تعیین و اولویتبندی مؤلفههای افشای داوطلبانه جهت کاهش عدم تقارن اطلاعاتی
تعیین و اولویتبندی مؤلفههای افشای داوطلبانه جهت کاهش عدم تقارن با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و مدل معادلات ساختاری
محورهای موضوعی : حسابداری مالی و حسابرسی
1 - گروه حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تربت جام، تربت جام، ایران
2 - گروه حسابداری، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایران
کلید واژه: افشا داوطلبانه, بورس اوراق بهادار تهران, تحلیل عاملی اکتشافی, عدم تقارن اطلاعاتی, مدل معادلات ساختاری,
چکیده مقاله :
ازآنجاکه افشای داوطلبانه یکی از عوامل تأثیرگذار در تصمیمات تحلیلگران و سرمایهگذاران به شمار میآید بنابراین ازلحاظ تصمیمات درونسازمانی و برونسازمانی بهعنوان یک عامل مهم در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی قابلمطالعه است. هدف این مقاله تعیین و اولویتبندی مؤلفههای افشای داوطلبانه جهت کاهش عدم تقارن اطلاعاتی است. تحقیق حاضر، مؤلفهها و شاخصهای افشا داوطلبانه را با بررسی نظر خبرگان در یک چارچوب جامع ارائه و مورد تحلیل قرار میدهد. همچنین پس از تعیین مؤلفهها و وزن دهی آنها با رویکرد کاهش عدم تقارن اطلاعاتی به بررسی شکاف بین وضعیت موجود و مورد انتظار ازنظر 108 نفر از خبرگان پرداخته شد. جامعه آماری موردمطالعه شامل اساتید دانشگاهی، کارشناسان و مدیران شاغل در حرفه حسابداری، حسابرسی و مدیریت مالی ایران و شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران در سال 1399 میباشد. دادههای پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی، مدل معادلات ساختاری و آزمون تی از طریق نرمافزار SPSS تحلیل شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که سه بعد برای افشا داوطلبانه شرکتها (اطلاعات عمومی و راهبری، عملکرد و نوآوری و رشد آتی) قابلاستخراج است و همچنین نتایج حاصل از آزمون تی نشان داد که بین وضعیت موجود (عملکرد فعلی) و مورد انتظار ازنظر خبرگان تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج این تحقیق میتواند منعکسکننده انتظارات خبرگان و استفادهکنندگان گزارشهای مالی در مورد افشا داوطلبانه باشد.
Abstract
The lack of sufficient research literature on voluntary disclosure has motivated this study. First, to date, no comprehensive disclosure measurement study has been conducted that could guide future researchers when creating their own disclosure scales or accepting existing ones. Second, issues related to measurement in the social sciences and the evaluation of disclosure scales are rarely addressed in the accounting research literature. The present study presents and analyzes the components and indicators of voluntary disclosure in a comprehensive framework by examining the views of experts. Also, after determining the components and weighting them with the approach of reducing information asymmetry, the gap between the current and expected situation was examined by 108 experts. The statistical population of the study includes university professors, experts and managers working in the profession of accounting, auditing and financial management of Iran and Tehran Stock Exchange companies in 1399. Research data were analyzed using heuristic factor analysis test, structural equation model and t-test using SPSS software. The results of heuristic factor analysis showed that three dimensions can be extracted for voluntary disclosure of companies (general information and leadership, performance and innovation and future growth) and also the results of t-test showed that between the current situation (current performance) and expected by experts There is a significant difference. The results of this study may reflect the expectations of experts and users of financial statements regarding voluntary disclosure.
چكيده
نبود ادبیات تحقیق کافی در خصوص افشا داوطلبانه انگیزههایی را برای این مطالعه ایجاد کرده است. نخست اینکه تا به امروز هیچ مطالعه جامعی درباره سنجش افشا که بتواند راهنمای محققان آینده در زمان ایجاد مقیاسهای افشای خودشان و یا پذیرش موارد موجود باشد انجام نشده است. دوم اینکه مسائل مربوط به سنجش در علوم اجتماعی و ارزیابی مقیاسهای افشا بهندرت در ادبیات تحقیق حسابداری بیانشده است. تحقیق حاضر، مؤلفهها و شاخصهای افشا داوطلبانه را با بررسی نظر خبرگان در یک چارچوب جامع ارائه و مورد تحلیل قرار میدهد. همچنین پس از تعیین مؤلفهها و وزن دهی آنها با رویکرد کاهش عدم تقارن اطلاعاتی به بررسی شکاف بین وضعیت موجود و مورد انتظار ازنظر 108 نفر از خبرگان پرداخته شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل اساتید دانشگاهی، کارشناسان و مدیران شاغل در حرفه حسابداری، حسابرسی و مدیریت مالی ایران و شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران در سال 1399 ميباشد. دادههای پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی، مدل معادلات ساختاری و آزمون تی از طریق نرمافزار SPSS تحلیل شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که سه بعد برای افشا داوطلبانه شرکتها (اطلاعات عمومی و راهبری، عملکرد و نوآوری و رشد آتی) قابلاستخراج است و همچنین نتایج حاصل از آزمون تی نشان داد که بین وضعیت موجود (عملکرد فعلی) و مورد انتظار ازنظر خبرگان تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج این تحقیق میتواند منعکسکننده انتظارات خبرگان و استفادهکنندگان گزارشهای مالی در مورد افشا داوطلبانه باشد.
واژههاي كليدي: افشا داوطلبانه، بورس اوراق بهادار تهران، تحلیل عاملی اکتشافی، عدم تقارن اطلاعاتی، مدل معادلات ساختاری.
فهرست منابع
حسینی الاصل, محسن, جهانشاد, آزیتا. (1398). ضرورت گسترش سطح افشاء و توسعه گزارشهای مالی در بستر حسابداری اسلامی. پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی، دوره11، شماره 44، 217-255.
رحمانی و بشیری منش، 1393، مروری بر ادبیات افشا اطلاعات در ایران، پژوهش حسابداری، شماره 15، صص 35 تا 67.
کردستانی, غلامرضا, بهرامفر, نقی, امیری, علی. (1398). تأثیر کیفیت افشا بر عدم تقارن اطلاعاتی. پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی، دوره11، شماره 42، 159-178.
کنعانی, اکبر, حجازی, رضوان, قنبری, مهرداد, جمشیدی نوید, بابک. (1400). ارتباط بین سطح رقابت در بازار محصول و عدم تقارن اطلاعاتی؛ رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری، پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی، دوره 13، شماره 50، 119-168.
Aljifri, K. (2008). Annual report disclosure in a developing country: The case of the UAE. Advances in Accounting, 24(1), 93-100.
Bushman, R and Piotroski, J and Smith, A (2004). What determines corporate transparency? Journal of accounting Research. Vol. 42 No. 2 May 2004: 207-252.
Chow, C. W., & Wong-Boren, A. (1987). Voluntary financial disclosure by Mexican corporations. Accounting review, 533-541.
Cooke, T. E. (1989). Voluntary corporate disclosure by Swedish companies. Journal of International Financial Management & Accounting, 1(2), 171-195.
Copeland, R. M. & Fredricks, W. 1968. Extent of Disclosure. Journal of Accounting Research, 6, 106-113.
Courtis, J. K. (1987). Fry, smog, lix and rix: Insinuations about corporate business communications. The Journal of Business Communication (1973), 24(2), 19-27.
Ferguson, M. J., Lam, K. C., & Lee, G. M. (2002). Voluntary disclosure by state‐owned enterprises listed on the stock exchange of Hong Kong. Journal of International Financial Management & Accounting, 13(2), 125-152.
Fu, R., Kraft, A., and H. Zhang (2012). “Financial reporting frequency, information asymmetry, and the cost of equity.” Journal of Accounting and Economics, Vol. 54, pp. 132–149.
Gillett,p. DeBoskey,d. (2011) ,The impact of multi-dimensional corporate transparency on us Þrms’ credit ratings and cost of capital. Rev Quant Finan Acc DOI 10. 1007/s11156-011-0266-8,springer. com.
Haniffa, R. M., & Cooke, T. E. (2002). Culture, corporate governance and disclosure in Malaysian corporations. Abacus, 38(3), 317-349.
Hassan, O. A., Giorgioni, G., & Romilly, P. (2006). The extent of financial disclosure and its determinants in an emerging capital market: the case of Egypt. International Journal of Accounting, Auditing and Performance Evaluation, 3(1), 41-67.
Healy, P. M., & Palepu, K. G. (2007). Information asymmetry, corporate disclosure, and the capital markets: A review of the empirical disclosure literature. Journal of accounting and economics, 31(1-3), 405-440.
Hossain, M., & Reaz, M. (2007). The determinants and characteristics of voluntary disclosure by Indian banking companies. Corporate Social Responsibility and Environmental Management, 14(5), 274-288.
Kim, Jinbae. (2005). Accounting Transparency of Korean Firms: Measurement and Determinant Analysis. The Journal of American Academy of Business, Cambridge * Number 2 * March 2005
Lang, M., Lins, K. V., & Maffett, M. (2012). Transparency, liquidity, and valuation: International evidence on when transparency matters most. Journal of Accounting Research, 50(3), 729-774.
Leuz, C., Nanda, D., & Wysocki, P. D. (2003). Earnings management and investor protection: an international comparison. Journal of financial economics, 69(3), 505-527.
Owusu-Ansah, S. (1998). The impact of corporate attributes on the extent of mandatory disclosure and reporting by listed companies in Zimbabwe. The International Journal of Accounting, 33(5), 605-631
Wallace, R. O., & Naser, K. (1995). Firm-specific determinants of the comprehensiveness of mandatory disclosure in the corporate annual reports of firms listed on the stock exchange of Hong Kong. Journal of Accounting and Public policy, 14(4), 311-368.
Wang, K., Sewon, O., & Claiborne, M. C. (2008). Determinants and consequences of voluntary disclosure in an emerging market: Evidence from China. Journal of International Accounting, Auditing and Taxation, 17(1), 14-30.
Watts, R. L., & Zimmerman, J. L. (1986). Positive accounting theory.
تعیین و اولویتبندی مؤلفههای افشای داوطلبانه جهت کاهش عدم تقارن اطلاعاتی
ازآنجاکه افشای داوطلبانه یکی از عوامل تأثیرگذار در تصمیمات تحلیلگران و سرمایهگذاران به شمار میآید بنابراین ازلحاظ تصمیمات درونسازمانی و برونسازمانی بهعنوان یک عامل مهم در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی قابلمطالعه است. هدف این مقاله تعیین و اولویتبندی مؤلفههای افشای داوطلبانه جهت کاهش عدم تقارن اطلاعاتی است. تحقیق حاضر، مؤلفهها و شاخصهای افشا داوطلبانه را با بررسی نظر خبرگان در یک چارچوب جامع ارائه و مورد تحلیل قرار میدهد. همچنین پس از تعیین مؤلفهها و وزن دهی آنها با رویکرد کاهش عدم تقارن اطلاعاتی به بررسی شکاف بین وضعیت موجود و مورد انتظار ازنظر 108 نفر از خبرگان پرداخته شد. جامعه آماری موردمطالعه شامل اساتید دانشگاهی، کارشناسان و مدیران شاغل در حرفه حسابداری، حسابرسی و مدیریت مالی ایران و شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران در سال 1399 ميباشد. دادههای پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی، مدل معادلات ساختاری و آزمون تی از طریق نرمافزار SPSS تحلیل شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که سه بعد برای افشا داوطلبانه شرکتها (اطلاعات عمومی و راهبری، عملکرد و نوآوری و رشد آتی) قابلاستخراج است و همچنین نتایج حاصل از آزمون تی نشان داد که بین وضعیت موجود (عملکرد فعلی) و مورد انتظار ازنظر خبرگان تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج این تحقیق میتواند منعکسکننده انتظارات خبرگان و استفادهکنندگان گزارشهای مالی در مورد افشا داوطلبانه باشد.
واژههای کلیدی: افشا داوطلبانه، بورس اوراق بهادار تهران، تحلیل عاملی اکتشافی، عدم تقارن اطلاعاتی، مدل معادلات ساختاری
زمانی که یکی از طرفین معامله نسبت بهطرف دیگر، دارای مزیت اطلاعاتی باشد در این صورت سیستم اقتصادی از دیدگاه اطلاعات، نامتقارن بوده و اطلاعات محرمانه در اختیار معاملهگران آگاه در تقابل با معاملهگران ناآگاه وجود دارد. در تئوری حسابداری، مسئله نامتقارن بودن اطلاعات دارای اهمیت زیادی است زیرا بازارهای اوراق بهادار دستخوش تهدیدهای ناشی از مسئله عدم تقارن اطلاعاتی قرار میگیرند و این به دلیل وجود اطلاعات درونسازمانی است. حتی اگر قیمت سهام بهطور کامل تمام اطلاعات موجود در بازار و دسترس همگان را منعکس کند، بازهم این احتمال وجود دارد که افراد درونسازمانی و آگاه، نسبت به افراد خارج از سازمان و ناآگاه، دارای اطلاعات بیشتری باشند. در این زمان، این افراد از مزیت داشتن اطلاعات استفاده میکنند و به منافع بیشتری دست مییابند. (کنعانی و همکاران،1400) در شرایط افزایش افشا اطلاعات در بازار، انتظار میرود میزان انحصار اطلاعات که در اختیار معاملهگران آگاه بوده، کاهش یابد و به سمت توازن پیش رود. پژوهشهای پیشین (پارسیان و همکاران،1397، جین جین1 و همکاران، 2020) نشان میدهند که افشای داوطلبانه شرکتها تأثیری مثبت و معنادار بر تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایهدارند.
هنگامیکه سهامداران قدرت تصمیمگیری را به مدیران محول میکنند، رابطه نمایندگی به وجود میآید. مشکلات نمایندگی زمانی که اهداف نماینده و کارگزار با یکدیگر متضاد باشد پدیدار میشود. اگر کنترل و نظارت بر فعالیتهای نماینده توسط کارگزار پرهزینه باشد و بهسختی صورت گیرد این تضاد منافع برجستهتر نیز میشود. بخشی از مشکلات نمایندگی به علت فقدان اطلاعات مالی در دسترس سرمایهگذاران حاصل میشود، بنابراین شرکتهایی که موجبات افشای اطلاعات اضافی و اختیاری را درباره فعالیتهای خویش فراهم میکنند، باعث بهبود و حسن روابط مشترک نماینده و کارگزار میشوند. (فلاحتگر و همکاران،1400)
ازآنجاکه افشای اطلاعات عموماً هزینههایی را برای واحدهای اقتصادی دارد، اطلاعات افشاشده همواره کمتر از اطلاعاتی است که واقعاً وجود دارد. افشا بیشتر اطلاعات موجب کاهش عدم اطمینان میگردد، لذا حتی برای افشا نیز محدودیت هزینه و منفعت باید در نظر گرفته شود. (ناسیه2 و همکاران، 2019) در ادبیات حسابداری و اقتصاد، از جنبه عدم تقارن اطلاعاتی، از این دیدگاه حمایتشده است که افشای اطلاعات محرمانه باعث افزایش کارایی اقتصادی میشود و اندازه کارایی مزبور و تأثیر نهایی بر شرایط مالی به میزان قابلتوجهی بر محتوای اطلاعاتی مطالب افشاشده، روش افشا و نحوه استفاده از آن بستگی دارد (حسین و رئاز3، 2007)؛ بنابراین، انتظار میرود که شرکتها بهطور داوطلبانه مایل به افشای اطلاعات باشند و بهطور طبیعی در قبال دریافت منافع حاصل، متحمل هزینههای مستقیم و غیرمستقیم ناشی از افشا گردند (فرگوسن4، 2002). باوجوداین مسئله، افشای اختیاری اطلاعات در شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران، بهطور مرتب و قابلانتظار انجام نمیشود.
در ادبیات افشاء اطلاعات، ابزار اندازهگیری چکلیست میباشد. بهمنظور اندازهگیری شاخص افشای اطلاعات سه مرحله، تهیه چکلیست مناسب و تعیین اجزای اطلاعات موجود در چکلیست، تعیین نمره هریک از اقلام و محاسبه شاخص افشاء باید طی شود. در افشای اجباری، اطلاعات موجود در چکلیست برحسب موارد ذکرشده در استانداردهای حسابداری تعیین میشود و در افشای اختیاری، این ابزار خودساخته از مرور رهنمودهای مجامع حرفهای حسابداری و ادبیات موجود در این حوزه حاصل میشود. (رحمانی و بشیری منش، 1393)
برای تعیین نمره هر یک از اجزای اطلاعاتی چکلیست دو رویکرد اصلی توسط کوک5 (۱۹۸۹) معرفی گردیده است. رویکرد اول که موردتوجه کوپلند و فردریک6 (۱۹۶۸) میباشد، وابسته به ارائه اطلاعات است. در این رویکرد محقق تعداد لغات بهکاررفته برای هریک از اقلام افشا را موردتوجه قرار میدهد. درنتیجه نمره بین صفر و یک متغیر خواهد بود. کوک (۱۹۸۹) این معیار را به خاطر عینیت در تعیین نمره افشا موردانتقاد قرارداد و رویکرد دوبخشی را معرفی نمود. طبق این رویکرد، به اقلام افشاشده عدد یک و به اقلام افشا نشده عدد صفر تعلق میگیرد. بااینوجود، برای اجتناب از هرگونه اثر منفی بر روایی و پایایی نمرات افشاء دو مسئله وزن دهی و دیگری اقلام غیرقابل کاربرد برای برخی شرکتها، موردتوجه قرار میگیرد.
در بحث وزن دهی دو رویکرد وجود دارد. رویکرد اول عدم وزن دهی است که در نظر میگیرد اهمیت افشای تمامی اقلام با یکدیگر برابر است. رویکرد دوم وزن دهی است که فرض میکند اهمیت اقلام افشا برای گروههای استفادهکننده متفاوت است و وزن متفاوتی به اقلام میدهد. محققان زیادی رویکرد عدم وزن دهی را موردتوجه قرار میدهند؛ زیرا اهمیت اقلام در طی زمان و در بخشهای مختلف در حال تغییر است (حسن7 و همکاران، ۲۰۰۶). در رویکرد وزن دهی غالباً به اهمیت اطلاعات از منظر تحلیل گران توجه میشود و ضرورتاً بیانگر اهمیت اقلام از منظر دیگر ذینفعان نیست. لذا شاخص بهدستآمده برحسب عدم وزن دهی زمانی که محقق بر ذینفعان تأکید میکند، مناسبتر است (کوک، ۱۹۸۹، حسن و همکاران، ۲۰۰۶ و وانگ8 و همکاران، ۲۰۰۸). شاخص افشا از تقسیم امتیاز افشای اختیاری شرکت بر حداکثر نمره افشای اختیاری قابل کسب حاصل میگردد.
در بسیاری از پژوهشهای اخیر فرض شده است که افشای داوطلبانه شرکت با توجه به کنترل تضاد منافع بین سهامداران، بستانکاران و مدیران تعیین میشود (واتس و زیمرمن9، 1986). با در نظر گرفتن این تضاد منافع، میتوان چنین استنباط کرد که انگیزههای زیربنای افشای اختیاری در شرکتها، به ویژگیهای شرکت بستگی دارد (چاو و وانگ بورن10، 1987).
یک مرور جامع از ادبیات افشای اختیاری توسط هلی و پالپو11 (2007) انجامشده است. در این مقاله بیانشده است که جهتگیری تصمیمات مربوط به افشای اختیاری بر نقش اطلاعات در گزارشگری برای افراد حاضر در بازار سرمایه بستگی دارد. در حقیقت محققان دانشگاهی، افراد حرفهای و قانونگذاران به افشای اختیاری از منظر یک عامل مهم در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین افراد درونسازمانی و برونسازمانی مینگرند.
ادبیات تحقیق افشای حسابداری متنوع است و انواع مسائل مثل امور افشای شرکت که به اقلام اجباری، اختیاری و یا هردو مینگرد، را بررسی میکند. در حالیکه برخی از مطالعات، افشای شرکتی را برای شرکتهای بخش خصوصی مطالعه میکنند، سایرین بخش دولتی و غیرانتفاعی را موردتوجه قرار دادهاند. در همه این مطالعات افشای داوطلبانه نقش اصلی را دارد، بااینوجود افشا مفهومی نظری است که سنجش مستقیم آن دشوار است.
در دو دهه اخیر ادبیات تحقیق مربوط به افشا بهعنوان یکی از مهمترین حوزههای تحقیقات حسابداری پدید آمده است. علاقه به این حوزه با درک زیاد محققان از نحوه انتقال اطلاعات مدیران درباره شرکتهایشان و اثر معنادار آنها بر عملکرد بازار سرمایه اهمیت بیشتری پیدا میکند. این مسائل در سالهای اخیر موردتوجه بیشتری قرارگرفته است زیرا تغییرات در تکنولوژی اطلاعات و رسانه بر نحوه تولید اطلاعات، افشا و پردازش اطلاعات شرکتی نیز اثر میگذارند. از گفتگو با هیئتمدیره و کارگزاران دیگر چنین برمیآید که مدیران زمان چشمگیری را صرف مدیریت افشاهای شرکتی میکنند و مدیران نیز معتقدند که تصمیمات افشا ارزش زیادی را برای آنها دارند. (شو12، 2022)
با توجه به مطالب فوق در این تحقیق ابتدا با استفاده ازنظر خبرگان مالی (اساتید دانشگاهی، کارشناسان و مدیران شاغل در حرفه حسابداری، حسابرسی و مدیریت مالی)، مبانی نظری موجود و تحقیقات گذشته و استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی اقدام به تهیه چکلیست جامعی جهت اندازهگیری افشا نموده و سپس با استفاده از بررسی روابط بین عوامل مؤثر بر مؤلفههای افشا داوطلبانه و اثر آن بر عدم تقارن اطلاعاتی دو مسئله وزن دهی و دیگری اقلام غیرقابل کاربرد برای برخی شرکتها، در مؤلفههای چکلیست تهیهشده موردتوجه قرار میگیرد.
با توجه به اینکه در تمامی تحقیقات داخلی بررسیشده شیوه اندازهگیری متغیرها تا حد زیادی مشابه یکدیگر بوده و از مدلهای خطی رگرسیون چند متغیره برای آزمون فرضیات استفادهشده است، استفاده از سایر ابزارهای مناسب و روشهای جدید مانند مدل معادلات ساختاری میتواند نقش بسزایی برای افزایش شفافیت در بازار سرمایه کشور داشته باشد.
امیدواریم که این تحقیق به درک شاخصهای افشای داوطلبانه کمک کند. نتایج ممکن است برای درک اطلاعات داوطلبانه افشاشده شرکتها، عوامل تعیینکننده و عواقبشان ازنظر تأثیر بر عدم تقارن اطلاعاتی و کارکرد بازار مفید باشد.
2- مبانی نظری و پیشینه
در اندازهگیری افشا ازنظر سطح اندازهگیری دو بعد مختلف وجود دارد، نخستین بعد به افشا در سطح بازار و یا یک کشور میپردازد. اندازهگیری افشا در سطح یک کشور، به معنای سنجش میزان شفافیتی است که درنتیجه نیروهای بازار بر شرکتها تحمیل میشود و به اندازهگیری قوانین مرتبط و سیستمهای حسابداری مربوط است. ازآنجاییکه هر شرکتی تحت قوانین و سیستمهای حسابداری کشور متبوع خود فعالیت میکند، این قوانین و سیستمهای حسابداری، حداقل سطح شفافیت گزارشگری مالی شرکتها را در آن کشور نشان میدهد. دومین بعد به افشا در سطح هر شرکت مرتبط است. گرچه قوانین و سیستمهای حسابداری تمامی شرکتهای موجود در یک کشور یکسان هستند اما سطح افشا شرکتها متفاوت است. (کیم13، 2005)
اطلاعات یکی از مهمترین فاکتورهای بازارهای مالی بوده و وجود تقارن اطلاعاتی در معاملات، نشاندهنده کارایی بازارها میباشد.کارایی اطلاعاتی و سیستم قیمتگذاری مناسب میتواند در بلندمدت به کارایی تخصیصی منجر شود. وجود عدم تقارن اطلاعاتی باعث ایجاد ریسکهای مختلف، خصوصاً ریسک اطلاعاتی برای معاملهگران خواهد شد. ریسک اطلاعاتی در سهمهایی که نقد شوندگی کمتری داشته و تعداد دفعات معاملات کمتری نیز دارند بسیار حائز اهمیت است و در نظر نگرفتن اطلاعات خصوصی و ریسکهای ناشی از معاملات بدون اطلاعات میتواند باعث ضرر سرمایهگذاران شود. (شو، 2022)
جهت سنجش شفافیت گزارشگری مالی ممکن است از معیارهای تکبعدی و یا چندبعدی استفاده شود، اما ازآنجاییکه معیارهای تکبعدی، سازههایی هستند که افشا را با خطا اندازهگیری میکنند. (دبوکسی و گیلت14، 2011). بسیاری از تحقیقات مانند پژوهشهای لئوز15 و همکاران (2003)، بوشمن16 و همکاران (2004) و لنگ و همکاران (2011) معیارهای جامعی از افشا طراحی کردهاند که ابعاد مختلف افشا را میسنجند. با توجه به این موضوع که تمامی معیارهای تکبعدی، شاخصهای غیرمستقیم و بهاحتمالزیاد مستقل افشا میباشند، معیارهای چندبعدی موجب افزایش توان تشریحی آزمونها میگردند.
افشاء داوطلبانه با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی محتوای ارزشی فزاینده برای شرکتها به همراه دارد. (پورزمانی و همکاران، 1392) در ایران سطح افشاء اطلاعات عمدتاً متوجه افشای اجباری در استانداردهای حسابداری ایران میباشد و تحقیق درباره سطح افشای اختیاری هنوز در ابتدای کار قرار دارد. ازجمله این تحقیقات میتوان به تحقیق حسینی الاصل و جهانشاد (1398) به بررسی لزوم ارتقای سطح گزارشگری مالی از دیدگاه متخصصین حرفهای و دانشگاهی پرداختند و نتایج این پژوهش نشان داد بین متخصصین حرفهای و دانشگاهی در مورد «کافی نبودن سطح افشاء در گزارشگری مرسوم و لزوم ارتقای آن با توجه به اهداف اسلامی» موافقت و اجماع وجود دارد. در تحقیقی دیگر کردستانی و همکاران (1398) به بررسی تأثیر کیفیت افشا بر عدم تقارن اطلاعاتی پرداختند و نتایج نشان داد که بین کیفیت افشای اطلاعات و عدم تقارن اطلاعاتی رابطه منفی و معنیداری وجود دارد و همچنین نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری، رابطه منفی کیفیت افشا و عدم تقارن اطلاعاتی را تقویت میکند. همچنین کنعانی و همکاران (1400) نشان دادند که سطح رقابت در بازار محصول بر عدم تقارن اطلاعاتی تأثیر معنیدار دارد؛ بهعبارتدیگر، با افزایش سطح رقابت در بازار محصول، عدم تقارن اطلاعاتی کاهش مییابد. همچنین آنها پیشنهاد کردند که نهادهای قانونی در راستای تمرکززدایی و ایجاد مکانیزمهایی برای فراهم نمودن محیط رقابتی گام بردارند تا زمینهساز افشای مناسب اطلاعات توسط شرکتها شده و از این طریق عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه کمرنگ و امنیت سرمایهگذاران و جلب اعتماد آنها به بازار سرمایه افزایش یابد. افشاء اختیاری در بسیاری از شرکتهای پذیرفتهشده در بورسهای معتبر جهانی مورد تشویق قرار میگیرد و از ابعاد مختلفی نظیر اطلاعات مالی، اطلاعات غیرمالی، اطلاعات چشمانداز آتی و غیره برخوردار است. شواهد تجربی نشان میدهد، اطلاعات مهمی نظیر اطلاعات مرتبط با داراییهای نامشهود، مسئولیت اجتماعی و زیستمحیطی شرکت، مکانیزم های حاکمیت شرکتی و چشمانداز آتی فعالیتهای شرکت جایگاهی در گزارشگری سنتی ندارد. لذا در راستای رفع نواقص گزارشگری سنتی لازم است الگوها و چارچوبهایی برای افشای اختیاری شرکت تدوین و ارائه گردد که بتواند تا حد امکان نیازهای اطلاعاتی ذینفعان را در این زمینه مرتفع سازد.
با توجه به مطالب فوق جهت ارزیابی وسیع ابعاد مختلف افشا در محیط اطلاعاتی کشور مؤلفههای مختلف و پرکاربردتر در تحقیقات پیشین مبنای این تحقیق قرار خواهد گرفت و اولین و دومین پرسش این تحقیق بهصورت زیر تبیین میشوند:
1. مؤلفههاي مؤثر در افشای داوطلبانه اطلاعات از ديدگاه خبرگان مالی کدماند و آیا بین وضعت موجود و وضعیت مطلوب ازنظر خبرگان تفاوتی وجود دارد؟
2. اولويت مؤلفههاي مؤثر در افشای داوطلبانه اطلاعات از ديدگاه خبرگان مالی چگونه است؟
اطلاعات یکی از عوامل مهم در بازارهای سرمایه به شمار میآید چنانچه در یک معامله بالقوه یکطرف اطلاعات بیشتری نسبت بهطرف مقابل داشته باشد، عدم تقارن اطلاعاتی وجود دارد. درصورتیکه اطلاعات بهصورت نابرابر در اختیار استفادهکنندگان قرار گیرد تأثیر آن در تصمیمگیری افراد کاملاً متفاوت خواهد بود و چهبسا منجر به اتخاذ تصمیمات غیر بهینه برای برخی از سرمایهگذاران گردد. بهعبارتیدیگر ارقام تحلیلشده حاصل از صورتهای مالی، محتوای اطلاعاتی خود را از دست خواهند داد. توزیع نامتقارن اطلاعات موجب کسب بازدههای غیرعادی برای معاملهگران دارای اطلاعات محرمانه و همچنین موجب بروز ابهام و عدم اطمینان برخی سرمایهگذاران نسبت به بازار سرمایه به دلیل انتخاب نادرست در معاملات خواهد شد. از طرفی اعتماد عمومی نسبت به بازار سرمایه کمرنگ شده و موجب خروج سرمایه از این بازار خواهد گردید. (کنعانی و همکاران، 1400)
برای تعیین نمره هر یک از اجزای اطلاعاتی چکلیست دو رویکرد اصلی توسط کوک (۱۹۸۹) معرفی گردیده است. رویکرد اول که موردتوجه کوپلند و فردریک (۱۹۶۸) میباشد، وابسته به ارائه اطلاعات است. در این رویکرد محقق تعداد لغات بهکاررفته برای هریک از اقلام افشا را موردتوجه قرار میدهد. درنتیجه نمره بین صفر و یک متغیر خواهد بود. کوک (۱۹۸۹) این معیار را به خاطر عینیت در تعیین نمره افشا موردانتقاد قرارداد و رویکرد دوبخشی را معرفی نمود. طبق این رویکرد، به اقلام افشاشده عدد یک و به اقلام افشا نشده عدد صفر تعلق میگیرد. بااینوجود، برای اجتناب از هرگونه اثر منفی بر روایی و پایایی نمرات افشاء دو مسئله وزن دهی و دیگری اقلام غیرقابل کاربرد برای برخی شرکتها، موردتوجه قرار میگیرد.
در بحث وزن دهی دو رویکرد وجود دارد. رویکرد اول عدم وزن دهی است که در نظر میگیرد اهمیت افشای تمامی اقلام با یکدیگر برابر است. رویکرد دوم وزن دهی است که فرض میکند اهمیت اقلام افشا برای گروههای استفادهکننده متفاوت است و وزن متفاوتی به اقلام میدهد. محققان زیادی رویکرد عدم وزن دهی را موردتوجه قرار میدهند؛ زیرا اهمیت اقلام در طی زمان و در بخشهای مختلف در حال تغییر است (حسن و همکاران، ۲۰۰۶). در رویکرد وزن دهی غالباً به اهمیت اطلاعات از منظر تحلیل گران توجه میشود و ضرورتاً بیانگر اهمیت اقلام از منظر دیگر ذینفعان نیست. لذا شاخص بهدستآمده برحسب عدم وزن دهی زمانی که محقق بر ذینفعان تأکید میکند، مناسبتر است (کوک، ۱۹۸۹، حسن و همکاران، ۲۰۰۶ و وانگ و همکاران، ۲۰۰۸). شاخص افشا از تقسیم امتیاز افشای اختیاری شرکت بر حداکثر نمره افشای اختیاری قابل کسب حاصل میگردد.
یکی از انتقاداتی که به رویکرد وزن دهی وجود دارد، این موضوع است که در تعیین وزن مؤلفهها ازنظر خبرگان استفادهشده است و نظر استفادهکنندگان در این رویکرد مدنظر قرار نگرفته است و همچنین برخی از مؤلفههای اندازهگیری افشا ممکن است با توجه به ویژگیهای خاص شرکت کاربردی نداشته و یا دارای وزن کمتری باشد.
با توجه به اهمیت سرمایهگذاری در بازارهای سرمایه برای رشد و شکوفایی اقتصاد و نظر به تأثیر منفی عدم شفافیت مالی و عدم تقارن اطلاعاتی بر سطح سرمایهگذاری در این بازارها از یکسو (فلاحتگر و همکاران، 1400) و تأثیری که ویژگیهای خاص شرکتها میتواند بر کاهش عدم تقارن اطلاعاتی داشته باشد، پرسش سوم تحقیق به شرح زیر تبیین میشوند:
3. وزن مؤلفههاي مؤثر در افشای داوطلبانه اطلاعات با توجه به ویژگیهای شرکتی و اثر آن بر عدم تقارن اطلاعاتی چگونه است؟
3- روششناسی
تحقيق حاضر از نوع تحقیقهای تجربی، آرشیوی و پیمایشی، است؛ زیرا برای بررسی سؤالها لازم است دادههای موردنیاز از منابع موجود یعنی صورتهای مالی شرکتها و گزارشهای بورس اوراق بهادار تهران و وبسایتهای شرکتها، گردآوری و برای تعیین و سنجش شاخصهای افشای داوطلبانه از روش تحلیل عاملی و از پرسشنامه و اعمالنظرت خبرگان استفاده میشود. بعد از جمعآوری دادهها، از روش مدلسازي معادلات ساختاری و از نوع تحلیل عاملی تأییدی با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده میشود.
جامعه آماری این تحقیق خبرگان مالی ایران (اساتید دانشگاهی، کارشناسان و مدیران شاغل در حرفه حسابداری، حسابرسی و مدیریت مالی) و شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار میباشد و دوره زمانی تحقیق سال 1399 میباشد. روش نمونهگیری در این تحقیق از نوع حذفی میباشد. نمونهگیری شامل شرکتهایی است که:
- هلدینگ ها، مؤسسات مالی، بانکها، بیمهها و شرکتهای سرمایهگذاری به علت ماهیت متفاوت فعالیتهایشان کنار گذاشته شدند.
- اطلاعات مالی آنها قابلدسترس باشد.
- جهت یکنواختی دوره زمانی سال مالی آنها منتهی به 29 اسفند باشد.
که پس از بررسیهای انجامشده تعداد 134 شرکت بهعنوان نمونه انتخاب گردید و همچنین برای جمعآوری اطلاعات از خبرگان مالی با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند 108 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامهها بهصورت آنلاین توسط آنها تکمیل گردید.
افشا داوطلبانه:
در خصوص افشای داوطلبانه اطلاعات بامطالعه منابع بسیار ازجمله پژوهشهای انجامشده توسط دانشگاهیان و افراد حرفهای، مطالعه دستورالعملهای مجامع حرفهای متعدد و نظر خبرگان مالی، مجموعهای از اقلام افشای داوطلبانه توصیهشده را گردآوری نموده و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی اقدام به تهیه چکلیست میگردد.
عدم تقارن اطلاعاتی:
برای سنجش عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایهگذاران از مدل 1 (دامنهی قیمت پیشنهادی خریدوفروش سهام) استفاده شد. در پژوهشی که فو و همکاران (2012) انجام دادند، برای اندازهگیری عدم تقارن اطلاعاتی، از این مدل بهره گرفتهشده است.
SPREADit = (AP)-(PB) × 100 / (AP+PB) ÷ 2
مدل 1- ونکاتش و چیانگ (1986)
که در آن:
SPREAD: دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خریدوفروش سهام i در دورهی t،
t: سال موردبررسی،
i: شرکت موردبررسی،
Price Ask (AP): بهترین (کمترین) قیمت پیشنهادی فروش سهام i در دورهی t،
Price Bid (BP): بهترین (بیشترین) قیمت پیشنهادی خرید سهام شرکت i در دورهی t، است.
طبق مدلبالا، هرچه دامنهی تفاوت قیمت پیشنهادی خریدوفروش سهام عدد بزرگتری باشد، حاکی از عدم تقارن اطلاعاتی بیشتر است. در آزمون فرضیهها، قدر مطلق عدد حاصل از این مدل مورداستفاده قرار میگیرد.
ویژگیهای شرکتی:
1- عمر
میزان افشای شرکت ممکن است تحت تأثیر عمر آن باشد (اسو - آناش، 1998). آنها در پژوهش خود به سه مورد در این زمینه اشاره کردند، اول آنکه شرکتهای جوانتر ممکن است در صورت افشای اقلام قطعی، نظیر مخارج تحقیق، مخارج سرمایه و توسعه محصولات، به تهدیدهای رقابتی روبرو شوند. مورد دوم هزینه و سهولت جمعآوری، پردازش و انتشار اطلاعات موردنیاز میباشد. این هزینهها در شرکتهای جدید نسبت به شرکتهای قدیمیتر، بیشتر میباشد. مورد سوم هم این میباشد که شرکتهای جدیدتر ممکن است به علت هر ضعفی، قادر به جمعآوری اطلاعات و یا ثبت و نگهداری آن نباشند که منجر به کمبود افشای اطلاعات میشود.
2- اندازه شرکت
از اندازه شرکت در پژوهشهای گذشته به میزان زیادی بهعنوان یک متغیر توضیحی در تفاوت سطوح افشای داوطلبانه استفادهشده است. والاس و ناصر17 (1995) بیان کردند که اندازه شرکت تابعی از رشد است و رشد یک شرکت نیازمند تأمین سرمایه از خارج از آن میباشد و بر همین اساس نیاز به اطلاعات جامعتری وجود دارد، اندازه شرکت از طریق لگاریتم کل دارایی شرکت سنجیده میشود.
3- نوع شرکت
الجفری (2008) در پژوهش خود متوجه شد، نوع شرکت (تولیدی یا غیر تولیدی) بر میزان افشا تأثیر میگذارد. در این تحقیق نیز ازاینروش پیروی خواهد شد، به این صورت که اگر شرکت تولیدی باشد یک و در غیر این صورت صفر خواهد بود.
4-پیچیدگیهای شرکت
هنیفا و کوک (2002) بیان نمودهاند که پیچیدگی ساختاری در توضیح اختلاف در سطح افشا دارای اهمیت است. همچنین کورتس (1987) و کوک (1989) بیان نمودند که در صورت وجود پیچیدگی ساختاری، شرکت نیاز به یک سیستم اطلاعات مدیریتی اثربخش برای نظارت بر فعالیتها خواهد داشت و وجود چنین سیستمی هزینه تولید اطلاعات را در سطح هر واحد محصول کاهش میدهد که منجر به افشای اطلاعات بیشتر میشود. پیچیدگی شرکت از طریق تعداد واحدها/ بخشهای تجاری در یک شرکت سنجیده میشود.
4- یافتهها
در اين بخش به بررسي سؤالات پژوهش كه " بررسي زير مؤلفههای افشای داوطلبانه اطلاعات جهت ارائه چهارچوب مفهومي (مطالعه موردي بورس اوراق بهادار تهران)" است میپردازیم. قبلاً اشاره شد كه براي بررسي فوق از روش تجزیهوتحلیل عاملی18 استفاده میشود.
در این روش آماری باهدف پی بردن به متغیرهای زیربنایی یک پدیده با تلخیص مجموعهای از دادهها استفاده میشود. در پژوهش حاضر افشای داوطلبانه توسط 97 سؤال پرسشنامه محقق ساخته بهعنوان 97 زير مؤلفه موردبررسی قرارگرفته است. مبانی نظری افشا داوطلبانه، حاكي از آن است كه افشای داوطلبانه دارای 14 بعد اصلي میباشد. هر يك از ابعاد فوق شامل تعدادي سؤال مشخص از مجموع 97 سؤال پرسشنامه را به خود اختصاص دادهاند و نيز هرکدام از ابعاد فوق داراي تعدادي مؤلفه هستند که تركيب 14 مؤلفه میباشد.
برای تعیین و تشخیص مناسب بودن دادهها برای تحلیل عاملی از آماره KMO استفاده میشود. مقادیر این آماره در جدول 1 آماده است. هر چه مقدار ضريب فوق به عدد يك نزدیکتر باشد بهتر است. درحالیکه مقادير كوچك KMO بيانگر آن است كه همبستگي بين زوج متغيرها نمیتواند توسط متغيرهاي ديگر تبيين شود و لذا ممكن است كاربرد تحليل عاملي متغيرها قابلتوجه نباشد.
جدول 1- آماره KMO و نتایج آزمون کرویت بارتلت
85/0 | ||
4/759 | مقدار تقریبی مجذور کا | آزمون کرویت بارتلت
|
91 | درجه آزادی | |
00/0 | سطح معناداری |
منبع: یافته های پژوهشگر
لذا با توجه به مقدار محاسبهشده براي دادههاي اين تحليل، 85/0 در رده خيلي خوب قرار ميگيرد. همچنین آماره دیگر جدول 5 نیز كه براي اطمينان از مناسب بودن دادهها براي تحليلي عاملي، افزون بر ماتريس همبستگي، آزمون كرويت بارتلت است كه در جدول مقدار آن برابر 4/759 با درجه آزادي 91 و نيز مقدار معنیداري نزديك به صفر شده است كه بيانگر اين مفهوم است كه بين متغيرها همبستگي معنیداري وجود دارد.
جدول 2 مقدار ويژه واريانس متناظر با عاملها را نشان میدهد. ستون مقدار خاص اولیه مقادير ويژه اوليه براي هر يك از عاملها در قالب مجموع واريانس تبيین شده برآور ميشود. واريانس تبيين شده برحسب درصدي از كل واريانس و درصد تجمعي است. مقدار ويژه هر عامل، نسبتي از واريانس كل متغيرها است كه توسط آن عامل تبيين ميشود. مقدار ويژه از طريق مجموع مجذورات بارهاي عاملي مربوط به تمام متغيرها در آن عامل قابلمحاسبه است. ازاینرو مقادير ويژه اهميت اكتشافي عوامل را در ارتباط با متغيرها نشان ميدهد. پايين بودن اين مقدار براي يك عامل به اين معني است كه آن عامل نقش اندكي در تبيين واريانس متغيرها داشته است.
همچنین در ستون مقدار استخراج بارهای مربعی واريانس تبيين شده عاملهايي ارائهشده است كه مقادير ويژه آنها بزرگتر از يك است. درنهایت ستون مقدار چرخش بارهای مربعی مجموعه مقادير عاملهاي استخراجشده بعد از چرخش را نشان ميدهد. چنانچه ديده ميشود هشت عامل قابليت تبيين واريانس را دارند. اگر عاملهاي بهدستآمده را با روش واریمکس چرخش دهيم عاملهاي اول، دوم و سوم به ترتيب 128/28 و 019/22 و 923/13 و درمجموع 07/64 درصد از واريانس را در بردارند.
جدول 2- درصد واریانس و مقادیر ویژه عاملهای مختلف
مؤلفه | مقدار خاص اولیه | مقدار استخراج بارهای مربعی | مقدار چرخش بارهای مربعی | ||||||
کل | درصد واریانس | درصد تجمعی | کل | درصد واریانس | درصد تجمعی | کل | درصد واریانس | درصد تجمعی | |
1 | 5/83 | 41/68 | 41/68 | 5/86 | 41/68 | 41/68 | 3/93 | 28/12 | 28/12 |
2 | 2/09 | 14/97 | 56/65 | 2/09 | 14/97 | 56/65 | 3/08 | 22/01 | 50/14 |
3 | 1/03 | 7/41 | 64/07 | 1/03 | 7/41 | 64/07 | 1/94 | 13/92 | 64/07 |
4 | 0/89 | 6/40 | 70/47 |
|
|
|
|
|
|
5 | 0/70 | 5/02 | 75/49 |
|
|
|
|
|
|
6 | 0/67 | 4/79 | 80/28 |
|
|
|
|
|
|
7 | 0/61 | 4/37 | 84/66 |
|
|
|
|
|
|
8 | 0/45 | 3/25 | 87/91 |
|
|
|
|
|
|
9 | 0/39 | 2/83 | 90/74 |
|
|
|
|
|
|
10 | 0/34 | 2/48 | 93/22 |
|
|
|
|
|
|
11 | 0/29 | 2/12 | 95/35 |
|
|
|
|
|
|
12 | 0/26 | 1/89 | 97/24 |
|
|
|
|
|
|
13 | 0/24 | 1/73 | 98/98 |
|
|
|
|
|
|
منبع: یافته های پژوهشگر
در جدول 3 مقایسه چگونگی تقسیمبندی ابعاد و مؤلفههای اصلی افشا داوطلبانه بر اساس مبانی نظری و نتایج پژوهش حاضر را با یکدیگر مقایسه مینماید.
جدول 3- مقایسه تقسیمبندی ابعاد و مؤلفههای اصلی
مبانی نظری پژوهش |
| نتایج پژوهش حاضر | ||
بعد | مؤلفه | بعد | مؤلفه | |
1 | اطلاعات هیات مدیره | اول | اطلاعات هیات مدیره | |
2 | عملكرد اجتماعی | سرمایه انسانی | ||
3 | چشمانداز آتی | اطلاعات فروش و مشتریان | ||
4 | عملكرد زیستمحیطی | اطلاعات عمومی | ||
5 | سرمایه انسانی | استراتژی شركت | ||
6 | سهام و عملکرد مالی | فرآیندهای داخلی | ||
7 | تجزیهوتحلیل ریسک | دوم | عملكرد اجتماعی | |
8 | رضایتمندی شغلی | عملكرد زیستمحیطی | ||
9 | اطلاعات فروش و مشتریان | سهام و عملکرد مالی | ||
10 | اطلاعات عمومی | نسبتهای مالی | ||
11 | استراتژی شركت | سیاستها و اقدامات | ||
12 | فرآیندهای داخلی | سوم | چشمانداز آتی | |
13 | نسبتهای مالی | تجزیهوتحلیل ریسک | ||
14 | سیاستها و اقدامات | نوآوری و رشد |
وزن دهي مؤلفهها بر اساس نظر خبرگان
جدول 4 بار عاملي چرخش يافته هر يك از مؤلفهها ذيل 3 بعد اصلي تبیینکننده مدل را نشان ميدهد.
جدول 4- بار عاملی چرخش یافته هر یک از مؤلفهها
مؤلفه / ابعاد | اطلاعات هیات مدیره | سرمایه انسانی | اطلاعات فروش و مشتریان | اطلاعات عمومی | استراتژی شركت | فرآیندهای داخلی | عملكرد اجتماعی | عملكرد زیستمحیطی | سهام و عملکرد مالی | نسبتهای مالی | سیاستها و اقدامات | چشمانداز آتی | تجزیهوتحلیل ریسک | نوآوری و رشد |
1 | 65/0 | 74/0 | 78/0 | 78/0 | 69/0 | 73/0 |
|
|
|
|
|
|
|
|
2 |
|
|
|
|
|
| 54/0 | 59/0 | 61/0 | 88/0 | 84/0 |
|
|
|
3 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| 61/0 | 65/0 | 74/0 |
منبع: یافته های پژوهشگر
پسازاینکه بار عاملي هر يك از مؤلفهها با استفاده از تحليل عاملي مشخص شد، بارهاي عاملي تکتک مؤلفهها در مقدار نسبت كل واريانس تبيين شده براي عاملي كه سؤال بر روي آن قرار دارد ضرب ميشود و سپس براي پيدا كردن وزن هر مؤلفه، نسبت هر يك از مقادير ثانويه به مجموع مقادير ثانويه محاسبه ميشود. از جدول شماره 6 به یاد داريم كه 64 درصد از واريانس توسط 3 بعد اصلي مدل تبيين ميشود.
جدول 5- نسبت واریانس تبیین شده هر عامل
بعد | مقادير ويژه | درصد واريانس تبيين شده توسط هر عامل | درصد تبيين تراكمي | نسبت واريانس تبيين شده براي هر عامل |
1 | 93/3 | 12/28 | 12/28 | 9/43% |
2 | 08/3 | 01/22 | 14/50 | 4/34% |
3 | 94/1 | 92/13 | 07/64 | 7/21% |
جمع | 07/64 |
| 100% |
منبع: یافته های پژوهشگر
نتايج محاسبه وزن هر مؤلفه در كل متغير افشا داوطلبانه در جدول 6 آمده است.
جدول 6- وزن مؤلفههای اصلی در کل متغیر افشا داوطلبانه
شماره عامل | 1 | 2 | 3 | مقادير ثانويه | وزن هر مؤلفه |
مؤلفه | نسبت واريانس هر عامل به واريانس كل | ||||
9/43% | 4/34% | 7/21% | |||
اطلاعات هیات مدیره | 65/0 |
|
| 9/28 | 8 |
عملكرد اجتماعی |
| 54/0 |
| 7/18 | 5 |
چشمانداز آتی |
|
| 61/0 | 4/13 | 4 |
عملكرد زیستمحیطی |
| 59/0 |
| 5/20 | 6 |
سرمایه انسانی | 74/0 |
|
| 5/32 | 9 |
سهام و عملکرد مالی |
| 61/0 |
| 2/21 | 6 |
تجزیهوتحلیل ریسک |
|
| 65/0 | 2/14 | 4 |
نوآوری و رشد |
|
| 74/0 | 1/16 | 5 |
اطلاعات فروش و مشتریان | 78/0 |
|
| 4/34 | 10 |
اطلاعات عمومی | 78/0 |
|
| 5/34 | 10 |
استراتژی شركت | 69/0 |
|
| 4/30 | 9 |
فرآیندهای داخلی | 73/0 |
|
| 2/32 | 9 |
نسبتهای مالی |
| 88/0 |
| 4/30 | 9 |
سیاستها و اقدامات |
| 84/0 |
| 29 | 8 |
جمع | 100 |
منبع: یافته های پژوهشگر
در روش معمول وزن تمامي مؤلفهها برابر باهم و برابر يك فرض ميشود. درحالیکه در تحليل عاملي وزنهاي بهدستآمده با روش فوق مبناي مقايسه ميباشد.
در این بخش ساختار مدل، روابط بین متغیرهای نهفته درونی و بیرونی موردتوجه قرار میگیرند. در اینجا هدف، تشخیص این موضوع است که آیا روابط تئوریکی بین متغیرها در مرحله تدوین چارچوب مفهومی مدنظر محقق بوده است. بهوسیله دادهها تائید گردیده یا خیر.
منبع: یافته های پژوهشگر
نتایج نشان میدهد که بین نمره افشا داوطلبانه شرکتها و عدم تقارن اطلاعاتی رابطه معناداری به میزان 383.- وجود دارد، به عبارتی میتوان گفت بین افشا داوطلبانه باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میگردد. ویژگیهای شرکتی نیز بر افشا داوطلبانه و عدم تقارن اطلاعاتی تأثیرگذار است. در ادامه مؤلفههای افشا داوطلبانه را بر اساس روابط بین افشا داوطلبانه و عدم تقارن اطلاعاتی وزن دهی میکنیم.
جدول 7 بار عاملي تأییدی هر يك از مؤلفهها ذيل 3 بعد اصلي تبیینکننده مدل را نشان ميدهد. درواقع این جدول نتیجه نمودار 4-7 میباشد.
جدول 7- بار عاملي تأییدی هر يك از مؤلفهها
مؤلفه / ابعاد | اطلاعات هیات مدیره | سرمایه انسانی | اطلاعات فروش و مشتریان | اطلاعات عمومی | استراتژی شركت | فرآیندهای داخلی | عملكرد اجتماعی | عملكرد زیستمحیطی | سهام و عملکرد مالی | نسبتهای مالی | سیاستها و اقدامات | چشمانداز آتی | تجزیهوتحلیل ریسک | نوآوری و رشد |
1 | 539/0 | 364/0 | 815/0 | 828/0 | 812/0 | 704/0 |
|
|
|
|
|
|
|
|
2 |
|
|
|
|
|
| 714/0 | 467/0 | 706/0 | 787/0 | 885/0 |
|
|
|
3 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| 770/0 | 899/0 | 843/0 |
منبع: یافته های پژوهشگر
پسازاینکه بار عاملي هر يك از مؤلفهها با استفاده از تحليل عاملي تأییدی مشخص شد، بارهاي عاملي تکتک مؤلفهها در مقدار نسبت بار عاملی تعدیلی بر اساس رابطه با عدم تقارن اطلاعاتی، تبيين شده براي بعدی كه مؤلفه بر روي آن قرار دارد ضرب ميشود و سپس براي پيدا كردن وزن هر مؤلفه، نسبت هر يك از مقادير ثانويه به مجموع مقادير ثانويه محاسبه ميشود. از نمودار شماره 1 نسبت بار عاملی تعدیلی بر اساس رابطه با عدم تقارن اطلاعاتی تبيين ميشود.
جدول 8- نسبت بار عاملی تعدیلی بر اساس رابطه با عدم تقارن اطلاعاتی
بعد
| بار عاملی هر بعد | درصد کاهش عدم تقارن اطلاعاتی | بار عاملی تعدیلی |
1 | 3/43 | 3/38 | 58/16% |
2 | 3/46 | 3/38 | 73/17% |
3 | 8/91 | 3/38 | 15/35% |
منبع: یافته های پژوهشگر
نتايج محاسبه وزن هر مؤلفه در كل متغير افشا داوطلبانه در جدول 9 آمده است.
جدول 9- وزن مؤلفههای اصلی در کل متغیر افشا داوطلبانه
شماره عامل | 1 | 2 | 3 | مقادير ثانويه | وزن هر مؤلفه |
مؤلفه | نسبت بار عاملی تعدیلی بر اساس رابطه با عدم تقارن اطلاعاتی | ||||
58/16% | 73/17% | 15/35% | |||
اطلاعات هیات مدیره | 539/0 |
|
| 9/8 | 4 |
عملكرد اجتماعی |
| 714/0 |
| 6/12 | 6 |
چشمانداز آتی |
|
| 770/0 | 27 | 12 |
عملكرد زیستمحیطی |
| 467/0 |
| 2/8 | 4 |
سرمایه انسانی | 364/0 |
|
| 6 | 3 |
سهام و عملکرد مالی |
| 706/0 |
| 5/12 | 6 |
تجزیهوتحلیل ریسک |
|
| 899/0 | 5/31 | 14 |
نوآوری و رشد |
|
| 843/0 | 6/29 | 14 |
اطلاعات فروش و مشتریان | 815/0 |
|
| 5/13 | 6 |
اطلاعات عمومی | 828/0 |
|
| 7/13 | 6 |
استراتژی شركت | 812/0 |
|
| 4/13 | 6 |
فرآیندهای داخلی | 704/0 |
|
| 6/11 | 5 |
نسبتهای مالی |
| 787/0 |
| 9/13 | 7 |
سیاستها و اقدامات |
| 885/0 |
| 6/15 | 7 |
جمع | 100 |
منبع: یافته های پژوهشگر
5- بحث و نتیجهگیری
بدون شک، بخش بزرگی از پیشرفتهای ادبیات در هر حوزه از بهبود تکنیکهای اندازهگیری نشأت میگیرد؛ در حوزه سنجش شفافیت و اثرات اقتصادی مرتبط با آن نیز مانند سایر حوزهها، نیاز مبرمی به معیارهای مناسبتر وجود دارد. در این پژوهش کوشش گردید تا معیاری چندبعدی بر مبنای مطالعه جامع ادبیات و مبتنی بر جنبههای مختلف جهت اندازهگیری افشا داوطلبانه استخراج گردد و به این منظور معیارهای نامتجانس شفافیت گزارشگری مالی را که توسط پژوهشگران مختلف بهصورت مجزا مورداستفاده قرارگرفته است؛ به همراه هم بهعنوان یک شاخص واحد افشا بکار گرفته شد.
هدف از این مدل چندبعدی، گسترش درک ما از سیستم اطلاعات مالی است و تمرکز آن بر قابلیت دسترسی اطلاعات خاص هر شرکت توسط ذینفعان برونسازمانی است؛ باید توجه داشت که در این پژوهش برای توسعه مدل از یک تئوری مشخص استفادهنشده است؛ بلکه تئوریهای رقیبی که به شفافیت در سطح شرکت میپردازند؛ به همراه هم مدنظر قرارگرفتهاند. مسلم است که استفاده از یک تئوری مشخص در بسط مدل، انتخاب عوامل تأثیرگذار بر شفافیت گزارشگری مالی را تسهیل میکند. بههرحال انتخاب تعریف یادشده از شفافیت و عملیاتی کردن این تعریف مبتنی بر یک تئوری مشخص نیست و این موضوع یکی از محدودیتهای عمده این پژوهش است؛ گرچه در مراحل مختلف پژوهش توضیحاتی در خصوص انتخاب عوامل عنوانشده است اما نبود یک تئوری مشخص، تعیین دامنه این پژوهش و ارزیابی انتخابهای صورت گرفته در آن را دشوار میسازد. همچنین نبود یک تئوری مشخص احتمالاً موجب شده است تا در تصمیمات اتخاذشده در طی پژوهش ثبات رویه وجود نداشته باشد. محدودیتی که بوشمن و همکاران (2004) و دبوکسی و گیلت (2011) نیز اذعان کردهاند که در حسابداری و اقتصاد، تئوری جامعی در خصوص عوامل تعیینکننده شفافیت وجود ندارد؛ و این حوزه بسیار محدود بوده و مبانی تئوریک و تجربی اندکی در ادبیات آن وجود دارد؛ باید توجه داشت که مطالعه عوامل مؤثر بر شفافیت گزارشگری مالی تلاش پیچیدهای است که مستلزم مطالعه دامنه وسیعی از عوامل اقتصادی، جامعهشناسی، علوم سیاسی و حتی علوم انسانشناسی است.
در این مطالعه ابتدا مؤلفههاي مؤثر در افشای داوطلبانه اطلاعات از ديدگاه خبرگان مالی و ادبیات موجود بررسی و 14 بعد اصلي مشخص گردید. هر يك از ابعاد 14 گانه شامل تعدادي سؤال مشخص از مجموع 97 سؤال پرسشنامه را به خود اختصاص دادند. سپس با استفاده 108 پرسشنامه تکمیلشده و با استفاده از تحلیل اکتشافی این 14 بعد در قالب سه بعد به شرح جدول زیر طبقهبندی شدند:
جدول 10- ابعاد افشا داوطلبانه حاصل از تحلیل اکتشافی
بعد | اطلاعات عمومی و راهبری | عملکرد | نوآوری و رشد آتی | |||||||||||
مؤلفهها | اطلاعات هیات مدیره | سرمایه انسانی | اطلاعات فروش و مشتریان | اطلاعات عمومی | استراتژی شركت | فرآیندهای داخلی | عملكرد اجتماعی | عملكرد زیستمحیطی | سهام و عملکرد مالی | نسبتهای مالی | سیاستها و اقدامات | چشمانداز آتی | تجزیهوتحلیل ریسک | نوآوری و رشد |
منبع: یافته های پژوهشگر
سپس اقدام به تعیین وزن مؤلفههای افشای داوطلبانه با استفاده ازنظر خبرگان مالی و با توجه به ویژگیهای شرکتی و اثر آن بر عدم تقارن اطلاعاتی با استفاده از شاخص افشا بهدستآمده از مرحله قبل (با استفاده از دادههای 134 شرکت) پرداخته شد. همانطور که در نتایج مشخص است بین وزنی که هر مؤلفه با دو رویکرد به دست آورده تفاوت وجود دارد و در برخی موارد مثل تجزیهوتحلیل ریسک، نوآوری و رشد، چشمانداز آتی این تفاوت بسیار زیاد است که این تفاوت میتواند ناشی از این باشد که عوامل دیگری غیر افشا داوطلبانه نیز بر عدم تقارن اطلاعاتی تأثیرگذار است و یا ناشی از این باشد که سرمایهگذاران اهمیت متفاوتی نسبت خبرگان برای مؤلفههای افشا قائل هستند. البته با توجه به اینکه در هنگام وزن دهی با توجه به ویژگیهای شرکتی و اثر آن بر عدم تقارن اطلاعاتی از شاخص افشا موزون شده با استفاده ازنظر خبرگان مالی استفادهشده، میتوان گفت وزنهای اعمالشده با توجه به ویژگیهای شرکتی و اثر آن بر عدم تقارن اطلاعاتی، نظر خبرگان را نیز در نظر گرفته است و میتوان آن را بهعنوان وزن نهایی چکلیست در نظر گرفت.
درنهایت با توجه به مقیاسهای پرکاربرد اندازهگیری افشا داوطلبانه در تحقیقات قبلی به مقایسه تحقیق حاضر با سایر مقیاسها در قالب ماتریس زیر پرداخته میشود:
جدول 11- ماتریس مفهومی مقایسه ابعاد افشای اختیاری در مطالعات پیشین و تحقیق حاضر
بینه(2012) | وارگس (2011) | ساکتوما (2011) | حسن (2008) | بوتوسان (1997) | چو وونگ بورن (1987) | میک وهمکاران (1995) | بازبی (1974) | سرف (1961) | یانگ اینج و گوتری (2004) | بوسو (2004) | GRI
| FASB
| AICPA
| تحقیق حاضر | ابعاد افشای اختیاری |
√ | √ | √ | √ | √ | √ | √ | √ | √ |
| √ |
| √ | √ | √ | اطلاعات کلي و استراتژيک شرکت |
-- | -- | -- | -- | √ | -- | -- | -- | -- | -- | -- | -- | √ | √ | √ | تحلیل مديريت |
√ | √ |
| √ | √ | √ | √ | √ |
|
|
|
| √ | √ | √ | چشم انداز آتي |
√ | √ | √ | √ | -- | √ | √ | -- | √ | -- | √ | -- | √ | √ | √ | اطلاعات مالي درباره سهام شرکت |
-- | -- | -- | -- | -- | √ | -- | -- | -- | √ | √ | -- | -- | -- | √ | رشد و نوآوری |
√ | -- | -- | √ | -- | -- | -- | -- | -- | √ | √ | -- | -- | -- | √ | فرايندهای داخلي |
√ | √ |
| √ |
| √ | -- | √ | -- | √ | √ | -- | -- | -- | √ | سرمايه انساني |
√ | √ | √ | √ | √ | √ | √ | √ | √ | √ | √ |
|
|
| √ | راهبری شرکتي |
√ | √ | -- | √ | -- | √ | √ | √ |
| √ | √ | -- | -- | -- | √ | عملكرد اجتماعي و زيست محیطي |
ع | ع | ع | ع | و | و،ع | ع | ع | ع | ع | ع | ع | ع | ع | و | رويكرد اندازه گیری (وزن و عدم وزن) |
-- | -- | -- | -- | -- | -- | -- | -- | -- | -- | -- | -- | -- | -- | √ | در نظر گرفتن دیدگاه سرمایه گذاران |
فهرست منابع
پارسیان, حسین, کاظمی, حسین, رضا زاده, جواد. (1397). شناسایی مولفههای افشای داوطلبانه بین نظام راهبری شرکتی و عدم تقارن اطلاعاتی در شرکتهای فعال در بورس اوراق بهادار تهران. اقتصاد مالی، دوره 12، شماره 43، 132-107.
حسینی الاصل, محسن, جهانشاد, آزیتا. (1398). ضرورت گسترش سطح افشاء و توسعه گزارشهای مالی در بستر حسابداری اسلامی. پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، دوره11، شماره 44، 217-255.
رحمانی و بشیری منش، 1393، مروری بر ادبیات افشا اطلاعات در ایران، پژوهش حسابداری، شماره 15، صص 35 تا 67.
کردستانی, غلامرضا, بهرامفر, نقی, امیری, علی. (1398). تأثیر کیفیت افشا بر عدم تقارن اطلاعاتی. پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، دوره11، شماره 42، 159-178.
فلاحتکار, حسین, قجربیگی, مهسا, بیطاری, جلیل. (1400). تأثیر حاکمیت شرکتی بر رابطه بین مدیریت سود و سطح افشای اطلاعات شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه علمی تخصصی رویکردهای پژوهشی نوین در مدیریت و حسابداری، دوره 5، شماره 73، 31-12.
کنعانی, اکبر, حجازی, رضوان, قنبری, مهرداد, جمشیدی نوید, بابک. (1400). ارتباط بین سطح رقابت در بازار محصول و عدم تقارن اطلاعاتی؛ رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری، پژوهشهای حسابداری مالی و حسابرسی، دوره 13، شماره 50، 119-168.
پورزمانی, زهرا, طالب نیا, قدرت اله, یعقوب نژاد, احمد, بیات, علی. (1392). ارتباط بین افشاء داوطلبانه، سبک های شناختی تصمیم گیری و عدم تقارن اطلاعاتی: رویکرد مدل پردازش عدسی برنزویک. حسابداری مدیریت، دوره 6، شماره 4، 14-1.
Aljifri, K. (2008). Annual report disclosure in a developing country: The case of the UAE. Advances in Accounting, 24(1), 93-100.
Bushman, R and Piotroski, J and Smith, A (2004). What determines corporate transparency? Journal of accounting Research. Vol. 42 No. 2 May 2004: 207-252.
Chow, C. W., & Wong-Boren, A. (1987). Voluntary financial disclosure by Mexican corporations. Accounting review, 533-541.
Cooke, T. E. (1989). Voluntary corporate disclosure by Swedish companies. Journal of International Financial Management & Accounting, 1(2), 171-195.
Copeland, R. M. & Fredricks, W. 1968. Extent of Disclosure. Journal of Accounting Research, 6, 106-113.
Courtis, J. K. (1987). Fry, smog, lix and rix: Insinuations about corporate business communications. The Journal of Business Communication (1973), 24(2), 19-27.
Ferguson, M. J., Lam, K. C., & Lee, G. M. (2002). Voluntary disclosure by state‐owned enterprises listed on the stock exchange of Hong Kong. Journal of International Financial Management & Accounting, 13(2), 125-152.
Fu, R., Kraft, A., and H. Zhang (2012). “Financial reporting frequency, information asymmetry, and the cost of equity.” Journal of Accounting and Economics, Vol. 54, pp. 132–149.
Gillett,p. DeBoskey,d. (2011) ,The impact of multi-dimensional corporate transparency on us Þrms’ credit ratings and cost of capital. Rev Quant Finan Acc DOI 10. 1007/s11156-011-0266-8,springer. com.
Nasih, M., Harymawan, I., Paramitasari, Y. I., & Handayani, A. (2019). Carbon emissions, firm size, and corporate governance structure: evidence from the mining and agricultural industries in Indonesia. Sustainability, 11(9), 2483.
Haniffa, R. M., & Cooke, T. E. (2002). Culture, corporate governance and disclosure in Malaysian corporations. Abacus, 38(3), 317-349.
Hassan, O. A., Giorgioni, G., & Romilly, P. (2006). The extent of financial disclosure and its determinants in an emerging capital market: the case of Egypt. International Journal of Accounting, Auditing and Performance Evaluation, 3(1), 41-67.
Healy, P. M., & Palepu, K. G. (2007). Information asymmetry, corporate disclosure, and the capital markets: A review of the empirical disclosure literature. Journal of accounting and economics, 31(1-3), 405-440.
Hossain, M., & Reaz, M. (2007). The determinants and characteristics of voluntary disclosure by Indian banking companies. Corporate Social Responsibility and Environmental Management, 14(5), 274-288.
Jeanjean, T. Lou, Weston. J. (2020). The impact of information disclosure on the relationship between information asymmetry and earnings management. J. Account. Public Policy 31 (2019) 117–144.
Kim, Jinbae. (2005). Accounting Transparency of Korean Firms: Measurement and Determinant Analysis. The Journal of American Academy of Business, Cambridge * Number 2 * March 2005
Leuz, C., Nanda, D., & Wysocki, P. D. (2003). Earnings management and investor protection: an international comparison. Journal of financial economics, 69(3), 505-527.
Shou, B., Fang, Y., & Li, Z. (2022). Information acquisition and voluntary disclosure with supply chain and capital market interaction. European Journal of Operational Research, 297(3), 878-889.
Owusu-Ansah, S. (1998). The impact of corporate attributes on the extent of mandatory disclosure and reporting by listed companies in Zimbabwe. The International Journal of Accounting, 33(5), 605-631
Wallace, R. O., & Naser, K. (1995). Firm-specific determinants of the comprehensiveness of mandatory disclosure in the corporate annual reports of firms listed on the stock exchange of Hong Kong. Journal of Accounting and Public policy, 14(4), 311-368.
Wang, K., Sewon, O., & Claiborne, M. C. (2008). Determinants and consequences of voluntary disclosure in an emerging market: Evidence from China. Journal of International Accounting, Auditing and Taxation, 17(1), 14-30.
Watts, R. L., & Zimmerman, J. L. (1986). Positive accounting theory.
Determining and prioritizing the components of voluntary disclosure to reduce information asymmetry
Abstract
Since voluntary disclosure is one of the influential factors in the decisions of analysts and investors, it can be studied in terms of internal and external decisions as an important factor in reducing information asymmetry. The purpose of this article is to determine and prioritize the components of voluntary disclosure to reduce information asymmetry. The present study presents and analyzes the components and indicators of voluntary disclosure in a comprehensive framework by examining the views of experts. Also, after determining the components and weighting them with the approach of reducing information asymmetry, the gap between the current and expected situation was examined by 108 experts. The statistical population of the study includes university professors, experts and managers working in the profession of accounting, auditing and financial management of Iran and Tehran Stock Exchange companies in 2021. Research data were analyzed using heuristic factor analysis test, structural equation model and t-test using SPSS software. The results of heuristic factor analysis showed that three dimensions can be extracted for voluntary disclosure of companies (general information and leadership, performance and innovation and future growth) and also the results of t-test showed that between the current situation (current performance) and expected by experts There is a significant difference. The results of this study may reflect the expectations of experts and users of financial statements regarding voluntary disclosure.
Key Words: Voluntary Disclosure, Tehran Stock Exchange, Exploratory Factor Analysis, Information Asymmetry, Structural Equation Model
[1] Jeanjean
[2] Nasih
[3] Hossain, Reaz
[4] Ferguson
[5] Cooke
[6] Copeland, Fredricks
[7] Hassan
[8] Wang
[9] Watts & Zimmerman
[10] Chow, Wong-Boren
[11] Healy, Palepu
[12] Shou
[13] Kim
[14] Gillett,p. DeBoskey
[15] Leuz
[16] Bushman
[17] Wallace, Naser
[18] . Factor Analysis