تحلیل ساختاری و درون مایه ای نامه ها در تاریخ بیهقی
Subject Areas : فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسی
Keywords: تاریخ بیهقی, نامه, ساختار, درونمایه, محتوا, مقایسه,
Abstract :
نامه یکی از ابزارهای برقراری ارتباط میان انسان هاست که از دیرباز مورد استفادۀ آن ها بوده است. نامههای موجود در منابع فارسی از جهات مختلف درخور مطالعه و تحقیق هستند. هدف و مسألۀ اصلی رسالۀ حاضر که با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده، بررسی و مقایسۀ ساختار و درونمایۀ انواع نامه¬ها می باشد. شواهد نشان می دهد که در تاریخ بیهقی، نامهها در این دستهها جای میگیرند: توقیع؛ خصوصی؛ مشافهه؛ منشور؛ فتح نامه؛ سوگندنامه؛ پیمان نامه؛ معمانامه؛ مواضعه؛ گشادنامه؛ ملطفه. از دید ساختاری در تاریخ بیهقی به ندرت نامه ها با نام خداوند شروع شده است و همچنین در مورد نامه ها در این اثر باید گفت که هرگز جنبۀ اطناب به خود نمی گیرند و از مترادفات، صنایع لفظی، ترکیبات عربی، مشحون هستند. همچنین، جملهها، کوتاه و مستقل و از نظر معنی به هم پیوسته بوده و الفاظ و افعال و روابط، در جملههای پی در پی تکرار می شوند و این امر، نثر را در مواردی به زبان محاوره نزدیک تر کرده است.
1. انوری، حسن (1373) اصطلاحات دیوانی دورۀ غزنوی و سلجوقی، چاپ دوم، تهران: سخن.
2. ایگلتون، تری (1380) پیش درآمدی بر نظریۀ ادبی، ترجمه ی عباس مخبر، تهران: نشر مرکز.
3. باردن، آکن (1375) تحلیل محتوا، ترجمۀ ملیحه آشنایی و محمد یمنی دوزی¬سرخابی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
4. بدیعی، نعیم (1376) «روش تحلیل محتوا»، مجلۀ نمایۀ پژوهش، سال 1، ش 4-3.
5. _____، ...... (1380) تحلیل محتوا، تهران: ادارۀ کل تبلیغات.
6. بیهقی، خواجه ابوالفضل محمد بن حسین (1389) تاریخ بیهقی، تصحیح دکتر علی اکبر فیاض، چاپ دوم، تهران: نشر علم.
7. ــــــــــــــــــ ، ........................................ (1370) تاریخ بیهقی، به کوشش خلیل خطیب¬رهبر، چاپ دوم، تهران: مهتاب.
8. پشت دار، علی محمد (1380) «آداب و فنون دبیری در تاریخ بیهقی و چهارمقاله»، مجلۀ پیام بهارستان، شمارۀ 7.
9. پورداوود، ابراهیم (1380) فرهنگ ایران باستان، تهران: اساطیر.
10. تبریزی، محمدحسین بن خلف (1342) برهان قاطع، ج1، به اهتمام دکتر محمد معین، مقدّمه ها به قلم علی اکبر دهخدا، ابراهیم پورداوود، علی اصغر حکمت و سعید نفیسی، تهران: ابن سینا.
11. تفضلی، احمد (1383) تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران: سخن.
12. تویسرکانی، قاسم (1338) تاریخی از زبان تازی در میان ایرانیان، تهران: انتشارات دانش سرای عالی.
13. جعفری، ناهید (1392) «نامه و نامه نگاری در تاریخ بیهقی»، فصل نامۀ بهارستان سخن، دورۀ 9، شمارۀ 23.
14. جهشیاری، ابی عبدالله محمد بن ابن عبدوس (1348) الوزراء و الکتاب، القاهره: بی نا.
15. حسینی کازرونی، سید احمد (1388)فرهنگ و تاریخ بیهقی، چاپ دوم، تهران: زوار.
16. _____________، ............ (1384) پژوهشی در اعلام تاریخی و جغرافیایی تاریخ بیهقی، تهران: مؤسسۀ فرهنگی آیات.
17. خطیبی، حسین(1386)فن نثر در ادب پارسی، چاپ سوم، تهران: زوار.
18. دانش¬پژوه، منوچهر(1377) سیر نامه¬نگاری در ادبیات فارسی، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
19. دهخدا، علی اکبر(1377) لغت نامه، تهران: دانشگاه تهران.
20. دهقان، علی (1386) فن نامه نگاری در زبان فارسی، تهران: شایسته.
21. رایت، کارل (1373) تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و انسانی، ترجمۀ نادر سالارزاده امیری، تهران: نشر دانشگاه علامه طباطبایی.
22. رحیم¬سلطانی، آرزو (1391) «مروری بر روش تحلیل محتوا»، مجلۀ آینۀ پژوهش، دورۀ 23، ش137.
23. رستگارفسایی، منصور(1385) انواع نثر فارسی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه¬ها.
24. رضایی¬اوّل، مریم و دلبری، حسن(1397) «بررسی هم¬سنج نامه¬های تاریخ بیهقی با نامه¬های عتبه¬الکتبه و التوسّل الی الترسّل»، مجلۀ نثرپژوهی ادب فارسی، دورۀ 21، شمارۀ 43.
25. رفیع¬پور، فرامرز(1385) «تکنیک¬های خاص تحقیق در علوم اجتماعی: کندوکاوها و پنداشته¬ها»، تهران: شرکت سهامی .
26. رکنی یزدی، محمدمهدی(1374)یادنامۀ ابوالفضل بیهقی، چاپ دوم، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.
27. زریاب خویی، عباس (1368) تاریخ نگاری بیهقی، تهران: علمی.
28. ساروخانی، باقر (1375) روش های تحقیق در علوم اجتماعی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
29. سرمد، زهره و بازرگان، عباس و حجازی، الهه (1379) روش های تحقیق در علوم رفتاری، تهران: نشر آگه.
30. صالحی، پیمانه (1394) «بررسی نگارش نامه های دیوان رسالت در عصر غزنوی با تکیه بر تاریخ بیهقی»، مجلۀ گنجینۀ اسناد، شمارۀ ۹۸.
31. صحرایی، قاسم و حسنی جلیلیان، محمدرضا و پیران پور، میررضا (1390) «پژوهشی در نامه های شاهنامه فردوسی»، مجلۀ متن-پژوهی ادبی، دورۀ 15، شمارۀ 50.
32. صفا ، ذبیح الله (1366) تاریخ ادبیات در ایران در قلمرو زبان پارسی، تهران: توس.
33. عتبی، محمد بن عبدالجبار (1345) ترجمه تاریخ یمینی، به اهتمام جعفر شعار، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
34. فاضلی، نعمت الله (1376) «آموزش، تحقیق، ترویج (تحلیل محتوای نامۀ علوم اجتماعی)»، مجلۀ نمایۀ پژوهش، سال 1، ش 100-99.
35. کریستین سن، آرتور (1387) ایران در زمان ساسانیان، ترجمه غلامرضا رشید یاسمی، تهران: نگاه.
36. محجوب، محمدجعفر (1381) خاکستر هستی، چاپ دوم، تهران: مروارید.
37. مردانی، فیروز (1377) «ترسل و نامه نگاری در ادب فارسی»، مجلۀ کیهان فرهنگی، شمارۀ ۱۴۷.
38. مصطفوی سبزواری، رضا (1371) گزیدۀ تاریخ بیهقی، چاپ چهارم، تهران، نشر دانشگاه پیام نور.
39. معین، محمد (1389) فرهنگ نامه، به اهتمام عزیزالله علیزاده، تهران: ثامن.
40. میهنی، محمد بن عبدالخالق (1389) آیین دبیری، به تصحیح و توضیح اکبر نحوی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
41. نئوندروف، کیمبرلی. ای (1395) راهنمای تحلیل محتوا، ترجمه¬ حامد بخشی و وجیهه جلاییان بخشنده، مشهد: نشر جهاد دانشگاهی.
42. نرشخی، محمد بن جعفر (1363) تاریخ بخارا، به تصحیح احمد بن نصر، تهران: توس.
43. نصیری عمران، کبری (1395) «نامه ها در تاریخ بیهقی»، مجلۀ رشد آموزش و پرورش، شمارۀ 1.
44. نظامی عروضی سمرقندی، احمد بن عمر (1381) از روی تصحیح علامه محمد قزوینی، با شرح و توضیح از سعیده قره بگلو و دکتر رضا انزابی نژاد، تهران: نیل.
45. هولستی، ال.آر، (1373) تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و انسانی، ترجمۀ نادر سالارزاده امیری، تهران: نشر دانشگاه علامه طباطبایی.
46. یاحقی، محمدجعفر (1389) یادنامۀ تاریخ بیهقی، مشهد: دانشگاه فردوسی.
مجله ادبیات فارسی، دوره 19، شماره 36، زمستان 1402، صفحه 1-16 |
تحلیل ساختاری و درون مایهای نامهها در تاریخ بیهقی
سیّده فاطمه حسینی تبار 1، - *دکترحمیدرضا سلیمانیان 2، دکترعبّاس خیرآبادی 3،
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی، گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد تربت حیدریه، دانشگاه آزاد اسلامی، تربتحیدریه، ایران.
2* استادیار زبان و ادبیّات فارسی، گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد تربت حیدریه، دانشگاه آزاد اسلامی، تربتحیدریه، ایران (نویسندۀ مسئول)
3 استادیار زبان و ادبیّات فارسی، عضوهیات مدیره انجمن ادبی بنیاد فردوسی شاخۀ توس، ایران.
تاریخ دریافت:18/06/1402 / تاریخ پذیرش: 05/12/1402
چکیده
نامه یکی از ابزارهای برقراری ارتباط میان انسانهاست که از دیرباز مورد استفادۀ آنها بودهاست. نامههای موجود در منابع فارسی از جهات مختلف درخور مطالعه و تحقیق هستند. هدف و مسألۀ اصلی رسالۀ حاضر که با استناد به منابع کتابخانهای و روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده، بررسی و مقایسۀ ساختار و درونمایۀ انواع نامهها می باشد.
شواهد نشان میدهد که در تاریخ بیهقی، نامهها در این دستهها جای میگیرند: توقیع؛ خصوصی؛ مشافهه؛ منشور؛ فتحنامه؛ سوگندنامه؛ پیماننامه؛ معمانامه؛ مواضعه؛ گشادنامه؛ ملطفه. از دید ساختاری در تاریخ بیهقی به ندرت نامهها با نام خداوند شروع شدهاست و همچنین در مورد نامهها در این اثر باید گفت که هرگز جنبۀ اطناب به خود نمیگیرند و از مترادفات، صنایع لفظی، ترکیبات عربی، مشحون هستند. همچنین، جملهها، کوتاه و مستقل و از نظر معنی به هم پیوسته بوده و الفاظ و افعال و روابط، در جملههای پی در پی تکرار میشوند و این امر، نثر را در مواردی به زبان محاوره نزدیکتر کردهاست.
کلیدواژه: تاریخ بیهقی، نامه، ساختار، درونمایه، محتوا، مقایسه.
1- مقدمه
انسانهای قدیم برای ارتباط با کسانی که از آنها دور بودند، آموختند که با «نامه» ارتباط برقرار کنند و نامهنگاری به وجود آمد. نخستین نوشتههای انسان مطمئناً نامه بودهاست؛ زیرا هر پدیدهای بر اساس نیازی، چه نیاز جسمانی و چه نیاز روحانی به وجود آمده و پیدایش خط نیز در نتیجۀ نیاز به نامهنگاری بودهاست.
نامه نگاری در ایران پیش از اسلام رواج و رونقی خاص داشتهاست. نکتۀ قابل توجّه، شأن و مقام دبیران در ایران باستان است که دبیران در تقسیمبندی چهارگانۀ جامعۀ ساسانی پس از موبدان و سپاهیان قرار داشتند و بزرگترین دبیران، مقامی مشابه با صاحب دیوان رسایل در تشکیلات دبیرخانۀ سلاطین بعد از اسلام داشت. (پورداوود، 1380: 117) دیوان رسایل و تشکیلات دبیرخانۀ ساسانیان که خود بر سنتی کهنتر استوار بود، در دورۀ عباسیان بی کموکاست به وسیلۀ دبیران و نویسندگان ایرانینژاد در دربار خلفا تقلید شد و پس از چندی به همان صورت به دربار سلاطین ایران راه یافت و مورد استفاده قرار گرفت. بنابراین، مقولۀ نامهنویسی با توجه به شرایط سیاسی حاکم بر جوامع انسانی امری بدیهی بوده و در سیاستهای خُرد و کلان شاهان آن دوره اثری ملموس داشته و راهبردهای کلان حکومتها را تعیین میکردهاست.
منشورها، فرمانها، نامهها و رسایل سلطانی از انواع مهم و قابل توجه منابع و اسناد معتبری است که بیشتر حاصل اقلام نویسندگان و ادیبانی است که در کشف حقایق تاریخی و ریشۀ بسیاری از وقایع، راهگشای مورخان و محققان خواهند بود که از جهات مختلف حائز اهمیت و درخور مطالعه، تحقیق و تدقیق هستند.
1-بیان مسأله
در میان متون ادبی فارسی تاریخ بیهقی مشمول نامههای بسیاری است که این امر تا اندازهای بدیهی به نظر میرسد؛ زیرا بخش قابل توجهی از این اثر با مسائل سیاسی و حاکمیتی گره خورده است و روایتهای بسیاری از جنگها و صلحها و پیروزیها و شکستها در آن دیده میشود. از اینرو، بدیهی است که نامهها بازتاب ویژهای در آن داشته باشد.
تاریخ بیهقی را باید به عنوان نمونه از کهنترین آثار بجاماندۀ نثر فارسی و در نگاهی جزئیتر، آیینۀ نسبی نامهنگاریهای رایج از تاریخ دانست که خوانش و استخراج مکاتبات موجود در این اثر، به انضمام دستهبندیهای دقیق ساختاری و محتوایی، نمونههایی والا از ادبنامههای اداری ایران در سدههای گذشته را فراروی پژوهشگران قرار میدهد و آنها را در اتّخاذ مناسبترین شیوههای نامهنگاری که حاوی ویژگیهای فرهنگی اقلیم ایرانی- اسلامی ماست، یاری میکند. بیهقی در تاریخ خود، با آموزشهایی که نزد استاد خود بونصر مشکان دیده و نیز، قدرت ادبی و ذوق بالای خویش، بخشی از تاریخ ایران را به رشتۀ تحریر درآورده است. با توجّه به توضیحات مطرحشده، هدف و مسألۀ اصلی در تحقیق حاضر این است که محتوای نامهها و ساختار کلی آن در اثر یادشده بازنمایی شود.
2- سوال تحقیق
1-نامه ها در تاریخ بیهقی بر حسب محتوا به چه دسته هایی تقسیم می شوند؟
2-ساختار نامه ها در تاریخ بیهقی چگونه است؟
3- فرضيه تحقیق
1-نامه ها در تاریخ بیهقی بر حسب محتوا ذیل این دسته ها جای می گیرند: نامه های تهدید؛ توقیع؛ خصوصی؛ مشافهه؛ منشور؛ فتح نامه؛ سوگندنامه؛ پیمان نامه؛ معمانامه؛ مواضعه؛ گشادنامه؛ ملطفه.
2-نامه ها در تاریخ بیهقی جنبۀ اطناب به خود نمی گیرند و از مترادفات، صنایع لفظی، ترکیبات عربی، استعمال محدود جملات وصفی خالی یا کم بهره هستند. همچنین، جمله، کوتاه و مستقل و از نظر معنی به هم پیوسته بوده و الفاظ و افعال و روابط، در جمله های پیاپی تکرار می شوند.
4- پیشینه تحقیق
در خصوص نامهنگاری در تاریخ بیهقی، پژوهشهایی صورت گرفته است که در ادامه به مهمترین موارد آن اشاره میشود:
- ناهید (1392) در مقالهای با عنوان «نامه و نامهنگاری در تاریخ بیهقی» به این نتیجه رسیدهاست که بیهقی فن نامهنگاري را به تمامي و کمال از استاد خود آموخت و به همين سبب در سرتاسر کتابش، خواسته يا ناخواسته به بيان و آموزش فنّ نامه و نامهنگاري به مخاطب خود پرداخته و سخن از انواع نامهها همچون: مستوره، منشور، مشافهه و اقسام نامهها به حيث مضمون و محتوي مانند: گشادنامه، عتابنامه، گاهنامه و خصوصيات نگارشي آنها مثل: آغاز شدن با نام پروردگار، داشتن مخاطبه و طريقۀ نگهداري و محافظت از آنها ميپردازد.
- سمیعی و حیدری (1394) در مقالۀ «مقایسۀ نقش و ویژگیهای دبیران در شاهنامه و تاریخ بیهقی»، به تحلیل ویژگیهای دبیر و دیوان رسالت در این دو اثر پرداختهاند.
- صالحی (1394) در مقالهای به بررسی نگارش نامههای دیوان رسالت در عصر غزنوی با تکیه بر تاریخ بیهقی پرداختهاست. از دید نویسنده، در دورۀ غزنوی، دبیران ایرانی پس از سالها عربینویسی، شروع به نگارش متون به زبان فارسی نمودند و نهضت نگارش متون ادبی، علمی و فلسفی آغاز شد. دیوان رسالت، یکی از دیوان های برجستهی غزنوی بوده و دبیری در این دوره، ویژگیهای خاصی نسبت به دوره های قبل داشتهاست. نثر فارسی که از اوایل قرن پنجم به شیوۀ مرسل عالی شکل گرفته بود، در متون این دوره، به خصوص در تاریخ بیهقی به کمال رسیدهاست. مکاتبات و نامههای معمول در دیوان رسالت در دورۀ پیشگفته، مشتمل بر موضوعات متفاوتی می باشد.
- نصیری عمران (1395) در مقالهای به انواع نامهها در تاریخ بیهقی (توقیعی، رسالت، گشادنامه، ملطفه، منشور، منشور توقیعی، نامۀ عتابی و نامۀ مظالمی) اشاره کردهاست.
- رضایی اوّل و دلبری (1397) در مقالۀ «بررسی همسنج نامههای تاریخ بیهقی با نامههای عتبهالکتبه و التوسّل الی الترسّل» به این نتیجه رسیدهاند که نامههای بیهقی با وجود سادگی درخور ملاحظهای که در شیوۀ نگارش نسبت به نامههای دو کتاب دیگر دارد از رسایی، بلاغت، اقناع مخاطب و زیبایی بیشتری برخوردار است.
5- ضرورت و اهمّیّت تحقیق
نامهها منابعی ارزشمند و اسنادی معتبر در کشف حقایق تاریخی هستند که راهگشای مورّخان و اهل تحقیق خواهند بود. نامهها از نظر تاریخی، سیاسی، اجتماعی و ادبی اهمّیّت بسزایی دارند. به علاوه با مطالعه و بررسی دقیق نامهها در آثار ادبی میتوان به نکات مهم دستوری، لغوی و سبکشناسی نیز دست یافت. همچنین، بخشی از لایههای فکری شاعر یا نویسنده در این نامهها مستتر است که با واکاوی آن، امکان آگاهشدن از کیفیت قلم ادبا فراهم میشود. همچنین، این نامهها اگرچه در آثار ادبی بازنمایی شدهاند، ولی در روشنشدن بسیاری از یافتههای تاریخی به ویژه مسائلی که در بخشهای تاریخی مبهم است و نیاز به بازنگری دارد، اثری ملموس دارند و میتوان از آنها بهرهبرداری کرد.
6- مبانی نظری پژوهش
1- تحلیل ساختاری
تحلیل ساختاری (Structural analysis) روشی نظاممند برای شناسایی سرنمون پیوندهای علّی بین مجموعهای از شاخصهای متنوع و گوناگون است. این روش برای انواع پژوهشهای کیفی به کار میرود و در حوزۀ تحقیق در عملیات نرم قرار دارد (ساروخانی، 1375: 36). بنابراین، این روش با تحقیقاتی که مبتنی بر کمیت هستند، تناسب ندارد و نمیتوان از چهارچوبهای آن بهرهبرداری کرد. همچنین، تحلیل ساختاری روشی است که برای بازنمایی روابط علّی و معلولی به کار برده میشود. از اینرو، مناسبات میان شاخصها بهتر بررسی میشود.
هنگامی که در مطالعۀ یک پدیده، شاخصهای متعدد و زیادی وجود داشته باشد، شناسایی الگوی روابط درهمتنیدۀ این شاخصها به سادگی میسّر نیست. روشهای آماری مرسوم مانند: مدل معادلات ساختاری و حداقل مربّعات جزئی در چنین مسائلی عملکرد مطلوبی ندارند. راهکار مناسب آن است که از روشهای مبتنی بر پارادایم تفسیری استفاده شود و اثباتگرایی و آزمون فرض آماری فراموش شود. تحلیل ساختاری با هدف شناسایی همین روابط پیچیده معرفی شدهاست (رفیعپور، 1385: 49-48). در واقع، اینگونه باید گفت که وقتی از روش تحلیل ساختاری استفاده میشود، آمارها و کمیت اعتبار خود را از دست میدهد؛ زیرا شاخصهای آن پدیدۀ مورد بررسی دارای گونهگونی هستند.
یکی از واژههای کلیدی در تحلیل ساختاری، پارادایم تفسیری است. «منظور از پارادایم همان الگوی فکری [بوده که مبتنی بر پارادایمهای عقلگرایی، تجربهگرایی و تفسیری] است ... پارادایم عقلگرایی میگوید آنچه قابل پذیرش است، باید توسّط عقل قابل توجیه باشد. فلسفه از عقلگرایی ناشی شدهاست. پارادایم تجربهگرایی میگوید آنچه قابل پذیرش است، باید قابل تجربه و آزمون باشد. علم از تجربهگرایی ناشی شدهاست. ادموند هوسرل، پارادایم جدیدی را به نام پارادایم تفسیری معرفی کرد. براساس این پارادایم، علوم انسانی پیچیدگیهایی دارد که با عقل و تجربه قابل آزمون نیست (رفیعپور، 1385: 129-128) و صرفاً با تکیه بر پارادایم تفسیری باید به آن رسید. هوسرل به این باور میرسد که برای تحلیل علوم انسانی نباید به عقل و تجربه به صورت صرف تکیه کرد؛ زیرا نمیتوان دستاورد قابل ملاحظهای داشت. به بیان دیگر، اگر تأکید پژوهشگر بر این دو شاخصه باشد، قطعاً دادهها و بازخوردهای علوم انسانی با اشتباهها و ناسازگاریهای بسیاری همراه خواهد بود. مراحل انجام تحلیل ساختاری به صورت زیر است:
- شناسایی شاخصهای مورد مطالعه: روش منحصر به فردی برای شناسایی شاخصهای مورد مطالعه وجود ندارد. اگر از مصاحبه استفاده شود، میتوان از تحقیقات کیفی مانند: آیندهپژوهی، تحلیل محتوا، تحلیل مضمون یا گراندد تئوری بهرهبرداری کرد. اگر از مطالعۀ پیشینۀ پژوهش و ادبیات تحقیق بهرهگیری شده باشد، میتوان از روشهای فراترکیب، فراتحلیل یا مرور سیستماتیک استفاده کرد. در نهایت، از ظرفیتهای روشهای تحقیق در عملیات نرم مانند تجزیه و تحلیل گزینههای استراتژیک (سودا) هم میتوان بهرهبرداری نمود.
- شناسایی روابط شاخصهای مورد مطالعه: در این مرحله میتوان از روشهای تحقیق در عملیات نرم مانند انواع نگاشت مفهومی، نگاشت علّی یا نگاشت شناختی استفاده کرد (ایگلتون، 1380: 139-137) تا مناسبات میان شاخصهای مورد بررسی بازکاوی شود.
در مجموع، در ارتباط با تحلیل ساختاری باید گفت روشی برای طراحی الگوهای چندوجهی و پیچیده است که در مطالعات مدیریت و علوم اجتماعی کاربرد دارد. این روش قیدوبندهای روشهای آماری را ندارد و برای مطالعۀ پدیدههای سازمانی و مدیریتی بسیار مناسب است. همچنین، این روش ذاتاً یک روش ترکیبی یا آمیخته است. لذا پژوهشگر باید در شناسایی لیست اوّلیۀ عوامل کلیدی علاوه بر مطالعات گستردۀ کتابخانهای، از یکی از روشهای مصاحبه، پانل و یا تکنیک دلفی استفاده نماید که هر کدام از این روشها نیاز به تواناییهای خاص خود دارند. از اینرو، پژوهشگران بایستی با روشهای تحقیق کیفی، نحوۀ نمونهگیری و چگونگی اندازهگیری روایی و پایایی این روشها آشنایی داشته باشند (ساروخانی، 1375: 39-38) تا درک بهتری از مقولهی ساختار و تحلیل ساختاری به دست آورد.
2- تحلیل محتوایی
در میان تعریفهایی که در ارتباط با مقولۀ تحلیل محتوا وجود دارد، تعریف برنارد برلسون (Bernard Berelson) از همه جامعتر به نظر میرسد، زیرا با اینکه مدّت زیادی از بیان این رویکرد میگذرد، ولی غالب محقّقان در تبیین آراء خود به این تعریف استناد میکنند. برلسون باور دارد که «تحلیل محتوا یک شیوۀ تحقیقی است که برای تشریح عینی، منظم و کمّی محتوای آشکار پیامهای ارتباطی به کار میرود. به عبارت دیگر، وی تحليل محتوا را روش مطالعه و تجزيه و تحليل ارتباط به شيوۀ نظامدار، عيني، كمّي و آشکار براي اندازهگيري متغيرها توصیف می کند» (رایت، 1373: 20).
البته، تعریفهای دیگری هم از این پدیده وجود دارد که ابعاد جدیدی از آن را بازنمایی میکند. در این بین، ریچارد پاد عقیده دارد که تحلیل محتوا شیوهای منظم برای تجزیه و تحلیل یک پیام و پیدا کردن روش چگونگی برخورد با آن پیام است. همچنین، موریس دوورژه، تحلیل محتوا را به معنای طبقهبندی عنصرهای متن مورد تحلیل در مقولههایی از پیش تعیینشده، میداند. بارکوس نیز میگوید که تحلیل محتوا به معنای تحلیل علمی پیامهای ارتباطی است که با وجود جامعبودن از نظر ماهیت، نیازمند نظم و تحلیل دقیق هستند. از دید معتمدنژاد، تحلیل محتوا، به هر نوع فنّی اطلاق میگردد که در راه استنتاج منظّم و عینی ویژگیهای خاص یک متن به کار میآید (بدیعی، 1376: 42). ساروخانی نیز، تحلیل محتوا را شناخت و برجستهسازی محورها یا خطوط اصلی محتوای ارتباط تعریف میکند (ساروخانی، 1375: 76). بنابراین، زمانی که یک محقّق از تحلیل محتوا استفاده میکند، قصد دارد زوایای گوناگون یک متن تولیدی و پیام نهفته در آن را واکاوی کند و عناصر تأثیرگذار بر مخاطب را از درون آن بیابد و دستهبندی کند. آنچه در این رابطه اهمّیّت دارد این است که تحلیل محتوا برای محقّق هیچ دشواری و مشکلی به وجود نمیآورد و کار پژوهشگر سادهتر پیش میرود؛ چراکه در دادهها هیچ دخالتی ندارد و نیاز به دستکاری کردن آن وجود ندارد.
7-بحث اصلی
1- تحلیل ساختاری و درونمایهای نامهها در تاریخ بیهقی
در این بخش، ابتدا نامهها بر اساس محتوا دسته بندی میشوند و سپس در هر دسته و رده، ساختمان نامه نیز تشریح و تحلیل میشود. نامهها در تاریخ بیهقی برحسب درونمایه در تقسیمبندی زیر جای میگیرد:
1- نامهای است سرگشاده که در اجرای کارهای مهم می دادند: گشادنامه
2- نامههایی با پیام قراردادی: مواضعه
3- نامههایی با پیام رمزی و معمایی: نامۀ معما
4- نامههایی با پیام عهد و پیمان پادشاهی با پادشاه دیگر: پیماننامه
5- نامههایی با پیام سوگندخوردن و تعهّد: سوگندنامه
6- نامههایی با پیام و خبر پیروزی لشکر: فتح نامه
7- قرارداد بین دو نفر در نامه: مواضعه
8- نامههایی که نباید آشکار شود: نامۀ خصوصی
9- نامههایی که به طور شفاهی پیک می شود: مشافهه
10- نامههایی با مهر شاه: توقیعی
درونمایه و ساختار هریک به شرح زیر است:
گشادنامه
در فرهنگ معین، در معنای این واژه ذکر شده است: «فرمان پادشاهان، دیباچۀ کتاب» (معین، 1389: ذیل مدخل). یاحقی، گشادنامهها را نوعی اعتبارنامه میداند که در اجرای کارهای مهم کاربرد داشتهاست: «گشادنامه نامهای است سرگشاده که در اجرای کارهای مهم می دادند و در آن مأموریت وی و فرمانی که می بایست اجرا کند نوشته بود، و به اصطلاح امروز، اعتبارنامهاش محسوب میشد» (یاحقی، 1389: 219)
در تاریخ بیهقی گشادهنامهای که سلطان محمود با خط خویش تحریر کرده، ذکر شده و آن دربارۀ مأموریتی است که به سرای مخصوص پسرش در هرات برود و تحقیق کند آیا گزارش منهیان راجع به نقش کردن تصاویر مردان با زنان بر دیوارهای خیش خانهاش درست است یا نادرست: «و امیر محمود هرچند مُشرفی داشت که با این امیر فرزندش بودی پیوسته، تا بیرون بودی با ندیمان و انفاسش میشمردی و اِنها میکردی. مقرّر بود که آن مشرف در خلوت جایها نرسیدی. پس پوشیده بر وی مشرفان داشت از مردم چون غلام و فرّاش و پیرزنان و مطربان و جز ایشان که بر آنچه واقف گشتندی، بازنمودندی تا از احوال این فرزند هیچ چیز بر وی پوشیده نماندی. و پیوسته او را به نامهها مالیدی و پندها میدادی که ولیعهدش بودی و دانست که تخت ملک او را خواهد بود. و چنانکه پدر بر وی جاسوسان داشت پوشیده، وی نیز بر پدر داشت هم از این طبقه که هرچه رفتی بازنمودندی. و یکی از ایشان نوشتَگینِ خاصّه خادم بود که هیچ خدمتگار به امیر محمود از وی نزدیک تر نبود. و حرّه ختّلی عمّتش خود سوختۀ او بود.
پس خبر این خانه به صورت اَلفِیه سخت پوشیده به امیر محمود نبشتند و نشان بدادند که چون از سرای عدنانی بگذشته آید، باغی است بزرگ، بر دست راست این باغ حوضی است بزرگ و بر کران حوض از چپ این خانه است. و شب و روز بر دو قفل باشد زیر و زِبَر و آنوقت گشایند که امیرمسعود به خواب آنجا رود و کلیدها به دست خادمی است که او را بشارت گویند. و امیر محمود چون بر این واقف گشت وقت قیلوله به خرگاه آمد و این سخن با نوشتگینِ خاصّه خادم بگفت و امیر به خط خویش گشادنامهای نبشت بر این جمله:
آغاز با ستایش حق
«بِسمِ اللّه الرَّحمنِ الرَّحیم.
امر
محمودابنسبکتگین را فرمان چنان است این خیلتاش را که به هرات به هشت روز رود چون آنجا رسید یک سر تا سرای پسرم مسعود شود و از کس باک ندارد و شمشیر برکشد و هر کس که وی را از رفتن باز دارند گردن وی بزند و هم چنان به سرای فرود رود و سوی پسرم ننگرد و از سرای عدنانی به باغ فرود رود» (ص 176).
در متن فوق، ساختار نامه یکپارچه و یکدست است. نویسندۀ نامه، تنها از جملات امری بهره برده تا فرمانی را که میبایست اجرا شود، به گیرنده برساند. فرستنده یا همان نویسنده، جملات کوتاه و بریدهبریده را با واو ربط در کنار هم و به صورت پیدرپی به کار میگیرد تا جملات مفید و موجز در نامه نگاشته شود. همچنین، ساختار نامه از اجزای متعدد و متفاوتی ساخته نشده است و یکنواختی در آن به روشنی دیده میشود.طبق متن فوق، از آنجا که در تاریخ بیهقی، متون با نقل مستقیم به ندرت دیده میشود و از آنجا که متن فوق، حاوی نقل مستقیم متن و دارای ساختار مشخصی است، لذا ساختار متن نامه در نگاه کلی و جزئی تر به شرح زیر تشریح میشود:
طرح کلی ساختار متن نامه: | 1) آغازِ نامه: | نام حق |
2) میانۀ نامه: | امر | |
3) پایانِ نامه: | امر | |
///////////// | /////////////////////////////////////////////////////////////// | |
طرح جزئی ساختار متن نامه: | 1) حضور فرستنده و گیرنده: | فرستنده به عنوان قدرت بالاتر در قالب آمر در برابر گیرنده قرار گرفتهاست. |
2) کاربرد نوع جملات: | جملات در ابیات امری است که ساختار یکنواختی را برای متن نامه رقم میزند. کاربرد جملات کوتاه و قطعه قطعه+ جملات عربی در نامهها از دیگر خصوصیات ساختاری متن محسوب میشود. جملات آهنگین با فعل : رود، برکشد، ننگرد و .... سجع در جمله ایجاد کردهاند. | |
3) کاربرد نوع لحن: | لحن جدّی و آمرانه برای اظهار قدرت امر کردن در متن نامه کاملا پیداست. |
- ارتباط درونمایه با ساختار
درونمایۀ متن، تحقیق و تفحّص است. جملات امری به عنوان بخشی از ساختار متن، میتواند با موضوع تفحّص به عنوان درونمایه و فکر مسلّط متن مرتبط باشد.
مواضعه
مواضعه یکی از انواع نامهها بوده و «قراردادی است که به صورت کتبی بین سلطان و یکی از رجال که شغلی جدید یافته با دو تن از رجال با هم در امور دیوانی یا مالی و غیره بسته میشده است و در آن شرایط شغل ذکر میگردید» (یاحقی، 1389: 215). مواردی چون:
- مواضعه بوسهل حمدوی در وقت انتصاب که کدخدایی وی نوشته است
«اگر رأی خداوند بیند تا بنده (بوسهل حمدودی) با خواجه و بونصر بنشیند و آنچه در این باب بگوید و مواضعه بنویسد و آنچه درخواستنی است درخواهد که چنانکه بنده شنود آن شغل خللگونه شدهاست تا بر قاعده درست رود. امیر گفت صواب چنین باشد هر سه تن خالی بنشستند و هم چنان کردند و سخت دیو سخن رفت و آنچه گفتنی و نهادنی بود بنهادند و بگفتند و پراکندند و بوسهل حمدوی مواضعهای نبشت در هر پایی با شرایط تمام چنان که او دانستنی نبشت که فرد سخت کافی و دریافتهبود و بونصر مشکان عرضه کرد امیر به خط خویش جواب نبشت» (ص 617).
همانطور که در متن فوق نشان دادهشده، متن نامه کاملاً در قالب نقل قولهای غیرمستقیم است و خبری از نقل قول و گفتار مستقیم در متن نامه نیست. نویسنده تنها اشارهای کلّی از تمامیت نامه میکند و متن کامل آن را نادیده میگیرد.
متن مواضعه میان سلطان و او
«و (خواجه) مواضعه به خط خویش نبشتن گرفت و زمانی روزگار گرفت تا نبشته آمد و این خداوند خواجه چیزی بود در این ابواب و آنچه او نبشتی چند مرد نبشتی که کافیتر و دبیرتر ابنای عصر بود، در معنی آنکه خداوند زاده را خدمت بر کدام اندازه باید کرد و وی حرمت بنده بر چه جمله که نگاه دارد و در معنی غلام سرایی و سالار ارشان فصلی تمام و ...» (ص 510).
متن نامۀ فوق نیز در قالب نقل قولهای غیرمستقیم است و خبری از نقل قول و گفتار مستقیم در متن نامه نیست. نویسنده تنها اشارهای کلّی از محتوای نامه میکند: اینکه چه اندازه باید خداوندزاده را خدمت کرد و در باب حرمتداری و غلامسرایی و ... بنابراین، نویسنده متن کامل نامه را نادیده میگیرد و خود شرحی کلّی از آن می دهد بهگونهای که گویا او خود متن نامه را خوانده و برای مخاطب توضیح مختصری میگذارد.
- مواضعههایی که بین دو نفر «دیوانی» منعقد گشته، قراردادی است که بین بوسهل زوزنی زمانی که ریاست دیوان رسالت را داشت و مأموریت بست یافتهبود و بوالفضل بیهقی که به جانشینی وی منصوب گشته بود، نوشته شده است:
«و چون تن درداد به رفتن مرا خلیفت خویش کرد و تازه توقیعی از امیر بستند ... و من مواضعت نبشتم در معنی دیوان و دبیران و جوابها نبشت و مثالها داد» (ص 649).
ساختمانی برای متن فوق نیز نمیتوان تصوّر کرد، زیرا کلّیگویی، اصل اساسی متن نامۀ فوق – مانند سایر موارد در قالب نقل غیرمستقیم است. درونمایه هم، خلافت و جانشینی است.
طبق تعاریف فوق، در مواضعههای تاریخ بیهقی: 1- متن کامل و اصلی بیان نمی شود و نقل غیرمستقیم همراه با کلّی گویی است. 2- با این وجود، آنچه از نقل غیرمستقیم پیداست، جملات امری باید، ساختمان متن اصلی را پر کرده باشد. 2- درونمایه و فکر مسلّط نامه، جانشینی و خلافت است که با ساختار جملات امری از جانب بالادست به شخص جانشین به عنوان زیردست کاملا سنخیت دارد. |
نامۀ معمّاگونه
گاه نامه به صورت رمزی و معمّا نوشته میشده است تا در جلوگیری از افشای مندرجات آن دقّت زیادتری شده باشد. «بیهقی اینگونه نامه را «ملطقۀ معمّایی» خوانده، درک نامههای معمّا منوط به ترجمه کردن و «بیرون آن معمّا» است که به وسیلۀ دانستن کلید معمّا- که قراردادی بین نویسندۀ معمّا و گیرندۀ آن است- عملی میگردد» (حسینی کازرونی، 1388: 97). مواردی چون:
- معمّا از امیرک بیهقی
ابوالحسن احمد بن محمد عنبری، مشهور به امیرک بیهقی، صاحب برید بلخ در زمان سلطان مسعود غزنوی، رئیس دیوان سلطان مودود و عبدالرشید و دبیر فرخزاد غزنوی است. امیرک بیهقی، همراه لشکریان سلطان مسعود (حک: ۴۲۱ـ۴۳۲ ه.ق) برای سرکوب علی تگین، از امیران ایلک خانی در ماوراءالنهر، به بخارا رفت تا اخبارِ جنگ را به اطلاع سلطان برساند. در متن نامه چنین آمده است:
«نبشته بود که: داود آنجا آمد. پدر بلخ با لشکر گران و پنداشت که شهر بخواهند گذاشت و آسان بدو خواهند داد. بنده هر کار استوار کرده بود و از روستا عیاران آورده و والی ختلان شهر را خالی گذاشت و بیامد که آنجا نتوانست بود. اکنون دست یکی کردهایم و جنگ است هر روز، خصم بیدار، جنگ میکرد، تا رسولی فرستاد تا شهر بدو دهیم و برویم. چون جواب درشت و شمشیر یافت نومید شد. اگر رأی خداوند ببیند فوجی تشکر یا مقدمی هشیار از غزنین اینجا فرستاده آید تا این شهر را بداریم که همه خراسان درین شهر بستهاست و اگر مخالفان این را بگیرند آب به یکبارگی پاک بشود» (ص 976).
متن فوق، متن اصلی و ترجمه شدۀ معمّاست که ساختار یکپارچهای دارد و علّت آن، متن گزارشگونه است. نه از ستایش و تکریم و نه از تاسف و نکوهش و .... خبری نیست. همچنین، درونمایۀ اصلی نامه، جنگ است. طبق متن فوق، از آنجا که در تاریخ بیهقی، متون با نقل مستقیم به ندرت دیده می شود و از آنجا که متن فوق، حاوی نقل مستقیم متن و دارای ساختار مشخصی است، لذا ساختار متن نامه در نگاه کلّی و جزئیتر به شرح زیر تشریح می شود:
طرح کلّی ساختار متن نامه: | 1) آغازِ نامه: | گزارش |
2) میانۀ نامه: | گزارش | |
3) پایانِ نامه: | تقاضا | |
///////////// | /////////////////////////////////////////////////////////////// | |
طرح جزئی ساختار متن نامه: | 1) حضور فرستنده و گیرنده: | فرستنده برای نشان دادن اوضاع، ابتدا به وصف و گزارش میپردازد و سپس در پایانِ نامه تقاضای خود را بیان میکند. |
2) کاربرد نوع جملات: | جملات در بخش آغازین و میانه همگی خبری است تا گزارش حال نامساعد را بدهد. در بخش پایانی نیز جملۀ شرطی با غرض تقاضا مشاهده میشود. | |
3) کاربرد نوع لحن: | لحن عاطفی در پایان نامه و لحن جدی در آغاز نامه کاملا پیداست. | |
| 4) صناعات ادبی تاثیرگذار بر محتوا | --- |
- معمّای امیرک بیهقی
«و جواب نبشتهبودیم امیرک را با اسکدار و چه با قاصدان مسرع که:
آغاز متن: گزارش
«اینک لشکری قوی میآید با سالاری نامدار،
پایان متن: اندرز
دل قوی باید داشت تو را و اهل شهر را و دیگران را و در نگاهداشت شهر احتیاطی تمام بکرد که به اثر منطقه لشکری است» (صص 978-977).
متن فوق، ساختار یکپارچهای دارد و علّت آن، متن گزارشگونه است. همچنین، درونمایۀ آن، جنگ و لشکرکشی است. طبق متن فوق، از آنجا که در تاریخ بیهقی، متون با نقل مستقیم به ندرت دیده میشود و از آنجا که متن فوق، حاوی نقل مستقیم متن و دارای ساختار مشخّصی است، لذا ساختار متن نامه در نگاه کلّی و جزئیتر به شرح زیر تشریح می شود:
طرح کلّی ساختار متن نامه: | 1) آغازِ نامه: | گزارش |
2) میانۀ نامه: | اندرز | |
3) پایانِ نامه: | اندرز | |
///////////// | /////////////////////////////////////////////////////////////// | |
طرح جزئی ساختار متن نامه: | 1) حضور فرستنده و گیرنده: | فرستنده برای نشان دادن اوضاع، ابتدا به وصف و گزارش میپردازد و سپس در پایانِ نامه امر با غرض اندرز خود را بیان میکند. |
2) کاربرد نوع جملات: | جملات در بخش آغازین خبری است تا گزارش حال نامساعد را بدهد و در بخش پایانی نیز جملۀ امری با غرض اندرز مشاهده میشود. | |
3) کاربرد نوع لحن: | لحن جدّی و گزارشی در نامه کاملاً پیداست. | |
| 4) صناعات ادبی تاثیرگذار بر محتوا | --- |
- ارتباط و تناسب ساختار و محتوا
درونمایۀ جنگ و لشکرکشی با ساختار گزارشگونه و خبری متن کاملاً سنخیت و تناسب دارد. در جنگ و لشکرکشی گزارش حال، بخش مهمی را به خود اختصاص میدهد.
- معمّای امیرک بیهقی
«معمّا بیرون آوردم نبشته بود: تا خبر رسید که حاجب آلتونتاش از غزنین برفت، من بنده هر روزی یک دو قاصد پیش او بیرون میفرستادم و آنچه تازه میگشت از حال خصمان که متهبان نبشتند، او را باز مینمودم و میگفتم که چون باید آمد و احتیاط برین جمله باید کرد. و وی بر موجب آنچه میخواند کار میکرد و با احتیاط میآمد تعبیه کرده. راست که از بغلان برفت و بدشمن نزدیکتر شد آن احتیاط کردند و دست به غایت برگشادند چنانکه رعیت به فریاد آمد و به تعجیل برانند و داود را آگاه کردند.
چون منطقۀ متهی برسید برین جمله در رفت نزدیک آلتوتانش فرستادم و نبشتم تا احتیاط کند چون به دشمن نزدیک آید و حال برین جمله است نکردهبودند احتیاط، چنانچه بایست کرد به لشکرگاه تا خللی بزرگ افتاد. نامه دربند با مقطله با ترجمه در میان رفعتی نهادم، نزد آغاجی بروم، فرود سرای برود و دیر بماند، پس برآمد و گفت م بخواند» (ص 983).
ساختمان تنها از متن گزارشی ساخته شدهاست. به همین دلیل، ساختار یکپارچهای در متن نامه جاری و ساری است. درونمایۀ نامه هم مربتط با جنگ و ستیز است. طبق متن فوق، از آنجا که در تاریخ بیهقی، متون با نقل مستقیم به ندرت دیده می شود و از آنجا که متن فوق، حاوی نقل مستقیم متن و دارای ساختار مشخصی است، لذا ساختار متن نامه در نگاه کلّی و جزئیتر به شرح زیر تشریح میشود:
طرح کلّی ساختار متن نامه: | 1) آغازِ نامه: | گزارش |
2) میانۀ نامه: | گزارش | |
3) پایانِ نامه: | گزارش | |
///////////// | /////////////////////////////////////////////////////////////// | |
طرح جزئی ساختار متن نامه: | 1) حضور فرستنده و گیرنده: | فرستنده برای نشان دادن اوضاع، تنها به وصف و گزارش میپردازد با توصیف جزئیات. |
2) کاربرد نوع جملات: | جملات در بخش آغازین و میانه و پایانی همگی خبری است تا گزارش حال را بدهد. جملات کوتاه و بریده بریده و همراه با ایجاز است. | |
3) کاربرد نوع لحن: | لحن گزارشی در کل ساختار نامه کاملا پیداست. | |
| 4) صناعات ادبی تاثیرگذار بر محتوا | --- |
- ارتباط و تناسب ساختار و محتوا
درونمایۀ جنگ با ساختار گزارشگونه و خبری متن کاملاً سنخیت و تناسب دارد.
- معمّانامۀ بیهقی به وزیر
«معمّا نبشتم به خواجه و احوال باز نمودم و رکابداری را گسیل کرده آمد و به خواجه رسیده، خواجه رکابدار را و منشور و نامه را نگاه داشت که دانست ناصواب است و جواب نوشت سوی من با سگدار» (صص 992-991).
در متن فوق، نقل غیرمستقیم صورت گرفته است و خبری از متن اصلی نیست که برایش ساختمانی فرض شود. این وضعیت در متن ذیل هم دیده میشود:
- معمّانامۀ وزیر
«قلم برداشت و با معمّایی نهاد غریب و کتابی از رحل برگرفت و آن را بر پشت آن نبشت و نسختی به خط خود به من داد» (ص 988).
- معمّانامه به وزیر
«این نامه نبشته آمد و گسیل کرده شد و من به سمت مصرح باز نمودم که: این خداوند را کاری ناافتاده بشکوهیده است و تا لاهور عنان باز نخواهد کشید و نامهها پوشیده رفت آنجا تا کار بسازند و مینماید که پلاهور باز نهایستد. و از حرم به غزنین نمیماند و نه از خزائن چیزی و این اولیاء و حشم را که اینجا از دست و پای از کار بشدهاست و متحیّر ماندهاند و امید همگان به خواجۀ بزرگ است. زینهار زینهار! و با محتشمان حضرت بگفتم پوشیده که به وزیر نامه فرمود چنین و چنان. نبشتم و معنا از خویشتن چنین و چنان نبشتم گفتند سخت نیکو اتّفاقی افتاده است» (صص 994-993).
ساختمان تنها از متن گزارشی ساخته شده است و یکپارچگی در آن مشاهده میشود.
طبق تعاریف فوق، در معمّانامهها همواره: 1- یا متن اصلی نقل قول نمیشود و در قالبی غیرمستقیم بدان اشاره می شود. 2- و یا متن اصلی بیان میشود و ساختار یکپارچهای را به خود اختصاص میدهد، زیرا تنها جملات خبری با غرض گزارش در متن دیده میشود. 3- درونمایهها اغلب جنگ و لشکرکشی است که با ساختار گزارش گونه و جملات خبری پیدرپی کاملا تناسب دارد. |
فتح نامه
فتحنامه یا نامۀ فتح مکتوبی است متضمّن خبر پیروزی لشکر در نبرد که از طرف سلطان بر دست «مبشّران» به دیگر شهرها و ولایات فرستاده میشده تا با انتشار خبر پیروزی، موجبات عظمت و قدرت حکومت بیشتر آشکار گردد (پشتدار، 1380: 219). با توجّه به اینکه تاریخ بیهقی از جنگهای دورۀ غزنوی و ... هم سخن به میان آورده است، مواردی از فتحنامه در این اثر دیده میشود که در ادامه بازنمایی میشود.
- فتحنامۀ احمد و پسرش
«امیر جوابهای نیکو فرمود و تلک را و دیگران را بنواخت و احماء کرد و مبشّران را بازگردانیده آمد و تلم را فرمود تا قصد درگاه کند یا سر احمد پنتالگین و یا پسرش و اینک عاقبت خائنان و عامیان چنین باشد و از آدم علیهالسّلام یا بومنۀ عذا برین جمله بود که هیچ بنده بر خداوند خویش بیرون نیامد که نه سر بیاید داد: و امیر درین باب نامهها فرمود با اعیان و بزرگان و به اطراف ممالک و فرمان برداران مبدران فرستاد که: سخت بزرگ فتحی بود» (ص 469).
متن نامه در قالب کلّیگویی بیان شدهاست و خبری از وصف جزئیات نیست.
- فتحنامۀ آمل بر پیروزی بر لشکر ترکمانان
«روز سه شنبه چاشتگاه ده روز گذشته از جمادیالاولی سه غلام سرایی رسیدند بشارت فتح، و انگشتوانۀ امیر بدنشان بیاوردند که از جنگ جای فرستادهبود، چون فتح برآمد، که امیر ایشان را بتاخته بود و دو اسیر بودند انگشترانه را بالار غلامان سرایی حاجب بگنفدی دادند. او بر پای خواست و زمین بوسه داد و فرمود تا دهل و بوق بزنند و آواز از لشکرگاه برخاست. گفت بونصر را بگوی تا فتح نامه بنسخت کند. گفتم فرمانبردارم و بازگشتم ... نسختی کرد این فتح را سخت نیکو و بیاض آن من کردم و نماز دیگر پیش برد و امیر بخواند و بپسندید، امیر مسعود به آمل بازرسید به ضمان سلامت و ظفر و نصرت ... و صاحب دیوان رسالت بونصر را گفت نامههای فتح باید فرستاد ما را به مملکت ... و نبشته آمد و خلبانان و غلامان سرایی برفتند» (صص 682-680).
متن نامه در قالب کلّی گویی بیان شدهاست و خبری از نقل قول مستقیم نیست، لذا ساختاری در نظر گرفته نمیشود.
- فتحنامۀ به تخت نشستن طغرل
«و نامه نبشتند به خانان ترکستان و پسران علی نگین و عینالدوله و همه اعیان ترکستان به خبر فتح، و نشانهای دویتخانهها و علمهای لشکر فرستادند با مبشّران» (ص 959).
متن نامه در قالب کلّی گویی بیان شده است و خبری از نقل قول مستقیم نیست.
- فتحنامۀ بنارس
«و دمادم این مبشران رسیدند و نامههای سالار هندوستان احمد ینالتگین و صاحب برید لشکر آوردهاند به خبر فتح بنارس که: گوید من پسر محمودم و بندگان به حکم شفقت آگاه کردند، رای عالی برتر است. این نامهها بر دلِ امیر کار کرد و بزرگ اثری کرد و مثال داد استادم را بونصر تا آن را پوشیده دارد چنانکه کس بر آن واقف نگردد. و دُمادُم این مبشّران رسیدند و نامههای سالار هندوستان احمد ینالتگین و صاحببریدِ لشکر آوردند به خبر فتح بنارس که «کاری سخت بزرگ برآمد و لشکر توانگر شد و مالی عظیم از وی و خراجها که از تُکّران بستده بودهاست و چند پیل حاصل گشت» (ص 629).
در متن فوق، چند جملۀ کوتاه در حد اختصار همراه با ذکر پیاپی واو ربط و خلاصهای از کلّ نامه بیان شدهاست که همگی قالب و ساختار گزارشگونه و خبری دارند.
در نگاهی کلّی، متن فتح نامهها در تاریخ بیهقی در قالب غیرمستقیم بیان شدهاند و در موارد استثنا هم در قالب یک جملۀ کوتاه و خبری فتح را بشارت دادهاند؛ لذا ساختمان درخور توجّه و تشریحی نمیتوان برای آن فرض کرد. |
7- نتیجه گیری
ساختار و درونمایه در نامههای تاریخ بیهقی
در گشادنامه
· ساختارِ نامه یکپارچه و یکدست است. نویسندۀ نامه، تنها از جملات امری بهره برده تا فرمانی را که میبایست اجرا شود، به گیرنده برساند. فرستنده یا همان نویسنده، جملات کوتاه و بریده بریده را با واو ربط در کنار هم پیدرپی به کار میگیرد تا جملات مفید و موجز در نامه نگاشته شود.
· و جملات امری به عنوان بخشی از ساختار متن، می تواند با موضوع تفحّص به عنوان درونمایه و فکر مسلّط متن مرتبط باشد.
· نهایت ایجاز در جملات
· لحن جدّی
در مواضعهها
· متن کامل و اصلی بیان نمیشود و نقل غیرمستقیم همراه با کلّی گویی است.
· با این وجود، آنچه از نقل غیرمستقیم پیداست، جملات امری باید، ساختمان متن اصلی را پر کرده باشد.
· درونمایه و فکر مسلّط نامه، جانشینی و خلافت است که با ساختار جملات امری از جانب بالادست به شخص جانشین به عنوان زیردست کاملاً سنخیت دارد.
· لحن جدّی است.
· ساختار قابل تشخیصی ندارد.
در معمّانامهها
· همواره یا متن اصلی نقل قول نمیشود و در قالبی غیرمستقیم بدان اشاره میشود و یا متن اصلی بیان میشود و ساختار یکپارچهای را به خود اختصاص میدهد، زیرا تنها جملات خبری با غرض گزارش در متن دیده میشود.
· درونمایهها اغلب جنگ و لشکرکشی است که با ساختار گزارشگونه و جملات خبری پی در پی کاملاً تناسب دارد.
· ساختار نامه شامل موارد زیر است که متناسب با درونمایه است:
گزارش/ تقاضا
· ساختار یکپارچه به دلیل گزارش مطلق در نامه
· لحن جدّی و گاه عاطفی است.
· جملات شرطی یا امری با غرض تقاضا در آن مشاهده میشود.
در پیمان نامه
· ساختمان پیماننامهها اغلب مشابه هستند، نامهها با تمجید آغاز و سپس در قالب گزارش فقط از فرستندۀ متن بیعت داریم و متن نامه به گیرنده مربوط نمی شود.
· درونمایه: بیعت نیز با چنین ساختاری کاملاً تناسب دارد:
· تکریم/ سوگند/ گزارش.
· جملات اغلب کوتاه و خبری است.
· ایجاز در متن
در سوگندنامه
· در تاریخ بیهقی سوگندنامهها دارای ساختار قابل توجّهی نیستند، زیرا همه دارای نقل غیرمستقیماند و خبری از متن اصلی و پایۀ نامه نیست.
در فتحنامه
· متن فتح نامهها در تاریخ بیهقی در قالب غیرمستقیم بیان شدهاند و در موارد استثنا هم در قالب یک جملۀ کوتاه و خبری فتح را بشارت دادهاند؛ لذا ساختمان درخور توجّه و تشریحی نمیتوان برای آن فرض کرد.
در منشور
· در نگاهی کلّی، منشورها در تاریخ بیهقی نقل غیرمستقیماند.
· در قالب کلّی گویی و ابهام بیان شدهاند؛ لذا ساختمان درخور تحلیل و تشریحی برای آنها نمیتوان فرض کرد.
· در موارد استثنا هم که متن منشور در قالب مستقیم ذکر شده، اغلب با کلّیگویی و اختصار و ایجاز بیان شدهاند.
در مشافهه
· در نگاهی کلّی، تمامی مشافههها در تاریخ بیهقی اغلب با ساختار مشابه بهکار رفتهاند که به شرح زیر است:
جمله خبری/ امر
· درونمایه نیز از آنجایی که همواره دستورات مقام بالاتر را شامل می شود، با ساختار امری متن کاملاً سنخیت دارد.
در نامۀ خصوصی
· در نگاهی کلّی، اغلب جملات متون نامههای خصوصی تاریخ بیهقی، کوتاه و موجز و دارای ساختار یکپارچه است و در حدّ تحلیل و تشریح ساختاری نیست.
در نامۀ توقیعی
· در تاریخ بیهقی، نامههای توقیعی اساس و ساختاری تقریباً مشابه دارند.
· درونمایههای این نوع نامهها اغلب جنگ، جانشینی و خلافت و یا دستورات سلطنتی است که با نوع ساختار متن (امر و گزارش) کاملاً تناسب دارد.
· ساختار نامه شامل موارد زیر است که متناسب با درونمایه است:
گزارش/ اندرز
ساختاری
- نامهها هرگز جنبۀ اطناب به خود نمیگیرد.
- خالی بودن نثر از مترادفات و صنایع لفظی و ترکیبات عربی و استعمال محدود جملات لغتی و وصفی و دعایی که پس از ذکر نام پیامبر اسلام و بزرگان دین و صحابه و خلفا و سلاطین آورده میشد.
- زبان عربی و تأثیر جمله بندی عربی دیده میشود.
- جملهها، کوتاه و مستقل و از نظر معنی به هم پیوسته بود. لازم به توضیح است که در جملهها کوشش میشد که به حدّاقل لفظ اکتفا شود و از استعمال مترادفات و صنایع و لغات زینتی خودداری گردد و همین امر سبب میشد که تناسب لفظ و معنی رعایت شود، جملهها مستقل بودند و معنی هر جمله، به خود آن جمله تمام میشد و رابطه بین جملهها نیز از نظر معنایی پیوسته بود و سست و گسیخته نبود و جملهها با نظمی منطقی زنجیروار به هم میپیوستند.
- الفاظ و افعال و روابط، در جملههای پی در پی تکرار میشدند و این امر نثر را به زبان محاوره نزدیک میساخت.
منابع و مآخذ
1. انوری، حسن (1373) اصطلاحات دیوانی دورۀ غزنوی و سلجوقی، چاپ دوم، تهران: سخن.
2. ایگلتون، تری (1380) پیشدرآمدی بر نظریۀ ادبی، ترجمهی عباس مخبر، تهران: نشر مرکز.
3. باردن، آکن (1375) تحلیل محتوا، ترجمۀ ملیحه آشنایی و محمد یمنی دوزیسرخابی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
4. بدیعی، نعیم (1376) «روش تحلیل محتوا»، مجلۀ نمایۀ پژوهش، سال 1، ش 4-3.
5. ______ (1380) تحلیل محتوا، تهران: ادارۀ کل تبلیغات.
6. بیهقی، خواجه ابوالفضل محمد بن حسین (1389) تاریخ بیهقی، تصحیح دکتر علی اکبر فیاض، چاپ دوم، تهران: نشر علم.
7. ــــــــــــــــــ (1370) تاریخ بیهقی، به کوشش خلیل خطیبرهبر، چاپ دوم، تهران: مهتاب.
8. پشتدار، علیمحمد(1380) «آداب و فنون دبیری در تاریخ بیهقی و چهارمقاله»، مجلۀ پیام بهارستان، شمارۀ 7.
9. پورداوود، ابراهیم (1380) فرهنگ ایران باستان، تهران: اساطیر.
10. تبریزی، محمدحسین بن خلف (1342) برهان قاطع، ج1، به اهتمام دکتر محمد معین، مقدّمهها به قلم علیاکبر دهخدا، ابراهیم پورداوود، علی اصغر حکمت و سعید نفیسی، تهران: ابن سینا.
11. تفضلی، احمد (1383) تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران: سخن.
12. تویسرکانی، قاسم (1338) تاریخی از زبان تازی در میان ایرانیان، تهران: انتشارات دانشسرای عالی.
13. جعفری، ناهید (1392) «نامه و نامهنگاری در تاریخ بیهقی»، فصلنامۀ بهارستان سخن، دورۀ 9، شمارۀ 23.
14. جهشیاری، ابی عبدالله محمد بن ابن عبدوس(1348) الوزراء و الکتاب، القاهره: بینا.
15. حسینی کازرونی، سید احمد(1388)فرهنگ و تاریخ بیهقی، چاپ دوم، تهران: زوار.
16. _____________ (1384) پژوهشی در اعلام تاریخی و جغرافیایی تاریخ بیهقی، تهران: مؤسسۀ فرهنگی آیات.
17. خطیبی، حسین(1386)فن نثر در ادب پارسی، چاپ سوم، تهران: زوار.
18. دانشپژوه، منوچهر(1377) سیر نامهنگاری در ادبیات فارسی، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
19. دهخدا، علی اکبر(1377) لغت نامه، تهران: دانشگاه تهران.
20. دهقان، علی (1386) فن نامه نگاری در زبان فارسی، تهران: شایسته.
21. رایت، کارل (1373) تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و انسانی، ترجمۀ نادر سالارزاده امیری، تهران: نشر دانشگاه علامه طباطبایی.
22. رحیمسلطانی، آرزو (1391) «مروری بر روش تحلیل محتوا»، مجلۀ آینۀ پژوهش، دورۀ 23، ش137.
23. رستگارفسایی، منصور(1385) انواع نثر فارسی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها.
24. رضاییاوّل، مریم و دلبری، حسن(1397) «بررسی همسنج نامههای تاریخ بیهقی با نامههای عتبهالکتبه و التوسّل الی الترسّل»، مجلۀ نثرپژوهی ادب فارسی، دورۀ 21، شمارۀ 43.
25. رفیعپور، فرامرز(1385) «تکنیکهای خاص تحقیق در علوم اجتماعی: کندوکاوها و پنداشتهها»، تهران: شرکت سهامی .
26. رکنی یزدی، محمدمهدی(1374)یادنامۀ ابوالفضل بیهقی، چاپ دوم، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.
27. زریاب خویی، عباس(1368)تاریخ نگاری بیهقی، تهران: علمی.
28. ساروخانی، باقر(1375) روشهای تحقیق در علوم اجتماعی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
29. سرمد، زهره و بازرگان، عباس و حجازی، الهه (1379) روشهای تحقیق در علوم رفتاری، تهران: نشر آگه.
30. صالحی، پیمانه (1394) «بررسی نگارش نامههای دیوان رسالت در عصر غزنوی با تکیه بر تاریخ بیهقی»، مجلۀ گنجینۀ اسناد، شمارۀ ۹۸.
31. صحرایی، قاسم و حسنی جلیلیان، محمدرضا و پیرانپور، میررضا (1390) «پژوهشی در نامههای شاهنامه فردوسی»، مجلۀ متنپژوهی ادبی، دورۀ 15، شمارۀ 50.
32. صفا ، ذبیح الله (1366) تاریخ ادبیات در ایران در قلمرو زبان پارسی، تهران: توس.
33. عتبی، محمد بن عبدالجبار(1345) ترجمه تاریخ یمینی، به اهتمام جعفر شعار، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
34. فاضلی، نعمتالله (1376) «آموزش، تحقیق، ترویج (تحلیل محتوای نامۀ علوم اجتماعی)»، مجلۀ نمایۀ پژوهش، سال 1، ش 100-99.
35. کریستین سن، آرتور(1387) ایران در زمان ساسانیان، ترجمه غلامرضا رشید یاسمی، تهران: نگاه.
36. محجوب، محمدجعفر(1381) خاکستر هستی، چاپ دوم، تهران: مروارید.
37. مردانی، فیروز(1377) «ترسل و نامه نگاری در ادب فارسی»، مجلۀ کیهان فرهنگی، شمارۀ ۱۴۷.
38. مصطفوی سبزواری، رضا(1371) گزیدۀ تاریخ بیهقی، چاپ چهارم، تهران، نشر دانشگاه پیام نور.
39. معین، محمد(1389) فرهنگنامه، به اهتمام عزیزالله علیزاده، تهران: ثامن.
40. میهنی، محمد بن عبدالخالق(1389) آیین دبیری، به تصحیح و توضیح اکبر نحوی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
41. نئوندروف، کیمبرلی. ای(1395) راهنمای تحلیل محتوا، ترجمه حامد بخشی و وجیهه جلاییان بخشنده، مشهد: نشر جهاد دانشگاهی.
42. نرشخی، محمد بن جعفر(1363) تاریخ بخارا، به تصحیح احمد بن نصر، تهران: توس.
43. نصیری عمران، کبری(1395) «نامهها در تاریخ بیهقی»، مجلۀ رشد آموزش و پرورش، شمارۀ 1.
44. نظامی عروضی سمرقندی، احمد بن عمر (1381) از روی تصحیح علامه محمد قزوینی، با شرح و توضیح از سعیده قرهبگلو و دکتر رضا انزابی نژاد، تهران: نیل.
45. هولستی، ال.آر، (1373) تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و انسانی، ترجمۀ نادر سالارزاده امیری، تهران: نشر دانشگاه علامه طباطبایی.
46. یاحقی، محمدجعفر(1389) یادنامۀ تاریخ بیهقی، مشهد: دانشگاه فردوسی.
. Seyyedeh Fatemeh Hoseini Tabaar, PhD student in Persian Language and Literature, Department of Persian Language and Literature, Torbat Heydariyeh Branch, Islamic Azad University, Torbat Heydariyeh, Iran.
2.Dr, HamidReza Soleimanian, Assistant Professor of Persian Language and Literature, Department of Persian Language and Literature, Torbat Heydariyeh Branch, Islamic Azad University, Torbat Heydariyeh, Iran (Corresponding Author)
Email: hrsoleimanian@yahoo.com
3-Dr, Abbas Kheirabadi, Assistant Professor of Persian Language and Literature, Member of the Board of the Ferdowsi Foundation Literary Association of the Toos branch, Iran
4.Dr, Mahmoud FirouziMoghaddam, Assistant Professor of Persian Language and Literature, Department of Persian Language and Literature, Torbat Heydariyeh Branch, Islamic Azad University, Torbat Heydariyeh, Iran
Structural and thematic analysis of letters in Beyhaqi history
Abstract:
Letters are one of the tools of communication between human beings that have been used for a long time. Letters in Persian sources are worth studying and researching in different ways. The main purpose and issue of the present dissertation, which has been compiled based on library sources and descriptive-analytical method, is to study and compare the structure and theme of different types of letters in the two mentioned works; Letter of Inquiry; Peace letter; Oath; Treaty; Advice letter; Description of spelling. In the Tarikh of Bayhaqi, letters fall into the following categories: signature; Private; Moshafehe; Charter; Fat'hnameh; Oath; Agreement; Mutual notice; Position; Expansion; Molattafeh.on a structuralist base letter, in Tarikh of Bayhaqi rarely beguin in the name of God. Letters donot tend to be complex, however, ,they uoe synonyms, figureo of word, Arabic comoundsd. Also, the sentences are short and independent and interconnected in terms of meaning, and the words, verbs and relations are repeated in successive sentences, and this has brought the prose closer to the colloquial language in some cases.
Keywords: Tarikh of Bayhaqi, letter, structure, theme, content, comparison.