نقد و تحلیل نقش پوچی در زندگی از منظر توماس نیگل
محورهای موضوعی : کاوش های عقلی"پرستو حاتمی شفق 1 , مهدی اخوان 2
1 - دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 - دانشیار، گروه فلسفه، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.
کلید واژه: پوچی, زندگی, فلسفه, اخلاق,
چکیده مقاله :
پوچی از جمله مسائلی است که همواره مورد توجه فلاسفه و نظریه پردازان مختلف بوده است. تامس نیگل از جمله این فلاسفه محسوب می شود. نیگل دو استدلال در دفاع از پوچی زندگی ارائه كرد. بر اساس استدلال نخست او، پوچی محصول فاصله پر ناشدنی میان آرزوهای بشر (جهان مطلوب) و واقعیت بیرونی (جهان بیرونی) است. او در اين استدلال ادامه دهنده راه افرادی چون كامو (و پیش از او شوپنهاور و ديگران) بوده است. با اين حال، آنچه ديدگاه نیگل را حائز اهمیت میكند، استدلال دوم از پوچی است كه بر مسئله عقلانیت بشر استوار است. آيا انسان چنان است كه میتواند عقلانیتی ثابت داشته باشد كه در احوالات مختلف قابل دفاع باشد؟ نیگل به اين سوال پاسخ منفی میدهد. او معتقد است عقلانیت بشر، تنها از يک زاويه بشری قابل دفاع است و اگر انسان بتواند از خود جدا شود و از زوايه ديگری به خود نگاه كند (قابلیت فراروی بشر) آنگاه خواهد يافت كه عقلانیتش چندان استوار و قابل اتکاء نیست و آنچه در مرحله نخست، عقلانی، ارزشمند و جدی می يابد، با نگاه از بالا، چندان مطمئن و قابل اعتماد نیست. فقدان عقلانیت موجب فقدان ارزش میشود، زيرا ارزشها بر يک بنیان عقلانی استوار میشوند و اگر چنین بنیانی در دسترس نباشد، ارزشها نیز نمی توانند مبتنی بر امری ثابت باشند و اين وضعیت پوچی است. البته از نگاه نیگل، پوچی به خوبی خود، امر ناپسندی نیست بلکه نحوه زيست ما انسانهاست كه بايستی با آن كنار بیايم. فهم پوچی زندگی تنها از بار جديت زندگی میكاهد و به ما میگويد كه با رويکرد تساهل آمیزتر و طنازانه تری با هستی مواجه شويم. نوع روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است.
Absurdity is a subject that has long attracted the attention of philosophers and theorists, with Thomas Nagel being one of the prominent figures in this discourse. Nagel presents two main arguments in defense of life's absurdity. His first argument suggests that absurdity arises from the unbridgeable gap between human desires (the ideal world) and external reality (the external world). In this, he follows the path of thinkers like Albert Camus, and before him, Schopenhauer and others. However, what makes Nagel's view particularly significant is his second argument, which centers on the nature of human rationality. He questions whether humans can possess a stable rationality that remains defensible across various circumstances. Nagel answers this question negatively, arguing that human rationality is defensible only from a human perspective. If humans can detach from themselves and view their lives from an external perspective (a transcendent vantage point), they will realize that their rationality is not as solid or reliable as it first appears. What initially seems rational, valuable, and serious becomes less certain and trustworthy when seen from above. The lack of solid rationality leads to a lack of stable values, as values are based on a rational foundation. Without such a foundation, values cannot remain constant, leading to a state of absurdity. However, from Nagel's viewpoint, absurdity is not inherently negative; rather, it reflects the way humans live, and we must learn to accept it. Understanding life's absurdity simply reduces the seriousness with which we approach life, suggesting that we should engage with existence in a more tolerant and humorous way. This study uses a descriptive-analytical method, relying on library research to explore Nagel's views.
بیات، محمد رضا (1399). ارزیابی نظریه¬ی تدئوس متز درباره معنای زندگی، مجله علمی پژوهش¬های فلسفی، دانشگاه تبریز، سال 14، شماره 33، زمستان 1399.
عسکری، سلیمانی امیری (1398). خدا و معنای زندگی: نقد و بررسی مقاله¬ی آیا هدف خداوند می¬تواند سرچشمه¬ی معنای زندگی باشد، نشریه نقد و نظر، سال هشتم، شماره سوم و چهارم.
نیگل، تامس (1397). پوچی، ترجمه¬ی حمید شهریاری، مجله نقد و نظر، سال هشتم، شماره اول و دوم.
نیگل، تامِس(1382). در پی معنا، ترجمه¬ی سعید ناجی و مهدی معین¬زاده، ویراستاریِ مصطفی ملکیان، تهران، انتشارات هرمس.