موفقیت یا شکست استارت آپ های ایرانی حوزهی فناوری اطلاعات
محورهای موضوعی : کارآفرینیمحمد ساجد کرامتی فرد 1 , سهیلا سردار 2 , رضا رادفر 3
1 - گروه مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، تهران
2 - گروه مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، تهران، ایران
3 - گروه مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
کلید واژه: استارتآپ, کسب و کارهای نوپا, عوامل موفقیت و شکست, استراتژی.,
چکیده مقاله :
این پژوهش از نظر روش پژوهش، کیفی؛ از نظر رویکرد پژوهش، استقرایی؛ از نظر پارادایم حاکم بر پژوهش، عملگرایی؛ از نظر استراتژی پژوهش، تئوری داده بنیاد و از نظر منبع گردآوری دادهها، مصاحبه نیمه ساختار یافته میباشد. به کمک روش نمونهگیری هدفمند، تعداد 15 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند این تعداد بر اساس قانون اشباع در نظر گرفته شد. در بخش کمی جامعة آماری مدیران استارتآپهای خدمات بر پایه فناوری اطلاعات در سال 1402 به تعداد 120 نفر انتخاب شدند و با روش مدل ساختاری تفسیری مدل تلفیقی نهایی بدست آمد. هدف از این مقاله، تدوین مدل استراتژی جهت موفقیت کسب و کارهای نوپای ایران در حوزه فناوری اطلاعات می باشد. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که سه بعد اصلی به عنوان ابعاد اصلی شکست کسب و کارهای نوپا در ایران عبارتند از: عوامل محیط بیرونی کسب و کار، عوامل محیط داخلی کسب و کار و عوامل مربوط به بنیانگذاران، تیم مدیریتی و نیروی انسانی. محدودیتهای قانونی و بین المللی، سیاستگذاریهای کلان حکومت و عوامل ساختاری و زیربنایی از مهمتری عوامل شکست کسب و کارهای نوپا در ایران هستند. همچنین حمایت از سوی دولت باعث توان مالی و بهبود وضعیت نقدینگی در کسب و کارهای نوپا می شود. سیاستگذاریها و برنامه ریزیهای بالادستی مناسب و در مسیر تسهیل فضای کسب و کار می تواند به موفقیت کسب و کارهای نوپا کمک کند.
This research is qualitative in terms of research method; In terms of research approach, inductive; In terms of the research paradigm, pragmatism; In terms of research strategy, data theory is the foundation, and in terms of data collection source, semi-structured interview. Using the purposeful sampling method, 15 people were selected as a statistical sample; this number was considered based on the saturation law. In the quantitative part of the statistical community, 120 managers of service start-ups based on information technology were selected in 1402, and the final consolidated model was obtained with the method of interpretive structural model. The purpose of this article is to formulate a strategy model for the success of Iran's startups businesses in the field of information technology. The results of the data analysis showed that the three main dimensions as the main dimensions of the failure of startup businesses in Iran are: factors of the external business environment, factors of the internal business environment and factors related to the founders, management team and human resources. Legal and international restrictions, macro-government policies, and structural and infrastructure factors are among the most important factors in the failure of startup businesses in Iran. Also, the government's support increases financial strength and improves liquidity in startup businesses. Appropriate upstream policies and planning in the way of facilitating the business environment can help the success of startup businesses.
چکیده:
این پژوهش از نظر روش پژوهش، کیفی؛ از نظر رویکرد پژوهش، استقرایی؛ از نظر پارادایم حاکم بر پژوهش، عملگرایی؛ از نظر استراتژی پژوهش، تئوری داده بنیاد و از نظر منبع گردآوری دادهها، مصاحبه نیمه ساختار یافته میباشد. به کمک روش نمونهگیری هدفمند، تعداد 15 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند این تعداد بر اساس قانون اشباع در نظر گرفته شد. در بخش کمی جامعة آماري مدیران استارتآپهای خدمات بر پایه فناوری اطلاعات در سال 1402 به تعداد 120 نفر انتخاب شدند و با روش مدل ساختاری تفسیری مدل تلفیقی نهایی بدست آمد. هدف از این مقاله، تدوین مدل استراتژی جهت موفقیت کسب و کارهای نوپای ایران در حوزه فناوری اطلاعات می باشد. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که سه بعد اصلی به عنوان ابعاد اصلی شکست کسب و کارهای نوپا در ایران عبارتند از: عوامل محیط بیرونی کسب و کار، عوامل محیط داخلی کسب و کار و عوامل مربوط به بنیانگذاران، تیم مدیریتی و نیروی انسانی. محدودیتهای قانونی و بین المللی، سیاستگذاریهای کلان حکومت و عوامل ساختاری و زیربنایی از مهمتری عوامل شکست کسب و کارهای نوپا در ایران هستند. همچنین حمایت از سوی دولت باعث توان مالی و بهبود وضعیت نقدینگی در کسب و کارهای نوپا می شود. سیاستگذاریها و برنامه ریزیهای بالادستی مناسب و در مسیر تسهیل فضای کسب و کار می تواند به موفقیت کسب و کارهای نوپا کمک کند.
کلمات کلیدی: استارتآپ، کسب و کارهای نوپا، عوامل موفقیت و شکست، استراتژی.
مقدمه
کارآفرینی دنبال کردن فرصتهای جدید در عین کمبود منابع می باشد و کارآفرینان باید چیزی جدید ایجاد کنند و ارائه دهند - راه حلی برای مشکلِ مشتری که بهتر از گزینه های فعلی باشد یا هزینه کمتری داشته باشد. این یک فرصت است. در ابتدا، کارآفرینان به همه منابع -کارکنان ماهر، امکانات تولیدی، سرمایه و غیره- که برای بهره برداری از این فرصت مورد نیاز هستند دسترسی ندارند ( آیزنمن (2022)، صفحه24)
استارتآپها، شرکتهای تازه تأسیس در حوزهی کارآفرینی هستند که در مرحله شناخت بازار و پیداکردن مدل کسب و کار نهایی خود هستند. آنها معمولاً و (نه لزوماً) با تکنولوژی سطح بالا مرتبطند، زیرا محصولات/ خدمات آنها اغلب می توانند به راحتی تولید و تکثیر میشوند (نجفی و همکاران ۱۳۹۸). طبق تعریف بلانک و دروف1 (۲۰۱۲)، استارتآپ سازمانی است که برای جستجوی یک مدل تجاری قابل تکرار و مقیاس پذیر راهاندازی شده است. با توجه به کمبود منابع مشخص کننده یک استارتآپ، برای دستیابی به اهداف مقیاس پذیری، لزوماً باید از داراییهای نامشهود مانند دانش و سرمایه انسانی به عنوان اهرم استفاده شود (سنتوبلی2 و همکاران ۲۰۱۷).
واژه «استارتآپ» در سیاستهای معاصر و بحثهای عمومی، به واژهای رایج تبدیل شده است. ترویج کارآفرینی در قالب استارتآپها، سیاستی است که در سراسر جهان اولویت بالایی دارد. هر سال، 100 میلیون استارتآپ در سراسر جهان فعالیت خود را آغاز میکنند (Mayson, 2021). و از این رو تأثیر عمیقی بر اقتصادی که در آن فعالیت میکنند، میگذارند. در اقتصاد جدید جهانی، استارتآپها نقش کلیدی و مهمی در توسعه اقتصادی کشورها دارند و دلیل اهمیت این موضوع، ماهیت آنها در ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی در سطوح ملی، منطقهای و صنعتی میباشد (کین3، ۲۰۱۰). استارتآپها نقش مهمی در رشد اقتصادی و ایجاد شغل دارند و حمایت و ترویج آنها را برای دولتها مهم میسازد. با این حال، در مورد اینکه چه چیزی دقیقاً یک استارتآپ را تشکیل می دهد، اتفاق نظر وجود ندارد (AL Ehsan, 2021).
علاوه بر این، ونکر و ثوریک4(1999)، کری و ثوریک5(2003)و فریچ و مولر6(2004) دریافتند که استارتآپها باعث میشوند که شرکتهای فعلی رفتار کارآمدتری داشته باشند و رقابت و نوآوری را در بازار افزایش میدهند. از این رو، نیاز مبرمی برای دولت ها برای تقویت رشد و ثمربخشی استارت آپ ها وجود دارد، زیرا این امر به طور مستقیم با رشد اقتصادی ارتباط دارد. این نیاز مُبرم به حمایت از استارتآپ ها این سؤال را برجسته می کند که " استارتآپ چیست؟" به منظور دسترسی و کمک به این کارآفرینان نوپا، دولت ها باید استارتآپ را از کسب وکار کوچک متمایز کنند و بنابراین باید تعریف عملیاتی از آن داشته باشند. در حالی که شرکت های کوچک و متوسط (SME) براساس درآمد سالانه خود، تعداد کارمندان و ارزش دارایی های ثابت (ساختمان ها و زمین های کم تر) طبقه بندی می شوند، کمبود ادبیات در نشان دادن اینکه شرکت نوپا چیست وجود دارد. پیامی که این مطالعات محدود و معدود منتقل می کنند به طور کلی یکسان است، آن ها تمایل به استفاده از رویکردهای متفاوت و اغلب تک کاره برای تعریف و اندازه گیری مفاهیم کلیدی و روابط دارند. ناسازگاری در میان مطالعات انجام شده یک مشکل تعمیم پذیری ایجاد می کند و اعتبار خارجی آن ها را تضعیف می کند. این موضوع تأثیر پیام مربوط به استارتآپ ها را بر سیاست گذاران کاهش می دهد.(کاکاین7، 2019)
استارتآپ ها چندین دهه است که مورد توجه محققان و سیاست گذاران قرار دارند. با این حال، تعاریف به کار رفته توسط آن در طول زمان تغییر یافته است. پژوهشگران قبلی یک استارتآپ را صرفاً براساس تازگی وجود قانونی آن ها طبقه بندی کرده اند (فریمن و همکاران (۱۹۸۳)؛ هانان و فریمن و همکاران (۱۹۸۹)). تقریباً تمام مطالعات قبل از دهه ۲۰۰۰ از "جدید" به عنوان مشخّصهی اصلی استفاده می کنند. برای مثال، برای کیبل (۱۹۷۶)، این به معنای "ایجاد یک شرکت کاملاً جدید است که قبلاً به عنوان یک سازمان وجود نداشت". برای گودگین (۱۹۷۸)، یک شرکت جدید است که " برای اولین بار شروع به تولید کرده است"." جدید " با این تعاریف شامل هر شرکت تازه تأسیس در یک دوره زمانی مشخص به جز شرکت هایی است که با تغییر در نام، مالکیت، مکان، یا وضعیت قانونی ایجاد شده اند ( لوگر، 2015).
در کشور ما نیز با توجه به وجود نیروی جوان و تحصیل کرده (که البته تعداد قابل توجهی از آنان بیکارند) راه اندازی استارتآپ ها میتوانند زمینه مناسبی برای ایجاد اشتغال و رشد کشور در زمینه های مختلف فراهم آورد (ندافی و احمدوند ۱۳۹۶).
ولی چگونه میتوان با توجه به پتانسیل های موجود در ایران و مشکلات بسیاری که اغب تحریم ها و قوانین اشتباه در راه تولید و تجاریسازی محصولات وجود دارد شانس موفقیت استارتآپها را افزایش داد. به علاوه اغلب استارتآپها در سالهای اول فعالیت خود، شکست میخورند و از گردونه تجارت حذف میشوند (آرورا و همکاران8، 2018؛ کریشنا و همکاران، 2016). باعث طرح این سؤال میشود که آیا میتوان مدلی ساخت که شانس موفقیت این کسب و کارها را افزایش دهد.
تاریخچه پیدایش در جهان
ریشه استارتآپ ها را می توان در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی در ایالات متحده جستجو کرد. اولین استفاده ثبت شده از کلمه "راه اندازی" در یک مقاله روزنامه ای در سال ۱۸۵۱ بود. این کلمه برای توصیف یک کسب وکار یا شرکت جدید به کار می رفت. مفهوم یک استارتآپ در اوایل قرن بیستم شکل گرفت. در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، تعدادی کسب وکار جدید در ایالات متحده تأسیس شدند.در طول جنگ جهانی دوم، دولت ایالات متحده به شدت در تحقیق و توسعه سرمایه گذاری کرد. این امر منجر به خلق تکنولوژی های جدیدی شد که بعدها توسط استارتآپ ها تجاری سازی شدند. زیست بوم استارتآپی مدرن در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ شروع به شکل گیری کرد. این دوره ای از آشفتگی اقتصادی با تورم و نرخ بهره بالا بود. با این حال، زمان فرصت خوبی هم بود. تعدادی از استارتآپ های مهم در این دوره تأسیس شدند که از آن جمله می توان به اپل، مایکروسافت و ژنتک، اشاره کرد. موفقیت این شرکت ها الهام بخش دیگران برای راه اندازی کسب وکار خود شد. امروزه، استارتآپ ها بخش مهمی از اقتصاد جهانی هستند. آن ها مسئول ایجاد مشاغل جدید و هدایت نوآوری هستند (فاسترکپیتال، 2023).
در روزهای اولیه استارت آپ ها، مهم ترین چیز این بود که محصول را از درب خارج شود. این امر به ویژه در مورد استارت آپ های فناوری، که در آن فناوری اغلب جدید و اثبات نشده بود، صادق بود. تمرکز بر ساختن چیزی بود که کار کند و در سریع ترین زمان ممکن به بازار عرضه شود. این بدان معناست که بسیاری از استارتآپهای اولیه توسط مهندسان یا توسعهدهندگانی تأسیس شدهاند که بیشتر علاقهمند به ساختن چیزی جالب هستند تا ایجاد یک کسبوکارتا اواخر دهه 1990 بود که استارت آپ مدرن شروع به شکل گیری کرد. اولین گام توسعه مدلهای کسبوکار جدید بود که به استارتآپها اجازه میداد از محصولات خود درآمد کسب کنند. مرحله دوم افزایش سرمایه خطرپذیر بود که بودجه لازم برای تبدیل یک ایده خوب به یک تجارت موفق را فراهم کرد. و سومین گام، ایجاد نسل جدیدی از کارآفرینان بود که بیشتر به ایجاد یک شرکت بزرگ علاقه مند بودند تا ساخت یک محصول عالی. این کارآفرینان درک کردند که یک استارتآپ موفق نیاز به داشتن یک تیم قوی، یک چشم انداز و یک مدل کسب و کار مناسب دارد.
امروزه احتمال موفقیت استارت آپ ها بیش از هر زمان دیگری است. اما مسیر موفقیت همچنان مملو از ریسک است.
تاریخچه پیدایش در ایران
تاریخچهی استارتآپهای معروفی که همه با آنها سر و کار داریم و اکثراً در حوزه فناوری اطلاعات هستند، حداکثر به ۸ تا ۱۰ سال گذشته بر میگردد. اما اکوسیستم کارآفرینی و استارتآپی ایران پیشینه قدیمیتری دارد و فعالیت آن به دهه 1370 بر میگردد. طرح پدید آوردن شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر برای اولین بار در شرکتهایی نظیر سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و حامی پروژههای نوپا مانند مرکز صنایع نوین شکل گرفت. اولین شرکتهای پدید آمده، در حوزه فناوری ارتباطات و مخابرات بودند و بخشی از زیرساختهای مخابراتی ایران در دهه ۷۰ و ۸۰ شمسی توسط این شرکتها به وجود آمد. مخابرات و بایوتکنولوژی دو حوزهی اصلی کسب و کار در زمینه نوآوری بودند که بعد از جنگ تحمیلی ایران و عراق بر اساس نیازهای کشور شکل گرفتند. در اوایل دهه ۹۰ شمسی با به وجود آمدن مراکز رشد و شتابدهندهها در کنار دانشگاهها، تیمهای مختلفی پدید آمدند که منجر به رشد نیروی انسانی اکوسیستم استارتآپی ایران شدند. (آکادمی چرخ، 2018)
مروری بر مبانی نظری
طبق یک تعریف، استارتآپ شرکتی است که از یک منبع خارجی مانند سرمایهگذاران یا یک شرکت بزرگتر بودجه دریافت میکند، این سرمایهگذاری بدون وابستگی به وامهای بانکی یا ساختارهای بدهی سنتی، شرکت های جدید را از توجه به سود کوتاه مدت فارغ میکند تا در عوض بر نوآوری تجربه و رشد متمرکز شوند (کارلسون و یوشر ۲۰۱۶). عدم موفقیت شرکتهای نوپا توجه گستردهای را به خود جلب کرده است و بسیاری از محققان در تلاشند تا انواع مدلهای آینده نگر را طراحی کنند تا با موفقیت سرنوشت یک شرکت جدید را پیش بینی کنند رویکرد تعدادی از مطالعات چنین بوده است که سعی نمودند عوامل منجر به موفقیت یا عدم موفقیت در یک کسب و کار جدید را مشخص نمایند و نتایج این مطالعات استراتژیهای اتخاذ شده در استارتآپ را ارائه نموده است (هورمیگا و همکاران ۲۰۱۱).
در پژوهشی با عنوان بررسی عوامل موفقیت و ریسک در مرحله قبل از راهاندازی استارتآپ ها، چهارچوبی را ایجاد کردند که نشان میدهد تلاشهای استارتآپی از نظر ویژگیهای فرد کارآفرین، سازمانی حامی، محیط پیرامون و فرایندی که توسط آن استارتآپ جدید آغاز شده است متفاوت است (ون گلدرن و همکاران، 2005). کریشنا و همکاران (2016)، روشی را برای پیش بینی نتیجه راهاندازی یک کسب و کار بر اساس برخی از عوامل کلیدی مانند میزان تأمین منابع مالی، زمان تأمین بودجه و عوامل موثر در موفقیت و شکست شرکت در مراحل مختلف پیشنهاد کردهاند. زاتماری9 و همکاران (2020) پژوهشی با عنوان « کمبود شایستگی های اصلی در تیم های استارت آپی شکست خورده» انجام دادند. در این پژوهش با کمک مدل شایستگی اسپانسر10 به مطالعه ۵۰ استارتآپ پرداخته شده است. محققین داستان ۵۰ استارتآپ شکست خورده که توسط مدیران آنها در اینترنت منتشر شده بود را مورد بررسی قرار دادند. عوامل بدست آمده به این شرح است: جستجوی اطلاعات11، رویکرد خدمات مشتری12، مهارت های مدیریتی تخصصی و فنی13، تفکر تحلیلی14 ،انعطاف پذیری15. در تحقیق دیگری ماریانجلا16 و همکاران (2018)، با بررسی ۲۱۴ استارتآپ در حوزه تکنولوژی بر اساس مدل شل17 مدلی را بر اساس عوامل کسب و کار، سازمان، محصول، مشتری یا مصرف کننده و محیط تدوین کرده است و مدل جدیدی را برای شکست استارتآپ ها بیان می کند. شکست کارآفرینی را آیزنمن (2022)، در کتاب خود با عنوان چرا استارتآپ ها شکست می خورند این گونه بیان می کند؛ استارتآپ زمانی شکست می خورد که سرمایهگذارانِ اولیه آن، پولی بیش از آنچه که سرمایهگذاری کردهاند به دست نیاورند - یا هرگز پولی درنیاورند. نتایج مطالعات نشان میدهد که نرخ شکست استارتآپها بسیار و در برخی از صنایع این نرخ به ۹۰ درصد میرسد (آرورا و همکاران، 2017).
در یک پژوهش انجام شده ( بیرق دار و همکاران، 1400) به عوامل شکست کسب و کارهای کوچک و متوسط در ایران پرداخته شده است که این عوامل شامل موارد زیر میباشند: نداشتن مهارتهای مدیریت بحران، نداشتن مهارتهای مدیریتی مانند (فروش، مالی، منابع انسانی و مدیریت تیم) تغییر انگیزهها در طول زمان، داشتن نگاه سنتی در کسب و کار، اصرار بر اشتباهات، نبود تواناییهایی چون زمان، دانش و تجربه. در بررسی دیگری که توسط آکادمی چرخ ۲۰۱۸ صورت پذیرفته است شش عامل اصلی شکست استارتآپها در ایران به ترتیب اهمیت آورده شده است: سرمایه ناکافی، هم تیمیهای نامناسب، اطلاعات ناکافی و نادرست از بازار، مدل کسب و کار اشتباه و اصرار به ادامه، محصول نامناسب، رقابت شدید در بازار، بازاریابی ضعیف و اشتباه. در پژوهش دیگر صورت گرفته توسط (ندافی و احمدوند، ۱۳۹۶) طبق بررسی انجام شده با استفاده از روش کیو دو الگو برای شناسایی عوامل موثر استخراج شده است که الگوی اول شامل سرعت عمل، تیم، همکاری، ذات ایده و فرصت سنجی میباشد و الگوی دوم شامل مشتری، رقبا، شریک، سرمایهگذار و حمایتها است. در پژوهش دیگر صورت گرفته توسط (تاری و پرحلم، ۱۳۹۹) عوامل موثر بر بقاء و رشد استارتآپها در ایران این گونه بررسی شده اند که منابع مالی به موقع، شناسایی صحیح فرصتهای بازار، شناسایی علایق و رفتار مشتری، هوش تجاری، نوآوری، سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، قابلیتهای بازاریابی و قابلیتهای تکنولوژی بر بقا. همچنین در پژوهش دیگری در خصوص مدل تعالی کسب و کار (توسط ملک میرزایی و همکاران، 11399) طبق یک پژوهش داده بنیاد مدل سرآمدی کسب و کار بر اساس ۵ معیار بررسی شده است که شامل: کار مدیریت، عوامل زمینه ساز، بازار و مردم است در یک پژوهش دیگر نیز که از نوع توصیفی- پیمایشی تاثیر آینده نگاری بر نوآوری بر کسب و کارهای نوپا توسط (مکی زاده و شراعی ۱۴۰۰) بررسی شده و مشخص گردیده است که آینده نگاری به عنوان یکی از شاخصهای کسب و کار نوپا تأثیر مستقیم دارد. نهایتاً در پژوهش دیگری که توسط (عادل دوست و همکاران ۱۴۰۲) انجام شده است مل مدل کسب و کار مناسب، جذب سرمایه و حمایت، شناخت و مدیریت بازار، توان مدیریتی مؤسس، ویژگیهای محصول/خدمت، ویژگیهای تیم، مسائل حقوقی و قانونی به عنوان مقولههای اصلی برای موفقیت و جلوگیری از شکست کسب و کارهای نوپا بیان شده است. در پژوهی با عنوان جوامع کارآفرینی و زیست بوم استارت اپ در ایران، آیدین18 و همکاران (2017)، به بررسی عوامل مختلف در شروع و شکست استارت آپ ها در ایران با بررسی 65 استارتآپ در حوزهی تکنولوژی با کمک پرسشنامه پرداخته اند و یافته ها نشان می دهد اکثر استارتآپ ها با چالشهای به شرح زیر بر اساس اولویت روبرو هستند: امکان عرضه اولیه19، رقابت شدید با سایر شرکتها، نبود پشتیبانی قانونی لازم، نبود حقوق مالکیت معنوی، نبود مهارت های نرم و به طور خاص مهارتهای سازماندهی و مدیریتی، فاصله بین تیم های فنی و بازاریابی، نبود ظرفیت کافی برای پاسخگویی به تقاضای بازار.
روش شناسی تحقیق
این پژوهش از نظر نحوه و روش پژوهش، کیفی؛ از نظر رویکرد پژوهش، استقرایی؛ از نظر پارادایم حاکم بر پژوهش، عملگرایی؛ از نظر استراتژی پژوهش، تئوری داده بنیاد و از نظر منبع گردآوری دادهها، مصاحبه نیمه ساختار یافته میباشد. در بخش کمی جامعة آماري استارتآپهای خدمات بر پایه فناوری اطلاعات در سال 1402 به تعداد 120 شرکت هستند. چهار گویه از پرسشنامه استخراج شد که در ادامه پس از انجام کدگذاری باز و تعیین شاخصهای اولیه مدل ،کدهای استخراج شدهی مشابه در یک گروه یا دسته قرار میگیرند و نتایج کدگذاری باز نشان داد که 60 مقوله فرعی شناسایی و استخراج شده است و نهایتاً 15 مقوله اصلی شناسایی شده در 3 بعد شامل عوامل مربوط به محیط بیرونی کسب و کار، عوامل مربوط به محیط داخلی کسب و کار و عوامل مربوط به بنیان گذاران، تیم مدیریتی و نیروی انسانی دسته بندی شدند.
جدول 1: نتایج کدگذاری باز و محوری
کد محوری (مقوله اصلی) | کد باز (مقوله های فرعی) | |
عوامل محیط بیرونی کسب و کار | محدودیتهای قانونی و بین المللی | فیلترینگ و محدود سازی اینترنت |
تحریم های اقتصادی و فناوری | ||
فشار محیط بیرونی کسب و کار | ||
سیاستگذاریهای کلان حکومت | سیاستگذاریها و برنامه ریزی های بالادستی نامناسب | |
روابط حاکم بر جامعه | ||
عوامل ساختاری و زیربنایی | زیر ساختهای نامناسب اقتصادی | |
سهولت در کسب مجوزها | ||
قوانین حمایتی کپی رایت | ||
حمایت و پشتیبانی از سوی دولت | عدم توجه دولت به استارتآپ ها | |
قوانین دست و پا گیر | ||
عدم حمایت از سوی ارگانهای متولی | ||
عوامل محیط داخلی کسب و کار | طراحی و توسعه محصول | توسعه محصول |
طراحی محصول/خدمات مبتنی بر فناوری روز | ||
جذابیت در محصول یا خدمات استارتآپ | ||
پاسخگویی به نیاز واقعی در جامعه | ||
رقابت پذپیری در سطح بین المللی | توسعه بازار | |
تجاریسازی | ||
آمادگی برای حضور در بازارهای بین المللی | ||
مشتری مداری و شناخت نیازهای مشتریان | ایجاد ارزش منحصر به فرد برای مشتری | |
افزایش سطح مشتری مداری | ||
جذب و حفظ مشتریان | ||
رقابت پذیری و انعطاف در فرایندها | شناخت دقیق مزیت رقابتی | |
انعطاف پذیری | ||
بازاریابی و تبلیغات | بازاریابی نوآرانه کسبوکار | |
تمرکز بر بازار هدف | ||
یکپارچه نبودن فعالیتهای بازاریابی و برندیسازی | ||
مسئولیت اجتماعی کسب و کار | توجه به مسائل بهداشت عمومی | |
اهمیت به مسائل محیط زیست | ||
اهمیت به ریشه کن کردن فقر در جهان | ||
عمل به مسئولیت اجتماعی | ||
رعایت حقوق بشر | ||
توان مالی و نقدینگی کافی | جذب سرمایه کافی و به موقع | |
توان مالی کم | ||
برنامه ریزی برای توسعه توان مالی | ||
توانایی مدیریت نقدینگی | ||
تامین مالی | ||
رعایت حقوق مصرف کننده | حفاظت از اطلاعات شخضی مشتریان | |
حفظ حریم خصوصی افراد | ||
عوامل مربوط به بنیانگذاران، تیم مدیریتی و نیروی انسانی | توانمندی مدیریت | ارزیابی عملکرد به صورت دوره ای |
شناخت کافی مدیران از نیازهای مشتری | ||
شناخت کافی مدیران از بازار | ||
مدیریت داخلی کسب و کار | ||
اطمینان به اهداف تعیین شده | ||
تاب آوری مدیران و بنیانگذاران | ||
شناخت فرصت های پیش رو | ||
شناخت موانع و مشکلات پیش رو | ||
توانمندی بنیان گذاران | رویکرد بنیانگذار و خالق ایده | |
عدم استفاده از خدمات مشاوره ای | ||
آشنایی به امور حقوق تجارت | ||
تخصص های غیر فنی بنیانگذاران | ||
تخصص های فنی بنیانگذاران | ||
عوامل مربوط به نیروی انسانی و توانمندسازی آن | آموزش نیروی انسانی | |
کمبود نیروی انسانی متخصص | ||
فاصله حقوق کارکنان نسبت به متوسط بازار | ||
نسبت ورودی به خروجی نیرو | ||
نرخ رشد نیروی انسانی | ||
نرخ پایداری نیروی انسانی | ||
پذیرش تغییر | ||
توانمندسازی نیروی انسانی | ||
تشویق کار تیمی |
در شکلهای زیر ابعاد اصلی مدل تحقیق با ابعاد مقولههای آن ارائه شده است.
شکل 1: مقوله های اصلی و فرعی مربوط به عوامل محیط بیرونی کسب و کار
شکل 2: مقوله های اصلی و فرعی مربوط به عوامل محیط داخلی کسب و کار
شکل 3: مقوله های اصلی و فرعی مربوط به بنیانگذاران و نیروی انسانی
شکل 4: مدل پیشنهادی تحقیق با ابعاد و مقولههای اصلی
در ادامه با روش مدل ساختاری تفسیری پس از شناسایی شاخصها، ماتریس خودتعاملی ساختاری (SSIM20) تشکیل میشود. این ماتریس توسط خبرگان و متخصصین فرآیند محوری تکمیل میگردد (المسوری و همکاران، 1399). در ادامهی این مرحله، ماتریس دریافتی اولیه (Reachability matrix) از تبدیل ماتریس خود-تعاملی ساختاری به یک ماتریس دو ارزشی صفر و یک بدست میآید. سپس، در گام سوم باید ماتریس دستیابی اولیه را سازگار کرد این سازگاری با استفاده از روابط ثانویه که ممکن است وجود نداشته باشند به ماتریس دستیابی اولیه افزوده میشوند. بعد از آنکه ماتریس به یک ماتریس صفر و یک تبدیل شد باید ماتریس ثانویه طراحی شود. در یک ماتریس دریافتی برای اطمینان باید روابط ثانویه کنترل شود. به این معنا که اگر A منجر به B شود و B منجر به C شود در این صورت باید A منجر به C شود. به زبان علمی با وارد نمودن انتقالپذیری در روابط شاخصها، ماتریس دستیابی نهایی بدست میآید. در گام چهارم باید بر اساس ماتریس دستیابی سازگار شده سطوح هر متغیر را بدست آورد. مجموع متغیرهای ورودی و خروجی و اشتراک را محاسبه کرده در هر تکرار اگر متغیر خروجی با متغیر اشتراک برابر بود آن تکرار سطح iام میباشد. سپس در تکرار بعد سطر و ستون آن متغیر از ماتریس حذف میشود و دوباره محاسبات صورت میگیرد. برای تعیین روابط و سطح بندی معیارها در مدل ساختاری تفسیری ISM باید مجموعه خروجیها و مجموعه ورودیها برای هر معیار از ماتریس دریافتی استخراج شود.
جدول 2: میزان وابستگی و میزان نفوذ مؤلفه ها
مولفهها | ميزان وابستگي | ميزان نفوذ | |
مولفه-1 | محدودیتهای قانونی و بین المللی | 1 | 14 |
مولفه-2 | سیاستگذاریهای کلان حکومت | 1 | 11 |
مولفه-3 | عوامل ساختاری و زیربنایی | 3 | 10 |
مولفه-4 | حمایت و پشتیبانی از سوی دولت | 3 | 8 |
مولفه-5 | طراحی و توسعه محصول | 3 | 7 |
مولفه-6 | رقابت پذپیری در سطح بین المللی | 4 | 7 |
مولفه-7 | مشتری مداری و شناخت نیازهای مشتریان | 5 | 6 |
مولفه-8 | رقابت پذیری و انعطاف در فرایندها | 7 | 7 |
مولفه-9 | بازاریابی و تبلیغات | 8 | 5 |
مولفه-10 | مسئولیت اجتماعی کسب و کار | 9 | 5 |
مولفه-11 | توان مالی و نقدینگی کافی | 7 | 3 |
مولفه-12 | رعایت حقوق مصرف کننده | 8 | 3 |
مولفه-13 | توانمندی مدیریت | 9 | 3 |
مولفه-14 | توانمندی بنیان گذاران | 11 | 1 |
مولفه-15 | عوامل مربوط به نیروی انسانی و توانمندسازی آن | 12 | 1 |
در گام آخر برای تعیین روابط و سطح بندی معیارها در مدل ساختاری تفسیری ISM باید مجموعه خروجیها و مجموعه ورودیها برای هر معیار از ماتریس دریافتی استخراج شود. اگر بین دو متغیر i و j رابطه باشد آن را به وسیله یک پیکان جهت دار نشان میدهیم. دیاگرام نهایی ایجاد شده که با حذف حالتهای تعدی و نیز با استفاده از بخشبندی سطوح بدست آمده است ( قربانی، حسن پور، یوسفی زنوز صفحه 74). در شکل 5 نشان داده شده است.
شکل 5: نمودار نهایی ساختاری تفسیری
بحث ونتیجه گیری:
نتایج تحلیل دادهها نشان می دهد که سه بعد اصلی به عنوان ابعاد اصلی عدم موفقیت کسب و کارهای نوپا در ایران وجود دارند که عبارتند از عوامل محیط بیرونی کسب و کار، عوامل محیط داخلی کسب و کار و عوامل مربوط به بنیانگذاران، تیم مدیریتی و نیروی انسانی. محدودیتهای قانونی و بین المللی، سیاستگذاریهای کلان حکومت و عوامل ساختاری و زیربنایی از مهمتری عوامل و ابعاد شکست کسب و کارهای نوپا در ایران هستند. همچنین حمایت و پشتیبانی از سوی دولت، طراحی و توسعه محصول، رقابت پذیری در سطح بین المللی و رقابتپذیری و انعطاف در فرایندها در سطح بعدی تأثیر گذاری بر موفقیت یا شکست کسب و کارهای نوپا در ایران هستند. محدودیتهای قانونی و بین المللی به عنوان مهمترین عامل شکست کسب و کارهای نوپا رابطه مستقیمی با سیاستگذاریهای کلان حکومت و عوامل ساختاری و زیربنایی و حمایت و پشتیبانی از سوی دولت دارند. رقابت پذیری در سطح بین الملی رابطه دوسویه با طراحی محصول و انعطاف در فرایندها دارد. همچنین حمایت و پشتیبانی از سوی دولت باعث توان مالی و بهبود وضعیت نقدینگی در کسب و کارهای نوپا می شود که با بهبود وضعیت مالی شرکت میتوان انتظار طراحی محصول مناسب و رشد شرکت را داشت. سیاستگذاریها و برنامه ریزیهای بالادستی مناسب و در مسیر تسهیل فضای کسب و کار می تواند به موفقیت کسب و کارهای نوپا کمک کند بدین جهت پیشنهاد می شود مسئولان و سیاستگذاران در این راستا تدبیر مناسبی برای تدوین سیاستهایی در راستای حمایت از کسب و کارهای نوپا داشته باشند. زیرساختهای مناسب اقتصادی عامل دیگری برای موفقیت یا شکست کسب و کارهای نوپا است که پیشنهاد میشود دولت بودجه مناسبی برای بهبود و ارتقاء زیرساختهای اقتصادی اختصاص دهد. سهولت در کسب مجوزها و قوانین حمایتی کپی رایت میتواند به موفقیت کسب و کارهای نوپا کمک کند که پیشنهاد میشود فرایند ارائه مجوز به کسب و کارها بازبینی و تسهیل شوند. همچنین پیشنهاد می شود قوانین حمایتی کسب و کار مانند قانون کپی رایت تدوین و با حمایت جامع و کامل اجرا شود. پیشنهاد می شود در پژوهش های آتی، آزمون مدل تحقیق برای دو صنعت مختلف و بررسی مقایسه ای بین آنها، جهت گسترش دامنهی تحقیق توسط محققین انجام شود تا تفاوت های عوامل مؤثر در صنایع مختلف نیز آشکار گردد.
منابع:
المسوری، خالد. 1399. طراحی و تبیین مدل سنجش خرد سازمانی، ( مورد مطالعه: دانشگاه دولتی در کشور یمن). دکتری
تخصصی. دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده مدیریت و حسابداری.
تاری, غفار, پرحلم, حمیدرضا. تدوین مدل ساختاری عوامل موثر بر بقاء و رشد استارتآپها در ایران. پژوهشنامه مدیریت اجرایی.تام، آیزنمن، (2022)، چرا استارتآپ ها شکست میخورند. ترجمه محمد ساجد کرامتی فرد (1402) تهران. انتشارات اندیشهی گوهربار
راضیه ندافی، مصطفی احمدوند( 1396). شناسایی و اولویت بندی پیشران های توسعه کسب و کارهای نوپا (استارت آپ ها با استفاده از روش شناسی کیو. توسعه کارآفرینی, 517- 534.
سخدری، کمال؛ زارعی، بهروز و صادقی، بهزاد (1399)، تحلیل مدل رفتاری کسب و کارهای نوپا با استفاده از مدل توسعه مشتری (مطالعه موردی: کسب و کارهای نوپای مستقر در شتاب دهنده های شهر تهران)، توسعه کارآفرینی، 37(10)، 397-415.
شاکری، زهرا و حاجی حسینی، علی(1399)، نظام حقوقی حمایت از روش های کسب و کار؛ آموزه هایی برای استارتآپ ها. پژوهشنامه بازرگانی، 94 (24)، 75-105.
عدل دوست، حمید؛ البرزی، محمود؛ امین موسوی، سید عبداله (1402). بررسی عوامل موثر در شکست و موفقیت کسب و کارهای نوپا در ایران با راهبرد نظریه زمینه ای ساخت گرا. نشریه آینده پژوهی مدیریت، 75- 63.
قربانی، مریم. 1398 . شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر دوسوتوانی کارکنان. کارشناسی ارشد. دانشگاه خوارزمی، دانشکده مدیریت.
وحید مکی زاده و فاطمه شراعی. (1400). واکاوی تاثیر آینده نگاری بر نوآوری در کسب و کار های نوپا. فصلنامه آینده پژوهی مدیریت.
یوسف ملک میرزایی، محمد محمودی میمند، علی رجب زاده و محمود سمیعی نصر. (1399) مفهوم پردازی مدل تعالی کسب و کار: مبتنی بررویکرد آینده پژوهی. فصلنامه آینده پژوهی مدیریت, 103- 116.
A. (2011). The Impact of Relational Capital on the Success of New Business Start‐Ups. Journal of Small Business Management, 49(4), 617-638, DOI: 10.1111/j.1540-627X.2011.00339.x
Anh, D., Hoa, Q & .Quoc, T.)2012(.Critical success factors for Vietnamese softwar companies: A framework for investigation .Journal of Sociological Research.160-169, (23),
Arora, A., Fosfuri, A., & Rønde, T. (2018). Waiting for the payday? The market for startups and the timing of entrepreneurial exit (No. w24350). National Bureau of Economic Research.
Audretsch, D. B., & Acs, Z. J. (1994). New-firm startups, technology, and macroeconomic fluctuations. Small Business Economics, 6(6), 439–449. doi:10.1007/bf01064858
Blank, S. and Dorf, B. (2012). The Startup Owner’s Manual: The Step-by-Step Guide for Building a Great Company. BookBaby: Pennsauken, NJ, USA.
Business Strategy and the Environment, 15(1),1–14.
Carlson, M., & Usher, N. (2016). News startups as agents of innovation: For-profit digital news startup manifestos as metajournalistic discourse. Digital Journalism, 4(5), 563-581.
Caseiro, N., & Coelho, A. (2019). The influence of Business Intelligence capacity, network learning and innovativeness on startups performance. Journal of Innovation & Knowledge, 4, 139-145.
Cavallo, A., Ghezzi, A.,Dell’era, C. and Pellizzoni, E., (2019). Fostering Digital Entrepreneurship from startup to scaleup: The role of Venture Capital funds and Angel Groups. Technological Forecasting and Social Change, 145, 24-35.
Centobelli, P., Cerchione, R., & Esposito, E. (2017). Knowledge management in startups: Systematic literature review and future research agenda. Sustainability, 9(3), 361.
Chen, X., Huan Z. and Wang, D.T. (2009). How do new ventures grow? Firm capability growth strategies and performance, International Journal of Research in Marketing, 26(4), 294–303.
Chitsazan, H., Talebi, K. and Mohebali, A. (2017). Identifying and Prioritizing the Most Common Methods of Bootstrap Financing in IT- based Start-ups. Journal of Entrepreneurship Development, 10(35), 61-79. (In Persian)
Cohen. B. (2006). Sustainable valley entrepreneurial ecosystems.
Companies. Journal of New Marketing Research, 5(3), 1-20. (In Persian)
Dabrowski, D. (2019). Market knowledge and new product performance: the mediating effects of new product creativity. Journal of Business Economics and Management, 20(6), 1168-1188.
Day, G.I. (1994). The capabilities of market - driven organizations,
De Luca, L. M., & Atuahene-Gima, K. (2007). Market knowledge dimensions and cross-functional collaboration: Examining the different routes to product innovation performance. Journal of Mar- keting, 71(January), 95-112.
Esmaeilpour, M., Bahrainizadeh, M. and Ghaedi, H.A. (2016), Investigating the effect of dimensions of organizational approaches on new product success through variables of customer knowledge management and market knowledge, Journal of Business strategies- Shahed Universit, 24(10), 47-62. (In Persian)
Fornell, C. and Larcker, D.(1981). Evaluating Structural Equation Modeling with Unobserved Variables and Measurement Error, Journal of Marking Research,18(1), 39-50.
Gefen, D., Straub, D.W., & Boudreau, M.-C. (2005). Structural equation modeling and regression: Guidelines for research and practice. Communications of the Association for Information Systems, 3(1).
Groenewegen, G. and Langen, F. (2012). Critical Success Factors of the Survival of Start-Ups with a Radical Innovation, Journal of Applied Economics and Business Research, 2(3), 155-171.
Hill, J. (2018), Chapter 13 - Startup Financing, FinTech and the Remaking of Financial Institutions, Academic Press, Pages 249-267, ISBN 9780128134979, https://doi.org/10.1016/B978-0-12-813497-
Hormiga, E., Batistacanino, R.M. and Sánchezmedina,
http://www.moyak.com/papers/business-startups-entrepreneurs.html
https://doi.org/10.1016/j.techfore.2019.04.022
https://doi.org/10.1108/14601060810889026
https://doi.org/10.1509/jmkg.71.1.95
https://www.bb.org.bd/sme/smepolicye.pdf
https://www.bb.org.bd/sme/smepolicye.pdf
https://www.thebalancesmb.com/sme-small-to-medium-enterprise-definition-2947962
Hyytinen, A., Pajarinen, M. and Rouvinen, P. (2015). Does innovativeness reduce startup survival rates?, Journal of Business Venturing, 30:564–581.
Jiménez Jimenez, D., Sanz Valle, R. and Hernandez‐Espallardo,
Journal of Marketing, 58, 37-52.
K. (2010). De economische prestaties van technostarters. Zoetermeer: Economisch Instituut voor het MKB (EIM).
K. (2019). Insights into startup ecosystems through exploration of multi-vocal literature. Information and Software Technology, 105:56- 77, https://doi.org/10.1016/j.infsof.2018.08.005
Kane. T. J.(2010). The importance of startups in job creation and job destruction. http://dx.doi.org/10.2139/ssrn.1646934.
Khani, A., Sadeghi, M. and Mohammadi Holeso, M. (2014). The Impact of Research and Development Costs on Stock Returns of Active Pharmaceutical Companies in Tehran Stock Exchange. Quarterly Financial Accounting Journal, 6(21), 153-174. (In Persian)
Khashei, V. and Asady, R. (2019). Designing a model of Strategic Control in Internet-based Startups. Journal of strategic Management Studies, 10(37), 125-139. (In Persian)
Komijani, A. and Memarnejad, A. (2004). Significant of Human Resource Quality and R&D in Iran’s Economic Growth. Iranian Journal of Trade Studies, 8(31), 1-31. (In Persian)
Kotler, P., and Keller, K., (2015). Marketing Management. UK: Peason. 15th edition.
Krishna, A., Agrawal, A. and Choudhary, A. (2016). Predicting the Outcome of Startups: Less Failure, More Success. 2016 IEEE 16th International Conference on Data Mining Workshops (ICDMW), Barcelona, 2016, pp. 798-805.
Kuada, J. (2016). A framework for Market Opportunity Analysis. In John Kuada marketing Decisions and Strategies- an International perspective. London, Adonis & Abbey Publishers Ltd, PP. 69-93.
Lajevardi,J. and Rahimi Pour, A. (2012). Business intelligence and its effect on improving port operation. Quarterly Didgah, summer 2012, 3-30. (In Persian)
Luger, M. I., & Koo, J. (2005). Defining and Tracking Business Start-Ups. Small Business Economics, 24(1), 17–28. doi:10.1007/s11187-005-8598-1
M. (2008). Fostering innovation, European Journal of Innovation Management, 11(3), 389-412.
Molaei, M.A. and Dehghani, A. (2012). The Impact of Research and Development Expenditures on the Market Share in Iranian Industry Sector (LSTAR Approach). Economic Growth and Development Research, 1(4), 55-73. (In Persian)
Mosleh, A. and Saeidi, M. (2016). The Effect of Capabilities of Network on the International Performance of Import and Export
Mueller, S., Volery, T & .Von, B. (2012). What do entrepreneurs actually do? An observational study of entrepreneurs’ everyday behavior in the start-up and growth stages .Entrepreneurship Theory and Practice.995-1017,
Nadafi, R. and Ahmadvand, M. (2018). Identification and Prioritization of Development Factors of Startups Using Q methodology. Journal of Entrepreneurship Development, 10(37), 517.
Naderi, N., Yusefi, Z. and Rezaee, B. (2016). Phenomenology Barriers to the Creation and Launch Agricultural Startups. Journal of Entrepreneurial Strategies in Agriculture, 3(5), 35-46. (In Persian)
Najafi, F., Irandoost, M., Soltanpanah, H. and Sheikhahmadi, A. (2019). A Model for relationship management with fintech and financial startups in banking industry. Journal of Business Strategies, 26(13), 1-18. (In Persian)
Sadraei Javaheri A. and Zabihidan, M.S. (2012). Effect of Research and Development on Firm Performance in the Iranian Manufacturing Industries: A Structure – Conduct Performance Approach. Quarterly Economic Strategy, 1(3), 93-118. (In Persian)
Sakhdari, K., Zarei, B. and Sadeghi, B. (2018). Analyzing Start Ups’ Behavioural Model Based on the Customer Development Model (Case Study: Startups in the Accelerators of Tehran). Journal of Entrepreneurship Development, 10(37), 395-415. (In Persian)
Sandberg, B. (2008). Managing and marketing radical innovations. London: Routledge.
Sedláček, P., & Sterk, V. (2017). The growth potential of startups over the business cycle. American Economic Review, 107(10), 3182-3210.
Spender, J. C., Corvello, V., Grimaldi, M &, Rippa, P. (2017) .Startups and open innovation: a review of the literature. European Journal of Innovation Management.
Spiegel, O., Abbassi, P., Zylka, P., Schlagwein, D., Fischbach, K &. Schoder, D. (2015).Business model development, founders’ social capital and the success of early stage internet start-ups: A mixed-method study .Information Systems Journal.1-30,
Stam, E. & Wennberg, K. (2009). The roles of R&D in new firm growth. Small Business Economics, 33(1): 77- 89.
Timmermans, N. G. L., Verhoeven, W. H. J., Hout, R. i. t., & Bakker,
Tripathi, N., Seppänen, P., Boominathan, G., Oivo, M. & Liukkunen,
Van Gelderen, M., Thurik, R. and Bosma, N. (2005). Success and risk factors in the pre-startup phase. Small Business Economics, 24(4), 365–380.
Zandi Haji-Abadi, F. (2013). Identification of factors that influence the failure of new small startups. M.A. Thesis, Tehran University.
Zarnohki (2018) تاریخچه اکوسیستم استارتاپی ایران بازیابی از آکادمی چرخ: https://charkhacademy.com/3021-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%D8%A7%DA%A9%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D9%BE%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/
The history of startups, 2023, faster capital, https://fastercapital.com/content/The-history-of-startups.html#:~:text=The%20origins%20of%20startups,-The%20origins%20of&text=The%20first%20recorded%20use%20of,were%20founded%20in%20the%20US.
[1] - Blank and Drof
[2] - Centobelli et al.
[3] - Kane
[4] - Wennekers and Thurik
[5] - Carree and Thurik
[6] - Fritsch and Muller
[7] - Cockayne
[8] - Arora et al.
[9] - Edit Szathmári
[10] -Spencer’s competency model
[11] - Information selecting
[12] - Customer service orientation
[13] -Technical/professional/ managerial expertise
[14] -Analytical thinking
[15] - Flexibility
[16] - Mariangela
[17] -SHELL model
[18] - Aidin
[19] -IPO
[20] - Structural Self-Interaction Matrix