مسألۀ گاهشماری ایرانی (نقدی بر مقالۀ "مقایسۀ روش ها و معادلات مختلف برای اعمال کبیسه های گاهشماری هجری خورشیدی")
محورهای موضوعی : تاریخ و تمدن اسلامی
1 - ندارد
کلید واژه: گاهشماری خورشیدی ایرانی, طول سال خورشیدی, نظم کبیسگی, روش های
, 
, اعمال کبیسه, دقت در گاهشماری, بهروز, بیرشک,
چکیده مقاله :
آقای فر ید قاسملو، در مقاله یی با عنوان "مقایسۀ روش ها و معادلات مختلف برای اِعمالکبیسه های گاهشماری هجری خورشیدی "، کوشیده است "روش های مختلف برایاعمال کبیسه های گاهشماری هجر ی خورشیدی" را "در منابع مختلف " بیابد و، سپسمقایسه کند، البته بی آنکه نمونه یی از معادلات ذیربط را نشان دهد.مطالب مطرح شده از دو نظر برا ی نگارندۀ نوشتۀ حاضر اهمیت دارند : 1) عرضۀمهم ترین مباحث گاهشماری ایرانی در آثار شماری از مهم ترین تقو یم شناسان و تقو یمپژوهان کشور، 2) بیان برخی از مواضع نگارنده بر پایۀ دو اثر منتشر شدۀ او.دراین نوشته نگارنده می کوشد تا ضمن بررسی پاره هایی از نوشتۀ جناب قاسملو و بیانمسألۀ گاهشماری ایرانی (که متشکل از دو امر همبستۀ طول سال خورشیدی از یک سوو نظم کبیسگی یا آرایۀ کبیسه ها در دورۀ بزرگ، زیردوره ها و زیرزیر دوره ها از سو ی دیگر است )، پرتو ی بر جا یگاهِ نه حرفه ییخود در میان تقو یم پژوهان کشور بیفکند و"روش" خود، اصالت آن و درستی آن را تبیین کند. این روش درچارچوب لزوم توجه بهطول سال متوسط خورشیدی (که همان طول سال اعتدالی است ) و بر پایۀ محاسباترایانه ای، با بهره گیری از سنت پر بار تقویم جلالی، اتخاذ شده است و دستاوردهای آندر راستای سنت توانمند تلاش برای دستیابی به قاعدۀ دقیق کبیسه گیری و نگارشگاهنامۀ تطبیقیِ قابلِ اِعمال بر سال های دور گذشته و آینده است.نگارنده امیدوار است که با نشان دادن کاستی هایی در مقالۀ جناب قاسملو و مطرحکردن دقیق مهم ترین مباحث مرتبط با گاهشماری ایرانی، تقویم پژوهان، دوستدارانتقویم نگاری و گاهشماری ایرانی، و نهادهای رسمی مسئول کشور (مانند قوۀ مقننه وشورای مرکز تقویم دانشگاه تهران) به آن ها توجه کنند و کسانی چون جناب قاسملو درپژوهش ها و نوشته های بعدی خویش به دیدۀ عنایت و دقت بیشتر بدان ها بنگرند.
Mr. Farid Ghasemlu has tried to find, in “comparison of various methodsand equations for applying intercalaries of chronology of Hidjrī Khorshīdī”,‘various methods for applying intercalaries of chronology of HidjrīKhorshīdī’ in ‘various resources’; and then, has compared them withoutpresenting any instances for such relevant equations.The pronounced subject-matters have significance for me from two points:(1) To expose the most important topics for Iranian chronology in the worksof many great calendar-writers and calendar-researchers(2) To explain some of my attitudes based on my two published workHere, I endeavor to evaluate a few segments of Ghasemlu’s essay and statethe problem of Iranian chronology which consist of two correlated subject:solar year and bissextile order or arrangement of intercalary in big period,sub-periods, and under-sub-periods, moreover, would make clear my -not soprofessional- position among Iranian calendar-researcher; and I wouldexplain my method, its authenticity and accuracy as well. This methodaccomplish in paying attention to middle duration of solar year – which is assame as duration of every year – and based on computer computation, byapplying fruitful tradition of Djalālī-’s calendar too; and the achievements ofsuch method is in parallel with dynamic tradition of attempt for attainingexact rule of calculating leap years and for writing comparative chronologywhich is applicable to past years and future.