مختصات آزادی در آرای محمدتقی مصباح یزدی و داود فیرحی
محورهای موضوعی : ایرانسعید علیزاده 1 , حسن شمسینی غیاثوند 2 , محمد پورقربان 3
1 - دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
2 - استادیارگروه علوم سیاسی. دانشکده حقوق و علوم سیاسی، واحدتاکستان، دانشگاه آزاد اسلامی، تاکستان، ایران
3 - استادیارگروه علوم سیاسی. دانشکده حقوق و علوم سیاسی، واحدکرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
کلید واژه: حقوق بشر, آزادی, دموکراسی, فقه سیاسی, داود فیرحی, محمدتقی مصباح یزدی,
چکیده مقاله :
مفهوم آزادی در عرصه روشنفکری ایران به تاریخ معاصر برمی گردد. با این حال، رویکرد فقهی- فکری درباره آن در میان متفکران ایرانی پدیدهای جدیدتر است. در میان متفکران و فقهای اخیر ایرانی، معمای آزادی همواره بعنوان چالش برانگیزترین موضوع مطرح بوده است. سوال و هدف محوری این پژوهش تعارضات فقهی-فلسفی محمدتقی مصباح یزدی و داود فیرحی درباره آزادی است. بر اساس روش تحلیل توصیفی- تحلیلی می توان گفت که هر دو متفکر بر مبانی فکری کلامی و فقهی با آزادی مواجه شده اند. به همین دلیل این گونه متفکران آزادی را وجود آزادی و اراده در وجود انسان می داند که لازمه تعالی معنوی انسان است. روش شناسی مصباح یزدی فقه کلاسیک است اما فیرحی مبتنی بر روش های هرمنوتیکی و پست مدرنیستی به متون و تجربه اسلامی می نگرد. مصباح یزدی، مفروضات لیبرالیسم مدرن را همچون آزادی بعنوان هدف زندگی دنیوی، عقل گرایی و وفرد گرایی بعنوان بسترهای آزادی های سیاسی-اجتماعی نمی پذیرد، در صورتی که فیرحی بر آزادی بیرونی تاکید می کند و بر اجرای بسترهای آزادی های سیاسی-اجتماعی همچون فردگرایی، انسان گرایی، حقوق بشر و حقوق زن تاکید می کند
The concept of freedom in Iran's intellectual field goes back to contemporary history. However, the jurisprudential-intellectual approach about it among Iranian thinkers is a newer phenomenon. Among recent Iranian thinkers and jurists, the mystery of freedom has always been the most challenging issue. The central question and purpose of this research is the jurisprudential-philosophical conflicts of Mohammad Taghi Misbah Yazdi and Dawood Firhi about freedom. Based on the analytical-descriptive analysis method, it can be said that both thinkers encountered freedom based on theological and jurisprudential intellectual foundations. . For this reason, such freedom thinkers consider the existence of freedom and will in human existence, which is necessary for the spiritual excellence of man. Misbah Yazdi's methodology is classical jurisprudence, but Firhi looks at Islamic texts and experience based on hermeneutic and postmodernist methods. Misbah Yazdi does not accept the assumptions of modern liberalism such as freedom as the goal of worldly life, rationalism and individualism as the bases of political-social freedoms, while Firhi emphasizes on external freedom and the implementation of the bases of political-social freedoms such as individualism. It emphasizes humanism, human rights and women's rights..
_||_