رابطة بین ویژگی های شخصیتی و افکار خودکشی و مقایسة آن در بین جوانان پسر بیکار و شاغل منطقه 2 شهر تهران
محورهای موضوعی : پژوهش های اجتماعیامید شاه محمد شهرستانکی 1 , نرگس باباخانی 2
1 - دانشگاه آزاد اسلامی، واحد سمنان، گروه روان شناسی، سمنان، ایران
2 - نویسنده مسئول: دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، رودهن. ایران.
کلید واژه: افکار خودکشی, جوانان بیکار, کلید واژه ها: ویژگی های شخصیتی,
چکیده مقاله :
چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و افکار خودکشی در جوانان پسر بیکار و مقایسه آن با جوانان شاغل است. روش از نوع همبستگی و علی- مقایسه ای است. جامعه آماری شامل جوانان بیکار و شاغلی که در منطقه 2 شهر تهران سکونت داشتند که از میان جوانان بیکار تعداد 200 نفر و از بین جوانان شاغل نیز 200 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. پس از همگن کردن گروه ها، شرکت کنندگان به دو پرسشنامه سنجش افکار خودکشی بک (BSSI) و آزمون شخصیت نئو فرم کوتاه (NEO-FFI) پاسخ دادند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری و t مستقل نشان داد، افکار خودکشی با روان نژندی رابطه مستقیم و معنادار و با انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری رابطه معکوس و معنادار دارد (01/0>P) به طوری که این ویژگی ها قادرند 2/12 درصد واریانس اقدام به خودکشی را در جوانان تبیین کنند. هم چنین نتایج آزمون فیشر نشان داد فقط رابطه بین انعطاف پذیری و افکار خودکشی در دو گروه جوانان بیکار و شاغل متفاوت است (05/0P <). جوانان شاغل و بیکار در تمامی ویژگی های شخصیتی به غیر از توافق با یکدیگر متفاوتند (01/0>P). به طوری که جوانان شاغل نسبت به جوانان بیکار از روان نژندی کمتر و برعکس ازانعطاف پذیری، برون گرایی، مسئولیت پذیری و سازگاری بیشتری برخوردارند. همچنین افکار اقدام به خودکشی در جوانان شاغل کمتر از جوانان بیکار است (01/0>P).
The aim of this study was to compare the parenting style and marital satisfaction and social support among the parents of addicted and non-addicted in Qaemshahr, northern Iran, in 2015. The study encompassed parents living in the city. Sample size: considering the population, 157 subjects were selected using stratified random sampling method. Data were collected by a standardized questionnaire. A conclusion was driven out of the findings of the first hypothesis, that is, there was a difference in marital satisfaction between the families of addicts and non-addicts. The mean of responses indicated that marital satisfaction among addicts was lower than that of non-addicts. According to the findings of the second question, parenting style of addicts and non-addicts was different for permissive and authoritative styles, and there was no difference for the authoritative style among them. The mean of responses indicated that addicts employed authoritarian and permissive styles more than non-addicts did. Considering the findings of the third question, it could be deduced that there was a difference between the social supports of families of addicts. The mean of responses indicated that addicts enjoy less social support than non-addicts do.
_||_