An examination of life skills in the novel "A Quiet Lover" by Nader Ebrahimi, based on Seligman's theory
Subject Areas : .
Zeynab Barzegar Mahar
1
*
,
Khodabaksh Asadollahi
2
1 - PHD Graduated of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, University of Mohaghegh Ardabili, Ardabil, Iran.
2 - Professor of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, University of Mohaghegh Ardabili, Ardabil, Iran.
Keywords: A Quiet Lover, Life Skills, Nader Ebrahimi, Martin Seligman,
Abstract :
Analyzing and presenting life skills is a common goal between educational literature and psychological knowledge; among psychological theories, Martin Seligman's positivist model, with its emphasis on positive behavioral norms, seeks to help members of the social world achieve lasting satisfaction in life. Based on Seligman's views, the present study has examined life skills in Aram Ibrahimi's novel A Quiet Lover in an analytical-descriptive manner. The purpose of this research is to explain the healthy lifestyle in the psychological layer of the novel A Quiet Lover. The research findings indicate that the high benefit of emotional intelligence, interest in learning combined with critical thinking is observed in the action of "Asl and Gilehmard" (the Iranian couple and the main characters of the novel) in accordance with the first cluster of Seligman's theory. Positive norms such as altruism, moderation, humility, group action, and respect for civil rights have formed a coherent set of life skills in interpersonal relationships in the novel. The main factor in the Iranian couple's relief and resilience is the existence of spirituality and religious spirit, which, according to the last cluster in Seligman's theory, is effective in creating meaning and achieving transcendence for the characters in the novel
ابراهیمی، نادر (1396) یک عاشقانۀ آرام، تهران، روزبهان.
اسکات نیال ، سگلاو جاناتان (1400) مبانی نظری نوعدوستی درعلوم رفتاری، مترجمان: باقر غباریبناب، فاطمه نصرتی، علیاصغر ربیعی، مصطفی محمدی، تهران: جهاد دانشگاهی.
تیموری، آرزو؛ ماشینچی عباسی، نعمیه؛ هاشمی، تورج (1394) هوش هیجانی و سلامت روانشناختی. ویژهنامۀ روانشناسی معاصر، 354-357
دورکیم، داوید امیل (1369) دربارۀ تقسیم کار اجتماعی، ترجمۀ علیرضا طیب، تهران: کتابسرای بابل.
جوکار، فرهاد؛ فرهادی، مهران؛ دلفان، آرزو (1397) پیشبینی بهزیستی ذهنی بر اساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، سبکهای دفاعی، صداقت و نیازهای اساسی روانشناختی، فصلنامه مطالعات روانشناختی14/2. 57-74.
سلیگمن، مارتین (1379) كودک مثبتگرا، مترجم: ناهید ایرانژاد، تهران: دایره.
سلیگمن، مارتین، ای پی(1389) شادمانی درونی( روانشناسی مثبتگرا در خدمت خشنودی پایدار) مترجمان : مصطفی تبریزی، رامین کریمی و علی نیلوفری، چاپ ششم. تهران:دانژه
سلیگمن، مارتین (1394) شکوفایی روانشناسی مثبت گرا، مترجم: امیر کامکار و سکینه هژبریان، تهران : روان.
عباس حیاتی،علی (1393) مفهوم اصل احتیاط و جایگاه آن در مسئولیت مدنی، پژوهشنامه حقوق اسلامی،40/2. 185-206
فروم، اریک (1398) هنر عشق ورزیدن، مترجم: پوری سلطانی، تهران: مروارید.
گلمن، دنیل( 1402) هوش هیجانی، مترجم: غلامحسین خانقانی، تهران: نواندیش.
محمدزاده،جهانشاه؛روشنی،مینا؛ عزیزیان پور،طاهره( 1394) واکاوی اعتدال در روانشناسی، ایلام: همایش ملی گفتمان اعتدال.795- 800.
- Kramer, D.A. (2000), Wisdom as a classical source of human strength: Conceptualization and empirical inquiry. Journal of Social and Clinical Psychology. P: 83-111.
- Peterson, C., & Seligman, M. E. P. (2004), Character strengths and virtues: A handbook and classification. New York: Oxford University Press/Washington, DC: American Psychological Association. P:29-36.
- Seligman, M. E. P., & Csikszentmihalyi, M. (2000). Positive psychology: An introduction. Am Psychol.P:5-11.
Seligman, M. E. P (2011) Flourish: A Visionary New Understanding of Happiness and Well-Being. Free Press.
بررسی مهارتهای زندگی در رمان «یک عاشقانۀ آرام» اثر نادر ابراهیمی
براساس نظریۀ مارتین سلیگمن
زینب برزگرماهر،1 خدابخش اسداللهی2*
10.71630/parsadab.2024.1204501
چکیده
پژوهش حاضر بر مبنای آرای مارتین سلیگمن (1942)، مهارتهای زندگی را در رمان یک عاشقانۀ آرام اثر نادر ابراهیمی (1315-1387) بهشیوۀ تحلیلیتوصیفی بررسی میکند. مسئلۀ اصلی در این پژوهش، تبیین سبک زندگی سالم در لایۀ روانی رمان یک عاشقانۀ آرام است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که بهرۀ بالای هوش هیجانی، علاقه به یادگیری توأم با تفکر انتقادی در کنش «عسل و گیلهمرد» (زوج ایرانی و اشخاص اصلی رمان) مطابق با خوشۀ نخست نظریۀ سلیگمن مشاهده میشود. انواع هنجار مثبت همچون نوعدوستی، اعتدال، تواضع، کنش گروهی و احترام به حقوق شهروندی، مجموعۀ منسجم از مهارتهای زندگی را در روابط بینفردی در رمان شکل داده است. عامل اصلی تسکین و تابآوری زوج ایرانی، وجود معنویت و روحیۀ مذهبی است که مطابق با آخرین خوشه در نظریۀ سلیگمن، در خلق معنا و دستیابی اشخاص رمان به تعالی مؤثر است. براساس نتایج این پژوهش، زوج ایرانی حاضر در این رمان، در قرابت معنادار با آرای سلیگمن، نمودار زندگی موفق و ارائهکنندۀ دستورالعملهای آموزشی برای دستیابی به زندگی پویا، سالم و شاد هستند؛ از همین رو رمان یک عاشقانۀ آرام نادر ابراهیمی را میتوان در زمرۀ آثار موفق ادبیات تعلیمی معاصر به شمار آورد.
واژگان کلیدی: یک عاشقانۀ آرام، مهارتهای زندگی، نادر ابراهیمی، مارتین سلیگمن، مثبتاندیشی.
1. مقدمه
یک عاشقانۀ آرام، روایت زندگیِ مشترک زوج ایرانی، عسلبانو از خطۀ آذربایجان و گیلهمرد است. ازنظر زمانی، فضای رمان در بحبوحۀ انقلاب 57 سیر میکند و زندگی گیلهمرد و عسل را در سه دورۀ مختلف «آشنایی و پیش از ازدواج»، «پس از ازدواج و میانسالی» و «سالمندی» به تصویر میکشد. در رمان یک عاشقانۀ آرام، عنصر گفتوگو نقش اساسی را ایفا میکند؛ چنانکه حوادث رمان، معمولاً از زبان اشخاص اصلی و در قالب گفتوگو روایت میشود و مخاطب بهصورت غیرمستقیم و در میان صحبتهای گیلهمرد و عسل، در جریان ماجرای رمان قرار میگیرد.
بافت اجتماعی رمان دربرگیرندۀ مبارزات سیاسی گیلهمرد و عسل در برابر هجمههای ساواک، تبعید و اسارتهای پیدرپی است؛ توصیف جزئیات زندگی زوج ایرانی در آشوب و تنش مبارزات خیابانی، طرح غالب بر رمان یک عاشقانۀ آرام است و نشان میدهد عسل و گیلهمرد چگونه در اوج تنش و اضطراب ناشی از حوادث انقلاب، زندگی شاد، سالم و موفقی را هدایت و تجربه میکنند.
عسل و گیلهمرد در روابط بینفردی، تربیت فرزندان، همچنین مناسبات اجتماعی معمولاً روشی خاص و متمایز از محیط، در پیش میگیرند؛ شیوهای که نشانگر وجودِ مهارتهای رفتاری مشخص در کنش ایشان است. زندگی زناشویی موفق و حضور مفید و مؤثر زوج ایرانی در فضای اجتماعی، رمان را به آموزههای تعلیمی نزدیک ساخته و بستر مساعد برای تحلیل سبک زندگی سالم در رمان یک عاشقانۀ آرام را فراهم آورده است.
تحلیل و ارائۀ مهارتهای زندگی، از اهداف مشترک میان ادبیات تعلیمی و دانش روانشناسی است؛ از میان نظریات روانشناسی، الگوی مثبتگرای مارتین سلیگمن، با تأکید بر هنجارهای رفتاری مثبت، در پی آن است تا اعضای جهان اجتماعی را برای دستیابی به رضایت پایدار در زندگی یاری سازد.
1-1. پرسشهای تحقیق
رمان یک عاشقانۀ آرام، دربرگیرندۀ دستورالعملهای اخلاقی و آموزشی است که در قالب انواع گفتوگو میان عسل و گیلهمرد، زوج ایرانی و اشخاص اصلی رمان، به مخاطب القا میشود. پژوهش حاضر با تکیه بر نظریۀ مثبتگرای سلیگمن، در پی پاسخگویی به این پرسشهاست: کنش اشخاص اصلی در رمان یک عاشقانۀ آرام، نمودار کدامیک از مهارتهای زندگی در الگوی سلیگمن است؟ چه ارتباطی میان سبک زندگی عسل و گیلهمرد و شاخصههای شادی و رضایت پایدار از زندگی در الگوی سلیگمن وجود دارد؟
1-2. اهداف و ضرورت تحقیق
هدف از انجام این پژوهش، بررسی مهارتهای زندگی سالم در رمان یک عاشقانۀ آرام با تکیه بر آرای مثبتگرای مارتین سلیگمن است. تبیین آموزههای رفتاری در متن با تکیه بر الگویی نظاممند و علمی، خوانشی جامع از اثر داستانی به دست میدهد و موجب آن میشود تا آموزههای تعلیمی متن، در قالب سبک زندگی موفق، استخراج و ارائه گردد.
1-3. پیشینۀ تحقیق
با توجه به بررسیهای پیشینهیابی، پژوهشهای محدودی به بررسی و نقد رمان یک عاشقانۀ آرام نادر ابراهیمی پرداختهاند که در ادامه ذکر میشود:
جلیل مسعودیفر در مقالهای با عنوان «شخصیت و شخصیتپردازی در رمان یک عاشقانۀ آرام» (1393) کنش و گفتوگوی اشخاص رمان را بررسی کرده است. نویسنده معتقد است ابراهیمی اوضاع اجتماعی و سیاسی به زبان هنری و نمادین روایت میکند. مطابق با نتایج این پژوهش، گیلهمرد انسان مسئلهداری است که در تعارض سنت و مدرنیته گرفتار شده است. دیگر قهرمانان رمان در میان گفتوگوها و مجادلههای ایشان نمود مییابند.
«نثر شاعرانه در دو رمان ذاکرة الجسد و یک عاشقانۀ آرام» (زینیوند، 1403)، پژوهشی تطبیقی است که نویسندۀ آن، زبان ادبی را در دو رمان مقایسه میکند. مطابق با یافتههای این پژوهش، موسیقی درونی همچون تکرار و واجآرایی، همچنین صنایعی نظیر استعاره، تشبیه، مجاز و تضاد نثر دو رمان را شعرگونه و خیالانگیز ساخته است.
وجه تمایز پژوهش حاضر نسبت به مقالات پیشین، توجه به لایۀ روانی رمان یک عاشقانۀ آرام و ارائۀ نقد روانشناختی مبتنیبر یکی از نظریات معتبر و بنیادین در روانشناسی است. از این منظر، این پژوهش، پیشینهای نداشته و در نوع خود، دستاول محسوب میشود.
1-4. مبانی نظری
سخن از زندگی سالم و موفق، موضوع تازهای نیست و از دیرباز بسیاری از دانشمندان در رشتههای مختلف علوم انسانی دراینباره، به اظهار دیدگاه پرداختهاند. دانش روانشناسی همزمان با جنگ جهانی دوم، عموماً بر تشخیص و درمان بیماریها تمرکز داشت و در صدد بود تا مشکلات روحی ناشی از جنگ را کاهش دهد؛ اما پس از پایان جنگ جهانی و بهویژه در سالهای اخیر، روانشناسان به مسئلۀ پیشگیری و آموزش مهارتهای زندگی، توجه بیشتری نشان دادهاند (Seligmen, 2000: 5-14). مارتین سلیگمن، رئیس وقت انجمن روانشناسی آمریکا، در سدۀ اخیر نظریۀ مثبتگرای خود را با تأکید بر فضایل اخلاقی طرح و مجموعهای منسجم از مهارتهای زندگی را ارائه کرد. وی معتقد بود انسان معاصر، تنها با تعهد بر آموزههای اخلاقی میتواند به شادی و بهزیستی دست یابد. مطابق با نظریۀ سلیگمن، شخصی که از صفات و ویژگیهای مثبت آگاهی کافی داشته باشد و فضایل انسانی را در زندگی خود عملی سازد، میتواند فرد مفیدی در حیطۀ روانشناسی مثبت باشد (سلیگمن، 1394: 90).
سلیگمن بهجایِ تمرکز بر نقاط ضعف و ناکامیهای شخص، او را با توانمندیهای بالقوۀ خود آشنا میکرد. مطابق با دیدگاه سلیگمن تعاملات مثبت بینفردی، اشخاص را از اضطراب و تنشهای روحی رهایی میبخشد و بستر لازم برای تعالی شخصیت را فراهم میآورد (همو، 1379: 14) بدینترتیب نظریۀ مارتین سلگیمن، با تبیین الگوهای مثبت در جامعه، سبک زندگی سالم بر محور اخلاق، معنویت و انساندوستی را دنبال میکند و با پرداخت به خصایل پسندیده همچون امید، مهربانی، صبر، صداقت و... خواهان کاهش رنج انسان و تحقق رضایت پایدار در زندگی است.
پایه و اساس در نظریۀ سلیگمن بر دستورالعملهای ششگانۀ اخلاقی استوار است. بنا بر اعتقاد سلیگمن شش خوشۀ اخلاقی در این الگو جامع مهارتهای زندگی هستند و نوع آدمی جهتِ رهایی از احساس پوچی و بیمعنایی در زندگی ملزم به اجرا و رعایت آنهاست (Seligmen, 2000: 5-14). خوشههای اخلاقی در نظریۀ سلیگمن عبارت است از:
جدول 1: مؤلفههای نظریۀ مارتین سلیگمن
خوشههای اخلاقی در نظریۀ مسلیگمن | مهارتهای زندگی در نظریۀ سلیگمن |
خرد و دانش | تمایل به یادگیری، خلاقیت، تفکر انتقادی، هوش هیجانی، کنجکاوی |
شجاعت | پشتکار، صداقت، صبر |
انسانیت | نوعدوستی، عشق |
عدالت | کار گروهی، برابری، حقوق شهروندی |
اعتدال | خویشتنداری، احتیاط، تواضع |
تعالی | روحیۀ مذهبی، بخشندگی، شوخطبعی، امید، ستایش، زیبایی |
2. بحث و یافتههای تحقیق
2-1. بررسی مهارتهای زندگی در رمان یک عاشقانۀ آرام
2-1-1. خرد
نخستین خوشه در الگوی سلیگمن، تفکر و خردگرایی است؛ تمام فعالیتهایی که منجر به افزایش اطلاعات فرد از محیط پیرامونی گردد، در این خوشه قرار میگیرند. مطابق با دیدگاه سلیگمن، فعالانه با موارد جدید درگیر شدن مهارت شناختی مثبتی است که تعامل صحیح فرد و جامعه را ممکن میسازد (سلیگمن، 1394: 292). خردگرایی ارتباط مستقیم با تمایل و علاقۀ افراد به یادگیری دارد. اشخاص مجهز به این مهارت رفتاری، همواره در پی آن هستند تا آنچه را که نمیدانند بیاموزند و بر علم و دانش خود بیفزایند. چنین افرادی در برابر فرایند یادگیری مقاومت نمیکنند، بلکه داوطلبانه به استقبال از تجربههای نو میروند (Kramer, 2000: 83-101).
لذت بردن از فرایند یادگیری، کنش روانی مطلوب در رمان یک عاشقانۀ آرام است و به توانایی درک عمیق مسائل و ارائۀ بینشی فراتر از تجربههای فردی اشاره دارد. گیلهمرد دانش را نهتنها برای خود، بلکه برای کمک به دیگران ارزشمند میداند؛ از همین رو، در الگوی فکری گیلهمرد، عشق به یادگیری بهصورت حفظ منابع دانشی نمود پیدا کرده و ازطریق درک نقش دانش در پیشرفت اجتماعی نمایان شده است:
«- هنوز هم فروختن کتابهای کهنۀ سیاسی را دوست داری؟
- این کتابها را نباید سوزاند یا تبر زد. به درد محققان و دانشجویان میخورد» (ابراهیمی، 1396: 117).
توجه به علم و کسب دانش، فضیلتی ارزنده در رمان یک عاشقانۀ آرام است. گیلهمرد قهرمان رمان، انس و الفت همیشگی با انواع کتابها و اساساً مقولۀ یادگیری دارد. تکیه و تأکید بر تفکر وتعمق در متون علمی، نشانگر اهمیت بسزای این مهارت رفتاری در رمان یک عاشقانۀ آرام است. بر این اساس دستیابی به خرد مطابق با الگوی سلیگمن در این رمان، مستلزم تعهد و تکرار خستگیناپذیر در امر مطالعه و دانشپذیری است:
«بعضی چیزها را حتماً باید یاد بگیری؛ با تفکر، تلقین، تکرار و مطالعه» (همان: 106).
بهرۀ بالای هوش هیجانی، دیگر مهارت رفتاری در فرایند دستیابی به زندگی شاد و پایدار است. هوش هیجانی در ارتباط مستقیم با خودآگاهی، «بیانکنندۀ توجه همزمان فرد به حالتهای درونی مختلف خود است. در این آگاهی خوداندیش، خودِ ذهن، تجربۀ حاصله ازجمله هیجانها و عواطف را مورد بررسی و کنکاش قرار میدهد» (گلمن، 1402: 76). این آگاهی، سبب کنترل و تنظیم احساسات و هیجانها میشود. «موضوع بر سر احساس و هیجان مناسب است؛ لگام زدن بر زیادهروی احساسی و هیجانی است» (همان: 89). مطابق با پژوهشهای روانشناختی، کسانی که سطح بالایی از هوش هیجانی را تجربه میکنند، از سلامت روانی بیشتر برخوردارند و قادرند خواستههای زودگذر و فعلی خویش را برای دستیابی به اهداف آینده، به تعویق بیندازند (تیموری و همکاران، 1394: 356).
ابراهیمی در رمان خود، بر توانایی کنترل و مدیریت انواع هیجان، تأکید و خاطرنشان میکند که شخص برای حضور مثبت و مؤثر در فضای اجتماعی لازم است در برابر انواع عواطف و احساسات خود، به درجهای از خودآگاهی رسیده باشد. بر همین اساس، فرد میتواند موقعیتهای مختلفی که با آن رویارو میشود، درک و شناسایی کند و واکنش متناسب با آن اتخاذ نماید:
«ما ملت یاغی پرخروش، هرگز اینقدر خاموش و سربهزیر نبودهایم. ما ملت عاشق، چقدر خوب میدانیم که چگونه میتوان بهضرورت، صدا را مثل نفرت، به سکوت تبدیل کرد» (ابراهیمی، 1396: 57).
در یک عاشقانۀ آرام، زندگی سالم و موفق، در گرو خودتنظیمی و توجه درونی به احساسات و عواطف است. ابراهیمی از زبان گیلهمرد، بر ارزیابی مسیر حیات تأکید میکند؛ بر این اساس، آنچه قهرمان رمان را بهسمت زندگی مثبت سوق میدهد، انتخاب صحیح رفتار متناسب با شرایط و موقعیت است:
« گاهی سریع زیباست، گاهی کند، شرایط، حد شتاب را مقدر میکنند، همیشۀ یک شکل وجود ندارد. گاهی باید سخت گرفت و ایستاد و ایستاده شهید شد؛ گاهی باید نشست و حتی دراز کشید و زندگی کرد. هر مسئلهای، ویژگیهای خودش را دارد» (همان: 104 و 107).
سلیگمن در الگوی مثبتگرای خود، داشتن چشمانداز منطقی و ذهنآگاهی را ازجمله مهارتهای رفتاری میداند که منجر به شکلگیری زندگی مطلوب و متعالی میگردد. مطابق با دیدگاه سلیگمن، صاحبان تفکر منطقی قادرند امور روزمرۀ خود را به اهداف والاتری پیوند دهند و کنشهای رفتاری خود را مطابق با تعقل و تفکر سالم سازمان بخشند (سلیگمن، 1394: 297).
تأکید بر اراده، آزادی و توانمندیهای ذاتی انسان، چشمانداز فکری غالب بر رمان یک عاشقانۀ آرام است. گیلهمرد بر قدرت اراده، تلاش و انتخاب انسان تأکید داشته و الگویی خودکارآمد ارائه میکند. چنین بینشی به فرد کمک میکند تا شکستها را موقتی و قابل حل ببینند و با اعتمادبهنفس بیشتری در مسیر دستیابی به اهداف خود گام بردارند.
نگاه منطقی گیلهمرد به زندگی با مؤلفههایی همچون آزادی و اختیار قرابت نزدیک دارد. گیلهمرد در نگاهی انسانگرایانه، موفقیت را حاصل تلاش و ممارست نوع آدمی میداند و از پذیرش بیچونوچرای وراثت و تأثیر عوامل محیطی سر بازمیزند. قهرمان رمان یک عاشقانۀ آرام، پیشرفت و ترقی را مطابق با اصول معقول و چشماندازی منطقی، دستاورد ارادۀ آزاد نوع آدمی قلمداد میکند (برونو، 1370: 158).
«ما هرچه بخواهیم میتوانیم بشویم. استعداد، بزرگترین دروغی است که انسان به خویش گفته است» (ابراهیمی، 1396: 221).
از دیگر توانمندیهایی که انسان در راستای چشمانداز منطقی به زندگی به دست میآورد، آن است که فرد همواره با تکیه بر اصول ثابتی همچون داشتن ایمان، انگیزه و هدف، در مسیر دستیابی به اهداف مشخص، پابرجا و ثابتقدم باقی میماند. قهرمان رمان یک عاشقانۀ آرام با اذعان به این نکته معتقد است اگر نوع آدمی از تمام ظرفیتها و استعدادهای طبیعی خود بهره ببرد، قادر است سرنوشت را آنگونه که مطابق با میل و ارادۀ اوست، رقم بزند. بر این مبنا، هدفمندی و تدوین نقشۀ راه، وجه مشخصۀ چشمانداز گیلهمرد در روال زندگی است:
«ما باید سرنوشت را وادار کنیم که سنگر به سنگر، در برابر ایمان ما و اهداف ما و برنامۀ ما عقب بنشیند و سرانجام فروتنانه، پرچم سفیدش را به اهتزاز درآورد که: آری... من عیناً همانم که شما به آن رسیدهاید» (همان: 210).
تفکر انتقادی، مهارت بینفردی دیگر در خوشۀ نخست از الگوی سلیگمن است که بهموجب آن، شخص درخصوص آنچه در محیط اطراف خود میگذرد، منفعل و بیتفاوت نیست. سلیگمن تفکر انتقادی را بهعنوان ابزاری برای تحلیل مسائل و اتخاذ تصمیمات درست معرفی میکند. این نوع تفکر به افراد اجازه میدهد که از تعصبات و پیشداوریها رهایی یابند و در برابر چالشها و مشکلات بهصورت منطقی عمل کنند. چنین شخصی، اطلاعات را بهصورت عینی بررسی میکند و با اشتباهاتی که ظاهراً منطقی به نظر میآیند مخالفت میکند (سلیگمن، 1394: 294).
وجود نگاه انتقادی نسبت به ناهنجاریهای محیط پیرامون، ازجمله مهارتهای رفتاری در زندگی زوج ایرانی در رمان یک عاشقانۀ آرام است. گیلهمرد با اشاره به پیامدهای ناشی از پیشداوری و سوءظن معتقد است اعضای جهان اجتماعی برای دستیابی به قضاوتی عادلانه و زندگی مبتنیبر انصاف، باید از تعصب و جانبداریهای بیمورد بپرهیزند. مطابق با سبک زندگی سالم در رمان یک عاشقانۀ آرام، داشتن سوءظن، سبب تیرگی روابط انسانی و درنهایت ایجاد سردی و نخوت در روابط اجتماعی میگردد:
«پیشداوری و سوءظن، هر دو از یک خانوادهاند؛ هر دو از فرزندان اهریمن» (ابراهیمی، 1396: 108).
در بخش دیگر رمان، گیلهمرد با انتقاد از بطالت و اتلاف زمان در امور روزمره، چنین رفتاری را در تعارض با الگوی مناسب زندگی میداند. قهرمان رمان بهدلیل غلبۀ تفکر انتقادی، تأکید میکند که فرد لازم است اولویتهای خود را بهدرستی شناسایی کند و از اشتباهات شناختی که باعث هدر رفتن زمان و انرژی میشوند، اجتناب نماید:
«ما وقت بیمصرفمانده و بوی نا گرفتۀ بسیاری در کیسههایمان داریم. وقتی که تباه میکنیم، میسوزانیم، به بطالت میگذرانیم» (همان: 114).
2-1-2. شجاعت
شجاعت و مهارتهای مربوط به آن خوشۀ اخلاقی دوم در نظریۀ سلیگمن را به خود اختصاص داده است. مفهوم در تعریف علمی، سازۀ روانی مشخصی است که دربرگیرندۀ انواع شناخت، اراده و انگیزش میشود. اشخاص شجاع، توانایی قابل ملاحظهای در انجام کار درست حتی در شرایط دشوار و پیچیده دارند (Peterson & Seligman, 2004: 29-36). شجاعت در کنش فکری و رفتاری افراد، منجر به جرئت و افزایش تابآوری برای دستیابی به هدف مشخص میشود. به عبارت دیگر، عنصر اراده در اشخاص شجاع بهشیوهای آگاهانه و هوشیار، در مسیر تحقق اهداف ارزشمند، سازماندهی میگردد (سلیگمن، 1394: 298).
قهرمان یک عاشقانۀ آرام، خواهان شجاعت و پایدار در برابر انواع چالش و تنش در زندگی است. مطابق با این دیدگاه، پایمردی و عزم راسخ، شخص را یاری میسازد تا به مقابله با مشکلات بیرونی برود و از هیچ تلاشی برای پیشرفت و ترقی خویش، دست برندارد:
«چراکه هیچ دریایی، هرگز از هیچ طوفانی نهراسیده است» (ابراهیمی، 1396: 56).
گیلهمرد در بخش دیگری از رمان، در قالب واگویۀ درونی، شجاعتِ مواجهه با ظلم را میخواهد. بر این اساس، گیلهمرد شجاعت را برگرفته از نیروی ابدی و عرفانی میداند که به وی توان رویارویی با انواع ناهنجاریهای زندگی اجتماعی را عطا میکند. توجه به این نکته ضروری است که در الگوی سلیگمن، شاخصۀ شجاعت، الزاماً در ارتباط با روحیۀ مذهبی اشخاص نیست و معنویت بهعنوان یک مؤلفۀ مستقل در خوشۀ نهایی در الگوی سلیگمن مطرح است؛ اما در رمان یک عاشقانۀ آرام، شجاعت، بنمایۀ اخلاقی برگرفته از ارتباط با خداوند و مفاهیم دینی است و اساساً منبع و منشأ شجاعت در متن رمان، نیروی لایزال الهی محسوب میگردد:
«خداوندا، خوف از ظالم را در من بمیران و توان آن عطایم کن که تخت سینۀ ناکسان بکوبم، بیترس از عواقب خوفانگیزش» (همان: 62).
داشتن پشتکار و جدیت، از دیگر مهارتهای رفتاری مثبت در آرای سلیگمن است. پشتکار به «عزم واقعی در مواجهه با شرایط دشوار کار» (مقیمی خراسانی، 1393: 86) گفته میشود. بر این اساس، فرد اگرچه ممکن است در مسیر پیشرفت با موانع بسیاری روبهرو شود، از تلاش فروگذار نکرده و با روحیۀ بالا، بر انجام بیوقفۀ امور، ممارست میورزد.
اهمیت پشتکار، تمرین و ممارست، در گفتوگویی میان عسل و گیلهمرد، مورد تأکید قرار گرفته است. مطابق با تفکر غالب بر این بخش از رمان، نوع آدمی برای دستیابی به هدفی مشخص، لازم است زمان و تلاشی مدام صرف کند؛ چراکه تنها در صورت تعهد و الزام عملی میتوان به موفقیتهای چشمگیر در آینده دست یافت:
«- حالا تو خیال میکنی امشب که شروع کردی، فردا استاد احصایی میشوی؟
- نه... اما ده سال بعد، برای خودم استادی هستم؛ فقط ده سال بعد. و اگر امشب شروع نکنم، از آنور، یک شب عقب میافتم» (ابراهیمی، 1396: 134).
رمان یک عاشقانۀ آرام از مسیر پرچالشی حکایت میکند که شخص برای دستیابی به پیروزی، لازم است با اتکا به پشتکار و جدیت طی کند. الگوی رفتاری حاکم بر رمان حاکی از آن است که تنها راه تحقق موفقیت، صبر، تحمل و برداشتن گامهای کوچک و ثابت است؛ چراکه تنها استمرار و پشتکار است که سبب تجهیز قوای فرد و درنهایت، سعادت و خوشبختی است:
«ما تمام این راه را، آهستهآهسته، صبورانه و شیفته، دردمندانه و خم به ابرو نیاورده، رفتهایم» (همان: 218).
مهارت راستگویی و درسترفتاری در زندگی سبب میشود فرد از ابراز احساسات واقعی خویش واهمهای نداشته و بدون نگرانی از عوامل بیرونی، آنچه در دل دارد، با اعتمادبهنفس، به زبان آورد. اندیشه و کردار راست، نیروی محرکهای است که بهموجب آن شخص همواره با خویشتن حقیقی در جامعه حضور مییابد و از نقابهای دروغین یا رفتارهای ساختگی دوری میکند؛ از این منظر «صداقت، بیانکنندۀ درستکاری، قابلیت اعتماد و احترام است» (جوکار، 1391: 61).
در یک عاشقانۀ آرام، مه دروغین در تقابل با صداقت و راستکرداری قرار گرفته است و نشان میدهد تحققِ زندگی شاد و معنادار، میان پردههای فریبنده و مصنوعی، امکانپذیر نیست. اساساً در زندگی اجتماعی، زمانی که فرد گرفتار پنهانسازی یا زندگی نمایشی گردد، بهتدریج از هویت و خویشتن واقعی خود فاصله گرفته، ناچار قادر به تجربۀ زندگی سالم نخواهد بود:
«شاید سرانجام بتوانیم راهی برای آنکه بدون مه دروغین شادمانه و پُر زندگی کنیم بیابیم؛ راهی خاکی و باریک و قدیمی، یا کورهراهی نکوبیده و ناهموار و نو» (ابراهیمی، 1396: 17).
تقابل و تفاوت میان سکوت کردن و دروغ گفتن، چالشی اخلاقی است که توسط عسلبانو، در رمان یک عاشقانۀ آرام مطرح میشود. در این موقعیت روانی، عسل معتقد است سکوت و حرف نزدن، اگرچه شاید ظاهراً موضوع ساده و راحتی به نظر برسد، کتمان حقیقت، بهمنزلۀ خیانت در حق خود و دیگران است و درنهایت سبب اثرات منفی بر سلامت روانی و کاهش کیفیت زندگی خواهد شد:
«بعد، مانده بود که به گیلهمرد بگوید یا نگوید؛ که میدانست نگفتن، همان دروغ گفتن است، قدری کثیفتر» (همان: 172).
2-1-3. کنش گروهی
انسان موجودی اجتماعی است و تأمین بسیاری از نیازهایش، در گرو حضور در گروه است. سلیگمن در راستای انجام وظایف مدنی و شهروندی، فضیلت عدالت را طرح کرده و معتقد است کنش گروهی و حضور فعال فرد در محیط اجتماعی باعث تقویت روابط عاطفی مثبت میگردد (سلیگمن، 1389: 95). کنش گروهی بهمعنای توانایی کار کردن بهصورت جمعی برای تحقق اهداف مشترک است و نهتنها بر روابط اجتماعی تأثیرگذار است، بلکه در فرایند رشد فردی نیز نقش مهمی دارد. فرد در ارتباط با گروه، احساس همبستگی میکند و همین موضوع، بهنوبۀ خود موجب شادکامی و نشاط اجتماعی میشود (دورکیم، 1369: 57).
همبستگی و همکاری گروهی ازجمله مهارتهای رفتاری برجسته در رمان یک عاشقانۀ آرام است. اشخاص داستانی در کنار یکدیگر برای دستیابی به هدف مشترک تلاش میکنند و در مواجهه با شرایط و چالشها از یکدیگر حمایت میکنند. کنشهایی ازایندست سبب تقویت روابط میان افراد و ایجاد فضای مثبت برای پیشرفت گروه میشود:
«مرد صاحب بسته گفت: باید قبول کنید ما همه باهمیم. امروز نوبت شماست. فردا نوبت ما» (ابراهیمی، 1396: 55).
وجود گروههای حمایتگر در رمان و تلاش برای تحقق اهداف جمعی، ازجمله عوامل مؤثر در شکلگیری نگرشهای همسو و همجهت در متن است. همین موضوع سبب افزایش تحمل و تابآوری ایشان در برابر نیروهای تحریکآمیز، منفی و عوامل تهدیدزای خارجی است:
«اتوبوسی رد میشود که در آن، مردم، یکصدا، چنانکه گویی سرود مقدس ملی خویش را میخوانند، با مشتهای گرهکردۀ از پنجرهها بیرونآمده فریاد میکشند: مغولها، مغولها» (همان: 57).
2-1-4. اعتدال
حفظ اعتدال و میانهروی، خوشۀ اخلاقی دیگر در الگوی سلیگمن است که سبب میشود شخص گرفتار زیادهرویهای رفتاری و هیجانی نشود. در نظریۀ سلیگمن، اعتدال، یکی از ویژگیهای کلیدی برای زندگی شاد و موفق است. اعتدال بهمعنای میانهروی در تمامی ابعاد زندگی است؛ ازجمله در احساسات، رفتارها و تصمیمگیریها. افراط و تفریط میتواند موجب اختلال در کیفیت زندگی، روابط و حتی سلامتی فرد شود. اعتدال در روانشناسی در رابطه با «کسی به کار میرود که دارای بهداشت روان است؛ انسان سالم از کنش سالم و موزون (احساس، هیجان و...) برخوردار بوده، و به همین خاطر، واکنش مثبت و مطلوبی از محیط و انسانها دریافت میکند» (محمدزاده و همکاران، 1393: 796). خویشتنداری و خودتنظیمی، مهارت رفتاری محسوب میشود که فرد با اتکا بر خودآگاهی، اعمال خود را زیر نظر دارد و مراقب است تا از حیطۀ اعتدال خارج نشود (سلیگمن، 1394: 308).
حرکت در مسیر اعتدال و میانهروی ازجمله مهارتهای مرتبط با سبک زندگی سالم در رمان یک عاشقانۀ آرام است. مطابق با اندیشۀ حاکم بر متن، دلزدگی و ملامت از پیامدهای زیادهروی در زندگی مرفهین است و باعث میشود ثروتمندان از لذت تجربههای ناب و کوچک زندگی، بیبهره بمانند:
«افراط مزۀ همهچیز را مخدوش میکند. افراط، طعم تهوع دارد. ثروتمندان هرگز مزۀ سیبزمینیهای داغ نیمسوختۀ زیر خاکستر را حس نخواهند کرد» (ابراهیمی، 1396: 101).
گیلهمرد با تأکید بر مفهوم اعتدال، معتقد است فرد باید بهطور معقول و متوازن در زندگی خود پیش برود و از زیادهروی یا خودداری بیش از حد پرهیز کند. چنین فردی بهشکلی سالم و منطقی به نیازهای خود پاسخ میدهد و از لذتهای زندگی بهطور واقعی و معقول برخوردار شود.
«من نه به گرسنه نگه داشتن خویش اعتقاد دارم نه به سیری نفرتانگیز. هر دوی اینها، مصرفی کردن یک کشش است» (ابراهیمی، 1398: 153).
2-1-5. دوراندیشی
احتیاط، دوراندیشی و پرهیز از تصمیمگیریهای آنی و شتابزده از دیگر مهارتهای رفتاری در ارتباط با خوشۀ اعتدال در الگوی سلیگمن است. پرهیز از هر اقدامی که سلامت انسان، تداوم حیات و محیط را به خطر بیندازد، از مصادیق عینی احتیاط در زندگی محسوب میشود (عباس حیاتی، 1393: 187). سلیگمن در بیان اهمیت احتیاط مینویسد: «در دنیایی که پر از خطر است، مراقبت و احتیاط، یک نقطۀ قوّت است. در مواقع زیادی باید مراقب خود باشیم» (سلیگمن، 1394: 309).
نادر ابراهیمی از زبان گیلهمرد و با بیانی نمادین، به آسیبهای روابط بینفردی در جامعۀ انسانی اشاره میکند. وی معتقد است همچنانکه جام بلور پس از شکستن، مانند روز اول نمیشود، اگر اعتماد متقابل نیز در تعاملات انسانی مخدوش شود، پیامدهای ناگواری در پی خواهد داشت. از همین رو احتیاط در گفتار و کردار، همچنین توجه به نتایج احتمالیِ انواع کنش اجتماعی، از مهارتهای پیشنهادشده در رمان برای دستیابی به زندگی سالم و موفق است:
«جام بلور، تنها یک بار میشکند. میتوان شکستهاش را، تکههایش را نگه داشت. اما شکستههای جام، آن تکههای تیز برنده، دیگر جام نیست. احتیاط باید کرد. همهچیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز، بهانهها، جای حس عاشقانه را خوب میگیرند» (ابراهیمی، 1398: 40).
ایجاد تمهیدات لازم برای مواجهه با مشکلات و شرایط بحرانی، از دیگر جنبههای احتیاط و دوراندیشی در رمان یک عاشقانۀ آرام است. بر این اساس فرد لازم است در زندگی اجتماعی همواره جوانب احتیاط را رعایت کند و آمادگی خود را برای رویارویی با مسائل احتمالی در زندگی مانند بیماری و مشکلات اقتصادی حفظ کند:
«شاید بد نباشد برای یک مرض احتمالی و اسارت در بیمارستان، مبلغی هم پسانداز داشته باشیم. عصر، عصریست که مردم متوسط، فقط از ترس پزشکان، پسانداز میکنند» (ابراهیمی، 1396: 127).
سلیگمن در توضیح بخش دیگری از مهارتهای مرتبط با اعتدال، بر فضیلت خاکساری و فروتنی اشاره و تأکید میکند که افراد متواضع اساساً «خود را چندان خاص تلقی نمیکنند؛ آنها خواستهها، موفقیتهای فردی و پیروزیهایشان را چندان مهم نمیدانند. دیگران نیز فروتنی ایشان را درک میکنند و برای آن ارزش قائل هستند» (سلیگمن، 1394: 310).
رمان یک عاشقانۀ آرام تأکید میکند که فرد نباید خود را بزرگتر از آنچه هست، تصور کند و در دامِ خودبرتربینی گرفتار شود. غرور، مانع از خودآگاهی و شکوفایی فرد میشود. ازآنجاکه نوع آدمی همواره در حال یادگیری و رشد است، هیچگاه نمیتواند خود را کامل و بیعیب بداند؛ پذیرش واقعیت و مسیر رشد تدریجی از نتایج خاکساری و تواضع در متن رمان است:
«اما بگذار خالصانه قبول کنیم کوچکیم تا بتوانیم بزرگ شویم» (ابراهیمی، 1396: 67).
فروتنی در رفتار اجتماعی و روابط بینفردی رمان، نقش متمایزی دارد. بر این اساس، شخص بدون هیچ چشمداشت و انتظاری از دیگران، به کمک دیگران میشتابد و او را از وضعیت دشواری خارج میکند. این نوع رفتار بیمنت و بدون توقع هیچ سپاسی، سبب روابط انسانی سالم و مثبت در جهان اجتماعی میگردد:
«از جا بلندش کنی؛ بنوازیاش؛ بتکانیاش؛ بخندانیاش؛ شیرینش کنی؛ راهش بیندازی، بیتوقع هیچ سپاس» (همان: 136).
2-1-6. انسانیت
وجود عاطفۀ انسانی و روابط مثبت بینفردی، از دیگر فضایل اخلاقی در الگوی مثبتگرای سلیگمن است. بر این اساس، جامعۀ انسانی که بر محور مهرورزی و همدلی سازمان یافته باشد، قادر است رضایتمندی پایدار از زندگی را برای اعضای آن به ارمغان آرد. سلیگمن وجود تعامل مثبت در جامعه را مهمترین کارکرد نظریۀ خویش معرفی میکند (سلیگمن، 1389: 71). انسانیت در نظریۀ سلیگمن، دو مهارت ِ نوعدوستی و عشقورزی را شامل میشود. نوعدوستی و مهرورزی و توجه به نیازهای دیگران در روابط انسانی، از مؤلفههای رفتاری در نظریۀ سلیگمن است. مطابق با تحقیقات انجامشده، نوع آدمی در زندگی اساساً با دو نوع نیروی مجزا روبهروست: نیروی معطوف به خود و نیروی معطوف به دیگران که موجب نوعدوستی و منفعتخواهی برای دیگران میشود. بر این اساس زندگی سالم، بدون تنش و اضطراب در جامعه، مستلزم نیروی نوعدوستی است (اسکات و سگلاو، 1400: 15).
نگاه انسانی و نوعدوستی از دیگر مهارتهای رفتاری در روابط اجتماعی زوج ایرانی است که سبب تحقق سبک زندگی سالم شده است. ارتباط مثبت عسل و گیلهمرد با کودکان بیمار یا بیسرپرست همچنین همدردی ایشان با سالمندان، نمونۀ روابط انسانی ایشان در رمان یک عاشقانۀ آرام است. روابط انساندوستانۀ عسل و گیلهمرد، سبب میشود بهنوعی احساس تعلق اجتماعی و همدلی با دیگران را تجربه کنند. بدیهی است تعاملات عمیق انسانی، به زندگی معنا و هدف میبخشد و آدمی را از آسیبهای خلأ روحی، ناامیدی و تنهایی میرهاند:
«ولی اگر عصر سری به آن خانۀ کودکان روشندل بزنی و برایشان با صدای قشنگت یکی دو قصه بخوانی و به سؤالهایشان جواب بدهی، و با مهربانی چهرههاشان را ببوسی و سرهایشان را شانه کنی و یا با ما به خانۀ سالمندان زردبند بیایی و پای درد دل چند پیرزن و پیرمرد بنشینی، آنوقت میفهمی که در روزهای جمعه، چه جای عظیمی برای شعارهای عاشقانه باقی مانده است» (ابراهیمی، 1396: 202).
عشقورزی، مهارت رفتاری دیگر در خوشۀ انسانیت مطابق با الگوی سلیگمن است. عشق از دیرباز مفهومی مشترک میان روانشناسی و ادبیات بوده است و معمولاً اندیشمندان، دربارۀ مفهوم عشق دیدگاههای مختلف ارائه کردهاند. عشق در تعریف مشخص روانشناسی، «آن نیروی پویا و قدرتمند در انسان است که او را به تلاش و کوشش وامیدارد تا از تنهایی رهایی یابد» (فروم، 1398: 41). مهارت عشقورزی از مؤلفههای مؤثر در ایجاد رضایت پایدار از زندگی مطابق با الگوی سلیگمن است. سلیگمن ازخودگذشتگی و احترام را از ویژگیهای عشقورزی میدانست و میان عشق در نظریۀ مثبتگرا با روابط معمول در جهات غرب، تفاوت قائل بود (سلیگمن، 1394: 303).
عشق در زندگی زوج ایرانی بر سازههای روانی مثبت همچون انگیزه، نشاط و پویایی استوار است و همچون نیرویی زنده و سازنده به ایشان جهت رشد و تکامل، یاری میرساند. از این منظر، عشق ارتباط مستقیم با سرزندگی و شور حیات دارد و اساساً اشخاص مأیوس و افسرده قادر به تجربۀ عشق نیستند. عشق مطابق با اندیشۀ رمان و در قرابت با الگوی مثبت، در نقطۀ مقابل رکود و جمود قرار دارد و جامعۀ انسانی را بهسمت پیشرفت و سعادتمندی، رهنمون میسازد:
«عشق یعنی پویش ناب دائمی، به سراغ خستگان روح نمیآید. خستهدل نباش، محبوب خوب آذری من! عشق، مطلقاً چیزی اشرافی نیست که بتوانی آن را بهدلیل آنکه از رفاه برمیآید، محکوم کنی. عشق، فقط رشد روح میخواهد» (ابراهیمی، 1396: 20 و 37).
2-1-7. تعالی
سلیگمن در آخرین خوشۀ اخلاقی در نظریۀ خویش، بر اهمیت معنویت در دستیابی آدمی به آرامش و رضایت پایدار تأکید میورزد. وی در توضیح مفهوم تعالی مینویسد: «این اصطلاح در طول تاریخ چندان رایج و محبوب نبوده است. منظورم از تعالی، نقاط قوّت هیجانی و عاطفی است که فراتر از شما میروند تا شما را به چیزی بزرگتر و ماندگار مرتبط کنند: ماهیتی فراتر از خود» (سلیگمن، 1394: 311).
مطابق با نظریۀ سلیگمن، اشخاصی که اعتقاد دینی و روحیۀ مذهبی دارند «از باورهای محکم و منسجمی دربارۀ هدف و معنای والای جهان برخوردارند. این افراد میدانند در کجای تصویر و طرح بزرگتر قرار گرفتهاند. باورهای ایشان، اعمالشان را شکل میدهد و منبعی برای راحتی ایشان است» (همان: 314).
نادر ابراهیمی از زبان قهرمان رمان، خاطرنشان میشود فرد برای نیل به زندگی آرمانی، متوازن و معنادار ناچار از توجه به معنویت است. بر این اساس، شخص دینمدار بیش از دیگران احساس خوشبختی و رضایت در زندگی را تجربه میکند:
«اما ارتباط انسان با معنویت، با هنر، با حرکت و نان، ارتباطی است پویا، مستقیم و کارآمد» (ابراهیمی، 1396: 177).
در بخش دیگر رمان، دستیابی به آرامش و سکون، تنها در گرو عشق به خداوند معرفی میشود. گیلهمرد معتقد است ارتباط با خداوند، فرد را در مسیر تعالی قرار میدهد و او را در ارتقای کیفیت زندگی و تأمین سلامت روانی، یاری میرساند. از همین رو، تجهیز به اصول دینی و تعهد بر امور معنوی، از ابزار ضروری و انکارناپذیر در تحقق سبک زندگی سالم در متن است:
«عشق به خدا، ابزاری است برای تزکیۀ نفس و تعالی بخشیدن به روح» (ابراهیمی، 1396: 195)
شادکامی و نشاط، در نظریۀ سلیگمن، جزء مهمترین مفاهیم روانشناسی مثبت و بهزیستی است. شادی در نظریۀ مثبتگرا، صرفاً حالت ذهنی نیست که احساسات خوشایندی به وجود آورد، بلکه نیروی انگیزشی نیرومندی است که «سبب دوستی، عشق، سلامت جسمی بهتر و موفقیتهای بیشتر میشود» (سلیگمن، 1389: 322-323). سلیگمن دستیابی به شادی را از اهداف اصلی در زندگی انسان میداند و معتقد است شادکامی ارتباط مستقیم با معنای زندگی دارد و بهطور مؤثر ازطریق تقویت تجربههای مثبت، روابط خوب، و دستیابی به اهداف زندگی حاصل میشود (seligmen, 2011: 35-45).
مطابق با اندیشۀ رمان، برای داشتن یک زندگی شاد و بهزیست، فرد باید قادر باشد که همزمان با جدیت در کارها و روابط خود، از شادیهای زندگی نیز بهره ببرد؛ روابط مثبت با شادکامی ترکیب میشوند و عاشق را بهسمت زندگی سالم و موفق، سوق میدهند:
«عاشق جدی است؛ اما عبوس نیست» (ابراهیمی، 1396: 35).
بهاینترتیب، تابآوری و شادکامی در مواجهه با چالشهای زندگی، از آموزههای تعلیمی مرتبط با سبک زندگی سالم در رمان یک عاشقانۀ آرام است. توقف در ناامیدی، غم و عزا در زندگی زوج ایرانی جایگاهی ندارد. گیلهمرد و عسل در صورت بروز مشکلات، با نگاه مثبت به آینده، از شور و نشاط حیات محافظت میکنند:
«اگر هنوز هم عاشقیم، چرا از کنار زمان عزا، با قدمهای بلند رد نشویم» (ابراهیمی، 1396: 62).
توجه به تجربههای ساده و روزمرۀ زندگی و دوست داشتن زیباییهای عینی و کوچک در زندگی مانند خریدن یک نمکدان، توجه به شور و نشاط زندگی را خاطرنشان میسازد. توجه به امور جزئی و تجربههای مثبت در زندگی، ازجمله مهارتهای رفتاری است که بستر مساعد برای تحقق سبک زندگی شاد و سالم را فراهم میآورد:
«امروز، من سفالگر کهنهکار، یک نمکدان تازه از سفال لالجین خریدم. دوستش بدار و با آن به اوج شادیها برو» (همان: 131).
داشتن امید از دیگر نشانههای بهزیستی و زندگی موفق در الگوی سلیگمن است. صاحبان تفکر مثبت، اشخاصی امیدوار به آینده هستند؛ ایشان معمولاً مطمئن هستند با وجود تمام مشکلات، بهترین اتفاق در آینده برای ایشان رخ خواهد داد (سلیگمن، 1394: 313).
امیدواری در یک رمان یک عاشقانۀ آرام، مهارت رفتاری است که گیلهمرد و عسل را بهسمت خوشبختی سوق میدهد. امید از این منظر، نیروی انگیزشی قوی است که بر پایۀ عمل و پشتکار بنا شده است. نیرویی که اشخاص اصلی رمان را قادر میسازد با وجود تمامِ مشکلات و موانع موجود، برای بهبود وضعیت و تحقق خوشبختی، یقین و ایمان راسخ بیابند:
«خوشبختی نیز ـ مانند آب و مهتاب ـ نمیتواند دروغ باشد. ما همانگونه که به داشتن امید محکومیم، به تصرف خوشبختی نیز. برای ما، راهی جز حفظ اعتقاد به خوشبختی و تلاش خیرهسرانه به قصد رسیدن به این منزل امن باقی نمانده است» (همان).
گیلهمرد با گذر از رویدادهای ناگوار، یقین دارد در پسِ حوادث دشوار زندگی، توان بالقوۀ آدمی نهفته است و فرد قادر است با اتکا به توانمندیهای ذاتی خود، «زندگی نامحدود» بر پایۀ معنا و هدفمندی بسازد. ازاینرو، امید، زوج ایرانی را بهسمت قلههای پیشرفت و تعالی رهنمون میسازد:
«من این سخت را باور دارم که انسان، حتی در یک زندان انفرادی تنگ و تاریک نیز میتواند برای خود زندگی نامحدودی به وجود بیاورد. پشت هر یأس موقت، امیدی پایدار، پشت هر قله، قلهای» (همان: 203).
3. نتیجهگیری
نتایج پژوهش حاضر نشاندهندۀ وجود مجموعۀ منسجم از مهارتهای رفتاری برای شکلگیری زندگی سالم و موفق در رمان یک عاشقانۀ آرام است. آموزههای تعلیمی در این رمان، تطبیق کلی با شش خوشۀ مثبت در الگوی سلیگمن دارد و در بیشتر موارد، گفتوگوی گیلهمرد و عسل (زوج ایرانی و اشخاص اصلی رمان) در تناسب و ارتباط معنادار با انواع هنجار مثبت در نظریۀ سلیگمن قرار گرفته است. حضور پررنگ و برجستۀ هنجارهایی همچون امید، پشتکار، شجاعت، راستگویی، عشق، اعتدال، دوراندیشی و کنش گروهی در ساختار فکری شخصیتها، مؤید نقش تعاملات اجتماعی در شکوفایی فردی و جمعی است. سازههای مثبت روانی، نهفقط در پیشبرد روایت، بلکه در تبیین دیدگاه نویسنده دربارۀ زندگی، روابط انسانی و تعالی فردی نقش اساسی دارند. شخصیت گیلهمرد مطابق با خوشۀ نخست نماد عشق به یادگیری و درک عمیق مسائل است و با تکیه بر توانمندیهایی همچون نگاه انتقادی و تأکید بر مسئولیتپذیری به اصلاح ناهنجاریهای اجتماعی میپردازد. مؤلفۀ امیدواری در متن، نیروی محرک اشخاص اصلی رمان برای دستیابی به اهداف و ساخت آیندهای روشن است. مهارت پشتکار و شجاعت در مواجهه با موانع و دفاع از ارزشها، نشاندهندۀ اهمیت این فضیلت در لایۀ روانی حاکم بر رمان یک عاشقانۀ آرام است. همچنین، راستگویی بهعنوان زیربنای روابط سالم، با تأکید بر پرهیز از دروغ حتی به بهای دشواریهای احتمالی، توسط اشخاص اصلی رمان، بر شکلگیری زندگی موفق در بستری از راستکرداری و اعتماد متقابل اشاره دارد. عشق در نگاه ابراهیمی و با توجه به متن رمان یک عاشقانۀ آرام، نیرویی متعالی است که با رشد روح و پویایی دائمی همراه است؛ مفهومی که با دیدگاه سلیگمن دربارۀ روابط مثبت انسانی همسوست و نشان میدهد جامعۀ انسانی برای بهرهمندی از سلامت روح و زندگی شاد، ناچار از توجه به عواطف انسانی و مهرورزی است. مطابق با نتایج این پژوهش، رمان یک عاشقانۀ آرام نادر ابراهیمی را میتوان تجسمی ادبی از اصول روانشناسی مثبتنگر سلیگمن دانست که خواننده را به تأمل در ارزشهای بنیادین زندگی، همبستگی و همزیستی مسالمتآمیز دعوت میکند.
منابع
ابراهیمی، نادر. (1396). یک عاشقانۀ آرام. تهران: روزبهان.
اسکات، نیال و سگلاو، جاناتان. (1400). مبانی نظری نوعدوستی در علوم رفتاری. ترجمۀ باقر غباریبناب، فاطمه نصرتی، علیاصغر ربیعی و مصطفی محمدی. تهران: جهاد دانشگاهی
برونو، فرانکو. (1370). فرهنگ توصیفی اصطلاحات روانشناسی. ترجمۀ مهشید یاسایی و فرزانه طاهری. تهران: ناهید.تیموری، آرزو، ماشینچی عباسی، نعمیه و هاشمی، تورج. (1394). هوش هیجانی و سلامت روانشناختی. ویژهنامۀ روانشناسی معاصر، شمارۀ 10، 354-357.
دورکیم، داوید امیل. (1369). دربارۀ تقسیم کار اجتماعی. ترجمۀ علیرضا طیب. تهران: کتابسرای بابل.
زینیوند، تورج، محسنی، علیاکبر و اکبری، مریم. (1403). نثر شاعرانه در دو رمان ذاکرة الجسد و یک عاشقانۀ آرام. مطالعات ادبیات تطبیقی، 18 (69)، 166-184.
جوکار، فرهاد، فرهادی، مهران و دلفان، آرزو. (1397). پیشبینی بهزیستی ذهنی براساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، سبکهای دفاعی، صداقت و نیازهای اساسی روانشناختی. فصلنامۀ مطالعات روانشناختی، 4 (2)، 57-74.
سلیگمن، مارتین. (1379). كودک مثبتگرا. ترجمۀ ناهید ایراننژاد. تهران: دایره.
سلیگمن، مارتین. (1389). شادمانی درونی (روانشناسی مثبتگرا در خدمت خشنودی پایدار). ترجمۀ مصطفی تبریزی، رامین کریمی و علی نیلوفری. چ6. تهران: دانژه.
سلیگمن، مارتین. (1394). شکوفایی روانشناسی مثبتگرا. ترجمۀ امیر کامکار و سکینه هژبریان. تهران: روان.
عباس حیاتی، علی. (1393). مفهوم اصل احتیاط و جایگاه آن در مسئولیت مدنی. پژوهشنامه حقوق اسلامی، 40 (2)، 185-206.
فروم، اریک. (1398). هنر عشق ورزیدن. ترجمۀ پوری سلطانی. تهران: مروارید.
گلمن، دنیل. (1402). هوش هیجانی. ترجمۀ غلامحسین خانقانی. تهران: نواندیش.
محمدزاده، جهانشاه، روشنی، مینا و عزیزیانپور، طاهره. (1394). واکاوی اعتدال در روانشناسی. ایلام: همایش ملی گفتمان اعتدال، 795-800.
مسعودیفر، جلیل. (1393). شخصیت و شخصیتپردازی در رمان یک عاشقانۀ آرام. مطالعات داستانی، 2 (3)، 110-128.
مقیمی خراسانی، علیه. (1393). رابطۀ اخلاق کار و خلاقیت کارکنان. فصلنامۀ اخلاق در علوم و فناوری، 10 (3)، 85-92.
Kramer, D.A. (2000). Wisdom as a classical source of human strength: Conceptualization and empirical inquiry. Journal of Social and Clinical Psychology, 19 (1), 83-101. https://doi.org/10.1521/jscp.2000.19.1.83
Peterson, C., & Seligman, M. E. P. (2004). Character strengths and virtues: A handbook and classification. New York: Oxford University Press/Washington, DC: American Psychological Association. 29-36.
Seligman, M. E. P., & Csikszentmihalyi, M. (2000). Positive psychology: An introduction. Am Psychol, 55 (1), 5-14.
Seligman, M. E. P (2011) Flourish: A Visionary New Understanding of Happiness and Well-Being. Free Press.
[1] * دانشآموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران (نویسندۀ مسئول)
[2] ** استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. asadollahi@uma.ac.ir
تاریخ وصول: 16/06/1403 تاریخ پذیرش: 25/09/1403