A study of cultural citizenship in Karaj metropolis and its relationship with cultural capital and citizenship culture
Subject Areas : Urban Sociological Studies
1 - Assistant Professor, Department of Social Sciences, Payam Noor University, Tehran, Iran
Keywords: " cultural capital", "cultural citizenship", " citizenship culture", " cultural diversity",
Abstract :
Today, the cultural approach has become important in all matters, including urban management policy-making, and social systems support it. The aim of the research is to investigate cultural citizenship in Karaj metropolis and its relationship with cultural capital and citizenship culture. The research is descriptive-correlation and its method is survey. The statistical population was the citizens of Karaji aged 15-65, who were selected by cluster sampling according to Cochran's formula. The data was collected through a questionnaire and analyzed with the help of spss and Pearson correlation coefficient and regression. The findings showed that there is a significant relationship between cultural citizenship and citizenship culture, but there is no significant relationship between cultural citizenship and cultural capital. The result is that the citizens of Karaj have accepted the presence of other residents of that city, who are different from them in terms of language, race, ethnicity, in an urban complex, and they are familiar with their rights and duties towards other citizens. According to the cultural rights of citizens, each of the ethnicities, races and social religious minorities has the right to citizenship, and the culture of citizenship can be a factor to promote their cultural rights.
_||_
سال سیزدهم ـ شمارهی چهل و هفتم ـ تابستان 1402
مطالعۀ شهروندی فرهنگی در کلانشهر کرج و رابطۀ آن با سرمایۀ فرهنگی و فرهنگ شهروندی
زهرا محمدی1
چکيده
امروزه رویکرد فرهنگی در همۀ امور ازجمله سیاستگذاری مدیریت شهری اهمیت یافته است و نظامهای اجتماعی از آن حمایت میکنند. هدف پژوهش بررسی شهروندی فرهنگی در کلانشهر کرج است و رابطهای که با سرمایۀ فرهنگی و فرهنگ شهروندی دارد. پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و روش آن پیمایشی است. جامعۀ آماری شهروندان 15 -65 ساله کرجی بودند که طبق فرمول کوکران 384 نفر با شیوۀ نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. دادهها از طریق پرسشنامه گردآوری و به کمک spss و با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد، بین شهروندی فرهنگی با فرهنگ شهروندی رابطۀ معناداری وجود دارد اما بین شهروندی فرهنگی با سرمایۀ فرهنگی رابطۀ معناداری وجود ندارد. نتیجه اینکه شهروندان کرج حضور سایر ساکنان آن شهر را که با آنها از نظر زبان، نژاد، قومیت تفاوت دارند را در یک مجموعه شهری پذیرفتهاند و با حقوق و وظایف خود نسبت به شهروندان دیگر آشنا هستند. با توجه به حقوق فرهنگی شهروندان، هریک از قومیتها، نژادها و اقلیتهای مذهبی اجتماعی دارای حق شهروندی است و فرهنگ شهروندی میتواند عاملی برای ارتقای حقوق فرهنگی آنها باشد.
واژگان کلیدی: شهروندی فرهنگی، فرهنگ شهروندی، تنوع فرهنگی، سرمایۀ فرهنگی
مقدمه
شهروندی2 مفهومی است که انتظارات نقش افراد جامعه را مشخص ميكند و آگاهی از آن برای مردم و مسئولان مهم است. شهروندی به معنای مجموعهای از حقوق و وظایفی است که دستیابی هر فرد به منابع اجتماعی و اقتصادی جامعه را تعیین میکند (محبوبی شریعتپناهی و همکاران، 1400: 68). امروزه با توجه به جهانیشدن، فنآوریهای جدید و رسانههای جمعی گسترده، حقوق شهروندی بهخصوص در جوامعی تنوع فرهنگی بیشتری دارند، اهمیت یافته است. محققان برای مطالعۀ حقوق فرهنگی افراد جامعه، از مفهوم شهروندی فرهنگی3 استفاده میکنند. مردم شهرهای بزرگ معمولاً از حقوق خود آگاهند و متقابلاً حقوق دیگران را نیز رعایت میکنند. آنها ضمن حفظ فرهنگ مشترک جامعه، سعی میکنند آن قسمت از فرهنگشان که با دیگران متفاوت است را نیز حفظ کنند، هرچند که دارای زبان، قومیت و نژاد متفاوت باشند. انتظار میرود که افراد جامعه علاوه بر آشنایی از حقوق و وظایف خود، در مقابل انتظارات شهروندی متعهد بوده و مشارکت اجتماعی نیز داشته باشند. اگر در جامعهای، شهروندی فرهنگی وجود داشته باشد و شهروندان بخواهند که فرهنگی عمل کنند و برای آن احترام قائل باشند، نوع رفتار و روابط افراد جامعه تغییر کرده و شهروندان را موظف میکند تا به یکدیگر احترام گذاشته و تفاوتهای موجود را بپذیرند.
شهروندی از دل تجدد بهوجود آمده و بهعنوان یک پدیده تحولاتی را پشتسر گذاشته است. شهروندی در هر کشوری و در زمانی، دارای معانی مختلفی بوده است (استیونسون4، 2013: 11). سازمان برنامه اسکان بشر سازمان ملل (2016) در تعریفی، تمام افرادی را که ذیل عنوان شهر ثبت شده و در آن زندگی کنند را شهروند محسوب میکند. از دهه 1950 میلادی به بعد، با تزلزل در نظريهها و برنامههاي توسعه اقتصادی از یکسو و تولید نظريههای جدید و برنامهريزيهاي فرهنگی، تكنولوﮊيهاي نوپدید ارتباطی و اهمیت رسانهها و ظهور صنایع فرهنگی از سوی دیگر که در دنیا بهوجود آمد، موجب شکلگیری پدیدهای بهنام شهروندی فرهنگی شد و فرهنگی شدن به امر سیاسی بدل شد. این تحولات موجب شد تا فرهنگ و مباحث مربوط به فرهنگ اهمیت پیدا کنند (باقریان، 1390: 46). در طی زمان از حقوق سیاسی، اجتماعی و مدنی در زمینۀ شهروندی سخن بهمیان آمده است و درصدد تعیین حیطۀ این حقوق بودهاند؛ اما امروزه اعتقاد نظریهپردازان بر این است که شهروندان علاوه بر نیازهای اقتصادی، اقتصادی، سیاسی و مدنی، نیازهای فرهنگی هم دارند که شهروندی سیاسی، اجتماعی و مدنی نمیتواند پاسخگوی نیاز فرهنگی مردم جامعه باشد. بههمین سبب از حقوق فرهنگی، فرهنگ شهروندی5 و شهروندی فرهنگی سخن بهمیان میآید. تحولات دهههای اخیر در راستای اهمیت یافتن فرهنگ و فرهنگی شدن عرصۀ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است، لذا فرهنگیشدن شهروندی اجتنابناپذیر است (احمدپور، مرادپور و حاتمینژاد، 1390: 82). ازدیاد جمعیت در اثر مهاجرت به شهرها بهخصوص به شهرهای بزرگ موجب تداخل فرهنگهای مختلف شده است. این پدیده اداره شهرها را با تعارض قومی، نژادی، زبانی و سنتهای متفاوت مواجه کرده است (استیونسون، 2013: 333). اقوام مهاجر هویتهای متفاوتی دارند که باید از سوی جامعه حفظ شود؛ زیرا شهروندی فرهنگی، سلیقهها و حقوق و فرهنگ اقوام مختلف جامعه را دربر میگیرد (کریمی، 1390: 320). در واقع تفاوت فرهنگی موجود در جامعه موجب پرورش شهروندان با خصوصیات خاصی میشود که انتظارات متناسب با آن فرهنگ را دارند و در اینجاست که پدیده شهروندی فرهنگی نمایان میشود. البته توسعۀ فناوریهای نوین و رسانههای جمعی در آگاهی شهروندان نسبت به حقوق فرهنگی نقش مهمی دارد (حاجی محمدی، 1389). طبق نظر یانگ6، تمام اقلیتهای فرهنگی و زبانی برای حفظ فرهنگ و زبان خود باید حقوق خاصی داشته باشند و از همۀ مزیتهای شهروندی مانند فرصت شغلی و آموزش برابر بهرهمند شوند. لازمۀ این حقوق، توجه دولتها و نهادهای اجتماعی به فرهنگهای خاص و زبانهای محلی است (توانا، 1390: 34). جهت حفظ یکپارچگی و انسجام اجتماعی، بهخصوص در کلانشهرها، شهروندان باید رعایت سایر مردم با فرهنگهای متفاوت را داشته باشند و به آنها احترام بگذارند، بهنحویکه بدون تحقیر، همدیگر را تحمل کرده و زندگی مسالمتآمیزی داشته باشند. در واقع هر شهروندی با هر نوع فرهنگی باید احساس تعلق به جامعۀ خودش را داشته باشد و از منابع موجود در جامعه بهطور عادلانهای بهرهمند شود و تفاوتهای جنسیتی، طبقاتی، قومی و نژادی نباید در میزان برخورداری از منابع تأثیری داشته باشد.
در این میان، ایران ازجمله کشورهایی است که دارای تنوع مذهبی (اسلام، یهود، زرتشت، مسیحی و...)، تنوع قومی (فارس، ترک، کرد، لر، گیلک و...) تنوع زبانی (فارسی، کردی، ترکی و...) است. اهمیت موضوع ازآنجهت است که پدیده شهروندی فرهنگی در ایران کمتر کار شده است و جزو پژوهشهای بهروز است. شهر کرج چهارمین شهر پرجمعیت ایران محسوب میشود. با افزایش جمعیت و انباشت صنایع در اطراف تهران، کرج گسترش یافت و با پذیرش مهاجران و تبدیلشدن به استراحتگاه کارمندان و کارگران و شاغلان پایتخت و با مهاجرپذیری از سراسر کشور به کلانشهری تبدیل شده است که جامعهای با تنوع فرهنگی، قومی، زبانی و دینی است که به ایران کوچک معروف است. نکته اینجاست که شهر کرج دارای ویژگیهای اجتماعی- فرهنگی است که در کمتر شهرهایی میتوان یافت. در همسایگی قرارگرفتن کرج در کنار پایتخت و پذیرش مهاجران متنوع و رشد بیرویۀ آن موجب شده تا مدیران شهری نتوانند از سیاستهای سایر شهرها بهعنوان یک الگو برای آن استفاده کنند. کلانشهری مانند کرج به لحاظ تنوع بافت جمعیتی مسائل و مشکلات خاص خود را دارد که ممکن است به مرز بحران برسد. لازمۀ پیشگیری بحرانهای شهری و شهرنشینی، وجود یک فرهنگ مناسب شهرنشینی و شهروندی است؛ لذا برای سیاستگذاری و برنامهریزی این شهر، شناخت ویژگیهای فرهنگی آن ضروری است و این پژوهش با هدف مطالعۀ شهروندی فرهنگی انجام شده و درپی پاسخ به این سؤال است که شهروندی فرهنگی چه رابطهای با سرمایۀ فرهنگی7 و فرهنگ شهروندی دارد؟
پیشینۀ تجربی
غفاری، آقاجانی، گرجی و پوریان (1400) به شناسایی ابعاد و مؤلفههای پیشرانهای شهروند فرهنگی به روش کیفی پرداختند. یافتهها نشان داد که برای پیشرانهای فرهنگی 12 بعد و 49 مؤلفه شناسایی شد. ابعاد شامل فرهنگی/ اجتماعی (7 مؤلفه)، مسئولیتپذیری (5 مؤلفه)، مشارکت شهروندی (6 مؤلفه)، هویت شهروندی (2 مؤلفه)، اعتماد بین شخصی (2 مؤلفه)، توسعه رسانهها از ارتباطات جمعی (3 مؤلفه)، گرایش به پیروی از قانون (5 مؤلفه)، مسئولیت اجتماعی و فرهنگی (6 مؤلفه)، وضعیت اقتصادی و اجتماعی (3 مؤلفه)، گرایشها فرهنگی (5 مؤلفه) و پذیرش سرمایۀ اجتماعی (2 مؤلفه) بودند.
احمدی و مرادی (1397) سرمایۀ اجتماعی (آنلاین و آفلاین) و فرهنگ شهروندی در سنندج را مورد پیمایش قرار دادند. نتیجه اینکه مشارکت مدنی بیشتر مورد توجه شهروندان بوده است و مهمترین بعد سرمایۀ اجتماعی اثرگذار بر فرهنگ شهروندی، سرمایۀ اجتماعی برون گروهی موجود در فضای مجازی بوده است.
آذین (1396) به بررسی نقش سرمایۀ اجتماعی در پایبندی به فرهنگ شهروندی در بین شهروندان شهر اصفهان پرداخت و به این نتیجه رسید که بین ابعاد سرمایۀ اجتماعی (اعتماد اجتماعی، تعامل اجتماعی، آگاهی اجتماعی، حمایت اجتماعی و انسجام اجتماعی) و پایبندی به فرهنگ شهروندی رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد و سرمایۀ اجتماعی 43/0 از پایبندی به فرهنگ شهروندی را تبیین میکند.
کبیری (1393) به بررسی و تحلیل جامعهشناختي وضعیت شهروندی فرهنگی در بین مردان و زنان تنکابن پرداخت. یافتهها نشان داد که بین سرمایه عینی فرهنگ شهروندی با سرمایه نهادی رابطۀ معناداری وجود دارد. بین شهروندی فرهنگی و آگاهی از حقوق شهروندی رابطۀ معناداری وجود دارد. همچنین بین سرمایۀ فرهنگی و استفاده از شبکههای اجتماعی رابطۀ معناداری وجود دارد اما بین سرمایۀ فرهنگی و شهروندی فرهنگی رابطۀ معناداری دیده نشد.
نوری و گلپرور (1390) پژوهش برخورداری زنان از حقوق شهروندی را انجام دادند. نتایج نشان داد میزان برخورداری زنان از حقوق شهروندی پایین است و متغیر سن، جامعهپذیری جنسیتی، وضعیت تأهل، طبقۀ اجتماعی و تقسیم کار خانگی بر میزان بهرهمندی از حقوق شهروندی اثرگذار است. بهبود موقعیت زنان موجب مشارکت اجتماعی بیشتر آنان میگردد. حقوق شهروندی سهم بهسزایی در احساس عدالت اجتماعی داشت.
شیانی و دالوند (1390) به بررسی تطبیقی شهروندی در دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه آزاد اسلامی پرداختند. نتیجه اینکه شرایط فرهنگی و تعلیم و تربیت بر میزان آگاهی دانشجویان مؤثر است. بهطوری که میزان آگاهی از حقوق شهروندی (جنسیتی، مدنی، فرهنگی و اجتماعی) در دانشجویان دانشگاه آزاد کمتر از دانشجویان علامه طباطبایی بود. بیشترین میزان آگاهی در میان دانشجویان هر دو دانشگاه مربوط به حقوق جنسیتی و کمترین آن مربوط به حقوق مدنی است. رسانههاي جمعی در شكلگيري آگاهی اجتماعی نقش داشت و رابطۀ معناداری بین میزان پیگیری اخبار و وقایع سیاسی و میزان گاهی از حقوق شهروندی در میان دانشجویان وجود داشت.
محمدی و تبریزی (1390) به میزان آگاهی عمومی به حقوق شهروندی و قوانین جوانان شهرهای ساری پرداختهاند. يافتهها نشان داد که میزان آگاهی از حقوق شهروندی در جامعۀ آماری مورد مطالعه بسیار اندک است و شاخص مذکور با جنسیت و تغییرات سنی شهروندان ارتباطات معناداری داشته و میزان تحصیلات دانشگاهی بر این شاخص تأثیرگذار نبود.
فاطمينيا (1386) پژوهشی در زمینۀ شهروندی و فرهنگ شهروندی انجام داده است. یافتهها نشان داد، شهروندی و فرهنگ شهروندی حاصل تعهد و مسئولیتپذیری عوامل مختلف جامعه است و لازمۀ تحقق آن حرکت دوجانبۀ مسئولین و مردم است؛ یکی مشارکتجویی و فرصتدهی ساختار کلان و دیگری فعالیت و مشارکت اجتماعی شهروندان برای حضور گسترده در عرصۀ جامعه است.
دوچرتی، گودلد و پادیسون8 (2016) به تحقیقی کیفی پیرامون فرهنگ مدنی، جامعه و مشارکت شهروندان در محلههای متضاد شهر پرداختند. نتیجه این شد که مشارکت شهروندان در اثر فرهنگ مدنی، آموزش و حمایت نهادهای سیاسی تقویت میشود. مشارکت شهروندان محلات فقیرنشین که سطح تحصیلات کمتری دارند، نسبت به محلاتی که تحصیلات بالاتری دارند، کمتر است. همچنین اعتماد به کارآمدی ساختار سیاسی موجب افزایش مشارکت شهروندان میشود.
باررو9 (2016) پژوهش تنوع و سیاست فرهنگی: شهروندی فرهنگی به عنوان ابزاری برای دخالت را انجام داد و به این نتیجه رسید که در بحثهای نوظهور شهروندی فرهنگی، فرهنگ به عنوان کانالی برای تنوع در نظر گرفته میشود. سیاست فرهنگی موجب افزایش کارکرد شهروندی میشود و زمانی که شهروندی فرهنگی تقویت شود، میتواند سیاستهای اجتماعی را پایهگذاری کند.
گود10 (2010) در پژوهش شهروندی فرهنگی آنلاین، ارتباط بین شهروندی فرهنگی و رسانه (اینترنت) را مورد مطالعه قرار داد. وی دریافت که مبحث درگیر شدن با مسائل شهروندی فرهنگی فراتر از شکاف دیجیتالی است. شهروندی فرهنگی، تنشهای فرهنگی و آگاهی فرهنگی باید بهشکل آنلاین فراخوانی شوند. نتیجه این شد که اینترنت باید بهعنوان یک آرشیو فرهنگی باز در اختیار شهروندان قرار بگیرد تا آنها بتواند بهطور آزادانه از آن بهرهمند گردند.
مبانی نظری
با گسترش شهرها و افزایش جمعیت آنها و تبدیلشدن شهرها به کلانشهر، بیش از هر زمان دیگری، پدیده شهروندی اهمیت یافته است و مورد مطالعه اندیشمندان بهخصوص جامعهشناسان شهری قرار گرفته است. شهروند کسی است که از امور مدنی و سیاسی برخوردار است و وظایفی را برعهده میگیرد. اصولاً فردی شهروند محسوب میشود که علاوه بر فرمانگذاری دولت از حقوق طبیعی و فطری برخوردار باشد و دولت نیز این حقوق را محترم شمرده و از آن حمایت نماید (حیدری، 1389: 13). درعین اینکه شهروند از حقوق اساسی بهرهمند میشود؛ اما این حقوق وظایفی برای شهروندان در قبال سایر شهروندان و دولت برای وی ایجاد میکند (بلمی11، 2008: 45). رعایت انتظارات نقش شهروندی و اخلاقیات شهروندی میتواند گرهگشای بسیاری از مشکلات شهری، بهخصوص کشورهای درحالتوسعه که با رشد بیرویه شهری مواجهاند، باشد. شهروندی براساس دامنه و قلمرو آن به شهروندی ملی، منطقهای، جهانی و متحرک دستهبندی شده است (منافی، شرفآباد و زمانی، 1390: 327). از دید هامات و استاهلی12 (2011)، شهروندی دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مدنی و فرهنگی است و شهروند خوب به کسی گفته میشود که در همه این ابعاد به وظایف و حقوق خود آشنا باشد و کوشش کند تا وظایف و تکالیف خود را به نحو احسن انجام دهد.
در گذشته مفهوم شهروند دارای بار سیاسی بود و شهروند بیشتر سیاسی تلقی میشد تا فرهنگی. درحالیکه امروزه شهروند علاوهبر این معنا، دارای حق جمعی و عمومی است که شامل حق حفظ هویت و عمل براساس فرهنگ است (کریمی، 1390: 317). ورث ازجمله جامعهشناسان شهری است که به فرهنگ شهری پرداخته و سه عامل حجم، تراکم و ناهمگونی جمعیت را در شکلدهی به زندگی فرهنگی در شهر مطرح کرده که هریک شرایط خاصی برای زندگی در شهر فراهم میکند. حجم بزرگ جمعیت و تراکم آن سبب بروز تنوع در ویژگیهای فرهنگی و شغلی در شهر میشود. ورث معتقد است ساکنان شهر یا همان شهروندان به هویت افراد اهمیت نمیدهند؛ بلکه مهم کمکی است که افراد میتوانند به هم بکنند؛ بنابراین روابط افراد غیرشخصی، پیچیده و عقلانیتر میشود و اساس و پایه آن کسب سود و فایده است (شارعپور، 1396: 156).
دیدگاه شهروندی فرهنگی از حقوق ویژه افراد جامعه حمایت میکند؛ حقوقی که براساس ویژگیهای متفاوت از نظر رنگ پوست، نژاد، زبان، قومیت و... است. از این منظر شهروند فرهنگی با رویکرد تکثرگرایی فرهنگی سازگار است. چرا که در تکثرگرایی فرهنگی، به ایدهها و صداهای مختلف در جامعه اهمیت داده میشود. بهعبارتدیگر نژادها، اقلیتها و مذاهب مختلف موردتوجه و احترام واقع میشوند (قلتاش، 1391: 57). در پدیده شهروندی فرهنگی، شهروندان مختلف با هر ویژگی که دارند، در یک مجموعه شهری پذیرفته میشوند و با حقوق و وظایف خود نسبت به شهروندان دیگر آشنایی دارند. شهروندان قوانین و مقررات شهری و قواعد اجتماعی را رعایت کرده و منافع جمعی بر منافع فردی در نزد آنها اولویت دارد (شربتیان، 1387: 123).
توبیس13(1997) معتقد است، فرهنگ شهروندی مجموعهای از قوانین و مقررات، و توانمندیهایی است که افراد یک جامعه کسب میکنند و با رفتار اصلاح شده اعضای جامعه، زمینۀ رشد و توسعۀ جامعه فراهم میگردد.
از دید ترنر14(2013) شهروندی از حقوق و الزامات اجتماعی است که بهواسطه این حقوق شهرنشینان هویت قانونی و رسمی پیدا میکنند. حقوق و الزامات اجتماعی ریشه در تاریخ و سیر تکاملی در زندگی اجتماعی انسان دارد و باعث تشکیل نهادهای اجتماعی و رسمی (مانند نظام پارلمانی، نظام قضایی، دولت، احزاب و انجمنها) در جامعۀ شهری میشود. به اعتقاد ترنر شهروندی فرهنگی به مشارکت فرهنگی اعضای جامعه برمیگردد و شهروند فرهنگی، فردی است که نسبت به مشارکت امور فرهنگی احساس مسئولیت میکند. وی شهروندی را معطوف به نهادهای اجتماعی میداند که هر کدام از این نهادها نوع خاصی از الزامات و حقوق شهروندی را دربر دارند که شهروندان ملزم به انجام آن هستند (فتحی و ثابتی، 1391: 174). بهنظر ترنر، شهروند ادعای بهرهمندی از منابع مهم ملی (منابع اقتصادی مانند مسکن و درآمد، منابع سیاسی مانند آزادی بیان و منابع فرهنگی مانند تعلیم و تربیت و آموزش را دارد. وی معتقد است آگاهی از حقوق شهروندی در میان اقوام مختلف متفاوت است (شیانی و دالوند، ١٣٩٠: ۴٣).
کیمیلیکا 15به تبارشناسی اقلیتهای ملی و گروههای قومی درباره شکلگیری تنوع فرهنگی پرداخته است؛ اقلیتهای ملی از در یک ترکیب و ادغام فرهنگهای خودمختار در سرزمین معین و با یک دولت متمرکز بهجود آمدهاند. از دید کمیلیکا اغلب جوامع مدرن دولت- ملت نیستند؛ بلکه بهدلیل وجود بیش از یک ملت در درون این سرزمینها، آنها دولت چندملیتی بهحساب میآیند. ازجمله ویژگی مهم اقلیتهای ملی این است که این اقلیتها میخواهند هویت خودشان بهعنوان یک جامعۀ متفاوت در کنار فرهنگ غالب جامعه، حفظ کنند و برای حفظ بقای خود بهدنبال خودمختاری و کسب استقلال هستند (کیملیکا، 1996: 17). گروههای قومی در اثر مهاجرت شکل میگیرند. یکی از مسائل مهاجران در کلانشهرها که با آن درگیرند، سازگاری اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ مقصد و پذیرش فرهنگ جامعۀ مقصد است (صفاریان و مرادی، 1401: 65). از ویژگی مهم این گروهها این است که آنها میخواهند در جامعۀ بزرگتری که عضویت آن را بهطور کامل قبول کردهاند، ترکیب و ادغام شوند بهشرط اینکه هویت قومی آنها بهرسمیت شناخته شود و سعی میکنند که به همسازی فرهنگی برسند. کمیلیکا بهجای استفاده از واژه «چندفرهنگی» از واژههای «چندملیتی» و «چندقومی» استفاده میکند. در مورد دولت چندفرهنگی نیز معتقد است که اعضای آن یا از ملتهای مختلف تشکیل شدهاند و یا از یا از سرزمینهای دیگر به آنجا مهاجرت کردهاند. کیملیکا در نظریه چندفرهنگی اهمیت فرهنگ را برای احساس و هویت فرد به رسمیت میشناسد. وی معتقد است فرهنگ ملی برای شهروندی اهمیت ویژهای دارد و دولت باید از تمام فرهنگهای قومی حمایت کند و حقوق مشترک اقلیتها را بهرسمیت بشناسد (کیملیکا، 1996: 17). بر اساس نظریه فیشر16 فضای شهر محیط مناسبی برای رشد، تمایز و تعامل بین گروههای مختلف مردم که منافع و مشترکی دارند، فراهم میکند. برخی از اعضای گروههای قومی، افراد دارای علائق خاص هستند. به تعبیر فیشر هر چقدر یک مکان شهریتر باشد، تنوع فرهنگی در آن بیشتر خواهد بود. وجود جمعیت زیاد در شهرها به افراد دارای منافع مشترک، این امکان را میدهد تا بتوانند انسانهای همفکر خود را بیابند و روابط اجتماعی مثبتی برای تعقیب این منافع برقرار کنند (شارعپور، 1396: 200-201).
مدیران شهری بهخصوص در کلانشهرها موظفند تا با سازوکارهای قانونی، شهروندان را ملزم به رعایت منافع یکدیگر و به عبارتی اخلاق شهروندی نمایند. در این رابطه، برنامهریزان و کارشناسان مدیریت شهری، در مرحله اول باید در صدد آگاهی دادن به شهروندان نسبت به حقوق و تکالیفشان اقدام کنند و بعد از مرحله آگاهی بتوانند آن را نهادینه یا بهعبارتی درونی کنند. علاوهبراین باید شرایطی را با استفاده از برنامهریزیهای اجتماعی و فرهنگی فراهم کنند که شهروندان در موقعیتهای گوناگون از حقوق شهروندی بهرهمند شوند و در مقابل به تکالیفی که نسبت به مدیریت شهری و شهروندان دیگر دارند، عمل کنند. در واقع این همان انتظارات نقش شهروندی است که باعث تعامل بین کنشگران شهری شده و روابط شهری متعادلی بهوجود میآید. این فرآیند اهمیت زیادی در توسعه شهری دارد (بخارایی، 1397: 190).
دورکیم17 در بحث جامعهشناسی شهری معتقد است جوامع جدید (شهری) مبتنی بر همبستگی ارگانیکی است که دارای تقسیم کار پیچیدهای است، بهخاطر تراکم جمعیت مشاغل تخصصی شدهاند و شهروندان برای رفع نیازهای خود به دیگران وابستهاند و لذا تعامل بین کنشگران شهری براساس نظم ابزاری ایجاد شده است (شارعپور، 1396: 114).
زیمل18 به تجربه زندگی شهری در عصر جدید پرداخت. وی در مقاله «کلانشهر و حیات ذهنی» در جستجوی درک این موضوع بود که تجربه زندگی در شهر چه تأثیری بر نحوه تفکر و رفتار مردم دارد. او معتقد بود که دو ویژگی مهم در حیات شهری بر تفکر و رفتار مردم ساکن در شهر مؤثر است: 1- شدت محرکهای مربوط به اعصاب یا تهییج. 2- حاکمیت آثار بازار بر روابط شهری. ویژگی خاص شهر مدرن این است که محرکهای عصبی به شدت تشدید میشوند و ساکنان شهر باید بتوانند بر آن غالب شوند و به محرکهای مهم توجه کرده و نسبت به محرکهای غیرمهم بیاعتنا باشند. مردم شهر در مقایسه با مردم روستا پیچیدهتر، عقلانیتر و محاسبهگرترند. به اعتقاد زیمل، کلانشهر تجلیگاه بالاترین تقسیم کار و اقتصاد پولی است؛ اقتصادی که با عقلانیت و حسابگری و وقتشناسی و دقت ارتباط نزدیکی دارد. در کلانشهرها، تقسیم کار فرصتی برای بروز تفاوتهای فراوان بین افراد پدید میآورد و هر چه حجم گروه بیشتر شود، آزادی فردی در آن بیشتر میشود. زیمل به این نتیجه میرسد که تنفر و حسابگری ویژگی خاص زندگی در کلانشهر است و در این محیط، شهروندان نمیتوانند نسبت به هم خیلی حساس و نگران باشند. به تعبیر زیمل بهجای قلب خویش با سر خویش نسبت به مسائل و رویدادها واکنش نشان میدهد (همان: 123-125).
یانگ19 (1989) نظریههای شهری خود را بر نقد نظریه شهروندی رادیکال بنا میکند. وی دو مفهوم را مطرح کرده که موجب خدشهدار شدن رهاییبخشی شهروندی میشود. مفهوم اول، «عمومیت» است که بر مبنای آن شهروندان باید در خیر مشترک توافق داشته باشند و تفاوتهای خود را نادیده بگیرند. مفهوم دوم «یکسانی»است که بر مبنای آن قوانین و مقررات فارغ از میزان تاثیرش بر افراد و گروههای اجتماعی، باید بهطور یکسان بر همه اعمال شود. در این مفهوم، قوانین از تفاوتهای فردی و گروهی صرفنظر میکند. یانگ این دو مفهوم را عامل طرد، محرومیت و سرکوبی برخی از گروههای اجتماعی مانند زنان میداند. به همین دلیل است که شهروندی عمومی را در معنای خیر همگانی توسط همه شهروندان و شهروندی متحدالشکل را در معنای رفتار همسان با تمامی شهروندان زیر سؤال میبرد و آن را برای مشارکت اجتماعی کامل همه گروهها قبول ندارد. این دو مفهوم شهروندی از یکطرف مستلزم همسانسازی یا جذب فرهنگی است و از طرفدیگر سرکوب و طرد تفاوتهای فرهنگی است. در مقابل؛ مشارکت کامل و همجانبه گروههای شهروندی در زندگی اجتماعی- سیاسی، پذیرفتن شهروندی متمایز یا بهعبارتی اعطای حقوق خاص به گروههای اجتماعی و فرهنگی مختلف است. گروههای مختلف علاوهبر اینکه هویتهای متفاوت خودشان را حفظ میکنند، باید مشارکت اجتماعی نیز داشته باشند (فالکس20، 2011: 116).
از دید کانت، شهروند بهمعنی واقعی و فعال کسی است که در امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و حتی در اداره شهر خود مشارکت داشته باشد. مشارکت یکی از ابعاد سرمایۀ فرهنگی است که در سال 1960 توسط بوردیو21 مطرح شد. سرمایۀ فرهنگی از دانشها، کاربردها و قابلیتهایی تشکیل شده است که به فرد کمک میکند تا شأنیت بالاتری را در جامعه کسب کند (نیازی و همکاران، 1401: 28). بوردیو از کارکردهای سرمایۀ فرهنگی به حفظ و نگهداری موقعیت یا تغییر موقعیت افراد در سلسلهمراتب ساختارهای اجتماعی توجه میکند که در سبک زندگی افراد مؤثر است. به اعتقاد بوردیو سرمایه دارای اشکال مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. کسب مشروعیت از طریق سرمایههای دیگر منوط به تبدیل آن به سرمایۀ فرهنگی است (نقیزاده، و ساروخانی، 1399: 68). سرمایۀ فرهنگی سه بعد اصلی دارد: 1- تجسمیافته (ذهنی)؛ گرایشها و تمایلات فرد را نسبت به استفاده از میزان کالاهای فرهنگی نشان میدهد. 2- عینی؛ میزان مصرف فرهنگی فرد را نشان میدهد. 3- نهادی؛ مربوط به مدارک و مدارج تحصیلی، علمی و فرهنگی فرد میشود (علیمحمدی خانقاه و علیزاده اقدم، 1398: 74؛ شارعپور خوشفر، 1381: 134).
پوپر22، در فرهنگ شهروندی بر مفهوم هویت مدنی تأکید میکند. به اعتقاد پوپر، در جامعۀ مدنی شهروند کسی است که دارای آزادی و اختیار است. تنها در جمع زندگیکردن فرد مهم نیست بلکه شهروند بودن وی مهم است که با دیگران در تعامل است و این تعامل اشکال متنوعی دارد. در جوامع که شهروندان از کلیه حقوق شهروندی محروم شوند، حق نافرمانی در جامعه پیدا میکنند. البته این مسئله به این معنا نیست که اصول جامعۀ مدنی نقض شود. از دید پوپر، فرهنگ شهروندی از شهرنشینی فاصله گرفته و احساس خاصی را در جامعه برای شهروندان ایجاد کرده است. احساس شهروندی به خودی خود و با جمعشدن افراد در کنار هم بهجود نمیآید، بلکه این وظیفه نهادهای متکفل است که این احساس را ایجاد کنند؛ نهادهایی مانند رسانهها، تأمین اجتماعی، انتخابات و مالیات توانایی ایجاد این احساس و هویت را دارند. این نهادها در جامعۀ سنتی و درحال گذار از سنت به مدرنیته برای چنین هدفی ضرورت دارند. پوپر علاوهبر برنامهریزی فرهنگی- اجتماعی به تقویت و گسترش فضای جامعۀ مدنی اشاره میکند و منظورش این است که مدیریت شهری جهت بسط و تحکیم فرهنگ شهروندی، فضاهای فرهنگی و اجتماعی دیگری در کنار حوزه آموزشی مانند آموزش و پرورش و خانواده در شهر ایجاد کرده است. کارکرد اساسی فضاهای فرهنگی و اجتماعی، آموزش فرهنگ شهرنشینی و شهروندی است که پیوسته شهروندان را با ابعاد گوناگون حقوق شهروندی آشنا کند تا ارزشها و هنجارهای فرهنگی شهر در ذهن شهروندان نهادینه شود (فتحی و ثابتی، 1391: 177-179). ژانوسکی23 (1998) بر حقوق و مسئوليتهاي شهروندی تأکید دارد و معتقد است که حقوق برای اجراییشدن به تعهدات نیاز دارد و اگر اجرا نشوند انگار که وجود نداشتهاند؛ بنابراین باید بستههای حقوقی با بستههای متناظر با تعهدات شهروندی (اجتماعی، سیاسی، قانونی و مشارکتی) توضیح داده شوند (ملاپور، 1391: 62). براساس نظریات فوق، سرمایۀ فرهنگی میتواند بر فرهنگ شهروندی اثرگذار باشد. بهنحوی که با بالارفتن سرمایه نهادی و عینی، آگاهی شهروندان افزایش یافته و برای اجرای تعهدات شهروندی تمایل زیادی از خود نشان میدهند. همچنین با افزایش آگاهی شهروندان از حقوقشان و آمادگی برای انجام تعهدات، چنین بهنظر میرسد که شهروندان تمایل زیادی برای پذیرش تنوع فرهنگی و گرایشهای فرهنگی داشته باشند. بر این اساس فرضیههای زیر برای پژوهش مطرح میشوند:
- بین سرمایۀ فرهنگی و فرهنگ شهروندی رابطۀ معناداري وجود دارد.
- بین شهروندی فرهنگی و فرهنگ شهروندی رابطۀ معناداري وجود دارد.
- بین شهروندی فرهنگی و سرمایۀ فرهنگی رابطۀ معناداری وجود دارد.
روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و با هدف کاربردی، به روش پیمایشی انجام شد. جامعۀ آماری کلیه زنان و مردان 15 تا 65 ساله ساکن شهر کرج بودند که براساس مرکز آمار ایران در سال 1401 حدود یک میلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت داشت و درحال حاضر چهارمین کلانشهر کشور محسوب میشود. براساس فرمول کوکران حجم نمونه 384 نفر بهدست آمد که نمونهها در سال 1401 از طریق نمونهگیری خوشهای بدین ترتیب انتخاب شدند که ابتدا 4 منطقه (1، 4، 7 و 10) از مناطق 11 گانه شهر کرج باتوجهبه موقعیت جغرافیایی و فرهنگی در نظر گرفته شد. از منطقه 1 محله عظیمیه، از منطقه 4 شهرک ولیعصر، از منطقه 7 محله کوی قائم و از منطقه 10 محله منظریه و بهتناسب جمعیت مناطق 4 گانه و محله هر منطقه، افرادی بهصورت تصادفی برای گردآوری دادهها انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد. باتوجهبه مبانی نظری پیرامون متغیرهای پژوهش مولفههای آنها (جدول 1) تعیین شدند. برای سنجش سرمایۀ فرهنگی از پرسشنامه استاندارد بوردیو و برای سنجش فرهنگ شهروندی و شهروندی فرهنگی از پرسشنامه محقق ساخته و با طیف لیکرت استفاده شد. پرسشنامهها بهصورت کتبی پر شد و در مواردی که پاسخگویان سواد کافی نداشتند، سؤالات بهصورت شفاهی پرسیده شد و در پرسشنامه وارد گردید. پرسشنامه حاوی سؤالهای جمعیتی و متغیرهای اصلی بود. سه متغیر اصلی پژوهش با مولفههای مورد سنجش و تعداد سؤالات در آمده است.
جدول 1: مولفههای متغیرهای اصلی پژوهش
متغیرها | تعداد مؤلفه | تعداد سؤال |
شهروندی فرهنگی | مشارکت | 6 |
پذیرش تنوع فرهنگی | 7 | |
گرایشهای فرهنگی | 5 | |
فرهنگ شهروندی | آگاهی از حقوق شهروندی | 19 |
تمایل به انجام تعهدات | 6 | |
سرمایۀ فرهنگی | تجسمیافته/ ذهنی | 6 |
عینیت یافته | 2 | |
نهادیشده | 8 |
برای اعتبار ابزار تحقیق از روش روایی صوری و برای پایایی با 30 پرسشنامه ضریب آلفای کرنباخ محاسبه گردید و گویههای نامناسب حذف و پرسشنامه اصلاح گردید و دوباره ضریب آلفا (جدول 2) محاسبه شد. ضریب آلفای اندازه گیری شده بیش از 70/0 شد که قابل قبول است.
جدول 2: آزمون آلفای کرنباخ
متغیرها | تعداد گویهها | ضریب آلفا |
شهروندی فرهنگی | 18 | 88/0 |
فرهنگ شهروندی | 25 | 81/0 |
سرمایۀ فرهنگی | 16 | 78/0 |
برای آزمون فرضیهها ابتدا نرمال بودن متغیرها با استفاده از آزمون کلموگروف- اسمیرنف (جدول 3) سنجیده شد.
جدول 3: آزمون نرمالیته دادهها
متغیرها | k - s | sig |
شهروندی فرهنگی | 91/0 | 83/0 |
فرهنگ شهروندی | 78/0 | 32/0 |
سرمایۀ فرهنگی | 94/0 | 096/0 |
مقادیر محاسبه شده برای هر سه متغیر بیش از 05/0 شد و نشان داد که متغیرها در سطح نرمال هستند. با توجه به نرمال بودن متغیرهای پژوهش، تجزیه و تحلیل دادهها از طریق آزمونهای پیرسون و رگرسیون چندمتغیره و با نرمافزار SPSS انجام شد.
یافتههای پژوهش
توصیف دادههای جمعیتی در بین افراد نمونه نشان داد که از مجموع 384 نفر، 66 درصد از پاسخگویان مرد و 44 درصد زن بودند. بیشترین پاسخگویان با 54 درصد بین سنین 26 تا 35 ساله بودند و کمترین آنها با 8/5 درصد بین سنین 56 تا 65 ساله بودند. از نظر وضعیت تاهل، 43 درصد مجرد و 57 درصد متاهل بودند. از نظر وضعیت اشتغال، 76 درصد شاغل و بقیه محصل و دانشجو یا خانه دار و بیکار بودند. مردان 3/86 و زنان 3/63 درصد شاغل بودند. از نظر وضعیت تحصیل، بیشترین نمونه آماری دارای لیسانس و درجه بعدی دیپلم بودند.
سه متغیرهای اصلی پژوهش به همراه گویههای مربوطه در قالب طیف لیکرت سنجیده شد (جدول 4) و فراوانی پاسخها استخراج گردید.
جدول 4: توزیع فراوانی متغیرهای اصلی پژوهش برحسب پاسخها
متغیر | سرمایۀ فرهنگی | فرهنگ شهروندی | شهروندی فرهنگی | |||
تعداد | تعداد | تعداد | درصد | تعداد | درصد | |
خیلی کم | 38 | 38 | 5 | 3/1 | 8 | 1/2 |
کم | 103 | 103 | 50 | 1/13 | 24 | 3/6 |
تا حدودی | 120 | 120 | 202 | 6/52 | 92 | 24 |
زیاد | 83 | 83 | 87 | 6/22 | 104 | 1/27 |
خیلی زیاد | 50 | 50 | 40 | 4/10 | 156 | 6/40 |
جمع | 384 | 384 | 384 | 100 | 384 | 100 |
چنانکه مشاهده میشود؛ سرمایۀ فرهنگی 141 نفر پاسخگویان خیلی کم و کم، (34 درصد)، 3/31 درصد تا حدودی و 133 نفر خیلی زیاد و زیاد (7/54 درصد) است. فرهنگ شهروندی 55 نفر از پاسخگویان (4/14 درصد) خیلی کم و کم و 6/52 درصد تا حدودی است، 127 نفر از (33 درصد) خیلی زیاد و زیاد است. شهروندی فرهنگی 32 نفر از پاسخگویان (4/8 درصد) خیلی کم و کم و 24 درصد تا حدودی است، درحالیکه 260 نفر (7/67 درصد) زیاد و خیلی زیاد است. در ادامه شاخص میانگین و انحراف معیار سه متغیر اصلی پژوهش مقایسه (جدول 5) شده است.
جدول 5: آمارههای متغیرهای اصلی پژوهش
متغیر | تعداد | میانگین | انحراف معیار |
سرمایۀ فرهنگی | 384 | 4/76 | 35/16 |
فرهنگ شهروندی | 384 | 3/84 | 62/19 |
شهروندی فرهنگی | 384 | 1/92 | 42/18 |
میانگین سرمایۀ فرهنگی 4/76 و انحراف معیار 35/16 شد که نشان از سرمایۀ فرهنگی نسبتاً خوب شهروندان کرجی است. فرهنگ شهروندی با میانگین 3/84 و انحراف معیار 6/19 نشان داد که شهروندان کرجی از فرهنگ شهروندی خوبی برخوردارند. شهروندی فرهنگی با میانگین 1/92 و انحراف معیار 4/18 نیز نشان داد که شهروندان کرجی، شهروندی فرهنگی بالایی دارند که نشان میدهد ساکنین شهر کرج بهرغم قومیتهای مختلف در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی دارند.
آزمون فرضیهها
برای همبستگی بین متغیرهای پژوهش از آزمون پیرسون و برای تأثیر متغیر مستقل بر وابسته از رگرسیون چندمتغیره استفاده شد.
جدول 6: آزمون رابطۀ بین سرمایۀ فرهنگی و فرهنگ شهروندی
آزمون | تعداد | شدت رابطه | سطح معنیداری |
پیرسون | 384 | 228/0 | 001/0 |
با توجه به نتایج بهدستآمده، رابطۀ مثبت و معناداری بین سرمایۀ فرهنگی و فرهنگ شهروندی وجود دارد. این فرضیه تأیید شد اما با توجه به پایینبودن شدت رابطۀ بین دو متغیر که 228/0 است، همبستگی بین آنها ضعیف است. یعنی با افزایش سرمایۀ فرهنگی شهروندان به مقدار کمی فرهنگ شهروندی تغییر خواهد کرد. این نتیجه نشان داد که سرمایۀ فرهنگی با مؤلفههای عينيتيافته و نهاديشده پاسخگویان موجب میشود تا تغییرات اندکی در فرهنگ شهروندی آنها ایجاد شود.
جدول 7: آزمون رابطۀ بین شهروندی فرهنگی و فرهنگ شهروندی
آزمون | تعداد | شدت رابطه | سطح معنیداری |
پیرسون | 384 | 611/0 | 000/0 |
با توجه به نتایج بدستآمده، بین فرهنگ شهروندی و شهروندی فرهنگی رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. این فرضیه مورد تأیید است. شدت رابطۀ بین دو متغیر 611/0 است که نشاندهنده همبستگی نسبتاً خوبی بین دو متغیر است. بنابراین با افزایش میزان فرهنگ شهروندی افراد که شامل آگاهی از حقوق شهروندی و تمایل به اجرای تعهدات شهروندی است، میزان شهروندی فرهنگی آنان نیز افزایش مییابد.
جدول 8: آزمون رابطۀ بین شهروندی فرهنگی و سرمایۀ فرهنگی
آزمون | تعداد | شدت رابطه | سطح معنیداری |
همبستگی پیرسون | 384 | 360/0- | 679/0 |
و با توجه به نتایج بدستآمده، رابطۀ معناداری بین سرمایۀ فرهنگی و شهروندی فرهنگی دیده نشد؛ لذا این فرضیه تأیید نگردید و اگر سرمایۀ فرهنگی افزایش پیدا کند، تغییری در شهروندی فرهنگی ایجاد نخواهد شد. استفادهکردن از کالاهای فرهنگی ازجمله اینترنت، ماهواره، شبکههای اجتماعی، تلویزیون، رادیو، مجلات و کتاب در قالب سرمایۀ فرهنگی عینیتیافته و سطح تحصیلات پاسخگویان تحت عنوان سرمایه نهادیشده تغییری در شهروندی فرهنگی ایجاد نخواهد کرد.
آزمون فرضیهها و نتایج حاصل از آزمون پیرسون رابطۀ بین متغیرها را نشان داد اما برای میزان تأثیر متغیر مستقل بر وابسته باید از رگرسیون چندمتغیره استفاده کرد. برای آزمون رگرسیون بین دو متغیر سرمایۀ فرهنگی و شهروندی فرهنگی صرفنظر شد زیرا رابطهای بین این دو متغیر وجود نداشت و رگرسیون بین دو متغیر فرهنگ شهروندی و فرهنگ شهروندی (جدول 9) انجام شد.
جدول 9: آزمون رگرسیون فرهنگ شهروندی با متغیر وابسته شهروندی فرهنگی
تعداد مدل | ضريب همبستگي (R) | ضريب تعيين R2 | ضريب تعيين تعديل شده | خطاي استاندارد | سطح معنيداري |
1 | 497/0a | 216/0 | 203/0 | 64081/1 | 000/0 |
نتیجه رگرسیون نشان داد که ضریب همبستگی (R) بهدست آمده 497/0 شده است. با توجه به اینکه سطح معناداری 000/0 است، بیانگر همبستگی بین دو متغیر فرهنگ شهروندی و شهروندی فرهنگی است. ضریب R2 میزان تغییرات متغیر مستقل و متغیر وابسته و تبیین واریانس را نشان میدهد که 216/0 شده است. در نتیجه متغیر مستقل در تبیین واریانس متغیر وابسته نقش ضعیفی دارد. ضریب تعیین تعدیل شده 203/0 شده است که بیانگر این است که با تغییر یک واحد متغیر مستقل فرهنگ شهروندی، شهروندی فرهنگی بهعنوان متغیر وابسته به مقدار 203/0 تغییر خواهد کرد.
نتیجهگیری
سبک زندگی و روابط بین شهروندان تحت تأثیر عواملی ازجمله فرهنگ شهروندی ساماندهی میشود. نتایج حاصل از انجام این تحقیق نشان داد که شهروندان کرجی از فرهنگ شهروندی نسبتاً خوبی برخوردارند. این نتیجه بر این نکته اشاره دارد که جامعۀ مورد مطالعه ارزشها، هنجارها و قوانین مشترکی دارند و در رعایت این موارد میکوشند. احساس تعلق به جامعهای که در آن زندگی میکنند، دارند و احساس تعهد نسبت به سایر شهروندان دارند و تا حدی حقوق شهروندی را رعایت میکنند. با توجه به اینکه سبک زندگی و نوع تعامل شهروندان با هم متأثر از فرهنگ شهروندی است، لذا فرهنگ شهروندی بر گرایشهای فرهنگی، مشارکت اجتماعی، پذیرش تفاوتها یعنی بر شهروندی فرهنگی اثرگذار است.
شهروندانی که در یک مجموعۀ شهری (شهر کرج) با تفاوتهای فرهنگی مانند ویژگیهای قومی، نژادی، زبانی و... متفاوت در کنار هم زندگی میکنند، تا حدی از حقوق و وظایف شهروندی خود مطلع هستند و انتظار دارند تا از حقوق ویژۀ آنها حمایت شود و نیازهای متفاوتی که حاصل تفاوتهای فردی است، موردتوجه قرار بگیرد. در مقابل این شهروندان احساس مسئولیت نسبت به جامعه و اجتماعات درون آن دارند و در انجمنهای موجود در آن مشارکت کرده و با دستگاههای اجرایی همکاری میکنند. آنها زندگی مسالمتآمیزی با اقلیتهای قومی و مدنی دارند و دیگر شهروندانی که تفاوت فرهنگی با آنها دارند را طرد یا تحقیر نمیکنند. نتیجه اینکه ارتقای سطح فرهنگ شهروندی میتواند تأثیر مثبتی بر شهروندی فرهنگی داشته باشد.
در تبیین نتایج این پژوهش با نظریهها و مقایسه نتایج با سایر پژوهشها میتوان چنین برداشت کرد؛ در تبیین نتیجه پژوهش حاضر با نظریه ترنر، شرایط فرهنگی و تعلیم و تربیت و آموزش بر میزان آگاهی شهروندان تأثیر دارد که در مقایسه با تحقیق شیانی و دالوند (1390) همسو است اما با پژوهش نوری و گلپرور همسو نیست. هرچند در تحقیق نوری و گلپرور جامعۀ آماری فقط زنان بودند، در حالیکه در این پژوهش هم زنان و هم مردان بهعنوان جامعۀ آماری در نظر گرفته شدند.
نتیجۀ دیگر پژوهش رابطۀ دو متغیر شهروندی فرهنگی با فرهنگ شهروندی بود که نتیجه رگرسیون نشان داد فرهنگ شهروندی 203/0 از تأثیرات شهروندی فرهنگی را تبیین میکند و مابقی توسط سایر عوامل تبیین میشود. نتیجه این پژوهش با تحقیق کبیری (1390) مطابقت دارد. در این رابطۀ بوردیو معتقد است ضعف عملکرد شهروندان در جامعه در اثر سرمایۀ فرهنگی پایین است که موجب کاهش فرهنگ شهروندی آنها میشود. به اعتقاد زیمل نیز کلانشهر تجلیگاه اقتصاد پولی است و عقلانیت و حسابگری عملکرد شهروندان را تعیین میکند و همچنین ساکنان شهر مدرن باید بتوانند بر محرکهای عصبی غالب شوند یعنی محرکهای مهم را در اولویت قرار داده و نسبت به محرکهای غیرمهم بیاعتنا باشند.
براساس یافتههای پژوهش حاضر میانگین سرمایۀ فرهنگی شهروندان در کلانشهر کرج، نسبتاً خوب بود. این نتیجه برخلاف نظریه بوردیو است؛ وی معتقد به رابطۀ متقابل بین پدیدههای ذهنی و ساختارهای عینی است. در مورد شهروندان کرجی افکار قالبی و ذهنیات آنها همسو با کنشها و عملکرد روزانهشان نیست و الزامات ساختاری جامعه، کنشهای شهروندان را تعیین میکند. این نتیجه را میتوان چنین تبیین کرد که شهروندان کرج تقریباً از اقصینقاط ایران گرد هم آمدهاند و در همسایگی هم زندگی میکنند، آنها باورهای ذهنی خود را بهخاطر روابط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که با یکدیگر دارند کنار گذاشته و یا به نفع روابط عینی در نهانخانه ذهن خود بایگانی کردهاند و شهروندان متفاوت با خود را در یک مجموعه به نام شهر کرج پذیرفتهاند. در این رابطۀ ژانوسکی نیز بر حقوق و مسئولیتهای شهروندی تأکید میکند که فرهنگ شهروندی را شکل میدهد و عدم توجه به این حقوق و مسئولیتها، شهروندی فرهنگی را تحت تأثیر قرار میدهد. دورکیم نیز معتقد است شهروندان برای رفع نیازهای خود به دیگران وابستهاند و لذا تعامل بین کنشگران شهری براساس نظم ابزاری انجام میشود. براساس نظریه ورث نیز قابلتبیین است که معتقد است روابط افراد در شهرها غیرشخصی، پیچیدهتر و عقلانیتر میشود و اساس و پایه آن کسب سود و فایده است.
یانگ و کمیلیکا پیرامون شهروندی فرهنگی معتقدند، اقلیتهای قومی برای حفظ فرهنگ خود باید حقوق خاصی داشته باشند و از بتوانند از مزیتهای شهری استفاده کنند. هر قدر آگاهی شهروندان از حقوق شهروندی بیشتر باشد و تمایل به انجام تعهدات خود باشند، تنوع فرهنگی مانند تنوع مذهبی، تنوع زبانی، تنوع قومی و... راحتتر میپذیرند. اما اگر میزان آگاهی از این حقوق کم باشد و در انجام تعهداتی تمایل کمتری داشته باشند، به لحاظ ذهنی گرایش فرهنگی پایینی دارند. البته نتایج این پژوهش نشان داد که شهروندان کرجی از شهروندی فرهنگی نسبتاً بالایی برخوردارند. هرچند مجموعهای از عوامل بر این پدیده اثرگذار است و برای بالابردن سطح شهروندی فرهنگی باید تمام موارد را در نظر گرفت. فرهنگ شهروندی در مقایسه با یافتههای پژوهش شیانی و دالوند (1390) و کبیری (1393) همسو بود. نتیجه اینکه با ایجاد شرایط مناسب برای استفاده از کالاهای فرهنگی و بالابردن سطح سواد و افزایش تحصیلات، فرهنگ شهروندی نیز تغییر خواهد کرد. همچنین با برگزاری کارگاههای آموزشی جهت افزایش آگاهی از حقوق شهروندی و گسترش رسانهها و اطلاعرسانی از این طریق، میتوان تمایل شهروندان را نسبت به تعهدات شهروندی خود افزایش داد.
نتیجۀ فرضیۀ سوم این شد که سرمایۀ فرهنگی رابطهای با شهروندی فرهنگی نداشت و لذا نیازی هم به انجام رگرسیون نبود زیرا وقتی رابطه وجود نداشته باشد، تأثیرپذیری نیز نخواهد داشت. در واقع میزان تحصیلات و استفاده از کالاهای فرهنگی اثری بر گرایشهای فرهنگی، پذیرش تنوع فرهنگی و مشارکت شهروندان نداشت. این یافته با تحقیقات محمدی و تبریزی (1390) و کبیری (1393) همسو بود. در تبیین این فرضیه، از دید بوردیو مدارج علمی و مدارک علمی و فرهنگی فرد (بعد نهادی)، میزان مصرف کالاهای فرهنگی (بعد عینیتیافته) و گرایشات و تمایلات ذهنی فرد نسبت به استفاده از کالاهای فرهنگی (بعد ذهنی/ تجسمیافته) در افزایش سرمایۀ فرهنگی فرد مؤثر است. درحالیکه در پژوهش حاضر نتیجهای متفاوت با این نظریه بهدست آمد. در تبیین آن میتوان گفت بیشتر شهروندان کرجی مهاجر هستند و به لحاظ فرهنگی تفاوتهای زیادی با هم دارند اما علیرغم این تفاوتهای فرهنگی مجبور به زندگی در آن شهر هستند و شهروند فرهنگی نسبتاً خوبی هم هستند و حقوق همدیگر را رعایت و شاید هم یکدیگر را تحمل میکنند.
منابع
- احمدپور، احمد، مرادپور، نبی و حاتمینژاد، حسین. (١٣٩٠). «بررسی تأثیر ابعاد کالبدی- فضایی بر پیادهمداری در شهر تهران (نمونه موردی: محلات امیرآباد و دانشگاه تهران)»، تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی، شماره 51، صص 81-102.
- احمدی، یعقوب و مرادی، سالار. (1396). «سرمایه اجتمای (آنلاین و آفلاین) و فرهنگ شهروندی»، فصلنامه علوم اجتماعی، سال 27، شماره 81، صص 101-133.
- استیونسون، نیک. (2013). شهروندی فرهنگی، مسائل جهانی، افشین خاکباز، تهران: انتشارات تیسا.
- آذین، احمد. (1396). «بررسی نقش سرمایۀ اجتماعی در پایبندی به فرهنگ شهروندی در بین شهروندان شهر اصفهان»، مطالعات جامعهشناسی شهری، دوره 7، شماره 24، صص 103- 132.
- باقریان، امیر. (1390). «رسانهها، زندگی شهری و حقوق شهروندی»، مجموعه مقالات سمینار رسانه و آموزش شهروندی، تهران: اداره کل آموزشهای شهروندی، صص 37-63.
- بخارایی، احمد، شربتیان، محمدحسن و کبیری. (1396). «تحلیل جامعهشناختی وضعیت شهروندی فرهنگی (مطالعه موردی: شهروندان تنکابن)»، جامعهشناسی کاربردی، دوره 28، شماره 2، صص 179-216.
- توانا، محمدعلی. (2011). برابری جنسیتی در نظریۀ شهروندی متمایز آیریس ماریون یانگ، زنان در توسعه و سیاست، دوره 9، شماره 4، صص 27-42.
- حاجی محمدی، علی. (1389). «رسانه ملی و شکلدهی به الگوی بهینه مصرف شهرودان در مسائل شهری: اتخاذ یک مدل نظری» پژوهشهای ارتباطی، سال 17، شماره 2، صص 51-82
- حیدری، یحیی. (١٣٨9). تبیین وضعیت شهروندی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در شهر زنجان، پایاننامۀ کارشناسیارشد، تهران: دانشگاه پیام نور.
- شارعپور، محمود و خوشفر، غلامرضا. (1381). «رابطۀ سرمايه فرهنگي با هويت اجتماعي جوانان. مطالعه موردي شهر تهران»، نامۀ علوم اجتماعي، شماره 20، صص 133-1473.
- شارعپور، محمود. (1396). جامعهشناسی شهری، تهران: انتشارات سمت.
- شیانی، ملیحه و طاهره دالوند. (1390). «بررسی تطبیقی شهروندی در دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه آزاد اسلامی»، جامعهشناسی ایران، دوره 12، شماره 3، صص 37-62.
- صفاریان، محسن و مرادی، علی. (1401). «عوامل مرتبط با سازگاری اجتماعی و فرهنگی مهاجران در محیطهای شهری با استفاده از روش فراتحلیل تحقیقات انجام شده»، مطالعات جامعهشناسی شهری، سال 12، شماره 43، صص 65-98.
- علیمحمدی خانقاه، آذر و علیزاده اقدم، محمدباقر. (1398). «بررسی رابطۀ بین سرمایۀ فرهنگی با بیگانگی اجتماعی- فرهنگی در بین جوانان شهر تبریز»، مطالعات جامعهشناسی، سال 11، شماره 43، صص 71-88.
- غفاری لشکناری، اباذر، آقاجانی، حسنعلی، گرجی پشتی، مرضیه و پوریان، محمدجواد تقی. (1400). «شناسایی ابعاد و مولفههای پیشرانهای شهروند فرهنگی»، فصلنامه سبک زندگی اسلامی، دوره 5، شماره 4، صص 500- 508.
- فاطمینیا، سیاوش. (1386). «فرهنگ شهروندی: محصول و محمل حاکمیت خوب، سازمان کارا و شهروند فعال»، رفاه اجتماعی، دوره 7، شماره 26، صص 35-58.
- فالکس، کیث. (2011). شهروندی، محمدتقی دلفروز. تهران: انتشارات کویر.
- فتحی، سروش و ثابتی، مریم. (1391). «توسعه ساختار سازمانی شهری و گسترش فرهنگ شهروندی»، مطالعات شهری، سال دوم، شماره 2، صص ١63-١96.
- قلتاش، عباس. (١٣٩١). «مبانی اجتماعی و سیاسی تعلیم و تربیت: بررسی تطبیقی رویکردها و دیدگاههای تربیت شهروندی» پژوهشنامه تعلیم و تربیت، سال 1، شماره 3، صص 47- 64
- کبیری، لیلا. (1393). بررسي و تحليل جامعهشناختي وضعيت شهروندي فرهنگي در شهر تنكابن، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه پیام نور.
- كريمي، حسن. (1390). «سمينار رسانه و آموزش شهروندي» (مجموعه مقالات سمینار) تهران: اداره كل آموزش شهروندي شهرداري. 309-322.
- محبوبی شریعتپناهی، نسیم، رکنآبادی افتخاری، عبدالرضا و فلاحتی، لیلا. (1400). «مطالعه رابطۀ عوامل مؤثر بر مشارکت سازمانهای مردمنهاد در دسترسی زنان به شهروندی در ایران»، مطالعات میان فرهنگی، سال 16، شماره 49، 61-88.
- محمدی، جمال و نازنین تبریزی. (1390). «سنجش میزان آگاهی عمومی به حقوق شهروندی (مورد مطالعه: گروه سنی 20 تا 35 سال شهرهای ساری، بابل، آمل و قائم شهر)» جامعهشناسی مطالعات جوانان، دوره 1، شماره 1، 175-190.
- ملاپور، روحانگیز. (1391). بررسی میزان آگاهی شهروندی در میان معلمها؛ مطالعه موردی معلمهای منطقه 11 شهر تهران پایاننامۀ کارشناسیارشد، تهران: دانشگاه پیامنور.
- منافی، کاظم؛ شرفآباد، حشمت و زمانی، الهام. (1390). بررسي چالشهای آموزش شهروندی در کشور و ارائه راهکارهایی برای آن، سمینار رسانه و آموزش شهروندی (مجموعه مقالات) تهران: اداره کل آموزشهای شهروندی، صص 323-338.
- نقیزاده، فاطمه و ساروخانی، باقر. (1399). «تأثیر سرمایۀ فرهنگی و عادتوارههای والدین بر جامعهپذیری جنسیتی فرزندان (مورد مطالعه شهر کرمانشاه)»، مطالعات میان فرهنگی، سال 16، شماره 47، 67-88.
- نوری، فیضاله و گلپرور، منا. (1390). «بررسی میزان احساس برخورداری زنان از حقوق شهروندی و عوامل مؤثر بر آن» راهبرد، شماره 59، صص 167-190.
- نیازی، محسن؛ صنعتکار، احسان و سخایی، ایوب. (1401). فراتحلیل رابطۀ سرمایۀ فرهنگی و اوقات فراغت: برپایۀ مطالعۀ مرور نظاممند، مطالعات جامعهشناختی شهری، شماره 45، صص 27-54.
- B.ellemy,R. (2008). Citizenship, Oxford: University press.
- Barrero, Ricard Zapata. (2016). »Diversity and cultural policy: cultural citizenship as a tool for inclusion«, International Journal of Cultural Policy, No 22 , pp 534-552.
- Bourdieu, P. (1997). The forms of capital in: Ah Halsey, H. Lauder, P. Brown & AS Wells (Eds) Education culture economy, society Oxford: Oxford University Press.
- Docherty, I & Goodlad, R & Paddison, R. (2016). »Civic culture community and citizen participation in contrasting neighborhoods«, Urban Studies, No 38 (12).
- Goode, L. (2010). »Cultural Citizenship Online: The intenet and digital culture«, Citizenship students, No 14 (5), pp 527-542.
- Hamatt, D & Sttaeheli, L. (2011). »Respect and responsibility: Teaching Citizenship in South Africa High School«, International Gournal of educational development, No 31, pp 269-276.
- Janoski, T 91998). Citizenship ad civil society, Cambridge University, press cup.
- Kymlica, W. (1995). Multicultural citizenship, Oxford: : Oxford University Press.
- Stevenson, N. (2003). Cultural Citizenship in the cultural society: A Cosmopolitan Approach, citizenship studies, No 7 (3), pp 331-348.
- Tobas, R. (1997). The boundaries of education for active citizenship: institutional and community context, Newzealand: Secuter Aotearo.
- Turner, B. S. (2013). Global sociology and the nature of rights, Imprin Routledge.
- UNHABITAT, (2016). Urban Citizenship in a nomadic world interdependency.
- Young, I. S. (1989). Polity and group difference: A critique of the ideal of universal citizenship, in citizenship, critic
[1] 1-استادیار گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران zmohammadiz@pnu.ac.ir
تاریخ وصول 28/11/1401 تاریخ پذیرش 9/3/1402
[2] . Citizenship
[3] . Cultural citizenship
[4] . Stevenson
[5] . Culture of citizenship
[6] . Young
[7] . Cultural capital
[8] . Docherty, Goodlad & padison
[9] . Barreo
[10] . Goode
[11] . Bellemy
[12] . Hamatt & Staeheli
[13] . Tobias
[14] . Turner
[15] . Kymilicka
[16] . Fisher
[17] . Durkheim
[18] . Zimmel
[19] . Young
[20] . Falex
[21] . Bourdieu
[22] . Poper
[23] . Janoski