The Outputs of Islamic Republic of Iran's Ideology-Based Foreign Policy in the Ahmadinejad Era (2005-2013)
Subject Areas : Political and International Researches Quarterlyjafar farhadi nasab 1 , Saeed Eslamee 2 * , fatemeh soleymani pourlak 3
1 - Ph.D. student of Political Science, Chalos Islamic Azad University
2 - Associate Professor, Department of Political Thought, Chalous Branch, Islamic Azad University, Chalous, Iran: Corresponding Author, Eslameesaeed44@gmail.com
3 - Assistant professor and faculty member of the political science department of Chalous Islamic Azad University
Keywords: Ahmadinejad, Ideology, Foreign Policy, Regional and Global Spaces,
Abstract :
The values arising from Shia Islam, the layers of Iranian culture, and the Constitution shape the identity of the Islamic Republic of Iran. The international system was in conflict with the Islamic world system, which made it unacceptable to the foreign policy of Ahmadinejad's government. The national goals and interests are defined based on Islamic ideals, values, and the principles of Islam and of the Revolution. The economic and security interests, and the interests based on the international system are also sought in the foreign policy arena. For regulating and directing foreign relations, Ahmadinejad's government relied on several basic principles. The most important of these principles included kindness, justice in international relations, balanced development in relations with foreign countries, membership in more economic, political, and security institutions, confrontation with the unipolar international system, and multilateralism in foreign policy. The main question posed in this research is:"
فصلنامه پژوهش های سیاسی و بین المللی دوره 15، شماره 59، شماره پیاپی (59)، تابستان 1403، ص 92 ـ 68 |
مقاله پژوهشی
بررسی و تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
در دوره محمود احمدی نژاد(84-92)
جعفر فرهادی نسب1، سعید اسلامی * 2، فاطمه سلیمانی پورلک3
تاریخ دریافت: 17/04/1402 تاریخ پذیرش: 10/05/1403
واژگان اصلی: احمدینژاد ،ایدئولوژی، سیاستخارجی، فضای منطقهای و جهانی.
مقدمه
سیاست خارجی یک استراتژی اعمال از پیش طرحریزی شده تصمیمگیرندگان حکومتی است. گفتمان دولت نهم و دهم ازچهار ویژگی(عدالتگستری، پیشرفت و تعالی مادی و معنوی، مهرورزی، و خدماترسانی) برخوردار بوده و حول محور ولایت مفصلبندی میگردد. از جمله مولفههایی که برای بررسی و تحلیل سیاست خارجی دولتها در برابر دولتهای دیگر و جامعه جهانی مورد توجه می باشد، رویکرد دولت نسبت به نظامی است که برجهان حاکم خواهد بود. رویکرد دولت نهم و دهم نسبت به جامعه جهانی و نظام حاکم، یک رویکرد ساختارشکنانه نسبت به وضع حاضر میباشد و آن را ناعادلانه معرفی نموده است. اما در ارائه طرح و راهکاری مناسب جهت جایگزین نمودن ناکام بوده است (رضایی،1400: 17). گفتمان دولت احمدینژاد در حوزه سیاست خارجی، دارای رویکردی عمیق و جهانی و چهرهای جهانوطنانه بوده است و ازجمله اهداف عالی این دولت، بسترسازی جهت احیای حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) میباشد. هویت جمهوری اسلامی ایران، حاصل برآیند عنصرهای سهگانه هویت اسلام، انقلاب اسلامی و ایران میباشد. در راستای تکوین هویت جمهوری اسلامی ایران این عناصر اهمیت بیشتری نسبت به «ایرانیت» ایفا میکنند(عیوضی، 1387: 24). بنابر آنچه عنوان شد، محقق دراین پژوهش درصدد است، سیاست خارجی ایدئولوژیک محور جمهوری اسلامی ایران در دوره محمود احمدینژاد را واکاوی نموده و به پاسخی در راستای این سوال که ’سیاست خارجی ایدئولوژیک محور جمهوری اسلامی ایران بر فضای منطقهای و جهانی در دوره محمود احمدی نژاد بر چه اساسی بوده است؟‘ دست یابد. در جهت پاسخ به این سوال چنین مفروض است که دولت احمدی نژاد با مبنی قراردادن پایههای ایدئولوژیک محور در رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اصول اخلاقی و عادلانه در مناسبات و مراودات جهانی و حاکمیت معنوی معتقد است "کرامت و عزت" فقط در چارچوب و سایههای عدالت محقق خواهد شد و "معنویت4" تنها پایههای ایجاد صلح پایدار و نظم در جهان است.
روش پژوهش
تحقیق حاضر از نوع کیفی با دادههای غیر آماری بوده که از رویکرد توصیفی تحلیلی و همچنین تاریخی بهرهگرفته است. لذا براساس روش تحقیق اسنادی با تکیه برمنابع کتابخانهای و بارویکرد تحلیل گفتمانی، فرضیه تحقیق به بحث گذاشتهشد.
چارچوب مفهومی و ادبیات نظری پژوهش
الف) سیاست خارجی
سیاست خارجی عبارتند از جهتی که هر دولت در روابط خارجی خود برمیگزیند، و در آن از خود واکنش نشان میدهد. سیاست خارجی دربردارنده شیوه نگرش دولتها نسبت به جامعه بینالمللی است. برخی نیز سیاست خارجی را مجموعهاي از مسائل سیاسی مرتبط به حوزه خارجی دانسته که داراي دو بخش متغیر و ثابت است. بخش ثابت مبتنی بر آموزههاي نظري، نظام ارزشی و ایدئولوژي حاکم بوده و بیانگر چهارچوب کلی سیاستگذاري می باشد. بخش متغیر بیانگر خط مشیها و راهبردهایی است که متناسب با وضعیت و شرایط زمانی و مکانی تنظیم و تدوین میشود(گوهری مقدم و بیگی، 1399: 295). میتوان سیاست خارجی را سیستم فعالیت کشورها معرفی نمود که به دلیل تغییر رفتار سایر دولتها و براي تنظیم فعالیتهاي خود بامحیط بینالمللی ایجاد شده است(Bojans AS, 2018, p.1 ).گفتمان غالب ومسلط در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی، گفتمان دینی و اسلامی می باشد(ولایتی و همکاران،1401: 20).
ب) ایدئولوژی
برخی از متفکران اسلامی همچون استاد مطهری در تعریف ایدئولوژی عنوان میکنند: ˮایدئولوژی یک تئوری کلی، طرحی جامع و منسجم است که هدف اصلی آن کمال انسان و تامین سعادت همگان بوده و در آن خطوط اصلی و روشها، هدفها و وسیلهها، بایدها و نبایدها، خوبیها و بدیها، نیازها و دردها و درمانها، مسئولیتها و تکلیفها مشخص باشد و منبع الهام تکالیف و مسئولیتها برای تمام افراد باشد“. از نظر ایشان ایدئولوژی با مفهوم قرآنی شریعت یکسان است(علیزاده و امراللهی، 1385: 57-58).
نظام جمهوری اسلامی ایران برمبنای ایدئولوژی اسلام و قانون اساسی مبتنی برآن ایدئولوژیست. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به جهت ایدئولوژیک و دینی بودن نظام سیاسی، ایدئولوژیک محور است و یکی از عناصر تاثیرگذار و محوری بشمار میآید. ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران ریشه در فرهنگ ملی و مذهبی و از ابعاد ماوراء الطبیعه دارد. به همین دلیل از جنبه اعتقادی و ایمانی برخوردار است. لذا منافع ملی را بیش از آن که در ظرف ملی تعقیب نماید در چارچوب اسلام شیعی جستجو میکند. سیاست خارجی جمهوری اسلامی از ایدئولوژی به عنوان ابزاری برای هویتسازی درنظام بینالملل استفاده میکند و به دنبال صیانت از ارزشهای ایدئولوژیک و دینی در رفتار سیاست خارجی است( الهی و ترکاشوند، 1399 : 3).
ج) تبیین نظری اهداف ایدئولوژیک انقلاب اسلامی در حوزه سیاست خارجی
با وقوع انقلاب اسلامي، در روابط بینالملل دو تحول بنيادي به وقوع پیوست: 1) اسلام و فرهنگ در رويدادهاي جهان درمحوريت قرار گرفت. 2) نظام جمهوري اسلامي بر پایه الگوي ولايت فقيه که آغازگر دوران جديدی در سياست خارجي قلمداد میشود استقرار یافت(مولانا و محمدي، 1387: 7). از دیدگاه تحليل سياست خارجي، جمهوري اسلامي بازيگری خاص میباشد. خاص بودن آن، ناظر است بر هويت خاص اسلامي اين نوع از دولتها و عدم داشتن تجربه ای مشابه در بین سایر دولت هاي اسلامي است. این چنین عنوان نمود که، اسلامي بودن بيان کننده هويت جمهوري اسلامي ایران و تعیین كننده منافع و مشخص کننده اهداف سياست خارجي و چگونگي هدايت سياست خارجي میباشد(مشيرزاده،1383: 21). جمهوري اسلامي ایران شامل یک مجموعه از ويژگيها و خصایص داخلي مانند سیاستها و فرایند های قانونگذاري و تصمیم گیری، شرايط نخبگان حكومتي، سياستهاي بوروكراتیک، گروههای موثر و الزامات سیاستهای داخلی متفاوتی میباشد. با توجه به اینکه انقلاب اسلامی ایران اساساً در دستهبندی انقلابهای ایدئولوژیک قرار دارد، به تبع، اصول ایدئولوژیک بیشترین سهم را در تییین اصول و قوانین حاکم بر رفتار جمهوری اسلامی به خود اختصاص میدهد. بازتاب این ویژگی را در حوزه سیاست خارجی، میتوان در مقدمه قانون اساسی(ذیل شیوه حکومت در اسلام) اصلسوم (بند16) و نیز اصول 152تا 155قانون اساسی مشاهده نمود. اصولی که برحفظ استقلال و تمامیت ارضی، حمایت از مستضعفان، آرمان تشکیل امت واحده اسلامی، حمایت از جنبشهای رهایی بخش و اسلامی و نیز تقابلگرایی با سلطهگران جهانی تأکید دارد، نشاندهنده میزان تأثیرگذاری ایدئولوژیک انقلاب بر سمتگیریهای سیاست خارجی ایران در دوره پسا انقلاب میباشد(محمودی کیا و دهشیری، 1398: 41). تأمل در رفتار سیاستخارجی جمهوری اسلامی ایران حکایت از وجود اصول، هنجارها و اهداف ایدئولوژیکی بسیاری دارد که طی دهههای اخیر بروز پیدا کرده است. براین اساس به نظر میرسد این درهم تنیدگی چندلایه بین اصول و مبانی ایدئولوژیک با راهبردهای اقدام درعرصه سیاست خارجی، بافتار مقاومی از الگوی کنش را در این عرصه پدید آورده که بر محوریت ایدئولوژی انتظام دارد. همچنین پوسته نرم آن، انتخابهای سیاست خارجی در تعامل با محدودیتهای ناشی از ماهیت و ساختار نظام بینالملل، براساس اصل «اجتناب ناپذیری»، تاکتیکهای متفاوتی را دنبال میکند.
د) نظریه گفتمان
گفتمان، مجموعهاي از گزارههاي مستقل است که بهصورت منطقی ترکیب شدهاند و بهصورت معنادار، رفتار، گفتار و پدیدههایی از این دست تولید میکنند(Frank,1992,P.100). آنچه در تحلیلگفتمان کانونی است، پرداختن به «بافت» و «زمینه» متن فراتر از خود «متن» است؛ واژهها و عناصر زبانی در عرصه سیاسی بهخودي خود معنایی را منتقل نمیکنند و بایستی آنها را در بافت و متن خاص خود مفصلبندي کرد. هر گفتمان سیاسی حاوي اصول و قواعدي است که شکل خاصی از زندگی و کردارهاي سیاسی را ممکن، خودفهمیهاي فردي را به شکل ویژهاي تعریف و برخی امکانات سیاسی را محقق و برخی دیگر را حذف میکند. ظهور، تکامل و بسط گفتمانها در سایه غیر یا خصم صورتبندي میشود (تاجیک، 1386 ،149). تحولات سیاست خارجی تابعی از تحولات گفتمانی در بستر اجتماعی- سیاسی خاص بودهاست(دهقانیفیروزآبادي، 1384 :12). بعد از پیروزي انقلاب اسلامی، سیاست خارجی ایران فاقد یک استراتژي ملی منسجم بود و در قالب گفتمانهاي مختلف مانند مصلحتمحور، ارزشمحور، عملگرا، فرهنگمحورو عدالتمحور بروز یافت(ازغندي، 1383، 124). اهمیت گفتمان ها در سیاست خارجی کشورها در چند دهه اخیر بهدلیل گسترش فناوري - اطلاعات و ضرورت پاسخگویی و اقناع افکار عمومی، افزایش یافته است. بر این اساس، گفتمان یک دولت در سطح سیاست خارجی امروزه بهسرعت میتواند بسترساز نزدیکی، دوري، همسوئی یا اصطکاك میان بازیگران گردد. سرعت و ابعاد پیامدهاي ناشی از گفتمانهاي سیاست خارجی درجهان امروز در دولتهاي ایران نیز بهوضح قابل مشاهده است. بهنظر میرسد یکی از علتهاي تنوع گفتمانی و تغییر و تحولات سریع اقتصادي و اجتماعی این است که ایران یک جامعه در حال گذار است. گفتمان هژمونیک در فرایند انقلاب اسلامی که ریشه در سنت اسلام دارد، بهصورت بنیادین سیاستهاي اعلامی ایران را در تعریف"خود"و"دیگر" تغییر داد(دهقانی فیروزآبادي، 1384 :11).
گفتمان سیاست خارجی جمهوري اسلامی ایران همانند دیگر حوزه هاي داخلی و خارجی با محوریت دال مرکزي ولایت فقیه، مفصل بندي تثبیت شده دارد وشامل دالهاي استقلال، نفی سلطه پذیري، نفی سلطهجویی و... میشود. در قانون اساسی به صورت خاص در مورد سیاست خارجی، اصل 152 و بند 16 از اصل 3 مفصل بندي گفتمان جمهوري اسلامی حول دال مرکزي را نشان است.
پیشینه و بیان مساله
سیاست خارجی استراتژی طراحی شده به وسیله سیاستگذاران یک کشور در مقابل دولتها یا عناصر بینالمللی دیگر برای رسیدن به اهداف ملی و تامین منافع ملی است. بعد از انقلاب از گفتمانهای متعددی در عرصه سیاست خارجی نام برده شده، در دوره آقای احمدی نژاد نیز شاهد حاکم شدن گفتمانی به نام اصولگرایی عدالت محور بودیم که تکوین دهنده هویت جمهوری اسلامی در آن مقطع زمانی بوده و نقشهای گوناگونی را برای دولت در عرصه بینالمللی تعریف نموده است. روابط بین المللی پیچیده امروز، ضرورت اتخاذ رفتار خردمندانه براي کسب بیشترین بهره از کمترین امکانات و شرایط بحرانی و حتی کوچکترین روزنه هاي دیپلماتیک را اجتناب ناپذیر می کند. آنچه در این تحقیق موضوعیت دارد، احصاء مؤلفههایی است که بر اساس آن ایدئولوژی درسیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در ثقل موضوع آن است. از این رو محقق به بررسی نقش ایدئولوژی پرداخته و مبانی و چارچوبهای فکری خاص این دوره را که ازسوی مسئولان اصلی دستگاه دیپلماسی دولت شکل گرفته و منجر به احیاء واقعیتها، ارائه پیامها و اشارات در محیط داخلی و خارجی در چارچوب آن معنا، تفسیر و تعبیر شده است واکاوی نموده است. پژوهشهای متعددی در این خصوص انجام شده که در هریک به ابعاد گوناگون آن به شرح زیر اشاره گردید:
قوام، (1400)، در کتاب خود با عنوان «اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل» عنوان میکند: محیط بینالمللی، از پویای و تحرکی زیادی برخوردار میباشد که به سادگی نمیتوان تعاملات مابین بازیگران را در یک مسیر خطی و ساده ارزیابی نمود. مؤلف سعی نمود تا با تجدیدنظرها، ابهامات را برطرف کرده و به تجزیه و تحلیل دقیقتر وقایع کمک نماید. ثمره،(1397)، در مقالهای با عنوان «نقش عملگرایی در سیاست خارجی و گسترش روابط بینالمللی» بیان داشته است: عملگرایی ابزاری تجربی و فلسفی است که نشان دهنده گزارههای متافیزیک هستی شناختی را باید کنار گذاشت و به مسائل عملی پرداخت. یافتههای این محقق نشان میدهد نظریه پردازی انتقادی عملگرایانه یک گام مهم است که به صراحت لزوم شکل دادن روابط بینالملل در سطح جهانی را براساس دانشهای متعدد محلی مطرح میکند. محمودیکیا، (1397)، در پژوهشی به «بررسی سیاست خارجی ایدئولوژیک؛ از نظریه تا عمل» پرداخته است. نتیجة این تحقیق نشان میدهد، هرچند هنجارها و ارزشهای ایدئولوژیک در بیشتر کشورها به درجاتی در عمل سیاست خارجی تأثیرگذار هستند، ولی این ارزشها سهم قابل توجهی در سیاست گذاری و اجرای سیاست خارجی ایران داشته و در حکم اصول راهبردی آن محسوب میشوند. در واقع، علیرغم دیدگاه غالب که سیاست خارجی ایران را سیاستی عملگرایانه میداند. باقری دولت آبادی و شفیعی سیف آبادی،(1397). در کتاب مشترک خود «از هاشمی تا روحانی» سیاست خارجی ایران را در دورههای ریاست جمهوری حسن روحانی بررسی کرده است. نویسندگان در این اثر کوشیدهاند تا عواملی را که سیاست خارجی ایران را در برهه زمانی یادشده تحت تاثیر قرار داده و آن را شکل دادهاند از جنبههای گوناگون بررسی و تجزیه و تحلیل کنند. خسروی باباناری، (1396)، در مقالهای باعنوان «رویکرد سیاست خارجی دولت یازدهم نسبت به نظم وامنیت منطقه خاورمیانه» باتوجه به رویکردهای متفاوت دولت در جمهوری اسلامی ایران به منطقه خاورمیانه و موضوع نظم، هدف اصلی این پژوهش پرداختن به رویکرد سیاست خارجی دولت یازدهم در جمهوری اسلامی ایران به مسئله نظم در منطقه خاورمیانه است. با روی کارآمدن دولت یازدهم، نگاه دستگاه سیاستگذار خارجی به موضوع نظم از یک نگاه تقابلی به یک نگاه تعاملی تغییر جهت داد و دولت روحانی تلاش کرد تا در چهارچوب سیاست تنش زدایی و تعامل سازنده بار دیگر نظم پایدار منطقهای را شکل دهد. حسن خانی و محمدی سیرت، (1396)، نسبت عملي منافع ملي و ايدئولوژي اسلامي در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را بررسی نموده است. نتایج این پژوهش نشان داده است که جمهوري اسلامي براساس مشي عاقلانه، تعقيب مصالح عاليه خويش را اولويت بخشيده و با بهرهگيري از ظرفيت نظريه«حفظ نظام»، نسبت ميان منافع ملي و مباني اسلامي را مشخص كرده است؛ بررسي نسبت يادشده در مقام تجربه، گوياي يگانگي يا كمترين عدم تعارض است و با آنچه در مقام نظر از دوگانگي و تزاحم، مطرح است، فاصله دارد.
شاخصهاي سیاست خارجی دولت احمدي نژاد
پس از انتخابات مرداد 1384 و با شروع دولت احمدی نژاد، گفتمان سیاست خارجی جمهوري اسلامی ایران دچار تحولات داخلی گردید. این گفتمان دارای تفاوتهایی نسبت به گفتمانهای پیشین خود میباشد. در واقع، سیاست خارجی ایران در گفتمان اصولگرایی، "تهاجمی5" و نسبت به غرب و امریکا رویکردی تقابلی پیداکرده است(دهقانی فیروزآبادي، 1386: 94). احمدينژاد نوعی رویکرد تهاجمی و ایدئولوژیکی را در سخنرانیهای خود در مقابله با دشمن لحاظ نمود و سیاستی برخلاف سیاستهاي دولت قبل(خاتمی) در پیشگرفت(دهشیري، 1390: 10). چرخش در مولفههاي سیاست خارجی را میتوان در بیانات وزیر امور خارجه دولت احمدی نژاد ملاحضه نمود. ˮ ما در واقع در سیاست خارجی براساس لبخند غرب نوعی واگذار کردن و نوعی وادادگی را مشاهده کردیم و این براي ما قابل پذیرش نبود“ (متکی،1386: 46). احمدينژاد براي ممانعت از انزواي ایران که نتیجه تهاجمی و تقابلگرایانه انقلاب اسلامی میباشد، سیاست خارجی از نوع"تعاملی- تقابلی6" در برابرکشورهاي غیرغربی و در برابر دولتها و ملتهاي غربی دیپلماسی عمومي فعال برگزیده است. همچنین سیاست به چالش راندن قدرتهاي بزرگ و سلطه آنها بعد از اتمام جنگ جهانی دوم، بخشی دیگر از گفتمان بینالمللی احمدي نژاد است( Warnaar& Maaike,2013: 91).
سیاست تعاملی با دول همسایه و گرایش به سمت شرق در مورد انرژي هستهاي و مقایسه با دولتهاي قبل بارزتر میباشد. میتوان سیاستهاي تقابلی را، از برگزاري کنفرانس هولوکاست، قطار بیترمز سیاست انرژي هستهاي توصیف کرد همچنین بازداشت سربازان انگلیسی در خلیج فارس و تحقق دنیاي فاقد آمریکا و اسرائیل بیان کرد(آرمین،1385: 15). سیاست خارجی دولت احمدی نژاد را میتوان در چارچوب نظام جمهوري اسلامی ایران ملاحظه نمود. بنابراین، سه اصلی که از سوي رهبر ایران در سیاست خارجی (حکمت، عزت و مصلحت) عنوان شد، بخشی بلافصل سیاست خارجی دولتهاي وقت را تشکیل داده است. اما سایر مولفههاي سیاست خارجی دولت نهم و دهم را در دو عنوان کلی میتوان بیان داشت:
الف) سیاست نگاه به شرق (مصداق آن انرژي هستهاي)
ب) دیپلماسی رسانهاي( مصداق آن مخاطب قرار گرفتن مردم سایر کشورها)
احمدينژاد در ابتداي بهدستگرفتن قدرت اعلام نمود: ˮ روابط باکشورهاي همسایه، آمریکایجنوبی، کشورهاي آفریقایی، کشورهاي دوست وکشورهاییکه داعیه سلطهگري ندارند، در اولویت سیاستخارجی ماست“. وزارت امورخارجه ایران در سال 1385تصریح نمود، رویکرد سیاست خارجی دولت به سمت شرق هدفگذاري شد (ثقفی، 1384: 46). از رویدادهاي سیاستخارجی دولت احمدی نژاد روشن است،گرایش به سمت شرق با نگاهی سیاسی و غیراقتصادي می باشد و موجب شده است سایرکشورهاي همراه ایران در خصوص انرژي هستهاي درگامهاي بعدی راهی جدا از ایران در پیش گیرند. درراستای همکاري ایران با ملل آسیایی و شرقی در چارچوب سیاست "نگاه به شرق7" هرطرحی زمانی موفقیت خواهد بود که بر همکاريهاي تجاري، اقتصادي و پرهیز از به چالش راندن قدرتهاي بزرگ مبتنی باشد(همان، 1384: 23). دولت احمدی نژاد از سیاست نگاه به شرق به عنوان یک راهبرد جهت ایجاد تعادل بین نگاه به شرق و غرب استفاده میکرد و سیاست نگاه به جنوب در راستاي مقابله با سلطهگري شمال مورد توجه بود(عیوضی،1387: 12). بهاین ترتیب، سیاستخارجی جمهوري اسلامی ایران و با توجه بهاینکه برخی از کشورهاي آمریکايلاتین مثل ونزوئلا، بولیوي، وکوبا دارای سیاست ضدآمریکایی هسستند، تلاش ایران در راستای تشکیل جبهه ضداستکبار، معطوف به این کشورها شده است(همان،1387: 13).
انتخاب رویکرد تقابلگرا با آمریکا و نادیده انگاشتن تأثیر نفوذ آن در خارومیانه و کشورهای درحال توسعه، موجب شد تا سیاست چرخش به شرق در خصوص انرژي هسته اي دستاورد مهمی قلمداد نگردد. رأي روسیه به قطعنامه سوم شوراي امنیت سازمانملل، قسمت دیگري از ناکامی درسیاست نگاه به شرق است(امین زاده، 1386: 150). با اینحال، سیاست نگاه به شرق درشرایطی مطرح شد که توانایی آمریکا درسیاست خارجی و کشورهاي عضو اتحادیه اروپا در خاورمیانه و شرق، در گیر چالشهایی بوده است. چرا که منافع مشترک ایران با دول شرقی بیشتر از منافع آن کشورها با آمریکا میباشد. این در حالی است که، منافع اروپا برای حفظ ثبات در منطقه با منافع آمریکا همپوشانی دارد و تفاوت موجود، از حیث تاکتیکهاو اولویتها است(احتشامی،123:1390).
در سیاست جدید هسته اي(اکتبر2005) ایران اعلام کرده است، ضمن قبول ادامه همکاري با آژانس هسته ای، تحت هیچ عنوان در خصوص تعلیق و توقف غنی سازي مذاکره ای نمی کند(حاجی یوسفی،1384: 118). همزمان پیام سیاست خارجی ایران، بیشتر از سایر بخش ها از سوی رئیس جمهور به واسطه کاربست دیپلماسی رسانه¬اي پی گرفته شده است. استفاده از رسانه ها توسط رهبران، جهت بیان منافع درمذاکرات، اعتمادسازي و بسیج حمایت عمومی دیپلماسی رسانه اي می باشد. در دیپلماسی عمومی، برخلاف دیپلماسی رسمی سنتی، هدف عموم مردم در سایر جوامع، به خصوص گروه هاي غیررسمی جامعه مدنی است(دهقانی فیروزآبادي، 1388: 135).
امروز رهبران کشورها از ارتباطات جهانی بهعنوان ابزاري بسیار مهم برای پیشبرد مذاکرات و ارسال پیام به کشورهای دیگر و ساکنان سرزمینهای دیگر استفاده مینمایند(گیلبوآ،1388: 33). امروزه ما در شیوه ارسال پیامهاي دپیلماتیک با قدرتهاي بزرگ شاهد تغییراتی میباشیم، استفاده از دیپلماسی عمومی از جمله محوريترین ابزارها در سیاست خارجی دولت احمدی نژاد در توسعه و ترویج عدالتخواهی و انتقال ارزشهاي انقلاب اسلامی ایران در فضاي بینالملل بوده است. حضور در بین مردم،گفتگو با آنها و مصاحبههاي گوناگون انجام شده با رسانههای خارجی، نشان دهنده و تایید کننده علاقه احمدينژاد به دیپلماسی عمومی است. درهمین چارچوب، میتوان سخنرانی وی در دانشگاه کلمبیا و هشت بار حضور و ایراد سخنرانی درمجمع عمومی سازمان مللمتحد قابل ارزیابی کرد. به اعتقاد نویسنده کتاب "گفتار در روش ایرانیان"، احمدي نژاد زبانی فرا دیپلماتیک و متافیزیکی را براي سخنگویی با جامعه ملل و دولتها برگزید. دپیلماسی دولت احمدی نژاد، بر مفاهیم، فطرت و حقیقت آدمیان بنا شده است و جان وطینت انسانها را مخاطب قرار میدهد(زارعی،1386 الف: 10).
عناصر گفتمانی دولت محمود احمدی نژاد
دال مرکزی
مرکز ثقل گفتمان اصولگرایی دولت نهم و دهم "عدالت8" میباشد. همة دالها و سایر مفاهیم نسبت به آن معنا یافتهاند. اصول حاکم بر این گفتمان برحسب دالهای برآمده و مفاهیم سهگانه (دولت - ملت، انقلاب اسلامی و نظام بینالمللی)، از یکدیگر متمایز میگردند. با توجه به این مطلب، عناصر و مفاهیم قوام بخش گفتمان اصول گرایی به شرح زیر تعریف می شوند.
دال شناور
الف) دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران: سیاست خارجی از وجوه واحد سیاسی دولت سرزمینی و دولت- ملت می باشد. چگونگی تصور دولت در هر گفتمانی، دارای نقش اساسی در تعریف و تعیین سیاست خارجی آن دولت است. از اینرو، درک عناصر سازنده دولت- ملت در گفتمان دولت احمدی نژاد ضروری میباشد. بنابراین فهم و تحلیل در سیاست خارجی دولت اصولگرایی احمدینژاد، بدون تبیین هویت و فهم آن، همچنین فهم منافع، اهداف و کارکرد دولت امکان پذیر نیست. دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران، از جمله اصلیترین عناصر گفتمان سیاست خارجی دولت احمدی نژاد، که متأثر از نظام ادراکی و نگرش آن دولت به آرمانها و اصول انقلاب اسلامی ایران می باشد، تأثیر بسیاری بر سیاستخارجی ایران داشته است؛ بنابراین تحلیل نگرش دولت احمدی نژاد در خصوص این مقوله خواهد توانست به درک و فهم سیاستخارجی و نظام گفتمانی آن کمک کند. درگفتمان اصولگرایی، دولت براساس ایدئولوژی و جهانبینی اسلام شیعی تعریف و بر مبنای یک واحد سیاسی، هویتی اسلامی دارد و مشروعیت خود را برمبنای اسلام تعریف میکند. در این دیدگاه، اصلیترین رسالت دولتها، تعهد و عمل به آرمانها، حفظ اسلام و ارزشهای اسلامی است. به این صورت که تعالی بشر و اوج منزلت آنها به جایگاهی شایسته و بر اساس ارزشهای اسلامی میرسد. دولت و ملت جمهوری اسلامی ایران شامل سه عنصر اساسی؛ ماهیت و هویت ملی، دولت جمهوری اسلامی ایران و منافع ملی میباشد.
ب) هویت و نقش ملی: دولت ملی درگفتمان اصولگرایی، مانند سایر خرده گفتمانهای اسلامگرا، در چهارچوب ایدئولوژی و جهانبینی اسلامی- شیعی تعریف میگردد. برایناساس، در این گفتمان، دولت فاقد ماهیتی سکولار و عرفی و دارای سرشتی دینی است. از نظر سیاست اخلاقی، این گفتمان بر دولت و حکومتی تکیه داده است که تأسیس جامعهای دین محور مشتمل بر اصول و ارزشهایی فرامکانی و فرازمانی از شریعت اسلام که سعادت دنیا و آخرت انسانها را تأمین کند، در مرکز ثقل خود قرار داده است. از اینرو، وی، نه تنها تأمین سعادت انسانها در جامعه داخلی را وظیفه دولت برمیشمارد، بلکه از جمله مهمترین رسالتهای سیاست خارجی را تعالی جوامع انسانی معرفی کرده است. وی در تاریخ 29/6/1385 در شصت و یکمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سخنرانی خود و در نامهای به بوش، به دفعات متعدد به این مسئولیت فراملی دولت اسلامی تاکید نمود. است(دهقانی فیروزآبادی، 1386: 150-158). پایبند شدن عملی و نظری دولت نهم و دهم به آرمانها و ارزشهای اسلامی و انقلابی بر اساس ایدئولوژی اسلام شیعی قابل تعریف است. عنصر قوام بخش هویت جمهوری اسلامی ایران، در دولت احمدینژاد، "عدالتخواهی9" است و به گونه ایجابی و سلبی پیگیری میشود. اصلیترین تلاش دولت در راستای مبارزه با بیعدالتی و ارائه نظام عادلانه و مطلوب اسلامی تعریف میگردد.
تأثیرگذاری هویت ملی در سیاست خارجی، به واسطه تعریف و تعیین نقشهای ملی برای جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است. گفتمان اصولگرایی عدالتمحور، که قوام دهنده هویت دولت یا حکومت عدل اسلامی برای جمهوری اسلامی ایران است، نقشهای ملی فراوانی برای آن در سیاست خارجی ارائه مینماید. نقشهایی مثل دولت عدالتگستر وظلمستیز، استکبارستیز، مدافع اسلام وتشیع، حامی مستضعفان، حامی جنبشهای آزادیبخش و... به نظر میرسد، گفتمان اصولگرایی، نقش ملی عامل ضد استکبار را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی در اولویت قرار داد. آنگونه که رهبر انقلاب عنوان میکند: ˮ شاخص سیاست خارجی در ایران، نفی رابطه سلطهگر با سلطهپذیر و مقابله ای هوشمندانه با نظام سلطه جهانی میباشد“ (حسن پور، 1394: 89).
ج) منافع و اهداف ملی: در گفتمان اصولگرایی که بازگو کننده منافع و اهداف ملی در هویت اسلامی انقلابی جمهوری اسلامی ایران بوده است. سنگ بنای اصلی نظام سیاسی ایران، مبتنی است بر ایرانی و اسلامی بودن، اصول و ارزش های انقلاب اسلامی. براین مبنا، همچنین اهداف ملی از آرمانهای اسلامی و انقلابی قابل تعریف است. در گفتمان اصولگرایی دولت دهم احمدی نژاد، مصالح اسلامی و آرمانهای انقلابی از اصالت ذاتی و ایرانیت از اصالت عرضی برخوردار می باشد. به این مفهوم، منافع ملت ایران در راستای منافع و مصالح اسلامی و انقلابی، قابل تعریف می باشد. از این جهت، دولت "عدالتمحور10"، دولتی است اسلامی، برآمده از انقلاب اسلامی که شالودهشکنی ساختار ناعادلانه نظام بینالملل جهت ایجاد نظم عادلانه در همه زمینههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... با درنظر گرفتن منافع ملی، مصالح اسلامی و انقلاب اسلامی ایران را در پیش گرفته است(همان، 1394: 91). درچارچوب گفتمان اصولگرایی، هویت اسلامی- انقلابی، معنا و مدلول منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را تعیین مینماید. عناصر بنیادی نظام سیاسی ایران، اسلام و به تبع آن انقلاب اسلامی میباشد، از اینرو منافع و اهداف ملی ایران نیز، مبتنی برآرمانها ، ارزشها، اصول اسلامی وانقلاب اسلامی میباشد. مهمترین ارزشها برای ملت ایران ارزشهایی است که اسلام مقرر کرده است و انقلاب اسلامی نیز بر آن تأکید ورزیده است. با توجه به اینکه رهبر انقلاب اسلامی، اصول انقلاب اسلامی را از منافع ملی ایران جدا نمیداند، بنابراین جمهوری اسلامی ایران نیز، دولتی اسلامی برآمده از انقلاب اسلامی، علاوه بر تعقیب و تأمین منافع و اهداف ملت ایران، میباید مصالح اسلامی و آرمانهای انقلاب اسلامی در سیاست خارجی پیگیری و برای دستیابی به اهداف اقتصادی و امنیتی فعالانه تلاش کرده و همچنین منافع و اهداف مبتنی بر نظم جهانی و ایدئولوژیک را در سیاستخارجی خود تأمین کند (قوام ، 1400: 156).
د) انقلاب اسلامی: در گفتمان اصولگرایی، انقلاب اسلامی ایران قفط یک انقلاب ملی نیست که محدود به سرزمین ایران باشد، بلکه به خاطر ماهیت اسلامی که دارد، از هویت و کارکرد فراملی برخوردار بوده است و بنا بر اقتضای هویت خود، صدور اسلام و اصول انقلاب اسلامی از جمله مهمترین مؤلفههای صدور انقلاب دولت نهم و دهم میباشد. انقلاب اسلامی ایران در سطح ملی و فراملی به دنبال دو هدف اصلی است. در سطح ملی، شامل عدالت، مردم سالاری، حاکمیت اسلام، آزادی و نفی استبداد و در سطح فراملی به دنبال، نفی سلطه و سلطهپذیری، استکبارستیزی، وحدت در جهان اسلام، حکومت جهانی اسلام، دفاع از حقوق مستضعفین و ایجاد صلح و عدالت جهانی(دهقانی فیروزآبادی، 1386: 82). بدین جهت، دولت احمدی نژاد در پی توسعه عدالت با ساختاری اسلامی و انقلابی در سطح ملی و فراملی در گفتمان اصولگرایی عدالتمحور بوده و همچنین در سیاست خارجی خود، به مقابله با ساختارهای نظام بینالمللی تثبیت شده از سوی قدرتهای بزرگ برخاسته است و با ارائه شعار و عمل به آن در عرصه بینالمللی، به دنبال تحقق عدالت اسلامی در تمامی زمینهها میباشد. بنابرگفتمان اصولگرایی، مهمترین وجه تمایز انقلاب اسلامی ایران، اسلامی بودن آن است. بدیهی است اولین علت وجودی و اساسیترین هدف حصولی انقلاب اسلامی، اسلامخواهی در داخل و خارج از ایران است. در نهایت، اولین هدف انقلاب در داخل کشور، محقق شدن ارزشهای اسلامی درچارچوب یک دولت اسلامی و در عرصه بینالمللی، گسترش و توسعه این ارزشها درکشورهای دیگر جهت ایجاد جامعهای جهانی اسلامی و استقرار نظم جهانی اسلام از طریق انقلاب اسلامی است(رادفر و فیروزآبادی، 1388: 123).
ر) نظم و نظام بین الملل: با وجود اینکه دالهای شناور دولت ملی، انقلاب اسلامی و قضیههای ناشی از این دو، نقش تعیینکننده در ایجاد و دوام گفتمان اصولگرایی ایفا میکند، اما آنچه سبب جدایی هرچه بیشتر خرده گفتمانهای اسلامی ازخرده گفتمان اصولگرایی میشود، دال میانتهی نظم و نظام بینالملل میباشد(دهقانی فیروزآبادی،1386: 83). چنین متصور است، شیوه نگرش دولتها به ساختار نظام بینالملل ازیک طرف و ترسیم و تعقیب برنامه جهت ایجاد نظمی نوین و مطلوب اسلامی از طرف دیگر، باعث تفاوت بین گفتمان سیاست خارجی دولتهای ایران شده است؛ از اینرو تمام گفتمانها در مورد حذف ساختار نظام بینالملل و عدم تطابق با نظام اسلامی با یکدیگر اتفاق نظر دارند و در مورد اولویتها و نحوه اجرا از لحاظ امکانپذیری، با هم متفق نیستند. این اختلاف تا حدی ناشی از نگرش آرمانگرایانه یا واقعگرایانه دولتها به نظام بینالملل است و بیانگر گفتمانی خاص میباشد و با ارائه دال متعالی خود، مفصل بندی دالهای انقلاب اسلامی، دولت ملت، نظام بینالملل و دالهای برگرفته از آن، به دنبال واسازی یا برسازی نظام کنونی به نظام مطلوب اسلامی میباشد (اشرفی و سلطانی گرد فرامرزی،1397: 108). دولت احمدی نژاد، عدالت را در مرکز ثقل گفتمان خود مستقر نمود تا مطابق با نگرش دولت به ساختار نظام بینالملل باشد. ازاینرو نشان دهنده توانایی بالا در شالوده شکنی ساختار نظام بینالملل و بر پایی نظم مطلوب اسلامی است. وی ساختار حاضر در نظام بینالملل را ناعادلانه و نامشروع دانسته و برای مقابله با بیعدالتیها و تبعیضها، به طور سلبی به واسازی نظم موجود تلاش میکرد و از طریق مشروعیتزدایی و غیرطبیعی جلوه دادن نظم حاضر، زمینه را برای حذف آن فراهم مینمود و به صورت ایجابی در پی ترویج و تثبیت نظم و نظام عادلانه جهانی می بود.
کلیه خرده گفتمانهای اسلامگرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، در خصوص عدم سازگاری و منطبق بودن با نظم و نظام بینالملل موجود با نوع اسلامی مطلوب آن، دارای اتفاق نظر یکسانیاند. آنها در این اصل بنیادی مشترکاندکه، نظم بینالمللی معطوف بر نظام دولت- ملت موجود، آن نظم جهانی مطلوب که بر مبنای مرزهای عقیدتی دارالاسلام و دارالکفر باشد نیست. از اینرو این نظم و نظام بینالمللی موجود که با نظم بینالمللی اسلامی منطبق نبوده، فاقد مطلوبین خواهد بود. در این راستا می بایست نظم و نظام بینالملل دولت محور به نظام جهانی اسلام تبدیل گردد. با این وجود، خرده گفتمانهای اسلامی در خصوص امکانپذیر بودن، چگونگی و اولویت انتقال از وضعیت حاضر به یک نظم مطلوب اسلامی، فاقد اتفاق نظر میباشند(دهقانی فیروزآبادی، 1386: 89). گفتمان اصولگرایی که حول محور دال متعالی عدالت، هویت یافته و همه دالها براساس آن معنا میباید، اهمیت و اولویت خاصی برای تحقق این هدف راهبردی و جمهوری اسلامی ایران قائل میباشد؛ چون نظم و نظام بینالمللی موجود را کاملاً ناعادلانه، نامشروع و نامطلوب میداند(Diyanet & Nejatpour,2017: 133). لذا، عدالتخواهی و عدالتگستری ایجاب مینماید تا تغییر وضع موجود در جهان جهت تأمین وضع و نظم مطلوب اسلامی جزو اولویتبندی اول اهداف سیاست خارجی قرار گیرد. این موضوع به مفهوم عدم پذیرش نظم سلطه و ناعادلانه موجود، مقابله با آن و تلاش در جهت اصلاح ساختاری، هنجاری و نهادی آن خواهد بود. برای تحقق اهداف بلندمدت انقلاب اسلامی لازم است اصلاح وتغییر نظم بینالملل مستقر و ابعاد سهگانه نظام بینالملل معاصر صورت گیرد(محمدیان و همکاران،1400: 127). بنابراین، مقابله بانظام سلطه، سلطهگران و انتقاد از سازمانها و نهادهای بینالمللی با هدف تغییر و دگرگونی آن برای استقرار نظم و نظام عادلانه و مطلوب اسلامی است.
ز) آرمانگرایی: آرمانگرایی یعنی داشتن آرمانی برای به وجود آوردن نظم مطلوب اسلامی برای دنیای بشریت، تامین در عرصه واقعی و تحقق آن. در سیاست خارجی، آرمانگرایی تابع تعریف نظام و وضع مطلوب در چارچوب اسلام و انقلاب اسلامی متجلی در قلمرو ایران است. احمدینژاد در سخنرانی خود که در دانشگاه کلمبیا در پاسخ به پرسش خبرنگار، مبنی برارتباط تهران و واشنگتن ارائه نموده است، اعلام نمود: ˮ به مدیریت امروز جهان اعتراض داریم و معتقدیم مدیریت فعلی نمی تواند به صلح، دوستی، و عدالت در جهان بینجامد“ (احمدی نژاد، jamejamonlin ،1386). در عرصه نظام بینالملل، ترجمان این ادبیات نوعی تجدیدنظرطلبی از طرف دولت عدالتمحور میباشد. دولت، در گام اول جهت دستیابی به این هدف، با عدم به رسمیت شناختن ساختارهای نظام بینالملل که به نظر «نظام سلطه» میآید، به میدان وارد شد و طی آن، ضمن انکار کردن مشروعیت نهادها و سازمانهای شکل یافته از این نظام، سعی دارد با ارائه یک طرح ایجابی «نظام مطلوب» خود را به نظام بینالملل ارائه کند.
ازاینرو، اقداماتی از سوی دولت احمدی نژاد جهت واسازی نظام ناعادلانه بینالمللی با توصیف وضعیت کنونی انجام گرفت تا، با انجام این چنین اقدامات دیپلماتیک و استفاده از فرصتهای بینالمللی همچون گردهمایی سران دولتها، سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل و... تلاشی ویژه را جهت توصیف نظام تک قطبی و ناعادلانه جهانی ارائه دهد. وی در سخنرانی خود در شهریور ماه 1385، درخصوص نظام تک قطبی و بیعدالتی به صراحت اشاره کرد. از نظر دولت وی، تبعیض در جامعه بینالمللی، زمینهساز بروز نا امنی، جنگ و تروریسم میباشد. همچنین عدم توجه به حقوق برابر در بین ملتها، توزیع نادرست منابع در قلمرو حاکمیت دولتها، و... ریشه ای عمیق در بیعدالتی نظام بینالمللی و منطقهای دارد. احمدی نژاد در اجلاس بینالمللی مبارزه با تروریسم در مورد علت توسعه تروریسم عنوان نمود ˮ گسترش تروریسم در جهان، نشانگر شکست اندیشههای مادی و نظامهای سیاسی و اقتصادی مستقر در جهان و ناشی از گسترش بیعدالتی ها و فاصله های طبقاتی می باشد“ (احمدی نژاد، irna،1390). از اینرو، دولت نهم احمدی نژاد در گام دوم خود و در جهت تحقق یافتن شعار "عدالت در نظام بینالملل، نفی نظام سلطه" را بر نظام بینالملل عاری از سلطه قدرتهای استکباری دنیا تأکید میکند و در عمل با نفی نمودن تجاوزگری و مناسبات ناعادلانه قدرت، در تقابل آشکارا با نظام سلطه جهانی است. از دیدگاه اندیشمندان، گفتمان سیاست خارجی دولت وی، آشکارا در تقابل با نظام سلطه و هژمونگری امریکاست و همین مسأله سبب دشمنی هرچه بیشتر کانونهای متخاصم برعلیه جمهوری اسلامی ایران و تحریم همهجانبه این کشور شده است(محمدیان و همکاران،1400: 127).
ل) سلطه ستیزی: یکی دیگر از عناصر گفتمانی دولت احمدینژاد سلطه ستیزی است که به معنی مبارزه با استکبار جهانی و مقابله کردن با نظام هژمونیک قابل تعریف است و دولت عدالتمحور احمدی نژاد ماهیت و هویت خود را در سایه آن یافته است. براساس گفتمان این دولت، علت بسیاری از آشفتگیهای نظام حاضر، وجود نظام سلطه در ساختارهای نظام بینالملل است که با زورگویی و پایمال نمودن حقوق مستضعفان، زیاده خواهی، تحقق عدالت را دچار مشکل نمود. اولین راهکار گفتمان این دولت در راستای واسازی نظام ناعادلانه بینالمللی، مبارزه با نظام سلطه جهانی به رهبریت"امریکا" میباشد. در سیاست خارجی ایران استکبارستیزی به آن اندازه اهمیت دارد که مقام معظم رهبری آن را به عنوان شاخصی برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی قلمداد کرده است(درخشه و همکاران، 1394: 70). ازاینرو، دولت احمدینژاد از جمله مهمترین اولویتها و اهداف اصلی سیاست خارجی خود را "تقابل با استعمار فرانو، امپراطوری نظام سلطه، نظام تک قطبی و مبارزه با نظام سلطه جهانی " بیان کرده است.
م) صلح طلبی: صلحطلبی عادلانه، عنصری دیگر ازگفتمان عدالت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است که برمبنای موازین اصولگرایانه این گفتمان معنا یافته است. در واقع، این امر نشانهای از توجه به ارزشهای انقلابی در تأمین امنیت و سعادت بشری بوده است که به طبع از آن، گفتمان دولت نهم و دهم، گفتمانی صلحطلب مبتنی بر ارزشهای اسلامی و انقلابی و برگرفته از تکالیف و وظیفه جمهوری اسلامی در حوزه امنیت و سعادت انسانها است. بنابراین، صلح معنایی فراتر از نبود جنگ یافته است، آنطور که وی، در اولین حضور خود در مجمع عمومی سازمان ملل عنوان نمود «ما معتقدیم نظم پایدار و مولد آرامش و صلح، آنگاه محقق خواهد شد که بر پایه عدالت و معنویت برپا شود. هرچه جامعه بشری از عدالت و معنویات دور شود، به همان نسبت به نا امنی نزدیک خواهد شد» (احمدی نژاد، farsnews:، 1391(A)). در این گفتمان، صلح مطلوب صلحی است که تنها در سایه معنویگرایی بشریت و تحقق کامل عدالت، در همه زمینههای امنیتی،سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... امکانپذیر است.
مطابق اصول گفتمانی دولت احمدی نژاد، جهت ایجاد صلح در جامعه، علاوه بر کنترل درگیریها و جنگها، از خشونت دیگری هم میبایست جلوگیری کرد؛ خشونتی که مبتنی بر روابط اجتماعی کشورها با هم شکل میگیرد و از آن تحت عنوان خشونت ساختاری نام می برند(دهقانی فیروزآبادی،1390: 10). خشونت ساختاری، به مفهوم نوعی رابطه اجتماعی که در آن، یک طرف به اعمال سلطه خود به طور کامل می پردازد، ولی طرف مقابل، از هرگونه اعمال خودسازی ناتوان بوده و محروم است می باشد. از جمله خشونت ساختاری هستند که در ساختارها و نهادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ملی، منطقهای و بینالمللی وجود دارد عبارتند از: گرسنگی، قحطی، نژادپرستی، سرکوب، محرومیت، نابرابری، تبعیض نژادی، وابستگی، امپریالیسم. با این توضیح، جهت رسیدن به صلح و امنیت، لازم است مناسابات قدرت و ساختارهای سلطه و خشونت ساختاری را حذف نمود.
ه) مهرورزی: دولت احمدی نژاد، اصل دوم سیاست خارجی خود را "مهرورزی، دوستی و برادری" تعریف کرده است. وی دراین مورد در افتتاحیه گردهمایی رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی گفته است:
ˮ این اصل نیز منبعث از عدالت است، چراکه بدون عشق انسانها به یکدیگر، محال است که جامعه بشری روی آرامش ببیند و دستگاه سیاست خارجی باید حرکات خود را بر مبنای عشق و دوستی با انسانها تنظیم کند“ (احمدی نژاد،donya ،1387). همچنین طی سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل(1391) عنوان میکند:"سازمان (سازمان ملل) باید دولتها را به گسترش معنویت و عشق به انسانیت رهنمون سازد؛ در این حالت، تحقق اتحاد ملل را پایهریزى کرده است"(احمدی نژاد، farsnews:، 1391(B)). بنابراین دولت وی تلاش کرد، با اتخاذ یک موضع مهرورزانه، به عمق نفوذ خود افزوده و یکی ازاصول اخلاقگرایانه سیاست خارجی دولت وی محسوب میگردد که درسایه توجه بهحفظ کرامت انسانی معنا خواهد یافت.
سیاست خارجی احمدینژاد برمبناي گفتمان سیاست خارجی جمهوري اسلامی ایران
در دوره دولت نهم و دهم برخلاف دوره اصلاحات کمتر شاهد استفاده از دالهاي شناور بودیم و بیشتر شاهد برجستهسازي دالهاي از قبل موجود هستیم. دالهاي برجسته شده دراین دوره عبارتند از: نفی سلطهپذیریی، استکبارستیزي و حمایت از مسلمانان و مستضعفان. همچنین در این دوره شاهد مفصلبندي جدیدی از دالها که در دوره قبل در حوزه گفتمان هستیم. این دالها که در دوره اصلاحات از حوزه گفتمان حاکم بنا به شرایط زمانی خارج شده مجدد مفصلبندي شدندو درگفتمان حاکم حول دالمرکزي آن گردآمداند و عبارتند از: ظلم ستیزي، سلطهستیزي و استکبارزدایی، تجدیدنظرطلبی و شالودهشکنی نظام بینالملل و انرژي هستهاي حق مسلم ماست.
لازمه چنین مفصلبندي جدیدي برجستهسازي استکبارستیزي و حمایت از مظلومین مثل فلسطین نیز بوده است. همزمان با این برجستهسازي شاهد به حاشیه راندهشدن دالهاي همانند اعتمادسازي، سازش و صلح طلبی نیز هستیم. اما این دال جدید(انرژي هستهاي حق مسلم ماست)که از سال 1384 مفصلبندي جدیدي از گفتمان مدنظر ارائه داد. این رویکرد نو برخلاف سالهاي گذشته و خاطر دست نیافتن گفتمان سیاست خارجی جمهوري اسلامی به خواسته های خود در نظام بینالملل خصوصا در باره انرژي هستهاي، به دنبال ارائه نمودن سیاست خارجی تند ولی نمایشی از دالهاي ستیزهجویانه بوده است. احمدی نژاد با برجسته کردن دال انرژي هستهاي حق مسلم ماست" گفتمان غالب در سیاست خارجی را به صورت مفصلبندي ای جدید تعریف نموده است. با روي کار آمدن دولت نهم احمدی نژاد، سیاست تنشزدایی دولت سابق، به سیاست تهدیدزدایی مبدل گردید. دیدگاه دولت نهم نسبت به دوره قبل این است که برآمد سیاست تنشزدایی، متوقف شدن فعالیتهاي هستهاي و یا واگذاري بخشی از حاکمیت ملی به بیگانگان میباشد. اما حاصل برامد گفتمان تهدیدزدایی، توسعه فعالیتهاي هستهاي و ثبات حاکمیت ملی در تمامی عرصهها می باشد و این شاید مهمترین دلیل در مفصلبندي جدید از گفتمان حاکم باشد. لذا در پاسخ به صدور قطعنامههاي شوراي امنیت، رئیس جمهور ایران در مراسم روز ملی فناوري هستهاي در تاریخ 20 فروردین 1386 اظهار داشت:
ˮ از دولتهایی که تا کنون نخواستهاند عادلانه واقعیتهاي امروز و حقوق ملت ما را بپذیرند، میخواهم دست از قانون شکنی، زورگویی، بیمنطقی و مخالفت و دشمنی با ملت ما بردارند و بدانند که آحاد این ملت با آگاهی، ایمان و اتحاد کامل، پشت سر رهبري خود در صحنه ایستادهاند و از حقوق خود تا آخر دفاع میکنند. آنان باید بدانند که مسیر تعالی ملت ایران، یک مسیر بدون بازگشت است. در این دوره با برجسته شدن دال هستهاي، انرژي هستهاي به عنوان خط قرمز جمهوري اسلامی ایران معرفی میشود تا گفتمان حاکم مفصلبندي کاملاً جدیدي از خود ارائه دهد. رئیس جمهور همچنین در چهارم اسفند 1386 در گفتگوي تلویزیونی، گفت: خط قرمز ملت ایران، قطعنامه شوراي امنیت نیست. خط قرمز جمهوري اسلامی ایران، حقوق ملت ایران است این مفصلبندي جدید در کنار دیگر و از این حق، سرسوزنی عقبنشینی نخواهیم کرد مسائل مرتبط با آن پیامدهاي مثبت و منفی به دنبال داشت“. از نگاه گفتمان اصلی و مجریان سیاست خارجی وقت این سیاست باعث تحقق انرژي هستهاي شده وغرب و شوراي امنیت را وادار به پذیرش ایران هستهاي نموده است.
جایگاه عنصر ایدئولوژی در سیاست خارجی دولت احمدی نژاد
با روي کار آمدن احمدينژاد، تعریف از هویت نوعی و هویت نقشی جمهوري اسلامی ایران در مسیر جداگانه نسبت به سایر دولتها قرارگرفت و از آن به عنوان "بازگشت به گذشته11" یاد میشود. دراین دوره، بار دیگر مرزهاي ایدئولوژیکی و عقیدتی در جایگاه مرزهاي جغرافیایی جایگزین گردید و آن عنصر هویتساز که "خود و دیگري12" را تعریف و تفسیر میکند دین اسلام است. برخلاف تعریف ملیگرایی از هویت ملی که حول محور ملیت و ایرانیت معنا پیدا کرده است، مرکز ثقل روایت اصولگرایی از هویت ملی ایران "اسلامیت" آن است. از اینرو، گفتمان اصولگرایی عدالتمحور، تکویندهنده "هویت دولت یا حکومت عدل اسلامی"براي جمهوري اسلامی میباشد(عیوضی، 1387: 210).
برایناساس، هویت نوعی درغالب ایدئولوژي و جهانبینی اسلامی قرار دارد و دوباره برکارکردهاي فراملی آن تأکید شد. این هویت نقشهاي متفاوتی در عرصه سیاست خارجی تعیین مینماید که گفتمان اصولگرایی احمد نژاد نقش «عامل ضد استکبار و سلطه» را در اولویت قرار داده و منافع و اهداف ملی برحسب ارزشها، آرمانها و اصول اسلامی تعریف شده است. مهمترین ارزشها در جمهوري اسلامی ایران، همان است که دین اسلام مقرر کرده (همان، 1387: 211-213). با تامل بر عملکرد تصمیم گیران سیاست خارجی ایران در طی چهل سال بعد از انقلاب اسلامی نشان ملاحظه میشود که جمهوري اسلامی ایران به سبب ماهیت ایدئولوژیکی که دارد، تنها در مقاطعی خاص، در پی پایان دادن به این شرایط به شیوه گسترش روابط، گفتگو و چانهزنی با منابع تهدیدزا نیست و حتی موضع تعارض با غرب و عدوت با آمریکا و اسرائیل را تحت عنوان " منافع ملی13" ارائه کرده است(سریع القلم، 1379 : 49).
نتیجهگیری
گفتمان دولت احمدینژاد، بر ایدئولوژی اسلام شیعی و اصول انقلاب اسلامی در نظام گفتمانی خود تاکید میورزد. صدورانقلاب اسلامی، به عنوان یکی از مؤلفههای کارآمدی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در گفتمان دولت احمدینژاد مورد توجه قرار داشته است، این دولت درگفتمان خود، جهت پیشبرد اهداف فراملی درصدد بارز نمودن عناصرگفتمانی اهداف فراملی سیاست خارجی جمهوری اسلامی(گفتمان اسلامگرایانه) یعنی عدالت طلبی، استکبارستیزی، حمایت از مستضعفان و... می باشد و با تشویق کردن ملتها و دولتها به مقابله با نظام امپریالیسم جهانی و همچنین با معرفی ایران به عنوان یک الگوی مناسب، به درپیش گرفتن از رسالت آرمانگرایانه و تکلیفگرایانه خود، درصدد است با ساختارهای ناعادلانه نظام بینالملل مقابله نماید.
توجه به معنویت، صلحطلبی و ارزشهای انسانی از جمله عناصر گفتمانی دولت نهم و دهم میباشد. این امر بیان کننده توجه به اصول و ارزشهای انقلابی در راستای تأمین امنیت و سعادت بشری است. از اینرو، صلح، در گفتمان دولت احمدی نژاد، مفهومی فراتر از جنگ دارد، که بنابرآن، نظمی پایدار زمانی تحقق مییاید که بر مبنای عدالت و معنویات برپا شود.گفتمان دولت احمدینژاد، در توجه به مؤلفههای ایجادکننده امنیت ضامن رد بیعدالتیها و تبعیضهای نادرست، جامعه بشری را به سوی گرایش به معنویت و اخلاقگرایی دعوت کرده است. در نتیجه، اصل مطلوب در این گفتمان، صلحی است که فقط در سایه معنویگرایی بشری و تحقق عدالت کامل در تمام زمینههای امنیتی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... امکانپذیر میباشد.
در بحث منزلتطلبی، دولت نهم و دهم اصل عزتمندی آرمانگرایانه مورد توجه است و آن را لازمه محقق شدن نظم مطلوب براساس ارزشهای اسلامی و انقلابی قلمداد میکند. به عبارتی، در دولت نهم ودهم، عزت مندی با تاکید بر تأمین و پیگیری استقلال و بیشینهسازی منافع، در شالودهشکنی ساختار ناعادلانه و ترویج اصول و ارزشهای انقلابی و اسلامی معنا مییابد. از اینرو، به هر اندازهای که دولت ساختار ناعادلانه نظام بینالملل را بتواند شالوده شکنی کند و دردفع نظام استکبار جهانی و در ترویج اصول و ارزشهای انقلابی موفقتر باشد، به همان اندازه نیز عزتمندتر خواهد بود و منزلت و عزت جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان افزایش مییابد.
رویکرد سیاست خارجی احمدینژاد را در حوزههای دولت ملی، هویت دولت جمهوری اسلامی، منافع و اهداف ملی، انقلاب اسلامی و نظام بینالملل چنین میتوان برشمرد که، دولت ملی در یک چارچوب ایدئولوژی و جهانبینی اسلامی- شیعی تعریف شده و فاقد ماهیتی سکولار و عرفی است و سرشتی اسلامی دارد. ازنظر سیاست اخلاقی، این گفتمان بهدولت و حکومتی میاندیشد که تاسیس جامعهای دینی، مبتنی است براصول و ارزشهای فرازمانی و فرامکانی که شریعت اسلام را در مرکز خود دارد. انقلاب اسلامی، اصول و ارزشهای آن از مقدمات اساسی و عناصر بنیادی تعیینکننده هویت ملی ایران میباشد. میتوان چنین استنتاج کرد که در دولت آقای احمدینژاد، هسته سخت رفتار سیاست خارجی ایران براساس ترجیحات ایدئولوژیک همچنان مهمترین عامل در تعیین راهبردها و سیاستهای ایران در حوزه روابط خارجی است.
منابع
- آرمین، م.(1385)."سیاست خارجی جمهوري اسلامی درسالی که گذشت." سالنامه نوروزي. روزنامه اعتماد.
- امین زاده، م.(1386)."سیاست خارجی جمهوري اسلامی ایران درسال1386." ماهنامه آئین، شماره 11.
- ازغندی ، ع.ر.(1383).دانشنامه حقوق و سیاست، سازنده گرایی: چهارچوبی تئوریک برای فهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی واحد علوم و تحقیقات.
- احتشامی،ا.(1390). سیاست خارجی کشورهاي خاورمیانه.( ر,قهرمانپور؛ م, مساح.مترجم) تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق.
- اشرفی، ا ؛ سلطانی گرد فرامرزی، م. (1397)." مقایسه گفتمان هستهای در سیاست خارجی دولت نهم و دهم با گفتمان انقلاب اسلامی." فصلنامه مطالعات روابط بینالملل. دوره 11، ش42، 106-130.
- الهی،ع؛ ترکاشوند، م .(1399)."جایگاه ایدئولوژی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران."پنجمین کنفرانس بینالمللی علوم سیاسی، روابط بینالملل و تحول.
- احمدینژاد، م.(1386). مشروح سخنان رئیس جمهور در دانشگاه کلمبیا:
http://www.jamejamonline.ir
- احمدینژاد، م.(1387). تشریح اصول سیاست خارجی دولت نهم:
http://donya-e-eqtesad.co
- احمدینژاد، م.(1390). رئیس جمهوری در کنفرانس بینالمللی مبارزه با تروریسم : جعبهسیاه هولوکاست 11سپتامبر: http://www.irna.ir/fa/News
- احمدینژاد، م.(1391). سخنرانی احمدینژاد دراولین حضور در مجمع عمومی سازمان ملل :
http://www.farsnews.com
- باقری دولت آبادی، ع؛ شفیعی سیف آبادی، م . (1395). بررسی سیاست خارجی ایران از هاشمی تا روحانی، تهران: تیسا.
- ثقفی عامري، ن. (1384). هند و پرونده هستهاي ایران. تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردي.
- ثمره، ر. (۱۳۹۷). نقش عمل گرایی در سیاست خارجی و گسترش روابط بین المللی، دومین همایش بین المللی حقوق علوم سیاسی و معارف اسلامی. تهران، مرکز همایش های بین المللی کوشاگستر با همکاری علمی و معنوی دانشگاه ها، موسسات آموزش عالی و انجمن های علمی دانشجویی.
- حاجی یوسفی، ا.م.(1384). سیاست خارجی ج.ا.ایران در پرتو تحولات منطقهاي.(1991-2001)تهران: وزارت امور خارجه مرکز چاپ و انتشارات.
- حسن پور، ج.(1394). "تبیینی تئوریک از چالشهای منافع ملی در رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران." معمای آرمان- واقعیت. فصلنامه پژوهشهای روابط بینالملل. دوره 5، شماره 16، 172-203.
- حسن خانی، م؛ محمدی سیرت،ح.(1397). "نسبت عملي منافع ملي و ايدئولوژي اسلامي در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران." دوفصلنامه جامعه شناسي سياسي جهان اسلام. دوره6 ، شماره12، 45-72.
- خسروی باب اناری، م.ت. (1396)."رویکرد سیاست خارجی دولت یازدهم نسبت به نظم وامنیت منطقه خاورمیانه."فصلنامه مطالعات روابط بین الملل. دوره دهم، شماره39 ،31-58.
- سریع القلم، م.( 1379). سیاست خارجی جمهوري اسلامی ایران، بازبینی نظري و پارادایم ائتلاف. تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک.
- دهشیري، م.ر.(1390). درآمدي برسیاست خارجی دکتر احمدينژاد. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- دهقانی فیروزآبادي، ج. (1384).تحول گفتمانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران،چاپ اول،تهران : موسسه ایران.
- دهقانی فیروزآبادي، ج. (1386)."گفتمان اصولگرایی عدالتمحور درسیاست خارجی دولت احمدينژاد."دوفصلنامه دانش سیاسی، دوره3،شماره 1، 67-98.
- دهقانی فیروزآبادي، ج. (1388)."الگوي غالب صدور انقلاب اسلامی در سیاست خارجی دولت نهم." دوفصلنامه دانش سیاسی، دوره 5، شماره2، 125-150.
- دهقاني فيروزآبادي، ج. (1390)." نظريه اسلامي سياست خارجي چهارچوبي براي تحليل سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران."فصلنامه روابط خارجي. دوره 3، شماره1، 8-45.
- درخشه، ج و همکاران. (1394)." تحلیل مضمونی اعتماد در اندیشه آیت االله خامنهاي." فصلنامه جستارهاي سیاسی معاصر، پژوهشگاه علوم انسـانی و مطالعات فرهنگی. دوره6 شماره 3، 53-72.
- رادفر، ف؛ دهقانی فیروزآبادی،ج.(1388)." الگوی صدور انقلاب در سیاست خارجی دولت نهم." نشریه علمی دانش سیاسی.دوره 5، شماره 2 ، شماره پیاپی 10، 123-150.
- زارعی، م. (1386). تجلی هویت ایرانی در نیویورک. تهران: نشر جمهور.
- رضایی، ع.ا. (1400)." آسیبشناسی سیاست خارجی دولت محمود احمدینژاد از منظر آرمانگرایی." مجله بینالمللی پژوهش ملل. دوره 6، شماره 68، 65-82 .
- عیوضی، م.ر. (1387)."تحلیلی برسیاست خارجی محمود احمدينژاد." نشریه راهبرد یاس. شماره 2(پیاپی14)، 209-235.
- قوام، ع.ع. (1400). اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل. انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
-گیلبوآ، ا. (1388). ارتباطات جهانی وسیاست خارجی.( ح,آشنا ؛ م,ص، اسماعیلی.مترجم). تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق.
- گوهری مقدم، ا ؛ بیگی، ع.ر. (1399)." تجزیه و تحلیل اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در بیانیه گام دوم انقلاب." دوفصلنامه دانش سیاسی. دوره 17، شماره 1، (پیاپی33)، 320-291.
- مولانا، ح؛ محمدي، م. (1387). سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در دولت احمدی نژاد. تهران: دادگستر.
- علیزاده، ب ؛ امراللهی، ا. (1385)."وجه حاجت بشر به دین از منظر شهید مطهری." فصلنامه اندیشه حوزه. شماره 58، 147-176.
- مشيرزاده، ح.(1383)." گفتگوی تمدنها از منظر سازهانگاری." مجله دانشكده حقوق و علوم سیاسی. دوره 63 شماره 5 ،123-150.
- محمودیکیا، م. (1397)." سیاست خارجی ایدئولوژیک؛ از نظریه تا عمل." فصلنامه اندیشه سیاسی در اسلام. دوره 5، شماره 17 ، 135-158.
- محمودی کیا، م؛ دهشیری، م.ر. (1398)." نسبت عملگرایی و ایدئولوژی در سیاست خارجی ایران؛ رویکردی راهبردی یا تاکتیکی." فصلنامه پژوهشهای راهبردی سیاست. دوره 9، شماره 32، 9-34.
- متکی، م. (1386)."گفتگوبا وزیر امورخارجه جمهوري اسلامی ایران." تهران: موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران.
- محمدیان،روهمکاران. (1400)."بازاندیشی مفهوم توسعه سیاسی درگفتمان اصولگرای محمود احمدی_نژاد." فصلنامه سپهر سیاست. دوره 8، شماره 27، 124-140.
-ولایتی، ع و همکاران. (1401)." نقش گفتمان دینی درخرده گفتمان سیاست خارجی دولت اعتدال." فصلنامه پژوهشهای سیاسی و بینالمللی. دوره 13، شماره 50، 141-159.
Bojans AS. (2018). The Study of Foreign Policy in International Relations, Journal of Political Science & Public Affairs, Ege University, Izmir, Turkey, Oct 18, 2018, Volume 6, Issue 4, 1-9.
Diyanet, M. & Nejatpour, M. (2017). Development from the perspective of the Sharia-oriented Islamist current after the Islamic Revolution. The Approach of the Islamic Revolution, 11(41), P.155-133.
Warnaar, Maaike (2013). Iranian Foreign Policy During Ahmadinejad: Ideology and Action, Press: Macmillan.
[1] دانشجوی دکتری علوم سیاسی، واحد چالوس، دانشگاه آزاد اسلامی، چالوس، ایران.
j.farhadinasab@gmail.com
[2] گروه علوم سیاسی، واحد چالوس، دانشگاه آزاد اسلامی، چالوس، ایران (نویسنده مسئول).
eslameesaeed44@gmail.com
[3] گروه علوم سیاسی، واحد چالوس،دانشگاه آزاد اسلامی، چالوس، ایران.
m.soleimani@yahoo.com
[4] interactive and confrontational.
[5] interactive and confrontational.
[6] interactive and confrontational.
[7] Looking east.
[8] justice.
[9] Seekingjustice.
[10] Justice oriented.
[11] Back To The Past.
[12] Self And Other.
[13] National Interest.