بومیسازی فرآیند برنامهریزی شهری با رویکرد شهرسازی دانشبنیان مطالعه موردی: شهر ارومیه
میثم ساکت حسنلوئی
1
(
دانشگاه ارومیه
)
هیوا اسدی
2
(
دانشگاه ارومیه
)
شاهین آقابگلو
3
(
عضو هیئت مدیره
)
عاطفه قنبری
4
(
دانشگاه ارومیه
)
کلید واژه: شهر ارومیه, بومیسازی, برنامهریزی شهری, شهرسازی دانشبنیان,
چکیده مقاله :
طی چند دهه اخیر مفهوم شهر دانشبنیان به عنوان یکی از مهمترین مفاهیم در حوزه شهرسازی مطرح شده است. تحقیق حاضر با هدف کاربردی و توسعهای و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی سعی دارد از طریق ارزیابی قابلیت بومیسازی شاخصهای برنامهریزی شهری در شهر ارومیه و تعیین سطح مطلوبیت شاخصهای شهر دانشبنیان، به ارائه سیاستها و راهبردهای منسجم جهت تحققپذیری ابعاد توسعه پایدار و نیل به شهری دانشبنیان اقدام نماید. جهت تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق، از طریق آزمون t تک نمونهای در نرمافزار SPSS برای سنجش قابلیت بومیسازی ابعاد برنامهریزی شهری در شهر ارومیه استفاده شده است و به منظور بررسی میزان همبستگی و بار عاملی هر یک از شاخصهای برنامهریزی شهری از تحلیل عاملی تاییدی توسط نرمافزار PLS Smart بهره گرفته شده است. همچنین با استفاده از تکنیک Swara به ارزیابی و تحلیل سطح مطلوبیت و ارجحیت شاخصهای شهر دانشبنیان پرداخته شده است. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر این است که هر یک از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، زیستمحیطی و مدیریتی برنامهریزی شهری قابلیت بومیسازی را در شهر ارومیه دارد. همچنین وضعیت شهر ارومیه در برخی از جنبهها از نظر میزان تحققپذیری سیاستهای شهر دانشبنیان در شرایط ناسازگاری قرار دارد که جهت بهبود وضع موجود و تحققپذیری اهداف مورد نظر به ارائه پیشنهاداتی در ابعاد مختلف پرداخته شده است.
چکیده انگلیسی :
During the last few decades, the concept of knowledge-based city has been proposed as one of the most important concepts in the field of urban planning. The present research, with a practical and developmental purpose and using descriptive-analytical method, tries to present a policy through evaluating the localization capability of urban planning indicators in Urmia city and determining the level of desirability of knowledge-based city indicators. coherent strategies to realize the dimensions of sustainable development and achieve a knowledge-based city. In order to analyze the research data, one-sample t-test was used in SPSS software to measure the localization capability of urban planning dimensions in Urmia city, and in order to check the correlation and factor load of each of the program indicators. Urban planning has benefited from confirmatory factor analysis by PLS Smart software. Also, by using the Swara technique, it has been evaluated and analyzed the level of desirability and preference of the indicators of the knowledge-based city. The results of the research indicate that each of the economic, social, physical, environmental and management aspects of urban planning can be localized in Urmia city. Also, in some aspects, the situation of Urmia is inconsistent in terms of the degree of realization of knowledge-based city policies, and in order to improve the current situation and the realization of the desired goals, proposals have been made in different dimensions.
بومیسازی فرآیند برنامهریزی شهری با رویکرد شهرسازی دانشبنیان
مطالعه موردی: شهر ارومیه
چکیده
طی چند دهه اخیر مفهوم شهر دانشبنیان به عنوان یکی از مهمترین مفاهیم در حوزه شهرسازی مطرح شده است. تحقیق حاضر با هدف کاربردی و توسعهای و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی سعی دارد از طریق ارزیابی قابلیت بومیسازی شاخصهای برنامهریزی شهری در شهر ارومیه و تعیین سطح مطلوبیت شاخصهای شهر دانشبنیان، به ارائه سیاستها و راهبردهای منسجم جهت تحققپذیری ابعاد توسعه پایدار و نیل به شهری دانشبنیان اقدام نماید. جهت تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق، از طریق آزمون t تک نمونهای در نرمافزار SPSS برای سنجش قابلیت بومیسازی ابعاد برنامهریزی شهری در شهر ارومیه استفاده شده است و به منظور بررسی میزان همبستگی و بار عاملی هر یک از شاخصهای برنامهریزی شهری از تحلیل عاملی تاییدی توسط نرمافزار PLS Smart بهره گرفته شده است. همچنین با استفاده از تکنیک Swara به ارزیابی و تحلیل سطح مطلوبیت و ارجحیت شاخصهای شهر دانشبنیان پرداخته شده است. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر این است که هر یک از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، زیستمحیطی و مدیریتی برنامهریزی شهری قابلیت بومیسازی را در شهر ارومیه دارد. همچنین وضعیت شهر ارومیه در برخی از جنبهها از نظر میزان تحققپذیری سیاستهای شهر دانشبنیان در شرایط ناسازگاری قرار دارد که جهت بهبود وضع موجود و تحققپذیری اهداف مورد نظر به ارائه پیشنهاداتی در ابعاد مختلف پرداخته شده است.
واژههای کلیدی: بومیسازی، برنامهریزی شهری، شهرسازی دانشبنیان، شهر ارومیه.
مقدمه
امروزه شاهد افزایش روزافزون شهرنشینی و توسعه جوامع در فرایند جهانی شدن هستیم که باعث ایجاد بازارهای جدید و در نتيجه تشدید رقابت بر سر دسترسی به منابع محدود موجود گرديده است. از سوي دیگر بسیاری از کلان شهرها در اثر فرآیند جهاني شدن، به کانون فعالیتهای اقتصادی و سیاسی در جهان تبدیل شدهاند. این امر در حقیقت پاسخی در جهت ادامه بقای شهرها در رقابت شدید جهانی شدن است. همراه شدن با تغییرات کلان که در سطح جهانی رخ میدهد شهرها را ملزم داشته است تا برای حفظ مزیت رقابتی در بازارهای جهانی به دنبال راههاي نوآورانه و جديدي باشند. يکي از اين راههاي جديد و نوآورانه، دانشي موسوم به مدیریت دانش در شهرها است. از زمان حیات انسان بر روی کره زمین، دانش، منبع حیاتی پیشرفت بشری محسوب میشود اما آنچه که امروزه در بستری نوین سریعاً در حال تکامل است، مدیریت آشکار و هدفمند دانش به عنوان یک منبع استراتژیک است. امروزه ملتها و سازمانهای بینالمللی به خوبی دریافتهاند که چالشهای امروزی جوامع پیشرفته، راهبردهای توسعهای مبتنی بر دانش را طلب میکنند. این واقعیت که سازمانهای بینالمللی بزرگی مانند کمیسیون اروپا، بانک جهانی، سازمان ملل متحد و سازمان همکاري و توسعه اقتصادي (OECD)1 چارچوبهای مدیریت دانش را در جهتگیریهای استراتژیک خود در راستای توسعه جهانی پذیرفتهاند به وضوح حاکی از آن است که پیوند جدیدی میان مدیریت دانش و توسعه مبتنی بر دانایی در حال وقوع است. در جهان امروز دانش، تبدیل به یک منبع محلی و منطقهای بسیار گرانبها شده است که به شدت از پیامدهای اجتماعی و اقتصادی تأثیر پذیرفته است. از آنجا که مناطق در توسعه دانش نقش دارند، در نتيجه شهرهاي دانشبنيان2 میتوانند نوآوری منطقهای را تقویت کرده، راهبردهای منطقهای را صورتبندی و سیاستهای متناسبی را اجرایی نمایند. بنابراين ارتباط میان نوآوری، رقابتپذیری و توسعه سرزمینی منجر به تلاشهای بی سابقهای از سوی سیاستگذاران در سطوح مختلف ملی، استانی، منطقهای و محلی برای افزایش توان تلاش و نوآوری شده است (16 :Dadashpour and Yosefi, 2016). دانش به عنوان یکی از نیروهای بسیار موثر در تحولات اقتصادی و اجتماعی به شمار میآید و به عنوان یک کالای عمومی محسوب میگردد؛ زیرا میتوان دانش را بدون کاهش و استهلاک با دیگران به مشارکت گذاشت. همچنین دانش به عنوان پیششرط اصلی ارزیابی روند توسعه پایدار در جوامع گوناگون و در مقاطع زمانی مختلف یاد میشود (Nazeman and Eslamifar, 2010; 3). دستیابی به توسعه شهری دانشبنیان در گروه دستیابی به توسعه اقتصادی به منظور دستیابی به رفاه اقتصادی، توسعه اجتماعی و فرهنگی به منظور دستیابی به عدالت اجتماعی، توسعه محیط شهری به منظور دستیابی به کیفیت بالای زندگی اجتماعی و فضایی شهری و توسعه نهاد حاکمیتی مدیریت شهری به منظور دستیابی به حاکمیت خوب شهری است. در نتیجه، توسعه شهری دانشبنیان محقق نخواهد گردید مگر با توسعه و ایجاد انسجام و یکپارچگی میان چهار جزء تعریف شده و توسعه همگام و متوازن آنها. زیرا توسعه هر جزء قطعا نیازمند توسعه سایر بخشها و از سوی دیگر موجب ارتقای توسعه در سایر بخشها خواهد بود (Mirakbari et al, 2016). پس شهر مبتنی بر دانش، شهری است که سعی دارد اهمیت تمامی حوزههای خود را ارتقا بخشد و نقش اساسی در بهبود سطح کیفی استانداردهای زندگی شهری، مسائل فرهنگی و رشد اقتصادی ایفا نماید. شهرها در صورتی که بر اساس اصول و موازین دانش (شهر دانشبنیان) پایهگذاری شوند، بهتر خواهند توانست تا در مسیر توسعه پایدار شهری گام بردارند و توسعه یکپارچه در ابعاد مدنی، اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، فرهنگی و زیستمحیطی را به ارمغان بیاورند. معماری و شهرسازی سنتی ایران با بهرهگیری از شرایط و تواناییهای محیط طبیعی و فرهنگ بومی هر ناحیه جغرافیایی به منظور تامین آسایش جسمی و روحی انسان شکل گرفته است (2 :Talkhabi et al, 2016). اگر به این واقعیت توجه شود که بسیاری از پیامدهای ناگوار توسعه و برنامهريزي در کشورهاي در حال توسعه نتیجه تقلید ناآگاهانه از الگوهای توسعه بیرونی، روش توسعه بالا به پایین و جریان یک سویه قدرت بوده است، بومیسازی میتواند به کاهش پیامدهای آسیب شناختی جریان توسعه و برنامه ريزي از طریق سازگاری با مفاهیم مطرح شده در پارادیمهای جدید توسعه و تقویت سرمایه اجتماعی، دموکراسی مشارکتی و توانمندسازی قشر ضعیف جامعه منجر شود. به عبارت دیگر اگر بومیسازی را انطباق الگوها و روشهای بیرونی توسعه و برنامهريزي با شرایط درونی جامعه محلی بدانیم، بوميسازي میتواند به توانمندسازی کشورهاي در حال توسعه کمک نماید. بومیسازی پیوندی نهادینه بین دانش رسمی و دانش بومی در عرصه عمل و نهادینه کردن آن در جریان توسعه خواهد بود (54-55 :Jomehpour, 2014). امروزه روشن گردیده است که دیگر مدل ها و روشهای سنتی توسعه عملی مناطق شهری مطرح نبوده و بیشتر تکنیکهای بهروز متناسب با شرایط بومی منطقه، با کارایی بالا و بازخورد مطلوب مورد تاکید فراوان قرار گرفته است. شهرسازی دانشبنیان رویکردی نو در شهرسازی ایران است که ميتواند راهگشای حل مشکلات موجود در کشور ایران باشد و با نگاه جدی به توان و نیروی متخصص داخلی و در نظر گرفتن ظرفیت های موجود برای مشکلات حال حاضر میتواند راهحلی داخلی، عملی و مناسب با مکان و زمان ارائه نماید. راهبردهای موجود در شهرسازی دانشبنیان به تناسب تفاوتها و تمایزات موجود در مناطق شهری تاکید مینماید که این موضوع زمینه توفیق طرحها و برنامههای شهری را فراهم مینماید. همچنین توسعه متوازن و عادلانه امکانات و تسهیلات شهری، یکی از سیاستهای مهم شهرسازی امروزی میباشد که شاخصهای توسعه شهری مبتنی بر دانش به تقویت این اصول و موازین میپردازد. در این راستا دغدغه اصلی پژوهش حاضر بومیسازی فرآیند برنامهریزی شهری با رویکرد دانشبنیان است که برای رسیدن به این منظور به دنبال پاسخگوئی به پرسشهاي زیر میباشد: چگونه میتوان شاخصهای برنامهریزی شهری را بومیسازی کرد؟ و سطح مطلوبیت شاخصهای شهر دانشبنیان در شهر ارومیه در چه وضعیتی قرار دارد تا بر اساس آن منطقه مطالعاتی را به اهداف و سیاستهای شهری دانشبنیان نزدیک نمود؟ در نتيجه، هدف اصلی این پژوهش ساماندهی و ایجاد نظم در شهر ارومیه از طریق بومیسازی فرآیند برنامهریزی شهری با رویکرد دانشبنیان است. محدوده مطالعاتی تحقیق حاضر (شهر ارومیه)، به دلیل قرارگیری در موقعیت جغرافیایی منحصر بفرد (شاهراه ارتباطی)، برخورداری از میراث تاریخی، طبیعی و باستانی مهم، وجود مراکز آموزشی و تحقیقاتی گسترده، وجود زیرساختهای صنعتی کلان و خرد در مقیاس منطقهای و ملی و...، پتانسیل و توان تبدیل به شهری دانشبنیان را در خود شکوفا نموده است. این تحقیق در تلاش است تا پس از بررسی امکان تحققپذیری ابعاد مختلف برنامهریزی شهری از نظر بومیسازی، به تعیین سطح سازگاری و مطلوبیت شاخصهای شهر دانشبنیان بپردازد تا پس از شناسایی نقاط قوت و ضعف، به ارائه راهبردهایی هدفمند و موثر جهت تقویت نیازهای فضائی-عملکردی شهر دانشبنیان اقدام نماید. تمایز اصلی تحقیق حاضر در مقایسه با مطالعات قبلی بهکارگیری همزمان شاخصهای رویکرد شهرسازی دانشبنیان و برنامهریزی شهری در محدوده مطالعاتی شهر ارومیه میباشد. در بیانی کلی، مواردی که به اهمیت این پژوهش اشاره میکند و نوآوري آن را در مقابل ساير پژوهشها نمایان میسازد عبارتند از: 1- در حوزه مبانی تئوریک و نظری، تلاش در جهت ارتقاء ادبیات نظری مرتبط با رویکرد شهرسازی دانشبنیان و بهرهمندی از آن در فرآیند برنامهریزی شهری بومی 2- در حوزه موضعی، انتخاب شهر ارومیه برای اولین بار در مطالعات مرتبط جهت تحلیل و بررسی تخصصی 3- و سعی در بکارگیری معیارها و الزامات کارکردی و فضایی مهم از اصول شهرسازی دانشبنیان در فرآیند برنامهریزی شهری و توسعه شهر ارومیه جهت دستیابی به یک شهری پایدار و دانش محور.
پيشينه تحقيق
از آنجا که در سطح جهان برای تحقیقاتی با عنوان بومیسازی فرآیند برنامهریزی شهری با رویکرد دانشبنیان به صورت اختصاصی پیشینه خاصی وجود ندارد و به آن پرداخته نشده است، نمیتوان به صورت مشخص سابقه و پیشینهای از آن عنوان کرد. اما در مطالعات انجام شده و جستوجوهای هدفمند به صورت غیرمستقیم و با عناوین مختلف میتوان مواردی را یافت که در اینجا به چند نمونه داخلی و خارجی اشاره شده است.
تان ییغیتجانلار3 (2011) در پژوهشی با عنوان "فرآیندهای توسعه شهری دانشبنيان، یک شهر دانش در حال ظهور: بریزبن4، استرالیا" به بررسی استراتژیهای این شهر در مسیر توسعه شهری دانش بنيان پرداخته است. یافتههای تحقيق وي نشان میدهد که گرچه بریزبن هنوز در مراحل اولیه تبدیل به یک شهر دانش است، اما گرایش جهانی و دستاوردهای آن در توسعه شهری مبتنی بر دانش استراتژیک قابل توجه است. وی در پژوهشی دیگر (2010) با عنوان " ساخت فضا و مکانهايي برای اقتصاد دانشبنيان: توسعه دانش بنيان شهرهای استرالیا" بر روی حوزههاي دانش بنيان به عنوان زیرساختهای کاتاليزور، که بر تولید دانش در شهرها تاثیر میگذارند تاکید دارد. در این پژوهش اهمیت فزایندهی رویکرد شهری مبتنی بر دانش (KBUD) در پارادایم اقتصاد دانش بنيان و نقش حوزهها و محوطههاي دانش بنيان به عنوان ابزاری برای ايجاد پايههاي تولید دانش در شهرها مورد بحث قرار گرفته است. همچنین به بررسی توسعه شهری مبتنی بر دانش و به ویژه توسعه محوطهها و حوزههاي دانشبنيان و ارزیابی پتانسیل سیدنی5، ملبورن6 و بریزبن و معیارهای آن در مقابل بوستون7 و ماساچوست8 میپردازد. مونا سریمین9 و ییغیتجانلار (2012) در پژوهشی دیگر با عنوان "به سوی یک مدل جامع و یکپارچه توسعه شهري دانشبنيان: وضعیت موجود و جهتگیریها"، یک مدل جدید که تمام عناصر اصلي توسعه شهری را ادغام میکند، پیشنهاد میکنند. این مدل یک پلتفرم10 موثر برای برنامهریزان و توسعهدهندگان جهت دستیابی به نتایج گستردهتر و توسعهیافته است. همچنین پتانسیل بالایی برای حمایت از محققان، متخصصین و دولتهای خاص دارد که قصد دارند توسعه شهری مبتنی بر راهبرد دانشبنیان را اجرا نمايند. ارگازاکیس11 و همکاران (2006) در پژوهشی با عنوان "روششناسی یکپارچه جهت رسیدن به شهرهای دانشبنیان" به بررسی دستاوردهای شش شهر موفق بارسلونا12، مونیخ13، استکهلم14، مونترال15، دوبلین16 و دلفت17 در زمینه دانشبنیان پرداختهاند. فرآیند موفق ارائه شده در این تحقیق به صورت زیر است: 1- شناخت وضعیت موجود شهر برای رسیدن به یک شهر دانشبنیان 2- ایجاد یک طرح جامع عملیاتی به منظور درک استراتژیهای ارائه شده 3- اجرای طرح پیشنهادی که کمیسیون یا هیأت شهر دانشبنیان بر عهده خواهد داشت 4- ارزیابی طرح ها، بررسی و اندازهگیری میزان پیشرفت کار.
داداشپور و یوسفی (1395) در پژوهشی با عنوان "مقایسه تطبیقی جایگاه مناطق کشور بر مبنای توسعهی دانشمحور" به ارزیابی میزان تعادل مناطق کشور در سطح توسعه دانشبنیان پرداختهاند. نتایج پژوهش نشانگر وجود عدم تعادل شدید میان مناطق کشور در زمینه ظرفیت توسعه مبتنی بر دانش است. همچنین مناطق مرکزی کشور دارای وضعیت بهتری بوده و هرچه به سمت پیرامون میرویم شرایط به سمت بدتر شدن حرکت میکند. جمعهپور و همکاران (1395) در پژوهشی دیگر با عنوان "تدوین راهبردهای توسعه شهری با رویکرد توسعه دانشبنیان" به بررسی شهر اراک از نظر دستیابی به توسعه شهری دانشبنیان پرداختهاند. یافته های تحقیق نشان دادند که شهر اراک، ظرفیتهای تبدیل شدن به شهر دانشبنیان را دارد. در پژوهشی دیگر با عنوان "شهر دانشبنیان: استراتژی توسعه آینده شهر زنجان به عنوان یک شهر پایدار و خلاق"، پوررمضان و همکاران (1395) به ارزیابی و مطالعه شهر زنجان از نظر تحقق شهر دانشبنیان پرداختهاند. نتایج پژوهش نشان داده است که این شهر شرایط لازم برای تبدیل به یک شهر دانشبنیان را دارا میباشد و باید الزامات فضایی و کارکردی مرتبط با آن فراهم گردد. به علاوه شناسایی فعالیت های دانشپایه در شهر زنجان از اولویتهای اساسی است. نقیزاده (1396) در پژوهشی با عنوان "تأملاتی در مبانی نسخه ایران، شهرسازی دانشبنیان" با روش استدلال منطقی به لزوم اصالت دادن به شرایط فکری، فرهنگی و محیطی هر شهر و تهیه طرح و برنامه خاص برای هر شهر اشاره کرده است. همچنین طبیبیان و نجارصادقی (1396) در پژوهشی با عنوان " به سوی شهرهای دانشبنیان" نیز به حوزه مطالعاتی شهر دانش بنیان در ایالت ویکتوریا18 پرداخته است. طبق نتایج پژوهش مواردی که در ایالت ویکتوریا برای رسیدن به توسعه شهری دانشبنیان نقش داشتهاند عبارتند از: 1- بازنگری مفهوم "KC19" و بحث در مورد مولفه هایی که در توسعه شهری ضروری هستند. 2- مولفههای برنامهریزی شده و آنهایی که برای ایجاد شهرهای دانشبنیان مهم بوده و مولفههایی که برنامهریزی نشدهاند و در طی زمان بروز کرده و برای رشد ملبورن نقش داشتهاند. 3- تجزیه و تحلیل ملبورن و اجرای اجزای کلیدی 20"KBUD" 4- نقش مهم ایالت ویکتوریا و ساختارهای محلی در توسعه ملبورن به عنوان یک شهر دانشبنیان 5- نتایج حاصل از خلق یک شهر دانشبنیان.
طبق مطالعاتی که از پژوهشهای حوزه تئوریک رویکرد شهرسازی دانشبنیان بدست میآید، برنامهریزی و توسعههای شهری همراه با اصول شهرسازی دانشبنیان در گرو دستیابی به توسعه ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، زیست محیطی، مدیریتی و... است. پس توسعه یکپارچه و ایجاد انسجام، توازن و هماهنگی در میان ابعاد مذکور موجبات تحقق توسعه شهری دانشبنیان را فراهم خواهد کرد.
چارچوب نظری
پارادایم «رویکرد توسعه دانشبنیان» نخستین بار در سال 1995 میلادی برای احیای شهرهای صنعتی اروپا و آمریکا از طریق ارتقاء ظرفیتهای انسانی و نهادی و ایجاد محیطهای مساعد دارای خلاقیت، نوآوری و آموزش شکل گرفت. از آغاز قرن بیست و یکم، سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD)، چارچوب مدیریت دانش را به عنوان راهبرد استراتژیک خود در زمینه توسعه جهانی (جهانی + محلی) اتخاذ کرده است که این استراتژی یک رابطه قوی بین مديريت دانش و توسعه شهری برقرار میسازد. توسعه شهری دانشبنیان که با عنوان "KBUD" معرفی میگردد، نهتنها یک استراتژی قدرتمند برای توسعه اقتصادی و توسعه پسا صنعتی شهرها و مشارکت در اقتصاد دانش است، بلکه این رویکرد مدیریت استراتژیک، در مناطق شهری خلاق هم قابل اجرا است (Yigitcanlar, 2011: 1-2). منظور از توسعه نهتنها رشد اقتصادی، بلکه تمام پارامترهایی است که کیفیت زندگی و پایداری را در یک زمینه بینالمللی منعکس میکند (Karimi and Jamali nezhad, 2011). شهر دانایی (دانشبنيان) از دیدگاه فیزیکی و نهادی، عملکردهای پارکهای علم و فناوری را در عملکردهای شهری ترکیب مینماید و از دید عملکردی نیز شهری است که هدفمندانه به گونهای طراحی شده است که به پرورش دانایی میپردازد و مفاهیمی مانند دالانهای دانایی، دهکده دانایی و مناطق دانایی را پوشش میدهد. از این رو شهر دانایی میتواند در ایجاد اشتغال و ثروت، رشد پرشتاب درآمد جامعه، افزایش کیفیت زندگی شهروندان، فراهمآوردن دسترسی موثر به زیرساختهای حمل و نقلی، طراحی شهری و معماریای که فناوریهای نوین را پیوند میدهد، افزایش سطح رقابت تخصصگرایانه، ایجاد شبکههای پرنفوذ تجاری، ایجاد ظرفیت دسترسی به دیگر بازارها، ارتقای سطح آموزش و مهارت شهروندان، دفاع از فرهنگ کسب و کار مشارکتی و رقابتپذیر، ارائه خدمات عمومی خلاقانه و پاسخگو و زمینهساز آشکارسازی فرهنگ تحملپذیری و پذیرنده فرهنگهای متنوع بر پایه شایستهسالاری، نقش ایفا نماید (Nabipour,2013: 2).
اصطلاح دانشبنیان، مدیریت دانش و شهرسازی دانشبنیان
محرک اصلی مفهوم دانشبنیان بر خدمات و عملکردهای مبتنی بر دانش طراحی گردیده است. اصطلاح دانشبنیان بهرهگیری از فعالیتها و راهبردهای دانشپایه و اهمیت دادن به تولید، ارزیابی و گسترش آن در ارتباطات مختلف شهری است. امروزه دانش یکی از مهمترین و ارزشمندترین داراییهایی است که باید به صورت کارآ و موثر مدیریت شود تا بتوان از آن به عنوان مزیت رقابتی در اقتصاد دانش محور استفاده کرد. نفوذ اقتصاد دانشمحور که با تغییرات سریع فناوری در زمینههای علمی اطلاعات، ارتباطات و حمل و نقل همراه بوده منجر به تغییر عصر صنعت به عصر دانش شده است (1-3 :Naseri et al, 2008). مفهوم دانشبنیان ابتدا به عنوان صفت اقتصاد و به صورت "اقتصاد دانشبنیان" مطرح شد، وقتی برای سایر رشته ها نیز مطرح شد بار اقتصادی را به آن ها تحمیل نمود. موضوع "بنیان" بودن علم برای طرحها و برنامههای شهرسازی و معماری یا به عبارت دیگر، بنیان نهادن این طرحها و برنامهها بر دانش، به جهات عدیدهای از اهمیت ویژه و شایان توجه برخوردار است و ثانیاً ویژگیها و منابع دانش مورد نیاز در ایران با آنچه که در جوامع دیگر به عنوان ویژگیها و منابع دانش شهرسازی مطرح هستند متفاوت و متمایز میباشند؛ بنابراین مطالعات خاص خود را طلب میکند (2 :Naghizadeh, 2017). مدیریت دانش فرآیندی است که به سازمانها کمک میکند تا اطلاعات و مهارتهای مهم را که به عنوان حافظه سازمانی محسوب شده و معمولاً به صورت سازماندهی نشده وجود دارند، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و منتشر نمایند. مفهوم اصلی مدیریت دانش، ایجاد و توسعه استراتژیهایی است که دانش مناسب را در اختیار افراد مناسب در زمان مناسب و به موقع در مکان مناسب قرار میدهد و به فرآیند تسخیر تخصصهای جمعی و بهکارگیری هوشمند آنها در سازمان و استفاده از آنها برای پرورش نوآوری از طریق یادگیری سازمانی مستمر اشاره دارد. امروزه سیستم مدیریت دانش جدید نشأت گرفته از فناوری اطلاعات و ارتباطات با رویکرد اجتماعیسازی، همکاری، مشارکت، تشریک مساعی و تعامل بین افراد سعی در تسخیر بزرگترین و ارزشمندترین پایگاه دانش توزیع شده سازمانی داشته که همانا دانش ضمنی و نهان میباشد ( 6:Momaani bashivsagheh et al, 2015). در دوره اقتصاد دانشی، عملکرد شهرها پیچیده و پدیدهای چندوجهی است. ایده توسعه شهری دانشبنیان در بسیاری از مناطق شهری به منظور ارتقای جنبههای رقابتپذیری، جذب استعدادها و سرمایهها و تامین سرزندگی و کیفیت بالای زندگی برای ساکنین عمومیت یافت (Knight, 2008; Van Wezemael, 2012; Yigitcanlar, 2009; Kunzmann, 2008). شهر دانشبنیان شهری است که هدف آن توسعه فعالیتهای دانشپایه از طریق اهمیتدادن به فضای اقتصاد دانشمحور است (Ergazakis, 2006: 2). شهر دانشبنیان را میتوان اینگونه توصیف نمود: یک شهر شبکهای که منطقههای دانشبنیان و خوشهها، شکلهای اصلی آن هستند. اگرچه برنامهریزان شهری باید با جریانها در ارتباط باشند نه با مناطق و حوزهها. آنچه مهم است این است که برنامهريز با جریان مردم و اطلاعات سروکار داشته باشد، چرا که ارتباطات رکن اصلی شهرهای دانشبنیان است. نزدیکی21 بیشتر از دسترسی22 اهمیت دارد، زیرا ارتباط چهره به چهره زمانی که ارتباطات محرمانه در میان باشند بیشترین اهمیت را دارند (Bu-Anzeh & Ledraa, 2007: 3). شهرهای دانش تنها بر اطلاعات و اقتصاد دانشمحور استوار نیستند بلکه بر موضوعات دیگری مانند فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی مرتبط با حفظ محیط طبیعی غنی، چگونگی ایجاد محیطهای مصنوع، وجود حس پذیرش و وضعیت چند ملیتی بودن نیز به عنوان موضوعات کلیدی تأکید میکند. از مهمترین اهداف شهر دانش فراهم کردن محیط و شرایطی است که پرورش و خلق دانش، مدیریت دانش موجود در شهر، تبادل و انتقال موثر دانش و نوآوری را برای شهروندان امکانپذیر سازد ( 5-6:Momaani bashivsagheh et al, 2015). هدف یک شهر دانشبنیان، توسعه مبتنی بر دانش از طریق تشویق فرآیندهای مدیریت دانش میباشد. این امر از طریق تعامل مستمر عاملین دانش23 با خود و همزمان با عاملین دانش سایر شهرهای دانشبنیان قابل حصول خواهد بود. طراحی شهری مناسب، شبکهها و زیرساختهای مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات نقش پشتیبانی این تعاملات را ایفا مینماید (Mirakbari,2016: 469).
مآخذ: Molinaro et al, 2020: 25))
شکل 1: حوزههای توسعه شهری دانشبنیان
شهر دانشبنیان را همچون شهری انگاشتهاند که با خلق مداوم دانایی، به اشتراکگذاری دانایی، ارزشیابی دانایی، بازنگری و به روزآمد نمودن دانایی، توسعه دانایی محور را جستجو مینماید (Nabipour,2013: 10). به اعتقاد لیف ادوینسون24 "شهر دانشبنیان شهری است که با هدف تقویت پرورش دانش طراحی گردیده است". در برخی از تحقیقات نیز" شهر دانشبنیان به صورت اقتصاد منطقه ای ناشی از صادرات با ارزش افزوده بالای حاصل از تحقیق و پژوهش، فناوری و قدرت هوش و ذکاوت تعریف گردیده است". این گونه از شهرها در مقایسه با سایر انواع شهرهای دارای اقتصاد پیشرفته، بیشتر بر آموزش و پرورش و تحقیق و پژوهش سرمایهگذاری مینماید. تعریف کاریلو از شهرهای دانشبنیان بصورت زیر میباشد: یک شهر دانشبنیان شهری است که در آن شهروندان به منظور شناسایی و توسعه سیستم سرمایه به روشی پایدار و متوازن تلاشی سیستماتیک مینماید (3-1 :Naseri et al, 2008). پس شهرسازی دانشبنیان یعنی استفاده از دانش درونی و پرهیز از دانش بیرونی و توجه به گذشته و تلفیق آن با علم آینده است. شهرسازی دانشبنیان به دنبال پاسخ به نیازهای داخلی با الگوی داخلی و برای محیط موجود در مکان و زمان حاضر است. شهرسازی که بتواند علوم متنوع را در کنار خود بکار گیرد و در نهایت با تلفیق دانشهای گوناگون یک مشکل را برطرف کند. شهرسازی دانشبنیان در مرحله اجرا باید از مراکز علمی شروع شده و با پیوند مراکز رشد صنعتی و با بکارگیری نوآوری و ابتکار به حل مسائل شهری پرداخته و برای حل آن از تمام علوم به صورت زنجیرهوار استفاده نماید. (3-5 :Naghizadeh and Dorostkar, 2017).
بوم و بومیسازی و شهرسازی بومگرا
در فرهنگ لغت دهخدا واژه "بوم" به معنی سرزمین و زیستگاه و در فرهنگ لغت لانگمن معادل واژه region، habitat میباشد. و نیز واژه venrnacular به معنی بومی و محلی میباشد. بنابراین بومیسازی میتواند به معنای هماهنگ سازی هر پدیده با محیط و زمینهاش باشد. بوم معمولاً تمامی اجزاء مورد نیاز پدیده را دارا بوده و تأمین نموده و به ندرت به اجزائی خارج از بوم نیازمند خواهد بود. به عبارت دیگر هر بوم، در حالت کلی پدیده بومی وابسته به خود را حمایت و حفاظت نموده و نیازهایش را در تمامی ابعاد تأمین مینماید. زمین به عنوان بستر موجودات روی آن، حاوی منابع متنوع، متعدد و متفاوتی در اقصی نقاط خود بوده و هر موجودی در جزء بومی که قرار گرفته میتواند حیات خود را ادامه داده و تعالی بخشد. این تنوع، تعدد و تفاوتها در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، طبیعی و زیست محیطی مطرح میباشد. ابعاد مذکور در حقیقت، ماهیت و ذات پدیدهها را (بهویژه در رابطه با انسان) تشکیل داده و باعث تمایز، هویت، تشخص و تشخیص پدیدهها از همدیگر میباشد. امری که در دوره معاصر به شدت تحت تأثیر تحولات و تغییرات جهانی قرار گرفته و بحران هویت گستردهای را منجر شده است (Molaii ,2013: 141). بومیسازی در ارتباط با نحوه برخورد جامعه با روند دگرگونی از سنتی به مدرن و نحوه برخورد با تعامل جامعه درون مدار با جامعه بیرونی مفهوم پیدا میکند. آنچه باعث برجسته شدن موضوع بومیسازی در سالهای اخیر شده است آشکار شدن این موضوع است که به ودیعه گرفتن روشها و تجارب دیگران بدون در نظر گرفتن تفاوتهای بین جوامع، فرهنگها و فضاها نمیتواند منجر به توسعه پایدار در این جوامع شود. تجربه روشن ساخته است که بسیاری از تکنیکها و روشهای سنتی در عرصه تولید، فرهنگ و اجتماع در جامعه سنتی به دلیل سازگاری و تطابق با زیست بوم این جوامع، همان روشهایی هستند که امروزه معرف روشهای رسیدن به توسعه پایدار میباشند (52 :Jomehpour, 2014). اگر بومیسازی را استفاده آگاهانه از الگوها، روشها و فنون توسعه و تطابق آن با شرایط جامعه بومی در کنار بهروز کردن و تقویت تکنیکها و روشهای بومی یا همان پیوند دانش رسمی با دانش و شرایط بومی بدانیم، چنین راهبردی میتواند به توانمندسازی و مشارکت مردم در جریان توسعه و شکلگیری یک جریان توسعه درونزا و متکی به خود پایدار منجر شود (54-55 :Jomehpour, 2014). معماری و شهرسازی سنتی ایران با بهرهگیری از شرایط و تواناییهای محیط طبیعی و فرهنگ بومی هر ناحیه جغرافیایی به منظور تامین آسایش جسمی و روحی انسان شکل گرفته است. در این بافتها اثرات محیط طبیعی، ایدئولوژی حاکم، فرهنگ بومی، ساختار، بافت و سیمای شهری نقش بسزایی داشته است. شهرسازی سنتی یا بومی به عنوان مقولهای در احترام به طبیعت و خلوص اندیشه، در هر منطقه جغرافیایی مورد بحث بوده و هست. شکلگیری شهرسازی بومی یا سنتی در اثر تعامل با ساختار محیط طبیعی و ویژگیهای اجتماعی-فرهنگی انجام میگیرد. بنابراین شهرسازی سنتی از هویت و اصالت بیشتری برخوردار است (72 :Talkhabi et al, 2016). معماری و شهرسازی بومگرا یعنی مجموعه واحدهای معماری شهری که در هر سرزمین گرد هم آمدهاند و با هماهنگی در مصالح و نظامهای ساختمانی، نکات مهمی را دربر میگیرند: هماهنگی مبتنی بر تفاوت، تشخص مبتنی بر ضابطهها، رسوم و سلیقههای زاده از فرهنگ محیطی، یگانگی متقابل و برخوردار از رفتارهای محیطی، مبتنی بر آزادیهای مشروط از قراردادهای اجتماعی ضمنی یعنی قراردادهای نانوشته و زنده. و نیز با نگاهی مختصر به کشور پهناور ایران میتوان مناطق اقلیمی فرهنگی متفاوتی را در 5 حوزه تشخیص داد. مناطق پنجگانه اقلیمی ایران (معتدل خزری، گرم و خشک نیمه بیابانی، کوهستانی، گرم و مرطوب جنوب) هر کدام در گذشته دارای الگوها، شیوهها و فرمهای ساختمانی و شهری متفاوت و منحصر به فردی را دارا بودهاند. امری که امروزه دچار یکنواختی، اغتشاش و آشفتگی است. بومیسازی مقررات ملی ساختمان به معنی بازگشت به اصول و الگوهای بومی هر منطقه، ویژگیها و مولفههای بومی هر منطقه میتواند به بحران موجود کمک نموده و آشفتگی را به سمت انسجام، نظم و زیبایی سوق دهد. امر بومیسازی باید در ابعاد طراحی، روشهای ساخت، مصالح و فرآوردههای ساختمانی، امور تاسیساتی، بهرهبرداری و کاربریها انجام شود (Molaii ,2013: 143). بنابراین بومیسازی به معنای بازگشت به گذشته یا بستن درها به روی تحول و نوآوری نیست بلکه باید توجه داشته باشیم که تقلید صرف و کورکورانه در کار توسعه تاکنون در اغلب کشورهای جهان سوم نتیجه شایانی به همراه نداشته است. به گفته یکی از صاحبنظران، در دانش بومی نباید در و پنجره را به سوی دنیا ببندیم، دست کم پنجرهها را باز کنیم و درها را کنترل کنیم و از آنجا ضمن نظارت بر اعمال دیگران عبرت و پند بگیریم. باید مواظب باشیم که در پذیرش روشهای نو و تقلید از دیگران و کنار گذاشتن روشهای نامناسب و ناکارآمد سنتی، روشهای بومی و مناسب خود را نابود نسازیم (74 :Jomehpour, 2014).
مواد و روش تحقیق
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و توسعهای، و از نظر روش انجام تحقیق توصیفی-تحلیلی میباشد. در راستای جمعآوری اطلاعات و دادههای موردنیاز در این پژوهش از روش کتابخانهای و اسنادی بهره گرفته شده که شامل مطالعات اسنادی، کتابخانهای، آمار و اطلاعات رسمی مربوط به بخشی از مولفههای استخراج شده جهت تحلیل کمی و مرور عمیق ادبیات تحقیق در رابطه با بومیسازی فرآیند برنامهریزی شهری با رویکرد دانش بنیان است. در گام بعدی با استفاده از روش دلفی در دو مرحله، که در مرحله اول با انجام مصاحبه حضوری و نظرخواهی از خبرگان و متخصصان و همچنین مطالعه اسناد و پژوهشهای مرتبط، جهت شناسایی و دستیابی به شاخصهای برنامهریزی شهری اقدام شده است. سپس شاخصهای اولیه با نظرسنجی از اساتید غربال شدند و از میان آنها شاخصهای اصلی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، زیستمحیطی و مدیریتی محدود گردیده است. در مرحله دوم پرسشنامهای از شاخصها به منظور سنجش مطلوبیت وضعیت شهر ارومیه از نظر شاخصهای بومی برنامهریزی شهری با استفاده از طیف لیکرت تهیه شده است. این پرسشنامه در میان 20 نفر از متخصصان و خبرگان مرتبط با موضوع (اساتید دانشگاهی، مدیران اجرایی در مسکن و شهرسازی و معاونت شهرسازی، شهرداری، برنامهریزان و پژوهشگران) توزیع شده است. برای انتخاب پاسخدهندگان ابتدا سعی شده است نفرات اصلی مرتبط با مسئله در بین نخبگان دانشگاهی با توجه به رزومۀ پژوهشی آنها شناسایی شوند و سپس با کمک گرفتن از نظرات آنها، مرتبطترین افراد با بحث و تحقیق مشخص شوند. برای سنجش میزان پایایی پرسشنامه، در نرم افزار SPSSمیزان ضریب آلفای کرونباخ بررسی شده است که طبق نتایج حاصل، ضریب آلفای کرونباخ برای این پژوهش 948/0 را نشان میدهد، پس پرسشهای مطرح شده در این پرسشنامه پایایی لازم را دارد. در این مرحله با استفاده از آزمون تی تک نمونهای (One sample t-test) در نرم افزار SPSS برای سنجش اینکه کدام یک از ابعاد قابلیت بومیسازی در شهر ارومیه را دارند، اقدام شده است و به منظور بررسی میزان همبستگی و بار عاملی هر یک از گویهها با بعد مورد نظر از تحلیل عاملی تاییدی توسط نرم افزار PLS Smart استفاده شده است. در نهایت جهت تعیین سطح مطلوبیت و ارجحیت هر یک از شاخصهای شهر دانشبنیان در محدوده مورد مطالعه از تکنیک Swara بهره گرفته شده است تا نقاط ضعف و قوت شناسایی گردد.
شاخصهای مرتبط با پژوهش
یکی از مهمترین دغدغههای شهرسازی امروزی، بومیسازی شاخصهای برنامهریزی شهری متناسب با ویژگیها و خصوصیات شهر در تمامی ابعاد کالبدی، اقتصادی و... است. شاخصها سهم بسیار بزرگی در تصمیمگیریهای آگاهانه در همه سطوح شهری دارند. بررسی، ارزیابی و هرگونه شناخت در محدوده مورد مطالعه مستلزم تدوین شاخصها جهت اندازهگیری میزان مطلوبیت و یا عدم مطلوبیت و همچنین تعیین ضریب اهمیت هر یک با هدف بهبود وضع موجود میباشد. در این پژوهش، جهت شناسایی و تعیین هر یک از شاخصها، نظریات اندیشمندان و متخصصین مختلف حوزه برنامهریزی شهری از طریق مبانی تئوریک و اسناد کتابخانهای موجود مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. موضوع بومی کردن شاخصها در یک شهر به عنوان پایه و اساس فرآیند برنامهریزی شهری میباشد که با مطالعات انجام شده، شاخصهای برنامهریزی شهری تأثیرگذار در ارزیابی بومی سازی شهر ارومیه که بعنوان هدف بنیادین برنامهریزی شهری نقش دارند، به شرح جدول 1 شناسایی و دستهبندی گردیده است. همچنین از طریق واکاوی میدانی و مطالعات صورت گرفته پیرامون برخی از تحقیقات، شاخصهای مناسب رویکرد شهر دانشبنیان جهت ارزیابی وضعیت محدوده مورد مطالعه به صورت جدول 2 شناسایی و استخراج گردیده است.
جدول 1: شاخصهای برنامهریزی شهری
ابعاد | شاخصها | منابع |
اقتصادی (E) | دسترسی به مراکز نوآوری و خلاقیت (E1)، برپایی فستیوالها و نمایشگاه هنرهای دستی (E2)، میزان قیمت متوسط و اجارهخانه (E3)، ساختار فعالیت پایه شهر (E4)، میانگین درآمد خانوار (E5)، محصولات شهر (E6)، کیفیت شبکه حمل و نقل (E7)، هزینه پروژههای آموزشی و تحقیقاتی (E8)، کاهش مهاجرت (E9) | ( HABITAT, 2009) Rodenburg et al, 2001) (Dadras et al, 2015) (Kötter and Friesecke, 2009) |
اجتماعی (S) | امنیت فردی و اجتماعی (S1)، دسترسی مناسب به ساختار فرهنگی (S2)، آداب و رسوم (S3)، ارزشها و نمایشهای محلی (S4)، تعلق مکانی و مشارکت اجتماعی (S5)، تراکم جمعیت و توزیع عادلانه آن (S6)، آموزش عمومی (S7) | (Cartalis and Stathopoulou, 2016) Chrysoulakis et al, 2014)) (Abdolahi and Hassanzadeh, 2017) (Karimi Azari and Abasi, 2015) |
کالبدی (P) | خوانایی و امنیت فضای شهری (P1)، کیفیت شبکه معابر (P2)، دسترسی به تأسیسات زیربنایی (P3)، دسترسی آسان به مراکز علمی و پژوهشی (P4)، میزان تراکم و حجم ساختمان (P5)، شهرت فضاهای شهری (P6)، خط آسمان (P7) | (Cartalis and Stathopoulou, 2016) (Petralli et al, 2014) (Abdolahi and Hassanzadeh, 2017) (Kameli et al, 2015) |
زیست محیطی (L) | آلودگی هوا (L1)، شیب و توپوگرافی (L2)، پوشش گیاهی (L3)، کیفیت بصری و محیطی (L4)، فاضلاب شهر (L5)، دفع آبهای سطحی (L6)، دفع زباله و پسماندهای شهری (L7)، وزش باد غالب (L8)، بهرهوری انرژی (L9)، دسترسی برابر به اعتبار و قدرت مالی (L10)، دسترسی برابر به زمین (L11)، سازههای بادوام (L12) | (Cartalis and Stathopoulou, 2016) (Chrysoulakis et al, 2014) (Hoornweg et al, 2006) (Petralli et al, 2014) (Abdolahi and Hassanzadeh, 2017) (Kötter and Friesecke, 2009) (Dadras et al, 2015) (HABITAT, 2009) |
مدیریتی (M) | مسئولیت و مشارکت شهروندان (M1)، شفافیت و پاسخگوئی (M2)، هماهنگی میان ارگانها (M3)، تخصیص منابع مالی (M4)، اجرای بهموقع طرحها (M5) | ( HABITAT, 2009) |
جدول 2: شاخصهای شهر دانشبنیان
ابعاد | شاخصها | منابع |
توسعه اقتصادی (e) | تعداد شرکتهای بزرگ بینالمللی (e1)، میزان سرمایهگذاری مستقیم خارجی (e2)، میزان رقابتپذیری شهری (e3)، هزینههای توسعه و پژوهش (e4)، میزان نوآوری اقتصادی (e5)، میزان تحقیق و توسعه (e6)، میزان درخواست ثبت اختراع (e7)، تعداد کارگران دانشی (e8)، مسافران بینالمللی (e9)، کارکنان دانش (e10)، خدمات فشرده دانش (e11) |
(Rittgasszer, 2013) (Vesali Azarsharbayani, 2017) (Mirakbari et al, 2016) (Kafiahrabi and Saeedehzarabadi, 2017) (Makkonen and Weidenfeld, 2016) (Yigitcanlar ,2010)
|
توسعه اجتماعی و فرهنگی (c) | تنوع فرهنگی (c1)، شهرت دانشگاه (c2)، سرمایهگذاری آموزشی (c3)، دستاوردهای آموزشی (c4)، تعداد دانشجویان (c5)، میزان بیکاری (c6)، دسترسی به پهنای باند (c7)، پایه مهارتهای حرفهای (c8)، وابستگی اجتماعی و اقتصادی (c9)، تعداد انتشارات بینالمللی (c10) | |
توسعه زیست محیطی (l) | شکل شهری و تراکم (l1)، استفاده از حمل و نقل پایدار (l2)، کیفیت زندگی (l3)، امنیت شخصی (l4)، مقرون به صرفه بودن مسکن (l5)، هزینه زندگی (l6)، تعداد طرحهای توسعه شهری پایدار (l7)، توسعه پایدار شهری (l8)، سازگاری با محیطزیست (l9) | |
توسعه سازمانی و مدیریتی (o) | نام تجاری شهر (o1)، میزان مشارکت عمومی در فرآیند تصمیمسازی (o2)، مشارکت عمومی و خصوصی (o3)، انسجام و برابری اجتماعی (o4)، میزان تعامل اجتماعی (o5)، دولت الکترونیک (o6)، استفاده از استراتژیهای ترویج شهر (o7)، نابرابری درآمد (o8) |
معرفی محدودۀ مورد مطالعه
شهر ارومیه با مساحتی بالغ بر 11237 هکتار مرکز شهرستان ارومیه و نیز مرکز استان آذربایجان غربی است که در فاصله 18 کیلومتری دریاچه ارومیه، با مختصات جغرافیایی 45 درجه و 4 دقیقه طول شرقی و 37 درجه و 33 دقیقه عرض شمالی در داخل جلگهای به طول 70 کیلومتر و عرض 30 کیلومتر واقع شده است. طبق سرشماری نفوس و مسکن در سال 1395، جمعیت این شهر 736224 نفر بوده و این شهر به 5 منطقه تقسیم شده است (Iran Statistical Center: 2016). شهر ارومیه در طول تاریخ دارای نخستین مرکز آموزشی پزشکی، اولین بیمارستان و مدرسه به شیوه نوین، اولین شبکه تلویزیونی و اولین نشریه محلی همواره از اهمیت مضاعفی برخوردار بوده است. پایتخت والیبال آسیا، دومین شهر پرترافیک ایران، دارالنشاط، پاریس ایران، شهر آب، شهر ادیان، مذاهب و اقوام از القاب اصلی این شهر محسوب میگردد. شهر ارومیه به عنوان محدوده مطالعاتی تحقیق حاضر، به دلیل برخورداری از مراکز دانشگاهی و کتابخانههای عمومی متعدد، قرار گرفتن در میانه دشت ارومیه، وجود باغهای سرسبز و اراضی کشاورزی متراکم در اطراف شهر و ویژگی اقلیم مناسب، موقعیت استراتژیک به جهت همسایگی با کشورهای مختلف و قرارگیری بر سر چهارراه قفقاز، میان رودان، آسیای صغیر و شرق دریاچه ارومیه، وجود مراکز متعدد دسترسی از جمله فرودگاه بینالمللی، شهری چندقومیتی با حضور ادیان، اقوام و مذاهب گوناگون، حفاظت از اصالت و هویت فرهنگی و بومی (تأکید بر مکتب موسیقی بومی و سنتی) و برخورداری از اوضاع بازرگانی و تجاری مطلوب (مناطق ویژه اقتصادی)، شرایط لازم برای بومیسازی شاخصهای برنامهریزی شهری و تبدیل به شهری دانشبنیان را دارا میباشد. نقشه شماره 1 موقعیت جغرافیایی شهر ارومیه در مقیاس مختلف را نشان میدهد.
شکل 2: موقعیت جغرافیایی محدوده مورد مطالعه
تجزیه و تحلیل تحقیق
هدف اصلی تحقیق حاضر امکانسنجی بومیسازی برنامهریزی شهری در شهر ارومیه در ابعاد مختلف میباشد و در پی آن است تا شاخصهای اصلی رویکرد شهرسازی دانشبنیان را در فرآیند برنامهریزی شهری شهر ارومیه مورد تحلیل و بررسی قرار دهد تا پس از تعیین وضعیت، از طریق ارائه پیشنهاداتی هدفمند به تقویت اهداف، راهبردها و سیاستهای مرتبط با شهرسازی دانشبنیان اقدام نماید. جهت پاسخگوئی به اهداف مذکور، از آزمون t تکنمونهای، روش تحلیل عاملی تاییدی در نرمافزار Smart PLS و تکنیک Swara بهره گرفته شده است. به منظور بررسی اعتبار و پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ بهره گرفته شده است. طبق یافتهها، ضریب آلفای کرونباخ برای کل سوالات پرسشنامه عدد 94/0 را نشان میدهد. این عدد بیانگر این است که ضریب روایی پرسشنامه در سطح بسیار خوبی قرار دارد. ضریب آلفای کرونباخ برای معیار اقتصادی 87/0، معیار اجتماعی 78/0، معیار کالبدی 64/0، معیار زیست محیطی 92/0 و برای معیار مدیریتی معادل 81/0 می باشد، اما ضریب آلفای کرونباخ برای معیار کالبدی در سطح متوسطی قرار دارد. بنابراین پرسشهای مطرح شده در این پرسشنامه از پایایی و اعتبار لازم برخوردار است. در آزمون آماری پارامتری میانگین نمونه (میانگین میزان سازگاری شاخصهای برنامهریزی شهری در شهر ارومیه) و میانگین مفروض را با مقدار 3 (میانگین طیف وسط پرسشنامه سازگاری شاخصهای برنامهریزی شهری) که مقدار متوسط در نظر گرفته شده است مورد مقایسه قرار گرفته شده است. نتایج حاصل از آزمون t تک نمونهای به شرح زیر میباشد.
جدول 3: نتایج آزمون t تک نمونهای
One-Sample Statistics | |||||
Std. Error Mean | Std. Deviation | Mean | N | ابعاد | |
15773/0 | 7054/0 | 6778/3 | 20 | بعد اقتصادی | |
14506/0 | 64872/0 | 7286/3 | 20 | بعد اجتماعی | |
09825/0 | 4394/0 | 75/3 | 20 | بعد کالبدی | |
16001/0 | 71557/0 | 6708/3 | 20 | بعد زیستمحیطی | |
15349/0 | 68641/0 | 78/3 | 20 | بعد مدیریتی |
جدول 4: نتایج آزمون t تک نمونهای
One-Sample Test | ||||||
Test Value = 3 | ابعاد | |||||
95% Confidence Interval of the Difference | Mean Difference | Sig. (2-tailed) | Df | t | ||
Upper | Lower | |||||
0079/1 | 3476/0 | 67778/0 | 000/0 | 19 | 297/4 | بعد اقتصادی |
0322/1 | 425/0 | 72857/0 | 000/0 | 19 | 023/5 | بعد اجتماعی |
9556/0 | 5444/0 | 75/0 | 000/0 | 19 | 633/7 | بعد کالبدی |
0057/1 | 3359/0 | 67083/0 | 000/0 | 19 | 193/4 | بعد زیستمحیطی |
1012/1 | 4588/0 | 78/0 | 000/0 | 19 | 082/5 | بعد مدیریتی |
نتایج آزمون t تک نمونهای برای ابعاد پنجگانه نشانگر این است که در سطح اطمینان 99 درصد (سطح معناداری کمتر از 01/0)، اختلاف معنادار مثبتی بین میانگین شاخصهای اقتصادی (67/0)، اجتماعی (72/0)، کالبدی (75/0)، زیستمحیطی (67/0) و مدیریتی (78/0) در شهر ارومیه و مقدار متوسط (3) وجود دارد و در نتیجه فرضیه محقق تایید میگردد. بنابراین کل شاخصهای برنامهریزی شهری فوق در شهر ارومیه قابلیت بومیسازی را دارند.
تحليل عاملي تأييدی براي سنجش و اندازهگيري مفاهيم (متغيرهاي پنهان) به کار میرود. مهمترین هدف تحلیل عاملی تأییدی تعیین میزان توان مدل عامل از قبل تعریف شده با مجموعهای از دادههای مشاهده شده است. به عبارتی دیگر تحلیل عاملی تأییدی درصدد تعیین این مسأله است که آیا تعداد عاملها و بارهای متغیرهایی که روی این عاملها اندازهگیری شدهاند، با آنچه بر اساس تئوری و مدل نظری انتظار میرفت، انطباق دارد. بنابراین تحلیل عاملی تأییدی برای بررسی ارتباط بین متغیرهای مکنون (متغیرهای اصلی) و متغیرهای مشاهده شده (گویههای پرسشنامه) به کار میرود. در جدول شماره 5 بار عاملی هر یک از گویهها براساس ابعاد تعیین شده به ترتیب مشخص شده است.
جدول 5: نتایج بارهای عاملی
ابعاد | گویه | بار عاملی | گویه | بار عاملی | گویه | بار عاملی |
اقتصادی | E2 | 904/0 | E4 | 755/0 | E3 | 652/0 |
E6 | 829/0 | E7 | 755/0 | E1 | 642/0 | |
E5 | 779/0 | E9 | 659/0 | E8 | 465/0 | |
اجتماعی | S3 | 812/0 | S4 | 681/0 | S7 | 463/0 |
S1 | 749/0 | S6 | 68/0 | |||
S5 | 699/0 | S2 | 547/0 | |||
کالبدی | P6 | 721/0 | P3 | 541/0 | P2 | 453/0 |
P1 | 718/0 | P7 | 498/0 | |||
P4 | 568/0 | P5 | 468/0 | |||
زیستمحیطی | L3 | 92/0 | L8 | 745/0 | L1 | 645/0 |
L4 | 915/0 | L9 | 743/0 | L2 | 611/0 | |
L5 | 893/0 | L10 | 735/0 | L11 | 6/0 | |
L12 | 772/0 | L7 | 667/0 | L6 | 554/0 | |
مدیریتی | M1 | 875/0 | M5 | 855/0 | M4 | 581/0 |
M3 | 857/0 | M2 | 61/0 |
با توجه به نتایح جدول ضرایب عاملی، تمامی مولفهها دارای بار عاملی بیشتر از 3/0 و آماره تی بزرگتر از 96/1 میباشند. بنابراین تمامی سوالات پرسشنامه روایی لازم را داشتهاند و هیچکدام از سوالهای پرسشنامه حذف نمیگردد. همچنین نتایج بارهای عاملی نشان میدهد که گویه دوم: (برپایی فستیوالها و نمایشگاه هنرهای دستی) دارای بیشترین همبستگی با شاخص اقتصادی (9/0) و گویه دوازدهم: (آداب و رسوم) دارای بیشترین همبستگی با شاخص اجتماعی (81/0) و گویه بیست و دوم: (شهرت فضای شهری) دارای بیشترین همبستگی با شاخص کالبدی (72/0) و گویه بیست و ششم: (پوشش گیاهی) دارای بیشترین همبستگی با شاخص زیست محیطی(92/0) و گویه سی و ششم: (مسئولیت و مشارکت اجتماعی) دارای بیشترین همبستگی با شاخص مدیریتی (87/0) است. به علاوه طبق نتایج حاصله، مولفههای میزان تراکم و حجم ساختمان، نحوه دفع آبهای سطحی و ویژگی برخورداری از خط آسمان منظم، ساماندهی شبکه معابر و محورهای مواصلاتی جهت دسترسی آسان به مراکز علمی و تحقیقاتی و حمایت مالی از دستاوردهای آن، از راهبردهای برنامهریزی شهری در ابعاد کالبدی، زیستمحیطی و اقتصادی به شمار میروند که در پایینترین سطح همبستگی جای گرفتهاند.
هر شهر به عنوان نمادی از یک کل، متشکل از کاربریهای متنوعی است که در کنار یکدیگر زمینهای شهری را شکل میدهند. شبکههای ارتباطی شهر استخوانبندی اصلی شهر را به خود اختصاص میدهند و حدودا کمتر از یک سوم (3/1) مساحت کل زمینهای شهری را تشکیل میدهند. فرم و شکل شهری منظم از کیفیت شبکهبندی معابر تأثیر اساسی را پذیرا هستند. نقش جابهجایی، مهمترین نقش معابر شهری (بهخصوص در مراکز استانها؛ به دلیل حجم تردد) به حساب میآید که در تحقیق حاضر بنابه هدف آن، تقویت ظرفیت و پتانسیل دسترسی به مراکز علمی و تحقیقاتی تأثیر مهمی در آینده توسعه شهر ارومیه ایفا خواهد نمود.
کیفیت بصری شهر همواره قابل رویتترین وجه تبلور کالبدی موجود در روابط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و مدیریتی حاکم در اجتماع موجود شهر میباشد که سطح تعارضات، هنجارها و نابسامانیها را در بطن جامعه نشان میدهد. حجم ساختمانهای موجود در فضاهای شهری، میزان تراکم و خط آسمان نمودی از عناصر بصری شهر محسوب میگردند. هر انسان در ذهن خود از هر پدیدهای، ایدهآلی دارد. آشفتگی بصری موجود در فضاهای شهری نامطلوبیت سیمای شهر را در پی خواهد داشت که پیامدهای آن فراموشی سریع، عدم تعلق محیط، نابودی هویت، کمرنگی روابط اجتماعی و افزایش هرج و مرج خواهد بود. شهر ارومیه نیز همانند اکثر شهرهای ایران از این قائده مستثنی نیست و در ساخت و سازهای جدید و بهسازی، نوسازی و بازسازی کاربریها، برخی ناسازگاریها در سطح شهر به چشم میخورد. لذا بایستی با پایبندی به ضوابط و قواعد قانونی و تأکید بر اصول طراحی شهری مناسب و اتخاذ راهبردهایی هدفمند در راستای کاهش ناهنجاریها و آشفتگیها، زمینههای توسعه مطلوب را در ابعاد کالبدی فراهم نمود.
جدول 6: نتایج نهایی وزندهی به معیارهای تحقیق از طریق روش Swara
برتری مولفهها | مجموع امتیازات | Sj | Kj= Sj+1 | qj=qj-1/kj | Wj=qj/ | رتبه نهایی |
o6 | 176 | 0 | 1 | 1 | 491/0 | 1 |
e6 | 172 | 977/0 | 977/1 | 5057/0 | 2482/0 | 2 |
C3 | 166 | 965/0 | 965/1 | 2574/0 | 1263/0 | 3 |
l9 | 149 | 898/0 | 898/1 | 1356/0 | 0665/0 | 4 |
C10 | 146 | 98/0 | 98/1 | 0685/0 | 0336/0 | 5 |
C7 | 143 | 979/0 | 979/1 | 0346/0 | 0169/0 | 6 |
C5 | 142 | 993/0 | 993/1 | 0174/0 | 0085/0 | 7 |
e2 | 141 | 993/0 | 993/1 | 0087/0 | 0042/0 | 8 |
o2 | 139 | 986/0 | 986/1 | 0044/0 | 0021/0 | 9 |
l3 | 136 | 978/0 | 978/1 | 0022/0 | 001/0 | 10 |
o5 | 135 | 993/0 | 993/1 | 0011/0 | 0005/0 | 11 |
e1 | 134 | 993/0 | 993/1 | 0006/0 | 0003/0 | 12 |
o7 | 133 | 993/0 | 993/1 | 0003/0 | 0001/0 | 13 |
e5 | 132 | 992/0 | 992/1 | 0001/0 | 00004/0 | 14 |
l8 | 131 | 992/0 | 992/1 | 0001/0 | 00004/0 | 15 |
o3 | 130 | 992/0 | 992/1 | 00005/0 | 00002/0 | 16 |
l7 | 129 | 992/0 | 992/1 | 00002/0 | 000009/0 | 17 |
e7 | 129 | 1 | 2 | 00001/0 | 000005/0 | 18 |
c2 | 128 | 992/0 | 992/1 | 000006/0 | 000003/0 | 19 |
e8 | 126 | 984/0 | 984/1 | 000003/0 | 000001/0 | 20 |
e3 | 125 | 992/0 | 992/1 | 000001/0 | 0000004/0 | 21 |
e10 | 124 | 992/0 | 992/1 | 0000007/0 | 0000003/0 | 22 |
l4 | 124 | 1 | 2 | 0000003/0 | 0000001/0 | 23 |
l2 | 120 | 967/0 | 967/1 | 0000002/0 | 0 | 24 |
c8 | 119 | 991/0 | 991/1 | 0000001/0 | 0 | 25 |
e9 | 118 | 991/0 | 991/1 | 0000001/0 | 0 | 26 |
o1 | 116 | 983/0 | 983/1 | 0 | 0 | 27 |
e4 | 115 | 991/0 | 991/1 | 0 | 0 | 28 |
c4 | 114 | 991/0 | 991/1 | 0 | 0 | 29 |
o8 | 102 | 894/0 | 894/1 | 0 | 0 | 30 |
c9 | 95 | 931/0 | 931/1 | 0 | 0 | 31 |
l1 | 87 | 915/0 | 915/1 | 0 | 0 | 32 |
c6 | 85 | 977/0 | 977/1 | 0 | 0 | 33 |
o4 | 85 | 1 | 2 | 0 | 0 | 34 |
l5 | 80 | 941/0 | 941/1 | 0 | 0 | 35 |
l6 | 79 | 987/0 | 987/1 | 0 | 0 | 36 |
e11 | 66 | 835/0 | 835/1 | 0 | 0 | 37 |
c1 | 45 | 681/0 | 681/1 | 0 | 0 | 38 |
| 037/2 |