بررسی رابطه اعتماد سازمانی و مدیریت دانش در بین کارکنان اداری دانشگاه ارومیه
محورهای موضوعی : دانش شناسیرضا حسن زاده 1 , سامان علیزاده 2
1 - کارشناس ارشد مدیریت آموزشی
2 - کارشناس ارشد مدیریت آموزشی
کلید واژه: اعتماد, مدیریت دانش, سازمان, کارکنان اداری, دانشگاه ارومیه,
چکیده مقاله :
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه اعتماد سازمانی و مدیریت دانش در بین کارکنان اداری در دانشگاه ارومیه انجامشده است. روش پژوهش: روش مناسب برای انجام این تحقیق توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری مورد مطالعه کارکنان اداری دانشگاه ارومیه میباشد، 223 نفر به روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم هر یک از دانشکدهها و با استفاده از فرمول کوکران بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای: مدیریت دانش و اعتماد سازمانی استفاده شد. ضرایب پایایی این پرسشنامهها با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب 912/0α= و 883/0 α=بهدستآمده است و دادهها بر اساس فرضیههای پژوهش و با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که بین مؤلفههای اعتماد سازمانی با کل ابعاد مدیریت دانش، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. علاوه بر این، مؤلفههای اعتماد بین کارکنان، اعتماد به مدیر و اعتماد مؤسسهای نیز میتواند بهطور مثبت و معناداری، ابعاد خلق دانش، تسهیم دانش، کاربست دانش و حفظ دانش را پیشبینی کند. نتیجهگیری: افزایش سطح اعتماد در سازمان باعث تسهیل در اجرایی شدن، فرایندهای مدیریت دانش در سازمان میشود.
Purpose: The present study aimed to investigate the relationship between organizational trust and knowledge management among staff at the University of Urmia. Methodology: The methodology for this study is descriptive. To do this, 223 numbers of the administrative staff of the University of Urmia were selected using stratified sampling method. Questionnaires to collect data: knowledge management and organizational trust were used. The questionnaire using Cronbach's alpha reliability coefficients for the α =0/912 and obtained α =0/883 and data based on research hypotheses using multivariate analysis of variance and multiple regression were analyzed. Findings: Results showed that the components of organizational trust with all aspects of knowledge management, there is a significant positive relationship. In addition, the components of trust between employees, trust in manager and trust in institutions can be a significant component of knowledge management: knowledge creation, knowledge sharing, and applying knowledge to predict knowledge retention. Conclusion: Increased levels of trust in the organization facilitate the implementation of knowledge management processes in the organization.
ابوالقاسم، ف. و همکاران (1389) ساختار عاملی سازمانی و رابطه بین مولفه های آن با یادگیری سازمانی در دانشگاه های دولتی جنوب شرق کشور. فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، (55)،130-111.
الوانی، م. و همکاران (1390). اعتماد و تسهیم دانش در معاونت آموزش ناجا و مراکز تابعه. فصلنامه مطالعات مدیریت انتظامی، 6(3).
جعفری، م. و همکاران (1390). عوامل انگیزشی ارتباطات اثربخش در سازمان های دانش محور. فصلنامه پژوهشهای مدیریت منابع انسانی دانشگاه جامع امام حسین(ع)، 3(1). 165-141.
حسنزاده، م. (1391). مدیریت دانش: مفاهیم و زیرساختها. تهران: نشر کتابدار.
حمیدی زاده، م.ر. (1384). دانش، دانشگاهها و توسعه پایدار. کنفرانس بین المللی آموزش عالی و تداوم رشد و توسعه، تهران.
دانایی فرد، ح. و همکاران (1389). ارتقاء اعتماد درون سازمانی در بخش دولتی: بررسی نقش شایستگی مدیریتی مدیران. فصلنامه پژوهش های مدیریت، (4)، 90-59.
سرایی، ح. (1382). مقدمهای بر نمونه گیری در تحقیق. تهران: سمت.
سیف الهی، ن. و داوری، م. ر. (1388). مدیریت دانش در سازمانها (جلد اول). تهران: نشر آراد کتاب.
علاقه بند، ع. (1388). مبانی نظری و اصول مدیریت آموزشی. تهران: نشر روان.
علیپور حافظی، م. (1386). تعامل مدیریت دانش و اقتصاد اطلاعات. فصلنامه کتاب، (69)، 89.
کاظمی، م.؛ رمضانی، ی. (1391). اعتماد به مدیریت و به اشتراک گذاشتن دانش و نقش میانجی ترس از دست دادن اعتبار و مستند سازی دانش. پژوهش نامه مدیریت تحول، 4(8).
لاجوردی، ج.؛ خـان بابـایی، ع. (1386). عوامل تسهیل کننده مدیریت دانش در تیمهای کاری مطالعه موردی: بانک کشاورزی. دانش مدیریت، (76)، 116-97.
همتی، م. (۱۳۸۹). ارزیابی میزان به کارگیری مولفه های مدیریت دانش در دانشکده های پردیس فنی تهران. اولین کنفرانس ملی مدیریت دانش تهران.
یمین فیروز، م. (1382). دانش و مدیریت دانش در سازمان ها. مجله مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات، (53)، 108-97.
Baird, A. and Amand, R (1995). Trust within the Organization; Monograph lssuel.
Blomqvist, K. and Stahle, P(2000). Building Organization Trust. Scandinavian Journal of Management, ( 20), 75-77.
Dennis, R. S. (2004). Servan Leadership Theory: Assessment Instrument. A Dissertation Presented For the Degree Doctor of Philosophy, (8), 54-59.
Jashapara, A. (2004). Knowledge Management: An Integrated Approach, Harlow. Essex: Prentice Hall.
Hart, p. & coorper, c. (2001). occupationalstress: Towardamore integrative Framework. in N Anderson ،d. ones، H.sinangil،& C niswesvaran (Eds) Handbook of industrial work and organizational Psychology,1(3), 91-144.
Kelly, R. (2007). Introduction to information systems supporting and Trensforming Business, john wiley and sons, Inc.
Lewicki, R, & Wiethoff, C .(2009). Trust, trust development, and trust repair. In P.
Mayer, R. &Davis.c (1999). Intergrative Model of Organizational Trust. Academy of Management Review, 20 (3), 709-734.
Mcknight, D (2006). Initial Trust Formation in New Organizational Relationship. Academy of Management Review, 23 ( 3), 73-90.
Randeree, E. (2006). Knowledge Management: Securing the Future. Journal of Knowledge Management, 5 (10), 4.
Ribiere, V. (2005). The Critical Role of Trust in Knowledge Management, University Pula Cezanne, France
_||_