بررسی رابطه بین نگرش به نوسازی و سبک زندگی در بین جوانان 18-35 سال شهر پلدختر
محورهای موضوعی : مدیریت فرهنگی
1 - دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بروجرد، بروجرد، ایران
کلید واژه: مدیریت بدن, سبک زندگی, اوقات فراغت, گرایش به نوسازی, دینداری,
چکیده مقاله :
مقدمه و هدف پژوهش: گرایش به نوسازی باعث بازاندیشی در حوزهها مختلف خواهد شد. یکی از حوزههای که در تیرس این تغییرات قرار دارد، سبک زندگی میباشد. تحقیق حاضر در همین راستا و با هدف بررسی رابطه بین نگرش به نوسازی و سبک زندگی در بین جوانان انجام شده است. روش پژوهش: این پژوهش، به روش پیمایشی و از طریق نمونهگیری تصادفی طبقهای انجامگرفته است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه جوانان 18 تا 35 سال ساکن در شهر پلدختر (اعم از زن و مرد) بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر برآورد شده است. روایی تحقیق براساس روایی صوری تعیین شد و برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شده است. یافتهها: یافتههای تحقیق حاضر نشان میدهد که میزان گرایش به نوسازی در سطح متوسط رو به بالایی قرار دارد. میزان دینداری به طور کلی متوسط رو به پایین است. میزان استفاده از موسیقی در جامعه مورد بررسی متوسط روبه بالا و به سمت موسیقی مدرن است. میزان مدرن بودن مدیریت بدنشان ضعیف، 1/44 درصد نیز متوسط و 9/32 درصد نیز اعلام کردهاند که میزان مدرن بودن مدیریت بدشان قوی است. یافتههای استنباطی نشان میدهد که بین گرایش به نوسازی و میزان دینداری، مدیریت بدن، ذائقه موسیقایی و نحوه گذراندن اوقات فراغت همبستگی معناداری وجود دارد. بین گرایش به نوسازی و میزان دینداری رابطه معنادار منفی و معکوس و بین گرایش به نوسازی و مدیریت بدن، نحوه گذراندن اوقات فراغت و ذایقه موسیقایی رابطه معنادار مثبت و مستقیم وجود داشت. نتیجهگیری: در مجموع براساس یافتههای تحقیق و وفق نظر اینگلهارت میتوان گفت که تغییرات انجام شده بیشتر ارزشی و گرایشی بوده است و سرعت آن تغییرات تدریجی بوده است. بر این اساس هرچقدر نگرش مثبتتری نسبت به نوسازی و توسعه وجود داشته باشد، پاسخگویان بدن خود را بیشتر مدیریت کرده، از موسیقی مدرن نیز بیشتر استفاده میکنند و تمایل بیشتری به اوقات فراغت مدرن از خود نشان دادهاند و میزان دینداری در سطح پایینتری قرار داشته است.
Introduction & Objective of the research: The Attitude toward Renovation will cause rethinking in various fields. One of the areas in which these changes are taking place is lifestyle. The present study was conducted in this direction with the aim of investigating the relationship between aAttitude toward Renovation and lifestyle among young people.Research Method: This research has been done by survey method and through stratified random sampling. The statistical population of this study includes all young people aged 18 to 35 years living in Poldakhtar city (both men and women) and the sample size is estimated to be 380 people using the Cochran's formula. The validity of the study was determined based on face validity and Cronbach's alpha was used to measure the reliability.Findings: The findings of the present study show that the rate of Attitude toward Renovation is at a high to moderate level. Inferential findings show that there is a significant correlation between the tAttitude toward Renovation and the degree of religiosity, body management, musical taste and the way of spending leisure time.Conclusion: In general, based on the research findings and according to Inglehart, it can be said that the changes made were more value-oriented and the pace of change was gradual. Accordingly, the more positive the attitude towards modernization and development, the more the respondents manage their bodies, use more modern music, and show a greater desire for modern leisure, and the degree of religiosity. It was at a lower level.
_||_
بررسی تأثیر نگرش به نوسازی بر سبک زندگی در بین جوانان 18-35 سال شهر پلدختر
چکیده
مقدمه و هدف پژوهش: گرایش به نوسازی باعث بازاندیشی در حوزهها مختلف خواهد شد. یکی از حوزههای که در تیرس این تغییرات قرار دارد، سبک زندگی میباشد. تحقیق حاضر در همین راستا و با هدف بررسی تأثیر نگرش به نوسازی بر سبک زندگی در بین جوانان انجام شده است.
روش پژوهش: این پژوهش، به روش پیمایشی و از طریق نمونهگیری تصادفی طبقهای انجامگرفته است. جامعه آماري این تحقیق شامل کلیه جوانان 18 تا 35 سال ساکن در شهر پلدختر (اعم از زن و مرد) بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر برآورد شده است. روایی تحقیق بر اساس روایی صوری تعیین شد و برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای تحقیق حاضر نشان میدهد که میزان گرایش به نوسازی در سطح متوسط رو به بالایی قرار دارد. یافتههای استنباطی نشان میدهد که بین گرایش به نوسازی و میزان دینداری، مدیریت بدن، ذائقه موسیقایی و نحوه گذراندن اوقاتت فراغتت همبستگی معناداری وجود دارد.
نتیجهگیری: در مجموع بر اساس یافتههای تحقیق و وفق نظر اینگلهارت میتوان گفت که تغییرات انجام شده بیشتر ارزشی و گرایشی بوده است و سرعت آن تغییرات تدریجی بوده است. بر این اساس هرچقدر نگرش مثبتتری نسبت به نوسازی و توسعه وجود داشته باشد، پاسخگویان بدن خود را بیشتر مدیریت کرده، از موسیقی مدرن نیز بیشتر استفاده میکنند و تمایل بیشتری به اوقات فراغت مدرن از خود نشان دادهاند و میزان دینداری در سطح پایینتری قرار داشته است.
کلیدواژهها: گرایش به نوسازی، سبک زندگی، مدیریت بدن، اوقات فراغت، دینداری
بیان مساله
در میان مباحث متعددی که در چند دهه اخیر در حوزه علوم اجتماعی مطرح شده، بحث نوسازی و توسعه از گستردگی و اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار است. توجه صاحبنظران رشتههای مختلف علوم اجتماعی چون جامعهشناسی، اقتصاد، سیاست، مردمشناسی، توسعه سیاسی و توسعه فرهنگی، وجود رویکردهای متعدد نظری، تأکید بر انجام مطالعات چند رشتهای و در نهایت توجه محافل علمی و بین المللی گواهی بر این گستردگی و اهمیت است (ازکیا و غفاری، 1387: 23).
نظریه نوسازی یکی از تأثیرگذارترین نظریهها در علوم اجتماع است (استوکمر و ساندستتروم، 2016: 659). نوسازی به منزله فرایندی است که طی آن ساختارهای سنتی به تدریج دستخوش دگرگونی و تحول میگردد و به ساختارهایی از نوع مدرنتر آن تبدیل میشود (لین، 2013: 86) و یکی از استراتژیهای مهم برای تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است (آلپرمن، 2016: 443).
در نظر برینگتون مور1 مفهوم نوشدن و نوسازی بر دگرگونی کامل جامعه سنتی یا ماقبل مدرن به جامعه مدرن با انواع تکنولوژی و سازمان اجتماعی مربوط به آنکه از ویژگیهای یک اقتصاد پیشرفته و ثروتمند و از لحاظ سیاسی باثبات نظیر اقتصاد کشورهای پیشرفته دنیای غرب است، دلالت دارد (مور، 2016: 89). نوسازی شکل خاصی از توسعه است. نوسازی دلالت بر سه شرط دارد: 1 –ساختارهای اجتماعی متمایز شده 2– ساختارهای اجتماعی قابل انعطاف 3 – چارچوب اجتماعی که فراهم کننده فنون و معرفت لازم برای زندگی در یک دنیای تکنولوژیکی پیشرفته است (آپتر، 1987: 105).
براین اساس و طبق نظریه نوسازی میتوان گفت که امروزه جوامع در حال توسعه، شاهد تغییر و تحولات سریع بوده¬اند. این امر سبب شده است که میان جامعه سنتی دیروز و جامعهی مدرن امروز، شکاف عمیقی به وجود بیاید یکی از نمودهای ظاهری این شکاف، تغییر در سبک زندگی افراد میباشد. این دگرگونی و تحول با ظهور و حضور پررنگ مکاتب و فرهنگهای گوناگون در برابر نسل جوان به سبب گسترش و نفوذ رسانههای جمعی و با باز بودن دست آنان در گزینش بدیلهای متفاوت در گستره وسیع امکانات و گزینههای دلخواه در عرصه آموزش، سیاست، کار، تفریح و... تشدید گردیده است. گیدنز سبک زندگی را مجموعهای هماهنگ از رفتارها و فعالیتهای یک فرد در جریان زندگی روزانه میداند که مستلزم مجموعهای از عادات و جهتگیریهای منظم است (گیدنز، 1388: 121). این مفهوم پیوند عمیقی با مصرف و مصرفگرایی دارد. بودریار معتقد است مصرف در دوران اخیر به پدیده مهمی بدل شده است و فراوانی کالاها به وفور به چشم میخورد، به گونهای که انسانها بسیار بیشتر از آنکه با یکدیگر ارتباط داشته باشند، با کالاها و اشیاء ارتباط دارند، وی اذعان میکند انسان امروزی در محاصره کالاها و اشیاء قرار گرفته است (بودریار، 1389: 13).
با توجه به توضیحات ارائه شده، پژوهش حاضر در نظر دارد که رابطه بین نگرشهای نو و سبک زندگی را در شهر پلدختر مورد بررسی قرار دهد؛ به عبارت دیگر، این پژوهش در صدد بررسی تاثیر نگرش به نوسازی و توسعه یه ویژه توسعه فرهنگی بر سبک زندگی است. پلدختر یکی از شهرستانهای استان لرستان است که دارای ساختی روستایی و نسبتاً توسعهنیافته میباشد. با توجه به تغییر و تحولاتی که در سطوح سه گانه خرد، میانه و کلان اجتماعی در چند سال اخیر در جامعه ایران اتفاق افتاده است، پژوهش حاضر در نظر دارد که میزان تغییرات را مورد بررسی و سنجش قرار دهد. سنجش سبک زندگی و میزان تأثیر نوسازی و نوشدن نگرشها برای مدیریت و سیاستگذاری اهمیت ویژهای دارد. با توجه به اینکه در چند سال اخیر میزان استفاده از وسایل ارتباطی جدید از جمله گوشیهای هوشمند در این شهر افزایش فزایندهای داشته است، مطالعه و بررسی تأثیر این وسایل بر تغییر سبک زندگی از اهمیت زیادی برخوردار است.
پیشینه تحقیق
بذرافشان و طولابي نژاد (1396)، پژوهشی تحت عنوان «بررسي آثار نوسازي بر تغيير و تحولات سبک زندگي خانوارهاي روستايي بخش مرکزي شهرستان پلدختر» انجام داده است. نتايج یافتههای تحقيق در مورد نگرش خانوارهاي روستايي نسبت به مولفه هاي نوسازي از طريق آزمون خي دو نشان میدهد که آثار مدرنيته و نوسازي در مورد همه گويه هاي مورد بررسي از ديدگاه پاسخگويان مورد تائید میباشد. همچنين بررسي تأثیرات نوسازي بر سبک زندگي روستاييان از طريق رگرسيون نشان میدهد که نوسازي تغييرات زيادي در سبک زندگي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي خانوارهاي روستايي و گرايش آنها به سبک و زندگي شهري داشته است. در بين مولفه هاي سبک زندگي، نوسازي بيشترين تأثیر را در تغيير سبک زندگي فرهنگي داشته است، بهطوری که باعث تغيير الگوهاي فرهنگي و زباني، الگوهاي رفتاري، نوع پوشش و لباس محلي مخصوصاً در بين قشر جوان شده است. لذا میتوان گفت که بهترين راه براي رسيدن به توسعه روستايي توجه کافي به فرهنگ محلي میباشد که مناسبترین سازگاري با اوضاع هر منطقه را دارد و به دليل انطباق آن با جوامع محلي، براي رسيدن به توسعه پايدار بسيار سادهتر از کاربرد فناوري و تکنولوژي مدرن و پيشرفته میباشد.
میرزایی و باباصفری (1394)، پژوهشی تحت عنوان «بررسي رابطه نوسازي و تکثرگرايي ديني در بين جوانان شهر و روستاهاي سنندج» انجام دادهاند. یافتهها نشان داد که شمول گرايي رایجترین نوع دینداری در بين پاسخگویان شهر و روستا میباشد و نادرترين نوع دینداری مربوط به انحصارگرايي است. نتايج رگرسيون چندمتغيره نشان میدهد که از مجموع 17 مولفه ي معرفیشده به برنامهی رگرسيوني، مؤثرترین عوامل بر تکثرگرايي به ترتيب گرايش جهاني، گرايش استقلالطلبانه، کيفيت زندگي و وضعيت اجتماعي - اقتصادي است.
نازک تبار و همکاران (1394)، پژوهشی با عنوان «تحلیلی بر نوسازی و کارکرد خانواده در استان مازندران» انجام دادهاند. یافتهها نشان داد که در نقاط شهری، بین نوسازی و کارکرد حمایتی- مراقبتی تفاوت معنیداری وجود دارد و در نقاط روستایی بین این دو متغیّر تفاوت معنیدار وجود ندارد؛ اما بین دو متغیّر نوسازی و کارکرد عاطفی در نقاط شهری و نقاط روستایی تفاوت معناداری دیده نشده است. خانواده هنوز هم از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردار است. البته با شواهدی میتوان به تغییرات کارکرد خانواده اشاره کرد ولی این تغییرات در دو نقاط شهری و روستایی متفاوت است.
میرزایی و همکاران (1393)، پژوهشی با عنوان «بررسی رابطۀ نوسازی و تغییر نگرشها و رفتارهای دینیِ جوانانِ شهر و روستاهای سنندج» انجام داده است. بر اساس نتایج بررسی دادهها، نوسازی با دینداری ارتباط معنادار و معکوس دارد؛ بدین ترتیب جوانانی که بیشتر از نوسازی متأثر بودهاند تعلق و پایبندی دینی کمتری دارند. از میان متغیرهای بررسیشده در تحلیل مسیر، «گرایش علمی» و «گرایش استقلالطلبانه» در نقش شاخصهای نوگرایی و «شهرنشینی» بیشترین قدرت پیشبینی میزان دینداری را داشتند. نتایج بین روستاهای بررسیشده نیز نشان داد که تفاوت میانگین میزان تعلق و پایبندی دینی به لحاظ آماری معنادار است.
حسنزاده و همکاران (1393)، پژوهشی با عنوان «بررسی وضعیت نوگرایی دینی در بین جوانان شهر یزد» انجام دادهاند. نتایج این پژوهش نشان داد که میزان نوگرایی دینی در بین جوانان یزد در حد متوسط رو به پایینی قرار دارد؛ و متغیرهای سن، جنس، امکانات رفاهی، تحصیلات و وضعیت شغلی از عوامل اثرگذار بر گرایش به نوگرایی دینی هستند؛ به عبارت دیگر، هرچه افراد جوانتر بوده، دارای تحصیلات بالاتر، مشاغل حرفهای و از امکانات رفاهی بیشتری برخوردار باشند، از نظر گرایش به مبانی نوگرایی دینی مستعدتر بوده، گرایش بیشتری دارند. در جامعه ما نوگرایی دینی دچار بدفهمی شده و به نوعی با دینگریزی و شخصی نگری در دین قرین گشته است و دارای کج کارکرد است، از این رو، اقدامات مداخلهای (در راستای تفهیم مبانی دینی و اصول نوگرایی و حتیالمقدور تلفیق مبانی دینی با علمگرایی و عقلانیت دینی) در حوزه جوانان به شکل برنامههای آگاهی سازی ضروری است.
هاردی، اسکیبک و استوناسکی (2020)، پژوهشی با عنوان «دین غیر وابسته در آلمان، 2013–1949: الگوهای متضاد تغییر اجتماعی در شرق و غرب» انجام دادهاند. در این مطالعه موردی از آلمان به بررسیهای مقطعی و مکرر برای تجزیه و تحلیل ساختار زمانی، شکاف جنسیتی و تغییرات آموزشی افراد در دوره پس از جنگ در غرب استفاده شده است. این پژوهش بر اساس نظریات رونالد اینگلهارت انجام شده است. نتایج حاکی از ادامه نقش نهادی دین در غرب و نهادینهسازی سریع و متعاقب آن نهادینهسازی مجدد دین در شرق بود. مقایسه افراد غیر وابسته در شرق و غرب از زمان اتحاد را نشان میدهد. اثرات سن در شرق قویتر، اثرات مداوم دوره در غرب و اثرات گروهی با یک شیب آموزشی قویتر و شکاف جنسیتی بیشتر در غرب بود. این ویژگیها منجر به ویژگیهای متضاد تغییرات در وابستگی مذهبی شدند.
اینگلهارت و همکاران (2017)، پژوهشی تحت عنوان «تغییر فرهنگی، آهسته و سریع: سیر متمایز هنجارهای حاکم بر برابری جنسیتی و جهتگیری جنسی» انجام دادهاند. این مقاله بر اساس تحقیقاتی اثبات میکند که سطح بالایی از امنیت اقتصادی و جسمی منجر به تغییر ارزشهای مادی گرایانه به ارزشهای پسا مادی میشود - و این تغییر باعث میشود که مردم نسبت به تغییرات مهم اجتماعی مطلوبتر شوند. نتایج این مقاله نشان میدهد که: (1) این تغییرات ارزشی با فاصله زمانی بسیار زیاد بین شروع شرایط مساعد برای آنها و تغییرات اجتماعی ایجاد شده در آنها رخ میدهد، (2) یک مجموعه متمایز از «هنجارهای انتخاب فردی» که مربوط به پذیرش برابری جنسیتی، طلاق، سقط جنین و همجنس گرایی است، در مسیری متفاوت از سایر تغییرات فرهنگی قرار دارد. این هنجارها ارتباط نزدیکی با نرخ باروری انسان دارند و نیاز به خود سرکوبی شدید دارند. (3) اگرچه مقادیر اساسی به طور معمول با سرعت جایگزینی جمعیت بین نسلی تغییر میکند، تغییر از هنجارهای حامی باروری به هنجارهای انتخاب فردی در حال حاضر با سرعت بیشتری حرکت میکند، زیرا به نقطه اوج رسیده است.
توفن (2011)، پژوهشی تحت عنوان «عرفی شدن و تکثرگرایی دینی؛ به سمت تاریخچهای از فضای عمومی» انجام داده است. این مقاله دین پستمدرن را به عنوان نتیجهای مهم از فرایند عرفی شدن مورد بررسی قرار داده است. او بر آن است که دین پستمدرن نه فقط رجوع به گذشته پس از خستگی از منابع نظری و سیاسی لائیسیته نیست، بلکه شکلی پساسکولار از دین است که در آن عرفی شدن بهصورت فرایندی دوطرفه ظاهر میشود؛ از طرفی دین برای گفتوگو و ارتباط عقلایی در فضای عمومی آماده میشود و از طرف دیگر فضای عمومی برای به رسمیت شناختن نیاز به دین، به عنوان منبعی معنا بخش و پیونددهنده به جهان زندگی شکل میگیرد.
اینگلهارت و همکاران (2003)، پژوهشی تحت عنوان «نوسازی، تغییر اجتماعی و استمرار ارزش سنتی» انجام دادهاند. این پژوهش با استفاده از دادههای پیمایش ارزشهای جهانی در 19 کشور پیشرفته صنعتی، 6 کشور کمونیستی سابق و 8 کشور درحالتوسعه و کمدرآمد انجام شده است. بر مبنای نتایج این پژوهش، بررسی ارزشهای جهانی هم تغییر فرهنگی گسترده و هم استمرار ارزشهای سنتی را نشان میدهد. همچنین به این نتیجه رسیدند که پیشبینی اصلی نظریه نوسازی مورد تائید میباشد و توسعه اقتصادی با تغییرات اصلی در ارزشها و عقاید مسلط همراه است. ارزشهایی سیاسی و اجتماعی جوامع ثروتمند تفاوت آشکاری با جوامع فقیر دارد، اما این لزوماً به معنا همگرایی فرهنگی نیست؛ بلکه روند کلی تغییرات فرهنگی را پیشبینی میکند.
فلانگان و همکاران (2000)، پژوهشی با عنوان «تغییرات ارزشی و اصلاحات در ژاپن و کره» انجام دادهاند. هدف پژوهشی بررسی علل اصلاحات دموکراتیک رخداده در ژاپن و کره دهه گذشته بوده است. در این پژوهش به این نتیجه رسیدند که تغییر در گرایشها و ارزشهای عامه مردم علت اصلی اصلاحات اخیر است. همچنین به این نتیجه رسیدند که تغییر در محیط تکنولوژیکی مادی، درون یک مجموعه تغییر ارزشی جای دارد که سبب از بین رفتن قدرت اقتدار به واسطه تغییر گرایشهای مردم میشود. زمینه فنی و اقتصادی مناسب، سبب کاهش نیاز برای تأکید بر ارزشهای اقتدارگرا و عاملی برای رشد انگیزه تحقق خود میشود. درنهایت آنها بیان میکنند که عللی همچون برابری فزاینده درآمد (توسعه و برابری اقتصادی و اجتماعی) سبک زندگی و تحصیلات، سکونت شهری و درآمد بر تعیین ارزشها مؤثر و متغیر «نسل» از سایر متغیرها مهمتر بوده است.
جدول (1) خلاصه پژوهشهای داخلی و خارجی
محقق/ محققان | سال | اهم یافتهها |
بذرافشان و طولابي نژاد | 1396 | نوسازي تغييرات زيادي در سبک زندگي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي خانوارهاي روستايي و گرايش آنها به سبک و زندگي شهري به وجود آورده است. |
میرزایی و باباصفری | 1394 | نوسازی نوع خاصی از تکثرگرایی دینی را در بین جوانان شهر و روستاهای سنندج به وجود آورده است. |
نازک تبار و همکاران | 1394 | یافتهها نشان داد که در نقاط شهری، بین نوسازی و کارکرد حمایتی- مراقبتی تفاوت معناداری وجود دارد و در نقاط روستایی بین این دو متغیّر تفاوت معنادار وجود ندارد؛ اما بین دو متغیّر نوسازی و کارکرد عاطفی در نقاط شهری و نقاط روستایی تفاوت معناداری دیده نشده است |
میرزایی و همکاران | 1393 | نوسازی با دینداری ارتباط معنادار و معکوس دارد؛ بدین ترتیب جوانانی که بیشتر از نوسازی متأثر بودهاند تعلق و پایبندی دینی کمتری دارند. |
حسنزاده و همکاران | 1393 | نتایج این پژوهش نشان داد که میزان نوگرایی دینی در بین جوانان یزد در حد متوسط رو به پایینی قرار دارد |
هاردی، اسکیبک و استوناسکی | 2020 | این پژوهش بر اساس نظریات رونالد اینگلهارت انجام شده است. نتایج حاکی از ادامه نقش نهادی دین در غرب و نهادینهسازی سریع و متعاقب آن نهادینهسازی مجدد دین در شرق بود. |
اینگلهارت و همکاران | 2017 | نتایج این مقاله نشان داد که تغییرات ارزشی با فاصله زمانی بسیار زیاد بین شروع شرایط مساعد برای آنها و تغییرات اجتماعی ایجاد شده در آنها رخ میدهد، |
توفن | 2011 | این مقاله دین پستمدرن را به عنوان نتیجهای مهم از فرایند عرفی شدن مورد بررسی قرار داده است. او بر آن است که دین پستمدرن نه فقط رجوع به گذشته پس از خستگی از منابع نظری و سیاسی لائیسیته نیست، بلکه شکلی پساسکولار از دین است که در آن عرفی شدن بهصورت فرایندی دوطرفه ظاهر میشود |
اینگلهارت و همکاران | 2003 | بر مبنای نتایج این پژوهش، بررسی ارزشهای جهانی هم تغییر فرهنگی گسترده و هم استمرار ارزشهای سنتی را نشان میدهد. همچنین به این نتیجه رسیدند که پیشبینی اصلی نظریه نوسازی مورد تائید میباشد و توسعه اقتصادی با تغییرات اصلی در ارزشها و عقاید مسلط همراه است. |
فلانگان و همکاران | 2000 | به این نتیجه رسیدند که تغییر در گرایشها و ارزشهای عامه مردم علت اصلی اصلاحات اخیر در ژاپن و کره است. همچنین به این نتیجه رسیدند که تغییر در محیط تکنولوژیکی مادی، درون یک مجموعه تغییر ارزشی جای دارد که سبب از بین رفتن قدرت اقتدار به واسطه تغییر گرایشهای مردم میشود. |
چارچوب نظری پژوهش
در نظریه اینگلهارت، مفهوم کانونی مدرنیزاسیون2 یا نوسازی این است که صنعتی شدن مجموعهای از نتایج اجتماعی و فرهنگی را به همراه دارد که موجب افزایش سطح تحصیلات و تغییر نقشهای جنسی میگردد. صنعتی شدن بر اغلب عناصر دیگر جامعه تأثیر میگذارد. طبق این نظریه، صنعتی شدن پیامدهای مختلفی از جمله در حوزه فرهنگی (تفاوت بین نسلی) داشته است. تغییر از جامعه ماقبل صنعتی به صنعتی سبب تغییراتی در تجربه افراد و دیدگاه آنان شده است. پیدایش جامعه فرا صنعتی، محرک پیدایش و گسترش دیدگاههای جهانی میگردد. افزایش تحصیلات رسمی افراد و تجارب شغلی آنها به افراد کمک میکند که استعدادهایشان را جهت تصمیمگیری مستقل افزایش دهند؛ بنابراین، پیدایش جامعه فرا صنعتی منجر به افزایش و تأکید بیشتر بر خود ابزاری میگردد. فرآیند مدرنیزاسیون باعث انتقال عمیق نگرشها، عقاید و رفتار که انتقال اجزای فرهنگی است، میشود (رحیمی، 1390: 38-37).
اینگلهارت معتقد است که ایده اصلی نظریه مدرنیزاسیون کلاسیک این است که توسعه اقتصادی و فناوری تمایل دارد تغییرات اجتماعی و سیاسی منسجم و تقریباً قابل پیشبینی باشد. نظریه نوسازی تکاملی موافق است، اما استدلال میکند که این تغییرات اجتماعی عمدتاً تحت تأثیر این واقعیت است که مدرنیزاسیون تغییرات ارزشی به وجود میآورد که باعث میشود مردم جوامع از نظر اقتصادی پیشرفته دارای انگیزههای متفاوت سیستماتیک و در نتیجه رفتاری متفاوت از افراد جوامع کمتر توسعه یافته باشند (اینگلهارت، 2018).
اینگلهارت معتقد است که دگرگونی فرهنگی، تدریجی است و آن بازتاب دگرگونی در تجربههای سازندهای است که به نسلهای مختلف شکل داده است. ازاینرو، ارزشها و هنجارهای سنتی در میان نسلهای گذشته وجود دارد و با این ارزش ها زندگی میکنند، در حالیکه گرایشهای و ارزشهای جدیدی در میان نسلهای جوانتر نفوذ داشته، با جانشین شدن نسلهای جوانتر به جای نسلهای بزرگتر، جهانبینی متداول در این جوامع دگرگون شده است (اینگلهارت، 1395: 1).
اینگلهارت معتقد است که جوامع صنعتی با نوعی دگرگونی ارزشی مواجه هست، یعنی گرایش نسبت به ارزشهای فرامادی تقویت گردیده و نسل جدید به ارزشهای فرامادی اولویت بیشتری میدهد. او در تبیین این دگرگونی ارزشی و نسلی به طراحی دو فرضیه پیشبینیکننده میپردازد که عبارتاند از:
1-فرضیه کمیابی که بنا بر آن اولویتهای فرد، بازتاب محیط اجتماعی - اقتصادی اوست. 2- فرضیه اجتماعی شدن که اصل را بر این قرار میدهد که ارزشهای اساسی فرد به شکل گسترده منعکسکننده شرایطی است که طی سالهای قبل از بلوغش فراهم شده است. نظریه دگرگونی ارزشی که دلالت بر جابهجایی اولویتهای مادی به سمت اولویتهای غیرمادی دارد را به توسعه اقتصادی جوامع ارتباط میدهد تا جایی که برای تأثیر نهادهای فرهنگی در این دگرگونی چندان وزنی قائل نیست. جوانان بهمراتب بیشتر از بزرگترها برخواستههای فرامادی تأکید میورزند و تحلیل گروههای سنی مبین این است که این موضوع به مراتب بیشتر بازتاب دگرگونی نسلها تا انعکاس سالخوردگی است (آزادارمکی، 1383: 34).
از نظر اینگلهارت، چرخه زندگی (اینکه هر گروه سنی بنا به اقتضائات روانشناختی آن دوران ارزشهای گوناگونی دارد و افراد با وارد شدن به آن دوران، آن ارزشها را به خود میگیرند) تأثیر اساسی روی تفاوت ارزشها ندارد بلکه یکی از مؤلفههای اصلی دگرگونی ارزشی جایگزینی نسلی است، یعنی نسلی که بعد از جنگ جهانی دوم دوران بلوغ خود را میگذراند، در اثر توسعه و تحولات اقتصادی، دورانی از ثبات اقتصادی و وفور کالاهای مادی را تجربه نمود و بنابراین ارزشهای غیرمادی برای آنها اولویت بیشتری پیدا کرد. اینگلهارت تأثیر نهادهای فرهنگی را در این دگرگونی چندان زیاد نمیبیند (اینگلهارت، 1395: 115). رونالد اینگلهارت معتقد است که تغییر ارزشی، روندی است که از نسلی به نسل دیگر رخ میدهد، نه به طور مداوم از سالی به سال دیگر (یوسفی، 1383: 22).
دینداری |
مدیریت بدن |
سبک زندگی |
نگرش به نوسازی |
نحوه گدراندن اوقات فراغت |
ذائقه موسیقایی |
مدل مفهومی تحقیق
روششناسی تحقیق
روش تحقیق از نوع پیمایش مقطعی میباشد چون فقط در مقطعی از سال 1395 انجام شده است. پیمایش یکی از روشهای گردآوری تنظیم و تحلیل دادههاست. مشخصه پیمایش، مجموعه ساختماند یا منظمی از دادهها است. از لحاظ نظری میتوان گفت که پیمایش نقاط قوت بشماری نسبت به سایر روشها دارد که میتوان به وسعت جامعه آماری، عدم وجود سوگیری ارزشی در صورت به اجر درآمدن توسط محقق، دقت نتایج، سرعت اجرا، قابلیت اتکای نتایج، امکانپذیری بررسی روایی و پایایی و با توجه به این نقاط قوت که به صورت مختصر اشاره نمودهایم، از روش پیمایش استفاده شده است تا به نتایج و یافتههای موثقتر و قابلاتکا و قابلاعتمادتری دست پیدا شود (دواس، 1389: 19-13). جامعه آماري این تحقیق شامل کلیه جوانان 18 تا 35 سال ساکن در شهر پلدختر (اعم از زن و مرد) میباشد که شمار آنها بر اساس سرشماری برابر با 30184 نفر است. در این تحقیق حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 380 نفر انتخاب گردید. در این تحقیق با توجه گسترده بودن حجم نمونه برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای استفاده شد. در ابتدا شهر پلدختر به سه بخش 1- کوی بسیجیان، 2- کوی شهرداری و 3- کوی پاسداران تقسیم شد. با توجه به شناخت محقق از همگن بودن افراد در این سه بخش، لذا حجم نمونه به سه قسمت مساوی تقسیم گردید و به هر ناحیه 127 نفر اختصاص داده شد. در مرحله بعد به هر بخش مراجعه کرده و با لیست کردن کوچههای هر بخش حجم نمونه مورد نظر را به تعداد کوچهها با حجم مساوی تقسیم کرده و درنهایت با مراجعه به درب منازل و ارائه پرسشنامه و درخواست برای همکاری، روز بعد به جمعآوری پرسشنامه مبادرت شد؛ و بدین ترتیب دادهها گرداوری شد. دادههای پژوهش با استفاده از نرمافزار spss نسخه 22 پردازش، توصیف و تحلیل شدهاند؛ و به منظور سنجش پایایی پرسشنامه برای تعیین قدرت تبیینکنندگی گویه ها از آلفای کرونباخ استفاده شده است و همه شاخصها از آلفای بالای 65/0 برخوردار هستند.
جدول شماره (1): نتایج پایایی
متغیر | مقدار آلفا در پیش آزمون | مقدار آلفا در پس آزمون |
نگرش به نوسازی | 71/0 | 83/0 |
مدیریت بدن | 68/0 | 70/0 |
سبک موسیقایی | 75/0 | 77/0 |
دینداری | 80/0 | 76/0 |
اوقات فراغت | 67/0 | 72/0 |
یافتههای تحقیق
جدول زیر به توصیف متغیرهای زمینهای پژوهش مربوط است. همانطور که در جدول زیر مشاهده میشود در جنسیت تعداد مردان 209 نفر معادل 0/55 درصد و فراوانی زنان 171 نفر معادل 0/45 درصد بوده است. در از نظر میزان تحصیلات 34 نفر دپیلم، 114 نفر کاردانی، 173 نفر کارشناسی و 56 نفر کارشناسی قرار داشتهاند. از نظر وضعیتی شغلی، اکثریت بیکار و از نظر درآمد اکثریت درآمدی زیر 500 هزار داشتهاند.
جدول شماره (2) ویژگیهای توصیفی نمونه
متغیر | طبقات | فراوانی | درصد |
جنسیت | مرد | 209 | 0/55% |
زن | 171 | 0/45% | |
| دیپلم | 34 | 0/9% |
کاردانی | 114 | 9/29% | |
مقطع تحصیلی
وضعیت شغلی | کارشناسی | 173 | 5/45% |
کارشناسی ارشد | 56 | 8/14% | |
بیکار | 245 | 6/64% | |
| شاغل | 135 | 4/35% |
کمتر از 500 هزار | 177 | 6/46% | |
500 هزار تا یک میلیون | 87 | 0/23% | |
میزان درآمد ماهیانه | یک میلیون تا دو میلیون | 81 | 2/21% |
| دو میلیون تا دو میلیون و پانصد | 16 | 2/4% |
| بیش از دو میلیون و پانصد | 16 | 2/4% |
جدول زیر توصیف متغیر مستقل پژوهش میباشد. شاخص نگرش نوسازی بین 23-تا 100 میباشد. دامنه بین دو عدد را به سه تقسیم نموده و سه گروه نگرش منفی، نگرش بینابین و نگرش مثبت ساخته شد. همانطور که جدول شماره 4-4-1- نشان میدهد؛ 3/1 درصد نگرش منفی به نوسازی داشته، حدود 58 درصد نگرش بینابین و 5/32 درصد نیز نگرش مثبتی به نوسازی دارند. 5/8 درصد نیز پاسخ نداده هستند.
جدول شماره (3) توصیف متغیر مستقل
متغیر | طبقات | فراوانی | درصد |
نگرش به نوسازی | نگرش منقی | 5 | 3/1% |
بینابین | 219 | 7/57% | |
نگرش مثبت | 123 | 5/32% | |
بی پاسخ | 32 | 5/8% |
همانطور که جدول زیر نشان میدهد؛ 6/18 درصد پاسخگوها اعلام کردهاند که نحوه گذران اوقات فراغتشان کمتر مدرن است. درحالی که 9/56 درصد اعلام نمودهاند که نحوه گذران اوقات فراغتشان مدرن متوسط و 6/24 درصد نیز گفتهاند که نحوه گذران اوقات فراغتشان کاملاً مدرن است. با توجه به جدول زیر، 36 درصد افراد مورد بررسی اعلام نمودهاند که میزان دینداریشان کم، 5753 درصد متوسط و 3/10 درصد نیز اعلام کردهاند که میزان دینداریشان زیاد است. یافتههای این جدول حاکی از آن است که میزان دینداری به طور کلی متوسط روبه پایین است. با توجه جدول زیر، 4/19 درصد افراد مورد بررسی اعلام نمودهاند که به مقدار کمی از موسیقی استفاده میکنند. 1/44 درصد نیز به طور متوسط و 5/36 درصد نیز اعلام کردهاند که به میزان زیادی از موسیقی استفاده میکنند. به طور کلی یافتههای این جدول حاکی از آن است که میزان استفاده از موسیقی در جامعه مورد بررسی متوسط روبه بالا است. با توجه جدول زیر، 9/22 درصد افراد مورد بررسی اعلام نمودهاند که میزان مدرن بودن مدیریت بدنشان ضعیف، 1/44 درصد نیز متوسط و 9/32 درصد نیز اعلام کردهاند که میزان مدرن بودن مدیریت بدشان قوی است. به طور کلی یافتههای این جدول حاکی از آن است که میزان مدیریت بدنشان، متوسط روبه بالا است.
جدول شماره (4) توصیف متغیرهای وابسته
متغیر | طبقات | درصد |
اوقات فراغت | کمتر مدرن | 6/18% |
بینابین | 9/56% | |
مدرن | 5/24% | |
دینداری | کم | 0/36% |
متوسط | 7/53% | |
زیاد | 3/10% | |
استفاده از موسیقی | کم | 4/19% |
متوسط | 1/44% | |
زیاد | 5/36% | |
مدیریت بدن | ضعیف | 9/22% |
متوسط | 1/44% | |
قوی | 9/32% |
آزمون فرضیات
فرضیه 1: به نظر میرسد بین نگرش به نوسازی و مدیریت بدن در بین جوانان شهر پلدختر رابطه معناداری وجود دارد.
برای بررسی میزان تأثیر متغیر مستقل شبکههای مجازی بر متغیر وابسته هویت قومی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. جدول زیر نتایج مربوط به ضریب همبستگی پیرسون رابطه بین نگرش به نوسازی و مدیریت بدن را در بین جوانان شهر پلدختر نشان میدهد. همانطور که از جدول زیر مشاهده میشود بین نگرش به نوسازی و مدیریت بدن در بین جوانان شهر پلدختر رابطه مثبت معناداری وجود دارد. با توجه به اینکه سطح معناداری به دست آمده در جدول همبستگی کمتر از سطح معناداری 01/0 میباشد و همبستگی مشاهده شده در این تحقیق 224/0 میتوان گفت که فرضیه این تحقیق که دلالت بر رابطه بین نگرش به نوسازی و مدیریت بدن در بین جوانان شهر پلدختر دارد تائید میگردد. به عبارتی هرچه نگرش به نوسازی مثبتتر باشد، وضعیت مدیریت بدن و بازاندیشی نسبت به مدیریت بدن افزایش پیدا میکند.
جدول شماره (5) رابطه بین نگرش به نوسازی و مدیریت بدن
متغیر وابسته | متغیر مستقل (نگرش به نوسازی) | نتیجه | |
مقدار همبستگی | سطح معناداری | ||
مدیریت بدن | 224/0 | 000/0 | تائید فرضیه |
فرضیه 2: به نظر میرسد بین نگرش به نوسازی و میزان دینداری در بین جوانان شهر پلدختر رابطه معناداری وجود دارد.
برای بررسی میزان تأثیر متغیر مستقل شبکههای مجازی بر متغیر وابسته هویت قومی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج مربوط به آزمون ضریب همبستگی پیرسون مربوط به رابطه بین نگرش به نوسازی و دینداری در بین جوانان شهر پلدختر نشان می¬دهد که بین نگرش به نوسازی و دینداری در بین جوانان شهر پلدختر رابطه منفی معناداری وجود دارد. با توجه به اینکه سطح معناداری به دست آمده در جدول همبستگی کمتر از سطح معناداری 01/0 میباشد و همبستگی مشاهده شده در این تحقیق 316/0 میتوان گفت که فرضیه این تحقیق که دلالت بر رابطه بین نگرش به نوسازی و دینداری در بین جوانان شهر پلدختر دارد تائید میگردد.
جدول شماره (6) رابطه بین نگرش به نوسازی و میزان دینداری
متغیر وابسته | متغیر مستقل (نگرش به نوسازی) | نتیجه | |
مقدار همبستگی | سطح معناداری | ||
دینداری | 316/0- | 000/0 | تائید فرضیه |
فرضیه 3: به نظر میرسد بین نگرش به نوسازی و ذائقه موسیقایی جوانان شهر پلدختر رابطه معناداری وجود دارد.
برای بررسی میزان تأثیر متغیر مستقل شبکههای مجازی بر متغیر وابسته هویت قومی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. جدول زیر نتایج مربوط به آزمون ضریب همبستگی پیرسون بین نگرش به نوسازی و ذائقه موسیقی در بین جوانان شهر پلدختر را نشان میدهد. همانطور که از جدول زیر پیداست بین نگرش به نوسازی و ذائقه موسیقایی در بین جوانان شهر پلدختر رابطه مثبت معناداری وجود دارد. با توجه به اینکه سطح معناداری به دست آمده در جدول همبستگی کمتر از سطح معناداری 01/0 میباشد و همبستگی مشاهده شده در این تحقیق 288/0 میتوان گفت که فرضیه این تحقیق که دلالت بر رابطه بین نگرش به نوسازی و ذائقه موسیقایی در بین جوانان شهر پلدختر دارد تائید میگردد. به عبارتی هرچه نگرش به نوسازی مثبتتر باشد، ذائقه موسیقایی نیز مدرنتر میشود.
جدول شماره (7) رابطه بین نگرش به نوسازی و ذائقه موسیقایی
متغیر وابسته | متغیر مستقل (نگرش به نوسازی) | نتیجه | |
مقدار همبستگی | سطح معناداری | ||
ذائقه موسیقایی | 288/0 | 000/0 | تائید فرضیه |
فرضیه 4: به نظر میرسد بین نگرش به نوسازی و نحوه گذراندن اوقات فراغت جوانان شهر پلدختر رابطه معناداری وجود دارد.
برای بررسی میزان تأثیر متغیر مستقل شبکههای مجازی بر متغیر وابسته هویت قومی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. جدول شماره زیر نتایج مربوط به ضریب همبستگی پیرسون بین نگرش به نوسازی و نحوه گذراندن اوقات فراغت در بین جوانان شهر پلدختر را نشان میدهد. همانطور که از جدول زیر پیداست بین نگرش به نوسازی و نحوه گذران اوقات فراغت در بین جوانان شهر پلدختر رابطهای معناداری وجود دارد و جهت همبستگی مثبت میباشد و میزان همبستگی برابر با 245/0 میباشد. بر این اساس میتوان گفت که نگرش مثبت نسبت به نوسازی، باعث افزایش گرایش به اوقات فراغت مدرن میشود.
جدول شماره (8) رابطه بین نگرش به نوسازی و نحوه گذراندن اوقات فراغت
متغیر وابسته | متغیر مستقل (نگرش به نوسازی) | نتیجه | |
مقدار همبستگی | سطح معناداری | ||
نحوه گذراندن اوقات فراغت | 245/0 | 000/0 | تائید فرضیه |
بحث و نتیجهگیری
تحولات و دگرگونیهای اجتماعی، گروههای اجتماعی را به تناسب قابلیتها و ظرفیتهای محیطی آن تحت تأثیر قرار میدهند. هر گروه اجتماعی در شرایط خاص هر جامعه از جایگاه، منزلت و توان مشخصی برای واکنش به تغییرات و تطابق خود با وضعیت جدید برخوردار است. کشورهای مختلف با توجه به ساختار سیاسی، مناسبات اجتماعی، پیشینه فرهنگی خود، میزان قوت یا ضعف در مواجهه با مدرنیسم داشتهاند. برخی از کشورها کاملاً از پیشینه خود گسسته و الگوی غربی را به عنوان شیوه زندگی خود برگزیدهاند، برخی بر سنتها و فرهنگ بومی خود پافشاری نموده و بر موازین سنتی و فرهنگی خود استوار ماندهاند و برخی هم راه میانه را اتخاذ نمودهاند که در آن به دو شیوه عمل نمودهاند، مدرن کردن نهاد و دیگر عوامل سنتی و به استخدام عوامل سنتی در آوردن عناصر مدرن.
یافتهها حاکی از آن بود که 3/1 درصد از افراد مورد بررسی نگرش منفی به نوسازی داشته، حدود 58 درصد نگرش بینابین و 5/32 درصد نیز نگرش مثبتی به نوسازی داشتهاند. 6/18 درصد پاسخگوها اعلام کردهاند که نحوه گذران اوقات فراغتشان کمتر مدرن است. درحالی که 9/56 درصد اعلام نمودهاند که نحوه گذران اوقات فراغتشان مدرن متوسط و 6/24 درصد نیز گفتهاند که نحوه گذران اوقات فراغتشان کاملاً مدرن است. شاخص دینداری نیز حاکی از آن است که 35 درصد افراد مورد بررسی میزان دینداریشان کم است. به طور کلی وضعیت این شاخص در بین مشارکتکنندگان، متوسط روبه پایین است. در رابطه با شاخص موسیقی؛ وضعیت استفاده از موسیقی متوسط روبه بالا است. به گونهای که 54 درصد افراد مورد بررسی متوسط و 26 درصد نیز به طور زیاد موسیقی گوش میدهند. جوانان ساکن در پلدختر موسیقیهای محلی و پاپ ایرانی بیش از سایر انواع سبکها گوش میدهند. در ارتباط با شاخص مدیریت بدن؛ وضعیت کلی متوسط روبه بالا است؛ یعنی 48 درصد افراد از معرفهای مورد نظر به صورت متوسط و 28 درصد نیز به صورت زیاد استفاده میکنند. آنچه در این بین در شهر پلدختر بیشتر استفاده میشود ابتدا آرایش بدن و سپس آرایش صورت است. در مجموع با توجه به این یافتهها میتوان گفت جامعه مورد نظر جامعهای بینابین است که در حال گذار از سنت به جامعه صنعتی است. لذا در بعضی ابعاد نگاه سنتی به امور دارد و در ابعاد دیگر دیدگاهی مدرن؛ که با یافتههای پژوهش بذرافشان و طولابي نژاد (1396)، میرزایی و باباصفری (1394) و میرزایی و همکاران (1393) همراستا میباشد و همچنین همراستا با نظریات اینگلهارت میباشد که معتقد است که دگرگونی فرهنگی، تدریجی است و این تغییرات در سبک زندگی و نگرش به نوسازی به تدریج ظهور میکند. همچنین با توجه به پایین بودن سطح دینداری و گرایش زیاد و رو به متوسط نسبت به نوسازی میتوان گفت که گرایشها و ارزشهای جدیدی در میان نسلهای جوانتر نفوذ داشته، با جانشین شدن نسلهای جوانتر به جای نسلهای بزرگتر، جهانبینی متداول در این جوامع دگرگون شده است.
در رابطه با یافتههای استنباطی و آزمون فرضیههای تحقیق، رابطه بین نگرش به نوسازی و متغیرهای مدیریت بدن، دینداری، سبک موسیقایی و اوقات فراغت مورد حمایت دادههای تجربی قرار گرفت. این به آن معناست که مشارکتکنندگان مورد بررسی هرچقدر نگرش مثبتتری نسبت به نوسازی و توسعه داشته باشند، بدن خود را بیشتر مدیریت کرده و از موسیقی مدرن نیز بیشتر استفاده میکنند و تمایل بیشتری به اوقات فراغت مدرن از خود نشان دادهاند. در رابطه با دینداری یافتهها حاکی از آن است که رابطه منفیای بین دو متغیر دینداری و نگرش به نوسازی وجود دارد. به این معنا که مشارکتکنندگان به میزان نگرش مثبت به نو شدن جامعه از میزان دینداریشان کاسته میشود؛ یعنی نوسازی جامعه را این دنیاییتر بار میآورد. بر این اساس و با توجه به نظریه اینگلهارت میتوان گفت که فرآیند مدرنیزاسیون باعث انتقال عمیق نگرشها، عقاید و رفتار که انتقال اجزای فرهنگی است، شده است اگرچه سطح آن نسبتاً متوسط میباشد. از سوی دیگر وفق نظر اینگلهارت این تغییرات در حوزه ارزشی و گرایشی در حال انجام میباشد و سرعت آن در سطح متوسط رو به بالا قرار میگیرد. پس ادعایی اینگلهارت در مورد نوسازی بر اساس یافتههای این پژوهش مورد تائید قرار میگیرد و نظریات استنباطی پژوهش همراستا با نظریه اینگلهارت میباشد.
یافتههای این پژوهش نشاندهنده تغییرات اجتماعی گستردهای است که مشارکتکنندگان موردمطالعه تجربه کردهاند. یافتههای تحقیقات حاکی از آن است که گرایش نسبت به سبک زندگی مورد بازاندیشی قرار گرفته است و این جوانان تمایل بیشتری نسبت به سبک زندگی مدرن دارند و حضور امر دین و گرایش به دینداری در بین این جوانان در حال کاهش میباشد.
با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که فرایند نوسازی تاکنون، لزوماً «چیستی» دین را متحول نکرده است؛ اما به نظر میرسد در شرایط فعلی فرایند روبه رشد نوسازی توانسته است منجر به تغییرات گستردهای در زیست جهان های دینی شود. تغییراتی که در ابعادی از دینداری و سبکهای دینداری، میتوان از آن به «افول» و تغییر در «چگونگی» دینداری نام برد یا میتوان آن را تحت عنوان خردگرایی دینی توصیف کرد. بر این اساس میتوان گفت سبک زندگی و بررسی ماهیت برنامه فراغتی جوانان حاکی از آن است که شرایط جامعه در حال گذار به وضعت مدرنتری است که بازاندیشی بیشتری در ذائقه موسیقایی، اوقات فراغت و مدیریت بدن در حال انجام میباشد و کنشگری بیشتری در این حوزهها در حال انجام است که باید برنامه ریزان و سیاستگذاران به تبع آن بازاندیشیها، بازاندیشی در سیاستها و برنامهها انجام دهند تا میزان موفقیت این برنامهها افزایش پیدا کند. با توجه به یافته¬های پژوهش در زمینه سیاستگذاران میتوانند از این یافتهها استفاده کرده و آنها را جهت مدیریت کانالیزه کردن تغییرات اجتماعی و فرهنگی به کار بندند. همچنین پیشنهاد میشود متصدیان و برنامه ریزان فرایند توسعه به اهمیت باورها، ارزشها، ابزار زندگی و سبک زندگی جوانان توجه کافی داشته باشند
منابع
- آزادارمکی، تقی (1383). جامعهشناسی تغییرات فرهنگی در ایران، تهران: انتشارات آن.
- ازکیا، مصطفی و غفاري، غلامرضا (1387). جامعه شناسی توسعه، چاپ هفتم، تهران: انتشارات کیهان.
- اینلگهارت، رونالد (1395). تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی، ترجمه مریم وتر، تهران: انتشارات کویر.
- بذرافشان و طولابي نژاد (1396). بررسي آثار نوسازي بر تغيير و تحولات سبک زندگي خانوارهاي روستايي بخش مرکزي شهرستان پلدختر، جغرافیا و توسعه، 15(46): 78-61.
- بودریار، ژان (1389) جامعه مصرفی، ترجمه: پیروز ایزدی، تهران، نشر ثالث.
- رحیمی، محمد (1390). «عوامل اجتماعی مؤثر بر شکاف بین نسلی (مطالعه موردی شهر خلخال)،» فصلنامه مطالعات جامعه شناختی ایران، سال اول. شماره سوم، صص. 98-79.
- حسنزاده، دهقان، یاراحمدی، محمدهادی و صالحی، عصمت (1393). بررسی وضعیت نوگرایی دینی در بین جوانان شهر یزد، جامعه شناسی کاربردی، 25(3): 196-181.
- گیدنز، آنتونی (1388) تجدد و تشخص، جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمه: ناصر موفقیان، تهران، نشر نی.
- میرزایی، جسین و باباصفری، نافع (1394). بررسي رابطه ي نوسازي و تکثرگرايي ديني در بين جوانان شهر و روستاهاي سنندج، مطالعات جامعه شناختي (نامه علوم اجتماعي)، 22(1): 129-103.
- میرزایی، جسین، شریعتی، سارا و باباصفری، نافع (1393). بررسی رابطۀ نوسازی و تغییر نگرشها و رفتارهای دینیِ جوانانِ شهر و روستاهای سنندج، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، 3(4): 637-603.
- نازک تبار، حسین، ملانیا، شهرام و حسینی، زهرا (1394). «تحلیلی بر نوسازی و کارکرد خانواده در استان مازندران، مجله مطالعات زن و خانواده، 3(2): 149-121.
- یوسفی، نریمان (1383). شکاف بین نسل ها، بررسی نظری و تجربی، تهران: پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی.
- Apter. David. E (1987); Rethinking development; London, sage.
- Alpermann, B. (2016). Fukuyama and the Chinese middle class: modernization theory 1.5. Journal of Chinese Governance, 1(3), 441-456.
- Flanagan, S. C., & Lee, A. R. (2000). Value change and democratic reform in Japan and Korea. Comparative Political Studies, 33(5), 626-659.
- Hardy, M., Skirbekk, V., & Stonawski, M. (2020). The Religiously Unaffiliated in Germany, 1949–2013: Contrasting Patterns of Social Change in East and West. The Sociological Quarterly, 61(2), 254-286.
- Inglehart, R (2018). Cultural Evolution, People’s Motivations are Changing, and Reshaping the World. Cambridge University Press
- Inglehart, R. F., Ponarin, E., & Inglehart, R. C. (2017). Cultural change, slow and fast: The distinctive trajectory of norms governing gender equality and sexual orientation. Social Forces, 95(4), 1313-1340.
- .Inglehart, R., Welzel, C& Klingemann, H. D. (2003). Human development as a theory of social change: a cross-cultural perspective. European Journal of Political Science, 42(3), 341-379.
- Lin, X. (2017). Single male rural-urban migrant workers and the negotiation of masculinity in China. In East Asian Men (pp. 13-30). Palgrave Macmillan, London.
- Moore Jr, B. (2016). Injustice: The Social Bases of Obedience and Revolt: The Social Bases of Obedience and Revolt. Routledge.
- Stockemer, D., & Sundström, A. (2016). Modernization theory: how to measure and operationalize it when gauging variation in women’s representation?. Social Indicators Research, 125(2), 695-712.
- Tofan, I. A. (2011). Secularization and Religious Pluralism Towards a Genealogy of Public Space. European Journal of Science and Theology, 7(2), 5-15.
[1] - Brington moore
[2] - modernization