Investigating the Reasons why a Work on the Prophet's Biography (Motamem-al- siar fi Fazilateh khair al-bashar)
Subject Areas :Masoumeh harooni jamaloee 1 , Shahrzad Niazi 2 , مهرداد چترایی 3 , mahboobeh khorasani 4
1 - PhD Candidate in Persian Language and Literature, Najafabad Branch, Islamic Azad University, Najafabad, Iran
2 - Department of Persian Language and Literature, Najafabad Branch, Islamic Azad University, Najafabad, Iran
3 - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد
4 - گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران
Keywords: Motamem al-Siar, 9th century, prophetic life, prejudice, forgery,
Abstract :
Abstract The method, tradition and way of life of the Prophet (peace be upon her) have always been one of the topics that Muslims pay attention to, for this reason, many works have been written in this regard under the title of Seerah. A work on the same subject, entitled Motamem -al- siar fi Fazilateh Khair al-Bashar, was written in the 9th century by Abdul Aziz, nicknamed Mohy Al-hesari. The author of this work has compiled it in seventeen chapters, which starts from the beginning of the creation of Adam and continues with the birth of the Prophet and the events of his life, and finally with the mention of property and possessions and referring to the era after him and on The work of successors ends. The unique copy of this work numbered 2854 is kept in Noor Osmaniye library. The present article, which is done in a descriptive- analytical way, deals with the reasons why this work remains unknown. The analysis of the work shows that reasons such as not being from a single field, being a single copy, the author being unknown, other sources of the Siar not referring to this work, mistakes including fake narratives and anecdotes and religious prejudices of the author have caused this work from the eyes of researchers and Siar. Scholars stay away.
Qur'an, translated by Bahauddin Khorramshahi, Tehran: Dostan.
Abn Juzi, Abdurrahman. (1412). Al-Muntazam in the history of the nations. Beirut: Dar al-Kitab al-Alamiya
Abn Hisham (Bita). Al-Sirah al-Nabawieh. C2, Beirut: Dar al-Marife
Eskandari, Abn Attaullah. (1423). Al-Tofiq title. Aleppo: Dar al-Ghazali
Parsa, Khaje Mohammad (1354), Qudsiyeh, edited by Ahmad Taheri Iraqi. Tehran: Tahori Library.
Tavakoli Toroghi, Abdul Hossein. (1389). "Treasure of the Bright Ones: Abn Ishaq, the author of the first biography of the Prophet", bi-monthly Keyhan Farhani magazine, Bahman and Asfand, Vol. 290 and 291, pp. 55-53.
Draiti, Mustafa. (2011). Fankha C. 18. Tehran: National Library of Iran.
Razi, Mohammad bin Hossein. [Beta]. Nazeh Al-Kram. According to Mohammad Shirvani, Tehran: [Bina].
Raghebian, Marzieh and Alizadeh, Zainab. (2011). "Introduction to the version of Rozah Al-Ahbab fi Sirah al-Nabawieh Al-Al - authored in the early 10th century", Kitab Mah Din, Bahman, Vol. 184, pp. 97-99. Samrai, Qasim. (1416). Al-Fahrs al-Wasifi for the manuscripts Al-Sirah al-Nabawieh and its accessories. Saudi Arabia: Ministry of Higher Education
Sobhani, Jafar. (1351). The dawn of eternity Qom: Darul Tabligh.
Bukhari, Salah. (1371). Anis Talebin and Adda al-Salkin. Edited by Sari Oghli. Tehran: Keihan. Zafari, Masoumeh. (2011). "Introduction of a work in the prophetic life and history of Islam", the Quarterly of Thaghrib of Al-Karam. Bahar, Vol. 30, pp. 45-56
Book of the month of history and geography (1381). "List of biographical books in the specialized library of the history of Islam and Iran". Bimonthly. Aban and Azar, No. 62 and 61, pp. 241-240
Majlesi, Mohammad Bagher. (1368). Bahar al-Anwar. vol. 28, Beirut: Dar Ihya al-Trath al-Arabi Mohii al-Hessari, Abdul Aziz. (844). The completion of the path in the virtue of benevolence. No. 2854 Noor Osmaniye library Naji, Mohammad Reza. (2017). "Sirah / Biography Writing", Encyclopaedia of Islamic World. Volume 25, Tehran: Islamic
Encyclopedia Foundation Harouni, Masoume and others. (1401). "Introduction of an unknown work in the Prophet's biography: Muttam al-Sir fi Fazileh
Khair al-Bashr", Persian Literary Textology Quarterly. Mehr, vol. 3, pp. 71-83.
Hashemi, Abdul Monem. (1425). Marriage of the Prophet. Kuwait: Abn Kasir School.
دو فصلنامه پژوهشنامه نسخهشناسی متون نظم و نثر فارسی
سال هشتم، شماره بیستم، پاییز و زمستان 1402
بررسی دلایل مشهور نشدن اثری در سیرۀ نبوی
(متمّم السّیر فی فضیلة خیر البشر) 1
معصومه هارونی2
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران
شهرزاد نیازی3
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران(نویسنده مسئول)
مهرداد چترایی4
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران
محبوبه خراسانی5
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران
چکیده
طریقه، سنّت و روش زندگانی پیامبر(ص) همواره از موضوعات مورد توجه مسلمانان بوده و به همین دلیل آثار فراوانی دراینباره تحت عنوان سیره تألیف شده است. اثری در همین موضوع با عنوان متمّم السّیر فی فضیلۀ خیر البشر در قرن نهم به قلم عبدالعزیز ملقّب به محیی الحصاری تألیف شده است. مؤلف، این اثر را در هفده مجلس تدوین کرده است که از آغاز خلقت و آفرینش آدم آغاز میشود و با تولد پیامبر(ص) و حوادث زندگی ایشان ادامه مییابد و سرانجام با ذکر اموال و داراییها و اشاره به دوران پس از ایشان و روی کار آمدن خلفا پایان مییابد. نسخۀ منحصربهفرد این اثر به شمارۀ 2854 در کتابخانۀ نور عثمانیه نگهداری میشود. نوشتار حاضر که به روش توصیفیتحلیلی انجام شده، به دلایل ناشناخته ماندن این اثر پرداخته است. بررسی اثر نشان میدهد که دلایلی ازجمله تکحوزهای نبودن، تکنسخه بودن، ناشناس بودن مؤلف، نپرداختن دیگر منابع سیره به این اثر، اشتباهاتی ازجمله روایات و حکایات جعلی و تعصبات مذهبی مؤلف سبب شدهاند این اثر از نگاه محققان و سیرهپژوهان دور بماند.
واژههای کلیدی:
متمم السیر، قرن نهم، سیرۀ نبوی، تعصب، جعل.
1. مقدمه
1ـ1. بیان مسئله
کتابهایی را که دربارۀ پیامبر(ص) گرامی اسلام تألیف شدهاند، میتوان به چند دستۀ کلّی تقسیم کرد:
الف) کتب عمومی: کتابهایی که مطالب آنها معمولاً از آغاز خلقت و آفرینش آدم(ع) شروع میشود و تا دورۀ پیامبر(ص) و حتی گاهی دوران پس از ایشان را نیز شامل میشود.
ب) کتب اختصاصی: تألیفاتی که تنها به مباحث پیامبر(ص) پرداختهاند؛ این آثار نیز چند دستهاند:
ب-1. کتابهایی که با هدف سیرهنگاری تدوین شده و شامل سیره و مغازی آن حضرت هستند.
ب-2. دلایلنگاریها: کتابهایی با عنوان دلائل النبوة و آیات النبی و اثباة النبوة که دربارۀ معجزات و دلایل نبوت رسول خدا(ص) هستند.
ب-3. کتابهایی که دربارۀ اخلاق و شخصیت رسول خدا تألیف شدهاند.
همچنین کتابهایی با موضوع سیرۀ دیگر اهلبیت پیامبر(ص) نوشته شده است. سیرههای فراوانی از همان صدر اسلام نوشته شد و برخی از آنها مانند سیرۀ ابنهشام، ابناسحاق و ابوحاتم تمیمی بستی، ابنماجه و ابنحزم اندلسی این اقبال را داشتند که مشهور شوند و دیگر سیرهنویسان از آنها بهره ببرند یا مطالب آنها را نقد کنند. اما برخی از سیرهها این اقبال را نداشتند که مورد توجه دیگران قرار بگیرند و به شهرت برسند. در نوشتار حاضر یکی از این سیرهها توصیف و تحلیل شده است تا دلایل گمنام ماندن آن معلوم شود. این اثر متمّم السیر فی فضیلۀ خیر البشر نام دارد و بااینکه از نثری روان و ساده برخوردار است و موجز و مختصر نوشته شده، گمنام باقی مانده است.
1ـ2. پیشینۀ تحقیق
نسخۀ خطی متمّم السیر فی فضیلة خیر البشر نسخۀ منحصربهفردی است که در قالب رسالۀ دکتری تصحیح و تحقیق شده است. دربارۀ سیرههای نبوی کتابها، مقالات و پایاننامههایی فراوانی منتشر شده، اما در موضوع این نسخۀ خطی تنها مقالۀ انتشاریافته، مقالهای با عنوان «معرفی اثری ناشناخته در سیرۀ نبوی: متمّم السّیر فی فضیلة خیر البشر» (هارونی و همکاران: 1401) در فصلنامۀ متنشناسی ادب فارسی است. این پژوهش که به روش توصیفیتحلیلی انجام شده، به معرفی و گزارش ارزشهای این متن و ساختار و محتوای آن پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد این اثر، تفسیری، تاریخی، اخلاقی و اعتقادی است و دربردارندۀ همۀ وجوه زندگانی پیامبر(ص) و تاریخ صدر اسلام است که در ذکر مطالب آن به منابع مختلف همراه با نقد آنها استناد شده است.
باتوجهبه منحصربهفرد بودن و قدمت این نسخه، تحقیق در باب مشهور نشدن این اثر با توجه به اهمیت آن ضروری مینمود. ازاینرو نگارندگان با توجه به شواهد موجود و محتوای نسخه، دلایلی مبنیبر عدم شهرت این نسخه ارائه کردهاند که در ذیل بیان میگردد.
1ـ3. ضرورت تحقیق
2. بحث و بررسی
2ـ1. معرفی متمّم السیر و مؤلف آن
نگارندگان پیش از این در مقالۀ دیگری با عنوان «معرفی اثری ناشناخته در سیرۀ نبوی: متمّم السیر فی فضیلۀ خیر البشر» این اثر و مؤلف آن را معرفی کردهاند (نک: هارونی و همکاران، 1401: 71ـ۸۳)؛ اما در ادامه برخی از مطالب گفتهشده و ناگفته در نوشتار قبل ارائه میشود.
مؤلف خود را در مقدمه و انجام اثر معرفی کرده و از این طریق میدانیم که نام وی عبدالعزیز ملقّب به محیی الحصاری و نام اثر وی متمّم السیر فی فضیلۀ خیر البشر است. زمان تألیف اثر نیز با استناد به مقدمه، سال 821 است. او در مقدّمه همچنین آورده است که این سیره را در دوازده روز از اول ماه ربیع الأول تا دوازدهم آن در دوازده مجلس نوشته است؛ یعنی برای هر روز یک مجلس قائل شده است. ترتیب مجالس چنین است: خلقت آدم(ع) و فرو فرستاده شدن او و حوّا به زمین، ذکر نام فرزندان آدم(ع) تا زمان جدّ پیامبر گرامی اسلام(ص)، تولد تا بعثت پیامبر(ص)، وقعۀ استسقا، ذم ابولهب و همسرش، معراج پیامبر، هجرت ایشان به مدینه، واجب شدن روزه بر امت ایشان، فریضۀ حج بهجا آوردن پیامبر و یارانش، فتح مکه، روی آوردن اعراب به اسلام، چگونگی وفات ایشان و ذکر خلفای راشدین.
عنوان مجالس به این معنا نیست که مؤلف فقط به همان موضوع درجشده در عنوان پرداخته، بلکه او در هر مجلس، مطالب را بهطور مفصّل بیان کرده است؛ مثلاً در مجلسی با عنوان «فی بیان بعثته و علامتها» از زمان تولد تا بعثت پیامبر را بهطور مشروح آورده است. اما وی از نظم خاصی در هر مجلس پیروی کرده است؛ بدینترتیب که ابتدای هر مجلس پس از عنوان، خطبهای عربی آورده و بعد از ترجمۀ آن به فارسی، یک آیه آورده و آن آیه را معمولاً با عنوان «حقائق الآیة» در راستای مطالب آن مجلس تفسیر کرده است. مؤلف سپس بدنۀ اصلی مجلس یعنی موضوع آن مجلس را آورده است.
ویژگی سبکی نوشتاری مؤلف سادگی و روانی است. وی متن خود را به دور از هرگونه تعقید و خالی از هرگونه اطناب و اسهاب نوشته است و معنی کلام در آن بسیار زود دریافت میشود؛ حتی در مقدمۀ اثر نیز از سجع و موازنه و آرایشهای کلامی اثری نیست. در واقع متمّم السیر بهدلیل موضوعی که دارد و قصد نویسنده که بیان مطلب و شناساندن سیرۀ پیامبر(ص) و شرح وقایع صدر اسلام است و شتاب مؤلف در تألیف آن، عاری از صنایع ادبی اعم از لفظی و معنوی و ابزارهای بیانی است.
نسخۀ منحصربهفرد این اثر به شمارۀ 2854 در کتابخانۀ نور عثمانیه نگهداری میشود. نسخه افتادگی ندارد، اما در برخی مواقع در میان سطور بهاندازۀ یک یا چند واژه سفید مانده است.
2ـ2. دلایل مشهور نشدن متمّم السیر
2ـ2ـ1. تعداد فراوان آثار با موضوع سیر النبی
تعداد فراوان آثاری که دربارۀ پیامبر(ص) نگاشته شده، سبب شده است تا برخی از محققان فاضل چنین نتیجه بگیرند که «هیچ شخصیتی همانند حضرت محمد(ص) مورد توجه تاریخ و نویسندگان و متفکران عالیقدر بشر قرار نگرفته است و دربارۀ احدی از بزرگان و شخصیتهای جهان این اندازه کتاب نوشته نشده است» (سبحانی، 1351: 6). طبیعی است که از بین این حجم فراوان آثار، بخشی از آنها موفق میشوند که با اقبال گستردۀ علاقهمندان و محققان و پژوهشگران روبهرو شوند. متمم السیر بااینکه در قرن نهم نگارش شده است و متأخر نیست، چنین اقبالی نیافته است.
2ـ2ـ2. تکنسخه بودن
از این اثر یک نسخه شناسایی شد و در مقایسه با برخی از سیرهها مانند السیرة النبویه از ابنهشام که بیش از ده نسخه یا ترجمۀ سیرۀ ابناسحاق که دوازده نسخه از آن تنها در کتابخانههای ایران وجود دارد نک: درایتی، 1391، ج18: 609 و 61۳ـ61۴)، شمارگان کمی محسوب میشود. اگر تعداد بیشتری از این نسخه و بهخصوص در ایران وجود داشت، بهطور حتم در شناسایی و معرفی شدن آن به جامعۀ محققان و پژوهشگران سیره و تاریخ اسلام تأثیر فراوانی داشت. البته باید توجه داشت که شاید از این اثر چند نسخه استنساخ شده اما فقط یکی از آن نسخ به روزگار ما رسیده است که این نیز از اصل موضوع فرقی ایجاد نمیکند؛ زیرا اگر تعداد فراوانی هم از این نسخه باقی مانده باشد، بازهم بهدلیل استقبال نشدن از آن، این نسخ منهای یکی از آنها از بین رفته است. به عبارت بهتر اگر از این اثر صدها نسخه هم استنساخ شده بود، بازهم در طول زمان از بین میرفتند.
2ـ2ـ3. ناشناس بودن مؤلف
محیی الحصاری در مراجع رجال معرفی نشده است و نام و آوازۀ برخی از مؤلفان سیره همچون ابنهشام، سیوطی، ابنقتیبه، بلاذری و طبری را ندارد.
2ـ2ـ4. نپرداختن دیگر سیرهها به این اثر
جستوجو در پایگاههای اطلاعرسانی و نرمافزارهای سیره نشان داد نام مؤلف و اثر او در منابع سیرههای فارسی نیامده است.
2ـ2ـ5. تکحوزهای نبودن
براساس آنچه پیش از این در مقدمه دربارۀ اقسام سیرۀ نبوی گفته شد، متمّم السّیر را نمیشود در یکی از این گروهها جای داد. این اثر هم سیرهای عمومی است چون با آغاز خلقت و آفرینش آدم(ع) آغاز شده و تا دوران پس از پیامبر(ص) ادامه یافته است. همچنین به معجزات پیامبر(ص) و دلایل آنها و نیز به دلایل نبوت ایشان پرداخته است. درنهایت، به شخصیت و اخلاق پیامبر نیز اشاراتی داشته است. مؤلف در مجالس آغازین، مطالب را با طول و تفصیل فراوانی عرضه کرده اما کمکم به ایجاز بسنده کرده است. عنوان اثر یعنی متمّم بودن نیز نشاندهندۀ این چند حوزهای بودن است. اگر این اثر به یک حوزه میپرداخت، هنگام نام بردن از آن در ذیل یکی از این اقسام نام برده میشد.
2ـ2ـ6. تعصب
مؤلف این اثر اهلسنّت بوده و در مواقعی با حذف مطالب مربوط به خاندان اهلبیت(ع) نشان داده که در مذهب خود تعصب داشته است. ازجمله وی اشارهای به واقعۀ مباهله یا حدیث کسا یا نقش خانوادۀ پیامبر(ص) (اهل کسا بهجز علی ع) در وقایع مختلف و علت شهادت حضرت زهرا(س) نکرده است. همچنین قضیۀ خوارج را نیاورده و بدون اشاره به قرآن بر نیزه کردن و بدون نام بردن از خوارج، فقط جریان ابوموسی و عمروالعاص را بهاختصار گفته است. نیز قضیۀ انتخاب شدن ابوموسی را دقیقاً خلاف آنچه در معتقدات شیعه آمده، نقل کرده است. وی حجةالوداع را با ذکر جزئیات و بیان آیۀ اکمال دین بیان کرده، اما از ماجرای غدیر حرفی نزده است. عبارت «صلّی الله علیه» (بدون «و آله») در جایجای متن نیز نشانگر تعصب اوست. بههرحال تعصب وی مانع مشهور شدن این اثر در بین شیعه شده است.
نمونۀ دیگری از تعصب او در این نقل او آمده است:
«آن سخن که گویند ارباب قصص و وعاظ که هفده نبی و هفده ولی پادشاه بوده است، آن سخن را اصلی چندان نیست» (گ: 34ر). مؤلف نزهۀ الکرام نوشته است: «مذهب امامیان آنست که پدران رسول از عبدالله تا به آدم ـ علیهم السلام ـ جمله مسلمان بودند و این پنجاهویک، هفده نبی مرسل بودند و هفده اوصیاء و هفده ملوک، همه پاک و مطهّر» (رازی، بیتا، ج1: 44).
2ـ2ـ7. اشتباهات راهیافته به اثر
این اثر ارزشهای بسیاری دارد و نقاط قوّت کار مؤلف را نمیتوان نادیده گرفت، اما مؤلف اشتباهاتی نیز دارد؛ ازجمله ضبط اشتباه بسیاری از اسامی اشخاص و کتابها و مکانها، ارجاعات نادرست مثلاً ارجاع غیرواقع به الکشاف زمخشری یا استناد به سخنی از فخر رازی، اشتباه در نسبت دادن معجزات به پیامبر و تعداد آنها و... (نک: هارونی و همکاران، 1401: 78 و 8۰ـ8۱). بیش از 160 حدیث و روایت در این اثر آمده است. نگارندگان نیمی از این احادیث و روایات را بررسی کردند که در ادامه به برخی از اشتباهات مؤلف دربارۀ آنها اشاره میشود.
2ـ2ـ7ـ1. درست ضبط نشدن برخی از اسامی
«گفت: آنك تو را زن کنم. عایشه گفت: به خدا که چون بره از در درآمد من دانستم که سیّد وی را بخواهد و آن حضرت نجم کتابت وی بداد و او را جوبره نام کرد و آن را صداق وی کرد» (گ: 151ر). جویریه درست است (ابنهشام، بیتا، ج2: 294). البته احتمال دارد تصحیف از آنِ کاتب باشد.
2ـ2ـ7ـ1ـ1. تفاوت روایت مؤلف با آثار معتبر سیره
«در آن وقت که آن حضرت عقد خدیجه کرد از عمر وی بیستوپنج سال رفته بود علی الاصحّ و از عمر خدیجه چهل سال و بعضی گویند سیوپنج سال رفته بود و اوّل زن عتیق بن عابد بن محدومی بود و از عتیق یك دختر داشت نام وی هند و بعد از عتیق زن ابومالة بن مالك بن نباش بن ذراده شد و از وی خدیجه را یك پسر و دو دختر آمد: هند و هاله و اسد. و بعضی گویند او زن ابوهاله بود بعد از عتیق شد و از حضرت رسالت هفت فرزند بزاد: چهار دختر و سه پسر. و بعضی گویند چهار پسر اول قاسم ـ و از آن جهت او را لقب ابوالقاسم آمد ـ بعده عبدالله بعده طیب بعده طاهر. همه در صِبا جون صبا درگذشتند و یا چون عمر عزیز. و امّا دختران آن حضرت زینب و رقیّه و ام کلثوم و فاطمه» (گ: 59پ). در ازواج النبی این مطلب مفصل آمده است و در برخی جزئیات با روایت مؤلف فرق دارد (ر.ک. هاشمی، 1425ق: 1۱ـ1۳).
و: «چون سنّ آن حضرت به نوزده سال رسید، ... در میان عرب حرب فجارۀ ثانیه واقع شد» (گ: 55ر). مؤلف المنتظم فی تاریخ الأمم گفته است که بیشتر راویان آن را در بیستسالگی پیامبر میدانند (ابنجوزی، 1412ق، ج2: 308).
«در میان عرب غیر از رسول ما ـ علیه السلام ـ کسی به فصاحت و بلاغت لعیب بن غالب نبوده است و او اول کسی بود که در خطبه "اما بعد" گفت.» (گ: 32پ). اوائل بسیاری دراینباره نقل شده، اما نام لعیب بن غالب نیامده است.
«بعضی گویند که مراد از زیت روح حضرت محمدیست» (گ: 4ر). از زیت تفاسیر مختلفی بیان شده است؛ ازجمله مراد از «زیتها» را محمد(ص) دانستهاند (مجلسی، 1368، ج28: 275)؛ اما مطلبی که مطابق سخن مؤلف باشد، یافت نشد.
«در حدیثی دیگر میآید که حق ـ جلّ و علا ـ بیافرید در زیر عرش خود ده دریا و امر کرد مر روح سیّد المرسلین را ـ علیهالسلام ـ که در آنجا درآید و عبادت حق کنند» (گ: 8پ). ابنعباس از نُه دریا نام برده، اما اشارهای به موضوع مذکور در بالا نکرده است. نک: اسکندری، 1423ق: 136).
2ـ2ـ7ـ2. یافت نشدن برخی از روایات در منابع معتبر سیره
روایات زیر در منابع نمایه شده در پایگاههای اطلاعرسانی و فهارس موضوعی سیره و تاریخ اسلام یافت نشد:
«آن ابر بر سر [هر] دو سایه افکنده بود تا آخر دید مر ابیبکر [را] سایه بر زمین میافتاد و آن حضرت را سایه بر زمین نمیافتاد» (گ: 53ر).
«بحیرای راهب سر و روی آن حضرت را بوسه داد و در وقت مراجعت گفت: أشهَدُ أنّكَ رَسولُ اللهِ وَ حَسر لِوَلَدی یسِرنا بِمَقدَمك المیمون و زَمانكَ عیسی ابن مریم» (گ: 53پ).
«از امیرالمؤمنین ابیبکر صدّیق روایت کردهاند که چون آن حضرت در صغر سن بود، در میان اطفال درآمدی و با ایشان انواع رفق به تقدیم رسانیدی ... وَ الله أنّ هذا قَد خُلِقَ لِأِمرٍ عَظِیم» (گ: 51پ).
«از آن شیر غالب علیّ بن ابیطالب سؤال کردند که بندۀ صالح که خداوند ایشان را وعده کرده که زمین را به میراث به ایشان دهم، ایشان کیستند؟ او جواب گفت که آن کسی که صوم و صلات و زکات و حج به جای میآرد» (گ: 50پ).
مؤلف دربارۀ «میراث» در آیۀ «وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْد الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ» (انبیاء: 105)، نظر قشیری را آورده و نوشته است: «قشیری گوید که میراث گفت تا اشارت باشد به آنك این مقام و جاه و مال دایمی از ایشان نیز نخواهد بود زیراکه میراث مال را گویند» (گ: 50پ). قشیری در لطائف الاشارات چند بار دربارۀ این آیه بحث کرده اما مطلب بالا را نیاورده است (نک: قشیری، 2000، ج1: 416 و 526، ج2: 166، ج3: 471).
«واقدی از اشیاخ خود روایت کرده اگر کسی را کودکی باشد تندخوی، این اسم را بر وی تعلیق کنند خوش خوی شود و ممسوس جن هرگز نشود» (گ: 47پ).
مؤلف در تفسیر آیۀ 35 از سورۀ مبارکۀ نور از قول برخی از مفسّران دربارۀ آن نور نوشته است: «گویند نور عرض است و العرض ما لا یتقاربین» (گ: 4ر). جملۀ اخیر در جایی یافت نشد.
«در حدیثی دیگر میآید که آن حضرت ـ صلی الله علیه و سلّم ـ که گفت که بودم من یعنی روح من در آن عالم بر مثال مرغ سفیدی در نزد دریایی که او را بحر رحمت گویند» (گ: 6ر). جستوجوی کلمات کلیدی دجاج، روحی، ابیض (بیض)، بحر، رحمة و معادلهای فارسی آنها نتیجهای در بر نداشت و این روایت یافت نشد.
«ابنعباس روایت میکند که شنودم من از رسول خدای که حق ـ تعالی ـ نوشت اندازۀ خلایق را از خیر و شر و نفع و ضر پیش از سماوات و ارضین به پنجاه هزار سال و بیافرید» (گ: 6پ). «خطاب خطیب کبریا در رسید: من انا و من انت ... انت خالقی و ربّی و مفضّلی و عزّی و ان عبدک و ان مربوک و مکرّم من عندك وحدك لاشریك لك» (گ: 8پ، 9ر).
«در حدیثی دیگر که سیّد عالم ـ علیهالسلام ـ گفت: روزی این خنگ سبز تیزگام آسمان و لوک بارکش زمین در مقام مخاصمت و مجادلت درآمدند...» (گ: 11ر). «در کتب اکابر چنین یافته شده است که عزازیل ـ علیه اللّعنه ـ نام خود را نمیدانست که او ابلیس است»
(گ: 13پ).
«حدیث که ابودردا روایت میکند که گفت شنودم من از رسول خدای که میباید که شما با عورتان خود معاش به حد تواسط کنید...» (گ: 16ر).
«لا اله الا اللّه محمّدٌ رسول الله و علیٌّ حبّه و فاطمةُ قرّة عینه و حسن و حسین ابنها حبیبه لا اخلق مکوّنات الّا بطفیلهم» (گ: 19ر).
2ـ2ـ8. تقدیم نشدن اثر به یکی از رجال سیاسی
مؤلف خود را پیرو خواجه بهاءالدین نقشبند دانسته است. او در انجام اثر نوشته است: «تمام شد کتاب متمّم السیر فی فضیلة خیر البشر به تکلّم واپسترین خلایق و غریق در بحر عوائق و حریق در علایق: الفقیر الحقیر الأمم الراجی ـ عفا الله الباری ـ محییالدّین ابوالمفاخر عبدالعزیز بن زین العابدین شیخ الاسلام مرتجی الهمم و وکیل عصاب الامم، الواصل الی الله الصّمد خواجه شیخ محمد بن (.........) المتابعین علی ید سلطان الآفاق بالاستحقاق خواجه بهاءالدّین نقشبند ـ روح الله ارواحهم فی اعلی علیین در روز وفات سیّد الأوّلین و الآخرین در تاریخ متمّم السیر» (گ 249ر). اما این اثر بهوسیلۀ خواجه بهاءالدین و یارانش تبلیغ نشده و مثلاً در مجالس، ملفوظات و آثار باقی مانده از ایشان یادی از این اثر نشده است (نک: پارسا، 1354؛ بخاری، 1371)؛ بهویژه که همین گرایش عرفانی مانع شده است تا مؤلف اثر خود را به یکی از شاهان وقت تقدیم کند و بدینترتیب اثرش را از گزند آسیب در امان بدارد و یا به استقبال شدن از آن کمک کند.
3. نتیجهگیری
مهمترین عاملی که در قرن نهم سبب میشده است تا یک اثر با استقبال عمومی روبهرو نشود، عامل مذهب است. محیی الحصاری در قرن نهم میزیسته و از محتویات کتاب مشخص است که نویسنده سنیمذهب است و اثر خود را بر پایۀ همین تعصب نوشته است. ازاینرو شیعیان که در اواخر قرن نهم درحال گسترش بودند، از آثاری ازایندست استقبال نکردند. همچنین مذهب طریقتی مؤلف نیز سبب شده است تا دیگر مذاهب طریقتی آن دوران مانند چشتیه، حروفیه و... از این اثر استقبال نکنند. یکی دیگر از دلایل گمنام ماندن این اثر، هدیه ندادن آن به دربار پادشاهان برای جلوگیری از آسیب رسیدن و حمایت از آن است. همچنین این اثر تکنسخه است و با جستوجو در منابع هیچ اطلاعاتی از مؤلف پیدا نشد. بنابراین تبلیغ نشدن یک اثر بهدلیل گرایشهای مذهبی و طریقتی مؤلف را میتوان عامل اصلی گمنام و مهجور ماندن یک اثر به حساب آورد.
منابع
1. قرآن کریم. ترجمۀ بهاءالدین خرّمشاهی. تهران: دوستان.
2. ابنجوزی، عبدالرحمن. (1412). المنتظم فی تاریخ الأمم. بیروت: دارالکتب العلمیه.
3. ابنهشام، عبدالملک. (بیتا). السیرۀ النبویۀ. ج2، بیروت: دارالمعرفۀ.
4. اسکندری، ابنعطاءالله. (1423). عنوان التوفیق. حلب: دارالغزالی.
۵. بخاری، صلاح. (1371). انیس الطالبین و عدّة السالکین. تصحیح صاری اوغلی. تهران: کیهان.
۶. پارسا، خواجه محمد. (1354)، قدسیه. تصحیح احمد طاهری عراقی. تهران: کتابخانۀ طهوری.
7. درایتی، مصطفی. (1391). فنخا. تهران: کتابخانۀ ملّی ایران.
8. رازی، محمد بن حسین. [بیتا]. نزهۀ الکرام. به اهتمام محمد شیروانی. تهران: بینا.
۹. سبحانی، جعفر. (1351). فروغ ابدیت. قم: دارالتبلیغ.
۱۰. قشیری، عبدالکریم. (2000). لطائف الاشارات. قاهره: الهيئة المصرية العامة للكتاب.
1۱. مجلسی، محمدباقر. (1368). بحار الأنوار. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
1۲. محیی الحصاری، عبدالعزیز. (844). متمّم السّیر فی فضیلۀ خیر البشر. شمارۀ 2854 کتابخانۀ نورعثمانیه.
1۳. هارونی، معصومه، نیازی، شهرزاد، چترایی، مهرداد، و خراسانی، محبوبه. (1401). «معرّفی اثری ناشناخته در سیرۀ نبوی: متمّم السیر فی فضیلۀ خیر البشر»، فصلنامه متنشناسی ادب فارسی. شمارۀ 3 (پیاپی ۵۵)، 71ـ۸۳.
1۴. هاشمی، عبدالمنعم. (1425). ازواج النبی. کویت: مکتبة ابنکثیر.
[1] . تاریخ وصول: 26/1/1403 تاریخ پذیرش: 1/8/1403
[2] . masoumehharooni@gmail.com
[3] . niazi_60@yahoo.com
[4] . m_chatraei@yahoo.com
[5] . najafdan@gmail.com