مدلسازی ساختاری - تفسیری اثرگذاری ابعاد عملکرد مدیریت شهری بر پایداری شهری: (مطالعه موردی: شهر ارومیه)
محورهای موضوعی : مطالعات برنامه ریزی شهری و منطقه ایرضا داداش پور 1 , حسن احمدزاده 2 , رضا ولیزاده 3
1 - دانشجوی دکتری گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
2 - استادیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
3 - استادیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران.
کلید واژه: عملکرد, مدیریت شهری, توسعه پایدار شهری, ارومیه, مدلسازی ساختاری &ndash, تفسیری,
چکیده مقاله :
مقدمه: مدیریت شهری به معنای برنامه ریزی کنترل شده برای دستیابی به کارایی و برابری در توسعه شهری است. مدیریت شهری تنها مدیریت تاسیسات و سازمان های شهری نیست، بلکه مدیریت فرآیند شهرنشینی، توسعه شهری و امور شهری است به گونه ای که امکانات شهری با هم کار کنند.هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی ابعاد و شاخصهای تعیینکننده و تأثیرگذار بر عملکرد مدیریت شهری در زمینه توسعه پایدار در شهر ارومیه است.روششناسی تحقیق: جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان و مدیران شهری در شهر ارومیه بود. در این پژوهش برای تهیه اطلاعات، ابتدا از طریق روش دلفی ابعاد عملکردی مدیریت شهری مؤثر بر روند توسعه پایدار شهری ارومیه، با استفاده از نظرات خبرگان شامل اساتید دانشگاه، کارشناسان و مدیران و برنامهریزان حوزه مدیریت شهری، شناسایی شد. سپس اطلاعات بدست آمده با استفاده از مدلسازی ساختاری-تفسیری (ISM) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و درنهایت با استفاده از تحلیل MICMAC، نوع متغیرها با توجه به میزان اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها مشخص شده است. در این تکنیک، آثار متقابل مؤلفههای موردنظر تحقیق با استفاده از روشهای مختلف و از طریق ساخت یک ماتریس مورد تحلیل قرار میگیرد. لازم به توضیح است که تکنیک حاضر در زمرهی روشهای نیمه کمی و اکتشافی قرار دارد.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهر ارومیه میباشد.یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد، هویت و تعلق خاطر مکانی، تنوع و امنیت و ایمنی به ترتیب با میزان قدرت نفوذ 12، 10 و 10 بیشترین تأثیر و معیارهای دسترسی، آلودگیهای هوا، صوتی و بصری، نظافت و پسماند و فضای سبز کمترین تأثیر را در زمینه عملکرد مدیریت شهری در زمینه توسعه پایدار شهری داشتهاند.نتایج: در سطح ابعاد، نتایج نشان داد که ابعاد اجتماعی ـ فرهنگی و سپس بعد کالبدی سطوح پایهای عملکرد مدیریت شهری در زمینه توسعه پایدار شهری ارومیه بوده و هر گونه برنامه و اقدام برای سرآغاز و توسعه پایدار شهر ارومیه، باید به نقش کلیدی و پایهای این عوامل توجه نماید.
Introduction: Urban management means-controlled planning to achieve efficiency and equality in urban development. Urban management is not only the management of urban facilities and organizations but also the management of the process of urbanization, urban development, and urban affairs in such a way that urban facilities work together.Research aim: The purpose of this research is to investigate the dimensions and indicators that determine and influence the performance of urban management in the field of sustainable development in Urmia City.Methodology: The current study is based on a practical purpose and is descriptive research in terms of the method. The statistical population of this research included experts and city managers in Urmia city. In this research, to provide information, the functional dimensions of urban management effects on the sustainable urban development process of Urmia were first identified through the Delphi method, using the opinions of experts including university professors, experts and managers, and planners in the field of urban management. Then, the obtained information was analyzed using interpretive-structural modeling (ISM) and finally, using MICMAC analysis, the type of variables was determined according to the degree of influence and effectiveness on other variables. In this technique, the mutual effects of the desired components of the research are analyzed using different methods and through the construction of a matrix. It is necessary to explain that the present technique is among semi-quantitative and exploratory methods. Studied Areas: The geographical territory of this research is the city of Urmia.Results: The results of this research showed that identity and belonging to a place, diversity, and security and safety have the highest influence with the penetration power of 12, 10, and 10, respectively, and access criteria, air, sound, and visual pollution, cleanliness and waste, and green space have the least influence. have had in the field of urban, management performance in the field of sustainable urban development.Conclusion: Also, at the level of dimensions, the results showed that socio-cultural dimensions and then the physical dimension are the basic levels of urban management performance in the field of sustainable urban development of Urmia, and any plan and action for the beginning and sustainable development of Urmia should play a key and basic role.
_||_
Research Article Dor: 20.1001.1.25385968.1401.17.1.18.8
Structural-interpretive modeling of the impact of urban management performance dimensions on urban sustainability: (case study: Urmia city)
Receive Date: 18 January 2020
Accept Date: 5 September 2020
ABSTRACT
Introduction: Urban management means-controlled planning to achieve efficiency and equality in urban development. Urban management is not only the management of urban facilities and organizations but also the management of the process of urbanization, urban development, and urban affairs in such a way that urban facilities work together.
Research aim: The purpose of this research is to investigate the dimensions and indicators that determine and influence the performance of urban management in the field of sustainable development in Urmia City.
Methodology: The current study is based on a practical purpose and is descriptive research in terms of the method. The statistical population of this research included experts and city managers in Urmia city. In this research, to provide information, the functional dimensions of urban management effects on the sustainable urban development process of Urmia were first identified through the Delphi method, using the opinions of experts including university professors, experts and managers, and planners in the field of urban management. Then, the obtained information was analyzed using interpretive-structural modeling (ISM) and finally, using MICMAC analysis, the type of variables was determined according to the degree of influence and effectiveness on other variables. In this technique, the mutual effects of the desired components of the research are analyzed using different methods and through the construction of a matrix. It is necessary to explain that the present technique is among semi-quantitative and exploratory methods.
Studied Areas: The geographical territory of this research is the city of Urmia.
Results: The results of this research showed that identity and belonging to a place, diversity, and security and safety have the highest influence with the penetration power of 12, 10, and 10, respectively, and access criteria, air, sound, and visual pollution, cleanliness and waste, and green space have the least influence. have had in the field of urban, management performance in the field of sustainable urban development.
Conclusion: Also, at the level of dimensions, the results showed that socio-cultural dimensions and then the physical dimension are the basic levels of urban management performance in the field of sustainable urban development of Urmia, and any plan and action for the beginning and sustainable development of Urmia should play a key and basic role.
KEYWORDS: Urban Management, Performance, Sustainable Urban Development, Interpretive-structural Modeling, Urmia
فصلنامه علمی مطالعات برنامهریزی سکونتگاههای انسانی
دوره 17، شماره 2 (پیاپی 59)، تابستان 1401
شاپای چاپی 5968- 2535 شاپای الکترونیکی X595- 2538
http://jshsp.iaurasht.ac.ir
صص. 519-501
مقاله پژوهشیDor: 20.1001.1.25385968.1401.17.1.18.8
مدلسازی ساختاری – تفسیری اثرگذاری ابعاد عملکرد مدیریت شهری بر پایداری شهری: (مطالعه موردی: شهر ارومیه) 1
تاریخ دریافت: 28 دی 1398
تاریخ پذیرش: 15 شهریور 1399
چکیده
مقدمه: مدیریت شهری به معنای برنامه ریزی کنترل شده برای دستیابی به کارایی و برابری در توسعه شهری است. مدیریت شهری تنها مدیریت تاسیسات و سازمان های شهری نیست، بلکه مدیریت فرآیند شهرنشینی، توسعه شهری و امور شهری است به گونه ای که امکانات شهری با هم کار کنند.
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی ابعاد و شاخصهای تعیینکننده و تأثیرگذار بر عملکرد مدیریت شهری در زمینه توسعه پایدار در شهر ارومیه است.
روششناسی تحقیق: جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان و مدیران شهری در شهر ارومیه بود. در این پژوهش برای تهیه اطلاعات، ابتدا از طریق روش دلفی ابعاد عملکردی مدیریت شهری مؤثر بر روند توسعه پایدار شهری ارومیه، با استفاده از نظرات خبرگان شامل اساتید دانشگاه، کارشناسان و مدیران و برنامهریزان حوزه مدیریت شهری، شناسایی شد. سپس اطلاعات بدست آمده با استفاده از مدلسازی ساختاری-تفسیری (ISM) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و درنهایت با استفاده از تحلیل MICMAC، نوع متغیرها با توجه به میزان اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها مشخص شده است. در این تکنیک، آثار متقابل مؤلفههاي موردنظر تحقیق با استفاده از روشهاي مختلف و از طریق ساخت یک ماتریس مورد تحلیل قرار میگیرد. لازم به توضیح است که تکنیک حاضر در زمرهي روشهاي نیمه کمی و اکتشافی قرار دارد.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهر ارومیه میباشد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد، هویت و تعلق خاطر مکانی، تنوع و امنیت و ایمنی به ترتیب با میزان قدرت نفوذ 12، 10 و 10 بیشترین تأثیر و معیارهای دسترسی، آلودگیهای هوا، صوتی و بصری، نظافت و پسماند و فضای سبز کمترین تأثیر را در زمینه عملکرد مدیریت شهری در زمینه توسعه پایدار شهری داشتهاند.
نتایج: در سطح ابعاد، نتایج نشان داد که ابعاد اجتماعی ـ فرهنگی و سپس بعد کالبدی سطوح پایهای عملکرد مدیریت شهری در زمینه توسعه پایدار شهری ارومیه بوده و هر گونه برنامه و اقدام برای سرآغاز و توسعه پایدار شهر ارومیه، باید به نقش کلیدی و پایهای این عوامل توجه نماید.
کلیدواژهها: مدیریت شهری، عملکرد، توسعه پایدار شهری، مدلسازی ساختاری – تفسیری ارومیه.
[1] این مقاله برگرفته از رساله دکتری ..................................................... است.
مقدمه
در دهههای گذشته، افزایش سریع جمعیت، توأم با گسترش سریع شهرنشینی و شهري شدن، مشکلات زیادی را در سکونتگاههای شهری مختلف دنیا به ویژه برای مدیران و سیاستگذاران شهری به وجود آورده است. مطابق با گزارش سازمان ملل در سال 2007 حدود 5/3 میلیارد از جمعیت کل دنیا در شهرهای مختلف دنیا زندگی میکردند که این جمعیت تقریباً برابر با نمی از جمعیت کل دنیا در آن سال بود. همچنین مطابق با پیشبینی انجام شده توسط آن سازمان، در سال 2030 جمعیت ساکن در شهرهای مختلف دنیا به 65 درصد از کل جمعیت دنیا و در سال 2050 این میزان به 70 درصد خواهد رسید (عليزاده و همکاران، 1394: 106؛ عبدي و همکاران، 1398: 140)، که این موارد باعث ایجاد چالش و ایجاد تنگناهایی در مدیریت شهری به ویژه در کشورهای در حال توسعه در زمینه توسعه شهری در مسیر پایداری خواهد شد (زنديه، 1396: 60). از طرفی دیگر، شهرها موجودیتی پویا و پیچیده دارند و در بسیاری از منابع مختلف بهعنوان یک فرآیندی چندبعدی تعریف شده که طی این پویایی تعداد زیادی از مردم با سرعت تقریبا بالایی در یک منطقه جغرافیایی نسبتاً کوچک متمرکز شده و شهرها را تشکیل داده و خواهند داد. لذا، این رشد بالا باعث بالارفتن فشار بیشتر یا اضافی بر منابع مختلف شهری (زیرساختها و منابع طبیعی) شده و باعث ایجاد نقاط کانونی حساسی خواهد شد که نگرانی برنامهریزان و مدیران شهری که مسئول برنامهریزی در زمینه توسعه پایدار شهری هستند، را خواهد برانگیخت (خوارزمي و همکاران، 1401: 120؛ شایان1 و همکاران، 2020: 1). مدیریت شهری یعنی برنامهریزی کنترل شده برای دستیابی به کارآمدی و برابری توسعه شهری. مدیریت شهری تنها مدیریت تأسیسات و سازمانهای شهری نیست، بلکه مدیریت فرآیند شهرنشینی، توسعه شهری و انجام امور شهری است به گونهای که تأسیسات شهری باهم هماهنگ کار کنند تا کارآمدی واحدهای فضایی شهر (شهر پویا) در سطوح مختلف نظام و بخشهای شهری به روش دلخواه و در جهت توسعه پایدار حفظ شود (مراديمکر و حيدريکيا، 1397: 100). مديريت شهری روند توسعه، اجرا، هماهنگسازی و ارزيابی راهبردی يکپارچه است که با کمک کنشگران شهری و با در نظر گرفتن اهداف بخش خصوصی و منافع شهروندان در چارچوب سياسی اجرا میشود که در سطح عالی دولت برای دستيابی به توسعه اقتصادی پايدار مشخص شده است (Dijk & Pieter, 2006: 39). عناصر اصلي توسعه شهر پايدار افزايش منابع اجتماعي، به حداقل رساندن مصرف منابع طبيعي، كارآمدي استفاده از فضاهاي شهري از طريق بسيج شهروندان و مسئولين است. يك شهر پايدار با در نظر گرفتن توان زيست محيطي، به نياز اقتصادي ـ اجتماعي ساكنانش پاسخ ميدهد. نمود توسعه پايدار شهری در اين است كه همه مردم و ساكنين آن از همه گروهها، از حقوق و امكانات برابر استفاده نموده و همچنين مسووليت فعاليتها و تصميمگيريهايي كه بر محيط زندگيشان تاثير ميگذارد، را بپذيرند (Rafieian et al., 2008: 118). به اين ترتيب وجود و تحقق معيارهايي نظير هويت، سرزندگي، پويايي، تامين تجهيزات و خدمات، تنوع و دسترسي مناسب ميتواند از ضرورتهاي يك شهر و یا محلهای از یک شهر پايدار باشد (عزيزي، 1385: 39). متاسفانه امروزه شهرها علیالخصوص در شهرهای کشورهای جهان سوم همچون ایران نه بر پایه هویت اصیل خود بلکه بر پایه بینظمی، بیمنطقی، یکنواختی و استفاده بدون اندیشه از الگوهای مدرن، بدون توجه به الگوهای بومی در حال شکلگیری و گسترشاند (خستو و سعيدي رضواني، 1389: 64)، و این عامل سبب شده فضاهای شهری نامنظم و بیهدف و بیروح بهوجود آیند در نتیجه بر روی کیفیت زندگی افراد حاضر در آن تاثیر نامساعد بگذارد. در آخرین آمارگیری نفوس و مسکن کشور (1395) جمعیت شهر ارومیه برابر با 1040565 نفر است. به عبارتي در طول شصد سال (سال 1335 تا 1395) جمعيت شهر بیش از ده برابر گرديده (جمعیت سال 1335 برابر با 67650 بوده) که این مورد نشان از روند رو به رشد و جمعیتپذیري این شهر در طی سالهاي متمادي است. در جهت تأمین فضاي مناسب براي این افزایش جمعیت، به ناچار در طول سالیان برنامهریزان و مسئولین شهری دست به تأسیس محلات جدید یا مجتمعهای مسکونی جدید در دل محلات قدیمی و همچنین ایجاد شهرکهای جدید در اطراف و حومه شهر زدهاند. همچنین، از آنجا که ضعف سرزندگی محلات میتواند در افزایش مهاجرتهای درون شهری موثر باشد و باعث میشود که محلات از نظر اجتماعی، کالبدی و اقتصادی فرسوده شوند. بنابراین یکی از مهمترین راهحلهایی که مدیریت شهر برای نیل به توسعه پایدار شهری و در جهت ارتقا اقتصادی و اجتماعی محلات در نظر گیرد، توجه به بحث پایداری شهری میباشد. بنابراین، براساس موارد گفته شده میتوان گفت هدف اصلی این مطالعه بررسی اثرگذاری عملکرد مدیریت شهری بر پایداری مناطق شهری ارومیه خواهد بود و در این راستا، سعی خواهد شد به سوال اصلی مطالعه یعنی "وضعیت اثرگذاری عملکرد مدیریت شهری در زمینه شاخصهای پایداری شهری ارومیه چگونه است؟" پاسخ داده شود.
مدیریت شهری به مجموعهای از فعالیتها برای شکلدهی و هدایت اجتماعی، فیزیکی و توسعه اقتصادی مناطق شهری است (توکلينيا و همکاران، 1400: 89). مدیریت شهری را میتوان به مانند یک درخت تشبیه کرد که ترکیبی از اجزاء و قسمتهای مختلف یک مجموعه که به یکدیگر وابستهاند و روابط متقابل میان آنها به شکل خاصی نظام یافته است (دويران و همکاران، 1391: 55). اگرچه لازم به توضیح است، باتوجه به اینکه شهر دارای نظامی باز بوده، لذا به نظر میرسد مدیریت شهری بیشتر حیطه کالبدی را دربر میگیرد. پس میتوان عنوان کرد که هدف کلان مدیریت شهری، ایجاد محیطی قابل زندگی برای همه و همراه با عدالت اجتماعی، کارایی اقتصادی و پایداری زیستمحیطی است (سالاريمقدم و همکاران، 1398: 42). ويليامز مديريت شهري را يك تئوري و چشم انداز نميداند، بلكه آنرا چارچوب و پايه و اساس مطالعات شهر ميداند. او اضافه ميكند كه مديريت شهري ارتباط قوي و تنگاتنگ با ماهيت شهر از يك طرف و ساختارهاي اجتماعي و اقتصادي از طرف ديگر دارد، همچنين مديريت شهري با سازمانهاي دولتي كه در شهر خدمات ارائه ميدهند و مردم شهر ارتباط تنگاتنگي دارد (کاظميان و همکاران، 1390: 12). همچنین، ويليز" اعتقاد دارد مدیران شهری و مدیران محلی عهدهدار انتخاب و تصميمگيري در مورد ارزشهاي اجتماع شهری (محلی) در اتخاذ تصميماتي است كه مستقيماً پايداري شهرها را از لحاظ اجتماعي، اقتصادي و زيستمحيطي تحت تاثير قرار ميدهد. بنابراين بهترين نقطه شروع حركت به سوي پايداري محسوب ميگردند. يقيناً تمام حاكمان عميقاً به ارزش دموكراسي محلي آگاهي و باور دارند. دموكراسي محلي در دستيابي به پايداري در شهرها نقشي مهم ايفا ميكند (Willis, 2006: 13). مدیریت شهری به مثابۀ بخشی از سلسله مراتب سیستم فضایی، تقسیمات سیاسی و جغرافیایی هر کشور بوده که بر اساس مؤلفههای مختلفی مانند نوع حکومت، مدیریت، سطح آگاهی، علاقهمندی، اجتماعی، و مشارکت مردم در نظام تصمیمگیری و ... شکل گرفته است. مدیریت شهری باهدف اداره مطلوب امور شهر سعی دارد روابط میان عناصر شهری را هماهنگ کند (خوارزمي و همکاران، 1401: 122). از طرفی، مهمترین هدف مدیریت شهری را میتوان عواملی مانند ارتقای شرایط کار و زندگی افراد ساکن در شهر دانست. این افراد در قالب اقشار و گروههای مختلف اجتماعی، اقتصادی میباشد. همچنین موارد دیگری از جمله حفاظت از حقوق شهروندان، تشویق به توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار و حفاظت از محیط کالبدی از هداف دیگر مدیریت شهری میباشد (سعيدنيا، 1382: 49؛ محمديفر و علوي نسب، 1393: 5؛ خليلآبادي و همکاران، 1397: 99). شهرداری و شورای اسلامی شهر دو رکن اصلی مدیریت شهری در ایران میباشند. بجز این دو که وظیفه اصلی و قانونی آنها سیاستگذاری، برنامهریزی و تمشیت امور شهر میباشد، نهادهای دیگر وجود دارند که در سطح ملی، منطقهای و محلی عمل نموده و وظایف و عملکرد آنها در ارتباط با شهر و مدیریت شهری میباشد و لزوماً به هنگام تصمیمگیری و برنامهریزی برای شهر و حتی اجرای طرحها و برنامهها باید به برنامهها، طرحها و حوزه عملکرد این نهادها توجه داشت (لطفي، 1388: 103). وظایف مدیریت شهری در ایران را میتوان شامل مواردی از قبیل آمادهسازی زیرساختهای اساسی برای عملکرد کارآمد شهرها؛ آماده سازی خدمات لازم برای توسعه منابع انسانی، بهبود بهرهوری و بهبود استانداردهای زندگی شهری؛ تنظیم فعالیتهای تاثیرگذار بخش خصوصی بر امنیت؛ سلامتی و رفاه اجتماعی جمعیت شهری و آماده ساختن خدمات و تسهیلات لازم برای پشتیبانی فعالیتهای مولد و عملیات کارآمد موسسههای خصوصی در نواحی شهری (خليلآبادي و همکاران، 1397: 100).
توسعه پایدار شهری که در معنای عذام خود رشد وگسترش همه جانبه و بدون تعارض وتناقض معنا میشود، با دو هدف عمده الف) ارتقذای کیفیت زندگی با لحاظ ظرفیت محیط زیست و ب) پاسخگویی به نیازهای نسل حاضر بدون محدودیت برای آیندگان، تعریف میشود. اگر چه توسعه پایدار در ابتدا با بحثهای محیطزیست آغاز شد، اما از این حیطه پای فراتر گذاشت و در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به صورت جدی بیان گردید. در واقع مفهوم توسعه پایدار محدوده مشترک حوزههای ذکر شده است (محمدي دهچشمه، 1400: 111). نظریهی توسعهی پایدار شهری موضوعهای جلوگیری از آلودگیهای محیط شهری و ناحیهای، کاهش ظرفیتهای تولید محیط محلی، ناحیهای و ملی، حمایت از بازیافتها، عدم حمایت از توسعههای زیانآور و از بین بردن شکاف میان فقیر و غنی را مطرح میکند. همچنین راه رسیدن به این اهداف را با برنامهریزیهای شهری، روستایی، ناحیهای، ملی که برابر با قانون کنترل بیشتر در شهر و روستاست میداند. این نظریه به مثابه دیدگاهی راهبردی به نقش دولت در این برنامهریزیها اهمیت بسیاری میدهد و معتقد است دولتها باید از محیط زیست شهری همه جانبه حمایت کنند(بديعي و همکاران، 1398: 79). با وجود نگرشههای متفاوت به مفهوم توسعه پایدار و برداشتهای مختلف از آن، اصل تعادل و برابری میان سه بعد زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی مورد توافق همگان است. در واقع توسعه پایدار شهری، یک فرایند پویا و بیوقفه در پاسخ به تغییر فشارهای اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی است (Haughton & Hunter, 2005: 20). بنابراین شهر پایدار نه از طریق شیوههای اقتدارگرایانه و از "بالا"، بلکه به گونهای مردم سالارانه و از "پایین" ساخته میشود. علیرغم نخستین، تعریفی که از توسهعه پایدار ارائه شد، توسعهای که نیازهای امروزی ما را بدون کاستن از تواناییهای نسلهای آینده بکاهد، تاکنون بیش از 300 مورد تعریف با دیدگاههای مختلف از توسعه پایدار انجام شده است. در واقع هدف از توسعه پایداری شهری، ایجاد شهری سالم و همسو با نیاز تمامی شهروندان که مکانی مناسب برای استفاده و بهرهمندی از انرژی به شمار آید (سالاری پور و همکاران، 1401: 110) براساس آنچه که گفته شد، توسعهي پايدار شهري شكلي از توسعهي امروزي كه توان توسعهي مداوم شهرها و جوامع شهري نسلهاي آينده را تضمين كند، است و در اين نوع توسعه ملاحظات سه گانه، محيطي، اقتصادي و اجتماعي در كنار هم لحاظ خواهد شد. مؤلفههاي توسعهي پايدار انسان، كودكان و جوانان، محيطزيست، زنان، فرهنگ، آموزش، علم، اخلاق، امنيت، مشاركت و حكمراني محلي مطلوب ذكر شده است (فروغيان، 1388: 41). به همين ترتيب، مشخصات كليدي پايداري شهري: برابري بين نسلها، برابري درون نسلها حفاطت از محيط طبيعي، استفادهي حداقل از منابع تجديدنشدني، بقاي اقتصادي و تنوع، جامعه خود اتكا، رفاه فردي و رفع نيازهاي اساسي افراد جامعه عنوان شده است (كابلي فرشچي، 1392: 2).
مهمترين عوامل در رسيدن به توسعهي پايدار عبارتند از: الف) نياز به تغيير نهادهاي موجود و ايجاد نهادهاي جديد؛ ب) اولويت دادن به سرمايهي انساني به ويژه زنان و جوانان در جهت پايداري توسعه؛ ج) نقش رهبري در به دوش كشيدن و بالا بردن تلاش توسعهاي از بالا؛ د) نقش سازمانهاي مدني اجتماعي براي پيشراندن توسعه از پايين به بالا؛ ه) اهميت حقوق بشر و مفهوم و هدف گستردهي آن؛ ر) آميختن توسعه با ساختار اجتماعي و فرهنگي و ز) ارتباط دروني ميان پايداري توسعه و اعتماد به نفس (صداقتي و فارسی، 1395: 243). امروزه باتوجه به اینکه شهرها محل تجمع انسانها بوده و این افراد دارای تأثیر زیادی بر کل اقتصاد ملی هر کشور دارند، لذا باید به مسائل و مشکلات آنها توجه بیشتر و دقیقتر کرد؛ زیرا در حالتی که برنامهریزی دقیق و درست، سبب رشد اقتصادی، تثبیت سیاسی و افزایش مشارکت شهروندان در امور شهرها میگردد، شکست در رفع مشکلات و مسائل شهری نیز سبب رکود اقتصادی، نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی، فقر، بیکاری و تخریب محیطزیست خواهد شد (سعيدرضوان و همکاران، 1392: 75). در این میان، یکی از مهمترین نقشها بر عهده مدیریت شهری است و باید باتوجه به وظایف محوله که عبارتند از: الف) مدیریت و بهبود سرمایهگذاریهای زیربنایی؛ ب) ارائه و توزیع خدمات اجتماعی؛ ج) ارتقای رشد اقتصادی و بهبود شرایط زندگی مردم و د) برنامهریزی استراتژیک که مشکلات را رفع کند و منجر به توسعهای که در آن اهداف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیستمحیطی در پیوند با هم قرار بگیرند، شود (شمسالديني و همکاران، 1396: 187). تاکنون در زمینه عملکرد مدیریت شهری و شاخصهای مرتبط با آن بررسیهای مختلفی در سطح جهانی و به تبع آن در کشور ما انجام گرفته است. برای تفهیم هر چه بیشتر مسئله، به برخی از آنها در ادامه اشاره میشود. مراديمکر و حيدريکيا (1397) در مطالعهای با هدف بررسی مدیریت شهری و نقش آن در توسعه پایدار شهری در شهر اسدآباد پرداختند. نتایج این مطالعه نشان داد، مدیریت شهری در دستیابی به پایداری شهر اسدآباد دارای تاثیر مثبت و معنا داری بوده همینطور همکاریها و تعامل مدیران شهری در ارتقا شاخص توسعه پایداری شهرتاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، نصراللهي (1397) در مقالهای نقش مدیریت شهری را در توسعه پایدار شهری با تأکید بر جایگاه شهرداریها مورد بررسی قرار داد. نتیجه مطالعه وی نشان داد که رسیدن به توسعه پایدار شهری نیازمند به کارگیری ابزارها و سلیقهها و نیروهای متفاوت تشکیل دهنده سیستم شهر است. در مدیریت شهری، شهرداری اداره امور شهر و شهروندان، مشارکت در اجرای امور و قوانین، شورای اسلامی شهر، نظارت و هماهنگی بر فعالیتها و بخش خصوصی و پشتیبانی و همکاری با سازمانهای مذبور عهدهدار است که در نتیجه این همکاریهاو هماهنگیها منجر به توسعه و عمران شهر میشود. ارتقاء مشارکت شهروندی، تمرکززدایی فعالیتها، ایجاد مدیریت یکپارچه شهری، افزایش اعتماد شهروندان، آگاهسازی و آموزش شهروندی از جمله فعالیتهای مؤثری است که شهرداریها در راستای تحقق توسعه پایدار شهری میتوانند به کار گیرند.
خوارزمي و همکاران (1401) در مطالعهای با هدف بررسی تأثیرگذاری اقدامات مدیریت شهری بر زیستپذیری شهر مشهد نشان دادهاند، از جهت نحوه تأثیرگذاری اقدامات مدیریت شهری بر زیستپذیری، در منطقه 6 شاخص خدمات بر زیستپذیری (دسترسی، محیطزیست، مسکن، بهداشت و درمان) تأثیر زیاد و دارای رابطه مستقیم است. در منطقه 9 شاخص سرمایهگذاری با هر پنج شاخص زیستپذیری (دسترسی، محیطزیست، مسکن، بهداشت ـ درمان، امنیت) دارای تأثیر قوی و رابطه مستقیم میباشد.
سالاری پور و همکاران (1401) در مطالعهای به ارزیابی عملکرد مدیریت شهری در تحقق توسعه پایدار زیستمحیطی شهر رشت پرداختند. نتایج نشان داد که رضایت شهروندان شهر رشت از عملکرد مدیریت شهری در حوزه مدیریت پسماند و بهویژه مدیریت رودخانههای شهری، در سطح بسیار پایین و نامطلوبی قرار دارد. مدیریت شهری در بخش زیرساختهای سبز عملکرد نسبتا خوبی داشته است. پس از این شاخص، به ترتیب شاخص مدیریت پسماند و در انتها شاخص مدیریت رودخانهها قرار دارد؛ که شاخص مدیریت رودخانههای شهری وضعیت بسیار بدی در میان دیگر شاخصها دارد. بنابراین مدیریت شهری رشت ابتدا باید حل مشکالت رودخانههای شهری و بهبود شیوه دفع پسماندهای شهری را در اولویت اقدامات خود قرار دهد تا گام مهمی در راستای خلق محیطی پایدار از لحاظ زیست محیطی و سالم برای شهروندان برداشته باشد. مختاری ملکآبادی و همکاران (1401)در مطالعه خود به بررسی نقش و جایگاه مدیریت شهری در برندسازی شهر اصفهان پرداختند. در این مطالعه دیدگاه مدیران و شهروندان بهصورت جداگانه در پاسخ به تاثیر نقش شهرداریها، شورای شهر، اتاق بازرگانی و سایر ارگانها بر توسعه برند شهر اصفهان بررسی شده و نتایج نشان دهنده آن است که دستگاههای مذکور، نقش اساسی در توسعه برند شهری دارند. به طوری که مدیران معتقدنفد 77 درصد مؤلفههای مدیریت شهری بر توسعه برند شهری تاثیر دارند؛ همچنین شهروندان عنوان میکنند که مؤلفههای مدیریت شهری، 96 درصد توسعه برند شهری را تحت تاثیر قرار داده است. لانک و مورا2 (2017) در مطالعهای خود شبکههای عابر پیاده در مرکز شهر سانتیاگو و تأثیر آنها بر زندگی شهری را مورد مطالعه قرار دادند. مرکز شهر سانتیاگو داری یک شبکه عابر پیاده بوده که شامل خیابانها، مناطق عابر پیاده و گالریهای تجاری است و در این مطالعه این ویژگی خاص در نظر و مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که بخش مهمی از سرزندگی مرکز شهر سانتیاگو به دلیل ساختار فیزیکی و پیکربندی آن (خیابانها، مناطق عابر پیاده و گالریهای تجاری) است. همچنین، این شبکه عابر پیاده خاص باعث شده که جریانهای متفاوتی از عابرین پیاده را به داخل بلوکهای شهری واقع در مرکز شهر هدایت کند که در نتیجه آن نرخها یا اجارههای پایین در آن مکانها و تنوع در خردهفروشیها بوجود آمده و این عامل باعث به وجود آمدن تنوع اجتماعی در بین ارائه دهندگان خدمات و کاربران یا بازدیدکنندگان در مرکز تاریخی شهر سانتیاگو شده است. خلیلی و نیریفلاح3 (2018) در مطالعهای به بررسی نقش شاخصهای اجتماعی بر سرزندگی شهری و کیفیت زندگی در بین زنان شهر اصفهان پرداختند. در این مطالعه شاخصهایی مانند حضور جمعی افراد، استفاده ترکیبی وظایف، گوناگونی فعالیتها و دیگر عناصر فیزیکی پشتیبان مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج این مطالعه که به صورت کیفی و با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختارمند انجام شده است، نشان داد با افزایش شاخصهای سرزندگی مانند امنیت عمومی در فضاهای عمومی شهر، از طریق اقدامات موثر و خاص هر شاخص، میتوان شاهد حضور بیشتر زنان در فضاهای عمومی بود و در نتیجه میتوان شاهد افزایش کیفیت زندگی شهروندان و بهویژه زنان بود. زنگ4 و همکاران (2018) در مطالعهای به بررسی صریح فضایی سرزندگی شهری در دو شهر شیکاگو و ووهان پرداختند در این مطالعه برای بررسی سرزندگی شهری از چهار شاخص تراکم، زیستپذیری، دسترسی و تنوع استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان داد، شیکاگو در زمینه شاخصهای قابلیت دسترسی و تنوع برتری دارد، در حالی که در زمینه شاخصهای تراکم و زیستپذیری شهر ووهان در وضعیت بهتری قرار دارد. همچنین، آمین و مرشد (2019) در مطالعهای به بررسی وضعیت پایداری شهرهای عراق پرداختند که نتایج آنها نشان داد عوامل اقتصادی و زیربنایی توسعه شهری که وابسته به عملکرد مدیریتی هستند، نسبت به عوامل اکولوژیکی از اهمیت ویژهتری برخوردار هستند.
روش پژوهش
این تحقیق از نظر ماهیت از نوع تحقیقات کمی - کیفی، با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردي و به لحاظ نحوهي گردآوري دادهها، جزء تحقیقات توصیفی ـ تحلیلی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان و مدیران شهری در شهر ارومیه بود. کارشناسان، شامل افرادی بوده که در ادارات و سازمانهای مرتبط با امور شهری (شهرداری، استانداری، فرمانداری، مسکن و شهرسازی و ...) بوده و دارای پست سازمانی کارشناسی میباشند. همچنین، اساتید دانشگاه که در زمینة مدیریت شهری، برنامهریزی شهری و شهرسازی مشغول به فعالیتاند و دارای مطالعات مختلفی میباشند، جزء جامعه آماری قرار داده شدند.
در این پژوهش برای تهیه اطلاعات، ابتدا از طریق روش دلفی ابعاد عملکردی مدیریت شهری مؤثر بر روند توسعه پایدار شهری ارومیه، با استفاده از نظرات خبرگان شامل اساتید دانشگاه، کارشناسان و مدیران و برنامهریزان حوزه مدیریت شهری، شناسایی شد. سپس اطلاعات بدست آمده با استفاده از مدلسازی ساختاری-تفسیری (ISM) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این تکنیک، آثار متقابل مؤلفههاي موردنظر تحقیق با استفاده از روشهاي مختلف و از طریق ساخت یک ماتریس مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. در ماتریس موردنظر وابستگیهاي متقابل مؤلفههاي مورد نظر نشان داده میشود. لازم به توضیح است که تکنیک حاضر در زمرهي روشهاي نیمه کمی و اکتشافی قرار دارد (جمشيدي و عنابستاني، 1399: 7). در این مطالعه تعداد 15 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. لازم به ذکر است، معیار انتخاب خبرگان، تسلط نظری، تجربه عملی و دسترسی بود. مدل ساختاری-تفسیری (ISM) متشکل از چند گام است که در ادامه تشریح شده است.
مرحله اول: پس از مطالعة ادبیات پژوهش و نظرخواهی از کارشناسان مورد نظر (خبرگان)، متغیرهای عملکرد مدیریت شهری بر پایداری شهری در شهر ارومیه شناسایی شدند. متغیرهای استخراج شده عبارتاند از: عامل اقتصادی، عامل زیستمحیطی، عامل کالبدی و عامل اجتماعی ـ فرهنگی. مرحله دوم: در این مرحله پرسشنامهها با هدف استخراج ارتباط عوامل شناسایی شده از مرحلة قبل و سطحبندی آنها طراحی شد. پرسشهای پرسشنامه بهصورت «عامل... منجر به عامل... میشود» است. همانطور که گفته شد، در این مطالعه از روش ISMاستفاده شده است، این روش چگونگی تأثیرگذاری هریک از عناصر را بر یکدیگر (جهت و شدت رابطه) در یک ساختار سلسله مراتبی مشخص میکند (Govindan et al., 2012: 206). لازم به توضیح است که در این مطالعه روایی پرسشنامه از طریق روش محتوایی مورد تأیید قرار گرفت. مرحله سوم: در این مرحله براساس اطلاعات استخراج شده از مرحله دوم، ماتریس خود تعاملی تشکیل میشود. در این مرحله، متغیرها به صورت دو به دو با هم بررسی میشوند. پاسخدهنده با استفاده از نمادهای (قراردادی) ذیل به تعیین روابط متغیرها میپردازد: در این ماتریس چنانچه عنصر سطر i به ستون j منجر شود با حرفV ، اگر عنصر ستون j به سطر i منجر شود با حرف A ، در صورتی که این رابطه بین دو مولفه i و j دوطرفه باشد (یعنی عنصر سطر i به ستون j و عنصر ستون j به سطر i منجر شود) با حرف X و اگر هیچ ارتباطی بین سطر و ستون نباشد با حرف O نشان داده میشود. مرحله چهارم: در این مرحله باید ماتریس دسترسی اولیه، از طریق تبدیل نمادهای مندرج در ماتریس خودتعاملی ساختاری به اعداد صفر و یک، ساخته شود. لازم به توضیح است، روش تبدیل ماتریس خودتعاملی به یک ماتریس دسترسی اولیه از طریق تبدیل نمادهای A وO به صفر و X و V به یک میباشد. مرحله پنجم: در این مرحله ماتریس دستیابی نهایی تشکیل شد. برای این منظور با انجام دستی اصالحات و نیز بهرهگیری از قوانین ریاضی (به توان رساندن ماتریس)، ماتریس دستیابی اولیه سازگار میشود Govindan et al., 2012: 206) برای نمونه اگر عامل 4 به عامل 5 منجر شود و عامل 5 ه
م به عامل 6 منجر شود، باید عامل 4 نیز به عامل 6 نیز منجر شود و اگر در ماتریس دستیابی این رابطه برقرار نبود، باید روابطی که از قلم افتاده است، جایگزین شود. بدین ترتیب بعضی عناصر صفر به 1 تبدیل خواهد شد که بهصورت (*1) نشان داده میشود. همانطور که گفته شد، در این مطالعه برای تکمیل پرسشنامهها از 15 متخصص استفاده شد. بنابراین با استفاده از روش مُد (براساس بیشترین فراوانی در هر درایه) ماتریس دستیابی نهایی ایجاد شد. مرحله ششم: در این مرحله پس از تعیین مجموعة دستیابی و مجموعة پیشنیاز برای هر عامل و تعیین مجموعة مشترک، سطحبندی عوامل انجام میشود. این کار با استفاده از ماتریس دستیابی انجام میشود. پس از تعیین مجموعة دستیابی و پیشنیاز برای هر عامل، عناصر مشترک در مجموعة دستیابی و پیشنیاز برای هر عامل شناسایی میشوند. در اولین جدول، عاملی بالاترین سطح را دارد که مجموعة دستیابی و عناصر مشترک آن کاملاً یکسان باشد. پس از تعیین این عامل (یا عوامل)، از جدول حذف میشود و با سایر عوامل باقیمانده، جدول بعدی را تشکیل میدهد و این کار را تا تعیین سطح تمام عوامل ادامه خواهد داشت (Hsiao et al., 2013: 133). مرحله هفتم: در این مرحله، مدل ISM با توجه به سطوح تعیینشده و ماتریس دستیابی نهایی ترسیم میشود. مرحله هشتم: در این مرحله نیز تجزیه و تحلیل قدرت نفوذ ـ وابستگی (تجزیه و تحلیل MAC-MIC) انجام میشود. جمع سطری و جمع ستونی اعداد در ماتریس دستیابی نهایی برای هر عامل به ترتیب بیان کننده میزان نفوذ و میزان وابستگی است. با در نظر گرفتن قدرت نفوذ و وابستگی عوامل، چهار گروه از عناصر شناسایی میشود الف) خودمختار: عواملی که قدرت نفوذ و وابستگی ضعیف دارند؛ ب) وابسته: عواملی که قدرت نفوذ کم و وابستگی شدید دارند؛ ج) متصل یا پیوندی: عواملی که قدرت نفوذ زیاد و وابستگی زیاد دارند و د) مستقل: عواملی که قدرت نفوذ قوی، ولی وابستگی ضعیف دارند
جدول 1- مهم ترین ابعاد عملکرد مدیریت شهری مؤثر برروند توسعه پایدار شهر
مفاهیم | گویهها | مأخذ |
عامل اقتصادی | اشتغال و نظام فعالیت | Rafieian (2008) صداقتي و فارسی (1395)؛ صميمي (1398)؛ خليلآبادي و همکاران (1397)؛ کاظميان و همکاران (1390)؛ عنابستاني، عنابستاني (1391 ) |
ارزش زمین | ||
عامل زیستمحیطی | آلودگیهای هوا، صوتی و بصری | |
نظافت و پسماند | ||
فضای سبز | ||
تراکم و ظرفیت قابل تحمل محله | ||
عامل کالبدی | پویایی و سازگاری | |
تنوع | ||
دسترسی | ||
خوانایی | ||
عامل اجتماعی ـ فرهنگی | هویت و تعلق خاطر مکانی | |
امنیت و ایمنی |
مأخذ: یافتههای تحقیق، 1400
شکل 1. وضعیت مناطق شهری ارومیه. مأخذ: نگارندگان، 1400
قلمرو جغرافیایی پژوهش
شهر ارومیه، مرکز شهرستان ارومیه و مرکز استان آذربایجان غربی بوده که در فاصله 18 کیلومتری از دریاچه ارومیه در مختصات جغرافیایی 45 درجه و 4 دقیقه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ و 37 درجه و 32 دقیقه عرض شمالی از مبدا خط استوا در جلگهای به طول 70 کیلومتر و عرض 30 کیلومتر قرار دارد. لازم به توضیح است شهر ارومیه براساس تقسیمات اداری شهرداری، شامل 5 منطقه شهری میباشد. در سال 1395 جمعیت این شهر بالغ بر بر 1040565 نفر بود. شهر ارومیه با مساحتی حدود 60 کیلومتر مربع و مساحتی حدود 10256 کیلومتر مربع، موقعیت جغرافیایی مناسب دارد و تقریباً در میانه استان قرار دارد (شکل 1).
یافتهها و بحث
شناسایی ابعاد و معیار های عملکرد مدیریت در پایداری شهری
در اين تحقيق، با بررسي ادبيات مدیریت شهری و توسعه پایدار شهری و با استفاده از تحلیل محتوایی مطالعات انجام شده در داخل و خارج از کشور، ابعاد و معیارهاي مورد نظر باتوجه به هدف اصلی مطالعه شناسايي و استخراج شده است. ابعاد و شاخصهای حاصل از بررسی ادبیات، پس از اعمال نقطه نظرات متخصصان در جدول (1) نشان داده شده است.
1- ماتریس خودتعاملی ساختاری (SSIM)
پس از بررسیهای اولیه و شناسایی ابعاد و شاخصهای عملکرد مدیریت شهری در توسعه پایدار شهری ارومیه، در مرحله نخست ماتریس خودتعاملی (SSIM) باید ساخته و تکمیل شود. اطلاعات این ماتریس با استفاده از نظرات کارشناسان و مدیرات مربوطه جمعآوری میشود. لذا، در ابتدا پرسشنامهای دوطرف (ماتریس n*n) با استفاده از 12 شاخص طراحی و در اختار نمونه مورد مطالعه قرار گرفته و از آنها خواسته شد تا ارتباط دو به دویی شاخصهای مورد نظر را تعیین کنند، که روش امتیاز دهی در روش تحقیق اشاره شده است. اطلاعات حاصل جمعبندی و ماتریس خودتعاملی ساختاری در قالب جدول 2 تشکیل شد.
جدول (2). ماتریس خودتعاملی ساختاری معیارهای عملکرد مدیریت در پایداری شهری
متغیر | C1 | C2 | C3 | C4 | C5 | C6 | C7 | C8 | C9 | C10 | C11 | C12 |
C1 | - | A | A | O | A | O | O | A | O | O | O | V |
C2 |
| - | A | O | V | A | O | A | A | O | A | V |
C3 |
|
| - | O | V | A | O | A | O | O | O | O |
C4 |
|
|
| - | V | A | A | O | O | O | O | A |
C5 |
|
|
|
| - | O | A | A | O | O | O | A |
C6 |
|
|
|
|
| - | V | A | V | A | A | A |
C7 |
|
|
|
|
|
| - | A | O | O | O | A |
C8 |
|
|
|
|
|
|
| - | V | O | A | X |
C9 |
|
|
|
|
|
|
|
| - | O | A | A |
C10 |
|
|
|
|
|
|
|
|
| - | A | O |
C11 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| - | V |
C12 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| - |
مأخذ: یافتههای تحقیق، 1400
2- ماتريس دسترسی اولیه
پس از جمعآوری اطلاعات از طریق تشکیل ماتریس خودتعاملی، در این مرحله باید اطلاعات موجود در ماتریس دسترسی اولیه به اطلاعات عددی و دو ارزشی (0 و 1) تبدیل و ماتریس دسترسی اولیه ساخته شود. در این ماتریس به جای نمادهای A، X، V و O ارقام 1 و 0 قرار داده شد. به عبارتی دیگر، نمادهای نمادهای A وO به صفر و X و V به یک تبدیل خواهد شد. لذا، بر اساس این قواعد، ماتریس دستیابی اولیه برای شاخصههای مربوطه در جدول 3 ارائه شده است
جدول (3). ماتریس دسترسی اولیه
متغیر | C1 | C2 | C3 | C4 | C5 | C6 | C7 | C8 | C9 | C10 | C11 | C12 |
C1 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 1 |
C2 | 1 | 1 | 0 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 1 |
C3 | 1 | 1 | 1 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 |
C4 | 0 | 0 | 0 | 1 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 |
C5 | 1 | 0 | 0 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 |
C6 | 0 | 1 | 1 | 1 | 0 | 1 | 1 | 0 | 1 | 0 | 0 | 10 |
C7 | 0 | 0 | 0 | 1 | 1 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 |
C8 | 1 | 1 | 1 | 0 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 0 | 0 | 1 |
C9 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 |
C10 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 1 | 0 | 0 |
C11 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 1 | 0 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 |
C12 | 0 | 0 | 0 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 0 | 0 | 1 |
مأخذ: یافتههای تحقیق، 1400
3- ماتریس دسترسی نهایی
در این مرحله با دخیل کردن روابط انتقالپذیری در روابط بین متغیرها، ماتریس نهایی تشکیل شود و به عبارتی در این مرحله ماتریس اولیه سازگار خواهد شد. انتقالپذیری روابط مفهومی بین متغیرها در مدلسازی ساختاری-تفسیری یک فرض مبنایی بوده و بیانگر این است که اگر معیار A با معیار B رابطه داشته باشد و معیار B نیز با معیار C رابطه داشته باشد، آنگاه معیار A نیز باید با معیار Cرابطه داشته باشد. در این مرحله تمام روابط ثانویه بین متغیرها بررسی میشود و ماتریس نهایی به شکل جدول 4 به دست میآید. در جدول 4، سلولهایی که به صورت *1 نشان داده شده همان متغیرهایی هستند که از طریق سازگار کردن ماتریس اولیه ایجاد شدهاند و به عبارتی این متغیرها به صورت غیرمستقیم با متغیر دیگر در ارتباط هستند. براساس نتایج بدست آمده از ماتریس نهایی C8، C11 و C12 با میزان نفوذ 10، 12 و 10 دارای بیشترین قدرت محرک و متغیرهای C4 و C5 با میزان نفوذ 3 دارای کمترین قدرت محرک هستند. همچنین، براساس اطلاعات مرتبط با میزان وابستگی میتوان عنوان کرد C1، C5 ،C4 و C12 به ترتیب با مقدار وابستگی 11، 11، 9 و 9 دارای بیشترین وابستگی بوده و کمترین میزان وابستگی متعلق به عوامل C10 و C11 با میزان وابستگی 2 و 1 است
جدول (4). ماتریس دسترسی نهایی
متغیر | C1 | C2 | C3 | C4 | C5 | C6 | C7 | C8 | C9 | C10 | C11 | C12 | میزان نفوذ |
C1 | 1 | 0 | 0 | *1 | *1 | *1 | *1 | *1 | *1 | 0 | 0 | 1 | 8 |
C2 | 1 | 1 | 0 | *1 | 1 | *1 | *1 | *1 | *1 | 0 | 0 | 1 | 9 |
C3 | 1 | 1 | 1 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | *1 | 5 |
C4 | *1 | 0 | 0 | 1 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 3 |
C5 | 1 | 0 | 0 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | *1 | 3 |
C6 | *1 | 1 | 1 | 1 | *1 | 1 | 1 | 0 | 1 | 0 | 0 | 1 | 9 |
C7 | *1 | 0 | 0 | 1 | 1 | 0 | 1 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 4 |
C8 | 1 | 1 | 1 | *1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 0 | 0 | 1 | 10 |
C9 | *1 | 1 | 0 | 0 | *1 | 0 | 0 | 0 | 1 | 0 | 0 | *1 | 5 |
C10 | 0 | *1 | *1 | *1 | 0 | 1 | *1 | 0 | *1 | 1 | 0 | 0 | 7 |
C11 | *1 | 1 | *1 | *1 | *1 | 1 | *1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 12 |
C12 | *1 | *1 | *1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 1 | 0 | 0 | 1 | 10 |
میزان وابستگی | 11 | 8 | 6 | 9 | 11 | 7 | 8 | 5 | 8 | 2 | 1 | 9 | 85 |
مأخذ: یافتههای تحقیق، 1400
4- سطحبندی عوامل کلیدی
. در این بخش در ابتدا باید سه مجموعه دستیابی (دریافتی)، پیشنیاز (مقدماتی) و اشتراکی از طریق اطلاعات موجود در ماتریس دریافتی نهایی استخراج شوند. مجموع دستیابی (دریافتی) برای یک متغیر خاص، شامل خود متغیر و متغیرهایی است که آن متغیر را تحت تأثیر قرار میدهد و مجموعه پیشنیاز (مقدماتی) برای هر متغیر، شامل خود متغیر و دیگر متغیرهایی است که آن متغیر را تحت تأثیر قرار میدهند پس از مشخص شدن این دو مجموعه، عناصر مشترک در داخل هر کدام از مجموعهها مشخص خواهد شد. براساس نتایج جدول 5 متغیرهای نظافت و پسماند (C4) و فضای سبز (C5) در این مطالعه دارای بالاترین سطح در تکرار اول بوده و به عنوان سطح 1 شاخته شدهاند. سپس این متغیرها از سایر متغیرها جدا شده و دوباره همین روند تکرار شده تا سایر سطوح نیز مشخص شود. همانطور که مشخص میباشد متغیرهای 12گانه انتخابی در این مطالعه در تکرار ششم، سطح بندی نهایی انجام شده و به صورت کلی به 6 سطح تقسیم شدهاند. در جدول 5، نتایج سطحبندی عناصر عملکردی مدیریت شهری موثر بر روند توسعه پایدار شهر ارومیه را نشان میدهد.
جدول (5). سطحبندی عوامل مؤثر بر معیارهای عملکرد مدیریت در پایداری شهری
عوامل | مجموعه دستیابی | مجموعة پیشنیاز | مجموعه مشترک | سطح | عوامل | مجموعه دستیابی | مجموعة پیشنیاز | مجموعه مشترک | سطح |
سطح اول | C1 | 6 8 | 3 6 8 11 | 6 8 |
| ||||
C1 | 1 4 5 6 7 8 9 12 | 1 2 3 4 5 6 7 8 9 11 12 | 1 4 5 6 7 8 9 12 |
| C2 | 6 8 | 3 6 8 10 11 | 6 8 |
|
C2 | 1 2 4 5 6 7 8 9 12 | 2 3 6 8 9 10 12 | 2 6 8 12 |
| C3 | 3 | 3 6 8 10 11 | 3 | 3 |
C3 | 1 2 3 5 12 | 3 6 8 10 11 12 | 3 12 |
| C6 | 3 6 | 6 8 10 11 | 6 |
|
C4 | 1 4 5 | 1 2 4 6 7 8 10 11 12 | 1 4 5 | 1 | C8 | 3 6 8 | 8 11 | 8 |
|
C5 | 1 5 12 | 1 2 3 4 5 6 7 8 9 11 12 | 1 5 12 | 1 | C10 | 3 6 10 | 10 11 | 10 |
|
C6 | 1 2 3 4 5 6 7 9 12 | 1 2 6 8 10 11 12 | 1 2 6 12 |
| C11 | 3 6 8 10 11 | 10 11 | 11 |
|
C7 | 1 4 5 7 | 1 2 6 7 8 10 11 12 | 1 7 |
| C12 | 3 6 8 | 3 6 8 11 | 3 6 8 |
|
C8 | 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 | 1 2 8 11 12 | 1 2 8 12 |
| سطح چهارم | ||||
C9 | 1 2 5 9 12 | 1 2 6 8 9 10 11 12 | 1 2 9 12 |
| C1 | 6 8 | 6 8 11 | 6 8 |
|
C10 | 2 3 4 6 7 9 10 | 10 11 | 10 |
| C2 | 6 8 | 6 8 10 11 | 6 8 |
|
C11 | 1 2 3 4 5 6 7 8 9 12 | 11 | 11 |
| C6 | 6 | 6 8 10 11 | 6 | 4 |
C12 | 1 2 3 4 5 6 7 8 9 12 | 1 2 3 5 6 8 9 11 12 | 1 2 3 5 6 8 9 |
| C8 | 6 8 | 8 11 | 8 |
|
سطح دوم | C10 | 6 10 | 10 11 | 10 |
| ||||
C1 | 6 8 9 | 2 3 6 7 8 9 11 | 6 8 9 |
| C11 | 6 8 10 11 | 11 | 11 |
|
C2 | 2 6 7 8 9 | 2 3 6 8 9 10 11 | 2 6 8 9 |
| C12 | 6 8 | 6 8 11 | 6 8 |
|
C3 | 2 3 | 3 6 8 10 11 | 3 |
| سطح پنجم | ||||
C6 | 2 3 6 7 9 | 2 6 8 10 11 | 2 6 |
| C1 | 8 | 8 11 | 8 | 5 |
C7 | 7 | 2 6 7 8 10 11 | 7 | 2 | C2 | 8 | 8 10 11 | 8 | 5 |
C8 | 2 3 6 7 8 9 | 2 8 11 | 2 8 |
| C8 | 8 | 8 11 | 8 | 5 |
C9 | 2 9 | 2 6 8 9 10 11 | 2 9 | 2 | C10 | 10 | 10 11 | 10 | 5 |
C10 | 2 3 6 7 9 10 | 10 11 | 10 |
| C11 | 8 10 11 | 11 | 11 |
|
C11 | 2 3 6 7 8 9 10 11 | 11 | 11 |
| C12 | 8 | 8 11 | 8 | 5 |
C12 | 2 3 6 7 8 9 | 2 3 6 8 9 11 | 2 3 6 8 9 |
| سطح ششم | ||||
سطح سوم | C11 | 11 | 11 | 11 | 6 |
مأخذ: یافتههای تحقیق، 1400
در مطالعاتی که از روش ساختاری ـ تفسیری استفاده میشود، بعداز تعیین و مشخص شدن سطح روابط بین متغیرها، میتوان با استفاده از مدلهای ترسیمی نحوه و سطوح روابط بین متغیرهای مورد نظر را طراحی کرد. در شکل ISMروابط متقابل و تأثیرگذاری بین متغیرها و ارتباط متغیرهای هر سطح نمایان بوده و موجب درک بهتر فضای تصمیمگیری میشود. روابط و سطوح بین متغیرها به صورت مدل ساختاری ـ تفسیری در شکل 2، نشان داده شده است. همانطور که مشاهده میشود، معیار هویت و یا به عبارتی هویت محلات و مناطق مختلف شهری در پایینترین سطح (سطح ششم) قرار گرفته و این معیار همانند سنگ زيربنايي مدل عمل ميكنند؛ به عبارتی، در عملکرد مدیران شهری زمینه توسعه شهری و نیل پایداری ميبايست نگاه ویژهای با هویت داشته باشند. سپس معیارهای امنیت، خوانایی، تنوع، ارزش زمین و اشتغال و نظام فعالیت در سطح بعدی (سطح پنجم) قرار دارد. واضح است تمامي معیارهای یادشده از مهمترين عوامل كليدي در عوامل مؤثر بر عملکردی مدیرت شهری در زمینه توسعه پایدار شهر ارومیه هستند، ولي عواملی كه در سطح بالاي مدلسازي ساختاري ـ تفسيري قرار گرفتهاند، ازتأثيرپذيري بيشتري برخوردارند. به عبارتی دیگر، متغیرهای سطح 5 و 6 ميتوانند تأثير زيادي در عوامل سطح 1 و 2 داشته باشند.
- تحلیلMICMAC
در ادامه با استفاده از روش MICMAC به بررسی نوع متغیرها براساس اثرگذاری و اثرپذیری بر و از سایر متغیرها پرداخته شده است. پس از تعیین قدرت نفوذ یا اثرگذاری و قدرت وابستگی هر متغیر، میتوان تمامی متغیرهای عملکردی مدیریت شهری مؤثر بر روند توسعه پایدار شهر ارومیه را در یکی از خوشههای چهارگانه روش ماتریس اثر متغیرها طبقهبندی نمود. نتایج تحلیل میکمک نشان داد که 12 عامل عملکردی مدیریت شهری مؤثر بر توسعه پایدار شهری ارومیه از بُعد قدرت نفوذپذیری و وابستگی به چهاردسته عوامل مستقل، وابسته، پیوندی، مستقل (کلیدی) تقسیم میشود. به طوری که C3 (آلودگی هوا، صوتی و بصری) جزء متغیرهای مستقل است که قدرت نفوذ و وابستگی ضعیفی دارد. این متغیر نسبتاً غیرمتصل به سیستم هستند و دارای ارتباطات کم و ضعیف ها سیستم هستند. عاملهای C9 (دسترسی)، C7 (پویایی و سازگاری)، C4 (نظافت و پسماند) و C5 (فضای سبز) جزد متغیرهای وابسته میباشند که برای ایجاد این متغیرها عوامل زیادی دخالت دارند و خود آنها کمتر میتوانند زمینهساز متغیرهای دیگر شوند. عاملهای C1 (اشتغال و نظامندی فعالیتها)، C12 (امنیت)، C2 (ارزش زمین) و C6 (تراکم و ظرفیت قابل تحمل) جزء متغیرهای پیوندی هستند که از قدرت نفوذ، توان و وابستگی بالایی برخوردارند. به نحوی که هر گونه عملی بر روی این متغیرها باعث تغییر سایر متغیرها میشود. عامل C10 (خوانایی) جز متغیرهای مستقل کلیدی میباشد. که دارای قدرت نفوذ زیاد و وابستگی کمتری میباشد. همچنین، تأثیر بالایی بر عملکرد مدیریت شهری در زمینه توسعه پایدار شهری ارومیه دارند. در شکل 3، نوع متغیرها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بهر سایر متغیرها با استفاده از روش MICMAC قابل مشاهده است.
شکل (2). مدل ساختاری تفسیری اثرگذاری ابعاد عملکرد مدیریت شهری بر پایداری شهری
مأخذ: یافتههای تحقیق، 1400
متغیرهای پیوندی |
|
|
| متغیرهای تأثیرگذار |
| 11 | 12 | میزان نفوذ | |||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| 11 | |
|
|
| 12 |
|
|
| 8 |
|
|
|
| 10 | |
|
|
|
| 2 | 6 |
|
|
|
|
|
| 9 | |
| 1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| 8 | |
|
|
|
|
| سوم | چهارم |
|
|
| 10 |
| 7 | |
متغیرهای تأثیرپذیر |
| دوم | سوم | متغیرهای مستقل |
|
| 6 | ||||||
|
|
|
| 9 |
| 3 |
|
|
|
|
| 5 | |
|
|
|
| 7 |
|
|
|
|
|
|
| 4 | |
| 5 |
| 4 |
|
|
|
|
|
|
|
| 3 | |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| 2 | |
|
|
|
|
| دوم |
|
|
|
|
| اول | 1 | |
12 | 11 | 10 | 9 | 8 | 7 | 6 | 5 | 4 | 3 | 2 | 1 |
| |
میزان وابستگی |
شکل (3). سطح بندی عوامل مؤثر بر معیارهای عملکرد مدیریت در پایداری شهری ارومیه با استفاده از روش MICMAC
مأخذ: یافتههای تحقیق، 1400
نتیجهگیری
تاریخچه بررسی روند تکاملی نظریات مرتبط با مدیریت و برنامهریزی شهری نشان میدهد که با افزایش جمعیت در سکونتگاههای شهری و ایجاد تنوع هم در فعالیتهای افراد مورد نظر و هم در جمعیت شهرها، باعث به وجود آمدن فضاهای متفاوتی در سکونتگاههای شهری و حتی ایجاد تحولات مختلف کالبدی را نیز در بر داشته است. این عوامل به صورت باعث شده که مدیریت شهری از حالت خودبهخودی و ارگانیک خود در دوران پیش از انقلاب صنعتی کم کم به سمت توسعه و پیشرفت میل داشته و به عبارتی دیگر، مدیریت شهری به عنوان فرایند برعهده گرفتن نقشی فعال در توسعه مدیریت و هماهگسازی منابع برای دستیابی به توسعة شهری تعریف شده است. ماهیت مدیریت در شهر مستلزم دارا بودن اطلاعات جامعی در زمینههای برنامهریزی، سازماندهی، نظارت و کنترل است. بدیهی است رشد و توسعه متوازن نقاط شهری در گرو مطالعه و شناخت شهر، تحلیل واقعی از میزان نیازها و توانمندیها است، به همین منظور (صميمي، 1389: 92) دانش مدیریت شهری امروزه با هدف توسعه پایدار در شهرها بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرد. بنابراین مدیریت شهری میتواند با اقدامات و برنامههای موثر در فضای شهری باعث توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و در نهایت توسعه پایدار شود. بنابراین، براساس موارد گفته شده میتوان گفت هدف اصلی این مطالعه اثرگذاری عملکرد مدیریت شهری بر پایداری و شهری ارومیه براساس مدل ساختاری ـ تفسیری میباشد. نتایج این مطالعه نشان داد که سه عامل هویت و تعلق خاطر مکانی، تنوع و امنیت و ایمنی به ترتیب با میزان قدرت نفوذ 12، 10 و 10 بیشترین تأثیر و معیارهای دسترسی، آلودگیهای هوا، صوتی و بصری، نظافت و پسماند و فضای سبز کمترین تأثیر را در زمینه عملکرد مدیریت شهری در زمینه توسعه پایدار شهری داشتهاند. یافتههای دیگر پژوهش با استفاده از تحلیل MICMAC حاکی از آن است که متغیرهای پویایی و سازگاری، دسترسی، نظافت و پسماند و فضای سبز بیشتر تحت تأثیر سایر عوامل بوده و از نظر سیستمی در زمره عناصری بوده که سایر عناصر اثر گرفته و به عبارتی اثرپذیر یا وابسته هستند. به عبارت دیگر، در ایجاد این متغیر عوامل زیادی دخالت دارند و خود آنها کمتر میتوانند در متغیرهای دیگر تأثیرگذار شوند. متغیرهایی همچون آلودگیهای هوا، صوتی و بصری در گروه متغیرهای خودمختار یا مستقل قرار گرفتند و میتوان گفت این متغیرها از سایر متغیرها در زمینه هدف مورد مطالعه مستقل میباشند. متغیرهای اشتغال و نظام فعالیت، ارزش زمین، تراکم و ظرفیت قابل تحمل محله و امنیت و ایمنی در زمره متغیرهای پیوندی برای تعیینکنندگی عمکرد مدیریت شهری در مسیر توسعه پایدار قرار گرفتند. در این مورد میتوان گفت، متغیرهای پیوندی نسبتاً تأثیرگذار و تأثیرپذیر بوده و پتانسیل تبدیل به متغیرهای تأثیرگذار را دارند و با برنامهریزی مناسب میتوان وابستگی آنها را اصلاح نمود. متغیرهای هویت و تعلق خاطر مکانی، خوانایی و تنوع به عنوان متغیرهای تآثیرگذار شناخته شده و بیشترین تأثیرگذاری را بر عملکرد مدیرت شهری در زمینه توسعه پایدار داشته و از قدرت نفوذ بالا و وابستگی پایینی برخوردار هستند. به عبارتی دیگر، متغیرهایی که قدرت نفوذ بالایی دارند، آنها را متغیرهای کلیدی مینامند، زیرا هرگونه عملی بر روی این متغیرها باهث تغییر در سایر متغیرها خواهد شد. پس میتوان گفت هرگونه برنامهریزی اقدام در جهت توسعه شهری و نیل به پایداری آن باید توجه خاصی به عوامل کلیدی و نقش اساسی آنها نمود. لازم به توضیح است که نتایج بدست آمده در زمینه متغیرهای کلیدی با نتایج مطالعات عنابستانی و عنابستانی (1391)، صداقتی و فارسی (1395)، نصرالهی (1397)، صمیمی (1398)، خلیلی و نیریفلاح (2018) و زنگ و همکاران (2018) همخوانی دارد. به صورت کلی براساس نتایج بدست آمده، پیشنهادهای زیر را در زمینه تأثیرگذار هرچه بیشتر عملکرد مدیریت شهری بر توسعه پایدار در شهر ارومیه میتوان ارائه نمود:
- توجه خاص و ویژه مدیران شهری به همیت مکانی در مکنطاق مختلف شهری ارومیه؛
- بهسازی و نوسازی بافت فرسوده شهری ارومیه و استفاده بهینه از آن در راستای تأمین امیت اجتماعی ساکنان؛
- - حضور و مشارکت واقعی و همه جانبه مردم و شهروندان در سرنوشت شهر و فرآيند تصميمسازی و تصميمگيری نظام شهری؛
تقدیر و تشکر
این مقاله مستخرج از رساله دکتری رشته بوده که در دانشگاه از آن دفاع شده است.
منابع
بديعي، ليلا.، عزتپناه و سلطاني، عليرضا (1398). تبيين و تحليل توسعه پايدار شهري با تأکيد بر مؤلفههاي محيطي (مطالعه موردي: شهر سنندج). فصلنامه پژوهش و برنامهريزي شهري، 10(36): 86-75.
توکلينيا، جميله؛ ايماني جاجرمي، حسين و يدالهنيا، حسين. (1400). تحليل جايگاه حکمروايي خوب در عملکرد مديريت شهري (مطالعه موردي: شهر بابل). آمايش محيط، 14(53): 108-85.
جمشيدي، عليرضا و عنابستاني، علي اکبر. (۱۳۹۹). الگوي ساختاري-تفسيري عوامل تأثيرگذار بر توسعهي تابآوري روستاييان غرب درياچه اروميه در برابر تغيير اقليم (با تأکيد بر خشکسالي). مطالعات جغرافيايي مناطق خشک، ۱۱ (۴۲) :۲۲-۱.
خستو، مريم و سعيدي رضواني، نويد. (1389). عوامل موثر بر سرزندگي فضاهاي شهري، خلق يك فضاي شهري سرزنده با تكيه بر مفهوم مركز خريد پياده. نشريه هويت شهر. 4(6): 74 -6.
خليلآبادي، حسن؛ شاهمرادي قهه، سوادبه و خانيزاده، محمدعلي. (1397). تأثير عملکرد مديريت شهري بر ارتقاي کيفيت زندگي شهروندان (نمونه موردي : شهرجديد بهارستان). فصلنامه انسان و محيط زيست، 54(1): 109-93.
خوارزمي، اميدعلي؛ قاسمزاده، راضيه و پيرزاده، زهره. (1401). مدلسازي تأثيرگذاري اقدامات مديريت شهري بر زيستپذيري شهر مشهد (نمونه موردي: 6و 9). جغرافياي اجتماعي شهري، 9(1): 119-97.
دويران، اسماعيل؛کاظميان، غلامرض؛ مشکيني، ابوالفضل؛ رکنالدين افتخاري، عبدالرضا و کلهرنيا، بيژن. (1391). مديريت يکپارچه شهري در ساماندهي سکونتگاههاي غيررسمي شهرهاي مياني ايران؛ مورد پژوهي: زنجان و همد ان. مديريت شهري، 30(2): 68-53.
زنديه، الناز. (1396). بررسي عملکرد شهرداري ها در چارچوب رويکرد حکمروايي خوب شهري نمونه موردي: شهرداري شهر ملاير. آمايش محيط، 10(39): 76-59.
سالاری پور، علی اکبر؛ حمیدی، آرمان؛ صبوری، حمیدرضا و ساداتی، عاطفه. (1401). ارزیابی عملکرد مدیریت شهری در تحقق توسعه پایدار زیستمحیطی از دیدگاه شهروندان (موردپژوهی: شهر رشت). معماری و شهرسازی پایدار، 10(1): 122-107.
سالاريمقدم، زهرا؛ زياري، کرامتالله؛ حاتمينژاد، حسين. (1398). سنجش و ارزيابي زيستپذيري محلات شهري مطالعه موردي: منطقه 15 کلانشهر تهران. فصلنامه شهر پايدار، 2(3): 58-41.
سعيدرضواني، نويد؛ مجيد، عبدالهي؛ ايازي، سيدمحمدهادي؛ نوذرپور، علي؛ ايماني جاجرمي، حسين.؛ كاظميان، غلامرضا؛ صالحي، اسماعيل. (1392). مديريت شهري؛ بررسي تطبيقي نظام مديريت شهري در کشورهاي نمونه. جلد سوم، انتشارات تيسا، چاپ اول.
سعيدنيا، احمد (1382). مديريت شهري. انتشارات سازمان شهرداريهاي کشور، تهران: جلد يازدهم.
شمسالديني، علي؛ سناييمقدم، سروش؛ بلاغي، سول و رضايي، ميثم. (1396). سنجش ميزان رضايتمندي شهروندان از عملکرد شهرداري و ارزيابي عوامل فردي، اجتماعي مؤثر بر آن (مطالعه موردي: شهر دهدشت). پژوهش و برنامهریزی شهری، 8(30): 204-185.
صداقتي، عاطفه و فارسي، جواد. (1395). طيفسنجي سرزندگي در بافتها و محلات شهري با تلفيق رويكردهاي توسعهي پايدار، رشد هوشمند و نوشهرگرايي و كاربرد مدل الكتر (نمونه ي موردي: محلات شهر مرودشت). جغرافيا و توسعه، 44 (1): 254-229.
صميمي، محمدرضا. (1389). نقش مديريت در پايداري اقتصادي و اجتماعي نواحي شهري؛ مطالعه موردي: شهر ساحلي نور. مديريت شهري، 25(1): 98-91.
عبدي، کميل.، جعفري مهرآبادي، مريم.، صفايي رينه، مصطفي و اللهياري، شميلا. (1398). سنجش رضايتمندي شهروندان از عملکرد شهرداري با رويکرد حکمروايي خوب شهري (مطالعه موردي: شهر کياسر). آمايش محيط، 12(45)، 166-139.
عزيزي، محمدمهدي. (1385). محله مسكوني پايدار (نارمك). نشريه هنرهاي زيبا، 27(1): 46-35.
عليزاده، هادی؛ نعمتي، مرتضی و رضايي جعفري، كامران. (1394). تحليلي بر معيارهاي حکمراني خوب شهري با استفاده از روش تحليل سلسله مراتبي فازي. مطالعات و پژوهشهاي شهري منطقهاي، 6(24)، 128-105.
عنابستاني، علي و اکبر عنابستاني، زهرا. (1391). تأثير عملکرد مديريت شهري بر ارتقا کيفيت زندگي شهروندان (مطالعة موردي: شهرجديد گلبهار). مجله مطالعات توسعه اجتماعي ايران، 4(4): 34-23.
فروغيان، مريم (1388). نقد و معرفي كتاب مباني توسعه پايدار شهري. ماهنامه كتاب ماه علوم اجتماعي، 20(1): 43-40.
كابلي فرشچي، سيدامير. (1392). بررسي جايگاه مركز محله در شكلگيري محلهاي پايدار با استفاده از روش AHP: نمونه موردي:محله سرشور مشهد. همايش ملي معماري، شهرسازي و توسعه پايدار با محوريت از معماري بومي تا شهر پايدار، مشهد.
کاظميان، غلامرضا؛ مشکيني، ابوالفضل و بيگلري، شادي. (1390). ارزيابي عملكرد مديريت شهري در پايداري محلهاي ناحيه دو شهرداري منطقه 4تهران (محلههاي مجيديه، شمس آباد و كالاد). نشريه تحقيقات كاربردي علوم جغرافيايي، 18(21): 28-7.
لطفي، حيدر؛ عدالتخواه، فرداد؛ ميرزايي، مينو. و وزيرپور، شببو. (1388). مديريت شهري و جايگاه آن در ارتقاء حقوق شهروندان. فصلنامه جغرافياي انساني، 2(1): 110-101.
محمدي دهچشمه، پژمان. (1400). بررسي نقش استراتژيهاي توسعه پايدار شهري در مناطق کوهستاني (مورد مطالعه: شهرکرد). مطالعات جغرافيايي مناطق کوهستاني، ۲(۳): 107-121.
محمديفر، مجيد و علوي نسب، سيدهاشم. (1393). نقش مديريت شهري در توسعه پايدار گردشگري شهري (نمونه موردمطالعه: شهر مشهد). ششمين کنفرانس ملي برنامهريزي و مديريت شهري با تأکيد بر مؤلفههاي شهر اسلامي.
مختاری ملک آبادی، رضا؛ غفاری، سید رامین و لارابی، مریم. (1401). بررسی نقش و جایگاه مدیریت شهری در برندسازی شهری (موردمطالعه: شهر اصفهان). برنامه ریزی فضایی، 12(3): 46-25.
مراديمکر، سياوش و حيدريکيا، مريم. (1397). تحليل مديريت شهري و نقش آن در توسعه پايدار شهري؛ مطالعه موردي شهر اسدآباد. مجله جغرافيا و روابط انساني، 1(1): 115-98.
نصراللهي، محمود (۱۳۹۷). نقش مديريت شهري در توسعه پايدار شهري با تاکيد بر جايگاه شهرداري ها. دومين همايش بينالمللي مديريت، حسابداري، اقتصاد و علوم اجتماعي، همدان، دبيرخانه دايمي کنفرانس.
Ameen, R. F. M., & Mourshed, M. (2019). Urban sustainability assessment framework development: The ranking and weighting of sustainability indicators using analytic hierarchy process. Sustainable Cities and Society, 44, 356-366.
Dijk, V., & Pieter, M. (2006). Managing Cities in Developing Countries: The theory and practice of urban management. Edward Elgar Publishing.
Govindan, K., Palaniappan, M., Zhu, Q., Kannan, D., (2012). Analysis of third-party reverse logistics provider using interpretive structural modeling. International Journal Production Economics, 140, 204- 211.
Haughton, G & Hunter, C, (2005) Sustainable Cities. Published in Taylor & Francis e-Library.
Hsiao, S-W., Ko, Y-C., Lo, C-H., Chen, S-H., (2013). An ISM, DEI, and ANP-based approach for product family development. Advanced Engineering Informatics, 27, 131- 148.
Khalili, A., NayyeriFallah, S., (2018), Role of social indicators on vitality parameter to enhance the quality of women's communal life within an urban public space (case: Isfahan's traditional bazaar, Iran). Frontiers of Architectural Research, 7(3): 440-454.
Lunecke, M. G. H., Mora, R. (2017). The layered city: pedestrian networks in downtown Santiago and their impact on urban vitality. Journal of Urban Design, 1-18.
Rafieian, H, (2008). People's Perception of the Participatory Process of Development in Jolfa Mahalla. Humanities, Vol 15-1.
Shayan, S., Kim, K. P., Ma, T. & Nguyen, T. H. D. (2020). The first two decades of smart city research from a risk perspective. Sustainability, 12(21), 9280.
Warfield, J.W. (1974). Developing interconnected matrixes in structural modeling. IEEE Transcript on Systems. Men and Cybernetics, 4, 51-81.
Willis, M, (2006) Sustainability: The issue of our Age, And a Concern for Local Government. public Management, No 88, pp 8-12
Zeng, C., Song, Y., He, Q., & Shen, F., (2018). Spatially explicit assessment on urban vitality: Case studies in Chicago and Wuhan. Sustainable Cities and Society, 4: 296-306.
[1] Shayan
[2] Lunecke & Mora
[3] Khalili & NayyeriFallah
[4] Zeng