Survey the role of the feeling of relative deprivation and neighborhood ties in the tendency towards urban violence (case study: youth of Rasht city)
Subject Areas : Sociology and Human SettlementsNayyer Ebrahimi 1 , Reza ali Mohseni 2 , Mahmood Elmi 3
1 - Ph.D. Student, Department of Sociology, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
2 - Associate Professor, Department of Sociology, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
3 - Assistant Professor, Department of Sociology, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz, Iran
Keywords: Rasht City, Feeling of relative deprivation, neighborhood ties, urban violence,
Abstract :
Introduction: Attention to the reduction of urban insecurity is one of the important issues in achieving sustainable social development. Urban crime and violence are among the factors that weaken security in cities. Urban violence is one of the social harms that can be studied to understand the state of social health in a city. The purpose of the research: The purpose of the research is to study the role of feeling of relative deprivation and neighborhood ties in the tendency towards urban violence.Research methodology: descriptive-analytical research method and document methods and questionnaire tools were used to collect information. The statistical population of the research consists of 224,203 young people aged 18 to 35 in Rasht city.The geographical scope of the research: The geographical scope of the current research is the five districts of Rasht city.The geographical scope of the research: The geographical scope of the current research is the five districts of Rasht city.Findings and discussion: The findings showed that there is a weak inverse significant correlation (-0.19) between neighborhood links and ties and tendency to urban violence; However, there is a direct significant correlation (0.33) between the feeling of relative deprivation and the tendency to urban violence. Also, the results of structural equation modeling also showed that neighborhood ties and ties with a coefficient of -0.30 and feeling of relative deprivation with a coefficient of 0.39 have an effect on the tendency to urban violence.Results: In order to reduce urban violence among young people, it is necessary to make detailed plans and policies in the field of reducing the feeling of relative deprivation (equal distribution of facilities and establishment of social justice) and increasing the sense of social belonging to the city and urban neighborhoods.
_||_
فصلنامه نشریه علمی مطالعات برنامهریزی سکونتگاههای انسانی
دوره شانزدهم، شماره (پیاپی 54)، بهار1400
شاپای چاپی 5968- 2538 شاپای الکترونیکی X595- 2538
http:// www.JSHSPiaurasht.ac.ir
صص.
تحلیل نقش احساس محرومیت نسبی و پیوندهای محلهای در گرایش جوانان به خشونت شهری (مورد مطالعه: شهر رشت)
تاريخ دريافت: | تاريخ پذیرش: |
چکیده
مقدمه: توجه به کاهش ناامنیهای شهری از جمله مسایل مهم در دستیابی به توسعه پایدار اجتماعی است. جرم و خشونت شهری از جمله عواملی هستند که باعث تضعیف امنیت در شهرها میشوند. خشونت شهری یکی از آسیبهای اجتماعی است که با مطالعه آن میتوان به وضعیت سلامت اجتماعی در یک شهر پی برد.
هدف پژوهش: هدف پژوهش مطالعه نقش احساس محرومیت نسبی و پیوندهای محلهای در گرایش به خشونتهای شهری است.
روششناسی تحقیق: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات، از روشهای اسنادی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را جوانان 18 تا 35 سال شهر رشت شامل 224203 نفر تشکیل میدهند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 نفر و به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای توزیع گردید. مفهوم احساس محرومیت نسبی با بهرهگیری از پژوهش لهسائیزاده (1391)، پیوندهای محلهای با بهرهگیری از پژوهش جمشیدیها و همکاران (1393) و خشونت شهری نیز با استفاده از پرسشنامه تحقیق محسنی و همکاران (1395) سنجیده شده است. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS و Amos و آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری انجام گردید.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر، مناطق پنجگانه شهرداری شهر رشت میباشد.
یافتهها و بحث: یافتهها نشان داد که بین پیوندها و تعلقات محلهای و گرایش به خشونت شهری، همبستگی (19/0-) معنادار معکوس ضعیفی وجود دارد؛ اما بین احساس محرومیت نسبی و گرایش به خشونت شهری، همبستگی (33/0) معنادار مستقیمی وجود دارد. همچنین نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نیز نشان داد که پیوندها و تعلقات محلهای با ضریب30/0- و احساس محرومیت نسبی با ضریب 39/0 بر گرایش به خشونتهای شهری تاثیر دارند.
نتایج: برای کاستن از خشونتهای شهری در بین جوانان لازم است برنامهریزیها و سیاستگذاریهای دقیقی در زمینه کاهش احساس محرومیت نسبی (توزیع برابر امکانات و برقراری عدالت اجتماعی) و افزایش احساس تعلق اجتماعی به شهر و محلههای شهری صورت گیرد.
واژهگان کلیدی: احساس محرومیت نسبی، پیوندهای محلهای، خشونتهای شهری، شهر رشت.
مقدمه
خشونت را باید موضوعی مبهم تلقی کرد که علیرغم اجماع نظری در رد و انکار آن، در حیات اجتماعی انسان، گسترهای بس وسیع دارد. انسانها طی سالیان متمادی از خشونت آسیب دیده و متضرر شدهاند؛ هر چند که آدمی به خشونت خود نسبت به همنوعش وقوف یافته و بعضاً درصدد پیدا کردن راهی برای غلبه بر آن برآمده است، ولی آنچه امروزه نگرانی را تشدید کرده همانا گسترش و وسعت روزافزون خشونت میباشد. بهویژه با رشد شهرنشینی، همه روزه شاهد ارتکاب رفتارهای خشونتآمیز در سطح فردی و اجتماعی هستیم که همگی نشاندهنده این واقعیت است که سطح گرایش به خشونت همه روزه در حال افزایش و تغییر الگو میباشد. تا یك دهه پیش، زمانی که درباره خشونت صحبت میشد، ذهن افراد معطوف به برخی گونههای خاص از خشونت، نظیر دزدی یا نزاع میشد؛ اما امروزه دیگر صحبت از یك یا چند گونه خاص از خشونت معنادار نمیباشد. آنچه امروزه توجه همگان را به خود معطوف نموده، گسترش خشونت در تمامی اشکال و مظاهر آن است که آسایش، امنیت و سلامت جامعه را تهدید میکند (میکائیلی، 1395: 3).
یکی از انواع خشونت که با گسترش و رشد شهرها و نظام شهرنشینی به وجود آمده، خشونت شهری است(Huq & Rappaport, 2022). به خشونتی که محصول زندگی شهری است خشونت شهری گفته میشود(Glass et al., 2022). یا خشونتی که نتیجه زیست پرتراکم و پرازدحام جمعیتی در یک محیط است؛ و یا کنش خشنی که زاییده طراحی ناصحیح شهری و معماری نامناسب، شهرکهای خوابگاهی، اضطراب ناشی از شرایط زندگی و یا ناشی از ناپایداری مکانی و متأثر از ترافیک یا آلودگی هوا و آلودگی صوتی و یا محصول تنشهای عصبی و تعارضات اجتماعی شهروندان و ساکنان است. در واقع، کلیه ناهنجاریها و رفتارهای ضداجتماعی که در متن شهر رخ میدهند به نوعی خشونت شهری به حساب میآیند (محسنی و همکاران، 1395: 142). وجود خشونتهای شهری تهدید بزرگی بر سلامت روان شهروندان است و کیفیت زندگی را کاهش میدهد (Laurito, 2022) و انواع مختلف خشونت میتواند رفاه اقتصادی یك فرد را به خطر بیندازد و مانع رشد اقتصادی و تولید ثروت در شهر گردد و عامل گسترش آسیبهای شهری شود. خشونت، نه تنها مانع سرمایهگذاری و بد نام کردن محله میشود بلکه انسجام اجتماعی را نیز نابود کرده و دسترسی به اشتغال و فرصتهای آموزشی را محدود میسازد (محمدی و باقری کشکولی، 1393: 145). همچنین در این زمینه زوکین نیز معتقد است که بارزترین تهدید برای فرهنگ عمومی، نگرانیها و ترسهای ناشی از تهدیداتی نظیر ضرب و شتم، نزاع و درگیری، جنایات نفرتانگیز و نظایر اینهاست که حضور در فضای عمومی شهر را محدود میکند (Zukin, 1995: 37). در فرايند شكلگيري و بروز رفتارهاي خشونتآميز عوامل متعددي نقش دارند. نظریهپردازان مکتب شیکاگو همچون پارک1 و برجس2، ضعف کنترل اجتماعی غیررسمی را عاملی مهم در خشونتهای شهری میدانند. از منظر نظریهپردازان پنجرههای شکسته، بینظمی فیزیکی خیایانها و محلهها عاملی اساسی در گرایش به خشونتهای شهری است (محسنی و همکاران، 1395: 133-132). دیوید چپمن3 ویژگیهای کالبدی فضاهای شهری (ساختمانهای بدون استفاده، کوچههای تاریک و باریک و...) را در کشیده شدن افراد به سمت خشونتهای شهری مهم میداند (چپمن، 1386: 179). راجر ترانسیک4 (1986) نیز همچون چپمن، فضاهای گمشده یا بدون استفاده را بستر مناسبی برای رفتارهای خشونتآمیز میداند.
از مهمترين ديدگاههاي نظري مبتنی بر تاثیر عوامل اجتماعی بر خشونتهای شهری ميتوان به نظريههاي بیسازمانی اجتماعی، کنترل اجتماعی، و احساس محرومیت نسبی اشاره نمود (Zambon, & Feltran, 2022). نظریههای بیسازمانی اجتماعی کاهش کارآیی نهادهای اجتماعی مانند خانواده و تضعیف تقیدهای خویشاوندی به عنوان نیروهای غیررسمی کنترل اجتماعی، همچنین کاهش انسجام سنتی اجتماعی که پیامد رشد سریع صنعتی شدن، شهرنشینی و مهاجرت فزاینده به سوی حوزههای شهری است را باعث افزایش جرایمی هم چون: قتل، سرقت، انحرافات جنسی و اعتیاد میدانند (احمدی، 1392: 43). همچنین این نظریهها قریب به اتفاق مسائل اجتماعی را محصول انهدام سنن، تعارض قواعد اجتماعی، فقدان قواعد متنوع رفتاری در سطح جامعه (محمدی اصل، 1385: 124)، تضاد فرهنگی، بیهنجاری، ضعف قوانین و ناهماهنگی نهادها و مناسبات اجتماعی که در نتیجه تغییرات سریع اجتماعی و برهم زننده تعادل آن به وجود آمده است و باعث احساس ناکامی در افراد و انهدام کنترل اجتماعی میشود، میدانند. بر اساس نظریه بیسازمانی اجتماعی، شهرهاي مدرن با تغييراتي مثل تضعيف علاقه و روابط خويشاوندي، كاهش كارآيي نهادهاي اجتماعي، تضعيف روابط همسايگي، كاهش انسجام اجتماعي، افزايش فقر، افزايش بياعتمادي، کاهش مشارکت اجتماعی و مواردي مانند آن مواجه شدهاند كه محيط مناسبي براي كجروي و جرم فراهم ميكند (احمدی، 1392: 43). طبق استدلال این دیدگاه هر چه ارتباطات اجتماعی بین افراد یک اجتماع یا محله بیشتر باشد و آنان بتوانند برای خود شبکهای از روابط بسازند، احساس تعلق خاطر به اجتماع مییابند و چنین احساسی سبب کاهش ترس از جرم در میان آنان میشود (رشادی و همکاران، 1395: 677).
نظریههای کنترل اجتماعی فرض را بر این میگذارند که همه انسانها استعداد سرپیچی از قانون را دارند و اگر کنترل نشوند، مرتکب کجروی میشوند (Chriss, 2022). نظریهپردازان کنترل اجتماعی این سوال را مطرح میکنند که چرا مردم از قواعد و قوانین جامعه پیروی میکنند؟ پاسخی که آنها به این پرسش میدهند این است که مردم به خاطر این از قانون اطاعت میکنند که رفتار و نگرش آنها به وسیله نیروهای درونی و بیرونی کنترل میشود. بنابراین، فقدان یا ضعف کنترل اجتماعی علت اصلی کجروی است. تراویس هیرشی5 یکی از اصلیترین نظریهپردازان حوزه کنترل اجتماعی در نظریه خود مفهوم پیوند اجتماعی را مطرح میكند و بر اين عقیده است كه انحراف یا کجرفتاری زمانی حادث می شود كه پیوند فرد با محیط اطراف و جامعه ضعیف شده يا از هم گسیخته باشد. در تئوری هیرشی، پیوند فرد با جامعه است كه مهمترين متغیر در همنوا بودن يا همنوا بودن فرد است. بر اين اساس گروهی كه اعضای آن با هم انسجام و همبستگی قویتری داشته باشند بهتر قادر به اعمال و نظارت اجتماعی بر روی اعضايش خواهد بود تا گروهی كه بین آنها انسجام استواری وجود نداشته باشد. هیرشی معتقد است كه کجرفتاری وقتی اتفاق میافتد كه قیود فرد نسبت به اجتماع ضعیف شوند يا به طور كلی از بین بروند (صدیق سروستانی، 1398). بنابراین طبق نظریه هیرشی میتوان استدلال کرد که در محلات یا مناطقی که پیوندها و تعلقات جمعی یا محلهای قوی است افراد کمتر به سمت کجرفتاری و خشونتهای شهری سوق پیدا میکنند و بالعکس (لهسائیزاده، 1391: 32).
از دیگر نظریههای این حوزه میتوان به نظریه محرومیت نسبی تد رابر گار اشاره نمود. گار در نظریه محرومیت نسبی خود بر این باور است که چنانچه در راه دستیبابی افراد به اهداف و خواستههایشان مانعی ایجاد شود؛ آنها دچار محرومیت نسبی شده و نتیجه طبیعی و زیستی این وضع، آسیب رساندن به منبع محرومیت است. محرومیت نسبی موجب بروز نارضایتی در افراد میگردد و نارضایتی محرکی برای اقدام علیه منبع محرومیت است. بر اساس این دیدگاه، خشونت شهری هنگامی صورت میگیرد که افراد به این نتیجه برسند، که بنا به دلایل و عواملی از امکانات موجود یا آنچه مورد انتظارشان است کمتر از آنچه حق خودشان میباشد، دریافت میکنند. از این رو برای دست یافتن به حقوق و منافع بیشتر یا تسکین سرخوردگی ناشی از محرومیت به خشونت یا پرخاشگری روی میآورند (زارعزاده اردشیری و آقایاری هیر، 1396: 121). در واقع، وجود نابرابری اجتماعی و اقتصادی یا تضاد طبقاتی بین مناطق مختلف شهری و میان افراد باعث میشود افراد که افراد نوعی احساس محرومیت نسبی یا احساس تبعیض کنند (Williams, 2022) و چون این افراد نه از سرمایه لازم و نه از توان اقتصادی مناسب و لازم برای رسیدن به موقیعتهای بهتر و خدمات رفاهی بالای جامعه برخوردار نیستند، تنها راهی که برایشان باقی میماند کجرفتاری یا انحراف همچون خشونتهای شهری است.
در خصوص خشونت شهری تحقیقات اندکی در داخل و خارج از کشور صورت گرفته است. یافتههای این پژوهشها نشان میدهد که مهمترین عوامل شکلگیری خشونتهای شهری عبارتند از: فضاهای شهری (نایبی و همکاران، 1390؛ محسنی تبریزی و همکاران، 1390؛ محسنی و همکاران، 1395)، فقر و نابرابری و تحصیلات (Poveda, 2011)، فقر و فرصتهای شغلی محدود (Davis, 2020)، افزایش انتظارات و عدم امکان برآورده شدن آنها (Briceño-León, 2005)، افزایش فاصله اجتماعی و اقتصادی (لهسائیزاده، 1391)، ضعف اقتصادی، عدم تجانس قومی و نژادی، ازدحام جمعیت، طراحی نامناسب شهری، رقابت برای منابع کمیاب، فقدان سرمایه اجتماعی (World Bank, 2011)، مهاجرت، حاشیهنشینی و تبعیض نژادی (Wakefield & Tait, 2015)، سطح بالای بینظمی محلات (Zhang, 2009)، حکمرانی بد، فساد سیاسی، عدم تثبیت دموکراسی، بیعدالتی (Aliu, 2015; Idowu, 2018) و غیره.
خشونت امری پیچیده و چند بعدی است و افزایش رو به رشدی در سطح کشوری و در سطح استانی پیدا کرده است. استان گیلان یکی از استانهای شمالی کشور ایران است. این استان در سال 1393 از نظر میزان جرایم خشن در رتبه دوم کشوری قرار داشت. متاسفانه میزان خشونتهای کلامی (توهین) و جسمانی در قالب ضرب و جرح در استان گیلان در حال افزایش است. براساس آمار موجود در استان به لحاظ نرخ ورودی پروندههای مربوط به ضرب و جرح عمدی به محاکم قضایی از سال 1388 تا 1393 با رشد قابل ملاحظه 48 درصدی همراه بوده است. این رشد نیز نسبت به سال 1392 نیز 12 درصد میباشد. این جرم در بین سالهای 1389، 1390 و 1391 بهعنوان نخستین جرم و در طی سالهای 1392 و 1393 دومین جرم در استان محسوب میشود. یکی دیگر از جرایمی که در نزاع، درگیری و قتل مؤثر است توهین به اشخاص است. براساس آمار موجود در استان به لحاظ نرخ ورودی پروندههای مربوط به توهین به محاکم قضایی در فاصله سالهای 1388 تا 1393 با رشد 60 درصدی همراه بوده است. این جرم نسبت به سال 1392 با 18 درصد رشد مواجه بوده است. بر اساس آمار موجود در استان به لحاظ نرخ ورودی پروندههای مربوط به تهدید به محاکم قضایی در فاصله سالهای 1388 تا 1393 با رشد 55 درصدی همراه بوده است. این جرم نسبت به سال 1392 با 16 درصد رشد داشته است (یعقوبی چوبری، 1396: 188). همچنین مطابق اظهارات معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری کل استان گیلان در سال 1398، ۴۳ هزار و ۴۶۶ پرونده خشونت در این استان تشکیل شده است که حاکی از بالا بودن میزان خشونت در این استان و بالاخص شهر رشت است. مطابق اظهارات معاون امور اجتماعی نیروی انتظامی استان گیلان، در سال 1399، بالاترین میزان درگیری فردی و لفظی در سطح کشور مربوط به استان گیلان و شهر رشت است. به طوریکه در 7 ماه اول سال 1399، 17 هزار پرونده در ایراد ضرب، 11 هزار پرونده در تهدید، 15 هزار پرونده در توهین وارد دستگاه قضایی و محاکم استان گیلان شده است (خبرگزاری ایرنا، 1399). علاوه بر این، در این استان، شهر رشت به عنوان مرکز استان، یکی از شهرهای بزرگ و مهاجرپذیر کشور است که هر ساله افراد زیادی به این شهر مهاجرت میکنند و به پدیده حاشیهنشینی در این شهر نیز دامن میزنند. طبق گفته رئیس کمیسیون عمران شورای شهر رشت طی 10 سال اخیر، جمعیت شهر رشت یک و نیم برابر خواهد شد (خبرگزاری مهر، 1397). این در حالی است که زیرساختهای شهری در رشت شکننده بوده و عدم مدیریت صحیح در این حوزه میتواند تبعات اجتماعی زیادی از جمله آسیبهای اجتماعی و خشونت شهری را به دنبال داشته باشد.
اگرچه آمارهای فوق نشانگر افزایش خشونتهای شهری در شهر رشت هستند اما با وجود اهمیت این مسئله و گسترش جرایم و آسیبهای اجتماعی در این شهر، تا کنون پژوهشی در زمینه خشونت شهری در رشت صورت نگرفته و پژوهش حاضر با هدف پر کردن این خلاء علمی و تحقیقاتی صورت میگیرد. این در حالی است که افزایش غیرقابل انتظار خشونت در اشکال مختلف در سطح ملی و استانی پیامدها و کارکردهای منفی زیادی در سطح فرد، گروههای اجتماعی و نظام اجتماعی دارد. علاوه بر صدمات جدی به قربانیان و نزدیکان آنها، امنیت و سلامت روانی جامعه را به خطر میاندازد و نظم اجتماعی را تضعیف کرده و موجب حجم گسترده پروندهها در دستگاههای انتظامی و قضایی میشود. با توجه به موارد فوق، حال پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که مهمترین عوامل موثر بر گرایش به خشونت شهری در بین جوانان شهر رشت کدامند؟ بنابراین هدف پژوهش حاضر مطالعه میزان گرایش به خشونت شهری در بین جوانان شهر رشت و شناسایی نقش برخی از عوامل موثر بر آن در این شهر است.
روش پژوهش
پژوهش حاضر از نوع نوصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش مطالعات کتابخانهای و میدانی بهره گرفته است. علاوه بر دادههای آماری شهر رشت، توزیع پرسشنامه بین جامعه آماری، مهمترین منبع اطلاعاتی برای آگاهی از وضعیت محدوده مورد مطالعه است. با توجه به ماهیت موضوع و سابقه مطالعات خشونتهای شهری، احساس محرومیت نسبی و پیوندهای محلهای در سطح کشور و خارج از کشور، به استخراج شاخص و نماگرهای آنها پرداخته شد و در مرحله بعد اقدام به انطباق آنها با شرایط اجتماعی و فرهنگی شهر رشت گردید و در مرحله دوم با استفاده از پرسشنامه طراحی شده توسط محققان، برخی از شاخصها پس از گذر از صافی پرسشنامه اولیه مرحله پیش آزمون در پرسشنامه نهایی به کار رفتند (جدول 1).
جدول 1. ابعاد و شاخصهای متغیرهای پژوهش
متغیر | ابعاد | شاخص |
خشونت شهری | خشونت روانی | شنیدن الفاظ رکیک و ناشایست در محل زندگیام، شاهد مصرف مواد مخدر بودن در محل زندگیام، خودداری از ارتباط با افراد غریبه و ناشناس در محل زندگیام، حمل سلاح سرد توسط دیگران در محل زندگیام، بیرون از خانه نماندن در ساعات شب در محل زندگیام، مورد تمسخر و تحقیر قرار گرفتن در محل زندگیام، مناسب نبودن فضای زندگیام از نظر پاکیزگی و نظافت
|
خشونت فیزیکی | اتفاق افتادن عربدهکشی و چاقوکشی توسط اراذل در محل زندگیام، نگرانی از مورد حمله قرار گرفتن فرزند یا فرزندان در محل زندگیام، صدمه، آزار و آسیب دیدن برخی از افراد در محل زندگیام، حضور کمتر افراد مسن و خانمها در محل زندگیام، پرسهزنی افراد بیخانمان و ولگرد در محل زندگیام، احتمال اتفاق افتادن حمله و هجمه بر فرد در محل زندگیام، نبود کنترل و نطارت لازم برای پیشگیری از خشونت در محل زندگیام | |
خشونت اجتماعی | شاهد تنهزنی و متلکگویی بودن مردان به زنان در محل زندگیام، تبدیل شدن محل زندگیام به کانون پرسهزنی دختران فراری و زنان خیابانی، انداختن ته سیگار و تف دهان به زمین توسط دیگران در محل زندگیام، موجب ناراحتی و عدم آرامش شدن نگاههای غریبه و نامناسب در محل زندگیام، حاکی از فحش و جرائم جنسی بودن دیوار نوشتههای محل زندگیام، عدم علاقه به محل زندگی خود به خاطر نامناسب بودن حضور خانوادهها در آن، لزوم دست زدن به خشونت برای حفظ حقوق خود در محل زندگیام | |
خشونت اقتصادی | شاهد تخریب و تصاحب اموال عمومی بودن در محل زندگیام، تبدیل شدن محل زندگیام به مکان مناسب برای معامله و مبادله مواد مخدر و الکل، اتفاق افتادن زورگیری و باجگیری افراد شرور در محل زندگیام، ترس از تبدیل شدن محل زندگیام به مخفیگاه دزدان یا کیفقاپان، ترجیح دادن به عدم داشتن طلا و جواهر در محل زندگیام، اتفاق افتادن دزدی و سرقت اموال شهروندان در محل زندگیام، ایجاد تشویش و اضطراب در فرد توسط افراد متکدی و دورهگرد | |
پیوندهای محلهای | عضویت | شناختن افراد ساکن محله، تلقی محله همچون خانه خود، شناختن فرد توسط افراد محله |
تاثیرگذاری | مهم بودن نظر و افکار افراد محله درباره کارهای فرد، تاثیرگذار بودن فرد برا شرایط و محیط محله، قادر بودن حل مشکلات در صورت رخ دادن توسط افراد محله | |
برآوردهسازی نیازها | مناسب بودن این محله برای زندگی فرد، همفکری و اتفاق نظر افراد محله در مورد مسائل محله، دسترسی و تامین شدن نیازهای فرد در محله خود | |
پیوستهای عاطفی | عدم علاقه به زندگی کردن در این محله، علاقه داشتن به سکونت طولانی مدت در این محله، علاقه داشتن مردم این محله به کمک کردن به هممحلیهای خود | |
آمادگی برای مشارکت | داشتن یک محله بهتر از طریق همکاری با دیگران و کار کردن به صورت جمعی، آمادگی داشتن برای صرف وقت خود به صورت داوطلبانه برای بهبود شرایط محله، آمادگی داشتن برای همکاری با نهادهای محله همچون سراها یا کانونهای محله | |
احساس محرومیت نسبی | محرومیت فردی | شرايط برابر داشتن در رسیدن به موقعیت مالی برابر توسط فرد و ساير مردم یا گروههای اجتماعی، بدتر شدن روز به روز وضع مالی فرد و خانوادهاش، عدم کفاف وضعیت معیشتی فرد برای داشتن یک زنگی آبرومندانه، احساس عقب بودن از همسالان از نظر داشتن امکانات زندگی، عدم داشتن امكانات اولیه همچون مسكن، خوراک و لباس جهت یک زندگی مناسب، عزت و احترام برابر نداشتن به اندازه سایر دوستانم در محلات دیگر، عدم علاقه برای برقرار تماس و رابطه اجتماعی دوستانه با دیگران |
محرومیت جمعی | عدم برآورده شدن انتظارات فرد در محله، توزیع نامتعادل امکانات زندگی در شهر، وجود فاصله بسیار زیاد بین آنچه هست و آنچه باید باشد، عدم رسیدن به خواستهها با شرایط فعلی جامعه، عدم استفاده از امکانات شهر برای آباد کردن محل زندگی فرد، عدم توجه به بهداشت و نظافت محله و ساکنان آن، عدم مسئول بودن هیچ کس در قبال وضعیت و موقعیت اجتماعی شهروندان، عدم وجود فرصت مشارکت در امور اجتماعی محله |
منبع: محسنی و همکاران (1395)؛ جمشیدیها و همکاران (1393)؛ لهسائیزاده (1391)
برای تعیین اعتبار صوری و محتوایی پرسشنامه از نظر 8 نفر اساتید جامعهشناسی و برنامهریزی شهری استفاده گردید و شاخصها طبق نظر این اساتید اصلاح شد. همچنین جهت تعیین اعتبار همگرا از نرم افزار Amos استفاده گردید و اعتبار همگرای متغیرهای خشونت شهری (75/0)، پیوندهای محلهای (50/0) و احساس محرومیت نسبی (65/0) به دست آمد که با توجه به نظر مگنر و همکاران (1996) بالاتر از 40/0 بودن مقدار اعتبار همگرا حاکی از قابل قبول بودن آن است. جهت تعیین پایایی پرسشنامه تحقیق، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای این منظور پرسشنامه تحقیق، قبل از بررسی و تحلیل یافتهها، پیش آزمون گردید و ضریب آلفای به دست آمده برای متغیرهای خشونت شهری برابر با (82/0)، پیوندهای محلهای (72/0) و احساس محرومیت نسبی (74/0) میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، جوانان 18 تا 35 سال (بازه سنی دوره جوانی از سوی وزارت ورزش و جوانان، ۱8 تا 35 سال اعلام شده است) شهر رشت در سال 1400 است که تعداد آنها مطابق با سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 برابر با 224203 نفر است. حجم نمونه با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران به مقدار خطای 05/0 کل جامعه نمونه پژوهش شامل 384 نفر میباشد. روش نمونهگیری، خوشهای چندمرحلهای است. روش کار نمونهگیری به این صورت بود که در مرحله نخست، هر یک از مناطق پنجگانه شهرداری رشت به عنوان یک خوشه در نظر گرفته شد. در مرحله دوم، فهرستی از محلات هر منطقه تهیه شد و در هر منطقه، دو محله به صورت تصادفی انتخاب شد. در مرحله سوم، از هر محله، چهار بلوک انتخاب شد و از هر بلوک نیز 10 نفر از افراد 18 تا 35 سال به سوالات پرسشنامه پاسخ دادند. در مقاله حاضر برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری (به منظور آزمون مدل تدوین شده پژوهش) استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش
قلمرو جغرافیایی پژوهش شهر رشت می باشد. شهر رشت دارای 5 منطقه شهرداری، 17 ناحیه و 55 محله می باشد. در این تحقیق تلاش شده است تا به صورتی تصادفی ساده از بین تمام محلات و مناطق شهرداری، پرسشپری صورت گیرد.
یافتهها و بحث
الف) یافتههای توصیفی
بررسی ویژگیهای فردی پاسخگویان نشان میدهد که تعداد پاسخگویان 384 نفر است و 91/47 درصد (184 نفر) مشارکتکنندگان مرد و 09/52 درصد (200 نفر) زن هستند. پاسخگویان در بازه سنی 18 تا 35 سال قرار دارند و میانگین سنیشان 56/28 سال است. به لحاظ پایگاه اقتصادی- اجتماعی، 55/32 درصد پاسخگویان از پایگاه اقتصادی- اجتماعی پایین، 46/36 درصد متوسط و 99/30 درصد از پایگاه بالای برخوردار هستند. لازم به ذکر است که نمره پایگاه اقتصادی- اجتماعی ترکیبی از مولفههای تحصیلات، وضعیت اشتغال و میزان درآمد است.
نتايج حاصل از يافتههای توصیفی تحقیق در جدول (2) نشان میدهد میانگین شاخص خشونت شهری کل پاسخگویان 55/95 برآورد شده است. این مقدار میانگین با توجه به بازهای که این متغیر از آن برخوردار است (28 تا 140)، در سطح متوسطی قرار دارد. این بدین معنا است که بخش قابل توجهی از پاسخگویان خشونتهای شهری را تجربه کردهاند. همچنین میانگین شاخص تعلقات و پیوندهای محلهای کل پاسخگویان 83/36 برآورد شده است. این مقدار میانگین با توجه به بازهای که این متغیر از آن برخوردار است (15 تا 75)، در سطح متوسطی قرار دارد. این بدین معنا است که بخش قابل توجهی از پاسخگویان از تعلقات و پیوندهای محلهای متوسطی برخوردار هستند. علاوه بر این، میانگین شاخص احساس محرومیت نسبی کل پاسخگویان 91/56 برآورد شده است. این مقدار میانگین با توجه به بازهای که این متغیر از آن برخوردار است (15 تا 75)، در سطح بالایی قرار دارد. این بدین معنا است که اکثر پاسخگویان از احساس محرومیت نسبی بالایی برخوردار هستند.
جدول 2. میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش
متغیر | حداقل | حداکثر | میانگین | انحراف معیار |
خشونت شهری | 28 | 140 | 59/6 | 55/95 |
پیوندهای محلهای | 15 | 75 | 83/36 | 22/9 |
احساس محرومیت نسبی | 15 | 75 | 91/56 | 69/8 |
ب) نتایج استنباطی
با توجه به اطلاعات مندرج در جدول (3)، نتايج ضريب همبستگی پیرسون نشان میدهد که با توجه به سطح معناداری به دست آمده که پایینتر از 05/0 است، بین پیوندها و تعلقات محلهای و گرایش به خشونت شهری، همبستگی معنادار معکوس ضعیفی وجود دارد؛ این بدین معنا است که با افزایش پیوندها و تعلقات محلهای، گرایش به خشونت شهری کاهش مییابد. این یافته در راستای یافتههای پژوهشهای مبارکی و صلاحی (1391) و افشار و همکاران (1398) است که کاهش پیوندهای محلهای را عاملی در به وجود آمدن ترس از جرم، خشونت و ناامنی میدانند. در پژوهشهای آنها مشخص شد که نبود پيوندهاي اجتماعي و فرهنگي منجر به کاهش ظرفيت مناطق شهري و محلهها براي کنترل غيررسمي رفتار مردم و در نتيجه افزايش احتمال انحرافات اجتماعي، ترس از جرم و خشونت شهری میشود. همچنین همانطور که نبوی چبیشه (1394) و عشایری و همکارانش (1396) در مطالعاتشان نشان دادند، تعلقات و پیوندهای محلهای از طریق افزایش اعتماد اجتماعی و کنترل اجتماعی میتوانند خشونت شهری را کاهش دهند. وجود اعتماد اجتماعي زمينه گسترش همبستگي و انسجام اجتماعي را در بين افراد و جامعه فراهم ميکند و عدم وجود اعتماد اجتماعي باعث نارضايتي، بيثباتي، بيتفاوتي و انحرافات اجتماعي ميشود. همچنين فقدان اعتماد اجتماعي، نظم اجتماعي را مختل ميکند و مانعي بزرگ در زمينه تعاملات و ارتباطات افراد ميشود. در چنين وضعيتي فرد احساس خطر، ناامني و ترس ميکند. در واقع، احساس اضطراب، صرف مبالغ هنگفت براي جلوگيري از قرباني جرم شدن، خشونت، تحرک جغرافيايي کمتر، قوت گرفتن کليشههاي ذهني درباره گروههاي اجتماعي و افراد، از جمله هزينههاي رواني، اجتماعي و اقتصادي فرسايش اعتماد اجتماعي و در نتيجه افزايش خشونت در جامعه است. در اين زمينه، شفر6 و همکارانش (2006) بر اين باورند که تلقي شهروندان از تعلقات و شبکههاي غيررسمي محلي و همسايگي نشاندهنده توان خودتنظيمي محلي است. اين خودتنظيمي ميتواند به خشونت، جرم و بينظمي واقعي يا تلقي از آن نسبت داده شود؛ بدين طريق که خشونت شهری از طريق بينظمي افزايش يافته و از طريق پيوستگي محلي و اجتماعي کاهش مييابد. کنترل اجتماعي (رسمي و غير رسمي) نيز نقش مهمي در کاهش خشونتهای شهری دارد. از اين ديدگاه، خشونت شهری پيامد از بين رفتن نظارت يا کنترل اجتماعي است که ساکنان يک شهر آن را تلقي ميکنند. خشونت موقعی اتفاق میافتد که ساکنان به اين نتيجه ميرسند که مکانیسمهای کنترل اجتماعي و ارزشها و قواهدی که قبلاً کنشهای ساکنان محل را تعيين ميکرد، ديگر تاثير زيادي ندارند. براساس رويکرد کنترل اجتماعي، سازوکارهاي بازدارنده خشونت، ناامنی و جرم شامل تلقي همسايگان از ظرفيتهاي کنترل اجتماعي رسمي و غيررسمي است. به عبارت ديگر، کيفيت اجتماع از طريق عرفهاي مرسوم محلي، هنجارها و مجازات غيررسمي يا با قواعد رسمي و تنظيماتي حفظ ميشود که به وسيله نهادهاي دولتي اعمال ميشوند. در واقع، تلقي افراد از تخريب سازوکارهاي کنترل اجتماعي رسمي و غيررسمي یا همان تعلقات و پیوندهای محلهای، تشدید نگرانیهای اجتماعی و خشونت شهری را در پی خواهد داشت.
همچنین بر اساس اطلاعات جدول (3)، با توجه به سطح معناداری بهدست آمده که پایینتر از 05/0 است، بین احساس محرومیت نسبی و گرایش به خشونت شهری، همبستگی معنادار مستقیمی وجود دارد؛ این بدین معنا است که با افزایش احساس محرومیت نسبی، گرایش به خشونت شهری نیز افزایش مییابد. این یافته در راستای یافتههای پژوهشهای لهسائیزاده (1391)، گنجی و همکاران (1395)، مورنوف و همکاران (2001)، بانک جهانی (2011)، پوودا (2011)، آلیو (2015) و ویکفیلد و تیت (2015) است که نابرابری و محرومیت را عاملی در پیدایش خشونت شهری دانستهاند. نتایج تحقیقات آنها بیانگر آن است که در صورت وجود يک شکاف قابل توجه بین آنچه افراد معتقدند قابل دسترس است (تجربه گروه) و آنچه قابل دسترس نیست تجربه جامعه بزرگتر)، افراد اين شکاف را به عنوان محرومیت نسبی درک میکنند و احساس محرومیت عاملی موثر در بروز رفتارهای خشونتآمیز است. نتیجه بهدست آمده از آزمون رابطه بین احساس محرومیت نسبی و خشونت شهری با نظریه احساس محرومیت نسبی رابرت گار نیز انطباق دارد. از نظر گار محرومیت نسبی زمانی به وجود میآيد كه فردی چیزی را مشاهده كند كه خودش ندارد اما ديگری دارد و آن فرد مايل است كه آن چیز را داشته باشد. از نظر گار هر چه امكانات پیشرفت و ارتقاء در افراد و گروههای مرجع ديگر (يعنی در گروههايی كه انسان خود را با آنها مقايسه میكند) بیشتر باشد، انتظارات انسانها بیشتر میشود و يک نوع احساس بیعدالتی نسبی به وجود میآيد. در ضمن هرچه امكان دستیابی به ارزشهای مورد نظر يا ارتقاء اجتماعی كمتر باشد، محرومیت نسبی نیز افزايش پیدا میكند. بنابراین شرایط زندگی برخی از افراد در برخی از مناطق شهری به صورتی است که از یکسو فقیر فرهنگی و مشکلات مالی و از سوی دیگر دیدن زندگی افرادی از امکانات مادی و اقتصادی مناسبی برخوردارند، سبب ایجاد نارضایتی عمیق و گسترش محرومیت نسبی در میان این اقشار جامعه میشود. این امر گاهی میتواند همچون بشکه باروت برای ایجاد آشوبها و انحرافات اجتماعی همچون خشونت شهری عمل کند. لذا اعتقاد به پیشرفت و داشتن یک زندگی بهتر در میان افرادی که دچار مشکلات اقتصادی هستند و از پایگاه اقتصادی- اجتماعی پایینی برخورداند و همچنین در محلات و مناطق کمبرخوردار و محروم شهر زندگی میکنند، باعث میشود گروههای مرجع آنها کسانی باشند که از وضعیت بهتری برخودار هستند، اما چون شرایط حاکم، امكان دستیابی به چنین موقعیتهايی را برای همه فراهم نمیكند، احساس محرومیت نسبی در میان گروههای فقیرنشین شهری افزايش پیدا كرده و زمینة نارضايتی اجتماعی را در میان آنها به وجود میآورد و به تدريج گروه مرجع در میان اين گروه تغییر پیدا كرده و به سوی اهدافی كه دستیابی به آنها سادهتر ولی نامشروع است، سوق پیدا میكنند و به تعبیر مرتون تناسب میان ابزار و اهداف از بین میرود و اين موضوع نخست باعث افزايش میزان محرومیت نسبی و سپس باعث گسترش رفتارهای ناهنجار اجتماعی همچون خشونت شهری در میان اين قشر از جامعه میگردد.
جدول 3. نتایج ضریب همبستگی جهت تعیین رابطه بین دو متغیر
متغیرهای مستقل | متغیر وابسته | مقدار (r) | مقدار (p) |
پیوندهای محلهای | خشونت شهری | 19/0- | 001/0 |
احساس محرومیت نسبی | 33/0 | 001/0 |
نتایج تحلیل چند متغیره
به منظور آزمون مدل نظری پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار Amos به محقق کمک میکند تا پژوهش خود را از مطالعات نظری و تدوین آنها گرفته تا تحلیل دادههای تجربی، در قالبی چندمتغیره سامان بخشد. این روش محقق را به پیچیدگیهای زندگی اجتماعی (تأثیرگذاری مجموعهای از متغیرها بر یکدیگر به طور یکسویه و دوسویه، مستقیم و غیرمستقیم) و همچنین پیچیدگیهای موجود در اندازهگیری سازههای پنهان فرهنگی و اجتماعی نزدیک میکند (قاسمی، 1392). در پژوهش حاضر به منظور مشخص نمودن تأثیر متغیرهای مستقل (پیوندها و تعلقات محلهای، احساس محرومیت نسبی) بر خشونت شهری، مدل نظری یا تدوینشده برای پاسخگویان آزمون شده است.
اطلاعات مدل 1 بیانگر آن است که در بین پاسخگویان، پیوندها و تعلقات محلهای با سطح معناداری (001/0) بر گرایش به خشونت شهری به میزان (30/0-) تأثیر دارد؛ این بدین معنا است که تعلقات و پیوندهای شهری یکی از عوامل اساسی در کاهش گرایش به خشونتهای شهری است. همچنین، احساس محرومیت نسبی نیز با سطح معناداری (001/0) بر گرایش به خشونت شهری به میزان (39/0) تاثیر دارد و این بدین معناست که با افزایش احساس محرومیت نسبی، گرایش به خشونت شهری نیز افزایش مییابد.
شکل 1. آزمون مدل تدوین شده پژوهش
در جدول 4، تعدادي از مهمترين معيارهاي برازش و تفسير آنها به همراه مقادیر قابل قبول آن در مدل مفروض آمده است. بهطور کلي ميتوان گفت که عمده شاخصهاي برازش مدل قابل قبول هستند. بنابراين مدل ترسيم شده، مدلي است که ميتواند تا حدودي دادههاي ما را با مدل نظري تطبيق دهد. بهعبارت ديگر، مدل ما نشان ميدهد که دادههاي تجربي ما ميتوانند به صورت مطلوبی با نظریهها پوشش داده شوند.
جدول 4. معيارهاي برازش مدل و تفسير برازش قابل قبول
معيار برازش مدل | مقدار حاصل در مدل | سطح قابل قبول | تفسير | وضعيت پذيرش |
---|---|---|---|---|
نيکويي برازش (GFI) | 90/0 | 0 (عدم برازش) تا 1 (برازش کامل) | مقدار نزديک به 95/0 منعکس کننده يک برازش مطلوب است. | قابل قبول |
نيکويي برازش اصلاح شده (AGFI) | 91/0 | 0 (عدم برازش) تا 1 (برازش کامل) | مقدار نزديک به 95/0 منعکس کننده يک برازش مطلوب است. | قابل قبول |
ريشه ميانگين مربعات خطاي برآورد (RMSEA) | 07/0 | کوچکتر از 08/0 | مقدار کمتر از 08/0 يک برازش خوب را نشان ميدهد. | قابل قبول |
CFI | 93/0 | 0 (عدم برازش) تا 1 (برازش کامل) | مقدار نزديک به 95/0 منعکس کننده يک برازش مطلوب است. | قابل قبول |
برازش هنجار شده (NFI) | 92/0 | 0 (عدم برازش) تا 1 (برازش کامل) | مقدار نزديک به 95/0 منعکس کننده يک برازش مطلوب است. | قابل قبول |
کاي اسکوئر نسبي (CMIN/DF) | 54/2 | 1 تا 5 | مقدار کمتر از 1 نشاندهنده ضعف برازش و مقدار بيشتر از 5 منعکس کننده نياز به بهبود است. | قابل قبول |
شاخص برازش هنجار شده مقتصد (PNFI) | 49/0 |
| بالاتر از 50/0 يا 60/0 | قابل قبول |
برازش تطبيقي مقتصد (PCFI) | 54/0 |
| بالاتر از 50/0 يا 60/0 | قابل قبول |
نسبت اقتصاد PRATIO)) | 89/0 |
| مقادیر نزدیک به 1 حاکی از هرینه کمتر محقق در آزادکردن پارامترهاست. | قابل قبول |
نتیجهگیری و پیشنهادات
یافتههای تحلیلی پژوهش نشان داد که احساس محرومیت نسبی و تعلقات و پیوندهای محلهای از عوامل اصلی گرایش جوانان به خشونتهای شهری هستند. به طوریکه با افزایش میزان احساس محرومیت نسبی نزد جوانان، گرایش آنها به خشونتهای شهری افزایش مییابد و این متغیر توانسته است 39/0 بر گرایش جوانان شهر رشت به خشونتهای شهری تاثیرگذار باشد. طبیعتاً دسترسی محدود و ناچیز به منابع اقتصادی برای تامین نیازهای اساسی و مورد نیاز میتواند منجر به افزایش استرس، ناکامی، بیقدرتی و تضعیف روحیه در افراد گردد که خود زمینهساز مناسب خشونت شهری (اجتماعی و روانی) خواهد بود. بنابراین، توزیع برابر امکانات و برقراری عدالت اجتماعی و رفع مشکلات اقتصادی میتواند نقش موثری در کاهش احساس محرومیت و خشونتهای شهری داشته باشد. طبیعتاً هرگاه افراد یک جامعه فرصتهای برابری جهت دستیابی به موقعیتهای اجتماعی داشته باشند، طبیعتاً احساس نابرابری کمتر به آنها دست میدهد و میزان گرایش آنها به خشونت شهری نیز کاهش خواهد یافت. همچنین یافتههای پژوهش نشان داد که با افزایش میزان تعلقات و پیوندهای محلهای در بین جوانان، از گرایش آنها به خشونتهای شهری کاسته میشود. به طوریکه تعلقات و پیوندهای محلهای 30/0- بر گرایش جوانان شهر رشت به خشونتهای شهری تاثیر دارد. حس تعلق به محله یا پیوندهای محلهای فرايندي است كه طي آن، مسئوليتپذيري و اعتماد اجتماعي افزايش مييابد و به مشاركت ميانجامد. همچنين با تنظيم روابط اجزاي هر نظام، به كاهش پيچيدگي روابط اجتماعي منجر شده و رفتار ديگران را پيشبينيپذير ميكند. اين امر باعث افزايش اعتماد اجتماعي و به دنبال آن، افزايش احساس امنيت اعضاي جامعه و كاهش ناهماهنگي شناختي و سرانجام، ثبات رفتار شهروندان ميشود و همبستگي و انسجام و حس وفاداري به شهر را افزايش ميدهد. درنتيجه، افراد به دليل وابستگي به شهر و محله خود، آمادگي ايثار و فداكاري براي آن را پيدا خواهند كرد. بنابراين، ميتوان تعلقات و پیوندهای را يكي از مباني مهم احساس مسئوليت اجتماعي و اركان تصميمگيري فرد درباره تنظيم روابط مناسب و ثمربخش با جامعه و کاهش خشونت شهری دانست. از سوی دیگر زماني كه فردي حس تعلق اجتماعي خود را به منطقة سكونتش از دست ميدهد، به آن مكان اهميت نميدهد و ناگزير منطقه را ترك ميكند و رابطه دوطرفه بين فرد و جامعه از بين ميرود. با كاهش حس تعلق، روحيه منفعتطلبي شخص تقويت ميشود و فرد فقط، به منافع شخصياش ميانديشد. چنين وضعيتي به تدريج، آشفتگي و از همگسيختگي اجتماعي را به دنبال ميآورد که ثمره آن میتواند افزایش خشونتهای شهری باشد. با توجه به یافتههای پژوهش، برای کاستن از گرایش جوانان به سمت خشونتهای شهری لازم است از میزان احساس محرومیت نسبی جوانان در جهت ایجاد عدالت اجتماعی و برخورداری افراد از امکانات و تسهیلات برابر کاسته شود و از سویی دیگر ضروری است تعلقات و پیوندهای محلهای و هویت محلهای در بین جوانان تقویت شود.
منابع
احمدی، حبیب. (1392). جامعهشناسی انحرافات، تهران: سمت.
افشار، سیمین؛ علیزاده اقدم، محمدباقر؛ عباسزاده، محمد و کوهی، کمال. (1398). فراتحلیل مطالعات انجام شده درباره عوامل موثر بر ترس از جرم در بین شهروندان ایرانی، مسائل اجتماعی ایران، 10(1)، 5-26
جمشیدیها، غلامرضا؛ پروایی هره دشت، شیوا؛ پیری، صدیقه و ادیب حاج باقری، ثریا. (1393). بررسی نقش احساس تعلق محلهای در افزایش مشارکت اجتماعی (مورد مطالعه: محله قزل قلعه تهران). مطالعات جامعهشناختی شهری، 4(12)، 1-24.
چپمن، دیوید. (1386). آفرینش محلات و مکانها در محیط انسان ساخت. ترجمه شهرزاد فریادی و منوچهر طیبیان، تهران: دانشگاه تهران.
رشادی، منوچهر؛ زارع، بیژن؛ دانش، پروانه و قادری، صلاحالدین. (1395). تبیین جامعهشناختی میزان ترس از جرم در شهرستانهای استان همدان در دو سطح خرد و منطقهای. مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، 5(4)، 663-689.
زارعزاده اردشیر، لیلا و آقایاری هیر، توکل. (1396). بررسی عوامل اجتماعی- اقتصادی مرتبط با نزاع- درگیری فردی (مورد مطالعه: شهروندان بالای 15 سال شهر تبریز). دانش انتظامی آذربایجانشرقی، 7(26)، 99-142.
صدیق سروستانی، رحمتاله. (1398). آسیبشناسی اجتماعی (جامعهشناسی انحرافات اجتماعی)، تهران: سمت.
عشايري، طاها؛ عباسي، الهام؛ نطقي، عليرضا؛ آخوندزاده آراني، محدثه، و نوري، رمضانعلي. (1396). عوامل موثر بر ترس زنان از جرم در فضاي شهري. پژوهشهاي دانش انتظامي، 19(74)، 125-150
قاسمی، وحید. (1392). مدلسازی معادله ساختاری در پژوهشهای اجتماعی با کاربرد Amos Graphic، تهران: جامعهشناسان.
گنجی، محمد؛ نیازی، محسن؛ پورغلامحسین، مهدی؛ گودرزی، امین و سنگانه، رحمان. (1395). نقش عوامل اجتماعی فرهنگی در گرایش شهروندان بروجردی به خشونت خیابانی. مطالعات امنیت اجتماعی، 7(48)، 1-26.
لهسائیزاده، عبدالعلی. (1391). نقش محرومیت نسبی در افزایش خشونتهای شهری مناطق حاشیهنشین (مورد مطالعه: شهر کرمانشاه). مطالعات شهری، 2(3)، 21-64.
مبارکی، محمد و صلاحی، سمیه. (1391). کیفیت خدمات شهری، تعهدات شهروندی و حش تعلق اجتماعی. رفاه اجتماعی، 13(50)، 275-315.
محسنی، رضاعلی، میکائیلی، جعفر و طالبپور، اکبر. (1395). تبیین جامعهشناختی رابطه بین فضاهای بیدفاع شهری با خشونتهای شهری (مورد مطالعه شهر تهران).دوفصلنامه پژوهشهای جامعهشناسی معاصر، 5(9)، 125-154.
محسنیتبریزی، علیرضا، قهرمانی، سهراب و یاهک، سجاد. (1390). فضاهای بیدفاع شهری و خشونت (مطالعه موردی فضاهای بیدفاع شهری). جامعهشناسی کاربردی، 22(4)، 51-70.
محمدی اصل، عباس. (1385). بزهکاری نوجوانان و نظریههای انحراف اجتماعی، تهران: علم.
محمدی، جمال و باقری کشکولی، علی. (1396). تحلیل تطبیقی رابطه بین فقر و خشونت شهری با استفاده از مدل ویکور (مطالعه موردی: محلههای شهر یزد). جغرافیای اجتماعی شهری، 4(2)، 103-128.
میکائیلی، جعفر. (1395). بررسی رابطه بین فضاهای بیدفاع شهری با خشونتهای شهری در تهران و تحلیل جامعهشناختی آن. رساله دکتری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، دانشکده علوم اجتماعی، گروه جامعهشناسی.
نایبی، هوشنگ؛ صدیق سروستانی، رحمتاله و قهرمانی، سهراب. (1390). نقش فضاهاي بيدفاع شهري در رفتارهاي خشونتآميز. دانش انتظامی، 13(1)، 199-231.
نبوي، عبدالحسين و چبيشه، فرات. (1394). بررسي برخي عوامل اجتماعي موثر بر ترس از جرم و پيامدهاي آن (مورد مطالعه: شهروندان 18 سال و بالاتر اهواز). مطالعات علوم اجتماعي ايران، 12(44)، 114-128.
یعقوبی چوبری، علی. (1396). تبیین جامعهشناختی خشونت در استان گیلان: تحلیل مسائل و آسیبهای اجتماعی کشور. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.
Aliu, F. (2015). Urban violence and the challenges of Negeria. Foreigen Policy. 18(1), 49-64.
Briceño-León, R. (2005). Urban violence and public health in Latin America: a sociological explanatory framework. Cadernos de saúde pública, 21, 1629-1648.
Chriss, J. J. (2022). Social control: An introduction. John Wiley & Sons.
Davis, D. (2020). City, nation, network: Shifting territorialities of sovereignty and urban violence in Latin America. Urban Planning, 5(3), 206-216.
Glass, M. R., Seybolt, T. B., & Williams, P. (2022). Introduction to Urban Violence, Resilience and Security. In Urban Violence, Resilience and Security. Edward Elgar Publishing.
Ghorbanpour, M., Zali, N., Yourdkhani, M., & Azadeh, S. (2018). Evaluation of Effective Factors on Strengthening Vitality of Urban Walkways (Case Study: Alam-Al-Hoda Walkway in Rasht). Journal of Studies of Human Settlements Planning, 13(1), 105-123.
Huq, A. Z., & Rappaport, J. (2022). Symposium Introduction: This Violent City? Urban Violence in Chicago and Beyond. University of Chicago Law Review, 89(2), 1.
Idowu, A. O. (2018). Gang and urban violence prevalence on democratic sustenance. ABAC Journal, 38(1), 133-143.
Laurito, A. (2022). Repeated exposure to urban violence harms the academic performance of New York City school children. USApp–American Politics and Policy Blog.
Magner, N., Welker, R. B. & Campbell, T. L. (1996). Testing a model of cognitive budgetary participation processes in a latent variable structural equations framework. Accounting and Business Research, 27(1): 41-50.
Morenoff, J. D., Sampson, R. J., & Raudenbush, S. W. (2001). Neighborhood inequality, collective efficacy, and the spatial dynamics of urban violence. Criminology, 39(3), 517-558.
Poveda, A. C. (2011). Economic development, inequality and poverty: an analysis of urban violence in Colombia. Oxford Development Studies, 39(4), 453-468.
Pourmohammadi, M. R., & Zali, N. (2004). Human Development, Challenges and Prospects (with an Analytical Look at Human Development Indicators in Iran). Journal of Humanities and Social Sciences, University of Tabriz, 10(15), 44-52.
Schafer, J. A., Huebner, B. M., Bynum, T. S. (2006). Fear of crime and criminal victimization: Gender-based contrasts. Journal of Criminal Justice, 34(3), 285-301.
Trancik, R. (1991). Finding lost space: theories of urban design. John Wiley & Sons.
Wakefield, L., & Tait, S. (2015). Crime and violence in formal and informal urban spaces in South Africa citizen security dialogues dispatches from South Africa: foreword. Stability: International Journal of Security and Development, 4(1), 1-4.
Williams, P. (2022). Urban violence in the Global South: drug traffickers, gangs, and organized crime. In Urban Violence, Resilience and Security (pp. 21-38). Edward Elgar Publishing.
World Bank. (2011). Violence in the city: Understanding and supporting community responses to urban violence. Washington.
Zambon, G., & Feltran, G. (2022). Crime, Violence, and Inequality in São Paulo. Stolen Cars: A Journey Through São Paulo's Urban Conflict, 37-62.
Zhang, L., Messner, S. F., Liu, J., & Zhuo, Y. A. (2009). Guanxi and fear of crime in contemporary urban China. The British Journal of Criminology, 49(4), 472-490.
Zukin, S. (1995). The cultures of cities. Oxford: Blackwell.
Zali, N., & Sarmast, B. (2010). The spatial layout of the urban networks and demographic planning in the 2022 prospective, the case of Azerbaijan. Strategic Studies Quarterly, 13(48), 59-89.
Zali, N., Abizadeh, S., & Bagherinia, A. (2013). New Urbanism and Urban Design, Tools for Changing Behavioral Patterns of the Citizens. International Journal of Natural & Engineering Sciences, 7(1).
[1] . Park
[2] . Barjess
[3] . David Chapman
[4] .RajerTrancik
[5] . Travis Hirschi
[6] . Schafer