نقد جهل و خرافهگرایی در شعر معاصر (شعر ستیز)
محورهای موضوعی : حماسهعلی اصغر حلبی 1 , نعمت اصفهانی عمران 2
1 - استاد و عضو هیأت علمی تمام وقت دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد تهران مرکزی، تهران، ایران.
2 - دانشآموختة مقطع دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد تهران مرکزی و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد جیرفت، ایران.
کلید واژه: جهل و نادانی ـ خرافهگرایی ـ شعر دورة مشروطه ـ شعر دورة نیمایی ـ شعر ستیز,
چکیده مقاله :
یکی از مباحثی که در شعر معاصر، بویژه در این چند دهة اخیر، مورد توجه اهل تحقیق قرار گرفته و آثاری ارزشمند بدنبال داشته است، مبحث نقد ادبی است. در انواعی که برای نقد ادبی برشمردهاند، نوعی از نقد به نام نقد اجتماعی مطرح است که در آن منتقد با رویکردی اجتماعی و مسؤولانه، بویژه از منظر ادبیات ملتزم یا متعهد، به آسیبشناسی جامعه میپردازد و بر آن است تا با بیان واقعیتهای تلخ جامعه و دردهای آن، مخاطبان را به تأمل وادارد و از این طریق آنها را در رسیدن به دوای این دردها یاری دهد. (فرزاد، 1378، 71) از موضوعاتی که در نقد اجتماعی جامعة ایرانی باید با حساسیت ویژهای بدان پرداخت، معضل رواج خرافات و جهل و نادانی در شعر معاصر ایران از آغاز مشروطیت تا سال 1357 است. معضلی دردناک که متأسفانه با تمام اهمیت آن چندان بطور جدی مورد توجه و تحقیق پژوهشگران ادب معاصر قرار نگرفته است. همین امر ما را بر آن داشت تا این موضوع را در شعر معاصر ـ شعر دورة مشروطه و دورة نیمایی ـ مورد تحقیق و بررسی قرار دهیم. دراین مجال کوتاه، برآنیم تا به عنوان پیش زمینة بحث، بطور اجمالی و گذرا به ریشهیابی این معضل بزرگ اجتماعی در تاریخ گذشته و معاصر این سرزمین بپردازیم، آنگاه با آوردن شواهد و نمونههایی از شعر معاصر، آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
One of the discussions in the contemporary Poetry especially in the last few decades which has won great favor by the scholars and had produced valuable works is the field of literary criticism. Sociological criticism, one of its branches studies the work in its social milieu especially in terms of engaged literature examines the social ills in a society in order to reveal and express the bitter realities and pains so that the audience could reflect upon them and in this way get aid to find a remedy for those crisis. (farzad, 1378, 71) The subject which ought to be dealt with utmost sensibility is the problem of growing superstition and ignorance in the contemporary poetry in Iran from the beginning of Constitutionalism till 1357. A major problem which is unfortunately not dealt with seriously by the scholars in contemporary literature. For this reason we were encouraged to study and examine the impact of superstition on the poetry at the time of constitutionalism and at Nima’s time. As a background of the study, briefly the roots of the problem in Iran’s past and contemporary history were dealt with and where possible evidence and example from the contemporary poetry were presented and analyzed.
- ایران در آستانة انقلاب مشروطیت، مؤمنی، باقر، تهران، انتشارات شبگیر، 1352.
1354.33
_||_