توجیه نهاد وکیل ثابتالوکاله در حقوق ایران
محورهای موضوعی : تحقیقات حقوق خصوصی و کیفری
1 - مربی گروه حقوق خصوصی، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران. (نویسندۀ مسئول): esfandiari_ahmad@yahoo.com
2 - استادیار گروه حقوق خصوصی، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. dr.alizare@gmail.com
کلید واژه: موکّل, عزل, وکالت, وکیل, ثالث, مراجع عمومی,
چکیده مقاله :
برخی اسناد تاریخی دورۀ اسلامی و قوانین موضوعۀ ایران در مواد متعددی، اصطلاح وکیل ثابتالوکاله یا وکلای ثابتالوکاله را به کار برده است. مسئلۀ این تحقیق، شناسایی مفهوم، مبانی و کارکردهای گوناگون این نهاد حقوقی بر اساس دیدگاههای فقهی و حقوقی است که بیانگر آثار اقدامات وکیل پس از تحدید اختیار یا عزل اعلام نشدۀ او از سوی موکّل در برابر وکیل، ثالث و مراجع عمومی است در انجام موضوع وکالت می باشد. هدف این تحقیق، تبیین جایگاه و مبانی نهاد وکیل ثابتالوکاله در نظام حقوقی ایران می باشد. قلمرو نهاد مذکور نه تنها از رابطۀ موکّل با وکیل، فراتر رفته بلکه به روابط او با اشخاص ثالث ذینفع و مراجع عمومی درگیر در انجام موضوع وکالت نیز گسترش یافته است به طوری که آثار اقدامات وکیل قبل از اعلام تحدید اختیار یا عزل، برغم زوال جزئی یا کلی رابطۀ وکالت، دامنگیر موکّل می شود. چنین مفهومی به ترکیب وصفی وکالت ثابت در توصیف اعمال حقوقی وکیل قبل از اطلاع از خبر عزل خود، در برخی روایات و کتابهای فقهی، نزدیک می شود. این وضعیت را می توان بر دو مبنای کلی ضمان ناشی از تقصیر، تسبیب، غرور و لاحرج و لاضرر از یک سو و اصاله ظهور و اصاله الصحه از سوی دیگر، توجیه نمود. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی، صورت می پذیرد.