رابطه ی تفکر خلاف واقع با عزت نفس و افسردگی در بین دانشجویان
محورهای موضوعی : اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینی
1 - دپارتمان روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، رودهن، ایران
کلید واژه: تفکر خلاف واقع, عزت نفس و افسردگی,
چکیده مقاله :
تفکر خلاف واقع، از نظر لغوی برخلاف حقایق معنی می دهد. تفکر خلاف واقع زمانی روی می دهد که فرد یک حادثه واقعی را تعدیل کند و بعد پیامدهای ناشی از آن تغییر را ارزیابی کند. مشخص شده است که تفکرات خلاف واقع، عواطف منفی ایجاد می کند اما آنها ممکن است اثرات کارکردی یا سودمند نیز داشته باشند. هدف پژوهش حاضر، بررسی ابعاد تفکر خلاف واقع با عزت نفس و افسردگی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن بود. بدین منظور، براساس مفروضه تحقیقات همبستگی از نوع زمینه یابی، 400 دانشجو (200 مرد و 200 زن) با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و با مقیاس تفکر خلاف واقع برای حوادث منفی، مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه ی افسردگی بک مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تفکر رو به بالای خودارجاع و تفکر رو به بالا بدون ارجاع با عزت نفس همبستگی منفی معنی دار، تفکر رو به بالا خودارجاع، تفکر رو به پایین بدون ارجاع، تفکر رو به بالا دیگرارجاع و تفکر رو به بالا بدون ارجاع با افسردگی، همبستگی مثبت معنی دار، دارند و براساس ابعاد تفکر خلاف واقع (رو به بالا خودارجاع، رو به پایین بدون ارجاع، رو به بالا دیگر ارجاع و رو به بالا بدون ارجاع) می توان مدلی را برای پیش بینی عزت نفس و افسردگی ارایه کرد
Counterfactual thinking literally means contrary to the truth. Counterfactual thinking occurs when a person modifies a real event, and then assess the consequences of that change. It is known that counterfactual thinking creates negative emotions, but they may also have beneficial or functional effects. The present study aimed to investigate the counterfactual thinking dimensions of self-esteem and depression among students of Islamic Azad University, Roodehen division. Therefore, based on the assumption of a correlation study, survey type, 400 students (200 males and 200 females) were selected using stratified random sampling. They were tested with the counterfactual thinking for negative events scale, Cooper Smith self-esteem scale and the Beck depression inventory. The results indicated that the upward self- referent thinking and upward non- referent thinking have significant negative correlation with self-esteem. The upward self- referent thinking, downward non- referent thinking, upward other- referent thinking, upward non- referent thinking have significant positive correlation with depression. Based on counterfactual thinking dimensions, (the upward self- referent thinking, downward non-referent, and upward other- referent thinking, upward non-referent thinking), a model can be presented for predicting self-esteem and depression.