تضاد آب و راهبردهای مدیریت آن در بین استفادهکنندگان از چاههای آب مشترک: مورد مطالعه کشاورزان شهرستان بهار در استان همدان
محورهای موضوعی : مقالات برگرفته از پایان نامه
احمد عابدی سروستانی
1
(دانشیار ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده مدیریت کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران)
ناصر عزتی سروری
2
(دانشآموخته کارشناسی ارشد رشته توسعه کشاورزی، دانشکده مدیریت کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران)
غلامحسین عبدالله زاده
3
(دانشیار توسعه روستایی، دانشکده مدیریت کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران)
کلید واژه: کشاورزی, چاه آب, احساس تضاد, مدیریت تعارض,
چکیده مقاله :
مقدمه: اگرچه تنش بر سر آب افزایش یافته است، اما احتمال بروز تضاد درباره منابع آب مشترک بیشتر است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تضاد آب و روشهای مدیریت آن در بین کشاورزان انجام گرفت.
روش: این تحقیق با روش توصیفی-پیمایشی انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه بود که روایی آن با مراجعه به اساتید دانشگاه تأئید گردید. جمعیت موردمطالعه، کشاورزان شهرستان بهار در استان همدان بودند که از چاههای آب مشترک برای تأمین آب کشاورزی استفاده میکردند. با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه برابر 214 نفر برآورد گردید که با روش نمونهگیری ساده تصادفی انتخاب شدند.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد در دامنه امتیاز 1 تا 5، "خشکسالی" و "افزایش تعداد کشاورزان" به ترتیب با میانگین 56/3 و 45/3، از دلایل اصلی ایجاد تضاد آب کشاورزی میباشند. همچنین اولویت روشهای کاهش تضاد آب مربوط به مشارکت کشاورزان در مدیریت آب چاههای کشاورزی و مذاکره با آنان پیرامون آب بود. نتایج نشان داد در مقیاس با دامنه 13 تا 65، تضاد ادراکشده پیرامون آب کشاورزی با میانگین 51/38 در حد متوسط بود و با افزایش فاصله مزرعه از چاه آب، مساحت زمین کشاورزی اجارهای و همچنین درآمد سالانه از فعالیتهای غیر کشاورزی، ادراک و احساس کشاورزان از تضاد آب کشاورزی افزایش مییافت. در مقابل، با افزایش مساحت زمین کشاورزی ملکی و میزان درآمد حاصل از کشاورزی، ادراک و احساس کشاورزان از تضاد آب کشاورزی کمتر میشد. بیشترین استفاده کشاورزان برای مدیریت تضاد آب از راهبرد «کنترل» بود. از این نظر، راهبرد «راهحلگرایی» و راهبرد «عدم مقابله» به ترتیب در اولویتهای بعدی قرار داشتند.
نتیجهگیری: لازم است سیاستهای مناسب برای محافظت از کشاورزان در هنگام خشکسالی به منظور کاهش تضاد آب دنبال شود. کسب درآمد از طریق فعالیتهای غیرکشاورزی به تنهایی نمیتواند ادراک کشاورزان از تضاد آب را کاهش دهد و افزایش درآمد کشاورزان از کشاورزی برای کاهش تضاد آب مورد نیاز است. برگزاری جلسات گفتگو و تعامل بین کشاورزان میتواند به تحلیل دلایل تضاد آب کشاورزی و یافتن روشهای مناسب برای کاهش آن کمک نماید.
Introduction:Water conflict is a major challenge that, if left unmanaged, will become a security issue. Although tensions over water have increased, conflicts over shared water resources are more likely to happen. The study aimed to investigate water conflict and its management strategies among farmers.
Methods:The descriptive-survey research method was used. The data-gathering tool was the questionnaire, which its validity was verified through face validity. The study population included farmers who used shared water wells to provide water for agriculture (N=478). Using Cochran's formula, the sample size was 214 farmers who were selected by the simple random sampling method. Data were analyzed using SPSS software.
Findings: The results showed that “drought” and “increasing number of farmers”, with an average score of 3.56 and 3.45 respectively on a scale of 1 to 5, are considered as the main causes of agricultural water conflict. From the farmers’ view, the priority for reducing water conflicts was the participation of farmers in managing water wells and negotiating with farmers around the water. On a scale of 13 to 65 with an average of 38.51, the perceived agricultural water conflict was at the medium level. By increasing farm distance from the well, area of agricultural rental land, and annual income from non-agricultural activities, the perception of agricultural water conflict increased. However, by increasing owned agricultural land area and agricultural income, the perception of agricultural water conflict decreased. The main strategy used by farmers to manage agricultural water conflict was “control”, in which coercion and force are used to manage conflict. The “problem-solving” and “avoidance” strategies were the second and third priorities respectively.
_||_