بررسی تطبیقی مواجهه میرداماد و ملّاصدرا با مسئله حدوث عالم
محورهای موضوعی : اندیشه های فلسفی و کلامی
1 - عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
کلید واژه: حرکت جوهری, حدوث عالم, حدوث زمانی, حدوث ذاتی, حدوث دهری, حدوث زمانی جوهری, مجردات,
چکیده مقاله :
بر اساس دیدگاه فیلسوفان مسلمان، موجودات ممکن (ماسوی الله) در یک نظام سلسله مراتبی به واسطه فیض واجبالوجود پدید می آیند. حال با توجه به این که واجبالوجود موجودی ازلی است و در عین حال انقطاع فیض از سوی او و تخلف معلول از علّت تامه محال است چگونه میتوان پدید آمدن موجودات ممکن از واجبالوجود را به گونهای تبیین کرد که قدیم بودن و ازلی بودن تنها وصف او باشد و منافاتی با انقطاع فیض و تخلف معلول از علّت تامه نداشته باشد؟ در این زمینه میرداماد با در نظرگرفتن سه وعاء سرمد، دهر و زمان برای مراتب وجود، معتقد است مجموعه عالم، حادث به حدوث دهری است. از نظر ملّاصدرا و بر اساس مبانی خاص فلسفی او عالم، حادث به حدوث زمانی جوهری است بدین معنا که عالم ماده مجموعهای از بینهایت تغیرات و تحولات جوهری است و هیچ موجود مادّی دو آن در یک حد وجودی نیست بلکه در حدوث و زوالی مستمر است. میرداماد و ملّاصدرا هر دو برآنند نظریه شان توانسته مشکل مذکور را حل کند امّا به نظر می رسد حدوث دهری میرداماد چیزی بیش از حدوث ذاتی که خود منتقد آن است افاده نمیکند. همچنین نظریّه ملّاصدرا نیز اگرچه دیدگاهی جدید است امّا او برای آن که ثابت کند وصف قدیم تنها اختصاص به خدا دارد تبیین جدیدی از نحوه وجود مجرّدات ارائه میکند که جای تامل دارد. همچنین ملّاصدرا در این مسئله اگرچه به اظهارنظر درباره دیدگاه میرداماد نپرداخته است اما این سکوت به معنای رضایت و موافقت با دیدگاه استادش نیست بلکه بر اساس مبانی حکمت متعالیه حدوث دهری نمیتواند وجهی معقول در حل مسئله مذکور داشته باشد.