بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر روند توسعه پایدار شهری در شهر اهواز
محورهای موضوعی : مطالعات توسعه اجتماعی ایرانبهزاد حکیمی نیا 1 , نبی الله ایدر 2
1 - دکتری جامعه شناسی از دانشکاه شیراز
2 - استادیار گروه علوم اجتماعی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران
کلید واژه: مشارکت اجتماعی, توسعه پایدار, فرهنگ کار, اعتماد اجتماعی, تحصیلات,
چکیده مقاله :
این پژوهش با هدف مطالعه عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر روند توسعه پایدار شهری در شهر اهواز انجام شده است. روش این پژوهش کمی از نوع پیمایشی است. جامعهآماری شامل همه شهروندان 15 تا 60 ساله شهر اهواز بوده و نمونه آماری پژوهش به کمک فرمول کوکران به تعداد 384 نفر برآورد شده و اطلاعات آماری پژوهش به وسیله پرسشنامه محقق ساخته به صورت سهمیهای در میان شهروندان توزیع و اطلاعات با روایی بالایی جمعآوری شده است. در بحث نظری هم از رویکرد نظری توسعه درونزا استفاده شده است. نتایج آماری گویای وجود رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته است و تمامی ضرایب معنادار بوده است. برای سنجش اینکه آیا شاخصهای اعتماد اجتماعی، فرهنگ کار، انگیزه و میل به پیشرفت، تعصب و تعلق به ویژگیهای سنتی و بومی، اعتقادات مذهبی، تحصیلات و مشارکت اجتماعی شاخصهای قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز هستند از یک مدل عاملی تاییدی بهره گرفته شده است که مجموعه برآوردهای استاندارد برای وزنهای رگرسیونی شامل بارهای عاملی نشان میدهد که اثر شاخصهای مذکور بر توسعه پایدار در اهواز معنادار است. در بین این شاخصها تعهد اجتماعی با ضریب (78/0) بیشترین توان تبیین و مذهب با ضریب (16/0) کمترین توان تبیین توسعه پایدار را داشتهاند.
This research was conducted with the aim of studying social and cultural factors affecting sustainable urban development in Ahvaz city. The method of this research is a little of a survey type. The population of the study consisted of all citizens aged 15-60 years old in Ahwaz. The sample was 384 with the help of the Cochran formula. The statistical information was collected by researcher-made questionnaire distributed among citizens and information with high validity. In the theoretical discussion, the theoretical approach to endogenous development has been used. Statistical results indicate that there is a relationship between independent and dependent variables and all coefficients are significant. To determine whether indices of social trust, work culture, motivation and desire for development, bias and belonging to traditional and indigenous, religious beliefs, education and social participation are acceptable indicators for sustainable development in Ahwaz, a confirmatory factor model is used. The standard estimators for regression weights including factor loads show that the effect of these indices on sustainable development in Ahvaz is significant. Among these indices, social commitment with coefficient (0.78) had the highest ability to be explained and religion with coefficient (0.16) had the least ability to explain sustainable development.
_||_
بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر روند توسعه پایدار شهری در شهر اهواز
چکیده
این پژوهش با هدف مطالعه عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر روند توسعه پایدار شهری در شهر اهواز انجام شده است. روش این پژوهش کمی از نوع پیمایشی است. جامعهآماری شامل همه شهروندان 15 تا 60 ساله شهر اهواز بوده و نمونه آماری پژوهش به کمک فرمول کوکران به تعداد 384 نفر برآورد شده و اطلاعات آماری پژوهش به وسیله پرسشنامه محقق ساخته به صورت سهمیهای در میان شهروندان توزیع و اطلاعات با روایی بالایی جمعآوری شده است. در بحث نظری هم از رویکرد نظری توسعه درونزا استفاده شده است. نتایج آماری گویای وجود رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته است و تمامی ضرایب معنادار بوده است. برای سنجش اینکه آیا شاخصهای اعتماد اجتماعی، فرهنگ کار، انگیزه و میل به پیشرفت، تعصب و تعلق به ویژگیهای سنتی و بومی، اعتقادات مذهبی، تحصیلات و مشارکت اجتماعی شاخصهای قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز هستند از یک مدل عاملی تاییدی بهره گرفته شده است که مجموعه برآوردهای استاندارد برای وزنهای رگرسیونی شامل بارهای عاملی نشان میدهد که اثر شاخصهای مذکور بر توسعه پایدار در اهواز معنادار است. در بین این شاخصها تعهد اجتماعی با ضریب (78/0) بیشترین توان تبیین و مذهب با ضریب (16/0) کمترین توان تبیین توسعه پایدار را داشتهاند.
واژههای کلیدی: اعتماد اجتماعی، فرهنگ کار، تحصیلات، مشارکت اجتماعی، توسعه پایدار، شهر اهواز.
Investigation of Socio-Cultural Factors Affecting Urban Sustainable Development in Ahvaz City
This research was conducted with the aim of studying social and cultural factors affecting sustainable urban development in Ahvaz city. The method of this research is a little of a survey type. The population of the study consisted of all citizens aged 15-60 years old in Ahwaz. The sample was 384 with the help of the Cochran formula. The statistical information was collected by researcher-made questionnaire distributed among citizens and information with high validity. In the theoretical discussion, the theoretical approach to endogenous development has been used. Statistical results indicate that there is a relationship between independent and dependent variables and all coefficients are significant. To determine whether indices of social trust, work culture, motivation and desire for development, bias and belonging to traditional and indigenous, religious beliefs, education and social participation are acceptable indicators for sustainable development in Ahwaz, a confirmatory factor model is used. The standard estimators for regression weights including factor loads show that the effect of these indices on sustainable development in Ahvaz is significant. Among these indices, social commitment with coefficient (0.78) had the highest ability to be explained and religion with coefficient (0.16) had the least ability to explain sustainable development.
Keywords: Social trust, Work culture, Education, Social participation, Sustainable development, Ahwaz city.
مقدمه و بیان مساله
توسعه به معناي تغیير و تحول سابقهاي به قدمت عمر بشر دارد و انسان از بدو تولد به دنبال تغيیراتي بوده است که در شکل و محتواي زندگي خود بوجود آورده که به بهبود اوضاع زندگي منجر شده است. اﺻﻄﻼح «ﺗﻮﺳﻌﻪ» ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻓﺮاﮔﻴﺮ ﭘﺲ از ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﻲ دوم ﻣﻄﺮح ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻣﻌﻨﺎي ﻟﻐﻮي ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺧﺮوج از «ﻟﻔﺎف» اﺳﺖ. در ﻗﺎﻟﺐ ﻧﻈﺮﻳﺔ ﻧﻮﺳﺎزي، ﻟﻔﺎف ﻫﻤﺎن ﺟﺎﻣﻌﺔ ﺳﻨﺘﻲ و ارزشهای ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ آن اﺳﺖ. ﺟﻮاﻣﻊ ﺑﺮاي ﻣﺘﺠﺪد ﺷﺪن ﺑﺎﻳﺪ از اﻳﻦ ﻣﺮﺣﻠﺔ ﺳﻨﺘﻲ ﺧﺎرج ﺷﻮﻧﺪ (ازکیا و غفاری، 1377: 7). فرهنگ آکسفورد هم توسعه را به معنای رشد تدریجی برای پیشرفتهترشدن، قدرتمندترشدن و حتی بزرگترشدن میداند (آکسفورد1، 2012). بنابر تعاریف توسعه را باید برحسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر کاهش فقر، بیکاری و نابرابری تعریف کنیم. به طور کلی، توسعه جریانی است که در خود تجدید سازمان و سمتگیری متفاوت کل نظام اقتصادی- اجتماعی را به همراه دارد (ازکیا، 1387: 7). توسعه علاوه بر اینکه بهبود میزان تولید و درآمد را در بردارد، شامل دگرگونیهای اساسی در ساختهای نهادی، اجتماعی-اداری و همچنین ایستارها و دیدگاههای عمومی مردم است. توسعه در بسیاری از موارد، حتی عادات و رسوم و عقاید مردم را نیز در برمیگیرد. ﻣﺎﻳﻜﻞ ﺗﻮدارو ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ را ﺑﺎﻳﺪ ﻓﺮآﻳﻨﺪي ﭼﻨﺪ ﺑﻌﺪي داﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺴﺘﻠﺰم ﺗﻐﻴﻴﺮات اﺳﺎﺳﻲ در ﺳﺎﺧﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﻃﺮز ﺗﻠﻘﻲ ﻋﺎﻣﺔ ﻣﺮدم و ﻧﻬﺎدﻫﺎي ﻣﻠﻲ و ﻧﻴﺰ ﺗﺴﺮﻳﻊ رﺷﺪ اﻗﺘﺼﺎدي، ﻛﺎﻫﺶ ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮي و رﻳﺸﻪ ﻛﻦ ﻛﺮدن ﻓﻘﺮ ﻣﻄﻠﻖ اﺳﺖ (ازکیا و غفاری، 1377: 8).
پس از جنگ جهاني دوم، توسعه در مفهوم رشد سريع ابعاد كمي و مادي معرفي ميشد. روستو يك نظرية فراگيري را در مورد توسعه تدوين كرد و او توليد ناخالص ملي2 را به عنوان معياري براي سنجش رشد و توسعة كشورها مطرح و ادعا كرد كه اگر ملل جهان سوم، خواستههاي خود را براي كالاهاي مصرفي افزايش دهند و به طور كلي براي كسب درآمد بيشتر برانگيخته شوند، به توسعه دست خواهند يافت (محسنیانراد، 1374: 39). مباحث توسعه در جهت پاسخ و راهحلی برای حل مشکلاتی ایجاد شد که نتیجه آن حذف فقر و راههای مرتفع کردن آن و ایجاد رفاه برای همه اقشار یک کشور و حتی در سطح بینالمللی بوجود آمد. دانشمندان، توسعه را فرایندی میدانند که تحولی مداوم در ابزار، قوانین و روابط مادی، معنوی و اجتماعی حیات به منظور دستیابی به تکامل جامعه و اهداف انسانی ایجاد نماید. در این تعریف مفاهیمی اعم از حرکت، تحول، کمی و کیفی بودن، حرکت از یک نظام سنتی به یک نظام مدرن نهفته است (اکبری، 1378: 7). تقريباً سه دهه است که انقلاب زيست محيطي آغاز شده است، در واقع اين انقلاب در دهه 1960 به وقوع پيوست. تا اين زمان به طور سنتي، توسعه فقط با معيارهاي اقتصادي سنجيده ميشد و خسارات وارد شده بر محيط زيست و منابع طبيعي به حساب نميآمد، اما پس از گسترش مسائل زيست محيطي در جهان بويژه در اروپا بحث توسعه پايدار مطرح شد.
حقیقت آن است که بحث توسعه پایدار، نخستین بار، به واسطه نگرانیهای زیست محیطی مطرح شد و به علت نگرانی عمومی از تخریب محیط زیست ناشی از فعالیتهای رشد محور مورد توجه جدی واقع شد. اما به مرور زمان دامنه این موضوع در ابعاد مختلفی گسترش یافت. تحول مهمی که در این مکتب به وقوع پیوست آن بود که مکتب توسعه پایدار، بسیاری از فروض اولیه و مفاهیم پارادایم اقتصاد نئوکلاسیک را مورد انتقاد قرار داد (پیغامی، 1388: 178). اغلب اندیشمندان این حوزه اصول مبنایی توسعه پایدار در سطح کیفی زندگی، کیفیت رشد؛ فرهنگ کار، عدالت اجتماعی، اعتقاد به یک جامعه بین المللی، عدالت بین نسلی، بهبود ساختار حکومتی، ارتباط توسعه پایدار و تجارت و مسائل مالی توسعه پایدار میبینند.
توسعه به معناي تغیير و تحول سابقهاي به قدمت عمر بشر دارد و توسعه مبتني بر برنامهريزي آگاهانه برای پیشرفت جامعه پديده منحصر به فرد قرن بيستم است که از 1917 در شوروي آغاز شد و در طول زمان بويژه بعد از جنگ جهاني دوم با نگرشهاي مختلف مورد بررسي قرار گرفته است (علائي، 1384 در زاهدی، 1385: 2). در گزارشهاي سالانه سازمان ملل که هر ساله در زمينه توسعه انساني کشورها و جايگاه آنها منتشر ميشود بر سه شاخص اميد به زندگي هنگام تولد، توليد ناخالص ملي و سواد تأکيد شده و به ديگر شاخصهاي فرهنگي توجه نشده است (دسجوکس3، 1990: 21). گرچه اصطلاح توسعه پايدار در هنگام اعلاميه كوكويوك در خصوص محيط زيست و توسعه در اوايل دهه 1970 به كار برده شده و نيز ريشه اين اصطلاح به رويكرد توسعه اكولوژيك بر ميگردد كه در راهبرد حفاظت جهان آورده شده است (کوزن4، 2002: 170)، ليكن شكلگيري آن به تشكيل كميسيون مستقل جهاني در زمينه محيط زيست و توسعه و ارائه گزارش اصول توسعه پايدار قرار دارد. اين گزارش موسوم به گزراش برانتلند كه از اسم رئيس نروژي آن گرفته شده است، شامل مجموعهاي از پيشنهادها و اصول قانوني جهت دستيابي به توسعه پايدار براي كشورهاي در حال توسعه است و توسعه پایدار را رفع نيازهاي نسل حاضر بدون تضييع تواناييهاي نسلهاي آينده براي رفع نيازهايشان تعریف میکند. اين تعريف ساده همچنين مبناي دستور كار، به عنوان يك طرح كار توسعه پايدار براي قرن 21 است (رزلند5، 2003: 197). فرايند شهرنشيني در نيمة اول قرن 21، با سرعت بالايي ادامه خواهد يافت. سازمان ملل پيش بيني كرده است كه 61 درصد جمعيت جهان در سال 2030 شهرنشين خواهند بود. تا قبل از سال 1850، جمعيت شهري جهان از 7 درصد هرگز فراتر نرفته بود (اتحادیه شهرها6، 2006: 43). در داخل کشور نیز درجههای متفاوتی از توسعه وجود دارد و ردهبندی استانهای کشور به لحاظ مفاهیم توسعهای در درجهبندی متفاوتی از هم قرار دارند، هرچند دارای کلیت مشابهی از نظر توسعه نیافتگی هستند (پورافکاری، 1389: 2). استان خوزستان با وجود منابع غنی و بزرگ طبیعی خود به تنهایی برای توسعه یک کشور کافی به نظر میرسد، اما برنامهریزی و سیاستگذاریها به گونهای بوده است که چالشها در این استان همیشه برجستهتر از فرصتهایی پیشرو بوده است. مشکل اساسی در استان خوزستان نگرشی است که در باب تحول و توسعه در ذهن افراد نهادینه شده است و ادبیات توسعه در این استان مشکلی جدی برای آینده مباحث زیست محیطی و پایداری توسعهای خواهد بود. بنابراین این پژوهش سعی دارد تا با بررسی همه جوانب، چالشها و فرصتهای انسانی توسعه پایدار در شهر اهواز به شناسایی و برجسته کردن عوامل بازدارنده و شتابدهنده توسعه پایدار در این شهر بپردازد. نا گفته پیداست که گامهایی در این زمینه برداشته شده است، اما این پژوهش میکوشد که اولاً بر یافتههای عمیق؛ اما حداقلی تاکید بورزد که از دید همگان پنهان مانده است. به عبارت دیگر، هدف پرداختن به کلیات غیر قابل آزمون و کلانی نیست که بارها بدون پشتوانه نظری به آنها تاکید شده است. بسیاری اعتقاد به این دارند که توسعه امری ساختاری و افراد تاثیری در این روند ندارند، اما هدف اساسی این نکته است که ویژگی انسانی به عنوان عامل؛ چه از نوع شتابدهنده و چه از نوع بازدازنده برجسته شده به آنها پرداخته شود. در ادامه سعی میشود یافتن این راهکارها و عوامل خود دستمایهای برای برنامهریزان اجتماعی باشد تا این که مکرر نقش آنها بدون داشتههای نظری در وجود و عدم وجود توسعه، نقل محافل علمی و غیر علمی شود.
اهمیت و ضرورت پژوهش
شهرها در کشورهای درحال توسعه، مانند همتايان صنعتي خود، با مشکلات قابل توجهاي مواجهاند. اغلب اين شهرها ضمن درگير بودن با مشکلاتي فراوانی از جمله کنترل نرخ رشد بي رويه جمعيت، قادر به برداشتن چنين موانعي نيستند. تمرکز زدايي مسئوليتها و انتقال آن از سطوح ملی به سطوح محلي، در بهترين حالت يک فرايند ناهماهنگ و ناقص- اغلب با تخصيص منابع يا تفويض اختيار همراه نيست. از سوي ديگر، به همان ميزاني که شمار افراد فقير در شهرها افزايش مييابد، نابرابري در فرصتها و درآمدها عميقتر ميگردد (اتحادیه شهرها، 2006: 34). توسعه و رشد به مفهوم عمومي آن که در غرب متداول بود، عوارض زيست محيطي به دنبال آورد که در بخشهاي از جهان ادامه توسعه را غير ممکن ميساخت. تخريب منابع آبي و آلودگي بيش از حد آن، آلودگي هوا، آلودگي صوتي و زباله در شهرها و چگونگي دفع زبالههاي اتمي، از جمله مسائلي بود که در گزارش «آينده مشترک ما7» در سال 1987 مطرح شد. در اين گزارش که توسط کمسيون جهاني توسعه پايدار براي سازمان ملل متحد درباره محيط زيست و توسعه تهيه شده بود، براي اولين بار اصطلاح توسعه پايدار وارد ادبيات زيست محيطي و پس از آن وارد ادبيات اقتصادي شد (مکنون، 1376: 5). پس از آن بسياري از سازمانهاي دولتي و غير دولتي توسعه پايدار را به عنوان الگوي جديد توسعه مورد توجه قرار دادند. امروزه اصطلاح توسعه پايدار به طور گسترده به عنوان موضوع مورد بحث کنفرانسها، موسسات تحقيقاتي و نهادهاي بينالمللي و به خصوص برنامهريزان رشد و توسعه اقتصادي کشورها در آمده است. اهمیت این مسأله تا جایی است که توسعه و توسعه پايدار شهري طي دهههاي اخير به تدريج به پارادايم نوين و مسلطي در ادبيات نظري و علمي رايج در باب توسعه و برنامه ريزي تبديل شده است. اين پارادايم اگرچه ناظر به برداشتها و تفسيرهاي گوناگون است، اما در مجموع بر «پايداري» و استمرار توسعه براي همگان و نسلهاي آينده طي زمان و بر همه جانبه نگري ابعاد پيچيده اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي فرآيند توسعه در سطح يك كشور يا شهر تأكيد دارد (رهنمايي و همکاران، 1385: 174) و این مساله زمینه واکاوی علمی و پژوهشی هر چه بیشتر در این مورد را طلب میکند. وجود منابع فراون نفتی و گازی در ایران بویژه در خوزستان خود گامی بزرگ در توسعه است، به ربان سادهتر توسعه در کشور ما جدای از وضعیت زمانی امری حتمی است؛ یعنی فقط زمان وقوع آن نامشخص است و درآمدهای کلان نفتی و گازی مسیر را هموارتر خواهد کرد، اما مسأله اصلی حفظ و نگهداشت این منابع برای آیندگان است. ما بدون زیرساختهای فکری آینده نگرانه و صرف بیش از حد منابع طبیعی خیانت بزرگی در حق آیندگان مرتکب شدهایم. در اینجا ضرورت انجام پژوهشهایی در راستای پرداختن به عوامل انسانی و نقش آنها در توسعه پایدار به شدت احساس میشود، با این تفاسیر سعی بر آن است تا با شناسایی متغیرهای انسانی و اجتماعی، عوامل شتاب دهنده و بازدارنده برجسته شوند. در این راستا ضروری است بیش از پیش به عوامل شتاب دهنده توجه و اثر عوامل بازدارنده در حد امکان کاهش داده شود. از آنجا که توسعه موضوعی جامع نگر است که آرمانهای انسانی را در خود جای میدهد. بی تردید در مفهوم توسعه پایدار انسان محور است و همه جوانب زندگی انسان در زمینههای صنعتی، منابع طبیعی، سیاسی، اخلاقی، آموزشی، امنیتی، زیست محیطی و غیره باید دچار تغییر و تحول شود. امروزه بسياري از جوامع به منظور تقويت پايه¬هاي توسعه و رفع و تعديل عدم تعادل¬ها و انبوه مسائل و مشكلات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي¬شان، بيش از هر زمان ديگري نيازمند برنامه-ريزي و شناسايي امكانات و منابع بالفعل و بالقوهشان هستند. اين پژوهش در این راستا به دنبال گامهایی است که این مسیر را کوتاهتر و هموارتر نماید، چرا که پرداختن به مقوله های انسانی اثرگذار بر توسعه خود شاکله اصلی پژوهش بوده و نمیتوان به سادگی اهمیت برخی متغیرهای اجتماعی و انسانی در فرایند توسعه پایدار نادیده گرفت.
سوالات پژوهش
1- آیا اعتماد اجتماعی افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است؟
2- آیا فرهنگ کار افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است؟
3- آیا تعهد اجتماعی افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است؟
4- آیا انگیزه و میل به پیشرفت افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است؟
5- آیا میزان تعصب افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است؟
6- آیا میزان مذهبی بودن افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است؟
7- آیا تحصیلات افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است؟
8- مشارکت اجتماعی افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است؟
مروري بر پيشينه پژوهش
صادقی ده چشمه (1380) در پژوهشی با عنوان بررسی جامعه شناختی مسأله اجتماعی ـ فرهنگی توسعه در شهرستان فارسان به بررسی عوامل بازدارنده اجتماعی و فرهنگی توسعه پرداخته است. در این پژوهش نتایج گویای وجود رابطه معنادار بین عوامل اجتماعی ـ فرهنگی و عدم توسعه در این شهر است. همچنین در این منطقه، باید دیدگاهها و بینشهای منفی که در جامعه به فراوانی مشاهده میگردد، اصلاح گردد و به منطقه، ابزار عقلانیت، انتقاد، شادی، و از همه مهمتر توجه به امور دنیایی و بالاخص سایه روشهایی از مدرنیته تزریق گردد.
پرانک و محبوب (1380) در پژوهشی توسعه پايدار را فرايندي میدانند که در آن سياستهاي اقتصادي، مالي، تجاري، انرژي، کشاورزي، صنعت و ساير سياستها به نحوي طراحي ميشوند که موجب توسعهاي است که از لحاظ اقتصادي، اجتماعي و اکولوژيکي پايدار است و مفهوم آن انجام سرمايهگذاري کافي در زمينه آموزش، بهداشت، محيط و انرژي است، به طوري که بدهي اجتماعي براي نسل آينده بوجود نيايد.
زاهدی (1382) در پژوهشی با عنوان چالشهای توسعه پایدار از منظر اکوتوریسم، انواع توریسم را از نظر پایداری؛ به توریسم پایدار و توریسم ناپایدار تقسیم کرده و از گونههای مختلف توریسم، اکوتوریسم را بیش از سایر گونههای توریسم با توسعه پایدار سازگار دانسته است. وی ضمن بررسی عوامل انسانی نقش عوامل طبیعی را در بحث توسعه پایدار بسیار پر رنگتر میداند و از جمله میتوان به گردشگری پرداخت. از نظر او توسعه و گردشگری در تعامل و ارتباطی دو طرفه با هم دیگر قرار دارند و هرکدام تاثیر به سزایی بر دیگری دارد.
قرخلو وحسيني (1386) در پژوهشی با عنوان شاخصهاي توسعه پايدار شهري شهرها را به عنوان عامل اصلي ايجادكننده ناپايداري در جهان به شمار ميآورند و در واقع پايداري شهري و پايداري جهاني را مفهومي واحد میدانند. بر اين اساس با توجه به پيچيدگي ذاتي شهرها و ابعاد مختلف تاثيرگذاري آنها، شناخت عوامل اصلي و كليدي در جهت دستيابي به پايداري شهري، یک از ضروریات مطرح شده است.
تقوايي و صفرآبادي (1392) در پژوهشی با عنوان توسعه پايدار شهري و برخي عوامل موثر بر آن در شهر کرمانشاه، هدف اصلي توسعه پايدار تأمين نيازهاي اساسي، بهبود سطح زندگي، اداره بهتر اکوسيستم ها و آينده امن بيان کردهاند. نتایج این بررسی نشان داده است که 5 عامل سلامت شهري، سيستم دولتي مطلوب، محيط زيست پايدار، ساختار آموزشي و خرسندي و شادماني میتوانند مهترین عوامل پايداري شهري در کرمانشاه و در دستيابي به توسعه پايدار شهري نقش ويژه اي را به عهده داشته باشند.
فدريک8 و همکاران (1999)، در بررسي ارتباط بين رشد و توسعه اقتصادي و سرمايه اجتماعي نشان دادند تمام ابعاد سرمايه اجتماعي با يکديگر برابر نيستند و مطمئناً برخي از ابعاد سرمايه اجتماعي به منظور توسعه اقتصادي، مناسبتر از ابعاد ديگر آن هستند.
گیبسون9 (2001) در پژوهشی احتیاط در بهره برداری از منابع را از الزامات اصلی پایداری و توسعه پایدار میداند. از نظر او توسعه پایدار در جهان بسته به مکانهای مختلف سیستمهای پیچیدهای را دنبال میکند. بدون نگاه آینده نمیتوان توصیف مناسبی از توسعه داشت و پایداری بدون احتیاط و سازگاری مقدور نیست. پیشرفتهای فناورانه ایمن در محیط زیست همراه با مهارتهای تخصصی و حصول اطمینان از گزینههای انرژی جایگزین و همچنین ایجاد نهادهای پاسخگو در مسایل زیست محیطی از مکانیسمهای موثر در دستیابی به پایداری محیط است.
فرانکوئيس10 (2002) درکتاب خود با عنوان «سرمايه اجتماعي و توسعه» اعتماد متقابل و همکاري افراد را به عنوان معياري براي مدلسازی ارتباط بين سرمايه اجتماعي و توسعه در نظر گرفته است. در این راستا مقولههایی مانند درجه قابليت اعتماد و مشارکت مسئولان از تعیین کنندههای توسعه جوامع تلقی شدهاند.
گروتائرت11 و همکاران (2002) در مطالعه خود با عنوان «نقش سرمايه اجتماعي در توسعه» بيان ميکند که مطالعات مقطعي بين کشورها حاکي از ارتباط قوي بين اعتماد و رشد است. اين نتيجه موجب تقويت يافتههاي قبلي شد که حتي در کوتاه مدت بين اعتماد و رشد رابطه معناداري وجود دارد. در سطح روستاها مطالعات نشان ميدهد که صداقت، وفاداري و همياري در بين مردم فقير زياد است و بسياري از کاستيها را پوشش ميدهد. همچنين آنها اشاره ميکنند که يکي از مطالعاتي که در سطح خانواده صورت گرفته است، نشان ميدهد سرمايه اجتماعي احتمال فقير بودن يک خانواده فقير را 7/36 درصد کاهش و در مقابل احتمال ثروتمند شدن را در بين ثروتمندان فقط 4 درصد افزايش ميدهد.
رابرتسون12 (2005) در پژوهشی با عنوان اقتصاد جدید در توسعه پایدار، مفهوم توسعه پایدار را تئوریهای اقتصادی تبیین میکند و اعتقاد دارد آن چیزی که امروز از آن به عنوان پایداری یاد میشود، شیفت شدن توجهها به دستاوردهای اقتصادی بیشتر بر پایه هزینههای کمتر است. در نهایت پایداری در این شیوه اقتصادی، فقط سیاستی برای توجیه برداشت متفاوت از منابع جدیدتر است.
کمپ و پرتو13 (2005) در پژوهشی با عنوان حکمرانی برای توسعه پایدار به بررسی نقش عناصر سیاسی در فرایند توسعه پایدار پرداختند. آنها به بررسی و توضیح عناصر اصلی توسعه پایدار و حکومت با توجه به روابط متقابل خود به عنوان زمینه اصلی در پارادایم توسعه پایدار در یک دهه گذشته پرداختهاند. از نظر آنها پایداری به عنوان فرایندی اجتماعی در جهت انطباق با عناصر در حال تغییر جامعه لازم و ضروری است. نتایج نشان میدهد عناصر اصلی حکمرانی که به معنای مفهوم مدیریت یکپارچه بوده است، برای سیاستگذاری در پیشرفت به سوی توسعه پایدار بوده است.
پرایز و ویلیام14 (2006) در پژوهشی با عنوان خدمات اقتصادی حکومت؛ نگرشی اقتصادی بر توسعه پایدار گزارشی نهایی از خدمات اقتصادی و نقش آنها در توسعه پایدار ارایه کردهاند. از نظر آنها توسعه پایدار در شرایطی از تجزیه و تحلیل هزینهها و منفعت اجتماعی مطمئن با سیاستهای سازگار با توسعه پایدار حاصل خواهد شد.
آنچورنا و آنجویز15 (2008)، در پژوهشی با عنوان شبکههای اجتماعي و توسعه اقتصادي با بهرهگيري از مدل تعادل عمومي به بررسي تاثير شبکههاي اجتماعي (شاخصي براي اندازهگيري سرمايه اجتماعي) روي توسعه اقتصادي 27 کشور پرداختند. يافتههاي اين پژوهش نشان داد که 1- ناهمساني در تعداد گرههاي اجتماعي ميتواند سبب ناهمساني در درآمد سرانه کشورها شود. 2- محاسبه انجام شده نشان داد که،کشورهاي مورد مطالعه بدون وجود سرمايهاجتماعي تنها به 2/1و 4/3 از ميزان درآمد سرانه خود دست خواهند يافت. 3 - سرمايه اجتماعي ميتواند کارايي سرمايه انساني و يا بهرهوري نيروي کار را افزايش دهد. 4- آنها اعتقاد دارند که افزايش در بهرهوري ميتواند سبب کاهش رفاه شود و اين زماني اتفاق ميافتد که شبکههای اجتماعي هماهنگ، با هم شکل نگيرد. 5 - گرههاي اجتماعي که نشان دهنده سرمايه اجتماعي هستند، ميتوانند سبب کاهش در هزينه مبادله شوند.
به عنوان جمعبندی پیشینه باید گفت که توسعه از جمله مسایلی است که نظر محققان اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را به خود جلب کرده است و در گوشه کنار جهان این متغیر با رویکردهای مختلفی بررسی و تحلیل شده است. همچنین امروزه در این باب تلاشهای زیادی صورت گرفته است که هر کدام به بررسی ابعادی از موضوع، جامعهای خاص و زمانی متفاوت پرداختهاند، اما مفهوم توسعه به ویژه توسعه پایدار، هنوز از مسایل درجه اول برخی کشورهاست. این پیشنه در دو بخش داخلی و خارجی بررسی شده است. در بررسیهای داخلی عمدتاً موانع فرهنگی و سیاسی برجسته تر از سایر موانع بوده و در پژوهشهای خارجی بیشتر بر پایداری تاکید شده است و اغلب پژوهشهای داخلی مفهوم توسعه و توسعه پایدار را در یک راستا میبینند. نکته قابل توجه مکان انجام این پژوهشهاست در پیشینه خارجی است که میتوان آن را در دو دسته تقسیم کرد. عمده پژوهشهایی که در مناطق توسعه یافته انجام شده توجه آنها بر پایداری منابع برای آینده است و پژوهشهایی که محدوده مطالعه آنها مناطق در حال توسعه است، مقوله مرکزی آنها پیشرفت و توسعه بوده است.
چارچوب نظری پژوهش
تا دهه 90 عمده نظريههاي توسعه ديدگاههايي سطحي نگر و حتي متناقض درباره نقش روابط اجتماعي در توسعه اقتصادي داشتند و توصيههاي سياستي آنها چندان قابل استفاده نبود (مور16، 1997). البته اين ديدگاهها، بعدها جاي خود را به نظريههاي وابستگي17 و نظام جهاني18 دادند. مور و اسکوبار معتقد بودند که روابط اجتماعي در بين نخبگان حقوقي و سياسي، ساز وکار اصلي استثمار توسط سرمايهداران است. در اين بين ديدگاههايي همچون ديدگاه اجتماع گرايي19 نيز وجود داشتند که بر سودمندي و خودکفايي اجتماعات تاکيد داشتند و جنبههاي منفي تعهدات گروهي را دست کم ميگرفتند و اهميت روابط اجتماعي در ساختن نهادهاي رسمي موثر و پاسخگو را ناديده ميگرفتند. توسعه پديده جديدي نيست، بلکه با انسان زاده ميشود و همراه با تکامل زندگي اجتماعي انسان رشد کرده و هرگز از آن جدا نبوده است (ضرابي و تبريزي،1390: 64). از ديدگاه طبيعي سابقه توسعه همزمان با تحولات زمين شناسي است و از منظر اجتماعي برابر با ظهور جوامع بشري اوليه است. (مطيعي لنگرودي، 1384: 58) اما توسعه به عنوان يك موضوع علمي و مسأله اجرایي، تقريباً بعد از جنگ جهاني دوم مطرح شد. از آن زمان تاكنون با توجه به تنوع مفاهيم و ديدگاهها در زمينه توسعه، نظريهها و الگوهاي متعددي درباره توسعه و توسعه نيافتگي مطرح شده و در هر دورهاي يك يا چند الگو به عنوان الگوهاي مسلط عمل كرده است (رضواني، 1383: 83). انديشمندان مختلف، متناسب با ذهنيتها، شرايط و بافت اجتماعي جامعه خود (يا جوامع مورد مطالعه)، مكاتب مختلفي را ابداع نموده و آن را به ديگران پيشنهاد كردهاند.
مفهوم توسعه دارای ابعاد متنوعی است که در روند بررسی آن پرداختن به تمام ابعاد در یک کار پژوهشی لازم و ضروری به نظر نمیرسد، اما در این پژوهش محققان با پرداختن به مهمترین ابعاد آن بررسی ساختارمندی از این موضوع انجام داده است. نظریات توسعه درگذشته اساساً بر رشد اقتصادی، پایهگذاری شده است، در حالی که توسعه، روندی است جامع و فراگیر که تمامی وجوه زندگی انسان را در بر میگیرد. از این جهت توسعه واقعی، توسعهای است متوازن که در آن حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به صورت اجزای به هم پیوسته در یک کل، به گونهای همزمان تحول مییابد (هریسون، 1376: 1). توسعه پایدار دارای ابعاد و مولفههای متفاوتی است. ابعاد محیطی، اقتصادی و اجتماعی، ابعاد متفاوت توسعه پایدار را تشکیل میدهند. در بعد محیطی مساله سرمایه طبیعی، در بعد اقتصادی سرمایه فیزیکی و در بعد اجتماعی سرمایههای انسانی و اجتماعی مدنظر قرار میگیرند. بنابراین توجه به بحث سرمایه اجتماعی در حقیقت توجه به یک بعد بسیار مهم از توسعه پایدار است (صمدی، 1388: 119). توسعه پايدار بيشتر، فرآيند دگرگونى رابطه سيستمهاى اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى را بيان مىکند. در ارتباط با توسعه، عوامل جمعيتي به خودي خود نميتوانند عاملي براي حرکت جوامع به سوي توسعه پايدار باشد، بلکه کشف استعداد، پتانسيل و مهارت و آموزش باعث بهبود و ترفيع نماگرهاي توسعه پايدار ميشود.
مفهوم نظری توسعه پایدار ناظر بر این واقعیت انکار ناپذیر است که ملاحظات مربوط به اکولوژی میتواند و باید در فعالیتهای اقتصادی به کار گرفته شود. این ملاحظات شامل ایده ایجاد محیطی منطقی است که در آن ادعای توسعه به منظور پیشبرد کیفیت همه جانبه زندگی مورد چالش قرار میگیرد (بلانت و جکسون، 1373: 34). از سوی دیگر، توسعه پایدار به زبان فنی، مسیری از توسعه است که در آن بهینه سازی رفاه برای نسل امروز به کاهش رفاه نسلهای آینده منجر نمیشود. قرار گرفتن در این مسیر مستلزم از بین بردن زیادهرویهایی است که موجب کاهش منابع طبیعی و تخریب محیط زیست میشوند. پانایوتو استاد دانشگاه هاروارد از توسعه پایدار به عنوان مفهومی بانکی یاد میکند. توسعهای که همانند پس انداز ارزش مثبت دارد و موجب کامیابی و رفاه بشر در آینده میشود (میرآبزاده، 1374: 40). توسعه پایدار همچنین بر اهمیت وجود چشم انداز بلند مدت در مورد نتایج فعالیتهای امروز همکاری جهانی بین کشورها برای رسیدن به راهحلهای ماندگار تاکید میکند (نوابخش و ارجمند سیاهپوش، 1388: 194). امروز توسعه پایدار به عنوان الگو واژه جدید در جهان مطرح شده است. ریشههای توسعه پایدار به نارضایتی از نتایج توسعه و رشد اقتصادی در جوامع شهری و روستایی از منظر بوم شناسی (اکولوژی) بر میگردد. این الگو درصدد است با الگوهای تولید، توزیع و مصرف ناسازگاری با طبیعت به مقابله بپردازد از اتمام منابع و تخریب محیط زیست جلوگیری کند و تنها فرایندی توسعهای را تایید میکند که بهبود کیفیت زندگی انسانها در حد ظرفیت پذیرش نظامهای پشتیبان حیات منجر شود.
توسعه شهری به عنوان یک مفهوم فضایی را میتوان به معنی تغییرات در کاربری زمین و سطوح تراکم جهت رفع نیازهای ساکنان شهری در زمینه مسکن حمل و نقل، اوقات فراغت و غذا و غیره تعریف کرد یا توسعهای است که تمام جنبههای اجتماعی، اقتصادی و ... را در شهر با هم پیش میبرد و توسعه پایدار شهری نگهداری منابع برای حال و آینده از طریق استفاده بهینه از زمین و وارد کردن کمترین ضایعات به منابع تجدید پذیر مطرح است. توسعه پایدار شهری موضوعهای جلوگیری از آلودگیهای محیط شهری و ناحیهای، کاهش ظرفیتهای تولید محیط محلی – ناحیهای و ملی، حمایت بازیافت، عدم حمایت از توسعههای زیان آور و از بین بردن شکاف میان فقیر و غنی را مطرح میکند همچنین راه رسیده به این اهداف را با برنامهریزی شهری و روستایی، ناحیهای، ملی و حمایت همه جانبه دولت از این برنامهریزیها میداند (زیاری، 1382: 17).
براي عينيت يافتن هدفهاي توسعة پايدار شهری، باید به همه ابعاد در تمامی سطوح توجه کافي مبذول شود. هر يک از ابعاد و سطوح که از نظر دور بماند، فرآيند توسعه پايدار را با اختلال مواجه ميکند. در اين مفهوم جامعه انساني به عنوان يکي از زيرنظامهاي محيط زيست مورد توجه است. بنابراين بدون توجه، شناخت و حمايت از زير نظامهاي محيط زيست- که جامعه انساني جزئي از آن است- توسعه پايدار غير ممکن خواهد بود. زيرا جامعه انساني به دليل نوع تعامل و ارتباطي که با محيط زيست دارد، از مهمترين زير نظامهاي تشکيل دهنده زيست کره به شمار ميآيد (مرصوصي، 1383: 21).
ابعاد توسعة پايدار
با بررسی ابعاد توسعه پایدار اين امر در حيطه توانايي جمعي جامعهشناسان است که جوامع سالم و پايداري ايجاد کنند که منافع تمام انسانها در آنها رعايت خواهد شد. چنين جوامع پايداري مبتني بر چند اصول مرکزي خواهد بود که توسعة پايدار از منظر مفهومي داراي ابعاد و سطوح چندگانهای میدانند. برخی از این ابعاد در آرای بسیاری از نظریهپردازان این حوزه تحلیل و تبیین شدهاند.
انگیزه و میل به پیشرفت
نظریه انگیزه میل به پیشرفت را اولین بار مک للند مطرح کرد و سعی داشت ساختهای شخصیتی را با تأکید بر خصیصه نیاز به پیشرفت و خلاقیت در مسیر تاریخ بررسی و ارتباط آن را با توسعه اقتصادی- اجتماعی تبیین کند. او معتقد است برای تحقق نوسازی به یک سلسله تغییرات مثبت در ساخت شخصیتی کنشگران اجتماعی نیاز است. علت توسعه اقتصادی بالای غرب نیاز بیشتر آنها به پیشرفت و تمایلشان به انجام دادن اعمال منطقی و معطوف به توسعه بوده است. نوسازی نتیجه تعامل بین ساختهای شخصیتی خلاق و پیشرفت گراست (عنبری، 1390: 70). به اعتقاد او تنها عامل اساسی نوسازی انگیزه نیاز به پیشرفت نیست، بلکه این عامل یکی از عوامل کلیدی آن است. این انگیزه در نتیجه توسعه تعلیم و تربیت، تکنولوزی و با رشد اقتصادی فراهم نمیآید و یا دست کم نمیتواند نتیجه مستقیم آن باشد (لوتانز، 1988: 10). مکللند20 سعی دارد بین خلاقیت، مخاطره جویی، اوقات فراغت، مناسبات و تعهد شغلی، اهداف فردی و میزان انگیزه پیشرفت ارتباط برقرار کند. وی معتقد است که انگیزه میل به پیشرفت یک خصیصه نسبتاً ثابت است که در تجربیات دوران کودکی ریشه دارد (مکللند، 1978: 2). بررسی انگیزه نیاز به پیشرفت در میان عموم نشان داده است که در بسیاری از موارد، این انگیزه در یک کشور مقدم بر رشد اقتصادی بوده است و همچنین، قبل از آنکه آهنگ رشد کند شود این انگیزه تقلیل یافته است (مکللند، 1978: 11).
شخصیت خلاق
هیگن21 تحولات جوامع سنتی و مدرن را برحسب ساختار شخصیتی افراد آن جوامع تبیین کرده است. از نظر او بین شخصیت و ساختار اقتصادی- اجتماعی هر جامعه ارتباط متقابل وجود دارد. هیچ تغییر اجتماعی بدون دگرگونی در شخصیتهای افراد جامعه حاصل نخواهد شد (عنبری، 1390: 64). او معتقد است که شخصیت در جوامع سنتی، شخصیت اقتدار طلب است؛ حال آنکه افراد در جوامع پیشرفته، دارای شخصیت نوآور هستند (هیگن، 1967: 31). بنابراین، پیشرفت اقتصادی و دستاوردهای تکنولوژیکی از عمل افرادی منتج میشود که دارای درجات مختلف خلاقیت و نوآوری هستند. (هیگن، 1967: 95). در این معنا، خلاقیت خصیصهای نیست که تنها به گروه خاصی اختصاص داشته باشد، بلکه تحت شرایط اجتماعی معین تقویت میشود (عنبری، 1390: 66).
اقتصاد
وضعیت اقتصادی، که تا حدی تعیین کننده شرایط اجتماعی و طبقه بندی خانواده است و با انگیزه پیشرفت و توسعه ارتباط دارد. از نظر مکللند پایگاه اجتماعی- اقتصادی خانواده عامل مهم تعیین کننده انگیزه پیشرفت فرزندان است. به این معنا که فرزندان در خانوادههای طبقه متوسط، نسبت به فرزندان در خانوادههای طبقه پایین دارای انگیزه پیشرفت بالاتری هستند. اعضای خانوادههای طبقه متوسط برای رسیدن به اهداف بالاتر کار میکنند و بر حسب افقهای زمانی طولانیتر فکر میکنند. مشاغل این خانوادهها، که نیازمند این برنامهریزی بیشتری برای آینده است، به دوره آموزشی طولانیتر نیاز دارد. اما در خانواده هایی که اعضای آن دارای مشاغل سطح پایینتری هستند برنامه ریزی بر حسب مخارج خانوار صورت میگیرد و دریافت حقوق یا درآمد به صورت هفتگی است. فرزندان خانوادههای متوسط، در حرکت و تلاش به سوی پیشرفت، کمتر دچار شکست میشوند، زیرا اهمیت آینده خویش را، بر حسب محرومیت یا عدم محرومیت و از پاداشهای احتمالی آینده، تشخیص میدهند. حال آنکه، فرزندان طبقه کارگر، که بیشتر به منافع آنی فکر میکنند تا منافع آتی، تنها زمانی که دارایی یا پاداشهای مالی واقعی شان تهدید میشود انگیزه پیرفتشان افزایش مییابد (مکللند و همکاران، 1961: 379).
مشارکت
مشارکت در برنامههای توسعه بعد از جنگ دوم، دغدغههای عملی بسیاری از دولتمردان کشورهای در حال توسعه شده است. از نظر مایکل تودارو22 یکی از استدلالها و دلایل اصولی کشورها برای برنامهریزی توسعه، جلب مشارکت و کمکهای ذهنی و عملی مردم در راستای رفع جهل، فقر و ... بوده است (تودارو، 1382: 448). اهمیت بحث مردم و مشارکت آنها در توسعه به حدی رسیده است که تصور توسعه بدون مبناهای فرهنگی مردمی، تقریباً برای همگان محال شده است. امروزه به دلیل اهمیت مفهوم مشارکت و سنتهای مدنی مردمی در امر توسعه، برخی از محققان توسعه را مترادف مشارکت میدانند (طالب، 1383: 118) . در گفتار ها و نوشتهها دیده میشود که واژههای توسعه مشارکت و سرمایه اجتماعی در ارتباط مستقیم با یکدیگر هستند یا حتی به جای یکدیگر به کار میروند. برخی این مفاهیم را با یکدیگر ترکیب کردهاند و اصطلاح پارادایم توسعه مشارکتی را به کار میبرند (لرنر، 1964 در عنبری، 1390: 283). بدون تردید اگر در گذشته مشارکت برای توسعه یک ضرورت عقلانی بوده است، امروزه به سان ضرورت اخلاقی و انسانی جلوه میکند. مشارکت یکی از ارزشهای انسانی و اخلاقی مورد تایید است که با خود عنصری از مسئولیت پذیری و عمل آگاهانه و آزادانه را حمل میکند. لفظ مشارکت با پذیرش عدالت و اصل برابری مردم مرتبط است. بنابراین توسعه واقعی زمانی حاصل می شود که در خدمت تحقق این ارزش و هدف اخلاقی و انسانی باشد. از این منظر، مشارکت دیگر یک عامل توسعه در کنار عوامل دیگر به حساب نمیآید، بلکه هدفی بزرگ است که توسعه درصدد رسیدن به آن است (عنبری، 1390: 284).
شهرنشینی
اولین مرحله در فریند تکامل جامعه مشارکتی، شهرنشینی است. انتقال جمعیت از نواحی حاشیهای به مراکز شهری به گسترش نیازها کمک میکند. در نتیجه شرایط را برای صعود و خیز به سوی مشارکت گسترده فراهم میسازد. شهرها به جمعیتی نیاز دارند که اغلب متخصص باشند و بتوانند به طور موثر و کارا فعالیت کنند. از این رو عمده جمعیت شهری نیازمند سواد هستند. زیرا در سازمان جامعه شهری، میزان مناسبی از سواد برای خواندن و نوشتن عناوین، برچسبها، امضای چکها و کاغذهای اعتباری، سوارشدن در ترنهای زیر زمینی و غیره ضروری است. ابتداییترین کارکرد اجتماعی- اقتصادی سواد این است که درک کسب برخی مهارتهای اجتماعی را تسهیل میکند. با اکتساب مهارتها، تلاشهای اضافی و ناکارآمد انسانی به حداقل میرسند. در سطحی بالاتر، کارکرد سواد، آموزش نیروی کار ماهر، متناسب با نیاز جامعه پیچیده صنعتی است. شهرها ابزار ماشینی لازم برای تولید را به وجود میآورند. افزایش شهر نشینی در هر جامعه به افزایش سواد و مشارکت رسانهای و جمعی دامن میزند (عنبری، 1390: 325).
تحصیلات
سواد و تحصیلات یکی از ابزارهای موثر برای گسترش مصرف تولیدات شهری فراسوی مرزهاست. با گسترش سواد، نظام ارتباطی مکتوب و پستی به جای نظام توزیع پیشین مینشیند، چرا که افراد به اندازه کافی قدرت خوانده نشریات و نوشتن نامه را دارند. سواد، که خود مهارت اساسی ضروری برای یک سیستم رسانهای است، به گسترش تولید و مصرف رسانهای می انجامید. سواد، تقاضای ارتباطات غیر شخصی و تصویری را افزایش میدهد. در جوامعی که حدود 25 درصد شهرنشین هستند، بالاترین رابطه مصرف رسانهای با متغیر سواد را دارند (لرنر، 1964: 62). بنابراین بین تحصیلات و رشد رسانهای رابطه متقابل وجود دارد. به این معنا که سواد، رسانهها را توسعه میدهد و رسانهها به نوبه خود به گسترش سواد کمک میکنند. پس سواد هم شاخص و هم عامل بسط مشارکت جمعی و اطلاعاتی است. سواد، محور جامعه شناختی در حرک جسمی و مهارت مشترکی است که زندگی متنوع انسان را با سبک زندگی مشارکتی همساز می کند (لرنر، 1964: 64 در عنبری، 1390: 87).
تنوع قومی
نوسازي و توسعه اقتصادي در كشورهايي كه از تنوع قومي برخوردارند، منجر به جرياني ميشود كه نیلسن23 تقسیم کار فرهنگی مینامد. در اين تقسيم كار فرهنگي كه الگويي از يك تبعيض ساختاري است افراد به انواع اشتغال و نقشهاي اجتماعي بر مبناي ويژگيها يا مشخصههاي فرهنگي قابل مشاهده گماشته ميشوند. اين تعامل موجب ايجاد يك ساختار اجتماعي حاکم و محکوم یا مسلط و تحت سلطه میشود. در اين ميان، واكنش مناطق محروم نسبت به مناطق بهرهمند كه در اكثر موارد حكومت مركزي مسئول دانسته ميشود، دشمنانه خواهد بود. در چنين موقعيتي وجود تنازعات قومي ميتواند مبنايي براي شكل گيري همبستگي يا منازعه قومي به عنوان عكسالعمل در مقابل اين استعمار باشد؛ در واقع با تقسيم كار فرهنگي، مرزهاي قومي به پيوستن با خطوط تمايزات ساختاري گرايش يافته و همبستگيهاي قومي افزايش مي يابند. به عبارتي بيشتر شدن نابرابري هاي اقتصادي ميان گروهها، احتمال همبستگي و ستيزههاي قومي را افزايش ميدهد (نیلسن، 1995: 135).
تعصب قومی و مذهب
دیوید مایر (1993) در یک نظریه ترکیبی برای تبیین و علت یابی تعصب قومی به پنج دسته از عوامل یا منابع تعصب اشاره می کند. نابرابریهای اجتماعی که بر اساس این دیدگاه نابرابری در منزلت، به وجود آورنده تعصب است. تعصب و تبعیض یکدیگر را تقویت می کنند. تبعیض تعصب را تولید می کند و تعصب، تبعیض را مشروعیت میبخشد و موجب احساس تنفر از گروه حاکم و پرخاشگری علیه آن میشود، اما مذهب نقش متفاوت و متناقضنمایی بر روی تعصب دارد. در همین راستا صرف تجربه و ادراک فرد از اینکه در گروه «ما» یا «آنها» است، میتواند تمایلات و تبعیضات درون گروهی او را افزایش دهد، یعنی این تمایل را در فرد تقویت میکند که خصوصیات گروه خودش را مطلوب و مطبوع بداند، بر گروه خودش ببالد و یا از برون گروه بیزاری بجویند. در این معنا، غرور و افتخارات قومی می تواند خود سبب تقویت تعصبات قومی شود. (صالحی، 1386: 28)
حمایتهای نهادی نیز یکی از منابع تعصب است، تفکیک و جداسازی یکی از روشهایی است که بدان وسیله نهادهای اجتماعی (مدارس، حکومت و وسایل ارتباط جمعی) سبب حفظ و تقویت تعصبات میشوند. رهبران سیاسی نیز ممکن است از طریق انعکاس و تقویت گرایشهای غالب در جامعه، به تعصبات خود دامن بزنند. مدارس، رادیو و تلوزیون نیز از جمله نهادهایی هستند که متضمن و مقوم گرایش های فرهنگی غالب در جامعه هستند این خود باعث تقویت تعصبات در جامعه می شود (صالحی، 1386: 29).
فرهنگ کار به مجموعه ارزشها، باورها و دانشهاي مشترک و پذيرفته شده يک گروه گفته ميشود كه در انجام فعاليتهاي هدفمند آن گروه به كار گرفته ميشود. به عبارت ديگر، اينکه در وجود کارکنان يک سازمان چه ارزشها و نگرشهايي دروني شده و مورد پذيرش جمعي قرار گرفته است، فرهنگ کاري آن سازمان را معرفي ميكند (جعفري و حبيبي، 1381: 3). گیدنز نیز فرهنگ را ارزشهایی میداند که اعضای یک گروه معین دارند و در همین راستا از هنجارهایی پیروی کرده و کالای مادی تولید میکنند (گیدنز، 1383: 36). بنابر تعریف او مفهوم کار در فرهنگ تعریف میشود.
فرضيههاي پژوهش:
1- اعتماد اجتماعی افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است.
2- فرهنگ کار افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است.
3- تعهد اجتماعی افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است.
4- انگیزه و میل به پیشرفت افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است.
5- میزان تعصب افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است.
6- میزان مذهبی بودن افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است.
7- تحصیلات افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است.
8- مشارکت اجتماعی افراد شاخص قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز است.
روش پژوهش
بر اساس پارادايم و معرفت علمي پژوهش، روش كمي از نوع پیمایش براي سنجش متغيرهاي مورد بررسي در این پژوهش انتخاب شد. جمعآوري اطلاعات در اين پژوهش از طريق مراجعه مستقيم پژوهشگر به پاسخگويان و ارايه پرسشنامه به آنها، انجام گرفته است. پرسشنامه مورد استفاده در اين پژوهش محقق ساخته است. در اين پژوهش، هركدام از شهروندان 15 تا 60 ساله ساکن در شهر اهواز، واحد تحلیل پژوهش محسوب میشوند. جامعه آماري پژوهش شامل تمام افراد زن و مرد 15 تا 60 ساله ساکن در شهر اهواز هستند و حجم نمونه به صورت سهمیهای چند مرحلهای در مناطق 8 گانه شهر اهواز انتخاب شده است. انتخاب سهمیهها در این بررسی بر اساس شرایط جغرافیایی صورت گرفته است؛ یعنی نمونهها دارای پراکندگی در چهارگوشه شهر قرار دارند. شیوه نمونه گیری و انتخاب تعداد نمونهها بر اساس فرمول کوکران با احتساب بیشترین پراکندگی به شکل زیر انجام گرفته است.
t= 1.96 P= 5/0 q= 5/0 d= 05/0 N= 788229
بنابراین 410 عدد پرسشنامه در بین پاسخگویان توزیع شد و از این تعداد 400 عدد برگشت داده شده و براساس نحوه تکمیل آنها تعداد 384 عدد مبنای تحلیل این پژوهش قرار گرفتند. به منظور سنجش سازگاري دروني گويهها از آلفاي كرونباخ استفاده شده است. براي انجام پردازش اطلاعاتي از نرمافزار آماري SPSS و Amos Graphics استفاده شده است. بر اساس هدف پژوهش که آیا متغیرهای مستقل شاخصهای قابل قبولی برای توسعه پایدار در شهر اهواز هستند، از مدل تحلیل عاملی استفاده شده است و متغیر وابسته (توسعه پایدار) شامل همه شاخصهای تبیین کننده توسعه پایدار قلمداد شده است. آزمون مدل نشان دهنده اثر ترکيبي متغيرهاي مستقل بر متغير وابسته است و نشان دهنده ميزان تغييراتي از متغير وابسته است که توسط متغيرهاي مستقل موجود در پژوهش، تبيين ميشود.
يافتههاي پژوهش
یافتههای استنباطی
یافتههای استنباطی پژوهش بر سنجش یک مفهوم مبنایی به نام توسعه پایدار تاکید دارند. بر اساس رویکردهای نظری موجود برای سنجش توسعه پایدار شاخصهای متعددی وجود دارند که در این پژوهش مولفههای اعتماد اجتماعی، فرهنگ کار، تعهد اجتماعی، انگیزه و میل به پیشرفت، میزان تعصب قومی، میزان تعصب مذهبی، تحصیلات و مشارکت اجتماعی به عنوان تعیین کنندههای اصلی توسعه پایدار به کار رفتهاند و در بحث مدلسازی سهم هریک از این مولفهها در تبیین میزان توسعه پایدار در شهرستان اهواز مشخص شدهاند و نتایج به صورت مدل به کار گرفته شدهاند.
بررسي شاخص هاي برازش مدل
به منظور تعیین شدت و جهت تأثیر متغیرهای مستقل بر میزان توسعه پایدار در اهواز از یک مدل تحلیل عاملی مرتبه اول بهره گرفته شده است که این مدل، یک مدل اندازهگیری بوده و جزیی از مدل ساختاری است که نحوه سنجش یک متغیر پنهان را با استفاده از دو یا تعداد بیشتری متغیر مشاهده شده تعریف میکند. همچنین میتوان گفت در مدل اندازهگیری مشخص میشود که تعداد متغیرهای مشاهده شده برای یک متغیر پنهان تا چه حد تحت تأثیر متغیر پنهان مورد نظر و تا چه حد تحت تأثیر متغیر خطا هستند. همچنین يافتن يک مدل نظري که به لحاظ آماري معنادار و همچنين داراي معنا و مفهوم نظري و کاربردي باشد، هدف اوليه بکارگيري مدلسازي معادله ساختاري است. در روش تحلیل عاملی برای ارزشیابی برازندگی مدل، معیارهای زیادی وجود دارد. در جدول (1) زیر این معیارها به همراه میزان مورد قبول و مقدار به دست آمده برای مدل پژوهش ارائه شده است. این شاخص ها بیان شده برازندگی مدل طراحی شده را نشان می دهند که نشان دهنده برازندگی و تناسب خوب مدل است. به عبارتی مدل نظری پژوهش تایید میشود. از آنجایی که این مدل توسط شاخصهای برازندگی تایید شد، بنابراین میتوان از آن برای آزمون فرضیهها استفاده کرد.
نمودار شماره 1- مدل تحلیل عاملی مرتبه اول برای تبیین توسعه پایدار در اهواز
جدول 1- شاخص های برازندگی مدل نهایی
| شاخص برازش | نماد | مقدار بدست آمده | برازش قابل قبول | تفسیر شاخص |
شاخص های برازش مطلق | شاخص نیکویی برازش | GFI | 0.849 | بزرگتر از 0.7 | با توجه به اینکه مقدار محاسبه شده بیشتر از 0.7 است، برازش مدل مورد تایید است. |
شاخص نیکویی برازش تعدیل شده | AGFI | 0.719 | بزرگتر از 0.7 | با توجه به اینکه مقدار محاسبه شده بیشتر از 0.7 است، برازش مدل مورد تایید است. | |
شاخص های برازش تطبیقی | شاخص برازش هنجار نشده | TLI | 0.667 | بزرگتر از 0.7 | با توجه به اینکه مقدار محاسبه شده بیشتر از 0.7 است، برازش مدل مورد تایید است. |
شاخص برازش تطبیقی | CFI | 0.791 | بزرگتر از 0.7 | با توجه به اینکه مقدار محاسبه شده بیشتر از 0.7 است، برازش مدل مورد تایید است. | |
شاخص برازش افزایش | IFI | 0.808 | بزرگتر از 0.7 | با توجه به اینکه مقدار محاسبه شده بیشتر از 0.7 است، برازش مدل مورد تایید است. | |
شاخص های برازش مقتصد | شاخص برازش مقتصد هنجار شده | PNFI | 0.628 | بزرگتر از 0.5 | با توجه به اینکه مقدار محاسبه شده بیشتر از 0.5 است، برازش مدل مورد تایید است. |
ریشه میانگین مربعات خطا برآورد | RMSEA | 0.995 | کوچکتر از 0.1 | با توجه به اینکه مقدار محاسبه شده کمتر از 0.1 است، برازش مدل مورد تایید است. | |
نسبت کای دو به درجه آزادی | CMIN/df | 2.37 | مقدار بین 1 تا 3 | با توجه به اینکه مقدار محاسبه شده کمتر از 3 است، برازش مدل تایید می شود. |
نتایج آزمون فرضیههای تحقیق
اگر مدلی که به شکل نمودار ترسیم میگردد توسط شاخصهای برازندگی مدل تایید شود، از آن نمودار میتوان برای آزمون فرضیهها در مورد وجود رابطه علی بین متغیرهای موجود در نمودار استفاده کرد. از آنجا که مدل توسط شاخصهای برازندگی تایید شده است، بنابراین میتوان از مدل برای آزمون فرضیات تحقیق استفاده کرد. نتایج حاصل از تحلیل اطلاعات آماری فرضیات فوق با کمک نرم افزار آموس محاسبه شده است.
جدول 2- نتایج آزمون فرضیه های پژوهش
فرضیات پژوهش | برآورد | خطای معیار | مقدار بحرانی | سطح معناداری | نتیجه فرضیه | ||
اعتماد اجتماعی | <--- | توسعهپایدار | .554 | .148 | 4.118 | *** | تایید |
فرهنگ کار | <--- | 2.487 | .260 | 9.554 | *** | تایید | |
تعهد اجتماعی | <--- | 2.943 | .304 | 9.690 | *** | تایید | |
انگیزه و میل به پیشرفت | <--- | 2.120 | .230 | 9.223 | *** | تایید | |
میزان تعصب قومی | <--- | 2.305 | .250 | 9.204 | *** | تایید | |
میزان مذهبی بودن | <--- | .022 | .016 | 1.372 | .170 | رد | |
تحصیلات | <--- | .780 | .130 | 6.004 | *** | تایید | |
مشارکت اجتماعی | <--- | .631 | .092 | 6.870 | *** | تایید |
در تحلیل مدل فوق هشت متغیر مشاهده شده وجود دارد که این متغیرها از تجمیع گویههای مختلفی حاصل شدهاند. متغیرهای مشاهده شده شامل 8 متغیر مستقل اصلی پژوهش هستند که به اختصار با (etemad) اعتماد اجتماعی، (F K) فرهنگ کار، (taahod) تعهد اجتماعی (M P) انگیزه و میل به پیشرفت، (taasob) تعصب و تعلق به ویژگیهای سنتی و بومی، (mazhab) اعتقادات مذهبی، (tahsilat) تحصیلات و (mosharekat) مشارکت اجتماعی مشخص شدهاند که برای تبیین متغیر وابسته توسعه پایدار در اهواز به کار رفتهاند. متغیرهای خطای e1 تا e8 نماد خطای اندازهگیری 8 متغیر مشاهده شده برای متغیرهای مستقل هستند. در مدل فوق با توجه به جهت پیکانها از سمت متغیر پنهان به سمت متغیر مشاهده شده که معرف آن متغیر پنهان است، بیانگر این نکته روش شناختی است که نمره هر پاسخگو در متغیر مشاهده شده تحت تأثیر وضعیتی است که آن پاسخگو در در متغیر پنهان زیر بنایی مرتبط با متغیر مشاهده شده دارد. به عبارت دیگر، میتوان گفت وجود توسعه پایدار در جامعه اهواز چقدر به خاطر وجود این متغیرهاست. برای مثال در نمودار فوق میتوان ادعا کرد که تهعد اجتماعی افراد بالاترین ضریب همبستگی با نمرات توسعه پایدار در اهواز را دارد که این مقدار (78/0) است که بیشترین مقدار در مدل است و در همین راستا میزان مذهب سهم کمتری را به خود اختصاص داده است و تاثیری بر توسعه پایدار نداشته است.
بحث و نتیجهگیری
توسعه پایدار از آمیزش مفاهیم (محیط زیست) و توسعه به وجود آمده است. این رویکرد از نظر معرفتی از نظریه نظامهای بوم شناختی مایه گرفته و هدفش دستیابی به سطوح تازهای از نظات و کنترل اداری بر بهرهبرداری از محیط و منابع است. صاحبنظران تعریفهای متعددی از توسعه پایدار ارایه دادهاند. برخی معتقدند توسعه پایدار توسعهای است که نیازهای زمان حال و بدون اینکه توانایی نسلهای آینده را در تأمین نیازهایشان به مخاطره اندازه، فراهم کند (کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه24، 1987). عدهای دیگر با لحاظ کردن مفهوم عدالت، توسعه پایدار را مفهوم جدیدی از رشد اقتصادی قلمداد کردهاند که عدالت و امکانات زندگی را برای تمامی جهانیان و نه برای تعداد اندکی از افراد برگزیده، به ارمغان میآورد و همچنین این رشد بدون پیامدهای مخرب و نه بیش از ظرفیت منابع محدود جهان است (رحمانی، 1372: 82). در تعریف عام توسعه پایدار به عنوان یک فرایند لازمه بهبود و پیشرفت است، فرایندی که اساس بهبود وضعیت و از برنده کاستیهای اجتماعی-فرهنگی جوامع است. همچنین از توسعه پایدار به منزله نیروی محرکه پیشرفت متعادل، متناسب و هماهنگ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تمامی کشورها به ویژه کشورهای در حال رشد نیز یاد شده است (اسلامی، 1376: 44). توسعه پايدار، توسعهاي درونزا و نظاممند و متعادل است که بينشي سيستمي را در همه رشتهها مطرح ميسازد. از طرف ديگر توسعه پايدار حالت کامل برنامههاي توسعه است که با ديدي کلينگر و نيز با تأکيد بر بينش سيستمي سعي دارد يک رهيافت تعادلبخشي را دنبال کند (لطيفي، 1380: 139) توسعه پايدار که مفهوم عدالت را در طول زمان و همچنين در عرض زمان در بر دارد، ميتواند به عنوان آرمان و مقصد نهايي اين نوع از ضوابط و مقررات قرار گيرد (صالحي، 1385: 51). آنچه محیط شهرهای امروزی را تهدید میکند قبل از آنکه ناشی از عدم شناخت محیطی افراد باشد، حاصل فرهنگ و استفاده ناصحیح از محیط است و این اصل بخش عمدهای از ناپایداریها را در توسعه باعث شده است، همچنین توسعه پایدار که هدف برتر کشورهای در حال توسعه است، بدون برنامهریزی در زمینه آگاهی و آموزش جمعیت که ارکان مهم توسعه محسوب میشوند، امکانپذیر نیست. کارشناسان اجتماعی بر این باورند که در توسعه پایدار شهری نه تنها توسعه اقتصادی باید مورد توجه قرار گیرد؛ بلکه مسایلی نظیر موضوعهای زیست محیطی و نیازهای اجتماعی و فرهنگی جمعیت، باید مهم تلقی شود و همه موضوعات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در کنار یکدیگر گام بردارند. بنابراین نمیتوان از توسعه پایدار سخن گفت، اما به مسایلی نظیر حفظ محیط زیست بیتوجه بود. نمیتوان به توسعه پایدار اندیشید، اما فقط بخش صنعت و یا بخش کشاورزی را مورد توجه قرار داد. در این میان رسالت علوم انسانی بیش از سایر رشتههای فنی و مهندسی در چنین شناختی آشکار میشود و توجه به آن در دستیابی به توسعه پایدار محرز میگردد. اندیشمندان علوم انسانی با بررسی و شناخت مفاهیم، نظریهها و شاخصهای توسعه پایدار، نقش به سزایی در رسیدن به این مهم را ایفا میکنند. پس از بررسی و مطالعه شاخصهای توسعه شهری میتوان به این نتیجه رسید؛ که بطور کلی هدف از مطرح کردن مفهوم توسعه پایدار، اصلاح و تکامل مفهوم توسعه از توسعه کمی به توسعه پایدار شهری بوده است. همچنین اهمیت جنبههای اجتماعی در عرصه شهری به حدی رسیده که یکی از ویژگیهای شهر پایدار، پایداری اجتماعی و کیفیت بالای زندگی، عنوان شده است. با این معنا که شهر پایدار به موازات توجه به مسائل زیست محیطی باید به مسائل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و ارتباطی نیز توجه داشته باشد. بر همین اساس توسعه پایدار شکل همگونی از توسعه در همه زمینههاست که باید با گامهایی بر مبنای اندیشه و برنامه ریزی شده به پیش رود. در این میان نقش و اهمیت مردم بر کسی پوشیده نیست، زیرا توسعه برای مردم است که باید به دست آنها انجام شود. برنامهریزان اجتماعی و اقتصادی فقط میتوانند مسیرها را تبیین کنند، اما این مردم هستند که در نهایت مسیرها را میپیمایند تا به فرآیند توسعه پایدار دست یابند، نتایج پیمایشی این پژوهش نیز گویای این واقعیت است. حرکتهای مردمی برای رشد و توسعه مسیرهای طولانی را در بسیاری از کشورها طی کرده است، جنبشهایی با شعار حفاظت از محیطزیست از مهمترین تحرکات سالهای پایانی قرن حاضر هستند که در اندیشه و عمل آثار عمیق و وسیعی را در عرصه جهانی به دنبال داشتهاند. امروزه عقیده بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان بر این است که در قرن بیستم به ویژه با اوجگیری تواناییهای ابزاری بشر، تعادل زیست محیطی جهان به زیان طبیعت به هم خورده است. نظریه توسعه پایدار حاصل بحث های طرفداران محیط زیست درباره مسایل زیست محیطی بخصوص حفظ آن برای آیندگان است. این نظریهها موضوعهایی از قبیل جلوگیری از آلودگیهای محیطی و ناحیهای، کاهش ظرفیتهای تولید محلی، ناحیهای و ملی، حمایت از بافتها و عدم حمایت از توسعههای زیان آور و از بین بردن شکاف میان فقر و غنی را مطرح میکند. شاخصهای توسعه با هم رابطه کارکردی و تکمیلی دارند، عدم تعادل بین آنها به بیسازمانی و بیثباتی جامعه میانجامد. نتایج در این پژوهش نیز بر همین مبناست، چرا که نتایج آماری گویای وجود رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته است و اثر تمامی ضرایب بجر متغیر میزان مذهبی بودن معنادار بوده است. بر اساس یافتههای نظری این رابطهها منطقی به نظر میرسد و در بسیاری از کشورهای در حال توسعه این رویه حاکم است. همچنین نتايج پژوهش در مدل عاملی تاییدی نشان مي¬دهد که هشت متغیر مشاهده شده شامل 8 متغیر مستقل اصلی پژوهش هستند که برای تبیین متغیر وابسته توسعه پایدار در اهواز به کار رفتهاند. به عبارت دیگر میتوان گفت وجود توسعه پایدار در جامعه اهواز چقدر به خاطر وجود این متغیرهاست. در کل مجموعه برآوردهای استاندارد برای وزنهای رگرسیونی شامل بارهای عاملی نشان میدهد که اثر شاخصهای اعتماد اجتماعی، فرهنگ کار، انگیزه و میل به پیشرفت، تعصب و تعلق به ویژگیهای سنتی و بومی، تحصیلات و مشارکت اجتماعی بر توسعه پایدار در اهواز معنادار است. بنابراین باید گفت که مقدمه توسعه پایدار در شهر اهواز مستلزم وجود اعتماد اجتماعی، فرهنگ کار، انگیزه و میل به پیشرفت، تعصب و تعلق به ویژگیهای سنتی و بومی، تحصیلات و مشارکت اجتماعی است و بدون تحقق این عوامل، اساساً انتظار تحقق توسعه پایدار بیمعنی خواهد بود.
منابع
1- ازکیا، مصطفی. (1384). جامعه شناسی توسعه، تهران: نشر قطره.
2- ازکيا، مصطفي. (1381). جامعه شناسي توسعه و توسعه نيافتگي روستاهاي ايران. چاپ ششم. انتشارات اطلاعات.
3- ازكيا، مصطفي و غفاري غلامرضا. (1377). جامعه شناسي توسعه، تهران: نشركلمه، چاپ سوم.
4- اکبری، نعمتاله. (1378). مجموعه مقالات مباحثی از توسعه اقتصادی در ایران، نگرش متدولوژیک بر تفاوت و تعدد در مفاهیم توسعه، اصفهان: نشر هشت بهشت.
5- بلانت، دان و مارك جكسون، (1373). اقتصاد كار و نيروي انساني، محسن رناني، انتشارات فلاحت ايران.
6- پرانک، ژان، الحق، محبوب. (1380). گزارش لاهه پيش زمينه توسعه پايدار (از فکر تا عمل)، مجله محيط شناسي، شماره 28.
7- پورافکاری، نصراله. (1391) نگرشی جامعهشناختی بر سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار در شوشتر، فصلنامه تخصصي علوم اجتماعي، سال ششم، شماره (17)، تابستان 1391
8- تودارو، مايكل. (1382). توسعه اقتصادي در جهان سوم، دكتر غلامرضا فرجادي، موسسه عالي پژوهش در برنامهريزي وتوسعه.
9- جعفری، مصطفی و حبیبی،محمد. (1381) فرهنگ کار، نشریه مدیریت تدبیر شهریور 1381 - شماره 125، 6 صفحه - از 70 تا 75)
10- حكيمينيا، بهزاد، نسرين قلاني، سيد محسن خليفه سلطاني (1390) بررسی جامعهشناختي شاخصهاي کیفی توسعه انسانی کشورهای مسلمان با درآمد نفتی و غیر نفتی با تاکید بر جایگاه ایران، فصلنـامـه تخصصي دانشگاه آزاد اسلامي واحد شوشتر، سال پنجم ـ شماره سيزدهم، تابستان 1390
11- رحيمي، حسين. (1378). توسعه پايدار شهري با تکيه بر توانهاي محيطي شهرستان کاشمر، رساله دکتري به راهنمايي دکتر شکوهي، دانشگاه تربيت مدرس.
12- رضواني، محمد رضا. (1383). مقدمه اي بر برنامه ريزي توسعه روستايي در ايران، تهران: نشر قومس،چاپ اول.
13- رضواني، محمدرضا (1383). سنجش و تحليل سطوح توسعه يافتگي نواحي روستايي در شهرستان سنندج با استفاده از GIS، مجله جغرافيا و توسعه ناحيه اي، دانشگاه فردوسي ، شماره سوم، مشهد، 149 تا 164.
14- رهنمايي، محمد تقي، سيد موسي پور موسي (1385). بررسي ناپايداري امنيتي کلانشهر تهران بر اساس شاخص¬هاي توسعه پايدار شهري، مجله پژوهش¬هاي جغرافيايي ، شماره 57 ص181-174.
15- زاهدی، شمس السادات، (1382)، چالشهای توسعه پایدار از منظر اکوتوریسم، مدرس علوم انسانی، پاییز 1382، سال 7، شماره 3، ص 89-103.
16- زاهدي، شمس السادات وغلامعلي نجفي،(1385). بسط مفهومي توسعه پايدار، مجله مدرس، دوره دهم،شماره چهارم(پياپي49)، ص76-43.
17- سازمان برنامه و بودجه جمهوری اسلامی ایران. (1377). در سایت: http://dastour.ir
18- سانتوس دوس و همکاران. (1358). توسعه و توسعه نیافتگی، ترجمه فرخ حسامیان، نشر ایران
19- سلامی، رضا. (1376). بررسی اجمالی توسعه پایدار، نشریه: اطلاع رسانی و کتابداری «رهیافت» زمستان 1376 - شماره 17 (7 صفحه - از 44 تا 50)
20- صادقي ده چشمه، ستار. (1380). بررسي جامعه شناختي موانع اجتماعي فرهنگي توسعه در شهرستان فارسان، پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه اصفهان، استاد راهنما: دکتر نصراله پورافکاري-دکتر رسول رباني.
21- صالحی، سیدرضا. (1386). تنوع فرهنگي و همبستگي ملي، تهران: گروه پژوهشهاي فرهنگي و اجتماعي پژوهشكده تحقيقات استراتژيك (پژوهشنامه شماره 8). بهار 1386.
22- صرافي، مظفر. (1379). شهر پايدار چيست؟، دو فصلنامه مديريت شهري، شماره 4، زمستان 1379 .
23- صمدی، علی حسین، (1388) سرمایه اجتماعی و توسعه مالی : اقتصاد ایران ( 1350-1385)، مجله تحقیقات اقتصادی، شماره 88، پاییز 88، صفحات 117-144)، 117)
24- ضرابي، اصغر و نازنين تبريزي (1390). تعيين سطح توسعه يافتگي شهرستانهاي استان مازندران- رويکرد تحليل عاملي، فصلنامه آمايش محيط، شماره 12، دانشگاه آزاد اسلامي واحد ملاير، 63 تا 77.
25- طالب، مهدی (۱۳۸۳). جامعه شناسی روستایی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران..
26- عنبری، موسی. (1390). جامعهشناسی توسعه از اقتصاد تا فرهنگ، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت). چاپ اول.
27- فراهانی، عاطفه. (1386). مطالعات قومي: مفاهيم و نظريات، تهران: گروه پژوهشهاي فرهنگي و اجتماعي پژوهشكده تحقيقات استراتژيك (پژوهشنامه شماره 8). بهار 1386.
28- كِيت گريفين، (1382). راهبردهاي توسعه اقتصادي، حسين راغفر، محمدحسينهاشمي، نشر ني.
29- محسنيان راد، مهدي. (1374). ارتباط جمعي و توسعه روستايي، تهران: معاونت ترويج و مشاركت مردمي وزارت جهاد سازندگي.
30- مرصوصي، نفيسه. (1383). توسعه يافتگي و عدالت اجتماعي شهر تهران، پژوهشهاي اقتصادي، زمستان 1383، 4(14):19-32.
31- مطيعي لنگرودي، حسن (1384): برنامه ريزي روستايي با تأكيد بر ايران، چاپ دوم، انتشارات جهاد دانشگاهي مشهد.
32- مطيعي لنگرودي، سيدحسن و ابراهيم شمسايي (1388): توسعه و کشاورزي پايدار (از ديدگاه اقتصاد روستايي)، انتشارات دانشگاه تهران.
33- مکنون، رضا و ديگران. (1376). تحقيقات و توسعه پايدار، فصلنامه رهيافت، زمستان 1376.
34- مكنون، رضا. (1376). مباني برنامهريزي توسعه پايدار، دومين همايش كشوري – نگرش بلندمدت به برنامههاي توسعه پايدار با تاكيد بر محيط زيست، تهران (مجموعه مقالات) 18-17 آذر 1376 (مجموعه مقالات).
35- میراب زاده ،پرستو؛شاخصهای پایایی، مجله محیط زیست ،جلد 7 ،ش2 ،1374.
36- نوابخش، مهرداد و ارجمند سیاهپوش، اسحاق. (1388). مبانی پایدار توسعه شهری، تهران، انتشارات جامعه شناسان
37- هریسون، دیوید. (1376). جامعه شناسی نوسازی و توسعه، ترجمه دکتر علیرضا کلدی، ناشر دانشگاه علوم بهزیستی.
38- Anchorena, J. and F. Anjos (2008), Social Ties and Economic Development, Working Paper, Electronic Copy Available at: http://ssrn.com/abstract.
39- Cities Alliance, (2006). Guide to City Development Strategies; Improving Urban Performance, Washington D.C., 20433, U.S.A. First printing June 2006
40- Cozens, P M, (2002) Viewpoint Sustainable Urban Development and Crime Prevention Through Environmental Design for the British City. Towards an Effective Urban Environmentalism for the 21st Century, www.elsevier.com/locate/eiar.
41- David C. McClelland and David G. Winter. Motivating Economic Achievement. New York: Free Press, 1969. Pp. 409
42- David C. McClelland. (1961). The Achieving Society, Publisher:D. Van Nostrand Place of publication:Princeton, NJPublication year:1961
43- Desjeux, D. (1990) Essay on Training in Culture. Paris: UNESCO Publications.
44- Fedderke, J., R. De Kadt and J. Luiz (1999), “Economic Growth and Social Capital: a Critical Reflection,” Theory and Society, 28, 709-745.
45- François, P. (2002), Social Capital and Economic Development, Rutledge, First Published.
46- Gibson, R.B. (2001) ‘Specification of sustainability-based environmental assessment decision criteria and implications for determining ‘significance’ in environmental assessment’, Canadian Environmental Assessment Agency Research and Development Programme, Ottawa.
47- Grootaert, C. and T. Bastelaert (2002), The Role of Social Capital in Development, Cambridge: Cambridge Univ. Press.
48- Hagen, Everett E. (1967). On the Theory of Social Change. Homewood, Ill.: Dorsey.
49- Hoselitz, Berthold F. (1960). Sociological Aspects of Economic Growth. New York: Free Press.
50- Inglehart, Ronald (1997). Modernization and Postmodernization: Cultural, Economic, and Political Change in 43 Societies. Princeton, NJ: Princeton University Press.
51- Kemp, René; Parto, Saeed. (2005). Governance for sustainable development: moving from theory to practice, Int. J. Sustainable Development, Vol. 8, Nos. 1/2, 2005
52- Lerner, Daniel. (1958). The Passing of Traditional Society: Modernizing the Middle East. Second Printing. Glencoe, Ill.: Free Press.
53- Luthans, F., Hodgetts, R. M., & Rosenkrantz, S. A. (1988), Real Managers, Cambridge, MA: Ballinger.
54- McClelland, D.C., Atkinson, J.W., Clark, R.A., and Lowell, E.L. (1961). The Achievement Motive. NY: Appleton-Century-Crofts
55- McClelland, David C. (1978). "Managing motivation to expand human freedom". American Psychologist. 33 (3): 201–210. doi:10.1037/0003-066x.33.3.201.
56- Misra, R. P. and A. L. Mabogunje (1981), Regional Development Alternatives: International Perspectives, Tokyo: Maruzen Co. Ltd.
57- Moore, B. (1997): social origins of dictatorship and demo cracy, Boston,Beacon press
58- Nielsen, F. (1995), “Towards a Theory of Ethnic Solidarity in Modern societies”, American Sociological Review, vol 50, No 2. PP. 133-149.
59- Prize, R. Williams, A. (2006); Environmental Planning for Sustainable Urban Development, Exhibition at Chaguaramas, pp 2-6, October, http:/www.bvsde.paho.org.
60- Roseland, mark, 2003, dimension of eco-city, cities.
61- The Cities Alliance, (2006). Guide to City Development Strategies, Washington D.C., 20433, U.S.A. http://www.citiesalliance.org
62- The Oxford English Dictionary. (2012). Second Edition, Oxford University Press
[1] Oxford
[2] GNP
[3] Desjeux
[4] Cozens
[5] Roseland
[6] Cities Alliance
[7] Our Common Future
[8] Fedderke
[9] Gibson
[10] François
[11] Grootaert
[12] Robertson
[13] Kemp & Parto
[14] Prize & Williams
[15] Anchorena & Anjos
[16] Moore
[17] Dependency Theory
[18] World System Theory
[19] Communitarian
[20] McClelland
[21] Hagen
[22] Michael Todaro
[23] Nielsen
[24] World Commission on Environment and Development