ارزیابی عملکرد اقتصادی- اجتماعی سازمانهای مدیریت محلی (دهیاریها) در جهت تحقق توسعه پایدار روستایی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان بابلسر)
محمد شیخیان عزیزی
1
(
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، گروه جغرافیا، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
)
حمید جعفری
2
(
دانشیار گروه جغرافیا، واحد مشهد، دانشگاه آزاد، مشهد، ایران
)
کتایون علیزاده
3
(
دانشیار جغرافیا و برنامهریزی شهری، گروه جغرافیا، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران.
)
کلید واژه: ارزیابی, توسعه پایدار روستایی, مدیریت روستایی, دهیاریها, شهرستان بابلسر,
چکیده مقاله :
نزدیک به دو دهه از تأسیس و فعالیت سازمان دهیاریها در کشور میگذرد. دهیاریها از طریق مدیریت روستایی در فرایند توسعه روستاها نقش تأثیرگذاری داشته و در واقع وظیفه سازماندهی و هدایت جامعه و محیط روستایی را بر عهده دارند. در این پژوهش تلاش شده است، تأثیر عملکرد اقتصادی - اجتماعی این نهادها در تحقق توسعه پایدار نواحی روستایی شهرستان بابلسر بررسی گردد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، از نوع کاربردی و از حیث روش توصیفی- تحلیلی است که اطلاعات آن به شیوههای میدانی از طریق پرسشنامه و مطالعه اسنادی جمعآوری شدهاند. جامعه آماری شامل 58 روستای دارای دهیاری بوده که 20 درصد آنها یعنی 12 روستا با مجموع 6234 خانوار به عنوان نمونه آماری و مطابق فرمول کوکران 362 پرسشنامه توسط سرپرستان خانوار تکمیل گردید. با توجه به ویژگیهای جامعه آماری، روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم بوده که در این روش هر روستا یک طبقه و هر سرپرست خانوار یک واحد نمونه در نظر گرفته شده است. مطابق نتایج پژوهش آزمون ویلکاکسون نشان میدهد که میانه شاخص اقتصادی (2.91) کمتر از حد متوسط مورد نظر (3) است و سطح معناداری (0.991) بیشتر از 0.05 است، که بیانگر عدم تأثیر اقتصادی معنادار دهیاریها در توسعه پایدار روستاهاست. در مقابل، میانه شاخص اجتماعی (3.38) بالاتر از حد متوسط (3) است و سطح معناداری آزمون کمتر از 0.05 است، که نشاندهنده تأثیر مثبت و معنادار دهیاریها در حوزه اجتماعی بر توسعه پایدار روستاها میباشد. به عبارت دیگر، عملکرد اجتماعی دهیاریها نسبت به عملکرد اقتصادی آنها مناسبتر ارزیابی شده است.
چکیده انگلیسی :
Nearly two decades have passed since the establishment and operation of village administration organizations in the country. These organizations play a significant role in rural development through village management and are responsible for organizing and guiding the rural community and environment. This study aims to evaluate the impact of the economic and social performance of these entities on achieving sustainable development in the rural areas of Babolsar County. The research is applied in terms of its objective and descriptive-analytical in terms of method, with data collected through field surveys using questionnaires and documentary studies. The statistical population includes 58 villages with village administrations, of which 20% (12 villages with a total of 6,234 households) were selected as the sample. According to Cochran's formula, 362 questionnaires were completed by household heads. Based on the characteristics of the statistical population, a stratified sampling method proportional to size was used, where each village represented a stratum and each household head was considered a sample unit. The results of the Wilcoxon test indicate that the median of the economic index (2.91) is below the desired average (3) and the significance level (0.991) is greater than 0.05, suggesting that the economic impact of village administrations on sustainable rural development is not significant. In contrast, the median of the social index (3.38) is above the average (3) and the significance level of the test is less than 0.05, indicating a positive and significant impact of village administrations in the social domain on sustainable rural development. In other words, the social performance of village administrations is evaluated as more effective than their economic performance.