The Dominican monastic order and its social and cultural functions in the Middle Ages
Subject Areas :akram arjah 1 , شهرام پازوکی 2 , Tahereh Haj Ebrahimi 3
1 - faculty member of ENCYCLOPAEDIA ISLAMICA FOUNDAION
2 - گروه فلسفه و کلام انجمن حکمت و فلسفه ایران
3 - Faculty Member of Tehran University of Science and Research
Keywords: Dominicans, the way of preachers, Christian mystical women, the French, Christian monasticism, inquisition, Crusades,
Abstract :
The Dominican order or the Order of preachers in the Middle Ages, in addition to the common social activism , such as charity and writing religious manuscripts, had a serious presence in the field of education and training of prominent theologians and mystics, gaining professorships in European universities And in the field of spiritualism, connected mysticism and theosophy. The existence of mystical women and nuns in this Order had a great impact on the flow of Christian monasticism with the creation of mystical works and political and social activism. The efforts of the monks and artists to create works of art have also been done by benefiting from the symbols and elements related to the Dominican Order. Another action has been participation in political-religious affairs, including the fight against heretics, participation in inquisitions, crusades, and preaching and evangelism, including in Islamic lands. All these efforts were to protect the faith which was done with the focus of preaching in different communities, so that even famous theologians and mystics came to the people and preached. Totally, the Dominicans have had a multifaceted presence in the religious-social life of Catholic Christianity and the history of monasticism and Europe in the Middle Ages.
|
|
طریقت رهبانی دومینیکی و کارکردهای اجتماعی و فرهنگی آن در قرون وسطا |
دوفصنامه علمی – پژوهشی پژوهشنامۀ ادیان سال 18، شماره 34، پاییز و رمستان 1402، 151-173 (مقاله پژوهشی | Journal of Religious Studies Vol. 18, No. 34, Autumn 2023 & Winter 2024 |
The Dominican monastic order and its social and cultural functions in the Middle Ages
Akram Arjah
PhD student of Comparative Religions and Mysticism, Department of Science and Research, Islamic Azad University, Tehran, Iran, arjah132@yahoo.com
Shahram Pazouki
Professor, Wisdom and Philosophy Research Institute, Tehran, Iran (corresponding author), shpazouki@hotmail.com
Taherh Haj Ebrahimi
Associate Professor, Department of Religions and Mysticism, Science and Research Unit, Islamic Azad University, Tehran, Iran, thajebrahimi@yahoo.com
Abstract:
The Dominican order or the Order of preachers in the Middle Ages, in addition to the common social activism , such as charity and writing religious manuscripts, had a serious presence in the field of education and training of prominent theologians and mystics, gaining professorships in European universities And in the field of spiritualism, connected mysticism and theosophy. The existence of mystical women and nuns in this Order had a great impact on the flow of Christian monasticism with the creation of mystical works and political and social activism. The efforts of the monks and artists to create works of art have also been done by benefiting from the symbols and elements related to the Dominican Order. Another action has been participation in political-religious affairs, including the fight against heretics, participation in inquisitions, crusades, and preaching and evangelism, including in Islamic lands. All these efforts were to protect the faith which was done with the focus of preaching in different communities, so that even famous theologians and mystics came to the people and preached. Totally, the Dominicans have had a multifaceted presence in the religious-social life of Catholic Christianity and the history of monasticism and Europe in the Middle Ages.
Keywords: Dominicans; the way of preachers; Christian mystical women; the French; Christian monasticism; inquisition; Crusades
دوفصنامه علمی – پژوهشی پژوهشنامۀ ادیان سال 18، شماره 34، پاییز و رمستان 1402، 151-173 (مقاله پژوهشی | Journal of Religious Studies Vol. 18, No. 34, Autumn 2023 & Winter 2024 |
طریقت رهبانی دومینیکی و کارکردهای اجتماعی و فرهنگی آن در قرون وسطا1
چکیده
طریقت دومینیکی5 یا طریقت واعظان6 یک حرکت اصلاحطلبانه در بستر رهبانیت مسیحی در قرون وسطا با شعار فقر، موعظه، آموختن، و تبلیغ انجیل بود. این طریقت افزون بر کنشگری اجتماعیِ رایج راهبان، مانند انجام امور خیریه و یاری رساندن به فرودستان و کتابت نسخههای آثار دینی، در زمینه علمآموزی و پرورش متکلمان و عارفان برجسته، کسب کرسیهای استادی در دانشگاههای اروپا حضور جدی داشت و میان عرفان و علم پیوند برقرار کرد. همچنین وجود شاخه زنان عارف و راهبه در این طریقت با تالیف آثار عرفانی و کنشگری سیاسی و اجتماعی بر رهبانیت مسیحی بسیار تاثیرگذار بود. اهتمام هنرمندان پیرو این طریقت به خلق آثار هنری نیز با بهرهمندی از نمادها و عناصر وابسته به طریقت دومینیکی انجام میشد. کنش در خور توجه دیگر این طریقت مشارکت در امور سیاسی-دینی از جمله مبارزه با بدعتگذاران، شرکت در جریان تفتیش عقاید و جنگهای صلیبی و تبلیغ و تبشیر از جمله در سرزمینهای اسلامی بود. همه این تلاشها برای پاسداری از ایمان در جامعه مسیحی با محوریت موعظه بود، چنانکه حتی متکلمان و عارفان مشهور نیز به میان مردم میآمدند و موعظه میکردند. در مجموع دومینیکیها در حیات دینی- اجتماعی مسیحیت کاتولیک و تاریخ رهبانیت و اروپای قرون وسطا حضوری چند جانبه داشته و جریانساز بر اساس انگاره وعظ بودهاند.
کلید واژه: دومینیکیها؛ طریقت واعظان؛ زنان عارفِ مسیحی؛ فرانسیسیها؛ رهبانیت مسیحی؛ تفتیش عقاید؛ جنگهای صلیبی
1. مقدمه
پرسش از چگونگی شکلگیری کارکردهای اجتماعی و فرهنگی در طریقتهای رهبانی مسیحیت کاتولیک از جمله طریقت دومینیکی است. بویژه مشارکت این طریقتها با وجود گرایش انزواطلبانه در صومعهها.
در این مقاله با اشاره به پیشینه رهبانیت که در مسیحیت تا پایان قرون وسطا، حضوری چند جانبه داشته، کارکردهای اجتماعی و فرهنگی طریقت دومینیکی با محوریت مفهوم «موعظه » در چهار محورِ علم و آموزش، زنان، سیاست و هنر مورد مطالعه قرار میگیرد. برای دستیابی به اهداف این پژوهش پرسشهایی را میتوان مطرح کرد:
- شیوه علمآموزی درون و برون صومعهای دومینیکیها چیست و متکلمان و عارفان وابسته به این طریقت در نظام فکری-فلسفی مسیحیت کاتولیک چه تاثیری داشتهاند؟
- طریقت دومینیکی تا چه اندازه زنان را به صحنه اجتماع آورد و شیوه آموزش و کنشگری اجتماعی و عرفانی زنان وابسته به این طریقت چگونه بوده است؟
- در اروپای کاتولیک که دستگاه پاپی از سیطره و قدرت بسیاری برخوردار بود، آیا صومعهها و راهبان وابسته به طریقت دومینیکی، در سیاست به لحاظ نظری و عملی مشارکت داشتهاند؟
- رابطه هنر و رهبانیت به طور عام و هنر و دومینیکیها بطور خاص چگونه ارزیابی میشود؟
گرچه الهیدانان، فیلسوفان و عارفان برجستهای به طریقت دومینیکی وابستهاند، اما به سبب تمرکز مقاله بر کارکردهای اجتماعی و فرهنگی، تنها به برخی از آرا و نظریات آنان به اختصار اشاره خواهد شد.
2. پیشینه رهبانیت
مسیحیت دینی عرفان محور است. جنبه فردی آن در ارتباط بیواسطه با خداوند یا اتحاد با خدا و جنبه اجتماعی آن در حیاتبخشیدن به جامعه مسیحی، تعریف میشود. نخستین گرایش در منش راهبانی از پیروان مسیح در اورشلیم مشاهده شد که مانند واعظی مجرد، خود را وقف خداوند کرده بودند. در حرکت آنان انگاره وعظ به ظهور رسیده بود. کارکرد دیگرِ، حیات بخشی با خدمترسانی عملی شکل میپذیرد. این شیوه نیز از ابتدا در میان گروهی از زنان پرهیزکار که خود را وقف عبادت و خدمت به مردم میکردند و از پیشگامان حرکتِ رهبانی به شمار میآمدند، آغاز شده بود.
با آغاز سده چهارم، رهبانیت ابتدا در شرق با گروهی موسوم به «پدران صحرا7»، به سامانیافتگی نزدیکتر میشد. آنان احساس اتحاد با خدا را در مکانی مقدس مانند صحرا تجربه کردند و به آموزش نوعی زندگی آگاهانه در جامعه مسیحی پرداختند (Rubenson, 2015:41). تاثیر این «عرفانِ عزلتگزین» را در حیات معنوی بزرگان مسیحی مانند آوگوستین8 و جذب او به این شیوه سلوک میتوان مشاهده کرد. آگوستین با کتاب اعترافات و تاکید بر حیات درونی انسان، پژوهش متهورانهای درباره «خود» و خودکاوی را ارائه و افزون بر آن اندیشۀ یونانی را به عرفان مسیحی وارد کرد (آگوستین، 1380: 243).
حیات فردی و اجتماعی مسیحیان از اواخرسده ششم که شمار عزلت گزیدگان رو به فزونی نهاد، و دیرنشینی در هر دو بخش شرقی و غربی کلیسا ریشه دوانید، دستخوش تحولاتی گردید. در این دوره با تدوین قاعدهنامه پیشوای رهبانیتِ غرب، بندیکت9 (480-542م) اهل نورسیا10 از ایتالیا، الگوی زندگی رهبانی اجتماعی نوینی به جامعه مسیحی ارائه شد (بندیکتوس قدیس 1396، 59- 61).
رهبانیت ساختاریافته در پایان سدۀ یازدهم، با شکوفایی اقتصادی و افزایش جمعیت شهرهای اروپا و نیز آغاز جنگهای صلیبی روبرو شد. پس از آن جریانهای اصلاحطلبانه رهبانی مانند طریقت کلونی11 یا کارتوزیان12 و طریقت اصلاحگر سیسترسی13 به گرایشهای دنیاگرانه در جامعه و میان طریقتهای رهبانی، واکنش نشان دادند. از تاثیرگذارترین عارفان، برنارد کلروویی14 (1091-1153م)، دومین بنیانگذار طریقت سیسترسی، بود که حرکتش بر تجدید حیات باطنیِ جامعه مسیحی مبتنی بود. او با عشق خدا و زندگی زاهدانه و کنشگری اجتماعی، نمونه عارفی با سلوک فردی و اجتماعی بود و حتی بر بیان ارزشها در هنرهایی مانند موسیقی و معماری و
تذهیب اصرار میورزید (اندرهیل، 108-111؛ (Casey,2015:147.
در سده یازدهم، اروپای غربی با انگیزههای گوناگونی به توسعه طلبی و ستیزهجویی با ملتهای غیرمسیحی در اسپانیا و خاورمیانه پرداخت و در جریان آنها نخستین فرقههای شهسواری، با جنبههای دوگانۀ دینی- نظامی، شکل گرفت. از معروفترین آنها فرقه راهبان صلیبی15 و فرقه پرستاراناند16 که از قواعد زاهدانه پیروی میکردند، این حرکت به این معنی است که نظامیگری، جنبه رهبانی یافته بود(ولد، 1389: 13).
2-1. طریقتهای سائل یا مندیکنت
طریقتهای سائل یا گدا17 در سده سیزدهم در واکنش به آنچه آنان سستی در رهبانیّت میدانستند، پدید آمدند و به سبب ایجاد تمایز با کشیشان، اعضای آنها برادر18خوانده میشدند و شامل چهار طریقت فرانسیسی19، دومینیکی، کارملیتی20 و آگوستینی21بودند. این طریقتها در واقع حرکت انتقادی در جریان رهبانیت با پیام و انگیزه متفاوتِ موعظه و خدمت به مردم بودند.
اصل فقر و خودداری از پذیرش موقوفات، برای فرایرها بسیار مهم بود و آنان تملک را مانع رهبانیت میدانستند. این راهبان با درخواست و گدایی کردن به میان مردم میرفتند و برای تحصیل و موعظه، در حرکت بودند. از نظر آنها یک راهب مسیحی میتواند میان مردم زندگی کند، اما از آنِ جهان آنان نباشد.
از طرفی پیشزمینه اجتماعی این نوع گرایش پس از تجربه یک دوره توسعه اقتصادی و ظهور نخستین بارقههای سرمایهداری در اروپا و دانشگاههای در حال شکلگیری، گرایش به رهایی از انزوا برای جامعهای پویاتر با زمینههای دگراندیشی دینی برضد روحانیت بود و جریان رهبانیت آن را برنمیتافت (Lawrence,2015:220).
از این میان، دو طریقت فرانسیسی و دومینیکی به صورت موازی و با شباهت بسیار در انتشار رهبانیت اجتماعی و مردمگرا و بنیانگذاری صومعههای پرشمار، پس از طریقت بندیکتی و گذشت
هفتصد سال، دو جریان تحولساز رهبانی به شمار میآمدند.
فرانسیس آسیزی22 (1182-1226م)، بنیانگذار طریقت فرانسیسی، به عنوان محبوبترین قدیس قرون وسطا و نوآورنده عرفانی شاعرانه و مسیحمحور شناخته میشود. انگیزه او که در برخی طریقتهای دیگر این دوره نیز مطرح شده است؛ بازگشت به اناجیل بود که نشان از نوعی رویگردانی از زمان خود دارد (آندرهیل ، 1392: 121-125).
فرانسیسیها خود را برادران کوچکتر یا کهتر میخواندند زیرا خود را کوچکترین خدمتگزاران مسیح میشمردند. آنان مردمگرا بودند و در گروههای مختلف جامعه نفوذ بسیار داشتند. وجود شاخه زنان راهبه به نام «کلاراهای فقیر» و نیز گروه سوم برای مردان و زنان غیرکلیسایی که نمیتوانستند به سبب وابستگیهای خانوادگی یا شغلی، زندگی خود را رها کنند، بیانگر حضور اجتماعی استوار آنان است. پیروان فرانسیس واعظان توانایی بودند و با جریان تفتیش عقاید نیز همکاری میکردند و برخی از آنان به مقام اسقفی و پاپی رسیدند( (Powell, 2015: 506.
3. طریقت دومینیکی
طریقت دومينيكی یا فرقه واعظان را دومينيك د گوزمان23 (1170ـ1221م) بنيان نهاد. شعار این جنبشِ رهبانی، فقر، موعظه، آموختن و حرکت بیش از سکون بود. دومینیک در 1170م در كالاروئگا24، در اسپانيا در خانوادهاى اشرافى متولد شد. پس از تحصيل علوم مقدماتى به کلیسای جامع اُسما25 پيوست و به طریقت آگوستينی گرایش پیدا کرد. دومینیک در مأموريتی به شمال اروپا، از عقايد آلبيژنیها26 آگاه شد. آلبیژنیها یا کاتارها27 فرقهاى منسوب به آلبى28، ناحيهاى در جنوب فرانسه، بودند و به دوگانهانگاری برگرفته از تعالیم مانی باور داشتند. دومینیک نه سال در میان آنان به موعظه پرداخت، و با بدعتآمیز دانستن عقاید آنان از سوی کلیسای کاتولیک، راه مبارزه با کژآیینی آنان را زندگى فقيرانه و تبلیغ انجیل و آموختن الهيات مسيحى میدانست. در این مرحله و با ایمان به ضرورت موعظه کردن و برای دستیابی به آن دانایی که پیششرط موعظهای موثر بود، نقطه عطفی در شکلگیری طریقت دومینیکی پدید آمد(Flinn, 2007: 236؛ (Izbicki, 2015:412.
دومينيك با الگویی از مسیحیتِ نخستین در میان مردم سفر و موعظه میکرد و در پی بنیان نهادن تشکیلات جدیدی بود تا راهبان بتوانند با شناخت عمیق، مشکلات دینی مردم را پاسخگو باشند و هم موعظهگری فعال و هم مراقبهگری اهل مطالعه باشند.
دومینیک در 1217 -1221م به سازماندهی طریقت دومینیکی و گسترش آن در تولوز29، پاريس، بولونيا30، مادريد و رم ادامه داد؛ بهطورىكه دانشگاههاى پاريس و بولونيا مراكز اصلى تكوين و توسعه آموزههاى آنان بود. دومینیک تشکیلات رهبانی خود را بر اساس نظام استانی طراحی کرد که الگوی مناسبی برای اداره امور کشور نیز بود. در این دوره کنشگری راهبان دومینیکی افزون بر صومعهنشينى، انجام موعظههای تبليغى و تربيت نمايندگانى براى پاسخگويى به مسائل اعتقادى مردم در شهرها بود. گرایش مردمی و نیاز به موعظه، این طریقت را به طبقات مختلف جامعه وابسته میکرد (Vicaire, 2003: 828).
در1221م دومینیک درپنجاه سالگی به بولونیا بازگشت و در صومعهای کوچک بدون هیچ دارایی از دنیا رفت. او براساس زندگی مسیحگونهاش که در فقر و ریاضت، نیایش و کوشش برای نجات دیگران سپری شده بود، در 1224م قدیس شناخته شد و آرامگاهی در کلیسای بولونیا با تصویری برگرفته از نمادهای دومینیکی، با جامهای سیاه و سفید و ستارهای برپیشانی، براساس رویای مادرش، برایش ساختند. او در این تصویر به مثابه سگ پروردگار است که از گلهاش در مقابل گرگهای بدعتگذار حمایت میکند . دومینیکیها که روی لباس سفید خود ردای مشکی میپوشیدند به برادران سیاه یا سیاهپوش، شهرت داشتندTimko, 2015:410; Izbicki, ) 2015:412)
شناخت شخصیت عرفانی دومینیک تنها به چند نامه از او محدود میشود. گفته شده دومینیک برای موعظه کلام خدا تایید الهی داشت و زمانی که در سنت پیتر رم در حال دعا بود، پطرس و پولس بر او ظاهر شدند و به او گفتند: «برو موعظه کن، زیرا تو از سوی خدا برای این خدمت برگزیده شدهای». این روایت به مفهوم «موعظه» که با ندایی از آسمان آغاز شده، قداست میبخشد (Fanning, 2001: 92).
4. کارکردهای اجتماعی و فرهنگی طریقت دومینیکی
کارکردهای اجتماعی و فرهنگی طریقت دومینیکی را در چهار محور علم و آموزش و عرفان؛ زنان؛ سیاست و هنر میتوان بررسی کرد که همه ناظر به موعظه هستند:
1-4. علم و آموزش و عرفان
در زمینه علمی و آموزشی، دومینیکیها هم از نظریهپردازان کلام و عرفان به شمار میآیند و هم در طریقت خود برای آموزش برنامهریزی و سازماندهی ویژهای داشتند که شامل آموزش درونصومعهای و تعلیم راهبان، و ارتباط برونصومعهای با دانشگاهها و مدیریت و سازماندهی کتابخانه صومعهها میشود.
1-1-4. آموزش راهبان
برنامه آموزشی دومینیکیها شامل سخنرانیهای روزانه و کتاب لمبارد31 (جملات چهارگانه پیتر لمبارد)منسوب به پیتر لمبارد32، و یک بحث هفتگی به زبان لاتین و آموزش زبان لاتین بود. راهبان پس از دو سال از مدارس عمومی به مدرسه استانی فرستاده میشدند. در سده چهاردهم شمار مدارس عمومی وابسته به دومینیکیها به بیست مدرسه، در سراسر اروپا رسید که بیانگر توسعه علمی-آموزشی در این طریقت است.
مدارس استانی در صومعههای استانها برپا میشد و معمولا دهها و گاه صدها صومعه را زیر نظر داشت. در این مدارس منطق ارسطو تدریس میشد و راهبان پس از دو یا سه سال فراگیری منطق، دو سال در مدارس استانی، فلسفه به ویژه متون فلسفی ارسطو و مباحث فیزیک و روح را مطالعه میکردند. تاکید بر منطق و فلسفه ارسطو در مدارس مردان به پیروی از برنامه درسی دانشگاه بود، زیرا که در سده سیزدهم آرای ارسطو در تمام زمینههای آموزش عالی نفوذ کرده بود (Grendler, 2015: 430).
کتابخانه برای پشتیبانی آموزش و عبادت، بخش جداییناپذیر صومعه بود و دادهها نشان از آن دارد که اتاق تحریر صومعهها بسیار پرکار بود. این کتابخانهها مرجع مهمی برای جمعآوری کتابهای علمی و حتی منابع اومانیستی (انسانمدار) در سدههای بعد بودند (Stwart, 2015: 765؛گرینبلت، 1397: 226-230). کتابخانههای صومعههای دومینیکی در این زمینه شاخص بودند، چنانکه گاه نسخ خطی کتب اسلامی نیز در آنها یافت شده است، مانند نسخهای از کتاب اخلاق محسنی، از حسین واعظ کاشفی در کتابخانه صومعه ماریا روتاندا در وین اتریش (هالف آپ،1392 : 74).
2-1-4. دومینیکیها، الهیات مسیحی ، دانشگاه
نقش دومينيكیها ، در نظریهپردازی در کلام و عرفان مسیحی و حضور در مراکز علمی درخور توجه است. از طرفی با وجود متکلمان بزرگی مانند آلبرت كبير33 (مرگ1280م) ،الهیدان و محققی نوآور در بسیاری زمینهها از جمله جانورشناسی، و توماس آكوئينى34 (حدود1225-1247م) ،بهعنوان بزرگترين فيلسوف مسيحى قرون وسطا، نخستين طریقتی بود كه در دانشگاه پاريس و شمارى ديگر از مراكز علمى در اروپاى قرون وسطا صاحب كرسى الهيات شد. در این دوره، دانشگاهها در آموزش، جایگزین صومعهها شده بودند. در پایان سده پانزدهم و شانزدهم، بیشتر دانشگاههای ایتالیا دو راهب برای تدریس الهیات به دانشگاههای خود افزودند، یک راهب دومینیکی برای تدریس الهیات تومایی35 و یک راهب فرانسیسی برای تدریس الهیات دانس اسکوتوس(Grendler, 2015: 431)36.
در این زمان تفسیر دانش مسیحی در رویارویی با اندیشههای یونانی و تفسیر آرای ارسطو مشکل داشت و کلیسا به آرای ارسطو روی خوش نداشت. از طرفی الهیات اسلامی توسعه بسیاری یافته بود و مکتب آگوستینی که بر الهیات مسیحی سیطره داشت، دچار بحران بود و ضرورت بینش تحلیلی و عقلی را میطلبید و متالهان دومینیکی در این زمینه حضور جدی داشتند (کونگ 1384، 160؛Boland, 2015: 22 ).
از عارفان وابسته به دومینیکیها، مایستر اکهارت37 (1260-1327م) است که در واقع متکلم بود. آموزههای عرفانی او به تدریج در منابع اصلی عرفان مسیحی جای گرفت. در 1323م اسقف اعظم کلن او را به سبب شماری از عقایدش به اتهام بدعت احضار کرد. اکهارت در 1327م از دنیا رفت و پاپ در 1329م بخشی از تعالیم وی را مردود اعلام کرد (Woods, 2015: 422). اکهارت که مانند توماس آکوئینی از دانشمندان مسلمان مانند ابنرشد و ابنسینا تاثیر پذیرفته بود، الهیات عرفانی پیچیدهای را مطرح کرد. چنانکه دربارۀ رابطه عمل و نظر خوانشی متفاوت را بازگو کرد؛ که نکتهاش تاکید بر باطن را به فعل درآوردن و فعل را به ساحت باطن کشاندن است (ردلر، 1397: 86). او همچنین تفسیری متفاوت از تثلیث داشت، از نظر او میان خدا و جهان گونهای پیوستگی وجود دارد و خدا در مقام ذات، نیستی محض و برهوت 38و عاری از هرگونه تعین و به تعبیر او «تاریکی الوهیت ازلی» است و در آن جایگاه انسان به خدا میرسد. همچنین خدا در مقام خالقیت در اشخاص ثلاثه، پدر و پسر و روحالقدس، تجلی میکند (پازوکی، 1395: 179).
نکته درخور توجه دیگر درباره وجوه زبانی است. با اینکه دومینیکیها به زبان لاتین وابستگی داشتند، اکهارت موعظههایش را به زبان آلمانی تنظیم میکرد. این کار سبب تقویت این زبان شده بود و این نکته بیانگر پیوند عرفان و زبان و سهمی است که عارفان در تکوین زبان، به ویژه زبان آلمانی داشتند (کورت، 1400: 212).
شاگردان اکهارت، هاینریش سوسو39 (1296-1366م) ، با قلم شاعرانهاش و یوهانس تاولر40(1300-1361م) با تشکیل حلقه «دوستان خدا» راه اکهارت را پاس داشتند.
نخبگان دومینیکی مانند آلبرت کبیر و توماس آکوئینی و مایستر اکهارت، به مفهوم واقعی کلمه واعظ بودند و افزون بر اندیشهورزی و استادی دانشگاه، وظیفه سازماندهی جامعه دینی را بر عهده داشتند و حتی بسیار با پای پیاده سفر میکردند و برای دانشگاهیان و مردم عادی موعظه میکردند (کورت، 1400: 49).
2-4. زنان راهبه و عارف
رهبانیت و عرفان قرون وسطا را بدون حضور زنان نمیتوان شناخت. بسیاری از آنان به عنوان عارف، هنرمند، کنشگر اجتماعی و سیاسی و معلم شناخته میشدند و در قرون وسطا نقش اجتماعی مهمی داشتند. ورود زنان به طریقتها و صومعهها از آنجا که آنان موقعیتهای اندکی برای پیشرفت داشتند، یک نقطه حیاتی به شمار میآمد English, 2005: 529)).
طریقت دومینیکی در پيوستن و آموزش زنان به سلوک رهبانی از اهميت بسیاری برخوردار است و آثار آن را در اعتلای حيات معنوى سه گروه از زنان میتوان بررسی نمود. نخست زنان نامآوری که در صومعههای دومینیکی آموزش دیدند ولی به طریقتهای دیگر پیوستند؛ گروه دوم راهبهها و زنان کنشگر دومینیکی و گروه سوم زنانی در اجتماع که مورد حمایت صومعههای دومینیکی بودند.
دومینیک بر اساس نگرش اجتماعی خود برای نجات جامعه مسیحی، به جمعیت زنان توجه ویژه داشت. او در 1207م وقتی زنان به سبب فقر، جذب فرقه آلبیژنی میشدند، صومعهای در پروئیل برای آنان بنا نهاد و حتی مسئولیت صومعه زنان در سنسیستو41 در رم را خود برعهده گرفت. شاخه زنان دومینیکیِ آلمان نیز مهمترین گروه زنان این طریقت به شمار میآید (Fanning, 2001: 180 (Timko, 2015: 410;
هیلدگارد بینگنی42، نویسنده، عارف، شاعر و موسیقیدان و مشتیلد ماگدبورگی43، نویسنده کتاب شش جلدی نور فیض پروردگار، دو شخصیت نامآور عرفان مسیحی، از آموزش در صومعهها و تعالیم دومینیکی برخوردار شدهاند. تاثیر نویسندگان دومینیکی بر آثار مشتیلد ماگدبورگی که با اشعار عاشقانه و مناجات هایش شناخته میشود، روشن است. او احتمالاً با آرای توماس آکوئینی آشنا بوده، اما عمیقترین تأثیر و بهویژه عناصر نوافلاطونی، آگوستینی، را از آلبرت کبیرگرفته است (Dickens, 2009: 73).
زنان مجاز به موعظه نبودند و بیشتر به کنشگری فکری تشویق میشدند؛ ازاینرو شماری از آنان به نوشتن سرگذشت خود و وضعیت جامعه و گروهی از زنان عارف به شرح مکاشفات خود پرداختند و از حمایت و آموزش بزرگان دومینیکی مانند مایستر اکهارت و جان تاولر وهنری سوسو برخوردار گردیدند. از مهمترین عارفان زن تاثیرگذار در این طریقت علاوه بر کاترین سیینایی44 (1347-1380م)، مارگارت ابنر45 (1291-1351م)،کریستین ابنر46 (1277-1356م)، آدلهاید لانگمن47 (1360-1375م) و الیزابت استاگل48 (مرگ1351م) بودند. اینان به نوشتن سرگذشت خود و دیگر خواهران در این اجتماع و نیز نامههایی که عرفان عمیقشان را روشن میکرد، میپرداختند.
دیگرکارهای عملی هم در این مراکز کتابت و تذهیب نسخ خطی بود. بسیاری از صومعههای زنان، آموزش دختران را بر عهده داشتند و بر زنان جامعه تاثیر میگذاشتند؛ برای نمونه در سده چهاردهم بسیاری از خانوادههای شهری در اروپا، دخترانشان را برای تحصیل به صومعهها میفرستادند. کتب آموزشی این صومعهها مانند دفتر کوچک بانوی ما،کتاب ساعات و تسبیح به لاتین و مجموعهای از مزامیر، سرودها و نیایشها، اغلب در ستایش حضرت مریم، بود. راهبهها اجازه نداشتند صومعه را ترک کنند، فقط مربیان مرد وابسته به طریقتهای سائل (فرایرها) که برخی از آنان آموزش دانشگاهی دیده بودند، اجازه داشتند برای آموزش به صومعه بیایندStoudt,) Grendler,2015:411 (2015:430;.
کاترین سیینایی، تاثیرگذارترین راهبه دومینیکی نیز برای بیان و مفهوم حیات عرفانی و حس عاشقانهاش که از نوع تشبه به مسیح بود، تلاش بسیار کرد. او همچنین، خود را وقف اصلاحات اجتماعی و رفع رنجهای مردم و خدمت به فقیرانِ بیمار شهر سیینا کرد. او با تقدیم مفهوم خوشحالی میخواست همه آلام و مصائب عالم را تحمل کند تا به رستگاری برسد. شعار جامعهگرای او این بود: «هیچ فضیلت کاملی وجود ندارد مگر این که در مورد همسایه ما انجام شود». بهتدریج معنویت او مورد توجه قرار گرفت و نه تنها زنان با ایمان بلکه راهبان فرهیخته و کشیشان و اشرافزادگان جوان نیز جذب او شدند و اورا مادر مقدس خواندند (اندرهیل، 1392: 205).
از نظر سیاسی، کاترین تحقق آرمانهای الهی را وابسته به ایجاد صلح در شهرهای ناآرام ایتالیا و بازگرداندن مقام پاپی به رم و اعاده انظباط دینی میدانست. او بیش از چهارصد نامه به شخصیتهای مختلف نوشت و به عنوان دیپلمات غیر رسمی به شهرهای ایتالیا و شهر آوینیون49 در فرانسه سفر کرد. تنها آرزوی او این بود که صلح برقرار شود تا در سایه آن حیات مسیحی شکوفا گردد. کاترین را میتوان از زنانی دانست که به مفهوم موعظه دست یافتهاند (اندرهیل، 1392: 210؛ (Flinn, 2007: 235.
4-3. سیاست
در تاریخ اندیشه اروپا، الهیات سیاسی مفهومی مبهم بود، یکی از شخصیتهایی که در فلسفه سیاسی قرون وسطا تاثیرگذار بود، آگوستین است. او با کتاب شهر خدا، ورود جهان غرب به فلسفه سیاسی را تسهیل کرد و به کلیسا نقشی سیاسی و اجتماعی داد. آگوستین با اصطلاحهای شهر خدا و شهر زمینی، تصویری از شهر زمینی از آشور تا روم که در آنها صلح وجود نداشت و از محبت که منشا آن خداوند است روی گردانده بودند، ارائه کرد. بر اساس دیدگاه او، مسیحیان خوب تا زمانی که ساکن قلمرو دنیا هستند به حکومت شهر زمینی و صلح و امنیت ناشی از آن نیاز دارند و باید مطیع دولت باشند. او در مسیحیت، تبعیت از حاکم عادل دنیوی را که قدرتش برگرفته از خداوند است را توجیه کرد (آگوستین، 1393: 450؛ علیخانی، 1397: 58، 138).
الهیدان دیگری که بر فلسفه سیاسی در قرون وسطا تاثیرگذار بود، توماس آکوئینی از بزرگان طریقت دومینیکی است. به باور او، همه مسیحیان در زمینه امور اجتماعی و کارهای عمومی باید از اوامر فرمانروایان دنیوی خود که دستورات غیر الهی ندارند، اطاعت کنند. او با پیروی از ارسطو، وظیفه آموزشی برای دولت قائل شد و همچنین، وظیفه پادشاه و حکومت را افزون بر تامین امنیت و رفاه و عدالت، هدایت جامعه به سوی زندگی شرافتمندانه برای رسیدن به خدا میدانست (کاپلستون، 1398: 149؛ علیخانی، 1397: 140). ترکیب اندیشه سیاسی و اخلاقی ارسطویی و الهیات مسیحی، به گونهای که توماس آکوئینی مطرح کرد، اندکی پس از مرگ او در سده چهاردهم میلادی، شالوده نظری سیاست، اخلاق، حقوق و الهیات، بویژه در مبانی نظری جدید آن، در اندیشۀ سیاسی بود (طباطبایی، 1382: 282).
از نظر عملی، طریقتهای رهبانی در سدههای میانه از آن جهت که زیر نظر کلیسا بودند، کنشگری آنان در زمینه سیاسی-دینی با شرکت در اموری مانند تبشیر و تبلیغ، تفتیش عقاید و جنگهای صلیبی، با هماهنگی با دستگاه پاپی انجام میشد. طریقت دومینیکی در این سه زمینه با توجه به اصل موعظهگری، کنشگری پرکار بوده است.
4-3-1. تبشیر
دومینیکیها در كنار فرانسيسیها از نخستين کنشگران تبشير مسيحى در نقاط مختلف جهان، ازجمله کشورهای اسلامى بودند و این کار را ناظر بر اصل موعظه میدانستند. این جریان با ظهور مغولان در شرق همزمان بود. برای نمونه ژوليندی هونگری50، از راهبان دومينيكی با نفوذ در ميان تاتارها، گزارشهاى ارزشمندى از موقعيت خان مغول و برنامههاى نظامى او تهيه كردDienes, ) (1937: 226-233.
راهبان دومینیکی در دوره ایلخانی در ایران نیز پایگاه داشتند و موفق به جمعآوری اطلاعات زیادی از کشورهای شرقی شدند. در 1324م راهب دومینیکی، گیوم آدام51 گزارشهایی از امپراطوری مغول و دیگر کشورها به پاپ ارائه کرد. او پاپ را تشویق کرد که سلطانیه را پایگاه سراسقفی دومینیکیها قرار دهد. پس از آن، شهرهای دیگری از جمله تبریز، مراغه و نخجوان، راهبان دومینیکی را پذیرا شدند و نخجوان اسقفنشین اصلی آنها در ایران شد.
دومینیکیها برای تبشیر آموزشهای خاصی داشتند به طوری که رامون لول52 از دومینیکیها در 1238م برای تبلیغ مسیحیت به مطالعه احکام شرعی مسلمانان پرداخت و برای توانمندی در امر تبلیغ، به راهبان زبان عربی آموزش میداد (Damian, 2010:189; Lockhart, 1986: 374).
4-3-2. تفتیش عقاید
ظاهرا دومينيکیها در عرصه تفتيش عقايد کنشگرانی پایدار و از پشتيبانان پاپ شمرده میشدند و آنان را مفتشان پاپ مىنامیدند. ظاهرادادگاههای تفتیش عقاید، پیش از فعالیت آلبیژنیها که دومینیک با آن روبه رو شده بود، وجود داشت. تفتیش عقاید نخست در فرانسه شکل گرفت. در 1119م آلبیژنیها، ملحد شناخته شدند و در 1145م برنارد کلروویی و پس از آن در 1206م دومینیک و اسقف اُسما برای موعظه آنان به لانگدوک53 اعزام شدند. دومینیک و همراهانش از نخستین واعظانی بودند که پاپ اوریوس سوم54 آنها را رسما پذیرفت. در 1221م پاپ گرگوری نهم55، نوه پاپ اوریوس، نیز ادامه کار را به دومینیکیها سپرد. در این دوره فرانسیسیها هم به آنها پیوستند (تستا، 1379: 11-24).
دومینیکیها به سبب همراهی با تفتیش عقاید به سگهای پروردگار56 مشهور شدند و برای تبیین جنبه حقوقی آن، برناردگی57 و نیکلاس ایریک58 مقرراتی تدوین کردند. ظاهرا دومینیکیها احکام خشنی صادر میکردند که سبب شورش مردم میشد. چنانکه در 1279م در پارما59 در فرانسه دو زن را در آتش سوزاندند؛ در پی آن، مردم به صومعه آنها حمله کردند و یکی از راهبان را کشتند و تا هشت سال کشیشها نتوانستند وارد پارما شوند. نام دومینیکیها در کارهای خشن دیگری مانند بیرون آوردن مردگان از قبر و سوزاندن آنها نیز به چشم میخورد. تفتیش عقاید امری تودهپسند نبود و نماد آن تصویر پیتر شهید60 است که با چاقوی تیز سرش را باز کردهاند(تستا، 1379: 30، 39؛(Izbicki, 2015:414. شرکت دومینیکیها در تفتیش عقاید به حمایت از کلیسای کاتولیک و در تقابل با آزادی اندیشه و تمایل به ایجاد دینی یکدست، را میتوان نقطه تاریک طریقت دومینیکی دانست.
4-3-3. جنگهای صلیبی
جنگهای صلیبی، مشهور به جنگهای مذهبی ظاهرا به دعوت پاپ برای بازپسگیری سرزمینهای مقدس از مسلمانان آغاز گردید. این جنگها از 1059م تا1500م در حدود 400 سال به طول انجامید. صلیبیان ابتدا پیروزیهایی داشتند اما سرانجام از سرزمینهای مقدس بیرون رانده شدند. این جنگها تاثیر زیادی بر سیاست، اقتصاد و فرهنگ اروپا گذاشت. در این دوران، دستگاه پاپی، جنبههای دینی و سیاسی را به هم آمیخته بود و این که پاپ جهادگر، اوربان دوم61، از قضا راهبی وابسته به صومعه کلونی بود، اتفاقی نبود (لوگوف، 1395: 140-14؛Tyerman, 2004: 102).
گاه راهبانی مانند برنارد قدیس(برنارد کلروویی) مستقیما در جنگ شرکت میکردند. او خود بانی دومین جنگ صلیبی بود و در پی سخنرانی تحریککنندهاش، بسیاری در جنگ شرکت کردند. این جنگ به شکست مصیبتباری انجامید و مخالفان به نکوهش برنارد پرداختند. در مقابل او مدعی شد که مشیت قادر متعال بالاتر از فهم انسان است و این حادثه مجازاتی برای گناهان مسیحیان بوده است (دورانت، 1382: 795-797).
در سده سیزدهم که شور نخستین کاهش یافت، راهبان دومینیکی با تسلط بر کتاب مقدس و الهیات، واعظان مناسبی بودند و جنگجویان را موعظه و مالیات، نذر و پول برای حمایت از جنگ، جمعآوری میکردند. رهبران دومینیکی مانند هامبرت رومی62، پیتر شهید، آلبرت کبیر، نیز در دفاع از جنگهای صلیبی موعظه میکردند. حتی کاترین سیهنایی یک از پرشورترین مروجان جنگهای صلیبی در سده چهاردهم بود. از این میان هامبرت رومی به سبب نوشتن یک موعظه صلیبی به عنوان کتاب راهنما، شهرت داشت. این کتاب پس از صنعت چاپ، از نخستین کتابهایی بود که به چاپ رسید. از طرف دیگر، آنان مانند فرانسیسیها دستکم با توجیه بعد معنوی جنگ، جذابیت مسیحگونه و جنبه توبهآمیز جنگ را پذیرفته بودند و آن را با دیگر اهداف خود مانند مبارزه با بدعت و تبلیغ ، ترکیب کرده و به عنوان یک هدف واحد مینگریستند (Maier, 2006: 362).
4-4. هنر
هرچند هنر رهبانی مفهومی مستقل ندارد، اما معمولا راهبان و از جمله دومینیکیها به هنر گرایش داشتند و از مفهوم موعظه و دیگر نمادهای وابسته به طریقتشان در هنر و معماری بهره میبردند. در زمینه معماری، کلیساها و صومعههایی مانند کلیسای سنت ماریا نوولا63 در فلورانس ساختند که نمونه یک بنای گوتیک ایتالیایی به شمار میآید. کلیسای ژاکوبنها64 در تولوز (1230-1292م) نیز طرحی متفاوتی داردMcwilliams, 2015:78) (
هنرمندان دومینیکی هم روحانی و هم غیر روحانی بودند. راهبان دومینیکی در زمینه آراستن صومعهها حضور جدی داشتند، برای نمونه فرادامیانو زامبلی65(1480-1549م) تزیینات چشمگیری برای صومعه برگامو66 انجام داد. خواهران دومینیکی نیز راهبه-هنرمند بودند مانند پراتیلانلی(1523-1588م) که در فلورانس محرابهایی را نقاشی کرد.
نامآورترین هنرمند دومینیکی فرا آنجلیکو67، نمونه یک هنرمند روحانی است که حجرهها و اتاق اجتماعات صومعه سن مارکو68 در فلورانس را نقاشی کرد. شهرت او به واتیکان رسید و پاپ اوژن چهارم69 از او خواست تا کلیساهای واتیکان را تزیین کند. هنر فرآنجلیکو را نتیجه ایمان عمیق او به طریقت دومینیکی میدانند. یکی از آثار او تصویر دومینیک قدیس در حال مراقبه در صومعه فلورانس است Aruould, 2015:1379). (Kruger, 2012:294;
نگارههای سرپرستان صومعههای زنان و مردان نیز بسیار مورد توجه بود. این چهرهپردازیها ابتدا بر روی چوب و بعدها بر روی بوم اجرا میشد. تزیین صومعهها اهمیت بسیاری داشت و اغلب به هنرمندان بیرون از صومعه سفارش میشد، مانند نقاشی شام آخر در صومعه دومینیکی در سانتاماریادله70 در میلان که لئوناردو داوینچی آن را نقاشی کرد(Aruould, 2015: 1379) .
نقاشی «راه نجات»71 بر روی گچ، اثر آندریا بناتی 72در کلیسای سنت ماریا نولا73 در اسپانیا، تصویر روشنی از طریقت دومینیکی را نشان میدهد. در بالاترین نقطه این نقاشی قدیسی جای گرفته که نماد نیروی هدایت کننده برتر است. در قسمتی دروازه بهشت و در قسمتی دیگر کلیسایی و گروهی پیشاپیش آن دیده میشود که تمثیل مومناناند. بر روی سکویی سه نفر نشستهاند، در وسط پادشاه و در جانب راست پاپ و در جانب چپ کاردینالی در جامه دومینیکی با کتابی در دست که نماد تعالیم دومینیکی است. تفتیش عقاید با سگهایی به رنگ سفید و سیاه نمایش داده شده است. دو سگ از چهار گوسفندِ جلوی پای پاپ و پادشاه که نماد مسیحیاناند حمایت میکنند. معانی نمادین این نقاشی موضوعی برای موعظهکنندگان دومینیکی بوده است (Kruger, 2012: 296).
5. طریقت دومینیکی پس از سده چهاردهم
این طریقت مانند دیگر طریقتها، بسیاری از اعضای خود را در جریان مرگ سیاه(طاعون) از دست داد. در سده چهاردهم و پانزدهم اصلاحاتی انجام شد. دومینیکیهای سده شانزدهم نیز برای بازگشت به مفهوم ایمان پیشین تلاش کردند. از سده هفدهم دومینیکیها کمتر در خط مقدم اندیشه اروپا و از جمله تبشیر و تبلیغ جای داشتند. این شرایط تا سده هجدهم ادامه داشت. در این دوره حکومتهای سکولار با طریقتهای رهبانی مخالف بودند و صومعههای بسیاری تعطیل شد. با انقلاب فرانسه همه طریقتهای رهبانی سرکوب شدند. شاخه دومینیکی اسپانیا نیز از جنگهای ناپلئون به شدت آسیب دید. در آمریکا دولتهای سکولار به راهبان به عنوان عناصر ارتجاعی حمله میکردند، حتی دولتهای اسپانیا و پرتقال نیز در دهه 1830م با دومینیکیها مخالف بودند، اما پس از سقوط ناپلئون، ثروت دومینیکیها برگشت. از پیدایش دومینیکیها هجده مرد و زن به مرتبه قدیس نائل شدند و چهار پاپ و69 کاردینال و چند هزار اسقف از میان دومینیکیها برگزیده شدند(Izbicki, 2015:415) .
نتیجهگیری:
دومینیکیها از طریقتهای رهبانی بسیار تاثیرگذار در زمینههای مختلف اجتماعی، سیاسی و علمی در قرون وسطا بودند. آنان از نظر طریقتی با طرح نظام سامانیافته استانی، تشکیلات سازمانی رهبانیت مسیحی را ارتقا بخشیدند و با اینکه مفهوم «موعظه» در مسیحیت همیشه مورد توجه بود؛ آن را محور تمام کارهای خود قرار دادند. نخست در جریانهای بدعتآمیز مانند آلبیژنیها، دومینیکیهای سائل و دانشگرا در جایگاه واعظ به هدایت و مهار آنان پرداختند. موعظه کردن به اندازهای اهمیت داشت که اندیشمندان دومینیکی نیز برای انجام آن به میان مردم میرفتند.
خاستگاه طریقت دومینیکی از آغاز متکی بر علمآموزی و دانشافزایی بود و در این زمینه دومینیک قدیس پای میفشرد. از اینرو حضور اندیشمندان و عارفان نامآور دومینیکی در فلسفه و عرفان مسیحی در قرون وسطا بسیار برجسته است. از متکلمان مشهور آلبرت کبیر، توماس آکوئینی و مایستر اکهارتاند که در تكوين و تحول الهيات و عرفان مسيحى و پیوند عرفان و علم جریانساز بودهاند. از جنبه نظری الهیدانانی مانند توماس آکوئینی در فلسفه خود به برطرف کردن تقابل اندیشههای یونانی و اسلامی با آموزههای مسیحی پرداختند. همچنین در زمینه عرفان، شخصیتهایی مانند مایستر اکهارت مباحث پیچیدهای مانند «عمل و نظر» و برداشت جدیدی از «تثلیث» را به عرفان مسیحی افزودند. حضور در دانشگاهها که تازه شکل گرفته بود و کمک به ارتقای سطح آموزش در مدارس صومعهها از دیگر کارهای شاخص آنان است.
رهبانیت مسیحی در قرون وسطا بدون حضور زنان، تصور نمیشود. دومینیکیها به ویژه دومینیک قدیس و جانشینانش در حمایت، جذب و آموزش زنان راهبه، اهتمام ویژه داشتند. هرچند صومعههای زنان زیر نظر صومعههای مردان اداره میشد، زنان راهبه در این مکتب شیوه سیر و سلوک خاص داشته و برخی مانند کاترین سیهنایی هم عارف و هم کنشگری اجتماعی-سیاسی بودند. او از نمونه زنانی بود که مفهوم موعظه را به فعلیت رساند. راهبهها با پشتیبانی بزرگان دومینیکی در زمینه القای جریان شهودی به عرفان مسیحی نیز تاثیرگذار بودند. زنان راهبه از نظر کارکرد اجتماعی، با آموزش زنان و دختران، مشارکت در امور خیریه و نیز کتابت نسخ خطی، سرمنشا خدمات بسیاری بودند و گام به گام به مسیر عرفان روشنی و حیات بخشیدند.
دومینیکیها در مسائل سیاسی برای تبیین الگوهای نیک برای جامعه مسیحی به موعظه میپرداختند و علمآموزی و کسب دانش، تبلیغ و تبشیر و همکاری در تفتیش عقاید را مجموعهای واحد برای حرمت نهادن و دفاع از مفهوم ایمان میدانستند، با این حال تفتیش عقاید و صدور احکام خشن نقطه تاریکی در سرگذشت آنان و مسئلهای تاسفآور به حساب میآید.
درباره رابطه راهبان دومینیکی و هنر به نظر میرسد که آنان افزون بر ساخت صومعه، در دیگر هنرها نخست از مفاهیم و نمادهای دومینیکی مانند موعظه و بدعت، بهره میجستند و در عمل به هنر نقاشی و چهرهپردازی قدیسان گرایش بیشتری داشتند.
در مجموع آنچه دومینیکیها را در زمینههای علم، زنان، سیاست وهنر به پویایی میرساند، انگاره وعظ است که برای پاسداری از ایمان در جهانزیسته مسیحیت شکل گرفته بود و دومینیکیها آن را محور کارهای خود ساختند.
جامعه و رهبانیت مسیحی و نیز طریقت دومینیکی در قرون وسطا در سه مقوله تبادل علمی و فلسفی به ویژه درباره بهرهمندی توماس آکوئینی و اکهارت از آرای فلاسفۀ اسلامی، جنگهای صلیبی و حضور مبشران مسیحی و دومینیکی در سرزمینهای اسلامی با مسلمانان رویارویی داشتند که همه از جانب مسلمانان واکنشهایی داشته، وضرورت دارد در پژوهشی دیگر به آن پرداخته شود.
منابع:
آگوستین، قدیس (1380). اعترافات قدیس آگوستین، مترجم سایه میثمی، تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی.
آگوستین، قدیس (1393). شهر خدا، ترجمه حسن توفیقی، قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.
اندرهیل، اولین (1392). عارفان مسیحی، مترجمان حمید محمودیان و احمدرضا مویدی، قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.
ایلخانی، محمد (1383). «توماس آکوئینی»، دانشنامه جهان اسلام، ج8، تهران: بنیاد دایرهالمعارف اسلامی.
بندیکتوس قدیس (1396). قواعد بندیکت قدیس عارف و راهب قرن ششم، ترجمه و نقد سی محمدرضاموسویفراز، ترجمه به انگلیسی میسل آنتونی، ماسترو ام.ال، قم:موسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
پازوکی، شهرام (1395). حکمت مسیحی (مطالعهای تطبیقی با حکمت اسلامی)، تهران، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
تستا، گی و ژان تستا (1379). تفتیش عقاید، مترجم غلامرضا افشار نادری، تهران: جامعه ایرانیان.
دورانت، ویلیام جیمز (1382). عصر ایمان (بخش دوم، جلد چهارم تاریخ و تمدن ویل ردلر)، مترجم ابوالقاسم طاهری، ویراستار هرمز عبدالهی تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
ردلر، شارلوت (1397). «عمل و نظر»، در دربارۀ عرفان مسیحی: مقالاتی از برنارد مکگین و دیگران، گردآوری و ترجمه محمد صبائی، تهران، ققنوس..
ژیلسون، اتین (1389). تاریخ فلسفۀ مسیحی در قرون وسطا، ترجمه رضا گندمی نصرآبادی، قم: دانشگاه ادیان و مذاهب، تهران: سمت.
طباطبایی، جواد(1382). تاریخ سیاسی جدید در اروپا، تهران: نشر نگاه معاصر، ج1.
علیخانی (1397). الاهیات اجتماعی مسیحیت، تهران: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
کاپلستون، فردریک چارلز (1398). تاریخ فلسفه، ترجمه ابراهیم دادجو، تهران: سروش، ج2.
کونگ، هانس (1384). تاریخ کلیسای کاتولیک، مترجم حسن قنبری، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
کورت، فلاش (1400). مایستر اکهارت: تولد عرفان آلمانی از روح فلسفه اسلامی، برگردان محمد اخگری، ویراستار حسن رحمانی، تهران، شب قلم.
گرینبلت، استیون (1397). جهان چگونه مدرن شد؟: داستان یک «پیچ»، یک کاتب، یک کتاب، مترجم مهدی نصرالهزاده، تهران: بیدگل.
لوگوف، ژاک (1395). تولد اروپا، ترجمه احمد علیقلیان، تهران: انتشارات مینوی خرد.
لین، تونی (1386). تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه رولرت آسریان، تهران: نشر فرزان روز.
ولد، فرانسیس (1389). «شهسواری»، مترجم مرضیه سلیمانی، اطلاعات حکمت و معرفت، اسفند، سال5، ش12.
هالف آپ، دنیس (1392). نسخه ناشناخته از حسین واعظ کاشفی ، ترجمه محمد جواد احمدینیا، کتاب ماه کلیات، شهریور، ش189.
Aruould, Alain O.P, (2015).” Visual arts Christian: painting”, Encyclopedia of Monasticism, ed William M. Johnston and Christopher Kleinhenz, New York, Routledge.
Boland, Vivan. O.P (2015).”Albert Magnus, st”, Encyclopedia of Monasticism, ed William M. Johnston and Christopher Kleinhenz, New York: Routledge. 2015
Casey, Miccheal O.C.S.O, (2015). “Theology of Saint Bernard”, ", Encyclopedia of monasticism, ed. William M. Johnston and Christopher Kleinhenz, New York, Routledge.
Damian,J.Smitt(2010). Crusade, Heresy and Inquisition in the land of Crown of Aragon(c1167-1270), Leiden, Boston.
Dickens, Andrea Janelle (2009). The Female Mystic Great Women Thinkers of the Middle Ages, London, I.B.Tauris.
Dienes, Mary (1937). “Eastern missions of the Hungarian Dominicans in the first half of the thirteenth century”, Isis. XXVII, no2(Aug).
English, Edward. D(2005). Encyclopedia of the medival world, New York, Facts on file.
Grendler, Paul F. (2015). “Education of Christian monastics”, Encyclopedia of Monasticism, ed William M. Johnston and Christopher Kleinhenz, New York, Routledge.
Dunn, Marilyn (2003). The emergence of monasticism: from the desert father to the early middle ages, Malden, Black Well.
Fanning, Steven (2001). Mystics of Christian tradition, London, Routledge.
Feiss, Hugh (2015). ”Monasticism, definitions: Christian perspectives”, Encyclopedia of Monasticism, ed William M. Johnston and Christopher Kleinhenz, New York, Routledge.
Flinn, Frank (2007). Encyclopedia of Catholicism, New York, Facts on file.
Gonigle, Tomas,Mc(2005). “Dominicans”, Encyclopedia of Relion, second edition, editor Lindsay Jones, Michigan, Thomas Corporation.
Kerr, Fergus (2009). Thomas Aquinas, a very short introduction, New York: Oxford university press.
Kruger, Kristin (2012). Monasteries and monastic orders: 2000 years of Christian art and culture, ed Rolf Toman. Postdam,H.F.Fullmann.
Izbicki, Tomas (2015).” Dominicans: General or Mail” ,Encyclopedia of Monasticism, ed William M. Johnston and Christopher Kleinhenz, New York, Routledge.
Lockhart, Laureence (1986). ” European contact with persian, 1350-1736” in The Cambridge history of Iran, vol.6, ed Peter Jackson and Lockhart, Laureence, Cambridge.
Lawrence C.H. (2015). Medieval monasticism, New York, Routledge.
Maier, Christoph T. (2006). “Dominican order”, The crusades: An Encyclopedia, ed Alan V.Murray, USA, vol2.
Mcwilliams, Philip (2015). “Western Christian monasteries”, Encyclopedia of Monasticism, ed William M. Johnston and Christopher Kleinhenz, New York, Routledge.
Powell, James (2015).” Franciscans”, Encyclopedia of Monasticism, ed William M. Johnston and Christopher Kleinhenz, New York, Routledge.
Rubenson, Samuel (2015). “Antony, st’’, Encyclopedia of Monasticism, ed William M. Johnston and Christopher Kleinhenz, New York. Routledge.
Stoudt, Debral L. (2015).”Dominican: female” ,Encyclopedia of Monasticism, ed William M. Johnston and Christopher Kleinhenz, New York, Routledge.
Stwart, Davidm (2015). “Libraries: Western Christian”, Encyclopedia of Monasticism, ed William M. Johnston and Christopher Kleinhenz, New York, Routledge.
Timko, Philip. Osb (2015). “Dominic, st’’, Encyclopedia of Monasticism, ed William. M. Johnston and Christopher Kleinhenz, New York, Routledge.
Tyerman, Christopher (2004). Fighting for Christendom: holy war and the cruades, New York, Oxford university press.
Vicaire, M. H. (2003). “Dominic,st”. New Catholic encyclopedia, Washington D.C, Gale. vol 4.
Woods, Richard O.P, (2015).”Eckhart, Meister” Encyclopedia of Monasticism, ed William M. Johnston and Christopher Kleinhenz, New York, Routledge.
[1] . تاریخ دریافت: 17/10/1402؛ تاریخ پذیرش: 17/04/1403
[2] . دانشجوی دکتری ادیان و عرفان تطبیقی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، ؛تهران، ایران
arjah132@yahoo.com
[3] . استاد، پژوهشگاه حکمت و فلسفه، تهران، ایران (نویسنده مسئول) shpazouki@hotmail.com
[4] . دانشیار گروه ادیان وعرفان، واحد علوم وتحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
[5] 5. Dominican order
6. The way of the preachers
[7] . Desert Fathers
[8] . Augustino
[9] 3..Benedict
[10] . Nursia
[11] . Cluniac Order
[12] . Carthusian
[13] . Cistercians Order
[14] . Bernard of Clairvaux
[15] . Crusader monk
[16] . Hospitalers
[17] . Mendicante
[18] . friar
[19] . Franciscan
[20] . Carmelites
[21] . Augustinian
[22] . Francis of Assisi
[23] . Dominic de Guzmun
[24] . Caleruega
[25] . Osma
[26] . Albigensian
[27] . Cathars
[28] . Albi
[29] . Toulouse
[30] . Bologna
[31] 1. پیتر لمبارد، فیلسوف، منطقیدان و پژوهشگر فرانسوی و اسقف شهر پاریس، نویسندۀ کتابی است که به نام خودش شهرت یافت. این کتاب مشهور به "کتابهای چهارگانه جملات" به یکی از منابع اصلی الهیات تبدیل شد. او در این کتاب به شکل منظم مباحث اصلی الهیات را مطرح کرد، که مجموعهای از تعالیم گوناگون برگرفته از کتاب مقدس و آثار پدران کلیسا به ویژه آگوستین است.
[32] . Peter Lombard
[33] . Saint Albertus Magnus
[34] . Saint Thomas Aquinas
[35] . توماس آکوئینی که تحتتأثير فيلسوفان مسلمانی مانند ابنسينا بود، برای سازگاری فلسفة ارسطويى و الهيات مسيحى، به جمع این دو نظر پرداخت که به فلسفۀ تومایی یا فلسفۀ جاوید شناخته میشود. چنانکه در سده نوزدهم کلیسای کاتولیک برای پاسخگویی به منتقدان جدید، احیای آثار او را موثرترین روش میدانست.
[36] Duns Scotus .، فیلسوف فرانسیسی او به همراه توماس آکوئینی، بوناونتور و ویلیام اوکهام یکی از چهار فیلسوف-الهیدان مسیحی مهم اروپای غربی در قرون وسطا است. آموزهای که او بیشتر به آنها شهرت دارد «وحدت وجود» است، اینکه هستی انتزاعیترین مفهومی است که ما داریم و قابل اعمال بر هر چیزی است که وجود دارد.
[37] . Meister Eckhart
[38] . DESERT
[39] . Heinrich Seuse
[40] . Johannes Tauler
[41] . San Sisto
[42] . Hildgard of Bingen
[43] . Mechthild of Mgdeburg
[44] . Catherina of Siena
[45] . Margaret Ebner
[46] . Christina Ebner
[47] . Adelhehd Langman
[48] . Elisbet Stagel
[49] . Avignon
[50] . Julien de Hungri
[51] . Guillaume Adam
[52] . Ramon Lull
[53] . Lengadoc
[54] . Pope HonoriusIII
[55] . Pope Gregory IX
[56] . the Lord’s dogs
[57] . Bernard Gui
[58] . Nicholas Eyeric
[59] . Parma
[60] . Peter the Hermit
[61] . Urbanus ll
[62] . Humbert of Romans
[63] . St. Maria Novella
[64] . Jocobins
[65] . Fra damiano Zambelli
[66] . Bergamo
[67] . Fra Angelico
[68] . San Marco
[69] . Eugene iv
[70] . Santa Maria dell Grazie
[71] . The path to salvation
[72] . Andrea Bonaiuti
[73] . S. Maria Novella