تبیین عملکرد ومقایسه دولت سازندگی ودولت عدالت محور برشکاف طبقاتی
محورهای موضوعی : مسائل ایرانفرامرز نعمتی میری 1 , رضا شیرزادی 2 , میرابراهیم صدیق 3
1 - علوم سیاسی،حقوق وعلوم سیاسی،کرج،ایران.
2 - مدیرگروه علوم سیاسی،حقوق و علوم سیاسی،آزاد اسلامی،کرج،ایران
3 - عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج و رئیس دبیرخانه هیئت امنا دانشگاه ازاد اسلامی استان البرز
کلید واژه: واژگانکلیدی, "عملکرداقتصادی", "مقایسه", "دولت سازندگی", "دولت عدالت محور", "فاصله طبقاتی",
چکیده مقاله :
هدف اصلی مقاله حاضرتبیین عملکرد دوره سازندگی ومقایسه آن باعملکرد دوره عدالت محوروتاثیرآنها بر فاصله طبقاتی می باشد. عد ازشکلگیری انقلاباسلامی دولتهای متفاوت سکان اجرایی کشور را به دست گرفتند وتاکنون برنامههای کلان ومتغیری به کارگرفته شده که تأثیرآن شکاف طبقات درجامعه درنوسان بوده است.اقتصاددانان جمعیت هرجامعه رابه لحاظ درآمدومصرف به ده رتبه تقسیمبندی میکنند وهریک ازاین رتبهها رادهک مینامند،دهک اول کمترین درآمد ومصرف را دارند ودرنقطه مقابل دهک دهم بیشترین درآمد ومصرف سالانه رادارند.میزان درآمد بین هردهک رافاصلهطبقاتی میگویند.فاصلهطبقاتی یکی ازمعضلهای اصلی جامعه است که میتواندکشور را با بحران مواجه سازد.دراین راستا این سوال مطرح است که عملکرد اجرایی دولت هاشمی ودولت احمدی نژاد چه تاثیری برفاصله طبقاتی داشته است.درپاسخ این فرضیه مطرح میشود که دردولت سازندگی وعدالت محوربا رویکردهای متفاوت واعمال تفکرات شخصی وجناحی درمسیر توسعه وبرنامههای توسعهای به عدالت اجتماعی ورفع محرومیت بهصورت متفاوت نگریسته شده است که بهبود این روند را با معضلاتی مواجه ساخته است.
The main purpose of this article is to explain the performance of the construction period and compare it with the performance of the axis justice period and their effect on the class gap. Since the formation of the Islamic Revolution, different governments have taken over the executive helm of the country, and now large and varied programs have been implemented, the effect of which has been the division of classes in the society. they have the highest annual income and consumption at the point opposite to the 10th decile. The amount of income between each decile is called the class gap. The class gap is one of the main problems of the society that can cause the country to face crisis. In response to this hypothesis, it is proposed that in the construction and justice-oriented government, with different approaches and the application of personal and partisan thinking in the path of development and development programs, social justice and the elimination of deprivation have been looked at differently, which has made the improvement of this process face problems.
_||_