علل روی کارآمدن آقای خاتمی)دولت اصلاحات 1376 ( «بر اساس نظریه توسعه نامتوازن ساموئل هانتینگتون
محورهای موضوعی : فصلنامه علمی تحقیقات سیاسی و بین المللیصادق زیباکلام 1 , داود افشاری 2 , عبداله اصلانزاده 3
1 - استاد گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران Zibakalam@yahoo.com
2 - کارشناس ارشد علوم سیاسی/ مطالعات ایران دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران Davod_afshary@yahoo.co
3 - کارشناس ارشد علوم سیاسی/ مطالعات ایران دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ) )Aslanzadeh1386@ gmail.com
کلید واژه: مشارکت سیاسی, دولت سازندگی, دوم خرداد, توسعهی نامتوازن ساموئل هانتینگتون, تحرک اجتماعی, توسعهی اقتصادی,
چکیده مقاله :
سؤال اصلی مقاله این است که علت و زمینهی روی کار آمدن سید محمد خاتمی )دولت اصلاحات( در دوم خرداد 1376 چه بوده است. مقاله تلاش دارد با مبنا قرار دادن نظری هی "توسعهی نامتوازن" ساموئل هانتینگتون، که واپسماندن نهادهای سیاسی از دگرگون یهای اجتماعی و اقتصادی را باعث ایجاد پایه های جدید برای تجمع سیاسی و آفرینش نهادهای جدید سیاسی می داند، به این سؤال اینچنین پاسخ دهد که توسعهی نامتوازن در دورهی هاشمی )دورهی سازندگی( علت روی کار آمدن خاتمی بوده است. در واقع به واسطهی تحرک اجتماعی و طبقاتی همراه با توسعهی اقتصادی و سپس رشد طبقهی متوسط جدید که در دورهی سازندگی پدیدار شد، مطالبات جدیدی به وجود آمد که عمدتاً شامل مشارکت در ادارهی امور کشور و تعیین سرنوشت سیاسی بود. اما در این دوره تلاش زیادی در جهت توسعهی سیاسی کشور صورت نگرفت. در چنین شرایطی شعارهای آقای خاتمی که بر حول این مطالبات جدید شکل گرفت، باعث شد که بخش قابل توجهی از آرای انتخاباتی مردم به آقای خاتمی تعلق گیرد و ایشان برندهی انتخابات هفتمین دورهی ریاست جمهوری شوند.
The main question which the present article discusses is what were the cause and ground of coming to power of Syed Mohammad Khatami (Reform government) in second Khordad 1376/1997? The article tries to base its argument on the theory of “uneven development” of Samuel Huntington. A theory which believes that once the political institution lag behind the social and economic transformation this phenomenon leads to creation of new foundation for political association and formation of new political institutions. The underlying hypothesis is that the uneven development of Hashemi period (Reconstruction period) was the cause of Khatami coming into power. In fact due to social and class mobility along with economic development and consequently the growth of new middle class which happened during this period new expectations and demands were created which were mainly participation in the country’s affairs and determining their political future. But during this period no tangible effort were made to fulfill these demands for political development. In this background the slogans of Khatami which were based on the above said demands led to this fact that a large section of voters cast their votes in favour of Khatami and this culminated to his victory in the seventh presidential elections.