بررسی تغییرات پراکنش ارتفاعی گونه ممرز تحت تاثیر تغییر اقلیم آینده در شمال ایران
محورهای موضوعی : جنگلداریمهدیه خلعتبری لیماکی 1 , مجید اسحق نیموری 2 , جلیلی علوی 3 , اسداله متاجی 4 , فرید کاظم نژاد 5
1 - دانشجوی دکتری رشته جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، واحد چالوس، دانشگاه آزاد اسلامی، چالوس، مازندران، ایران.
2 - استادیار گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، واحد چالوس، دانشگاه آزاد اسلامی، چالوس، مازندران، ایران.
3 - دانشیار گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
4 - استاد گروه علوم محیط زیست و جنگل، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
5 - استادیار گروه مهندسی منابع طبیعی، دانشکده منابع طبیعی، واحد چالوس، دانشگاه آزاد اسلامی، چالوس، مازندران، ایران.
کلید واژه: ممرز, مدل پراکنش گونهای, مطلوبیت رویشگاه, جنگلهای کوهستانی, جنگلهای هیرکانی,
چکیده مقاله :
اگرچه نگرانیهایی در مورد تاثیر تغییر اقلیم بر روی جنگلها وجود دارد، اما اثر تغییرات اقلیمی آینده بر گونههای درختان در جنگلهای هیرکانی کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. تاثیر تغییر اقلیم بر پراکنش گونهها معمولا منجر به جابهجایی گونهها به ارتفاعات و عرضهای جغرافیایی بالاتر میشود. گونه ممرز (Carpinus betulus) فراوانترین گونه درختی در جنگلهای هیرکانی است که در بخش زیادی از شمال ایران پراکنش دارد. در این مطالعه، تاثیر تغییر اقلیم بر تغییر ارتفاع از سطح دریای گونه ممرز با استفاده از مدلهای پراکنش گونهای برای حال حاضر، سالهای 2050 و 2070 میلادی تحت سناریوهای مختلف تغییر اقلیمی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش بهمنظور ارزیابی عملکرد مدلهای پراکنش گونهای از آمارههای مختلف شامل Sensitivity ،KAPPA ،AUC ،TSS و Specificity استفاده شد. بر اساس معیارهای ارزیابی مدل، مدل جنگل تصادفی کارایی بالاتری نسبت به سایر مدلها در پراکنش گونه ممرز در شمال ایران داشت. پیشبینی آینده مدلهای پراکنش گونهای نشان داد تغییرات آبوهوایی تاثیر منفی در پراکنش ممرز خواهد داشت که باعث کاهش چشمگیر مناطق دارای پتانسیل حضور این گونه تحت سناریوهای RCP2.6 (خوشبینانهترین سناریو) و RCP8.5 (بدبینانهترین سناریو) در سالهای 2050 و 2070 میلادی خواهد شد. نتایج نشان داد گونه ممرز در حال حاضر بیشترین پتانسیل حضور تا ارتفاع 1000 متر از سطح دریا را دارد ولی تا ارتفاع 2500 متر هم گسترش دارد و با تغییر اقلیم بیشترین پتانسیل حضور را در ارتفاع بیشتر از 1000 متر از سطح دریا خواهد داشت. اگرچه مکانیزمهای بسیار پیچیدهای پراکنش گونههای درختی در مناطق کوهستانی را توجیه میکند، اما اقلیم یکی از مهمترین این مکانیزمها است و نتایج این پژوهش میتواند معیاری برای برنامهریزی آینده در جنگلهای هیرکانی باشد.
Although there are concerns about the impact of climate change on forests, the impact of future climate change on tree species in the Hyrcanian forests has been less studied. The effect of climate change on the distribution of species usually leads to the movement of species to higher altitudes and latitudes. Hornbeam is the most abundant tree species in the Hyrcanian forests, which is distributed in a large part of northern Iran. In this study, the effect of climate change on the change of hornbeam species height using species distribution models are currently being studied under different climate change scenarios for 2050 and 2070. In this study, various statistics including TSS, AUC, KAPPA, Sensitivity and Specificity were used to evaluate the performance of species distribution models. According to the model evaluation criteria, the random forest model had a higher efficiency than other models in the distribution of hornbeam in northern Iran. The future prediction of species distribution models showed that climate change will have a negative impact on the distribution of hornbeam, which will significantly reduce the areas with the potential for the presence of this species under RCP2.6 and RCP8.5 in 2050 and 2070. The results showed that the hornbeam species currently has the greatest potential for presence up to an altitude of 1000m, but also expands to an altitude of 2500m and with climate change will have the greatest potential for presence at an altitude of more than 1000m. Although very complex mechanisms justify the distribution of tree species in mountainous areas, climate is one of the most important of these mechanisms and the results of this study can be a criterion for future planning in Hyrcanian forests.
_||_