تدوین مدل ساختاری نقش سواد رسانه بر ارزشهای فردی با میانجیگری انعطافپذیری شناختی زنان شهر تهران
محورهای موضوعی : مدیریت رسانهمحبوبه موسیوند 1 , حمیده حسین زاده 2 , سمانه رشتبر 3 , رعنا محمدزاده 4
1 - استادیار، گروه مطالعات اجتماعی و توسعه، عضو هیات علمی پژوهشکده زنان دانشگاه
2 - کارشناس ارشد مطالعات زنان، دانشکده علوم اجتماعی و اقتصاد، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران
3 - کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران
4 - دانشجوی کارشناسی ارشد نقاشی، دانشگاه هنر، تهران، ایران
کلید واژه: سواد رسانه, انعطافپذیری شناختی, رسانه, ارزشهای فردی,
چکیده مقاله :
این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری نقش سواد رسانه بر ارزشهای فردی با میانجیگری انعطافپذیری شناختی صورت پذیرفت و به لحاظ هدف کاربردی - توسعهای و از نظر نحوه گردآوری دادهها، توصیفی - پیمایشی میباشد. جامعه آماری پژوهش زنان شهر تهران است که در این تحقیق برای انتخاب حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده است و تعداد 107 نفر به روش تصادفی ساده با توجه به جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه الگوی (تامن، 1995)، ارزشهای فردی شوارتز، انعطافپذیری شناختی دنیس استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل دادهها نرمافزارهای SPSS و SmartPLS3 به کار برده شدهاند. نتایج پژوهش نشان داد سواد رسانه بر ارزشهای فردی زنان شهر تهران با شدت اثرگذاری برابر با 0.228 و انعطافپذیری شناختی بر ارزشهای فردی زنان شهر تهران با شدت اثرگذاری برابر با 0.505 تأثیرگذار بوده است، اما نقش سواد رسانه بر میزان انعطافپذیری شناختی زنان شهر تهران و سواد رسانه بر ارزشهای فردی با نقش میانجیگری انعطافپذیری شناختی زنان شهر تهران با توجه به سطح معناداری که بالاتر از 0.05 است، مورد تأیید قرار نگرفت. یافتههای پزوهش حاضر میتواند از طریق ارتقا ارزشهای فردی و مؤلفههای آن موجبات افزایش انعطافپذیری شناختی را فراهم نموده و کاهش اثرات منفی رسانه را به وجود آورد.
This research was carried out with the aim of developing a structural model of the role of media literacy on personal values with the mediation of cognitive flexibility, and in terms of its practical-developmental purpose, and in terms of data collection, it is descriptive-survey. The statistical population of the research is the women of Tehran, and in this research, Morgan's table was used to select the sample size, and 107 people were selected by simple random method according to the desired statistical population. In this research, the tools of data collection are Tamman's pattern questionnaire (1995), Schwartz's personal values, Dennis's cognitive flexibility, and SPSS and SmartPLS 3 software were used for data analysis. The results of the research showed that media literacy had an effect on the personal values of women in Tehran with an intensity of 0.228 and cognitive flexibility on the individual values of women in Tehran with an intensity of 0.505, but the role of media literacy on the level of cognitive flexibility of women in Tehran and literacy The media on personal values with the mediating role of cognitive flexibility of Tehran women was not confirmed according to the significance level which is higher than 0.05. The findings of the present study can increase cognitive flexibility and reduce the negative effects of the media through the promotion of individual values and its components
_||_
تدوین مدل ساختاري نقش سواد رسانه بر ارزشهاي فردي با میانجیگري انعطافپذیري شناختی زنان شهر تهران
.............1،............2،...........3.........4
چکیده
این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاري نقش سواد رسانه بر ارزشهاي فردي با میانجیگري انعطافپذیري شناختی صورت پذیرفت و به لحاظ هدف کاربرديـتوسعهاي و از نظر نحوه گردآوري دادهها، توصیفی_پیمایشی میباشد. جامعه آماري پژوهش زنان شهر تهران است که در این تحقیق براي انتخاب حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده است و تعداد 107 نفر به روش تصادفی ساده با توجه به جامعه آماري مورد نظر انتخاب شدهاند. ابزار گردآوري اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه الگوي تامن (1995)، ارزشهای فردي شوارتز، انعطافپذیري شناختی دنیس استفاده شده است و براي تجزیهوتحلیل دادهها نرمافزارهاي SPSS و 3 SmartPLS به کار برده شدهاند. نتایج پژوهش نشان داد سواد رسانه بر ارزشهاي فردي زنان شهر تهران با شدت اثرگذاري برابر با 0.228 و انعطافپذیري شناختی بر ارزشهاي فردي زنان شهر تهران با شدت اثرگذاري برابر با 0.505 تاثیرگذار بوده است، اما نقش سواد رسانه بر میزان انعطافپذیري شناختی زنان شهر تهران و سواد رسانه بر ارزشهاي فردي با نقش میانجیگري انعطافپذیري شناختی زنان شهر تهران با توجه به سطح معناداري که بالاتر از 0.05 است، مورد تایید قرار نگرفت. یافتههاي پزوهش حاضر میتواند از طریق ارتقا ارزشهاي فردي و مولفههاي آن موجبات افزایش انعطافپذیري شناختی را فراهم نموده و کاهش اثرات منفی رسانه را بوجود آورد.
کلیدواژه: رسانه، سواد رسانه، ارزشهاي فردي، انعطافپذیري شناختی.
مقدمه
با ظهور و گسترش انقلاب تکنولوژیک در دهه 1980، جهان وارد مرحله جدیدی شد که در آن رسانهها ضمن طی مسیر تکامل و تنوع، به یکی از اجزای اصلی جامعه بشری تبدیل شدند. بنابراین برای داشتن مخاطبی که بتواند خود را از چالشها و پیامدهای مخرب رسانههاي متکثر در امان نگه دارد، علاوه بر استفاده آگاهانه و فعال از این رسانهها، فرهنگسازی و داشتن سوادی جدید نیز ضروری است. از اینرو، باید تعریفی وسیعتر از سواد ارائه کنیم و فضای مفهومی آن را گسترش دهیم، که صرفاً به معناي توانایی خواندن و نوشتن صرف نیست (سلوکی و دیگران، ۱۳۹۶: ۴۴). به بیانی پیشرفت تمدن بشری در گرو سواد و توسعه در سطوح پایین جامعه است. هر فعالیتی مبتنی بر تفکر سیستماتیک و رویکرد عملی مستلزم مفهوم ساده آن از سواد است. سواد در گذشته به عنوان توانایی خواندن، نوشتن و محاسبه شناخته میشد، اما در عصر حاضر توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات، تولید و توزیع اطلاعات متنوع، ظهور شبکهها، پایگاههای اطلاعاتی و چندرسانهای و همینطور نیاز بیشتر افراد به کسب اطلاعات، باعث شده است که، سواد، به عنوان مجموعۀ متنوعی از مهارتهای مورد نیاز، جهت حضور یک فرد در جامعه در نظر گرفته شود. برخی از این مهارتها شامل سواد مطالعاتی، سواد اطلاعاتی، سواد رایانه، سواد شبکه، سواد چندرسانهای و.... است (لیندکوئیست و همکاران، 2011).
بنابراین میتوان گفت با توجه به حضور روزافزون رسانهها در زندگی روزمره، تقریبا هر ساعت پیامهای متعدد و متنوعی از کانالهای مختلف دریافت میکنیم. توانایی ما برای تجزیهوتحلیل، تفسیر، و اعتبارسنجی پیامهای دریافتی، سواد رسانهای نامیده میشود (سیورل، 2016)؛ همانطور که توسط بسیاری از محققان (کریست و پاتر، 1998؛ لیوینگستون، 2004؛ لیوینگستون و ون در، 2010) اشاره شده است، سواد رسانهای توانایی دسترسی موثر به اطلاعات، تجزیهوتحلیل، ارزیابی و ایجاد اطلاعات است. از نظر هورتون، سواد رسانهاي دسترسی، تجزیه و تحلیل و تولید ارتباط در شکلهاي گوناگون رسانه و مصرف انتقادي محتواست (چن، 2007: 3) مفهوم سواد رسانهای برای دهههای متمادی توسط دانشمندان دانشگاهی و غیردانشگاهی مورد بحث قرار گرفته است و اخیراً این توجه دوچندان شده است. بدنه اصلی تحقیقات در مورد سواد رسانهای بر توانایی تشخیص محتوای ارزشمند از اطلاعات نادرست، اطلاعات جعلی و تبلیغات متمرکز شده است (خرینکو، 2018)، هر چند بهطور کلی امروزه، موضوعات مرتبط با فناوری دیجیتال با تأکید بیشتر بر دسترسی، شناسایی، مکانیابی، ارزیابی و استفاده از مواد اطلاعاتی به کانون بحث تبدیل شده است. با این وجود میتوان گفت سواد رسانهای شکلی از درک مبتنی بر مهارت است، که افراد میتوانند انواع رسانهها را از یکدیگر تشخیص دهند و انواع مختلف تولیدات رسانهای را از یکدیگر متمایز و شناسایی کنند (شهوندپور، سالارکیا، 1393: 55). سواد رسانهای توانایی درک نحوه عملکرد رسانهها و مفاهیم در آن است. اینکه نحوه سازماندهی و استفاده از آنها به چه صورت است. برای مثال، مخاطبان با سواد رسانهای، اهداف و میثاقهای رسانههای مختلف را می شناسند و آگاهانه (نه منفعلانه) از آنها استفاده میکنند. همچین فردی با سواد رسانهای، نقش صدا، موسیقی و دیگر جلوههای ویژه را در ایجاد فضا و معنا و چرایی و چگونگی یک پیام واحد در تلویزیون، سینما، روزنامه، مجلات، رادیو، ویدئو، بیلبوردها و بازیهای ویدئویی و همینطور اثرات متفاوتی که آن پیام از خود به جای بگذارد، میداند (شکرخواه، 1380: 79).
سواد رسانهای موضوعی است که به سایر مهارتها و تواناییهای شناختی وابسته است. در واقع سواد رسانهای در سطح میانی دانش شناختی قرار دارد. بدین ترتیب مخاطب ابتدا نیازمند دانستن و داشتن اصول اولیه معلومات و ادراک است و بالاترین سطح اثربخشی سواد رسانهای در سطوح بالاتر شناختی یعنی تجزیهوتحلیل، ارزیابی، ارزشیابی و در نهایت خالقیت یافت میشود (رسولی و همکاران، 1399: 72). علاوه بر این، سواد رسانهای در شکل دادن به هویت تعاملات انسانی بسیار مؤثر است. به طور کلی، افراد در تعامل با دیگران هویت خود را به عنوان اعضای جامعه پیدا میکنند. از سوی دیگر، با ظهور فناوریهای نوین ارتباطی، تحولی اساسی در مبادلات و ارتباطات انسانی ایجاد میشود و هویت در بستر تعامل اجتماعی تعریف میشود. اما در جهان معاصر که بشریت با سرعتی غیرقابل توضیح از جامعه صنعتی به جامعه فراصنعتی رفته، در بحث از مسائل هویتی، اخلاقی و ارزشی سیر قهقرایی یافته است؛ به طوری که زمینههای مختلف اضطراب و آشفتگیهای روانی و اجتماعی را فراهم کرده است (نجفی سولاری، حسنی، 1396: 135). از اینرو میتوان گفت که امروزه رسانهها به بخش مهمی از زندگی مردم تبدیل شدهاند. مردم شبانهروز از محتوای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی و سرگرمی رسانهها استفاده میکنند. به عنوان یک قاعده، بخش بزرگی از فرهنگ، ارزشهای فردی و اجتماعی و همچنین هنجارهای جامعه خود و سایر جوامع را از رسانهها دریافت میکند. به عبارت دیگر، در عصر امروزی که به آن عصر اطلاعات و جامعه اطلاعاتی و ارتباطاتی میگویند، بخش عظیمی از جامعهپذیری انسان از طریق رسانهها صورت میگیرد و تأثیر و نفوذ رسانهها به حدی است که برخی از نظریهپردازان ارتباطات معتقدند، رسانهها اولویت ذهنی و حتی رفتاری ما را تعیین میکنند، حتی اگر به ما یاد ندهند چگونه فکر کنیم، به ما میآموزند که به چه چیزی فکر کنیم. بر همین اساس با توجه به نقش تأثیرگذار رسانه بر باورهای اعضای جامعه و جهتدهی به نوع تفکر و اراده و ارزشهای فردی انان، هدف اصلی این مقاله بررسی و تبیین نقش رسانهها به عنوان یکی از دستگاههای فراگیر و گسترده و در دسترس همگان بر ارزشهای فردی و تأثیر آنها بر افراد با میانجیگری انعطافپذیری شناختی است.
پیشینه پژوهشی
تراب زاده و همکاران (1399) در مطالعهای به بررسی سواد رسانهای به عنوان ضامن حفظ و گسترش قلمرو سایبری میپردازد، روش مورد استفاده کیفی از نوع داده بنیاد بوده است، نتایج در این مطالعه نشان داد که اگر شرایط علی از جمله راهبردهای کلان و عملیاتی مناسب باشد و صحیح بکار گرفته شوند، امکان به خدمت گرفتن سواد رسانهای در راستای گسترش قلمروی سایبری وجود دارد. امیری و همکاران (1398)، در پژوهشی به راهکارهای افزایش سواد رسانهای معلمان میپردازند. روش مورد مطالعه در این پژوهش کیفی و از نوع تحلیل محتوا بوده است، که طی آن مصاحبههایی با خبرگان و معلمین آموزش سواد رسانه انجام شده است، یافتهها نشان داد بهبود روشهاي آموزشی و كارگاهی آموزش سواد رسانهاي از جمله مهمترین اقدامات برای یادگیری مستمر و مادامالعمر به شمار میرود. قادیانانارمرزی (1398) در مطالعهای به بررسی سطح سواد رسانهای و سواد سلامت و ارتباط این دو در بین مخاطبان خود به تعداد 384 زن میپردازد. این مطالعه با استفاده از ابزار پرسشنامه و به صورت پیمایشی انجام شد؛ نتایج نشان داد که سطح سواد رسانهای و همینطور سواد سلامت زنان متوسط است. خاکسار ازغندی (1398) در پژوهشی به بررسی نسبت سواد رسانهای و قربانی سایبری میپردازد، جامعهی آماری تمام دختران و پسران ایرانی مقطع متوسطه اول و دوم دبیرستانی بودند؛ یافتهها نشان داد که سواد رسانهای دختران در این مطالعه بیش از پسران بوده و همینطور میزان قربانی شدن در فضای سایبری برای پسران بیش از دختران بوده است. خسروشاهی و برقی (1396)، نقش سواد رسانهای والدین و هویت اجتماعی را بر مصرف رسانهای دانشآموزان بررسی کردند؛ جامعه آماری پژوهش، نوجوانان رده سنی 18_11 بودند که دادهها با ابزار پرسشنامه و بصورت پیمایشی جمعآوری شدند. یافتهها نشان دهنده وجود رابطه معنادار و مثبت بین سواد رسانهاي والدین و هویت اجتماعی با مصرف رسانهاي در نوجوانان بود.
از جمله پژوهشهای خارجی مطالعه مقطعی آیندهنگری است که با هدف بررسی تأثیر تبلیغات رسانههای اجتماعی و سطح سواد رسانهای بر نگرش تغذیه سالم زنان چاق انجام شد. در مجموع بین 387 زن، 234 نفر از آنها غیرچاق و 153 نفر چاق، ساکن منطقه مرکزی ازمیر در سال 2022 مورد مطالعه قرار گرفتند. پرسشنامهای شامل فرم اطلاعات دموگرافیک، مقیاس سواد دیجیتال و مقیاس نگرش نسبت به تغذیه سالم برای شرکتکنندگان استفاده شد. نتیجهی مطالعه نشان داد، سطح سواد دیجیتال بهطور معنیداری بر سطح دانش سلامت، تغذیه مثبت و سوءتغذیه در زنان غیر چاق تأثیر میگذارد. در زنان چاق، ارتباط بین سواد دیجیتال و تنها سوءتغذیه از نظر آماری معنادار است ÖZSAN, 2023)). پژوهشی دیگر با هدف درک رابطه بین سواد رسانهای و توانمندسازی زنان در کشور هند انجام شده است، که دامنه و چالشهای رسانههای هندی و برخورد آن با مسائل مربوط به زنان در هند را برجسته میکند. علاوه بر این، تلاش شده است تا گسست بین جنبههای مختلف جامعه هند که به دلیل تحریف واقعیت رسانهها با اشاره ویژه به زنان گسترش یافته است، شناسایی شود، این مطالعه نشان داد که دسترسی به اطلاعات یکی از عوامل اصلی توانمندسازی است و توانایی دسترسی، درک، ارزیابی و انتشار پیامها به اشکال مختلف، سواد رسانهای نامیده میشودTamuli & Mishra, 2022)). در مطالعهای دیگر نویسنده از طریق روش اقدامپژوهی به بررسی این موضوع میپردازد که آیا فناوری اطلاعات مبتنی بر سواد رسانه میتواند به عنوان الگوی توانمندسازی زنان در روستاهای توریستی مورد استفاده قرار گیرد. این مطالعه نشان داد که ممکن است زنان در روستاهای توریستی از فناوری برای نمایش محصولات خود استفاده کنند. از اینرو میتوان نتیجه گرفت که زنان باید تشویق شوند و از نظر رسانهای از سواد لازم برخوردار باشند و بتوانند به طیف وسیعی از منابع آموزشی دسترسی داشته باشندSujarwo & al, 2022)). پژوهشی دیگر تأثیر یک پروژه سواد رسانهای را که با گروههایی از زنان روستایی و/یا بومی، عمدتاً از گروه قومی لنکا، در بخشهای لاپاز، اوکوتپک و لمپیرا، در یکی از فقیرترین مناطق هندوراس اجرا شده است، تحلیل میکند. دادههای جمعآوریشده از طریق مصاحبههای عمیق با شرکتکنندگان در آموزش و هم پیگیریهای بعدی، تأیید میکنند که سواد رسانهای در محیطهای آموزشی غیررسمی به زنان اجازه میدهد تا مهارتهایی را کسب کنند و آنها را قادر میسازد تا حضور خود را هم در امور اجتماعی و هم در زمینههای دیجیتالی تقویت کنند و همچنین آسیبپذیری خود را کاهش داده و وضعیت اجتماعی_اقتصادی خود را بهبود بخشند .(Camarero, Aramburu, 2019) در مطالعه تحقیقاتی کیفی، بنیانگذاران، رهبران و شرکتکنندگان IWITA و FemaleDev مصاحبه شدند زیرا این سازمانها بر توسعه سواد دیجیتال برای زنان تمرکز دارند. یافتهها نشان داد که سواد رسانهای دیجیتال به دلیل آموزش ناکافی، کمبود فرصتها و سیستم پدرسالارانه در اندونزی پایین است (Suwana. & Lily, 2017).
یکی دیگر از پژوهشها به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه آموزش سوادرسانهای، زنان جوان را نه تنها به درک اساسی از کلیشههای رسانهای در مورد مسائل جنسیتی توانمند میکند، بلکه نشان میدهد چگونه همکاری این زنان موجب حمایت از گفتگوهای توسعهای میشود. به بیانی این مقاله با ارائه دیدگاه زنان جوانی که یا بخشی از چند برنامه آموزشی رسانهای هستند و یا با رسانههای مختلف جایگزین در مناطق مختلف هندوستان سروکار دارند، سعی در بررسی برآورد سواد رسانهای در زندگی روزمره آنها دارد و اینکه چگونه این سواد رسانهای میتواند در تحقق اهداف توسعه پایدار کمک کند Roy, 2016)). هدف تحقیقی دیگر این بوده است که چگونه آموزش سواد رسانهای میتواند نقش زنان روستایی در توسعه را افزایش دهد. در این تحقیق از روش کیفی استفاده شد و پاسخدهندگان شامل گروهی از زنان روستایی منطقه ماژالنگکا، تسهیلگران سواد رسانهای، اعضای کمیسیون پخش اندونزی (KPI) و مقامات دولتی مربوطه بودند. دادهها از طریق مصاحبه و بحث گروهی متمرکز (FGD)، جمعآوری و به صورت توصیفی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش سواد رسانهای نقش بسزایی در رفع نیازهای زنان روستایی دارد و آنها را از حقوق خود در نقد و نظارت بر پخش تلویزیونی آگاه میکند. این تحقیق همچنین مدلی از آموزش سواد رسانهای را برای زنان روستایی توصیه میکند که میتواند در سایر مناطق روستایی اندونزی اجرا شود (Gemiharto, 2016). مطالعهای دیگر به بررسی تأثیرات سواد کارکردی بر سواد رسانهای زنان برای توانمندسازی آنها در ملتسازی میپردازد. این مطالعه نشان داد که نقشهای میانجی رسانه، باعث کاهش فقر، فراهم کردن فرصتهای شغلی و توانمندی زنان محروم شده است. سپس نویسنده پیشنهاد میکند که دولت و سازمانهای غیردولتی باید زنان را بیشتر در معرض آموزش سیاسی قرار دهند تا آنها را در سیاست نیجریه مرتبط کنند Adetuyi, 2015)). در مقالهای با عنوان «توانمندسازی زنان روستایی از طریق آموزش سواد رسانهای» نویسنده به بررسی موضوع سواد رسانهای میپردازد و در ابتدا تعاریفی از سواد رسانهای ارائه میکند و به موضوعاتی در این زمینه میپردازد که تأثیر فناوری بر توسعه سواد رسانهای در قرن بیستویکم است. همچنین نقش سواد رسانهای در توسعه دانش عمومی شهروندان زن را مورد توجه قرار میدهد و در نهایت ویژگیهای افراد با سوادِ رسانهای را مورد تاکید قرار میدهد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن بود که برخی از عوامل نقش کلیدی در توسعه و ارتقای موفقیتآمیز سواد رسانهای زنان روستایی دارندJohnson, 2012) ).
در مجموع تمرکز بیشاز پیش کارهای پژوهشی داخلی و خارجی که پژوهشگران به توسعه ادبیات نظری آن در این مبحث کمک شايانی نمودهاند را میتوان در مباحثی همچون بررسی سطح سواد رسانهای افراد، بررسی ضرورت و اهمیت سواد رسانهای، تاثیرات آن و مقایسۀ میزان آن در بین یک یا چند گروه و یا حتی کشورهای مختلف دستهبندی نمود؛ اما آنچه نقطه تمایز این پژوهش با سایر مطالعات محسوب میشود، بررسی نسبت سواد رسانهای است با ارزشهای فردی با میانجیگری انعطافپذیری شناختی، که این خود تفاوت ملموسی را نسب به مطالعات ذکر شده نشان میدهد. از اینرو در این پژوهش تمرکز جدی بر بحث ارزشهای فردی زنان با گذر از انعطافپذیری شناختی وجود دارد.
چارچوب نظری
نظريه سواد رسانهاي شناختي
پاتر در حوزه سواد رسانهای بر داشتن کنترل تاکید میکند و معتقد است سواد رسانهای به افراد چشمانداز روشنتر و شفافتری میدهد تا مرزهای دنیای واقعی و دنیای ساختهشده توسط رسانهها را بهتر بشناسند. وقتی افراد سواد رسانهای داشته باشند، گویا نقشهای در دست دارند که به آنها کمک میکند، در دنیای رسانه بهتر عمل کنند و تجربه و دانشی را که نیاز دارند، بدون مواجهه با پیامهای مضر، به دست آورند؛ در این صورت، افراد میتوانند زندگی مورد نظر خود را بسازند نه آنچه كه مدنظر رسانههاست (پاتر، 1391: 9). در طیف دیگر افرادی که برخوردار از سواد رسانهای نیستند، چارهای جز سپردن حق اتخاذ انتخاب به رسانهها را ندارند، زیرا آنها گزینههای کمی برای انتخاب دارند و محتاج گزينههايي هستند كه رسانهها به آنها معرفی میکند. گاهاً کمپینهای رسانهای به افراد حق انتخاب میدهند، اما نه گزینههای مطبوع و بهترین انتخاب بر اساس اهداف افراد (همان: 269). به طور کل مجموعه مورد نظر این نظریهپرداز در زمینه ارتباطات، مهارتهای کنشی و فعال برای سواد رسانهای شامل موارد زیر است: 1. تحلیل (شكستن پیام به عناصر معنیدار)، 2. ارزیابی (قضاوت در مورد ارزش پیام یا امکان مقایسه عناصر پیام)، 3. گروهبندی (تعیین اجزای مشابه و متفاوت پیام)، 4. استقراء (نتیجهگیری از برخی اجزای پیام و تعمیم به اجزای دیگر)، 5. قیاس (استفاده از اصول فراگیر برای توضیح موارد خاص)، 6. ترکیب (ترکیب پیامهای مختلف در یک ساختار جدید)، 7. خلاصهسازی (ارائۀ توصیفی واضح، دقیق و مختصر از پیام) (طلوعی، 1391: 87). به گفته پاتر، سواد رسانهای باید به طور مداوم در جوامع ارتقا یابد و ترویج شود، چرا که رسانهها و دنیای واقعی دائما در حال تغییر هستند و این یک روند بیپایان است.
نظریه گلوله جادویی
نظریه گلوله نامی است که محققان به یکی از اولین مفاهیم در مورد تأثیرات ارتباطات جمعی دادند. این دیدگاه خام و سادهانگارانه که به عنوان نظریه سوزن تزریقی یا تئوری کمربند انتقال نیز شناخته میشود، پیش بینی میکند که پیامهای ارتباط جمعی کم و بیش تأثیرات قوی یکسانی بر همه مخاطبانی دارند که در معرض آنها قرار دارند. این دیدگاه در سالهای قبل از جنگ جهانی دوم رایج بود، اگرچه محققان ارتباطات جمعی نظریه گلوله جادویی را کنار گذاشتهاند، اما هنوز هم بسیاری از افراد به آن اعتقاد دارند (سورین و تانکارد، 1381: 387-386). بر اساس این نظریه، رسانههای جمعی با توجه به ساختار حاکم بر خود، با تولید پیامهایی تا حدی به آموزش سواد رسانهای میپردازند. همانطور که گفته شد بر اساس این نظریه، پیامهای رسانههای جمعی به طور یکنواخت و یکسان به همه مخاطبان میرسد و تأثیر فوری و مستقیم بر جای میگذارد. به عبارت دیگر، تئوری تزریق، ابزار ارتباطی را دارای تأثیر کامل، مستقیم و بیواسطه بر مخاطب میداند. رسانهها نه تنها میتوانند نگرش مردم را تغییر دهند، بلکه میتوانند رفتار آنها را نیز تغییر دهند. مخاطب با رسانه ارتباط مستقیم دارد و تأثیر رسانهها بر رفتار و نگرش آنها بیواسطه است (مهدیزاده، 1397: 53).
نظریه استفاده و خشنودی
تئوری استفاده و خشنودی بر نیازها و انگیزههای مخاطب در هنگام استفاده از رسانه تاکید میکند و ارزش، علاقه و نقش اجتماعی مخاطب مهم است و افراد بر اساس این عوامل آنچه را که میخواهند بینند و بشنوند را انتخاب میکنند. سوال اصلی این نظریه این است: چرا مردم از رسانههای اجتماعی و برای چه هدفی استفاده میکنند؟ پاسخ کوتاه این است که مردم از رسانهها برای راهنمایی، آرامش، آشنایی، اطلاعات و شکلگیری هویت استفاده میکنند (مککوئیل، 1384: 104).
نظریه مارپیچ سکوت
نظریه مارپیچ سکوت توسط الیزابت نوئل نئومان ارائه شد. این نظریه بر این اساس استوار است که رسانهها افکار حاکم و کلی را ترویج میدهند و مخاطبانی که افکاری مشابه با رسانهها دارند، ایدههای خود را ارائه میدهند. اما مخاطبانی که دیدگاه مخالف رسانهها را دارند، ناگزیر از ترس یا انزوا سکوت اختیار میکنند. وی تأثیر رسانهها بر افکار عمومی را قوی و قدرتمند میداند، زیرا سه ویژگی ارتباطات جمعی، یعنی «تراکم»، «همهجایی بودن» و «همصدایی» در کنار هم تأثیر قوی بر افکار عمومی میگذارد (سورن و تانکارد، 1381: 396). همصدایی منجر به شکلگیری تصویری مشابه از سوژهها و رویدادها میشود و بر مواجهه انتخابی مخاطب غلبه میکند. در این میان، عامل دیگری که مطرح میشود، «مارپیچ سکوت» است. به این معنا که در یک موضوع بحث برانگیز، مردم در مورد توزیع افکار عمومی گمانهزنی میکنند. تلاش برای کشف اینکه آیا افکار عمومی به نفع آنها تغییر میکند یا خیر. به گفته نئومان، آنها اگر احساس کنند در اقلیت هستند یا افکار عمومی در حال دور شدن از آنهاست، ترجیح میدهند سکوت کنند. هرچه اقلیت بیشتر ساکت شود، مردم بیشتر احساس میکنند که دیدگاهی منحصربهفرد و متفاوت ارائه نشده است و لذا مارپیچ سکوت تشدید میشود.
نظریه کاشت
تئوری کاشت بر تأثیرات تدریجی و بلندمدت رسانهها، به ویژه تلویزیون، بر شکلگیری تصویر ذهنی بینندگان از دنیای محلی خود و درک آنها از واقعیت اجتماعی تأکید میکند. در دهه 1960، جورج گربنر(George Gerbner) مطالعهای به نام «شاخصهای فرهنگی» را برای بررسی تأثیر تماشای تلویزیون بر باورها و عقاید بینندگان درباره دنیای واقعی آغاز کرد (مهدی زاده، 1397: 65). نظریه کاشت تلاش میکند تا دریابد که آیا جهانی که ما در آن زندگی میکنیم از نظر بینندگان شبیه به دنیایی است که در تلویزیون نشان داده میشود یا خیر. این نظریه در نهایت بیان میکند که تأثیر تلویزیون بر بینندگان انباشتی، فشرده و طولانی مدت است. ویژگی کشت دهندگی تلویزیون به بینندگان این امکان را میدهد که در طول زمان تحت تأثیر رسانهها قرار گیرند.
روش تحقیق
پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی-توسعهای و از نظر نحوه گردآوری دادهها، توصیفی–پیمایشی میباشد. متغیرهای پژوهش عبارتند از: سواد رسانه، ارزشهای فردی و انعطافپذیری شناختی. جامعه آماری پژوهش، تعداد 107 نفر به روش تصادفی ساده است. در این تحقیق برای انتخاب حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده است و تعداد 107 نفر به روش تصادفی ساده با توجه به جامعه آماری مورد نظر، انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه الگوی تامن (1995)، ارزشهای فردی شوارتز، انعطافپذیری شناختی دنیس و وندر وال (2010 )CF است. روایی و پایایی پرسشنامهها با توجه به استاندارد بودن آنها حاصل شد، ولی با این حال در مورد روایی از 15 نفر از خبرگان در این زمینه نظرخواهی شد که صحت و روایی پرسشنامهها را تأیید نمودند. برای بررسی پایایی پرسشنامهها نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که به ترتیب برابر است با: 903/ 0 ، 884/ 0 و 964/ .0 برای تجزیهوتحلیل دادهها نرمافزارهای S.P.S.S و SmartPLS3به کار برده شدهاند.
فرضیات:
سواد رسانه بر ارزشهای فردی زنان شهر تهران دارای تاثیر معناداری است.
سواد رسانه بر میزان انعطافپذیری شناختی زنان شهر تهران دارای تاثیر معناداری است.
انعطافپذیری شناختی بر ارزشهای فردی زنان شهر تهران دارای تاثیر معناداری است.
سواد رسانه بر ارزشهای فردی با نقش میانجیگری انعطافپذیری شناختی زنان شهر تهران دارای تاثیر معناداری است.
یافتههای پژوهش
ویژگی های جمعیت شناختی پاسخ گویان نشان می دهد که 80.4 درصد از اعضای جامعه آماری را بانوان مجرد، 18.7 درصد را بانوان متاهل، 0.9 درصد را بانوان مطلقه، 49.5 درصد در رده سنی بین 15 تا 20 سال، 25.2 درصد در رده سنی بین 21 تا 25 سال، 5.6 درصد در رده سنی بین 26 تا 30 سال، 11.2 درصد در رده سنی بین 31 تا 35 سال، 1.9 درصد در رده سنی بین 36 تا 40 سال، 2.8 درصد در رده سنی بین 41 تا 45 سال، 2.8 درصد در رده سنی بین 46 تا 50 سال، 0.9 درصد رده سنی 51 تا 55 سال، 4.7 درصد دارای یک فرزند، 5.6 درصد دارای 2 فرزند، 1.9 درصد دارای سه فرزند، 87.9 درصد بدون فرزند، 12.1 درصد شاغل، 80.4 درصد در حال تحصیل، 7.5درصد خانه دار، 41.1 درصد دیپلم و پایین تر، 16.8 درصد فوق دیپلم، 23.4 درصد لیسانس، 15.9 درصد کارشناسی ارشد، 2.8 درصد دکترا، 66.7 درصد دارای رشته تحصیلی علوم انسانی، 4.8 درصد دارای رشته تحصیلی علوم پایه، 4.8 درصد دارای رشته تحصیلی فنی و مهندسی، 3.2 درصد دارای رشته تحصیلی کشاورزی، 20.6 درصد دارای رشته تحصیلی هنر، 8.4 درصد دارای عدم معارت زبان، 25.2 درصد دارای مهارت کم، 32.7 درصد دارای مهارت متوسط، 28 درصد دارای مهارت خوب، 5.6 درصد دارای مهارت عالی در زبان، 6.5 درصد دارای عدم مهارت رایانه، 27.1 درصد دارای مهارت کم، 28 درصد دارای مهارت متوسط، 31.8 درصد دارای مهارت خوب و 6.5 درصد دارای مهارت عالی در زمینه رایانه بوده اند. لازم به ذکر است که تعدادی از پاسخ دهندگان برخی از سؤالات جمعیت شناختی را بدون پاسخ گذاشته بودند. در ادامه برای بررسی فرضیه های پژوهش، از نرم افزار PLS3 استفاده شده است.
تجزیه و تحلیل مدل تحلیل با استفاده از نرم افزار PLS
مدل پژوهش برای بررسی روابط بین متغیرها به صورت شکل (2) بدست آمده است؛ همچنین سایر مقادیر مدل پژوهش در جدول (1)، قابل مشاهده است.
با توجه به مقادیر سطح معناداری، مشاهده میشود که فرضیههای اول و سوم که به بررسی تاثیرگذاری نقش سواد رسانه بر ارزشهای فردی زنان شهر تهران (شدت تاثرگذاری برابر با 0.228) و انعطافپذیری شناختی بر ارزشهای فردی زنان شهر تهران (شدت تاثرگذاری برابر با 0.505) پرداخته است مورد تایید قرار گرفته است. ولی برای فرضیه دوم نقش سواد رسانه بر میزان انعطافپذیری شناختی زنان شهر تهران و فرضیه چهارم (سواد رسانه بر ارزشهای فردی با نقش میانجیگری انعطافپذیری شناختی زنان شهر تهران) با توجه به سطح معناداری که بالاتر از 0.05 است، مورد تایید قرار نگرفته است.
آزمون مدل اندازهگیری
برای آزمودن مدل اندازهگیری در این پژوهش از آلفای کرونباخ و پایایی مرکب جهت بررسی پایایی مدل اندازهگیری استفاده شده است و از آزمون روایی همگرا و روایی واگرا جهت بررسی آزمون روایی مدل اندازهگیری استفاده شده است. که نتایج آن به شرح زیر در جدول (2)، ذکر شده است. نتایج روایی واگرا در جدول نشان میدهد که در حد قابل قبول میباشد. برای شاخص های برازش آلفای کرونباخ و پایایی مرکب که بالاتر از 0.7 میباشند و شاخص برازش روایی واگرا که بالاتر از 0.5 هستند، بنابراین برازش متغیرهای پژوهش تأیید میشود. ضریب تبیین متغیرهای ارزش فردی و انعطاف پذیری شناختی به ترتیب برابر با 342/0 و 024/0 بوده است که در حد مناسبی قرار دارند. مقدار شاخص GOF نیز برابر با 319/0 میباشد که در حد مناسبی قرار دارد.
در جدول (3)، نتایج ماتریس فرونل و لارکر این تحقیق آورده شده است، همانطور که مشخص است مقادیر موجود در روي قطر اصلی ماتریس، از کلیه مقادیر موجود در ستون مربوط آن بزرگتر است و نشان دهنده ان است که در مدل ما داراي اعتبار تشخیص مناسبی است.
بحث و نتیجهگیری
سواد رسانهاي از ضروريات عصر حاضر است كه در اين بين نقش آموزش از ضروريات آن است. تنوع انواع رسانهها و ظهور شبكههاي اجتماعي در فضاي مجازي، اهميت برخورداري افراد از سواد رسانهاي را دوچندان ساخته است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سواد رسانه بر ارزشهای فردی با نقش میانجیگری انعطافپذیری شناختی زنان شهر تهران بوده است. اهمیت و ضرورت این پژوهش را میتوان در آسیبهای فراوانی که شبکههای اجتماعی بر ارزشهای فردی و اجتماعی و از سوی دیگر بر انعطافپذیری شناختی قشر نوجوانان و جوان کشور داشته است، ارزیابی کرد. یافتههای پژوهش نشان داد که دو متغیر نقش سواد رسانه و انعطافپذیری شناختی بر ارزشهای فردی زنان شهر تهران دارای تاثیر معناداری میباشند. ولی نقش سواد رسانه بر میزان انعطافپذیری شناختی زنان شهر تهران دارای تاثیر معناداری نمیباشد و همچنین سواد رسانه بر ارزشهای فردی با نقش میانجیگری انعطافپذیری شناختی زنان شهر تهران دارای تاثیر معناداری نمیباشد.
در فرضیه اول پژوهش، نقش سواد رسانه بر ارزشهای فردی با شدت 0.228 در سطح معناداری قرار دارد. شدت تاثیرگذاری این رابطه در دامنه ضعیف (0.2 تا 0.4) قرار دارد، در تبیین این یافته چنین میتوان بیان کرد که با توجه به امر بیش از یک دههای فضای مجازی در کشور، متاسفانه بانوان کشور میزان اهمیت تاثیرگذاری این متغیر را بر ارزشهای فردی خود نمیدانند و این فضا را صرفاً یک وسیله سرگرمی تلقی میکنند و تاثیرات غیر مستقیم و حتی بعضا مخرب فضای مجازی را بر خود و ویژگیهای درونی خود نمیدانند، که شاهد چنین تاثیرگذاری پایینی را مشاهده میشود. در پژوهش حاجیزاده و همکاران (1396) چنین نشان دادند که سواد رسانهای تاثیر معناداری بر خانواده و کیفیت خانواده داشته است که در نتیجه ارزشهای فردی را تحت تاثیر خود قرار میدهد. یکی از راههای کاهش آثار زیانبار رسانه، آموزش سواد رسانهای و توانمندسازی به ویژه به والدین است. همچنین در عصر اطلاعات رسانهای که هر پیام بیانگر ارزشها و سبکزندگی منحصر به فردی است، خانوادهها و فرزندانشان به سواد رسانهای نیاز دارند تا بتوانند سبکهای زندگی نهفته در هر پیام را بشناسند. یکی از مهمترین راههای رسیدن به هدف مذکور، توجه به سواد رسانهای است، اما اگر مخاطب امروزی نتواند این حرکت پرشتاب رسانه و فناوری اطلاعات را مدیریت کند، در آینده باید با تغییرات دردسرآورتري نسبت به امروز مواجه شود. چگونه میتوان در چنین دنیای رسانهای سواد رسانهای نداشت؟ اطلاعاتی که به راحتی از زمان و مکان فراتر رفته و در زمان و مکانی به مقصد میرسد. از سوی دیگر سواد رسانهای را میتوان یکی از ابزارهای مقابله با قدرت نرم رسانههای بین المللی علیه یکدیگر به حساب آورد.
با توجه به یافتههای پژوهش سواد رسانهای با شدت 0.155 دارای تاثیرگذاری معناداری بر انعطافپذیری شناختی زنان نداشته است. در تبیین این یافته چنین میتوان عنوان کرد که با توجه به مقادیر میانگینهای دو متغیر سواد رسانهای (میانگین برابر با 2.6) و انعطافپذیری (میانگین برابر با 5.23) تناسب مناسبی مشاهده نمیشود. بدین معنا که وضعیت سواد رسانهای نمونه مورد بررسی در وضعیت پایینتر از حد متوسط قرار داشته و در مقایسه با انعطافپذیری که در حد بالاتر از متوسط قرار دارد، به نوعی همگن نمیباشد. اهمیت سواد رسانه و انعطافپذیری شناختی خصوصاً برای قشر بانوان جامعه بسیار حائز اهمیت است، که برای سواد رسانهای در وضعیت قابل قبولی قرار ندارد. این در حالی است که در پژوهش آقاملا و همکاران (1398) چنین نشان دادند که مهارت خود آگاهی بر سواد رسانهای شهروندان تاثیرگذار بوده است، که با یافتهای پژوهش همراستا نبوده است.
با توجه به یافتههای پژوهش در زمینه تاثیرگذاری انعطافپذیری شناختی بر ارزشهای فردی مشاهده میشود دارای شدت تاثیرگذاری 0.505 و در دامنه متوسط (0.4 تا 0.6) قرار دارد. انعطافپذیری شناختی به توانایی انسان در انطباق راهبردهای پردازش شناختی برای مواجهه با شرایط جدید و غیر مشخص در محیط اشاره دارد. به علاوه این متغیر یک توانایی است که میتواند آموخته شود. علاوه بر این، انعطافپذیری شناختی شامل سازگاری استراتژیهای پردازش شناختی در موقعیتهای جدید است. انعطافپذیری شناختی با شاخصهای مثبت سلامت روان ارتباط دارد. بنابر آنچه گفته شد، مشاهده میشود که انعطافپذیری شناختی میتواند با تاثیرگذاری بر سلامت روان فرد و در نتیجه ارزشهای فردی را در پی داشته باشد. تقیزاده و فرمانی (1392) در پژوهش خود نشان دادند که انعطافپذیری شناختی بر تابآوری دانشجویان تاثیرگذار بوده است. ویژگی تابآوری را میتوان یکی از پارامترهای ارزشهای فردی تلقی کرد، که در نهایت یافتههای این پژوهش با فرضیه مورد بررسی همراستا میباشد.
در نهایت یافتههای پژوهش نشان داد که انعطافپذیری شناختی دارای نقش میانجیگری در رابطه بین سواد رسانه بر ارزشهای فردی را با شدت تاثیرگذاری 0.078 نداشته است. علت عدم وجود نقش میانجی گری انعطاف پذیری شناختی را میتوان در عدم وجود رابطه مستقیم سواد رسانه بر انعطافپذیری شناختی میتوان تلقی کرد. چرا که متغیر سواد رسانه به صورت مستقیم دارای تاثیرگذاری بر ارزشهای فردی بوده است و عدم وجود رابطه مستقیم سواد رسانه بر انعطافپذیری شناختی این فرضیه را رد کرده است. در تبیین این فرضیه چنین میتوان بیان کرد که سواد رسانهای حضور نتوانسته است به حدی بالا برود که فرد انعطافپذیری شناختی قابل قبولی را داشته باشد که در نتیجه هیچگونه تاثیرگذاری بر ارزشهای فردی در نهایت نداشته است. یافتههای این فرضیه با پژوهشهای تقیزاده و فرمانی (1392) و حاجیزاده و همکاران (1396) همراستا نبوده است.
شکل 1) مدل مفهومی تحقیق
شکل 2) مقادیر شدت تاثیر و سطح معناداری روابط بین متغیرهای پژوهش در مدل نهایی
جدول 1) بررسی فرضیه های پژوهش
شدت تاثیر | مقدارT | سطح معنی دار | نتیجه | |
فرضیه اول: نقش سواد رسانه بر ارزش های فردی زنان شهر تهران دارای تاثیر معناداری می باشد. | 0.228 | 2.78 | 0.006 | تایید |
فرضیه دوم: نقش سواد رسانه بر میزان انعطاف پذیری شناختی زنان شهر تهران دارای تاثیر معناداری می باشد. | 0.155 | 1.409 | 0.162 | رد |
فرضیه سوم: انعطاف پذیری شناختی بر ارزش های فردی زنان شهر تهران دارای تاثیر معناداری می باشد. | 0.505 | 9.011 | 0.001 | تایید |
فرضیه چهارم: سواد رسانه بر ارزش های فردی با نقش میانجی گری انعطاف پذیری شناختی زنان شهر تهران دارای تاثیر معناداری می باشد. | 0.078 | 1.311 | 0.193 | رد |
جدول 2) شاخصهای برازش مدل تحقیق
|
| بار عاملی | آلفای کرونباخ | پایایی مرکب | روایی همگرا | وضعیت متغیر |
سواد رسانهای | 0.652 |
0.716
|
0.707 | 0.556 |
قابل قبول | |
0.508 | ||||||
0.826 | ||||||
انعطافپذیری شناختی | جایگزینها | 0.925 |
0.749 |
0.794 | 0.576 |
قابل قبول |
کنترل | 0.508 | |||||
جایگزینهایی برای رفتارهای انسانی | 0.783 | |||||
ارزش فردی | خودرهبری | 0.761 |
0.844 |
0.876 | 0.531 |
قابل قبول |
هیجانخواهی | 0.654 | |||||
لذتجویی | 0.583 | |||||
موفقیت | 0.719 | |||||
قدرت | 0.414 | |||||
امنیت | 0.857 | |||||
همنوایی | 0.501 | |||||
سنتگرایی | 0.296 | |||||
خیرخواهی | 0.709 | |||||
جهاننگری | 0.837 |
جدول 3) روایی تشخیصی فورنل و لارکر
| 1 | 2 | 3 |
ارزش فردی | 0.729 |
|
|
انعطافپذیری شناختی | 0.54 | 0.759 |
|
سواد رسانهای | 0.306 | 0.155 | 0.744 |
منابع
آقاملا, نسرین؛ نیرومند, لیلا. (1398). تاثیر مهارتهای زندگی شهروندان تهرانی بر سواد رسانهای. راهبرد اجتماعی فرهنگی, 8(2), 5-34.
امیری، جهاندار، زابلیزاده، اردشیر، و کرمی نومیوندی، سجاد. (1398). راهکارهای افزایش سواد رسانهای و اطلاعاتی معلمان. مطالعات رسانهای، 14(46 )، 7-21.
بهادری خسروشاهی، جعفر، و برقی، عیسی. (1397). نقش سواد رسانهای والدین و هویت اجتماعی بر مصرف رسانهای دانشآموزان. مطالعات رسانههای نوین، 4(14 )، 290-316.
پاتر، دبليو. جیمز، (1391). بازشناسی رسانههای جمعی با رويكرد سواد رسانهای؛ ترجمه امير يزديان، پيام آزادی و منا نادعلی. انتشارات مركز پژوهشهای اسلامی صداوسیما.
ترابزاده، لیلا، ایمانی، جاوید، و اسلامی، حسین. (1399). سواد رسانه ای؛ ضامن حفظ و گسترش قلمرو سایبری. مطالعات رسانهای، 15(50 )، 63-77.
تقیزاده، محمد احسان، فرمانی، اعظم. (1392). بررسی نقش انعطافپذیری شناختی در پیشبینی نومیدی و تابآوری در دانشجویان. عنوان نشریه. ۱ (۲) :۶۷-۷۵.
حاجیزاده، معصومه؛ حاجیزاده شبانی، اصغر، (1369)، سواد رسانهای، تفکر انتقادی و نقش خانواده مقاله، تحقیقات جدید در علوم انسانی دوره جدید - شماره 7 ، 79_ 92.
خاکسارازغندی، عبداله. (1398). بررسی رابطه بین سواد رسانهای وقربانی سایبری. پویش درآموزش علوم تربیتی و مشاوره، 5(10 )، 91-105.
رسولی، محمدرضا؛ انصاریجعفری، محمدحسین؛ خواجهنوری، نسترن (1399)، واکاوی رابطه تفکر انتقادی و تعهد مذهبی با اثربخشی سواد رسانهای، فصلنامه علمی- ترویجی جامعه، فرهنگ و رسانه. 9 (37) ، 84_71.
سلوکی، هما؛ احمدی، سید عبدالحمید؛ شجیع، رضا؛ هنری، حبیب. (1396). مقایسهي میزان مصرف رسانهاي و سواد رسانهاي بین دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت رسانههاي ورزشی، مدیریت رسانه و مدیریت ورزشی، مدیریت ارتباطات در رسانههاي ورزشی، 4 (16). 52_43.
سورین، ورنر و تانکارد، جیمز، (1381). نظریه های ارتباطات. ترجمه علیرضا دهقان.چاپ اول، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
شهوندپور، راضیه؛ سالارکیا، حمیدرضا (1393). «قرآن و سواد رسانهای با تأکید بر خبر و خبرنگاری»، فصلنامه کتاب و سنت، 2 (5)، 228-195.
شکرخواه، یونس. (1385). سواد رسانهای یک مقاله عقیدهای. رسانه، 17(4)، 27-32.
طلوعی، علی، (1391). سواد رسانهای: درآمدی بر شیوه یادگیری و سنجش، دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها (مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها)
قادیان انارمرزی، فاطمه. (1398). نقش سواد رسانه بر سواد سلامت زنان در استفاده از فضای مجازی مطالعه موردی: زنان شهرستان محمود آباد استان مازندران. شباک، 5(10 (پیاپی 49) )، 39-50.
مهدیزاده، سیدمحمد؛ خاشعی، رضا، (1397). نقش رسانهها در انتخاب سبکهای زندگی سلامتمحور. فصلنامه پژوهشهاي ارتباطي، 25(94)، 78-51.
مککوئیل، دنیس؛ (1384). درآمدی بر نظریهی ارتباطات جمعی، ترجمهی پرویز اجلالی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
نجفیسولاری، حسن؛ حسنی، الهه (1396). نقش سواد رسانهای در حفظ و ارتقای هویت دینی جوانان. مجله بینالمللی چند رشتهای زندگی ناب شماره 20. 135_154.
Adetuyi, Chris Ajibade. (2015). Collaborative Effects of functional literacy And media literacy on women empowerment in oyo state, Nigeria. African Journal of Historical Sciences in Education Volume 11(1), 99_107.
Camarero, Emma a & Aramburu ,Varona a (2019). Media Literacy for Woman’s Empowerment. A Case Study with Groups of Honduran Indigenous and Rural Women in Vulnerable Situation. Mediaobrazovanie, 59(3): 367-380
Ciurel, D. (2016). Media literacy. Professional communication and translation studies, (9), 13_20.
Chen, G. (2007). Media (Literacy) Education in the United States. China Media Research, 3 (3), 34-40 available at: http://digitalcommons.uri.edu/com_facpubs
Christ, W. G., & Potter, W. J. (1998). Media literacy, media education, and the academy. Journal of Communication, 48(1), 5–15. DOI: 10.1111/j.1460-2466.1998.tb02733.x.
Gemiharto. Ilham, (2016). Pendidikan Literasi Media Sebagai Upaya Peningkatan Peran Perempuan Perdesaan Dalam Pembangunan. Fakultas Ilmu Komunikasi, P-ISSN : 2089-6549 E-ISSN : 2582-2182. Universitas Padjadjaran. 6.6(1). 67_81.
Khriyenko, O. (2018). Propaganda Barometer: A Supportive Tool to Improve Media Literacy Towards Building a Critically Thinking Society. GSTF Journal on Computing, 6(1). DOI:10.5176/2251-3043_6.1.113¥
Lindquist LA, Jain N, Tam K, Martin GJ, Baker DW.(2011). Inadequate health literacy among paid caregivers of seniors. J Gen Intern Med; 26:474‑9.
Livingstone, S. & Van der G. (2010). Media Literacy Internatinal encyclopedia of communication, Wolfgang Donsbach, ed, Wiley - Blackwell, Available at: https://ssrn.com/abstract=1712362
Livingstone, S. (2004). What is media literacy? Intermedia, 32 (3). 18-20.
Johnson, N. (2012). Empowerment of rural women through media literacy education. SRJIS (Bimonthly ). (754-757)
Roy. Sayantani.(2016). Enhancing Media Literacy Skills Among Young Women For Taking Part In 2030 Agenda For Sustainable Development. Media & Communication in Sustainable Development ISBN: 978-1-943438-84-6.
Sujarwo, S., Tristanti, T., & Kusumawardani, E. (2022). Digital literacy model to empower women using communitybased education approach. World Journal on Educational Technology: Current Issues. 14(1), 175-188. https://doi.org/10.18844/wjet.v14i1.6714
Suwana. Fiona & Lily, (2017). Empowering Indonesian women through building digital media literacy. Kasetsart Journal of Social Sciences. 38 . 212-217.
Tamuli, Padmaja. Mishra, Kaushik (2022). Media Literacy and Women Empowerment: An Evidence from India. Integrated Journal for Research in Arts and Humanities ISSN (Online): 2583-1712. 2 (4). 2022 128-133
ÖZSAN, İsmail (2023). An Empirical Study on the Effect of Social Media Marketing in Perspective of Digital Literacy Level on Healthy Eating Attitude of Obese Women. International Journal of Innovative Research in Medical Science (IJIRMS) 8 (3), 101_105. https://doi.org/10.23958/ijirms/vol08-i03/1647.