مطالعه جامعهشناختی نقش باورهای فرهنگی جنسیتی در استعدادیابی ورزشی زنان
محورهای موضوعی : مطالعات توسعه اجتماعی ایرانسهیلا عبدی نعمت آباد 1 , بهرام قدیمی 2 , شهلا حجت 3 , معصومه شجاعی 4 , زهرا علیپور درویشی 5
1 - گروه جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی
واحد علوم و تحقیقات تهران
رشته جامعه شناسی ورزشی تهران،ایران
2 - دانشیار، گروه جامعه شناسی ورزش، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، واحد علوم تحقیقات ، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. dr.b.ghadimi@gmail.com
3 - گروه جامعه شناسی،دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات تهرانرشته جامعه شناسی ورزشی، تهران، ایران
4 - دانشیار تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران
5 - استادیار، گروه مدیریت ، دانشکده مدیریت، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
کلید واژه: "استعدادیابی", "ورزش بانوان", "باورهای فرهنگی جنسیتی",
چکیده مقاله :
مطالعه ورزش بانوان بهویژه با رویکرد اجتماعی که کمتر موردتوجه قرارگرفته است از اهمیت و ضرورت ویژه ای برخورداراست. پیشرفت در این خصوص نیازمند تدوین برنامه استعدادیابی است که بتواند ورزشکاران را از ابتدا از میان سایر افراد جامعه متمایز نموده و به پرورش آنها بپردازد. استعدادیابی در تعامل با عوامل مختلف قرار دارد که باورهای فرهنگی جنسیتی از آن جمله است. چراکه به نظر میرسد ورزش بانوان در اکثر جوامع بیشتر در حاشیه بوده است و به همین دلیل جنسیت و هنجارهای مرتبط با آن، میتواند در فرایند استعدادیابی تأثیرگذار باشد. این مطالعه، به بررسی نقش باورهای فرهنگی جنسیتی در استعدادیابی ورزشی زنان پرداخته است. روششناسی پژوهش، مبتنی بر رویکرد کیفی است که محقق از طریق مصاحبههای عمیق، به مطالعه موضوع پرداخته است.این پژوهش با استفاده از تحلیل کیفی برگرفته از مصاحبههای ساخت نیافته به مطالعه موضوع پرداخته است. و از بین سه گروه مربیان و مجریان، اساتید و متخصصان و بانوان ورزشکار قهرمان، اجراشده است.در انتخاب نمونه، روش نمونهگیری معیار و هدفمند با رویکرد چندگانه بوده است محقق تعداد 30 مورد نمونه را برای رسیدن به اشباع نظری کافی دانسته است.درنهایت، اصلاح نگرشهای فرهنگ جنسیتی بازدارنده در جامعه، اصلاح انعکاس جنسیتی ورزش قهرمانی بانوان در رسانهها و لزوم بازاندیشی فرهنگ جنسیتی از یافتههای اساسی آن است.
The study of women's sports, especially with a social approach that is less perceived, is of particular importance. Advances in this regard require the development of a program of talent that can distinguish and educate athletes from the very beginning. Talent in dealing with a variety of factors, including gender-based cultural beliefs. It seems that women's sports in most societies are more marginalized, and therefore the gender and norms associated with it can be effective in the process of scouting. This study examines the role of gender cultural beliefs in women's sports scores. The methodology of research is based on a qualitative approach that the researcher has studied through the depth of interviews.This study has been used to study the subject using qualitative analysis derived from non-constructed interviews. And among three groups of coaches and executives, professors and experts and female athlete of the hero. In the sample selection, a sampling method has been used for multi-objective purposeful sampling. The researcher has considered 30 samples to be sufficient for theoretical saturation.Finally, the reform of gender stereotyped attitudes in society, the correction of the gender reflection of women's women's sports championship and the need to rethink their gender culture is one of its key findings.
_||_
مطالعه جامعهشناختی نقش باورهای فرهنگی جنسیتی در استعدادیابی ورزشی زنان
چکیده
مطالعه ورزش بانوان بهویژه با رویکرد اجتماعی که کمتر موردتوجه قرارگرفته است از اهمیت و ضرورت ویژه ای برخورداراست. پیشرفت در این خصوص نیازمند تدوین برنامه استعدادیابی است که بتواند ورزشکاران را از ابتدا از میان سایر افراد جامعه متمایز نموده و به پرورش آنها بپردازد. استعدادیابی در تعامل با عوامل مختلف قرار دارد که باورهای فرهنگی جنسیتی از آن جمله است. چراکه به نظر میرسد ورزش بانوان در اکثر جوامع بیشتر در حاشیه بوده است و به همین دلیل جنسیت و هنجارهای مرتبط با آن، میتواند در فرایند استعدادیابی تأثیرگذار باشد. این مطالعه، به بررسی نقش باورهای فرهنگی جنسیتی در استعدادیابی ورزشی زنان پرداخته است. روششناسی پژوهش، مبتنی بر رویکرد کیفی است که محقق از طریق مصاحبههای عمیق، به مطالعه موضوع پرداخته است.
این پژوهش با استفاده از تحلیل کیفی برگرفته از مصاحبههای ساخت نیافته به مطالعه موضوع پرداخته است. و از بین سه گروه مربیان و مجریان، اساتید و متخصصان و بانوان ورزشکار قهرمان، اجراشده است.در انتخاب نمونه، روش نمونهگیری معیار و هدفمند با رویکرد چندگانه بوده است محقق تعداد 30 مورد نمونه را برای رسیدن به اشباع نظری کافی دانسته است.
درنهایت، اصلاح نگرشهای فرهنگ جنسیتی بازدارنده در جامعه، اصلاح انعکاس جنسیتی ورزش قهرمانی بانوان در رسانهها و لزوم بازاندیشی فرهنگ جنسیتی از یافتههای اساسی آن است.
واژگان کلیدی: استعدادیابی- باورهای فرهنگی جنسیتی- ورزش بانوان
Abstract
The study of women's sports, especially with a social approach that is less perceived, is of particular importance. Advances in this regard require the development of a program of talent that can distinguish and educate athletes from the very beginning. Talent in dealing with a variety of factors, including gender-based cultural beliefs. It seems that women's sports in most societies are more marginalized, and therefore the gender and norms associated with it can be effective in the process of scouting. This study examines the role of gender cultural beliefs in women's sports scores. The methodology of research is based on a qualitative approach that the researcher has studied through the depth of interviews.
This study has been used to study the subject using qualitative analysis derived from non-constructed interviews. And among three groups of coaches and executives, professors and experts and female athlete of the hero. In the sample selection, a sampling method has been used for multi-objective purposeful sampling. The researcher has considered 30 samples to be sufficient for theoretical saturation.
Finally, the reform of gender stereotyped attitudes in society, the correction of the gender reflection of women's women's sports championship and the need to rethink their gender culture is one of its key findings.
1-مقدمه
ورزش بهعنوان پدیدهی فراگیر اجتماعی، نسبت مشخصی با شرایط اجتماعی، جغرافیایی، زیستی، اقتصادی و سیاسی جوامع مختلف دارد. فراگیر شدن ورزش و اهمیت جایگاه آن در مناسبات بینالمللی، توجه فراوانی را از ناحیهی دولتها متوجه این پدیده ساخته است. مسابقات مختلف قارهای و جهانی و در رأس همهی آنها بازیهای المپیک به عرصهی رقابت جوانان برگزیده ورزشی ملتها تبدیلشده و از این رهگذر علوم و فنون مختلفی در ورزش به کار گرفتهشده است. با توجه به همین ماهیت فرهنگی و اجتماعی ورزش، همانگونهکه در سایر حوزههای کنش اجتماعی، شاهد تفاوتهای جنسیتی هستیم، در ورزش نیز دنیای ورزش مردان، با دنیای ورزش زنان کاملاً متفاوت است. این تفاوت هم بهلحاظ پیوند با ساختارهای رسمی ورزش و هم در مواجه با بستر فرهنگی جامعه، مشهود است.
مرور تاریخی بیشتر جوامع، بیان کنندۀ نقش حاشیهای زنان در ورزش است که احتمالاً بخشی از آن متأثر از ایدئولوژی جنسیتی حاکم بر تصمیمگیرندگان ورزش زنان است .برای مثال در یونان قدیم و المپیک باستانی، حضور فعال زنان در ورزشهای رسمی ممنوعیت داشت. هنوز هم کشورهایی هستند که مخالف با حضور ورزشکاران زن در مسابقات رسمی مانند المپیک هستند (نورعلی وند،1396: 9). لذا رابطه فرهنگ و باورهای جنسیتی با شیوههای پرورش استعدادهای ورزشی، نیازمند مطالعه و بررسیهای اجتماعی است.
2-بیان مسأله
فرهنگ و جامعه میتوانند تأثیر عمیقی بر رفتارهای حرکتی افراد، در حیطۀ ورزش و فعالیتهای بدنی داشته باشند. ازجمله بارزترین باورهای فرهنگی، باورهای جنسیتی هستند که نقش قابلتوجهی در ورزش دارند. منظور از ورزش زنان مدیریت، پژوهش، نظریهپردازی، برنامهریزی و اجرای امور مربوط به فعالیت و تمرین بدنی مرتب زنان بهمنظور تکمیل قوای جسمی و روحی آنها است. فلسفه ورزش بر سلامت جسم و نشاط روانی زن و مرد تأکید دارد و توجه ویژه به ورزش زنان، کل جامعه را بهرهمند خواهد ساخت. ورزش زنان، در سطح ملی در بخش کاهش آسیبهای اجتماعی و بهبود شاخصهای سلامت جسمی، روحی- روانی و اجتماعی، بهشدت از هزینههای دولت میکاهد و در سطح بینالمللی حضور یا عدم حضور زنان در فعالیتهای ورزشی، شاخص جهانی از وضعیت اجتماعی زنان در جامعه است (منظمی و دیگران، 1390: 153). در اغلب جوامع، پار ه ای از ورزشها مخصوص پسران و برخی دیگر مخصوص دختران است که در جریان اجتماعی شدن، کودکان به ورزشهایی سوق داده میشوند که مناسب یک جنس است و خیلی زود، شاید در همان سال اول زندگی، شروع به یادگیری این نقشهای جنسیتی میکنند. با این تفکیک جنسیتی، دختران به سمت فعالیتهای محدود ترغیب میشوند و بهواسطه آن، از ورزشها و بازیهای سخت پرهیز میکنند. حتی ورزش بانوان با ایدئولوژی مردانه اداره میشود و موانع ساختاری در این حوزه محدودیتها را تشدید میکند.
تأثیر این باورهای جنسیتی نهتنها در مرحله انتخاب رشته ورزشی بلکه حتی در انعکاس فعالیتهای ورزشی در جامعه نیز، مشهود است. تحقیقات بسیاری در کشورهای جهان بر نحوه انعکاس زنان ورزشکار در محتوای مطبوعات انجامگرفته است که قریب بهاتفاق آنها گویای سوگیری جنسیتی به نفع مردان، در انعکاس محتوای مطبوعاتی است. بهعبارتیدیگر، مدیریت اخبار و گزارشها در مطبوعات به نفع مردان بوده است (کشکر و دیگران،1391: 7). نتایج 285 روزنامه در آمریکا در سال 2009 نشان داد که حدود25 درصد سردبیران، با این عبارت موافقاند که زنان بهطور طبیعی در مقایسه با مردان از ویژگیهای ورزشکاری کمتری برخوردارند. حتی حدود نیمی از سردبیران اعتقاددارند که ورزش مختص مردان است. همچنین گرینوود و همکاران در سال 2010 نشان دادند که در تلویزیون استرالیا، به مردان بیش از زنان پرداخته میشود و میزان تمرکز بر موفقیتها و قابلیتهای زنان در مسابقات، قرار گرفتن عکس و خبر آنها بر جلد نشریات است، درحالیکه مردان بدون توجه به نتیجه مسابقات خود، همواره تمایل دارند که بر جلد نشریات قرار گیرند (کشکر و دیگران،1391: 9).
با توجه به همه این حساسیتها، ضرورت دارد برای استعدادیابی ورزش بانوان، برنامه خاصی طراحی شود و نقش و تأثیر عوامل مختلف ازجمله باورهای فرهنگی و جنسیتی، درکشف و پرورش استعدادهای ورزشی زنان، موردمطالعه قرار گیرد. تا رویههای هدفمند و هماهنگی در استعدادیابی ورزش زنان در کشور به کار گرفته شود. شناخت رویههای اجتماعی و بهویژه باورهای فرهنگی جاری، از ضرورتهای دستیابی به الگوهای مؤثر استعدادیابی در این حوزه است.
3-اهمیت و ضرورت تحقیق
با شتاب روند مدرنیته، جهان به پدیدهای چند فرهنگی تبدیلشده است. فناوری پیشرفته، انسانها را از کارخانههای تولید صنعتی بیرون رانده، زمان و فضا بهواسطه ارتباطات و سیستمهای حملونقل پرسرعت به میزان قابلتوجهی تغییر کرده است و مرزهای میان ملل، انسانها و فرهنگها نفوذپذیر شدهاند، میتوانیم به چرخش نامحسوس اما حقیقی کانونتوجه اندیشه اجتماعی به مسائل مربوط به بدن، شهروندی، نظام اطلاعات، جهانیشدن1 و جهانهای سیبرنتیک اشارهکنیم (سیدمن، 1386: 357). در این میان ورزش نیز از موضوعاتی است که بهتناسب این تغییرات فرهنگی در مرکز توجهات قرارگرفته و دیگر یک مقوله فیزیولوژیکی و یا تفریحی – فراغتی صرف، دیده نمیشود بلکه دارای نقش و پایگاه فرهنگی و اجتماعی نیز هست و چهبسا این وجه، پررنگتر شده است. بر اساس گزارش سازمان ملل، ورزش میتواند سلامت جسمانی و رفاه را افزایش، ارزشهای لازم و مهارتهای زندگی مانند همکاری و احترام را آموزش دهد، درروند توسعه دوران کودکی نقش مؤثری را ایفا کند، تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی را کمتر کند، کودکان را متحد کرده، آنها را تشویق کند و روابط کودکان و بزرگسالان را تقویت کند2.
در فرهنگ ایرانزمین قبل و بعد از اسلام، پرورش جسمی از امور ارزشمند بوده است. اما موانع اجتماعی و فرهنگی و عدم تعادل نقش دو جنس در مدیریت ورزش، ورزش زنان را در زیر سایه ورزش مردان کمرنگ نموده است. چراکه یا امکان کسب موفقیت برای زنان کمتر در دسترس بوده است و یا توفیق زنان در ورزش، کمتر بیان، ثبت و مستندسازی میشود. پس از انقلاب اسلامی، اگرچه تفکیک ورزش زنان از مردان بهعنوان یکی از راههای ایجاد فضای سالم ورزش برای دختران امیدهایی را در جهت کشف و پرورش بهتر استعدادهای زنان و دختران ایجاد نمود اما نسبت به ورزش مردان، ازلحاظ اختصاص تجهیزات ورزشی و بهخصوص مکان ورزشی و اعتبارات موردنیاز، آنگونهکه باید، موردتوجه قرار نگرفت. این درحالیکه است که همواره ورزش قهرمانی موردتوجه و علاقهی مردم و مسئولان کشور است و بههمین دلیل سالانه بخش زیادی از منابع مادی و معنوی صرف این امر میشود. اما متأسفانه اولویتبندی دقیقی در ورزش قهرمانی کشور وجود ندارد یا اگر در طرح جامع ورزش کشور به آن پرداختهشده است، موردتوجه قرار نمیگیرد، بلکه فعالیتها و برنامهها، بدون چشمانداز روشن و منطقی که در سطح ملی پذیرفتهشده باشند، به اجرا گذاشته میشوند و تحقق آرزوهای بزرگ بهصورت تصادفی و سلیقهای تعقیب میشوند. این درحالیکه است که زنان در بسیاری ازحوزهها هنوز نتوانستهاند از حمایتهای قانونی لازم بهرهمند گردند و باوجود تلاشهای بسیار، هنوز با این هدف فاصلهدارند. رشد اجتماعی زنان، افزایش آمار دختران دارای تحصیلات عالی و ورود به عرصههای مختلف اجتماعی نکات مثبتی در بهبود شرایط زنان جامعه هستند اما در حوزههای سیاسی و مدیریتی همچنان چالشهای جدی برای حضور زنان وجود دارد. پس ضروری است که جهت اصلاح الگوهای رایج استعدادیابی به نفع توجه بیشتر به ورزش زنان، زمینهها و شرایط مختلف موردمطالعه و پژوهش قرار گیرد که ازجمله آنها، باورهای فرهنگی و جنسیتی است که به نظر میرسد از فاکتورهای تأثیرگذار در ورزش بانوان باشد چراکه شواهدی در میادین ورزشی بانوان، گویای این تأثیرگذاری هستند.
4-هدف پژوهش
- بررسی جامعهشناختی نقش باورهای فرهنگی در استعدادیابی ورزشی زنان
5-پیشینه پژوهش
هنگامیکه از تأثیر باورهای فرهنگی بر استعدادیابی سخن میگوییم، دو حوزه گسترده مدنظر است. یکی میدان کلان باورهای فرهنگی بهویژه در حوزه باورهای جنسیتی و دیگری میدان ورزش، که خود عرصه مطالعاتی فربه و عمیقی را میطلبد. در گام نخست به بررسی و واکاوی مطالعاتی پرداختهشده است که این دو حوزه را موردتوجه داشتهاند البته با این توجه که هنوز توسعه مطالعات اجتماعی در ورزش، چالشهای اساسی را دارد.
در بررسی پژوهشهای خارجی این موارد قابلتوجه هستند:
- بویزی و همکاران3 (2013) در خصوص نمایش جنسیت در ورزش در کانال یک تلویزیون4 در سال 2010 نشان دادند؛ ورزشکاران زن کمتر از ورزشکاران مرد در میادین ورزشی و بیشتر بهصورت غیرفعال نمایش دادهشدهاند.
- نتایج تحقیق کینگ5 (2007) در مورد تصاویر رسانهای از ورزشکاران زن و مرد نشان داد پوشش خبری ورزشکاران زن در بازیهای المپیک 2004 آتن، در مقایسه با مردان کمتر نمایش دادهشده است.
- نتایج تحقیق لاورینک و همکاران6 (2006) در تحلیل محتوای گزارشهای حوادث ورزشی روزنامهها از جهت نابرابری جنسیتی، نشان داد روزنامهها فضای کمتر، مقالات کمتر و توجه کمتری را به ورزشکاران زن ارائه میکنند. عکس ورزشکاران مرد در مکانهای بهتر و در رنگبندیهای بهتری نمایش دادهشده بود. تصاویر ورزشکاران زن بیشتر به خصوصیات فیزیکی و نه نقش آنها در ورزش تأکید داشت.
- هاردین و همکاران7 (2005) در بررسی سرمقالههای عکسدار معتبرترین مجله دوومیدانی آمریکا8 در دوره زمانی (1992 تا 2001) بیان میکنند باوجودی که این مجله بهمنظور افزایش سلطه مردان در فرهنگ آمریکایی به کار میرفت، ولی درصد قابلتوجهی از عکسهایش به زنان اختصاص داشته و بهاینترتیب در راستای معرفی دوندگان زن توانسته دیدگاه خوانندگان خود را تغییر دهد.
- ووگن9 (2009) تحقیقی را باهدف تعیین فاکتورهای مؤثر بر شرکت زنان میانسال و مسن آمریکای لاتین در فعالیتهای ورزشی انجام داد. زنان شرکتکننده در این تحقیق شامل 250 زن در دو گروه سنی 60-40 ساله و 81-61 ساله بودند. چندین عامل که بهعنوان موانع شرکت در فعالیتهای جسمانی آنها ذکر شد شامل: بیماری جسمانی یا ناتوانی، درد، خستگی، فقدان خودانگیختگی، اضطراب، نگهداری از کودکان، کارهای روزمره، محدودیتهای زمانی (انجام امور خارج از منزل) و شرایط نامساعد محیطی مثل آبوهوای گرم و بارانی بود.
- کاسپر و اندرو (2007) بامطالعه 760 بازیکن تنیس تفریحی و دانشگاهی، به این نتیجه رسیدند که بازیکنان دانشگاهی سطوح بالاتری از تعهد ورزشی رادارند که این تعهد بیشتر تحت تأثیر فرصتهای مشارکت و محدودیتهای اجتماعی بود. همچنین مؤلفه لذت ورزشی در بازیکنان دانشگاهی در مقایسه با بازیکنان تفریحی در سطوح پایینتری بود. علاوه بر این، آنها به این نتیجه دست یافتند که در بازیکنان حرفهای سطح تعهد بالاتری در مقایسه با بازیکنان متوسط و مبتدی وجود دارد که فرصتهای مشارکت و محدودیتهای اجتماعی عوامل تأثیرگذار بر تعهد آنها بود و در آنها لذت ورزشی در سطح پایینی گزارش شد.
در واکاوی پژوهشهای داخلی نیز میتوان این نکات را عنوان کرد:
- در جدیدترین پژوهشها، صمد عابدینی و شیدا طالبی، در سال 1396، در پژوهشی عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با گرایش شهروندان خلخال به ورزش را موردبررسی قرار دادهاند که تأثیر باورهای فرهنگی به مقدار قابلملاحظهای در این مطالعه دیده میشود.
- همچنین علی نورعلیوند، امیر ملکی مهربان پارسا مهر و حمید قاسمی، در سال 1396، مشارکت ورزشی بانوان در ایلام را با تأکید بر هنجارهای جنسیتی، موردمطالعه قرار دادهاند.
- سارا کشکر، حمید قاسمی و اعظم شیرویی، در سال 1391، به تأثیر باورهای جنسیتی در انعکاس فعالیتهای ورزشی بانوان پرداختهاند.
- مریم منظمی و همکاران (1389) در پژوهشی با عنوان «تعیین عوامل مؤثر بر توسعهی تربیتبدنی و ورزش بانوان» از نوع توصیفی و بهصورت میدانی با ابزار اندازهگیری پرسشنامه محقق ساخته، جامعه و نمونه آماری مدیران زن تربیتبدنی و ورزش، در سال 1388 به نتایجی دست یافتند که نشان میدهد عوامل مالی و امکاناتی، انسانی و تخصصی، ساختاری و مدیریتی، و فرهنگی و اجتماعی به ترتیب اولویت بر توسعه تربیتبدنی و ورزش بانوان جمهوری اسلامی ایران مؤثرند.
- علیرضا موتمنی و همکاران (1391) در پژوهشی با عنوان «شناسایی و اولویتبندی موانع پیش روی بانوان در انجام فعالیتهای ورزشی» از نوع توصیفی – پیمایشی با جامعه آماری 220 نفر از بانوان ورزشکار سازماندهی شده سمنان، نمونه آماری 196 نفر و روش نمونهگیری تصادفی ساده به نتایجی دست یافتند که نشان داد عدم توجه مسئولان به ورزش زنان، وجود فرهنگ مرد محوری، کمبود وقت و زمان، وضعیت اقتصادی و عدم سرمایهگذاری لازم در توسعهی اماکن ورزشی زنان مهمترین موانع است.
- نازنین راسخ و مجتبی امیری (1391) در پژوهشی با عنوان «مطالعه تطبیقی ورزش قهرمانی بانوان کشورهای منتخب با رویکرد استراتژیک» از نوع کیفی، جامعه آماری سازمانهای ورزشی کشورهای دارای برنامه استراتژیک ورزش قهرمان 7=N و نمونه آن کشورهای استرالیا، فنلاند، آفریقای جنوبی، بریتانیا، کانادا و ایران و روش اندازهگیری کتابخانهای به نتایجی دست یافتند که نشان داد در ایران بهطور عام در مورد ورزش قهرمانی و بهطور خاص در مورد ورزش قهرمانی بانوان برنامههای استراتژیک ارائهشده ولی در کشورهای منتخب برنامه جداگانهای برای ورزش بانوان تدویننشده است.
- مریم علیشاهی و همکاران (1392) در پژوهشی با عنوان «تحلیل محتوای بخش ورزشی مطبوعات استان خوزستان با رویکرد ورزش بانوان»، جامعه آماری 6 روزنامه استان خوزستان منتشرشده در سال 1391، روش نمونهگیری تصادفی منظم و بر مبنای هفته آماری که از هر روزنامه دو هفته آماری انتخاب شد و ابزار اندازهگیری برگه کدگذاری به نتایجی دست یافتند که نشان میدهد تفاوت فاحشی بین پوشش خبری ورزش زنان نسبت به مردان وجود دارد.
درکل، بررسی مطالعات فوق گویای آن است که بیشترین تحقیقات در حوزه روشهای کمی و پیمایش انجام پذیرفته است؛ این در حالی است تجربیات علمی نشان دادهاند که پژوهشهای کمّی باوجود ویژگیهای مثبت، از بررسی عمقی و ژرفانگرانه در نگریستن به موضوعات پژوهش ناتواناند. درواقع محقق در این رساله به بخش مغفول مانده در این حوزه به لحاظ روششناسی پرداخته است. همچنین قریب بهاتفاق پژوهشها در حوزه ورزش بانوان به لحاظ موضوعی به مطالعه یک ورزش خاص و اقبال بانوان بهسوی آن ورزش است. درصورتیکه محقق در این پژوهش، نگاه کلان به میدان ورزش دارد و میتوان گفت که نگاه جنسیتی در تعلق موضوع بیشتر مطالعات، به ورزش مردان نیز قابل دریافت است.
6-روش تحقیق
این پژوهش رهیافت کیفی را مدنظر داشته است و با استفاده از تحلیل کیفی برگرفته از مصاحبههای ساخت نیافته به مطالعه موضوع پرداخته است. ازآنجاکه در مصاحبه ساخت نیافته، هم محقق و هم پاسخگو از آزادی عمل و بیان بیشتری برخوردارند، لذا این نوع مصاحبه از اهمیت خاصی برخوردار است که در سه گروه مربیان و مجریان، اساتید و متخصصان و بانوان ورزشکار قهرمان، اجراشده است.
در انتخاب نمونه در بخش کیفی این مطالعه روش نمونهگیری معیار و هدفمند با رویکرد چندگانه بوده است و با توجه به ملاحظاتی که در مورد انتخاب نمونه کیفی گفته شد، تعداد 30 مورد نمونه، جهت مطالعه انتخاب گردید. محقق این مقدار را برای رسیدن به اشباع نظری کافی دانسته است. نقطه عزیمت محقق به اشباع نظری است که میتواند کفایت گردآوری دادهها را اعلام کند.
7-مفاهیم پژوهش
استعدادیابی
استعدادیابی فرایندی است که از طریق آن نوجوانان و جوانان ارزیابی میشوند و به شرکت در رشتههای مناسب که امید موفقیت بیشتری از آنها میرود، تشویق و هدایت میشوند. هدف اصلی استعدادیابی، شناسایی و انتخاب ورزشکارانی است که بیشترین توانایی را برای رشتهی خاص دارا باشند. بسیاری از باشگاهها بازیکنان مستعد را در سنین نسبتاً پایین ثبتنام میکنند و تحت برنامههای تخصصی قرار میدهند تا تواناییهای آنان را تکمیل کنند. بنابراین، انتخاب، رشد و راهنمایی حرفهای بازیکنان جوان در صدر اولویتهای بسیاری از باشگاههای درجهی اول قرارگرفته است تا بتوانند مقام و وضعیت تجاری و ورزشیشان را حفظ کنند.
استعدادیابی ورزشی
فرایندی است که بر اساس نتایج آزمونهایی خاص، معیارها و شاخصهای لازم، شناساییشده و کودکان به سمتی که در آن احتمال موفقیت دارند، سوق داده میشوند. استعدادیابی فرایند شناسایی ورزشکارانی است که توانایی بالقوهای برای نخبه شدن دارند. میتوان گفت پیشبینی اجرا در ورزشکاران از طریق سنجش ویژگیهای جسمانی، روانی – اجتماعی و تکنیکی (محمدی، 1391: 20).
استعدادیابی فرایندی علمی و هدفمند است که در آن کودکان و نوجوانان از طریق برخی آزمونها و معیارهای استاندارد ارزیابی میشوند تا به شرکت در رشتههای ورزشی مناسب که امید موفقیت بیشتری از آنها میرود، تشویق و هدایت شوند. بررسی تاریخچهی استعدادیابی نشان میدهد که مربیان طی پنجاه سال اخیر به مقولهی استعدادیابی پرداخته و ورزشکاران را بهطور غیررسمی طبقهبندی کردهاند (حسینی و دیگران، 1392: 40). استعدادیابی ورزشی را میتوان شناسایی پتانسیلهای بالقوه ویژگیهای انسانی که تحت تأثیر عوامل مختلف ژنتیکی، جسمانی و رفتاری قرار دارد، معرفی کرد. با این رویکرد، شناخت قابلیتها و شیوه ارزیابی و شناسایی همهجانبه، تعیین میزان و نقش بخشهای مختلف تأثیرگذار در هدف پیشگویی، هدایت صحیح با حداقل خطا با نگاه به اجرای بهینه و ایمن مهارتهای ورزشی، نقشی مهم در فرآیند استعدادیابی ایفا میکند. شناسایی مستعدترین ورزشکاران و شرکت آنان در برنامه تمرینی منسجم و سازمانیافته، یکی از اولویتهای کاری دستاندرکاران ورزشی شده است. در ورزش همانند هنر آنچه اهمیت دارد این است که افراد بااستعداد بالا، کشف و شناساییشده، در سنین اولیه و پایه انتخاب شوند و بهطور مداوم، کنترل و تا رسیدن به بالاترین درجه مهارت، حمایت شوند (محمدی، 1391: 17).
استعدادیابی ورزشی از نوجوانی توسط معلمان و مربیان ورزشی در آموزشگاهها آغاز میشود و بهکارگیری ابزار و روشهای مناسب و یکسان، باعث ایجاد وحدت رویه در استعدادیابی ورزشی خواهد شد. صرفهجویی و بیهوده هزینه نکردن وقت و سرمایه یکی از اصولیترین اصول و رمز موفقیت در تمام امور کشورهای پیشرفته است. در ورزش قهرمانی که امروزه بهعنوان یکی از ارکان مهم در بین کشورها به دلایل متعدد مطرح است، از مدتها پیش موضوع استعدادیابی مطرح بوده و هست. آنچه مسلم است سؤالات و اختلافنظرهای بسیاری پیرامون موضوع استعدادیابی وجود دارد و در کشورهای مختلف الگوهای متنوعی را برای کشف استعدادهای ورزشی به کار میگیرند اما بیتردید کشف استعداد در هر زمینهای و ازجمله ورزش بهخصوص نیاز به یک حداقل ابزار و اطلاعات دارد. علاوه برآن، بعد از کشف استعداد، چگونگی پرورش یافتن استعداد نیز، امری بسیار پیچیده و دشوار است. بدون رشد و پرورش درست، استعدادیابی فرایندی بیهوده و فاقد ارزش است و ناتمام و بینتیجه خواهد ماند. با مروری بر متون موجود و نگاهی بر شیوههای استعدادیابی ورزشی در کشورهای مختلف، بهروشنی میتوان دید الگوهای مختلفی، متناسب با شرایط امکانات و تواناییهای موجود استفاده میشود که حاصل پژوهشها و مطالعاتی است که توسط متخصصین صورت پذیرفته است.
در شناسایی استعدادها توجه به این نکته اهمیت دارد که تفاوتهای افراد در استعدادهایشان نسبی است و بهطور مطلق نمیتوان فردی را بااستعداد و فرد دیگر را بیاستعداد معرفی نمود. ازآنجاکه استعداد را تا حدودی اختصاصی هستند، ممکن است فردی برای فعالیتی خاص، بااستعداد و برای فعالیت دیگری، کم استعداد باشد. دامنه استعداد، در بعضی افراد گسترده و در بعضی دیگر، محدود است.
باورهای فرهنگی- جنسیتی
نابرابری جنسیتی مقولهای است که از آغاز سپیدهدم تاریخ تاکنون همراه بشریت بوده و هر زمان و در شرایط و فرهنگهای مختلف بهگونهای مطابق با آن شرایط و فرهنگ جلوه کرده است. برابری و نابرابری جنسیتی از جامعهای به جامعه دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است (ایوت، پاملا: 1376). این نابرابریها در حوزه ورزش هم به شکل مشهودی قابلدرک است. فرایندهای اجتماعی و فرهنگی موجب رشد فزایندۀ مشارکت ورزشی در زندگی مردم میشود. اهمیت تأثیرات متقابل در ورزش و ابعاد گوناگون اجتماعی و فرهنگی بهاندازهای است که توجه اولین جامعه شناسان و پیشگامان جامعهشناسی ورزش همچون مارسل موس، یوهان هویزینگرا، رژه کایووا، نوربرت الیاس و پیر بوردیو را به خود جلب کرده است. پیر بوردیو بر اساس نظریۀ تمایز خود، ورزش افراد و گروهها را دقیقاً بر اساس سرمایههای اقتصادی و فرهنگی آنها تحلیل کرده است. پیروان نظریۀ فمینیستی نیز با تأکید بر جنسیتی بودن فعالیت ورزشی معتقدند معنا، سازمان و هدف ورزش در ارزشها و تجربۀ مردان ریشه دارد و برای تجلیل از خصوصیات و مهارتهای مربوط به مردانگی در جامعه تعریفشده است (عابدینی، طالبی،1396: 137). گریندوفر، بیان میکند که باورهای جنسیتی بسیار قدرتمند، فراگیر و مؤثر بر تمام ابعاد زندگی هستند و باورها و رفتارهای جنسیتی حتی در کودکی هم آشکار است. والدین، معلمان، رسانههای گروهی و جامعهپذیر کنندههای دیگر، باورهای جنسیتی را بهطور مستقیم و غیرمستقیم منتقل میکنند. باورهای جنسیتی بر فرایندهای اجتماعی، بهویژه ارزیابی اجتماعی و جانبداری جنسیتی تأثیر دارد. سیستم باورهای جنسیتی در ورزش و فعالیت فیزیکی نفوذ میکند و فعالیتهای ورزشی با تفکرات قالبی جنسیتی و باورهای جنسیتی مرتبط است (کشکر و دیگران،1396: 22).
کالینز معتقد است که کنترل بر ابزار و منابع سلطه چیزی بیش از تفاوتهای قدرت فیزیکی در بین افراد است و این کنترل از طریق قدرتهای فراتر از دو جنس میتواند تعدیل یا تقویت شود. نظام حقوقی با دولت و حضور یا عدم حضور خویشاوندان، بر نوع و ماهیت مناسبات زن و مرد تأثیرگذارند (کشکر و دیگران،1396: 23).
بدین گونه و ازآنجاکه ورزش پدیدهای ست یا ماهیت اجتماعی غیرقابلانکار، تأثیر باورهای اجتماعی و که باورهای فرهنگی جنسیتی از شاخصترین آنها هستند، در ورزش نیز، امری حائز اهمیت و درخور پژوهش و مطالعه است.
8-یافتههای پژوهشی
- افزون بر چالشهای ساختار اجتماعی و اقتصادی، ساختارهای فرهنگی نیز در رشد و یا توقف فرایند استعدادیابی ورزشی بانوان، تأثیرات برجستهای دارند که شاخص جنسیت یکی از این موارد است و این تأثیرات در این پژوهش بهخوبی نمایان گردید. به چند نمونه از نکات دریافتی ازنظر مصاحبهشوندگان که منجر به دشوارتر شدن مسیر کشف و رشد استعداد ورزشی و کسب جایگاه اجتماعی ورزشکاری و تأثیر اجتماعی ورزشکار زن بر جامعه شده است و انگیزه مثبت جهت پیگیری و ورود به عرصه ورزش از سوی زنان و دختران را با چالش روبهرو ساخته است، اشاره میکنیم:
- " زنان ورزشکار ما اصلاً دیده نمی شن. اصلاً جایگاه خودشون رو که استحقاقش رو دارن در جامعه کسب نمی کنن. اصلاً جایگاه اجتماعی متناسب با مقامشون رو ندارن. یک ورزشکار خانم که درجه یا مقام ورزش اش با یک آقا برابر هست؛ اون آقا دیده میشه، معرفی میشه، تبلیغات میشه براش ولی همون خانم که مقامش با آقا برابره، نه ".
فرد دیگری از مصاحبهشوندگان میگوید:
"خونواده ها دختراشون رو به امر ورزش تشویق نمی کنن. یا اصلاً عرصههای ورزشی رو بهش معرفی نمی کنن تا دختران یا زنان با این عرصهها آشنا به شن".
میتوان یافتههای تحلیل کیفی مصاحبهها را در نمودار زیر تصویر کرد:
جدول تحلیل کیفی باورهای جنسیتی ورزش بانوان
کماهمیت شمردن برنامههای استعدادیابی بانوان |
تأخر استعدادیابی بانوان نسبت به آقایان |
جنسیتی بودن اولویتهای استعدادیابی بانوان |
نابرابری اعتبارات حوزه ورزش بانوان |
نگاه جنسیتی فرهنگ عمومی و خانواده به ورزش بانوان |
کلیشههای سنتی – مذهبی محدودکننده فعالیت ورزشی بانوان |
انعکاس رسانهای ورزش بانوان |
تأثیر سبک زندگی سنتی و نقشهای زنانه در ورزش بانوان |
اصلاح نگرشهای فرهنگ جنسیتی بازدارنده |
اصلاح انعکاس جنسیتی ورزش قهرمانی بانوان در رسانهها |
لزوم بازاندیشی فرهنگ جنسیتی |
10-راهکارها و پیشنهادات
مقولههای حاصل از پژوهش حاضر پیشنهاداتی را مفروض میدارد که بدین قرار است:
- لزوم اصلاح نظام جامع تربیتبدنی در حوزه ورزش بانوان. در حوزه ورزش بانوان نیازمند طراحی، ساماندهی و اجرای نظام جامع تربیتبدنی با استفاده از تجارب الگوهای رایج و موفق جهانی هستیم.
- تغییرسیاستگذاریهای فرهنگی ورزش بانوان. قبل از هرگونه اقدام اجرایی، میبایست سیاستهای تربیتبدنی بانوان، مورد تجدیدنظر قرار گیرد و حتی در بعد وسیعتر، سیاستهای کلان فرهنگی جامعه بر اساس یک برنامه پژوهش محور، ارزیابی شود.
- توجه به افزایش سهم رویکرد اجتماعی به ورزش بانوان. آنچه مشکلات ورزش بانوان را جدیتر ساخته، ضعف رویکردهای اجتماعی به مقوله ورزش در معنای عام و ورزش بانوان در شکل اختصاصی آن است. چراکه بیشتر مطالعات تربیتبدنی، به مقوله فیزیولوژی ورزشی و ابعاد فیزیکی و فنی، توجه داشتهاند و فقر جدی در حوزه مطالعات اجتماعی ورزش بانوان وجود دارد.
- اصلاح ساختار حمایت رسانهای ورزش بانوان. دنیای امروز، دنیای ارتباط و رسانههاست. بهویژه با رشد رسانههای نوین ارتباطی، برخورداری از حمایت رسانهای و لزوم دیده شدن و دریافت انگیزههای حمایتی از انعکاس خبری، در ورزش امری اجتنابناپذیر است. در جامعه ما به دلیل باورهای فرهنگی خاص و جنسیت زده، تفاوت آشکاری میان انعکاس رسانهای ورزش مردان وزنان دیده میشود. لذا باید راهکارهای درستی برای ایجاد برابری در این زمینه طراحی شود تا باملاحظه حساسیتهای فرهنگی، ورزش زنان را از حمایت رسانهای قابل قبولی برخوردار سازد.
- تجدیدنظر در نظام تخصیص منابع مالی، نیروی انسانی و امکانات ورزشی. در نظام بودجهریزی و برنامهریزی، معمولاً ورزش بانوان، اولویت درجهدو تلقی میشود. با این نگاه، اختصاص منابع مالی و انسانی و تجهیزات و فضاهای ورزشی، برمبنای نیاز ضرورتهای اجتماعی و بهکفایت، صورت نمیگیرد. تغییر چنین رویکردی از ضرورتهای تغییر در ورزش بانوان است که البته مستلزم بازنگری در نگرشهای فرهنگ جنسیتی در مورد ورزش است.
[1] - globalization
[2] 7. سازمان ملل-2003
[3] - BUYSSE & et al.
[4] - NCEE
[5] - King, Christopher.
[6] - Lavrinc, Tina & et al.
[7] - Hardin & et al.
[8] - Runner’s World
[9] - Vaughan
منابع:
- ایوت، پاملا و والاس، کلر (1376). "درآمدی بر جامعهشناسی نگرشهای فمینیستی".ترجمه مریم خراسانی و حمید احمدی. تهران، انتشارات دنیای مادر.
- حسینی، الهه؛ بحرالعلوم، حسن و علیئی، مریم (1392). "ارتباط بین انگیزههای مشارکت، لذت و تعهد ورزشی بانوان شرکتکننده در فعالیتهای ورزشی". پژوهشهای کاربردی در مدیریت دورهی 2. شماره 3 (پیاپی 7). زمستان 1392. صص 47-37.
- حسینی، الهه؛ بحرالعلوم، حسین و حسینی نیا، سید رضا (1392). "بررسی مدل تعهد ورزشی بانوان شرکتکننده در فعالیتهای ورزشی". مدیریت ورزشی. خرداد و تیر 1394. دوره 7. شماره 2. صص 307-293.
- راسخ، نازنین و امیری، مجتبی (1391). "مطالعه تطبیقی ورزش قهرمانی بانوان کشورهای منتخب با رویکرد استراتژیک". مطالعات مدیریت ورزشی. شماره 25. مهر و آبان 1393. صص 100-79.
- راسخ، نازنین؛ سجادی، سید نصراله؛ حمیدی، مهرزاد و خبیری، محمد (1394). "طراحی و تدوین برنامهی راهبردی ورزش قهرمانی بانوان کشور ایران". مدیریت ورزشی. مرداد و شهریور 1394. دوره 7. شماره 3. صص 334-309.
- سیدمن، استیون (1395). "کشاکش آرا در جامعهشناسی". ترجمۀ هادی جلیلی.
- عابدینی، صمد و طالبی، شیدا (1396)."عوامل اجتماعی فرهنگی مرتبط با میزان گرایش شهروندان به ورزش همگانی در خلخال". فصلنامه جامعهشناسی کاربردی.
- کشکر، سارا؛ احسانی، محمد و قاسمی، حمید(1390). "رابطه تحصیلات با میزان شرکت بانوان در فعالیتهای ورزش تفریحی". فصلنامه مدیریت ورزشی. شماره اول. سال اول. بهار 1391. صص 131-117.
- کشکر، سارا؛ قاسمی، حمید و شیرویی، اعظم (1391)." رابطة مؤلفههای مدیریت اخبار و گزارشهای ورزشی با گرایش جنسیتی در مطبوعات ورزشی". فصلنامه مدیریت ورزشی.
- محمدی، بنفشه (1391)."استعدادیابی ورزشی". انتشارات علم و حرکت.
- منظمی، مریم؛ علم، شهرام و شتاب بوشهری، سیده ناهید (1389). "تعیین عوامل مؤثر بر توسعهی تربیتبدنی و ورزش بانوان". مدیریت ورزشی. شماره 10. پاییز 1390. صص 168-151.
- موتمنی، علیرضا؛ همتی، امین و مرادی، هادی (1391). "شناسایی و اولویتبندی موانع پیش روی بانوان در انجام فعالیتهای ورزشی". مطالعات مدیریت ورزشی. شماره 24. مرداد و شهریور 1393. صص 130-111.
- نورعلیوند، علی؛ ملکی، امیر؛ پارسا مهر، مهربان و قاسمی، حمید(1396)." تبیین جامعهشناختی مشارکت ورزشی زنان با تأکید بر هنجارهای جنسیتی (مطالعه موردی استان ایلام)". فصلنامه فرهنگ ایلام. دوره هیجدهم، شمارۀ 56 و 57 .