رویکرد حدیثی اسلامپژوه معاصر حاکم عُبَیسان مطیری
محورهای موضوعی : تاریخ حدیث
1 - استادیار گروه حدیث، دانشگاه قرآن و حدیث، تهران، ایران.
کلید واژه: سلفیگری, خاورشناسان, مستشرقان, تاریخ حدیث, حجیت سنت, کتابت و تدوین حدیث, حاکم عُبَیسان مطیری,
چکیده مقاله :
حاکم مطیری، از چهرههای آکادمیک جهان اسلام با رویکرد سلفی است که در دو حوزۀ مطالعات اسلام و شرقشناسی فعالیت دارد، وی دارای تألیفات فراوان است. از آن جا که مطالعه دربارۀ اسلام سیاسی برای وی در درجۀ نخست اولویت قرار دارد، به موازات فعالیتهای علمیاش، بیشتر یک چهرۀ فعال و شناخته شدۀ سیاسی به شمار میآید. وی مسلمانان را به مبانی گفتمان سیاسی اسلام مبتنی بر قرآن، سنت نبوی و سیرۀ خلفای راشدین دعوت میکند و منتقد سرسخت سیاست ورزیهای حاکمان اسلامی است. موضوعات حدیثی و سیاسی در آثار حاکم به شدت در هم تنیده است و میتوان گفت عمدۀ آراء و اندیشههای سیاسی او مبتنی بر روایات است. او ادعا دارد همواره مقید به ذکر احادیث صحیح و اخبار منقول بوده و به بررسیهای سندی اهتمام دارد، هرچند منتقدانش بر این باورند که گرایش سیاسی حاکم همچون یک مؤلفۀ تأثیرگذار بر رویکرد حدیثی او و چگونگی استناد وی به روایات عمل، بیتأثیر نبوده است. به جز موارد یادشده، بازتاب روشنِ حدیث در آثار حاکم را در موارد مربوط به تفسیر اثری، مصطلح الحدیث منظوم، سنن النبی ِمأثور و پاسخگویی به مستشرقان در موضوع تدوین سنت شاهدیم. استناد گسترده به روایات در همۀ این موارد به وضوح قابل مشاهده است.
Hākim Mutayri is one of the academic figures of the Islamic world with a Salafi approach who works in the two fields of Islamic studies and oriental studies. He has written several books. Since the study of political Islam is a top priority for him, in parallel with his scientific activities, he is more of an active and well-known political figure. He invites Muslims to the foundations of the political discourse of Islam based on the Qur'an, the Prophetic tradition, and the biography of the Righteous Caliphs, and is a staunch critic of the policies of Islamic rulers. Hadith and political issues are strongly intertwined in his works and it can be said that most of his political views and ideas are based on narrations. He claims that he has always been bound to mention authentic hadiths, and that he is concerned with the investigation of isnads, although his critics believe that the prevailing political tendency as an influential component has not been ineffective in his hadithic approach and how he cites the narrations. Apart from the above-mentioned cases, we see the clear reflection of the hadith in his works in the cases related to the narrative interpretation, the poetic hadith terminology, Narration related to Sunan al-Nabi (the traditions of the Prophet), and answering to the Orientalists on the subject of compiling the Sunnah. Extensive citations to the narrations are clearly visible in all these cases.
_||_