راهبرد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه بر اساس نظریه امنیتی مکتب کپنهاگ (2014-2019)
محورهای موضوعی : روابط بین المللصادق شاهوارپور نجف ابادی 1 , حامد محقق نیا 2 , فریدون اکبرزاده 3
1 - دانشجوی دکتری گروه روابط بیناملل واحد اهواز دانشگاه آزاد اسلامی اهواز ایران
2 - استادیار گروه علوم سیاسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز، اهواز، ایران
3 - گروه علوم سیاسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
کلید واژه: جمهوری اسلامی, امنیت, مکتب کپنهاگ, محور مقاومت, ایران.,
چکیده مقاله :
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و روی کار آمدی جمهوری اسلامی قدرت های جهانی با روش های مختلف از جنگ نظامی گرفته تا انواع تحریم های اقتصادی تلاش نمودند انقلاب اسلامی را خنثی و متوقف سازند. در این شرایط جمهوری اسلامی ایران به جهت حفظ امنیت و حیات خود و گسترش گفتمان انقلاب سیاست تشکیل گروه های مقاومت را در منطقه غرب آسیا در پیش گرفت. در این پژوهش تلاش شده سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران و نقش گروه های مقاومت در آن ها و نیز ارتباط این سیاست های با مکتب امنیتی کپنهاگ بررسی گردد. سوال اصلی پژوهش که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه می توان راهبرد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه را با اثرپذیری از مکتب کپنهاگ مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ همچنین فرضیه به این صورت مطرح می گردد که به نظر می رسد راهبرد جمهوری اسلامی ایران در حوزه نظامی، اقتصادی، سیاسی و زیست محیطی در منطقه خاورمیانه تحت تاثیر تئوری مکتب کپنهاگ و نظریات باری بوزان شکل گرفته است.
Simultaneously with the victory of the Islamic Revolution of Iran in 1357 and the establishment of the Islamic Republic, world powers tried to neutralize and stop the Islamic Revolution with various methods from military war to economic sanctions.In this situation, the Islamic Republic of Iran, in order to maintain its security and life and to spread the discourse of the revolution, started the policy of forming resistance groups in the West Asian region.In this research, an attempt has been made to examine the regional policies of the Islamic Republic of Iran and the role of resistance groups in them, as well as the relationship between these policies and the Copenhagen security school.The main research question raised here is how to analyze the resistance strategy of the Islamic Republic of Iran in the Middle East region with the influence of the Copenhagen school.? Also, the hypothesis is proposed that it seems that the strategy of the Islamic Republic of Iran in the military, economic, political and environmental fields in the Middle East region was formed under the influence of the theory of the Copenhagen school and the ideas of Bari Bozan.