Market, Value Change and Development: Generational Differences in Business Values Among Marketers in Isfahan
Subject Areas : Journal of Iranian Social Development Studieshassan saghafian 1 , mansour haghighatian 2 , shapour behyan 3
1 - Faculty member Islamic Azad University of Shahreza
2 - Abbas Abad St.l No. 12
3 - Faculty member azad univercity of mobarakeh
Keywords: development, Generational Affiliation, Isfahan City Market, Generational Difference, Business Values,
Abstract :
The market, as one of the main areas of economic activity in contemporary Iran, has undergone changes under the influence of global developments. Such changes have generally led to value developments that, if not properly managed, could affect the development of the country in various dimensions. The present research is essentially of a developmental nature and examines value developments (generational differences in business values among Isfahan marketers), assuming development as a multidimensional phenomenon. By reviewing existing literature on generational sociology in Iran, three generations of "before revolution", "generation of revolution" and "third generation" were identified and the basis of the research was identified. The research method of this study is "survey". The statistical population of this study is all those who are active in Isfahan city. Sample size was 524 Isfahan marketers who were selected using multi-stage cluster sampling.The findings indicate that there is no difference between the generations studied in the Isfahan market in terms of business meta-values. Also, there is no difference between the generations studied by the Isfahan market in terms of the material values of the business. In addition, the results of the study indicated that generational affiliation had a significant impact on business values and this hypothesis is valid, but the impact is low. In general, it can be said that the turbulence of economic status, social and value anomaly and the shared space of generational socialization are factors that have contributed to the lack of generational differences in business values in the Isfahan market
_||_
بازار، تحولات ارزشی و توسعه:
تفاوتهای نسلی در ارزشهای کسبوکار در میان بازاریان شهر اصفهان
چکیده
بازار به عنوان یکی از میدانهای اصلیِ کنشگری اقتصادی در ایران معاصر، تحت تاثیر تحولات جهانی، تغییراتی را تجربه نموده است. چنین تغییراتی عموما تحولاتی ارزشی را به دنبال داشته است که در صورت عدمِ مدیریت صحیح، ممکن است توسعه کشور در ابعاد مختلف را تحت تاثیر قرار بدهد. پژوهش حاضر، اساسا ماهیتی توسعهای دارد و با فرض گرفتنِ توسعه به مثابه پدیدهای چندبعدی، تحولات ارزشی(تفاوتهای نسلی در ارزشهای کسب و کار در میان بازاریان شهر اصفهان) را بررسی میکند. با مرور ادبیات موجود در زمینه جامعهشناسی نسلی در ایران، سه نسل «قبل از انقلاب»، «نسل انقلاب» و «نسل سوم» شناسایی شده و مبنای پژوهش قرار گرفت. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع «پیمایش» است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افرادی است که در سطح شهر اصفهان مشغول به فعالیت اقتصادی هستند. حجم نمونه، 524 نفر از بازاریان شهر اصفهان بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. یافتههای پژوهش بیانگر این است که بین نسلهای مورد بررسی در بازار شهر اصفهان در زمینه ارزشهای فرامادی کسبوکار تفاوتی وجود ندارد. همچنین، بین نسلهای مورد بررسی بازار شهر اصفهان در زمینه ارزشهای مادی کسبوکار تفاوتی وجود ندارد. علاوه بر این، نتایج پژوهش بیانگر این بود که تعلق نسلی بر ارزشهای کسبوکار تأثیر معناداری دارد و این فرضیه قابل تأیید است، اما این تأثیرگذاری پایین است. بهطورکلی میتوان گفت که آشفتگیهای وضعیت اقتصادی، آنومی اجتماعی و ارزشی و فضای مشترک جامعهپذیری نسلی عواملی هستند که در عدم تفاوت نسلی در ارزشهای کسبوکار در بازار شهر اصفهان نقش داشتهاند.
واژگان کلیدی: تفاوت نسلی، تعلق نسلی، ارزشهای کسبوکار، توسعه ، بازار شهر اصفهان
طرح مسئله
تحولات گسترده در عرصههای مختلف در هزاره نوین، بسیاری از ساختارهای فرهنگی جوامع را دچار تغییر نموده است. در این میان، ارزشها نیز تحت تاثیر قرار گرفته و ماهیتی نسلی پیدا کردهاند. ارزشها در واقع، بنیادی برای توسعه و به طور خاص توسعه فرهنگی محسوب میگردند. در واقع، انگارههای ارزشی کلیدی برای فهمِ توسعه به حساب میآیند. بنابراین، تحولات ارزشی که ممکن است تحت تاثیر تغییرات گسترده عرصههای مختلف زندگی اجتماعی، رخ بدهند،
بنیاد توسعه و به طور خاص توسعه فرهنگی و اجتماعی را نیز دچار تغییر میکند. این مسئله آنگاه اهمیت بیشتری پیدا میکند که در میدان و بستر اقتصادی اتفاق بیفتد. «بازار» در مطالعه حاضر، میدانی قلمداد میشود که چنین مسئلهای در درون آن در حال رخ دادن است. ارزشهای کسبوکار به عنوان یکی از کلیدیترین ارزشهای اجتماعی و اقتصادی، بخشی از این جهتگیریهای ارزشی محسوب میشود.
ارزشهای کسبوکار به نوعی زیرمجموعهای از ارزشها بهطورکلی، و ارزشهای اقتصادی به طور خاص میباشد. توینگ1 (2012) ارزشهای کسبوکار یا ارزشهای کاری را به عنوان درجهای از اهمیت و شرایط مطلوب، از آنچه که در کار اتفاق میافتد، تعریف میکند. وی معتقد است که ارزشهای کاری مبنایی برای قضاوت در مورد وضعیتهای کاری است که ممکن است به رضایت شغلی و عملکرد منجر شود. این ارزشهای کاری و کسبوکار در طول زمان ممکن است دچار تغییرات مختلفی شود. اینگلهارت (1395: 77) در مورد تغيير ارزشها (از جمله ارزشهای کسبوکار) در مراحل مختلف مدرنيزاسيون معتقد است كه صنعتى شدن باعث تغيير ارزشهای سنتى به ارزشهای سنتی سكولار ـ عقلانى ميشود. بعد سنتى سكولار ـ عقلانى ارزشها منعكسكنندهی تباين بين جوامعى است كه مذهب در آنها بسيار مهم است و جوامعى كه مذهب در آنها مهم نيست. چنین تغییراتی در ارزشها عموماً در سطح ساختاری (سطح نظام) اتفاق میافتند. اينگلهارت (1395: 76) تغييرات در سطح نظام را عامل تغييرات در سطح فردي و به همين ترتيب پيامدهايي براي نظام ميداند. وي تغييرات در سطح سيستم را توسعهی اقتصادي و فناوري، ارضاي نيازهاي طبيعي به نسبت وسيعي از جمعيت، افزايش سطح تحصيلات، تجارب متفاوت گروههاي سني مثل فقدان جنگ و گسترش ارتباطات جمعي، نفوذ رسانههاي جمعي و افزايش تحرك جغرافيايي ميداند. بههرحال، عوامل مختلفی ممکن است تفاوت در این ارزشها را در بازههای زمانی مختلف مشخص نماید، اما با در پیشگرفتن رویکردَ اینگلهارت به مسئله، نسلها و تفاوتهای نسلی عاملی تعیینکنندهتر هستند. بر اساس چنین رویکردی، وضعیت اقتصادی در سطوح کلان (که تعیینکنندهی سطوح فردی از نظر اینگلهارت است) منجر به شکلگیری دو نوع ارزشَ متفاوت «ارزشهای مادی» و «ارزشهای فرامادی» میگردد. چنین ارزشهایی که تبدیل به ابژههای نسلی در افراد میشوند، در کسبوکار آنها هم تأثیرگذار هستند. بنابراین ممکن است نسلهای مختلف افرادی که در کسبوکارهای گوناگون مشغول به فعالیت هستند، دارای تفاوتهایی در ارزشهای کاری باشند.
ارزشهای کسبوکار در معنای عام آن، عموماً در «بازار» است که معنای عینی پیدا میکند و تغییرات آن در طول زمان و در میان نسلهای مختلف قابل پیگیری است. بازار اصفهان یکی از قدیمیترین و بزرگترین بازارهای خاورمیانه است. این بازار در دورههای تاریخی مختلف رونق داشته است، هرچند اوج رونق آن را میتوان از دوران صفویه به بعد مشاهده نمود. امتداد بازار بزرگ به مسجد جامع و سپس به بازار عریان منتهی میشود این بازار را به مناسبت مجاورت با گنبد نظامالملک و مسجد جامع، بازار نظامیه یا نظامالملکی نیز گفتهاند و تا نیمقرن پیش رشتههای طولانی و متعددی این بازار را به بازارهای دروازه طوقچی و بازار غاز و میدان وصل میکرده است. از انشعابات دیگر آن، بازار ریسمان و مدرسه کاسه گران است. مجموعه آثار تاریخی دیگری مانند مدرسه ملا عبدالله، مسجد جارچیباشی، مدرسه صدر، مدرسه نیماورد و کاروانسراهایی از عهد صفویه و قاجاریه مانند کاروانسرای مخلص، گلشن و تیمچه ملک و بسیاری کاروانسراها و تیمچههای دیگر و حمامهایی از عصر صفویه بر اهمیت تاریخی مجموعه معماری بازار بزرگ اصفهان که از سر در قیصریه تا سر در مسجد اصفهان امتداد دارد افزوده است. با این وجود، در دوره معاصر شاهد گسترش مفهوم بازار و سطح آن در شهر اصفهان بودهایم. از لحاظ مفهومی، دیگر تنها افرادی که در بازار بزرگ اصفهان مشغول به فعالیت هستند، «بازاری» محسوب نمیگردند، بلکه همهی افرادی که به نوعی به فعالیتهای اقتصادیِ تجاری در سطح شهر مشغول هستند، میتوانند «بازاری» محسوب گردند. گسترشِ مفهومیِ معنای بازار در ارتباط با گسترش سطح آن است. بازار اصفهان در دورهی معاصر از محدودهی سنتی آن خارج شده و کلِ سطح شهر را به نوعی در بر گرفته است. این مسئله سبب شده است که مفهومِ سنتیِ سوژهی بازاری تغییر پیدا کرده و امری فراگیر شود. در گذشته «بازاری» عموماً به فردی گفته میشود که در محدودهی بازار سنتی مشغول به فعالیت بود، اما امروز این معنا گسترش پیدا کرده و به هر فردی که مشغول فعالیتِ اقتصادی – تجاری در سطح شهر است، بازاری گفته میشود.
به دلیل همین گستردگیها و تغییراتِ معمولِ نسلیِ افرادی که در بازار اصفهان مشغول به فعالیت هستند، شاهد شکلگیری مسئلهای به نام تفاوتهای نسلی در بازار هستیم. از یک طرف، با بازاریان سنتی اصفهان مواجه هستیم که سالهای زیادی در بازار مشغول فعالیت بودهاند و از طرفِ دیگر، با بازاریانی مواجه هستیم که در سالهای اخیر وارد این «میدان» شدهاند و بیشتر آنان از لحاظ سنی، نسلهای جوان را شامل میشوند. مشخص است که ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در بین این نسلها ممکن است متفاوت باشد. همین مسئله که ریشه در تفاوتهای نسلی دارد، سبب شده است تا ارزشهای کسبوکار در بین این نسلها هم متفاوت گردد. آنچه در درونِ نسلها اهمیتِ کلیدی پیدا میکند و بهنوعی تفکیککنندهی تفاوت نسلها با یکدیگر، و تعیینکنندهی ابژههای نسلی است، ارزشهای نسلی میباشد. ارزش به عنوان چیزی که مورد اعتنای جامعه قرار دارد و محرک اصلی فعالیت و گرایشهای اجتماعی است، تعریف شده است. به عبارت بهتر، ارزش آن چیزی است که اکثریت یک گروه یا جامعه آن را خوب و مفید بدانند (آریانپور، 1381: 182). ارزشها شیوههای مطلوب اندیشیدن و عمل کردن را در فرهنگ تعیین میکنند (مندراس، 1384: 163). ارزشها در واقع مفاهیمی هستند که معنا دهندهی زندگی کاری آدمیان میباشند و از بسیاری جهات دیگر نیز بر نوع و نحوهی زندگی انسانها در موقعیتهای مختلف تأثیر مثبت میگذارند. ارزشهای اقتصادي و شغلیَ مرتبط با کسبوکار از جمله مهمترین ارزشهای مؤثر بر رفتار افراد میباشند. ارزشهای کسبوکار به علقهی مادي و فرهنگ جامعه بستگی دارند. در صورتی که علقهی مادي در میان سایر علایق از اهمیت بالایی برخوردار باشد و فرهنگ جامعه نیز به فعالیتهای اقتصادي و کار کردن اهمیت دهد، ارزش امور اقتصادي نیز بالا خواهد بود (چلبی، 1395: 122). ارزشهای اقتصادي به کار و وسایل گوناگون طبیعی و فنی مربوط میشوند که بیشازپیش به انسانها امکان استفاده از کالاها را از طریق سلطه بر طبیعت میبخشند. چون تمامی فعالیتهای اقتصادي در جستجوي مطلوبیت، امتیاز و سود صورت میگیرند، پس همگی تحت تأثیر ارزشها قرار دارند (بیرو، 1380: 112).
به هر حال، فرضیه اصلی پژوهش حاضر این است که بین نسلهای مختلف فعال در بازار شهر اصفهان در زمینهی ارزشهای کسبوکار، تفاوت وجود دارد. در واقع، تعلق نسلی افراد و بازاریان بر ارزشهای کسبوکار آنان و جهتگیری ارزشیشان در این زمینه تأثیرگذار است. محققین بسیاری در طی سالهای گذشته سعی کردهاند، نسلهای مختلف حاضر در جامعه ایرانی را مشخص کنند. کوثری (1387) از وجود ۶ نسل در جامعهی ایرانی صحبت میکند: نسل سختی (1324 – 1320)، نسل انتقالی/نسل داغ (1344 – 1340)، نسل رفاه نسبی/ نسل بهارثرسیده (1354 – 1350)، نسل اول انقلاب (1364 – 1360)، نسل دوم انقلاب (1374 – 1370) و نسل سوم انقلاب (1379 – 1375). چیتساز قمی (1386) با مبنا قرار دادن انقلاب اسلامی، سه نسل حاضر در وضعیتِ کنونی جامعهی ایران را شامل «نسلِ قبل از انقلاب»، «نسل جنگ و انقلاب» و «نسل سوم» میداند. نسلِ قبل از انقلاب، نسلی است که فرآیند جامعهپذیری آنان به سالهای دهههای 1340 و 1350 بازمیگردد و تجاربِ مشترکی چون کودتای ۲۸ مرداد، دولتِ ملی مصدق، قیامِ پانزده خرداد و.... را پشتِ سر گذاشته است. نسل انقلاب و جنگ، نسلی است که فرآیند جامعهپذیری آنان به دههی 1350 بازمیگردد و تجربهی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی از مهمترین تجارب تاریخی این نسل محسوب میشود. سرانجام، نسل سوم، نسلی است که فرآیند جامعهپذیری آنان به سالهای بعد از انقلاب اسلامی باز میگردد و تجاربِ مشترک خاص خود را دارد.
مسافریِ قمی (1396) با بهرهگیری از تقسیمبندیهای جهانی در مورد نسلها و تقسیمبندی چیتساز قمی (1386)، نسلهای مختلف موجود در محلِ کار را مورد تمایز قرار داده است. نسل اول که متولدین 1343 و قبل از آن هستند و تجربه نسلی آنان حاکمیت طاغوت، کودتای 28 مرداد، اصلاحات ارضی و... است. نسل دوم، متولدین 1344 تا 1353 هستند که انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مهمترین تجربههای مشترک نسلی آنان میباشد. نسل سوم، متولدین 1354 تا 1366 را شامل میشود که اصلاحات و توسعه سیاسی تجربه مشترک نسلی آنان است. نسل چهارم، متولدین 1367 به بعد هستند که عدالتخواهی و توسعه تکنولوژیهای ارتباطی، تجربه مشترک نسلی آنان است.
بر مبنای مقایسه و تطبیق سه نمونهی فوقالذکر از تمایزِ نسلی در جامعهی ایرانی، معیارِ تمایزگذاری نسلی در پژوهش حاضر استخراج شده است. در وضعیتِ کنونی جامعهی ایرانی (و بازار نیز به همین سیاق) سه نسل اصلی را میتوان مشاهده نمود. نسل اول، افرادی را شامل میشود که بالای ۵۵ سال سن دارند، فرآیند جامعهپذیری آنان در دهههای قبل از انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است. تجاربِ نسلی مشترک این نسل، کودتای 28 مرداد، شکست دولت مصدق و اصلاحات ارضی است. نسل دوم، نسل انقلاب اسلامی است که بین ۳۰ تا ۵۴ سال سن دارند و فرآیند جامعهپذیری آنان در اواخر دههی 1350 و در دههی 1360 اتفاق افتاده است. در واقع، فرآیند جامعهپذیری آنان در دوران جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است. تجاربِ مشترک این نسل، انقلاب اسلامی و جنگِ تحمیلی هشتساله بوده است. نسل سوم، نسلی است که بین ۱۵ تا 29 سال سن دارد و فرآیند جامعهپذیری آن در دهههای 1370 و 1380 صورت گرفته است. افراد این نسل متولدِ بعد از انقلاب اسلامی هستند و تجارب نسلی آنان اصلاحات سیاسی، توسعهی اینترنت و تکنولوژیهای ارتباطی و مسئلهی تحریمهای اقتصادی است. علاوه بر این، میتوان از شکلگیری نسلِ نوینی در جامعهی ایرانی صحبت کرد که در نیمهی اول دههی 1390 فرآیند جامعهپذیری آن اتفاق افتاده است و تجربهی نسلی بنیادین آنها استفادهی بسیار زیاد از شبکههای اجتماعی مجازی بهویژه تلگرام و اینستاگرام است. اما به خاطر عدم حضور افراد این نسل در بازار (به دلیل سن پایین آنها برای راهاندازی کسبوکار) از تقسیمبندیِ مورد نظر این پژوهش حذف شدهاند. در جدول زیر، انواع نسلهای مدنظر پژوهش حاضر آمده است.
جدول شماره 1. نسلهای فعال در بازار کار در ایران (مبنای تقسیمبندی نسلی در پژوهش حاضر)
مقوله نسل | نسل سوم | نسل انقلاب (نسل دوم) | نسل قبل از انقلاب (نسل اول) |
سن | 29 – 15 سال | 54 – 30 سال | 55 سال و بیشتر |
فرآیند جامعهپذیری | دهه 70 و 80 | اواخر دهه ۵۰ و 60 | دهه 30 و 40 |
دوران انقلاب اسلامی | دوران انقلاب اسلامی | دوران حکومت پهلوی دوم | |
تجارب نسلی | اصلاحات/ اینترنت/ تحریم | جنگ تحمیلی/ انقلاب اسلامی | کودتای 28 مرداد/ شکست دولت مصدق/ اصلاحات ارضی |
با مبنا قرار دادن این تقسیمبندی نسلها در بازار کار ایران، پژوهش حاضر به دنبال این است که تفاوتهای بیننسلی ارزشهای کسبوکار را در میان بازاریان شهر اصفهان است.
پیشینه پژوهش
بررسی نمونهی پژوهشهای انجام شده در این زمینه نشان میدهد که مطالعات تجربی نسبتاً خوبی در این حوزه انجام شده است. اما مسئلهی عمده این است که بیشتر این مطالعات در خارج از ایران صورت گرفته است و در سطح داخلی تنها موارد بسیار معدودی از پژوهشهای انجام شده وجود دارد. همین معدود پژوهشهای انجام شده نیز بیشتر به تفاوتهای نسلی در میان سازمانها و نهادهای مختلف دولتی و غیردولتی پرداختهاند و کمتر بازار را به عنوان محیط و بستری برای شناخت تفاوتهای نسلی مدنظر قرار دادهاند. مسئلهی نسلها و تفاوتهای نسلی در ادبیات جامعهشناسی در سطح وسیعی در ایران مورد مطالعه قرار گرفته است، اما پژوهشی که به طور مشخص تفاوتهای نسلی در زمینهی ارزشهای کسبوکار را بهصورت جامعهشناختی بررسی نموده باشد، وجود ندارد. به هر حال در این بخش به مرور نتایج مهمترین پژوهشهای این حوزه پرداخته میشود.
گارسوی2 و همکاران (2013) در پژوهش خویش به این نتیجه رسیدهاند که بین کارکنان نسلهای مختلف، ارزشهای کاری متفاوتی وجود دارد. دو نسل «ازدیاد جمعیت» و «وای» نگاه متفاوتی به ارزشهای کاری دارند. نسل ازدیاد جمعیت زندگی میکند تا کار بهتری پیدا کند (برای کار زندگی میکند)، اما نسل وای کار میکند تا زندگی بهتری داشته باشد (برای زندگی کار میکند). می3 و همکاران (2016) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدهاند که بین ارزشهای کاریِ نسل شبکه و نسل پیشین آنها در زمینهی شرایط کاری، ارتباطات کاری، میزان استفاده از نفوذ در دستیابی به اهداف و میزان اختیار آنان در بازار کار برای تصمیمگیری، تفاوتهای اساسی و معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش هانسن4 و لیوتی5 (2012) بیانگر این است که «نسل خاموش6» اهمیت بیشتری به پایگاه و استقلال عمل خودشان در کار در مقایسه با نسل «بومبر» و نسل «ایکس» میدهند. در مقابل، نسل «بومبر» و نسل «ایکس» در مقایسه با نسل «خاموش» اهمیت بیشتری به شرایط کاری، امنیت، پاداش و ارتباط با دیگران میدهند. بنسون7 و براون8 (2011) با بررسی تفاوتهای نسلی در محل کار به این نتیجه رسیدهاند که رضایت شغلی، تعهدِ سازمانی و تمایل به ترک کار در میان دو نسل «بومبرها» و نسل «ایکس» متفاوت است. نسل بومرها رضایت شغلی بیشتری دارند و تمایل کمتری نسبت به ترک کار در مقایسه با نسل ایکس دارند. همچنین نسل بومبرها دارای تعهد سازمانی بیشتری در مقایسه با نسل ایکس هستند.
اگری9 و رالستون10 (2004) به بررسی این مسئله پرداختهاند که چگونه پیشرفتهای صنعتی و اقتصادی، جهتگیریهای نسلی را تحت تأثیر قرار میدهد. نتایج پژوهش آنان بیانگر این است که نسلهایی که در دورهی جنگ یا ناامنی رشد کرده بودند، ارزشهای بقای مدرنيستی چون جبرگرایی اقتصادی، عقلگرایی، ماتریاليسم و محترم شدن اختيار و حق انتخاب را در خود پرورش داده بودند. اما نسلهایی که در دورهی امنيت اجتماعی- اقتصادی زیست کرده بودند، ارزشهای پستمدرنيستی مانند مساواتطلبی، پذیرش تنوع و خودبينی را تجربه نمودند و آن را در خود پرورش داده بودند. کوستانزا11 و همکاران (2012) در پژوهش خودشان به این نتیجه رسیدهاند که تفاوت معناداری بین نسلها در زمینهی رضایت شغلی، تعهد سازمانی و اهداف مالی و اقتصادی وجود ندارد. در واقع، یاقتههای آنان بیانگر عدم وجود تفاوت در ارزشهای کاری فوق در بین نسلهای مختلف است. با این وجود، نویسندگان یادآور شدهاند که ممکن است چنین تفاوتی در ارزشهای دیگر وجود داشته باشد.
مسافری قمی و همکاران (1395) در مطالعهی خویش در زمینه شناسایی نسلهای گوناگون در محل کار در ایران به این نتیجه رسیدهاند که در محل كار ايران، 4 نسل وجود دارد و بين اين نسلها، به جهات مختلف از جمله در نگرش نسبت به سلسلهمراتبِ سازماني، چگونگي استفاده از كامپيوتر، احترام به مقام مافوق و ... تفاوت وجود دارد. اين تفاوتها در ايجاد هماهنگي، انسجام و برقراري ارتباط بين افراد از نسلهاي مختلف در سازمان، مشكلاتي را ايجاد میکند. رستگار و همکاران (1395) به بررسی و شناسایی گوناگونیِ ارزشهای کاریِ مبتنی بر تفاوت نسلها پرداختهاند. بر مبنای نتایج پژوهش آنان، هر نسلی دارای الگوی ذهنی متفاوتی از ارزشهای کاری است که نشات گرفته از تفاوت در ادراکات و ذهنیتهای آن نسل است. در واقع، این ابژههای نسلی هستند که ارزشهای کاریِ شکلدهندهی الگوی ذهنی از کسبوکار را شکل میدهند. چنین تفاوتهایی میتواند در ايجاد تعامل بين افراد، از نسلهاي مختلف در سازمانها و بازار کار، مشكلاتي را ايجاد نمايد.
مسافری قمی (1396) در بررسی تفاوتهای نسلی در زمینهی ارزشهای کاری در میان کارکنان پرداخته است. نتایج نشان داده است که نسلِ اول با داشتن ارزشهای کاری سنتی، نسلِ دوم با ارزشهای کاری اقتصادی، نسلِ سوم با ارزشهای کاری بلندپروازانه و بشردوستانه و نسلِ چهارم با داشتن ارزشهای کاریِ تحولگرایانه و فناوریمحور بر تعلقخاطر کارکنان تأثیر دارد. نتایج این تحقیق بر تفاوت میان نسلها در ارزشهای کاری تأکید دارد که این امر موجب دلسردی، ناامیدی، عدم هماهنگی و تعارض در محلکار میشود. بنابراین با توجه به الگوهای ذهنی متفاوت و متمایز هر نسل در ارزشهای کاری، نویسندگان به این نتیجه رسیدهاند که مدیران باید نقشهای جدید خود را به نحوی طراحی نمایند که با توجه به شناخت الگوهای ذهنی بهعنوان مشاور علمی، اولویتهای ارزشهای کاری هر نسل را مدنظر قرار داده و در جهت هماهنگی، انسجام و ارتقای بهرهوری سازمان و منابع انسانی، شتاب بیشتری بخشند.
چارچوب نظری: تحولات ارزشی و تفاوتهای نسلی
در پژوهش حاضر دو مفهومِ نظریِ کلیدی مورد تأکید است: تفاوتهای نسلی، تحولات ارزشی در کسبوکار. مبنای نظریِ «تفاوتهای نسلی» در این پژوهش، دیدگاهِ نظری کریستوفر بالس و رونالد اینگلهارت است. برای درک تفاوتهای نسلی، مهمترین مفهومِ نظری که مورد نیاز است، هویتِ نسلی و ابژهی نسلی است که در میان نظریهپردازان مورد بررسی، بالس تعریف و تفسیری منسجمتر ارائه داده است. وی معتقد است که نسل عبارت است از مجموعهای از انسانها که در ابژههای نسلی با یکدیگر سهیم شدهاند، یعنی کسانی که از ابژههای معینی برخوردار شده، آن ابژهها را به خوبی درک کردهاند و در نتیجه، اکنون به آهستگی، بینشی دربارهی واقعیتِ اجتماعی برای خود به وجود میآورند. ذهنیتِ نسلی نشاندهندهی برداشتی است که نسلها از جایگاه خود در تاریخ دارند؛ بهعبارتدیگر، ذهنیتِ نسلی، مجموعهای از رؤیاهاست که از تأثیر واقعیت بر آحاد هر نسل سرچشمه میگیرد (بالس، 1380: 19). هر نسلی ابژههای نسلی، اشخاص، رویدادها و چیزهایی را برمیگزیند که برای هویت آن نسل دارای معنای خاصی هستند. ابژههای نسلی آن پدیدههایی هستند که برای ایجاد حس هویت نسلی به کار میبریم. این ابژهها چه بسا توسط نسلهای قبلی نیز استفاده شده باشند، اما برای آنان حکم چارچوب شکلدهندهی یک نسل را نداشتهاند؛ حال آنکه، برای کودکانی که بعدها در سنین جوانی با تجربه کردن این ابژهها به نحوی ناخودآگاهانه احساس همبستگی نسلی میکنند، چنین حکمی را دارند (بالس، 1380: 9).
بنابراین، هر نسلی دارای ابژههای نسلی و هویتِ نسلی متفاوتی است که همین امر سبب شده است که با دیگر نسلها دارای تعارضاتی باشند. البته این امر در بیشتر مواقع امری طبیعی قلمداد میشود. در واقع، تفاوت نسلی، فینفسه امری غیرطبیعی نیست، بلکه در حالتی مسئلهمند میشود که از ماهیتِ متفاوتبودن گذر کرده و تبدیل به شکاف و گسست گردد. این مسئلهای است که گیدنز (1394) آن را مطرح نموده است. این مسئله در جهانِ نوین که در آن تحولات ارزشی در سطحی وسیع در حال رخ دادن است، نمودِ بیشتری پیدا کرده است. وقتی در مورد ارزشهای کسبوکار صحبت میکنیم، این مسئله اهمیت بیشتری پیدا میکند. به هر حال، مهمترین نظریهپردازی که تحولات ارزشی را در قالب جامعهشناسی نسلی تبیین نموده است، رونالد اینگلهارت است. نظریهی اینگلهارت (1395) از این جنبه برای پژوهش حاضر دارای اهمیت است که اولاً تحولات ارزشی را در بافتِ تفاوتهای نسلی جای داده است و ثانیاً، بحثِ ارزشهای مادی (اقتصادی) و فرامادی را مطرح نموده است که هر دو مورد، برای پژوهش حاضر اهمیتی کلیدی دارند. به هر حال، تحولاتِ مختلف تکنولوژیک و ارتباطی، صنعتی و اقتصادی سبب بروز تحولات ارزشی در جوامع نوین شده است که همین امر هم تفاوتهای نسلی را بیشتر نمایان کرده است.
همانطور که ذکر گردید، نظریهی اینگلهارت بر دو فرضیهی اصلی استوار است:
الف: فرضیهی کمیابی که در آن اولویتهای فرد بازتاب محیط اجتماعی – اقتصادی وی است؛ بهگونهای که فرد بیشترین ارزش ذهنی را به آن چیزهایی میدهد که عرضهی آن نسبتاً کم است.
ب: فرضيهی اجتماعي شدن كه در آن ارزشهای اصلي شخص تا حد زيادي بازتاب اوضاع حاكم بر سالهای قبل از بلوغ وي است (اینگلهارت، 1395: 75).
در نظر اينگلهارت، اين دو فرضيه با هم مجموعه بههمپیوستهای از پیشبینیهای مربوط به دگرگوني ارزشها را پديد میآورند. اول، درحالیکه فرضيه كميابي دلالت بر اين دارد كه رونق و شكوفايي اقتصادي به گسترش ارزشهای فرامادي ميانجامد، فرضيه اجتماعي شدن مبين اين است كه نه ارزشهای فردي و نه ارزشهای يك جامعه بهطورکلی یکشبه تغيير نميكنند. برعكس دگرگوني اساسي ارزشها بهتدریج و بيشتر به طرزي نامرئي روي میدهد. اين دگرگوني در مقياسي وسيع وقتي پديد ميآيد كه نسل جوانتر جايگزين نسل مسنتر در جمعيت بزرگسال يك جامعه شود. دوم، پس از يك دوره افزايش سريع امنيت جاني و اقتصادي محقق انتظار دارد، بين اولويتهاي ارزشي نسلهاي بزرگتر و جوانتر تفاوتهاي محسوسي بيابد. اين اولويتهاي ارزشي بايد تحت تأثير تجربههای مختلف سالهای تكوين باشد. ليكن يك تأخير زماني نسبتاً بزرگ بين دگرگونیهای اقتصادي و پيامدهاي سياسي آنها وجود دارد. حدود ده يا پانزده سال پس از آنکه دوره رونق اقتصادي شروع شد، گروههاي سني كه سالهای شكلگيري خود را در رونق اقتصادي گذرانده باشند به جمع رأيدهندگان ميپيوندند و نيز ده سال يا بيشتر بايد بگذرد تا اينكه اين گروهها به پستهاي قدرت و نفوذ در جامعه دست يابند (اینگلهارت، 1395: 76).
اینگلهارت (1395) چهار فرضیهی اساسي را مطرح کرده است: فرضیهی چرخهی زندگي، فرضیهی دورهای، فرضیهی گروه سني و فرضیه ترکیبي. بر مبنای فرضیهی چرخهی زندگی، تفاوت نسلها یا تفاوت ارزشهای گروههای سني مختلف، امری طبیعي و مربوط به اقتضائات روانشناختي هر دوره از زندگي است و تفاوت در ارزشها به اقتضای شرایط سني مربوط میشود. بر اساس فرضیهی دورهای، تفاوت نسلها به فرآیند تدریجي تغییر ارزشها در همهی گروههای سني با کمي تفاوت از یکدیگر مربوط میباشد و با انجام اصلاحات بنیادی در ساختارهای اقتصادی و اجتماعي و تغییر شرایط زیست بهتدریج در ارزشها نیز تغییری حاصل میشود و افراد در مسیر تحولات ارزشها با توجه به دوری یا نزدیکي از آن تغییر میکنند. بر مبنای فرضیهی گروه سنی، تفاوت نسلها ناشي از تفاوت ارزشهای نسل جدید با ارزشهای نسل قبل است که با ورود نسل جدید به عرصهی حیات اجتماعي جامعه، ارزشهای جدید جایگزین ارزشهای نسل قبل میشود. بر اساس فرضیهی ترکیبی، تفاوت نسلها ناشي از چرخهی زندگي، اقتضائات سني و تغییرات بنیادی در ارزشهای همه گروههای سني با کمي تغییر از یکدیگر و نیز با تغییر در ارزشهای نسل جدید، جایگزین ارزشهای نسلهای قبل میشود.
در بروز چنین تحولات ارزشی و تفاوتهای نسلی در کسبوکار چندین مسئله از لحاظ نظری حائز اهمیت هستند. مسئلهی اول، هویت نسلی و ابژههای نسلی است که در این پژوهش دیدگاهِ بالس برای تبیین آن مورد استفاده قرار گرفته است (در بخش ابتدایی چارچوب نظری در این زمینه بحث شد). مسئلهی دیگر، تأثیرات تکنولوژیهای نوین مانند رسانههای ارتباطی است که برای تبیین این مسئله نیز دیدگاهِ اینگلهارت در زمینهی تحولات ارزشی در جوامع صنعتی و فرضیات فوقالذکر آن استفاده شده است. همچنین میتوان دیدگاه گیدنز (1394) در این زمینه را نیز مدنظر قرار داد که معتقد به بروز تفاوتهای نسلی (نه تضادهای نسلی) در اثر تحولات تکنولوژیک و ارتباطی است. پارسونز همچنین دیدگاهی در زمینهی تأثیرات تکنولوژیک در مورد تفاوتهای نسلی دارد.
شکل 1. مدل نظری پژوهش
فرضیات پژوهش
1. بین نسلهای مختلف (نسل قبل از انقلاب، نسل انقلاب و نسل سوم) در بازار اصفهان در زمینه ارزشهای فرامادی در کسبوکار تفاوت معناداری وجود دارد.
2. بین نسلهای مختلف (نسل قبل از انقلاب، نسل انقلاب و نسل سوم) در بازار اصفهان در زمینه ارزشهای مادی در کسبوکار تفاوت معناداری وجود دارد.
3. تعلق نسلی بازاریان شهر اصفهان بر ارزشهای کسبوکار (مادی و فرامادی بودن ارزشهای کسبوکار) آنان تأثیرگذار است.
روش تحقیق
روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع «پیمایش» است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افرادی است که در سطح شهر اصفهان مشغول به فعالیت اقتصادی هستند. با توجه به اینکه آمار دقیقی از تعداد افراد مشغول به فعالیت اقتصادی در سطح شهر اصفهان وجود ندارد. نمیتوان تعداد دقیق جامعه آماری را مشخص نمود. روش نمونهگیری از نوع نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای است. به منظور برآورد حجم نمونه در مرحله کمی پژوهش با مدنظر قرار دادن پیشفرضهای مربوط به شیوه نمونهگیری احتمالی (روش تحلیل آماری، سطح اطمينان، توان آزمون، حجم اثر و تعداد متغيرهاي درگير در تحليل) از نرمافزار 12SPSS Sample Power استفاده گردید، بر این اساس حجم نمونه آماري در مرحله کمی پژوهش 524 نفر برآورد گردید.
شکل2 . برآورد حجم نمونه در مرحله کمي پژوهش
تعریف عملیاتی متغیر ارزشهای کسبوکار
مفهوم ارزشهای کسبوکار دارای دو بعد (ارزشهای مادی و ارزشهای فرامادی) است که هر کدام از این ابعاد، ابعادی خردتر را شامل میشوند. ارزشهای مادی دارای سه مؤلفه اصلی است: منفعتگرایی اقتصادی، قاعدهمندی بروکراتیک و سختکوشی اقتصادی. ارزشهای فرامادی نیز شامل 5 مؤلفه است: مساواتطلبی جنسیتی، دینباوری اقتصادی، تحولخواهی اقتصادی، جمعگرایی اقتصادی و درستکاری اقتصادی. هر کدام از این مؤلفهها دارای گویههایی هستند که در قالب طیف لیکرت از کاملاً مخالف (1) تا کاملاً موافق (5) ارزشگذاری و مورد سنجش قرار گرفتهاند.
به منظور محاسبه نمره متغیر ارزشهای کسبوکار و ابعاد آن اینگونه عمل شد که در رابطه با هر یک از ابعاد این متغیر، میانگین نمره پاسخ افراد به گویههای هر بعد و جهت محاسبه نمره متغیر ارزشهای کسبوکار میانگین نمره پاسخ افراد به همه گویهها در نظر گرفته شد. دامنه تغییرات نمرههای مربوط به متغیر ارزشهای کسبوکار و ابعاد آن بین مقادیر 1 تا 5 است. مقادیر نزدیک به مقدار 1 نشاندهنده پایینبودن ارزشهای کسبوکار و مقادیر نزدیک به مقدار 5 بیانگر بالا بودن ارزشهای کسبوکار است.
جدول شماره 2. دامنه تغییرات متغیر ارزشهای کسبوکار و ابعاد آن
متغیر | تعداد گویه | حداقل نمره | حداکثر نمره | حد متوسط | ||
ارزشهای کسبوکار | ارزشهای مادی | منفعتگرایی اقتصادی | 10 | 1 | 5 | 3 |
قاعدهمندی بوروکراتیک | 7 | 1 | 5 | 3 | ||
سختکوشی اقتصادی | 8 | 1 | 5 | 3 | ||
ارزشهای فرامادی | مساواتطلبی جنسیتی | 6 | 1 | 5 | 3 | |
دینباوری اقتصادی | 11 | 1 | 5 | 3 | ||
تحولخواهی اقتصادی | 11 | 1 | 5 | 3 | ||
جمعگرایی اقتصادی | 7 | 1 | 5 | 3 | ||
درستکاری اقتصادی | 7 | 1 | 5 | 3 |
تعریف عملیاتی متغیر تعلق نسلی
مفهوم تعلق نسلی در پژوهش حاضر با استفاده از 10 گویه که در قالب طیف لیکرت از کاملاً مخالف (1) تا کاملاً موافق (5) هستند، ارزشگذاری و مورد سنجش قرار گرفته است.
جدول شماره 3. دامنه تغییرات متغیر تعلق نسلی
متغیر | تعداد گویه | حداقل نمره | حداکثر نمره | حد متوسط |
تعلق نسلی | 10 | 1 | 5 | 3 |
دامنه تغییرات نمرههای مربوط به متغیر تعلق نسلی بین مقادیر 1 تا 5 است. مقادیر نزدیک به مقدار 1 نشاندهنده پایینبودن تعلق نسلی و مقادیر نزدیک به مقدار 5 بیانگر بالا بودن تعلق نسلی است.
در این پژوهش جهت بررسی اعتبار عاملی متغیرهای پژوهش و مؤلفههای آنها از شیوه تحلیل عاملی تأییدی و شاخصهای مربوط به اعتبار همگرا13 (شاخص AVE)14 و اعتبار ممیز15 (بارهای عاملی متقاطع16، معیار فورنل و لارکر17 و شاخص 18HTMT) استفاده گردید. شیوه مناسب و رایج جهت سنجش پايايي طيف ليکرت، ضريب «آلفاي کرونباخ»19 است، در این پژوهش نیز احراز پایایی ابزار متغیرهای اصلی پژوهش و مؤلفههای آنها از طریق شاخصهای ضریب آلفای کرنباخ و قابلیت اعتماد ترکیبی20 انجام شد. به منظور محاسبه شاخصهای اعتبار و پایایی از رویکرد مدلسازی معادله ساختاری واریانسمحور و نرمافزار Smart PLS استفاده شده است.
متغیر «ارزشهای کسبوکار» از طریق ابعاد و مؤلفهها زیر مورد سنجش قرار گرفته است:
جدول شماره 4. ابعاد و مؤلفههای متغیر ارزشهای کسبوکار
ابعاد | مؤلفه | |
ارزشهای مادی | F1_1 | منفعتگرایی اقتصادی |
F1_2 | قاعدهمندی بروکراتیک | |
F1_3 | سختکوشی اقتصادی | |
ارزشهای فرامادی | F2_1 | مساواتطلبی جنسیتی |
F2_2 | دینباوری اقتصادی | |
F2_3 | تحولخواهی اقتصادی | |
F2_4 | جمعگرایی اقتصادی | |
F2_5 | درستکاری اقتصادی |
مدل عاملي متغیر «ارزشهای کسبوکار» به صورت مدل عاملي سلسهمراتبی (مرتبه دوم) تدوين گرديد، برآوردهاي مربوط به اين مدل شامل شاخصهاي اعتبار و پایایی و بارهای عاملی ابعاد و مؤلفهها در شکل و جداول زير گزارش میشود:
شکل 3. مدل عاملی مرتبه دوم متغیر ارزشهای کسبوکار
جدول شماره 5. شاخصهاي ارزيابي اعتبار و پایایی ابزار سنجش متغیر ارزشهای کسبوکار
ابعاد | اعتبار همگرا | اعتبار ممیز | آلفای کرونباخ | پایایی ترکیبی | ||
AVE | بارهای عاملی متقاطع | فورنل و لارکر | HTMT | |||
ارزشهای مادی | 55/0 | تأیید | 70/0 | 79/0 | ||
ارزشهای فرامادی | 50/0 | تأیید | 73/0 | 79/0 |
بر حسب مقادیر جدول بالا: 1. شاخصهای اعتبار همگرا و ممیز دلالت بر مطلوبیت اعتبار همگرا و ممیز مؤلفههای «ارزشهای کسبوکار» دارند. 2. مقادیر ضریب آلفای کرونباخ و قابلیت اعتماد ترکیبی گویای دقت اندازهگیری بالای ابزار سنجش مؤلفهها مربوط به این بعد و به عبارت دیگر پایا بودن ابزار مربوط به این مؤلفهها است.
جدول شماره 6. برآورد مقادیر ماتریس معیار فورنل و لارکر
ابعاد | ارزشهای مادی | ارزشهای فرامادی |
ارزشهای مادی | 75/0 |
|
ارزشهای فرامادی | 65/0 | 67/0 |
HTMT جدول شماره 7. برآورد مقادیر معیار
ابعاد | ارزشهای مادی |
ارزشهای فرامادی | 98 |
مدل عاملي متغیر «تعلق نسلی» به صورت مدل عاملي مرتبه اول تدوين گرديد، برآوردهاي مربوط به اين مدل شامل شاخصهاي اعتبار و پایایی و بارهای عاملی گویههای این متغیر در شکل و جداول زير گزارش میشود:
شکل 4 . مدل عاملی مرتبه اول متغیر تعلق نسلی
جدول شماره 8. شاخصهاي ارزيابي اعتبار و پایایی ابزار سنجش متغیر تعلق نسلی
متغیر | اعتبار همگرا | آلفای کرونباخ | پایایی ترکیبی |
AVE | |||
تعلق نسلی | 52/0 | 84/0 | 84/0 |
بر حسب مقادیر جدول بالا: 1. شاخص اعتبار همگرا دلالت بر مطلوبیت اعتبار متغیر «تعلق نسلی» دارد. 2. مقادیر ضریب آلفای کرونباخ و قابلیت اعتماد ترکیبی گویای دقت اندازهگیری بالای ابزار سنجش این متغیر و به عبارت دیگر پایا بودن این ابزار است.
یافتهها
یافتههای توصیفی پژوهش در مورد وضعیت شغلی بازاریان مورد بررسی بیانگر این است که 1/12 درصد دارای فعالیت اقتصادیِ فرهنگی – هنری، 7/6 درصد دارای فعالیت اقتصادیِ اداری – مالی، 4 درصد دارای فعالیت اقتصادیِ اجتماعی، 3/6 درصد دارای فعالیت اقتصادیِ آرایشی – بهداشتی، 6/51 درصد دارای فعالیت اقتصادیِ خدماتی، 4/2 درصد دارای فعالیت اقتصادیِ مرتبط با کشاورزی و 8/16 درصد دارای فعالیت اقتصادیِ فنی و مهندسی بودهاند. از لحاظ سابقه فعالیت اقتصادی در بازار نیز بیشترین فراوانی مربوط به افرادی بوده است که ده سال سابقه فعالیت اقتصادی در بازار داشتهاند. میانگین سابقه فعالیت اقتصادی در بازار نیز حدود 14 سال بوده است. نتایج پژوهش در مورد توصیف متغیرهای اصلی پژوهش بیانگر این است که میانگین متغیر تعلق نسلی بالاتر از حد متوسط (3) برآورد شده است (53/3). بنابراین، میتوان گفت که میزان تعلق نسلی در میان افراد مورد بررسی بیشتر از حد میانگین است و به نوعی، جامعه مورد بررسی و افراد بازاری دارای هویت نسلی و تعلق نسلی متوسطی هستند.
یافتههای پژوهش در مورد توصیف ارزشهای مادی کسبوکار در میان بازاریان شهر اصفهان بیانگر این است که ارزشهای مادی و مؤلفههای آن در بین بازاریان مورد بررسی در این پژوهش بالاتر از حد متوسط (3) برآورد شده است (99/3). این میانگین در مقایسه با ارزشهای فرامادی تنها مقدار بسیار کمی (06/0) بیشتر است. در میان ابعاد ارزشهای مادی نیز، قاعدهمندی بروکراتیک با میانگین 10/4 بالاترین مقدار و سختکوشی اقتصادی با میانگین 79/3 کمترین مقدار را به خود اختصاص داده است. همچنین یافتههای توصیفی پژوهش در مورد وضعیت ارزشهای فرامادی کسبوکار در میان بازاریان شهر اصفهان بیانگر این است که میانگین متغیر ارزشهای فرامامادی و مؤلفههای آن در بین نمونه آماری مورد بررسی پژوهش بالاتر از حد متوسط (3) برآورد شده است (92/3). در میان ابعاد ارزشهای فرامادی کسبوکار نیز، درستکاری اقتصادی با میانگین 13/4 بالاترین مقدار و مساواتطلبی جنسیتی با میانگین 54/3 کمترین مقدار را به خود اختصاص داده است. پایینتر بودن میانگین مساواتطلبی جنسیتی به نسبت دیگر ابعاد ارزشهای فرامادی کسبوکار، میتواند به این دلیل باشد که نسبت بسیار زیادی از بازاریان را مردان تشکیل میدهند و احتمالا به خاطر منافع خودشان، مساواتطلبی را چندان مورد تأیید قرار نمیدهند.
.
یافتههای استنتاجی: بررسی فرضیات پژوهش
در مورد بررسی وضعیت ارزشهای کسبوکار در میان بازاریان شهر اصفهان، از آزمون تی تک نمونهای استفاده گردید. برآوردهای مربوط به این آزمون در جدول زیر گزارش شده است:
جدول شماره 9. برآورد مقادیر آزمون تی تکنمونهای جهت تعیین وضعیت میانگین متغیر ارزشهای کسبوکار
متغیر | آمار توصیفی | آمار استنباطی | |||
---|---|---|---|---|---|
Test Value: 3 | |||||
میانگین | انحراف معیار | آماره t | Df | Sig | |
ارزشهای مادی | 99/3 | 39/0 | 69/57 | 523 | 001/0 |
منفعتگرایی اقتصادی | 07/4 | 49/0 | 66/49 | 001/0 | |
قاعدهمندی بروکراتیک | 10/4 | 52/0 | 16/48 | 001/0 | |
سختکوشی اقتصادی | 79/3 | 58/0 | 81/30 | 001/0 | |
ارزشهای فرامادی | 92/3 | 39/0 | 06/54 | 001/0 | |
مساواتطلبی جنسیتی | 54/3 | 79/0 | 64/15 | 001/0 | |
دینباوری اقتصادی | 84/3 | 66/0 | 19/29 | 001/0 | |
تحولخواهی اقتصادی | 4 | 51/0 | 97/44 | 001/0 | |
جمعگرایی اقتصادی | 04/4 | 52/0 | 80/45 | 001/0 | |
درستکاری اقتصادی | 13/4 | 55/0 | 02/47 | 001/0 | |
ارزشهای کسبوکار | 95/3 | 36/0 | 08/61 | 001/0 |
بر حسب مقادیر برآورد شده در جدول بالا، میانگین متغیر ارزشهای کسبوکار و ابعاد و مؤلفههای مربوط به این متغیر دارای تفاوت معنادار با مقدار سه است. بنابراین در پاسخ به این سؤال که ارزشهای کسبوکار در بین جامعه آماری پژوهش دارای چه وضعیتی است؟ میتوان گفت بالاتر از حد متوسط برآورد میشود. در میان ارزشهای کسبوکار، درستکاری اقتصادی با میانگین 13/4 دارای بالاترین میانگین در میان بازاریان شهر اصفهان است و مساواتطلبی جنسیتی با میانگین 54/3 کمترین میانگین را در میان بازاریان شهر اصفهان به خود اختصاص داده است.
همانطور که ذکر گردید، این مسئله احتمالا به دلیل نسبت جنسیتی مردانه (80 درصد به 20 درصد) فعالیت اقتصادی در بازار شهر اصفهان است. در مورد درستکاری اقتصادی نیز، غالب بودن اخلاق در جامعه ایرانی و آموزههای دینی و اجتماعی، میتواند تأثیرگذار باشد و میانگین بالای این متغیر احتمالا بدین سبب باشد؛ هرچند به احتمال زیاد، متغیرهای دیگری در بالا بودن میانگین درستکاری اقتصادی در میان بازاریان شهر اصفهان به عنوان یک ارزش کسبوکار دخیل هستند
فرضیه اول پژوهش این بود که بین نسلهای مختلف (نسل قبل از انقلاب، نسل انقلاب و نسل سوم) در بازار اصفهان در زمینه ارزشهای فرامادی در کسبوکار تفاوت معناداری وجود دارد. جهت بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه استفاده گردید، برآوردهای مربوط به این آزمون در جدول زیر گزارش میشود:
جدول شماره 10. برآورد آزمون تحلیل واریانس جهت مقایسه ارزشهای فرامادی کسبوکار در بین نسلها
متغیر | نسل | میانگین | انحراف معیار | همگنی واریانس | آماره F | سطح معناداری | |
آماره لوین | Sig | ||||||
ارزشهای فرامادی | نسل قبل از انقلاب | 94/3 | 42/0 | 97/0 | 380/0 | 45/1 | 234/0 |
نسل انقلاب | 94/3 | 38/0 | |||||
نسل سوم | 88/3 | 39/0 |
مقادیر مربوط به برآورد آزمون تحلیل واریانس در جدول بالا بیانگر این است بین نسلهای مختلف به لحاظ میانگین متغیر ارزشهای فرامادی کسبوکار تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0 < Sig). بنابراین فرضیه پژوهش مبنی بر اینکه ارزشهای فرامادی کسبوکار در میان نسل سوم نسبت به نسلهای دیگر (نسل انقلاب و نسل قبل از انقلاب) از اهمیت بیشتری برخوردار است، تأیید نمیشود. به عبارت دیگر مقدار تفاوت اندک بین نسلهای مختلف به لحاظ میانگین ارزشهای فرامادی کسبوکار در نمونه آماری پژوهش ناشی از تصادف یا خطای نمونهگیری برآورد میشود و با اطمینان 95 درصد قابلیت تعمیم به جامعه آماری پژوهش را ندارد.
فرضیه دوم پژوهش این بود که بین نسلهای مختلف (نسل قبل از انقلاب، نسل انقلاب و نسل سوم) در بازار اصفهان در زمینه ارزشهای مادی در کسبوکار تفاوت معناداری وجود دارد. جهت بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه استفاده گردید، برآوردهای مربوط به این آزمون در جدول زیر گزارش میشود:
جدول شماره 11. برآورد آزمون تحلیل واریانس جهت مقایسه ارزشهای مادی کسبوکار در بین نسلها
متغیر | نسل | میانگین | انحراف معیار | همگنی واریانس | آماره F | سطح معناداری | |
آماره لوین | Sig | ||||||
ارزشهای مادی کسبوکار | نسل قبل از انقلاب | 99/3 | 42/0 | 79/1 | 167/0 | 37/1 | 254/0 |
نسل انقلاب | 02/4 | 38/0 | |||||
نسل سوم | 95/3 | 39/0 |
مقادیر مربوط به برآورد آزمون تحلیل واریانس در جدول بالا بیانگر این است بین نسلهای مختلف به لحاظ میانگین متغیر ارزشهای مادی کسبوکار تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0 < Sig). بنابراین فرضیه پژوهش مبنی بر اینکه ارزشهای مادی کسبوکار در میان نسل قبل از انقلاب نسبت به نسلهای دیگر (نسل انقلاب و نسل سوم) از اهمیت بیشتری برخوردار است، تأیید نمیشود. به عبارت دیگر مقدار تفاوت اندک بین نسلهای مختلف به لحاظ میانگین متغیر ارزشهای مادی کسبوکار در نمونه آماری پژوهش ناشی از تصادف یا خطای نمونهگیری برآورد میشود و با اطمینان 95 درصد قابلیت تعمیم به جامعه آماری پژوهش را ندارد.
فرضیه سوم پژوهش این بود که تعلق نسلی بازاریان شهر اصفهان بر ارزشهای کسبوکار (مادی و فرامادی بودن ارزشهای کسبوکار) آنان تأثیرگذار است. جهت آزمون این فرضیه از رویکرد مدلسازی معادله ساختاری کواریانسمحور استفاده گردید، برآوردهای مربوط به شاخصهاي ارزيابي کليت مدل معادله ساختاري و پارامترهاي اصل اين مدل (اثر متغیر تعلق نسلی بر ارزشهای کسبوکار) در شکل و جداول زیر گزارش میشود:
شکل 5. مدل معادله ساختاري اثر متغیر تعلق نسلی بر ارزشهای کسبوکار
جدول شماره 12. برآورد شاخصهاي ارزيابي کليت مدل معادل ساختاري
شاخص | برازش مطلق | برازش تطبيقي | برازش مقتصد | هُلتر | |||||
CMIN | GFI | TLI | CFI | PCFI | DF | CMIN/DF | RMSEA | ||
مقدار | 69/437 | 91/0 | 86/0 | 88/0 | 76/0 | 132 | 32/3 | 07/0 | 191 |
شاخصهاي ارزيابي کليت مدل معادله ساختاري با توجه به دامنه مطلوب اين شاخصها در مجموع بيانگر اين است که مدل مفروض تدوين شده توسط دادههاي پژوهش حمايت ميشوند، به عبارت ديگر برازش دادهها به مدل برقرار است و همگي شاخصها دلالت بر مطلوبيت مدل معادله ساختاری دارند.
جدول شماره 13. برآورد مقادیر تأثیر متغیر تعلق نسلی بر ارزشهای کسبوکار
متغير مستقل | متغير وابسته | ضريب تعيين | برآورد | ||
ضریب تأثیر | مقدار بحرانی | P. Value | |||
تعلق نسلی | ارزشهای کسبوکار | 01/0 | 08/0 | 57/2 | 024/0 |
مقادير برآورد شده در جدول بالا نشان دهنده این است:
1. متغیر تعلق نسلی در مجموع یک درصد از واریانس متغیر ارزشهای کسبوکار را تبیین میکند، با توجه به مقادیر مربوط به حجم اثر شاخص ضریب تعیین این مقدار کوچک برآورد میشود، به عبارت دیگر متغیر تعلق نسلی در حد بسیار ضعیف و نزدیک به صفر توان تبیین واریانس متغیر ارزشهای کسبوکار را دارد.
2. اثر متغیر تعلق نسلی بر ارزشهای کسبوکار به لحاظ آماری معنادار است (05/0 ≥ p). بنابراین فرضیه پژوهش مبنی بر اینکه تعلق نسلی بازاریان شهر اصفهان بر ارزشهای کسبوکار (مادی و فرامادی بودن ارزشهای کسبوکار) آنان تأثیرگذار است، تأیید میشود. با این حال با توجه به مقدار ضریب تأثیر این متغیر میتوان گفت این اثر مستقیم و بسیار ضعیف است.
در ادامه اثر متغیر تعلق نسلی بر ابعاد مادی و فرامادی ارزشهای کسبوکار با استفاده از رویکرد مدلسازی معادله ساختاری بررسی و گزارش میشود:
شکل 6. مدل معادله ساختاري اثر متغیر تعلق نسلی بر ارزشهای مادی و فرامادی کسبوکار
جدول شماره 14. برآورد شاخصهاي ارزيابي کليت مدل معادل ساختاري
شاخص | برازش مطلق | برازش تطبيقي | برازش مقتصد | هُلتر | |||||
CMIN | GFI | TLI | CFI | PCFI | DF | CMIN/DF | RMSEA | ||
مقدار | 13/638 | 89/0 | 78/0 | 80/0 | 69/0 | 131 | 87/4 | 08/0 | 131 |
شاخصهاي ارزيابي کليت مدل معادله ساختاري با توجه به دامنه مطلوب اين شاخصها در مجموع بيانگر اين است که مدل مفروض تدوين شده توسط دادههاي پژوهش حمايت ميشوند، به عبارت ديگر برازش دادهها به مدل برقرار است و همگي شاخصها دلالت بر مطلوبيت مدل معادله ساختاری دارند.
جدول شماره 15. برآورد مقادیر تأثیر متغیر تعلق نسلی بر ارزشهای مادی و فرامادی کسبوکار
متغير مستقل | متغير وابسته | ضريب تعيين | برآورد | ||
ضریب تأثیر | مقدار بحرانی | P. Value | |||
تعلق نسلی | ارزشهای مادی | 02/0 | 13/0 | 20/2 | 028/0 |
ارزشهای فرامادی | 0 | 06/0 | 86/0 | 390/0 |
مقادير برآورد شده در جدول بالا نشان دهنده این مسئله است که متغیر تعلق نسلی دو درصد از واریانس متغیر ارزشهای مادی را تبیین میکند که این مقدار در حد بسیار ضعیف برآورد میشود، در حالی که این متغیر توان تبیین واریانس متغیر ارزشهای فرامادی را ندارد. اثر متغیر تعلق نسلی بر ارزشهای مادی به لحاظ آماری معنادار است (05/0 ≥ p). با توجه به ضریب تأثیر این متغیر میتوان گفت این اثر مستقیم و در حد ضعیف برآورد میشود. در حالی که اثر متغیر تعلق نسلی بر ارزشهای فرامادی به لحاظ آماری معنادار نیست.
تعلق نسلی تا حدودی بر ارزشهای مادی در میان بازاریان شهر اصفهان تأثیرگذار است، هرچند میزان این تأثیرگذاری پایین است. دلیل پایین بودن این میزان تأثیرگذاری را میتوان به شرایط و وضعیت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ایران نسبت داد. در چنین وضعیت نامناسبی و آنومیکی، آنچه اهمیت اساسی پیدا میکند، منافع و ارزشهای مادی و تلاش برای تداومِ زیستِ اقتصادی در بازار است. با این وجود، تعلق و هویت نسلی هنوز هم در این شرایط تأثیرگذار است، هرچند تأثیرگذاری آن بسیار محدود است. به احتمال زیاد در شرایط باثبات اقتصادی و اجتماعی، این تأثیرگذاری بالاتر خواهد بود و تعلق و هویت نسلی بر ارزشهای مادی در میان بازاریان شهر اصفهان تأثیرگذار خواهد بود. اما به هر حال، در این وضعیت، چنین تأثیری به میزان بسیار کمی برآورد شده است.
اما در مورد ارزشهای فرامادی مسئله تا حدودی متفاوت است. همانطور که ذکر گردید، فضای جامعهپذیری تقریباً مشابه نسلهای مختلف در جامعه ایرانی سبب شده است که هر سه نسل مورد بررسی (نسل پیش از انقلاب، نسل انقلاب و نسل سوم) در زمینه ارزشهای فرامادی مشابه باشند. فضای حاکم بر جامعهپذیری نسلی در ایران، فضایی فرامادی، ارزشی و غیردنیوی بوده است (در مورد نسل قبل از انقلاب میتوان ایده بازجامعهپذیری این نسل در جریان وقوع انقلاب اسلامی را مطرح نمود) و همین مسئله ذهنیتِ اقتصادی و کسبوکاری بازاریان را نیز تحت تأثیر قرار داده است و سبب شده است یکسانیهای زیادی در این زمینه در بین نسلهای مختلف حاضر در بازار شهر اصفهان شکل بگیرد و تعلق و هویت نسلی تأثیر چندانی بر ارزشهای کسبوکار در میان آنان نداشته باشد.
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر با یک سؤال اساسی شروع شد: ارزشهای کسبوکار در بین بازاریان شهر پژوهش دارای چه وضعیتی است؟ یافتههای پژوهش بیانگر این بود که میانگین متغیر ارزشهای کسبوکار و ابعاد و مؤلفههای مربوط به این متغیر دارای تفاوت معنادار با مقدار سه است (95/3). بنابراین، میتوان گفت که بازاریان شهر اصفهان از لحاظ وضعیت ارزشهای کسبوکار، در وضعیت مطلوبی قرار دارند. در میان ارزشهای کسبوکار، درستکاری اقتصادی با میانگین 13/4 دارای بالاترین میانگین در میان بازاریان شهر اصفهان است و مساواتطلبی جنسیتی با میانگین 54/3 کمترین میانگین را در میان بازاریان شهر اصفهان به خود اختصاص داده است. همانطور که ذکر گردید، این مسئله احتمالا به دلیل نسبت جنسیتی مردانه (80 درصد به 20 درصد) فعالیت اقتصادی در بازار شهر اصفهان است. در مورد درستکاری اقتصادی نیز، غالب بودن اخلاق در جامعه ایرانی و آموزههای دینی و اجتماعی، میتواند تأثیرگذار باشد.
بر مبنای نتایج پژوهش، بین نسلهای مورد بررسی در بازار شهر اصفهان در زمینه ارزشهای فرامادی کسبوکار تفاوتی وجود ندارد. آنچه در این زمینه لازم است به آن اشاره شود، نوع جامعهپذیری است که نسلها آن را تجربه کردهاند. هرچند هر کدام از این نسلها تجربههای متفاوتی از جامعهپذیری داشته و ابژههای نسلی آنان تا حدود زیادی با یکدیگر متفاوت است، اما آنچه در بین همه این نسلها تا حدود زیادی مشترک است، فضایی است که جامعهپذیری در آن اتفاق افتاده است. این فضا عموماً فضایی فرامادی است که برگرفته از اندیشههای غیردنیوی حاکم بر نفسِ انقلاب اسلامی است. در واقع همه این نسلها در فضایی جامعهپذیری خودشان را تجربه کردهاند که در آن ارزشهای فرامادی دارای اهمیت کلیدی بوده و ارزشهای مادی چندان مورد قبول واقع نمیشدند. به هر حال، این فضای فرامادی، بر انگارههای ذهنی آنان تأثیر گذاشته و حداقل در زمینه ارزشهای فرامادی کسبوکار، تفاوتهای نسلی را تحت تأثیر قرار داده و از اهمیت آنها کاسته است.
این مسئله هم به نوعی در تضاد با رویکرد نظری اینگلهارت (1395) در مورد ارزشهای فرامادی است. طبق نظر اینگلهارت، نسلهای جدیدتر، ارزشهای فرامادی بالاتری نسبت به دیگر نسلها دارند که پژوهش حاضر چنین چیزی را به اثبات نرساند (به غیر از دو بعد مساواتطلبی جنسیتی و دینباوری اقتصادی که نتایج آنها در این پژوهش، تأییدکننده دیدگاه نظری اینگلهارت بود). در میان مطالعات تجربی نیز، نتایج سه متغیر (تحولخواهی اقتصادی، درستکاری اقتصادی و جمعگرایی اقتصادی) در تضاد با نتایج پژوهشهایی چون بوسین و فلیچر (2008)، چلیکدمیر و توکل (2015) و گارسوی و همکاران (2013) است که معتقد به تفاوت نسلی در ارزشهای فرامادی کسبوکار هستند. در مقابل، یافتههای پژوهش حاضر در مورد دو متغیر دیگر ارزشهای فرامادی (مساواتطلبی جنسیتی و دینباوری اقتصادی) در راستای یافتههای پژوهشهای فوقالذکر است. نتایج پژوهش حاضر در مورد ارزشهای فرامادی و عدم تفاوت بیننسلی آنها تأییدکننده یافتههای توینگ و همکاران (2010) است. آنان معتقدند که بر خلاف آن چیزی که عموماً گفته میشود، ارزشهای فرامادی کسبوکار در میان نسل جوانتر بیشتر از نسلهای دیگر نیست و در این زمینه تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج پژوهش حاضر در این زمینه در تطابق با یافتههای هانسن و لیوتی (2012) قرار دارد که معتقدند تفاوت معناداری بین نسلهای مختلف در زمینه ارزشهای فرامادی کاری وجود ندارد.
بر مبنای نتایج پژوهش، بین نسلهای مورد بررسی در بازار شهر اصفهان در زمینه ارزشهای مادی کسبوکار تفاوتی وجود ندارد. به عنوان دلیل برای رد شدن این فرضیه میتوان گفت که سه مسئله در این زمینه نقش داشتهاند: اول، آشفتگیهای اقتصادی و اجتماعی، نوسانات اقتصادی و به طور خاص نوسانات سرمایه، تورم، ارز و قیمت کالاهای تولیدی، و تزلزل ارزشهای اجتماعی و شکلگیری نوعی آنومی ارزشی در جامعه و به طور خاص بازار شهر اصفهان، سبب شده است که ارزشهای مادی کسبوکار و تفاوت نسلی میان آنان نیز دچار آشفتگی شود و ارزشهای نسلهای انقلاب و نسل سوم را به ارزشهای نسل قبل از انقلاب که مادیگرایانهتر است، نزدیک کرده است. دوم؛ آنومی ارزشی شکل گرفته در اثر این نوسانات و بیثباتیها که در ارزشهای کسبوکار نیز بازنمود پیدا کرده است و آنها را دچار آنومی کرده و تفاوتها را از بین برده است. سوم؛ درک و تفسیر متفاوت نسلها از ماهیتِ ارزشهای مادی کسبوکار که در این پژوهش بدان پرداخته نشده است و نیازمند یک پژوهش مستقل میباشد.
این مسئله در تضاد با رویکرد نظری اینگلهارت در مورد تحولات ارزشی است. اینگلهارت (1395) بر این اعتقاد است که ارزشهای مادی در میان نسلهای جوانتر در مقایسه با نسلهای قدیمیتر، مهمتر است. البته اینگلهارت در مورد ارزشهای کسبوکار به طور خاص بحث نکرده است، اما به هر حال، نتایج پژوهش حاضر در تضاد با این دیدگاه اینگلهارت است. همچنین نتایج این پژوهش در این بخش، در تقابل با یافتههای پژوهشهای گارسوی و همکاران (2013)، می و همکاران (2016)، کوگین (2012) و مسافری قمی (1395؛ 1396) است. این مطالعات معتقدند که بین نسلهای مختلف در زمینه ارزشهای مادی کسبوکار تفاوت معناداری وجود دارد. در مقابل، یافتههای پژوهش حاضر در این قسمت، تأییدکننده یافتههای پژوهشهای کوستانزا و همکاران (2012) و توینک و همکاران (2010) است. نتایج این پژوهشها بیانگر این است که بر خلاف دیدگاه رایج، در بین نسلهای مختلف تفاوت معناداری در زمینه ارزشهای کاری وجود ندارد و نسلهای گوناگون دیدگاههای تقریباً مشابهی در مورد ارزشهای کسبوکار و کنشگری اقتصادی دارند.
همچنین نتایج پژوهش بیانگر این بود که تعلق نسلی بر ارزشهای کسبوکار تأثیر معناداری دارد و این فرضیه قابل تأیید است، اما این تأثیرگذاری پایین است. دلیل این تأثیرگذاری پایین را میتوان به آشفتگی اقتصادی و آنومی اجتماعی در جامعه ایرانی نسبت داد که همین امر، فرمی از آنومی ارزشی را شکل داده است که در اقتصاد و به طور خاص بازار نیز نمود پیدا کرده است. این امر باعث شده است که نسلهای مختلف از لحاظ ارزشهای اقتصادی به یکدیگر نزدیک شوند، زیرا در این وضعیت، هدف حفظ سرمایه اقتصادی و تلاش برای زیستِ اقتصادی در بازار است. در وضعیتی اقتصادی که زیستِ اقتصادی اهمیت پیدا میکند، طبیعی است که مسئله ارزشهای کسبوکار کمرنگتر میشوند. به عبارت بهتر، در وضعیت آنومی اجتماعی و آشفتگی اقتصادی، بازاریان سعی میکنند که وضعیت خودشان را حفظ کنند (به عبارت عامیانه: گلیم خودشان را از آب بکشند) و ارزشهای کسبوکار ممکن است مانعی برای آنان در این مسیر باشد. به همین دلیل است که ما در بازار اصفهان هم شاهد این هستیم که نسلهای مختلف به دنبال تداوم حضور اقتصادی در بازار هستند و از این حیث، تفاوت اندکی میان نسل قبل از انقلاب، نسل انقلاب و نسل سوم وجود دارد.
چنین تحولاتی که منشا آن را میتوان در وضعیت آشفته اقتصادی و آنومی اجتماعی جستجو نمود، فرمی از توسعهنیافتگی فرهنگی و اجتماعی را سبب شده است. در واقع، توسعهنیافتگی فرهنگی و اجتماعی سبب شده است تحولات ارزشی در بازار اصفهان نیز دچار فرمی از آنومی شده و در نهایت با نوعی آنومی ارزشی در زمینه کسبوکار مواجه بشویم. در یک وضعیت توسعهیافته فرهنگی و اجتماعی، تفاوتهای نسلی را در زمینه ارزشهای کسبوکار شاهد خواهیم بود و تعلق نسلی به احتمال زیاد بر تحولات ارزشی تاثیرگذار خواهد بود. این همان انگاره نظری رویکرد تحولات ارزشی اینگلهارت است. اما هنگامی که بازار دچار آنومی اقتصادی و اجتماعی میگردد، ارزشهای کسبوکار و ماهیتِ نسلی آنها نیز کارکرد خود را از دست داده و آنچه اهمیت پیدا میکند، تلاش و کنشِ اقتصادی «برای بقا در بازار» است. بنابراین، به عنوان یک نتیجهگیری میتوان گفت وضعیت آشفته اقتصادی و اجتماعی که منجر به فرمی از آنومی ارزشی در زمینه کسبوکار در بازار شهر اصفهان شده است، بازنمایی کننده توسعهنیافتگی فرهنگی و اقتصادی در بازار اصفهان است که برآیند نهایی آن، بههمریختگی ماهیتِ نسلی جهتگیریهای ارزشی در زمینه کسبوکار در بازار اصفهان است.
منابع
- آریانپور، امیرحسین (1381). زمینه جامعهشناسی. تهران: نشر گستره
- اینگلهارت، رونالد (1395). تحول فرهنگی در جوامع پیشرفته. ترجمهی مریم وتر. تهران: نشر کویر.
- بالس، کریستوفر (1380). ذهنیت نسلی (دیدگاهی روانکاوانه درباره اختلاف نسلها). ترجمه حسین پاینده. فصلنامه ارغنون. شماره 19: 29 – 1.
- بیرو، آلن (1380). فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمهی باقر ساروخانی. تهران: نشر کیهان.
- چلبی، مسعود (1395). جامعهشناسی نظم: تشریح و تحلیل نظری نظم اجتماعی. تهران: نشر نی.
- چیتساز قمی، محمدجواد (1386). بازشناسی مفاهیم نسل و شکاف نسلی. فصلنامه پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه (جوانان و مناسبات نسلی). شماره 1: 112 – 85.
- رستگار، یزدانی؛ مسافری قمی، مراد؛ حمیدرضا؛ عباسعلی؛ آذر، عادل؛ دامغانیان، حسین (1395). شناسایی گوناگونی ارزشهای کاری مبتنی بر تفاوت نسلها در محل کار. پژوهشنامه مدیریت اجرایی. سال 8. شماره 16: 188 – 163.
- کوثری، مسعود (1387). نسلهای ایکس، وای و زد و سیاستگذاری فرهنگی در ایران. فصلنامه راهبرد. شماره 3: 84 – 65.
- گیدنز، آنتونی (1394). جامعهشناسی، ترجمه منوچهر صبوري، تهران: نشر نی.
- مسافری قمی، مراد (1396). ارائه و تبیین مدل گوناگونی نسلها مبتنی بر ارزشهای کاری و تأثیر آن بر تعلقخاطر کارکنان. پایاننامه دکترای تخصصی رشته مدیریت بازرگانی ـ رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی. دانشگاه سمنان، پردیس علوم انسانی دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اداری.
- مسافری قمی، مراد؛ رستگار، عباسعلی؛ آذر، عادل؛ دامغانیان، حسین (1395). شناسایی نسلها در محل کار ایران. مدیریت فرهنگ سازمانی. دوره 15. شماره 4: 975 – 947.
- مندراس، هانری (1384). مبانی جامعهشناسی. ترجمه باقر پرهام. تهران: شرکت چاپ و نشر بینالملل
- Benson, J., & Brown, M. (2011). Generations at work: are there differences and do they matter?. The international journal of human resource management, 22(9), 18431865.
- Bussin, M., & Fletcher, S. (2008). Managing the generation mix. The journal of human resources, 30(4), 791806.
- Çelikdemir, D. Z., & Tukel, I. (2015). Incorporating Ethics into Strategic Management with Regards to Generation Y's view of Ethics. ProcediaSocial and Behavioral Sciences, 207, 528535.
- Cogin, J. (2012).. Are generational differences in work values fact or fiction? Multicountry evidence and implications. The International Journal of Human Resource Management, 23(11), 22682294.
- Costanza, D. P., Badger, J. M., Fraser, R. L., Severt, J. B., & Gade, P. A. (2012). Generational differences in workrelated attitudes: A metaanalysis. Journal of Business and Psychology, 27(4), 375394.
- Egri, C. P., & Ralston, D. A. (2004). Generation cohorts and personal values: A comparison of China and the United States. Organization science, 15(2), 210220.
- Gursoy, D., Chi, C. G. Q., & Karadag, E. (2013). Generational differences in work values and attitudes among frontline and service contact employees. International Journal of Hospitality Management, 32, 4048.
- Hansen, J. I. C., & Leuty, M. E. (2012). Work values across generations. Journal of Career Assessment, 20(1), 3452.
- Mee, L., Fash, B. C & Siew, H. (2016). Similarities and differences of Work Values Gen X and gen Y in Malaysia. International Business Management, 10 (9): 1687 1692.
- Twenge, J. M., Campbell, S. M., Hoffman, B. J., & Lance, C. E. (2010). Generational differences in work values: Leisure and extrinsic values increasing, social and intrinsic values decreasing. Journal of management, 36(5), 11171142.
[1] Twenge, J. M
[2] Gursoy, D
[3] Mee, L
[4] Hansen, J. I. C
[5] Leuty, M. E
[6] Silent Generation
[7] Benson, J
[8] Brown, M
[9] Egri, C. P
[10] Ralston, D. A
[11] Costanza, D. P
[12] . نرم افزار Sample Power با در نظر گرفتن عوامل تأثیرگذار بر حجم نمونه (سطح اطمینان، توان آزمون، حجم اثر) در موقعیتهای مختلف و متناسب با روشهای آماری تحلیل دادهها حجم بهینه نمونه را برآورد میکند.
[13] . Convergent Validity
[14] . Average Variance Extracted
[15] . Discriminant Validity
[16] . Cross Loadings
[17] . Fornell and Larcker
[18] . Hetero-Trait Mono-Trait Ratio
[19] . Cronbach
[20] . Composite Reliability