Livability With a Right to the City Approach: Concepts, Dimensions and Indicators
Subject Areas : Geography and Urban Planning
1 - Livability With a Right to the City Approach: Concepts, Dimensions and Indicators
Keywords: Livability, Right to the City, Sustainable Development, Smart Growth,
Abstract :
Nowadays, in most developed countries, sustainability has been developed as a guiding principle in the framework of sustainability discourse in urban planning and policies. Urban livability and the right to the city are concepts related to sustainable development and social justice in cities and are effective in creating healthy, dynamic and just cities. While introducing livability and the right to the city as a dominant approach in urban planning in the contemporary world, this article has examined its theoretical origins, influential views and theoretical-experimental literature, its dimensions, and indicators. In terms of the fundamental-theoretical goal and its data, this research has been provided by the library- document method. Considering the wide range of topics and explanatory approaches available in this field, in this research, only those researches that have more relevance to the current research topic have been examined. Then, the theories of henri lefebvre and the theory of kevin lange, marcuse, tovey fenster, harvey, etc., as well as supporting concepts close to livability such as sustainable development, healthy city, neo-urbanism, smart growth and compact city have been examined.The findings of the article show that according to today's conditions, in most cities of the world there is a general agreement about the importance and necessity of recognizing, analyzing and explaining urban livability and the right to the city in various dimensions, but there is no consensus of opinion about the definition, standards and indicators. The most important reason for this can be seen in the direct dependence of this concept on the spatial and temporal conditions, and most importantly, the socio-economic and management background of the target community.
. تولایی، سیمین، خزاعی نژاد، فروغ(1394). تحلیل زیست پذیری در بخش مرکزی شهر تهران، رساله دکتری، دانشگاه خوارزمی تهران.#
2. تقوی، شیوا؛ حبیبی، میترا(1397). کندوکاوی در نظام حکمروایی شایسته در راستای ارتقاء حق¬به¬شهر هر شهری برای افرادغنی، شهری است برای افراد فقیر، مجله علمی تخصصی ایران چارسو، شماره سوم#
3. حیدری، فردین؛ زارعی، مجید(1398). مفهوم حق به شهر و ارتباط آن با طراحی شهری شهروند ¬مدار، مجله منظر 11، 14-23.#
4. حیدری، محمدتقی؛ شماعی، علی؛ ساسان پور، فرزانه؛ سلیمانی، محمد؛ احدنژاد روشنی(1393). تحلیل عوامل مؤثر بر زیست¬پذیری بافت¬های فرسوده شهری(مطالعه موردی: بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان، فصلنامه علمی پژوهشی فضای جغرافیایی، سال هفدهم، شماره 57، 1-25.#
5. سلیمانی مهرنجانی، محمد،تولایی، سیمین، رفیعیان، مجتبی،زنگانه، احمد،خزاعی نژاد، فروغ(1395). زیست پذیری شهری: مفهوم، اصول، ابعاد و شاخص ها، نشریه پژوهش های جغرافیای برنامه ریزی شهری، دوره 4، شماره 1، بهار.#
6.ساسان پور، فرزانه، علیزاده، سارا، اعرابی مقدم، حوریه(1397)، قابلیت سنجی زیست پذیری مناطق شهری ارومیه با مدلRALSPI ، نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال 18، شماره 48.#
7. ساسان پور،فرزانه، لطیفی، امید(1395).تحلیل زیست پذیری در مناطق کلانشهر اهواز، پایان نامه ارشد دانشگاه خوارزمی #
8. شارع پور، محمود، و رهبری، لادن(1394). جایگاه شهروندان تهرانی در نردبان آرنستاین: بررسی جنسیتی بعد مشارکتی حق به شهر، فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی، سال 15، شماره 57#
9. شارع¬پور، محمود؛ خدایاری¬مطلق، صفیه(1395). بررسی تأثیر شاخص¬های مطلوبیت فضای شهری بر میزان تحقق حق¬به-شهر، پایان نامه ارشد، دانشگاه مازندران.#
10. نوابخش، مهرداد، کفاشی، مجید(1387). مفهوم شهرفشرده و فرمهای شهری پایدار، فصلنامه جغرافیایی سرزمین، دوره 5، شماره 4.#
11. یغفوری، حسین؛ کاشفی¬دوست، دیمن(1397). ارزیابی و سنجش مؤلفه¬های برآمده از حق¬به¬شهر(نمونه موردی: شهر پیرانشهر)، فصلنامه پژوهش و برنامه¬ریزی شهری، سال 9، شماره 35.#
12. Diaz-Parra I. and Jover, J.(2020): Overtourism, place alienation and the right to the city: insights from the historic centre of Seville, Spain, Journal of Sustainable Tourism, Published Online: 25 Jan 2020. #
13. Dybska.A & Baudry.S (2015), Introduction: Spatial Justice and the Right to the City: Conflicts around Access to Public Urban Space, European journal of American studies, Vol 10, no 3.#
14. Encyclopedia of urban studies ( 2010), Ray Hutchison Pub University of Wisconsin, Green Bay.#
15. Erdi Lelandais.G (2014), RIGHT TO THE CITY AS AN URBAN UTOPIA? PRACTICES OF EVERY DAY RESISTANCE IN A ROMANI NEIGHBOURHOOD IN ISTANBUL. Understanding the City. Henri Lefebvre and Urban Studies.#
16. Fenster.T (2010), The Right to the City and Gendered Everyday Life, in Cities for All Proposals and Experiences towards the Right to the City, Sugranyes.A & Mathivet.C, Habitat International Coalition, HIC.#
17. Hall, p. (2003), smart Growth on two continedis, in p Neal. ed. Urban villages and the making of communities spon press London.#
18. Harvey, D. (2008), Debates and Developments: The Right to The City, International Journal of Urban and Regional, 27(4), 939-941.#
.Harvey,D.(2009), “The Right to The City” New Left Review, V. 53: pp. 23-40#19
20. Marcuse, peter (2010), “Rights in Cities and Right to the City? In Ana Sugranyes and Charlotte Mathivet (eds), Cities for all: proposals and Experiences Towards the Right to the City, Santiago, Chile: Habitat International Coalition: 89-100.#
21.. Meriläinen Eija, S., Fougère, M. and Wojciech, P.(2020): Refocusing urban disaster governance on marginalised urban people through right to the city, Environmental Hazards 19, 187-208.#
22.Bibari, S.(2019), On the sustainability of smart and smarter cities in the era of big data: an interdisciplinary and transdisciplinary literature review, Journal of Big Data volume 6, 110-121.#
23.Dener. A (2012), The right to inhabit in the city: Yeni Sahra squatter settlement in Istanbul,#
Harvey.D (2012), Rebel Cities: From the Right to the City to the Urban Revolution, Verso24
Istanbul Technical University, NO:1, 86-10#3
25..Izar, P. (2019): Can public–private partnerships help achieve the right to the city in Brazil? The case of Casa Paulista program in São Paulo, Journal of Urban Affairs#
26..Jabareen, Y. (2014) ‘The right to the city’ revisited: Assessing urban rights – The case of Arab Cities in Israel, Habitat International 41, 135-141.#
27.Kozaryn, A., Valente, R.(2019), Livability and Subjective Well-Being Across European Cities, Applied Research in Quality of Life volume 14, pages197–220.#
28.Lesutis, G. (2020): Planetary urbanization and the “right against the urbicidal city”, Urban Geography, Published online: 20 May 2020.#
29.Shahrudin, I . and et al(2008), Spatial Urban Metabolism for livable city, Bluprints for sustainable infrastructure conference, 9-12 december, Auckland.#
30.Sofeska, L., (2017), Understanding the Livability in a City Through Smart Solutions and Urban Planning Toward Developing Sustainable Livable Future of the City of Skopje, Procedia Environmental Sciences, Volume 37, 2017, Pages 442-453.#
31.UN-HABITAT (2008), State of the World’s Cities 2010/2011, Bridging The Urban Divide.#
32.Veenhoven, Rout (2001), the four qualities of life or dering concepts and measures of the good life, journal of happiness studies.#
33.World Charter for the right to the city (2004), Un-Habitat.#
34.Zanella, A,. Camanho, A.S,. Dias, T.G(2020), The assessment of cities’ livability integrating human wellbeing and environmental impact, Annals of Operations Research, 3-12.#
نشريه علمي اندیشههای نو در علومجغرافیایی، دوره1، شماره1، پاییز1402، صفحات45-68
واحد ماهشهر |
تاريخ دريافت: 20/06/1402 | تاريخ پذيرش نهايي: 19/07/1402 |
زیستپذیری شهری با رویکرد حق به شهر: مفاهیم، ابعاد و شاخصها
صدیقه دولتشاه
دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری، مسئول پژوهش و مطالعات شهری، شهرداری بندرماهشهر
چکیده
امروزه زيست پذيري دربيشتر کشورهاي توسعه يافته به عنوان يک اصل راهنما در چارچوب گفتمان پايداري در سياست گذاري ها وبرنامه ريزي شهري گسترش پيدا کرده است. زیستپذیری شهری و حق به شهر مفاهیمی مرتبط با توسعه پایدار و عدالت اجتماعی در شهرها هستند و در ایجاد شهرهایی سالم، پویا و عادل تأثیرگذار هستند. اين مقاله ضمن معرفي زيست پذيري وحق به شهر به عنوان رويکرد غالب دربرنامه ريزي شهري جهان معاصر خاستگاه نظري، ديدگاه هاي تأثيرگذار و ادبیات نظري- تجربي، ابعاد وشاخص هاي آن را بررسي کرده است. اين تحقيق به لحاظ هدف بنيادي- نظري و داده هاي آن، به روش کتابخانه اي – اسنادي فراهم آمده است. با توجه به گستردگی مباحث و رویکردهای تبینی موجود در این زمینه، در این پژوهش تنها آن دسته از تحقیقاتی که تناسب بیشتری با موضوع تحقیق حاضر داشته اند مورد بررسی قرار گرفته اند. سپس به بررسی نظریات هانری لوفور حق به شهر و نظریه کوین لینج، مارکوزه، تووی فنستر، هاروی و... همچنین مفاهیم پشتیبان و نزدیک به زیست پذیری همچون توسعه پایدار، شهر سالم، نوشهرگرایی، رشد هوشمند و شهر فشرده پرداخته شده است. يافته هاي مقاله بيانگر اين موضوع است که با توجه به شرايط امروز، در بيشترشهرهاي جهان توافق کلي دربارة اهميت و ضرورت شناخت، تحليل و تبيين زيست پذيري شهري و حق به شهر در ابعاد گوناگون وجود دارد اما اجماع نظر دربارة تعريف، معيارها و شاخص هاي آن وجود ندارد. مهم ترين علت اين امر را مي توان در وابستگي مستقيم اين مفهوم به شرايط مکاني، زماني و مهم تر از همه، بستر اجتماعي- اقتصادي ومديريتي جامعة هدف دانست.
کلماتکلیدی: زیستپذیری، حق به شهر، توسعهپایدار، رشدهوشمند
مقدمه
در دهههای اخیر، رشد و گسترش روزافزون شهرها از یک سو و اهمیت مطالعه در زمینه زندگی شهری و شیوه های دستیابی به حقوق شهروندی از سوی دیگر سبب شده است تا زمینه های لازم برای طرح مباحثی در مورد مفهوم حق به شهر مطرح گردد، مفهومی که برای اولین بار توسط هنری لوفور بیان گردید. در حال حاضر در اغلب شهرهای جهان مفهوم حق به شهر به مشابه کنشی برای گسترش حقوق زیست ساکنان شهری و دستیابی به حقوق شهروندی، درک شده و از ضرورت های زیستی- حقوقی شهر تلقی می گردد. ما در دورانی زندگی می کنیم که آرمانهای حقوقی بشر، چه از نظر سیاسی و چه اخلاقی، نقش عمده یافته اند. و نیروی بسیاری صرف ترویج اهمیت آن برای ایجاد جهانی بهتر شده است(تقوایی و همکاران،2:1389). حق به شهر، یک حق بشری است که شامل تعلق یافتن شهر به شهروندان و مشارکت آنان در امور شهری می شود.قرار گرفتن این حق در چارچوب حقوق بشر به جای حقوق مدنی به این معنا است که هر انسانی صرف نظر از ملیت، قومیت و ویژگی های فرهنگی، تنها به دلیل انسان بودن شایسته ی بهره مندی از این حق است. تعلق یافتن به شهر با حرکت در شهر، حضور در آن، احساس آرامش و داشتن فضاهای مناسب برای خود ممکن می شود در حالی که مشارکت در شهر با دخالت داشتن در سیاست گذاریهای شهری، تصمیم گیری در مورد مسائل فضایی، کالبدی و اقتصادی شهری و مالکیت و کنترل بخشی از این فضا ممکن می شود(شارع پور و خدایاری مطلق،3:1395). مشارکت شهروندان نه تنها سبب افزایش تحقق حقوق شهری و افزایش رضایت شهروندان می شود، بلکه با افزودن دیدگاههای مردمی از طریق مشارکت در فرآیند های تولید فضای شهری سبب ایجاد فضاهایی می شود که هم از نظر زیبایی شناسی و هم از جنبه کاربردی با فرهنگ و برداشتهای عمومی مردم تناسب دارند(شارع پور و رهبر،3:1394). حق به شهر و حقوق شهروندی در دهه های اخیر تحت تأثیر نظامهای حاکم بر شهرها دچار تحول و تغییرات اساسی شده است. اگرچه در ابتدای تاریخ مدرن، حق به شهر و شهروندی صرفاً در چارچوب رابطه فرد و دولت – ملت تعریف می شده است ولی امروزه به علت تغییرات و تحولات اجتماعی و سیاسی از جمله نظام سلطه سرمایه داری و ظهور جنبش های اجتماعی شهری، تفسیرهای جدیدی از حق به شهر صورت گرفته است. لذا در راستای تحقق هر چه بیشتر این حق، امروزه در اداره امور شهرها بهره گیری از الگوی حکمروایی خوب شهری که در آن دولتها، شهروندان و نهادهای خصوصی در یک جریان افقی و فرابخشی به مشارکت بپردازند، به عنوان پارادایمی در نظام مدیریت و حکمروایی شهرها مورد استفاده قرار می گیرد(تقوی و حبیبی،33:1397). امروزه رویکردهای نظری و دیدگاههای گوناگونی برای مواجه با این شرایط در جهان مطرح و به کار گرفته شده است که از جمله می توان پایداری، روستا شهر، کیفیت زندگی، رشد هوشمند، نوشهرگرایی و زیست پذیری اشاره کرد.
پیشینه تحقیق
یغفوری و کاشفی دوست(1397) مقاله تحت عنوان ارزیابی و سنجش مؤلفه های برآمده از حق به شهر(نمونه موردی: شهر پیرانشهر) با هدف ارزیابی حق به شهر در شهر پیرانشهر پرداختند. روش این پژهش توصیفی –تحلیلی می باشد جهت تحلیل یافته ها از آزمون t-test تک نمونه ای استفاده شده است با استفاده از آزمون میانگین محلات پانژده گانه شهر پیرانشهر از لحاظ تحقق حق به شهر رتبه بندی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد نارضایتی شهروندان در دو مؤلفه حکمروایی شهری و دسترسی فضایی می باشد ولی در شاخص های شمولیت اجتماعی و سرزندگی شهری تا حدودی رضایت شهروندان را به همراه داشته است.
شارعپور و خدایاری مطلق(1395)«بررسی تأثیر شاخص های مطلوبیت فضای شهری بر میزان تحقق حق به شهر» می باشد. که هدف مطالعه بررسی تأثیر شاخص های مطلوبیت فضای شهری بر نحوه استفاده از حق به شهر بوده است. روش تحقیق از نوع پیمایشی که از تکنیک پرسشنامه با حجم نمونه 305 نفر، استفاده شده است.نتایج تحقیق نشان داد که 32./. از تغییرات حق به شهر توسط جنس، سن، پایگاه اجتماعی – اقتصادی، مدت اقامت و شاخص کیفیت فضا نقش اساسی در تبیین میزان تحقق حق به شهر دارند. و نیازهای روحی و روانی برای شهروندان مهمتر از نیازهای اقتصادی است.
ساسانپور و لطیفی(1395)، در پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه خوارزمی تحت عنوانتحلیل زیست پذیری در مناطق کلانشهر اهواز با هدف بررسی زیست پذیری مناطق کلانشهر اهواز در راستای توسعه پایدار پرداختند. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی می باشد. جامعه آماری شامل مناطق و شهروندان کلانشهر اهواز میباشد. نتایج پژوهش نشان می -دهد که زیست پذیری کلانشهر اهواز در هر چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی در حد نامطلوب ارزیابی شده است. که این روند کنونی به سمت توسعه پایدار پیش نخواهد رفت.
تولایی و خزاعینژاد(1394)، درپژوهشی باعنوان تحلیل زیستپذیری در بخش مرکزی شهر تهران مورد پژوهش: محله های منطقه 12، روش این پژوهش پیمایشی می باشد و 382 پرسشنامه در میان ساکنین محله ها به روش تصادفی توزیع گردیده است. نتایج نشان میدهد در بعد اقتصادی محله های کوثر و آبشار نامطلوب ترین و محله های ایران و قیام مطلوب ترین. در بعد اجتماعی محله شهید هرندی بدترین وضعیت و محله های قیام و ایران زیست پذیرترین محله ها. در بعد تاریخی نازیست پذیرترین محله کوثر و مطلوبترین محلهها سنگلج. در بعد خدمات و زیرساختها، نامطلوب ترین محله ها پامنار و بهارستان و مطلوبترین محله قیام. در بعد محیطی نامطلوبترین محله بازار و امامزاده یحیی و مطلوبترین قیام و سنگلنج. و در بعد مدیریت شهری نازیست پذیرترین محله بازار و زیست پذیرترین محله پامنار و ایران میباشد.
رهبری و شارعپور(1393) در پژوهشی با عنوان تفاوتهای جنسیتی در بهرهمندی از حق به شهر در تهران پرداختهاند. نویسندگان به ارائه یک چهار چوب مفهومی برگرفته از لوفور پیرامون حق به شهر اقدام کرده اند.در این پژوهش، نگارندگان با استفاده از روش های کمی مانند تکنیک رگرسیون چند متغیره، مدل مفهومی ارائه شده بر اساس نظریه لوفور را مورد آزمون قرار داده اند. ضمن این که با بررسی ارتباط میان مفهوم جنسیت و ادراک شهروندان از بهره مندی از حق به شهر نشان داده اند که حق به شهر اساساً مفهومی جنسیتی است و زنان تهرانی نسبت به مردان تهرانی شانس کمتری برای احساس بهره مندی از آن دارند. در این اثر به این نتیجه رسیده اند که بهره مندی زنان از حق به شهر نیز کمتر از مردان است.
لسوتیس1(2020) شهر تته موزامبیک که کارگران حضور کارکنان معدنی عدالت فضایی را در این شهر ازبین برده و مشکلاتی را از طریق تغییرات کاربری های گسترده ناشی از رشد شهری به همراه آورده است. برای چنین شهری می توان مقابله با مشکلات شهری را به عنوان راهکاری برای رفع معضلات عدالت فضایی مطرح نمود. دیازپارا و لاور2(2020) شهرهایی که نسبتاً مهاجران حومه نشین بیشتری میپذیرند امکان تعمیق نابرابر در دسترسی به حق به شهر در بین شهروندان افزایشمییابد. زنلا وهمکاران3 (2020) در مقاله ای با عنوان رزیابی زیستپذیری شهری در ارتباط با اثرات رفاه انسانی و محیطی، برای ارزیابی زیستپذیری میبایست از شاخص ترکیبی استفاده کرد که بطور همزمان میبایست رفاه انسانی و هم ابعاد محیطی را بررسی کرد. بیبری4 (2019) در مقالهای با عنوان مروری بر پایداری شهرهای هوشمند و هوشمندتر در عصر کلان دادهها، مطالعه ادبیات بین رشتهای و فرا رشتهای پرداخته است. کوزاریان و والنته5 (2019) در پژوهشی با عنوان زیستپذیری و رفاه ذهنی در شهرهای اروپا پرداخته اند، در این پژوهش آنها شهرهای شمالی اروپا را دارای رفاه ذهنی بیشتر ارزیابی نموده و معتقدند شهرهای کوچک اروپایی زیستپذیرتری و رفاه ذهنی بالاتری دارند. سوفسکا6( 2017) درک زیستپذیری در شهر از طریق روشهای هوشمند برنامهریزی شهری به سوی آینده زیستپذیر پایدار، شهرهای هوشمند فرصتهای فراوانی را برای زیستپذیری آینده شهرها فراهم میکنند. و این هم از طریق کاربرد تکنولوژی و اینترنت و هم از طریق افزایش انعطافپذیری محیطهای شهری بهواسطه کارایی بیشتر و توسعه ایداعات فراهم میشود. ایزار7 (2019) سیاستگذاری حقمحور در زمینه تخصیص زمین برای توسعه شهری را راهکاری برای رفع نارضایتی و بهبود کیفیت زندگی شهروندان موردتوجه قرارداد. جبارین(2014) ارزیابی حق به شهر در شهرهای عربی فلسطین که نابرابری در دسترسی به حقوق شهروندی در آنجا ریشههای قومیتی دارد. با توجه به اینکه عمده محلههای محروم با مناطق سکونت شهروندان غیر بومی منطبق است. مارکوزه پیتر8 (2010) حق زندگی در شهر و حق نسبت به شهر» است. وی معتقد است که تفاوت بارزی میان حق زندگی در شهر و حق نسبت به شهر وجود دارد. میتوان گفت اول (حق زندگیدرشهر) به صورت جمعی و دومی (حقنسبتبهشهر) به صورت فردی ارائه میشود. همچنین تفاوتهای سیاسی و استراتژیک میان ابهامات موجود و ماهیت آنها را نشان میدهد. به نظر نویسنده این مطالعه هر یک از این حقوق به یکدیگر وابسته هستند. همانطوری که ما بر این عقیده ایم که احتمال دارد دنیای دیگری باشد و زندگی شهری دیگری نیز به تبع آن وجود داشته باشد.
مبانی نظری
مفهوم زيست پذيري
زیست پذیری مفهومی کلی است که تاکنون تعاریف متعددی برای آن ارائه شده است. بیشتر محققین آن را مفهومی دشوار برای اندازه گیری و تعریف بیان کرده اند. چنانکه ساوتورث معتقد است زیست پذیری مفهومی نسبتاً مبهم است که توسط افراد مختلف به صورت های گوناگون تفسیر می شود و هیلن ضمن اشاره به عدم توافق درباره ابعاد و ویژگی های زیست پذیری، آن را همچون چتری می داند که معانی متفاوت را در بر می گیرد. در ادامه نمونه هایی از تعاریف ارائه شده به اجمال آورده شده تا ضمن نشان دادن تنوع موجود، در رسیدن به تعریف و درک و بینش جامع تر کمک کند( تولایی وهمکاران،1394: 39).
جدول1- برخي از تعاريف ارائه شده دربارة زيستپذيري و شهر زيست پذير
تعریف | سال | مکان | تخصص | پژوهشگر |
ارزیابی مطلوب ساکنان از محیط زنـدگی را اسـاس زیسـت پـذیری می دانند. | 2001 | هلند | محیط زیست | Marsman and Leidemeijer |
زیست پذیری سکه ای است که دو رو دارد: معیشت یـک روی آن وپایداری بوم شناختی روی دیگر آن است. بنابراین، شهر زیست پـذیرباید هر دو روی سکه را با هم داشته باشد و معیشـت شـهروندان رادر کنار حفاظت از کیفیت محیط زیست آنها تأمین کند. | 2002 | استرالیا | جغرافیا | Evans |
زیست پذیری مجموعۀ ویژگیهایی است که محیط شـهر را بـه مکانی جذاب برای زندگی تبدیل می کند. این ویژگیها میتواند به ویژگیهای قابل لمس(دسترسی به زیر -ساختهای شـهری)و ویژگی -های غیرقابل لمس(حس مکان، هویـت محلـی و...) تقسیم شود. | 2005 | استرالیا | اقتصاد | Throsby |
زیست پذیری به رفاه فیزیکی، اجتماعی و روانی کمک می کند و باعث توسعۀ فردی همۀ ساکنان یک شـهر، روسـتا یـا منطقـه می شود و اصول کلیدی آن مشتمل بر عدالت، کرامت ،دسترسی، صمیمیت، مشارکت و توانمندسازی است. | 2005 | مالزی | جغرافیا | عبدالصمدهادی |
شهر زیست پذیر شهری مناسب بـرای زنـدگی و فـراهم آورنـدۀکیفیت مطلوب زندگی است. | 2005 | انگلستان | شهرسازی | Robert Cowan |
زیست پذیری به نگاه فرد به محیط زیستش مرتبط اسـت و لـذا دربرگیرندۀ ارزیابی ذهنی فرد از کیفیت محل زندگی است. | 2006 | بلژیک | اقتصاد | Heylen |
مأخذ: سلیمانی و همکاران،38:1395
مرور تعاریف ارائه شده نشان می دهد، هرچند تاکنون اجماع نظر در تعریف زیست پذیری به وجود نیامـده اسـت، امـا درتعاریف ارائه شده مشترکاتی چون تأمین رفاه و رضایت ساکنان، کیفیت زنـد گی، تـأمین نیازهـای گونـاگون، دسـتیابی بـه زندگی مطلوب و رضایت بخش و... به چشم می خورد.
مفهوم حق به شهر
حق به شهر یک حق بشری است که شامل تعلق یافتن شهر به شهروندان و مشارکت آنان در امور شهری میشود . قرار گرفتن این حق در چارچوب حقوق بشر به جای حقوق مدنی به این معنا است که هر انسانی صرف نظر از ملیت، قومیت و ویژگیهای فرهنگی(Jabareen, 2014,135)، تنها به دلیل انسان بودن شایستهی بهرهمندی از این حق است(Simone, 2006, 321). تعلق یافتن به شهر با حرکت در شهر، حضور د ر آن، احساس آرامش و داشتن فضاهای مناسب برای خود ممکن میشود (Sharepour & Khanyari, 2016:138) در حالیکه مشارکت درشهر با دخالت داشتن درسیاست گذاریهای شهری، تصمیمگیری در مورد مسائلفضایی، کالبدی واقتصادی شهری ومالکیت وکنترل بخشی از این فضا ممکن میشود (Izar, 2019, 47). امروزه به علت تغییرات وتحولات اجتماعی و سیاسی از جمله نظام سلطه سرمایهداری وظهور جنبشهای اجتماعی شهری، تفسیرهای جدیدی از حق به شهر صورت گرفته است(Meriläinen, 2020,187). لذا در راستای تحقق هرچه بیشتر این حق، امروزه در اداره امور شهرها بهرهگیری از الگوی حکمروایی خوب شهری (,Ziari et al,2018:1) که در آن دولتها، شهروندان و نهادهای خصوصی در یک جریان افقی و فرابخشی به مشارکت بپردازند، بهعنوانپارادایمی درنظام مدیریت و حکمروایی شهرها مورد استفاده قرارمیگیرد (Taghavi & Habibi, 2018: 46).
مواد و روش تحقیق
اين تحقيق به لحاظ هدف بنيادي- نظري و داده هاي آن، به روش کتابخانه اي – اسنادي(نظیر کتابها، رساله ها، طرحها، مقالات، سایتهای علمی و منابع الکترونیکی ) فراهم آمده است. با توجه به گستردگی مباحث و رویکردهای تبینی موجود در این زمینه، در این پژوهش تنها آن دسته از تحقیقاتی که تناسب بیشتری با موضوع تحقیق حاضر داشته اند مورد بررسی قرار گرفته اند. سپس به بررسی نظریات هانری لوفور حق به شهر و نظریه کوین لینج، مارکوزه، تووی فنستر، هاروی و... همچنین مفاهیم پشتیبان و نزدیک به زیست پذیری همچون توسعه پایدار، شهر سالم، نوشهرگرایی، رشد هوشمند و شهر فشرده پرداخته شده است.
یافته های تحقیق
مدل های سنجش زیست پذیری
در این قسمت به اختصار به معرفی و بررسی مدل های سنجش زیست پذیری که در سطح جهانی مورد قبول و استفاده قرار گرفته اند، می پردازیم.
مدل وینهوون9
رووت وینهوون در مقالهای با عنوان چهار کیفیت زندگی، به بررسی تفصیلی انواع کیفیت زندگی پرداخته است. وی چهار نوع کیفیت زندگی را بر اساس درونی یا بیرونی بودن نسبت به انسان در نظر گرفت که به شرح زیر است:
جدول 2- مدل وینهوون
| فرصت های بیرونی | فرصت های درونی |
شانسهای زندگی | محیط زیست پذیر بعد اکولوژیکی: اقلیم مناسب، هوای تمیز، مسکن مناسب وجادار بعد اجتماعی: آزادی، برابری و برادری بعد اقتصادی:کشور ثروتمند، امنیت اقتصادی، توسعه اقتصادی بعد فرهنگی: شکوفایی هنر و علم، آموزش های همگانی
| توان فرد برای زندگی سلامت فیزیکی و سلامت روانی فرد پرانرژی و انعطاف پذیر بودن نداشتن بیماری های روانی نداشتن بیماری های جسمی داشتن استقلال و خلاقیت داشتن سواد و آموزش رسمی مدرسه داشتن مهارت های مختلف |
نتایج زندگی
| برای نزدیکان: مانند پرورش کودکان و مراقبت از دوستان برای جامعه: مانند شهروند خوب بودن برای نوع بشر: مانند انجام یه اختراع رضایت درونی: مانند اعتبار، اعتماد به نفس | لذت از زندگی رضایت از ابعاد مختلف زندگی: مانند رضایت از کار حالات روانی متفاوت: مانند ناراحتی و یا خوشحالی و رضایت از زندگی |
veenhoven, 2001: 4ماخذ:
در نیمه بالایی جدول2، نوع کیفیت زندگی بالقوه نشان داده شده است که نشان دهنده فرصت های بیرونی در محیط وتوان درونی برای بهره برداری از آن ها است. فرصت های بیرونی با اصطلاح زیست پذیری و فرصت های درونی با اصطلاح توان زندگی نشان داده شده اند. نیمه پایین جدول مربوط به کیفیت زندگی با تاکید بر نتایج آن است که به وسیله ارزش آن ها برای محیط و یا برای افراد، مورد قضاوت و داوری قرار می گیرد. ارزش بیرونی زندگی با اصطلاح فایده زندگی و ارزش درونی آن با اصطلاح لذت زندگی عنوان شده است. (veenhoven, 2001: 4)
مدل متابولیزم شهری
مفهوم متابولیزم شهری اولین بار در سال 1965 توسط ولمن معرفی و بعدها توسط نیومن و کن وورسی توسعه داده شد((Shaharudin,2008:4. ولمن محیط زیست شهر را به عنوان یک اکوسیستم در نظر گرفت و به اندازه گیری فعالیت های سوخت و ساز در آن پرداخت. بر مبنای کار وی، متابولیزم شهری می تواند برای تعیین میزان زیست پذیری و نیز آسیب پذیری نواحی مورد مطالعه قرار گیرد. این مدل بر مبنای قوانین ترمودینامیک است که نشان می دهد هر چیزی که وارد یک سیستم بیولوژیکی شود باید از آن عبور نماید و مقدار ضایعات آن نیز بستگی به میزان منابع مصرف شده دارد این مدل بر مبنای نمودار شماره1، دارای ویژگی هایی چون هدف محوری (افزایش زیست پذیری و کاهش ضایعات(، توان افزایی در جهت بکارگیری معیارهای مناسب)استانداردها و شاخصها(، بخش های اصلی یک سکونتگاه)بهداشت، حمل و نقل، مسکن( و دارای تفکر سیستمی است. این نمودار شهرها و حومه ها را به عنوان سیستم هایی در نظر می گیرد که نیازمند ورودی از منابع کلیدی هستند. این ورودی ها در فرآیندهای خانگی و صنعتی یا شهری و دولتی و برای تولید دو دسته خروجی به کار گرفته می شوند. خروجی اول زیست پذیری است که هدف آن، بهبود شاخص ها در طول زمان است. دسته دوم از خروجی ها، ضایعات هستند که کاهش و از بین بردن آنها در طول زمان مطلوب است. زیست پذیری در این مدل به معنی نیازمندی های بشری برای تأمین تسهیلات اجتماعی، بهداشت و رفاه در گستره محیط انسان ساخت و طبیعی است(تولایی و دیگران
،75:1394 ).
نمودار1- مدل ساده متابولیزم شهری برای شهر زیست پذیر
ماخذ: Shaharudin & et al,2008:4
مدل سنجش زیست پذیری شهرداری های کانادا
این مدل می کوشد تا از چشم اندازی عینی به بررسی زیست پذیری بپردازد؛ چراکه معتقد است زیست پذیری به وسیله تجارب زندگی تحت تأثیر قرار می گیرد. این مدل با بررسی زمینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مناطق تحت نظر شهرداری ها آغاز می شود و دیگر قلمروهای کمی و عینی مانند محیط فیزیکی، خدمات عمومی، مسکن، بهداشت، امنیت، جرم و جنایت، آموزش و تفریح و فراغت را نیز در بر می گیرد. اما این عوامل، تنها نشان دهنده بخشی از وضعیت موجود شهر هستند. از این رو ویژگی های افراد و گروه ها در ادراک ارزش های مربوط به هر یک از این عوامل نیز تأثیرگذار هستند. بنابراین ویژگی هایی مانند درآمد، آموزش، طبقه اجتماعی، قومیت، مذهب، جنسیت و سن نیز باید در نظر گرفته شوند. همه این ویژگی ها ابعادی از تجارب، ارزش ها و انتظارات و آرزوهای افراد را تشکیل می دهند. چارچوب مفهومی این مدل دارای جامعیت و پیچیدگی است. مبانی ساختار این مدل از برنامه به سوی کلانشهر زیست پذیر که توسط دپارتمان برنامه ریزی کلانشهر تورنتو تهیه شده اخذ گردیده است. رویکرد این مدل برنامه ریزی چنین است که مسکن، کاربری اراضی، حمل ونقل، محیط طبیعی و اشتغال تحت عنوان کلی سیاست ها و برنامه ها، دارای تعامل هستند بر مبنای این مدل، سکونتگاه زیست پذیر به وسیله سه جزء به هم پیوسته رونق اقتصادی، بهزیستی اجتماعی و انسجام و یکپارچگی محیطی تعریف می شود. این مدل بر آن است که انطباق فرهنگی که به معنای میزان انطباق پدیده ها با انتظارات فرهنگی یک جامعه است، اثرات سه جزء دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد. این چهار عامل در این مدل به عنوان اجزای زیست پذیری در نظر گرفته می شوند. بخش سوم از این مدل تحت عنوان شاخص های مربوط به اجزای سه گانه زیست پذیری تعریف می شود(تولایی و همکاران،1394: 66).
نمودار2- مدل سنجش زیست پذیری شهرداری های کانادا
مآخذ: تولایی و دیگران، 1394: 66
حمایت از حق به شهر در مجامع جهانی
درسال 1996مفهوم حق به شهر در اجلاس بین المللی هبیتات در استانبول به صورت روشنی مطرح شد و حق به مسکن برای اولین بار بررسی شد و سپس در سال2004 منشور جهانی حق به شهر ارائه شد( Dener, 2012:90)(جدول3).
جدول 3 - بخشهای مختلف منشور جهانی حق به شهر
بخشها | ماده | موضوع |
بخش اول (گرایشهای کلی) | 1 | حق به شهر |
2 | اصول حق به شهر | |
بخش دوم (حقوق مرتبط با مدیریت شهرها) | 3 | توسعه شهری عادلانه و پایدار |
4 | مشارکت در طرح بودجه شهر | |
5 | شفافیت در مدیریت شهر | |
6 | حق به اطلاعات عمومی | |
بخش سوم (حقوق سیاسی و مدنی شهرها) | 7 | آزادی و تمامیت |
8 | مشارکت سیاسی | |
9 | حق استفاده تجمع کردن، گردهمآیی کردن، بروز دادن دموکراتیک در فضای عمومی شهری | |
10 | حق عدالت | |
11 | حق به امنیت عمومی و همزیستی مسالمت آمیز بر اساس صلح، همبستگی و چندفرهنگی | |
بخش چهارم (حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی به شهر) | 12 | دسترسی به خدمات عمومی شهری و خانگی و تأمین آنها |
13 | حق به حمل ونقل عمومی | |
14 | حق به مسکن | |
15 | حق به آموزش | |
16 | حق به کار | |
17 | حق به فرهنگ و اوقات فراغت | |
18 | حق به سلامت | |
19 | حق به محیطزیست | |
بخش پنجم (گرایشهای نهایی) | 20 | تدابیری برای تحقق حق به شهر |
21 | نقض حق به شهر | |
22 | قانونی بودن حق به شهر | |
23 | تعهدات با منشور حق به شهر |
ماخذ:World Charter for the right to the city, 2004
برنامه اسكان بشر سازمان ملل متحد اصول اساسی حق به شهر را غیرقابل تقسیم بودن حقوق بشر؛ عدم تبعیض و فراگیر؛ اولویت دهی به گروههای آسیب پذیر و به حاشیه رانده شده و برابری جنسیتی میداند(.(Un-HABITAT,2008:133
نظریه پردازان حق به شهر
هانری لوفور
مفهوم حق به شهر که یکی از جنجالی ترین و شناخته شده ترین مفاهیم مطرح شده توسط لوفور است و در کتابی به همین عنوان در سال 1967 میلادي، درست یکسال پس از خیزش جنبشهاي اجتماعی - سیاسی در اروپا و آمریکا به چاپ رسید. این کتاب که درست یک قرن بعد از کتاب سرمایه مارکس به چاپ رسید10؛ به نوعی بزرگداشت و در امتداد این اثر محسوب میشد. این کتاب که تبدیل به شعاري اجتماعی براي فعالان شهري شده است، بر انگیزاننده ي مباحث علمی و اجتماعی بسیاري در حوزه نابرابري هاي شهري شده است. لوفور حق به شهر را درخواست براي دسترسی تحول یافته به زندگی شهريمیداند(گافمن و لباس11،1996: 156). هاروي12مفهوم حق به شهر را این گونه توضیح میدهد: حق به شهر بسیار فراتر از آزادي فردي براي دسترسی به منابع شهري است؛ بلکه حق به تغییر شهر براي ایجاد تغییر در خودمان است. این حق پیش از آن که فردي باشد اشتراکی است چرا که این تغییرات نیازمند یک قدرت جمعی براي بازشکل دهی به فرایندهاي شهري است. آزاد ساختن و بازسازي شهر و خودمان به نظر من یکی از ارزشمند ترین حقوق بشري است که بسیار مورد بی اعتنایی قرار گرفته است(هاروی،2008: 24). به نظر میرسد که براي لوفور، نه خانه بلکه شهر است که ایجاد کننده وجود و خودآگاهی شمرده میشود (گافمن و لباس،1996: 8). در حق به شهر هانري لوفور این مسئله را مطرح میکند که پراکسیس شهري نیازمند هم زمانی و هم مکانی است که در آن جریان روابط هر روزه ي زندگی و تعاملات اجتماعی ممکن می شود. طراحان شهري نمی توانند پراکسیس را طراحی کنند اما می توانند فضاي مناسب آن را ایجاد کنند و راه را براي انجام آن فراهم کنند.
دیوید هاروی
استاد دانشگاه ایالتی نیویورک که به عنوان یکی از برترین جغرافیدانان و متفکران علوم اجتماعی دنیای امروز، به دلیل برداشت های نئومارکسیستی خود از مفهوم حق به شهر نیز شهرت دارد. هاروی از خلال ارائه یک روایت تاریخی از رشد سرمایه داری در شهر و در قالب سرمایه گذاری املاک و مستغلات، ایده خود را از حق به شهر لوفور تشریح می کند. او معتقد است که بسیاری از بحران های مالی در 30 سال اخیر ریشه در مسائل شهری و بحران های زمین و مسکن داشته اند. به طوری که در دهه 1990، مازاد پول بسیار زیادی در دنیا به دست آمد که جایی برای خرج کردن آن وجود نداشت. لذا با تکیه بر روایت مالی سرمایه داری و مستغلات، نظریه تولید فضای لوفور را بسط داد و بارها برای صورت بندی اقتصاد سیاسی فضا به آن مراجعه و این بسط را به مفهوم گزاره ای از رابرت پارک جامعه شناس شهری ارجاع داد که: شهر موفق ترین تلاش بشر برای شکل دادن به جهانی است که در آن زندگی می کند و این مهم را مطابق میل خود شکل می دهد. اما اگر شهر جهانی باشد که انسان آن را خلق کرده است، در عین حال جهانی است که انسان محکوم است از این پس در آن زندگی کند. بنابراین انسان بدون داشتن درک درست از ماهیت کاری که انجام داده با ساختن شهر، خود را نیز بازآفرینی کرده است( تقوی و حبیبی،38:1397). هاروی اینگونه به مفهوم حق به شهر وارد می شود که شهر در دوران مدرن همواره موضوعی چالش برانگیز بوده است. از سویی تنها جایگاه زیستی است که بر ساخته امیال و آرزوهای انسانی برای اجتماعی زیستن بوده است، و از سوی دیگر مکان تبلور عینی بسیاری ناکامی ها و تبعیض های ضد انسانی است. فضای شهری در عصر سلطه سرمایه داری مملو از تناقض شده به طوری که در روابط تولیدی سرمایه داری همه چیز به کالا تبدیل می شود، فضای شهری نیز به یکی از راهبردی ترین کالاهای آن تبدیل گشته است. سرمایه داری در بطن خود به خصوصیاتی متناقض دامن زده و نمی تواند خواسته ساکنان و شهروندان شهر برای دست یابی به مسکن شایسته و فضای سکونتی مطلوب را پاسخگو باشد. چنین مطالبه ای در کنار تناقضات درونی به ناچار راه به نوع دیگری از شهر و فضای شهری می گشاید، فضایی که در آن ارزش استفاده، خود را بر ارزش مبادله تحمیل می کند، مانند انقلاب ها، اعتراض ها و کنش هایی که شهر زمینه آن را فراهم آورده است. لذا شهر در ذات خود واجد امکانات رهایی بخش است، امکاناتی خارج از سیطره ایدئولوژی فروکاهنده سرمایه داری که خود را، چه در جنبش های اعتراضی و چه در زندگی روزمره شهری، به نمایش می گذارند. هاروی برخلاف لوفور، بقای سرمایه داری در تولید فضا که در سلب مالکیت فضا می بیند و از همین ایده حق به شهر را در شهرهای امروز به طور روزافزونی از دست رفته می یابد. مثال تاریخی سلب مالکیت اقدامات بارون هوسمان در پاریس است که به نام نوسازی و بهسازی مدنی آلونک ها و محله های فقیر نشین این شهر را ویران و عامدانه طبقه کارگر و عناصر متمرد را از مرکز شهر جابجا کرد(تقوی وحبیبی،39:1397). هاروی همچنین موضوع دیگری را در بیانیه حق به شهر خویش مطرح و بیان می کند که « مصرف فضا» در مقابل « فضای مصرفی» وجود دارد. اگر از دیدگاه جامعه شناسی سیاسی به آن نگاه کنیم، پدیده مصرف فضا در اولویت است، ولی اقتصاد سیاسی « فضای مصرفی» را مطرح و مهم می داند، همانطور که امروزه در طرح های شهری معاصر و در بحث بازآفرینی شهری شاهد آن هستیم. از دیدگاه فضای مصرفی، هر چه سودآورتر بهتر ولی از زاویه مصرف فضا برخورد دیگری را می طلبد. بنابراین حق به شهر حق تغییر دادن خودمان از طریق تغییر دادن شهر است. به علاوه این حق امری است عمومی و نه فردی زیرا از بدو پیدایش، شهرها از طریق تمرکز جغرافیایی و اجتماعی تولید اضافی به وجود آمده اند. بنابراین توسعه شهری همیشه پدیده ای طبقاتی بوده است، وضعیتی عمومی که امروزه تحت نظام سرمایه داری در حال ادامه یافتن است. در حالی که شهروند حق تغییر شهر و فضاهای شهری را دارد و به همین دلیل است که در سال 2004 سازمان ملل، منشور حق به شهر را تهیه و به کشورها ابلاغ کرد و آن را جز حقوق بشر قرار داد. حق داشتن شهر به مراتب بیشتر از آزادی فردی برای دسترسی به منابع شهری است: این حق است که با تغییر شهر خودمان را تغییر دهیم. علاوه بر این ، این یک حق رایج است نه یک حق حقوقی، زیرا این تحول به ناچار وابسته به اعمال قدرت جمعی برای تغییر شکل روندهای شهرنشینی است. من می خواهم استدلال كنم كه آزادی ساخت و بازسازی شهرها و شهرکها یکی از با ارزشترین و در عین حال بی توجه ترین حقوق بشراست(David Harvey,2008: 43).
مارک پورسل
مارک پورسل استاد دپارتمان طراحی و برنامه ریزی دانشگاه واشنگتن، یکی از برجسته ترین مفسران آرای لوفور و مفهوم حق به شهر اوست که غالباً این مفهوم را به عنوان الترناتیوی برای شهروندی ارائه می کند. پورسل با بازخوانی آرای لوفور در شهرهای جهانی معاصر، احتمال استفاده از حق به شهر را به عنوان پیشنهادی امید بخش برای مقابله با سلب حقوق در دوران نئولیبرالیسم شهری مورد بررسی قرار می دهد. کسی که با انتشار مقاله بازشناسی لوفور مطرح می کند که حق به شهر در واقع یکی از استراتژی هایی است که می تواند برای بازسازی دموکراسی شهری در شهرهای جهانی به کار بسته شود. لذا حق به شهر در هر تصمیم گیری که منجر به تولید فضای شهری شود، نقش محوری به ساکنان اعطا می کند، به علاوه حق به شهر در شهرهای جهانی معاصر، نمایانگر حق ساکنان برای دسترسی کالبدی، تصرف و استفاده از فضای شهری جهت تأمین نیازهای خودشان می باشد. بنابه استدلال پورسل، حق به شهر برای همه کسانی است که در شهر زندگی می کنند و بخشی از تجربه و فضای زیست را تشکیل می دهند. که لزوماً مسائل مربوط به مقیاس و اینکه چطور و چه گروه هایی را می توان بخشی از کلیت تجربه زیست شده به حساب آورد، را موجب می شود.(تقوی و حبیبی،41:1397).
دن میشل
دن میشل استاد دانشگاه سیراکیوز در ایالت نیویورک است که به طور ویژه در کتاب" حق به شهر مشخص، عدالت اجتماعی و پیکار برای فضای همگانی" به حق به شهر توجه کرده و آن را در سال 2003 چاپ کرده است. او در این کتاب به صداقت بیان می کند که تعلق شهر به تمامی ساکنان ( چه شهروند چه غیر شهروند، چه قانونی و چه غیرقانونی از نظر مقامات دولتی و شهری) حق طبیعی مسلم آنها است.
نمودار 3- ارائه اصول حق به شهر
مآخذ: تقوی و حبیبی،46:1397
با توجه به مفاهیم، نظرات و نمودار فوق، مفهوم حق به شهر به عنوان یک پارادایم رادیکال به دنبال ایجاد تغییرات مفهومی در بستر شهروندی شهرهای امروزی است.
کوین لینچ
کوین لینچ از جمله پژوهشگران و نظریه پردازانی است که در تدوین و ترویج مبانی و مفاهیم مربوط به« زیبا شناسی شهری» و « ادراک سیمای شهر» نقش مهمی را ایفا نموده است. وی معتقد است که شهر مانند بنای نفیس معماری، ساختمانی است که در فضا شکل می گیرد با این تفاوت که مقیاسی بزرگ تر دارد و تنها با گذشت زمان شکل و سیمای نهایی خود را می یابد. لینچ به جای اهداف اقتصادی به مناسبات انسانی و اجتماعی توجه داشته است. از نظر او فضای شهری وسیله ای است برای برقراری ارتباطات اجتماعی که افراد از طریق آن اطلاعات، ارزشها، احساسات و یا رفتار مورد نظر را به دیگران انتقال می دهند. ظاهر محیط های شهری و عوامل متحرک در آن خاصه مردم و فعالیت های آن، استفاده کنندگان از فضا را تحت تأثیر قرار می دهد. لینچ معتقد است که فضا باید دارای هویت قابل ادراک، قابل شناسایی به یاد ماندنی و واضح و نمایان باشد.( به نقل از خدایاری و شارع پور،34:1395).
پیتر مارکوزه
پيتر ماركوزه، پسر فيلسيوف و نظريه پرداز انتقادی هربرت ماركوزه، وكيل و استاد بازنشسته آلماني-آمريکايي برنامه ريزی شهری است . ازجمله آثار او ميتوان به از ايالتها و کشورها تقسیم: فضای شهری در سال2002، شهرها برای مردم نه برای سود : نظريه شهری انتقادی و حق به شهردر سال2012 و در دفاع از مسکن: سیاست های بحران در سال2016 ميتوان اشاره كرد. پيتر ماركوزه تأكيد مي كند امروز دلايل راهبردی سياسي برای فراهم كردن پايه های نظری برای خواسته های جديد جنبش حق به شهر وجود دارد كه عبارت است از ملحق كردن افرادی كه كنار گذاشته شده اند به آنهايي كه به حساب آورده شده اند و باوجود عقب نشيني محافظه كارانه برنامه ريزی بعد از سال1968، حق به شهر در عمل با خوا سته های مشهودی كه بعضی از آنها بر مفاهيم سنتي عدالت تکيه داشتند تو سعه پيدا كرد. ماركوزه تو ضيح ميدهد حق به شهر، حق توليد شهر در عين لذت بردن از آن است و اين دو وابسته و مرتبط به هم هستند و اين حق صرفا حق به يک انتخاب از چيزی كه توليد شده بعد از توليد آن نیست بلکه حقي برای تعيين آنچه توليد مي شود و نحوه توليد آن و مشاركت در توليدش است( Erdi Lelandais, 2014).
تووی فنستر
تووی فنستر ، استاد جغرافيای دپارتمان جغرافيا و محيط زيست دانشگاه تل آويو است . فنستر بر پايه تحقيقات خود در سال -های 1999 تا 2002 در لندن و اور شليم، از ديد جنسیت به زندگي روزمره و حق به شهر مي نگرد. وی اشاره مي كند كه حق به شهر جنسیتی به اين معني است كه ارزيابي های حق به استفاده و حق به مشارکت بايد شامل تمامي مباحث مربوط به روابط قدرت پدرسالارانه هم در فضای عمومي و هم در فضای خصوصي باشد وميزان آسيب رساني چنين روابط قدرتي را به تحقق حق به شهر برای زنان، افراد اقليتهای قومي و نژادی و ... درنظر بگيرد. از اين ديد بحث مذكور در مفهوم پردازی فعلي لوفور از حق به شهر مورد غفلت قرارگرفته كه موجب نسبتاً خالی شدن اين مفهوم مي شود .( Fenster, 2010)
ادوارد ویلیام سوجا
ادوارد سوجا جغرافیدان سیاسی پست مدرن و نظریه پرداز شهری در دانشکده برنامه ریزی UCLA است از جمله آثار او عبارت انداز جغرافیاهای پسامدرن: تأکید مجدد بر فضا در نظریه اجتماعی انتقادی در سال 1989، شهر: لس آنجلس و نظریه شهری در پایان قرن بیستم در سال 1996 مکان سوم: سفرهایی به لس آنجلس و دیگر مکانهای واقعی و تصور شده در سال 1996، پسامتروپولیس: مطالعات انتقادی شهرها و مناطق در سال 2000، در جست و جوی عدالت فضایی در سال 2010 به سوی یک دموکراسی منطقه ای در سال 2011، عدالت فضایی و حق به شهر در سال 2011 و لس آنجلس من: از ساختار بندی مجدد شهر تا شهرنشینی منطقه ای در سال2014، برای سوجا، حق به شهر متناظر با جست و جوی عدالت فضایی و دموکراسی و حقوق شهروندی در سطح شهر و منطقه کلان شهری است( Dybska&Baudry2015,3). در جدول (4) به نکات کلیدی مطرح شده توسط نظریه پردازان حوزه عدالت پرداخته شده است.
جدول4- نظریه پردازان برجستۀ حوزۀ عدالت و نکات کلیدی نظریات آنها
نظریه پرداز | ماهیت نظریه | نکات کلیدی | منابع |
آیریس یانگ | عدالت اجتماعی | ساختار زدایی فرضیه وحدت حقوق و عدالت – تأکید بر فرم های حقوقی جمعی مبتنی بر گروه های اجتماعی خود اتکا و خود انگیخته همچون نظریه حق به شهر – رد تأثیر حقوق فردی منتج از مکتب لیبرالیسم بر بروز عدالت - تأکید بر ریشه افراد در قشر، جنسیت و ارتباطات فرهنگی | (Miraftab, 2012) |
جان رالز | عدالت اجتماعی | درخواست مطالبه برای برابری و انصاف – تخصیص منابع بر اساس اصل تفاوت | (Fainstein, 2014) (Rawls, 1971) |
دیوید هاروی و اندی مریفیلد | عدالت اجتماعی و عدالت شهری | نفی جنبه ایده آلیستی حقوق و عدالت – حق هدایت برابر – حفظ حقوق شهروندان کم درآمد – تساوی در تخصیص و بهره وری از فضاهای عمومی و خصوصی برای تمامی استفاده کنندگان شهری – لزوم تفهیم عدالت اجتماعی و شهرسازی در ارتباط با یکدیگر | (Fainstein, 2014) (Harvey & Potter, 2009) |
سوزان فاینشتاین | عدالت شهری | تأکید بر سه اصل تنوع، عقلانیت ارتباطی مبتنی بر دموکراسی مشورتی و انصاف برای بروز عدالت شهری – تأکید بر توزیع برابر منابع – برنامه ریزی و طراح به عنوان میانجی | (Fainstein, 2014) |
دون میشل | حق به شهر و عدالت شهری | فضاهای باز عمومی به عنوان عرصه ای برای تحقق عدالت شهری و دموکراسی شهری | (Mitchel, 2003) |
ادوارد سوجا | عدالت فضایی | برابری، عدالت اجتماعی و آزادی در دسترسی به حقوق انسانی و امکانات موجود در فضا در بستری از مفهوم دیالکتیک فضایی – اجتماعی – تأکید بر سه اصل برابری، دموکراسی و تنوع جهت نیل به عدالت فضایی | (Soja, 1996, 2010) |
تونی گریفین | عدالت شهری | تأکید بر ده اصل انصاف، انتخاب، دسترسی، مالکیت، ارتباط، تنوع، مشارکت، مشمولیت، تعلق، زیبایی و نوآوری خلاقانه به عنوان اصول بهبود بخش عدالت شهری | (Griffin et al., 2015) |
مآخذ: به نقل از حیدری و همکاران، 17:1398
مفهوم حق شهروندی
تعریف مفهوم شهروندی و حق شهروندی نسبت به ایدئولوژی های گوناگون و روند تاریخی، متفاوت و همواره در حال تغییر بوده است. از تعریف لیبرال دموکراسی گرفته تا توصیف تئوری انتقادی از شهروند، این مسأله همواره مورد بحث و تکمیل و اصلاح است. در وسیع ترین معنی، مفهوم شهروندی حقوق و وظایف و عضویت در یک اجتماع سیاسی را شامل می شود. بسیاری از فلاسفه، مفهوم شهروندی را به عنوان یک وظیفه مطرح می کنند. به طور کلی امروزه تعریف مفهوم شهروندی و اعطای حقوق گوناگون مدنی، اجتماعی و سیاسی به شهروندان، بر پایه انگاره ی عضویت در دولت – ملت متکی به نظام لیبرال و به طور کلی کاپیتالیسم، مورد پرسش قرار گرفته و در کنار این انگاره، مفهوم شهروندی بر اساس نظریاتی نوین در حال باز تعریف شدن است. این نظریات، مفهوم شهروندی را در مقیاس شهری و با پیش فرض عضویت در با همستان های شهری در نظر می گیرند(حیدری و زارعی،1398: 15).
مفاهیم مرتبط با زیست پذیری
زیست پذیری و توسعه پایدار
اگرچه مفهوم زیست پذیری و توسعه پایدار دارای وجوه مشترک فراوانی می باشند، اما در بعد زمانی و مکانی دچار افتراق معنا می شوند، چرا که دغدغه اصلی توسعه پایدار تهدید آثار بلند مدت طراحی و برنامه ریزی در مقیاس جهانی است. دغدغه اصلی زیست پذیری در ارتباط با مکانی خاص و زمان حال است. در این میان سه رویکرد وجود دارد: گروهی این دو را در راستای یکدیگر میدانند، گروهی دیگر زیست پذیری را جزئی از اجزای توسعه پایدار دانسته و نهایتأ گروه آخر این دو را در تضاد کامل پایداری به حساب آورده و تحقق این دو را در کنار هم ناممکن می دانند در واقع زیست پذیری در مورد زمان" حال" یا "چیزی که قرار است روی دهد" مصداق پیدا می کند. مفهومی با استانداردهایی برای قابلیت زندگی که نه تنها از کشوری به کشور دیگر، بلکه از شهری به شهر دیگر متغیر است.به نظر می رسد زیست پذیری بیش تر ملموس است، و از این رو بیش تر دست یافتنی است( ساسان پورو همکاران،1397: 244).
نوشهر گرایي
نوشهرگرایی در اواخر قرن بيستم برای پاسخگویی به معضلات جامعه معاصر آمریکا از جمله عدم سرزندگی شهرها، حذف پياده روها از برنامه ریزیها، وجود مناطق بی روح و مراکز بی هویت و از هم گسيخته در شهرها و مواردی از این دست مطرح شد. این رویکرد بيشتر بر اصول ساخت مکان، ساخت بافتهای سنتی شهری، ایجاد تصویری ذهنی از زندگی کوچک مقياس و تنظيم و تعدیل برنامه ریزی های تجویزی متمرکز بود. کارهای متأخرتر نوشهرگرایی عمدتاً بر توسعه های درونزا و بسط جنبشها به محيطهای ساخته شده و تغيير چهره محلات شهر مرکزی متمرکز بود. این جنبش در عمل توانست علاوه بر به دست آوردن شهرت کافی در بازار، درجات بالایی از رضایت و زیست پذیری را برای ساکنان خود به ارمغان آورد هر چند که با انتقاداتی نيز مواجه شد(ساسان پور و همکاران، 23:1395). برای نوشهرگراها نوشهرگرایی گزینه ای برای مقابله با پراکندگی شهری، زوال و پژمردگی حمل و نقل خودرو محور، جدایی کاربری ها و عدم سرمایه گذاری در بخش مرکزی شهرهاست.
رشد هوشمند
منشا پیدایش نظریه رشد هوشمند در اصل اعتقاد بسیاری از برنامه ریزان مبنی بر پیامدهای نامطلوب رشد مداوم حومه های پراکنده بود که پیامدهایی چون گسترش نامحدود بیرونی، آلودگی هوا و ازدحام ترافیک، ناتوانی توسعه مجدد محله ها قدیمی، تفکیک کاربری ها و مواردی مشابه داشت. از این رو در اواسط دهه 1990 ، جنبشی به منظور هدایت و کنترل رشد شهری مورد توجه قرار گرفت که به نام رشد هوشمند شهرت یافت(تولایی و همکاران،139:1394). که بنا به تعریف آژانس حفاظت محيطی، رشد هوشمند رویکردی قاعده مند است که مدیریت رشد را با به کارگيری سياست بالا بردن تراکم حوزه های توسعه یافته کنونی و محدود کردن ساخت وساز در زمين های سبز به دست گرفته است. برخی از اقدامات این گروه به طور خاص برای ایجاد تغيير در پراکندگیها و بخشایش های غير پایدار، توسعه آزادراه ها و حمایت از زیست پذیری شکل گرفته است عبارت اند از: حفاظت از منابع طبيعی موجود، متراکم سازی توسعه های شهری، تسهيلات عمومی مناسب و کافی، توسعه مسيرهای حمل ونقل، مقابله با پراکندگی و عدم انسجام شهرها، حفظ هویت و ارتقا کيفيت زندگی در بافتهای شهری، تاکيد بر زندگی در اجتماع محلی و حفاظت از منابع طبيعی موجود (Hall, 2003: 33-47).
شهر فشرده
جنبش دیگر شهر فشرده است که در حفظ کردن حومه های شهری و محدود کردن رشد شهری نشات گرفته است. راهبرد شهر فشرده عمدتاً بر تشویق توسعه درونی توسعه مجدد زمين های برون فيلد، متراکم سازی و حفاظت و صيانت از زمين و حفاظت از فضاهای باز و زمين های کشاورزی متمرکز بوده و به جای آنکه بر مسائل مقياس محلی و یا رویکرد مبتنی بر مکان در خصوص زیست پذیری بپردازد، بيشتر متمایل به مقياسهای منطقه ای است. هرچند طرفداران این نگرش به شهر، به شدت پراکندگی های شهری را مورد انتقاد قرار می دهند اما وندل کاکس پيشنهاد می دهد که فهم نوستالژیک از زیست پذیری از دست رفته افسانه ای بی بنياد است (ساسان پور و همکاران،24:1395). از ویژگی های شهرهای فشرده این است که عموم مردم در فاصله پیاده روی با تسهیلات اجتماعی قرار دارند و یک سرویس حمل و نقل مناسب اتوبوس می تواند کارا و پاسخگوی نیازها باشد. علاوه بر این، توسعه اصلی بناها، خیابانها و فضاهای عمومی است که مردم را به مراکز شهری جذب می کند و نیز در خدمت حداکثر کارایی از نظر انرژی است. صرفاٌ تراکم نشان دهنده کیفیت شهری نیست. فرم های مختلف معماری اعم از بلوک های بلند در کنار ساختاری سنتی در خیابان و تعدادی بلوک شهری که یک فضای باز را محصور کرده اند، می توانند با تراکم یکسان ساخته شوند، اما کیفیت های کاملاً متنوعی را عرضه کنند( نوابخش وکفاشی،1:1387).
شهر سالم
شهر سلامت جنبشی جهانی است که توسط سازمان بهداشت جهانی بر پایه یازده کيفيتی که خانه سازی تا ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی را در برگرفته و سلامت را فراتر از نبود بيماری و فقدان سلامت معرفی می نماید، بنيان گذاری شد. این گروه با نگرش خاص به بحث پزشکی پيش گيرانه در حوزه سلامت اهميت نقش محيط را در افزایش سلامت شهروندان مورد مطالعه قرار دادند. یازده کيفيت مورد تاکيد این گروه عبارتند از: محيط کالبدی ایمن و پاکيزه، اکوسيستمی که امروز ایستا و در آینده پایدار است، انسجام اجتماعی، درجه بالای مشارکت، رفع نيازهای ابتدایی، اقتصادی فعال و خلاق، وابستگی به گذشته و تاریخ و هویت شهر، فرم شهری همساز با پيشينه تاریخی، بالا بودن ميزان سلامتیEncyclopedia of urban) studies, 2010). گروه دیگر در تحقيقات زیست پذیری با تاکيد بر نقش زمان، دوره زندگی شهروندان را از کودکی تا سالمندی را مورد مطالعه قرار داده و محيط را، زمانی زیست پذیر می دانند که نيازهای انسان را در بازه زمان زندگی برطرف نموده، فرصت زندگی بيشتری را در مکان برای افراد ارائه نماید. این گروه با طرح واژه پژمردگی در مکان محيطی را زیست پذیر می دانند که فرد بدون احساس وابستگی بتواند درمحيط برای مدتهای طولانی زندگی نموده و به پيری برسد.
شاخص هاي حق به شهر و زيست پذيري
شاخص ها از یک سو، ابزاری برای شناخت دقیق شرایط موجود در جامعـه در یک مقطـع زمـانی انـد و از سـوی دیگـر، نشان دهندۀ تصویر روندها و دگرگونی هایی که طی دورۀ مشخص رخ داده است. چنان که انـدازه گیـری زیست پذیری در صورتی که بر اساس دانش و فرهنگ محلی هر مکان باشد، بسیار معنادارتر و مرتبط تـر اسـت. بـر ایـن اساس، توجه به مردم محلی هر مکان در مطالعه زیست پذیری از ضروریات است. معیارهای زیسـت پـذیری همچنـین بـاتوجه به شرایط مکانی و زمانی مختلف، متفاوت اند. بنابراین، قابل تعویض بـا یکـدیگر نیسـتند و بایـد توسـط مـردم درمکان ها و در مقیاس های زمانی مختلف مورد درک و سنجش قرار گیرند (Pandey, 2013: 374). بنابراین با توجه به مباحث مطرح شده شاخصها و متغیرهای زیر برای مطالعۀ زیست پذیری پیشنهاد میشود:
جدول 5- شاخصها و متغيرهاي حق به شهر و زيستپذيري
ابعاد | شاخص ها |
وضعیت مسکن
| 1- اندازه واحد مسکونی 2- نوع ساخت و طراحی مسکن3- وسایل خانگی و مبلمان مسکن4- امکانات و تأسیسات واحد مسکونی5- کیفیت نوسازی و استحکام واحد مسکونی6- وضعیت تعداد واحدهای مسکونی7- کنترل ساخت و سازها و تصمیمات مرتبط با فضاهای شهری8- روابط همسایگی در محل سکونت9- قیمت مسکن در محله10- اجاره بهای مسکن در محله11- امکانات و حمایتهای دولتی برای خرید مسکن |
حمل ونقل شهری
| 1- وضعیت ترافیک2 - کیفیت وسایل حمل ونقل عمومی3- هزینه حمل ونقل عمومی4 کیفیت خیابانها5- کیفیت مسیرهای پیاده |
سلامت و بهداشت و درمان
| 1-حمایت های بهداشتی و درمانی2- هزینه های بهداشت و درمان3- دسترسی به مراکز بهداشتی و درمانی4- دسترسی به پزشک متخصص5- سلامتی روحی، شادابی و خشنودی6- هزینه های بهداشت و درمان |
تفریحات و سرگرمی ها
| 1- مراکز تفریحی در محله2- خدمات ورزشی در محله3- توزیع امکانات شهری4- کیفیت برنامه ها و فیلم های تلویزیونی صدا و سیما5- دسترسی به سینما6- دسترسی به برنامه ها و فیلم های ماهواره ای |
وضعیت خانواده
| 1- روابط درون خانوادگی2- مشارکت و همفکری در تصمیم گیری های خانواده3- ارتباط و دیدار با خویشان و بستگان نزدیک4- تغذیه خانواده |
وضعیت آموزش
| 1- دسترسی به مدارس در محله2- کیفیت مدارس در محله3- دسترسی به کتابخانه و سالن مطالعه در محله4- کیفیت آموزش عالی در شهر |
اشتغال و شرایط اقتصادی
| 1-هزینه های زندگی2- مقدار درآمد3- امنیت شغلی4- فاصله تا محل کار5- وضعیت اشتغال6- نرخ مالیات7- فاصله موجود میان فقیر و غنی در شهر8- فاصله تا محل کار |
وضعیت امنیت و ایمنی
| 1- امنیت در ارتباط با جرم و جنایت2- امنیت زنان و کودکان در محله3- مراکز انتظامی و امنیتی4- تصادفات جاده ای و خیابانی5- خدمات آتش نشانی6- ایمنی ساختمانهای مسکونی در مقابل زلزله و بلایای طبیعی |
جامعه مدنی و حکمروایی شهری | 1- سازمان ها و نهادهای غیر دولتی(NGO)2- مشارکت در تصمیمات شورایاری محله3- عملکرد شهرداری4- عملکرد شورای شهر5- عملکرد نماینده مجلس6- عملکرد دولت و مدیران دولتی7- عملکرد ادارات مختلف8- حقوق شهروندی9- امنیت سیاسی10- آزادی ادیان و مذاهب11- آزادی قومیت ها12- عدالت اجتماعی13- مشارکت مردم در تصمیم گیریهای شهری14- آزادی مطبوعات و رسانه ها |
امکانات و خدمات شهری
| 1- دسترسی به مراکز عرضه و فروش نیازهای روزانه2- دسترسی به مراکز خرید در سطح شهر3- کیفیت کالاهای مصرفی خود4- کیفیت اینترنت و سرعت دریافت اطلاعات5- خدمات پستی6- خدمات بانکی7- روشنایی و نور خیابانها و فضاهای شهری8- امکانات و مبلمان فضاهای شهری9- طراحی فضاهای عمومی مانند گذرگاه ها، مکانهای تفریحی و محله های شهر |
تأسیسات و تجهیزات
| 1- آب آشامیدنی2-برق3- گاز4- تلفن5- سیستم دفع آبهای سطحی6- سیستم فاضلاب |
محیط زیست
| 1- آلودگی هوا2- آلودگی صوتی3- کیفیت آب4- جمع آوری زباله در محله5- نخاله های ساختمانی6- سد معابر توسط فروشندگان سیار و دستفروشان7- نظافت بازار روز8- تعداد و کیفیت پارک ها و فضاهای سبز در محله خود |
رضایتمندی کلی
| 1- زندگی در محله2- زندگی در شهر3- تغییرات زندگی در چهار سال گذشته4- امید به بهتر شدن زندگی در آینده |
منبع: نگارنده
نتیجهگیری و پیشنهادها
مفهوم زیستپذیری و رویکرد حق به شهر از جنبه های مغفول مانده در نظام برنامهریزی شهری ایران است؛ زیرا در سایهی مدیریت شهری سنتی، و عدم توجه به مفهوم حکمرانی خوب شهری، همواره دیدگاههای از بالا به پایین بر روند تصمیمات حکومت محلی غلبه داشته است. از سوی دیگر مشکلات ناشی از رشد جمعیت و مهاجرت، تنوع گروههای مهاجر، عدم تطابق زیرساختهای شهری با حجم جمعیتپذیری شهری، دو قطبی شدن بافتهای شهری به سنتی و مدرن، عدم توجه به عدالت اجتماعی در تصمیمگیریهای مدیران شهری، عدم تعادل در توزیع عادلانه خدمات در سطح محلات و... میزان زیستپذیری شهرهای ایران را تحتالشعاع خود قرار داده است. یکی از بزرگترین و مهمترین مشکلات شهری در قرن حاضر شرایط نامطلوب و نامناسب اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی در شهرهاست. در این مقاله به مفاهیم حق به شهر از دیدگاه نظریه پردازان غربی، و مفاهیم زیست پذیری و نظریه های نزدیک به زیست پذیری از جمله رشد هوشمند، نوشهرگرایی شهر فشرده، شهر سالم و توسعه پایدار پرداخته شده است. زیست پذیری اصول و شاخص های مختلفی از جمله فضاهای عمومی، کاربری مختلط، تنوع حمل ونقل، امنیت، مشارکت، هویت و حس تعلق به مکان، پیاده روی و...را مورد توجه قرار می دهد. از این رو ابعاد حمل ونقل شهری، وضعیت مسکن، سلامت و بهداشت و درمان، تفریحات و سرگرمی ها، اشتغال و شرایط اقتصادی، وضعیت امنیت و ایمنی، امکانات و خدمات شهری و... به همراه مجموعه شاخص ها و معیارهای آنها در شناخت وضع موجود مورد استفاده قرار گرفته است. این مقاله بر پایه برخی از معتبرترین منابع علمی، تلاش کرده است تا مهم ترین تعاریف و شاخص های ارائه شده در زمینۀ زیست پذیری در جهان را معرفی کند؛ هر چند تعاریف و شاخص های ارائه شده برای زیست پذیری از یک اجتماع به اجتماع دیگر متفاوت است و از این رو رسیدن به نظری فراگیر در این زمینه دشوار می نماید. شاید به اجمال بتوان گفت یک شهر زیست پذیر، یک شهر موفق است؛ شهری که در آن معضلات زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و... وجود ندارد، یا در کمترین حـد ممکـن است. علاوه بر این، ویژگی های زیر که به طور صریح یا ضمنی در چارچوب شاخص ها و متغیرهای مورد بحث این مقالـه مفهوم می یابند و در یک مکان زیست پذیر محقق می شوند، عبارتند از: دسترسی مناسب و پیاده به زیرسـاخت هـا، هـوای پاک ، مسکن مناسب، اشتغال، فضای سبز، تفریح و پارک ، رستوران، فروشگاه و مرکز خرید، مطب پزشک و مراکز درمانی ،مراکز آموزشی و مدارس و بسیاری موارد مشابه دیگر. این امر به ساکنان محلات کمک می کند تـا راحـت تـر بـه محـل کارشان برسند، یا در محلات نزدیک محل کارشان سکونت گزینند و از این طریق در وقت و هزینه ها صرفه جویی کننـد، سبب کاهش آلودگی های محیطی شوند و زمان بیشتری را با خانواده و دوستان خود سپری کنند. در تصـمیمات مـدیریت شهری در جهت تأمین نیازهایشان مشارکت کنند و نسبت به مکان زندگی شان حس تعلق و دلبستگی دارند و با یکـدیگرمعاشرت می کنند. از این رو، مردم و مکان دو سوی قلمرو زیست پذیری قرار دارند. زیست پذیری بر تجربۀ انسان از مکـان تأکید دارد و این تجارب را در ظرف مکان و زمان در نظر می گیرد. از این نظر، اتکای صرف بر داده های به دسـت آمـده ازمکان یا مردم به گمراهی و دور شدن از هدف زیسـت پـذیری مـی انجامـد. پیشنهادهای پژوهش به شرح زیر می باشد.
1- دسترسی همه شهروندان به زیرساختها، تأسیسات وخدمات شهری.
2-در نظر گرفتن شاخصهای عینی و ذهنی زیستپذیری شهری و حق به شهردر برنامه ریزیهای شهری جهت افزایش کیفیت زندگی شهروندان.
3- برنامه ریزان و طراحان شهری باید در خلق فضاهای مناسب که امکان بروز و حضور تمام گروهها و ایجاد شهر سالم را به وجود میآورد بکوشند.
4-ایجاد فضاهای عمومی شاد و سرزنده که موجب افزایش مشارکت مدنی و گرد هم آمدن مردم میگردد.
منابع و مأخذ:
1.تولایی، سیمین، و خزاعی نژاد، فروغ(1394). تحلیل زیستپذیری در بخش مرکزی شهر تهران، رساله دکتری، دانشگاه خوارزمی تهران.
2.تقوی، شیوا، وحبیبی، میترا(1397). کندوکاوی در نظام حکمروایی شایسته در راستای ارتقاء حقبهشهر هر شهری برای افرادغنی، شهری است برای افراد فقیر. مجله علمی تخصصی ایران چارسو، شماره سوم.
3.حیدری، فردین، و زارعی، مجید(1398). مفهوم حق به شهر و ارتباط آن با طراحی شهری شهروند مدار، مجله منظر 11، 14-23.
4.حیدری، محمدتقی، شماعی، علی، ساسانپور، فرزانه، سلیمانی، محمد، واحدنژاد، روشنی(1393). تحلیل عوامل مؤثر بر زیستپذیری بافتهای فرسوده شهری(مطالعه موردی: بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان. فصلنامه علمی پژوهشی فضای جغرافیایی، سال هفدهم، شماره 57، 1-25.
5.سلیمانی مهرنجانی، محمد،تولایی، سیمین، رفیعیان، مجتبی، زنگانه، احمد، وخزاعینژاد، فروغ(1395). زیست پذیری شهری: مفهوم، اصول، ابعاد و شاخص ها. نشریه پژوهشهای جغرافیای برنامه ریزی شهری، 4(1)،27-50.
6.ساسانپور، فرزانه، علیزاده، سارا، واعرابیمقدم، حوریه(1397). قابلیت سنجی زیست پذیری مناطق شهری ارومیه با مدل RALSPI. نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی، 18(48)، 241-258.
7.ساسانپور، فرزانه، و لطیفی، امید(1395). تحلیل زیستپذیری در مناطق کلانشهر اهواز، پایان نامه ارشد دانشگاه خوارزمی 8.شارعپور، محمود، و رهبری، لادن(1394). جایگاه شهروندان تهرانی در نردبان آرنستاین: بررسی جنسیتی بعد مشارکتی حق به شهر. فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی، 15(57).
9.شارعپور، محمود، وخدایاریمطلق، صفیه(1395). بررسی تأثیر شاخصهای مطلوبیت فضای شهری بر میزان تحقق حقبهشهر، پایان نامه ارشد، دانشگاه مازندران.
10.نوابخش، مهرداد، وکفاشی، مجید(1387). مفهوم شهرفشرده و فرمهایشهریپایدار. فصلنامه جغرافیایی سرزمین ،5(4)،1-15.
11.یغفوری، حسین، وکاشفیدوست، دیمن(1397). ارزیابی وسنجش مؤلفههای برآمده از حقبهشهر(شهر پیرانشهر)، فصلنامه پژوهش و برنامهریزی شهری، 9(35)،
12.Diaz-Parra., I. & Jover., J. (2020) Overtourism, place alienation and the right to the city: insights from the historic centre of Seville, Spain, Journal of Sustainable Tourism, Published Online: 25 Jan 2020.
13.Dybska., A. & Baudry., S. (2015). Introduction: Spatial Justice and the Right to the City: Conflicts around Access to Public Urban Space, European journal of American studies, 10(3),3-10.
14. Encyclopedia of urban studies, ( 2010). Ray Hutchison Pub University of Wisconsin, Green Bay.
15.Erdi Lelandais., G .(2014). Right to The City as an Urban Utopia? Practices of Every day Resistance in a Romani Neighbourhood in Istanbul. Understanding the City. Henri Lefebvre and Urban Studies.
16.Fenster., T. (2010). The Right to the City and Gendered Everyday Life, in Cities for All Proposals and Experiences towards the Right to the City, Sugranyes. A & Mathivet.C, Habitat International Coalition, HIC.p326.
17.Hall., p. (2003). smart Growth on two continedis, in p Neal. ed. Urban villages and the making of communities spon press London.
18. Harvey., D. (2008). Debates and Developments: The Right to The City, International Journal of Urban and Regional, 27(4), 939-941.
19.Harvey.,D. (2009). The Right to The City New Left Review, V53, 23-40.
20.Marcuse., P. (2010). Rights in Cities and Right to the City? In Ana Sugranyes and Charlotte Mathivet (eds), Cities for all: proposals and Experiences Towards the Right to the City, Santiago, Chile: Habitat International Coalition: 89-100.
21.Meriläinen Eija, S., Fougère., M. & Wojciech., P. (2020). Refocusing urban disaster governance on marginalised urban people through right to the city, Environmental Hazards, V19, 87-208.
22.Bibari., S.(2019). On the sustainability of smart and smarter cities in the era of big data: an interdisciplinary and transdisciplinary literature review, Journal of Big Data, v6, 110-121.
23.Dener., A. (2012). The right to inhabit in the city: Yeni Sahra squatter settlement in Istanbul.
24.Harvey., D. (2012). Rebel Cities: From the Right to the City to the Urban Revolution, Verso
Istanbul Technical University, No1,86-103.
25.Izar., P. (2019). Can public–private partnerships help achieve the right to the city in Brazil? The case of Casa Paulista program in São Paulo, Journal of Urban Affairs.
26.Jabareen., Y. (2014). The right to the city revisited: Assessing urban rights – The case of Arab Cities in Israel, Habitat International, V41, 135-141.
27.Kozaryn., A. & Valente., R. (2019). Livability and Subjective Well-Being Across European Cities, Applied Research in Quality of Life, V14, 197–220.
28.Lesutis., G. (2020). Planetary urbanization and the right against the urbicidal city, Urban Geography, Published online: 20 May 2020.
29.Shahrudin, I. & Hadi., A.S. (2008). Spatial Urban Metabolism for livable city, Bluprints for sustainable infrastructure conference, 9-12 december, Auckland.
30.Sofeska., L. (2017). Understanding the Livability in a City Through Smart Solutions and Urban Planning Toward Developing Sustainable Livable Future of the City of Skopje, Procedia Environmental Sciences, V 37, 442-453.
31.UN-Habitat. (2008). State of the World’s Cities 2010/2011, Bridging The Urban Divide.
Veenhoven., R. (2001). the four qualities of life or dering concepts and measures of the good life, journal of happiness studies.
32.World Charter for the right to the city. (2004). Un-Habitat.
33.Zanella., A. Camanho., A.S. & Dias., T.G. (2020). The assessment of cities’ livability integrating human wellbeing and environmental impact, Annals of Operations Research, 3-12.
[1] 1-Lesutis
[2] 2-Diaz-Parra & Lover
[3] 3-Zenalla et al
[4] 4-Bibari
[5] 5-Kozaryan &Valente
[6] 6-Sofeska
[7] 7-Izar
[8] 8-Marcuse peter
[9] 1-Winhoven
[10] 1-کتاب سرمایه نوشته ي مارکس و انگلس براي اولین بار در سال 1364 به چاپ رسیده است.
[11] 1-Kofman and Lebas
[12] 2-Harvey