سهم زنان روستایی در مالكيت منابع توليدي خانوارهای دارای سرپرست مهاجر
محورهای موضوعی : ساماندهی اقتصاد فضامریم قاسمی 1 , آتنا وطن خواه نوغانی 2
1 - دانشگاه فردوسی مشهد
2 - دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه¬ریزی روستایی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
کلید واژه: مهاجرت انفرادی مردان, زنان روستایی, مدیریت دارایی, مالكيت منابع توليد, شهرستان مشهد,
چکیده مقاله :
بیان مسئله: به نظر میرسد که مهاجرت مردان به شهر و ماندن زنان در روستا تغييرات گسترده اي در مديريت و مالكيت داراییهای خانوار روستايي از منظر جنسیتی ايجاد ميكند. هدف: مطالعه حاضر به بررسي سهم زنان خانوارهای مهاجر در مالكيت داراييها و مديريت منابع تولیدی خانواده ميپردازد. روش: در اين مطالعه واحد تحلیل 289 زن روستایی دارای سرپرست خانوار مهاجر بوده است كه در 22 روستای شهرستان مشهد به روش گلوله برفی شناسایی و در تکمیل ابزار پژوهش مشارکت نمودند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر شرایط پژوهش پیمایشی و مقطعی است. یافتهها و بحث نتایج نشان داد 4/19 درصد زنان داراي سرپرست مهاجر هيچ مالكيتي بهطور رسمي بر اموال و داراییهای خانوار خود نداشتهاند. تنها 5/5 درصد زنان مالك مسكن، 1 درصد مالك زمين زراعي، 2/6 درصد مالك دام سبك خانواده بودهاند. همچنين هیچیک زنان بهطور مستقل مالكيتي بر اتومبيل، موتورسيكلت، باغ و دام سنگين خانواده نداشتهاند. 3/71 درصد زنان موردبررسی عمدهترین دارايي خود را طلاهاي زينتي مورداستفاده خود معرفي نمودهاند. در مجموع 6/26 درصد زنان روستايي اداره منابع توليدي خانوار و 1/40 درصد زنان اداره امور منزل را در زمان غيبت مرد برعهده دارند. بیشترین حمایت عاطفی زنان داراي سرپرست خانوار مهاجر مادر و خواهر و نزدیکان مونث مانند زنان بستگان نزدیک و زنان همسایه بوده است. در مواجه با مشکلات مالی، زنان داراي سرپرست مهاجر عمدتاً توسط همسر و پدر حمايت ميشوند. همچنين مهمترین حمایتکنندگان اطلاعاتي و مشورتي زنان داراي سرپرست مهاجر به ترتیب؛ همسر، مادر، پدر، خواهر، برادر و فرزند میباشند. نتیجهگیری: نتايج نشان داد با توجه به اینکه نوع مهاجرت 78 درصد مردان روزانه بوده است، همچنان کنترل و مالكيت منابع توليد و داراییهای خانوار در روستاهای موردبررسی، با مردان خانواده است و مهاجرت نتوانسته تغییری در الگوی سنتی مالکیت و دارایی منابع تولیدی خانوار روستایی ایجاد نماید.
Introduction: It seems that the migration of men to the city and the stay of women in the village creates extensive changes in the management and ownership of rural household assets from a gender perspective. Objectives: The present study examines the share of women in migrant households in the ownership of assets and the management of the family's productive resources. Methodology: In this study, the analysis unit of 289 rural women headed by a migrant household was identified in 22 villages of Mashhad county by snowball method and participated in completing the research tool. The research method is descriptive-analytical and in terms of research conditions it is survey and cross-sectional. Results and Discussion: The results showed that 19.4 percent of women with migrant guardians had no official ownership of their household property. Only 5.5% of women owned houses, 1% owned agricultural land, and 6.2% owned family-style livestock. Also, none of the women have independently owned cars, motorcycles, gardens and heavy family livestock. 71.3 percent of the surveyed women have identified their most important asset as the jewelry they use. In total, 26.6 percent of rural women are in charge of managing household production resources and 40.1 percent of women are in charge of household affairs when their husbands are absent. The most emotional support for women with migrant household heads was mother and sister and female relatives such as women of close relatives and women of neighbors. Faced with financial problems, women with migrant guardians are mainly supported by their husbands and fathers. Also, the most important informational and visual supporters of women with immigrant guardians, respectively; They are wife, mother, father, sister, brother and child. Conclusion: The results showed that considering that the type of migration was 78% of daily men, the control and ownership of production resources and household assets in the surveyed villages is still with the men of the family, and migration has not been able to change the traditional pattern of ownership and property of productive resources of rural households. to do Sponsor.
ORIGINAL RESEARCH PAPER |
|
Journal Organization of Space Economy journal homepage: https://sanad.iau.ir/journal/jose
|
The share of rural women in the ownership of productive resources of households with migrant |
Maryam Ghasemi 1*Atena Vatankhah noghani2
1. Associate Professor, Department of Geography, Faculty of Literature and Humanities, University of Ferdowsi, Mashhad, Iran.
2. PhD student in geography and rural planning, , Faculty of Literature and Humanities, University of Ferdowsi, Mashhad, Iran
ARTICLE INFO | EXTENDED ABSTRACT |
History Article: Received: 25 May 2024 Revised: 28 June 2024 Accepted: 6 August 2024 | Introduction: It seems that the migration of men to the city and the stay of women in the village creates extensive changes in the management and ownership of rural household assets from a gender perspective. Objectives: The present study examines the share of women in migrant households in the ownership of assets and the management of the family's productive resources. Methodology: In this study, the analysis unit of 289 rural women headed by a migrant household was identified in 22 villages of Mashhad county by snowball method and participated in completing the research tool. The research method is descriptive-analytical and in terms of research conditions it is survey and cross-sectional. Results and Discussion: The results showed that 19.4 percent of women with migrant guardians had no official ownership of their household property. Only 5.5% of women owned houses, 1% owned agricultural land, and 6.2% owned family-style livestock. Also, none of the women have independently owned cars, motorcycles, gardens and heavy family livestock. 71.3 percent of the surveyed women have identified their most important asset as the jewelry they use. In total, 26.6 percent of rural women are in charge of managing household production resources and 40.1 percent of women are in charge of household affairs when their husbands are absent. The most emotional support for women with migrant household heads was mother and sister and female relatives such as women of close relatives and women of neighbors. Faced with financial problems, women with migrant guardians are mainly supported by their husbands and fathers. Also, the most important informational and visual supporters of women with immigrant guardians, respectively; They are wife, mother, father, sister, brother and child. Conclusion: The results showed that considering that the type of migration was 78% of daily men, the control and ownership of production resources and household assets in the surveyed villages is still with the men of the family, and migration has not been able to change the traditional pattern of ownership and property of productive resources of rural households. to do Sponsor.
|
Keywords: Individual migration of men, female villagers, asset management, ownership of production resources,
| |
Highlight: It is important to determine the share of rural women in ownership of productive resources. |
نشریه علمی ساماندهی اقتصاد فضا، 2(6) 105-87، زمستان 1403 |
* Corresponding Author: Amin Karbasi Salmasi Email: Az.Arbabi@iau.ac.ir |
سهم زنان روستایی در مالكيت منابع توليدي خانوارهای دارای سرپرست مهاجر |
|
نشریه ساماندهی اقتصاد فضا https://sanad.iau.ir/journal/jose
|
مقاله علمی |
مریم قاسمی1 آتنا وطن خواه نوغانی2
1. استادیار، گروه جغرافیا، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
2. دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.
مشخصات مقاله | چکیده | ||||
تاریخ دریافت: 15/3/1403 تاریخ بازنگری: 8/4/1403 تاریخ پذیرش: 16/5/1403
| بیان مسئله: به نظر میرسد که مهاجرت مردان به شهر و ماندن زنان در روستا تغييرات گسترده اي در مديريت و مالكيت داراییهای خانوار روستايي از منظر جنسیتی ايجاد ميكند. هدف: مطالعه حاضر به بررسي سهم زنان خانوارهای مهاجر در مالكيت داراييها و مديريت منابع تولیدی خانواده ميپردازد. روش: در اين مطالعه واحد تحلیل 289 زن روستایی دارای سرپرست خانوار مهاجر بوده است كه در 22 روستای شهرستان مشهد به روش گلوله برفی شناسایی و در تکمیل ابزار پژوهش مشارکت نمودند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر شرایط پژوهش پیمایشی و مقطعی است. یافتهها و بحث نتایج نشان داد 4/19 درصد زنان داراي سرپرست مهاجر هيچ مالكيتي بهطور رسمي بر اموال و داراییهای خانوار خود نداشتهاند. تنها 5/5 درصد زنان مالك مسكن، 1 درصد مالك زمين زراعي، 2/6 درصد مالك دام سبك خانواده بودهاند. همچنين هیچیک زنان بهطور مستقل مالكيتي بر اتومبيل، موتورسيكلت، باغ و دام سنگين خانواده نداشتهاند. 3/71 درصد زنان موردبررسی عمدهترین دارايي خود را طلاهاي زينتي مورداستفاده خود معرفي نمودهاند. در مجموع 6/26 درصد زنان روستايي اداره منابع توليدي خانوار و 1/40 درصد زنان اداره امور منزل را در زمان غيبت مرد برعهده دارند. بیشترین حمایت عاطفی زنان داراي سرپرست خانوار مهاجر مادر و خواهر و نزدیکان مونث مانند زنان بستگان نزدیک و زنان همسایه بوده است. در مواجه با مشکلات مالی، زنان داراي سرپرست مهاجر عمدتاً توسط همسر و پدر حمايت ميشوند. همچنين مهمترین حمایتکنندگان اطلاعاتي و مشورتي زنان داراي سرپرست مهاجر به ترتیب؛ همسر، مادر، پدر، خواهر، برادر و فرزند میباشند. نتیجهگیری: نتايج نشان داد با توجه به اینکه نوع مهاجرت 78 درصد مردان روزانه بوده است، همچنان کنترل و مالكيت منابع توليد و داراییهای خانوار در روستاهای موردبررسی، با مردان خانواده است و مهاجرت نتوانسته تغییری در الگوی سنتی مالکیت و دارایی منابع تولیدی خانوار روستایی ایجاد نماید. | ||||
واژگان کلیدی: مهاجرت انفرادی مردان، زنان روستایی، مدیریت دارایی، مالكيت منابع توليد، شهرستان مشهد
| |||||
نکات برجسته: مشخص نمودن سهم زنان روستایی در مالكيت منابع توليدي حایز اهمیت است. | |||||
|
* نویسنده مسئول: مریم قاسمی پست الکترونیک: magh30@um.ac.ir |
[1] * Corresponding Author:Maryam Ghasemi
Email: magh30@um.ac.ir
بیان مسئله
مهاجرت یکی از رایجترین و مؤثرترین پدیدههای اجتماعی است که میتواند در ساختار جمعیتی تغییر ایجاد کند و بهتبع آن در بروز تحولات اقتصادي اجتماعی فضاهای مختلف جغرافیایی تأثیر بسزایی داشته باشد."با رشد شهرنشینی و روند مدرنیزاسیون مهاجرت روستا به شهر بیشازپیش در كشور گسترش یافت".(Alirezanejad & Bani-Hashemi, 2012: 81) بهطوریکه نگاهی اجمالی به آمار نفوس و مسکن اولین سالهاي سرشماري تاکنون، نشان میدهد مهاجرت از روستا به شهر در کشور همواره روندی افزایشی داشته و طی دهههای اخیر این نوع مهاجرت"جریان مسلط مهاجرت خالص در کشور بوده است. عموماً مهاجرین به خاطر اینکه فرصتهای درآمدی و اشتغال در روستا ناکافی است، روستا را در جستجوی شغل و دستمزد ترک میکنند".(Naqhdi & Rezaei, 2014: 106) مهاجرت مردان روستایی در پی کسب شغل و درآمد بر اساس طول مدت مهاجرت میتواند به شکل دائمی یا مهاجرت موقتی باشد. در شکل دوم مهاجرت (مهاجرت فصلی/موقتی)، جابجایی برای دوره کوتاهی صورت میگیرد و قصد کوچنده این است که به اقامتگاه عادی خود برگردد. به این نوع مهاجرت و جابجایی مهاجرتهای ادواری، رفت و برگشتی، آونگی، فصلی و ... نيز گويند". (Effati, 2003: 264) در مهاجرت فصلی که الگوی غالب مهاجرتهای روستا شهری در شهرستان مشهد است، زنان روستایی در روستا مانده و مردان بهصورت موقت مهاجرت میکنند. در چنين شرايطي با جمعیتي از زنان و دختران روستایی مواجه هستیم که به ناگزیر بار مسئولیت معیشت و گذران زندگی خانواده بر دوش آنان افتاده است. این گروه بهعنوان ساکنین پایدار مناطق روستایی عموماً مسئولیت بهرهبرداري از امکانات و منابع موجود در روستاها را نیز به عهده دارند.
طی سالهای اخیر موضوعات بحث برانگیزی پیرامون مناسبات جنسیتی در فضاهای روستایی مطرح و موردمطالعه قرارگرفته است. اما پدیده مهاجرت با تحلیل جنسیتی کمتر موردتوجه قرارگرفته است."باید توجه داشت که تحلیل جنسیتی خود بهتنهایی میتواند فهم عمیقتری را از ساختار جنسیتی اجتماع در فضای روستایی ارائه دهد".(khani & chubchian, 2012: 139) بیشک غفلت از نقشهای جنسیتی در سکونتگاههای روستایی در تحلیل پدیدهها یکی از دلایل عمده ناموفق بودن پروژههای روستایی است و"زنان و بهویژه زنان روستایی نیازمند توجهات ویژه از جانب محافل آکادمیک و نیز سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان توسعه" میباشند.(Taleb & Firouzabadi & Piri, 2011: 136)
در حال حاضر بحث در مورد زنانه شدن اقتصاد روستایی به دلیل مهاجرتهای روستا شهری که عمدتاً مرد گزین است، در بسیاری از نقاط دیگر جهان درحالتوسعه در جریان است. پتانسیل زنان روستایی در توسعه را میتوان با دسترسی آنها به منابع تولید و قدرت تصمیمگیری و رفع موانع پیش روی، افزایش داد. زیرا زنان روستایی عوامل کلیدی توسعه هستند. آنها نقش کاتالیزوری را برای دستیابی به تغییرات اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی تحولآفرین موردنیاز برای توسعه پایدار ایفا میکنند.(UNWOMEN, 2013) اما بر اساس مطالعات مختلف، عدم مالکیت زنان به منابع تولیدی (عمدتاً زمین) و عدم کنترل بر منابع تولیدی چالش بزرگی برای زنان روستایی است. زنان روستایی، از جمله آنهایی که در خانوادههای مهاجر زندگی میکنند، در دسترسی و مالکیت منابع تولیدی، بهویژه زمین، با موانع مهمی روبرو هستند. طبق گزارش سازمان خواربار و کشاورزی (FAO)، زنان روستایی در بسیاری از نقاط جهان، به دلیل تفاوتهای جنسیتی در دسترسی به منابع تولیدی کلیدی، دسترسی محدودی به زمین دارند، زیرا مردان در طول تاریخ، در سیستمهای عرفی مالکیت زمین، سرپرستی مالکیت زمین را بر عهده گرفتهاند و زنان را از طریق مردان سرپرست خانوار با دسترسی محدودی به زمین باقی میگذارند.(Shiri, 2021) فائو تخمین میزند که اگر کشاورزان زن (43 درصد نیروی کار کشاورزی در کشورهای درحالتوسعه) بهاندازه مردان به منابع تولید دسترسی داشته باشند، تولید کشاورزی در 34 کشور درحالتوسعه بهطور متوسط تا 4 درصد افزایش مییابد. این امر میتواند تعداد افراد کم تغذیه را در این کشورها تا 17 درصد کاهش دهد که به معنای کاهش 150 میلیون نفری جمعیت گرسنه است(UNWOMEN, 2013).
بهطورکلی عدم دسترسی زنان به منابع تولید از جمله زمین، علیرغم نقش مهمی که در فعالیتهای کشاورزی دارند، پیامدهای مهمی برای زنان روستایی دارد، زیرا مالکیت منابع تولیدی مانند زمین منبع اصلی درآمد، قدرت و امنیت اجتماعی است. زنانی که از حقوق مالکیت قویتری در زمین برخوردارند، بیشتر بهطور غیرمستقیم روی زمینهای خودکار میکنند و از نیروی کار اجارهای، کار خانوادگی و اجاره برای کسب درآمد استفاده میکنند و کمتر در سنین پیری یا در صورت فوت یا طلاق آسیبپذیر میشوند. علاوه بر این، زنانی که حقوق مالکیت قویتری در زمین دارند، با کنترل بیشتر بر درآمد کشاورزی، سهم بیشتری از کسبوکار و درآمدهای بازار کار و دریافت مکرر اعتبار، احتمال بیشتری برای مشارکت در اقتصاد خانوار دارند. در حال حاضر زنان روستایی یکچهارم جمعیت جهان را تشکیل میدهند، آنها بهعنوان نیروی کار ارتباط نزدیکی با شیوههای مختلف کشاورزی دارند و بیشتر کارهای مراقبتی بدون دستمزد را در مناطق روستایی انجام میدهند.(Behera et al., 2022) کشاورزان زن با تبعیض چند سطحی روبرو هستند، زنان روستایی یک نفر از هر چهار نفر روی زمین و بهطور متوسط تقریباً نیمی از نیروی کار کشاورزی در کشورهای درحالتوسعه را تشکیل میدهند. زنان نقشهای حیاتی در امنیت غذایی ایفا میکنند که شامل کشاورزی، فرآوری مواد غذایی، بازاریابی و اطمینان از مصرف و تغذیه خانگی است.(Cohen, 2023) با این اوصاف: تعداد زیادی از آنها از دسترسی به منابع تولیدی از جمله زمین محروم هستند.
در روستاهای مهاجرفرست اگرچه مسئولیتهای زیادی به زنان روستایی واگذارشده است، اما زنان و دختران روستایی سهم بسیار اندکی در داراییهای خانوار خود دارند. بر این اساس سؤال اصلی تحقیق به این صورت مطرح میگردد که مدیریت منابع و داراییهای خانواده در غیاب مردان سرپرست خانوار بر عهده چه کسی است و سهم زنان چقدر از داراییهای خانوار است؟ همچنین با توجه به اینکه زنان خانوارهای مهاجر در غیاب همسر هرچند موقت، با مشکلات زیادی مواجه میشوند، برای برطرف کردن این مشکلات نهتنها نیازمند حمايت سایر اعضای خانواده خود و همسر هستند، بلکه اغلب نیازمند شبکهای وسیع از دوستان و همسایگان و ... میشوند(Effati, 2003: 254). بنابراین سؤال دوم تحقیق بدینصورت مطرح میگردد که شعاع حمایت زنان جامانده در روستا چه کسانی هستند؟
مبانی نظری
بهطورکلی "مهاجرتهای داخلي ايران تحت تأثير اختلاف شديد بازده نهايي كار در نواحي شهري و روستايي و ميان بخشهای مختلف اقتصادي، كشاورزي، صنعتي و خدمات، در نواحي مختلف جغرافيايي و نيز کمکاری در بخش كشاورزي و كاهش اشتغال نيروي انساني در روستاهاست، كه نتيجه رشد بیرویه جمعيت، تغيير قیمتها، استفاده از تكنولوژي سرمايه بر و نامناسب در روستاها براي بالا بردن قابليت توليد ميباشد". این عوامل"و نتايج مرتب بر آن باعث سرازير شدن جمعيت روستايي به شهرها، يا از شهرهاي كوچك به شهرهاي بزرگ و يا از بخش كشاورزي به بخشهای صنعت و خدمات متمرکزشده در شهرها گرديده است" Javan, 2011: 362)). با توجه به موارد مطرحشده به نظر میرسد "مهاجرت بیرویه، نتیجهی دور تسلسلي از اجراي سیاستهای غلط است كه در بسياري از موارد اتخاذ اين سیاستهای غلط نيز خود ناشي از وجود مهاجرين در يك منطقه و كاهش جمعيت در منطقهی ديگر است".(Moghimizadeh, Akbari., & Servant, 2013: 6 quoted in Mashhadizadeh Dehaqani, N., 1995). بنابراين به نظر ميرسد مهاجرتهای روستا شهري در ايران تابع چرخه ذیل است. (شکل 1).
شکل 1. چرخه مهاجرتهای روستا-شهري در ايران.
اصطلاح"دارایی" به چیزی اطلاق میشود که ارزشگذاری میشود. اموال بهتر و مفیدتر درک میشود نه بهعنوان یک کالای ارزشمند یا حتی بهعنوان روابط بین افراد و کالاهای ارزشمند، بلکه بهعنوان روابط بین افراد با توجه به کالاهای باارزش(Pradhan et al., 2018: 1). داراییها افراد را قادر میسازد تابه شیوههای توسعهیافته فکر و رفتار کنند که افراد بدون دارایی نمیتوانند. این تفکر و رفتار رشدی، مجموعهای از قابلیتها را ایجاد میکند و ممکن است درنهایت منجر به احساس آزادی در تصمیمگیری شود (Oladokun et al., 2019: 3).
به نظر میرسد مهاجرت مردان احتمالاً بر سهم زنان در مالکیت و مدیریت داراییها و منابع تولیدی خانواده مؤثر است. بر اساس رویکرد جنسیتی مهاجرت، مطالعاتی که تابهحال در زمینه مهاجرت انجامشده مختص مردان بوده و کمتر مسائل مربوط به زنان مانند داراییهای زنان در نظر گرفتهشده است. این در حالی است که مهاجرت دارای ابعاد جنسیتی است. صاحبنظران و طرفداران این دیدگاه معتقدند که هرچند مهاجرت مردان از روستا به شهر بسیار موردتوجه بوده و در مورد آن تحقیق گسترده ای نیز انجامشده، اما ابعاد جنسیتی مهاجرت بهویژه تأثیر آن روی مبدأ مهاجرت تا حدود زیادی نادیده انگاشته شده است. بهویژه اینکه تابهحال توجهی به مطالعه نقش زنان خانوارهای مهاجر در مدیریت منابع تولیدی خانواده نشده است. به نظر میرسد که مهاجرت مردان به شهر و ماندن زنان در روستا دارای آثار متعددی بر مبدأ مهاجرت بهویژه از بعد جنسیتی است که از جمله این آثار میتوان به تغییر در مالکیت زمین و سایر منابع تولید نام برد. متأسفانه اطلاعات موجود در این زمینه کم است. اطلاعات آماری مهاجرت روستا به شهر به تفکیک جنسیت در دسترس نیست و اطلاعات موجود در زمینه خانوارهای روستایی دارای سرپرست زن محدود است. اینچنین خلاءهای اطلاعاتی موجب شده است که تصمیمگیرندگان و دستاندرکاران از اهمیت این موضوعات در سیاستگذاری آگاهی نیابند و در برنامهها جنسیت را بهمثابه یک متغیر مهم مهاجرت در نظر نگیرند.
"با توجه به منابع موردبررسی و همچنین دیدگاهها و نظریات موجود در این زمینه، میتوان گفت که مهاجرت مردان و ماندن زنان در روستا موجب، پذیرش نقشهای جدید، وارد شدن زنان به کار کشاورزی و دامداری، افزایش مسئولیتهای زنان در زمینههای مختلف، تغییر روابط خانوادگی، تغییر درروند تصمیمگیری داخل خانواده و تغییر در وابستگی زنان به شبکه وسیع اقوام، دوستان و همسایگان گردیده است. به اعتقاد کارکردباوران، مهاجرت موجب تغییرات جدید در نقشها میشود. این تغییر نقشها میتواند در هر دو گروه سرپرستان خانوار مهاجر یا زنان جامانده در روستا صورت گیرد. طرفداران رویکرد جنسيتي معتقدند که مهاجرت مردان به شهر و ماندن زنان در روستا دارای آثار متعدد بر مبدأ مهاجرت بهویژه از بعد جنسیتی است که از جمله این آثار میتوان تغییر در مالکیت زمین و افزایش تعداد خانوارهای سرپرست زن، تغيير در نظامهای زراعی، نیروی کار زراعی روستا، تنوع درآمد و مدیریت در روستا، تغییر در روابط خویشاوندی و ساختار خانواده و... نام برد.".( Effati, 2003: 262-263)
تحقیقات نشان میدهد جوامع گوناگون، نقشها و مختصات زنان و مردان را متفاوت از یکدیگر و گاهی کاملاً مغایر باهم توصیف میکنند. در تقسیمکار سنتی که بر مبنای جنسیت صورت میگیرد، معمولاً جامعه از مردان انتظار دارد که وسایل معیشت خانواده را فراهم آورند. ازاینرو مردان در بیرون خانه به کار تولیدی میپردازند و متقابلاً از زنان انتظار میرود که در خانه کار کنند. قبول این تقسیمکار سنتی که بر مبنای جنسیت صورت میگیرد، مسألهآفرین است. بررسیها نشان میدهد که مردان و زنان هر دو به کار تولیدی دست میزنند، اما کار در خانه بهعنوان کار عمده زنان باقی میماند. به همین دلیل است که برنامههای ملی توسعه، دانسته یا ندانسته، توسعه اقتصادی و اجتماعی مردان را مدنظر دارند، زیرا مردان بهعنوان تولیدکنندگان اصلی جامعه شناخته میشوند (Azkia & Imani, 2008: 149-150). بدینترتیب ملاحظه میشود که از یکسو در عرصه واقعیت و در جریان مشارکت زن و مرد در کارهای تولیدی و از سوی دیگر در طرح برنامههای توسعه، شکافی عمیق پدید میآید. بسیاری از این برنامهها، بر نقش زنان در کارهای خانه تأکید میورزند و تلاشهای تولیدی ایشان را مورد غفلت قرار میدهند. بدینترتیب برنامهریزی توسعه نهتنها باید توجه خود را به رشد هدفهای بزرگ معطوف دارد، بلکه باید به سیاستها، برنامهها و استراتژیهایی که بر این هدفها و مخصوصاً مردم آسیبپذیر و حاشیه میپردازند توجه کند و مسئله جنسیت یا تفاوتی را که جامعه بین مردان و زنان قائل گردیده است، بهخوبی دریابد. نظر به اینکه برنامههای توسعه بهطور ضمنی بر منافع مردان متمرکز است، برنامهریزی پاسخ به جنسیت، باید بیشازپیش به نیازهای زنان و بهویژه زنانی که وابسته به خانوادههای کمدرآمد هستند و از فقر رنج میبرند، پاسخ گوید(Azkia et al., 2008: 149-150; Sarhadhi, 1993). لازم به ذكر است كه برای تسهیل مطالعات جنسیتی، مجموعهای از روشها تحت عنوان «تحلیل جنسیتی» شکلگرفته است. مثلاً با استفاده از ابزار تحلیل جنسیتی به نام «تقویم تفاوت وظایف جنسیتی»، میتوان پی برد که چه کسی چهکاری را انجام میدهد. در اغلب کشورها وظایف مردان روستایی در دوران جوانی و بزرگسالی زیاد است. مردان مسنتر به امور درون خانه نیز رسیدگی میکنند. بهطور مشابهی، کار دختران از سنین پایین آغاز میشود و مسئولیتهای آنان با بزرگ شدنشان افزایش مییابد. زنان در بزرگسالی کاملاً به سمت فعالیتهای تولیدی کشیده میشوند و حتی در سالخوردگی نیز هنوز در امر تولید اشتغال دارند"(khani et al., 2012: 147).
زنان روستایی برای دستیابی به منابع تولیدی از جمله زمین، آب و منابع مالی که برای بهرهوری و امنیت غذایی آنها حیاتی است، با چالشهای متعددی روبرو هستند. زنان با تفاوتهای جنسیتی قابلتوجهی در دسترسی و کنترل بر زمین مواجه هستند که اغلب توسط هنجارهای قانونی و فرهنگی که مالکیت زمین و حقوق ارثی آنها را محدود میکند، تقویت میشود. در برخی فرهنگها، زنان بهعنوان مالک زمین شناخته نمیشوند و دسترسی آنها به زمین اغلب از طریق شوهران یا اقوام مردشان انجام میشود. همچنین زنان روستایی با عدم دسترسی به منابع و خدمات تولیدی دیگر ازجمله اعتبار، پسانداز، وام، بیمه و زیرساختها مواجه هستند که برای بهرهوری کشاورزی و توانمندسازی اقتصادی آنها حیاتی است1. متأسفانه هنجارهای فرهنگی و کلیشههای جنسیتی اغلب دسترسی زنان به منابع تولیدی از جمله زمین، آب و منابع مالی را محدود میکند. زنان اغلب واجد شرایط کمتری برای سرمایهگذاری در تولیدات کشاورزی تلقی میشوند و سهم آنها در بخش کشاورزی اغلب به رسمیت شناختهنشده یا کمارزش میباشد(Dwomoh et al., 2023). نیز عدم مالکیت زنان بر داراییهایی که میتوانند بهعنوان وثیقه برای وام استفاده شوند، دسترسی آنها به خدمات مالی را که برای بهرهوری کشاورزی و توانمندسازی اقتصادی حیاتی است، محدود میکند. در کنار همه این مسائل زنان اغلب در سیاست و تصمیمگیری کمتر نمایندگی میشوند، که توانایی آنها را برای تأثیرگذاری بر سیاستها و برنامههایی که دسترسی آنها به منابع تولیدی را تحت تأثیر قرار میدهند، محدود میکند. این در حالی است که زنان روستایی اغلب زمان قابلتوجهی را صرف کارهای مراقبتی بدون مزد میکنند که توانایی آنها را برای شرکت در فعالیتهای درآمدزا و دسترسی به منابع تولیدی محدود میکند. آنها اغلب از سطح تحصیلات و آموزش کمتری نسبت به مردان برخوردارند، و این توانایی آنها را برای دسترسی و استفاده مؤثر از منابع تولیدی محدود میکند. لذا بهبود دسترسی زنان روستایی به منابع تولیدی برای دستیابی به امنیت غذایی، کاهش فقر و ارتقای برابری جنسیتی حیاتی است. این امر مستلزم پرداختن به عوامل زیربنایی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که دسترسی زنان به منابع تولیدی را محدود میکند و آنها را برای مشارکت کامل در بخش کشاورزی توانمند میسازد(Ajadi, 2015).
بهطورکلی نابرابریهای اجتماعی از موانع ساختهشده اجتماعی برای دسترسی به منابع تولیدی و مالی ناشی میشوند که مانع مشارکت اجتماعی و نمایندگی سیاسی نیز میشود. هنجارهای مردسالارانه که منجر به عدم تعادل قدرت بین زنان و مردان میشود، برای زنان در کشاورزی، بهویژه در حقوق زمین (قطعههای کوچک، مشکلات دسترسی به مالکیت، حقوق تبعیضآمیز ارث)، منابع تولیدی (عدم دسترسی به بازارهای اعتباری، خدمات ترویجی یا نهادهها)، آسیبهایی را برای زنان ایجاد میکند(Sexsmith et al., 2017). این در حالی است که زنان در خانوارهای مهاجر فرست نسبت به زنان در خانوادههای غیرمهاجر فرست نقش بیشتری در تصمیمگیری خانوار ایفا میکنند.(Pradhan et al., 2019: 11) دارایی بهطور گسترده بهعنوان یک منبع مهم برای توانمندسازی زنان شناختهشده است. بنابراین، بسیاری از سیاستهای توسعه در سرتاسر جهان خواستار تقویت حقوق زنان بر مالکیت، بهویژه داراییهای فیزیکی مانند زمین و دام است. بااینحال، رابطه بین مالکیت و توانمندسازی زنان به دلیل همپوشانی و ماهیت پویای حقوق مالکیت، پیچیدهتر از آن چیزی است که معمولاً تصور میشود.(Pradhan et al., 2019: 4) در مطالعات مختلف تائید شده که مالکیت دارایی تأثیر بسزایی بر رفاه زنان دارد و یک ورودی کلیدی در دستیابی به رفاه زنان روستایی است (Oladokun et al., 2019: 13).(جدول 1).
جدول 1 نظریهها و سیاستگذاریها در برنامه توسعه زنان را نشان میدهد.
دیدگاه | رویکرد برنامهریزی | نقش زنان | مشکلات | راهحلها |
---|---|---|---|---|
زن و توسعه | رفاه (Welfare)
مبارزه با فقر (Anti-poverty) خوداتکایی اقتصادی و خودکفایی |
تولیدمثل | _ فقر زنان _ زنان بهعنوان گروههای آسیبپذیر | _ ارائه خدمات حمایتی در بهداشت، تغذیه، مهدکودک و ... _ طراحی و ایجاد طرحهای خاص زنان _ ترویج خوداتکایی _ کسب مهارتها _ طراحی و توسعه خوداشتغالی و صنایع خانگی _ ایجاد کسبوکار زنانه |
کارایی (Efficiency) |
تولیدکنندگی | _ نادیده گرفته شدن نیروی انسانی زنان _ زنان بهعنوان سرمایه توسعهنیافته _ عدم رشد اقتصادی | _ شناسایی نقش تولیدکنندگی زنان _ بهبود و دسترسی زنان به اعتبارات _ تکنولوژی، فناوری و سایر منابع | |
جنسیت و توسعه |
تساوی یا عدالت جنسیتی (Equality equality) |
| _ ساختار نابرابر بر مبنای باورهای تعصب برانگیز و تبعیضآمیز علیه زنان در زمینههای مختلف مثل آموزش بهداشت، اعتبار، زمین | _ انجام تحلیلهای جنسیتی _ جمعآوری آمار تفکیکی جنسیتی _ ارائه فرصتهای مساوی در کلیه بخشها و زیر بخشها در تمام سطوح(با تأکید بر سطوح مدیریتی) |
زن عامل توسعه (نهادگرا) |
توانمندسازی (Empowerment) | تولیدکنندگی و اجتماعی | _ مردسالاری _ نهادینه شدن تبعیض علیه زنان در مراکز تصمیم گیر، تصمیمساز و سیاست گذرا _ عدم توسعه انسانی | _ افزایش کنترل بیشتر زنان بر منابع تولید _ راهبردهایی برای ارتقای آگاهی،حساسیت و تجهیز زنان و مردان با شرایط مناسب قابلیت زا |
برگرفته از: ازکیا، 1387: 169.
پیشینه تحقیق
بهطورکلی نقش زنان روستایی در مدیریت منابع تولیدی موضوعی قابلتوجه در توسعه روستایی است. بررسي پيشينه داخلي نشان داد كه تاكنون مطالعهای كه به بررسي نقش زنان روستایی در مدیریت منابع توليدي خانوار بپردازد، مشاهده نشد و اين مطالعه از اين حيث، جديد است.
موکاتی و همکاران2 (2024) در مطالعه خود نتایج نشان داد که اگرچه زنان اکثریت نیروی کار در کشاورزی را تشکیل میدادند، اما در تصمیمگیری دخالت نداشتند و مالک زمین نبودند، آنها فاقد وسایل کشاورزی بودند، از روشهای کشاورزی ضعیف و قدیمی استفاده میکردند و در معرض تبعیض جنسیتی نهادینهشده بودند. اولادوکون و آدنگان3 (2019)، در مطالعه خود رابطه بین سطح مالکیت دارایی و محرومیت از رفاه زنان در روستاهای نیجریه موردبررسی قرار دادند نتایج نشان داد که سطح داراییهای فیزیکی متعلق به زنان روستایی مانند تلفن همراه ( 068.7 درصد) و رادیو (63.5 درصد) بوده است درحالیکه فقط (5.9 درصد) دارای مالکیت زمین بودند. همچنین مالکیت دارایی تأثیر مثبتی بر محرومیت زنان از رفاه داشته است. گادیس و همکاران4 (2019) از دادههای 28 کشور در جنوب صحرای آفریقا استفاده کردند تا شکافهای بین مردان و زنان در مالکیت زمین و مسکن را موردتوجه قرار دهند و الگوهای بین کشورها و درون کشورها را تحلیل کنند. بر اساس نتایج بهدستآمده، مردان سه برابر بیشتر از زنان مالکیت انحصاری بر دارایی دارند. مردان حتی پس از کنترل بسیاری از عوامل دیگر بهطور قابلتوجهی بیشتر از زنان دارای دارایی هستند. پرادان5 و همکاران (2019) در تحقیقات خود در نپال، چگونگی تأثیر حقوق مالکیت بر توانمندسازی زنان در مراحل مختلف چرخه زندگی و مکانهای اجتماعی مختلف، قومیتها، ساختارهای خانوار و طبقه اجتماعی با تکیهبر تحقیقات قومنگاری بررسی کردند. این مطالعه بر اساس الگوهای توانایی زنان و همچنین تمایل به اعمال حقوق خاص بر دارایی مشترک و شخصی در خانوادههایشان میباشد. یافتهها نشان میدهد که دستههای حقوقی حقوق مالکیت در نپال، حقوق متفاوتی را در مورد داراییهای مشترک در خانوارها در نظر نمیگیرند. بهجای تأکید بر کنترل فردی بر داراییها برای توانمندسازی زنان، باید روابط اجتماعی پیرامون مالکیت در نظر گرفته شود تا بفهمیم زنان برای چه حقوقی ارزش قائل هستند و خواهان آن هستند. آدرینوی عبدالوهاب6 و همکاران (2016) دسترسی زنان روستایی در ایالت کوارا نیجریه به منابع تولیدی مانند زمین، دام و سرمایه را بهمنظور تعیین سطح توانمندی اجتماعی-اقتصادی آنها ارزیابی کردند. نتایج نشان داد زنان روستایی تمایل به شرکت در فعالیتهای اقتصادی سودمند دارند و مالکیت منابع تولیدی مانند زمین و دام میتواند معیشت آنها را افزایش دهد. این مطالعه دیدگاه متفاوتی را در مورد تأثیر و ارتباط تملک داراییهای فیزیکی در افزایش تنوع معیشت زنان و توسعه کلی معیشت روستایی ارائه میکند.
بررسی پیشینه خارجی نشان میدهد سهم زنان روستایی در مالکیت منابع تولیدی خانوارها در فرهنگها و مناطق مختلف متفاوت است. در فرهنگ یوروبا7، مردان نسبت به زنان دارای سهم بیشتری از منابع تولیدی هستند. اما زنان در فرهنگ نوپه8 نسبت به زنان یوروبا سهم بیشتری از مالکیت منابع تولیدی دارند. در تانزانیا و موزامبیک، زنان بهطور متوسط در مقایسه با مردان دارای منابع تولیدی بسیار کمتری هستند و میانگین تعداد آنها بهطور قابلتوجهی کمتر از مردان است. در کنیا مردان 10 برابر زنان گاو داشتند، درحالیکه در تانزانیا مردان 18 برابر زنان گاو داشتند، اما در موزامبیک زنان به ازای هر رأس گاو متعلق به مردان 0.8 رأس داشتند.
تصمیمگیری در مورد فروش منابع تولیدی نیز متأثر از جنسیت و فرهنگ است. مردان بر مالکیت تمام سرمایه تولیدی خانوار تسلط دارند. زنان بیشتر تصمیم به فروش دام و طیور کوچک میگیرند، درحالیکه تصمیم برای فروش تمام سرمایه تولیدی دیگر توسط مرد گرفته میشود. علیرغم نقش مهمی که زنان در کشاورزی و امنیت غذایی ایفا میکنند، آنها همچنان بر طیفی از منابع تولیدی، از جمله آموزش، زمین، اطلاعات و منابع مالی تسلط ضعیفتری دارند. مؤسسات اقتصادی، ترویجی و سایر مؤسسات عمومی در اکثر کشورهای درحالتوسعه دارای تعصب جنسیتی هستند و اغلب نیازهای زنان را نادیده میگیرند. بهبود دسترسی کشاورزان زن روستایی به منابع تولیدی مانند زمین، آب و منابع مالی میتواند بهرهوری و امنیت غذایی کشاورزان زن را افزایش دهد. مالکیت زنان بر داراییها، قدرت چانهزنی، نقش آنها در تصمیمگیری خانواده و هزینههای مربوط به آموزش و سلامت کودکان را افزایش میدهد. شکاف داراییهای جنسیتی نیز شاخصی مهم برای توانمندسازی زنان است(Ajadi, 2015). همچنین در سطح جهانی، اگرچه تقریباً از هر 2 کشاورز، 1 نفر زن هستند اما زنان تنها 15 درصد از کل زمینداران را تشکیل میدهند. زنان روستایی اگرچه به طرق مختلف به درآمد خانوادهها و رشد جوامع کمک میکنند، اما سهم آنها به دلیل دسترسی نابرابر به منابع و همچنین تبعیض مداوم و هنجارهای جنسیتی محدود است9.
روش تحقیق
روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. این پژوهش از نظر کنترل شرایط پژوهش، پیمایشی است و چون در یک مقطع زمانی معین صورت گرفته است، مطالعهای مقطعی تلقی میشود و ازآنجاکه در مورد جمعیت نمونۀ معرف انجام میگیرد تا قدرت تعمیمپذیری دادهها فراهم شود، تحقیقی پهنانگر است. واحد تحلیل زنان روستایی دارای سرپرست خانوار مهاجر است. خانوارهاي نمونه در هر روستا به روش گلوله برفی شناسایی و سپس بر اساس معيارهاي تعریفشده در پرسشنامه مدیریت زنان بر منابع تولید موردبررسی قرار گرفت. اطلاعات موردنیاز در این بررسی با استفاده از روشهای میدانی گردآوری شد.
محدوده موردمطالعه
منطقه موردمطالعه شهرستان مشهد است. این شهرستان در سال 1395 دارای 3 بخش، 11 دهستان با 578 آبادی (192 آبادی خالی از سکنه و 386 آبادی دارای سکنه بوده است.(Statistical Yearbook of Razavi Khorasan Province, 2013: 74) با توجه به موضوع، جامعه آماری تحقیق روستاهای دارای نسبت جنسی پائین میباشد که مهاجرت مردان در این روستاها رایج است، لذا به کمک اطلاعات جمعیتی سرشماری نفوس و مسکن، نسبت جنسی کلیه روستاهای شهرستان استخراج شد، بر این اساس 25.3 درصد روستاهای شهرستان، معادل 92 روستا دارای نسبت جنسی پائین بودهاند. بهمنظور تعیین حجم نمونه حدود 25 درصد جامعه آماری (معادل 22 روستا) بهعنوان روستاهای موردمطالعه تعیین و بهطور تصادفی انتخاب شدند. روستاهای موردبررسی دارای 1839 خانوار جمعیت بودهاند. بهمنظور تعیین حجم خانوارهای موردبررسی از فرمول کوکران با ضریب خطای 0.053 استفاده و حجم خانوارهای موردبررسی معادل 289 خانوار روستایی دارای سرپرست مهاجر تعیین گردید. لازم به ذکر است که تعداد خانوارهای موردبررسی در هر روستا بر اساس قاعده تسهیمبهنسبت مشخص گردید(جدول 2) و (شکل2).
جدول 2. اطلاعات جمعیتی روستاهای نمونه تحقیق در شهرستان مشهد.
بخش | دهستان | روستا | خانوار | تعداد مرد | تعداد زن | نسبت جنسی | تعداد نمونه |
---|---|---|---|---|---|---|---|
مركزی
| كنويست | خيراباد | 196 | 331 | 370 | 89 | 19 |
هلالي | 71 | 133 | 152 | 88 | 14 | ||
ميان ولايت | جلالي | 168 | 302 | 337 | 90 | 20 | |
كارده | سيج | 149 | 216 | 257 | 84 | 15 | |
گوش | 139 | 178 | 224 | 79 | 14 | ||
كوشك آباد | 91 | 123 | 151 | 81 | 12 | ||
تبادكان | كلاته قاضي | 22 | 35 | 40 | 88 | 7 | |
احمدآباد
| سرجام | ده سرخ | 156 | 207 | 246 | 84 | 16 |
بزوشك | 142 | 186 | 216 | 86 | 14 | ||
بررود | 40 | 60 | 73 | 82 | 10 | ||
عبدالمجيد | 38 | 53 | 63 | 84 | 10 | ||
پيوه ژن | ابرش/ابرشك | 145 | 200 | 238 | 84 | 15 | |
زيارت | 82 | 129 | 150 | 86 | 14 | ||
تكروك سفلي | 27 | 42 | 53 | 79 | 10 | ||
رضويه
| آبروان | حسینآبادگزبند | 42 | 72 | 90 | 80 | 12 |
ماشوله | 37 | 64 | 74 | 86 | 12 | ||
بياروند | 33 | 53 | 68 | 78 | 12 | ||
ميامي | ناربند | 47 | 58 | 69 | 84 | 12 | |
پائين ولايت | كلاته منار | 107 | 180 | 208 | 87 | 16 | |
دهنه چهل | 53 | 97 | 109 | 89 | 13 | ||
بوته گز | 28 | 40 | 46 | 87 | 10 | ||
بوته مرده | 26 | 36 | 45 | 80 | 12 | ||
جمع | 22 | 1839 | 2795 | 3279 | 84 | 289 |
برگرفته از: مرکز آمار ایران، مستخرج از نتایج عمومی نفوس و مسکن
شکل 2. تقسیمات سیاسی شهرستان مشهد و موقعیت روستای موردبررسی 1395.
یافتهها
در این مطالعه 289 زن دارای سرپرست خانوار مهاجر در 22 روستای شهرستان مشهد موردبررسی قرار گرفت. میانگین سنی زنان پاسخگو 37 سال و میانگین سنی همسران آنها 42 سال میباشد. 4/93 درصد پاسخگویان متأهل و مابقی بیوه یا مطلقه بودهاند 90 درصد، زنان پنج سال و کمتر از آن تحصیل داشتهاند. میانگین سالهای تحصیل زنان موردبررسی 38/3 سال است. تنها تعداد 98 زن (معادل 9/33 %)، دارای شغل درآمدزا بودهاند که از این تعداد، 74 نفر (معادل 5/75 %)، در بخش خدمات، تعداد 14 نفر (معادل 3/14 %) شاغل در بخش صنعت، و تعداد 10 نفر (معادل 2/10 %)، شاغل در بخش کشاورزی (عمدتاً دامدار) میباشند. از تعداد 98 نفر شاغل زن، تعداد 72 نفر (معادل 5/73%)، در خانه مشغول به کسب درآمد هستند. این افراد در فعالیتهایی مانند؛ پاک کردن زعفران، شکستن پسته، عروسک دوزی، بستهبندی کاغذی و درست کردن تسبیح و... مشغول به فعالیت هستند. 5/25 درصد زنان شاغل دارای درآمد 50 تا 100 هزار تومان در ماه و تنها 1/6 درصد درآمد بیشتر از 300 هزار تومان در ماه دارند. لازم به ذکر است که میانگین درآمد زنان شاغل 130 هزار تومان در ماه میباشد. (جدول3).
جدول 3. توزیع فراوانی سن و تحصیلات زنان موردبررسی
گروه سنی | فراوانی | درصد | سطح تحصیلات | فراوانی | درصد |
کمتر از 20 سال | 1 | 3/0 | بیسواد | 51 | 6/17 |
بین 20 تا 29 سال | 57 | 7/19 | نهضت | 38 | 2/13 |
بین 30 تا 39 سال | 120 | 5/41 | ابتدايي | 171 | 2/59 |
بین 40 تا 49 سال | 87 | 1/30 | سيکل | 28 | 7/9 |
بین 50 تا 59 سال | 22 | 6/7 | دیپلم و فوقدیپلم | 0 | 0 |
بالاتر از 60 سال | 2 | 7/0 | ليسانس | 1 | 3/0 |
جمع | 289 | 100 | جمع | 289 | 100 |
برگرفته از: یافتههای پژوهش، 1395
مطابق جدول زیر (4)، و شکل (3)، تعداد مهاجر دائم در روستاهای موردبررسی 153 مرد مهاجر، فصلی 40 مرد مهاجر و روزانه 672 مرد بوده است. بنابراین مشاهده میشود که اغلب مهاجران روزانه هستند. در بین مهاجران دائم، روستای خیرآباد با 15 مرد و روستای ماشوله با 1 مرد، به ترتیب بیشترین و کمترین مهاجر را داشتهاند. بالا بودن نرخ مهاجرت در روستای خیرآباد به دلیل نزدیکی این روستا به شهر مشهد باشد. همچنین روستای زیارت با 40 نفر برای مدت حدوداً 10 ماه تنها روستایی است که بین روستاهای موردمطالعه مهاجر فصلی دارد. طولانی بودن مدت مهاجرت افراد در روستای زیارت به این خاطر میباشد که این افراد برای کار به مناطق و شهرهایی مانند سرخس، تهران، کیش و ... میروند. بیشترین مهاجرت روزانه نیز به ترتیب روستاهای جلالی است که 170 مرد با 6 روز در هفته و روستای خیرآباد که 100 مرد با 5 روز در هفته برای کار و امرارمعاش به خارج از روستا میروند. این مهاجران روزانه مرد، بیشتر بهصورت کارگران ساده و روزمزد هستند و اکثریت آنها اولویت اولشان برای کار و کسب درآمد، مشهد میباشد.
جدول 4. ویژگیهای مهاجران روستاهای موردمطالعه 1395
نام روستا | مهاجر دائم | مهاجر فصلی | مهاجر روزانه | ||
---|---|---|---|---|---|
تعداد | تعداد | چند ماه | تعداد | چند روز در هفته | |
خيراباد | 15 | 0 | 0 | 100 | 5 |
هلالي | 10 | 0 | 0 | 40 | 6 |
جلالي | 10 | 0 | 0 | 170 | 6 |
سيج | 12 | 0 | 0 | 30 | 5 |
گوش | 4 | 0 | 0 | 10 | 5 |
كوشك آباد | 10 | 0 | 0 | 10 | 6 |
كلاته قاضي | 10 | 0 | 0 | 12 | 5 |
ده سرخ | 6 | 0 | 0 | 30 | 5 |
بزوشك | 6 | 0 | 0 | 40 | 6 |
بررود | 7 | 0 | 0 | 12 | 6 |
عبدالمجيد | 6 | 0 | 0 | 25 | 6 |
ابرش/ابرشك | 8 | 0 | 0 | 30 | 6 |
زيارت | 10 | 40 | 10 | 10 | 5 |
تكروك سفلي | 7 | 0 | 0 | 5 | 10 |
حسینآبادگزبند | 4 | 0 | 0 | 13 | 6 |
ماشوله | 1 | 0 | 0 | 15 | 5 |
بیاروند | 5 | 0 | 0 | 15 | 6 |
ناربند | 7 | 0 | 0 | 15 | 6 |
كلاته منار | 4 | 0 | 0 | 40 | 6 |
دهنه چهل | 3 | 0 | 0 | 20 | 6 |
بوته گز | 3 | 0 | 0 | 15 | 6 |
بوته مرده/ بابانظر | 5 | 0 | 0 | 15 | 6 |
| 153 | 40 | - | 672 |
|
برگرفته از: یافتههای پژوهش، 1395
شکل3. توزیع فراوانی مهاجران مرد و نوع مهاجرت در هر یک از روستاهای موردبررسی 1395
علت اصلی مهاجرت سرپرستان خانواده که همگی مرد هستند، فقدان فرصتهای شغلی در روستا، با فراوانی 79 نفر (معادل 3/27 %)، و بعد از آن نداشتن درآمد کافی با 76 نفر (معادل 3/26 %)، و در اولویت سوم خشکسالی و نبود آب کافی برای کشاورزی با 66 نفر (معادل 8/22 %)، میباشد. شکل (4) علت مهاجرت سرپرستان خانواده به درصد را نشان میدهد(جدول 5).
جدول 5. علت مهاجرت سرپرستان خانواده
علت مهاجرت | فراوانی | درصد |
فقدان فرصتهای شغلی در روستا | 79 | 3/27 |
نداشتن درآمد کافی | 76 | 3/26 |
خشکسالی (نبود آب کافی برای کشاورزی) | 66 | 8/22 |
نداشتن زمین کشاورزی | 34 | 8/11 |
شرایط شغلی (چوپان، شوفر، راننده و امثالهم) | 34 | 8/11 |
جمع | 289 | 100 |
مآخذ: یافتههای پژوهش، 1395
شکل 4. علت مهاجرت سرپرستان خانواده به درصد
اداره منابع تولیدی خانواده
مطابق جدول زیر(6)، تعداد 144 زن (معادل 8/49 %) عنوان کردند که، اداره منابع تولیدی بر عهده مرد خانواده میباشد. اینها عمدتاً زنان خانوارهایی هستند که همسرشان بهصورت روزانه مهاجرت میکند. 2 نفر از زنان (معادل 7/0 %)، عنوان نمودهاند که اداره منابع تولیدیشان توسط مادرشوهر صورت میگیرد. همچنین 63 نفر از زنان (معادل 8/21%)، از کل پاسخگویان نیز فاقد هرگونه منابع تولیدی بودهاند. بیشتر زنان با فراوانی 129 نفر (معادل 6/44 %)، عنوان کردند که اداره امور منزل و کارهایی که در منزل توسط مردان صورت میگیرد، در هنگام حضور در خانه، توسط مردان انجام میشود. این امر با درصد بالای مهاجران روزانه قابل توجیه است. 116 نفر از زنان پاسخگو خود امور منزل را در زمان غیبت مرد اداره مینمایند، 10 نفر مادر شوهر این وظیفه را انجام میدهد، 12 زن عنوان نمودهاند که خانواده خودشان (دختر) این وظیفه را برعهده میگیرند و کمترین فراوانی با 6 نفر (معادل 1/2 %)، عنوان کردند که اداره امور منزل در زمان غیبت مرد بر عهده برادرشوهر میباشد.
جدول 6. اداره منابع تولیدی خانواده و اداره امور منزل در غیبت سرپرست خانوار
| اداره منابع تولیدی خانواده | اداره امور منزل | ||||
اداره منابع تولیدی | فراوانی | درصد | فراوانی | درصد | ||
مرد | 144 | 8/49 | 129 | 6/44 | ||
زن | 77 | 6/26 | 116 | 1/40 | ||
پدرشوهر | 3 | 1 | 16 | 5/5 | ||
مادرشوهر | 2 | 7/0 | 10 | 5/3 | ||
برادرشوهر | 0 | 0 | 6 | 1/2 | ||
خانواده زن | 0 | 0 | 12 | 2/4 | ||
فاقد منابع تولیدی | 63 | 8/21 | - | - | ||
جمع | 289 | 100 | 289 | 100 |
مآخذ: یافتههای پژوهش، 1395
بهطور میانگین تنها 26 درصد زنان روستایی در هنگام غیبت مرد اداره منابع تولیدی خانواده را بر عهده دارند. همچنين 1/40 درصد زنان خانوارهاي روستايي اداره امور منزل را در زمان غيبت مرد بر عهده دارند. در روستای کلاته منار زنان با 3/56 درصد اداره منابع تولیدی در زمان غیبت مرد بیشترین درصد را به خود اختصاص دادهاند. در روستای کوشک آباد 7/91 زنان اداره امور منزل در زمان غيبت مرد را بر عهده دارند. مشاهده میشود علیرغم غیبت مرد از روستا و خانواده هر چند بهطور موقت، نقش زنان در اداره امور منزل با میانگین 40 درصد بیشتر از اداره منابع تولیدی با 26 درصد است. (شکل 5).
شکل 5. اداره منابع تولیدی در زمان غیبت مرد توسط زن در روستاهای موردبررسی
میزان مالکیت زنان بر داراییهای خانواده
از مجموع زنان موردبررسی 56 زن معادل 4/19 درصد هيچ مالكيت رسمي بر اموال و داراییهای خانوار ندارند. جدول زیر میزان مالکیت افراد در اموال و داراییهایشان را نشان میدهد. بر این اساس؛ مالکیت منزل مسکونی با فراوانی 213 (معادل 7/73%)، از کل پاسخگویان، متعلق به مرد خانواده (سرپرست) میباشد. کمترین فراوانی با 1 نفر، پاسخگو مالکیت مشترک خانه مسکونی بین زن و مرد میباشد.
مالکیت اتومبیل (57 نفر) 100 درصد متعلق به مرد (سرپرست) خانواده میباشد. همچنین تعداد 232 خانوار (معادل 3/80 %)، که مابقی جامعه را تشکیل میدهند فاقد اتومبیل میباشند. تعداد 69 نفر (معادل 9/23 %)، مالک و دارای موتورسیکلت هستند که این مالکیت بهطور کامل در اختیار مرد (سرپرست) خانواده میباشد. همچنین تعداد 220 خانوار (معادل 1/76 %)، نیز فاقد موتور میباشند.
مالکیت زمین در مناطق روستایی بهعنوان محل اصلی زندگی و تولید نقش محوری دارد ((Gaddis et al., 2018: 4. مالکیت زمین زراعی با فراوانی 73 خانوار (معادل 3/25 %)، در تملک مرد (سرپرست) خانواده میباشد. کمترین میزان مالکیت با فراوانی 3 خانوار (معادل 1 %)، در اختیار زنان در خانواده میباشد. همچنین تعداد 206 خانوار (معادل 3/71 %)، فاقد زمین زراعی میباشند. مالکیت باغ با فراوانی 12 خانوار (معادل 2/4%)، متعلق به مرد (سرپرست) خانواده میباشد، و تعداد 277 خانوار (معادل 8/95 %)، فاقد زمین باغی هستند.
زمین زراعی و باغی با بیشترین تعداد، 14 خانوار (معادل 8/4 %)، در مالکیت مرد (سرپرست) خانواده و تنها مالکیت در 2 خانوار (معادل 7/0%)، برای خانواده مرد میباشد. این گروه شامل کسانی میشود که در انجام امور کشاورزی و باغداری و محصول سهیم هستند ولی مالکیت حقیقی بر زمین ندارند. همچنین تعداد 273 خانوار (معادل 5/94 %)، نیز فاقد زمین زراعی و باغی میباشند. لازم به ذکر است که زمین زراعی و باغی شامل زمینهایی میشود که کاربری زراعی و باغی بهطور مجزا و جدا از هم برای آنها تعریفنشده و ندارند. به همین خاطر در کنارههای زمینهای زراعی درخت کاشتهاند. مطالعات نشان میدهد در کشورهایی که زنان کمتر از مردان صاحب زمین هستند، احتمال مالکیت مسکن نیز از مردان کمتر است و بالعکس. زیرا در مناطق روستایی زمین و مسکن اغلب بهعنوان یک دارایی ترکیبی در نظر گرفته میشود (Gaddis et al., 2018: 15).
بیشترین تعداد مالکیت گوساله و گاو با 5 خانوار (معادل 7/1 %)، بهطور مشترک بین زن و مرد میباشد. تنها در 1 خانوار (معادل 3/0%)، متعلق به خانواده زن میباشد. همچنین تعداد 281 خانوار (معادل 97.2 %)، فاقد گاو و گوساله میباشند. بیشترین تعداد مالکیت گوسفند و بز با 145 خانوار (معادل 2/50 %)، متعلق به مرد (معادل سرپرست) خانواده میباشد. کمترین میزان با فراوانی 18 خانوار (معادل 2/6 %)، از کل پاسخگویان در مالکیت زنان میباشد. همچنین تعداد 101 خانوار (معادل 9/34 %)، نیز فاقد گوسفند و بز هستند. طیور با بیشترین مالکیت 135 خانوار (معادل 7/46 %)، در تملک مرد (سرپرست) خانواده قرار دارد. و تعداد 15 خانوار (معادل 2/5 %)، بهصورت مشترک مالکیت بین زن و مرد میباشد. همچنین تعداد 116 خانوار (معادل 1/40 %)، از کل پاسخگویان نیز فاقد طیور میباشند. هیچیک از خانوارهای موردبررسی دارای کارگاه نبودهاند.
مالکیت اقلامی مانند طلا که وضعیت ثبت حقیقی و حقوقی بهطور کامل ندارند و بیشتر بهصورت هدیه میباشد، با فراوانی 206 خانوار (معادل 3/71 %)، متعلق به زنان میباشد. همچنین تعداد 83 خانوار (معادل 7/28 %)، نیز فاقد این نوع مالکیت میباشند. لازم به ذکر است تعداد 33 نفر از زنان مالکیت بیشتر از یک مورد از موارد یادشده در جدول زیر را دارند. (جدول 7).
جدول 7. وضعیت مالکیت زنان روستایی بر داراییهای خانواده
مالکیت | مرد | زن | مشترک | خانواده مرد | خانواده زن | مجموع | فاقد | |
منزل مسکونی | تعداد | 213 | 16 | 1 | 43 | 16 | 289 | 0 |
درصد | 7/73 | 5/5 | 3/0 | 9/14 | 5/5 | 100 | 0 | |
اتومبیل | تعداد | 57 | 0 | 0 | 0 | 0 | 57 | 232 |
درصد | 7/19 | 0 | 0 | 0 | 0 | 7/19 | 3/80 | |
موتورسیکلت | تعداد | 69 | 0 | 0 | 0 | 0 | 69 | 220 |
درصد | 9/23 | 0 | 0 | 0 | 0 | 9/23 | 1/76 | |
زمین زراعی | تعداد | 73 | 3 | 0 | 7 | 0 | 83 | 206 |
درصد | 3/25 | 1 | 0 | 4/2 | 0 | 7/28 | 3/71 | |
زمین باغی | تعداد | 12 | 0 | 0 | 0 | 0 | 12 | 277 |
درصد | 2/4 | 0 | 0 | 0 | 0 | 2/4 | 8/95 | |
زمین زراعی و باغی | تعداد | 14 | 0 | 0 | 2 | 0 | 16 | 273 |
درصد | 8/4 | 0 | 0 | 7/0 | 0 | 5/5 | 5/94 | |
گاو و گوساله | تعداد | 2 | 0 | 5 | 0 | 1 | 8 | 281 |
درصد | 7/0 | 0 | 7/1 | 0 | 3/0 | 8/2 | 2/97 | |
گوسفند و بز | تعداد | 145 | 18 | 25 | 0 | 0 | 188 | 101 |
درصد | 2/50 | 2/6 | 7/8 | 0 | 0 | 1/65 | 9/34 | |
طیور | تعداد | 135 | 23 | 15 | 0 | 0 | 173 | 116 |
درصد | 7/46 | 8 | 2/5 | 0 | 0 | 9/59 | 1/40 | |
طلا | تعداد | 0 | 206 | 0 | 0 | 0 | 206 | 83 |
درصد | 0 | 3/71 | 0 | 0 | 0 | 3/71 | 7/28 |
برگرفته از: یافتههای پژوهش، 1395
بهطور میانگین 4/5 درصد زنان موردبررسی مالک خانه مسکونی، 9/0 درصد مالک زمین، 4/4 درصد مالک گوسفند و بز و 8/7 درصد مالک طیور خانواده بودهاند. بیشترین مالکیت خانه مسکونی برای زنان در روستای تکروک سفلی با میانگین 20 درصد میباشد. مالکیت زمین زراعی در بین پاسخگویان زن تنها در سه روستای خیرآباد، کلاته منار و دهنه چهل میباشد. بیشترین مالکیت بز و گوسفند برای زنان با میانگین 25 درصد در روستای کلاته منار میباشد. بیشترین مالکیت طیور برای زنان با میانگین 4/21 در روستای گوش میباشد. نتایج بررسیها نشان میدهد تنها 73 نفر (معادل 3/25 %)، از زنان دارای حساب بانکی و تعداد 216 نفر (معادل 4/74 %)، از زنان نیز فاقد حساب بانکی هستند. جدول (9). (جدول 8).
ملاحظه میشود که در مالکیت و دارایی خانوار روستایی خطوط جنسیتی وجود دارد. شکافهای جنسیتی بهطور برجسته در مالکیت زمین و دارایی مسکن، که داراییهای مهم و ابزار اصلی ذخیره ثروت در جوامع روستایی است، ظاهر میشود (Gaddis et al., 2018: 2).
جدول 8. درصد مالکیت زنان روستایی بر اموال و املاک به تفکیک روستاهای موردبررسی
نام روستا | مالکيت منزل مسکوني | مالکيت زمين زراعي | مالکيت گوسفند و بز | مالکيت طيور |
کوشک آباد | 3/8 | 0 | 7/16 | 7/16 |
خيرآباد | 3/5 | 3/5 | 0 | 0 |
هلالي | 3/14 | 0 | 0 | 1/7 |
جلالي | 5 | 0 | 0 | 10 |
سيج | 7/6 | 0 | 0 | 0 |
گوش | 0 | 0 | 0 | 4/21 |
ده سرخ | 3/6 | 0 | 7/6 | 8/18 |
عبدالمجيد | 0 | 0 | 0 | 10 |
بزوشک | 0 | 0 | 0 | 0 |
بررود | 0 | 0 | 0 | 0 |
ابرش | 3/13 | 0 | 0 | 7/6 |
زيارت | 0 | 0 | 0 | 0 |
تکروک سفلي | 20 | 0 | 0 | 10 |
حسینآباد گزبند | 3/8 | 0 | 7/16 | 25 |
ماشوله | 0 | 0 | 3/8 | 3/8 |
بياروند | 3/8 | 0 | 3/8 | 3/8 |
ناربند | 0 | 0 | 3/8 | 3/8 |
کلاته قاضي | 0 | 0 | 0 | 0 |
کلاته منار | 3/6 | 3/6 | 25 | 5/12 |
دهنه چهل | 7/7 | 7/7 | 7/7 | 0 |
بوته گز | 0 | 0 | 0 | 0 |
بوته مرده. بابانظر | 3/8 | 0 | 0 | 3/8 |
برگرفته از: یافتههای پژوهش، 1395
شعاع حمایتی زنان روستایی
شعاع حمایتی مبین آن است که تا چه حد زنان روستایی دارای سرپرست مهاجر، فراتر از اعضاء خانوادهی خود، با گروههای مختلف اجتماعی (نظیر خویشاوندان، همسایگان، دوستان، آشنایان، همکاران، شورای روستا، خیرین و...) در ارتباط بوده و حمایت دریافت میکنند. شعاع حمایتی شامل شعاع حمایت عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی است.
"حمایتهای درونگروهی: این حمایتها در شبکههایی یافت میشوند که همگوناند و پیوندهای قومی و صمیمی دارند.(Firuzabadi & Sadeghi, 2010: 7; quoted in Woolcock, 2002: 10) حمایت درونگروهی شامل حمایتهای عاطفی (محبت، اعتماد، همدلی، ...)، حمایتهای ابزاری (هرگونه کمک مستقیم نقدی و غیرنقدی مانند قرض دادن، وقت گذاشتن، مراقبت از بیمار و...) و حمایتهای اطلاعاتی (دریافت مشورت و راهنمایی)، بوده و در سه سطح تجربی خویشاوندان، همسایگان و دوستان موردسنجش قرارگرفته است.
حمایتهای بین گروهی: این حمایتها در شبکههایی یافت میشوند که ناهمگوناند، پیوندهای ضعیف دارند و روابط بیرون از پیوندهای نزدیک و قوی (ارتباط آشنایان) را شامل میشوند(Firuzabadi et al., 2010: 7). حمایتهای مذکور فراتر از نیازهای روزمره بوده و با حمایتهای مرتبط با پیشرفت و تحرک (نظیر دسترسی به فرصت شغلی، دریافت وام، داشتن آشنا در سازمانهای دولتی و ...) سنجیده شده است"(Firuzabadi et al., 2010: 7-8).
با توجه به جدول زیر مقایسه منابع حمایتی سهگانه، مشخص میکند که در میان سه نوع حمایت، بیشترین حمایت عاطفی زنان از سوی اعضای مونث خانواده (معادل مادر و خواهر) و نزدیکان مونث مانند زنان بستگان نزدیک و زنان همسایه صورت میگیرد. در رتبههای نخست نبودن حمایت مالی همسران میتواند به این خاطر باشد که معمولاً همسران این زنان به دلیل شرایط مهاجرتشان نسبت به دیگران از حضور کمرنگتری در خانه برخوردارند و این امر موجب پررنگتر شدن حمایتهای عاطفی از سوی دیگر گزینهها شده است.
در مواجه با مشکلات مالی، زنان، همسر و پدر به ترتیب از بالاترین حمایتکنندگان مالی میباشند و این بدان معناست که زنان در هنگام مواجه با مشکلات مالی افراد کمتری را برای کمک میشناسند. در مورد حمایتهای اطلاعاتی و مشورتی نیز بیشترین حمایتکنندگان به ترتیب؛ همسر، مادر، پدر، خواهر، برادر و فرزند میباشند، که این نوع انتخاب بیانگر در اولویت بودن افراد اصلی خانواده زنان میباشد(جدول 9) و (شکل 6).
جدول 9. توزیع فراوانی حمایت شوندگان در شعاع حمایت عاطفی، مالی و اطلاعاتی به درصد
دایره حمایتی | حامی | حمایت عاطفی | حمایت مالی | حمایت اطلاعاتی | |||
تعداد | درصد | تعداد | درصد | تعداد | درصد | ||
درونگروهی | همسر | 18 | 2/6 | 91 | 5/31 | 80 | 7/27 |
پدر | 6 | 1/2 | 52 | 18 | 35 | 1/12 | |
مادر | 52 | 18 | 27 | 3/9 | 36 | 5/12 | |
خواهر | 53 | 3/18 | 8 | 8/2 | 32 | 1/11 | |
برادر | 2 | 7/0 | 22 | 6/7 | 31 | 7/10 | |
فرزند | 24 | 3/8 | 21 | 3/7 | 30 | 4/10 | |
بستگان نزدیک | 37 | 8/12 | 7 | 4/2 | 9 | 1/3 | |
برون گروهی | همسایه | 44 | 2/15 | 5 | 7/1 | 19 | 6/6 |
بستگان دور | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | |
دوستان | 7 | 4/2 | 0 | 0 | 3 | 1 | |
شورای روستا | 0 | 0 | 1 | 3/0 | 0 | 0 | |
ریشسفیدان | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | |
روحانی روستا | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | |
معلم | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | |
کسی را ندارم | 46 | 9/15 |
|
| 14 | 8/4 |
برگرفته از: یافتههای پژوهش، 1395
شکل 6. شعاع حمایت عاطفی مالی و اطلاعاتی زنان روستایی دارای سرپرست خانوار مهاجر
بحث و نتیجهگیری
براساس آخرین سرشماري نفوس و مسکن در ایران، زنان با بیش از ده میلیون نفر جمعیت از ساکنین اصلی روستاها محسوب میشوند. در چهار استان ایران نسبت جنسی در مناطق روستایی پایینتر از صد و در ده استان این نسبت کمتر از میانگین کشوري است. این بدان معناست که در ایران همانند بسیاري از کشورهاي آسیایی علاوه بر مهاجرت خانوارهاي روستایی به شهر، پدیده مهاجرت انفرادي مردان بهصورت قطعی یا فصلی نیز وجود دارد. در ایران روند کاهش جمعیت روستایی که از دهه چهل آغاز شد، همچنان ادامه دارد، چنانکه در حال حاضر حدود 30 درصد جمعیت در مناطق روستایی و حدود 70 درصد آن در مناطق شهري زندگی میکنند. در سالهاي اخیر این تحولات جمعیتی با تغییراتی در ساختار سنی و جنسی جمعیت شهري و روستایی نیز همراه بوده است، بهطوریکه بیشتر افراد در سنین فعالیت روستاها را ترك میکنند و افراد سالمند و کودکان در مناطق روستایی باقی میمانند. همچنین مردان بیشتر از زنان روستاها را ترك کرده و در جستجوي کار و کسب درآمد به شهرها مهاجرت میکنند.
مشاهدات پژوهشگران و گزارشها حاکی از آن است که در دو فصل بهار و تابستان که مهاجرتهای فصلی افزایش مییابد، در بعضی از مناطق تا 50 درصد خانوارهاي روستایی با سرپرستی و مدیریت زنان فعالیتهاي کشاورزي دارند. در این زمان حتی فعالیتهاي سنگین کشاورزي مانند آماده کردن زمین، انبار کردن و سایر اموري که بهطورمعمول توسط مردان انجام میشود به علت عدم حضور مردان در روستا توسط زنان و دختران صورت میگیرد. در چنین شرایطی نقش زنان بهعنوان ساکنین پایدار و اصلی مناطق روستایی اهمیت بیشتري مییابد.
با توجه بر یافتههای پژوهش از مجموع زنان موردبررسی 56 زن معادل 4/19 درصد هيچ مالكيت رسمي بر اموال و داراییهای خانوار ندارند. تنها 5/5 درصد زنان مالك مسكن، 1 درصد مالك زمين زراعي، 2/6 درصد مالك دام سبك خانواده خود بودهاند. همچنين هیچیک زنان موردبررسی بهطور مستقل مالكيتي بر اتومبيل، موتورسيكلت، باغ و دام سنگين خانواده نداشتهاند. 3/71 درصد زنان موردبررسی عمدهترین دارايي خود را طلاهاي زينتي مورداستفاده خود معرفي نموده و مالك آن هستند. در مجموع 6/26 درصد زنان روستايي اداره منابع توليدي خانوار و 1/40 درصد زنان اداره امور منزل را در زمان غيبت مرد برعهده دارند. بیشترین حمایت عاطفی زنان داراي سرپرست خانوار مهاجر مادر و خواهر و نزدیکان مونث مانند زنان بستگان نزدیک و زنان همسایه بوده است. در مواجه با مشکلات مالی، زنان داراي سرپرست مهاجر عمدتاً توسط همسر و پدر حمايت ميشوند. همچنين مهمترین حمایتکنندگان اطلاعاتي و مشوتي زنان داراي سرپرست مهاجر به ترتیب؛ همسر، مادر، پدر، خواهر، برادر و فرزند میباشند. نتايج نشان داد فضاي سنتی مردانه روستا، همچنان کنترل و مالكيت مردان را بر منابع توليد و داراییهای خانوار، علیرغم غیبت آنان از روستا تداوم بخشيده است. مقایسه منابع حمایتی مشخص میکند که در میان سه نوع حمایت، بیشترین حمایت عاطفی زنان از سوی اعضای مونث خانواده (معادل مادر و خواهر) و نزدیکان مونث مانند زنان بستگان نزدیک و زنان همسایه صورت میگیرد. در مواجه با مشکلات مالی، زنان، همسر و پدر به ترتیب از بالاترین حمایتکنندگان مالی میباشند. در مورد حمایتهای اطلاعاتی و مشورتی نیز حمایتکنندگان اصلي به ترتیب؛ همسر، مادر، پدر، خواهر، برادر و فرزند میباشند.
بسیاری از مطالعات نشان دادهاند که مالکیت با شاخصهای عاملیت و قدرت تصمیمگیری مرتبط است. بیشک مالکیت، دسترسی و کنترل بر داراییها میتواند زنان را برای مشارکت بهتر در فرآیندهای تصمیمگیری هم در سطح خانواده و هم در سطح جامعه توانمند کند، اگر زنان به منابع دسترسی و کنترل داشته باشند و همچنین در برنامههایی که برای آنها طراحیشده است مشارکت فعال داشته باشند، میتوان گفت که از نظر اقتصادی توانمند هستند. در این راستا سیاستگذاران باید با طراحی سیاستهای مطلوب که به دسترسی به منابع کمک میکند، زنان را توانمند سازند. این مقاله گام مهمی بهسوی درک بهتر شکافهای جنسیتی در مالکیت داراییهای زنان روستایی است و یاری گر تلاشهای تحلیلی آینده است.
حامی مالی
بنا به اظهار نویسنده مسئول، این مقاله حامی مالی نداشته است.
سهم نویسندگان
در پژوهش مقاله مستخرج از رسالة کارشناسی ارشد است،
تضاد منافع
نویسندگان اعلام میدارند که هیچ تضاد منافعی در رابطه با نویسندگی و یا انتشار این مقاله ندارند.
تقدیر و تشکر
نویسندگان، از همة افراد، به دلیل مشاوره و راهنمایی علمی و مشارکتشان در این مقاله تشکر و قدردانی مینمایند.
منابع
- Abbott, P., & Wallace, C. (2008). Sociology of women. Translated by Manije Najm Iraqi. Tehran: Ney.
- Aderinoye-Abdulwahab, S. A., Dolapo, A. T., Matanmi, B. M., & Adisa, R. S. (2016). Ownership of productive resources: a panacea for empowering rural women in Kwara state, Nigeria. J Prod Agric Technol, 12(1), 17-26.
- Ajadi, A. A., Oladele, O. I., Ikegami, K., & Tsuruta, T. (2015). Rural women’s farmers’ access to productive resources: the moderating effect of culture among Nupe and Yoruba in Nigeria. Agriculture & Food Security, 4, 1-9.
- Alipour, K. (2012). An analysis of rural-urban relations and the motivation of migration in Iran. The fourth largest global scientific conference for students of geography. In April 2012, (pp12-1). Iran: Tehran. (in Persian)
- Alirezanejad, S., & Bani Hashem, F. (2012). Gender and Development: A look at the demographic changes in rural areas of the country, Iranian Journal of Social Studies 4(2), 93-81. (in Persian)
- Azkia, M., & Imani, A. (2008). Sustainable Rural Development (Vol. Second Edition). Tehran: Information Publications. (in Persian)
- Behera, B. K., Prasad, R., & Behera, S. (2022). Healthcare Strategies and Planning for Social Inclusion and Development: Volume 2: Social, Economic, and Health Disparities of Rural Women. Academic Press.
- Cohen, M. J. (Ed.). (2023). Advances in food security and sustainability. Elsevier.
- Dwomoh, D., Agyabeng, K., Tuffour, H. O., Tetteh, A., Godi, A., & Aryeetey, R. (2023). Modeling inequality in access to agricultural productive resources and socioeconomic determinants of household food security in Ghana: a cross-sectional study. Agricultural and Food Economics, 11(1), 24.
- Effati, M. (2003). Seasonal migration of rural women and men with an emphasis on social outcomes, Cultural, cultural research, the seventh year (6): pp. 292-245. (In Persian).
- Firuzabadi, S. A., & Sadeghi, A. (2010). Social Exclusion of Women in Poor Rural Areas of Iran: The Case of Malard Villages in Shahryar, Tehran Province. Journal of Social Problems of Iran, 1(1), (in Persian).
- Gaddis, I., Lahoti, R. S., & Li, W. (2018). Gender gaps in property ownership in Sub-Saharan Africa. World Bank Policy Research Working Paper, (8573).
- Javan, J. (2011). Population geography of Iran. Mashhad: Academic Jihad. (In Persian).
- Khani, F., & chubchian, S. (2012). Gender relations in Rural Spaces and its Effects on Women’s participation, a Comparative Study on Moreedan Rural District of Langerud City in Gilan Province and Rural District of Hooly from Paveh city in Kermanshah Province. Journal of Rural Research, 3(11), 113-137. (In Persian).
- Mashhadizadeh Dehaqani, N. (1995). An analysis of urban planning characteristics in Iran. Tehran: University of Science and Technology. (In Persian).
- Moghimizadeh, A., Akbari, A., & Servant, F. (2013). Effects of immigration and urbanization on economic development. In the first national conference on sustainable development of agriculture and a healthy environment. March 2011. pp. 1-9. (In Persian).
- Mokati, J. T. W., Ncube, A., & Bahta, Y. T. (2024). Is it really feminization of agriculture? The issue of household food security in Lesotho’s southern Lowland District. Journal of Asian and African Studies, 59(2), 411-424.
- Naqhdi, A., & Rezaee, T. (2014). Study of Attitude and Social Behaviors of Marginalized Women in Ilam City (Case study: Bānbarz, Bānbūr, and Sabzi Ābād neighborhoods). A scientific journal of ilam culture, 15(42, 43), 103-119. (in Persian)
- Oladokun, Y. O. M., & Adenegan, K. O. (2019). Asset Ownership and Welfare Deprivation of Women in rural Nigeria: A bi-causal relationship. Journal of Economics, Management and Trade, 1-16.
- Pradhan, R., Meinzen-Dick, R., & Theis, S. (2019). Property rights, intersectionality, and women's empowerment in Nepal. Journal of Rural Studies, 70, 26-35.
- Pradhan, R., Meinzen-Dick, R., & Theis, S. (2019). Property rights, intersectionality, and women's empowerment in Nepal. Journal of Rural Studies, 70, 26-35.
- Sexsmith, K. (2017). Exit, voice, constrained loyalty, and entrapment: migrant farmworkers and the expression of discontent on New York dairy farms. In Building Citizenship from Below (pp. 35-49). Routledge.
- Shiri, M. (2021). Women’s Land Ownership, the Engine for Rural Women Empowerment and Agricultural Development in Sub-Saharan Africa, This project is part of the U.S. Government's global hunger and food security initiative. https://agrilinks.org/post/womens-land-ownership-engine-rural-women-empowerment-and-agricultural-development-sub-saharan
- Statistical Center of Iran, General Census of Population and Housing, Personal settlements, (2013(. https://www.amar.org.ir/ (in Persian).
- Statistical Center of Iran, Khorasan Razavi Statistical Yearbook, (2013). https://www.amar.org.ir/ (in Persian).
- Taleb, M., Firouz Abadi, A., & Piri, S. (2011). Studying the Problem of Poverty from the Standpoint of Rural Women and Girls (Case study: Gonbad Pirmohammad village-Ilam Province). Woman in Development & Politics, 9(2), 135-153. (In Persian).
- Woolcock, M. (2002). Social capital and development: concepts, evidence, and applications. In Powerpoint presentation, Workshop on understanding and building social capital in Croatia, Zagreb, Yugoslavia. World Bank and. Harvard University.
[1] . https://www.un.org/womenwatch/feature/ruralwomen/overview-access.html
[2] . Mokati
[3] . Oladokun & Adenegan
[4] . Gaddis
[5] . Pradhan
[6] . Aderinoye-Abdulwahab
[7] .Yoruba
[8] . Nupe
[9] . https://www.ifad.org/en/web/latest/-/these-numbers-prove-that-rural-women-are-crucial-for-a-better-future