بررسی تحلیلی ماهیت توکیل و تفویض وکالت در حقوق ایران
محورهای موضوعی : جامع الفقهیهعلی پولادی 1 , جهانبخش غلامی 2 , بهنام قنبرپور 3
1 - دانشجوی دکتری، گروه حقوق، واحد قائم شهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائم شهر، ایران.
2 - استادیار، گروه حقوق، واحد قائم شهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائم شهر، ایران (نویسنده مسئول).
3 - استادیار، گروه حقوق، واحد قائم شهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائم شهر، ایران.
کلید واژه: تفویض, توکیل, وکالت, ایران, حقوق ایران,
چکیده مقاله :
توکیل و تفویض وکالت در حقوق ایران از موضوعات مهم و پیچیدهای است که به بررسی نحوههای مختلف، انتقال اختیارات و مسئولیتها از یک فرد به دیگری میپردازد. در حقوق ایران، وکالت به معنای اعطای نیابت از سوی موکل به وکیل، برای انجام امور مشخصی است. این نیابت میتواند در قالب وکالت مطلق یا مقید باشد. وکالت مطلق به وکیل اجازه میدهد تا در تمامی امور موکل دخالت کند، در حالی که موضوع و محدوده عمل وکالت مقید، تنها به امور خاصی محدود میشود. در ایران به صورت متعارف، وکالتنامهها باید به صورت کتبی و رسمی تنظیم شوند و در دفاتر اسناد رسمی به ثبت برسند تا از نظر قانونی معتبر باشند. همچنین، موکل میتواند در هر زمان وکیل خود را عزل کند، مگر اینکه سند وکالت به صورت غیرقابل عزل، تنظیم شده باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی درصدد بررسی تحلیلی ماهیت تفویض وکالت در حقوق ایران است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در کشور ایران وکالت به عنوان یک ابزار قانونی مهم برای تسهیل امور حقوقی و اداری مورد استفاده قرار میگیرد. چنانچه در ایران، تأکید بیشتری بر ثبت رسمی وکالتنامهها وجود دارد. علاوه بر این، موضوعات توکیل و تفویض وکالت در حقوق ایران نشاندهنده اهمیت و جایگاه خاص این موضوع در نظامهای حقوقی مختلف است.
توکیل و تفویض وکالت در حقوق ایران از موضوعات مهم و پیچیدهای است که به بررسی نحوههای مختلف، انتقال اختیارات و مسئولیتها از یک فرد به دیگری میپردازد. در حقوق ایران، وکالت به معنای اعطای نیابت از سوی موکل به وکیل، برای انجام امور مشخصی است. این نیابت میتواند در قالب وکالت مطلق یا مقید باشد. وکالت مطلق به وکیل اجازه میدهد تا در تمامی امور موکل دخالت کند، در حالی که موضوع و محدوده عمل وکالت مقید، تنها به امور خاصی محدود میشود. در ایران به صورت متعارف، وکالتنامهها باید به صورت کتبی و رسمی تنظیم شوند و در دفاتر اسناد رسمی به ثبت برسند تا از نظر قانونی معتبر باشند. همچنین، موکل میتواند در هر زمان وکیل خود را عزل کند، مگر اینکه سند وکالت به صورت غیرقابل عزل، تنظیم شده باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی درصدد بررسی تحلیلی ماهیت تفویض وکالت در حقوق ایران است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که در کشور ایران وکالت به عنوان یک ابزار قانونی مهم برای تسهیل امور حقوقی و اداری مورد استفاده قرار میگیرد. چنانچه در ایران، تأکید بیشتری بر ثبت رسمی وکالتنامهها وجود دارد. علاوه بر این، موضوعات توکیل و تفویض وکالت در حقوق ایران نشاندهنده اهمیت و جایگاه خاص این موضوع در نظامهای حقوقی مختلف است.
امیر معزی، احمد، نیابت در روابط تجاری و مدنی، تهران، نشر دادگستر، 1388.
ایزانلو، محسن، پور قربانی، محمدرضا، وکالت در توکیل، پیام آموزش، ش 50، 1390.
حلی، علامه، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، جلد 2، تهران، نشر استقلال، 1409ه ق.
خردمندی، سعید، وکالت در حقوق تجارت و تطبیق آن با فقه، قم، بوستان کتاب، 1382.
روحانی، سید محمد، المسائل المنتخبه ، مکتب ایمان، 1418.
شعاریان، ابراهیم، انتقال قرار داد، نظریه عمومی- عقود معین، تبریز، انتشارات فروزش، 1388.
شهید ثانی، شرح اللعمه ، ج 4، مطبعه الاداب، چ 1، 1387.
صافی، شیخ لطف ا...، هدایه العباد، ج 2، سپهر، چ 1، 1420.
صفایی، سیدحسین، وکالت زوجه در طلاق و تفویض حق طلاق به او، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ش 22، 1360.
غزیبه، علی، قابلیت عزل وکیل با واسطه در وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر، فصلنامه علامه، شماره 19، 1385.
کاتوزیان، ناصر، حقوق خانواده، تهران، دانشگاه تهران، 1375.
کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، عقود اذنی، وثیقه های دین، تهران، به نشر، چاپ اول، 1364.
کاتوزیان، ناصر، قواعد عمومی قراردادها، ج 3، تهران، انتشار عروج، 1383.
کاشانی، محمود، حقوق مدنی، قراردادهای ویژه، تهران، بنیاد حقوقی میزان، 1388.
مدنی، مهسا، وکالت ثانوی، پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق خصوصی دانشگاه تهران، 1390.
معتمدی، جواد، وکالت در توکیل و تفویض وکالت، ماهنامه کانون، 1390، شماره 115.
مقدم، عیسی، انتقال قرارداد، فصلنامه حقوق، دوره 37، ش 4، 1386.
میرشکاری، عباس، عزل وکیل، ماهنامه کانون، ش 93، 1394.
نجفی، شیخ محمد حسن، جواهرالکلام، جلد 27، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1394ه ق.
یزدی، سید محمدکاظم، العروه الوثقی ، ج 6، مؤسسه النشرالاسلامی، چ 1، 1420.