عوامل جریان تاریخی سنت هلاک در قرآن با استفاده از روش تحلیل مضمون
محورهای موضوعی : تاریخ حدیثهادی بیاتی 1 , محمد حسین کاظمی 2
1 - استادیار تاریخ، گروه معارف اسلامی، دانشگاه مازندران، ایران.
2 - دانشجوی دکتری تاریخ اسلام، دانشگاه باقرالعلوم (ع)، قم، ایران (نویسنده مسئول).
کلید واژه: سنتهای الهی, سنت هلاک, قرآن, روش تحلیل مضمون.,
چکیده مقاله :
رخدادهای تاریخی مربوط به اقوام گذشته که در قرآن کریم آمده نشان از سنتهای الهی حاکم بر جامعه دارند. یکی از مهمترین این سنتها که آیات زیادی به آن اختصاص یافته سنت هلاک است. به جریان افتادن این سنت معلول عواملی است که ارتباط زیادی با رفتار انسان داشته و شناخت آن عوامل میتواند باعث نجات جامعه از نابودی شود و در عین حال گرایش به معنویت و حرکت به سوی تمدن مطلوب را به ارمغان آورد. پژوهش حاضر با هدف کشف این علل، روشنترین آیات مربوط به آن را گردآوری و دادههای لازم را از آنها استخراج نموده و با استفاده از روش تحلیل مضمون به تحلیل و سازماندهی آنها میپردازد. در این تحقیق مضامین پایهای، سازمان دهنده و فراگیر با استفاده از روش تحلیل مضمون به دقت روشن شد و به صورت نقشههای شبکهی تارنما درآمد که در نهایت یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که آگاه سازی جامعه توسط فرستادگان الهی برای هدایت مردم و نجات افراد هدایت شده، سرپیچی از تعالیم فرستادگان الهی و مبارزه با آنان، فراگیر شدن ظلم و گناه در جامعه، وقوع هلاک در زمان مقرر بدون اطلاع دقیق مردم علل اصلی و مرکزی جریان سنت هلاک است.
The events of the previous tribes mentioned in the Holy Qur'an show the divine traditions that govern society. One of the most important of these traditions, to which many verses are devoted, is the tradition of perdition. The emergence of this disabled tradition is a factor that has a lot to do with human behavior, and knowing those factors can save society from destruction, a tendency to spirituality, and a move toward a desirable civilization. With the aim of discovering these causes, the present study collects verses related to it and then analyzes and organizes the data using thematic analysis method. The findings of this study indicate that informing the society by divine messengers to guide the people and save the guided people, disobeying the teachings of the divine messengers and fighting them, spreading oppression and sin in the society, the occurrence of destruction in due time without accurate information and the main causes of the flow of tradition are perdition and if it occurs in society, causes the flow of this tradition.
- قرآن کریم.
- ابن اثير جزري، مبارك بن محمد، النهايه في غريب الحديث و الاثر، تصحیح: محمود محمد طناحى، قم: موسسه مطبوعاتي اسماعيليان، 1367.
- ابن فارس، احمد، معجم مقاييس اللغه، تصحیح عبد السلام محمد هارون، قم: مكتب الاعلام الاسلامي، 1404ق.
- ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین مير دامادى، چاپ سوم، بیروت: دارالفكر - دار صادر، 1414ق.
- احمد حامد مقدم، سنتهای اجتماعی در قرآن کریم، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1387.
- بابا سیلا، سعید محمد، اسباب هلاک الامم السالفه کما وردت فی القرآن الکریم، لیدز: مجلۀ الحکمه، 2000م.
- خنیفر، حسین، مسلمی، ناهید، اصول و مبانی روشهای پژوهش کیفی، تهران: انتشارات نگاه دانش، 1396.
- راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، تصحیح: صفوان عدنان داوودى، چاپ اول، بيروت ـ دمشق: دارالقلم- الدار الشاميه، 1412ق.
- زبيدي، محمد مرتضى، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح: على هلالی و علی شیری، بیروت: دارالفکر، 1414ق.
- زیدان، عبدالکریم، السنن الالهیه فی الامم و الجماعات و الافراد فی الشریعه الاسلامیه، تهران: دار احسان، 1993م.
- شیخ زاده، محمد، عابدي، جعفري حسن، تسليمي، محمد سعيد، فقيهي، ابوالحسن، «تحليل مضمون و شبکه مضامين: روشي ساده و کارآمد براي تبيين الگوهاي موجود در دادههاي کيفي»، فصلنامه اندیشه مدیریت راهبردی، سال پنجم، (شماره دوم)، پاییز و زمستان، 1390، ص 151-198.
- طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: موسسه اسماعیلیان، 1383.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، چاپ اول، بیروت: موسسه الاعلمی، 1415ق.
- طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، قم: موسسه النشر الاسلامی، 1371.
- فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين، قم: نشر هجرت، 1409ق.
- فیروزآبادی، مجدالدین محمد بن یعقوب، بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، تحقیق: عبدالعلیم الطحاوی، قاهره: وزارة الاوقاف، 1412ق.
- فيومى، احمد بن محمد، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، قم: موسسه دارالهجره، 1414ق.
- محمد عاشور، مجدی محمد، السنن الالهیه فی الامم و الافراد فی القرآن الکریم، قاهره: دارالسلام، 2006م.
- مصباح یزدی، محمد تقی، جامعه و تاریخ از نگاه قرآن، قم: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینی، 1398.
- مصطفوى، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1368.
- مطرزی، ابوالفتح، المغرب في ترتيب المعرب، تحقیق: محمود فاخوری، عبدالحمید مختار، چاپ اول، حلب، 1399ق.
- ولی پور، عبدالله، عابدینی، ناصر، «بررسی عوامل انقراض تمدنها از منظر قرآن مجید با بررسی مصادیق»، مجله حسنا، س 6، (ش 22)، 1393، پاییز.
منابع لاتین
- Attrid-Stirling, J. ‘‘Thematic Networks: An Analytic Tool for Qualitative Research”, Qualitative Research, Vol. 1, ( No. 3), 2001, Pp. 385-405.
- Patton, M.Q, Qualitative evaluation and research methods, Thousand Oaks, CA: Sage, 1990.
عوامل جریان تاریخی سنت هلاک در قرآن با استفاده از روش تحلیل مضمون
عوامل جریان تاریخی سنت هلاک در قرآن با استفاده از روش تحلیل مضمون
هادی بیاتی1
محمد حسین کاظمی2
تاریخ دریافت: 16/07/1403 تاریخ پذیرش: 29/09/1403، صفحۀ 36 تا 58 (مقالۀ پژوهشی)
چکیده
رخدادهای تاریخی مربوط به اقوام گذشته که در قرآن کریم آمده نشان از سنتهای الهی حاکم بر جامعه دارند. یکی از مهمترین این سنتها که آیات زیادی به آن اختصاص یافته سنت هلاک است. به جریان افتادن این سنت معلول عواملی است که ارتباط زیادی با رفتار انسان داشته و شناخت آن عوامل میتواند باعث نجات جامعه از نابودی شود و در عین حال گرایش به معنویت و حرکت به سوی تمدن مطلوب را به ارمغان آورد. پژوهش حاضر با هدف کشف این علل، روشنترین آیات مربوط به آن را گردآوری و دادههای لازم را از آنها استخراج نموده و با استفاده از روش تحلیل مضمون به تحلیل و سازماندهی آنها میپردازد. در این تحقیق مضامین پایهای، سازمان دهنده و فراگیر با استفاده از روش تحلیل مضمون به دقت روشن شد و به صورت نقشههای شبکهی تارنما درآمد که در نهایت یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که آگاه سازی جامعه توسط فرستادگان الهی برای هدایت مردم و نجات افراد هدایت شده، سرپیچی از تعالیم فرستادگان الهی و مبارزه با آنان، فراگیر شدن ظلم و گناه در جامعه، وقوع هلاک در زمان مقرر بدون اطلاع دقیق مردم علل اصلی و مرکزی جریان سنت هلاک است.
کلیدواژهها: سنتهای الهی، سنت هلاک، قرآن، روش تحلیل مضمون.
درآمد
تعالیم اسلام مجموعهای از ضوابطی را به ما میآموزد که تحت عنوان سنتهای الهی شناخته میشوند. این سنتها به مثابه روشهایی برای تدبیر امور جهان است که توسط خداوند در قرآن بیان شده که گاهی در قالب بیان سرگذشت تاریخی برخی اقوام و تمدنها و حوادثی که برای آنان به وقوع پیوسته در اختیار ما قرار گرفته است. برخی از این حوادث به گونهای است که اگر مقدمات آن در هر زمانی فراهم شود آن حوادث قابل تکرار هستند. این رویه که از آن به سنتهای الهی تعبیر میشود، در واقع قوانین پروردگار برای ادارهی جامعهی انسانی است و نقش مهمی در تغییر و دگرگونی و حرکت جوامع انسانی دارد. آگاهی از این سنتها و عوامل جریان آن، علاوه بر معرفت افزایی مسلمانان از تدابیر خداوند میتواند عاملی موثر برای به حرکت درآوردن افراد جامعه به صورت شخصی و جمعی باشد تا در پرتو این آگاهی از لغزشگاهها پرهیز و فرصتهای سعاتمندی را مغتنم شمارند و در مسیر رسیدن به جامعه مطلوب خداوند قدم برداشته و رستگار شوند.
طرح مسأله
در قرآن کریم از سرگذشت تاریخی برخی اقوام و تمدنها و حوادثی که برای آنان رخ داده، سخن به میان آمده است. برخی از این حوادث به گونهای است که اگر مقدمات آن در هر زمانی فراهم شود آن حوادث قابل تکرار هستند. این رویه که از آن به سنتهای الهی تعبیر میشود، در واقع قوانین پروردگار برای ادارهی جامعهی انسانی است نقش مهمی در تغییر و دگرگونی و حرکت جوامع انسانی دارد.
یکی از این سنتها که در قرآن آیات فراوانی به آن اختصاص دارد، سنت هلاک است که به جریان افتادن آن توسط خداوند باعث از بین رفتن یک جامعه و افراد آن میشود. عواملی چند که با رفتارهای افراد جامعه و سبک زندگی آنان ارتباط مستقیمی دارد موجب جریان این سنت الهی میگردد بهگونهای که میتوان آن را نتیجهی رفتارهای افراد آن جامعه دانست. قرآن کریم نیز به بشر هشدار میدهد که در این زمینه قوانینی حاکم است و برای اینکه انسان بتواند بر سزنوشت خود حاکم شود لازم است تا این سنتها و قوانین را بشناسد. (صدر، 1381: 79)
این ارتباط فشرده میان رفتارهای افراد جامعه و جریان این سنت، ضرورت تحقیق و پژوهش در این زمینه را مشخص میکند. زیرا شناخت افراد جامعه نسبت به این سنت و دقت و توجه به آن باعث سالم سازی فضای جامعه و دوری از رفتار ناشایست، اصلاح سبک زندگی، حرکت به سمت معنویت و تبعیت از تعالیم الهی میشود و میتواند ضمن نجات آن جامعه از نابودی زمینه ساز حرکت به سوی یک تمدن مطلوب را فراهم آورد.
پژوهش حاضر با درک این ضرورت که در فراز و فرود تمدنها در طول تاریخ عوامل مختلفی مؤثر بوده کوشیده است تا با مراجعه به آیات قرآن کریم یکی از سنتهای حاکم یعنی سنت هلاک را مورد مطالعه قرار داده و عوامل جریان آن را مشخص نماید و در واقع در تلاش است تا به این پرسش پاسخ دهد که قرآن کریم چه عواملی را باعث جریان سنت هلاک معرفی میکند؟ در این پژوهش دادههای اولیه از آیات قرآن جمعآوری و سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون سازماندهی و تحلیل میشود تا به سوال تحقیق پاسخ داده شود.
پیشینه پژوهش
محققان و پژوهشگران در آثار خود سنت هلاک را بیشتر در کنار دیگر سنن الهی مورد بحث قرار دادهاند. مانند: عبدالکریم زیدان در اثری با عنوان «السنن الالهیه فی الامم و الجماعات و الافراد فی الشریعه الاسلامیه»،(1993م)، مجدی محمد محمد عاشور در اثری با عنوان «السنن الالهیه فی الامم و الافراد فی القرآن الکریم»،(2006م)، احمد حامد مقدم در «سنتهای اجتماعی در قرآن کریم»(1387)، و محمد تقی مصباح یزدی در کتاب «جامعه و تاریخ از نگاه قرآن»(1398) و یا اینکه سنتها را به صورت عام مورد بحث قرار داده و میکوشند تا بستر، عناصر اجتماعی، نقش انسان، ایدهآلهای ملل در سنتهای تاریخی قرآن را مورد مداقه قرار دهد مانند سید محمد باقر صدر، «سنتهای تاریخ در قرآن» (1381) با این حال پژوهشهایی هم در موضوع هلاک امتها و انقراض تمدنها با توجه به آیات قرآن نیز صورت گرفته که در آنها به عوامل هلاکت جوامع در قرآن کریم توجه شده و به موضوع تحقیق حاضر نزدیک است. مانند؛ سعید محمد بابا سیلا در پژوهشی با عنوان «اسباب هلاک الامم السالفه کما وردت فی القرآن الکریم»(2000م)، ابتدا به ذکر امتهای هلاک شده و انواع هلاک آنان پرداخته و کوشیده تا بیشترین مصادیق را از قرآن استخراج کند و سپس با توجه به تفسیر آیات و روایات مربوطه به مواردی مانند: شرک، استکبار، تکذیب و آزار انبیاء، کفران نعمت، کم فروشی به عنوان اسباب هلاک امتهای گذشته دست یافته است. عبدالله ولی پور، ناصر عابدینی هم در مقالهای با عنوان «بررسی عوامل انقراض تمدنها از منظر قرآن مجید با بررسی مصادیق» (1393)، موجبات هلاک و انقراض تمدنها را مورد واکاوی قرار داده و شرک، تکذیب و آزار پیامبران، ظلم و ستم، فساد، ترفه و تن آسایی را از عوامل انقراض تمدنها بر شمردهاند. نصرالله آقاجانی، در کتاب «سنتهای الهی در اعتلاء و انحطاط جوامع از دیدگاه قرآن و روایات» (1399) سنتهای الهی را مورد مطالعه قرار دهد تا چگونگی، زمینهها و جریانشان را به همراه آثار و پیامدها سنتها در جامعه و گروههای انسانی نشان دهد. سنت هلاک در بخش چهارم این کتاب مورد بررسی قرار داده و دو عامل بعثت رسول و گسترش فساد را دو شرط تحقق این سنت دانسته است که در تحقیق حاضر با تمرکز علل جریان این سنت، یک مدل با چهار مضمون فراگیر به دست آمد که هر یک به مثابه یکی از علل جریان است.
این تحقیقات از این جهت که به هلاک و انقراض امتها با توجه به آیات قرآن میپردازند در موضوع و تا حدودی در نتایج به پژوهش حاضر نزدیک میشوند اما پژوهش حاضر به لحاظ اینکه بر عواملی که موجب به جریان افتادن این سنت میشوند، تمرکز دارد و میکوشد تا این عوامل را با استفاده از روشنترین آیات قرآن در این زمینه مورد مطالعه قرار دهد تا به یک الگویی در این زمینه دست یابد که دارای عناصری باشد که هر یک از آن عناصر به مثابه بخشی از به جریان افتادن این سنت باشند، از این تحقیقات متمایز است و به عبارت دیگر میتوان گفت از لحاظ هدف گذاری و نتایج با این پژوهشها فرق دارد. تفاوت دیگر نیز در روش تحقیق حاضر با پژوهشهای دیگر است، یه طوری که در این پژوهش با استفاده از تحلیل مضمون، دادههای قرآنی ساماندهی شده و به کشف مضامین پرداخته شده است اما تحقیقات گذشته بیشتر به واکاوی آیات و توجه به تفاسیر سعی در ساماندهی تحقیقات داشتهاند. بر این اساس، جستجوها و بررسیهای نگارندگان حاکی از آن است که تاکنون پژوهشی که به ترسیم شبکه مضامین عوامل جریان تاریخی سنت هلاک به کمک روش تحلیل مضمون بپردازد، انجام نشده است و به همین علت پژوهش در این موضوع با این هدف و بهرهمندی از این روش تحقیق کیفی، میتواند تحقیقات ارزشمند گذشته به نوعی تکمیل کرده و عرصه جدیدی در مقابل پژوهشگران بگشاید.
1ـ تحلیل مضمون
«تحلیل مضمون»3روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در دادههای کیفی است. این روش فرایندی برای تحلیل دادههای متنی است و دادههای پراکنده و متنوع را به دادههای غنی و تفصیلی تبدیل میکند. (شیخ زاده و دیگران، 1390: 153)
این روش برای شناخت، شناسایی، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در دادههای کیفی است. تحلیل مضمون در کمترین حالت، مجموعهی دادهها را با جزئیات بسیار سازماندهی و شرح میدهد و جنبههای مختلف موضوع پژوهش را تفسیر میکند. تحلیل مضمون صرفا روش کیفی خاصی نیست بلکه فرایندی است که میتواند در اکثر روشهای کیفی به کار رود. به طور کلی تحلیل مضمون روشی است برای دیدن متن، برداشت و درک مناسب از اطلاعات ظاهرا نامرتبط، تحلیل اطلاعات کیفی، مشاهدهی نظام مند شخص، تعامل، گروه، موقعیت، سازمان و یا فرهنگ، تبدیل دادههای کیفی به دادههای کمی است. (خنیفر، 1396: 1/ 53)
مضمون در این روش غالبا به مثابه الگویی است که مبین نکتهی جالبی دربارهی موضوع تحقیق است و با استفاده از شعور متعارف شناخته میشود. (شیخ زاده و دیگران، 1390: 159) به عبارت دیگر مضمون یا تم4 ویژگی تکراری و متمایز در متن است که نشان دهندهی اطلاعات مهمی دربارهی دادهها و درک خاصی در رابطه با سوالات پژوهش و الگویی است که در مجموعهای از دادهها یافت شده و به توصیف و سازماندهی مشاهدات و تفسیر جنبههایی از پدیده میپردازد. (خنیفر، 1396: 1/ 54)
به همین علت شناخت مضمون یکی از مهمترین و حساسترین کارها در تحقیقات کیفی است و شعور متعارف، ارزشهای محقق، جهتگیریهای و سوالات تحقیق و تجربهی محقق دربارهی موضوع در نحوهی شناخت مضامین تاثیر میگذارد. برای شناخت مضمون باید مسائلی را در نظر داشت.
اول: شناخت مضمون هرگز به معنی صرفاً یافتن نکتهی جالبی در دادهها نیست بلکه مستلزم آن است که پژوهشگر مشخص کند در دادهها باید دنبال چه چیزی باشد؟ از چه چیزهایی باید صرف نظر و چگونه دادهها را تحلیل و تفسیر کند؟ در واقع مضمون شناسایی شده باید نقش مهم و برجستهای در تحلیل نهایی دادهها داشته باشد.
دوم: واژهی مضمون به طور ضمنی و تا حدی، مبین تکرار است و لذا مسالهای را که صرفا یکبار در متن دادهها ظاهر شود نمیتوان مضمون به حساب آورد (مگر آنکه نقش برجسته و مهمی در تحلیل نهایی دادهها داشته باشد.) به طور معمول، تکرار به معنی مشاهده و ظاهر شدن در دو یا چند مورد در متن است.
سوم: مضمونها باید از یکدیگر متمایز باشد. با وجود اینکه همپوشانی در میان مضامین مختلف وجود نداشته باشد نمیتوان درک درستی از تحلیلها و تفسیرها عرضه کرد. (خنیفر، 1396: 1/ 61؛ شیخ زاده و دیگران، 1390: 161)
در تحقیق پیش رو مراحل انجام این روش برای استخراج شبکهی مضمونی عوامل جریان سنت هلاک در قرآن کریم مرحله به مرحله انجام میشود.
محققان در تحلیل مضمون از 4 روش بهره بردهاند (ر.ک: شیخ زاده و دیگران، 1390: 165-172) که روش شبکهی مضامین5 یکی از آنهاست و در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است.
این روش توسط «آتراید ـ استارلینگ»6 توسعه داده شد و آنچه که عرضه میکند نقشهای شبیه تارنما به مثابه اصل سازماندهنده و روش نمایش است. شبکهی مضامین بر اساس روندی مشخص، مضامین پایه (کدها و نکات کلیدی متن)، مضامین سازماندهنده (مضامین به دست آمده از ترکیب و تلخیص مضامین پایه) و مضامین فراگیر (مضامین عالی در برگیرندهی اصول حاکم بر متن به مثابه کل) را نظاممند میکند؛ سپس این مضامین به صورت نقشههای شبکهی تارنما، رسم و مضامین برجسته هر یک از این 3 سطح همراه با روابط میان آنها نشان داده میشود. باید به این نکته توجه داشت که 1 شبکهی مضمونی ابزار و تصویری برای تفسیر متن است و نتایج حاصل از آن متن را برای محقق و خوانندگان روشن میکند. (همان، 170)
در اجرای این روش ابتدا روشنترین آیات مربوط به سنت هلاک گرد آوری شده و پس از طی فرایند تحلیل مضمون تلاش میکنیم تا به مفاهیم دارای سطح بندی برسیم. منظور از سطح مفاهیم آن است که برخی از مضامین که مهمتر هستند در جایگاه مرکزی قرار بگیرند و سایر مضامین نیز پیرامون آنان سازماندهی شوند که در نتیجه توصیفی غنی از مجموعه دادهها به دست میآید و علل جریان سنت استدراج روشن میشود.
در این پژوهش بر آنیم تا توصیفی غنی و جامع از کل دادهها عرضه کنیم به گونهای که خواننده بتواند مضامین مهم یا برجستهی مجموع این آیات را بشناسد. همچنین مضامین به روش استقرایی (مبتنی بر داده) شناسایی میشوند که به شدت با خود دادهها مرتبط هستند (Patton, 1990: 85) و تحلیل نیز بر اساس همین دادهها انجام میشود. مطلب دیگری که در این پژوهش مورد توجه قرار داشته این است که مضامین در سطح مشهود، با توجه به معانی ظاهری دادهها شناخته شده است و در مقام تحلیل به دنبال چیزی فراتر از آنچه در متن وجود دارد نبودهایم. (شیخ زاده و دیگران، 1390: 174-175)
نمودار شماره 1: نمونهای از اجزای شبکه مضمونی
2ـ معنای واژگان
2ـ1ـ سنت
سنت در لغت به معنای راه و روشی است که مستمر بوده و به صورت عادت درآمده باشد است. (اغب اصفهانی، 1412: 429؛ ابن اثیر، 2/ 292) و به عبارت دیگر میتوان به جریان آسان و مستمر چیزی سنت گفت البته این جریان امری منضبط بوده که ممکن است در ظهور سخن، عمل یا صفتی نمود پیدا کند و با اختلاف موارد ضوابط آن نیز مختلف شود. (مصطفوی، 1368: 5/ 236-237)
معنای سنت در میان مفسران با معنای آن نزد اهل لغت قرابت فراوانی دارد و مفسران نیز سنت را به معنای راه و روش معمول و رایج گرفتهاند که در اکثر یا تمام موارد جاری میشود و به روشی که 1 یا 2 مرتبه انجام شود سنت اطلاق نمیکنند. (طوسی، 1371: 8/ 362؛ طبرسی، 1415: 8/ 581؛ طباطبایی، 1383: 16/ 340)
2ـ2ـ هلاک
هلاک از مادهی هلک در زبان عربی به معانی متعددی به کار رفته است که مهمترین آن مرگ، از بین رفتن، تمام شدن، سقوط، فساد، حرکت به سمت مکان نامعلوم میباشد. ( مطرزی، 1399: 2/ 387-388؛ ابن منظور، 1414: 10/ 503-508)
2ـ2ـ1ـ استعمالات قرآنی هلاک
مادهی «هلک» در قرآن 5 گونه کاربرد دارد.
1. چیزی که نزد تو نیست اما نزد دیگران موجود است. «هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ قدرت من از (كف) من برفت.» (الحاقه/27)
2. چيزى که با دگرگونى و فساد از بين برود. «وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ و كشت و نسل را نابود سازد.» (بقره/205)
3. مرگ «إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ اگر مردی بمیرد. (نساء/176) «وَ لَقَدْ جَاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا و به يقين يوسف پيش از اين دلايل آشكار براى شما آورد و از آنچه براى شما آورد همواره در ترديد بوديد تا وقتى كه از دنيا رفت گفتيد خدا بعد از او هرگز فرستادهاى را برنخواهد انگيخت». (غافر/34)
4. باطل شدن چيزى از جهان و نبودن مستقيم آن چيز كه فنا نیز ناميده شده «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ جز ذات او همه چيز نابودشونده است.»(قصص/88) «وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ و پروردگار تو (هرگز) بر آن نبوده است كه شهرهايى را كه مردمش اصلاحگرند به ستم هلاك كند». (هود/117)
5. به معنای عذاب، ترس و فقر نیز به کار رفته است «أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ يا بگوييد پدران ما پيش از اين مشرك بودهاند و ما فرزندانى پس از ايشان بوديم آيا ما را به خاطر آنچه باطل انديشان انجام داده اند هلاك مىكنى» (اعراف/173) «فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَ هِيَ ظَالِمَةٌ و چه بسيار شهرها را كه ستمكار بودند هلاكشان كرديم.» (حج/45) «وَكَمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا و چه بسيار شهرها كه (مردم) آن را به هلاكت رسانيديم.» (اعراف/4) «فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ پس آيا جز مردم نافرمان هلاكت خواهند يافت.» (احقاف/35؛ راغب اصفهانی، 1412: 844؛ فیروزآبادی، 1412: 5/ 338-339)
با توجه به آنچه گذشت باید منظور از هلاک در سنن الهی را نابود شدن، عذاب و از بین رفتن به واسطهی ارادهی الهی دانست. البته در قرآن برای ارادهی این معنا علاوه بر لفظ هلاک الفاظ دیگری نیز به کار رفته است که برای فهم بهتر این سنت لازم است تا به تمام این االفاظ توجه کنیم و آنان را در نظر داشته باشیم.
2ـ3ـ الفاظ دارای معنای هلاک در قرآن
2ـ3ـ1ـ واژه «اخذ»
این واژه به معنای حیازت و به دست آوردن چیزی است که گاهی به معنای به دست آوردن همراه با قهر و غلبه به کار میرود. (راغب اصفهانی، 1412: 67) این لغت به معنای هلاک شدن توسط خدا به واسطهی عقوبت گناهان استعمال شده و به این معنا شهرت دارد. (فیومی، 1414: 2/ 6؛ زبیدی، 1414: 5/ 345)
«وَكَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَ هِيَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ و اين گونه بود (به قهر) گرفتن پروردگارت وقتى شهرها را در حالى كه ستمگر بودند (به قهر) مىگرفت آرى (به قهر) گرفتن او دردناك و سخت است.» (هود/102) «فَعَصَى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْنَاهُ أَخْذًا وَبِيلًا (ولى) فرعون به آن فرستاده عصيان ورزيد پس ما او را به سختى فرو گرفتيم.» (مزمل/16)
2ـ3ـ2ـ واژه «حیق»
این لغت به معنای احاطه و فراگرفتن است و آنچه که به واسطهی انجام اعمال ناشایست انسان را احاطه کرده و در بر بگیرد گفته میشود (فراهیدی، 1409: 3/ 256) و از آن به عنوان جزای اعمال نیز یاد میشود. (مصطفوی، 1368: 2/ 332)
«وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ و پيش از تو پيامبرانى به استهزا گرفته شدند پس آنچه را ريشخند میکردند گريبانگير ريشخندكنندگان ايشان گرديد.» (انعام/10؛ انبیاء/41)
2ـ3ـ3ـ واژه «دمر»
دمر در لغت به معنای هلاک است و فرا رسيدن و داخل شدن مرگ و هلاكت بر چيزى را تدمیر میگویند. (فراهیدی، 1409: 8/ 39؛ راغب اصفهانی، 1412: 318)
«أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا مگر در زمين نگشته اند تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنها بودند به كجا انجاميده ست خدا زير و زبرشان كرد و كافران را نظاير (همين كيفرها در پيش) است.» (محمد/10)
2ـ3ـ4ـ واژه «رجز»
اصل این لغت دلالت بر اضطراب دارد و در قرآن کریم به معنای عذاب به کار رفته است. (ابن فارس، 1404: 2/ 48؛ مصطفوی، 1368: 4/ 51) «إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ما بر مردم اين شهر به (سزاى) فسقى كه میکردند عذابى از آسمان فرو خواهيم فرستاد.» (عنکبوت/34)
2ـ3ـ5ـ واژه «قصم»
اصل این لغت به معنای شکستن است و در قرآن برای هلاک قوم ظالم از این واژه استفاده شده و به شکستن تعبیر شده است. (ابن فارس، 1404: 5/ 93) «وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ و چه بسيار شهرها را كه (مردمش) ستمكار بودند در هم شكستيم و پس از آنها قومى ديگر پديد آورديم.» (انبیاء/11)
در قرآن از اقوام و جوامعی یاد میشود که با اعمال خود باعث جریان تاریخی این سنت الهی شدند و به همین منظور آیاتی از قرآن به سرگذشت این اقوام میپردازد که آیات آن به این شرح است:
قوم نوح: (عنکبوت/14-15)، (ذاریات/46)، (نوح/7)، (اعراف/64)، (قمر/9-16)، (شعراء/105-121)
قوم هود (عاد): (قمر/18-21)، (شعراء/123-139)
قوم صالح (ثمود): (اعراف/ 73-78)، (هود/ 68)، (قمر/ 25 -26)
قوم لوط: (حجر 75-77)، (شعراء/ 160-174)، (قمر/ 33-39)، (عنکبوت/29)، (انبیاء/74)، (هود/82-83)
قوم شعیب (مدین): (اعراف/85-86)، (فرقان/23)، (هود/101)، (هود/89-90)، (هود/91)، (شعراء/185-189)، (احزاب/62)
فرعون و قومش: (آل عمران/10-11)، (انفال/52)، (انفال/54)، (مومنون/48)، (اعراف/132-136)، (قمر/41-42)
3ـ مضامین مرتبط با علل جریان تاریخی سنت هلاک در قرآن کریم
3ـ1ـ استخراج مضامین پایهای از متن
در روش تحلیل مضمونی ابتدا از متن اصلی که در اینجا آیات قرآن کریم است مضمونهای پایهای استخراج و در قالب کدهایی ساماندهی میشود. هر یک از آیات مربوط به سنت هلاک دارای مضمونی است که با خواندن آن آیه به ذهن متبادر میشود و به آن مضمون پایهای گویند. در این قسمت ما برای هر مضمون پایهای یک آیه را از میان آیات مربوط به این مضمون به عنوان نمونه انتخاب کرده و در جدول شماره 1 میآوریم.
جدول شماره 1: استخراج مضامین پایهای از متن قرآن
ردیف | نمونه آیات | مضامین پایهای |
1 | «أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ يا بگوييد پدران ما پيش از اين مشرك بودهاند و ما فرزندانى پس از ايشان بوديم آيا ما را به خاطر آنچه باطل انديشان انجام دادهاند هلاك مىكنى» (اعراف/173) | رفتار افراد باطل اندیش |
2 | «إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ آنگاه كه برادرشان نوح به آنان گفت آيا پروا نداريد.» (شعراء/106) | بی تقوایی |
3 | «إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱37﴾ وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ اين جز شيوه پيشينيان نيست و ما عذاب نخواهيم شد.» (شعراء/137-138) | پیروی از سنت غلط پیشینیان |
4 | « فَأَهْلَكْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَكُلٌّ كَانُوا ظَالِمِينَ پس ما آنان را به (سزاى) گناهانشان هلاك و فرعونيان را غرق كرديم و همه آنان ستمكار بودند.» (انفال/54) | ارتکاب گناهان |
5 | «وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم خوشگذرانانش را وا مىداريم تا در آن به انحراف (و فساد) بپردازند و در نتيجه عذاب بر آن (شهر) لازم گردد پس آن را (يكسره) زير و زبر كنيم.» (اسراء/16) | فساد |
6 | «فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَ هِيَ ظَالِمَةٌ و چه بسيار شهرها را كه ستمكار بودند هلاكشان كرديم.» (حج/45) | ظلم |
7 | «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ (رفتارى) چون رفتار فرعونيان و كسانى كه پيش از آنان بودند كه آيات پروردگارشان را تكذيب كردند پس ما آنان را به (سزاى) گناهانشان هلاك.» (انفال/54) | تکذیب آیات الهی
|
8 | «فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ اما كسانى كه ستم كرده بودند (آن سخن را) به سخن ديگرى غير از آنچه به ايشان گفته شده بود تبديل كردند و ما (نيز) بر آنان كه ستم كردند به سزاى اينكه نافرمانى پيشه كرده بودند عذابى از آسمان فرو فرستاديم.» (بقره/59) | تحریف آیات الهی |
9 | فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ پس بنگر كه فرجام نيرنگشان چگونه بود ما آنان و قومشان را همگى هلاك كرديم.» (نمل/51) | نیرنگ |
10 | «فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا عَمِينَ پس او را تكذيب كردند و ما او و كسانى را كه با وى در كشتى بودند نجات داديم و كسانى را كه آيات ما را دروغ پنداشتند غرق كرديم زيرا آنان گروهى كور(دل) بودند.» (اعراف/64) | کور دلی |
11 | «وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَوعِدًا و (مردم) آن شهرها چون بيدادگرى كردند هلاكشان كرديم و براى هلاكتشان موعدى مقرر داشتيم.» (کهف/59) | فرارسیدن موعد هلاک |
12 | «ذَلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ اين (اتمام حجت) بدان سبب است كه پروردگار تو هيچ گاه شهرها را به ستم نابوده نكرده در حالى كه مردم آن غافل باشند.» (انعام/131) | آگاهی کردن مردم |
13 | «وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُر و در حقيقت هشداردهندگان به جانب فرعونيان آمدند.» (قمر/41) | ارسال هشدار |
14 | «وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا و چه بسيار شهرها كه هلاكش كرديم (زيرا) زندگى خوش آنها را سرمست كرده بود.» (قصص/58) | سرمستی از نعمتها |
15 | «كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ اين چنين گروه بدكاران را سزا مىدهيم.» (احقاف/25) | ارتکاب جرم |
16 | «إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ما بر مردم اين شهر به (سزاى) فسقى كه میکردند عذابى از آسمان فرو خواهيم فرستاد.» (عنکبوت/34) | فسق |
17 | «وَ مَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا و پروردگار تو (هرگز) ويرانگر شهرها نبوده است تا (پيشتر) در مركز آنها پيامبرى برانگيزد كه آيات ما را بر ايشان بخواند.» (قصص/59) | فرستادن پیامبر |
18 | «وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ و هيچ شهرى را هلاك نكرديم مگر آنكه براى آن هشداردهندگانى بود.» (شعراء/208) | فرستادن هشدار دهندگان |
19 | «فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ پس تكذيبش كردند و هلاكشان كرديم قطعا در اين (ماجرا درس) عبرتى بود و(لى) بيشترشان ايمان آورنده نبودند.» (شعراء/139) | یاد آوری هلاکت اقوام گذشته
|
20 | «وَاتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِمَا تَعْلَمُونَ ﴿۱32﴾ أَمَدَّكُمْ بِأَنْعَامٍ وَبَنِينَ ﴿۱33﴾ وَجَنَّاتٍ وَعُيُونٍ و از آن كس كه شما را به آنچه میدانید مدد كرد پروا داريد (132) شما را به (دادن) دامها و پسران مدد كرد (133) و به (دادن) باغها و چشمه ساران.» (شعراء/132-134) | یاد آوری نعمتهای الهی |
21 | «كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ عاديان پيامبران (خدا) را تكذيب كردند.» (شعراء/123) | تکذیب فرستادگان الهی |
22 | «قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْوَاعِظِينَ گفتند خواه اندرز دهى و خواه از اندرزدهندگان نباشى براى ما يكسان است.» (شعراء/136) | بی توجهی نسبت به هشدارهای الهی |
23 | «كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ پيش از اينان قوم نوح و بعد از آنان دستههاى مخالف (ديگر) به تكذيب پرداختند و هر امتى آهنگ فرستاده خود را كردند تا او را بگيرند و به (وسيله) باطل جدال نمودند تا حقيقت را با آن پايمال كنند پس آنان را فرو گرفتم آيا چگونه بود كيفر من.» (غافر/5) | آزار فرستادگان الهی |
24 | «وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ و بى گمان فرستادگان پيش از تو (نيز) مسخره شدند پس به كسانى كه كافر شده بودند مهلت دادم آنگاه آنان را (به كيفر) گرفتم پس چگونه بود كيفر من.» (رعد/32) | تمسخر فرستادگان الهی |
25 | «وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ و آنچه مسخرهاش میکردند آنان را فرا گرفت.» (نحل/34) | تمسخر هشدارهای الهی |
26 | «وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ و قوم نوح (نيز) پيش از آن (اقوام نامبرده همين گونه هلاك شدند) زيرا آنها مردمى نافرمان بودند.» (ذاریات/46) | نافرمانی |
27 | «فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ تا پروردگارش را خواند كه من مغلوب شدم به داد من برس.» (قمر/10) | درخواست عذاب از سوی پیامبر الهی |
28 | «فَعَصَى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْنَاهُ أَخْذًا وَبِيلًا (ولى) فرعون به آن فرستاده عصيان ورزيد پس ما او را به سختى فرو گرفتيم.» (مزمل/16) | نافرمانی از فرستادگان الهی |
29 | «ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ آنگاه كسانى را كه كافر شده بودند فرو گرفتم پس چگونه بود كيفر من.» (فاطر/26) | کفر |
30 | «وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ و چه بسا شهرى كه مهلتش دادم در حالى كه ستمكار بود سپس (گريبان) آن را گرفتم و فرجام به سوى من است.» (حج/48) | مهلت دادن قبل از هلاک |
31 | «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا مگر در زمين نگشتهاند تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنها بودند به كجا انجاميده است خدا زير و زبرشان كرد و كافران را نظاير (همين كيفرها در پيش) است.» (محمد/10) | وعده هلاکت برای کافران |
32 | «فَأَنْجَيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ پس او و هر كه را در آن كشتى آكنده با او بود رهانيديم.» (شعراء/119) | نجات صالحان |
33 | «وَيَا قَوْمِ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ و اى قوم من زنهار تا مخالفت شما با من شما را بدانجا نكشاند كه (بلايى) مانند آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد به شما (نيز) برسد و قوم لوط از شما چندان دور.» (هود/89) | مخالفت با فرستادگان الهی |
34 | « فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَى أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ يَنْكُثُونَ و چون عذاب را تا سررسيدى كه آنان بدان رسيدند از آنها برداشتيم باز هم پيمانشكنى كردند.» (اعراف/135) | پیمان شکنی |
35 | « فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ سرانجام از آنان انتقام گرفتيم و در دريا غرقشان ساختيم چرا كه آيات ما را تكذيب كردند و از آنها غافل بودند. » (اعراف/136) | غفلت از عاقبت نافرمانی |
36 | «أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ آيا ساكنان شهرها ايمن شده اند از اينكه عذاب ما شامگاهان در حالى كه به خواب فرو رفته اند به آنان برسد.» (اعراف/97) | معلوم نبودن زمان هلاک |
37 | «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ و براى هر امتى اجلى است پس چون اجلشان فرا رسد نه (مى توانند) ساعتى آن را پس اندازند و نه پيش.» (اعراف/34) | فرا رسیدن اجل |
38 | «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ و خدا شهرى را مثل زده است كه امن و امان بود (و) روزيش از هر سو فراوان مى رسيد پس (ساكنانش) نعمتهاى خدا را ناسپاسى كردند و خدا هم به سزاى آنچه انجام مىدادند طعم گرسنگى و هراس را به (مردم) آن چشانيد.» (نحل/112) | نا سپاسی نعمتهای خدا |
جدول شماره 2: استخراج مضامین سازمان دهنده و مضامین فراگیر از مضامین پایهای
ردیف | مضامین پایهای | مضامین سازمان دهنده | مضامین فراگیر |
1. | فرستادن پیامبر | ارسال فرستاده توسط خداوند |
|
2. | فرستادن هشدار دهندگان |
|
|
3. | آگاه کردن مردم |
|
|
4. | ارسال هشدار |
| آگاهسازی جامعه توسط فرستادگان الهی برای هدایت مردم و نجات افراد هدایت شده |
5. | یاد آوری نعمتهای الهی | آموزش و هدایت مردم توسط فرستادگان الهی |
|
6. | یاد آوری هلاکت اقوام گذشته |
|
|
7. | وعده هلاکت برای کافران |
|
|
8. | نجات صالحان |
|
|
9. | تکذیب فرستادگان الهی |
|
|
10. | آزار فرستادگان الهی |
|
|
11. | تمسخر فرستادگان الهی |
|
|
12. | درخواست عذاب از سوی پیامبر الهی | مقابله با فرستادگان الهی |
|
13. | نافرمانی از فرستادگان الهی |
|
|
14. | مخالفت با فرستادگان الهی |
| سرپیچی از تعالیم فرستادگان الهی و مبارزه با آنان |
15. | تکذیب آیات الهی |
|
|
16. | تحریف آیات الهی |
|
|
17. | کوردلی |
|
|
18. | بی توجهی نسبت به هشدارهای الهی | نادیده گرفتن تعالیم فرستادگان |
|
19. | تمسخر هشدارهای الهی |
|
|
20. | نافرمانی |
|
|
21. | غفلت از عاقبت نافرمانی |
|
|
22. | سرمستی از نعمتها | دنیا گرایی و کفران نعمت |
|
23. | نا سپاسی نعمتهای خدا |
|
|
24. | بی تقوایی |
|
|
25. | فساد |
|
|
26. | ظلم |
| فراگیر شدن ظلم و گناه در جامعه |
27. | نیرنگ | گسترش ظلم و فساد |
|
28. | فسق |
|
|
29. | کفر |
|
|
30. | پیمان شکنی |
|
|
31. | رفتار افراد باطل اندیش |
|
|
32. | پیروی از سنت غلط پیشینیان | رواج معصیت و اعمال ناشایست |
|
33. | ارتکاب گناه |
|
|
34. | ارتکاب جرم
|
|
|
35. | معلوم نبودن زمان هلاک | عدم تعیین زمان هلاک برای گناهکاران |
|
36. | مهلت دادن قبل از هلاک |
| هلاک در زمان مقرر واقع میشود ولی مردم از آن بی اطلاع هستند |
37. | فرارسیدن موعد هلاک | هلاک در زمان مقرر رخ میدهد |
|
38. | فرا رسیدن اجل |
|
|
3ـ2ـ تبدیل مضامین پایهای
پس از دست یافتن به مضامین پایهای که در جدول شماره 1 قابل مشاهده است، باید مضامین سازمان دهنده و سپس مضامین فراگیر را با توجه به مضامین پایهای به دست آورد. در این مرحله از تحلیل مضمونی باید تلاش کرد تا با سازماندهی مجدد مضامین پایهای مضامین انتزاعیتری به دست آورد تا به وسیلهی آن به مضمونهای مهمتر و فراگیرتر برسیم.
پس از دست یافتن به مضامین پایهای که در جدول شماره 1 قابل مشاهده است، باید مضامین سازمان دهنده و سپس مضامین فراگیر را با توجه به مضامین پایهای به دست آورد. در این مرحله از تحلیل مضمونی باید تلاش کرد تا با سازماندهی مجدد مضامین پایهای و ترکیب و تلخیص آنها با یکدیگر، مضامین انتزاعیتری را به دست آورد. (Attrid - Stirling, 2001: 388) تا به وسیلهی آن به مضمونهای مهمتر و فراگیرتر برسیم.
3ـ3ـ کشف و توصیف شبکهی مضامین
با بررسی و تحلیل مضامین مرتبط با علل جریان سنت هلاک به 4 مضمون فراگیر میرسیم که در ادامه توضیح داده میشود.
3ـ3ـ1ـ آگاه سازی جامعه توسط فرستادگان الهی برای هدایت مردم و نجات افراد هدایت شده
آگاه سازی جامعه توسط فرستادگان به هدف هدایت مردم و همچنین نجات افراد هدایت شده از مضامین به دست آمده روشن میشود. آن طور که از آیات قرآن به دست آمد هیچ امتی هلاک نمیشود مگر آن که خداوند قبل از آن فرد یا افرادی را برای هدایت و آگاه سازی آنان بفرستد و سنت پروردگار بر آن است که هیچ قومی بدون آنکه از عاقبت کارهای خود آگاه نشود هلاک نگردند و این آگاه سازی از طریق فرستادگان الهی که به سوی آن قوم فرستاده میشوند صورت میگیرد.
این فرستادگان وظیفهی آموزش و هدایت مردم را بر دوش دارند و تلاش میکنند تا تعالیم الهی را به مردم رسانده و جامعهی انسانی را هدایت کنند. در این مسیر ضمن یاد آوری نعمتهای الهی به مردم آنان را از عاقبت نافرمانی بیم داده و به کافران وعده عذاب و هلاک میدهند و مردم را از سرنوشت اقوام هلاک شده آگاه میکنند. اگر تعالیم و هشدارهای فرستادگان الهی با اقبال جامعه مواجه شود و مردم هدایت شوند نزول عذاب و هلاکت جامعه منتفی میشود اما اگر از این تلاشها نتیجه مطلوب حاصل نشد آنگاه یکی از زمینهها و عوامل هلاک فراهم میشود منتها قبل از هلاکت مردم خداوند آن دسته از افراد را که هدایت شدهاند نجات خواهد داد.
3ـ3ـ2ـ سرپیچی از تعالیم فرستادگان الهی و مبارزه با آنان
یکی از مضامین فراگیری که در کاوش میان آیات مربوط به علل جریان سنت هلاک به دست میآید سرپیچی از تعالیم فرستادگان الهی و مبارزه با آنان است. این علت زمانی محقق میشود که اغلب افراد جامعه به جای پذیرش هدایت و تبعیت از دستورات الهی و پیروی از فرستادگان خداوند بنای ناسازگاری با رسولان الهی میگذارند و با تحریف و تکذیب آیات الهی و عدم اعتنا به هشدارها، تعالیم ایشان را نادیده گرفته و حتی از این مرحله نیز فراتر میروند و به تکذیب، تمسخر و آزار فرستادگان خداوند مبادرت کرده نافرمانی و مخالفت پیشه میکنند. این مواجهه سخت با فرستادگان الهی گاهی منجر به در خواست کمک فرستادگان از خداوند شده و در برخی موارد زمینه ساز جریان سنت هلاک میشود.
3ـ3ـ3ـ فراگیر شدن ظلم و گناه در جامعه
گسترش و فراگیری ظلم و گناه در جامعه از دیگر مضامین به دست آمده از آیات مربوط به علل جریان سنت هلاک است. این مضمون بیشتر حاصل رفتار و عملکرد مردمی است که از تعالیم الهی دوری گزیدهاند و در نتیجه گرفتار معضلاتی شدهاند که آنان را در مسیر هلاک قرار میدهد. اولین معضل این جامعه گرفتاری مردم برخوردار جامعه به دنیاگرایی و کفران نعمت است که ریشه در سرمستی از نعمتهایی دارد که به آنان ارزانی شده و آنان به جای شکرگذاری به ناسپاسی خدا و کفران نعمت میپردازند. در کنار این مساله رواج ارتکاب جرم و گناه میان مردم آن جامعه و پیروی از سنتهای غلط پیشینیان و رفتار نابخردانه آنان را به دومین معضل یعنی رواج معصیت و اعمال ناشایست دچار میکند. معضل سوم این جامعه بی تقوایی، ظلم، فساد، نیرنگ، فسق، کفر و پیمان شکنی است و تقارن این 3 معظل به فراگیر شدن ظلم و گناه در جامعه میانجامد که خود یکی از علل جریان سنت هلاک میباشد.
3ـ3ـ4ـ هلاک در زمان مقرر واقع میشود ولی مردم از آن بی اطلاع هستند
مضمون دیگری که از آیات قرآن به دست آمد در مورد زمان وقوع هلاک است. آن گونه که از تحلیل آیات معلوم شد، هلاک در زمان رسیدن اجل و موعد مقرر واقع میشود اما افراد جامعه با وجودی که نسبت به حتمی بودن وقوع آن هشدارهایی را دریافت کردهاند و نسبت به آن آگاهی دارند اما زمان دقیق آن را نمیدانند زیرا در تعالیم و هشدارهای فرستادگان از اصل هلاک سخن گفته میشود نه زمان دقیق وقوع آن، به علاوه که جوامع مهلتهایی نیز از جانب خداوند دریافت میکنند و به همین علت هر چند هلاک در زمان مقرر خود که علم به آن نزد خداوند است واقع میشود اما مردم از آن مطلع نیستند.
نمودار شماره 2: تبدیل مضامین پایهای به مضامین سازمان دهنده و مضامین فراگیر
نتیجه
روش تحلیل مضمونی به عنوان یکی از پایهایترین روشهای تحقیق کیفی، روشی است که از آن میتوان در پژوهشهای مربوط به متون دینی استفاده کرد و به وسیلهی آن مضامین مهم نهفته در متون را استخراج کرد. در پژوهش حاضر ابتدا آیات مربوط به علل جریان سنت هلاک گرد آوری و مورد تحلیل قرار گرفت و مضامین پایهای آنها استخراج شد. در مرحلهی بعد با ترکیب و ادغام مضامین به دست آمده و سازماندهی آنان مفاهیم انتزاعیتر به دست آمد که آن را مضامین سازمان دهنده مینامند. در نهایت نیز مضامین فراگیر که عامترین نوع مفاهیم موجود در متن بود از مضامین سازمان دهنده استخراج شدند که نتیجه این فرایند کشف 4 مضمون فراگیر بود.
الف) آگاهسازی جامعه توسط فرستادگان الهی برای هدایت مردم و نجات افراد هدایت شده: این مضمون نشان میدهد که قبل از جریان سنت هلاک خداوند فرد یا افرادی را برای هدایت و آگاهسازی میفرستد و سنت پروردگار بر آن است که هیچ قومی بدون دریافت هدایت و آگاهی از عاقبت کارهای خود هلاک نگردند. در انتها نیز اگر رفتار جامعه منجر به هلاک آنان شد افراد هدایت یافته نجات پیدا کنند.
ب) سرپیچی از تعالیم فرستادگان الهی و مبارزه با آنان: با توجه به این مضمون مشخص میشود که اگر اغلب افراد جامعه از پذیرش هدایت سرباز زده و از تعالیم الهی که توسط فرستادگان خداوند به آنان رسیده پیروی نکرده و به مقابله با رسولان الهی بپردازند یکی از زمینههای جریان سنت هلاک فراهم میشود.
ج) فراگیر شدن ظلم و گناه در جامعه: این مضمون نیز نشان میدهد که سوء رفتار مردم و دوری آنان از تعالیم الهی جامعه را دچار معضلاتی چون ناسپاسی و کفران نعمت کرده و در کنار آن گسترش ظلم، فساد، جرم، گناه، فسق، کفر نیرنگ، پیمان شکنی، رفتار نابخردانه و پیروی از سنتهای غلط را به دنبال دارد. تقارن این معضلات به فراگیر شدن ظلم و گناه در جامعه میانجامد و هلاک جامعه را در پی خواهد داشت.
د) هلاک در زمان مقرر واقع میشود ولی مردم از آن بیاطلاع هستند: مضمون دیگری که از آیات قرآن به دست آمد در مورد زمان وقوع هلاک است که معلوم شد، هلاک در موعد مقرر واقع میشود اما افراد جامعه با وجودی که نسبت به حتمی بودن وقوع آن آگاهی دارند اما از زمان دقیق آن را نمیدانند و علم به آن نزد خداوند محفوظ است.
منابع
علاوه بر قرآن کریم.
1. ابن اثير جزري، مبارك بن محمد (1367)، النهايه في غريب الحديث و الاثر، تصحیح: محمود محمد طناحى، قم: موسسه مطبوعاتي اسماعيليان.
2. ابن فارس، احمد (1404ق)، معجم مقاييس اللغه، تصحیح عبد السلام محمد هارون، قم: مكتب الاعلام الاسلامي.
3. ابن منظور، محمد بن مكرم (1414ق)، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین مير دامادى، چاپ سوم، بیروت: دارالفكر - دار صادر.
4. احمد حامد مقدم (1387)، سنتهای اجتماعی در قرآن کریم، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
5. بابا سیلا، سعید محمد (2000م)، اسباب هلاک الامم السالفه کما وردت فی القرآن الکریم، لیدز: مجلۀ الحکمه.
6. خنیفر، حسین، مسلمی، ناهید (1396)، اصول و مبانی روشهای پژوهش کیفی، تهران: انتشارات نگاه دانش.
7. راغب اصفهانى، حسين بن محمد (1412ق)، مفردات الفاظ القرآن، تصحیح: صفوان عدنان داوودى، چاپ اول، بيروت ـ دمشق: دارالقلم- الدار الشاميه.
8. زبيدي، محمد مرتضى (1414ق)، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح: على هلالی و علی شیری، بیروت: دارالفکر.
9. زیدان، عبدالکریم (1993م)، السنن الالهیه فی الامم و الجماعات و الافراد فی الشریعه الاسلامیه، تهران: دار احسان.
10. شیخ زاده، محمد، عابدي، جعفري حسن، تسليمي، محمد سعيد، فقيهي، ابوالحسن (1390)، «تحليل مضمون و شبکه مضامين: روشي ساده و کارآمد براي تبيين الگوهاي موجود در دادههاي کيفي»، فصلنامه اندیشه مدیریت راهبردی، سال پنجم، (شماره دوم)، پاییز و زمستان، ص 151-198.
11. طباطبایی، سید محمد حسین (1383)، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: موسسه اسماعیلیان.
12. طبرسی، فضل بن حسن (1415ق)، مجمع البیان، چاپ اول، بیروت: موسسه الاعلمی.
13. طوسی، محمد بن حسن (1371)، التبیان فی تفسیر القرآن، قم: موسسه النشر الاسلامی.
14. فراهيدى، خليل بن احمد (1409ق)، كتاب العين، قم: نشر هجرت.
15. فیروزآبادی، مجدالدین محمد بن یعقوب (1412ق)، بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، تحقیق: عبدالعلیم الطحاوی، قاهره: وزارة الاوقاف.
16. فيومى، احمد بن محمد (1414ق)، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، قم: موسسه دارالهجره.
17. محمد عاشور، مجدی محمد (2006م)، السنن الالهیه فی الامم و الافراد فی القرآن الکریم، قاهره: دارالسلام.
18. مصباح یزدی، محمد تقی (1398)، جامعه و تاریخ از نگاه قرآن، قم: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینی.
19. مصطفوى، حسن،(1368)، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
20. مطرزی، ابوالفتح (1399ق)، المغرب في ترتيب المعرب، تحقیق: محمود فاخوری، عبدالحمید مختار، چاپ اول، حلب.
21. ولی پور، عبدالله؛ عابدینی، ناصر (1393)، «بررسی عوامل انقراض تمدنها از منظر قرآن مجید با بررسی مصادیق»، مجله حسنا، س 6، ش 22، پاییز.
22. Attrid-Stirling, J. (20021), ‘‘Thematic Networks: An Analytic Tool for Qualitative Research”, Qualitative Research, Vol. 1, (No. 3), 2001, Pp. 385-40.
23. Patton, M.Q (1990), Qualitative evaluation and research methods, Thousand Oaks, CA: Sage.
[1] . استادیار تاریخ، گروه معارف اسلامی، دانشگاه مازندران، ایران: H.bayati@umz.ac.ir
[2] . دانشجوی دکتری تاریخ اسلام، دانشگاه باقرالعلوم (ع)، قم، ایران (نویسنده مسئول): kmohamadhosein@ymail.com
[3] . Thematic Analisis.
[4] . Theme.
[5] . Thematic Network.
[6] . Attrid-Stirling.