیاسی اقوام ، شاهد 18% افزایش در توسعه مشارکت سیاسی اقوام خواهیم بود و این اثرگذاری مستقیم می باشد .
در واقع در خصوص متغیر عدم وجود تبعیض در دسترس به مدیریت سیاسی اقوام، هرچه عدم وجود تبعیض یا نبود وجود تبعیض بیشتر باشد و برابری حاکم باشد، توسعه مشارکت سیاسی، بیشتر خواهد بود.
با توجه آمارههای توصیفی، حاکی از این میباشد که افراد نمونهی مورد مطالعه در قوم فارس نسبت به قوم ترکمن بیشتر و در قوم ترکمن نسبت به قوم سیستانی بیشتر است. یعنی وجود تبعیض در قوم ترکمن بیشتر از همه و سپس قوم سیستانی وجود دارد و در قوم فارس نسبتاً کمتر است.
موضوع عدم وجود تبعیض و وجود تبعیض که تفاوت گذاری آشکاری در بین افراد و اقوام محسوب میشود، در امر توسعه مشارکت سیاسی از اهمیت خاصی برخوردار است.
فرضیه فرعی سوم
بین توجه به نظرات اقوام با میزان توسعه مشارکت سیاسی رابطه معنادار وجود دارد .
با توجه به جداول(4-14) و( 4-15) و ماتریس ضرایب همبستگی(پیرسون 34/0 و ( اسپیرمن 28/0)همبستگی مثبت معنادار بین دو متغیر فوق وجود دارد . همچنین با توجه به جداول( 4-16) و ( 4-18) (4-17) و( 4-19) و( 4-20 ) و مدل ارائه شده(دیاگرام مسیر) با ضرایب استاندارد و ضرایب معنادار T ، ضریب مسیر استاندارد مستقیم توجه به نظرات اقوام منتهی به توسعه مشارکت سیاسی 17/0 و ضرایب مسیر غیر مستقیم توجه به نظرات اقوام منتهی به توسعه مشارکت سیاسی از طریق متغیرهای مداخله گر احترام به بزرگان و ریش سفیدان اقوام ، احترام به نخبگان اقوام و قوم گرائی 4% می باشد . بنابراین ضریب مسیر استاندارد کل 21/0 بوده و می توان انتظار داشت با هر واحد افزایشی در متغیر توجه به نظرات اقوام شاهد 21% افزایش در توسعه مشارکت سیاسی اقوام خواهیم بود و این اثرگذاری مستقیم و غیر مستقیم می باشد.
توجه به آمارههای توصیفی، حاکی از این میباشد که افراد نمونهی مورد مطالعه متغیر توجه به نظرات اقوام، در قوم سیستانی نسبت به قوم فارس و قوم ترکمن بیشتر است. در واقع توجه به نظرات قوم سیستانی با تفاوتی ناچیز با قوم فارس، بیشتر بود. و در نمونه آماری، اعتقاد پاسخگویان ما این بوده است که توجه به نظرات قوم ترکمن خیلی کمتر بوده است.در واقع امر توجه به نظرات در تعاملات بین فردی و گروهی و بخصوص در چارچوبه های قومیت ها اهمیت دارد و در خصوص قومیتها نیز بدین گونه است که توجه به نظرات اقوام، زمینه ساز حضور فعالانه آنان با سیستم حاکم در زمینههای مختلف از جمله م توسعه شارکت سیاسی و حضور در صحنههای مختلف انتخاباتی خواهد شد و این امر میتواند روند توسعه مشارکت سیاسی را افزایش دهد و مشارکت فعال را جایگزین مشارکت انفعالی و خنثی نماید؛ زیرا انتخابات ترغیب عقلانی سازی رفتار جمعی است و کمک در امر فایق آمدن نسبت به بیتفاوتی سیاسی است.همچنین در نظریه مشارکت سیاسی رابرت دال و نظریه مبادله و در قضایای هومنز و پیتر بلاو نیز اشاراتی در تایید فرضیه ی فرعی سوم شده است.
این موارد حکایت از مهم بودن توجه به نظرات اقوام مختلف در جوامع گوناگون دارد و با توجه به نتایج حاصله از تحقیق انجام گرفته، بیانگر آن است که علاوه بر توجه به نظرات اقوام متغیرهای قومیت، احترام به بزرگان و ریش سفیدان و احترام به نخبگان اقوام که تأثیر غیرمستقیم در توسعه مشارکت سیاسی دارند، مورد توجه قرار میگیرد.
فرضیه فرعی چهارم
بین سطح احساس تعلق قومی اقوام ( قوم گرائی ) با میزان مشارکت سیاسی رابطه معنادار وجود دارد .
با توجه به جداول(4-14) و (4-15) و ماتریس ضرایب همبستگی(پیرسون 22/0) و( اسپیرمن 13/0 ) همبستگی مثبت معنادار بین دو متغیر فوق وجود دارد . همچنین با توجه به جداول (4-16) و (4-17) و(4-18) و(4-19) و(4-20) و مدل ارائه شده(دیاگرام مسیر) با ضرایب استاندارد و ضرایب معناداری T ، ضریب مسیر استاندارد مستقیم قوم گرائی منتهی به توسعه مشارکت سیاسی وجود ندارد ولی ضریب مسیر استاندارد قوم گرائی از طریق متغیر واسطه گر احترام به نخبگان اقوام ، با توسعه مشارکت سیاسی 11/0 می باشد . بنابراین هر چند ظاهرا بین دو متغیر رابطه مستقیم وجود ندارد ولی فرضیه فوق با واسطه گری متغیر احترام به نخبگان اقوام مورد تایید قرار می گیرد . با هر واحد افزایش در قوم گرائی ، شاهد 11/0 افزایش در توسعه مشارکت سیاسی اقوام خواهیم بود .
توجه آمارههای توصیفی، حاکی از این میباشد که میانگین افراد نمونه مورد مطالعه متغیر سطح احساس تعلق قومی اقوام(قوم گرایی) در قوم ترکمن و پس از آن قوم سیستانی و در نهایت قوم فارس قرار میگیرد و انسجام دادههای متغیر فوق نیز مؤید این امر است.
به نظر میرسد تحولات و دگرگونیهای مختلف جامعه و رشد آگاهیهای جمعی، باعث شده است که چنین تصوری به وجود آید که تنها با توسعه مشارکت سیاسی به اهداف قومی نمیرسند بلکه باید فرد یا افراد متفاوت دیگری از قومیت خود که آنها را به عنوان مدافع حقوق خود با عنوان نخبههای قومی میشناسند، نقش واسطه را ایفا نماید و حضور نخبگان می تواند در جهت توسعه مشارکت سیاسی دارای اهمیت باشد.
همچنین عامل تحصیلات نیز باعث میشود تا قوم گرایی را تحت تأثیر خود قرار دهد و همین امر باعث جلب افکار و اندیشههای افراد از طریق تحصیل کردگان و نخبگان درجهت گرایش به مشارکت سیاسی و توسعه آن میشود و تا حدودی نقش قوم گرایی صِرف را کم رنگتر میکند.بر این اساس میتوانیم بگوییم، قوم گرایی درخصوص توسعه مشارکت سیاسی به ویژه مردان، تحت تأثیر نخبگان و تحصیل کردگان قومی قرار میگیرند.
فرضیه پنجم
بین احترام به نخبگان اقوام با میزان توسعه مشارکت سیاسی رابطه معناداروجود دارد
با توجه به جدول( 4-14) و( 4-15) و ماتریس ضریب همبستگی( پیرسون ) 36/0 و(اسپیرمن ) 30/0 همبستگی مثبت معنادار بین دو متغیر فوق وجود دارد . و همچنین با توجه به جداول(4-16) و( 4-17) و( 4-18) و( 4-19) و( 4-20 ) و مدل ارائه شده( دیاگرام مسیر ) با ضرایب استاندارد و ضرایب معناداری T ضریب مسیر استاندارد مستقیم احترام به نخبگان اقوام منتهی به توسعه مشارکت سیاسی 31/0 می باشد . بنابراین می توان انتظار داشت با هر واحد افزایش در متغیر احترام به نخبگان اقوام شاهد 31/0 افزایش در مشارکت سیاسی اقوام خواهیم بود .
با توجه آمارههای توصیفی، حاکی از این میباشد که میانگین افراد نمونهی مورد مطالعه در قوم ترکمن نسبت به قوم سیستانی بیشتر و قوم سیستانی نسبت به قوم فارس بیشتر میباشد و انسجام دادهها نیز مؤید این امر است. احترام به نخبگان و اثربخشی نخبگان نسبت به توسعه مشارکت سیاسی در قوم ترکمن و قوم سیستانی زیاد و در قوم فارس کمتر است در حالی که نسبت به متغیر احترام به بزرگان و ریش سفیدان به ویژه در این دو قوم، نمیتوان بیتفاوت بود.
نقش نخبگان در تحولات سیاسی و اجتماعی و هدایت مردم بسیار تعیین کننده است(مقصودی، ۱۳۷۸ : ۱۳۳) و در رقابت برای کسب قدرت سیاسی با بزرگ جلوه دادن موارد کوچک تبعیض یا موارد خاص از نابرابریهای منطقهای، تصویری از نابرابریها و تبعیضات منطقهای ترسیم میکنند(احمدی، ۱۳۸۴ : ۱۷۱). و بدین ترتیب می توانند نقش عمده ای در توسعه مشارکت سیاسی ایفا نمایند.
فرضیه ششم
بین احترام به نخبگان و ریش سفیدان اقوام با میزان توسعه مشارکت سیاسی رابطه معنادار وجود دارد
با توجه به(4-14) و( 4-15) و ماتریس ضریب همبستگی( پیرسون ) 24/0 و( اسپیرمن )20/0 همبستگی مثبت معنادار بین دو متغیر فوق وجود دارد . همچنین با توجه به جداول( -16) و( 4-17) و( 4-18) و( 4-9) و(4-20 ) و مدل ارائه شده ( دیاگرام مسیر ) با ضرایب استاندارد و ضرایب معناداری T ، ضریب مسیر استاندارد مستقیم احترام به بزرگان و ریش سفیدان منتهی به توسعه مشارکت سیاسی وجود ندارد ولی ضریب مسیر استاندارد ، احترام به بزرگان و ریش سفیدان از طریق متغیر واسطه گر احترام به نخبگان اقوام و قوم گرائی ، با توسعه مشارکت سیاسی 14/0 می باشد . بنابراین هر چند ظاهرا بین دو متغیر رابطه مستقیم وجود دارد ولی فرضیه فوق با واسطه گری متغیر احترام به نخبگان اقوام و قوم گرائی مورد تایید قرار می گیرد . با هر واحد افزایش در احترام به نخبگان اقوام شاهد 14/0 افزایش در توسعه مشارکت سیاسی اقوام خواهیم بود .
توجه به آماره های توصیفی، حاکی از این میباشد که میانگین افراد نمونهی مورد مطالعه متغیر احترام به نخبگان اقوام در قوم ترکمن و پس از آن قوم سیستانی و در نهایت قوم فارس قرار میگیرد و انسجام دادههای متغیر فوق نیز مؤید این امر است.
یکی از ارزشهای مهم در همهی اقوام، احترام به بزرگان و ریش سفیدان بوده است و اغلب بزرگان و ریش سفیدان نقش نصیحت گویی و داوری و حل اختلافات درونی و بیرونی قومی و نوع ارتباط با سایر اقوام و سامان دهی امور زندگی قومی را بر عهده داشتهاند.
اما آنچه در این جا مطرح است، این است که متغیر احترام به بزرگان و ریش سفیدان با توسعه مشارکت سیاسی به طور مستقیم رابطه ندارد، بلکه از طریق واسطهگری دو متغیر احترام به نخبگان و قومگرایی، تأیید شده است که این امر هم در گروه زنان و هم مردان و هم قومیتها، نتیجه واحدی داشته است.
آنچه در ارتباط با دوقوم ترکمن و سیستانی مشهود است، هنوز هم میتوان ادعا کرد که ریش سفیدان و آخوندها (علمای مذهبی) در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای روستا و شهر، عامل تعیین کننده در شکست یا پیروزی یک کاندیدا محسوب میشوند.
با توجه به نظر (رالف دارندورف) هفت نوع الیت یا نخبه را مطرح میکند که(روحانیون) در آن جای دارند و یا از الیت فکری سخن به میان میآیدو یا محمود سریع القلم در کتاب (عقل و توسعه یافتگی) از دو دسته نخبگان فکری و سیاسی یاد میکند(۱۳۷۲ : ۶۹).
بزرگان و ریش سفیدان قوم همچنان ایفاگر نقش خود هستند و قوم گرایی به نوعی وابستگی به بزرگان و ریش سفیدان دارد، زیرا بزرگان و ریش سفیدان بخش جدایی ناپذیر از قومیت ها محسوب میشوند و موجب تقویت آنها هستند و هرجا از قوم و قومیت سخن به میان می آید در کنار بزرگان و ریش سفیدان نخبگان مطرح میشوند.
ارایه پیشنهادها:
۱- پیشنهادها بر اساس یافتهها:
۱-۱- با توجه به یافتههای تحقیق مبنی بر این که بین میزان تحصیلات با مشارکت سیاسی اقوام، همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد، لذا پیشنهاد میگردد که مسؤولین و برنامه ریزان نسبت به توسعه و تقویت تحصیلات اقدام نمایند زیرا تحصیلات باعث شناخت بیشتر از ساختار جامعه و زمینه ساز حضور و مشارکت سیاسی افزونتر آنان را فراهم میسازد.
۱-۲- با توجه به نتایج تحقیق مبنی بر این که بین عدم وجود تبعیض در دسترسی به مدیریتهای سیاسی اقوام با توسعه مشارکت سیاسی رابطه معنادار وجود دارد. لذا پیشنهاد میگردد که مسؤولین و برنامه ریزان با اتخاذ سیاستها و برنامههای مرتبط با این موضوع در جهت عدم و نبود وجود تبعیض نسبت به قومیتهای مختلف عمل نمایند و عدم و نبود وجود تبعیض بیشتر باعث اعتماد و توسعه مشارکت سیاسی بیشتر خواهد شد.
۱-۳- با عنایت به یافتههای تحقیق مبنی بر این که بین توجه به نظرات اقوام با میزان توسعه مشارکت سیاسی رابطه معنادار وجود دارد.و از سوی دیگر نیز به صورت غیرمستقیم و با واسطه گری متغیرهای احترام به بزرگان و ریشسفیدان اقوام و احترام به نخبگان و قومگرایی نیز رابطه معنادار وجود دارد. لذا پیشنهاد میگردد که مسؤولین و برنامه ریزان به طور عام به نظرات افراد و به طور خاص به دیدگاه و ارایه نظرات اقوام توجه نمایند که در واقع نوعی احترام به قومیت و بزرگان و ریش سفیدان و نخبگان اقوام نیز محسوب میشود که این امر میتواند، زمینه ساز ارتباط فعالانه آنان با سیستم حاکم در زمینههای مختلف از جمله توسعه مشارکت سیاسی و حضور در صحنهّهای مختلف انتخاباتی و اعتمادسازی گردد و مشارکت فعال را جایگزین مشارکت انفعالی و خنثی نماید.
۱-۴- با لحاظ نمودن یافتههای تحقیق مبنی بر این که بین سطح تعلق قومی اقوام(قوم گرایی) با میزان مشارکت سیاسی رابطه معنادار وجود دارد که البته این رابطه به طور مستقیم منتهی به توسعه مشارکت سیاسی نمیشود بلکه با واسطه گری متغیر احترام به نخبگان اقوام مورد تأیید قرار میگیرد. بنابراین پیشنهاد میگردد که مسؤولین و برنامه ریزان مربوطه با توجه به این که برجستگان و نخبگان اقوام اعم از سیاسی، اقتصادی، دینی، اجتماعی و... جایگاه خاصی در وفاق و همبستگی و پایداری اقوام دارند، نسبت به آنان توجه گردد تا هم قومیتها تقویت شده و هم گرایش به توسعه مشارکت سیاسی نیز بیشتر گردد.
۱-۵- با توجه به یافتههای تحقیق مبنی بر این که بین احترام به نخبگان و اقوام با میزان توسعه مشارکت سیاسی رابطه معنادار وجود دارد، بنابراین پیشنهاد میگردد مسؤولین و برنامه ریزان دخیل در این امر، توجه خاصی نسبت به نخبگان و برجستگان مختلف اقوام که به عنوان گروه مرجع آنان محسوب میشوند، داشته باشند. زیرا به نظر میرسد در اقوام مورد مطالعه، جایگاه خاصی در تصمیمات و هدایت و جهت دهی به افکار و اندیشههای قوم خود داشتهاند و احترام به نخبگان اقوام میتواند بسترهای افزایش مشارکت سیاسی اقوامرافراهم آورد.
۱-۶- با عنایت به نتایج تحقیق مبنی بر این که بین احترام به بزرگان و ریش سفیدان اقوام با میزان مشارکت سیاسی رابطه معنادار وجود دارد که البته این رابطه به طور مستقیم منتهی به توسعه مشارکت سیاسی نمیشود، بلکه با واسطه گری متغیرهای احترام به نخبگان اقوام و قوم گرایی مورد تأیید قرار میگیرد. بنابراین پیشنهاد میگردد که در کنار بزرگان و ریش سفیدان اقوام به متغیرهای واسط توجه شود؛ زیرا نتایج این تحقیق نشان دهندهی آن است نخبگان و ویژگی قوم گرایی متغیرهای انگیزشی و تقویتی بزرگان و ریش سفیدان در زمینه توجه بیشتر به امر توسعه مشارکت سیاسی میباشند. و معتقدم که بزرگان و ریش سفیدان بخش جدایی ناپذیر قومیت ها می باشند میتوانند به عنوان نخبگان مطرح باشند. و با توجه به تقسیم بندی (رالف دورندورف) و بر اساس معیارهای سنتی و مدرن یا نخبگان را میتوان به دو نوع تقسیم کرد:
این نخبگان سنتی یا غیر مدرن که میتواند شامل بزرگان و ریش سفیدان و روحانیون باشد.
نخبگان مدرن یا غیر سنتی که میتواند شامل (اقتصادی، سیاسی، علمی، وسایل ارتباط جمعی، ارتش و دستگاه قضا) باشد.
۲- ارایه پیشنهادات برای محققان آتی:
الف) با توجه به تنوع قومی و فرهنگی کشورمان، تحقیقات بیشتر با موضوعات مهم مرتبط با اقوام همچون توسعه امور سیاست، امنیت، عدالت و ... انجام پذیرد.
ب) درخصوص میزان رابطه متغیر توسعه مشارکت سیاسی با متغیرهای نخبگان ومتغیر بزرگان و ریش سفیدان اقوام، تحقیقات بیشتری ازسوی پژوهشگران انجام گیرد.
نتیجه گیری:
در یک جمع بندی کلی می توان گفت: در زندگی سیاسی کشورهایی که اقوام مختلف در آن زندگی می کنند ،کشمکش ها و تفرقه ها و مسالمت ها و همبستگی های قومی و نژادی نقش اساسی دارند و با توجه به تنوع قومی و مذهبی و حضور اقوام گوناگون در ایران، موضوع توسعه مشارکت سیاسی و رفتارهای سیاسی آنها به ویژه مشارکت در امر انتخابات مجلس شورای اسلامی اهمیت زیادی دارد.در استان گلستان و حوزه شرق آن ،اقوام مختلف زندگی می کنند که هریک به نوبه خود می توانند نقش عمده ای در معادلات امنیتی و سیاسی و انتخاباتی استان ایفا نمایند.
یافته های حاصل از آزمون فرضیه اصلی و فرضیات فرعی نشانگر وجود رابطه معنادار بین مولفه های عینی و ذهنی می باشد و همچنین وجود رابطه معنی دار در فرضیه های فرعی بین متغیرهای مستقل و وابسته می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش با نتایج مطالعات پیشین حافظ نیا و پیردشتی1380،دوانلو 1391، سیدمرادی1387،گنجی و همکاران1384، هادیان1391 و نظریات نوسازی و بسیج اجتماعی(کاردویچ)بسیج قومی(کلیفورد گیرتز) رقابت بر سرمنابع(تدرابرت گر)،محرومیت نسبی(مایکل هشتر)،قدرت نخبگان(پل آرس و آنتونی اسمیت) و انتخاب عقلانی(حسابگرانه)(مایکل بانتون) همخوانی دارد.
فهرست منابع
اپتر ، دیوید ، اندریین ، چارلز اوف ( 1380 ) ، اعتراض سیاسی و تغییر اجتماعی ، مترجم ، محمد رضا سعید آبادی ، تهران ، پژوهشکده مطالعات راهبردی
احمدی ، حمید ( 1371 ) ، قومیت و قوم گرایی در ایران ، از افسانه تا واقعیت ، فصلنامه مطالعات ملی ، شماره 2 و 3 ، زمستان 78
ارکیا،مصطفی،غفاری،غلامرضا(1387)،جامعه شناسی توسعه ،تهران ، کیهان
افتخاری ، علی ( 1378 ) ، ظرفیت طبیعی امنیت مورد مطالعه قومیت و خشونت در ایران ، فصلنامه مطالعات راهبردی ، شماره 5 و 6
امیر احمدی ، هوشنگ ( 1374) ، در جستجوی مفهوم سیاست های قومی ، جامعه سالم ، سال پنجم ، شماره 21
بدیع، برتران ( 1376) ، توسعه سیاسی ، ترجمه احمد نقیب زاده ، تهران ، نشر قومس
برتون ، رولان ( 1380 ) ، قوم شناسی سیاسی ، ترجمه ناصر فکوری ، تهران ، نشر نی
بشیریه ، حسین ( 1379 )، موانع توسعه سیاسی در ایران ، تهران ، انتشارات گام نو
حاجیانی ، مصطفی ( 1377) ، منازعات اجتماعی در جامعه مدنی ، تهران ، مرکز پژوهشهای بنیادی و انجمن جامعه شناسی ایران ، پیش شماره اول ، بهار
حسن زاده ، رمضان ( 1382) ، روشهای تحقیق در علوم رفتاری ، چاپ دوم ، تهران ، نشر ساوالان
دال ، رابرت ( 1364) ، تجزیه و تحلیل سیاست ، ترجمه حسین مظفریان ، تهران ، ناشر
راد،فیروز(1382)،جامعه شناسی توسعه فرهنگی،تهران ،انتشارات چاپخش
راش ، مایکل ( 1377 ) ، جامعه و سیاست ، ترجمه منوچهر صبوری ، تهران ، انتشارات سمت
--------- ( 1383) ، جامعه و سیاست ، ترجمه منوچهر صبوری ، تهران ، انتشارات سمت
روشه ، گی ( 1384) ، تغییرت اجتماعی ، چاپ هفدهم ، ترجمه منضور وثوقی ، نشر نی
ریترز ، جورج( 1373 ) ، نظریه های جامعه شناسی ، ترجمه احمد غروی زاده ، تهران ، ناشر موسسه انتشارات جهاددانشگاهی ( ماجد )
صالحی امیری ، سید رضا ( 1388 ) ، مدیریت منازعات قومی در ایران ، تهران ، مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع
الطائی ، علی ( 1387 ) ، بحران هویت قومی در ایران ، تهران ، نشر شادگان
فریدونی ، فرحناز ( 1384) ، انتخابات و مشارکت سیاسی افراد ، تهران ، نشریه روابط عمومی ، شماره 36
قمری ، داریوش ( 1384) ، همبستگی ملی در ایران ، تهران ، نشر متمدن ایرانی
کاویانی راد ، ویسی ، هادی ( 1387) ، بررسی تاثیر همسایگی بر انتخابات ایران ، مطالعه موردی ، دوره نخست
گل وردی ، عیسی ( 1391) ، اقوام ایرانی و زمینه های همگرائی ، تهران ، انتشارات کمیل
محرابی ، علیرضا (1387) ، بررسی وتبیین مبانی و مولفه های انسجام ملی ، تهران ، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک
مصفا ، نسرین (1375) ، مشارکت سیاسی زنان در ایران ، تهران ، وزارت امور خارجه
مقصودی ، مجتبی ( 1387) ، نخبگان ، قومیت ها و خشونت های قومی ، مجله علمی پژوهشی دانشنامه ، شماره های 23-32
References
Opter, David, Andrian, Charles Ove (2001), Political Protest and Social Change, Translator, Mohammad Reza Saeedabadi, Tehran, Strategic Studies Research Center.
Ahmadi, Hamid (1371), Ethnicity and Ethnicity in Iran, from Myth to Reality, National Iranian National Quarterly, Nos 2 and 3, Winter 78.
Orkia, Mostafa, Ghaffari, Gholamreza (2008), Development Sociology, Tehran, Kayhan.
Eftekhari, Ali (1999), Natural Safety Capacity on Ethnicity and Violence in Iran, Strategic Studies Quarterly, No. 5 & 6.
Amir Ahmadi, Hooshang (1374), In Search of the Concept of Ethnic Politics, Healthy Society, Year 5, No. 21.
Badi, Bertrand (1376), political development, translation by Ahmad Nighibzadeh, Tehran, Gomes.
Burton, Roland (2001), Political Ethnology, Naser Fakori Translation, Tehran.
Bashirieh, Hossein (2000), Barriers to Political Development in Iran, Tehran, Step-by-Step Newspaper.
Hajiani, Mostafa (1998), Social conflicts in civil society, Tehran, Foundation for Basic Research and Sociological Association of Iran, first issue, spring.
Hassanzadeh, Ramadan (2003), Research Methods in Behavioral Sciences, Second Edition, Tehran, Savalan Publishing.
Dahl, Robert (1364), Policy Analysis, Translation by Hossein Mozaffarian, Tehran, Publisher.
Rad, Firooz (2003), Sociology of Cultural Development, Tehran, Chaplaah Publishing House.
Rush, Michael (1377), Society and Politics, Translated by Manouchehr Saboori, Tehran, Sadegh.
--------- (2004), Society and Politics, Translated by Manouchehr Sabouri, Tehran, Sublica.
Roche, Gay (2005), Social Change, Seventeenth Edition, Vosoughi's Vocational Translation, Release.
Reuters, George (1994), Theories of Sociology, Translation by Ahmad Gharoyzadeh, Tehran, Publisher of Jihad-e-Shahid Publishing Institute (Majed).
Salehi Amiri, Seyyed Reza (2009), Management of Ethnic Disputes in Iran, Tehran, Center for Strategic Research of the Assembly.
Al-Taie, Ali (2008), A Crisis of Ethnic Identity in Iran, Tehran, Shadegan Publishing House.
Fereydouni, Farahnaz (2005), Elections and Political Participation of Individuals, Tehran, Public Relations Publication No. 36.
Gomari, Dariush (2005), National Solidarity in Iran, Tehran, Iran Civilized Publishing
Kaviani Rad, Wasi, Hadi (2008), Investigating the Neighborhood Effects on Iran's Elections, Case Study, First Period.
Goli Verdi, Isa (1391), Iranian Relatives and Convergence Areas, Tehran, Kamil Publications.
Mehrabi, Alireza (2008), Review and Report on the Principles and Components of National Coherence, Tehran, Strategic Research Institute.
Mosafa, Nasrin (1375), Women's Political Participation in Iran, Tehran, Ministry of Foreign Affairs.
Maghsoudi, Mojtaba (2008), Elites, Ethnicity and Ethnic Violence, Encyclopedia Journal of Journalism, Nos. 23-32.
Investigating the Relationship Between objective and intuitve Elements of Ethnicity with development Political Participation in the East of Golestan Province (with emphasis on Parliamentary Elections)
Abbas Ali Arab1
Amir Massoud Amirmazaheri2
Abstract
The aim of this study is to investigate the relationship between the objective and subjective components of ethnicity with political participation in the east of Golestan province (with emphasis on the elections to the Islamic Consultative Assembly). The research method and statistical population of all individuals over the age of 18 are above of the three nations: Fars, Turkmen and Sistani . Multi-stage cluster random sampling method and data collection tool were used for data analysis. T-test, variance analysis, multivariate regression, and correlation coefficients and path analysis were used. The results of the research show that there is significant relationship between the objective components (level of education, lack of discrimination in access to management, attention to comments) with the amount of political participation exists between subjective factors (ethnicity, respect for the elite, and respect for elders) there is a significant correlation with the level of political participation. The research hypotheses were also examined by adding the role of gender variable and ethnicity. As a result, the relationship between objective and subjective components with the amount of political participation has a significant relationship.
Keywords: Ethnicity, development Political Participation,Election, Objective Subjective, East Golestan
[1] . Ph.D. Student in Sociology, Political Orientation, Tehran University Center, Azad Islamic University of Tehran, Iran
[2] . Assistant Professor of Sociology, Department of Tehran University, Azad Islamic University, Tehran, Iran.