The effect of ethnic policies in the Islamic Republic of Iran on the process of convergence of ethnic groups in Golestan province
Mahmoud Abil
1
(
Education
)
masoud motallebi
2
(
Assistant Professor, Department of Political Science, Azadshahr Branch, Islamic Azad University, Golestan, Iran
)
aa aa
3
(
Assistant Professor of Philosophy Department. Azadshahr Branch, Islamic Azad University. Azadshahr Iran
)
Keywords: convergence, Golestan province, ethnic policies,
Abstract :
AbstractEthnic policy is a set of government strategies to regulate relations at three levels: intra-ethnic, inter-ethnic, and between ethnic groups and the government. The purpose of the research is the impact of ethnic policies on the convergence process of ethnic groups in Golestan province. The research is applied in terms of purpose, quantitative in terms of data nature, and descriptive-survey in terms of data collection method. The statistical population of the population over 18 years of age in Golestan province, whose number according to the 1395 census is about 1,250,000 people. The sample size based on Cochran's formula was 384 people, and the subjects were studied in the form of cluster sampling in the form of available samples. The data collection tool was a researcher-made questionnaire, whose validity was based on the agreement of the judges and its reliability was confirmed by Cronbach's alpha. Data analysis was done by spss26. The results of using the T-Test showed that the average score of the total convergence of the respondents based on the 6 historical, geographical, economic, social, cultural and political dimensions is 13.12 which is lower than the assumed average of 15, and this indicates that the policies of the Islamic Republic did not play an effective role in strengthening the convergence of ethnic groups in Golestan province, the ANOVA test results showed that there is no significant difference between the ethnic groups of Golestan province in terms of the degree of convergence.Key words: ethnic policies, convergence, Golestan province
_||_
تأثیر سیاستهای قومی جمهوری اسلامی بر فرایند همگرایی اقوام استان گلستان
چکیده
سیاست قومی مجموعهای از استراتژیهای دولتها برای تنظیم روابط در سه سطح درون قومی، بین قومی و میان اقوام و حکومت است. هدف از انجام پژوهش ، تاثیر سیاستهای قومی بر فرایند همگرایی اقوام استان گلستان است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت داده ها از نوع کمی و از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری جمعیت 18 سال بالاتر استان گلستان، که تعداد آنها مطابق سرشماری 1395 حدود1250000 نفر میباشد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعداد 384 نفر که آزمودنیها در قالب نمونهگیری خوشهای بهصورت نمونههای در دسترس موردمطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته، که روایی آن مبتنی بر توافق داوران و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها توسط spss26 انجام گرفت. یافته های حاصل از بکارگیری آزمون T-Testنشان داد نمره میانگین کل همگرایی پاسخگویان بر اساس ابعاد 6گانه تاریخی، جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی 12/13 میباشد که کمتر از میانگین فرض شده یعنی 15 است و این نشان از آن دارد که سیاستهای جمهوری اسلامی در تقویت همگرایی اقوام استان گلستان نقش اثرگذاری نداشته، نتایج آزمون ANOVA نشان داد بین اقوام استان گلستان به لحاظ میزان همگرایی هیچگونه تفاوت معناداری وجود ندارد.
واژگان کلیدی: سیاستهای قومی، همگرایی، استان گلستان.
مقدمه (طرح مساله)
مقوله قومیت و گروههای قومی و بهویژه مساله هويت ملی، وحدت ملی، همگرايی و واگرايی اقوام از موضوعات مهمی هستند که حکومتها در کشورهاي پلی اتنیک يا کثیرالاقوام با آن مواجهاند. به همین جهت است که دولتها، از گذشته تاکنون، سیاستها و الگوهای متعدد و متنوعی را بکار بستهاند که سیاستهای قومی؛ تکثرگرایی، همانندسازی و سیاست ترجیح قومی از مهمترین آنها هستند. در این بین مساله اساسی که هر حکومتی بهعنوان مقوله اساسی به آن توجه ویژه داشته است تقويت همگرايی و انسجام ملی بوده است. چرا که همگرایی ملی همواره بهعنوان یکی از عوامل اصلی پایداری نظامهای سیاسی و اجتماعی مورد توجه است (محمدرحیمی، میرکوشش و اشرفی، 1399: 17). همگرایی ملی عبارت است از احساس تعلق و همبستگی اجزای ملت با تمام عناصر تشکیلدهنده کشور اعم از سرزمین، نظام سیاسی و ملت، بهطوری که افراد بین خود و این عناصر احساس جدایی و تفاوت نکنند (علیپور، 2011). همگرایی را ایجاد همبستگی نیز مینامند. همگرایی اساساً به یک انسجام قوی در روابط درون یک جامعه یا درون یک واحد سیاسی مربوط میگردد. این امر به ادراك جمعی و گروهی و خودآگاهی اشاره دارد. همگرایی در سطح ملی به درجه انسجام درونی کشور بستگی دارد (گلوردی، 2012). همگرایی ملی ابعاد مختلفی دارد که مهمترین این ابعاد عبارتاند از بعد تاریخی، بعد جغرافیایی، بعد فرهنگی، بعد اجتماعی،بعد اقتصادی و بعد سیاسی. البته ذکر این نکته ضروری است که تنوع، ویژگی اجتماع انسانی است. در میان اجتماعات امروزین بشر نمیتوان اجتماعی را یافت که افراد آن از همه جهات با هم همانند باشند. امروزه نه امکان از میان بردن تنوع و یکدستسازی اجتماعات انسانی وجود دارد و نه چنین امری ضرورت دارد (دشتی و عیوضی، 1397: 140). لذا مساله اصلی مورد توجه ؛همگرایی وفاق ملی و چگونگی رسیدن به این انسجام است نه تنوع قومی و زبانی و مذهبی ... . که امری طبیعی است. يكي از متغيرهاي مهم و تأثيرگذار بر اجتماعات قومي هر كشور، رويكردها، شیوهها و روشهای دولتها و حکومتها در تنظيم تعاملات و مناسبات خود (از ابعاد مختلف) با اقوام و مديريت سیاستها و رویههایی است كه بر اين تعاملات حاكم بوده است. اهميت و جايگاه اين متغير در تبيين و تحليل مسائل قومي به حدي است كه بسياري از صاحبنظران و پژوهشگران، روابط و مناسبات ميان دولت، اقوام و نوع و چگونگي اين رابطه را عامل اصلي تقويت و انسجام هويت و همبستگي ملي و يا بالعكس تضعيف آن میدانند.
سیاست قومی که عبارت است از مجموعهای از استراتژیهای دولتها برای تنظیم روابط در سه سطح درون قومی، بین قومی و میان اقوام و حکومت (مقصودی و دربندی، 1391: 155)، چنانچه بهگونهای مناسب تنظیم شود میتواند با تنظیم روابط میان اقوام با دولت و تبیین حقوق و تکالیف متقابل هریک از آنها ونیز روشن ساختن روشهای اجرایی نیل به وحدت و همبستگی ملی را رقم بزند. این سیاستها باید مواضع خود را نسبت به حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی معین کند. کار ویژه سیاست قومی تنظیم مناسبات اجتماع ملی و اجتماع قومی است و دو شاخص «سرشت دولت» و «ترکیب جمعیتی» هر کشور مهمترین عناصر تعیینکننده آن در هر نظام سیاسی است (متقی و همکاران، 1396: 822).
نظام سیاستگذاری قومی در کشور ایران به دلیل برخورداری کشور از تنوعهای قومی بهویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همواره مد نظر حاکمیت بوده است. نظام جمهوری اسلامی در طی چهار دهه اخیر سیاستهای قومی متعددی نظیر مدل همانندسازی، مدل تکثرگرایی و مدل وحدت در کثرت را بکار گرفته است که شناخت اثرات این سیاستها بر همگرایی اقوام امری اساسی است. در این بین مطالعه تأثیر سیاستهای قومی در استان گلستان بهعنوان یکی از استانهایی که رنگینکمان اقوام را شامل میشود- بهگونهای که 16 قوم از مجموع 24 قوم ساکن کشور را در برمیگیرد_ بهعنوان یک نمونه قابل توجه از گروههای قومی میتواند چشمانداز روشنی را پیش روی مطالعات قومی و ملی گشوده و زمینه تقویت سیاستگذاری مناسب و مؤثر قومی در راستای رسیدن به وفاق ملی بیشتر اقوام را فراهم نماید. استان گلستان بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1395 با جمعیتی بالغ 000/868/1 نفر بهعنوان چهاردهمین استان پرجمعیت کشور 33/2 درصد از کل جمعیت ایران را در خود جای داده است. ترکیب قومیتی استان گلستان نشان میدهد از مجموع جمعیت یاد شده حدود 35 درصد را فارسها، 33 درصد را ترکمنها، 5/15 درصد را سیستانیها، 5/4 درصد را بلوچها، 5 درصد را کردها و مابقی را ترکزبانان قزلباش، آذریها و قزاقها و ... تشکیل میدهند. با عنایت به این که امروزه تحولات ژئوپلیتیک و تقابلات ژئوپلیتیک در عرصهی پیرامونی کشور ایران، موضوع همگرایی ملی اقوام را به یک مساله مهم در حوزه امنیت ملی تبدیل کرده و نظر به تعریف و بکارگیری سیاستهای قومی متعدد توسط نظام جمهوری اسلامی ایران، مساله اساسی این تحقیق شناخت اثرات سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران بر فرآیند همگرایی ملی اقوام ساکن در استان گلستان در ابعاد تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است.
هدف اصلی: شناخت تأثیر سیاستهای قومی نظام جمهوری اسلامی ایران بر میزان همگرایی ملی اقوام گلستان
اهداف فرعی:
1. شناخت تأثیر سیاستهای قومی نظام جمهوری اسلامی ایران بر افزایش همگرایی تاریخی اقوام گلستان
2. شناخت تأثیر سیاستهای قومی نظام جمهوری اسلامی ایران بر افزایش همگرایی جغرافیایی اقوام گلستان
3. شناخت تأثیر سیاستهای قومی نظام جمهوری اسلامی ایران بر افزایش همگرایی فرهنگی اقوام گلستان
4. شناخت تأثیر سیاستهای قومی نظام جمهوری اسلامی ایران بر افزایش همگرایی اقتصادی اقوام گلستان
5. شناخت تأثیر سیاستهای قومی نظام جمهوری اسلامی ایران بر افزایش همگرایی اجتماعی اقوام گلستان
6. شناخت تأثیر سیاستهای قومی نظام جمهوری اسلامی ایران بر افزایش همگرایی سیاسی اقوام گلستان
فرضیههای تحقیق
فرضیه اصلی: سیاستهای قومی نظام جمهوری اسلامی ایران باعث افزایش همگرایی ملی اقوام گلستان شده است.
فرضیات فرعی:
1. سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران منجر به افزایش همگرایی تاریخی اقوام گلستان شده است.
2. سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران منجر به افزایش همگرایی جغرافیایی اقوام گلستان شده است.
3. سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران منجر به افزایش همگرایی فرهنگی اقوام گلستان شده است.
4. سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران منجر به افزایش همگرایی اقتصادی اقوام گلستان شده است.
5. سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران منجر به افزایش همگرایی اجتماعی اقوام گلستان شده است.
6. سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران منجر به افزایش همگرایی سیاسی اقوام گلستان شده است.
مبانی نظری
سیاستگذاری قومی
سیاستگذاری قومی مجموعه سیاستهایی است که از طریق آن میتوان تعاملات و روابط میان اقوام، دولت و مجموعه حاکمیت از یکسو روابط میان اقوام با یکدیگر و با بدنه جامعه ملی از سوی دیگر را تنظیم و تحت قاعده و نظم درآورد و متناسب و همسو با سایر سیاستهای کلان موجود تغییر داد. امروزه، در ادبیات سیاسی و اجتماعی از سه الگوی عمده سیاستگذاری قومی بحث به میان آمده است که عبارتاند از:
1- الگوی تعاملی يا همگرا ساز که در این مدل، مشارکت عمومی یا مشارکت اقوام امر مهم است.
2- الگوی همانندسازی که هدف آن عبارت از ترکیب بیولوژیکی، فرهنگی، اجتماعی و روانی گروههای متمایز و منفرد بهمنظور ایجاد یک جامعه بدون تفاوتهای قومی است.
3- الگوی تکثرگرایی قومی. در مدل تکثرگرایی قومی در عین حال که بر تنوع و تفاوتهای گروهی (قومی) تأکید میشود بر وجود یک ساختار مشترک سیاسی اقتصادی که گروههای مختلف قومی را به یکدیگر پیوند دهد نیز توجه میشود
سیاستهای قومی نظام جمهوری اسلامی
سیاست قومی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر اساس تأکید قانون اساسی جمهوری اسلامی میبایست مبتنی بر اتخاذ راهبرد تکثرگرایی مساوات طلبانه میبود اما بررسیها نشان میدهد این سیاستها در دورههای مختلف حاکمیت دولتها، مبتنی بر تلفیق الگوهای همانندسازی داوطلبانه و غیر داوطلبانه، به همراه نوعی تکثرگرایی فرهنگی در برخی حوزههایی که درخواست قومیتها در تعارض با خواستههای ایدئولوژیک نظام سیاسی قرار نداشته است، بوده است. در مجموع نظام جمهوری اسلامی از بدو تأسیس تاکنون با توجه به شرایط تاریخی، راهبردهای متفاوتی را در حوزه سیاستهای قومی پیشگرفته است، که به شرح ذیل قابلذکر است:
الف) دوره انتقالی (1359-1357)
در این دوران شرایط خاصی بر فضای کلی جامعه حاکم شد و دولت موقت هم به دلیل نداشتن طرح و برنامهای مدون، دچار نوعی بی تصمیمی بود (قجری، 1390: 165). شروع خیزشهای قومی در مناطق مختلف کشور نظیر کردستان وضعیت را پیچیده و بحرانیتر کرد و دولت ناچار به استفاده از عنصر زور و سرکوب شد. در این دوره هرچند بر دکترین وحدت در زمینههای مذهبی و قومی تأکید زیادی شد اما قرائت شیعی از اسلام که در قانون اساسی هم نمود داشت، باعث شد تا علاوه بر شکافهای قومی موجود، شکاف مذهبی هم در جامعه پدید آید. با توجه به ایجاد فضای آنارشی در شرایط پسا انقلاب نوعی بیتوجهی از دستگاه دولتی و سیاستگذاری عمومی نسبت به مسائل قومی را شاهد بودیم.
ب) دوره جنگ تحمیلی (1367-1359)
سیاست قومی نظام جمهوری اسلامی در این دوره که همزمان با دوره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است بیشتر به دنبال تقویت و انسجام هویت ملی بود که نتیجه عمده آن نهفته شدن مطالبات قومی بود . ضمن این که تشدید برخورد و حذف گروهای قومگرای تندرو تجزیهطلب مورد توجه قرار گرفت.
پ) دوره سازندگی (1376-1368)
در این دوره نگرش غالب و روح حاکم بر سیاستهای قومی رهیافت مدرنیزاسیون" یا "نوسازی" است. دولت با اعمال نظام مدیریتی متمرکز و تکیه بر مدیران غیربومی به تقویت رسانه ملی همت گماشت. البته به دلیل تمرکز بر فعالیتهای اقتصادی بخشهایی از مطالبات گروههای قومی و مذهبی پاسخ داده نشد و فضایی به وجود آمد که سیاست قومی در دوره بعدی معطوف به پاسخگویی به همین مطالبات و جلوگیری از تشدید واگرایی آنان از نظام شد (حق پناه، 1381: 17).
ت) دوره اصلاحات (1384-1376)
در این دوران رویکرد تکثرگرایی بهعنوان شاخص اصلی سیاستگذاری قومی در دستور کار دولت اصلاحات قرار گرفت که در همین راستا میتوان به سیاستهای تقویت احزاب، مطبوعات، محلی گرایی، حقوق شهروندی و غیره اشاره کرد. اولویت یافتن مسائل فرهنگی و سیاسی؛تمرکززدایی اداری، بودجهبندی و برنامهریزی. در نظر گرفتن برخی تسهیلات ویژه برای سرمایهگذاری در مناطق محروم،افتتاح شبکههای استانی صداوسیما در سراسر کشور از جمله مصادیق این سیاست هستند (صالحی امیری، 1388: 422).
ث) دوره اصولگرایی (1392-1384)
در این دوره الگوی همانندسازی برای پیشبرد مسائل قومی مورد استفاده قرار گرفت که ازجمله تقویت روحیه اسلامی و غالب شدن آن بر هویتهای خرد منطقهای و محلی در بستری از روحیه آرمانخواهی و عدالت مد نظر قرار گرفت. رویکرد این دولت توجه به نقش مردم دررسیدن به اهداف انقلاب و توجه به حاکمیت نگاههای ارزشی انقلاب بر مدیریت کشور بود؛ اما این روند بنا به دلایل مختلف باعث نوعی تشتت آرا در کشور شد و موجی از نابسامانی کشور را فراگرفت و نارضایتیهای زیادی را از سوی گروهها، اقوام و به عبارتی سراسر کشور را باعث شد. دولت اصولگرا تلاش نمود با نگاه برابر به مردم جامعه (مساوات گرایانه) در حوزه داخلی نابرابریهای اقتصادی را رفع و ساماندهی کند. انجام اقداماتی همانند هدفمندسازی یارانهها، اصلاحات اقتصادی، واگذاری سهام عدالت، اجرای طرح مسکن مهر، حمایت از بنگاههای کوچک و زودبازده و توسعه ظرفیتهای تولیدی کشور، انجام سفرهای استانی و ... در راستای همین سیاست اجرا شد. این برنامهها اگرچه در آغاز آثار مثبت فراوانی داشت اما در ادامه بنا به دلایلی نتوانست اثرات مثبت و رو به جلوی خود را حفظ کند و در ادامه در حوزه اقتصادی، باعث رکود، تورم و درنتیجه نارضایتی مردم شد (رضایی، 1398: 26).
ح) دوره اعتدالگرایی (1400-1392)
الگوی وحدت در کثرت انطباق بیشتری با سیاستگذاری قومی این دوره دارد. در این دوره شاهد بکارگیری سیاست تساهل و ایجاد بستر صلحآمیز در منطقه هستیم. این نگاه سیاسی علاوه بر اینکه دیدگاههای حقوقی و تأکید بر حقوق شهروندی را در دستور کار خود دارد بر حق محلی، زبانی و قومی در کنار ملیگرایی ایرانی تأکید دارد .مهمترین سیاستهای قومی این دولت که از خلال برنامهها و سخنرانیها و ... به دست آمده است را میتوان شامل؛ پذیرش تنوع مذهبی، قومی و فرهنگی، پذیرش تنوع اقوام و مذاهب بهعنوان فرصتی بزرگ برای وحدت و توسعه ملی،لزوم استفاده از ظرفیت قومیتها و مذاهب برای همگرایی و تقویت وحدت فرهنگی و ملی، تفاوت قائل نشدن بین اقوام اعم از کرد و ترک و فارس و عرب، تأکید بر ایرانی بودن همه اقوام و افتخار به آن، اهتمام دولت به مسئله وفاق ملی،بکارگیری نیروی بومی یا بومی گزینی از اقوام و استفاده از تمامی ظرفیتها و توانمندیهای مدیریتی به دور از گرایشات مذهبی و قومی برشمرد.
نقد و بررسی سیاستهای قومی نظام جمهوری اسلامی
در یک جمعبندی کلی سیاستگذاری قومی نظام جمهوری اسلامی ایران در طول 4 دهه اخیر بر اساس مجموعهای از رویکردهای پراکنده و غالباً بدون نگاه بلندمدت و راهبردی صورت پذیرفته است. بهطوری که در مقاطعی کاملاً نامعین و نامنسجم و بدون برنامه بوده و در مقاطعی با تغییر دولتها و تحول در نوع نگاه دولت، شاهد اعمال سیاستگذاریهای مختلف هستیم. برای نمونه با توجه به تفاوت در گفتمان سه دولت اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالی نوع اعمال سیاستگذاری قومی متناسب به اهمیت موضوعات داخلی و خارجی بوده است. بر این اساس، در دولت اصلاحطلب پس از دوم خرداد شاهد ایجاد فضای باز سیاسی در ایران هستیم که عمدتاً بر کثرتگرایی با محوریت احزاب، مطبوعات، گردش نخبگان و محلی گرایی که تقویتکننده الگوی کثرتگرایی و پراکنش قدرت در سطح اجتماعی و سیاسی بود وبر همین مبنا شاهد اجرای سیاست تمرکز زادیی و اعطای اختیارات به مناطق در قالب شورای اسلامی شهر و روستا و ایجاد فضای باز سیاسی برای فعالیتهای قومی هستیم. با توجه به شیفت دولت از مبانی گفتمانی اصلاحطلبی به اصولگرایی در سال 1384 نوعی تحول در سیاستگذاری قومی بر مبنای تهدیدات خارجی و نیاز به تقویت روحیه ملی در برابر کثرت طلبی قومی، شاخص همانندسازی در دستور کار دولت در ابعاد گوناگون قرار گرفت. در این بستر تأکید بر منافع ملی بهصورت ایرانی یکپارچه، تقویت روحیه آرمانگرایی ایدئولوژیک در برابر کثرتگرایی قومی و منطقهای بهعنوان محرک تجمیع نیروها در راستای مقابله با دشمنان خارجی و تقویت روحیه اسلامگرایی در برابر روحیه قومی- زبانی مورد توجه قرار گرفته است. متناسب با تغییر دولت از گفتمان اصولگرایی بهاعتدال محوری در سال 1392 شاهد روی کار آمدن دولت اعتدال با سیاست تساهل و ایجاد بستر صلحآمیز در منطقه هستیم. این نگاه سیاسی علاوه بر اینکه دیدگاههای حقوقی و تأکید بر حقوق شهروندی را در دستور کار خود دارد بر حق محلی، زبانی و قومی در کنار ملیگرایی ایرانی تأکید دارد. از این رو، الگوی وحدت در کثرت انطباق بیشتری با سیاستگذاری قومی این دولت دارد.
جدول 1- سیاستگذاری قومی در دولتهای مختلف جمهوری اسلامی ایران
شاخصها | سیاستگذاری قومی | گفتمان | دولتها |
بازار آزاد، صنعتی سازی، روابط اقتصادی | نامعین و غیر منسجم | توسعه اقتصادی | پیروزی انقلاب تا دوره سازندگی |
فضای باز سیاسی، احزاب، مطبوعات، فردگرایی | کثرتگرایی | اصلاحات | دولت اصلاحطلبی |
آرمان ایرانی و اسلامی، عدالت محوری، وحدت | تأکید بر همگون سازی | اصولگرا | دولت اصولگرایی |
حق شهروندی، تنشزدایی بینالمللی، | وحدت در کثرت | اعتدال و توسعه | دولت اعتدالگرایی |
مأخذ: رنجبر، اصلانی و افراسیابی، 143: 1397
روششناسی پژوهش
این تحقیق از نوع تحقیقات میدانی و کاربردی است که به روش پیمایش انجام شده است.جامعه آماری شامل کلیه افراد بالاتر از 18 سال ساکن استان گلستان که حدود 1250000 نفر را شامل میشود.حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر تعیینشده که نمونهها به روش نمونهگیری خوشهای موردمطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش مطالعات اسنادی و کتابخانهای؛ کتب، پایاننامههای دانشگاهی، مقالات علمی – پژوهشی، مجلات و پایگاههای اینترنتی و در بخش مطالعات میدانی پرسشنامه محقق ساخته بود. این پرسشنامه برای سنجش همگرایی اقوام در شش متغیر تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی در قالب سؤالات طیف لیکرت طراحی شده بود.برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS استفاده شد. توصیف دادهها بر اساس جداول یکبعدی انجام شد و برای آزمون فرضیات از آزمونهای TEST-T و ANOVA بهره گرفته شد.
یافتههای تحقیق
یافتههای توصیفی:
بررسی صورت گرفته بر روی متغیرهای زمینهای و جمعیت شناختی در جامعه تحقیق شامل جنس، سن، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، میزان تحصیلات، قومیت و ... . نشان داد از مجموع آزمودنیهای این پژوهش شامل 384 نفر، 262 نفر معادل (68%) مرد، 122 نفر معادل (32%) زن بودهاند. از لحاظ وضعیت گروه سنی 21 نفر معادل (5/5%) در گروه سنی کمتر از 20 سال، 61 نفر معادل (9/15%) در گروه سنی 20-29 و 125 نفر معادل (5/32%) در گروه سنی 30-39 سال و 122 نفر معادل (8/31%) در گروه سنی 40-49 و 55 نفر معادل (3/14%) در گروه سنی 50 سال و بیشتر قرار داشتند. توزیع پاسخگویان از لحاظ وضعیت تأهل نشان داد که تعداد 57 نفر معادل (15%) مجرد و 327 نفر معادل (85%) متأهل بودند. یافتههای پژوهش درخصوص میزان تحصیلات نشان داد، تعداد 18 نفر معادل 4% دارای مدرک زیر دیپلم، 67 نفر معادل 22% دارای مدرک دیپلم، 45 نفر معادل (11%) دارای مدرک فوقدیپلم، 82 نفر (21%) دارای مدرک لیسانس و 169 نفر معادل (44%) دارای مدرک فوقلیسانس و در نهایت 3 نفر معادل 1% دارای مدرک دکتری بودند. در خصوص قومیت پاسخگویان نتایج نشان داد از مجموع 384 نفر پاسخگو حدود 3/51% فارس، 5/6% ترکمن، 4/9% سیستانی، 6/14% ترک، 4/4% کرد، 2/12% بلوچ و 6/1% سایر اقوام شامل قزاقها و... بودهاند.
یافتههای تحقیق درخصوص میزان همگرایی درونگروهی اقوام نشان داد در پاسخ به سؤال نزدیکترین قوم به قومیت خود را کدام قوم میدانید، 51% فارسها، 5/6% ترکمنها، 5/14% ترکها (آذریها و قزلباشها)، 5/9% سیستانیها، 5/4% کردها، 12% بلوچها و درنهایت 1% سایر اقوام را بهعنوان قوم نزدیک خود عنوان کردند. در بررسی تحلیلی مشخص شد پاسخگویان قوم فارس نزدیکترین قوم به خود را بعد از فارسها به ترتیب ترکها، سیستانیها و بلوچها ذکر کردهاند . ترکمنها نیز نزدیکترین اقوام به خود را به ترتیب فارسها، ترکها و بلوچها ذکر کردهاند. ترکها نیز نزدیکترین اقوام به خود را شامل فارسها، سیستانیها و بلوچها دانستهاند. قوم سیستانی سه قوم فارس، بلوچ و ترکها را به خود نزدیک برشمردهاند. کردها نیز سه قوم فارس، ترک و سیستانی را جزو نزدیکترین اقوام به خود نام بردهاند. بلوچها نیز به ترتیب اقوام فارس، ترکمن و ترک و کرد را به خود نزدیک دانستهاند. در مجموع میزان همگرایی اقوام با فارسها و سپس با ترکها اعم از ترکهای آذری و قزلباشها بیشتر از سایر قومیتهاست.
جدول (2): توزیع فراوانی نمونه بر اساس قوم نزدیک به قومیت خود
قومیت | فراوانی | درصد | درصد تجمعی |
فارس | 197 | 51. 3 | 51. 3 |
ترکمن | 25 | 6. 5 | 57. 8 |
آذری | 56 | 14. 6 | 72. 4 |
سیستانی | 36 | 9. 4 | 81. 8 |
کرد | 17 | 4. 4 | 86. 2 |
بلوچ | 47 | 12. 2 | 98. 4 |
سایر | 6 | 1. 6 | 100. 0 |
جمع کل | 384 | 100% | . . . |
بررسی میانگین همگرایی ملی و ابعاد آن نشان داد میانگین همگرایی ملی پاسخگویان از مجموع 30 نمره تعریف شده در بعد تاریخی 9، بعد جغرافیایی 5/10، بعد فرهنگی 8/9، بعد اجتماعی 9، بعد اقتصادی 6/17، بعد سیاسی 8/11 و بعد همبستگی ملی 9/10 به دست آمده است. همچنین میانگین کل همگرایی پاسخگویان 13.1. از نمره 30 به دست آمده است که نشاندهنده پایین بودن میزان همگرایی آزمودنیها میباشد.
جدول (3): توزیع فراوانی نمونه بر اساس میانگین همگرایی و ابعاد آن
همگرایی(ملی) | تعداد نمونه | تعداد سؤالات | حداقل امتیاز | حداکثر امتیاز | حداکثر نمرات | میانگین |
بعد تاریخی | 384 | 6 | 1 | 5 | 30 | 9 |
بعد جغرافیایی | 384 | 6 | 1 | 5 | 30 | 5. 10 |
بعد فرهنگی | 384 | 6 | 1 | 5 | 30 | 9.8 |
بعد اجتماعی | 384 | 6 | 1 | 5 | 30 | 9 |
بعد اقتصادی | 384 | 6 | 1 | 5 | 30 | 17.6 |
بعد سیاسی | 384 | 6 | 1 | 5 | 30 | 11.8 |
بعد همبستگی ملی | 384 | 6 | 1 | 5 | 30 | 10.9 |
کل | 384 | 42 |
|
| 30 | 1. 13 |
یافتههای استنباطی:
فرضیه اصلی: -سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران در افزایش همگرایی ملی اقوام در استان گلستان تأثیر داشته است.
جهت بررسی فرضیه فوق از آزمون تی-تست یک دامنه استفاده شد که میانگین هریک از مؤلفهها بر اساس مقدار حد وسط که تعریف میشود، مورد بررسی قرار گرفت. (با این توضیح که در صورتی که پاسخ تمامی سؤالات خیلی زیاد باشد، بیشترین امتیاز بر اساس طیف لیکرت عدد 30 خواهد بود و میانگین فرض شده در آزمون تی-تست یک دامنه، عدد 15 میباشد)
One-Sample Statistics | ||||
متغیر | N | Mean | Std. Deviation | Std. Error Mean |
همگرایی(ملی) | 384 | 13. 1265 | 3. 31264 | . 16949 |
One-Sample Test | ||||||
متغیر | Test Value = 15 | |||||
t | df | Sig. (2-tailed) | Mean Difference | 95% Confidence Interval of the Difference | ||
Lower | Upper | |||||
همگرایی(ملی) | -11. 054 | 384 | . 000 | -1. 87347 | -2. 2067 | -1. 5402 |
طبق اطلاعات به دست آمده از آزمون تی تست مشخص شده است که نمره میانگین کل همگرایی پاسخگویان بر اساس ابعاد 7گانه تاریخی، جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و انسجام ملی، 12/13 میباشد که کمتر از میانگین فرض شده است و این مسئله نشان از آن دارد که سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در تقویت همگرایی اقوام ساکن در استان گلستان نقش کلیدی و اثرگذاری نداشته است.
فرضیات فرعی:
1- سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران در افزایش همگرایی ملی اقوام استان گلستان در بعد تاریخی تأثیرگذار بوده است.
One-Sample Statistics | ||||
متغیر | N | Mean | Std. Deviation | Std. Error Mean |
بعد تاریخی | 384 | 9. 0365 | 3. 73380 | . 19054 |
One-Sample Test | ||||||
متغیر | Test Value = 15 | |||||
t | df | Sig. (2-tailed) | Mean Difference | 95% Confidence Interval of the Difference | ||
Lower | Upper | |||||
بعد تاریخی | -31. 298 | 383 | . 000 | -5. 96354 | -6. 3382 | -5. 5889 |
طبق اطلاعات به دست آمده از آزمون تی تست مشخص شده است که میانگین نمره همگرایی ملی اقوام از منظر پاسخگویان در بعد تاریخی حدود 9 از 30 بوده که کمتر از میانگین فرض شده است و این مسئله نشان از آن دارد که سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در تقویت بعد تاریخی شاخص همگرایی ملی اقوام ساکن در استان گلستان نقش کلیدی و اثرگذاری نداشته است.
2- سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران در افزایش همگرایی اقوام استان گلستان در بعد جغرافیایی نقش اثرگذاری دارد.
One-Sample Statistics | ||||
متغیر | N | Mean | Std. Deviation | Std. Error Mean |
بعد جغرافیایی | 384 | 10. 5573 | 3. 20278 | . 16344 |
One-Sample Test | ||||||
متغیر | Test Value = 15 | |||||
t | df | Sig. (2-tailed) | Mean Difference | 95% Confidence Interval of the Difference | ||
Lower | Upper | |||||
بعد جغرافیایی | -27. 182 | 383 | . 000 | -4. 44271 | -4. 7641 | -4. 1214 |
طبق اطلاعات به دست آمده از آزمون تی تست مشخص شده است که میانگین نمره همگرایی ملی اقوام از منظر پاسخگویان در بعد جغرافیایی( سرزمینی) حدود 5/10 از 30 بوده که، کمتر از میانگین فرض شده است و این مسئله نشان از آن دارد که سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در تقویت بعد جغرافیایی شاخص همگرایی ملی اقوام ساکن در استان گلستان نقش کلیدی و اثرگذاری نداشته است.
3- سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران در افزایش همگرایی ملی اقوام استان گلستان در بعد فرهنگی، نقش اثرگذاری دارد.
One-Sample Statistics | ||||
متغیر | N | Mean | Std. Deviation | Std. Error Mean |
بعد فرهنگی | 384 | 9. 8203 | 3. 89369 | . 19870 |
One-Sample Test | ||||||
متغیر | Test Value = 15 | |||||
t | df | Sig. (2-tailed) | Mean Difference | 95% Confidence Interval of the Difference | ||
Lower | Upper | |||||
بعد فرهنگی | -26. 068 | 383 | . 000 | -5. 17968 | -5. 5704 | -4. 7890 |
نتایج آزمون تی تست نشان داد که میانگین نمره همگرایی ملی اقوام از منظر پاسخگویان در بعد فرهنگی حدود 10 از 30 بوده که کمتر از میانگین فرض شده است و این مسئله نشان از آن دارد که سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در تقویت بعد فرهنگی شاخص همگرایی اقوام ساکن در استان گلستان نقش کلیدی و اثرگذاری نداشته است.
4- سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران در افزایش همگرایی ملی اقوام استان گلستان در بعد اجتماعی نقش اثرگذاری دارد.
متغیر | N | Mean | Std. Deviation | Std. Error Mean |
بعد اجتماعی | 384 | 9. 0286 | 3. 52191 | . 17973 |
One-Sample Test | ||||||
متغیر | Test Value = 15 | |||||
t | df | Sig. (2-tailed) | Mean Difference | 95% Confidence Interval of the Difference | ||
Lower | Upper | |||||
بعد اجتماعی | -33. 225 | 383 | . 000 | -5. 97135 | -6. 3247 | -5. 6180 |
بر اساس نتایج حاصل از آزمون تی تست مشخص شد که میانگین نمره همگرایی ملی اقوام از منظر پاسخگویان در بعد اجتماعی حدود 9 از 30 بوده که این نمره کمتر از نمره میانگین فرض شده است و این مسئله نشان از آن دارد که سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در تقویت بعد اجتماعی شاخص همگرایی اقوام ساکن در استان گلستان نقش کلیدی و اثرگذاری نداشته است.
5- سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران در افزایش همگرایی ملی اقوام استان گلستان در بعد اقتصادی نقش اثرگذاری دارد.
One-Sample Statistics | ||||
متغیر | N | Mean | Std. Deviation | Std. Error Mean |
بعد اقتصادی | 384 | 17. 6484 | 5. 04692 | . 25755 |
One-Sample Test | ||||||
متغیر | Test Value = 15 | |||||
t | df | Sig. (2-tailed) | Mean Difference | 95% Confidence Interval of the Difference | ||
Lower | Upper |
طبق اطلاعات به دست آمده از آزمون تی تست مشخص شده است که میانگین نمره همگرایی ملی اقوام از منظر پاسخگویان در بعد اقتصادی بالای 5/17 از 30 بوده که نشان از آن دارد که میانگین بعد اقتصادی در شاخص همگرایی پاسخگویان، بیشتر از میانگین فرض شده است و این مسئله حاکی از آن است که سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در تقویت بعد اقتصادی شاخص همگرایی اقوام ساکن در استان گلستان نقش اثرگذاری داشته است. .
6- سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران در افزایش همگرایی ملی اقوام استان گلستان در بعد سیاسی نقش اثرگذاری دارد.
One-Sample Statistics | ||||
متغیر | N | Mean | Std. Deviation | Std. Error Mean |
بعد سیاسی | 382 | 11. 8351 | 4. 80666 | . 24593 |
One-Sample Test | ||||||
متغیر | Test Value = 15 | |||||
t | df | Sig. (2-tailed) | Mean Difference | 95% Confidence Interval of the Difference | ||
Lower | Upper | |||||
بعد سیاسی | -12. 869 | 381 | . 000 | -3. 16492 | -3. 6485 | -2. 6814 |
طبق اطلاعات به دست آمده از آزمون تی تست مشخص شده است که میانگین نمره همگرایی ملی اقوام از منظر پاسخگویان در بعد سیاسی نزدیک به 12 از 30 بوده که این میانگین کمتر از میانگین فرض شده است و این مسئله نشان از آن دارد که سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در تقویت بعد سیاسی شاخص همگرایی اقوام ساکن در استان گلستان نقش کلیدی و اثرگذاری نداشته است.
7- سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران در افزایش بعد همگرایی ملی اقوام در استان گلستان نقش اثرگذاری دارد.
One-Sample Statistics | ||||
متغیر | N | Mean | Std. Deviation | Std. Error Mean |
بعد همگرایی ملی | 384 | 10. 9141 | 4. 11016 | . 20975 |
One-Sample Test | ||||||
متغیر | Test Value = 15 | |||||
t | df | Sig. (2-tailed) | Mean Difference | 95% Confidence Interval of the Difference | ||
Lower | Upper | |||||
بعد همگرایی ملی | -19. 480 | 383 | . 000 | -4. 08594 | -4. 4983 | -3. 6735 |
طبق اطلاعات به دست آمده از آزمون تی تست مشخص شده است که میانگین نمره همگرایی ملی اقوام از منظر پاسخگویان نزدیک به 11 از 30 بوده که این نمره میانگین کمتر از میانگین فرض شده است و این مسئله نشان از آن دارد که سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در تقویت بعد همگرایی ملی شاخص همگرایی اقوام ساکن در استان گلستان نقش کلیدی و اثرگذاری نداشته است.
بحث و نتیجهگیری
وحدت و همگرايی ملی يکی از اساسیترین مباحث حیاتی کشورهاست که به سبب آن بقا و دوام آن
در طول زمان میسر میگردد. ايران ازجمله کشورهاي کثیرالاقوام است که وجود تنوعات قومی و فرهنگی
در آن لزوم سیاست قومی و مديريت سیاسی کارآمد، مدبرانه و عقلانی را ايجاب مینماید. در این بین، بکارگیری سیاست قومی کارآمد در استان گلستان بهعنوان یکی استانهای دارای تنوع قومی که رنگینکمانی از اقوام فارس، ترکمن، سیستانی، بلوچ، ترک، قزاق، و ... . را در خود جای داده است، از اهمیت مضاعفی برخوردار است. ساختار جمعيتي متنوع قـومي استان گلستان باعث شده است هـر يـك از گروههای قـومي ویژگیها، مناسـبات و رفتارهـاي اجتماعي خاص خود را داشته باشند و کنشهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این اقوام بیشتر در راستای تمایلات قومی باشد و بالطبع شاهد بروز ترجیحات قومی در حوزههای مختلف زندگی اجتماعی باشیم. اساساً طراحی و بکارگیری سیاستهای قومی مناسب و کارآمد توسط نظام جمهوری اسلامی میتوانست و میتواند بر میزان همگرایی ملی بیفزاید، امری که به نظر در استان گلستان کمتر شاهد آن هستیم. نتایج اجمالی تحقیق نشان میدهد سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران در طول 44 سال اخیر، نهتنها در افزایش همگرایی ملی اقوام در استان گلستان تأثیر نداشته بلکه کموبیش موجب افزایش واگرایی ملی این اقوام شده است. بخشی از این ناکارآمدی که نتایج تحقیقات علمی نیز مؤید آن است به این موضوع برمیگردد که سیاستگذاری قومی در جامعه ایران عمدتاً بر اساس مجموعهای از رویکردهای پراکنده و غالباً بدون نگاه بلندمدت و راهبردی و بر اساس گفتمانهای سیاسی –اجتماعی هر دولت صورت پذیرفته است، بهطوری که با تحول در دولتها و بهتبع آن تغییر نوع نگاه دولت به جامعه، نوع سیاستگذاریها هم تغییر کرده است. به تعبیر دکتر کاتوزیان گویا با یک جامعه کلنگی روبرو هستیم که هر دولتی بر سر کار آمده است، بنیانهای سیاست قومی دولت قبل را با کلنگی فروپاشیده و بنای جدیدی در این حوزه برای خود ساخته است. به طور مثال با توجه به تفاوت در گفتمان سه دولت اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالی نوع اعمال سیاستگذاری قومی متفاوت بوده است. بهگونهای که در دولت اصلاحطلب پس از دوم خرداد 1376 به دلیل در پیش گرفتن سیاست ارتباط هرچه بیشتر با نظام بینالملل، شاهد تلاش برای ایجاد فضای باز سیاسی در ایران هستیم که عمدتاً بر کثرتگرایی با محوریت احزاب، مطبوعات، گردش نخبگان و محلی گرایی که تقویتکننده الگوی کثرتگرایی و پراکنش قدرت در سطح اجتماعی و سیاسی است، روبرو هستیم. اجرای برنامههای تمرکز زادیی و اعطای اختیارات به مناطق در قالب شورای اسلامی شهر و روستا و ایجاد فضای باز سیاسی برای فعالین قومی را میتوان شاهدی بر سیاست تکثرگرایی دولت وقت دانست.
با روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد در سال 1384و شیفت دولت از مبانی گفتمانی اصلاحطلبی به اصولگرایی، نوعی تحول در سیاستگذاری قومی بر مبنای تهدیدات خارجی و نیاز به تقویت روحیه ملی در برابر کثرت طلبی قومی به وجود آمد و سیاست همانندسازی قومی در دستور کار دولت در ابعاد گوناگون قرار گرفت. بر اساس این سیاست تأکید بر منافع ملی بهصورت ایرانی یکپارچه، تقویت روحیه آرمانگرایی ایدئولوژیک در برابر کثرتگرایی قومی، تقویت روحیه اسلامگرایی در برابر روحیات مبتنی بر قومی- زبانی در راستای تجمیع و یکپارچهسازی نیروهای داخلی در برابر مداخلات بیگانگان مد نظر قرار گرفت.
با روی کار آمدن دولت حسن روحانی در سال 1384و تغییر گفتمان دولت از اصولگرایی بهاعتدال محوری، راهبرد سیاسی دولت بکارگیری سیاست تساهل و ایجاد بستر صلحآمیز در منطقه شد. این نگاه سیاسی علاوه بر اینکه دیدگاههای حقوقی و تأکید بر حقوق شهروندی را در دستور کار خود قرار داد بر جامعه محلی، زبانی و قومی در کنار ملیگرایی ایرانی تأکید نمود. از این رو میتوان گفت الگوی سیاست قومی این دوره بیشتر به سیاست وحدت در کثرت نزدیک بود. تأکید بر حقوق شهروندی در کنار انسجام ملی برای مقابله با تهدیدات خارجی که دربردارنده نوعی تنشزدایی بینالمللی نیز بود.
همگرایی یا انسجام ملی که یکی از عوامل اصلی پایداری نظامهای سیاسی و اجتماعی و یکی از اهداف و حوزههای اصلی جامعهپذیری سیاسی است و نقش اساسی در ثبات سیستمهای حاکمیتی دارد تحت تأثیر عوامل گوناگونی چون تاریخ و جغرافیای مشترک، زبان و فرهنگ مشترک، آداب و رسوم و سنن مشترک و در یک جمعبندی کلی، بنیادهای جغرافیایی و پایداری سرزمین، حاکمیت و ساختار سیاسی، تداوم تاریخی و بنیادهای فرهنگی است که بدون شک حاکمیت و ساختار سیاسی، مهمترین این عوامل است، چرا که حاکمیت سیاسی میتواند با طراحی و بکارگیری سیاست متناسب قومی پایدار، عناصر پیوند دهنده همگرایی ملی را تقویت بکند. از آنجایی که دولت قواعد و قوانین و سیاستها را تعیین و اجرا میکند، لذا ساختارهای آن محیطهای مناسبی برای رقابت و تضاد بین گروههایی که جهت به دست آوردن امتیازات تلاش میکنند، فراهم میآورد، حال اگر دولت در ساختارهای تعریف شده، سازماندهی مناسبات قومی را از یک طرف بر اساس ظرفیتهای اقوام و از طرف دیگر بر اساس اصول علمی، اخلاقی و انسانی در دستور کار خود قرار دهد بدون شک موجبات بهبود و توسعه حس همگرایی ملی در بین اقوام را ایجاد خواهد کرد.
نکته قابلتأمل این که گروههای قومی در طول تاریخ، همواره بخشهای جداییناپذیر جامعه ایرانی محسوب شده و همانگونه که درگذشته در شکل دادن به میراث سیاسی و فرهنگی ایران و دفاع از آن نقش داشتهاند، امروز نیز شایستگی ایفای نقش و مشارکت فعال و حضور در حیات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران را دارند. در همین راستا علیرغم همگرایی پایینتر از حد متوسط اقوام در استان گلستان و بروز نشانههایی از واگرایی ملی، این قومیتها اساساً خود را جزئی از جغرافیای تاریخی و سیاسی ایران میدانند و به هیچ وجه اندیشههای تجزیهطلبی در بین آنها دیده نمیشود. بنابراين درك احساسات قومي، هويت بخشي و تشخص بخشي اقوام و احترام بیشتر به حقوق اداری، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آنان، فرصت سازي و تعبیهی ساز و كارهاي مشاركت ّ ملي براي آنها، اجتناب از وحدت مكانيكي اقوام و تمركز بر وحدت استراتژيك، پرهيز از راهبرد امنيتي نسبت به اقوام، بکارگیری نيروي بالقوهی بومی از طريق توزيع قدرت سياسي- اداري در تمامي مناطق استان، برقراري عدالت جغرافيايي و توزيع عادلانهی نتايج طرحهای توسعهای در سطح استان و منتفع شدن تمامی ساکنان از برکات توسعه، تا اندازهی بسيار زیادی میتواند به ايجاد همگرایی و انسجام ملي اقوام، يكپارچگي و گسترش روحیهی صميميت و اعتماد اجتماعی كمك كند و پایههای اقتدار و امنيت ّ ملي را محكم سازد كه البته تحقق اين امر، برنامهریزی علمی و اصولی سیاستگذاران و عزم مديران و مسئولان اجرايي را در سطوح استانی و ملی میطلبد.
منابع و مآخذ
حق پناه، جعفر (1381). قومگرایی به مثابه جنبشهای اجتماعی جدید و پیامدهای آن در ایران، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
دشتی، فرزانه؛ عیوضی، محمدرحیم (1397). «عوامل مؤثر در ارتقاء همگرایی اقوام ایرانی در عصر جهانیشدن»، پژوهشنامه انقلاب اسلامی، سال هشتم، شماره 29، صص 166-129.
رضائیان، علی؛ وثوقی، منصور؛ ساروخانی، باقر (1398). «مطالعه جامعهشناختی حوزههای همگرایی واگرایی هویت ملی و هویت قومی (مطالعه موردی: قوم لک)»، مطالعات علوم اجتماعی ایران، سال شانزدهم، شماره 61.
رضايي، علیرضا (1385). »طرح تبيين وضعيت قوميت در جامعه ايران«، تهران: دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي.
رنجبر، مقصود؛ اصلانی، مسعود، افراسیابی، هادی (1397). «بررسی و تحلیل نظام سیاستگذاری قومی در ایران»، فصلنامه راهبرد سیاسی، سال دوم، شماره 7.
رویینتن، مریم؛ مشهدی میقانی، ژیلا؛ یارمحمدتوسکی، مریم (1398). «مقایسه همگرایی هویت ملی و قومی در شهرهای کرمانشاه، سر پل ذهاب، صحنه و پاوه»، مطالعات میان فرهنگی، سال چهاردهم، شماره 39، صص 94-69.
صالحی امیری، رضا (1388). مدیریت منازعات قومی در ایران، چاپ دوم، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک.
قجری علیاکبر (1390). چگونگی پاسخگویی به مطالبات قوم ترکمن در چارچوب وحدت ملی، پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تربیت مدرس.
متقی، افشین؛ حیدری، جهانگیر و نیکجو، ایرج (1396). «مدلسازی همگرایی قومی بر اساس نیازسنجی مدیران سیاسی و مطالبات شناسی اقوام (مطالعه موردی: استان کردستان)»، پژوهشهای جغرافیای انسانی، دوره 49، زمستان.
محمدرحیمی، معصومه؛ میرکوشش، امیر هوشنگ؛ اشرافی، احمد (1399) «طراحی مدل همگرایی ملی اقوام در ایران»، فصلنامه مطالعات ملي82،، سال بیست و یکم، شماره2.
مطلبی، مسعود (1387). «جغرافیای سیاسی اقوام ایرانی»، نشریه زمانه، دوره7، شماره79.
مقصودی؛ مجتبی، دربندی، انوشه(1391). «بررسی سیاستهای قومی جمهوری اسلامی ایران در قبال کردها در دولت اصلاحات (1998 ـ 2006)»، پژوهشنامه علوم سیاسی، دوره هفتم، شماره 4.
منابع لاتین
Alipour, Abbas. (2011). The Impact of Ethnic Policies on Convergence and Divergence of the People in the Sistan and Baluchestan and Kurdistan Provinces After the Islamic Revolution, PhD. Thesis. Islamic Azad University, Science and Research Branch. Faculty of Human Science. [In Persian]
Golverdi. Isa. (2012). Races of Iran and Field of Convergence. Tehran: Komeil Publication, First Edition. [In Persian]
The effect of ethnic policies in the Islamic Republic of Iran on the process of convergence of ethnic groups in Golestan province
Ethnic policy is a set of government strategies to regulate relations at three levels: intra-ethnic, inter-ethnic, and between ethnic groups and the government. The purpose of the research is the impact of ethnic policies on the convergence process of ethnic groups in Golestan province. The research is applied in terms of purpose, quantitative in terms of data nature, and descriptive-survey in terms of data collection method. The statistical population of the population over 18 years of age in Golestan province, whose number according to the 1395 census is about 1,250,000 people. The sample size based on Cochran's formula was 384 people, and the subjects were studied in the form of cluster sampling in the form of available samples. The data collection tool was a researcher-made questionnaire, whose validity was based on the agreement of the judges and its reliability was confirmed by Cronbach's alpha. Data analysis was done by spss26. The results of using the T-Test showed that the average score of the total convergence of the respondents based on the 6 historical, geographical, economic, social, cultural and political dimensions is 13.12 which is lower than the assumed average of 15, and this indicates that the policies of the Islamic Republic did not play an effective role in strengthening the convergence of ethnic groups in Golestan province, the ANOVA test results showed that there is no significant difference between the ethnic groups of Golestan province in terms of the degree of convergence.
Key words: ethnic policies, convergence, Golestan province.