Qualitative investigation of the theories of urban pattern in the contruction of intermediate Buildings in the historical context
peyman bahramifar
1
(
PhD student, Department of Architecture, Emirates Branch, Islamic Azad University, Dubai, United Arab Emirates
)
vahid ghobadian
2
(
Associate Professor, Department of Art and Architecture, Islamic Azad University, Tehran, Center
)
mahnaz mahmoodi zarandi
3
(
Associate Professor, Department of Architecture, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
)
Keywords: ", , ", historical urban context, Urban pattern -", intermediate buildings ", - historical context -", architecture of historical bodies -",
Abstract :
Introduction: In Iran, there are no laws for the construction of intermediate buildings in the historical context, on the other hand, there is no specific program in organizations such as cultural heritage, the Ministry of Roads and Urban Development and other related organizations in the form of codified and organized laws, and all these organizations are subject to the laws. The Athens Charter states that these laws and regulations are international and do not pay attention to the local aspect; although the implementation of these laws in Iranian organizations has created a structural order in the construction of intermediate buildings; But it has been used for a long time without updating and paying attention to the canvas. Construction patterns in historical contexts are subject to many disagreements among theorists. Methodology: In this research, the classification of urban patterns in the architecture of historical bodies in the construction of intermediate buildings in the historical context has been discussed. Also, discussion in this research, urban patterns in the construction of buildings in the historical context are divided into three pattern categories, including1."Decorative/decorative"pattern, 2."Functional/program-oriented "pattern, 3."perceptual/contextual" pattern, and conclusion: In the following the advantages and disadvantages and opinions of other theorists have been discussed in connection with each of the implemented models and examples. It is hoped that by examining this issue, we will be able to find a specific framework for the construction of new buildings in historical contexts in different cities of Iran.
بررسی کیفی نظریه های الگوهای شهری در در ساخت بناهای میان افزا در بافت تاریخی
چکیده
مقدمه در كشور ایران قوانينی در جهت ساخت بناهای میان افزا در بافت تاریخی وجود ندارد از سويی برنامهی مشخصی نیز در سازمانهایی مانند میراث فرهنگی، وزارت راه و شهرسازي و دیگر سازمان های مرتبط بصورت قوانین مدون و سازمان یافته وجود ندارد و تمامی این سازمانهای نامبرده تابع قوانین منشور آتن هستند که اين قوانين و آییننامهها بینالمللی است و به جنبه بومی توجه ای ندارند؛ هرچند اجراي اين قوانين در سازمانهای ایرانی باعث ايجاد نظم ساختاري در ساخت بناهای میان افزا شده است؛ اما مدت زمان زيادي است كه بدون به روزرساني و توجه به بوم مورد استفاده قرار مي گيرد. الگوهای ساخت در بافت های تاریخی معرض اختلاف نظرهای فراوان در میان نظریه پردازان می باشد. روش شناسی در این پژوهش به دسته بندی الگوهای شهری در معماری بدنههای تاریخی در ساخت بناهای میان افزا در بافت تاریخی پرداخته شده است. بحث همچنین در این پژوهش الگوهای شهری در ساخت بناها در بافت تاریخی به سه دسته بندی الگویی شامل 1.الگوی ” آرایشی/ تزئینی“ 2. الگوی ” عملکردگرا/ برنامه محور“ 3. الگوی ” ادراکی/ زمینه گرا“ تقسیم بندی شده و نتیجه گیری در ادامه به مزایا و معایب و نظریات سایر نظریه پردازان در ارتباط با هرکدام از الگوها و نمونه های اجرا شده پرداخته شده است. امید است با بررسی این موضوع بتوانیم چهارچوب مشخصی برای ساخت بناهای جدید در بافت های تاریخی در شهرهای مختلف ایران دست یابیم.
کلمات کلیدی
الگوی شهری_ بناهای میان افزا_ بافت تاریخی_ معماری بدنههای تاریخی_ بافت تاریخی شهری
1. مقدمه
قدمت آموزههای مرمت به پایان قرن نوزدهم بازمیگردد و تا قبل از تدوین آن، به دلیل ابعاد کوچک تغییرات در هنجارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در قرن نوزدهم، هیچ جهت مشخصی در مورد چگونگی ساخت سازههای جدید در بافتهای تاریخی وجود نداشت. (قدیری، 2006). طرح ملزومات حفاظت و مرمت بناهای تاریخی که در قرن نوزدهم امکان و پیدایش ملیله کاری با افراطی دیدگاه های اوژن ویولت لدو و جان راسکین و اوژن ویولت لو دوک همراه با ضرورت آغاز شد، تخریب و بازسازی، برای بازگرداندن ساختمان به شکل اولیه خود به خاطر یکپارچگی و به سبکی که تصور می شد وضعیت ساختمان را روشن کند. او با بیان اینکه فضاهای معماری به تناسب نیازهای انسان مدام در حال تغییر و تحول هستند، به تناسب حجم ها اهمیت زیادی می دهد و معتقد است اگر تناسب لازم در آثار هنری رعایت نشود، دیگر اثر هنری نیستند.
ویولت لودو معتقد است که رعایت «وحدت سبک» در ساختمان برای ایجاد روحیه در آثار هنری ضروری است و سعی می کند ویژگی های خاص دوره ای را که اثر به آن تعلق دارد را در اثر نشان دهد. او مانند یک منتقد و محقق تاریخ، ایده های جدیدی را درباره دوره خود بیان می کند و از آنچه به عنوان یک معمار می بیند پیروی می کند و میگوید که یک معمار خوب قبل از هر چیز باید تخصص و تسلط داشته باشد تا مورد تحسین قرار گیرد، زیرا ساختن خانه توسط هر کسی ساخته میشود، اگر همه نمیتوانند تناسب، استحکام و عملکرد مناسب را رعایت کنند اما از سوی دیگر، جان راسکین، نظریه دخالت حداقلی در وجود مادی بناهای باستانی را از نظر تسلیم و ولایت بر طبیعت و پدیده های فرسایشی آن می داند و راسکین معتقد است: بنای قدیمی یک سند تاریخی است و حتی الامکان باید برای جلوگیری از هرگونه تداخل در وضعیت آن مورد توجه قرار گیرد، زیرا جداسازی بناهای مهم تاریخی از بناهای اطراف هویت آن را کمرنگ می کند.
او با روحیه ای کاملاً عاشقانه و با نگاهی کاملاً مهجور و الهام گرفته به گذشته به احیای دقیق تاریخ پرداخت و سعی کرد تحولی اساسی در اندیشه فرهنگی مردم ایجاد کند و یکی از مشهورترین آثار او «هفت مشعل معماری» است که در سال 1848 منتشر شد، هفت مشعل او عبارتند از: حقیقت، فداکاری، قدرت، زیبایی، زندگی، حافظه و اطاعت. افزودن بناهای جدید به بناهای تاریخی با هدف کارآمدتر ساختن بناهای قدیمی تکمیل شد و در کنار نظریات وی که معتقد به عدم تقلید از سبک های معماری قبلی است، بر لزوم ایجاد تفاوت بین سبک جدید و قدیم تاکید می کند و نکاتی پیشنهاد کرد تاثیر زیادی در تدوین و شکلدهی اولین منشور معماری دارد.
• الف: جایگزینی مفاهیم معماری به جای ویژگی های فرم و سبک: مفهوم معماری مهم است نه سبک و فرم آن.
• ب: جاودانگی بناها و گروه های تاریخی: دمیدن جان تازه ای به کالبد کهنه باعث زنده شدن بناها و گروه های تاریخی می شود.
وقتی اثری تولید می شود، یک اتفاق مادی می افتد، اما پس از یک نسل تعاملات غیرمادی و فرهنگی، وارد کار می شود و معنای فرهنگی پیدا می کند. کاملوزیت بر این باور است که توجه به ویژگی های بافت های باستانی و تحقق الفبای مرمت به عنوان راهنمای معماران عصر امروز ضروری است و اندیشه های کاملوزیت به دلیل علاقه و علاقه خاص به فرهنگ، بازتاب و تداوم ملموسی در فرهنگ دارد. گروه های معماری متعلق به گذشته مرمت معماری شهری ارزش هر ساختمان به محیط اطراف آن بستگی دارد و موضوع اصلی در این نظریه روابط فضایی ساختمان و محیط آن است نه روابط عملکردی ساختمان ها و فضاهای خالی مجاور آنها. اولین کسی که نظرات کتبی خود را در مورد سازههای جدید، جووانینی» و جیووانیونی بر عدم ساخت بنای مدرن در کنار بنای تاریخی به دلیل توهین به سبک آن تأکید میکنند و در عین حال توصیه میکنند سبک بنای تاریخی را گرفته و به شکلی ساده و مختصر ارائه کنند و در جای دیگر می گوید: می توانیم در کنار بنای قدیمی یا بخشی از بنای تاریخی تخریب شده ساختمان بسازیم. وی در خصوص آثار باستانی دوران کلاسیک می گوید: آثار باستانی دوران کلاسیک آثاری مرده هستند، زیرا آثار آنها تنها نمایشی برای بازدید از گردشگران و پذیرایی از تماشاگران است و تمام گفته ها و تجربیات او در سال های قبل از کنفرانس آتن تأثیرگذار بوده است. در ذهن اهالی فرهنگ، معماران و باستان شناسان قرار گرفت و سرانجام توانست نقش و تأثیر بسزایی در تأسیس و تدوین کنگره بین المللی آتن داشته باشد. (یوکیلتو 1999، ص243) در سال 1983 در شهر رم اجلاس مشترکی توسط ایکروم و ایکوموس با همکاری «بخش میراث فرهنگی یونسکو» برگزار و نتایج حاصله در سال 1993 به شکل رهنمودهایی برای محوطه های میراث فرهنگی منتشر شد. ایکروم در قسمتی از بخش نهم کتاب راهنمای مدیریت برای محوطه های میراث جهانی با عنوان «برنامه ریزی شهری و شهرهای دارای آثار باستانی در جهان» نتیجه حدود ده سال همکاری متخصصان حفاظتی و مدیران میراث جهانی کشورهای مختلف جهان را در معرض استفاده همگان قرارداده است.(ایکوموس: 1992) در این کتاب نخستین بار واژه «بناهای میان افزا » به منظور حضور ساختارهای جدید در زمینه های تاریخی مطرح و ویژگی هایی برای آن برشمرده شد. (شاه تیموری:1391،ص2)
برنارد فیلدن و یوکا یوکیلتو معتقد هستند که توسعه های جدید در یک محیط با ارزش باید خصوصیت آن مکان را درک کنند و با شیوه های مربوط به زمان معاصر به آن پاسخ دهند.از این رو آنچه که می بایست به عنوان یک اصل کلیدی در شرایط مختلف در زمینه های تاریخی مورد توجه قرار گیرد، این است که "ساخت وسازهای جدید باید روح زمان حاضر را القاء و بیان کنند، ولی در عین حال طرح آنها باید زمینه ی تاریخی ای که در متن آن قرار گرفته اند را مورد توجه قرار دهد. ( فیلدن : 1993) راه حل ها و مسایل مربوط به طراحی این گونه بناها، بر اساس ارزش ها و سنتهای فرهنگی خاص منطقه تاریخی مورد نظر، نوع وضعیت ساختارهای موجود، میزان همگونی با محل و غیره متفاوت خواهد بود"( یوکیلتو:1387) برنت سی برولین در کتاب معماری زمینه گرا بیان می کند برای طراحی ساختمان های جدید به صورت همگون و موافق با زمینه ی معماری اش روش های مختلفی وجود دارد. از یک سو طراح می تواند عیناً عناصر معماری را از ساختمان های اطراف کپی کند و از سوی دیگر از فرم های کاملاً جدید برای دگرگون کردن و بهبود بخشیدن ویژگی های بصری ساختمان های موجود بهره جوید. نظریه ی« معماری زمینه گرا » مبتنی بر هریک از این راهکارها و یا راهی میانه ، رضایت بخش است ، مشروط به این که با مهارت انجام گیرد.(برولین، 1386 )
جدول 1 رویکردها و دیدگاهها در باب الگوهای شهری تاثیرگذار
Approaches and views about influential urban patterns
رویکرد | دیدگاه | مزایا | معایب |
تقابل | عدم تطابق گذشته با تعریف بسته ی معماران مدرن از "روح زمان" | • تاثیر گذاری در استفاده به صورت استثنا • سهولت کاربرد برای معماران و آزادی در کاربرد خلاقیت به معنای مدرن | •تکرار تقابل بسبب اغتشاش و بی اثرى •ارائه راه حل های ضعیف •ایجاد محیطی سردرگم و گیج •تعريف عدم رابطه به عنوان زیبایی |
اتصال عقب نشینی، انفصال) | نپذیرفتن اغتشاش بصری تقابل خلوص مدرنیسم با گذشته | •بیان عدم رقابت بنای جدید و قدیم | • تخریب یکپارچگی بصری شهر |
استفاده از جزییات معماری | همخواتی بصری با استفاده از جزییات | •امکان استفاده از جزئیات اصيل و مدرن با شرط "حفظ روحیه" | •خطر "التقاطی گری" |
گرچه برولین خود منتقد رویکرد های تقابل و اتصال است ولی به استفاده از جزئیات اهمیت داده تا جایی که رعایت "حد نصاب بصری" را بدون جزئیات عامل اغتشاش دانسته و عدم رعایت آن را با انجام به جای تزیینات عامل همخوانی می داند (برولين, ۱۳۸۳). برولین تنها راه ایجاد پیوند مستحکم بین ساختمان جدید و ساختمان های مجاورش را اقتباس از مایه ای اصلی یا فرم های همجواری ها می داند. این ارتباط می تواند به چند روش انجام شود.به بیان و بررسی انواع اقتباس با مزایا و معایب هریک می پردازد.
جدول 2 روش های اقتباس از طرح های موجود در همجواری ها برای طراحی(حسینچی قره آغاچی:1393:151)
Methods of adapting existing designs in neighborhoods for design (Hasinchi Qara Aghachi: 2013: 151)
انواع اقتباس | موانع و معایب | نمونه |
کپی برداری نزدیک از درون مایه ی اصلی طرح موجود | صرف هزینه های بالا در برخی موارد محدود کردن معمار به فرم های اقتباسی | الحاق به موزه ی فریک، نیویورک سیتی (وان دایک، ۱۹۷۷) |
استفاده از اساس فرم های مشابه ولی با چیدمانی جدید | روش، محدود کردن معمار به فرم های اقتباسی | خانه ی برانت، برمودا (ونتوری، (۱۹۷۷) |
ابداع فرم های جدیدی با همان تاثیر بصری فرم های قدیمی | الحاق به کوئینسی مارکت، بوستون (بنجامین تامپسون، ۱۹۷۶) | |
تجرید فرم های اولیه
| قابل درک نبودن رابطه ی بصری در فواصل نزدیک به علت نبود جزئیات | ساختمان ملی پرمننت، واشنگتن دی سی (هارتمن و کاکس، ۱۹۷۷) |
گوردن کالن معتقد است برای حل مسائل کیفی شهرها باید از آنها درس گرفته و به نوعی ارزش های سنتی را به شهرها، بازگرداند. او تداوم سنت شهرسازی و معماری گذشته را ” ابزار طراحی“ برای نیازهای زمان حال میدانست و به شهرسازی و معماری توصیه میکرد که به اندازه ایجاد کالبد جدید، به بازآفرینی گذشته از طریق ایجاد روابط جذاب میان ناظر و گذشته اهمیت دهند. (گزیده منظر شهری، ص ۷) کالن رویکردی محتاطانه و تدریجی در مورد چگونگی دخالت در بافتهای تاریخی و اقدامات شهری به طور کلی داشت و از اقدامات سریع و فوری که منجر به تخریب وضعیت موجود میشود، بیزار بود و معتقد بود که طراحی شهری وسیله ای برای اتصال مجموعه های موجود به جای تخریب آنهاست. روش او این بود که بدون از بین بردن وضعیت اولیه و اولیه، به ساختار موجود بیفزاید و از این رو سعی کرد از عناصر وحدت بخش، مانند ایجاد فضا، برای ترکیب جرم و فضا، اینجا و آنجا، مالکیت خصوصی و عمومی استفاده کند. در داخل و خارج، همچنین با در هم تنیدن مطالعات ساختار تاریخی در مداخلات شهرسازان، هدف وی طراحی ساختاری بصری است که به شهر وضوح و شخصیت ببخشد. یکی از اهداف اصلی طراحی آن ارتباط بین گذشته و آینده و ارتباط بصری دائمی و منسجم با سایر نقاط شهر است. او به شهر به عنوان یک کل نگریست و توجه به بناهای منفرد و نادیده گرفتن کلیت را نادرست دانست و اظهار داشت که شخصیت و زیبایی شهر تنها تحت تأثیر ساختمان ها نیست، بلکه از نوع ارتباط آنها با یکدیگر تأثیر می گذارد. (گاسلینگ: 1996، ص 43). ریچارد هدمن با استفاده از رویکرد زمینه گرا، در کتاب طراحی اساسی شهری، اصول و معیارهای طراحی را برای مداخله مناسب و معقول در فضای فیزیکی ارائه می کند. طراحی زمینه گرا به این معنی است که ارتباط بصری کافی بین ساختمان های موجود و طرح پیشنهادی وجود دارد، به طوری که نتیجه یک شکل گیری پیچیده منسجم است. معرفی و تاکید می کند که معیارهای مورد استفاده برای تحلیل نباید بر اساس یک فهرست از پیش تعیین شده، بلکه بر اساس واقعیت موجود باشد. کریر عنوان می کند: که ترکیب یک نما با در نظر گرفتن نیازهای عملکردی (پنجره ها، درهای بازشو، سایبان و سطح مسقف) اساسا" باید به دنبال خلق یک کلیت هماهنگ به وسیله تناسبات خوب، وزن های عمودی و افقی، مصالح، رنگ و عناصر تزیینی باشد (خاک زند و همکاران:1393، ص17).
شکل 1 نکات کلیدی استخراجی از نظریه پردازان خارجی بر تحولات معماري بدنه های تاریخی(مآخذ:نگارنده)
Key points extracted from foreign theorists on architectural developments of historical bodies (source: author)
شکل 2 جمع بندی نظریات نظریه پردازان در باب الگوهای طراحی شهری در بافت های تاریخی
Summary of theorists' ideas about urban design patterns in historical contexts
از مجموع دیدگاه های مطروحه در باب الگوهای طراحی شهری که توسط نظریه پردازان مختلف بیان شده است روند تکاملی مفهوم بدنه های شهری را در تناظر با الگوهای گوناگون طراحی شهری در قالب 3 الگو می توان صورت بندی کرد:
1. الگوی ” آرایشی/تزئینی“
2. الگوی ” عملکردگرا/برنامه محور“
3. الگوی ” ادراکی/زمینه گرا“
که در ادامه به بررسی هر یک از الگوها پرداخته و جزییات هر کدام از الگوها رو مورد بررسی قرار می دهیم.
شکل 3 طبقه بندی الگوهای شهری در بافت تاریخی با نظریه پرداز هر الگو
Classification of urban patterns in historical context with the theorist of each pattern
2. الگو بدنه شهری آرایشی و تزئینی و ویژگی های آن
مهم ترین ویژگی «بدن شهری آرایشی/دکوراتیو» درک بدنه شهری به عنوان «نمای پنجره دو بعدی» است. اساساً دیوارهای دو بعدی که به ندرت با ساختار فضایی اطراف ارتباط برقرار می کنند و شبیه یک لباس نازک و مجلل هستند که بر روی شهر پوشانده شده است. دیوارهای مذکور شهر را زینت داده و زشتی های آن را می پوشانند و به نوعی به زیبایی و هنر شهر می افزایند (گلکار: 1387، 1995).
1. منظم بودن طراحی دیوارها (به مفهوم انطباق همه ساختمان ها با اصول طراحی «استریوسکوپیک» رایج در سنت کلاسیک که بر اساس آن نمای هر ساختمان به سه قسمت «پایه» تقسیم می شود. ، "بدنه" و "تاج" و در نتیجه مفصل بندی باعث ایجاد سه قسمت و آرایش در عرض دیوارها می شود.
2- وجود تداوم و کشش افقی در نمای کلی خیابان ها.
3. داشتن یک خط افق صاف و تقریباً بدون وقفه های بزرگ،
4. وجود نماهای بی پایان ایجاد شده تحت تأثیر قوانین پرسپکتیو در مورد خیابان های مستقیم و طولانی و استفاده از عناصر جانبی (مانند ستون های یادبود، مجسمه ها و ...) برای مسدود کردن نماهای بی پایان خیابان.
ویژگی های اصلی بدن شهری رمانتیک، مانند مناظر بدنه خیابانی آمستردام و نروژ، را می توان در این اصول خلاصه کرد:
1. تنوع در بیان و واژگان طراحی معماری ساختمان ها به گونه ای است که منجر به تشکیل دیواری به اصطلاح «چند صدایی» می شود.
2. وجود کشش عمودی در نمای خیابان در نتیجه مجاورت ساختمانهای با ارتفاعات مختلف.
3. وجود خط آسمان منقطع و شکسته.
4. وجود نماهای بسته به گونه ای که هر خیابان ابتدا و انتهای مشخصی داشته باشد و در بدنه رمانتیک شهری عناصر دیواری به عنوان عناصر تکمیل کننده عمل کرده و جلوی دید را می گیرند، بنابراین بر خلاف نماهای کلاسیک محدودیتی برای استفاده از آن وجود ندارد. ستون های یادبود، مجسمه ها و غیره به عنوان عناصر. (گلکار: 1387، ص 95)
شیء شهری آرایشی/تزیینی در واقع دارای دو نقش کاربردی و زیبایی شناختی (عینی) است. از نظر عملکردی، این بدنه شهری:
1. نقش پاکت جداکننده در داخل و خارج ساختمان
2. قش عنصر سازه (دیوارهای باربر).
3. نقش تامین نور و هوا را ایفا می کند.
این شی شهری نقش زیبایی شناختی بسیار غالبی دارد زیرا اولاً دیوار به عنوان عنصری تزئینی و زینتی مطرح می شود و ثانیاً اصل زمینه گرایی فرمال در آن رعایت می شود. این زمینهسازی گاه مستقیماً و از طریق اعمال اصول طراحی سیستماتیک کلاسیک به دست میآید و گاه نتیجه «زمینهسازی غیرمستقیم» نهفته در منظر شهری رمانتیک است که خود از محدودیتهای فناوری، مصالح ساختمانی و کاربری ناشی میشود. از واژگان معماری محلی و سوم، «شیء زیباشناختی/تزیینی شهری» نیز نقش نمایش ارجاعات تاریخی و نمادین را ایفا می کند. (سیتی1:1998)
2.1. ویژگی های عمده بدنه شهر کلاسیک
1. منظم بودن طراحی دیوار
2. در نمای کلی خیابان ها تداوم و کشش افقی وجود دارد
3. وجود یک خط صاف از آسمان و تقریبا بدون شکستگی بزرگ
شکل 4 منظر شهری کلاسیک، خیابان امام خمینی ، تهران Classic urban landscape, Imam Khomeini Street, Tehran |
5. از وسایل جانبی برای جلوگیری از محوطه سازی بی پایان خیابان استفاده می شود
2.2. ویژگی های عمده منظرشهر رمانتیک
1. تنوع در بیان و واژگان طراحی معماری ساختمان ها به گونه ای است که منجر به شکل گیری آن چیزی می شود که به آن بدنه «چند صدایی» می گویند.
2. وجود تنش شدید در نمای خیابانها ناشی از مجاورت ساختمانهای با ارتفاعات مختلف.
3. وجود خط آسمان منقطع و شکسته
4. وجود نماهای بسته به طوری که هر خیابان شروع و پایان خاصی داشته باشد.
5. در سازههای شهری رمانتیک، عناصر بدنه بهعنوان عناصر تکمیلی عمل میکنند و دید را مبهم میکنند، بنابراین برخلاف مناظر کلاسیک، نیازی به استفاده از ستونها، مجسمهها و غیره به عنوان عناصر تکمیلی نبود.
شکل 5 بدنه شهری رمانتیک؛آمستردام هلند
Romantic urban body, Amsterdam, Netherlands
2.3. نظریه کامیلوسیته(1889) در باب الگو بدنه شهری آرایشی و تزئینی
ریشه هاي تئوریک بدنه شهري رومانتیک را به صورت مدون می توان در نظریات کامیلوسیت جستجو نمود. او با دیدگاه های نوستالوژیکی که نسبت به شهرهای قرون وسطایی داشت در زمره اشخاصی چون جان راسکین قلمداد می شود اما تفاوتش در این بود که چون در حیطه عمل اقدام می کرد و نه نظریه پردازی محض ، ناچار به پذیرفتن واقعیت شهر مدرن و عصر صنعت نیز شده بود. کامیلوسیته از شهر مدرن صحبت می کند و آن را یک اثر هنری می داند.
کامیلو سیته مانند رمانتیک های زمان خودش، گذشته را در تقابل حال قرار می دهد اما به جای مردود شناختن یک باره شهر مدرن (کاری که راسکین کرد) به تجزیه و تحلیل یک به یک معایب می پردازند و راه حل هایی را برطرف کردن هر کدام ارائه می دهد که مهم تر از همه، موضوع احیای قسمتی از ارزش های قابل توجه نخستین شهرهای کهن در شهرهای مدرن است. او «هنر» و «مفید بودن» را دو امر متضاد می داند و مشکلاتی را تکنیک به بار آورده است در مقابل موضوع «هنری» بودن شهرها قرار می دهد. (زوکر2:1959) کامیلو سیت برای رفع زشتی شهرهای عصر صنعت، چاره کار را در بازگشت به شیوه های هنری قرون وسطی پیشنهاد می کند. به نظر وی نحوه ای که در شهر قرون وسطایی، خیابان به میدان می پیوست رابطه بین بازار و کلیسا یا ابنیه اصلی دیگر به وجود می آورد و همه از توازن طبیعی برخوردار بودند که در سیمای شهر آشکار بود. احیای علاقه و توجه نسبت به شهرهای قدیمی به بناهای تاریخی منفرد، به عادت ناخوشایند جدا کردن و مجزا ساختن بناهای قدیمی خاتمه داد. او در این زمینه برای نگهداری مجموعه های کامل معیارهایی بوجود آورد.( کامیلو: 1909)
با پیشنهادهای خود در مورد ساده ساختن مسائل فرمال، معماران را به جانب تحقیق در مسائلی راهنمایی می کند که خواه ناخواه به اصول شهرسازی مدرن منتهی می شود و مهم ترین اقداماتش این است که به عنوان یک معمار پلی میان تئوری و عمل ایجاد میکند. احیای مدل های قدیمی به روشی متفاوت از آنچه در نسخه های امروزی می بینیم انجام می شود. اگرچه کپی ها در نهایت مبتکرانه هستند. تنها از طریق آزمایش میتوانیم آنچه را که برای ادغام با شرایط مدرن مناسبتر است، تطبیق دهیم.»
2.4 نظریه راب کریر(1979) در باب الگو بدنه شهری آرایشی و تزئینی
راب کریر را یکی از مطرح ترین و با استعدادترین معماران قرن بیستم می دانند. کریر از معماران نئوکلاسیک است؛ وی طرفدار معماری است که عملی و کاربردی و نه سوداگرا و سودمندگرا عمل نماید. او مخالفت صریح خود را با معماری مدرنیستی اعلام می کند و معتقد است معماری مانند آنچه سبک بین الملل عمل می کند، یک مد نیست. کریر اعتقاد دارد، عدم تناسب در شهرها علاوه بر عوامل مختلف متأثر از ضعف ما در معماری است . وی همچنین می افزاید، می باید به بناهای گذشته و کیفیت معماری آنها احترام قائل بود و آن را حفظ نمود حتی اگر آن بنا کارکرد خود را از دست داده باشد، زیبایی بنا به تنهایی موجودیت آن را تائید می کند. کریر معتقد است در دورانی که اصول سبک کلاسیک از جانب نظریه پردازان کاملاً محکوم میشده، به جای آن نظریه مناسبی پیشنهاد نشده است. وی بازگشت به معماری کلاسیک را پیشنهاد نمی کند، بلکه معتقد است معماران می باید از تاریخ و نحوه ساخت بناها در آن درس بیاموزند. (موریس: 1989) در زمینه تناسبات معماری کتابی از کریر به نام”تناسبات در معماری”در سال 1988 منتشر شد. وی با تاکید به اهمیت تناسبات در ترکیب معماری معتقد است، که پس از انتخاب نوع بنا و عناصر مورد نیاز آن، باید مقیاس مناسبی پدید آورد که یکایک ابعاد هر بخش و رابطه متقابل بین آنها را در برگیرد. وی از دید یک معمار به خوبی قادر است، پلان ساختمان های آشنا را در قوانین طبیعت بازشناسد .
وی مطالعه خود در خصوص تناسبات و اجزای بدن انسان را، از تحلیل مطالعات پیشین آغاز میکند و اذعان دارد که کتاب مدولار لوکوربوزیه تأثیر فراوانی بر او داشته است. هدف اصلی وی بیان رابطههای ابعادی موجود بین هر بخش از بدن و نظم موزون آنها است. علاوه بر کارهای لوکوربوزیه به بررسی مجسمههای میکل آنژ و تحلیل تناسبات موجود در آنها میپردازد و در نهایت به تحلیل تناسبی بناها و بررسی تناسبات طلایی پرداخته، تناسبات بر اساس مثلث بندیها را شناسایی مینماید.
2.5. نظریه آلدو روسی(1966) در باب الگو بدنه شهری آرایشی و تزئینی
این شهر چیزی جز تاریخ معاصر نیست و آن مضمون در این جمله حکیمانه نهفته است که شباهت زیادی به گفته کوین لینچ دارد که «شهر نسخه ای از تاریخ است که با آجر، بتن، شیشه، سنگ و غیره ساخته شده است». اینکه بدنه شهری قدرت ارائه فصول متوالی تاریخ جامعه شهری را دارد که روسی به مکتب خردگرایی معتقد بود و مخالف کارکردگرایی مدرنیته بود، بنابراین مخالف کارکردگرایی بود و برای حمایت از اختصار و مصرف، همه. انواع ساختمانها ساختمانهای عمومی را نشان میدهند که در آنها اشکال نسبتاً متنوعی (مربع، چند ضلعی، استوانهای) است و بونولو معتقد بود که عملکرد ساختمان از شکل آن کمتر اهمیت دارد، زیرا عملکرد ساختمان می تواند در طول زمان تغییر کند و توسعه یابد، اما شکل ساختمان می تواند ثابت بماند زیرا او ساختمان های موجود و نتایج سعی در ایجاد فرمهای جدید در شهر دارد و از باورها و گفتههای معروف روسی که بنا در ابتدا نیاز به فرم دارد، اما نیازی به کارکرد فوری ندارد و آنچه شهر را ایجاد میکند، فرم یا فرم است. و تغییرات سریع انقلاب صنعتی و ورود خودروها به شهر را دلیلی بر فرسایش بافت شهری می داند.
3. الگو بدنه شهری عملکرد گرا/ برنامه محور و ويژگی های آن
زیربنای نظری «بدن شهری کارکردی/نرمافزار» را میتوان در دیدگاههای نظریهپردازان برجسته مدرنیست مانند لوکوربوزیه و سالیوان و همچنین در مانیفست معروف این جنبش، «منشور آتن» یافت و در واقع مفهوم بدن شهری در جنبش مدرن تحت تأثیر «زیبایی شناسی کارکردی» دچار دگرگونی اساسی می شود و مفهوم تزئینی و آرایشی سابق خود را تا حد زیادی از دست می دهد. مدل بدنه شهری عملکردی/برنامه محور، منظره ای است که از ماژول های تجزیه پذیر، یعنی نمای ساختمان های منفرد تشکیل شده است و شعار معروف معماری مدرن که توسط لوئیس سالیوان پیشنهاد شده است، بیان می کند که «فرم از عملکرد پیروی می کند» ( بنول3، 1979;برمن4, 2000, میلانی5 2003). مفهوم منظر شهری نیز تحت تأثیر منطق «طراحی» از درون به بیرون در این دوره تغییر کرد. نظریه پردازان اصلی مدرنیسم، مانند لوکوربوزیه، بارها اعلام کرده اند که فرآیند طراحی باید از برنامه داخلی آغاز شود. (اکسمن6، 1987)
مهم ترین ویژگی مدل بدنه شهری کاربردی/نرم افزار محور این است که از مفهوم دیوار دو بعدی خارج شده و در قالب یک ساختار فضایی سه بعدی ارائه می شود. یک شی ابعادی معمولاً "مدل فضایی" نامیده می شود (که به عنوان نقطه مقابل مدل مکان تعریف می شود. سایر ویژگی ها:
1. تزئینات و الگوهای تزئینی روی نما را حذف می کند
2. حذف ارجاعات تاریخی در ترکیب بصری منظر
3. حضور و تسلط تکنولوژی و مصالح مدرن
4. تاکید بر خلوص گرایی در کاربرد مصالح ورنگ
نقش «شیء شهری کاربردی/برنامه محور» را می توان به دو بخش کاربردی و زیبایی شناختی (عینی) طبقه بندی کرد. نقش شغلی برای این پیشنهاد می تواند باشد:
شکل 6 بدنه به عنوان پوسته جداکننده درون و بیرون بنا |
2. نور، هوا و دید را فراهم می کند.
این سبک نقش زیبایی شناختی (عینی) نیز دارد. بدن از نظر زیبایی شناسی بازتابی از به کارگیری اصول زیبایی شناسی انتزاعی (انتزاعی) است که در ترکیب بصری نماها و پلان ها با آثار نقاشانی چون «موندریان» شباهت هایی پیدا می کند. نتیجه تکیه بر زیبایی شناسی انتزاعی، پیدایش هندسه متعامد در مقاطع، پلان ها، نماها، سطوح صاف و غیره است.
3.1. نظریات لوکوربوزیه در باب الگو بدنه شهری عملکرد گرا/ برنامه محور
لوکوربوزیه معتقد بود که معماری باید از مصالح جدید مانند فولاد و بتن مسلح و تکنیک های جدید ساخت و ساز استفاده کند. این معماری باید منطقی باشد و نوعی آرایش ریاضی را نشان دهد. این ساختار باید قوانین کلی و جهانی، یعنی اصول حاکم بر جهان ما را آشکار کند.
1. نفی گذشته
2. معماری را نمی توان به ساختمان هایی که در گذشته ساخته شده اند محدود کرد.
3. تبعیت فرم از عملکرد: بدن باید مطیع عملکرد باشد.
4. پهنه بندی صرفاً بیان پاسخ به اهداف توسعه شهری جدید است (لوکوربوزیه: 1976).
دستور العمل های لوکوربوزیه را می توان به شرح زیر دسته بندی کرد:
اول: تخریب ساختمان ها، مجتمع ها یا ساختمان های فرسوده در شهر
دوم: جایگزینی ساختمان، بدنه یا تزئینات جدید با پارچه قدیمی برای ایجاد فضاهای جدید.
سوم: حفظ تعداد محدودی از بناهای ارزشمند به منظور حفظ خاطرات شهری.
آنها مانند لوکوربوزیه بارها اعلام کرده اند که فرآیند طراحی باید از برنامه داخلی یک ساختمان شروع شود و معتقد است که "طراحی در فرآیند خود از درون به بیرون می رود و فضای بیرونی نتیجه فضای درونی است" و آن را "عملکردی/نرم افزار محور" می نامد. به این معنا که کالبد شهری متشکل از مجموعههای مکانیکی (نما) ساختمانهای منفرد است که بازتابی بصری از عملکردهای خاص آنها است و در واقع «کالبدی عملکردی/برنامهمحور شهری» منظری «پاک» متشکل از واحدهای مجزا یعنی تک نماها و ساختمانها تشکیل شده است و در کتاب اولش به نام «به سوی یک معماری نوین» بیان می دارد ساختمان سازی هنوز در چارچوب فنون گذشته باقی مانده و نظریه پردازان معماری به دنبال تقلید از سبک های گذشته هستند. در این کتاب لوکوربوزیه استفاده از تیرآهن و بتن و پیش ساختگی را مسیر آینده معماری تلقی می نماید (قبادیان، 1382 :61) او تکنیک و هنر را دو ارزش هم ردیف با هم تعریف می کند و نظریات خود را بدین شکل شرح می دهد :
1. معماری باید تحت کنترل ترسیمات نظم دهنده هندسی قرار گیرد
2. ابزار معماری جدید روابطی هستند که به مصالح خام ارزش می دهند. ظاهر ساختمان به صورت انعکاس داخل آن، و تناسبات و عناصر نما به عنوان پدیده های خالص ذهنی این کار را انجام می دهند.و ....
3.2. نظریات لویی سالیوان در باب الگو بدنه شهری عملکرد گرا/ برنامه محور
لوییس هنری سالیوان «پدر معماری مدرن» از پایه گذاران مکتب شیکاگو ومعماری مدرن درآمریکا بود. وی برای اولین بار شعار فرم تابع عملکرد7 را که از شعارهای محوری معماری مدرن است، مطرح کرد. از تزئینات به صورت محدود بر روی ساختمان های خود استفاده کرد و در این زمینه تحت تأثیر نهضت هنر نو در اروپا بود. ولی در کتاب خود به نام صحبت های کودکستانی8 1901 استفاده از هر گونه تزئینات در ساختمان را رد کرده بود. روش های طراحی، اجرایی و اصول نظری این معماران ، که به نام مکتب شیکاگو شهرت یافت و می توان آن را منشور اولیه معماری مدرن محسوب کرد، به قرار ذیل است:
1. استفاده از اسکلت فولادی برای ساختار کل بنا
2. نمایش ساختار بنا در نمای ساختمان
3. عدم تقلید از سبک های گذشته
4. استفاده بسیار اندک از تزئینات
5. استفاده از پنجره های عریض که کل دهانه بین ستون ها را می پوشاند.
3.3. نظریه منشورآتن در بافت های تاریخی "
در سال 1933 یک کنفرانس بین المللی در آتن برگزار شد که در آن تمام نظریه های ارائه شده تحت تأثیر ایده های مدرنیته بود لذا همزمان با فروپاشی این جنبش، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت (علی و تاجیک، 1386: صص 87-86) در بخشهایی از این منشور چنین آمده است: ماده 7 - کنفرانس توصیه می کند که ویژگی های شهر و شکل کالبدی آن در ساختمان ها به ویژه نزدیک ساختمان های قدیمی مورد توجه قرار گیرد (فلامکی، 1385: ص 238). ماده هشتم می گوید: اگر بخواهیم در محیطی باستانی بنایی بسازیم باید به سبک بناهای اطراف احترام بگذاریم و اندازه بناهای مجاور را در نظر بگیریم و به رنگ و شکل بناها توجه کنیم و ساختمانی که ایجاد می کنیم باید خنثی یا بدون جذابیت خاص باشد. از طرفی نباید آنقدر بزرگ باشد که تناسب ساختمان های قدیمی همسایه را تحت الشعاع قرار دهد و ساختمان های اطراف را از نظر رنگ و شکل تحت تأثیر قرار دهد (القدری، 1385).
در بخشهای دیگر این منشور آمده است: زندگی شهر، رویدادی پیوسته است که طی قرنها اتفاق میافتد. این تداوم شخصیت خاصی به شهر می بخشد (لوکوربوزیه، 2002: 169) استفاده از سبک های قبلی در بناهای جدید مستقر در محوطه های تاریخی با تکیه بر ادعاهای زیبایی شناختی، عواقب اجتناب ناپذیری را به دنبال دارد (ماده 70). این برخلاف آموزه های بزرگ تاریخ است و شاهکارهای گذشته نشان می دهد که چگونه هر نسلی روش اختراعات، ایده های خاص خود، زیبایی شناسی خاص خود را داشت و به مجموعه منابع فنی ویژه خود اهمیت می داد (همان: 152).
4. الگو بدنه شهری ادارکی/ زمینه گرا و ویژگی های آن
مبانی نظری «بدن شهری ادراکی/زمینهای» را میتوان در نظریههای پست مدرن، مطالعات پدیدارشناختی و مطالعات شناخت محیطی، در عمل برای ظهور نوع جدیدی از زیباییشناسی که میتوان آن را «زیباییشناسی ادراکی یا پدیدارشناختی» نامید، یافت. در این مدل بدن نه تنها از چشم سر که در مدل بدن شهری زیباشناختی/تزیینی و کاربردی/برنامه محور به آن اشاره شده است، بلکه از چشم ذهن و چشم قلب نیز نگریسته می شود فرمی که از ترکیب سه دیدگاه ذکر شده به دست آمده است.
نظریه پردازانی چون گردون کالن، لینچ، اپل یارد، لانگ، نصیر، جان گول، هارولد اولمن و همکارانش را می توان از طرفداران مهم این نوع آگاهی و تجربه از محیط شهر، از جمله منظر شهری دانست. مفهوم کالبد شهری در این مدل از مفهوم فضایی و سه بعدی فراتر رفته و با در نظر گرفتن بعد «معنا»، جابجایی قاب از یک «ساختار» صورت می گیرد فضا" مدل به پارادایم "مکان" اگر آنچه کریستین نوربرگ شولتز گفت "مکان فضایی است با معنی اضافه شده" و "وظیفه معماری تجسم معناست" را بپذیریم، پس وظیفه طراحانی است که قصد دارند با ایجاد یک کالبد شهری ادراکی/زمینه محور، باید معانی تاریخی، طبیعی و فرهنگی را در محیط شهری جستجو و کشف کنیم و تجسم آنها را در اشکال فیزیکی و بصری نمایان کنیم (لوکوربوزیه، 1976).
سایر ویژگیهای بدن شهری ادراکی/زمینهگرا:
- ارجاعات تاریخی و استفاده از ماتریس های ساختمانی و رنگی
- اهمیت نقش «بُعد زمانی» و موضوع تأثیر متقابل فضا و زمان در قالب حرکت
حفاظت از ساختمانها و بافتهای شهری ارزشمند بر اساس اصل «حس مکان» گاهی حتی در محدوده حفظ و نگهداری دیوارهای ساختمانهای قدیمی و افزودن آنها به ساختهای جدید کالبد ادراکی/متن شهری «سه عملکردی، زیباییشناختی» نقش های عینی) و زیبایی شناختی (ادراک ذهنی) از نظر عملکردی، بدن شهری عبارتی است درباره گروهی از پوسته های ساختمانی که داخل و خارج ساختمان را جدا می کنند و وظیفه تامین نور و هوا را نیز انجام می دهند (کالن: 1977) نقش زیباشناختی (موضوعی) این کالبد شهری، ایجاد گروههای بصری هماهنگ با پیشینه و بافت محیط، علاوه بر توجه به اشارات تاریخی و نمادگرایی شهری است و همانطور که گفته شد، اساساً در این مدل، «کالبد شهری» مستقل از تجربه ادراکی وجود ندارد و به طور خلاصه، کالبد شهری ادراکی بافت محور شامل دو لایه «منظر ذهنی از شهر» و «نمای ذهنی-ارزیابی شهر» است و نمایانگر یک سیستم کامل با "نمای شهر موضوعی" در امتداد است.
4.1. نظریه هارلد و دایلمان و همکارانش در باب پدیدارشناسی
در طول زمان چهار توقع موضوعی از هر بدنه بوجود آمده که ویژگی های بدنه به عنوان یک پیشگوئه را تشکیل می دهند. این ویژگی های هر یک به نوبه خود، حقانیت داشته و به رغم تضاد ظاهری دو به دوی آنها باهم، در عمل ویژگی هایی هستند که نمی توان از هیچکدام از آنها صرف نظر نمود و حتی نمی توان یکی را بر دیگری ارجح تر دانست. این چهار ویژگی یا توقع که در واقع وظیفه ای است که هر بدنه شهری ساختمان می بایست ایفا نماید، عبارتند از:
1. وظيفه حفاظتی در مقابل تهدیدهای بیرونی، برف و باران، دزد و حیوانات موذی
2. وظيفة رابط بين درون و بیرون، نور و تاریکی، سرما و گرمای عمومی و خصوصی و.....
3. وظیفه معرفی عملکرد و محتوای ساختمان و نمایشگر شخصیت صاحب یا مالک آن
4. وظیفه ی ایفای نقشی فعال به عنوان عضوی از فضای شهری
4.2. نظریه ریچارد هدمن در باب الگو بدنه شهری ادارکی/ زمینه گرا
«بدن ادراکی/شهری زمینه گرا» دارای سه نقش عملکردی فیزیکی (عینی) و زیبایی شناختی (ذهنی-ادراکی) است و از نظر عملکردی، کالبد شهری مجموعه ای از پوشش های ساختمانی است که داخل و خارج ساختمان را از هم جدا می کند که وظیفه تامین نور و هوا را نیز انجام می دهد. نقش مادی (موضوعی) این منظر شهری ایجاد کلاژهای بصری است که با پسزمینه و بافت محیط درآمیخته و همچنین توجه به ارجاعات تاریخی و نمادهای شهری است و همانطور که گفته شد، اساساً در این پارادایم، «شهری» بدن مستقل از تجربه ادراکی وجود ندارد (هدمن: 2018).
در کتاب طراحی بنیادی شهری ریچارد هایدمن، اولین بار در سال 1984 توسط انجمن برنامه ریزان آمریکا منتشر شد و این کتاب با رویکردی زمینهگرا، اصول و معیارهای طراحی را برای مداخله مناسب و معقول در فضای فیزیکی ارائه میکند که در تعریف طراحی زمینه گرا در این کتاب به موارد زیر اشاره شده است:
طراحی بر اساس بافت به این معناست که ارتباط بصری کافی بین ساختمان های موجود و طرح پیشنهادی وجود دارد، به طوری که نتیجه یک مجموعه منسجم است و هدمن با بررسی نماهای خانه های ملکه آن، مزایای ایجاد ارتباط بصری را معرفی کرد و تاکید کرد که معیارهای مورد استفاده برای تحلیل نباید بر اساس فهرستی از پیش تعیین شده، بلکه بر اساس واقعیت فعلی باشد. ویژگیهای تماس ویدیویی در خانههای ردیف خیابان کوئین آن:
تناسبات پنجره ها ، برجستگی ها و فرورفتگی های نما
الگوی سایه حاصل از حجم و عناصر تزئینی
جنس مصالح و پرداخت بافت ها
محل و نحوه حل مدخل ورودی
محوطه سازی در صورت وجود
فاصله بین ساختمان ها
فرم وشکل کلی بنا
سبک معماری
خط آسمان
مقیاس بنا
جدول 3
مولفه | توضیحات | تصویر |
خط آسمان | خط افق منحصر به فرد و زیبای برج ها و شکل پیچیده سقف های شیب دار هویت خاصی را القا می کند. تداوم در دید، تداوم و یکپارچگی در کل مجموعه |
|
فاصله میان ساختمان ها | شکاف عمیق بین نماها، الگویی از خطوط سایه عمودی ایجاد می کند که نمای ساختمان ها را قاب می کند. |
|
برجستگی ها و فرورفتگی ها | احساس عمق و استحکام در نتیجه عقب نشینی از خط ملک به لبه خیابان به منظور ایجاد فضای کافی برای برجسته شدن |
|
تناسبات پنجره ها | اگرچه پنجره ها، درها، برآمدگی ها و ستون های این خانه ها شکل های متفاوتی دارند، اما از نظر تناسب مشابه هستند. |
|
فرم بنا | فرم های هندسی سه بعدی پیچیده هویت بخش این ردیف ساختمانی |
|
معماری محل ورود | درها و ورودی بالاتر از کف خیابان هستند و حیاطی را نشان می دهند که به یک راهرو یا ایوان عمیقاً فرو رفته با نرده ای برجسته ختم می شود. |
|
تزئینات و رنگ | استفاده بیش از حد از کنده کاری های چوبی، پانل های اضافی، طاقچه های دیوار و سقف، و تزئینات شیروانی نتیجه پیچیدگی و غنای جزئیات است که جلوه ای به یاد ماندنی به این چهره ها می بخشد. |
|
مقیاس بنا | اختلاف ارتفاع باترکیب فرم ساختمانی پنهان شده است. |
|
4.3. نظریات اپلیارد در باب الگو بدنه شهری ادارکی/ زمینه گرا
اپلیارد در نظريه اش با عنوان « بسط نظريه سيماي شهر » در سال 1976 ،اعلام نمود که متغيرهاي جدي در طراحي يک شهر مي بايد با کار و حرکت ساکنان، فرم قابل رؤيت محيط و الگوهايي که از ديد گروه هاي جمعيتي گوناگون داراي اهميت اند، در پيوند باشد. اپليارد به گسترش نظريه ضرورت توجه به جنبه هاي واقعي و مختلف رابطه فرد با محيط زندگيش در طراحي محيط پرداخت. (اپلایرد: 1976 ،ص 435)
4.4 نظریات راجر ترانسيک در باب الگو بدنه شهری ادارکی/ زمینه گرا
راجر ترانسيک با مطرح نمودن نظريه «کشف فضاهاي گمشده» در کتابی تحت همین عنوان در سال1986 ،به نقد تأثيرات نوگرايي در معماري و شهرسازي و ارزش هاي فراموش شده فضاهاي شهري سنتي مي پردازد .وي معتقد است، فرآيند توسعه شهري تحت تأثير دگرگوني هاي دوران نوگرايي، به ساختمان ها به مانند «اشياي منزوي» درون يک منظر طبيعي مي نگرد از اين رو آنچه که در بيشتر بسترهاي محيطي امروز ظاهر مي شود، بيشتر فضاها و بدنه های شهري «بي شکل» و «ضد فضا» هستند.(ترانسیک: 1986)
5. نتیجه گیری
کاربرد چارچوب نظري در پژوهش هاي تاريخي از جمله راهکارهايي است که طي سالهاي اخير به عنوان يکي از شيوه هاي ارتقاي سطح علمي مطالعات تاريخي پيشنهاد مي شود. چارچوب نظري به مجموعه اي از گزاره ها اطلاق مي شود که به لحاظ نظري قادر به تبيين يا طبقه بندي متغير وابسته يا اصلي تحقيق هستند. اين گزاره ها ممکن است از يک نظريه خاص گرفته شده باشند يا تلفيقي از نظريات مختلف باشند که همگرايي آنها به لحاظ نظري توسط محقق ثابت شده باشد. در جدول زیر به جمع بندی نظرات تحقیق پرداخته شده است.
جدول 4 خلاصه نظريات تحقيق(مآخذ:نگارنده) Table 4 Summary of research theories (source: author)
دوره زمان | رویکرد مطرح | نظریه پردازان | سال | عتوان نظریه | مفاهیم کلیدی |
دورهاول: انقلاب صنعتی(1960) | آرایشی و تزئینی | کاملوسیته | 1889 | بدنه شهري رومانتیک | - شهر به عنوان يک اثر هنري - احیای مدل های قدیمی با روشی متفاوت با آنچه در کپی های امروزی دیده می شود |
راب کریر | 1979 | تناسبات در معماری | - سبک بین الملل عمل می کند، یک مد نیست - از تاریخ و نحوه ساخت بناها در آن درس بیاموزند - اهمیت تناسبات در ترکیب معماری | ||
آلدو روسی | 1966 | معماري شهر | - عملکرد بنا از اهمیت کمتری نسبت به شکل آن برخوردار است بدنه شهري قادر است فصول پی در پی تاریخ یک جامعه شهري را به نمایش گذارد . | ||
دوره دوم:نوشهرسازی(1960--1970)
| عملکرد گرا/ برنامه محور | لوکوربوزیه | 1965 | تناسبات طلایی | - هیچ کارهنری، بدون یک نظام وجود ندارد - طبیعت مرجع هنرمند طراح تزئینات |
لویی سالیوان |
| تبعيت فرم از عملكرد | - كالبد بايد در مقابل عملكرد مطيع باشد | ||
منشور آتن | 1962 | حفاظت و مرمت بناهای تاریخی | - از الگوهای قبلی استفاده نکنید - - شامل یک ساختمان خنثی بدون گرانش خاص، به طوری که بر اندازه، رنگ و شکل ساختمان های اطراف غلبه نکند. | ||
دوره سوم:نوشهرسازی(1970-1990) | ادارکی/ زمینه گرا | هارلد و دایلمان | 1987 | پدیدار شناسی | - انتظارات از نما - وظيفه حفاظتی - وظيفة رابط بين درون و بیرون - معرفی عملکرد و محتوای ساختمان - جزیی از فضای شهری |
ریچارد هدمن | 1984 | طراحی زمینه گرا | - معیارهای مورد استفاده در تحلیل - این نباید بر اساس یک لیست از پیش تعیین شده، بلکه بر اساس واقعیت فعلی باشد. | ||
اپلیارد | 1976 | بسط نظريه سيماي شهر | - ضرورت توجه به جنبه هاي واقعي و مختلف رابطه فرد با محيط زندگيش در طراحي محيط | ||
راجر ترانسيک | 1986
| کشف فضاهاي گمشده | - فضاهاو بدنه های شهري «بي شکل» و «ضد فضا» هستند. |
به همین ترتیب، در بخش مبانی نظری پژوهش، به منظور تبیین موضوع تحولات فرهنگی و سبک معماری در دوره های مختلف، مدل های مختلفی ارائه شده است که روند تکاملی آن ها را می توان مجموعه ای مشتمل بر سه اپیزود توصیف کرد که هر قسمت نشان دهنده یک مدل خاص برای مفهوم بدن شهری، و نشان دهنده یک قیاس است 1- «سبک تزئینی/تزیینی»، 2- «سبک کاربردی/نرمافزار محور»، 3- «سبک ادراکی/زمینهگرا» که نظریههای مرتبط و صحیحتر با هم در چارچوب نظری مورد استفاده قرار گرفت.
از نظر مبانی نظری و بر اساس ایده های بیان شده، سه مدل مفهومی کالبد شهری مبتنی بر «مدل دیوار تزئینی»، «مدل فضا» و «مدل مکان» است و همچنین تفاوت اساسی بین این سه مدل از نظر نقش ها و وظایف وجود دارد که در مدل «تزیینی/تزیینی» بدنه به صورت پنجره دید ظاهر می شود که به معنای موجودی دوبعدی است و در مدل «عملکرد/برنامه»، نقش یک ساختار فضایی، یعنی یک موجودیت سه بعدی را ایفا می کند. در مدل «شناخت زمینهای» با افزودن ابعاد جدیدی مانند معنای اجتماعی و فرهنگی و حس فضا و زمان، نقش کالبد شهری در حد ساختار اجتماعی- فضایی ارتقا مییابد و درک «کالبد شهری» بهعنوان «ساختار فضایی» (نه بهعنوان یک دیوار دوبعدی) و بهویژه درک آن بهعنوان «ساختار فضایی-اجتماعی»، نیاز ویژهای را برای مطالعات و مداخله در راستای بهبود منظر شهری ایجاد میکند. اقدامی که طراحی بدنه شهر را تنظیم می کند و سطح تماس مردم با پدیده شهر را مدیریت می کند. (تیان9: 1977)
بدنه شهری چیزی فراتر از نصب کاغذ دیواری مجلل و زیبا بر روی دیوارهای شهر خواهد بود، زیرا با رعایت اقدامات سطحی تنها می توان «علائم» و نه «علل» بیماری های شهری را درمان کرد. نمودار خلاصه این تحقیق به شرح زیر است.
منابع
- برولين، ب.س. (1383). «معماري زمينه گرا - سازگاري ساختمان هاي جديد با قديم»، مشهد، نشر خاک.
- بل، سايمون ( 1382 ). منظر الگو ، ادراك، فرآيند. ت : بهناز امين زاده. تهران : دانشگاه تهران.
- خاک زند ، مهدی،محمدی،مریم،جم،فاطمه و آقابزرگی،کوروش(1393). شناسایی عوامل موثر بر طراحی بدنه های شهری با تاکید بر ابعاد زیبا شناسیو زیست محیطی(مطالعه موردی:خیابان ولیعصر-شهر قم) ،فصلنامه مطالعات شهری،شماره 10،صص26-15.
- راپاپورت، اموس ( 1384 ). معني محيط ساختهشده: رویكردي در ارتباط غيركلامي، ترجمه: فرح حبيب، تهران: انتشارات شركت پردازش و برنامهریزی شهري، تهران. ص23
- سیته،کامیلو ( 1990). ترجمه فریدون قریب.ساخت شهر براساس مبانی هنری. ( 1395) .تهران:دانشگاه تهران.
- شاه تیموری ،یلد او مظاهریان ، حامد ( 1392 ) . رهنمود های طراحی برای ساختارهای جدید در زمینه. تاریخی،نشریه ی هنرهای زیبا-معماری و شهرسازی ،شماره 4،زمستان 13.ص2
- شولتز ، نوربرت (1385). معماری حضور زمان و مکان ترجمه علیرضا احمدیان، انتشارات نیلوفر تهران.
- عالی ،حسین و تاجیک،بهرام (۱۳۸۷) . مرمت و احیای بناها بافت تاریخی،جهان جام جم، اول،تهران،صص ۸۶ و ۸۷.
- عمرانی ، منوچهري (1395) : 59
- فلامکی، محمدمنصور ( 1386). باززنده سازی بناها و شهرهای تاریخی، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ ششم، تهران.
- فلامکی، منصور (1391). اصلها و خوانش معماریایرانی، نشر فضا ، تهران.
- فلامکی، محمد منصور (1385). شکلگیری معماری در تجارب ایران و غرب. تهران: فضا.
- قبادیان،وحید، ( 1382 ). معماری در دارالخلافه ناصری، (سنت و تجدد در معماری معاصر ایران) ، تهران، پشوتن، ص 61.
- کالن،گوردن(1977) . ترجمه منوچهر طبیبیان( 1377) .گزیده منظر شهری.تهران:دانشگاه تهران.
- کالن،گ. ( 1382). گزیده منظر شهری ترجمه منوچهر طبیبیان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران،
- گلکار،کورش( 1397) . مفهوم منظر شهری.مجله آبادی 53 : 38 – 47
- گلکار،کورش (1395) . از تولد تا بلوغ طراحی شهری،نشریه صفه،شماره 36،صص23-8.
- لينچ ، کوين ( 1397 ). تئوری شکل شهر، ترجمه: سيد حسين بحرينی، ويرايش 8، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
- ونتوری،رابرت (1385).پیچیدگی و تضاد در معماری، ترجمه محمود بشارتی راد و ماهان پزشکیان .تهران: شرکت چاپ انگلیسی.
- هدمن،ریچارد،و آندرو یازوسکی (1398). ترجمه :راضیه رضازاده و مصطفی عباس زادگان..تهران:دانشگاه علم و صنعت.
- یوکیلتو، یوکا( 1999 ). تاریخ حفاظت معماری، ترجمه: محمد حسن طالبیان و خشایار بهادری ( 1387). روزنه، تهران.
- Abel , Chris .(1997) " Architecture as Identity " and " Living in a Hybrid World ,"
- Appleyard, D. (1979). The Environment as a Social Symbol. Journal of American Planning Association, Pp. 143-153.
- Appleyard, D. (1981), Livable Street: University of California press, Berkley.
- Berman, M. (2000). Experience of Modernity- All That Is Solid Melts into Air, Translated by M. Farhaadpour, Tehran: Tarh-e Nou Publication [in Persian]
- Benevolo, L. (1979). The History of Modern Architecture. Translated by S. Baavar, Tehran: Tehran University Press [in Persian]
- Butzer, K.W. (1980). Context in Archaeology: An Alternative Perspective. Journal of Field Archaeology. Vol.7, No. 4. , 417-422.
- CHadwick; GeorGe (1978) A System View of Planning, Pergamum press.p12.
- Crawford (2006), Urban Morphology and the Problem of the Modern Urban Fabric: Some Question for research, International seminar on urban form.p1.
- Cullen, G. (1961). Townscape. London: The Architectural Press.
- Eisenman ,P, (1986) ,House at Checkpoint Charlie ,© Landesarchiv Berlin, F Rep. 290 Nr. 0284763 / Foto: Günter Schneider
- Foo Tuan Seik. (2000). Subjective assessment of urban quality of life in Singapore, Habitat International, 24, pp. 31-49.
- Feilden, Bernard and Jokilehto, Jukka (first published 1993), Management Guidelines for World Cultural Heritage Sites, ICCROM, Rome.
- Gibson J.J. (1977).The Theory of Affordance. (R.Shawand, J.Bransford.eds.).Perceiving. Acting and Knowing New York: Halsted.
- Gibson J.J. (1979).The Ecological Approach to Visual Perception. Boston: Houghton Mifflin.
- Gibson J.J. (1950). The perception of visual surfaces, Am J Psychol. Fall-Winter; Pp 646-64.
- Golkar. K. (2003). Urban Design from Birth through to Maturity. Journal of Soffeh, 36: 8-23. [in Persian]
- Hartman, V. F. (1995). Teaching and learning style preference. Transitions through technology VCCA. Journal 9(2), 18-20
- Krier, R. (2007). Urban Space. (Kh. Hasheminejad, Trans.). Isfahan: Khak Publication
- Le Corbusier (1976). Athens Charter. Translated bM. M. Falaamaki, Tehran: Tehran University Press [in Persian]
- Lowson, B. (2001). The language of Space. Oxford: Architectural Press.
- Manso, M., Castro-Gomes, J. (2015) Green wall systems: A review of their characteristics, Renewable and sustainable energy reviews, 41: 863-871.
- Messy, D. (1994), Space, Place and Gender, University of Press Minnesota, Minnesota.
- Morris, J. (1989). History of Urban Form. Translated by R. Rezaazaadeh, Tehran: Science and Tyechnology university of Iran Press.
- Milaani, A. (2003). Modernity and Counter-modernity in Iran, Tehran: Akhtaraan Publication [in Persian]
- Modiri, A and Noorollahi Oskoee, N, (2014).Evaluation of visual-spatial perception Imam Hosein (as) case study; Odlajan Tehran neighborhood. Motaleat Shahri Journal. No. 11. [in Persian]
- Morris, J. (1989). History of Urban Form. Translated by R. Rezaazaadeh, Tehran: Science and Moughtin, C., Oc, T., & Tiesdell, S. (1999). Urban Design: Ornament and Decoration, 2nd Ed. Oxford, Architectural Press.
- Orbasli, Aylin (2008), Architectural Conservation: Principles and Practice, Blackwell Science.
- Ordinance (2004) http://www. planning.org/ conference coverage/ 2004/ Tuesday/ formbased.htm
- Planning and Architecture Research, Ministry of Housing and urban Development [in Persian]
- Raleigh Historic Districts Commission (2001), Design Guidelines for Raleigh Historic Districts, City of Raleigh, Raleigh, North Carolina.
- Roberts, P.W & Sykes, H. (2000), Urban Regeneration A Hand Book, Sage, London.
- Rapaport, Amos. (1977), Human Aspects of Urban Form, Pergamum Press, UK.Raskin, E. (1974). Architecture and People. Englewood: Apprentice.
- Sitte, C. (1998). Town planning According to Artistic Principles. Translated by K. Golkar [in Persian].
- Sieber, R (2006), Public Participation Geographic Information Systems: A Literature Review and Framework, Annals of the Association of American Geographers, 96(3), pp. 491–507.
- Stedman, R. C. (2002) . Towards a social psychology of place: predicting behavior from place- based cognitions, attitude and dentity journal of environment and psychology, (34): 581-561.
- Tranick, R. (1986). Finding Lost Space –Theories of Urban Design. New York: Van Nostrand Reinhold.
- Tuan, Y. F. (1979). Thought and Landscape. In Meinig D.W. (Ed).The Interpretation of Ordinary Landscapes. Oxford: Oxford University Press.
Qualitative investigation of the theories of urban pattern in the contruction of intermediate
Buildings in the historical context
Abstract
Introduction: In Iran, there are no laws for the construction of intermediate buildings in the historical context, on the other hand, there is no specific program in organizations such as cultural heritage, the Ministry of Roads and Urban Development and other related organizations in the form of codified and organized laws, and all these organizations are subject to the laws. The Athens Charter states that these laws and regulations are international and do not pay attention to the local aspect; although the implementation of these laws in Iranian organizations has created a structural order in the construction of intermediate buildings; But it has been used for a long time without updating and paying attention to the canvas. Construction patterns in historical contexts are subject to many disagreements among theorists. Methodology: In this research, the classification of urban patterns in the architecture of historical bodies in the construction of intermediate buildings in the historical context has been discussed. Also, discussion in this research, urban patterns in the construction of buildings in the historical context are divided into three pattern categories, including1."Decorative/decorative"pattern, 2."Functional/program-oriented "pattern, 3."perceptual/contextual" pattern, and conclusion: In the following the advantages and disadvantages and opinions of other theorists have been discussed in connection with each of the implemented models and examples. It is hoped that by examining this issue, we will be able to find a specific framework for the construction of new buildings in historical contexts in different cities of Iran.
Key words:
Urban pattern - intermediate buildings - historical context - architecture of historical bodies - historical urban context
[1] Sitte
[2] Zucker
[3] Benevolo
[4] Berman
[5] Millani
[6] Oxman
[7] Form Follows Function
[8] kindergarten chats
[9] Tuan