میزان تناسب ابعاد و مؤلفههای مدل توسعه سرمایه فکری در مدارس ابتدایی کشور از نظر متخصصان علوم تربیتی و آموزش و پرورش
محورهای موضوعی : مدیریت نوآوری های آموزشی
1 - دانش آموخته ی دکتری، مدیریت آموزشی، گروه علوم تربیتی، واحد کرج، دانشگاه آزاداسلامی، کرج، ایران
2 - دانشیار، گروه علوم تربیتی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی،کرج، ایران
کلید واژه: آموزش و پرورش, مدارس ابتدایی, مدل توسعه سرمایه فکری,
چکیده مقاله :
سرمایه فکری توانایی ذهنی جمعی یا دانش کلیدی به صورت یک مجموعه است که از مجموع دانش اعضای سازمان و کاربرد دانش آنها نشاًتگرفته است و اساساً یک دستاورد اجتماعی است. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان تناسب ابعاد و مؤلفههای مدل توسعه سرمایه فکری در مدارس ابتدایی کشور از نظر متخصصان علوم تربیتی و آموزش و پرورش بود. برای اعتبارسنجی درونی الگوی آموزشی، تعداد 26 نفر از اعضای هیات علمی و دانشجویان دکتری رشته های علوم تربیتی، مدیریت منابع انسانی، مدیریت آموزشی و مدیران مدارس ابتدایی شاغل در استان البرز، با روش هدفمند انتخاب شدند. برای اعتباریابی درونی مدل از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه از روش تحلیل تم استفاده گردید. همچنین برای تحلیل آماری پاسخ های داده شده به سوالات پرسشنامه از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. در نهایت استخراج مقولات و زیرمقولهها توسط اساتید راهنما و مشاوره مورد بررسی و اعتبار اولیه قرار گرفت. مقولههای نهایی شامل عوامل فردی، عوامل رابطه ای و عوامل ساختاری احصا شدند.
Intellectual capital is a collective mental ability or key knowledge as a set that derives from the total knowledge of the members of the organization and the application of their knowledge and is essentially a social achievement. Therefore, the purpose of this study was to investigate the appropriateness of the dimensions and components of the intellectual capital development model in primary schools of the country from the perspective of specialists in educational sciences and education. For internal validation of the educational model, 26 faculty members and doctoral students in the fields of educational sciences, human resource management, educational management and primary school principals working in Alborz province were selected by a purposeful method. A researcher-made questionnaire was used to validate the model internally. In order to analyze the data obtained from the interview, the theme analysis method was used. Also, one-sample t-test was used for statistical analysis of the answers given to the questionnaire questions. Finally, the extraction of categories and subcategories was reviewed and initially validated by supervisors and consultants. Final categories including individual factors, relational factors and structural factors were counted.
_||_