An introduction to the knowledge of stratification of hadith texts: typology, contexts and methods
Subject Areas : -mohaddeseh ghaderi 1 , ahmad zarezardini 2 , yahya Mirhoseini 3
1 - Ph.D student of Quranic Sciences and Hadith, Maybod University, Maybod, Iran.
2 - Associate Professor of Quranic Sciences and Hadith, Faculty of Theology, Meybod University, Meybod, Iran (corresponding author).
3 - Associate Professor of Quranic Sciences and Hadith, Faculty of Theology, Meybod University, Meybod, Iran.
Keywords: Renovation of hadith sciences, stratification, typology, text criticism, graded hadiths,
Abstract :
Researchers in the field of hadith, along with traditional methods, need new and more accurate methods to recover authentic hadith texts and find distortions and additions in hadiths. One of these methods is the layering of texts. In recent decades, this method has been looked at more seriously. But the void of stratification in the field of hadith sciences is very noticeable. Therefore, the present essay deals with the typology and investigation of the reasons for the emergence of different layers on narrative texts. The current research deals with the rereading of narrative texts in the form of stratification with a descriptive-analytical method. The findings of the research indicate that various reasons, such as the mixed description of the text, the fact that it has two authors, assembling, create multi-layeredness in the texts, and paying attention to the time, language, place and style of expression that governs the text in identifying different layers. can be useful.
درآمدی بر دانش لایه شناسی متون حدیثی: گونه شناسی، زمینهها و روشها
درآمدی بر دانش لایه شناسی متون حدیثی: گونه شناسی، زمینهها و روشها
محدثه قادری1
احمد زارع زردینی2
3 یحیی میرحسینی
تاریخ دریافت: 10/08/1402 تاریخ پذیرش: 09/12/1402، صفحۀ 66 تا 87 (مقالۀ پژوهشی)
چکیده
محققان و پژوهشگران عرصه حدیث در کنار روشهای سنتی برای بازیابی متون اصیل حدیثی و یافتن تحریفات و اضافات وارد شده در روایات، به شیوه های نوین و دقیق تری نیاز دارند. یکی از این روشها، لایه شناسی متون است. در دهه های اخیر به این شیوه به صورت جدی تر نگریسته شده است. لیکن جای خالی لایهشناسی در حوزه ی علوم حدیث بسیار محسوس است. از این رو جستار حاضر به گونهشناسی و بررسی دلایل پیدایش لایههای مختلف بر متون روایی پرداخته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی با نگاهی نو به بازخوانی متون روایی در قالب لایه شناسی می پردازد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دلایل مختلفی از قبیل شرح مزجی متن، دو مؤلفی بودن، مونتاژ شدن باعث ایجاد چندلایگی در متون می شود و توجه به زمان، زبان، مکان و اسلوب بیانی حاکم بر متن در شناسایی لایه های مختلف، می تواند مفید باشد.
کلیدواژهها: نوسازی علوم حدیث، لایه شناسی، گونه شناسی، نقد متن،احادیث مدرج.
طرح مسأله
از مسائل جدی و خطیر در حوزه ی علوم اسلامی، موضوع تحریف و افزودن اضافات به متون روایات است. گرچه شناسایی روایات صحیح و مسند در طول تاریخ حائز اهمیت و مورد توجه محدثان بوده است؛ اما دست یابی به روشهایی نوین در این راستا مسألهای خطیر و مهم است. زیرا دامنه ی روایات تمام سطوح زندگی بشر را از حوزه ی احکام فقهی، عملی و اخلاقی تا نوع نگرش افراد به دین در بر می گیرد. از این رو یک روایت گاه زمینه ساز سعادت یا شقاوت انسان می گردد. بنابراین اگر در طول تاریخ دستخوش تغییر و تحول شود می تواند آثار زیانباری بجای بگذارد. اما با وجود این میزان حساسیت باز هم مواردی پیش آمده که روایتی تحریف شده از صافیهای موجود در علم حدیث گذشته و تحریفات و اضافات آن شناسایی نشده است. در این راستا برای شناسایی اضافات در احادیث می توان از علوم جدید نیز بهره برد. یکی از این علوم « لایه شناسی» است.
لایه شناسی اصطلاحی است که امروزه در توصیف ابعاد مختلف متن مورد استفاده قرار می گیرد. یکی از آنها«سبک شناسی لایه ای» است. بدین معنا که متن از لایه آوایی، واژگانی ، نحوی و...تشکیل شده است و سبک شناس در صدد است تا به بررسی یک یا چند لایه بپردازد و به ویژگی های منحصر فرد آوایی ، واژگانی و ...که این متن را از سایر متون تشخص می بخشد، بپردازد. اصطلاح دیگر در این زمینه «لایه های معنایی» یک متن است. بدین معنا که ممکن است متنی از نظر معنایی، دارای چند لایه باشد؛ بدین صورت که زمانی که خواننده، متن را می خواند، در برداشت ظاهری به فهم متن می پردازد اما گاه متوجه می شود که نویسنده متن با قرار دادن قرینه هایی بدو کمک می کند تا لایه زیرین متن را نیز تشخیص دهد و بدان راه یابد.
کاربرد دیگر لایه شناسی آن است که متن در فرایند تاریخی تولد خود، چندمرحله را پشت سر گذاشته است. به هر یک از این مراحل و اثری که در متن قرار داده است یک لایه گفته می شود. برای نمونه در مطالعات مربوط به کتاب مقدس یهودیان، مشهور است که این کتاب دو لایه دارد، یک لایه الوهیمی و یک لایه یهوه ای. بدین معنا که در یک دوره تاریخی دو تورات (که هر یک نماینده اندیشه یکی از گروههای یهودی بود) در هم ادغام شدند و یک متن واحد را شکل دادند، ولی به هر حال با پژوهش می توان این دولایه را بازشناسی نمود. نمونه ای دیگر از این دست کتابهایی است که یک مولف شروع به تالیف می کند و به جهت فوت مولف و یا ...فرد دیگری ادامه کار را به پیش می برد و این نیز در اصطلاح می تواند متن دولایه را شکل بدهد.
پیشینه مطالعاتی از این دست را در دانشهای حدیثی می توان در دانش مصطلح الحدیث/ درایه الحدیث و در ذیل اصطلاحات حدیثی همچون حدیث معلل، حدیث مدلس، حدیث مقلوب و حدیث مدرج بازشناخت. برای مثال، حدیث مدرج، حدیثی است که راوی کلامی را به گونه ای در متن آن داخل کند که کلام وی با سخن معصوم(ع) اشتباه شود.( مامقانی،1411ق، ج1،ص220؛ شانه چی،1378ش،ص63) این مساله باعث می شود تا سخن معصوم به عنوان لایه اصلی و ابتدایی در پایین ترین لایه قرار گیرد و با لایه های بعدی که همان اضافات راویان می باشد پوشیده شود. گاه این اتفاق باعث می شود کلام معصوم به تدریج به دلیل وجود لایه های جدید تغییر کند و ظاهر، معنا و مفهومی جدید پیدا کند که مخاطب را به اشتباه بیاندازد.
احادیث مدرج را با توجه به نوع ادراج روی داده در آن می توان به اقسام مختلف دسته بندی کرد. این دسته بندی در واقع می تواند بیانگر ساختار و بافتار هر لایه باشد و به نوعی جنس هر لایه را مشخص می کند. پژوهش پیش رو به دنبال پاسخگویی به سوالات ذیل می باشد: انواع چند لایگی در احادیث چیست؟ علل چند لایگی در احادیث چیست؟ و از چه روش هایی میتوان در بازشناسی لایه های متون احادیث بهره گرفت.
پیشینه پژوهش (کتاب، پایاننامه و مقاله):
تا کنون پژوهش های محدودی در زمینه ی لایه شناسی متون روایی انجام شده است که عبارتند از:
پاکتچی، احمد (1388). مباحثی در علل الحدیث (به ضمیمه ی باز شناسی متن مصباح الشریعه). تنظیم و ویرایش: یحیی میرحسینی و صالح زارعی. تهران: انجمن علمی دانشجویی الهیات دانشگاه امام صادق(ع). در قسمت ضمیمه ی این کتاب، لایه های کتاب مصباح الشریعه به بحث گذاشته شده و چهار لایه برای این کتاب متصور شده است.
خانی، حامد (1392). دفاع از اصالت ادعیه اهل بیت (ع): مطالعه موردی دعای عرفه. حدیث پژوهی، سال پنجم، شماره10، صفحات 57-94: نگارنده در این پژوهش، با مطالعه ی زبان شناسی و تاریخی متن دعای عرفه به این نتیجه دست یافته که شکل گیری دعای عرفه، به زمانی در سده ی دوم بازمیگردد وصدورش از امام صادق(ع) سازگارتر است تا امام حسین(ع). به هرحال می توان با اطمینان گفت که دعای عرفه ی منسوب به امام حسین(ع) ریشه در تعالیم اهل بیت(ع) دارد و دعایی مأثور است. گرچه در اثر گذر زمان، تصحیفی در نقل نام پدیدآورنده ی دعا و دو راوی اصلی آن پدید آمده است.
زارع زردینی، احمد (1397). تعیین هویت متن به مثابه اولین گام در نقد و تصحیح نسخه. همایش بین المللی نسخ خطی فارسی به مثابه میراث جهانی: نویسنده در این مقاله به ارائه ی فهرستی از موضوعات که در تعیین ویژگی ها و مختصات متن به کار می رود، می پردازد. در این مقاله مبحثی در باب لایه شناسی متن مطرح شده و دلایلی برای چند لایگی متن از جمله: شرح مزجی متن، دو مؤلفی بودن متن و خلط دو متن بیان شده است.
طاووسی مسرور، سعید(1393). مطالعه ی لایه ای تاریخ سیستان، منتشر شده در سایت کتابخانه مجلس شورای اسلامی: در این اثر، چهار لایه ـ دو لایه ی کهن و دو لایه متاخر ـ برای تاریخ سیستان شناسایی شده است.
1- تعاریف و مبانی نظری
الف: چیستی لایه شناسی
لایه نگاری ، لایه شناسی یا چینه نگاری ابتدا در علم زمین شناسی مطرح گشت که به عبارت ساده منظور از آن «مطالعه و شناخت رخسارهها در زمانها و مکانهای مختلف و ارتباط آنها با یکدیگر میباشد.» (دانشنامه رشد، علم چینه شناسی) از نظر لغتشناسی، واژه چینهشناسی یا استراتیگرافی از دو کلمه استراتا (strata) به معنی لایهها، طبقات ویا چینهها و گرافیا (Graphy /Graphia) به معنی شناخت، نگارش و ترسیم تشکیل شده است. وظیفه دانش چینهشناسی مطالعه سنگهای رسوبی، آذرین و دگرگونی پوسته زمین و قرار دادن آنها در گروههای مشخص، مفید، قابل نقشه برداری و تعریف شده به نام واحد چینهشناسی (stratigraphical unites) است. بنابراین یک واحد چینهشناسی، پیکره و ضخامتی از سنگهای سازنده پوسته زمین میباشد که بر مبنای ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی، زمانی و زیستی خود از دیگر واحدها و توالیهای مجاور در بالا، پایین و جوانب خودش متمایز میگردد. لازم یه یادآوری است که بخشی از واحدهای چینه شناسی بیانگر بستههای زمانی هستند. (شعبانیان، 1394، ص11)
یکی از موضوعات مطرح این شاخه، فرایند شکل گیری لایه ها و تشخیص لایه ی قدیمی و اصلی که در پایین ترین قسمت قرار گرفته می باشد. در واقع به واسطهی این علم مشخص شد که یک لایهی اصلی وجود دارد که به عنوان لایه ی زیرین با لایه های رسوبی جدیدتری که بر روی آن شکل گرفته پوشیده شده است. برای رسیدن به لایهی اصلی باید لایههای بالاتر و جدید کنار گذاشته شود و با توجه به برخی علائم و نشانهها لایه اصلی شناسایی گردد.
در لایه نگاری دو واقعیت مهم مطرح است: واقعیت نخست، لایه ی نخست و سطحی بودن لایه هاست: در روش لایهنگاری، دادههای بالاترین لایه یا لایه ی سطحی، غیر قابل اتکاست زیرا لایه ی سطحی«مضطرب» است. واقعیت دوم، « عامل اصلی سازمان دهنده به بقایا و نهشتههای لایه» است: بقایا و نهشتههای هر لایه ( در زمان لایهنگاری به وسیلهی باستانشناس) مجموعه رویدادهایی را پشت سر گذاشته اند. به طور کلی عامل اصلی این رویدادها دو گروه فرآیندهای طبیعی و فرآیندهای فرهنگی می باشد. منظور از عامل اصلی همه رویدادهایی که بر نهشتهها تاثیر گذاشته نیست بلکه برداشت یا ارائه تفسیری از مواد فرهنگی و نهشتهها است، به صورتی که رویداد یا رویدادهایی را به عنوان سازماندهندهی اصلی ساختار بقایا و نهشته ها ( در هنگام لایهنگاری به وسیله ی باستان شناس) معرفی کند که این مهم از نسبت بین اجزای بافتار فهمیده میشود. (گاراژیان، 1387، ص4)
بنابراین در مسیرشناسی ورود این بحث به علوم حدیث می توان چنین سیری را ترسیم نمود، لایه نگاری ابتدا در علم زمینشناسی مطرح شد و سپس در سایر علوم مثل باستانشناسی، سنگشناسی و.. نیز مورد استفاده قرار گرفت. بعد از آن استفاده از این علم در مطالعه متون تاریخی به کارگرفته شده و به شناسایی لایههای مختلف متون تاریخی پرداخته شد. به نظر میرسد در ادامه این مسیر برخی کوششهای پیش گفته در کاربست مطالعات لایهشناسی در متون حدیثی شکل گرفته است.
ب: فواید لایه شناسی
آشنایی با فواید لایه شناسی، میزان اهمیت و ضرورت این موضوع و جای خالی آن در علوم دینی را هرچه بیشتر و بهتر روشن میسازد. بنابراین در ادامه به ذکر برخی فواید این علم در مطالعه علوم حدیثی و روایی میپردازیم: اول نقد بیرونی متن: روشهای لایهشناسی کمک به سزایی به نقد بیرونی متن که هدفش بازسازی متن به نزدیکترین صورت مدنظر نویسنده است.
از دیگر فواید لایهشناسی متون کمک به تاریخگذاری دقیقتر متن است. اگر روایتی دو یا چند لایه باشد، با استفاده از لایهشناسی می توان زمان شکل گیری هر لایه را مشخص و آن را تاریخ گذاری کرد. در نقد درونی متن این روشها به شرح و تفسیر متون کمک میکند. محقق با استفاده از این علم به زوایای پنهانی متن دست پیدا میکند و آشنایی بیشتری نسبت به آن به دست میآورد. همین موضوع باعث میشود که شرح دقیقتری از روایت ارائه کند. برای نمونه پژوهشگری با همین روش به بازخوانی روایتی با این نگاه پرداخته است. در روایتی از ابن مسعود به نقل از پیامبر(ص) آمده است: «خلفاء من دوازده نفرند مانند نقباء بنی اسرائیل» ( شیبانی، 1416 ه ق، ج4، ص 29، ح3781)این حدیث از دو لایه تشکیل شده است.بخش اولِ متن لایه اصلی و بخش دوم ( مانند نقباء بنی اسرائیل) توضیحات ابن مسعود است. شناخت لایه ی دوم، تاثیر فقه الحدیثی دارد. (پاکتچی،1394) از دیگر کاربردهای لایه شناسی در نقد درونی متون میتوان به اهمیت این بحث در ارزیابی و اعتبارسنجی میزان قابلیت اعتماد و اتکا به محتوای متن اشاره نمود. از دیگر فواید این روش در علوم حدیث می توان به بازیابی و بازسازی متون مفقود اشاره نمود، در مواردی که متن زیرین به جهت شدت اتصاق و چسبندگی به لایه شرح مدفون شده باشد با جداسازی این دو لایه متن اصلی به دست میآید.
ج: زمینه های بومی مطالعات لایه شناسی
شاید نزدیکترین بحث در دانش های حدیثی به لایه شناسی،حدیث مدرج باشد. . منظور از حدیث مدرج، حدیثی است که راوی کلام خود یا کلام بعض راویان را در متن آن داخل کند و به این صورت کلام وی با سخن معصوم(ع) اشتباه شود. (مامقانی،1411ق، 1/220) این مساله باعث می شود تا سخن معصوم به عنوان لایه اصلی و ابتدایی در پایین ترین لایه قرار گیرد و با لایه های بعدی که همان اضافات راویان می باشد پوشیده شود. گاه این اتفاق باعث می شود کلام معصوم به تدریج به دلیل وجود لایه های جدید، تغییر کند و معنا و مفهوم جدیدی پیدا کند که مخاطب را به اشتباه بیاندازد. لایهشناسی همچنین به تشخیص حدیث معلل، حدیث مدلس و حدیث مقلوب نیز یاری میرساند.
2- گونه شناسی چند لایگی در احادیث
گاه متون روایی و حدیثی اصیل، در گذر زمان زیر لایه های شکل گرفته ی جدیدتر مدفون می شوند و این موضوع عواقبی را در پی دارد از جمله باعث می شود تا درک درستی از روایت حاصل نشود یا منظور حقیقی معصوم مخفی بماند. لذا ضروری است تا این لایه ها کنار رفته و متن اصیل و دست نخورده حدیث هویدا شود. بدین منظور لازم است با گونه های مختلف شکل گیری لایه ها، محل تشکیل آن ها و درصد رواج هر نوع آشنا باشیم. تشکیل لایه های جدید در احادیث به اشکال مختلف روی می دهد. لذا با توجه به محل و نوع لایه ی شکل گرفته ، می توان برای آن گونه های مختلفی متصور شد. در ادامه به گونه شناسی چندلایگی در احادیث می پردازیم.
2-1- هسته اولیه در ابتدا و لایه های بعدی در ادامه
رایج ترین نوع چند لایگی، شکل گرفتن لایه های جدید در انتهای روایت است. در این نوع هسته ی اصلی روایت در ابتدای متن بیان می شود و لایه های جدید به مرور زمان بر روی این متن ایجاد می شود؛ در گذر زمان مرز میان آن ها کم رنگ و کم رنگ تر می گردد تا آنجا که به صورت متنی یکپارچه در می آید.در اکثر مواقع، راوی سخن معصوم را نقل می کند و در ادامه ی آن سخن خودش یا دیگری را بدون فاصله می آورد که این موضوع باعث می شود خواننده گمان کند این سخن، تتمه ی کلام معصوم است.از راه های شناخت این لایه های اضافی این است که در منبعی دیگر بدون آن تتمه آمده یا سخن روای با فاصله نقل شده یا علمای مطلع تصریح کرده اند که این بخش، جزء سخن معصوم نیست.
به عنوان مثال ابو داود با اسنادش از قاسم بن مُخَيْمِرَةَ نقل می کند که گفت: علقمه دستم را گرفت و روایت کرد که عبدالله بن مسعود دست او را گرفت و نقل کرد که « پیامبر(ص) دست عبدلله بن مسعود را گرفت سپس تشهد نماز را به ما آموخت، پس هنگامی که تشهد نماز را آموختیم فرمود: هرگاه این را گفتی - یا این را انجام دادی –نمازت به پایان رسیده است، اگر می خواهی قیام کن، و اگر می خواهی بنشینی، بنشین. (قاسمی، بی تا، ج1، ص 124 ؛مامقانی،1411ه ق، ج1، ص220؛ سیوطی، بی تا، ج1، ص 314) فَقَوْلُهُ: إِذَا قُلْتَ إِلَى آخِرِهِ، وَصَلَهُ زُهَيْرُ بْنُ مُعَاوِيَةَ بِالْحَدِيثِ الْمَرْفُوعِ فِي رِوَايَةِ أَبِي دَاوُدَ هَذِهِ، وَفِيمَا رَوَاهُ عَنْهُ أَكْثَرُ الرُّوَاةِ. : پس گفته است: هرگاه تا آخرش گفتی، بدان که این را زهیر بن معاویه با حدیثی مرفوع به روایت ابی داود وصل کرده است و بیشتر راویان از او به این شکل نقل کرده اند.حاکم، بیهقی و خطیب گفته اند که آن از کلام ابن مسعود در حدیث داخل شده است. (سیوطی، بی تا، ج1، ص315)
در روایتی دیگر، زراره گوید: « به امام باقر(ع) گفتم: نماز جمعه بر چند نفر واجب می شود؟ آن حضرت(ع) فرمود: «تَجِبُ عَلَی سَبْعَةِ نَفَرٍ مِنَ المُسْلِمینَ وَ لا جُمُعَةَ لِأقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ المُسْلِمِینَ أَحَدَهُمُ الإمامُ فَإذا اجْتَمعَ سَبْعَةٌ وَ لَمْ یَخافُوا أَمَّهُمْ بَعْضُهُمْ وَ خَطَبَهُم: واجب می شود بر هفت نفر از مسلمانان و برای کمتر از پنج نفر از مسلمانان که یکی از آنان امام باشد، نماز جمعه واجب نیست. پس هرگاه هفت نفر جمع شدند و نمی ترسیدند بعضی از آن ها دیگران را امامت می کند و برای آن ها خطبه می خواند. ( ابن بابویه ، 1413، ج 1، ص 412، ح 1220؛ حرعاملی، بی تا، ج7، ص 304؛ج7، ص 310)
در این روایت اختلاف در قسمت پایانی حدیث است که آیا کلام شیخ صدوق است یا جزء روایت؟بیشتر علما این قسمت را بخشی از روایت می دانند، اما عده ای مانند آیت الله بروجردی و بحرالعلوم معتقدند که عبارت «فَإذا اجْتَمَع سَبْعَةٌ» سخن شیخ صدوق می باشد. ( رک: حسینی عاملی،1419، ج8، ص 243 و328). عده ای نیزمانند بهبهانی عبارت «وَ لا جُمُعَةَ ...» را از سخنان شیخ صدوق می دانند. ( رک: بهبهانی، 1424، ج 1، ص 312)
2-2- هسته اولیه متن در انتها و لایه های بعدی در ابتدا
از دیگر اقسام شکل گیری لایه ها در احادیث؛ قرار گرفتن متن اصلی در انتهای روایت و تشکیل لایه های جدید در آغاز متن است. وقوع این قسم در مواردی است که راوی در ابتدا کلامی را که می خواهد برای اثباتش به حدیث استدلال کند می آورد ؛ سپس در ادامه و بدون فاصله حدیث را نقل می کند؛ لذا این مسأله چنین تصوری را ایجاد می کند که کل متن از معصوم نقل شده است.
به عنوان مثال در روایتی شعبه از محمد بن زیاد از أبی هریره نقل کرده که پیامبر (ص) فرمودند: «أَسْبِغُوا الْوُضُوءَ، وَيْلٌ لِلْأَعْقَابِ مِنَ النَّار: ِ وضو را کامل بگیرید، واي از براي آخر قدم ها از آتش » خطیب در مورد این روایت می نویسد که عبارت « أَسْبِغُوا الْوُضُوءَ » سخن ابی هریره است که به صورت یک لایه ی جدید در ابتدای متن آمده است زیرا همین روایت در صحیح بخاری بدین شکل نقل شده است: عَنْ آدَمَ، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: «أَسْبِغُوا الْوُضُوءَ، فَإِنَّ أَبَا الْقَاسِمِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - قَالَ: وَيْلٌ لِلْأَعْقَابِ مِنَ النَّارِ» ( رک: سیوطی، بی تا، ج1، ص 317)
قرینۀ آن، روایت هایی است که بدون «أسبغوا الوضوء» وارد شده است و نقل ذیل نیز بر آن دلالت می کند. (دلبری، 1392، ص 35؛ خطیب بغدادي، 1418ق، ص158؛ صبحی،1363ش، ص262؛ ابوریه، بیتا، ص140 ؛ شهرستانی، 1415ق، ج1، ص269)
2-3- هسته ی اولیه در ابتدا و انتهای متن و لایه ی جدید در وسط
بعضا راوی جهت توضیح لغتی و یا شرح مطلبی، در میانه ی حدیث عباراتی را بیان می کند که غبار گذر زمان، فاصله ی میان توضیحات راوی و سخن معصوم را می پوشاند؛ لذا کلام، خود را به صورت یکپارچه می نماید که موجب عدم تشخیص سخن معصوم از شرح آن می گردد.
به عنوان مثال در روایتی از عایشه در آغاز وحی آمده است: « انَ النَّبِيُّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآله و سَلَّمَ - يَتَحَنَّثُ فِي غَارِ حِرَاءَ» - وَهُوَ التَّعَبُّدُ - اللَّيَالِيَ ذَوَاتِ الْعَدَدِ، فَقَوْلُهُ: وَهُوَ التَّعَبُّدُ، مُدْرَجٌ مِنْ قَوْلِ الزُّهْرِيِّ.»4 جمله ی ( وهوالتعبد) سخن زهری است که در روایت وارد شده است. ( رک: سیوطی، بی تا، ج1، ص318)
یا در روایتی دیگر، امام باقر(ع) فرموده اند: «إِن أَمِيرَالْمُؤْمِنِين(ع) حَلَلَهُم ْ مِن َ الْخُمُس ِ يَعْنِي الشِّيعَة َ لِيَطِيب َ مَوْلِدُهُم» (ابن بابویه، 1413، ج2، ص377 ؛ مجلسی،1404ق، ج93، ص186، حرعاملی،1416 ق،ج9، ص550؛ مجلسی اول،1406ق،ج3،ص131) منظور روایت این است که امام علی (ع) خمس را بر شیعیان به جهت اینکه ولادتشان پاکیزه باشد، حلال نمود.
برخی محققان معتقدند جمله ی « یعنی الشیعه » که تفسیری برای ضمیر موجود در « حللهم» است، سخن یکی از راویان است که برای رفع اجمال آمده است. (دلبری، 1392، ص 37؛ بروجردی، بی تا، 106)
2-4- هسته اولیه متن در مرکز و سایر لایه های قبل و بعد از آن
در یک فرض منطقی و مبتنی بر ذهنیت شاید بتوان چنین حالتی را تصور نمود که هسته اولیه در مرکز و سایر لایه ها قبل و بعد از آن قرار گیرد. گاهی نیز راوی متناسب با آنچه که بیان می کند در میانه ی سخن به حدیثی استناد می کند که به مرور زمان، روایت منقول به گونه ای با متن در می آمیزد که گویا سراسر متنی یکپارچه است.
3- زمینه ها/علل پیدایش چندلایگی در احادیث
برای شکل گیری لایه ها در احادیث دلایل مختلفی وجود دارد که غالبا راوی قصد و نیتی برای ورود توضیحات خود به متن حدیث نداشته است. اما به هرحال و با هر نیتی موجب تشکیل لایه هایی بر متن شده است که مانع فهم صحیح روایت و دست یابی به مقصود اصلی معصوم می شود. شناختن این علل و عوامل تا حدی به پیراستن لایه ها کمک می کند. در ادامه به برخی از مهم ترین دلایل اشاره می شود.
3-1- شرح مزجی متن
یکی از عوامل شکل گیری لایه بر روایات، شرح مزجی متن است. هرگاه شارح چنان متن را تفسیر و شرح کند که توضیحاتش با متن اصلی درآمیزد به گونه ای که امکان جدا کردن و تمییز دادن بین آن ها جز با استفاده از نشانه های قراردادی ممکن نباشد و در کل متن به لحاظ خوانش، یکپارچه به نظر آید؛ در واقع به شرح مزجی متن پرداخته است.
برای مثال، طبری مازندرانی، شرحی بر کتاب زبده الاصول شیخ بهائی دارد که نمونهای از شرح مزجی است. نسخه آن به شماره 4292 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است. ( فهرست مجلس، ج11، ص302، مهدوی، 1386، ج3، ص483، موسوی خوانساری، ج4، ص 119) همچنین مفتاح الباب شرحی است به زبان عربی بر «باب حادی عشر» علامه حلی که به صورت شرح مزجی با متن کتاب اصلی تدوین شده است. (مقدم، 1392، ج1، ص40)
به طور کلی نگاشتن چنین شرح هایی موجب می شود تشخیص متن اصلی برای عموم ممکن نباشد لذا مقصود اصلی نویسنده با نظرات شارح ممزوج گشته و گاه موجب کج فهمی می شود.
3-2- همکاریِ چند نفر در نگارش متن
یکی دیگر از علل چندلایگی، همکاری چند نفر در نگارش متن است. متونی هستند که همه ی آن را یک نفر ننوشته است، بلکه نویسندهی اول شروع نموده و بخشی را نوشته است و فرد یا افراد دیگری به همان سبک، کار او را تکمیل کرده اند. برای نمونه می توان به کتاب بحار الانوار علامه مجلسی اشاره نمود؛ که در نگارش آن آمنه خاتون خواهر علامه مجلسی و همچنین برخی از شاگردان ایشان، نظیر سید نعمت الله جزایری ، ملا عبدالله بن نورالدین بحرینی ، میر محمدصالح خاتونآبادی و میرزا عبدالله افندی همکاری کردند. ( نک: مهدوی، 1378ش، ج2، ص226) با وجود اینکه علامه بر تمامی مراحل کار نظارت داشت اما اتمام کتاب توسط شاگردانش و پس از وفات وی صورت گرفت. (رک: امین 1406، ج9، ص 183)
چند مولفی بودن متن موجب می شود در گذر زمان، دو بخش کتاب به گونه ای با هم آمیخته شود که نتوان بین آن ها مرزی مشخص نمود و کل کتاب به نام یکی از نویسندگان شهرت یابد. در این راستا می توان به کتاب «الاختصاص» اشاره نمود.در مورد نویسنده ی کتاب اختلاف است اما در قول مشهور این کتاب به شیخ مفید نسبت داده شده است. لیکن از رهگذر مطالعات لایه شناسی مشخص می شود که این کتاب گزیده ای از کتب ماقبل خود است که توسط فردی مجهول گردآوری شده است. این کتب عبارتند از:1- اختصاص ابوعلی احمد بن حسین بن احمد بن عمران. 2- فضائل أمیرالمومنین ابن دأب. 3- وصایا النبی لعلی (ع). 4- حدیث منطق بعض الحیوانات. 5-محنه امیرالمؤمنین(ع) 6- آفت العلامات فی السنه. به این کتاب ها باید کتاب قبض روح المومن و الکافر از سعید بن جناح کوفی را نیز افزود. ( معارف، 1397، ص19؛ همچنین رک: آقا بزرگ تهرانی، 1403ق، ج1، ص 360 و ج15، ص387) همین موضوع در مورد کتاب مصباح الشریعه نیز صادق است. (نک: رستگار، 1396، ص6)
بنابراین یکی از دلایلی که موجب چندلایگی متن می شود همکاری چند نفر در نگارش و یا چند مولفی بودن متن است. بدین معنا که یک نویسنده شروع به نگارش متن می کند اما در ادامه به دلایل مختلف از جمله فوت نگارنده، شخص دیگر به همان سبک و سیاق نوشتن کتاب را ادامه می دهد و یا اینکه متن موجود گردآوری متون پیش از خود است لیکن به صورتی که وجه تمایزی بین آن ها مشاهده نمی شود. در نوع اخیر، نویسنده متون مختلف را به صورت یکپارچه در کنار هم می آورد که گویی سراسر کتاب متنی واحد و از یک نویسنده است.
3-3-خلط دو متن
یکی دیگر از عوامل شکل گیری لایه ها در متون، خلط دو متن است. گاه نویسنده، متنی را از کتابی دیگر نقل می کند و در گذر زمان بخشی از متن حذف می گردد، این مساله موجب می شود مرز میان دو بخش از بین رفته و به صورت متنی واحد و متعلق به یک نویسنده تلقی گردد. علامه شوشتری درباره کتاب دلایل الامامه چنین نظری دارد. وی معتقد است که مولف اصلی این کتاب که آن را در قرن 4 نوشته است؛ احتمالا در ابتدای کتابش نوشته بوده: « قال محمد بن جریر الطبری فی کتابه دلائل الامامه» به این معنی که از متن او نقل نموده است؛ ولی ابن طاووس فکر کرده است که این کتاب نوشته محمد بن جریر است» ( شوشتری، 1396ق ، ص45) علامه شوشتری در کتاب « الأخبار الدخیله» با دلایلی اثبات می کند که خلاف نظر مشهور، نویسنده ی کتاب فوق، «طبری» نیست بلکه نویسنده اصلی در آغاز کتاب از وی نقل قول کرده اما در گذر زمان بخشی از متن حذف واین موضوع باعث شده اینگونه القا گردد که نویسنده ی کتاب، محمد بن جریر طبری است.
بنابراین حتی حذف یک جمله از متن می تواند باعث مشتبه شدن موضوع گردد و کلامی که از مولفی دیگر نقل شده به عنوان بخشی از سخن نویسنده لحاظ گشته و لایه ای جدید را در متن ایجاد کند. هر چند این کلام در راستای سخن مولف بوده است اما می تواند در روند فهم موضوع اختلال ایجاد کرده و موجب عدم درک درست مقصود نویسنده شود.
3-4- کلام مولف در متن
از دیگر موارد، می توان به خلط کلام مولف با روایت و احادیث اشاره کرد. گاهی مولف کلام خود را مستند به آیه، روایت و یا حدیثی می کند اما آن را به نحوی نقل می کند که به شدت با سخنانش می آمیزد و خواننده اشتباها کلام نویسنده و آیه و روایت را یکی انگاشته و نمی تواند بین آن ها تفاوتی قائل شود.محمدتقی شوشتری بر این باور است که در کتاب الغیبه نعمانی و من لایحضر شیخ صدوق، کلام مؤلف در مواضع فراوانی با روایت خلط شده است.» (نک: شوشتری، 1364، ص177) لذا یکی از لایه هایی که می تواند بر کلام معصوم شکل بگیرد و مانع از دسترسی ما به اصل سخن ومحتوای ناب آن شود؛ خلط کلام مولف با روایات است. این مورد می تواند عمداً یا سهواً روی دهد.
3-5-مونتاژ شدن متن
گاهی وحدت موضوع باعث می شود چندین متن در کنار هم جمع آوری شود و یک متن جدید را تشکیل دهد. برای مثال سید رضی در خطبه 122 نهج البلاغه که پیرامون موضوع تشویق به جنگ است، این خطبه را از ترکیب شش متن (روایت( به وجود آورده است و یا در خطبه 123 که درباره تحکیم است از سه روایت تشکیل شده است. شوشتری صاحب بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه دراین باره می گوید « و بالجمله قد ینقل المصنف کلاما فی موضوع وردت اجزاوه فی اخبار فیجعلها واحدا بجامعها، فکلامه فی الخطبه 122 ماخوذ من ستّ روایات الّا انها کلّها فی التحریض علی القتال و کذلک کلامه (ع) فی الخطبه 123 فی التحکیم ماخوذ من ثلاث روایات . . .» ( شوشتری،1418ق ، ج1، ص 108 و ج 13، ص 552) در جایی دیگرشوشتری متن نامه 46 نهج البلاغه را لایه شناسی کرده و به وجود سه بخش مختلف در این نامه اشاره کرده است. نامه 46 نهج البلاغه چنین است: و من كتاب له (علیه السلام) إلى بعض عُمّاله:
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّكَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَى إِقَامَةِ الدِّينِ وَ أَقْمَعُ بِهِ نَخْوَةَ الْأَثِيمِ وَ أَسُدُّ بِهِ لَهَاةَ الثَّغْرِ الْمَخُوفِ. فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ عَلَى مَا أَهَمَّكَ، وَ اخْلِطِ الشِّدَّةَ بِضِغْثٍ مِنَ اللِّينِ، وَ ارْفُقْ مَا كَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ وَ اعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لَا تُغْنِي عَنْكَ إِلَّا الشِّدَّةُ، وَ اخْفِضْ لِلرَّعِيَّةِ جَنَاحَكَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ، وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ التَّحِيَّةِ، حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ؛ وَ السَّلَام. ( شریف رضی، 1379، ص 383)
شوشتری می گوید تمام این متن نامه نیست بلکه از ابتدای متن تا الثغرالمخوف نامه است؛ وازعبارت « فاستعن. . . الا الشده» را امام(ع) به صورت شفاهی گفته اند و از ابتدای عبارت « و اخفض» تا آخر، ابتدای عهد امام(ع) به محمد بن ابی بکر بوده است.» (شوشتری، 1418ق، ج7، ص598)
بنابراین گاهی راوی و یا نویسنده با توجه به موضوع سخن، چندین متن هم موضوع را در کنار هم جمع می کند که اینکار باعث می شود لایه های مختلفی بر روایت اصلی شکل گیرد و متن اصلی در میان سایر متون پنهان شود. هرچند که همه متون دارای محتوایی یکسان هستند اما مونتاژ آن ها می تواند موجب کج فهمی هایی در متن ابتدایی گردد و مانع درک مقصود اصلی شود. البته با دید منصفانه تر، گاهی نیز این ترکیب موجب شرح و بسط روایت و کمک به فهم بهتر آن می شود.
3-5- ویرایش متفاوت (ویرایش چندباره) متن
منظور از ویرایش چندباره متن آن است که مولف متنی را نوشته و به پایان رسانده است اما پس از مدتی مطالبی دیگر را به آن اضافه می کند و این روند چندین بار ادامه می یابد. این مورد معمولاً در نگارش کتاب یا متن های طولانی اتفاق می افتد. نمونه ی آن را در کتاب «نهج البلاغه» مشاهده می کنیم. سید رضی این کتاب را چند بار نگاشته و هر بار کم و زیاد نموده است، بنابراین نسخه های مختلفی از آن موجود است. شوشتری در بهج الصباغه با استفاده از کتاب شرح ابن ابی الحدید و ... این لایه ها را نشان می دهد:
لایه 1: از ابتدای نهج البلاغه تا حکمت 443 یک لایه است؛ که در عنوانش چنین است « و قال (ع) و قد جاء نعی الاشتر ...» از قول ابن ابی الحدید آورده اند که یقال انّ الرضی ختم کتاب نهج البلاغه بهذا الفصل و کتبت به نسخ متعدده ثم زاد علیه الی ...( شوشتری، 1418ق، ج1، ص 38، ابن ابی الحدید، 1404ق، ج4، ص 506)
لایه 2: لایه اول به اضافه چند حکمت دیگر یعنی تا حکمت 462 یعنی حکمت « رب مفتون بحسن القول فیه» شوشتری از قول ابن ابی الحدید میگوید « و اعلم انّ الرضی قطع کتاب نهج البلاغه علی هذه الفصل و هکذا و جدت النسخه بخطه و قال: حیف انتهاء الغایه بنا الی ... نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر« ( ابن ابی الحدید، 1404ق، ج20، ص 180)
لایه 3: شوشتری لایه سوم را ترکیب لایه های اول و دوم به اضافه، اضافی دیگر که توسط خود سید رضی و یا افراد دیگر نوشته شده و به نهج البلاغه اضافه شده است. این لایه از این حکمت شروع می شود که « و قال (ع): الدنیا خلقت لغیرها ...» پس از این حکمت تا پایان نهج البلاغه لایه پایانی نهج البلاغه است. ( شوشتری، 1418ق ، ج ،1 ص 3)
3-6- خلط حاشیه با متن
گاهی نسخه بردار، در حاشیه ی روایت به توضیح کلمه یا عبارتی می پردازد که نسخه بردار بعدی این شرح را بخش افتاده ی متن تلقی می کند و آن را وارد روایت می کند. این مسأله موجب شکل گیری لایه ی جدیدی بر سخن معصوم و مانع از دسترسی داشتن به کلام ناب ایشان می شود. نمونه ی چنین اتفاقی در کتاب « من لایحضره الفقیه» به کرات مشاهده می شود. این کتاب حاوی فتاوای شیخ صدوق است؛ لذا ایشان گاه سخنی را در ذیل حدیث به آن افزوده که به عنوان تتمه ی روایت به نظر می رسد. ( رک : منتظری، 1416ق، ص 66)
مثلا روایت زیر در من لایحضره الفقیه آمده است: »وَ سُئِلَ عَنِ الْوُقُوفِ عَلَي الْمَسَاجِدِ؛ فَقَالَ ”لَايَجُوزُ فَإِنَ الْمَجُوسَ أَوْقَفُوا عَلَي بُيُوتِ النَارِ“» (ابن بابویه، 1410ق، ج1، ص238) بدین معنا که : در مورد وقف کردن بنایی یا ملکی بر مساجد سؤال شد ؛ حضرت فرمودند: « جایز نیست. زیرا مجوس بر آتشكده هاي خود وقف می کنند«. ظاهراً در این روایت، کلمۀ « لَا يَجُوزُ» افزوده ی شیخ صدوق است؛ به قرینه ی اصل روایت که درقسمتی دیگر از من لایحضره الفقیه و تهذیب شیخ طوسی آمده است:« وَ رَوَي الْعَبَاسُ بْنُ عَامِرٍ عَنْ أَبِي الصَحَارِي عَنْ أَبِي عبدالله (ص) قَالَ قُلْتُ لَه”رَجُلٌ اشْتَرَي دَاراً فَبَقِيَتْ عَرْصَةٌ فَبَنَاهَا بَيْتَ غَلَةٍ أَيُوقِفُهُ عَلَي الْمَسْجِدِ؟“. قَال:َ ”إِنَ الْمَجُوسَ أَوْقَفُوا عَلَي بَيْتِ النَار“» (ابن بابویه،1410ق، ج4، ص 251؛ طوسی،1365ش، ج9، ص150). ابوالصحاري گفته است: به امام صادق (ع) عرض کردم: شخصی خانه اي خریده و در آن بنایی ایجاد کرده و از آن زمین، عرصه مانده که شخص آن را مستغلّی ساخته است آیا می توان آن را وقف مسجد کرد؟ .«آن حضرت فرمود:« همانا مجوس بر آتشكده های خود وقف می کنند.» شیخ صدوق از این حدیث عدم جواز را فهمیده، و با نقل معنی فرموده است:« جایز نیست؛ زیرا مجوس چنین می کنند.» (مجلسی،1404ق، ج81،ص6) بنابراین همانطور که نمایان است گاه توضیحات راوی، نویسنده، نسخه بردار، شارح و . . . که در حاشیه ی متن نوشته شده به عنوان بخش افتاده ی آن تلقی می شود و توسط افراد بعدی، سهواً وارد روایت می شود. بدین شکل لایه های جدید بر سخن معصوم شکل می گیرد.
3-6-1- نقل کلام معصوم با تردید
گاهی راوی در هنگام نقل روایت دچارشک و تردید می شود. در این حالت ممکن است الفاظی را در قالب حدیث بیان کند که در متن اصیل وجود نداشته است و بدین ترتیب لایه ای را بر روی روایت ایجاد کند. برای نمونه بنابر احکام فقهی خواندن نماز میت قبل از غسل و کفن میت صحیح نیست؛ اما به حکم اجماع و روایات متواتر، شهید نیازی به غسل و کفن ندارد و اما حتی بدون رعایت این موارد، باید بر او نماز خواند. لیکن در روایت ذیل این مساله به گونه ای دیگر ذکر شده است:
«عن عمار عن جعفر عن أبيه أن عليا (ع) لم يغسل عمار بن ياسر ولا هاشم بن عتبة .......... ولم يصل عليهما» (طوسی، بی تا، ج1، ص214) صاحب جواهر معتقد است که « لم یصل علیهما» از اضافات راوی است و نظر خود را در مورد روایات عمار ساباطی اینگونه می نویسد: « وقد يقوى في الظن انها من زيادات عمار كما يشهد له تتبع رواياته وما قيل في حقه ، وما يشاهد من أحوال بعض الناس من اعتياد الإتيان ببعض الألفاظ في غير محلها لعدم القدرة على إبراز الكلام متصلا : عمار از جمله راویانی است که مطالبی را به حدیث افزوده و قدرت متصل آوردن کلام را نداشته است» (نجفی، 1362ش، ج1، ص215) در اینجا تردید و توهم راوی موجب ایجاد لایه ای بر روایت گشته که موجب برداشت حکمی کاملا متناقض از حدیث شده است.
3-6-2- ادخال روایتی در روایت دیگر
در برخی موارد راوی احادیث ناظر به یک موضوع را به صورت پی در پی و بدون فاصله مشخصی می آورد که موجب می شود مخاطب آن ها را در حکم یک روایت تصور کند. این امر موجب اشتباه در فهم و حتی کج فهمی خواهد شد.
به عنوان مثال در مورد میزان گود کردن قبر روایتی به شرح ذیل وارد شده است:
«عَن ابن أبی عُمَیر عَن بَعضِ أَصحَابِهِ عَن أَبی عَبدِاللهِ قَالَ: حَدُّ القَبرِ إِلی التَّرقُوَةِ وَ قَالَ بَعضُهُم إِلَی الثُّدیِ وَ قالَ بَعضُهُم قَامَةِ الرَّجُلِ حَتّی یُمَدُّ اَاثَّوبُ عَلَی رَأسِ مَن فِی القَبرِ وَ أَمّا اللَّحَدُ .....» ( طوسی، 1407ق، ج1، ص451) عده ای مانند شهید اول، معتقدند قسمتی از روایت که زیر آن خط کشیده شده سخن ابن ابی عمیر است(عاملی،1419،ج2، ص14)؛ اما صاحب جواهرالکلام می گوید: « علت چنین برداشتی این است که ابن ابی عمیر چند روایت را در یکدیگر ادغام کرده است...... وی در ادامه بیان می کند که مراد از «بعضهم» برخی از امامان یا صحابی ائمه است که از ایشان نقل می کنند.» (نک: نجفی، 1362ش، ج، ص300) بنابراین چون ابن ابی عمیر چند روایت را در قالب یک روایت نقل کرده موجب ایجاد لایه ای در متن گشته که فهم متن را مشکل و موجب برداشت دو حکم مختلف از روایت شده است.
بنابراین گاهی لایه های شکل گرفته بر یک متن می تواند تماما سخن معصوم باشد اما نه سخنی یکپارچه ؛بلکه اقوال با موضوع مشترک بدون هیچ فاصله ای به صورت پی در پی آمده است.
3-7- بینامتنی یک متن با متون دیگر
موضوع بینامتنیت یکی از مباحث بسیار مهم در لایه شناسی است. بر اساس این علم، دانشمندان معتقدند هیچ متنی بدون وام گرفتن از متن های پیشین شکل نگرفته است. آن ها معتقدند که متن جدید، چکیده ای از چند متن است به صورتی که مرز بین آن ها از بین رفته و به صورت یک متن واحد درآمده است ( رک: عزام، 2001، ص29). این درآمیختگی به حدی است که تنها افراد خبره با بررسی علایم و نشانه ها می توانند آن را تشخیص دهند. یکی از حساسترین و جدیترین مباحث حوزه نقد متن، روابط بینامتنی است. در واقع منظور از روابط بینامتنی این است که هر متنی ناظر به متون پیشینی است و زمانی که مطالعات متنی صورت میگیرد توجه به نوع رابطهای که این متون با هم دارند، حائز اهمیت است ( پاکتچی، 1398 ، ص101) با توجه به این نظریه هیچ متنی وجود ندارد که از متون دیگر الهام نگرفته باشد؛ پس در بررسی یک متن باید روابط آن با سایر متون را نیز مورد توجه قرار داد. بینامتنیت، دارای سه رکن اصلی است: متن پنهان، متن حاضر و روابط بینامتنی. مهمترین رکن نظریهٔ بینامتنی در تفسیر متون، انتقال لفظ یا معنا از متن پنهان به متن حاضر است. (مسبوق، 1392، ص206) در لایه شناسی مبحث زیر متن( متن پنهان) و زبر متنِ بیامتنیت، خیلی مهم و کاربردی است. زیر متن در واقع همان متن اصلی است که با لایه های جدید (زبر متن) پوشیده شده است. شناخت تاثیر سایر متون بر یک متن به خواننده برای فهم دقیق تر و عمیق تر آن کمک می کند.
4- روش های لایه شناسی متن
در صورت وقوع چندلایگی در متن به چند طریق می توان به متن اصلی دست یافت:
1-4 قرائن درون متنی: برای شناسایی لایه های مختلف موجود در یک متن باید آن را براساس برخی معیارها مورد بررسی و کنکاش قرار داد. در ادامه به تعدادی از این معیارها اشاره خواهیم کرد.
4-1-1 زمان: یکی از مواردی که باید محقق بدان توجه کند زمان است. باید مشخص شود که آیا تمام متن مربوط به یک زمان است یا بخشی از آن به لحاظ زمانی با بقیه متن فرق می کند. پژوهشگر علاوه بر قیدهای زمانی هر کلمه یا نکته ای که بتواند نشانگر زمان باشد را بررسی می کند. به عنوان مثال محقق با مقایسه زمان راوی با متن، دوره ی مطالب نقل شده با زمان کتاب و بررسی اینکه کلمات و اسامی نقل شده در کتاب برای چه دوره ای است و آیا با عصری که کتاب نگاشته شده مطابقت می کند یا نه؟ کتاب را بررسی و از این مجرا، لایه های زمانی یک متن را شناسایی می نماید. بنابراین با توجه به سبک بیان و حتی کلماتی که در جمله به کار رفته است می توان تشخیص داد که هر بخش یک جمله متعلق به چه دوره ی زمانی است. برای نمونه در خطبه ی اول نهج البلاغه، چنین جملهای به امام علی(ع) در مورد توحید نسبت داده شده است: « . . . ولا نعت موجود» براساس زبان شناسی تاریخی کلمه ی (موجود) تا سال 300ه.ق شکل نگرفته بود در حالی که در این خطبه به امام(ع) نسبت داده شده؛ این در صورتی است که در عصر ایشان این کلمه اصلا وجود نداشته است. بنابراین احتمالا نقل به معنا شده است. ( پاکتچی،1394) همچنین روایاتی از «ام سلمه» همسر پیامبر(ص) در مورد اتفاقات پس از وقایع عاشورا نقل شده که با توجه به عنصر زمان، ممکن نیست بسیاری از آن ها را بتوان به ایشان نسبت داد. با توجه به تاریخ وفات ام سلمه در سال 59ق و پیش از واقعه عاشورا، احتمال نقل بسیاری از این روایت از وی منتفی می شود. (رک: میرزایی، 1399ش، ص309) بنابراین زمان، یک عنصر مهم در شناسایی لایه های روایت است. گاه لایه هایی در متن وجود دارد که با استفاده از سایر روش ها قابل شناسایی نیست؛ اینجاست که «زمان» به یاری محقق می آید.
4-1-2 مکان: مورد دیگری که می تواند نشانگر چند لایه بودن متن باشد، مکان پریشی است؛ بدین معنا که مشخص نیست متن در کدام مکان صادر شده است. در تورات عبارت « سراسر اردن» بسیار بکار رفته است. این عبارت را کسی بکار می برد که خودش در سرزمین بنی اسرائیل زندگی و در مورد اقوامی صحبت می کند که در اردن زندگی می کنند. در حالی که حضرت موسی(ع) تا پایان عمر، وارد فلسطین نشد و بنی اسرائیل بعد از حضرت در زمان یوشع بن نون وارد این سرزمین می شوند.پس این سخنان نمی تواند از زبان ایشان باشد. ( پاکتچی،1394)
4-1-3 زبان: یکی از راه های تشخیص لایه های مختلف، زبان متن است. در این روش تمامی جملات و سبک بیانی مورد توجه قرار می گیرد. با بررسی این موضوع که متن به چه زبانی صحبت می کند، دو یا چند زبانگی متن مشخص می شود. به عنوان مثال در متنی که به زبان فارسی معاصر نوشته شده اگر بخش هایی بدون هیچ علائم جداکننده ای به زبان قرن ده یا بخش دیگری به فارسی قرن دوازده نوشته شده باشد؛ نشان دهنده ی چند زبانگی متن است. جهت بررسی زبان متن، لازم است که پژوهشگر در حوزه ی زبان و بافت آن ، ساخت های دستوری و . . . وارد باشد.
توجه به این نکته ضروری است که محقق باید به کهنه یا نو بودن الفاظ نیز دقت کند زیرا برخی عبارات کهنه و برخی دیگر نو هستند. پس پژوهشگر باید بداند که کلمات استفاده شده، در دوره ای که متن بدان منسوب است رایج بوده یا نه؟( پاکتچی،1394)
4-1-4 اسلوب بیانی: هر فرد برای بیان مفاهیم مورد نظر خویش از روش های خاصی بهره می برد به عبارت دیگر « در حوزه ی هر زبان خاص، نوعی تمایز در گفتمان و بیان مرادها و مقاصد و تفهیم آن به دیگران وجود دارد که به سبک بیان یا روش سخن تعبیر می شود. گاه سبک سخن رمزی، تمثیلی و استعاره ای و گاه فنی و پیچیده و خاص یک علم و به طور معمول و عادی، سبک عرفی و عامیانه است.» ( فتحی، 1399، ص67) شناخت سبک خاص و شیوه ی بیانی یک متن در شناسایی لایه های شکل گرفته بر آن بسیار موثر است. محقق با بررسی دقیق سبک بیانی متن و مشاهده ی هر دوگانگی و تفاوتی در آن می تواند متوجه وجود لایه های اضافه شود. به عنوان مثال جان استروك در سال 1753م با توجه به سبک بیانی در کتاب مقدس به اختلاف متون تورات اشاره كرد. وی به وجود دو داستان مجزا و متشابه در سفر پيدايش اشاره می کند که در موضعی از خالق به عنوان «الوهيم» و در جای ديگر با عنوان «يهوه» ياد شده است. پس از بررسی مشخص شد داستان هايی که در آن ها از يهوه نام برده شده در يهودا وداستان های الوهيم در افراييم نگارش يافته که بعد از سقوط شهر سامره این دو دسته با يكديگر آميخته و يك داستان ساخته شده است . ( رک: ويل دورانت، 1378ش، ج1،ص486) بنابراین آشنایی با اسلوب بیانی و دقت به این موضوع کمک شایانی به شناخت لایه های پنهان متن می کند. ( پاکتچی،1394)
طرق دیگری نیز برای فهم و شناسایی چند لایگی در متن متصور است: سنجش حدیث با دیگر روایات( روایات مشابه)، ناسازگاری با کلام اهل لغت « قسـمت مـدرج، خـلاف صراحـت ســخن لغویــان باشــد یــا اهــل لغــت، مــراد واژه را چیــزی جــز آنچــه در حدیــث معنــا شــده بدانند، عدم تناسب با سیاق واژگان متن حدیث (قرینه ای که در فهم معنای لغوی در تتابع واژگان فهمیده می شود)،اسلوب کلام: آشنا به اسلوب های کلام، کسی است که به تعابیر محدثان مخصوصا با تعابیر کسانی که تفسیر هایشان را غالبا داخل در روایت می کردند؛ آشنایی داشته و می تواند حدس بزند که آیا محدث، سخنی که در کتاب حدیثی خود آورده، به عنوان روایت آورده یا به عنوان تفسیر؟ که این مهم با ممارست به دست می آید» ( دلبری؛ حبیبی مهر، 1400، ص86-89)
بنابراین کشف چندلایگی روایات غیر ممکن نیست و در متن علائم و نشانه هایی وجود دارد که به واسطه ی آن ها می توان از شکل گیری لایه بر حدیث مطلع شد و در ادامه در صدد رفع آن برآمد؛ اما این مهم نیازمند دقت نظر و تمرین بسیار است.
4-2 قرائن برون متنی
یکی دیگر از ابعادی که به ما در شناسایی لایه های اضافی کمک می کند، قرائن برون متنی است. با دقت در این نشانه ها به راحتی می توان ناخالصی ها را تشخیص داد. برخی از این قرائن عبارتند از:
«1-تصریح خود راوی ؛ 2- استحاله ی صدور چنین سخنی از معصوم؛ 3- ورود آن روایت بدون لایه های اضافی از طریق دیگر ؛ 4-بیان و روشنگری معصوم علیه السلام؛ یا آگاهی بعضی از ماهران فن که بر احادیث، احاطه دارند و با کلام معصومین علیهم السلام آشنایند، به شکلی که کلام معصوم علیه السلام را از غیر آن تشخیص می دهند. » ( علی دلبری، 1396، ص 144؛ أبوالفضل حافظیان بابلی، 1390، ج2، ص 108)
نتیجه
لایه شناسی در احادیث به منظور کشف اضافاتی است که توسط راویان، ناقلین و یا ناسخان در دوره های مختلف وارد سخن معصوم(ع) شده است. شکل گیری لایه های جدید باعث می شود به تدریج ظاهر کلام معصوم تغییر یافته و در پی آن، معنا و مفهومی جدید پیدا کند. این لایه ها ممکن است در ابتدای روایت، میانه و یا انتهای حدیث ایجاد شود. شکل گیری لایه ها دلایل متفاوتی دارد از قبیل : شرح مزجی متن، همکاریِ چند نفر در نگارش متن، خلط دو متن، کلام مولف در متن، مونتاژ شدن متن، خلط حاشیه با متن، ویرایش متفاوت یا چندین باره متن. تمامی این موارد با دقت و بررسی متن به کمک نشانه ها و علائم موجود، اقرار ناسخ یا راوی و بیان کارشناسان این حیطه، قابل بازشناسی است تا با زدودن آن از متن اصلی، به فهم روایت کمک شود. همچنین با بررسی زمان، زبان، مکان، سبک نگارش، اسلوب بیانی و اسامی و کلمات به کار رفته در روایات می توان چند لایگی متن را تشخیص داد.
منابع
قرآن کریم
۱. ابن بابویه، محمد بن علی قمی (شیخ صدوق) (۱۴۱۳ق)، من لا یحضره الفقیه، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
۲. ابن بابویه ، محمد بن علی قمی(۱۴۱۰ق)، من لا یحضره الفقیه، چاپ پنجم، تهران: دار الکتب الاسلامیه.
۳. ابن ابیالحدید، عبدالحمید(۱۴۰۴ق)، شرح نهجالبلاغة، تصحیح محمدابوالفضل ابراهیم، قم، آیةالله مرعشی نجفی.
۴. ابن طاووس، علی بن موسی(۱۴۰۹ق)، اقبال الاعمال، تهران: دارالکتب الاسلامی.
۵. ابوریه، محمود(بی تا)، اضواء علی سنه المحمدیه، بیروت: موسسه الاعلمی، چاپ پنجم.
۶. امین عاملی، سید محسن(۱۴۰۶ق)، اعیان الشیعة، بیروت، دار التعارف.
۷. آقابزرگ تهرانی، محمد محسن(۱۴۰۳ق)، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت: دارالأضواء.
۸. بهبهانی، وحید(۱۴۲۴ق)، مصابيح الظلام فى شرح مفاتيح الشرائع، قم: مؤسسه علامه مجدد وحيد بهبهانی.
۹. بروجردي (بی تا)، زبده المقال، بیجا.
۱۰. پاکتچی، احمد(۱۳۸۸ش)، مباحثی در علل الحدیث (به ضمیمه ی باز شناسی متن مصباح الشریعه)، تهران: انجمن علمی دانشجویی الهیات دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ: اول.
۱۱. پاکتچی، احمد (۱۳۹۸ش)، نقد متن، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق.
۱۲. پاکتچی، احمد (1394) روش های نوین حدیث پژوهی با تکیه بر مساله لایه شناسی، برگرفته از لینک t.me/OstadPakatchi
۱۳. حر عاملی، محمد بن حسن (بی تا)، وسائل الشیعه، محقق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، قم: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث.
۱۴. حسینی عاملی، جواد(۱۴۱۹ق)، مفتاح الکرامه فی شرح قواعد العلامه، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
۱۵. خانی، حامد(۱۳۹۲ش)، دفاع از اصالت ادعیه اهل بیت (ع): مطالعه موردی دعای عرفه، حدیث پژوهی، سال پنجم، شماره10، صفحات 57-94.
۱۶. خطیب بغدادی، احمد(۱۴۱۸ق)، الفصل للوصل المدرج فی النقل، تحقیق محمد بن مطر الزهرانی، ریاض: دارالهجره، چاپ اول.
۱۷. دلبری، سید علی(۱۳۹۲ش)، ادراج در متن حدیث: انواع، عوامل و پیامدهای آن، دوفصلنامۀ علمی ـ پژوهشی تحقیقات علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا، سال دهم، شماره ۱.
۱۸. دانشنامه رشد، علم چینه شناسی.
۱۹. رستگار، پرویز؛ محمدی، اصغر(۱۳۹۶ش)، تبار شناسی کتاب مصباح الشریعه، مجله علمی_ پژوهشی مطالعات عرفانی، دانشکده ادبیات و زبان های خارجی دانشگاه کاشان شماره بیست و پنجم، بهار و تابستان.
۲۰. زارع زردینی، احمد(۱۳۹۷ش)، تعیین هویت متن به مثابه اولین گام در نقد و تصحیح نسخه، همایش بین المللی نسخ خطی فارسی به مثابه میراث جهانی.
۲۱. سیوطی جلال الدين؛ عبد الرحمن بن أبی بكر(بی تا)، تدريب الراوی فی شرح تقريب النواوی، تحقیق أبو قتيبة نظر محمد الفاريابی، دار طيبة.
۲۲. شریف رضی، محمد بن حسین(۱۳۷۹ش)، نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی، قم: دفتر نشر الهادی.
۲۳. شعبانیان، رحیم(۱۳۹۴ش)، سنگ چینه نگاری یا لیتواستراتیگرافی، ص۱۱.
۲۴. شوشتری، شیخ محمد تقی(۱۳۹۶ق)، الاخبار الدخیله، تهران: مکتبه الصدوق.
۲۵. شوشتری، شیخ محمد تقی(۱۳۷۱ش)، النجعه فی شرح اللمعه، تهران: مکتبه الصدوق.
۲۶. شوشتری، شیخ محمد تقی(۱۴۱۸ق)، بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه، تهران: انتشارات امیرکبیر.
۲۷. شهرستانی، سید علی(۱۴۱۵ق)، وضوء النبی صلی الله علیه و آله وسلم، قم: ستاره، چاپ اول.
۲۸. شیبانی، احمد بن محمد بن حنبل(۱۴۱۶ق)، مسند احمد بن حنبل، تحقیق احمدمحمد شاکر، قاهره: دارالحدیث، چاپ اول.
۲۹. صبحی، صالح(۱۳۶۳ش)، علوم الحدیث و مصطلحه، قم: منشورات الرضی، چاپ پنجم.
۳۰. طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن بن علی بن حسن(۱۴۱۱ق)، مصباح المتهجد، لبنان: مؤسسة فقه الشيعة بيروت.
۳۱. طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن بن علی بن حسن(۱۴۰۷ق)، تهذیب الاحکام، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
۳۲. طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن بن علی بن حسن(بی تا)، الاستبصار، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
۳۳. طاووسی مسرور، سعید(۱۳۹۳ش)، مطالعه ی لایه ای تاریخ سیستان، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
۳۴. عاملی(شهید اول)، محمد(۱۴۱۹ق)، ذکری الشیعه، قم: موسسه آل البیت(ع).
۳۵. عزام، محمد(۲۰۰۱م)، النص الغائب، تجلیات التّناصّ فی شعر العرب، دمشق: منشورات اتحاد الکتاب العرب.
۳۶. فتحی، علی(۱۳۹۹ش)، اصول و مقدمات تفسیر، چاپ پنجم، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
۳۷. قاسمی، جمال الدین (بی تا)، قواعدالتحدیث من فنون مصطلح الحدیث، بیروت: دارالکتب العلمیه.
۳۸. کلینی، ابوجعفر محمّد بن یعقوب بن اسحاق(۱۴۰۷ق)، کافی، المحقق / المصحح: غفاري على اكبر و آخوندي، محمد، تهران: دار الكتب الإسلامية.
۳۹. کشی، محمد بن عمر(۱۴۰۹ق)، اختیار معرفه الرجال، محقق / مصحح: طوسى، محمد بن الحسن / مصطفوى، حسن، مشهد: مؤسسه نشر دانشگاه مشهد.
۴۰. گاراژیان، عمران(۱۳۸۷ش)، لایه نگاری در گمانه یک تپه برج نیشابور_ رویکرد تفسیری، مجله پیام باستان شناس، سال پنجم، شماره دهم، پاییز و زمستان.
۴۱. مامقانی، عبدالله(۱۴۱۱ق)، مقباس الهدایه فی علم الدرایه، تحقیق محمدرضا مامقانی، قم: موسسه آل البیت لإحیاء التراث، ج1.
۴۲. مجلسی، محمدباقر بن مولا محمد تقی(۱۴۰۴ق)، بحارالانوار، بیروت: موسسه الوفاء، چاپ سوم.
۴۳. مجلسی، محمد تقی بن مقصود علی اصفهانی(۱۴۰۶ق)، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم: موسسه فرهنگی اسلامی کوشان پور، چاپ دوم.
۴۴. محلی، جلال الدین؛ سیوطی، جلال الدین(۱۴۱۶)، تفسیر جلالین،بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر والتوزيع.
۴۵. مدیر شانه چی، کاظم(۱۳۷۸ش)، علم الحديث و دراية الحديث، قم: جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي.
۴۶. مسبوق، مهدی(۱۳۹۲ش)، روابط بینامتنی قرآن با خطبههای نهج البلاغه، تحقیقات علوم قرآن و حدیث، سال دهم، شماره 2 (پیاپی 20) ،پاییز و زمستان.
۴۷. معارف، مجید؛ حیدری مزرعه آخوند، محمد علی(۱۳۹۷ش)، کاوشی در پدیدآورنده کتاب الاختصاص، دوفصلنامه علمی پژوهشی حدیث پژوهی سال دهم، شمارۀ بیستم، پاییز و زمستان.
۴۸. مقدم، محمدباقر(۱۳۹۲ش)، اثرآفرینان استرآباد و جرجان، تهران: موسسه انتشارات کتاب نشر.
۴۹. منتظری، حسین علی(۱۴۱۶ق)، البدرالزاهر فی صلاه الجمعه و المسافر ( الثالثه= الاولی المحققه)، قم: نگین.
۵۰. مهدوی، مصلح الدین(۱۳۸۶ش)، اعلام اصفهان، تصحیح ، تحقیق و اضافات غلام رضا نصراللهی، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان.
۵۱. مهدوی، مصلح الدین(۱۳۸۷ش)، زندگی نامه علامه مجلسی، مصصح: محمدعلی روضاتی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. سازمان چاپ و انتشارات.
۵۲. موسوی خوانساری، محمد باقر(۱۳۹۰ش)، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، قم: اسماعیلیان.
۵۳. نجفی، محمد حسن(۱۳۶۲ش)، جواهرالکلام، تحقیق عباس قوچانی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم.
۵۴. ویل دورانت(۱۳۸۷ش)، تاریخ تمدن، ترجمه احمد بطحائی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
[1] . دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، دانشگاه میبد، میبد، ایران: mh_ghaderi@yahoo.com
[2] . دانشیار علوم قرآن و حدیث، دانشکده الیهات، دانشگاه میبد، میبد، ایران (نویسنده مسئول): zarezardini@meybod.ac.ir
[3] . دانشیار علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه میبد، میبد، ایران: mirhoseini@meybod.ac.ir
[4] پیامبر (ص) در غار حرا معتکف می شدند –در حالی که عبادت می کرد- شب های متعدد.