تبارشناسی آهوان فلات مرکزی ایران با تکیه بر ژن سیتوکروم bمیتوکندری
محورهای موضوعی : فصلنامه زیست شناسی جانوری
1 - گروه تنوع زیستی و زیستگاه ها، دانشکده محیط زیست، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - دانشگاه اراک، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، گروه محیط زیست، کدپستی 38156-8-8349
کلید واژه: تنوع ژنتیکی, آهوی ایرانی, ژن سیتوکروم b, فلات مرکزی ایران,
چکیده مقاله :
توالی یابی ژنوم میتوکندریایی یکی از پرکاربردترین روشهای مطالعه روابط تبارشناختی پستانداران محسوب میشود. این قبیل پژوهش ها در بررسی واگرایی درون گونهای، اولویت بندی اقدامات حفاظتی، مطالعه منشاء پیدایش گونه ها، نظریه پناهگاهها و مطالعات دیگری از این قبیل مورد بهره برداری قرار میگیرند. آهوها از نمونه گونههایی محسوب میشوند که همواره مطالعات تاکسونومیک متعددی در دنیا و در ایران در مورد آنها انجام شده است. اغلب مطالعات بر وجود سه گونه از جنسGazellaاتفاق نظر دارند در عین حال هنوز بحثهای زیادی در خصوص جایگاه تبارشناختی جمعیتهای مختلف و وجود یا عدم وجود زیرگونهها در زیستگاههای مختلف وجود دارد. در این بررسی، تلاش گردید تا با توالی یابی ژن سیتوکروم bمیتوکندری وضعیت تبارشناختی این گونه در فلات مرکزی شامل جمعیتهایی از استانهای یزد، اصفهان و کرمان مورد بررسی قرار گیرد. نتایج این پژوهش نشان داد که جمعیت متعلق به استان یزد بیشترین واگرایی تبارشناختی را نسبت به جمعیتهای اصفهان و کرمان دارا میباشند. همچنین نتایج به دست آمده در این پژوهش حاکی از تنوع ژنتیکی نسبتا پایین آهوان فلات مرکزی ایران میباشد. بطوریکه تفاوت ژنتیکی بین آهوان فلات مرکزی ایران بیش از 002/0 نیست. البته با توجه به اندازه نمونه مورد استفاده در طرح آزمایشی لازم است این نتایج با احتیاط مورد تفسیر قرار گیرند.
Mitochondrial genome sequencing is one of the most used method in the mammalian phylogenetic relationships studies. Such researches mostly focus on intraspecific divergence, prioritization of protective measures, and investigation on the species origin, refugium theory and other studies. Many investigations have been focused on Gazelles in Iran and other parts. Most studies agree on the existence of three species of the Gazella genus, yet there is still much debate about the status of different populations and phylogenetic relationship of the species in different habitats. In this study, we have tried to investigate on the phylogenetic status of the genus in the central plateau populations including Yazd, Isfahan and Kerman. Our results indicated that the populations in the Yazd Province show the most phylogenetic divergence in comparing with Isfahan and Kerman populations. Our results showed that overall genetic diversity of the central plateau is relatively low. With regard to the sample size, we believe that the obtained results should be interpret with caution