Cultural reflection of national celebrations in the poems of poets of Khorasani style (Emphasizing the poems of Roudaki, Farrokhi, Manouchehri and Ferdowsi)
Subject Areas : فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسیعلی آل اسماعیلی دریاسری 1 , سیاوش مرادی 2 , lida namdar 3
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی، واحد خدابنده، دانشگاه آزاد اسلامی، خدابنده، ایران.
2 - ستادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران
3 - Assistant Professor of Persian Language and Literature& Comparative Literature, Islamic Azad University, Khodabandeh Branch, Khodabandeh, Iran
Keywords: Culture, Nowruz, Mehregan, Sedeh, Bahmanjeh,
Abstract :
The relationship between the poet and customs in every society constitutes a large part of literature. Rituals and customs of every country are considered as the cultural elements of the society, and the diversity and multiplicity of these rituals is a testimony to the cultural richness of a society, and in the meantime, the various celebrations of Iran's rich culture, along with religious holidays as a part of culture, have received special attention in written works. They have pointed out that in each period, special rituals and ceremonies were held. Today, some of these celebrations and ceremonies, which are considered as symbols of Iranian culture, have been forgotten or have become less common among the people; But despite its long history, some of these celebrations have survived and the values behind them have been passed down from generation to generation. The present study seeks to explain the dignity and cultural status of these festivals among Iranians by emphasizing the poems of Rudaki, Farrokhi, Manouchehri and Ferdowsi and reflecting the quantity of each Eid in the divan of each poet, although most of these poems are in praise of rulers and courtiers; However, from the reflection of these celebrations and festivals in Persian poetry, one can get acquainted with the thought of court rulers and the spirit of its people and realize their importance and value in terms of cultural order and useful function that they have created for the proximity of Iranian tribes and national solidarity.
1- امیر معزی (1318)، دیوان امیر معزی، با مقدمه و حواشی عباس اقبال، تهران: اسلامیه.
2- بیانی، شیرین (1383)، «جشن مهرگان یکی از دو عید بزرگ ایران باستان»، فصلنامۀ هستی، شمارۀ 19 و 20: 102-85.
3- بیرونی، ابوریحان (1377)، آثارالباقیه، ترجمۀ اکبر داناسرشت، تهران: امیرکبیر.
4- پیرنیا، حسن (1391)، تاریخ ایران باستان (تاریخ مفصل ایران قدیم)، جلد 1، تهران، انتشارات نگاه.
5- حکیمآذر، محمّد (1390)، «اسلوب معادله در غزل سعدی»، پژوهشنامۀ زبان و ادبیّات فارسی، سال 3، شمارۀ 9: 184-163.
6- جاحظ، ابوعثمان عمروبن بحر (۱۳۳۲)، التاج، یافته استاد احمد زکی پاشا، ترجمۀ حبیبالله نوبخت، تهران: تابان.
7- رجبی، مجیدرضا (15 مهر 1387)، پیرامون جشن مهرگان، https://www. Namayeh.ir.
8- رضایی، عبدالعظیم (1385)، تاریخ نوروز و گاه شمار ایران، تهران: اقبال
9- رضی، هاشم (1392)، گاه شماری و جشنهای کهن در ایران امروز، چاپ چهارم، تهران: بهجت.
10- رودکی سمرقندی (1376). دیوان رودکی سمرقندی، بر اساس نسخۀ سعید نفیسی و ی. براگینسکی، چاپ دوّم، تهران: انتشارات نگاه.
11- رياحي، محمدامين (1379)، چهل گفتا ر، تهران: سخن.
12- درودگریان، فرهاد (1383)، «نوروز، سده، بهمنجه و اساطیر باستانی در شعر منوچهری»، پیک نور، شمارۀ 7، 119-108.
13- شیخالاسلامی، جواد (17 آبان 1400)، جشنهایی برای ایرانی بودن، https://www.mehrnews.com/news/5346424
14- صفا، ذبیحالله (1366)، تاریخ ادبیّات ایران، جلد اوّل، تهران: فردوس.
15- فرخی سیستانی (1335)، دیوان، به کوشش سیدمحمّد دبیرسیاقی، تهران: اقبال.
16- فردوسی (1376)، شاهنامه، چاپ دوّم، تهران: قطره.
17- کاظمیفرامرزی، نعمتاله (19مهر 1377)، مهرگان جشن کشاورزان، https://www. Namayeh.ir.
18- کریستنسن، آرتور (1385)، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ رشید یاسمی، چاپ پنجم، تهران: صدای معاصر.
19- کریمیانسردشتی، نادر (1379)، «گفتارها و سرودهایی در آیین نوروزی»، کتاب ماه هنر، شمارۀ 30 و 29: 70-69.
20- كزازي، ميرجلال الدين (1382)، نامۀ باستان، تهران: انتشارات سمت.
21- مرادیغیاثآبادی، رضا (15 مهر 1383)، شکوه میترا جشن مهرگان، https://www. Namayeh.ir.
22- منوچهری دامغانی (۱۳۷۰)، دیوان منوچهری دامغانی، به کوشش سیدمحمّد دبیرسیاقی، تهران: زوّار.
23- ناصرخسرو قبادیانی (1357)، دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی، به اهتمام مجتبی مینوی و مهدی محقّق، جلد اوّل، تهران: انتشارات امیرکبیر.
24- یاحقی، محمّدجعفر (1386)، فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیّات فارسی، تهران: فرهنگ معاصر.
25- یوسفی، غلامحسین (1369)، فرخی سیستانی بحثی در شرح احوال و روزگار و شعر او، چاپ سوّم، تهران: علمی.
بازتاب فرهنگی جشنهای ملّی در اشعار شاعران سبک خراسانی
(با تاکید بر اشعار رودکی، فرخی، منوچهری و فردوسی)
1 علی آلاسماعیلی دریاسری، Þ2سیاوش مرادی، 3 لیدا نامدار
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد خدابنده، دانشگاه آزاد اسلامی، ایران، خدابنده.
Þ2 استادیارگروه زبان و ادبیات فارسی، واحد همدان، دانشگاه ازاد اسلامی، ایران، همدان.
3 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد خدابنده، دانشگاه آزاد اسلامی، ایران، خدابنده.
نویسنده مسئول: siavash.moradi@iauh.ac.ir
تاریخ دریافت: 27/10/1402 / تاریخ پذیرش: 30/03/1403
چکیده
ارتباط بین شاعر و آداب و رسوم در هر جامعه بخش اعظمی از ادبیّات را تشکیل میدهد. آیینها و رسوم هر کشور سازندۀ عناصر فرهنگی جامعه بهشمار میآیند و تنوع و تعدّد این آیینها گواهی بر غنای فرهنگی یک جامعه است و در این میان جشنهای متنوع فرهنگ غنی ایران، در کنار عیدهای مذهبی به عنوان جزیی از فرهنگ، توجّه ویژهای را در آثار مکتوب به خود معطوف کردهاند که در هر دوره با آداب و مراسمی خاص برگزار میشدهاست. پژوهش حاضر به روش تحلیلی – توصیفی با بهرهگیری از شیوۀ کتابخانهای در پی تبیین شأن و جایگاه فرهنگی جشنهای ملّی همچون نوروز، مهرگان، سده و بهمنجه در نزد ایرانیان با تأکید بر اشعار سبک خراسانی و بازتاب کمیّت بهکار بردن هر عید در دیوان هر شاعر میباشد، دستاورد این بررسی بر این نکته صحه گذاشت که اگرچه زمینه پژوهش بیشتر این شعرها در ستایش حکمرانان و بزرگان دربارها بود؛ امّا آنچه مشهود بود بازتاب این جشنها در اشعار شاعران و توجه به فرهنگ خاص ایرانی و نشانههای آن و اهتمام درباریان به حفظ و اشاعۀ آداب و رسوم فرهنگ ایران بود. از اینرو میتوان با مطالعۀ آثار شاعران با اندیشۀ حاکمان درباری و روحیّۀ مردم همعصر آن آشنا شد و به اهمیّت و ارزش آنها در مقولۀ نظم فرهنگی و کارکرد مفیدی که در جهت نزدیکی اقوام ایرانی و همبستگی ملّی ایجاد مینمودهاند، پی برد.
کلیدواژه: فرهنگ، نوروز، مهرگان، سده، بهمنجه.
1- مقدمه
انسانها از دیرباز به مناسبتهای مختلف، جشنهایی برپا کرده و به شادی و سرور میپرداختند از همینرو برگزاری جشنها1 و اعیاد2 یکی از عناصر فرهنگی جوامع از دیرباز تا به امروز به شمار میرود. تمام ملّتها - و در همۀ سرزمینها- روزهایی از سال را جشن میگیرند. پژوهشهای مردمشناسی، جامعه و گروهی را سراغ ندارد که مردم روز یا روزهایی را به شادی، تفریح و جنب و جوش شادمانه نپردازند. مردمان ایران زمین با داشتن تمدنی غنی و فرهنگی برخاسته از این تمدن همواره برگزارکنندۀ جشنها، یادمانها و اعیادی بودندهاند که از ویژگیهای بارز فرهنگ این مرزو بوم و یکی از شاخصههای متمایز کنندۀ فرهنگ ایرانی با سایر ملل و اقوام بودهاست که بازتاب آنها در تصویرگریهای برجای مانده در شعر شاعران محسوس و نمایان است؛ چرا که بهرهمندی از «فرهنگ و ادبیّات عامه» نقش مهمی را در تقویّت بیشتر مبانی فکری و ذهنی شاعران در بیان ادبی ایفا میکند.
[1] . واژۀ جشن، که به فارسی امروز به معنی آیینهای شادمانی است، از واژۀ «یَسْنْ /یسْنه» اوستایی و «یزیشن» پهلوی به معنی ستایش و پرستش است، و همچون بسیاری از آیینهای ایران باستان رنگ دینی به خود گرفتهاست.
[2] . «عید به معنی هر چه باز آید. هر روزی که در آن انجمن یا تذکار برای فضیلت یا حادثۀ بزرگی باشد، گویند از آنرو بدین نام خوانده شده که هر سال شادی نوینی باز آرد و اصل آن «عود» است» ( لغتنامه دهخدا به نقل از اقرب الموارد، انندراج)
1-1-بیان مسأله
شاعران سبک خراسانی بویژه شاعرانی چون رودکی، فرخی، منوچهری و فردوسی بر اساس ایجاد رابطۀ بین تصویرهای ساختۀ ذهن خود از جهان پیرامون و برقرار کردن یک رابطۀ بینامتنی بین آن تصویرها و گزارههایی چون برگزاری اعیاد ملّی و دینی، بر آن بودهاند تا «دنیای درون خود را با پدیدههای پیرامون پیوندزده و خواننده با ایجاد نسبتهایی بین کلام شعر و دنیای اطراف به رهیافتی هنری» (حکیمآذر،164:1390) و تاثیر فرهنگ غالب در برهۀ زمانی که شاعران در آن میزیستهاند، نایل گردند. از سویی فرهنگ عامه یا فولکلور را مجموعهای از دانستنیها و اعمال و رفتاری دانستهاند که در میان عامۀ مردم، سینهبهسینه از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشود و از آنجا که گویندگان بزرگ ایران بر اساس رواج و اهمیّت اعیاد بزرگی چون نوروز، مهرگان و سده در میان عموم مردم و توجّه ویژۀ درباریان به آن اشاراتی به برگزاری آیینی و فرهنگی این جشنها در ادبیّات شاعرانه و دیوانهای خود داشتهاند، این پژوهش بر آن است به بازتاب مراسم و اعیاد ملّی و فرهنگ آئینی در شعر شاعران سبك خراساني و بويژه در شعر اين چهار شاعر برجسته بپردازد.
2-1- سوالات تحقیق
1- رویکرد شاعران سبک خراسانی نسبتع به اعیاد مذهبی و جشنهای ملّی در آثار خود چگونه است؟
2- آداب و سوم و فرهنگ مردم تا چه حدّی در شعر شاعران سبک خراسانی منعکس شدهاست؟
3-1- فرضیههای تحقیق
1- اعیاد مذهبی و جشنهای ملّی چون: نوروز، مهرگان، سده و بهمنجه در شعر شاعران سبک خراسانی تأثیر مستقیم دارد.
2- گستردگی و ماهیّت فرهنگی مردم ایران بخش قابل توجهی از آثار شاعران قرن چهارم و پنجم را در خود جای داده است.
4-1- اهمیّت و ضرورت تحقیق
بر پایی جشنها و عيدها نشان پویایی و شادابی یک جامعه است. در ایران پیش از اسلام جشنهای فراوانی برگزار میشدهاست که تعداد آن را تا بیست و چهار جشن ذكر کردهاند. (صفا، 1366: 120) پس از ورود اسلام به ایران نیز عیدهای اسلامی به جشنهای ایرانی افزوده شده که با آداب و شکوه خاصی بر پا میشدهاست و در آثار منثور متعدّد، چون تاریخ بیهقی مطالب سودمندی را در این خصوص میتوان یافت؛ امّا این آیینها و جشنها در شعر فارسی با گستردگی بیشتری به نظم درآمده که با مطالعۀ آنها میتوان به چگونگی برپایی آیین جشن و سرور در دربارها و میان مردم پی برد. اگرچه غالب این شعرها در ستایش حکمرانان و بزرگان درباریان است؛ امّا از لابهلای آن میتوان نكات سودمندی یافت که بررسی و تحلیل آن، چگونگی برپایی و عوامل مؤثر در جشنها را آشکار نموده، روحیّات و سرور و شادی مردم در برهۀ زمانی را روشن نموده و راز ماندگاری یا ناپایداری آن را مینمایاند. از بازتاب این جشنها و عیدها در شعر فارسی است که میتوان با اندیشۀ حاکمان درباری و روحیّۀ مردم همعصر آن آشنا شد و به اهمیّت و ارزش آنها پی برد.
5ـ1ـ پیشینۀ تحقیق
دربارۀ شاعران سبک خراسانی پژوهشهای بسیاری از دیدگاههای مختلف به رشتۀ تحریر درآمده؛ امّا مطالعه در پيشينۀ پژوهش حاضر نشان ميدهد كه در رابطه با بهرهگیری از آیین و سنّن ملّی در آثار شاعران این دوره، مقالات محدودی تحت عناوین: «نوروز، مهرگان، جشن سده، بهمنجه و اساطیر باستانی در شعر منوچری» از فرهاد دروگریان (1383)، «شأن و جایگاه نوروز در نزد ایرانیان با تأکید بر شاهنامه» از عالمه عباسزادهکناری و دیگران (1398)، «بررسی جشنهای تاریخی ایران با تکیه بر نوروز، مهرگان و سده» از الهام ولایتی (1396)، به رشتۀ تحریر درآمدهاست؛ ولی دربارۀ بازتاب اعیاد و جشنهای ملّی در شعر شاعران سبک خراسانی تاکنون پژوهش مستقلی انجام نشدهاست.
6ـ1ـ روش تحقیق
این پژوهش تلاش میکند به روش توصیفی - تحلیلی و بهرهگیری از شیوۀ گردآوری مطالب کتابخانهای با اشارهای کوتاه به اهمیّت اعیاد و جشنهای ملّی در ایران، به جایگاه، اهمیّت و تأثیر آنها در شعر شاعران سبک خراسانی بپردازد.
2ـ مبانی نظری
1ـ2ـ فرهنگ و ادبیّات
جشنهای باستانی ایرانیان از دیرباز مورد توجّه نویسندگان و شاعران بودهاست. چگونگی برگزاری و آداب و رسوم مربوط به آنها از مسائلی است که در آثار نویسندگان و دیوان شعرا انعکاس یافتهاست. این جشنها و آیینها، باور و عقاید ایرانیان کهن را بازتاب میدهد، جشنهایی که برگرفته و یادآور رویدادهای فرخنده میباشد و هریک دارای ریشههای داستانی و افسانهای هستند. با بررسی بازتاب جشنها و عیدها در شعر شاعران مشهور دورۀ سامانیان تا حملۀ مغول میتوان چگونگی برگزاری و میزان استقبال از این جشنها را بررسی و تحلیل کرد. در یک نگاه سطحی و گذرا در دیوان شاعران مشهور این عصر آنچه مشهود است ذكر نام جشنهای ایرانی نسبت به عیدهای اسلامی است. بهطور مثال در شاهنامۀ فردوسی نامی از عیدهای فطر و قربان نیست؛ امّا از مهرگان، نوروز، سده و دیگر جشنهای ایرانی به دفعات نام برده شدهاست که مهمترین و اساسیترین دلیل آن را میتوان پرداختن فردوسی به اسطورهها و حماسههای پیش از اسلام دانست و اینکه بهطور کلّی او به مسائل بعد از اسلام نپرداختهاست؛ یا اینکه نظامی از جشنهای ایرانی هفده بار نام برده، در حالی که از عیدهای اسلامی فقط پنج بار یاد کردهاست که آن نیز به دلیل پرداختن وی به نقل داستانهای عمدتاً مربوط به قبل از اسلام است. حتّی در دیوان شاعر بزرگی چون ناصر خسرو که شعر خویش را در راه بیان اندیشههای مذهبی و دینی خویش به کار گرفتهاست، ذکر جشنهای ایرانی بیش از عیدهای اسلامی است؛ امّا آنچه مشهود است وی از ذکر این ایام برای بزرگداشت یا ستایش حاکمان استفاده نکرده؛ بلکه آن را در راه تنبیه دیگران به کار بردهاست؛ چنانکه میگوید:
شصت بار آمد نوروز مرا مهمان |
| جز همان نیست اگر ششصد بار آید |
که حکیم ضمن اشاره به سن و سال خویش، در تعریضی به عید نوروز، این جشن طرب و شادی، انتقادی ظریف از بیوفایی روزگار و حاکمان مسندنشین آن عهد و روزگار را بیان میدارد.
3ـ بحث و بررسی
1ـ3ـ عید نوروز، پیدایش و وجه تسمیۀ آن
در میان اعیاد ایرانی میتوان اذعان داشت آنکه بیشتر مورد اقبال و توجّه عام بوه، چنانکه امروز نیز دارد، نوروز است. (ر.ک: کریستنسن، 1385: 125) نوروز یکی از کهنترین جشنهای بر جا مانده از دوران باستان و یکی از آیینهای برجسته در زمینۀ فرهنگ مشترک و عاملی برای همگرایی فرهنگی میان اقوام مختلف ایران، بزرگترین جشن ملّی ایرانیان است که سابقهای هزاران ساله دارد، نوروز جشنی است که از گذشتههای دور در فلات ایران برگزار میشده و از عصری به عصر دیگر انتقال یافته و ایرانیان تا به امروز همچنان پیوند عمیق خود را با آن حفظ کردهاند.
نوروز، در معانی روز نو و روز تازه و عيد، به معناي بازگشتن در مناسبات ملّي و ديني براي بزرگداشت سالگردها و ياد بوده است. معادل آن در زبان فارسي جشن است كه به معني ستايش و نيايش ميباشد. نوروز، جشن آغاز سال پارسی است که در اوّلین روز ماه فروردین هر سال شمسی برگزار میشود. نوروز، ترکیبی فارسی است و از دو کلمۀ «نو» و «روز» تشکیل شده و همانطور که در زبان پهلوی مرسوم بوده صفت بر موصوف مقدّم گشتهاست (ر.ک: بیرونی، 1377: 253). نوروز عمري چهار هزار ساله دارد «و از ديد باورشناسي باستاني، جشن بازگشت به آغاز است.» (کزازی، 1382: 200) مورّخان تاریخ دقیقی از پیدایش نوروز ارائه ندادهاند برخی بر این باورنند که آثاری از جشن «گموک» بابلیان در نوروز وجود دارد و طبق مستندات خویش، شروع آن را در اواسط هزارۀ دوّم و بهصورت دقیقتر حوالی قرن سیزدهم یا چهاردهم پیش از میلاد میدانند (ر.ک: کریستنسن، 1385: 126).
در تعریف و وجه تسمیۀ نوروز آمده: «نخستین روز از فروردین ماه بدین جهت نوروز نام گرفته که آغاز سال نوست و تا پنج روز پس از آن جشنها برپا میکردند و روز ششم فروردین را نوروز بزرگ یا «جشن بزرگ و یا نوروز ملک» گویند؛ زیرا که خسروان در آن پنج روز به حقوق اطرافیان و مردم و نیز بزرگان رسیدگی میکردند و روز ششم جهت ملاقات خاصّان و نزدیکان خلوت میکردند» (بیرونی،1377: ۲۵۳).
ایرانیان معتقد بودند که در این روز خداوند از آفرینش جهان آسود و مشتری را بیافرید؛ زردشت با خداوند توفیق مناجات یافت و کیخسرو بر آسمان عروج کرد. همچنین، در سبب پیدایش نوروز آوردهاند که دیوان به فرمان جمشيد تختی بساختند و آن را بر دوش گرفتند و از دماوند به بابل بردند. مردم از دیدن او، که چون خورشید بر تخت خود میدرخشید، به حیرت افتادند و پنداشتند که او خورشید است و به یک روز دو خورشید در آسمان پیدا شده. این امر در روز اهرمزد (نخستین روز) از ماه فروردین بود و از اینرو، مردم بر گرد تخت او جمع شدند و همگان گفتند: این روز نو است و جم فرمان داد که این روز و پنج روز پس از آن را جشن گرفتند. (ر.ک: بیرونی، 1377: ۳۲۹-۳۲۵)
2-3ـ سنّتهای نوروز
عيد نوروز «آنچنان جايگاه استواري در جامعۀ ايراني داشته كه تحوّلات سهمگيني كه طي قرون بر اين سرزمين گذشته و طوفانهای بلا كه بر سر اين ملّت باريده، نتوانسته است رخنه در بنيان آن بيندازد» (ریاحی، 1379: 47). از اینروست که همهساله این عید با مراسم خاصّی در ایران قدیم برگزار میشده که دنبالۀ آن تا امروز نیز باقی است. در برگزاری جشن و سور نوروز تجلّی برخی از عناصر مقدس دیرینه و طبیعی ایرانیان چون آب و آتش مشاهده میشود (ر.ک: پیرنیا، 1391، ج 1: 170). از سنّتها و ویژگیهای این ایام آن بوده که «هر پادشاهی در این روز فرخنده رعیّت ممالک خویش را قرین شادی و خرّمی میکرد و در این عید کسانی که کار میکردهاند، دست از کار کشیده، به استراحت و شادمانی میپرداختهاند» (کریستنسن، 1385: 125). «در این روز مالیاتهای وصول شده را به حضور شاه عرضه میداشتند و شاه به عزل و نصب حکام میپرداخت و نیز در نوروز سکۀ نو میزدند و آتشکدهها را پاک و طاهر میکردند» (جاحظ، ۱۳۳۲: 146). پارسیان همچون گذشتگان خود در این روز جهت استقبال از این جشن، خانه را تمیز میکنند و اتاق برگزاری مراسم را میآرایند و بر روی میزی کوزۀ آب و گلدان گل و ظرفی از آتش میگذارند و آتش را با چوب صندل و سایر چوبهای خوشبو تقویت میکنند. مردمان در ایران باستان «در روز اوّل نوروز صبح بسیار زود از خواب برخاسته، به کنار نهرها و قناتها رفته، شستشو میکردند و به یکدیگر آب میپاشیدند و شیرینی تعارف میکردند. صبح پیش از آنکه کلامی ادا کنند، شکر میخوردند یا سه مرتبه عسل میلیسیدند و برای حفظ بدن از ناخوشیها و بدبختیها روغن به تن میمالیدند و خود را با سه قطعه موم دود میدادند» (کریستنسن، 1385: 126). عمدۀ محقّقان در علّت یا علل پاشیدن آب در صبح نوروز به عللی چون «اغتسال، تبرّک جستن به آب، زدودن کثافات آتش و دود (بهویژه کثافات آتشبازی شب پیش از نوروز) اشاره میکنند» (بیرونی، 1377، 285). «عید نوروز شش روز متوالی دوام داشت و در این شش روز سلاطین بار عام میدادند و نجبای بزرگ و اعضای خاندان خود را به ترتیب منظم میپذیرفتند و به حضار عیدی میدادند. روز ششم عید را سلاطین برای خود و محرمان درگاه جشن میگرفتند در واقع در روز اوّل و روز ششم نوروز همه قسم مراسم رایج و متداول ملّی اجرا میشدهاست» (کریستنسن، 1385: 126). فرارسیدن نوروز برپایی موسیقی و ترانه و شعرسرایی در پیشگاه شاهان را نیز به همراه داشت، غناها و آوازهایی که خوانده میشد، متنوّع بوده (رضی، 1392: 105) و در دستگاههای مختلف موسیقی اجرا میشده است.
3-3ـ بازتاب نوروز در دیوانها
عید نوروز نماد جشنهای ایرانیان از روزگاران کهن تا عصر حاضر است. شاعری که به جشن نوروز اشاره میکند به یک عنصر فرهنگی مهم تاریخ ایران باور دارد و ایرانی بودن و هویّت خود را با آن به نمایش میگذارد.
رودکی بهعنوان پدر شعر فارسی از غزلسرایان و بربط نوازان بیمانند زبان پارسی که نازکخیالی و خنیاگری در اشعار وی موج میزند و ابر سرایندگیاش در زمین نوروزی فراوان باریده و صور خیالش مملو از طبیعت و عناصر طبیعی است، چندین بار در وصف نوروز و بهار دریچه سخن گشوده و شکوه و عظمت یادگار ایرانیان باستان را اینگونه به تصویر کشیده است:
آمـد بهــــار خــرم با رنگ و بـــوی طـــیب |
| با صـد هـــزار نزهـت و آرایش عجـیـب |
|
|
|
از سویی جشن نوروزکه از اعیاد مخصوص ایرانیان است در عصر ساسانیان بسیار با شکوه برگزار میشده است. در بامداد نوروز شاهنشاه جامهای که معمولاً از برد یمانی بود، بر تن میکرد و زینت بر خود میبست و به تنهایی در دربار حاضر میشد و شخصی که قدم او را به فال نیک میگرفتند، بر شاه داخل میشد جشن نوروز فقط در روز اوّل فروردین ماه بر پا نمیشد؛ بلکه چند روز دوام مییافته. از جمله قدیمیترین شعرها در خصوص نوروز شعری از فردوسی است و در آن از آغاز حکومت جمشید پادشاه ایرانی میگوید که چگونه حکومتش را تشکیل داد و اینکه چه شد که آن روز به نام نوروز نامگذاری شدهاست.
چو خورشید تابان میان هوا |
| نشسته بر او شاه فرمانروا |
|
|
|
فردوسی که بیشک مواد شاهنامۀ خود را با واسطه از خداینامک و دیگر کتب و رسائل پهلوی اتخاذ کرده، دربارۀ پادشاهی جمشید گوید:
به فر کیانی یکی تخت سـاخت |
| چه مایه بدو گوهر اندر شناخت |
|
رودکی نیز بهطور قطع از این داستانها با خبر بوده که در اشعار خود به این اسم ایرانیان باستان پرداختهاست. جشنی که در جهان به نام ایرانیان ثبت و ضبط شده و اگر میان ملّتهای دیگر نیز رسم و رایج است، مسلماً از ایرانیان اخذ گردیدهاست.
چون سـپرم نه میـان بـزم به نـوروز |
| در مـه بهـمن بتاز و جان عدو سوز |
4-3- نوروز و فرخی سیستانی
یکی از آداب و رسومی که در دیوان فرخی سیستانی از آن یاد شدهاست آداب مربوط به عید نوروز میباشد این عید در روزگـار فرخـی در دربار غزنه باشکوه تمام برگزار میشده است و شامل مراسم مختلفی بوده است که فرخی، شاعر و نوازندۀ ساز عشق، در وصف نوروز اینگونه دریچه سخن میگشاید:
خجسته بادش نوروز و همچنان همه روز بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
|
| به شادکامی، بر کف گرفته جام عقار ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی |
| ||
|
آنچه که بیش از پیش عیان است تجلّی این جشن و اعتبار آن در دربار غزنویان و انعکاس آن در دیوان فرخی به عنوان شاعری درباری است. آنگونه که از فحوای اشعار استباط میشود، برپایی جشنهای از این دست در میان عموم مردم مرسوم بوده و تعظیم این اعیاد و تهنیتگویی و ایجاد سرور و شادی با هدف دریافت صله و خلعت در دربار ایران رایج بوده که ذکر نام این اعیاد و سنّتهای آن در لابهلای سرودهها، خود گواهی بر این مدّعاست.
1-4-3- فرهنگ بار عام دادن در نوروز
در گذشته کوشش میشد که برگزاری مراسمی چون تاجگذاری، تفویض مقامـات و مناصـب بـه رجـال، اعلام ولایـت عهدی، ازدواجها و... در جشنهایی مانند نوروز یا مهرگان انجام گیرد (رضی،1392، 359). جاحظ با شرح بار عام شاهان ایرانی در عید نوروز اینچنین میگوید: «از عادات و اخلاق پادشاه یکی این است که یک روز در مهرگان و یک روز در نوروز بار عام دهد و در این دو روز هـیچکـس را از خرد و بزرگ و دانا و نادان و پست و شریف از باریافتن باز ندارد و عادت هر یک از پادشـاهان بـر ایـن بـود کـه چنـد روز پیش از بار عام فرمان میداد تا منادیان و جارچیان مردم را آگاه سازند و برای آن روز آماده شوند، پس هرکس عرض داشـت آماده میشد یکی نامه آماده مینمود و یکی دلیل و برهان بر مظلومیّت خود تهیه میکرد و آن دیگری چون آگاه میشـد کـه طرف دعوی به شاه شکایت خواهد برد با او کنار میآمد و آشتی میکـرد. پـس در آن روز شـاه موبـد را فرمـان مـیداد مـردان مورد اعتمادی از همراهان خود را مامور کند که بر در سرای شاهی که برای ورود افراد ملّت باز است بایستد تا هیچکـس از بـاریافتن به حضور شاه بازداشته نشود و منادی از طرف شاه بانگ میزد: هر کس شخصی را از تظلّم شاه باز دارد نسبت بـه خـدا و آیین کشور و رسم پادشاهی نافرمانی کرده و هر کس نسبت به خدا نافرمانی کند خدا و شاه دشمن اوینـد و بـا او در جنـگ مـیباشند (کریمیان سردشتی، 1379: 70-69).
بار عام دادن در عید از که از رسوم شاهی بهشمار میرفته، فرخی را بر آن داشته تا در قصیدهای در مدح خواجه ابوبکر حصیری ندیم سلطان محمود بـه آن اشـاره نماید:
عید نوروز بنده دیدن توست |
| عید نوروز بر تو فرخ باد |
|
2-4-3- آرایش و جامۀ نو به تن کردن
سنّت جامۀ نو به تن کردن و استفاده کردن از عطر و غالیه و آرایـش کـردن در عید نوروز نیـز از رسـومی بوده که در دیـوان فرخـی بـه آن اشـاره شـدهاست. پوشیدن جامۀ نو در هر جشنی در ایران امری بدیهی بوده است، حتّی کسانی که درآمد کافی برای نو نواری مـداوم نداشتهاند هم جامـهای را برای مناسبتهای جشن و شادمانی کنار میگذاشتند. پوشـیدن جامۀ پاکیزه، نـو یـا مناسـب بـرای جشـن، نمایشـی از توجّـه و احتـرام بـه دیگران نیز بوده است. در نوروز بسیاری از خانوادهها اگر توان مالی آنرا نداشتهاند که بزرگسالان را به جامۀ نو بیارایند میکوشیدهاند تـا کودکـان را نـونـوار کنند. فرخی نیز در تغزّل قصیدهای به این رسـم یعنـی پوشـیدن لبـاس نـو بـه مناسبت عید اشاره کردهاست:
عید خوبان سرای آمد و خورشید سپاه |
| جامۀ عید بپوشید و بیاراست پگاه |
|
3-4-3- شعرخوانی در حضور شاه و تهنیت عید نوروز
با توجّه به اینکـه فرخـی شـاعر دربـار غزنـوی بـوده و بـهعنـوان شـاعری مـداح فعالیّـت مـیکـرده اسـت بهطور طبیعی بـه مناسـبت جشـنهـا و اعیــاد مختلــف مــدایحی را بــه شــاهان و درباریــان هدیــه کــرده و بــه مــدح و ســتایش ممــدوحان مــیپرداخــت که مــدح فخرالدولــه ابــوالمظفر احمــد بــن محمــد والــی چغانیــان و مقارن با فصل بهار از قصاید فرخی در این زمینه بهشمار میرود و «بــهطــور کــل چــون ایــن قصــاید مــوجبی بــرای گــرفتن پــاداش و تقــرّب بــه دربــار بــود، اغلــب شــاعران و گوینــدگان بــه ایــن کــار تمایــل داشــتند» (یوســفی، 1369: 406 – 405).
فصل بهار تازه و نوروز دل فریب |
| همبوی مشک باد و زمین پر ز بوی بان |
|
5-3- نوروز و منوچهری دامغانی
نيمۀ اوّل قرن پنجم را بایستی عصر منوچهری دانست شاعر برجستهای که به لحاظ گسترش دامنۀ تصاوير شعري بر جای مانده از وی، سرشارترين دورۀ شعر فارسي بهشمار میرود. از آنجا که اين دوره را بايد دورۀ طبيعت و تصاوير طبيعت در شعر فارسي دانست، منوچهري بهترين نمايندۀ اين دوره از نظر تصاوير شعري بهشمار ميرود؛ زيرا از نظر توفيق در انعکاس مجموعۀ وسيعي از تصاوير گوناگون با رنگها و خصايص ويژه، توانسته است شاعر ممتاز اين دوره و روي هم رفته در حوزۀ تصويرهاي حسي و مادي طبيعت، بزرگترين شاعر در طول تاريخ ادب فارسي بهشمار آيد. تصاوير شعري او از طبيعت ارزندهترين وصفها را داراست چرا که بيان مادي و حسي او از طبيعت چنان قوي است که گويي آيينهاي فرا روي اشياء داشته و از هر کدام تصويري در اين آيينه - که روشن و بيکران است – بهوجود آورد. او شاعری جوان است و لازمۀ جواني، شور و هيجان، شادي و نشاط و حيات و سرزندگي است و بدينگونه طبيعت بيجان را از حيات انساني برخوردار ميکند، رمز و راز طبيعت را در مدح بزرگان و ممدوحان خود ميگشايد و براي اين منظور از اعياد باستاني چون نوروز، مهرگان، سده و بهمنجنه استفاده ميکند. منوچهري به دليل اهميّت جشن نوروز در آداب و فرهنگ ايرانيان، توجّه ويژهاي به آن داشتهاست. در جايجاي اشعار منوچهري ميتوانيم نمونههاي فراواني از کاربرد واژۀ نوروز و آداب آن را بيابيم. منوچهري با بهکار بردن ۲۵ بار واژۀ «نوروز»، ۱۰ بار واژۀ «مهرگان»، ۴ بار واژگان «سده» و «بهمنجنه» در قصيدهها، قطعهها و مسمطهاي خويش، روح ايراني، حساس و هنرمند يک شاعر جوان را در برخورد با زيباييها و تازگيهاي طبيعت و فرّ و شکوه باورها و انديشههاي باستاني ايرانيان به نمايش ميگذارد و با گشودن دريچههايي هر چند کوچک به جهاني ناپيدا از گنجينههاي نهفته و ميراث معنوي گذشتگان، خواننده را براي رسيدن به سرچشمههاي معنويت به تفکّر و تأمل واميدارد (درودگريان، 1383: 119).
آمده نوروز ماه با گل سوری به هم |
| بادۀ سوری بگیر، بر گل سوری به چم |
|
منوچهری چکامهسرای شگفتانگیز، استعارهپرداز ژرفنگر و طربساز شادمانی که زبان او سرشار از رنگارنگی طبیعت و نغمهپردازی مرغان خوشالهان بهاری است، بیشتر از همه شاعران در وصف نوروز و بهار سخن زده است. او با رابطۀ عاشقانهای که با طبیعت دارد، از نوروز و بهار در شعر خود فراوان بهره برده است. منوچهری به دلیل اهمیّت جشن نوروز در آداب و فرهنگ ایرانیان، توجّه ویژهای به آن داشتهاست. در جایجای اشعار منوچهری میتوانیم نمونههای فراوانی از کاربرد واژۀ نوروز و آداب آن را بیابیم.
در وصف بهار و مدح ابوالحسن
سال امسالین نوروز طربناکترست |
| پار و پیرار همیدیدم. اندوهگنا |
|
در وصف نوروز و مدح خواجه أحمد بن عبدالصمد
نوروز روز خرمی بی عدد بود |
| روز طواف ساقی خورشید خدّ بود |
|
در وصف بهار و مدح خواجه طاهر
باد نوروزی همی در بوستان ظاهر شود |
| تا به سحرش دیدۀ هر گلبني ناظر شود |
|
در مدح سلطان مسعود غزنوی
بر لشكر زمستان نوروز نامدار |
| کردهست رای تاختن و قصد کارزار |
|
در تهنیت نوروز و مدح خواجه ابوالقاسم كثير
نوروز فرّخ آمد و نغز آمد و هژیر |
| با طالع مبارک و با کوکب منير |
|
در وصف بهار و مدح شهریار
اي بلند اختر نام آور تا چند به کاخ |
| سوی باغ آی که آمد گه نوروز فراز |
|
در مدح خواجه احمد بن عبدالصمد
آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز |
| کامکارا کار گیتی تازه از سر گیر باز |
|
در مدح خواجه ابوالعباس
نبید خور که به نوروز هر که می نخورد |
| نه از گروه کرامست و نز عداد أناس |
|
در مدح خواجه ابوسهل زوزن
نوروز روزگار نشاطست و ایمنی |
| پوشیده ابر دشت به دیبای ارمنی |
|
منوچهری، باده و شراب، رقص و سماع و موسیقی و سرود را نشانههای شادمانی نوروزی میداند و از مطربان میخواهد که باده بگیرند و بزم سماع و ساز زندگی را به نوا در بیاورند؛ برقصند، بنوشانند و شادمانی کنند. در وصف نوروز و مدح خواجه ابوالحسن بن حسن میگوید:
آمد نوروز ماه، می خور و می ده پگاه |
| هر روز تا شامگاه، هر شب تا بامداد |
6-3- جشن مهرگان و وجه تسمیۀ آن
مهرگان یا جشن مهر، یکی از جشنهای ایران بوده که با اعتدال پائیزی پیوند داشته و در روزهای آغازین فصل پاییز برگزار میشده است. «روز شانزدهم مهر ماه شمسی است که منسوب است به نام مهر، یکی از فرشتگان آیین زردشتی و مظهر پیمان و محبت و خورشید. ایرانیان روز مهر از ماه مهر، جشنی تحت عنوان مهرگان برپا میکردند که پس از نوروز، بزرگترین جشن به شمار میرفته است» (یاحقی، 1386: 792). که از روز شانزدهم (مهرروز) تا بیست و یکم مهرماه، به مدت پنج روز، طی مراسم خاصی برگزار میشده است. روز شانزدهم معروف به مهرگان کوچک، مخصوص به ایزد فروغ یعنی مهر است و روز بیست و یکم (رام روز) به مهرگان بزرگ معروف بوده است (شیخ الاسلامی،1400). «در دورانهای اوّلیّۀ تمدنی، مردم دو فصل را مورد نظر قرار داده بودند: یکـی بهـار و دیگـری پـاییز؛ ایـن دو فصـل در سـاز و کارهـای زندگی انسانها موثرترین فصـلهـا بـوده اسـت و بـه تـدریج بـرای اوّلـی «نـوروز» و بـرای دوّمـی عیـد «مهرگـان» ترتیـب یافتـه و شـکل گرفت» (بیانی، 1383: 91).
از نکات قابل ذکر آن است که «در عهد قدیم پیش از ساسانیان، سال از مهر ماه شروع میشده و عید مهرگان که جش پاییزی است، در آن اوقات اوّل سال بهشمار میرفته است» (کریستنسن، 1385: 124). علّت نامگذاری این جشن به مهرگان، انتساب این جشن به مهر یا میترا، ایزد بزرگ آریایی است و از آنجا که در دوران هخامنشیان این اله از اعتبار والایی برخوردار بوده، در این روز باشکوهترین جشنها برگزار میشده است. این جشن را در قدیم «متراکانا» میگفتند و بعدها به نام مهرگان خوانده شد (رضایی، 1385: 85). در ایران قدیم، شادی و پیروزی موهبتی خدایی بود. از اینرو، هرگاه مردم در امر بزرگی پیروز میشدند و بهخصوص وقتی ستمگری را از خود میراندند و عدالت را مستقر میکردند، به یادگار آن فتح و رهایی از بیداد، جشنی بزرگ برپا میکردند. بنابراین، این جشن را میتوان جشن بازیافتن آزادی و رهایی از ستم بیگانگان یا جشن پیروزی نیکی بر بدی دانست مهرگان و نوروز دو جشن عمدۀ ایران بود (ر.ک: بیرونی، 1377: 339-255).
7-3- رسمهای مهرگانی
مهرگان نیز همانند نوروز مراسمی داشته است. در این روز مردم برای یکدیگر هدیه میفرستادند. در برهان قاطع دربارۀ رسوم ایرانیان در جشن مهرگان چنین آورده شده: «و روغن با که آن درختی است و میوه آن را حبالبان گویند به جهت تیمن و تبرّک بر بدن مالیدندی و اول کسی که در این روز نزد پادشاهان عجم آمدی، موبدان و دانشمندان بودندی و هفت خوان از میوه همچون شکر و ترنج و سیب و بهی و انار و عناب و انگور سفید و کنار، با خود آوردندی، چه عقیدۀ فارسیان آن است که در این روز هر که از هفت میوه ماکور بخورد و روغن بان بر بدن بمالد و گلاب بیاشامد و بر خود و دوستان خود بپاشد، در آن سال از آفات و بلیات محفوظ باشد و نیک است در این ایام نام بر فرزند نهادن و کودک از شیر باز کردن» (برهان، 1362: 557-556).
ز زیتون و جو و ز هر میوه دار که در مهرگان شاخ بودی ببار
به نوشته جاحظ (۱۳۳۲: ۱۸۱۔ 194)، ایرانیان را رسم بر این بود که در این جشنها، «هر یک از بزرگان برای شاهنشاه متناسب با توانایی خود هدیه میبردند. در این روز، زردشتیان لباس نو میپوشیدند و سفرۀ رنگارنگ میگستردند. کتاب اوستا و آینه و سرمهدان و شراب و گلاب، بهویژه، انار روی آن میچیدند. اگر نوزادی در این روز متولد میشد، اسم او را بهگونهای انتخاب میکردند که واژۀ مهره در آن باشد» (یاحقی، 1386: 4۰۸). در این روز «پادشاهان ایران تاجی بر سر مینهادند که صورت آفتاب در میان چرخی گردان بر آن منقوش بود» (کریستنسن، 1385: 126).
تاج بر سر نهادن پادشاهان در این روز و این جشن خوش یمن بوده، چنانچه در چند جای از شاهنامه به این رسم در جشن مهرگان و در ماه مهر اشاره شده است؛ فردوسی از این کار فریدون به نیکی یاد کرده و چنین میسراید:
به روز خجسته سر مهرماه |
| به سر بر نهادان کیانی کلاه |
|
سر ماه نو هرمز مهرماه |
| برآن تخت فرخـنده بگــــــزید راه |
|
امّا جدا از این عیش و نوشها و میوهگیریها، مهمترین رسم مهرگانی، رقص مخصوص آن «ارْغُـشت» بودهاست. ارغشت، نوعی رقص شبیه اتن است، که بر گرد آتش و در هماهنگی با شعلههای آتش انجام میشده است. نوشیدنی مخصوص مهرگان، از عصارۀ گیاه «هَـئومَـه/ هوم» که با آب یا شیر رقیق شده بود، فراهم میشد و همه شرکتکنندگان، به احترام عهد مهربانی و محبت و یکدلی از آن مینوشیدند و بالاخره، نان مخصوص مهرگان که از آمیختن آرد هفت نوع غلّه گوناگون تهیه میگردید. غلّهها و حبوباتی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن، تهیه میشده است.
8-3- تشریفات برپایی جشن مهرگان
در ایــن روز گیاهــان خوشــبویی همچــون اســپند، عــود، زعفــران و عنبــر در آتشدانها مــیریختنــد و همچنــین گیاهــانی چــون هــوم کــه باعــث شــعلهور گشــتن آتــش مــیشــد. در پایــان مراســم، حضــار در اطــراف آتــش بــا فشــردن دســتهای همدیگر بر پایبندی بر عهد و پیمانهای گذشته تأکید میکردند (مرادیغیاثآبادی، 1383). فرخی نیز به برخی از تشریفات برپایی جشن مهرگان در دورۀ غزنوی اشـاره کـرده اسـت که شاهد مثال آن ابیاتی است که در مـدح امیـر محمّـدبن محمـود غزنوی سروده است:
آیین همه چیز تو داری و تو دانی |
| آیین مه مهر نگهدار و بمگذار |
9-3- مهرگان در شعر سبک خراسانی
اشاره به جشنها در ادبیّات ایران از دیر زمان رایج و مرسوم بوده است. اغلب شاعران جشنهای ایرانیان را بهعنوان یک عنصر فرهنگی در شعر خود منعکس کردهاند. رودکی شاعری است که در دورۀ سامانیان در آن فضای باز و آماده برای بیان حقایق و واقعیّتهای موجود در جامعه به جشنهای ایرانیان در اشعار خود اشاره کرده است. گرچه تعداد این ابیات بسیار نیست؛ امّا همین اندک گویای فکر و اندیشه شاعر و نگرش او به فرهنگ و تمدن ایرانیان از گذشته در عصر خویش است. اگر دهها هزار اشعاری که رودکی سروده بود. به تاراج نمیرفت، یقیناً بیتهای فراوانی در خصوص جشن و سرود و مجالس عیش و نوش به دست میآمد. افسوس که بسیاری از اشعار رودکی دستخوش حوادث روزگاران گردید او در ابیاتی چنین گفتهاست:
ملکا جشن مهرگان آمد |
| جشن شاهان و خسروان آمد |
|
این تنها شعری نیست که در تاریخ ادبیّات پارسی، دربارۀ مهرگان به یادگار مانده است، چرا که مردم روزگار باستانی این مرز و بوم جشن مهرگان را مهمتر از نوروز و سده میدانستهاند. چرا که مهر، جایگاهی مثالی و جادویی در مرکز ثقل فرهنگ حوزۀ نوروز دارد. تمام شاهنامۀ فردوسی، روایت اصول جوانمردی و نیکخواهی آیین مهر و پاسداری از این اصول است. رستم، به نام خدای مهر میجنگد و جنگ او با اسفندیار در تراژدی جاودانۀ فردوسی، حکایت تقابل دو آیین کهن زردشتی و میترایی است. بعدها، آیین مهر از حالت مذهبی خارج شد و بخشی از فرهنگ زندگی شد. به این معنا که کسی هم میتوانست مهری باشد هم مسیحی یا زردشتی و یا حتّی مسلمان. بخصوص در روزگار سامانی تمام تلاش حکومت نوبنیاد بلخیان سامانی، امتزاج این دو باور بوده است. برای همین، بسیاری از رسوم و آیینها و حتّی اسطورههای مهری - میترایی، بازسازی شدند و نام و نشان مسلمانی گرفتند.
مهرگان آمد خداوندا به شادی بگذران |
| آفتاب عالمی بر جملۀ عالم بتاب |
10-3- شاهنامه و مهرگان
کهنترین منبع پس از اسلام مربوط به دوران پیش از اسلام شاهنامۀ فردوسی اسـت کـه در ضـمن آن، شـاعر دربـارۀ بـر تخـت نشسـتن فریدون در مهرگان ابیاتی را سروده است. این نکته میتواند یادآور این مطلب باشد که جشن مهرگان از هزارههای دور آنقدر نزد مردم اهمیّت داشته که فریدون برای تاجگذاری خود این روز را برگزیده است. ابن بلخی نیز معتقد است که روزی را کـه فریـدون بـرای شـروع فرمانروایی خود برگزید جشن گرفته شد. بهطور کل از آنچه از منابع دوران اسلامی بهخصوص دیوان شاعران میتوان فهمید آن اسـت که مهرگان به نام فریدون بوده و آن را جشن فریدون میخواندهاند که بدین ترتیب نوعی جنبۀ رسـمی و حکـومتی نیـز بـدان داده مـیشده است (بیانی، 1383: 85).
ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه و التفهیم این جشن را به پیروزی کاوۀ آهنگر و فریـدون بـر ضـحاک نسـبت مـیدهـد و مـیگوید: سبب آنکه ایرانیان این روز را بزرگ دانستهاند این است که کاوۀ آهنگر علیه ضحاک قیام کرد و مردم را بـه اطاعـت از فریدون دعوت کرد مردم دور فریدون جمع شده، ضحاک را گرفتند و در کوه دماوند محبوس ساختند، پرچم کاوه را عزیـز داشتند و آن را به جواهرات گوناگون و نفیس مزین ساختند (کاظمیفرامرزی،1377).