تاثیر آموزش تفکر انتقادی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان
محورهای موضوعی : آینده پژوهی
1 - نویسنده مسئول
2 - ندارد
کلید واژه: تفکر انتقادی, خوانش انتقادی, پیشرفت تحصیلی, آموزش, یادگیری و سنجش,
چکیده مقاله :
تنها راه مستقیم برای موفقیت روشهای آموزش و یادگیری، توجه به موقعیتهایی است که شرایط تفکر را ارتقاء بخشد (جان دیویی 1946). از این رو تفکر انتقادی روشی از تفکر در مورد هر موضوع، محتوا یا مساله میباشد که در آن، متفکر کیفیت تفکر خود را با تحلیل و بررسی ماهرانه و دوباره سازی ارتقاء میبخشد (پل و دیگران، 1997). به عقیده کاترین کار (1990)، آموزش "خوانش انتقادی" میتواند هسته اصلی هر بحثی در زمینه "تفکر انتقادی" باشد. این پژوهش با این فرض که آموزش تفکر انتقادی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان موثر است . در پی ارائه مدلی برای سنجش تفکر انتقادی دانشجویان و نیز مطالعه تاثیر آموزش تفکر انتقادی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان میباشد. بنابراین فرضیههای زیر صورت بندی گردید: فرضیه یاصلی: آموزش تفکر انتقادی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان تاثیر دارد. فرضیههای فرعی: 1- میزان تاثیر آموزش تفکر انتقادی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان با توجه به رشته تحصیلی آنها متفاوت است. 2- میزان تاثیر آموزش تفکر انتقادی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان با توجه به جنسیت آنها متفاوت است. 3- آموزش تفکر انتقادی موجب افزایش تفکر انتقادی دانشجویان میشود. این پژوهش با توجه به موضوع و هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و بر حسب نحوه گردآوری دادهها، از نوع تحقیقات تجربی است. برای همگن ساختن آزمودنیها از طرح پیش آزمون و پس آزمون، با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه تحقیق، دانشجویان مشروط (دانشجویانی که معدل ترمی کمتر از 12 کسب کردهاند) نیمسال اول سال تحصیلی 85-84 دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن که در مقطع کارشناسی در رشتههای مختلف علوم زیستی و علوم انسانی مشغول به تحصیل میباشند، هستند. فراوانی جامعه، تعداد 485 دانشجوی مشروط می باشد که با بکارگیری =R تعداد تقریبی 63 نفربطور تصادفی به عنوان نمونه برگزیده شدند.30 نفر در گروه تجربی و 30 نفر در گروه گواه قرار گرفتند.30 نفر گروه تجربی نیز به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند که 15 نفر از آنها تحت تفکر انتقادی و 15 نفر تحت آموزشغیر مرتبط (آموزش مدیریت زمان) قرار گرفتند و گروه گواه تحت کاربندی عادی قرار گرفت پس از اجرای پیش آزمون ، و پس آزمون نمره تفکر انتقادی دانشجویان مشخص شد و درضمن معدل نیم سال اول ودوم دانشجویان از دانشگاه اخذ گردید.سپس بااستفاده از آمار توصیفی (میانگین ها،درصد رشد،جدول ها ونمودارها) وآمار استنباطی (با بکارگیری نرم افزار آماریSPSS و با استفاده از آزمون های T وتوکی و تحلیل واریانس) فرضیه های پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد: ، اولا: آموزش تفکر انتقادی به طریق ارائه شده موجب افزایش تفکر انتقادی دانشجویان می گردد.ثانیا:بین آموزش تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان ارتباط معناداری وجود داردو آموزش تفکر انتقادی موجب پیشرفت تحصیلی دانشجویان می شود.و ثالثا: با لحاظ کردن متغیرهای رشته تحصیلی و جنسیت،در میزان تاثیر آموزش تفکر اتنقادی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان تفاوت معنی داری ملاحظه نشد.
The single direct way to succeed in teaching/learning methods is whether or not circumstances that provide abetter thinking condition are taken in to account (Dewey, 1946). Critical thinking is that mode of thinkingaboutany subject, content, or problem - in which the thinker improves the quality of his or her thinking byskillfully analyzing, assessing, and reconstructing it (Paul et al, 1997).Teaching "critical reading" should be at the core of any discussion of critical thinking (carr, 1990). The studywith consideration to this hypothesis that, "critical thinking instruction affects on students' achievement" ,presents a model in order to students' critical thinking assessment and studies on the effect of critical thinkinginstruction on students' achievement. Thus following hypothesizes are formed:Main hypothesis:critical thinking instruction affect on students' achievement.Derivative hypothesises:1. the quantity of effecting critical thinking instruction on students' achievement is different, regarding theirmajor field of study.2. the quantity of effecting critical thinking instruction on students' achievement is different, regarding totheir gender.3. critical thinking instruction increases students critical thinking.On the basis of topic and purpose, this study is an applied one, while it is an experimental study regardingthe procedures of data collection. In order to make the subjects of the study homogenous, a pretest-posttestdesign with a control group was used. The population of the study, includes conditioned students (those withterm average score of less than 12 [ out of 20]). Studying in the first semester of the educational calendar2005-06 in the Islamic Azad university at Tonekabon. They are studying science and humanities withvarious majors. The frequency of the population includes 485 conditioned students, from among whom 63were randomly selected as samples, using the formula 2 2 22 2. .. . .N d t sN t sR+= .30 were assigned into the experimental and 30 others, were also assigned into the control group of the study.The experimental group was divided into two sub-groups of 15 subjects: one sub-group was instructedcritical thinking and the other was instructed on unrelated topic (time management). The control group wasassigned to ordinary instruction. After the administration of the pretest and posttest, the subjects' scores incritical thinking were determined; meanwhile, their semesters average scores were taken from universityeducational office. Then the hypotheses of the study were analyzed in descriptive statistics (Mean,percentage, tables and chart) and in inferential statistics (using the spss software, T-test, Tuki and the onewayANOVA). The findings, show that first: teaching critical thinking instruction with the method presentedin the study will increase students critical thinking. Second: there is a significant relationship between criticalthinking and students' achievement: teaching critical thinking will increase students' achievement, and third,no significant difference was found in the degree of effect form critical thinking instruction on students'achievement, taking variables such as "major of study" and "gender" into consideration