امکان سنجی شناسایی حق انسان بر نفس به موجب قاعده سلطنت(تسلیط)
محورهای موضوعی : جامع الفقهیهحجت الله رحمانی نیا 1 , ابوالحـسن مجتهدسلیمانی 2
1 - دانشجوی دکتری فقه و حقوق خصوصی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
2 - استادیار حقوق خصوصی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
کلید واژه: تسلیط, حق انسان بر نفس, سلطنت مطلق, قیاس, ولایت,
چکیده مقاله :
یکی از قواعد مسلم و مهم فقهی، قاعده سلطنت(تسلیط) است. به موجب این قاعده، انسان نسبت به مایملک خود، سلطه و در نتیجه، حق تصرف دارد. موضوعی که در این ارتباط مطرح و موجب اختلاف میان فقها و نیز حقوقدانان شده، امکان شناسایی حق انسان بر نفس به موجب قاعده سلطنت است. سوال مشخص در این راستا این است که آیا می توان حق انسان بر نفسش را به موجب قاعده سلطنت(تسلیط) توجیه و تبیین کرد یا اینکه باید در پی ارائه رویکرد دیگری بود؟ نتایج حاصل از تحلیل این موضوع در نوشتار حاضر، این است که استنتاج سلطنت بر اعضا از طریق قیاس اولویت سلطنت انسان نسبت به مالش صحیح به نظر نمیرسد زیرا که سلطنت ما نسبت به اموالمان مطلق نیست تا بتوانیم از آن به طریق قیاس اولویت به این نتیجه برسیم که ما بر اعضای بدنمان سلطنت داریم. همچنین تفویض امور مؤمن به خود او را هم نمیتوان دلیلی بر سلطنت انسان نسبت به اعضایش دانست. زیرا تفویض امور مؤمن به خود او فقط در امور غیرمرتبط با دماء بوده و شامل مسائل سیاسی و اجتماعی میشود و این موضوع وارد در دایره مسائل حساس که رویهی شرع بر احتیاط بیش از حد در آنهاست نمیشود. در مقابل، تمسک به قاعده و نظریه ولایت، به نظر می رسد بهتر می تواند تببین کننده حق انسان بر نفس باشد.
One of the indisputable and important rules of jurisprudence is the rule of Domination. According to this rule, man has dominion over his property and, consequently, the right to possess. The issue that has been raised in this regard and has caused controversy among jurists as well as jurists is the possibility of recognizing the human right to the body based on the rule of Domination. The specific question in this regard is whether the human right to one's body can be justified on the basis of the rule of Domination or whether another approach should be sought? The results of the analysis of this issue in the present paper are that the inference of kingship over the organs of the body, by analogy with the priority of human kingship over rubbing, does not seem correct because our kingship over property is not absolute so that we can By analogy of priority, let us conclude that we have dominion over the organs of the body. Also, the delegation of human affairs to him can not be considered as a reason for man's dominion over his body parts, because the delegation of human affairs to him is only in matters not related to body (blood) and includes political and social issues. It does not enter into the circle of sensitive issues in which the Shari'a procedure is based on excessive precaution. On the contrary, reliance on the rule and theory of guardianship seems to be a better explanation of the human right to his body.
منابع
_||_