معرفی نسخ خطی مجلس آرای محمد محسن شیرازی و متن شناسی آن
محورهای موضوعی : پژوهشنامه نسخه شناسی متون نظم و نثر فارسینصراله سلامی 1 , محمد هادی خالق زاده 2 , محمد رضا معصومی 3
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، یاسوج، ایران
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، یاسوج، ایران (نویسنده مسئول)
3 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، یاسوج، ایران
کلید واژه: مجلس آرا, محمد محسن شیرازی, نسخۀ خطی, اخلاق, اربعین نگاری,
چکیده مقاله :
محمد محسن شیرازی یکی از نویسندگان قرن یازدهم هجری است که نسخه خطی مجلس آرا به زبان فارسی نوشته است . این اثر در اصل به زبان عربی بوده که توسط علی ابن مبقری نویسنده هندی تبار جمع¬آوری شده .آنگاه شیرازی داستان¬های بنی اسراییلی متن عربی را که در هر یک زمزی اخلاقی وجود دارد به فارسی ترجمه و گزارش و در آغاز هر مجلس چهل حدیث اخلاقی و متناسب با متن نقل می¬کند تا شامل کتب اربعینیات گردد. سپس احادیث را شرح وتوضیح می¬دهد و در ضمن شرح احادیث به جهت تاثیر پذیری بیشتر به آیات قرآن و سروده هایی از شعرای بزرگ ادبیات فارسی (بیش از صد بیت) از جمله مولانا، سعدی، سنایی، حافظ، نظامی و غیره استناد می¬کند. متن اثر نشان می¬دهد که نویسنده صاحب ذوق و معلومات ادبی بوده و از واژه های متقن و ترکیب های منسجم و مستحکم و مضمونهای لطیف و بلند استفاده کرده و به سخن استادان برجسته قرون گذشته نزدیک است. جای جای کتاب به گونه ای است که می¬توان گفت شهد کلام استاد سخن سعدی شیرازی در نوشتن گلستان در وی تأثیر داشته است. .هدف از پژوهش حاضر معرفی نسخه خطی مجلس¬آرا اثر محمد محسن شیرازی است. روش این پژوهش، توصیفی - تحلیلی است و به شیوۀ کتابخانه ای انجام شده است .
Mohammad Mohsen Shirazi is an eleventh-century AH writer who penned the manuscript "Majlis-Ara" in Persian. This work was originally written in Arabic by Ali ibn Mobaqri, an Indian writer. Shirazi then translated the stories of the Children of Israel, each containing moral messages, from the Arabic text into Persian. He also included forty moral hadiths at the beginning of each chapter, relevant to the text, to encompass the books of "Arba'iniyyat." He then explained and clarified the hadiths, and during the explanations, he referenced verses from the Quran and poems by great Persian poets (over one hundred verses), including Rumi, Saadi, Sana'i, Hafez, Nizami, and others, for a greater impact. The text of the work demonstrates that the author was a tantleed and knowledgeable literary figure, using precise words, cohesive and strong compositions, delicate and profound themes, and approaching the language of eminent masters of past centuries. The book is so compelling that one can sense the influence of Saadi Shirazi's "Gulistan" on the author's writing style. This research aims to introduce the manuscript "Majlis-Ara" by Mohammad Mohsen Shirazi. The methodology used in this research is descriptive-analytical and was conducted using library resources.
- قرآن کریم
- آقا بزرگ تهرانی، محمد حسین(1313). الذریعه الی تصانیف شیعه، ج 2، نجف: مطبعة الغری
- ابن بابویه، محمد بن علی (1416) الخصال قم : النشر السلامی
- ابن بابویه، محمد بن علی (1364) ثواب الآعمال و عقاب الآعمال ، قم : الشریف الرضی
- بهار، محمدتقی(1370)، سبک شناسی نثر، تهران: نشرامیر کبیر
- حافظ، شمس الدین(1374). دیوان، به تصحیح خطیب رهبر، تهران: صفی علیشاه
- حر عاملی، محمدبن حسن (1416) تفصیل وسائل الشیعه الی التحصیل مسائل الشیعه، قم : لاحیاء التراث
- حسینی فسایی، میرزا حسن) 1314). تاریخ فارسنامه ناصری، تهران : سنائی
- حسینی فسایی، میرزا حسن(1392)، فارسنامه ناصری، 2 ج، تهران: نشر امیر کبیر
- حلوانی، حسین ابن محمد(1408). نزهة الناظر و تنبیه الخاطر ج1،قم، مدرسةالامام المهدی
- درایتی، مصطفی(1389)، فهرست دست نوشته های ایران(دنا) 12 جلد، تهران، مرکز اسناد مجلس
- دیلمی، حسن بن محمد ( 1408) اعلام الدین فی صفات المومنین ، قم : مؤسسة آل بیت
- -----------(1391)، فهرستگان نسخه¬های خطی ایران(فنخا)، چاپ اول، تهران: سازمان اسناد و کتابخانة ملی جمهوری اسلامی ایران
- سلامی، نصراله ،خالق زاده، محمد هادی و معصومی، محمد رضا (1401) بررسی سبک شناسی نسخه خطی مجلس آرای محمد محسن شیرازی » ،نشریه علمی سبک شناسی نظم و نثر فارسی ، 15(75)، 154-139
- شمیسا، سیروس(1389)، انواع ادبی، تهران: نشر میترا.
- شیخ ویسی، طیبه(1395)، تصحیح انتقادی دیوان قصاید سید طاهر آتشی شیرازی خباز، پایان نامه کارشناسی ارشد
- شیرازی، محمد محسن(ق11)، مجلسآرا، نسخۀ خطی شمارۀ 3652، کتابخانة دانشگاه تهران.
- --------------- (1204ق)، مجلسآرا، نسخۀ خطی شمارۀ 2514، کتابخانة دانشگاه تهران.
- --------------(1257 ق)، مجلسآرا، نسخۀ خطی شمارۀ 261، کتابخانة مسجد اعظم قم
- --------------(1260 ق)، مجلسآرا، نسخۀ خطی شمارۀ 17381، کتابخانة مجلس شورای اسلامی
- صفا، ذبیح الله (1370) ، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی ج5، تهران: نشر فردوسی
- طوسی، محمدبن حسن( 1414) الآمالی ( الطوسی) قم : دار الثقافة
_ فدایی، غلامرضا(1324)، آشنایی با نسخ خطی و آثار کمیاب، تهران: انتشارات سمت
- مجلسی، محمد باقر(1368) بحارالانوار، بیروت: دار الاحیاء التراث العربی
- منزوی، احمد( 1348). فهرست نسخه های خطی فارسی ، ج2، تهران :موسسة فرهنگ منطقه ای
- طوسی، محمدبن حسن( 1414) الآمالی ( الطوسی) قم : دار الثقافة
- نظامی ، جمال الدین ابو محمد الیاس ( 1333) خسرو و شیرین،تصحیح وحید دستگردی، تهران: ابن سینا
- نوری، حسین ابن محمد تقی(1408). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت- لبنان، مؤسسه آل بیت
- واعظ قزوینی، ملا محمد رفیع ( 1359) دیوان،تصحیح سید حسن سادات ناصری،تهران:علمی
دو فصلنامه پژوهشنامه نسخهشناسی متون نظم و نثر فارسی
سال هشتم، شماره بیستم، پاییز و زمستان 1402
معرفی نسخ خطی مجلسآرای محمدمحسن شیرازی و متنشناسی آن1
نصراله سلامی2
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، یاسوج، ایران
محمدهادی خالقزاده3
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، یاسوج، ایران (نویسنده مسئول)
محمدرضا معصومی4
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، یاسوج، ایران
چکیده
محمدمحسن شیرازی یکی از نویسندگان قرن یازدهم هجری است که نسخۀ خطی مجلسآرا را به زبان فارسی نوشته است. این اثر در اصل به زبان عربی بوده که توسط علی بن مبقری نویسندۀ هندیتبار جمعآوری شده است. آنگاه شیرازی داستانهای بنیاسرائیلی متن عربی را که در هریک رمزی اخلاقی وجود دارد، به فارسی ترجمه و گزارش و در آغاز هر مجلس چهل حدیث اخلاقی متناسب با متن نقل میکند تا شامل کتب اربعینیات گردد؛ سپس احادیث را شرح و توضیح میدهد و در ضمن شرح احادیث، برای تأثیرپذیری بیشتر، به آیات قرآن و سرودههایی از شعرای بزرگ ادبیات فارسی (بیش از صد بیت) ازجمله مولانا، سعدی، سنایی، حافظ، نظامی و... استناد میکند. متن اثر نشان میدهد که نویسنده صاحب ذوق و معلومات ادبی بوده و از واژههای متقن و ترکیبهای منسجم و مستحکم و مضمونهای لطیف و بلند استفاده کرده که به سخن استادان برجستۀ قرون گذشته نزدیک است. جایجای کتاب بهگونهای است که میتوان گفت شهد کلام استاد سخن سعدی شیرازی در نوشتن گلستان در وی تأثیر داشته است. هدف از پژوهش حاضر، معرفی نسخۀ خطی مجلسآرا اثر محمدمحسن شیرازی است. روش این پژوهش، توصیفیتحلیلی است و بهشیوۀ کتابخانهای انجام شده است.
واژههای کلیدی:
مجلسآرا، محمدمحسن شیرازی، نسخۀ خطی، اخلاق، اربعیننگاری.
۱. مقدمه
نسخههای خطی باارزشترین میراث ارزشمند نیاکان ماست. گذر زمان برخی از آنان را چنان سرنوشتی رقم زده که جز نامی و نشانی از آن نمانده است و برخی دیگر به دست فراموشی سپرده شدهاند. این کُتُب بهعنوان اسنادی معتبر، ضامن شناخت افکار و اوضاع اجتماعی و فرهنگی و روش نگارش پیشینیان و الگوبرداری از محاسن آنها و جلوگیری از تکرار و تقلید است.
شناسایی، معرفی و انتشار نسخههای خطی که در کتابخانهها نگهداری میشود، خدمتی به جامعۀ علمی و زبان و ادب فارسی است. در بین نسخههای خطی موجود در کتابخانهها آثار زیادی از متون منظوم و منثور وجود دارد. آثار برخاسته از فرهنگ مذهبی و اندیشههای معنوی میتوانند روشنگر راه آیندگان در مسیر حق باشند. بررسی در این زمینه نشان میدهد در دورۀ صفویه که مذهب شیعۀ دوازدهامامی در ایران بهعنوان مذهب رسمی اعلام شد، نویسندگان این عهد با همتی بیش از هر زمان دیگر به توسعه و ترویج علوم دینی و اخلاقی و علم حدیث همت گماشتند.
«دیانت تازه رواجیافتۀ شیعه احتیاج به کتابهای مذهبی (انواع تفسیر قرآن، شرح نهج البلاغه، کتب فقهی، اخلاقی و...) به زبان فارسی داشت تا برای عموم مردم قابل استفاده باشد؛ ازاینرو تألیف کتابهای مذهبی در دورۀ صفویه رواج یافت» (شمیسا، 1381: 224).
متون اخلاقی، زیرمجموعۀ نوع ادبی تعلیمی است که مسائل اخلاقی، مذهبی، فلسفی را بهشکل ادب روایی و یا غیرروایی عرضه میدارد. از میان آنهمه نسخۀ خطی موجود، مجلسآرا تألیف محمدمحسن شیرازی که ازجمله آثار اخلاقی روایی قرن یازدهم هجری است، انتخاب شد تا با تصحیح و معرفی آن به جامعۀ فرهنگدوست، در دسترس همگان قرار بگیرد.
۱ـ۱. ضرورت تحقیق
ضرورت تصحیح و تحقیق در متونی که سند هویت ملی ما ایرانیاناند، بر کسی پوشیده نیست. آشنایی با متون کهن فارسی نقش ویژهای در شناخت آثار علمی و ادبی و ارتقای دانش نسل امروز و فردا خواهد داشت. در باب آثار ادبی، آن آراء و عقایدی که بر پایۀ متون صحیح، معتبر و اصل بیان شده باشد، صاحب اعتبار است. به عبارت دیگر، فایدۀ تحقیق در تصحیح متون، احیا و نشر فرهنگ است.
ازنظر اهل فن، پژوهش در متون اخلاقی-ادبی از ارزش و اعتبار فوقالعادهای برخوردار است. در طول سالیان گذشته، بهویژه در زمان صفویه، نسخههای اخلاقی بسیاری نوشته شده و امروز به دست ما رسیده است و لازم است با روش علمی به جامعه معرفی شوند. یکی از این نسخ، مجلسآرا اثر محمدمحسن شیرازی است. «ایران در دورۀ صفویه به تمدن عظیمی دست یافت. از این دوره آنقدر کتب خطی در گوشه و کنار به جا مانده است که قابل سنجش با هیچ دورۀ دیگر نیست .کتب تاریخی، عرفانی، دینی، ادبی، علمی، هنری و... که ارزش تصحیح و انتشار داشته باشند، در این میان کم نیست» (همان: 230).
مجلسآرا براساس یکی از شیوههای علمی (تصحیح بر مبنای نسخۀ اساس) تصحیح شده است. بنابراین شناسایی اثر و معرفی نویسندۀ آن به جامعۀ ادبی ضرورت دارد.
۱ـ۲. بیان مسئله
نسخههای خطی، آن سخنگویان خاموش و دانایان بیزبان، گنجینههای گرانبها و سرمایههای ملی و میراث علمی و ادبی هر فرهنگ و تمدن محسوب میشوند که با پشتسر نهادن فرازونشیبهای ادوار گذشته، به نسلهای متأخر رسیده است. «امروزه ارزش و اهمیت نسخ خطی بر اهل دانش، روشن است. این آثار ارزشمند تجربههای گرانسنگ گذشته را به نسلهای پسین انتقال میدهند. به همین دلیل، تصحیح و احیای این نسخهها از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار است» (شیخ ویسی، 1395: ۳۵).
نسخ خطی علاوهبر آنکه گنجینههایی از علم، ادب، اخلاق و... به شمار میروند، هریک ویژگیهایی دارند که جایگاه و ارزش آنها را دوچندان میکند. در برخی، هنر خطاطی به اوج رسیده است و در برخی دیگر، محتوا و مفاهیم خودنمایی میکند و در پارهای از آنها سبک نگارش، مد نظر محقق قرار میگیرد. این نسخ میراث ارزشمند و سودمند، فرهنگ و تمدن ایران و اسلام به شمار میروند که حفظ و احیا و معرفی آنها از ضروریات مهم و واجب برای اهل دانش است و نگهداری از آنها نماد افتخار و هویت فرهنگی یک ملت محسوب میشود.
«بدیهی است که در گذشته و بهخصوص قبل از پیدایش صنعت چاپ و تکثیر، انتشار مطالب علمی ازطریق نسخهنویسی صورت میگرفته است. صحتوسقم مطالب آن به میزان دقت و اطلاع کاتبان بستگی داشته است. تحریفات و تصحیفاتی هم بهاقتضای زمان و پیشینۀ نسخهنویسان در نگارش نسخهها صورت گرفته است. اگر بخواهیم از این متون بهنحو شایستهای بهرهبرداری کنیم و سره را از ناسره بازشناسیم، باید ابتدا این آثار گرانبها، یعنی نسخ خطی اصیل که میراث فرهنگی ما هستند، گردآوری و سپس براساس ضوابط خاصی آنها را بررسی، بازخوانی و تصحیح نماییم. بهاینترتیب، به منظور و مقصود مؤلف و آنچه از فکر و قلم او تراوش کرده است دست مییابیم. به عبارت دیگر، باید متون را بهشیوۀ علمی که در همۀ جهان رایج است، تصحیح نماییم» (فدایی، 1324: ۸).
با وجود آنکه در سنوات اخیر برای معرفی و احیای گنجینههای کهن مکتوب زبان و ادب فارسی پژوهش و تحقیقات زیادی صورت گرفته و آثار زیادی از گذشتگان به نسل امروز معرفی شده است، نسخههای بسیار ارزشمندی وجود دارد که هنوز تصحیح و منتشر نشدهاند. یکی از این آثار، کتاب مجلسآرا اثر محمدمحسن شیرازی است که نگارندگان ضمن تصحیح، قصد معرفی این اثر را دارند.
۱ـ۳. پیشینۀ پژوهش
تا آنجا که جستوجو شد، درخصوص معرفی نسخۀ خطی مجلسآرا تاکنون مقالهای نوشته نشده و محتوای اثر بهصورت خاص معرفی نشده است. فقط مقالهای با عنوان «بررسی سبکشناسی نسخۀ خطی مجلسآرای محمدمحسن شیرازی» (سلامی و همکاران، 1401) در مجلۀ سبکشناسی نظم و نثر فارسی نوشته و چاپ شده است. لذا پژوهشی مستقل و جامع درزمینۀ معرفی اثر و نویسندۀ نسخه ضروری به نظر میرسد.
۱ـ۴. روش پژوهش
روش تحقیق در این پژوهش کتابخانهای و بهشیوۀ تحلیلیتوصیفی و براساس نسخههای خطی مجلسآرا انجام شده است.
۲. معرفی مؤلف
با کاوش و تفحص فراوان در تذکرهها و فهرستها و با وجود فراوانی تذکرههای عصر صفوی، متأسفانه جزئیات زندگی و شرح احوال نویسنده در هیچ کتابی یافت نشد. از تاریخ ولادت و وفات وی اطلاع دقیقی در دست نیست. باتوجهبه اشارات مندرج در مجلسآرا، همینقدر میدانیم که در قرن یازدهم هجری زندگی کرده است. نام اصلی نویسنده «محمد» ولی به «محمدمحسن شیرازی» مشهور بوده است. «فقیر المحتاج الی رب الغنی محمد المدعو بمحسن شیرازی» (شیرازی، بیتا: 6). در دنا، فنخا و الذریعه با نام محمدمحسن شیرازی معرفی شده است. منزوی در فهرستوارۀ کتابهای فارسی ذیل عنوان مجلسآرا نویسندۀ اثر را ملا محمدمحسن شیرازی نامیده است (نک: منزوی، 13۴۸: 468). ازآنجاکه در دیباچه، مدح امامان شیعه نموده و در متن اثر از احادیث امامان شیعه بهره گرفته، میتوان گفت که مسلمان و پیرو مذهب شیعه بوده است. «و درود نامحدود ما بر إئِمِّۀ هُدَی صَلَوَاةُ الله عَلَیْهِمْ اَجْمَعِینَ که اَهْل بَیتِی کَالنَّجُومُ مَا بِهِم بِاَیَّهُمْ اِقْتَدَیْتُم اِهْتَدِیْتُمْ شأن ایشان را لایق آمده، مقتدای خاص و عام گردیدند. و بر اصحاب ایشان که به نور صحبتشان طریق هدایت نموده، به سعادت نشأتین رسیدند و به نور محبتشان مقام رضا گزیدند» (شیرازی، بیتا: 6). چون که مدح والی شیراز امام ویردیبیگ نموده و کتاب را به وی تقدیم کرده است و از پسوند شیرازی بعد از اسم استفاده شده، محتمل است که اهل و ساکن شیراز بوده است.
مجلسآرا اثری است ارزشمند با موضوع اخلاقی-روایی که نویسنده چهل حدیث از کتب حدیث شیعی انتخاب کرده و با ذکر راویان حدیث، ترجمه، شرح و توضیح داده است. سپس چهل داستان بنیاسرائیلی را که علی بن مبقری نویسندۀ هندیتبار به عربی جمعآوری کرده بود و در هریک رمزی اخلاقی وجود دارد، به فارسی ترجمه نموده و بعد از هر حدیث آورده است. بهجز فهرستگان نسخههای خطی (فنخا) و دستنوشتههای ایران (دنا) اثری دیگر که از او نام برده، الذّریعة الی تصانیف الشیعه تألیف علامه شیخ آقابزرگ تهرانی است که بهصورت خیلی مختصر مجلسآرا را اینگونه معرفی میکند: «فارسی کبیر مرتّب علی أربعین مجلساً یذکر فی کلّ مجلس أوّلاً حدیثاً أخلاقیاً ثمّ یشرحه بایراد حکایات و قصص مناسبة استخرجها استشهاداً بها للحدیث المذکور أوّلاً مستخرجاً لها من کتاب علیّ بن مقری بعد ترجمتها إلی الفارسیّة، ألّفه المولی محمدمحسن الشیرازی و أهداه إلی السلطان شاه سلیمان الصفوی، المتوفّی ۱۱۰۶، المجلس الأوّل فی ابتلاء الأولیاء، الاخیر فی حدیث من حفر بئراً لأخیه وقع فیه، رأیته عند السیّد جلالالدّین الاُرموی بخطّ شریف بن آقا باقر الشلمانی الرانکوئی کتبه فی قریة شلمان فی دار محمّد إسماعیل ۱۲۴۶» (آقابزرگ تهرانی، ۱۳۱۳، ج20: 11). ذکر این نکته لازم است که آقابزرگ تهرانی در کتاب الذریعة الی تصانیف الشیعه آورده: «أهداه إلی السلطان شاه سلیمان الصفوی»؛ درحالیکه در متن همۀ نسخ آمده که کتاب را به امام ویردیبیگ اهدا نموده است. همچنین اصل اثر براساس همۀ نسخ خطی از علی بن مبقری است ولی آقابزرگ تهرانی نوشته: «مستخرجاً لها من کتاب علیّ بن مقری.»
منزوی در کتاب فهرست نسخههای خطی فارسی، جلد دوم بخش فلسفۀ عملی، مجلسآرا را بهعنوان اثری در اخلاق دینی معرفی میکند که در چهل مجلس (دیباچه) در سدۀ یازدهم نوشته شده است (منزوی، 1348، ج2: 1678).
جمعآوری و تنظیم این کتاب، بهاحتمال قوی در قرن یازدهم انجام گرفته است؛ زیرا محمدمحسن شیرازی در عهد شاه سلیمان صفوی میزیسته و کتاب را به امام ویردیبیگ، والی و حاکم شیراز، تقدیم نموده است. باتوجهبه اینکه امام ویردیبیگ در تاریخ 1100ق وفات یافته است (نک: حسینی فسایی، 1392: ج2، 490).
بنابراین میتوان گفت تألیف کتاب مجلسآرا باید در قرن یازدهم اتمام یافته باشد. ازآنجاکه درخصوص معرفی مجلسآرا ، منبع مشخصی وجود ندارد، تنها اطلاعاتی که با تکیه بر متن اثر میتوان به آن اشاره کرد به این شرح است: نام اصلی اثر، مجلسآرا است. «تسمیه به مجلسآرا شد» (شیرازی، بیتا: 6)؛ ولی نامهای دیگری نیز برای اثر آمده است: کتاب اربعین «هذا کتابٌ اربعین» (شیرازی، 1257: 1» و یا حدیث مجلسآرا «هذا کتابٌ حدیث مجلسآرا» (همو، 1260: 1). آنگونه که در برخی منابع و خود اثر آمده است، اصل کتاب از علی بن مبقری، نویسندۀ هندی، به عربی بوده ـ از متن عربی اثری در دست نیست ـ که محمدمحسن شیرازی آن را به فارسی ترجمه کرده است. «نسخهای است نفیس موسوم به مجلسآرا که محمد المدعو بمحسن شیرازی از کتابی که علی بن مبقری به عربی نوشته به فارسی ترجمه نموده» است (همو، بیتا: 6). علاوهبر ترجمۀ متن عربی، شیرازی چهل حدیث با شرح و تفسیر نیز به آن افزوده است.
۴. متنشناسی مجلسآرا
۴ـ۱. فواید اخلاقی و تعلیمی اثر
در فرهنگ و ادبیات ایرانی-اسلامی متون اخلاقی و تعلیمی جایگاه و اهمیت خاصی دارند؛ این متون روابط تنگاتنگ با آیات و احادیث و داستانهای تعلیمی دارد. بررسی متن مجلسآرا نشان میدهد که نویسنده در این اثر به مباحث اخلاقی و تعلیمی پرداخته و با استفاده از آیات قرآن و احادیث و داستانهای بنیاسرائیلی، به مخاطب کمک میکند تا به فهم دقیقی از موضوعات ارزشمند معنوی دست یابد.
مجلسآرا شامل موضوعاتی است که به تقویت فضایل اخلاقی مانند صبر، توکل، عدل ، توبه، ورع، استغفار، استدراج و قناعت پرداخته و خواننده را به الگوگیری از این صفات تشویق میکند. همچنین به ترک رذایل اخلاقی مانند حرص، خیانت، تهمت، ظلم و پیامدهای منفی آنها اشاره دارد. این اثر مفاهیم دینی مانند ایمان، عبادت خالصانه، اخلاص در دعا، ردّ صدقه، عمل نیک، نیت خالص، فضل و رحمت الهی، و یقین را ترویج داده و افراد را به نیکوکاری و رفتار مثبت اجتماعی، مانند نیکی به والدین، ترک معصیت، دستگیری نیازمندان، دوری از تهمت، اقرار به گناه، خوف الهی، عبادت از روی اخلاص، بندگی خدا و رحم بر حیوانات ترغیب نموده است. کتاب همچنین بر پیامدهای اعمال انسان تأکید دارد؛ بهطوریکه ترک معصیت و توبه موجب رهایی از بلایا و نیکوکاری موجب سعادت و نجات میشود، درحالیکه ظلم و خیانت باعث خسران آخرت میگردد. این آموزهها به خواننده کمک میکند تا به اهمیت اعمال خود در زندگی دنیا و آخرت توجه داشته باشد و ازطریق بهبود رفتارهای اخلاقی و اجتماعی، به سعادت و نجات دست یابد. در ادامه به برخی از موارد پرداخته میشود.
۴ـ۱ـ۱. بندگی خدا
عبودیت در زندگی یکی از ویژگیهای دینی است تا به فضل الهی برسی و قلم عفو بر تقصیرت کشیده شود. برای گناهکاری که اظهار عبودیت خدا میکند، فضل الهی شاملش میگردد و قلم عفو بر گناهان وی کشیده میشود، شیرازی این بیت از حافظ را میآورد:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن |
| که دوست خـود روش بندهپـروری دانـد |
(حافظ، 1374: 238؛ شیرازی، بیتا: 111)
۴ـ۱ـ۲. فایدۀ توکل به خدا
توکل چراغ امید و هدایت همۀ مؤمنان است. شیرازی به ما یادآوری میکند که توکل واقعی بر خداوند، پایه و اساس یک زندگی کامل و موفق است. با اعتماد به خداوند متعال میتوانیم پیچیدگیهای زندگی را با ایمانی تزلزلناپذیر طی کنیم و بدانیم که او منبع نهایی قدرت، پشتیبانی و تحقق ماست. «در منزلت توکل ابتدا حدیثی از امام جعفر صادق(ع) میآورد؛ سپس داستانی از حضرت داود نقل میکند و در پایان چنین میآورد که: پس توکل کردن به حق سبحانهوتعالی ثمرهاش آن است که روزی مهیّا از جانب حقتعالی حاضر گشته و بر آن قناعت کنند؛ که متوکلون را کفیل رزق ایشان حقتعالی است که چنانچه در کلام عزیز آمده، وَمَنْ یتَوَكَّلْ عَلَىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ: هرکس بر خدا توکل نماید خدا او را کفایت میکند. توكل جامی است سربهمهر حق، نمیآشامد از آن جام مگر توکلکنندگان. ای عزیز سعی کن و جهد نما که توکل را به دست آوری. هرگاه ملكۀ توكل از برای تو حاصل گردد، جمیع مهمات دنیویه و اخرویۀ تو را حقتعالی کفیل و ضامن خواهد بود» (نک: شیرازی، بیتا: 44ـ۴۵).
۴ـ۱ـ۳. فضل و رحمت الهی
هر عملی در دنیا در زندگی تأثیرگذار است. در قرآن، سخن از فضل و رحمت الهی به میان آمده و اگر فضل و رحمتش نباشد، عواقب بدی بهدنبال خواهد داشت. «به اسناد مذکور از خلاصۀ موجودات و شفیع عاصیان در عرصات رسول مدنی صلّی الله روایت گشته که هرگاه روز قیامت آشکارا گردد، تمام خلایق در صحرای محشر جمع گردند. حضرت حق سُبْحانَهوتعالی تجلّی میفرماید نور خود را بر بندهای از بندگان خود، پس مطّلع میگرداند او را به گناهان در دنیا که از او صادر گشته و یکیک از گناهان را تعداد مینماید و بعد از آن به فضل و مرحمت خود میبخشد گناهان او را بهنحویکه او واقف و مطّلع نمیگردد بر گناهان خود و میپوشد و مستور میگرداند گناهانی را که ناخوش و مکروه بوده باشد و حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام میفرماید که: خداوندا اگر خواهی که گناهان را به ما عفو فرمایی، به تفضل عمل نمای و اگر میخواهی که ما را عذاب کنی، عمل به عدل خود فرمای» (همان: 136).
۴ـ۱ـ۴. ورع
ورع در لغت بهمعنای پارسایی و پرهیزکاری است. ورع حالتی در وجود انسان است که به نگهداری کامل نفس و ترس از لغزش منجر میشود. «ای عزیز ورع و تقوا را به دست آر تا بهشت را بهآسانی به دست آورده باشی. ورع و تقوا موجب قرب الهی میگردد و وسیلۀ دخول جنّت است. عَلَیْکُمْ بِالْوَرِعِ یعنی که لازم ورع باشید» (همان: 98).
۴ـ۱ـ۵. اخلاص در دعا
دعا کلید برآمدن مطلبهاست و درِ هر مطلبی که بسته گردد، فتح و گشایش آن به کلید دعا است. و دعا مفتاحی است از جهت فلاح و رستگاری و بهتر دعا آن است که از سینۀ صاف بیغش از وسواس شیطانی و معرّا از کدورات نفسانی باشد و از روی خضوع و خشوع صادر شود؛ بهیقین سبب نجات و رستگاری خواهد شد. و دعا که از روی اخلاص باشد، باعث نجات خواهد گشت. «ای عزیز سعی و جهد نما در دعا به حیثیتی که دعا، در دل شب مفتاحی است از برای فلاح که کلید مطلب میشود و مفتاح مقصدت گردد. پس باطن خود را مبرّا از صفات ذمیمه مثل حقد و حسد و کینه و بُغض و غیر اینها ساز تا تیر دعای تو به هدف اجابت رسد. از جواهر داروی دیدۀ هدی حضرت علیّ مرتضی علیه الصّلوة والسّلام مرویست که: به چهار شرط دعا به اجابت میرسد: اول، حاضر ساختن نیّت در قلب خود از روی جزم و یقین؛ دوم، به اخلاص قلبی که مغشوش به امر دیگر نباشد سوای مطلب متوجه امری دیگر نگردد؛ و سیّم معرفت مسئول را یعنی داند که مطلب مقصد خود از درگاه واجبالوجود مینماید؛ و فاعل خیر است و صدور شر از آن محال است و صفات کمالیۀ او عین ذات است و از او سمت عیب مبرّا است و از شائبۀ نقص معرّا؛ خالق عالم است و جمیع موجودات به او محتاجاند و عالم افلاک و عناصر به وجود او قائماند چهارم اصناف در مسئله است؛ یعنی بسط کفیّن خود کنند و یدین را به جانب حقتعالی بلند سازد. از روی جزع و فزع مطلب خود را از حق سبحانهوتعالی درخواست کند و مسئلت در چیزی کند که شایستۀ او باشد. پس اگر کسی این شروط را در دعا به جا آورد، بهیقین دعای او به هدف اجابت میرسد» (همان: 68).
۴ـ۱ـ۶. احترام و نیکی به والدین
یکی از مضامین اخلاقی نیکی کردن به پدر و مادر است. در بیان نیکی به والدین در «مجلس هفدهم به آیۀ شریفۀ و لَا تَقُلْ لَهُمَا اُفٍّ و آیۀ شریفۀ وَ قَضَی رَبُّکَ اَلَّا تَعْبُدُواِلَّا اِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَینِ إِحْسَاناً میپردازد. یعنی حق سبحانهوتعالی میفرماید که: ای محمد(ص) بر جمیع مکلّفین است که پرستش مکنید کسی را بهجز حقتعالی، که او خداوند بحقّ است؛ پرستش او را سزاست. پس کسی دیگر سزاوار پرستش نیست که در این آیۀ شریفه نیز حکم فرموده به احسان مادر و پدر خود که ازجملۀ عبادت است؛ یعنی عبادت حق جَلَّ وَ عَلَا در کمال مبالغه است در بِرِّ و احسان پدر و مادر. روایت است که حضرت امام محمد باقر(ع) هرگز با والدین چیزی نمیخورد ولیکن سبب را از آن حضرت استفسار نمودند. گفت که: میترسم سبقت کنم بر لقمهای که نظر ایشان در آن لقمه باشد که موجب عاق من شود. و در پایان آورده است: ای عزیز اگر خواهش بهشت داری اطاعت والدین را به جا آور، و ایشان را از هیچ جهت میازار، تا به بهشت داخل گردی و در طریق آداب اطاعت، چنین منقول است که عزت و احترام ایشان را بر خود فرض باید شمرد. کاری که خلاف رضای ایشان باشد مرتکب نباید شد و به اسم نباید ایشان را خواند و تمام اوقات خصوصاً در رمضان، استجابت دعوات ایشان را به دعای خیر یاد میباید کرد. اگر کسی این طریقه را ملکه نماید، بلاشک جنّت را مالک و صاحب خواهد شد. اطاعت والدین سبب آمرزش و حیات دارین خواهد بود» (نک: همان: 107ـ۱۰۹).
۴ـ۱ـ۷. فواید صدقه
در بیان آنکه پرداخت صدقه موجب زیادتی مال و ثواب است و قصد آن دارد که مخاطب را ترغیب به صدقه دادن بکند. علاوهبر استفاده از آیات و روایات از این بیت سعدی بهره میگیرد.
تو نیکوئی کن و در دجله انداز |
| که ایزد در بیابانت دهد باز |
(سعدی، 1320: 212؛ شیرازی، بیتا: 21)
۴ـ۱ـ۸. حمد الهی، نعت پیامبر(ص) و مدح امامان شیعه(ع)
مقدمۀ کتاب با حمد و ستایش پروردگار آغاز میشود: «بِسْمِ الَّلهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، حمد بیحد و مدح بیعد مبدعی را سزاست که عقول مجرده و نفوس قدسیه را واسطۀ ایجاد عالم ساخت و به جواهر جسمانیه و اغراض متنوعۀ عالم کون و فساد را پرداخت. ستایش خالقی را رواست که به امر کُن، این جهان فانی را از تنگنای عدم به فضای وجود جلوهگر ساخت و به وجود فایض انبیا و اولیا انتظام این نشأه را بیاراست...
توانایی که در یک طرفةالعین |
| ز کاف و نون پدید آورد کونین
|
چو قاف قدرتش دم بر قلم زد |
| هزاران نقش بر لوح عدم زد
|
ز فضلش هر دو عالم گشت روشن |
| ز فیضش خاک آدم گشت گلشن» |
|
| (همان: 5) |
سپس به مدح پیامبر اکرم(ص) پرداخته است. «صلوات ذاکیات بیغایات بر شمع محفل ثمّ دنی فتدلّی، سرو بستان فَکانَ قابَ قوسین أو ادنی، عالم بشر و علّم ما لا تعلم، عندلیب هزار دستان انا سیّد ولد آدم محمد مصطفی(ص) و برگزیدۀ خدا که او را تاج کرامت "لَوْ لَاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْاَفْلَاک" بر فرق و تارک نهاد و نهال اعتدالش را به زیور "وَ مَا مُحَمَّدٌ اِلّا رَسُولٌ(ص)" زیبندگی داد...»
شهی کز ازل تا ابد هرچه هست |
| به آرایش نام او نقش بست |
چراغی که انوار بینش بدوست |
| فروغ همه آفرینش بدوست
|
درختی سهیسایه در باغ شرع |
| زمینی به اصل، آسمانی به فرع
|
چراغی که تا او نیفروخت نور |
| ز چشم جهان روشنی بود دور |
|
| (همان: 5) |
در ادامه حضرت علی بن ابیطالب(ع) و دیگر ائمۀ هدی و اصحاب ایشان را مدح نموده است: «تحیات بینهایت بر مصدوقۀ کریمه انّما ولیّکم الله، جناب ولایت مآب نفس رسول ربّ العالمین بالنّص المبین مقتدای اوّل و خلیفۀ بلافصل اسدالله الغَالب مَطْلُوبَ کُلِّ طَالِب مَظْهِر الْعَجَایِبْ وَ مَظْهِرِ الْغِرَایِبِ وَاقُفُ مَعَارِج، لاهوت عارف مدارج، ناسوت ناصب اعلام ناقب، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه الصَّلوة والسَّلام که او را افسر لَوْلَا خَلَقْتُکَ بر سر نهاد و حضرت رسول لوای اَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌ بَابُهَا به نام نامی او برافراشت...
چراغ شبستان دلها علی |
| کزو ظلمت کفر شد منجلی
|
امامی که بی بادۀ مهر او |
| نخیزد کسی از لحد سرخرو |
به شمشیر آن شاه والاگهر |
| جدا شد حق و باطل از یکدگر |
نبی و علی هر دو نسبت به هم |
| دو تا و یکی چون زبان قلم |
دو سر چون قلم لیک از جان یکی |
| زبانشان دو تا و سخنشان یکی |
|
| (همان: 5) |
درود نامحدود ما بر إئِمِّۀ هُدَی صَلَوَاةُ الله عَلَیْهِمْ اَجْمَعِینَ که اَهْل بَیتِی کَالنَّجُومِ مَا بِهِم بِاَیَّهُمْ اِقْتَدَیْتُم اِهْتَدِیْتُمْ شأن ایشان را لایق آمده، مقتدای خاص و عام گردیدند. و بر اصحاب ایشان که به نور صحبتشان طریق هدایت نموده، به سعادت نشأتین رسیدند و به نور محبتشان مقام رضا گزیدند» (همان: 5).
۴ـ۱ـ۹. مدح شاه سلیمان صفوی و امام ویردیبیگ حاکم شیراز
شیرازی در ادامه به مدح شاه سلیمان صفوی پرداخته است: «جمع و تألیف این مجموعه که مکارم اخلاق است، به حلیۀ انجام به کسوت اتمام در زمان پادشاهی درآمد که بساط عالم به نور عدل شاملش روشن گشته.... رأی منیرش به موجب إِنَّ اللهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ زنگ ظلمت از آیینۀ صفحه روزگار زدوده، و عزم مستقیمش به حکم اَلسُّلْطَانُ الْعَادِلُ ظِلُّ اللّهِ پرتو عدالت بر فرق جهانیان گسترانیده.
خدیو جهان رحمت کردگار |
| که آسوده در سایهاش روزگار
|
ز بس عدل او بسته راه خلاف |
| شده زنگ بر تیغ عالم غلاف
|
بر ایوان عدل شه کامران |
| کمین سطر زنجیر نوشیروان
|
آفتاب سپهر دولت اقبال، سایۀ رحمت قادر ذوالجلال، اولاد ائمۀ طاهرین، مصداق کریمة رحمةٌ اللعالمین، السطان بن السطان الخاقان شاه سلیمان الصفوی بهادرخان ایدالله تعالی علی العالمین انوار رحمت الازل اعلم» (همان: 8).
در ظل آفتاب تو آسودهاند خلق |
| یارب مباد تا به قیامت زوال تو |
|
| (همان: 9) |
سپس ضمن مدح والی و حاکم شیراز امام ویردیبیگ، کتاب را به وی تقدیم کرده است. «چون احادیث این کتاب مشتمل بر مواعظ و متضمن رشحات بالغه نصایحی بود که چمن دلهای پژمرده را شکفته میساخت... مناسب و لایق دید که نثار مجلس شریف و محفل منیف صاحبشوکتی نماید که لوای اَعْلَی عَلم در این خطّه از حسن تربیتش برافراخته گردید و شقّۀ اعلام رایش به تقویت اهل علم در بلدهای بر فلک رسید. به دور عدلش فتنه در گوشۀ چشم خوبان به خواب رفت...
به دور عـدل تو نوعی مخالفـت برخاسـت |
| کـه اتفـاق درآمد میان آتـش آب |
به هـرکـجا که نسیـم عدالت تو وزیـد |
| اساس ظلم چو قصر حباب گشـت خراب
|
مجموعۀ مکارم اخلاق و شمیم سوزندۀ خرمن ظلم و ستم، مالک ممالک جود و احسان، سالک مسالک برّ و امتنان. صیت فضایلش نه چنان عرصۀ جهان را پر کرده که طوطی ناطقه در مدحش نغمهسرا تواند گردید. ارقام مناقبش نه آنقدر میدان صفحه را تنگفضا ساخته که ابلق خامه را سر میدان مددی تواند دوید. صاعد مناهج وزارت و نامداری، عارج معارج امارت و بزرگواری، مقرب الحضرت الخاقانی آصف سلیمان ثانی، امام ویردیبیگ لا زَالَ دَوْلَتُهُ وَ ظِلُّ رَأفَتِهِ عَلی مَفَارِقِ الْأَنامِ اِلی یَوْمِ القَیامَة» (همان: 8).
و با دو بیت شعر به حمد و ثنای دوستان و ذم و نکوهش دشمنان حاکم شیراز پرداخته است.
چـون نیـارم از ثنایـش دم زدن |
| دسـت در خـیل دعـا خـواهـم زدن
|
دوستانـت بر بـساط عـزّ و نـاز |
| دشـمنان چون شـمع در سـوزوگداز |
|
| (همان: 9) |
«برخی از اقدامات امام ویردیبیگ در شهر شیراز میتوان به تعمیر مسجدجامع عتیق شیراز، احداث مدرسۀ امامیه، وقف املاک برای استفادۀ مدرسه، احداث کاروانسرای امامیه و غیره نام برد» (حسینی فسایی، 1314: 488).
شیرازی در مدح امام ویردیبیگ چنین آورده است: «اگر نه عزم صیانتش راه تعمیر این ولایت پیمودی، شیرازۀ اوراق او از هم گسستی؛ و اگر نه مُحی اساس او گشتی، افراد زوایای مساجد و تکایا از یکدیگر پاشیدی.
گذشـت شـهرت آبـادیاش ز هـفت اقلـیم |
| تـو چـون خـرابۀ شیراز را شدی مـعمور |
|
| (شیرازی، بیتا: 8) |
براساس اطلاعات موجود در فهرستگان نسخههای خطی ایران (فنخا)، «هشت نسخۀ خطی از مجلسآرا در کتابخانهها موجود است» (درایتی، ۱۳۸۹، ج28: 134). باتوجهبه اینکه نسخۀ کتابخانۀ قم ـ مرکز احیای عکسی از نسخۀ کتابخانۀ خوانسار ـ فاضل است پس تعداد هفت نسخۀ خطی از اثر، موجود است: 1. نسخۀ شمارۀ 3652، کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران؛ 2. نسخۀ شمارۀ 2514، کتابخانۀ دانشگاه تهران؛ 3. نسخۀ شمارۀ 261، کتابخانۀ مسجد اعظم قم؛ 4. نسخۀ شمارۀ 17381، کتابخانۀ مجلس؛ 5. نسخۀ شمارۀ 10230، کتابخانۀ آیتالله مرعشی، قم؛ 6. نسخۀ شمارۀ 6018، کتابخانۀ آیتالله مرعشی قم؛ 7. نسخۀ شمارۀ 322، کتابخانۀ فاضل- خوانسار.
۵ـ۱. معرفی نسخهها
الف) نسخۀ شمارۀ 3652 در کتابخانۀ مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران نگهداری میشود. این نسخه، 188 برگ دارد و هر صفحۀ آن دارای 18 سطر است و با خط نستعلیق و جوهر مشکی و عنوانها و نشانیها با جوهر قرمز (شنگرف) نوشته شده است. دارای جلد چرمی (تیماج) با رنگ قهوهای است. براساس فهرستهای «دنا» و «فنخا»، در قرن یازدهم هجری قمری توسط جعفر بن حاجی حسین دیلمانی کتابت شده است؛ اما سال کتابت در نسخه مشخص نشده و یا از بین رفته است.
این نسخه بهدلیل کامل بودن و نداشتن افتادگی و نیز اقدم بودن (طبق فهرست نسخ)، بهعنوان نسخۀ اساس انتخاب شده است.
آغاز: بسمله؛ حمد بیحد و مدح بیعد مبدعی را سزاست که عقول مجرده و نفوس قدسیه را واسطه در ایجاد عالم ساخت... .
انجام: ... به همین قدر اکتفا نمود. امید که خواننده و شنونده از این احادیث متأثر گردند و به اعمال آن پردازند و به ثواب اخروی رسند. آمینُ یا ربَّ العالمینَ تَمَّتٌ بالخیر اللّهُمَّ إغفِرْ لَهْ وَ لَوَالِدَیْهِ وَ اَحْسِنْ اِلَیْهَمَا وَ اِلَیْهِ الْحَمْدُاللَّهِ عَلَی تَوْفِیقِ تَسْوِیدَهَا وَ الصَّلَوةُ وُ السَّلَامُ عَلَی نَبِیّهِ وَ لَکُمْ وَ بْعَثَهُ اللَّهُ عَلَی اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِینَ.
ب) نسخۀ شمارۀ 2514، در کتابخانۀ دانشگاه تهران نگهداری میشود. این نسخه دارای 215 برگ است و هر صفحه 17 سطر دارد؛ با خط نستعلیق و جوهر مشکی. عناوین و نشانهها با جوهر قرمز به دست میرزا ربیع عطار لنگرودی به تاریخ محرم سال 1204 هجری قمری کتابت شده است. این نسخه بهعنوان نسخهبدل استفاده شده است. آغاز و انجام: برابر با نسخۀ اساس.
ج) نسخۀ شمارۀ 261 که در کتابخانۀ مسجد اعظم قم نگهداری میشود و دارای 199 برگ است و هر صفحۀ آن 15 سطر دارد و با خط نستعلیق و جوهر مشکی و عناوین و نشانهها با جوهر قرمز (تیماج) توسط جوانمرد بن ابراهیم خویینی است و در هجدهم شعبان سال 1257 هجری قمری کتابت شده است.این نسخه نیز بهعنوان نسخهبدل استفاده شده است. آغاز و انجام: برابر با نسخۀ اساس.
د) نسخۀ شمارۀ 17381 در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود و دارای 98 برگ است و هر صفحه 24 سطر دارد. به دست موسی بن علی بن ملا سلیمان بهشتی با خط نستعلیق و جوهر مشکی و عناوین و نشانهها با جوهر قرمز در سال 1260 هجری قمری کتابت شده و دارای جلد چرمی قهوهای (تیماج) است. این نسخه بهعنوان نسخهبدل استفاده گردید. آغاز و انجام: برابر با نسخۀ اساس.
ه) نسخۀ شمارۀ 10230 در کتابخانۀ آیتالله مرعشی نجفی نگهداری میشود. خط اثر نستعلیق دارای 187 برگ و 16 سطر است که در 5 رجب 1242 ق توسط صفرعلی بن حسین علی شلمانی کتابت شده است. آغاز و انجام: برابر با نسخۀ اساس.
و) نسخۀ شمارۀ 6018 در کتابخانۀ آیتالله مرعشی نجفی در شهر قم نگهداری میشود. کاتب نصیر بن شیخ ابراهیم بن شیخ بهاءالدین جبل عاملی شالی المسکن در تاریخ 18 جمادیالثانی 1268ق به جهت آقا سید علی مشهور به میرزا بزرگ کتابت شده است. دارای جلد تیماج و 100 برگ و هر برگ 21 سطر دارد. آغاز و انجام: برابر با نسخۀ اساس.
ز) نسخۀ شمارۀ 323 در خوانسار کتابخانۀ آیتالله فاضل نگهداری میشود. به دست عبدالعلی در تاریخ 25 ربیعالاول 1243ق کتابت شده است. مجدول و دارای جلد تیماج 156 برگ و 22 سطر دارد. آغاز و انجام: برابر با نسخۀ اساس.
ح) نسخۀ عکس شمارۀ 852 در کتابخانۀ مرکز احیای قم نگهداری میشود. نسخۀ اصل، نسخۀ کتابخانۀ فاضل است.
۵ـ۲. ویژگیهای رسمالخطی
آثار در دورههای مختلف تاریخی شیوۀ رسمالخط متفاوت دارند. برخی از ویژگیهای بارز رسمالخط نسخۀ خطی مجلسآرا آورده میشود.
* در سراسر نسخۀ «گ» بهصورت «ک» نوشته شده است:
همه عبادتش مردود کشته و قبول درکاه احدیت نشده (شیرازی، بیتا: 70).
کسی که در دلش رحم نباشد نمیکذارم که از من درکذرد (همان: 71).
* حرف اضافه «به» در اکثر موارد متصل به کلمۀ بعد از خود کتابت شده است:
بمقدرات الهی صبر کن (همان: 76).
بفقرا و مستحقین عطیه میکرد (همان: 96).
قرب و منزلت شما حاصل نمیشود بجناب باری مگر بورع و تقوی (همان: 76).
* عدد و معدود در اغلب موارد بهصورت متصل نوشته شده است:
اگر یکصغیره از شما و صادر گردد (همان: 74).
عمر از پنجه گذشت و یکسجود کت بکار آید نکردی ای جهود (همان: 80).
پس ایشان نیز به یکسجده صحّت او را از درگاه بینیاز طلب نمودند (همان: 168).
* «می» متصل به فعل نوشته شده است:
فرمود قسم میخورم (همان: 94).
شما دروغ میگویید (همان: 79).
روی در صحرا نهاد و میگفت (همان: 98).
* ضمایر «این» و «آن» معمولاً با کلمۀ بعد از آن متصل نوشته شده است:
حیات اینقوم را به باد نیستی داده .... مستوجب اینعقوبت گشتهاند (همان: 78).
فرزند خلف آنشخص مردی از اهل صلاح و عبادت بود (همان: 81).
آنحضرت فرمودند (همان: 89).
اینخبر را اصحاب به سمع شریف حضرت رسانیدند (همان: 51).
اینعمل را به فرق صاحبش زنید (همان: 71).
* در برخی موارد کلمات مرکب متصل کتابت شده است:
یا عیسی از حقتعالی طلب نما (همان: 88).
مگر آنکه فرح و خوشحالی از جانب حقسبحانه و تعالی به او رسد (همان: 51).
حضرت فرمودند بتحقیقیکه تلقین کرده است (همان: 51).
بهیچوجه تسلّطی به او نمییافت (همان: 92).
در عبادت و حقپرستی مشغول گشته بحیثیّتیکه از عباد بنیاسرائیل گشت (همان: 52).
* حذف «ه» هنگام جمع بستن با نشانۀ جمع «ها»:
مگر آنکه ظاهر گردد در دل او چشمهای (چشمههای) صافی حکمت (همان: 91).
گیاها= گیاهها
یاوها= یاوهها
* معمولاً همزه یا الف است حذف گردیده و نوشته نمیشود:
در فلان ولایت قریهایست که در نهایت نزاهت و سرسبزی... (همان: 120).
شیریست در لباس شب پنهان یا پلنگی است در آثار زنگیان مستور بلکه آهوئیست خطایی (همان: 120).
ملکی که موکّل آسمانست میگوید (همان: 71).
از حضرت پرسیدم که خیال چیست فرمودند: که چرکیست متعفّن و بدبو... (همان: 147).
* آوردن «ءِ» بهجای «ای» در سراسر نسخه:
اگر عارضۀ روی دهد (همان: 14)؛ در گوشۀ به عبادت نشست (همان: 126)؛ پس او را سایۀ نمیباشد (همان: 129).
* کلمات عربی که به «ة» ختم میشوند بعضی مواقع با «ة» و گاهی با «ت» کتابت شده است:
یک سال در آن مغاره عنقاصفت از نظر مردم پنهان بودی (همان: 116).
ایشان کبوترصفة از برج قبور پرواز نموده (همان: 70).
به جهة اینکه من فرشته غیبم... (همان: 71).
* فقط تنوین نصب (اً) در متن درج شده است:
خالصاً مخلصاً لوجه الله تصدّق نمودی (همان: 121).
اگر سهواً یا خطأً مرتکب صغیره شوند، توبه از آن میکنند (همان: 65).
ذنوب جمیعاً کبیره است (همان: 67).
آنچه در حیطۀ تصرف آن مرد صالح بود عدواناً از او گرفتند (همان: 177).
* در برخی موارد بهجای (ق) حرف (غ) استفاده شده است:
از غافلهسالار ممالک قدم مقصود آفرینش لوح و قلم.... (همان: 73).
بیرفیق و بیغافله (همان: 51).
* در برخی موارد بهجای حرف «پ» حرف «ب» نوشته شده است:
و طریق ادب را بیشه نموده (همان: 164).
* تبدیل «پ» به «ف»:
فتح و فیروزی از یمین و یسارش به جنیبت کشی معروف (همان: 8).
۶. گذری بر تاریخچۀ اربعیننگاری (چهل حدیث)
نگارش مجلسآرا بهشیوۀ کتب اربعینیات است؛ لذا لازم است پیشینهای مختصر در باب اربعیننویسی آورده شود. نگارش اربعین سابقهای دیرین دارد و دربرگیرندۀ چهل حدیث از پیامبر اسلام(ص) است که بهدلیل اجر و پاداش اخروی و ترویج و معرفی احادیث، در بین متشرّعین رواج داشته است. این سنت حسنه از قرنهای نخستین تاریخ اسلام در بین علمای اهل سنت و شیعه آغاز شده و تاکنون نیز ادامه دارد؛ «که طبعاً غلبه با تألیفهای عالمان اهل سنت است» (صفا، 1370، ج5: 255).
بنیاد شریعت اسلام، پس از وحی بر سیره و گفتار پیامبر اسلام(ص) نهاده شد. «امام کاظم(ع) نقل میکند که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: "مَنْ حَفِظَ مِن اُمَّتِی اَرْبَعِینَ حَدیثاً مِمَّا یَحْتَاجُونَ اِلیْهِ مِن اَمْرِ دِینِهِم بَعَثَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ یَوْمَ القِیامِة فَقِیهاً عالِماً"؛ هرکس از امت من چهل حدیث را که مورد حاجت مردم باشد حفظ نماید خداوند بزرگوار او را فقیه و عالم محشور گرداند» (دیلمی، 1408ق، ج1: 390) حدیث مذکور با اندک تغییری در بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار علیهم السلام (مجلسی، 1368، ج2: 153)، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال (ابنبابویه، 1364: 134)، الخصال (ابنبابویه، 1416ق: 541)، الاختصاص (مفید، 1413ق: 61)، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة (حر عاملی، 1416ق، ج2: 96)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل (نوری، 1408ق، ج17: 289 و 299)، الامالی شیخ طوسی (طوسی، 1413ق، ج1: 306) و... ذکر شده است.
«حدیثشناسان برای واژۀ حَفِظَ در حدیث مذکور معانی ظاهری و باطنی قائل شدهاند. معانی ظاهری این واژه عبارتاند از: به حافظه سپردن، نگارش، انتقال، کتابت و تحریر، حفاظت از تغییر و تحریف، تدریس و تصحیح صحیح و تحمل حدیث و معانی باطنی آن را تفکر و تعمق در احادیث، استنباط احکام و معارف و عمل به مضامین احادیث دانستهاند» (مجلسی، ۱۳۶۸، ج2: 157).
«بسیاری از عالمان شرع از سدههای سوم و چهارم به گرد آوردن یا شرح کردن کتابهایی به نام اربعین پرداختند» (صفا، 1370، ج5: 255). تاکنون اربعینهای منثور زیادی به زبان فارسی و عربی با موضوعات اعتقادی، اخلاقی، عبادی و... نوشته شده است که برای نمونه میتوان به این آثار اشاره کرد. «نوری شافعی (م. 631ق) نخستین نگارندۀ اربعینیات را عبدالله بن مبارک مروزی (م. 118ق) از زاهدان متقدم دانسته است» (نوری، 140۸ق: 14). «کفایت المهتدی فی معرفت المهدی از میر محمد لوحی متخلص به نقیبی ازجمله اربعینیات و مشتمل است بر حدیثهای چهلگانه که همه ترجمه، شرح و تفسیر شده است و در سال 1083 به پایان رسانیده است» (صفا، ۱۳۷۰، ج5: 137).
کتاب الاربعون حدیثا از شیخ بهایی (م. 1030ق) در بین عالمان شیعی ارزش بسیاری دارد که شمسالدین محمد عاملی آن را به فارسی ترجمه کرده است. کتاب الاربعین حدیثا از علامه محمدباقر مجلسی (م. 1037ق) با موضوع اصول دین و فروع دین، پند و اندرز و موعظه است که به زبان عربی به نگارش درآورده؛ وی همچنین کتاب اربعین دیگری نیز به فارسی نوشته است. الاربعون حدیثاً از اسماعیل مازندرانی خواجویی (م. 1173ق) و همچنین شرح چهل حدیث از امام خمینی(م. 1281ش). علاوهبر اربعینهای منثور، نورالدین عبدالرحمن جامی، شاعر و عارف قرن نهم، چهل حدیث کوتاه از احادیث حضرت محمد(ص) به نام اربعین یا چهل حدیث به نظم درآورده است.
با ظهور دولت صفوی و مهاجرت علمای جبل عامل به ایران و همچنین به رسمیت شناختن مذهب شیعه در زمان شاه اسماعیل صفوی، بهعنوان مذهب رسمی کشور، دانش حدیث و اربعیننگاری در بین عالمان شیعه رشد فزایندهای نمود. یکی از آثاری که در دورۀ شاه سلیمان صفوی بهشیوۀ اربعینیات نوشته شده، مجلسآرا اثر محمدمحسن شیرازی با موضوع اخلاق است.
۷. سبب تألیف مجلسآرا
نویسنده در پایان کتاب، چرایی نوشتن اثر را توضیح میدهد و اینگونه بیان میدارد که سعی بر سادهنویسی داشته است تا درک مطلب برای همگان قابل فهم باشد و از مطالب آن سود ببرند و به خلاصهنویسی روی آورده وگرنه جای شرح و بسط وجود داشت. آروز کرده که احادیث در خواننده مؤثر واقع شود و به آنها عمل کنند تا به اجر و ثواب آخرت برسند.
«غرض از تألیف این احادیث شریفه آن بود که کافۀ خلایق از او انتفاع یابند. اگر به الفاظ مُغلقه و استعارات و کنایات کثیر میپرداخت، بسا بود که جمعی به معانی آن نمیرسیدند و ادراک دریافت مطلب نمیکردند. غرض از قوّه به فعل نمیآمد و چون تألیف این نسخه در زمانی تحریر یافت و صورت انجام پذیرفت که اهل عصر همّت پست و قاصرالوسعت بودند، به تکلّفات و تقطیعات میپرداختند و قدر کمالات ناقص گردیده بود. اگر زیاده از این جمع، تألیف میشد، رغبت به نوشتن نمیشد و در مرتبۀ عقیم میماند و به منصۀ ظهور نمیرسید. باز فوت غرض لازم میآمد و الا مقام گنجایش اضعاف و مضاعف داشت و لهذا به همین قدر اکتفا نمود. امید که خواننده و شنونده از این احادیث متأثر گردند و به اعمال آن پردازند و به ثواب اخروی رسند» (شیرازی، بیتا: 186).
مؤلف، کتاب را در چهل مجلس آورده که ابتدا حدیثی با ذکر راویان و شرح حدیث میآورد و سپس مجلس مربوط به آن حدیث را که داستانی دربارۀ موضوع و مضمون حدیث است، نقل میکند. احادیث استفادهشده در کتاب از حضرت محمد مصطفی(ص) است که امام محمد باقر(ع) و امام حسین(ع) نقلِ روایت کردهاند. این اثر نثر آمیخته به نظم است و نویسنده ابیاتی در موضوعات مورد بحث از شاعران بزرگ فارسیزبان ازجمله سعدی، حافظ، عطار، مولانا و... آورده که زیبایی کار را دوچندان کرده است.
مجالس ذکرشده در اثر
شمارۀ مجلس | موضوع |
---|---|
مجلس اول | در ابتلا و ملکۀ مروّت |
مجلس دوم | در خیریت مصلحت |
مجلس سوم | در بیان صبر و قضا |
مجلس چهارم | در بیان تصدّق که دفع قضایا و بلایای عظیم میکند. |
مجلس پنجم | در بیان آنکه تصدّق عطیه موجب زیادتی مال و ثواب است. |
مجلس ششم | در بیان فایدۀ قناعت و توکل |
مجلس هفتم | در بیان حرص که موجب خسران دنیا و آخرت است. |
مجلس هشتم | در بیان آنکه ترک معصیت از خوف خدا موجب دخول جنّت است. |
مجلس نهم | در بیان آنکه دعا از روی یقین به اجابت میرسد. |
مجلس دهم | در بیان اقرار به ذنب باعث قبول عبادت است. |
مجلس یازدهم | در بیان آنکه با فاسق در ساختن موجب عذاب الیم است. |
مجلس دوازدهم | در بیان آنکه توبه از روی یقین و اخلاص موجب خلاصی از بلیات است. |
مجلس سیزدهم | در بیان آنکه عمل قلیل از روی یقین سبب کرامات و واجبات دعوات میشود. |
مجلس چهاردهم | در بیان ورع و خوف و کوتاهی امل و آرزو موجب ثواب عظیم است. |
مجلس پانزدهم | در بیان ورع و خوف الهی موجب دخول جنت است. |
مجلس شانزدهم | در بیان آنکه جمع مال موجب حرمان و ناامیدی است. |
مجلس هفدهم | در بیان آنکه نیکویی با والدین ثمرۀ آن دخول بهشت است. |
مجلس هجدهم | در بیان آنکه محبت خدا سبب دخول جنت است. |
مجلس نوزدهم | در بیان آنکه قصد صحیح در اعمال و نیت خالص موجب خلاص از بلیات است. |
مجلس بیستم | در بیان آنکه زکات موجب زیادتی برکت در اموال است. |
مجلس بیستویکم | در بیان آنکه منع زکات موجب خسران آخرت است. |
مجلس بیستودوم | در بیان آنکه بنده بهسبب افعال حسنه و صلاح به هدایت الهی میرسد و بهسبب اعمال سیّئه در ضلالت میماند. |
مجلس بیستوسوم | در بیان آنکه حقتعالی با بنده به تفضل عمل مینماید. |
مجلس بیستوچهارم | در بیان آنکه ظلم بر مظلوم موجب خسران آخرت است. |
مجلس بیستوپنجم | در بیان آنکه اعمال دنیا مجسّم میشود. |
مجلس بیستوششم | در بیان آنکه خیانت حق شوهر و تهمت گفتن موجب خلود در نار است. |
مجلس بیستوهفتم | در بیان آنکه احیای اموات در دنیا دلیل رجعت است. |
مجلس بیستوهشتم | در بیان آنکه رد سائل نمودن موجب سلب نعمت و پریشانی است. |
مجلس بیستونهم | در بیان آنکه رحم بر حیوانات موجب ثواب آخرت و نعمت دنیا میشود. |
مجلس سیام | در بیان آنکه اجرای حکم شرع پیغمبران بر حیوانات میشود. |
مجلس سیویکم | در بیان آنکه تهمت در حق شخصی موجب رسوایی و عقاب آخرت است. |
مجلس سیودوم | در بیان استدراج نعوذ بالله من هذا. |
مجلس سیوسوم | در بیان آنکه عبادت از روی اخلاص رفع عذاب آخرت است. |
مجلس سیوچهارم | در بیان آنکه پیروی ناموس مردم موجب رسوایی دنیا و عذاب آخرت است. |
مجلس سیوپنجم | در بیان آنکه شخص بهسبب صلاح مستحق تهمت میشود و بهسبب کفر و ضلالت به جهنم میرسد. |
مجلس سیوششم | در بیان آنکه ایمان از روی یقین سبب هدایت جمعی میشود. |
مجلس سیوهفتم | در بیان اثبات حشرونشر است. |
مجلس سیوهشتم | در بیان آنکه بعد از هر عسری، یسری است. |
مجلس سیونهم | در بیان آنکه اعتقاد در توحید و عبادت از روی یقین موجب کرامت میشود. |
مجلس چهلم | در بیان آنکه هرکه بدی در حق مسلمانی میکند، خود به آن میرسد. |
۸. برخی ویژگیهای دستوری و زبانی
۸ـ۱. کاربرد وجه وصفی
«در زاویۀ فکر درآ که چگونه دست و پا را کشیده و اصباع و انامل و حرکات او در آن مقرّر فرموده و چگونه اعضاء و احشا از قلب که محلّ حیات است و معدن کبد و سپرز و رحم و مثانه کلّ واحد از اینها بر شکل مخصوص به متقضای حکمت در آن تنگنا خلق نموده .و چگونه ترکیب داده چشم از هفت طبقه و از برای هر طبقه مکان معهود و هیأت مخصوص به او لطف فرموده؛ و بعد از آن نظر کن که چگونه استخوان به اصلاب مستحکم ساخته و ستون عمارت بدن گردانیده. هرکدام به مقدار مختلف و اشکال مختلف، بعضی صغیر و بعضی کبیر هریک را در جای خود نصب فرموده. چون انسان محتاج به حرکت کلّ اعضا در شدّت و ضعف میشود...» (شیرازی، بیتا: 163).
۸ـ۲. جمع بستن با «ات» و «ین» نشانۀ جمع عربی
«منافذ و راه چشم و گوش و دماغ و دهن و سایر منافذات در آن ایجاد نموده و گشاده ساخته» (همان: 163)؛ «با کثرت علامات آسمان و زمین» (همان: 163)؛ «حقّ جَلّ و عَلا مخلوقات را میبیند و اطلاع به اعمال و حرکات و سکنات ایشان دارد» (همان: 29)؛ «بر بساتین مزرعه عملت متقاطر گشته... مساکین و یتیمان را جمع نموده... محاسبین سموات و ارض... در عرض سنین و شهور» (همان: 28).
۸ـ۳. مطابقت صفت و موصوف به تقلید از زبان عربی
«تا آنکه آن میمونه سر به زیر افکنده اقرار و اعتراف به عمل خود نمود» (همان: 146)؛ «و یا در حق مؤمنهای بهتان گوید» (همان: 147)؛ «همسرهای بود در نهایت عفّت که او را معصومهاش شمردندی» (همان: 148)؛ «آن عابدۀ صالحه از رفتن شوهر خود غمگین گشته» (همان: 148)؛ «گفت: زن برادرم فاجره گشته» (همان: 149)؛ «آن صالحۀ مؤمنه چون این را شنید رقت قلب او در تلاطم آمد» (همان: 150)؛ «کشتی آن مسعودۀ ساجده با جواهر و لآلی به دستیاری باد موافق به جزیرهای رسیدند» (همان: 152).
۸ـ۴. آوردن افعال کهن فارسی ب، بر، اندر و افعال پیشاوندی
«تا دام او خالی از دریا برآید» (همان: 166)؛ «از آه و نالۀ آن فریاد الامان درمیآمد» (همان: 166)؛ «آن ملک را هدایت نموده تا به دین حق درآورد» (همان: 167)؛ «هاتفی از غیب ندا درداد» (همان: 25)؛ «روزی سائلی به سرای وی درآمده» (همان: 25)؛ «محافظت گوسفند از او برنمیآید» (همان: 97)؛ اهل آن دیار از آن مقام سراپردۀ خود را برکند» (همان: 95)؛ «از حُبّ و دوستی دل از او برنمیکنند و رسم مناکحت و معاشرت از میان برانداختند» (همان: 75)؛ «صبر و سکون رخت از ساحت سینهاش بدر برد» (همان: 133)؛ «گریبان دلش گرفت از سر دیوار فروکشید» (همان: 160)؛ «فرونگذاشت» (همان: 160)؛ «خواب و خور از او بشد به دریا فروشو و لآلی عجیبه و جواهر نفیسۀ بحر را به کنار آر» (همان: 152)؛ «لشکر زنگبار شب به مغرب فنا فرورفت» (همان: 78)؛ «تیغ دو دمش آتشی است آبدار كه شعلۀ نیران قلب سپاه عدو را به یک دم فرونشاند» (همان: 8).
بخش اعظم مجلسآرا در نوع ادبی تعلیمی از گونۀ اخلاق نوشته شده و معمولاً آثار تعلیمی بر نصایح، مواعظ، امر و نهی اخلاقی است که به هدف تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب و دعوت به رعایت موازین اخلاقی است.
امر: «بنده باید به مقدرات الهی شاکر باشد و فوق آن مرتبه را نطلبد؛ که خیر و مصلحت او در آن حالت معیّنه خواهد بود» (همان: 14).
«ای عزیز چون فردی از افراد انسان را ابتلا و امتحان است، اگر عارضهای روی دهد یا به بلایی مبتلا شوند، صبر باید نمود. علم و فزع را به جولان نیاورده، زبان شکوه را کوتاه باید کرد. شاید که در معرض امتحان و ابتلا باشد و صبر در این مرتبه ثواب عظیم به آن مترتّب میگردد و مروّت را ملکۀ خود باید ساخت که عمده است در هر باب خصوصاً در مقام مستجار در رعایت ایشان به قدر مقدور میباید نمود که این طریقۀ انبیا علیهمالسلام است. پس باید که این شیوۀ پسندیده را مرعی دارند که سبب مشابهت به انبیا علیهماالسلام باعث نجات آخرت شود وسیلۀ دخول جنّت» (همان: 15).
موعظه: «بعضی مصلحت ایشان در وقت درویشی است. اگر غنا و توانگری به او رسد، بسی مفسدهها از ایشان ناشی خواهد شد و از دین بیگانه خواهند گشت. پس خیر و صلاح حال ایشان در فقر است و بعضی از بندگان صلاح ایشان در خواب و استراحت است و اگر ارادۀ بیداری شب کنند و به تهجّد و نماز شب مشغول شوند، کبر و عجب در نفس ایشان به هم خواهد رسید که اعمال ایشان را نابود و ضایع سازد و از دین منحرف شوند. پس خیر ایشان آن است که نعاس و خواب را بر ایشان غلبه سازیم تا در کبر نیفتند و از این حدیث بلاغت اسلوب ظاهر شد که هرچه از جناب حقّ سبحانهوتعالی و تقدس به تو میرسد، محض خیر است. پس در آن مرتبۀ مفوّضه صبر و شکر میباید نمود و نفس خود را با آن تسلی باید فرمود» (همان: 14).
«پس باید که بنده در مقام صبر و رضا بوده باشد و اضطراب نکند و در آن معصیت و بلا از روی اختیار صبر نماید» (همان: 17).
نویسنده برای طرح موضوعات اخلاقی مورد نظر خود، از شیوۀ نقل حکایات و تمثیل بهره جسته است و برای بیان هر نکته یک حکایت در ابتدا آورده تا بتواند نقشهایی از قبیل تحذیر، ترغیب، هشدار، توبیخ و ارشاد به مخاطب خود بیان نماید. شیرازی در ابتدای هریک از مجالس چهلگانۀ کتاب با عبارتِ «نقل است که در زمان بنیاسرائیل...» شروع و حکایت مرتبط با موضوع مورد بحث را بیان میکند و در پایانِ حکایت نکتۀ اخلاقی طرح شده، با عبارتِ «ای عزیز...» مخاطب خود را مورد خطاب قرار میدهد و به نصیحتش میپردازد. «ای عزیز بدان که چابکسواران میدان بندگی به کشیدن عنان توسن شهوت گوی سعادت ربودهاند و سالکان طریق حقپرستی، پوشیدن دیدۀ شوخچشمی از خواهش نفس ابواب فیض به روی خود گشودهاند... تا سرکشان طبایع غلام شوند و دیو و دد به آرزویی مست شوند و تو را بر خلعت عفو و آمرزش سرافراز گردانند» (همان: 49).
ابیات متن: در این اثر بیش از ۱۵۰ بیت بهعنوان تمثیل و یا ضربالمثل به کار رفته است. براساس جستوجو در منابع در دسترس نویسنده، بعضی از اشعار یافت نشد که میتوان احتمال داد از خود نویسنده باشد؛ اما دیگر اشعار از ۲۹ شاعر بزرگ فارسیزبان بهفراخور متن استفاده کرده است.
تعداد ابیات شاعران در اثر
نام شاعر | تعداد بیت | نام شاعر | تعداد بیت |
سعدی شیرازی | دوازده بیت | شیخ بهایی | شش بیت |
نظامی گنجوی | ده بیت | صائب تبریزی | پنج بیت |
حافظ شیرازی | نه بیت | ابوالقاسم فردوسی | دو بیت |
واعظ قزوینی | هشت بیت | شیخ محمود شبستری | دو بیت |
جلالالدین مولوی | هفت بیت | دیگر شاعران | هرکدام یک بیت |
در بررسی اشعار تضمینی اثر مشخص شد نویسنده در برخی از ابیات تغییراتی ایجاد کرده و گاهی یک مصراع را کاملاً تغییر داده و در جایی دیگر تغییر جزئی داده است. در بیت زیرحافظ شاه شجاع را مدح کرده است:
در اوج ناز و نعمتی ای پادشاه حسن |
| یارب مباد تا به قیامت زوال تو |
|
| (حافظ، 1374: 555) |
محمدمحسن شیرازی با تغییر در مصراع اول شعر حافظ به مدح شاه سلیمان صفوی پرداخته است.
در ظل آفتاب تو آسودهاند خلق |
| یارب مباد تا به قیامت زوال تو |
|
| (شیرازی، بیتا: 9) |
همچنین شیرازی با تغییر در مصراع اول و سوم شعر واعظ قزوینی، حضرت علی(ع) را اینگونه مدح نموده:
به مهر سپهر ولایت علی |
| کزو ظلمت کفر شد منجلی
|
امامی که بینشئۀ مهر او |
| نخیزد کسی از لحد سرخرو |
|
| (واعظ قزوینی، 1359: 622) |
چراغ شبستان دلها علی |
| کزو ظلمت کفر شد منجلی
|
امامی که بیبادۀ مهر او |
| نخیزد کسی از لحد سرخرو
|
|
| (شیرازی، بیتا: 6) |
برخی از شواهد شعری که بدون تغییر تضمین کرده است:
اگـر صـد سال مـانی در یکی روز |
| ببایـد رفـت از ین کـاخ دلافـروز |
|
| (نظامی، 1333: 39؛ شیرازی، بیتا، 83) |
نهال دوستی بنشان که کام دل به بار آرد |
| درخت دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد
|
|
| (حافظ، 1374: 155؛ شیرازی، بیتا: 186) |
۸ـ۵. استفاده از آیات و احادیث در متن
شیرازی در مجلسآرا بیش از ۱۲۰ آیه و حدود ۵۰ حدیث به کار برده است.
آیه: «وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَیَ اللَّهِ هُوَ حَسْبُهُ»5 (شیرازی، بیتا: 81)؛ «یَا نَارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلَماً»6 (همان: 7)؛ «یَوْمَ لَاَیْنَفَعُ مَا لٌ وَ لَا بَنُونَ»7 (همان: 20).
حدیث: «اَلدُّنْیَا مَزْرعَةُ الَاخِرةِ»8 (همان: 73)؛ «اَلتَّوْبَةُ حَبْلُ اَللَّهِ وَ مَدَدُ عِنَایَتِهِ»9 (همان: 182).
۸ـ۶. استفاده از ضربالمثلها و عبارات عربی
«چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی» (شیرازی، بیتا: 108).
یا دوست گزین کمال یا جان |
| یک خانه دو مهمان نگنجد |
|
| (همان: 88)
|
«الحق مرّ» (همان: 112).
۸ـ۷. آمیختگی نظم و نثر
«و جویهای آب روان ماء عذب فرات بر سبزه و ریاحین جاری» (همان: 83)؛ «از جبهۀ منیرش رقم انّ من عباد الصالحین هویدا» (همان: 119)؛ «حق سبحانهوتعالی او را از خزانۀ ینفقون فی سبیل الله به وفور نعمت و اسباب و مال مستغنی ساخته، گرد کلفت فقر و فاقه سواد الوجه فی دارین از او پرداخته» (همان: 130)؛ «شاهزاده نیز انکار دعوی نمود و قاضی بنابر شرع شریف الشاهد علی المدعی و الیمین علی من انکره، طلب بینه از آن جوان نمود» (همان: 138).
۸ـ۸. به کار بردن القاب و صفات احترامآمیز
«اختر برج دانش و کمال، خورشید جهانتاب فضل و حال، سالک مسالک سداد و صلاح، هادی سبیل رشاد و رستگاری و فلاح» (شیرازی، بیتا: 57).
در مدح طبیب شاه آورده: «طبیب لقمان فطرت، حکیم جالینوس فطنت» (همان: 61).
در مدح شاه سلیمان صفوی: «آفتاب سپهر دولت و اقبال، سایۀ رحمت قادر ذُوالْجَلال، أَولادِ اَئِمِۀ طَاهِرین» (همان: 8).
۸ـ۹. تشبیه
تیر مژه، کمان ابرو، کمند گیسو، تیغ زبان.
۸ـ۱۰. به کار بردن معانی فارسی در کنار عبارات عربی
در بیشتر مواقع هرکجا از عبارت عربی استفاده کرده، بلافاصله معنی فارسی آن برای روشن شدن معنی و مفهوم حکایت آورده است. «زبان طعن به جاریه گشوده که: اَین رأس الحمامة یعنی کجاست سر کبوتر» (شیرازی، بیتا: 61)؛ «غضب الله علیک یعنی خشم خدا بر تو باد» (همان: 65)؛ «علیکم بالورع یعنی که لازم ورع باشید» (همان: 77)؛ «این جیران الله یعنی در کجایند همسایگان و نزدیکان خدا» (همان: 89)؛ «من انتم یعنی شما چه کسانید» (همان: 89).
۹. نتیجهگیری
محمدمحسن شیرازی در قرن یازدهم دورۀ صفویه که هم نثر فنی و هم نثر مرسل رواج داشته، مجلسآرا را تألیف کرد. شیوۀ نگارش آن در عین به کار بردن واژگان کهن، استعمال لغات و ترکیبات عربی، آرایههای ادبی اغلب به سادهنویسی توجه داشته است. آگاهی شیرازی به علوم و فنون ادبی، قواعد دستوری و زبان عربی باعث شده تا این اثر حاوی شواهد و نکات ادبی فراوانی باشد که میتواند به شناخت بیشتر نثر عصر صفوی کمک کند.
بهجز نسخۀ عکسی که در کتابخانۀ قم- مرکز احیا وجود دارد، براساس اطلاعات موجود در دنا و فنخا هفت نسخۀ خطی از اثر در کتابخانهها موجود است که همۀ نسخ کامل و بدون افتادگی هستند. موضوع اثر اخلاقی، تعلیمی و تربیتی است و مؤلف به تقلید از مقامهنویسان با نثری آمیخته به اشعاری از شعرای بزرگ ادب فارسی در لابهلای متون نثر و با آوردن حکایتهایی زیبا و شیوا سعی در راهنمایی و ارشاد مخاطب دارد، و زمانی با حجت و برهان به شناخت نیک و بد میپردازد و گاهگاه کلامش فلسفی و عرفانی میشود. نگارش مجلسآرا بهشیوۀ اربعینیات از دیگر ویژگیهای بارز اثر است. نویسنده به تأسّی از حدیث پیامبر اکرم(ص) که میفرمایند «مَنْ حَفِظَ مِن اُمَّتِی اَرْبَعِینَ حَدیثاً مِمَّا یَحْتَاجُونَ اِلیْهِ مِن اَمْرِ دِینِهِم بَعَثَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ یَوْمَ القِیامِة فَقِیهاً عالِماً» در صدر چهل مجلس چهل حدیث آورده که شامل اربعینیات شود تا خاص و عام او بهرهمند و به سعادت دنیا و عقبی فایز شوند. همچنین به کمک احادیث ذکرشده سخن را بسط داده تا احادیث محملی برای بیان اهداف و اندیشههایش باشد و به استناد آنها در ذهن و رفتار خواننده تأثیرگذار باشد. این اثر علاوهبر اینکه بیانگر شخصیت متشرعانۀ شیرازی و مراقبت وی بر حفظ سنت نبوی است، جنبۀ اشراف او بر علوم بلاغی و ادبی را هم نشان میدهد.
منابع
1. قرآن کریم.
2. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن. (1313). الذریعة الی تصانیف الشیعه. نجف: مطبعة الغری.
3. ابنبابویه، محمد بن علی. (1416ق). الخصال. قم: النشر السلامی.
4. ابنبابویه، محمد بن علی. (1364). ثواب الأعمال و عقاب الأعمال. قم: الشریف الرضی.
5. حافظ، شمسالدین. (1374). دیوان. تصحیح خطیب رهبر. تهران: صفی علیشاه.
6. حر عاملی، محمد بن حسن. (1416ق). تفصیل وسائل الشیعة الی التحصیل مسائل الشیعة. قم: لاحیاء التراث.
7. حسینی فسایی، میرزا حسن.) 1314). تاریخ فارسنامۀ ناصری. تهران: سنائی.
8. حسینی فسایی، میرزا حسن. (1392). فارسنامۀ ناصری. تهران: امیرکبیر.
9. حلوانی، حسین بن محمد. (1408ق). نزهة الناظر و تنبیه الخاطر. قم: مدرسة الامام المهدی(عج).
10. درایتی، مصطفی. (1389). فهرست دستنوشتههای ایران (دنا). تهران: مرکز اسناد مجلس.
11. دیلمی، حسن بن محمد. (1408). اعلام الدین فی صفات المومنین. قم: مؤسسة آل البیت(ع).
12. دیلمی، حسن بن محمد. (1391). فهرستگان نسخههای خطی ایران (فنخا). تهران: سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران.
13. سعدی شیرازی، مشرفالدین مصلح بن عبدالله. (۱۳۲۰). بوستان. تصحیح محمد خزائلی. تهران: انتشارات جاویدان.
14. سلامی، نصراله، خالقزاده، محمدهادی و معصومی، محمدرضا. (1401). بررسی سبکشناسی نسخۀ خطی مجلسآرای محمدمحسن شیرازی. نشریۀ علمی سبکشناسی نظم و نثر فارسی، 15(75)، 139ـ۱۵۴.
15. شمیسا، سیروس. (138۱). انواع ادبی. تهران: نشر میترا.
16. شیخ ویسی، طیبه. (1395). تصحیح انتقادی دیوان قصاید سید طاهر آتشی شیرازی خباز. پایاننامۀ کارشناسی ارشد.
17. شیرازی، محمدمحسن. (بیتا). مجلسآرا، نسخۀ خطی شمارۀ 3652. کتابخانۀ دانشگاه تهران.
18. شیرازی، محمدمحسن. (۱۲۰۴ق). مجلسآرا، نسخۀ خطی شمارۀ 2514. کتابخانۀ دانشگاه تهران.
19. شیرازی، محمدمحسن. (1257ق). مجلسآرا، نسخۀ خطی شمارۀ 261. کتابخانۀ مسجد اعظم قم.
20. شیرازی، محمدمحسن. (1260ق). مجلسآرا، نسخۀ خطی شمارۀ 17381. کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی.
21. صفا، ذبیحالله. (1370). تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی. تهران: نشر فردوسی.
22. طوسی، محمد بن حسن. (1414ق). الامالی. قم: دارالثقافة.
23. فدایی، غلامرضا. (1324). آشنایی با نسخ خطی و آثار کمیاب. تهران: انتشارات سمت.
24. مجلسی، محمدباقر. (1368). بحار الانوار. بیروت: دارالاحیاء التراث العربی.
25. مفید، محمد بن محمد. (۱۴۱۳ق). الاختصاص. قم: مؤسسۀ نشر اسلامی.
26. منزوی، احمد. (1348). فهرست نسخههای خطی فارسی. تهران: مؤسسۀ فرهنگ منطقهای.
27. نظامی، جمالالدین ابومحمد الیاس. (1333). خسرو و شیرین. تصحیح وحید دستگردی. تهران: ابنسینا.
28. نوری، حسین بن محمدتقی. (1408ق). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل. بیروت: مؤسسة آل البیت(ع).
29. واعظ قزوینی، ملا محمد رفیع. (1359). دیوان. تصحیح سید حسن سادات ناصری. تهران: علمی.
تصاویر
برگ آغازین نسخۀ اساس
برگ پایانی نسخۀ اساس
برگ آغازین نسخۀ 2514 دانشگاه تهران
برگ پایانی نسخۀ 2514 دانشگاه تهران
برگ آغازین نسخۀ مسجد اعظم قم
برگ پایانی نسخۀ مسجد اعظم قم
برگ آغازین نسخۀ مجلس
برگ پایانی نسخۀ مجلس
[1] . تاریخ وصول: ؟/؟/؟ تاریخ پذیرش: ؟/؟/؟
[2] . na.salami@iauyasooj.ac.ir
[3] . m.h.khaleghizadeh@iauyasooj.ac.ir
[4] . Mohammadreza.Masoumi@iau.ac.ir
[5] . طلاق: 3.
[6] . انبیا: 69.
[7] . شعراء: 88.
[8] . حلوانی، 1408ق: 183.
[9] . نوری، 1408: 131.