swearing and its comparative study in Quran, jurisprudence and jurisprudence and the allusions of Rumi's ghazals
Subject Areas :Asieh Rahimi 1 , Soraya Razeghi 2 , Zahra Ghoroghi 3
1 - Ph.D. Student of Department of Persian language, Humanities Faculty, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran-Iran
2 - Assistant Professor of Department of Persian language, Humanities Faculty, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran-Iran (corresponding author) s.razeghy@yahoo.com
3 - Assistant Professor of Department of Persian language, Humanities Faculty, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran-Iran
Keywords: Swear, Qur', anic oaths, jurisprudence, Rumi, Shams', s poetry,
Abstract :
Swearing is one of the oldest rituals that writers, commentators, jurists and lawyers have given many definitions and have looked at it from many angles, which extracts have crystallized in the works of poets and writers, including Divan Shams. Commentators have divided Quranic swearing into two categories according to who issued them: the first type is binding swear.This sear is used in Islamic jurisprudence and is called a marriage swear. The second type is investigative swear, which are mostly used in law and justice and sometimes in disputes. Rumi's speech in Diwan Shams is full of jurisprudential, legal and Quranic oaths, which has a high frequency of Quranic oaths due to Rumi's familiarity with the Quran. In the meantime, most of the researchers' attention has been focused on mythological swearing, which in this article, in addition to a short research on swearing in literature, Quran, jurisprudence and law.The swearing of Diwan Shams were also analyzed from various angles. It is clear that discovering and understanding the types of swears in Divan Shams will help to understand the secrets of Rumi's poems and vast thoughts.The method of this research is descriptive-investigative and analytical, using the library method. According to the findings of the research, Rumi acted in two ways in expressing the hints related to oaths in his ghazals, either he used the same phrase related to swear in his poem or he used the method of associating meanings in which a phrase or a word brings to mind the swear.
- قرآن مجید.(1367 ). ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: سروش.
2- ابن حمزه طوسی، محمد ابن علی.(1410). الوسیله الی نیل الفضیله در الینابیع الفقیه. ج11،بیروت: موسسه الفقه الشیعه والدار الاسلامیه.
3- ابن السمنانی، علی بن محمدبن احمد.(1404). روضه القضا و طریق النجاه. بیروت: موسسه الرساله.
4- اردبیلی، محقق مقدس احمدبن محمد.(1414). مجمع الفائده والبرهان فی شرح ارشاد الاذهان. ج12، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
5- بالی، علی .(1398 ). بررسی سوگندهای سعدی در پرتو پارادایم بازیهای زبانی. مجله علمی پژوهشی(بوستان ادب) سال یازدهم، شماره دوم، ص31-52 .
6- بهار، ملک الشعرا.(1321 ). سوگند در ادبیات فارسی. مجله مهر، سال 7، شماره 4. ص209-220.
7- پورداود، ابراهیم .(1321 ) "سوگند". مجله مهر، شماره 75-76 ، ص281-292 .
8- پورداود، ابراهیم. ( 1347 ) اوستا. 4جلدی، تهران: نشر دانشگاه.
9- ثعلبی نیشابوری، ابواسحاق احمد بن ابراهیم .(1422). لکشف و البیان عن تفسیر قرآن. بیروت: دارالتراث العربی.
10- جعفری قنواتی، محمد.(1399 ). سوگند. تهران: دایره المعارف بزرگ اسلامی .
11- حرعاملی، محمد بن حسن.(1414 ق). وسائل الشیعه. ج23،قم: موسسه آل البیت.
12- حلی،علامه حسن بن یوسف. (1410) . ارشاد الاذهان درالینابیع الفقهیه. ج33، بیروت:موسسه الفقه الشیعه والدار الاسلامیه.
13- خرقانی،حسن. (1389 ). درآمدی بر بحث سوگند در قرآن. فصل نامه الهیات و حقوق. شماره 1
14- دانش پژوه، مصطفی. (1392 ). سوگند در دعاوی بین الادیانی و بین المللی د فقه امامیه و حقوق ایران. پژوهشهای فقهی. شماره 4 دوره 9، ص1-16 ،پژوهشگاه علوم انساانی و مطالعات فرهنگی.
15- رحیمی، محمدعلی .(1393 ). سوگند درزبان و ادب فارسی. دانش اموختگان ارسنجان.
16- رهبر، علی. (1348). سوگند و رد پای آن در ادبیات فارسی. مجله هنر و مردم، دوره 7، ش ماره 83 ،ص15-4
17- زارعی نژاد، ابوالفضل. (1391 ).قسم های خداوند در قرآن. دانشنامه اسلامی. 17 بهمن.
18- زراعت،عباس. (1388). ادله اثبات دعوا. کاشان: انتشارات قانون مدار.
19- سبزواری،سید عبد الاعلی.(1412). مهذب الاحکام. ج27 دمشق:،الطبعه الرابعه.
20- سیوطی، عبدالرحمن بن بکر. (1418 ). همع الهوامع فی شرح جمع الجوامع. جلدی، تحقیق احمد شمس الدین، بیروت: دارالکتب العلمیه.
21- سجادی، سیدجعفر.(1393 ). فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی. تهران:شبکه جامع کتاب گیسوم.
22- شهید اول، محمد بن مکی عاملی.(1410). الدروس الشرعیه در الینابیع الفقهیه. ج33،بیروت:موسسه الفقه الشیعه و الدار الاسلامیه.
23- طباطبایی، سید محمدحسین. (1344 ). ترجمه تفسیر المیزان. 40جلدی، (به قلم آقای محمدعلی کرامی قمی). قم: موسسه مطبوعات دارالعلم قم.
24- عراقی، آغاضیاءالدین. (بی تا). کتاب القضاء. النجف: المطبعه علمیه.
25- علیان نژاد، ابوالقاسم .( 1386 ). سوگندهای پربار قرآن. هران: علی بن ابیطالب.
26- علیزاده، مریم .(1399 ). واکاوی فقهی جایگاه اثباتی سوگند دردعوا از دیدگاه مذاهب اربعه. مطالعات دین پژوهی،سال چهارم شماره هشتم،43-64.
27- فاکر میبدی، محمد .(1383 ). تحلیلی برسوگندهای قرآن با پژوهشهای قرآنی. .ویژهنامه قرآن و آسیبهای اجتماعی، مقاله علمی پژوهشی حوزوی، شماره 37 – 38 .
28- فخر رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر. ( 1383). تفسیر کبیر(مفاتیح الغیب). 9جلدی، (ترجمه دکتر علی اصغر حلبی). تهران: نشر اساطیر.
29- کاتوزیان، ناصر. (1384). اثبات و دلیل اثبات. تهران: نشر میزان.
30- کیانی، حسین(1371 ). سوگند در زبان و ادب فارسی. تهران: دانشگاه تهران.
31- گیلانی، میرزای قمی ابوالقاسم بن محمد. (1427). رسائل المیرزا القمی. قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
32- محقق داماد یزدی، سید مصطفی. (1362) مباحثی از اصول فقه. تهران: اندیشه نو در علوم اسلامی.
33- محمد عاملی، شیخ بهاءالدین .(1429). جامع عباسی. (با حواشی هشت فقیه عالی مقام ). قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه دفتر انتشارات اسلامی.
34- محمود عبدالرحمن،عبد المنعم.(1419) معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه. قاهره: دار الفضیله.
35- مدنیکرمانی، سیدجلالالدین (1393 ) ادله اثبات دعوی. تهران:پایدار.
36- معلوف، لویس.(1380). المنجد. (مترجم:محمد بندر ریگی). تهران:.
37- مکارم شیرازی، ناصر ( 1376 ). تفسیر نمونه.27جلد تهران:.دارالکتب الاسلامی.
38- مولوی، جلاالدین محمد بلخی. (1363 ). کلیات شمس تبریزی یا دیوان کبیر.10 جلدی، (با تصحیحات و حواشی بدیع الزمان فروزانفر). تهران: سپهر.
39- مولوی، جلالالدین محمد بلخی. (1393). مثنوی.( بر اساس نسخه رینولد آلین نیکلسون). تهران: امیرکبیر.
میبدی، رشیدالدین. (1337). کشف الاسرار و عده الابرار. 10 جلدی، ( به اهتمام علی اصغر حکمت). تهران: دانشگاه تهران.
40- نجفی، محمد حسن. (1394). جواهر الکلام فی شرح الاسلام. قم: دار الکتب الاسلامیه.
41-وکیل زاده،رحیم.(1398) احکام فقهی در آیینه مثنوی مولوی. شماره مسلسل 30، ص 137-154، تبریز: نشریه دانشکده ادبیات.
Oath and its Comparative Study in the Qur'an, Jurisprudence, Law and Allusions in Rumi's Ghazals
Rahimi Asieh1 Razeghi Sorayya2 Ghoroghi Zahra3
Abstract:
Swearing is one of the oldest rituals that writers, commentators, jurists and lawyers have given many definitions and have looked at it from many angles, which extracts have crystallized in the works of poets and writers, including Divan Shams. Commentators have divided Quranic swearing into two categories according to who issued them: the first type is binding swear.This sear is used in Islamic jurisprudence and is called a marriage swear. The second type is investigative swear, which are mostly used in law and justice and sometimes in disputes. Rumi's speech in Diwan Shams is full of jurisprudential, legal and Quranic oaths, which has a high frequency of Quranic oaths due to Rumi's familiarity with the Quran. In the meantime, most of the researchers' attention has been focused on mythological swearing, which in this article, in addition to a short research on swearing in literature, Quran, jurisprudence and law.The swearing of Diwan Shams were also analyzed from various angles. It is clear that discovering and understanding the types of swears in Divan Shams will help to understand the secrets of Rumi's poems and vast thoughts. The method of this research is descriptive-investigative and analytical, using the library method. According to the findings of the research, Rumi acted in two ways in expressing the hints related to oaths in his ghazals, either he used the same phrase related to swear in his poem or he used the method of associating meanings in which a phrase or a word brings to mind the swear.
Keywords: Swear, Qur'anic oaths, jurisprudence, Rumi, Shams's poetry
سوگند و بررسی تطبیقی آن در قرآن، فقه، حقوق و تلمیحات غزلهای مولانا
آسیه رحیمی4 ثریا رازقی 5 زهرا قرقی6
چکیده
سوگند، که با واژههای یمین،حلف و قسم، از آن یاد میشود، ازکهنترین رسمهاستکه ادیبان، مفسران، فقها وحقوقدانان تعاریف متعددی ازآن ارائه داده واز زوایای متعددی به آن نگریستهاند که عصاره آن ها در لابلای دواوین شاعران و نویسندگان از جمله دیوان شمس،متبلور شده است. مفسران، سوگندهای قرآنی را از نظر این که از چه کسی صادرشده، به دودسته تقسیم کرده اند:نوع اول، سوگندهای التزامی،این سوگند در فقه اسلامی کاربرد دارد وبه آن یمین عقدی میگویند. نوع دوم، سوگندهای تحقیقی است که بیشتر درحقوق وقضا وگاهی در مجادلات ومشاجرات کاربرد دارد.کلام مولانا نیز در دیوان شمس آکنده است از سوگندهای نوع به نوع فقهی،حقوقی وقرآنی،که به سبب مانوس بودن مولانا با قرآن، آیات الاقسام بسامد بالایی دارد.در این میان، غالب توجه محققان به سوگندهای اسطوره ای معطوف بوده است که در مقاله حاضر، علاوه بر پژوهشی کوتاه در باره سوگند درقرآن، فقه وحقوق، سوگندهای دیوان شمس نیزاز زوایای گوناگون مورد تطبیق و تحلیل قرارگرفت. پرواضح است که کشف و فهم انواع سوگندهای موجود در دیوان شمس،به درک رموز اشعار وافکار وسیع مولانا، کمک بیشتری خواهدکرد. روش کار دراین تحقیق توصیفی- تحقیقی - تحلیلی، با استفاده از روش کتابخانهای است. مطابق یافتههای پژوهش، مولانا در بیان تلمیحات مربوط به سوگندها درغزلیاتش به دو صورت عمل کرده است یا عین عبارت مربوط به سوگند را درشعر خود آورده است یا از شیوه تداعی معانی بهره برده است که عبارتی و واژهای از آن، سوگند را به ذهن متبادرمیکند..
کلیدواژگان: یمین، سوگندهای قرآنی، فقهی، مولانا، غزلیات شمس
مقدمه
سوگند، بالاترین درجه تاکید دراثبات مطلب درمیان مردم است وقتی گوینده احتمال میدهد که مستمع سخن او را باور نکند، با سوگند خوردن شک و تردید را از بین میبرد. از این روی، سوگند درقرآن، فقه وحقوق، علاوه بر الزامات وتعهدات مقسم به، یکی ازدلایل مهم اثبات دعوا به شمار میرود.ادیبان مفسران تعاریف متعددی از قسم ارائه دادهاند: واژه سوگند را در اوستا که یکی از انواع ور(آزمایش) است« سئوکنته»، در عربی « قسم »و در اروپایی «اوردال » میگویند." (رهبر،1348، ص.16) "قسم جمله ای است که تاکید کننده جمله خبری غیرتعجبی است0 ( سیوطی، 1418، ص. 18) « قسم» این است که یاد کننده قسم، گویا با سوگند خوردن، در هر جایگاهی که باشد از زیبایی وجمال آن چیزی را که به آن قسم میخورد، بهرهای میبرد.»(اصفهانی،۱۴۱۲،ص. 670) سوگند عبارت است از: به شهادت طلبیدن خداوند برای امری به سود خود و به زیان دیگری." ( مدنی، 1393، ص.211 ) «سوگند یا قسم، گفتاری که برای تاکید و اثبات حق یا نفی عمل و رد مطلبی بر زبان آورده میشود، و انواع متفاوتی دارد که معمولا موثرترین آنها با آداب و آیین هایخاص همراه است. ( قنواتی،1399، ص. 2)؛ (رحیمی، 1393، ص.1 )روی هم رفته سوگند را اعترافی تعریف میکنند که شخص از روی شرف و ناموس خود میکند و یا خدایان بزرگی را شاهد میگیرد.(کیایی، 1371، ص.3) «در عهد باستان سوگندان گوناگونی معمول بوده و عمل سوگندخوردن و سوگند دادن را که بایستی در حضور موبدان صورت پذیرد، «ور»میگفتهاند. (بهار، 1331، ص. 209 ) ور بر دو نوع است: "ورگرم"، "ورسرد."اما مشهورترین انواع ورسرد سوگندخوردن بودهاست؛سوگند به معنی آب دارای گوگرد یا روشنایی بدبو است. در این نوع سوگند"متهم باید برای اثبات بیگناهی خود طی آداب و آیینی ویژه از این آب مینوشید، اگر بیگناه بود، این آب زود از بدن او دفع میشد. وجه تسمیه سوگند خوردن نیز به همین دلیل است. "(پور داود،1321، ص.154 ).
بسامد سوگند در اشعار یک شاعر میتواندتاحدودی نمودهای فکری و بیم و امیدها را برای مخاطب روشن سازد. در این میان شاعران درمطاوی تاریخ شعر پارسی، سوگندهای زیادی به صورت منسجم و غیر منسجم برزبان راندهاند. رایجترین نوع سوگند در آثار نویسندگان وشعرای پارسیگوی" سوگندنامه"یا "قسمیه" نام گرفته است. است.
پژوهشگران و محققان، در مورد سوگند در قرآن، فقه،حقوق وادبیات، به تفصیل سخن رانده وتحقیقات عدیدهای انجام دادهاند؛
در این میان غالب توجه و نظر محققان، به سوگند در قرآن و ادبیات به سوگندهای اسطورهای معطوف بوده و در رابطه با این پژوهش در راستای موضوع" سوگند و بررسی تطبیقی آن در قرآن، فقه وحقوق و تلمیحات غزلهای مولانا " تحقیقی جامع و مستقلی که در اشعار وتلمیحات مولانا برجستگی خاصی دارد، نگارش نیافته است. لذا با توجه به اتصال مولانا به دریای علم الهی و انس با قرآن کریم و علوم فقهی و اسلامی وبه تبع آن ایجاب واهمیت مسئله، مقاله حاضرکوشیده است با بررسی نوع نگاه مولانا به سوگند، به طورجامع ابعاد موضوع تلمیحات سوگندهای قرآنی، فقهی وحقوقی در غزلیات شمس را بیت به بیت مورد تدقیق قرار دهد و با مطابقت با سوگندهای قرآنی، فقهی وحقوقی با مد نظر قراردادن ابعاد تفسیری آن، به شیوه تحلیلی وتطبیقی به پرسشی چند پاسخ گوید وجنبه بکر وتازگی موضوع بیسابقه است.
هدف از این تحقیق، تبیین و استخراج انواع سوگندهای قرآنی، فقهی وحقوقی در غزلیات شمس، و بررسی تطبیقی آن ها با سوگندهای قرآنی، اعم از سوگندهای التزامی، تحقیقی وسوگندهای فقهی اعم از سوگندهای عقدی (تاکیدی) با ملازمت انواع آن، با مد نظر قرار دادن مقسم به؛ یعنی چیزهایی که به آن ها سوگند یادکرده میشود، چون: سوگند به خداوند، سوگند به کتاب آسمانی، سوگند به پیامبر، سوگند به فرشتگان، سوگند به زمان، سوگند به مکان های مقدس و غیره و تفکیک و بررسی آن ها. بدیهی است که با این بررسی میتوان دیدگاه ومیزان سخنوری و ذهن و زبان شاعر را مطابق یافتههای پژوهش با استناد به قرآن، تفاسیر و کتب معتبر شرح و تفسیر، برنمود وموجب روشن شدن دیدگاهها، ابهامات و گرهگشایی از افکار شاعر و نکات نهفته بعضی اصطلاحات دینی، فقهی، حقوقی و قرآنی در اشعاررا فراهم نمود و راه را برای تحقیقات بعدی هموار کرد.
1-سوگند
لغت شناسان یمین را به سوگند معنا کردهاند واز آن به قسم و حلف نیز تعبیر میشود.(معلوف،1380، ج2، ص.2247) سوگند، همواره در هر دورانی با آیین و رسوم گونهگون در فرهنگ مردم ایران ردپایی داشته است؛ در این میان مصادیق سوگند (ور)که در دوره ادبیات پیش از اسلام سوگند به آب و آتش ، که صبغه آیینی و اعتقادی داشت،در گذر زمان رنگ اساطیری به خود گرفته بود این نوع طبقه بندی را می توان برای گروهی خاص از سوگند که فقط بر زبان آورده میشود، بهکار برد و آداب و آیینی
ندارد و به انواع دیگر سوگند نمیتوان تسری داد." (قنواتی، 1399، ص.3) در دوره اسلامی نیز سوگند خوردن با اهداف "رفع اتهام و تشخیص گناهکار از بی گناه " (پورداود، 1321، ص.282) و با واژه سوگند و عبارت سوگندخوردن ، و واژه عربی قسم و ترکیبات فارسی آن، در فرهنگ ایرانی با اشکال متنوع رواج و استمرار یافت در قرآن کریم سورههای فراوانی یافت میشود که با سوگند شروع میشود. (مثل: صافات1-3 ) خداوند در این سوره ها به قرآن کریم، به طور سینا، به قلم، فرشتگان، خورشید، ماه، به شب و روز و... سوگند خورده است." و در فقه اهل بیت و مذاهب نیز یمین، مدعی علیه و یا مدعی یکی از راه های اثبات دعوا شمرده شده است.(زراعت، 1388، ص. 174) هم چنین سوگندهای خداوند تاثیر فراوانی بر سوگندهای روزمره مردم داشته "(قنواتی، 1399، ص. 4) "سوگندهای رایج میان مردم ایران در دوره اسلامی، از جمله دهه های اخیر، متنوع بوده، همین موضوع طبقهبندی، آنهارامشکلکردهاست. شیخ بهایی ازدیدگاهفقهی،سوگندرابه پنج گروه تقسیم کرده است: واجب،حرام، مستحب، مکروه، مباح. (بهایی، 1393، ص. 193- 194) نویسندگان و محققان بر حسب این که مقسم به مردم چیست؟ کتاب سوگند در زبان و ادب فارسی در این مورد میگوید که : "مصادیقی فراوان چون سوگند به پروردگار، اشخاص و اشیای مقدس بیان شده است." (نک:کیانی، سراسرکتاب.) واین موضوع از موارد بحث برانگیز فقهی و حقوقی است؛ گروهی به سبب حقیقت گویی و پرهیز از خلاف گویی با استناد به فلسفه و حکمت سوگند، سوگند به مقدسات دیگر را هم جایز و صحیح و موثر می داند. گروهی دیگر به لحاظ فلسفه سوگند، هم سوگند به خداوند متعال و هم سوگند به آن امر مقدس را ضروری شمرده است." (دانش پژوه،1392، ص. 9) ولی علی رغم اختلاف صاحب نظران " اغلب فقهای اسلامی، اعم از سوگند فرد مسلمان و غیر مسلمان، ادای سوگند به نام خداوند متعال را پذیرفته است." (عاملی و همکاران، 1414،ج 27، ص.303) در قانونهای ایران نیز به پیروی از فقه اسلامی، بر این امر مهر صحه گذاشته و تنها سوگند به خداوند متعال پذیرفته شده است. (ماده 281 آیین دادرسی مدنی ، ماده 16 و ماده 203 قانون مجازات اسلامی) علاوه بر موارد یاد شده، فرهنگ سوگند خوردن در میان اقوام ایران نیز با آداب وآیین خاصی همراه است، رایجترین نوع آن در آثار شعرای پارسیگوی با سوگندنامههایی بازتاب یافته است. مولانا نیز از جمله شاعرانی است که سوگندهای قرآنی و فقهی نه تنها در غزلیات بلکه در مثنوی هم منعکس کرده است.
*ازگواه و از یمین و از نکول تا به شیشه در رود دیو فضول
(5/1212) علت سوگند خوردن خداوند درقرآن
هدف اصلی از سوگند مردم، اثبات مطلب و رفع شک و تردید است و همواره نگران عواقب و آسیب ها در صورت دروغ بودن آن هستند این در حالی است که سوگندهای خدا با سوگندهای مردم فرق دارد؛ چرا که خداوند نه از کسی یا چیزی ترس دارد و نه فقدان چیزی برایش ضرر میرساند تا سوگند یاد کند. از طرف دیگردر باره سخن خدا، مومن نیاز به سوگند ندارد و برای کافر سوگند سودی ندارد، پس چرا خداوند در قرآن بارها و بارها سوگند یاد کرده است؟نویسنده تفسیر المیزان نیز برای قسم خوردن خداوند در قرآن سه دلیل و برهان ذکر میکند:
1-قسم برای تاکید شدید مضمون هر مطلبی است که به خاطر آن آمده است.(طباطبایی،1344، ج 6 ، ص.302 ) 2-از قسم عظمت وشرافت چیزی که به آن قسم شده، فهمیده میشود.(طباطبایی، 1314، ج20 ،ص.237) 3 - قسم از شخص حکیم میتواند نشان دهنده استدلال و برهان ضمنی بر آن چه قسم برای آن یاد شده باشد.(طباطبایی، 1314،ج20،ص.237)
2-1- سوگندهای خداوند در قرآن
خدای متعال در آیات متعددی به مواردی قسم یاد كرده، كه نشانگر ارتباط ویژه، بین یادکننده قسم و آن چه كه بدان قسم یاد شده، وجود دارد و هر چه شأن و مقام یادکننده قسم بالاتر باشد، حكایت از اهمیت بالای آن موضوع دارد که از دیدگاه مفسران و قرآن پژوهان مواردی از آنها را به اختصار یادآور میشویم: . 1-قسم به نام پاکش 2- سوگند به قرآن 3- سوگند به جان پیامبر4- سوگند به فرشتگان 4 – سوگند به انسان 5- سوگند به اسبان دونده مجاهدان 6- سوگند به زمان( شب، روز، سپیده دم، به عصر و...7- سوگند به مکان( کوه طور، مشارق و مغارب، بیت معمور، مکه و... 8- سوگند به میوه ( انجیر، زیتون )9- سوگند به اشیا مثل قلم و... . ( نک: زارعی نژاد،1391)
3-1- انواع سوگند
سوگند بر سه قسم است: سوگند قرآنی، فقهی وقضایی. مفسران و قرآنپژوهان سوگندهای قرآنی را به لحاظ مرجع صدور به دو نوع سوگند التزامی و تحقیقی تقسیم بندی کردهاند. فقها وحقوقدانان نیز هریک از اقسام سوگندهای فقهی، حقوقی را به انواع عقدی و قضایی تقسیم بندی نمودهاند.(خرقانی،1389 ص.7) لازم به ذکر است که سوگندهای التزامی از سوگندهای رایج در قرآن و فقه است و در اصطلاح فقهی به آن سوگندعقدی و تاکیدی نیز میگویند که مقسم، با یاد کردن آن متعهد به انجام کاری در آینده می شود.سوگند تحقیقی که بیش تر در حقوق، قضا و گاهی در مجادلات و مشاجرات ، برای اثبات امری یا رد مطلبی کاربرد دارد. اکثر نویسندگان سوگند را بر حسب سوگندهای مردم و این که مردم بیشتر به چه چیز هایی سوگند میخورند، طبقه بندی کردهاند. از دیدگاه حقوقی سوگند باید در مرجع قضایی، به یکی از اسامی خداوند که به غیر ذات مقدس او گفته نمیشود، قسم یاد شود مانند :خدا ، الله و امثال آن.(دانش پژوه، 1392: ص. 3،8).مصادیقی نیر هستند، از قبیل سوگند به پروردگار، به کتاب آسمانی، به اشخاص ، به اشیای مقدس وغیره که رویکرد فقهی دارد و در قرآن نیز به آن ها سوگند یاد شده است. مزید برآن، سوگندهایی نیز هستند که به طور عادی و روزمره برزبان جاری میشوند و آداب و آیینی ندارند که این نوع سوگند، که جزو بازی های زبانی است"پارادایم "(بالی،1398، ص.31) میگویند.مقاله حاضربه بررسی انواع سوگند از منظر قرآن و فقه میپردازد.
1-3-1- سوگندهای قرآنی
سوگندهای قرآنی در قرآن و تفاسیر و کتب معتبر مورد به انواع مختلف تقسیم شده و از جهات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است.
1-3-1-1- انواع سوگندهای قرآنی
سوگندهای قرآن این که از چه کسی صادر شده، به دو دسته تقسیم میشود:سوگندهای التزامی وسوگندهای تحقیقی که در ادامه به تبیین هرکدام پرداخته میشود:
1-3-1-1-1- سوگندهای التزامی قرآن
سوگند التزامی، ازسوگند های رایج در قرآن و فقه است که در اصطلاح فقهی به آن سوگند عقدی و (تاکیدی )نیز میگویندکه مقسم با یاد کردن آن متعهد به انجام کاری در آینده میشود.
" سوگندی است که شخص برای متعهد و پایبند شدن به انجام کاری، و یا انجام ندادن آن، یاد میکند. مثلاً با بر زبان جاری کردن این جمله: واللهِ، یا به خدا این کار را خواهم کردو یا آن را انجام نخواهم داد، خود را ملزم به رعایت مفاد آن میکند. این نوع سوگند در فقه اسلامی کاربرد دارد و یاد کننده سوگند، بعد از تحقق شرایط می بایست طبق آن عمل نماید، و گرنه باید کفاره بپردازد.(نجفی،1394، ص.27-33).نکته درخور توجه این که سوگند التزامی از ویژگی های بشری نیست؛ بلکه دیگران، حتی ذات مقدس خداوند نیز ممکن است برای تحقق وعده ها و یا وعیدهای خود، چنین سوگندی را یاد نمایند. سوگندهای التزامی دارای نمونه های گوناگونی است که نویسنده مقاله تحلیلی بر سوگندهای قرآن، به بررسی جامع آن پرداخته است:
1-3-1-1-2- سوگند خداوند: اگرچه خداوند خود فرموده است: «إنّ الله لایخلِف المیعاد»(آل عمران/9)؛ خدا خلاف وعده نخواهد کرد. و هیچ نیازی به قسم ندارد، اما بسان همه کسانی که به نحوی سخن میگویند، با بشر سخن گفته، و در مواردی به همان شیوه کلامی آنها با قسم و دیگر ادوات توکید، آن را تأکید و تغلیظ نموده است.
1-3-1-1-3- سوگند پیامبران: دراین قسمت تنها یک مورد وجود دارد، و آن سوگند التزامی حضرت ابراهیم(ع) مبنی بر شکستن بت ها است: «تالله لأکیدنّ أصنامکم بعد أن تُولّوا مدبرین» انبیاء/57 به خدا سوگند نقشه ای برای نابودی بت هایتان در غیاب شما طرح خواهم کرد .
1-3-1-1-4- سوگند مردمان: قرآن کریم در این باره فرموده: «قالوا لن نؤثرک علی ما جاءنا من البینات و الّذی فطرنا» طه/72 گفتند: به خدای که مارا آفریده، ما هرگز تو را بر دلایل روشنی که به ما رسیده مقدم نخواهیم داشت.
1-3-1-1-5- سوگند شیطان: یکی دیگر از سوگندهای التزامی در قرآن، سوگند شیطان است: «قال فبعزّتک لأغوینّهم أجمعین. إلاّ عبادک منهم المخلصین» [شیطان] گفت: به عزت تو سوگند، همه آنها را گمراه خواهم کرد؛ مگر بندگان خاص تو از میان آنها را..." ( فاکرمیبدی،1383، ص.38).
1-3-1-2- سوگندهای تحقیقی قرآن:
سوگندی است که برای اثبات یا اسقاط(نفی) امری بهکار میرود و یکی از ادله قضایی درحقوق و قضاست که به آن سوگند قضایی( اثباتی) گفته میشود." سوگند تحقیقی، سوگندی است که برای اثبات حق و یا ردّ مطلبی یاد می شود و بیشتر در حقوق، قضا و گاهی در مجادلات و مشاجرات کاربرد دارد این نوع سوگند از نظر شرعی اگر راست باشد مکروه است و اگر دروغ باشد حرام است. البته در مواردی که این نوع قسم، وسیله اثبات حق باشد، واجب می شود این نوع قسم دارای دو مصداق بسیار مهم است یکی سوگندهای خداوند در قرآن و دیگری سوگندهای قضایی وحقوقی؛ یعنی سوگندی که شخص، برای اثبات امری یا نفی آن، یاد میکند واز ادله اثبات دعوی به شمار میرود.
1-3-1-2-1- سوگندهای تحقیقی خداوند: این نوع سوگند در قرآن کریم بسیار متنوع و متعدد است. از جمله سوگند خداوند به ذات مقدسش، سوگند خدا به پیامبر(ص)، قرآن و یا اشیاء گوناگون، از جمله سوگند به قلم.( نک:قلم/1و2 )
1-3-1-2-2- سوگندهای تحقیقی پیامبر(ص):در این بخش ازسوگندهای قرآن، نوعی وحدت و یگانگی در همه ارکان آنها دیده می شود و در تمامی آنها پیامبراکرم(ص) ربّ خویش را مورد قسم قرار داده و خطاب به کافران، وقوع قیامت را به طور حتمی یادآور شده است. (نک: یونس/ 53 )؛ ( فاکر میبدی، 1383، ص. 39)
1-3-1-2-3- سوگندهای تحقیقی مردم: دراین بخش از قسم های قرآن، چهار سوگند وجود دارد که همگی از زبان فرزندان و خاندان حضرت یعقوب(ع) است. (نک: یوسف/73 )
1-3-1-2-4- سوگند اهل بهشت ودوزخ: قرآن کریم، افزون بر اینکه برخی از سوگندهای مردم در دنیا را نقل کرده، خبر از قسم آنان در آخرت، بهشت و دوزخ را نیز میدهد،( نک: صافات/56 )"
1-3-2- سوگندهای عقدی
سوگند عقدی یا تاکیدی، همان سوگند فقهی است. در علوم قرآنی به آن سوگند غیرالهی و التزامی نیز میگویند. " سوگندی است که شخص به موجب آن خود را مقید به فعل با عدم فعلی میکند، این سوگند تحت عنوان یمین در جوارمباحث نذروعهد مورد بحث است...یمین عقد، پیوند مستقیم با ادله اثبات دعوا ندارد. ایجاد یک ماهیت حقوقی در عالم اختیار است و میثاقی الزام آور وعدم ایفای عهد مانند عدم اجرای قرارداد مدنی باعث توجه مسئولیت به یادکننده سوگند میگردد. روسای کشورها، وزرا، نمایندگان مجلس و...در مراسم تحلیف چنین میکنند...تخلف از این نوع سوگند در اصطلاح فقهی، حنث نامیده میشود". (علیزاده،1399، ص. 48) از روی عمد و اختیار بودن حنث از شرایط وجوب کفاره است.(نجفی، 1394، ص.33).
1-3-2-1- انواع سوگندهای عقدی: درادبیات فقهی، سوگند اعم از منظر حکم تکلیفی یا وضعی و این که سوگند با چه چیزی محقق میشود، و هم چنین انواع آن از مناظر مختلف بحث میشود:
1-3-2-1-1- "سوگند تاکیدی در اخبار(سوگند شخصی):گاه گوینده برای تاکید بردرستی خبری که میدهد، سوگند یاد میکند. بدیهی است این سوگند، شرعا نه تنها ممدوح نیست،که مذموم است" (اردبیلی،1403، ص. 176) اصولا هر چند سوگند یاد کردن، جز برای دفع ستم از خویش یا برادران و خواهران دینی مکروه است.(سبزواری،1417، ص. 112) اما بدیهی است اگر کسی به دروغ، به خداوند سوگند یاد کند، به لحاظ حکم تکلیفی مرتکب حرام شده است.
1-3-2-1-2- سوگند تاکیدی در برانگیختن مخاطب (سوگند اخلاقی): گاه انسان برای آن که مخاطب را به انجام کاری وا دارد یا از انجام کاری بازدارد، سوگند یاد می کند،مانند آنکه بگوید تو را به خدا قسم میدهم که از جایت برنخیزی.این سوگند،هم نسبت به یاد کننده سوگند و هم نسبت به مخاطب او فاقدهر گونه اثر شرعی و حقوقی است.(دانش پژوه، 1392، ص. 5)
1-3-2-1-3- " سوگند تاکیدی در ایجاد یا پذیرش تعهد برای خویش: گاه انسان برای آن که انجام دادن یا ترک کاری را برخود الزامی کند، سوگند یاد میکند.مثلا سوگند یاد میکند که دیگر سیگار نکشد یا حداقل روزی دوساعت مطالعه کند و مانند آن،یا در مقام پذیرش یک تعهد به صورت داوطلبانه یا در صورت درخواست قانونگذار یا طرف مقابل، سوگند یاد می کند، مثل سوگند رئیس جمهور...نمایندگان مجلس شورای اسلامی...یا سوگند پزشکان، قاضیان، و وکیل ها در آغاز کار با سوگند گواهان در هنگام ادای گواه و.... .این نوع از سوگند ها اگر به صورت صحیح و همراه با همه شرایطش انجام شود ، دارای اثر شرعی و حقوقی است و انجام دادن یا ترک کار مورد نظر را بر صاحب سوگند واجب و الزامی می کند، به گونه ای که در صورت تخلف باید جریمه و کفاره نقض سوگند را بپردازد.یکی از مهم ترین مباحثی که در این از سوگند وجود دارد این است که "مقسم به" باید خداوند تبارک و تعالی باشد ، بنابراین سوگند به غیر خداوند، هرچند پیامبر (ص)و سایر معصومان یا قرآن کریم و یا کعبه مشرفه و سایر امکنه مقدسه باشد، فاقد اثر است و الزام و تعهدی ایجاد نمیکند.(همان) و هم چنین امروزه اغلب محققان این گونه اظهارنظر میکنند که سوگند عقدی از نظر کاربردی دو قسم است: "قسمی که در حقوق تعهدات، هر شخص حقیقی در حقوق خصوصی ممکن است قبول تعهدات و التزامات شخصی خود را نسبت به دیگران با سوگند به خدا موکد کند.قسم دوم سوگند خوردن درحقوق اداری است که از آن به مراسم تحلیف تعبیر میکنند. (علیزاده، 1399، ص. 48)
1-3-3- سوگند قضایی(اثباتی)
سوگند قضایی، از سوگندهای حقوقی محسوب میشود. این سوگند، علاوه بر «فقه»، در «دادگاه و امور حقوقی» نیز از جمله برای اثبات ادعا و اثبات بیگناهی مطرح است که به آن" یمین قضایی" میگویند واز انواع سوگند برای اثبات و اسقاط حق است و در مراجع قضایی، به عنوان یکی از ادله دعوی با آداب و آیین خاصی برگزار میشود. دانش پژوه، سوگند قضایی را این گونه تبیین می کند:
سوگندی که در چهارچوب قانون ادعا، اظهارات سوگند یاد کننده را اثبات میکندسوگند قضایی میگویند و در مقابل سوگند غیر قضایی که خارج از دادگاه اقامه میشود، به کار میرود. قانون مدنی از سوگند قضایی تعریف نکرده است، ولی می توان گفت سوگندی است که در دادگاه اتیان میشود و عبارت است ازگواه قرار دادن خداوند در دادگاه بر وجود یا عدم وجود امری که سوگند خورنده ادعای آن را میکند، سوگند قضایی را سوگند اثباتی هم مینامند و در قانون مدنی به عنوان وسیله اثبات معرفی شده است و در یک تقسیم بندی کلی منکردر برابر دعوت به سوگند قضایی بر سه روش عمل می کند:" یا خود سوگند می خورد یا سوگند را به مدعی ارجاع می دهد ویا نکول می کند یعنی از سوگند سرباز می زند. این شیوه برگرفته از عبارت "البینه علی المدعی و الیمین علی المدعی علیه" است. " (وکیل زاده،1389، ص. 145) وجه نام گذاری آن هم به این دلیل است که به هر روی در مرجع قضایی باید ادا شود.
"مقسم به" چه کسی باید باشد؟ از منظر فقها دیدگاه های متفاوتی وجود دارد:" نخست، دیدگاهی که به طورکلی، در فقه و حقوق جز سوگند به خداوند را نمیپذیرد و در این راستا به صراحت می گوید: "در هرحال، فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان در ادای سوگند به نام خداوند متعال نخواهد بود. ( العراقی،بی تا:107) برخی دیگر، فی الجمله در سوگند بین الادیانی سوگند به مقدسات آنان را در صورتی که سبب قوی تری برای حق گویی باشد، با تشخیص قاضی و با توجه به فلسفه سوگند قضامیپذیرد. (ابن حمزه، 1410، ص. 214) برخی دیگر در کنار سوگند به خداوند، سوگند به مقدسات را نیز ضمیمه می کنند. (طباطبایی،1314، ص. 102، حلی1410، ض. 318،141) در این میان فقه و حقوق اسلامی در حقوق کنونی ایران، فقط سوگند یه خداوند را پذیرفته است و معتقدند که ذکر نام قرآن مجید برای مسلمان و دیگر کتابهای آسمانی برای پیروان آن ها صرفا برای تغلیظ سوگند است و" مقسم به" "خدای قادر متعال " است. باید با لفظ جلاله ( والله، بالله، تالله) ادا شود.(دانش پژوه،1392، ص. 13).
حقوق اسلامی، سوگند را به سه دسته تقسیم کرده است: 1- سوگند بتی یا قاطع دعوا، سوگندی که منضم به ادله نیست و به موضوع معین باز نمی گردد و هدف آن، سقوط یا تایید دعواست و به درخواست اطراف دعوا انجام میشود و دادگاه دردعوت یا الزام به سوگند دخالتی ندارد.فقها استحلاف به سوگند بتی را واجب دانسته اند.(گیلانی،1427، ج2، ص. 697) و ابن السمنانی،1404، ج1، ص. 285 ) زیرامحلوف علیه باید معلوم باشد. 2- سوگند تکمیلی، سوگندی است که مدعی برای تکمیل دلیل ناقصی که ارائه کرده است، ادا میکند که طبق نظر فقها این نوع سوگند در دعاوی مالی مسموع است.( عاملی، 1416 6/256) 3- سوگند استظهاری، در اصطلاح، سوگند استظهاری به یمینی گفته میشودکه برای احتیاط و استظهار حق به بینه ضمیمه می شود( سیوطی، 31418 : /471) و دو شرط دارد: "شرط اول، وجود دلیل بر ثبوت حق است. بنابر این، دعوی نباید فاقد دلیل باشد. شرط دوم، تردید در بقای حق. "(کاتوزیان، 1384،ج2، ص.213) دراین سوگند، در دعوا بر متوفی در صورتی که اصل حق، ثابت شده باشد و بقای آن در نظر ثابت نشده باشد و منوط به وجود بینه است، حاکم میتواند ازمدعی بخواهد که بر بقای حق خود قسم یادکند.که بررسی تفصیلی آن هدف نوشتار حاضر نیست.
اینک در این جستار به بررسی انواع سوگندهای غزلیات شمش، از جلوه های قرآنی، فقهی وحقوقی پرداخته میشود.
2- سوگندهای قرآنی در غزلیات شمس
مولانا شخصیتی اثر گذار در در حوزه های علوم اسلامی است.شخصیت جامع مولوی و اهمیت و گستردگی علوم فقهی موجب شده است که آن فقیه عارف از فقه و فقاهت وظاهر شریعت گذر گرده و به باطن و حقیقت واصل شود وطریقت و شریعت را با هم در آمیخته و علاوه بر غزلیات، در مثنوی نیز در مباحث فقهی و قضایی نیز در زمینه حدود و تعزیرات،قصاص و دیات صید و ذباحه، غصب و ارث، خطای حاکم، قضاوت و سوگند منطبق بر نظر مشهور فقهای شیعی و سنی و گاهی با دیدگاه فقهی منحصر به فرد در اشعار خود زبان به سخن گشاید. ( نک.وکیل زاده،1398، ص.37) مولانا در دیوان شمس نیز، به سبب مانوس بودن با قرآن کریم و علوم فقهی و قضایی،گوهرهای ناب افکار خود را با آیات الاقسام درآمیخته،و در اشعارش به نمایش گذاشته است. این پژوهش به بررسی تطبیقی، تفسیری و ادبی سوگندهای قرآنی اعم از التزامی و تحقیقی، با تبیین انواع و مرجع صدورآن ها این که از خدا، پیامبر، مردمان، شیطان و...صادر شده، از زوایای گوناگون میپردازد.
2-1- سوگندهای التزامی غزلیات شمس
2-1-1- سوگند پیامبر:
*آن مه که بسوخت مشتری را |
| بشکست بتان آزری را |
اشاره دارد به آیۀ ذیل: « وَ تَاللهِ لَاَكيدَنَّ اَصْنامَكُمْ بَعْدَ اَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرينَ. فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً اِلّا كَبيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ اِلَيْهِ يَرْجِعُونَ.» (النبیاء/ 57ـ58 و الصافات83تا 89 )و به خدا سوگند که چون شما بروید، چارۀ این بتان را خواهیم کرد. آنها را خرد کرد مگر بزرگترینشان را، تا مگر به آن رجوع کنند.
مولانا به طور ضمنی به بت شکنی حضرت ابراهیم و عهدی که با خدا برای شکستن بت و مبارزه با کافران وبت پرستان بسته بود، اشاره میکند و قرآن پژوهان ومفسران نیز به آن عهد و سوگند که از جمله سوگند های پیامبران و از نوع سوگندهای التزامی است، پرداخته اند.چون تشویقها و تهدیدهای حضرت ابراهیم در قوم بت پرست اثر نکرد، حضرت برای نابودی و شکستن بت ها سوگند خورد. مولانا نیز با تاثیرپذیری از قرآن و احادیث به این قسم عهدی خلیل اشاره میکند.
2-1-2- سوگند شیطان:
* مرا چو گمره کردی مراد تـو این بـود چنان کنم که نبینی ز خلق یک محمود
(2/9617)
ناظر است به آیۀ: « قـالَ فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعينَ.» (ص، 82) گفت: به عزّت تو سوگند که همگان را گمراه کنم.
یکی دیگر از سوگندهای التزامی در قرآن، سوگند شیطان است که به عزت خداوند قسم خورد و گفت همه بندگان گمراه خواهم کرد و در ادامه یک استثنا قائل شده و گفته :"الا عبادک منهم المخلصین"مگر بند گان خاص تو را .که خود شیطان اعتراف میکند که توانایی اغوای آن گروه از بندگان (مخلصین) را ندارد .مولانا نیز از میان تلمیحات مربوط به آفرینش انسان، در بیت فوق به مباحثه خدا و شیطان به سوگند شیطان بر اغوای انسان نظر دارد.
2-2- سوگندهای تحقیقی غزلیات شمش
2-2-1-سوگند به کتاب آسمانی:
* عجب تو بیت معموری که طوافانش املاکند عجب تو رقّ منشوری کـزو نـوشند شربتها
(1/680 )
ناظر است به آیه:«وَالطُّورِ. وَکتابٍ مُسْطُورٍ. فی رَقِّ مَنْشُورِ. وَاْلبَیْتِ اْلمَعْموُرِ.» (طور/1-4) قسم به کوه طور، و قسم به کتاب نوشته شده، در صفحهای گشاده، و قسم به بیت المعمور.
در شعر مولانا، اصطلاحاتی هستند برگرفته ازآیات قرآنی، که سوگندهای قرآنی را به ذهن خواننده متبادرمیکند و مولانا با بهره گیری ازاین سوگندی که خداوند به خاطر عظمتش به آن سوگند یادکرده وبرای خدا مهم و مقدس هستند، خلق هنر کرده و مخاطب و معشوق خود را به طور ضمنی به بیت معمور(مکه) و رق منشور(کتاب آسمانی) تشبیه کرده و بر زیبایی و تحکیم کلام خود میافزایددر این بیت، مراد از رق منشور(صفحه گشاده)،کتاب آسمانی (قرآن ) است و جزو سوگندهای نه گانه می باشد که خدای متعال در آیات با صفات مختلف به عظمت آن سوگند خورده است.
2-2-2- سوگند به زمان
1-2-2-2- سوگند به شب:
* «وَ الَّلْیلِ اِذا یَغْشی» ای خواب برو حاشا تا از دل بیداران صد تحفه بـری امشب
(1/3189)
اقتباس است از آیۀ شریفۀ:« واللّیْل اذا یغْشی.» (اللیل، 1) سوگند به شب آنگاه که جهان را در خود فروپوشد.
مولانا درمضمون عرفانی شعر خود به شب که جزو مقسم به های مکانی دنیوی و مهم خداوند است سوگند یاد میکند. طبق روایات قرآنی، سوگند به زمان به دو بخش تقسیم میشود:زمانهای دنیوی، چون سوگند به شب(فجر/2 ،ضحی/2 ،لیل/1 وانشقاق 16) .روز(شمس/3وضحی/1). عصر(عصر/1). سپیده دم (انشقاق/16) و زمانهای اخروی که مربوط به قیامت و آخرت است. از جمله قسم به روز موعود(بروج/2). روز قیامت (قیامت/1)
2-2-2-2- سوگند به روز:
* بوی خوش این نسیم از شکن زلف اوست شعشۀ این خیال زان رخ چون «والضحاست»
(1/4917)
مستفاد است از آیۀ «وَالضَّحی.» (الضحی، 1) سوگند به آغاز روز.
* بذات پاک من و آفتاب سلطنتم که من ترا نگذارم، به لطف بردارم
(4/18032 )
ناظر است به آیۀ: « وَالضُّحی. وَاللَّیْلِ اِذا سَجی. ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلی.» (والضّحی، 1 تا 3) قسم بر ابتدای روز و سوگند به شب آنگاه که آرام گیرد که پروردگارت تو را رها نکرده و مورد خشم و کینه قرار نداده است.
بیت فوق از جمله ابیات چند سوگندی مولاناست که در قرآن نیز آمده وخداوند به ذات پاک خود سوگند خورده و شاعر با تاثیرپذیری از قرآن از آن بهره برده است .در این سوره ابتدا دو سوگند وجود دارد، سپس خداوند الطاف و نعمتهایش را به پیامبر یادآورمیشود. این آیات چندسوگندی که سوگند به زمان (سپیده و شب) است، در شأن پیامبر نازل شده و دارای اهمیت فراوانی است. مفسران، هدف از نزول این سوره را دلداری دادن به پیامبرو بیان الطاف الهی نسبت به آن حضرت میدانند که خداوند به بهترین موقع روز و آرامش شب سوگند یادمیکند که خداوند تو را نگذاشته و دشمن نداشته است و به زودی پروردگارت به تو عطا خواهد داد تا خرسندگردی. نیشابوری میگوید:"گویا خداوند خطاب به پیامبرش میفرمایداز همان ابتدای خلقت،ترا دوست داشته و به حال خودت وانگذاشتهایم.(ثعلبی،1422، ص. 224)
2-2-2-3- سوگند به سپیدهدم و شبهای دهگانه:
* َالْفَجْرِ لَذی وَ لَيالٍ عَشْرٍ من نَهْرِ رِحیقِکَ ٱلمُفَجَّر
(3/12523)
اقتباس است از این آیه: «وَالْفَجْرِ. وَ لَيالٍ عَشْرٍ.» (الفجر، 2ـ1) سوگند به سپیده دم و شبهای ده گانه.
چنان که ذکر شد خداوند در قرآن به چیزهایی سوگند یاد میکند که از امور مهم هستند؛ از جمله" فجر" و "لیال عشر" واز انواع سوگند به زمان است که اهمیت آن در قرآن و به تبع آن در غزل های مولانا متجلی شده است . قرآن پژوهان معانی متعددی برای آن ذکرکردهاند و برخی آن را به معنی سپیده دم تفسیرکردهاند؛ فجر، در اصل به معنی شکافتن وسیع است و از آن جا که نور صبح،تاریکی را میشکافد، از آن تعبیر به "فجر" شده است که یکی از نشانه های خداوند و آغاز نور و پایان یافتن ظلمت است و نیز آغاز جنبش و حرکت موجودات زنده و پایان یافتن خواب و سکون است به خاطر این حیات، خداوند به آن سوگند یاد کرده است.
بعضی آن را به معنی"فجرآغاز محرم" که ابتدای سال قمری است تفسیر کردهاند. برخی دیگربه" آغازروز عید قربان"که مراسم مهم حج درآن انجام میگیردو متصل به شب های دهگانه است.هم چنین فجر به درخشیدن اسلام و نور پاک محمدی و نیز به قیام مهدی و قیام عاشورای حسینی تفسیر کردهاند.اما قسم به "لیال عشر" (شب های دهگانه)از اهمیت زیادی برخوردار است که مشهور شب های دهگانه ذیحجه است.برخی آن را ده شب آخر ماه رمضان دانسته اند که شب های قدر در آن است. برخی نیز آن را به شب های آخرماه محرم تفسیرکردهاند. به هر حال "سوگند به شب های دهگانه دلیل براهمیت فوق العاده آنهاست. " (مکارم شیرازی، 1353، ج 26، ص.421-423)
4-2-2-1-3-سوگند به شب رونده:
* اعـدات آفتابـا، مـیدان یقین خـفـاشند هم ننگ جمله مرغان هم حبس «لیل عسعس»
(3/12892)
مقتبس است از آیۀ: « وَاللَّيْلِ اِذا عَسْعَسَ.» (التکویر، 17) و قسم به شب هنگامی که میرود.
"عسعس " گاه بر آمدن تاریکی وگاه بر زوال آن دلالت دارد."عسعسه" ؛یعنی تاریکی خفیفی که در آغاز و پایان شب حاصل میشود.از نوع قسمهای قرآنی قسم به زمان(شب) است که مولانا با آوردن ترکیباتی زیبا و تشبیهاتی نادر در لابهلای کلام خود سوگندهای قرآنی را یادآورمیشود و با مضمون پردازی و استحکام و تاثیر پذیری کلام از این سوگند قرآنی بهره برده است.
2-2-3- سوگند به عظمت خدا:
* بـه جان تــو سوگنـد عظیمست که جانم بی تو در بند عظیمست
(1/3721)
مقتبس است از آیۀ ذیل: « وَ اِنَّـهُۥ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظيمٌ.» الواقعه، 76) و این سوگندی است ـ اگر بدانید ـ بزرگ.
یکی از فواید سوگندهای قرآن، بیان عظمت چیزی است که به آن سوگند یاد میشود؛ (طباطبایی،1344 20:/ 237 ) بنابراین مولانا با استناد به آیه قرآنی که خداوند در بیان عظمت خود سوگند یاد کرده با دید والای عارفانه و علوم قرآنی خود در شعرایهام گونه خود،گریزرندانه زده وعلاوه بر تلمیح به آیه فوق، سوگند به خداوند را نیز عظیمترین سوگندها پنداشته است.
2-2-4- سوگند به نظام هستی:
* پس لا تُـبْصِرُونَتْ تُـبْصِرونیست بصـر جستن ز الهـام بصیریست
(1/3752)
اقتباس است از آیۀ شریفۀ:« فَلا اُقْسِمُ بِما تُـبْصِرُونَ. وَ ما لا تُـبْصِرُونَ.» (الحاقه، 38ـ39) پس سوگند به آن چه میبینید و آن چه نمیبینید.
یکی از دلایل سوگند خوردن خداوند در قرآن عظمت و شرافت مقسم به است، گاهی خداوند در قرآن ازسوگندهای نه گانه گذر میکند و کل نظام هستی را مورد خطاب قرارمیدهد؛ زیرا، در بینش الهی تمام هستی اعم از دیدنیها و نادیدنیها ارزشمند است، بدان جهت که همه دست پرورده خداست و صانع همه یکی است پس(تبارک الله احسن الخالقین) جز جمال نمیآفریند. بنابراین مولانا برای امتیاز بخشیدن به بصر و بصیر و بصیرت و موثر کردن کلام آن را با سوگند قرآنی درآمیخته و هنرمندانه افکار خود را به مخاطب القا میکند.
2-2-5- سوگند به فرشتگان:
* بی عدد پیش جنازه میدود خوهای تو صبر تو و اَلنَّازِعات و شکر تو اَلنَّاشِطات
(1/4102 )
اشاره است از آیۀ ذیل: « وَالنّازِعاتِ غَرْقاً وَالنّاشِطاتِ نَشْطاً.» (النازعات، 1ـ2) سوگند به فرشتگانی که جانها را به قوت میگیرند، و سوگند به فرشتگانی که جانها را به آسانی میگیرند.
این سوگند از نوع سوگندهای مربوط به فرشتگان است که خداوند در سورههای متعدد قرآن با صفات مختلفی وبا قسمهای مکرر(چندسوگندی) به فرشتگان قسم یاد کرده و از ماموریت آ نها در عالم هستی ومطیع بودنشان خبرمیدهد. مولانا در بیت مذکور با متوسل شدن به اطلاعات وسیع خود سوگندخداوند به فرشتگان را با هنرمندیهای خود درآمیخته و بر تاثیر کلامش افزوده است.
6-2-2- سوگند به مکان
1-6-2-2- سوگند به طور:
* برون در همه را چـون سگـان کــو بنشان که در شرف سرکوی تو «طور سینین» است
(1/5085 )
اقتباس است از آیۀ: «وَ طُورِ سینین.» (التین، 2) و سوگند به طور مبارک.
خداوند در قرآن مکانهایی را مقدس شمرده و در مواردی به برخی از آن ها قسم یاد کرده است؛ برخی از این مکان ها زمینی هستند و برخی آسمانی.از جمله این مکانهای مقدس زمینی در قرآن: کوه طور، دریای مملو (طور/5و6)بیتمعمور(طور/4). مشارق و مغارب(معارج/40) و شهر مکه ( بلد/1وتین/3 ) که ولادتگاه واقامتگاه پیامبر است. مکانهای مقدس آسمانی که یکی از نشانه های عظمت خداوند در عالم هستی است و خداوند در قرآن به این نشان ها قسم یاد کرده، عبارت اند از:خورشید(شمس/1 ). ماه( شمس/2، مدثر/32 وانشقاق 17). ستاره (نجم/1،واقعه/75وتکویر/15). آسمان(بروج/1،شمس/5،طارق/1و ذاریات/7).و... تا بندگانش را به تفکر و اندیشه وادارد.مولانا نیز با تاثیر پذیری از قران به " طور سنین" که یکی از مکانهای مقدس زمینی و آیات الاقسام خداوند است، با احترام نگریسته است
2-6-2-2- سوگند به شهر مکه:
* میگرد گِرد شهر خوش، با شاهدان درکش مکش میخوان تو لااُقْسِم نهان تـا حبّذا هذا البلد
(2/5724)
اقتباس است به آیۀ شری« لا اُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ.» (البلد، 1)قسم به این شهر.
مراد مولانا از"بهذا البلد"سرزمین مکه است. در حقیقت قسم به اقامتگاه پیامبر است که به خاطر اقامت و ولادت آن حضرت شرافت پیدا نموده و در قرآن جزو مکان های مقدس زمینی شمرده شده و تا جایی که خداوند به عظمت آن شهر سوگند یادکرده است و این شاعر شهیر عارف، با الهام از آیه قرآنی و با مضمون پردازی های زیبای خود در تلمیحات قرآنی دیوان شمس، هذاالبلد(مکه) را مقسم به قرارداده است.
2-2-6-3- سوگند به دریای مملو:
* بحر کـه مسجور بـود تلخ بـود شور بـود در دل ماهی روشش به بود از قند و عسل
(3/14387)
مقتبس است از آیۀ: « وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ.» (الطور، 6) و به آن دریای مملو و برافروخته.
"دریای مملو" از مکانهای مقدس زمینی مقسم به خداوند است.که در غزلیات شمس نمود پیدا کرده است. برای مسجور دو معنی در لغت ذکرشده: یکی "بر افروخته" و دیگری "مملو"بعضی معتقدند دریای مملو، هم این اقیانوس های کره زمین ماست که در آستانه قیامت، برافروخته وسپس منفجر میگردد که آیه 6 سوره تکویر" و اذالبحار سجرت" و هنگامی که دریاها برافروخته میشود، که سوگندهای فوق بر محور قدرت خداوند میچرخد.
2-2-6-4- سوگند به آسمان:
* جانم نشد زینها خُنُک، یا ذاالسَّماء والُحُبک ای گلرخ و گلزار من، ای روضه و ازهار من
(4/18784)
اقتباس است از آیۀ: « وَالسَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ.» (الذاریات، 7) و سوگند به آسمان که دارای اعتدال و زیبایی و آراستگی است.
به عقیده مولانا تقدس و عظمت الهی در مخلوقاتش نهفته است؛ یکی ازنشانه های عظمت خداوند در عالم خلقت افرینش آسمان و کرات اسمانی از قبیل ماه،ستاره،زمین و...است که خداوند در قرآن آن ها را مقدس شمرده وبه برخی ازآنها سوگند یاد کرده و بدین وسیله بندگانش را به تفکر واداشته است.آسمان نیزیکی از مکانهایی است که خداوند به خاطر تقدس و عظمتش به آن سوگند یادکرده و مولانا نیز با الهام از قرآن آن سوگند را در اشعار خود یادآورشده است.
2-2-6-5- سوگند به کوهها:
* خورشید ماه از وی خجل، گوهر نثار سنگ دل کز بیم او پشمین شود هــر لحظه کـوه آهنین
(4/18820)
مستفاد است از آیۀ: « وَتَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ.» (القارعه، 5) و کوه ها مانند پشم رنگین حلاجی شده،گردد.
2-2-6-6- سوگند به اختران:
*روز خنوششان ببین شام کنوسشان ببین سیر نفوسشان ببین گرد سرای مهتری
(5/26037)
اشاره است به آیات: « فَلا اُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ. ٱلْجَوارِ ٱلْكُنَّسِ.» (التکویر، 16ـ15) سوگند به ستارگانی که باز می گردند و در حرگت هستند و با طلوع خورشید پنهان می شوند.
یکی دیگر ازسوگندهای عظیم خداوند، در اشعار مولانا سوگند به مکان های اسمانی و بروج آسمانی است.که نشان از عظمت خالق دارد. مراد از بروج ستارگان فروزان گردان در شب و روز است که خداوند در عالم هستی آن ها را بر اساس نظم آفریده است. که خداوند به آن ها قسم یاد نموده و بدین گونه آفریده های خود را به تفکر و اندیشه برانگیخته است.
2-2-7- سوگند به اسبان دونده مجاهدان:
|
|
|
*لشکر «والعادیـات» دست بـه یغمـا نهـاد ز آتش «والموریات» نفس به افغان رسید
(2/9343)
اشاره دارد به آیات:« وَالْعادِياتِ ضَبْحاً. فَالْمُورِياتِ قَدْحاً.» (العادیات، 1ـ2) سوگند به اسبان دوندهای که نفس نفس میزنند، سوگند به اسبانی که به سّم از سنگ آتش میجهانند.
* اُقُسِمُ بالعادیات، اَحلِفُ بِالْموریات غَیْرُکَ یـا َالصّلاۀ فی نظری کاَلْمَدَر
(3/11894 )
مقتبس است ازآیۀ « وَالْعادِياتِ ضَبْحًا فَالْمُورِياتِ قَدْحًا.» (العادیات، 2ـ1) سوگند به اسبان دوندهای که همهمهکنان میتازند. و سوگند به اسبانی که با کوبیدن سمشان از سنگ جرقه میجهانند.
آیات مورد اشاره از جمله آیه های چند سوگندی قرآن است که خداوند با سوگند به اسبان دونده ارزش والای جهاد را یادآوری میکند و مولانا نیز در اشعار خود به آن سوگند اشاره صریح کرده است."خداوند با این سوگند ها میخواهد ما را به اهمیت جهاد و جایگاه رفیع آن در اسلام و ارزش هایش آگاه سازد، تا مسلمانان ذلت و خواری از خود ساخته و عزت و عظمت خویش را به رخ جهانیان بکشند." (علیان نژاد،1386، ص. 321)
2-2-8- سوگند به اشیا
2-2-8-1- سوگند به قلم:
* گر چو نونی در رکوع و چون قلم اندر سجود پس تو چون(نون وقلم) پیوند با (ما يَسْطُرُونَ)
(4/20568)
ناظر است به آیۀ: «ن؍ وَالْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ.» (القلم، 1) ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند.
سوگند به اشیا، از سوگندهای تحقیقی خداوند که انواع بسیار متنوع و متعددی در قرآن دارد. قلم نیر از جمله اشیاء مقدس و ارزشمندی است که خداوند در قرآن به دو چیزآن قسم خورده : قلم و نوشته های آن(ما یسطرون). اما این که منظور از قلم در قرآن کدام قلم است؟ برخی مفسرآن آن را قلم مطلق (وسیله نوشتن) تفسیرکرده اند و بعضی دیگر آن را قلم الهی بر لوح محفوظ دانسته(فخر رازی، 1383،ج3، ص.78) و گروهی نیز قلم فرشتگان تفسیرکرده که نامه اعمال را مینویسند.(میبدی، 1337، ج10، ص.186) مولانا نیز در بیت فوق با تشبیهات هنرمندانه این سوگند مقدس الهی را آورده است.
3- سوگندهای عقدی(تاکیدی) و قضایی( اثباتی)در غزلیات شمس
مولانا درسوگندهای فقهی غزلیات شمس، با سوگندهایی چون سوگند به خدا سوگند به کتاب دینی و غیره هم به فرهنگ غنی ایرانی وسوگندهای ایران باستان، چون( ایاتکار زریران و سوگند نامه) نظر داشته و هم از سوگندهای رایج فقهی دوره اسلامی متاثر بوده، نظیر: دست بر مصحف نهادن. سوگند به ذات خداوند خوردن، سوگند به پیامبر و غیره که امروزه از منظر قضایی نیز کاربرد دارد. اغلب سوگندها مولانا در اشعارش صبغه عقدی و عرفانی دارد و مقسم به او برای تحقق وعده و وعیدهایش، معشوق ازلی" خداوند متعال" است که به مخاطب واحد، با الفاظی متنوع و سوگندهای گونهگون و دلنشین، چون: سوگند به جان، به ذات، به جان، به جان عشق، به جمال و کمال، به زلف وغیره به مخاطب واحد سوگند یاد میکند و برای پذیرش و تحقق وعدههایش با او عقد میبندد و برای تعهد بر این پیمان تاکید میورزد. از این رو در علوم فقهی، این سوگندها، سوگند" عقدی یا تاکیدی" نام گرفتهاند.
3-1- سوگند تاکیدی در ایجاد یا پذیرش تعهد برای خویش در غزلیات شمس
3-1-1- به خدا:
* به تو سوگند بخوردم که از این شیوه نگردم بكنم شور و بگردم به خدا و به خدایی (6/29914 )
3-1-2- به ذات پاک خدا
*ز عجز خوردم سوگند ها و گرم شدم به ذات پاک خدا و به جان پاک نبی
( 6/32436 )
در این ابیات مقسم به مولانا، خداوند متعال است. از دید گاه مولانا، سوگند به خداوند و ذات خداوند،که از تعهدآورترین سوگند های فقهی وحقوقی است که در تمام ادوار به عنوان مقدسترین و متداولترین وسوگند به اعلیترین مرتبه هستی رواج داشته و دارد. این سوگند، جزو غلیظترین و تاکیدیترین و الزامآورترین سوگندهای مولاناست و ازمنظر فقهی، تعهدآورترین سوگند تاکیدی در پذیرش یک تعهد داوطلبانه است که به آن" یمین العقد" می گویند. متاثر است از حدیث نبوی "لاتحلفوا الا بالله" و در فقه وحقوق برگردان "والله"،" بالله"و " تالله" است. این سوگند هم چنین در مراجع قضایی از رایج ترین و پرکاربردترین سوگندهاست. فقها ی اسلامی معتقدند:"سوگند به غیر خداوند، حتی سوگند به پیامبر، امامان، قرآن، مکانهای مقدس و غیره الزام و تعهدی ایجاد نمیکند." ( دانش پژوه، 1392، ص. 8) و دارای شرایطی است که انجام یا ترک آن مترتب اثر شرعی وحقوقی است که مقسم درصورت نقض سوگند باید کفاره بپردازد. ( نجفی،1394،ج3، ص.222،226)
3-2- سوگندهای تاکیدی در اخبار(سوگندشخصی)غزلیات شمس
3-2-1- به جان نبی
مولانا نیز با افکار قرآن شناسانه و فقیهانه خود در اشعارش، برای تاکید بر درستی خبری که میدهد، در کنار سوگند به ذات خداوند، برای تغلیظ سوگند، به جان پاک نبی نیز سوگند یادمیکند. این سوگند از جمله سوگندهای تاکیدی( یمین العقد) درفقه، و سوگندهای تحقیقی در قرآن به شمار میرود که خداوند در قرآن به صراحت، هم به ذات پاک خود(نحل/ 63) و هم به پیامبر(حجر/72 ) سوگند یاد کرده است وسوگند به ذات پاک خود را با سوگند به پیامبر در یک ردیف قرار گرفته است. ولی امروزه از دیدگاه فقها وحقوقدانان، صرفا سوگند به خدا از سوگندهای قضایی محسوب میشود و در مرجع قضایی برای اثبات ادله کاربرد دارد.
3-2-2- به جان:
* به جان تو كه سوگند عظیمست كه جانم بیتو دربند عظیمست
01/3721)
سوگند به جان، از جمله سوگندهای تاکیدی" یمین العقد"های مهم در فقه به شمارمیرود. این سوگند منشعب از سوگند خداوند متعال در قرآن است به اعتبار آیات شریفه "انه لقسم لو تعلمون عظیم"(واقعه/76) سوگندی است عظیم، بلکه در میان ابنای بشر نیز از رایج ترین و با ارزش ترین سوگندها بعد از سوگند به باری تعالی به شمار میرود، که خداوند به وضوح در قرآن به جان خود ونیز به جان پیامبر در سوره حجر با عبارت"لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون"(حجر/72 ) سوگند یاد کرده است به تبع آن از منظر مولانا، سوگند به" جان"، سوگند با عظمت و تعهدآور فقهی و قرآنی است، زیرا علاوه بر رویکرد فقهی سوگند، در عالم عارفان ،جان گران بهاترین گوهرهستی است که منشا خدایی دارد و خدا از روح خود در آن دمید و بدان حیات بخشید. این سوگند از پر بسامدترین سوگند ها در غزلیات شمس است که مولانا لفظ " جان" را در غزلیاتش با الوان گونهگون چون سوگند به جان، سوگند به جان عشق و سوگند به جان دل و... آراسته است و بدین وسیله عهد با معشوق میبندد و بر استواری عهدش تاکیددارد.
* دوش به تازه عهدكردم سوگند به جان تو بخوردم
* کز روی تو چشم برندارم گر تیغ زنی زتو نگردم...
(3/16371 -16375 )
* سوگند به جان تو كه جز دیدن رویت گر ملك زمینست فسونست و فسانه
(1/ 3596 )
در ابیات فوق،مولانا باز هم مکرر به جان معشوق سوگند عهدی میخورد و عهد میبندد که تنهاروی معشوق و دیدن معشوق و وصال برایش آرزوست و غیر آن همه فسونست و فسانه. متعهد میشود وو سراسر توجهش معشوق است.
*جان من وجان توگویی كه یكی بودهست سوگند بدین یك جان كز غیر تو بیزارم
(3/15402 )
از دیدگاه عرفانی روح مولانا به روح معشوق پیوسته و ما، من شده است. مولانا به این جان واحد قسم می خورد و تاکید می کند که ازاغیار بیزار است فقط به دوست میاندیشد.
3-2-3- به جان عشق:
* نمیخورم به حلال وحرام من سوگند به جان عشق كه بالاست از حلال وحرام
* به جان عشق که از جان جان لطیفتر است که عاشقان را عشق است هم شراب و طعام
( 18167.4 -18168 ) عشق و معشوق به نظر مولانا شخصیتی واحد دارند و عشق پربسامدترین واژای است که جانشین معشوق شده که مولانا در شعر خود با تاکید بر درستی خبر، به جان عشق که جایگاهی فوق حلال و حرام دارد، سوگند عقدی میخورد.
3-2-4- به جان دل:
*گفت به زیر لب من جان نبرم از وی سوگند به جان دل كان كار چنان گشته
(5/24530 )
سوگند به جان دل، از صمیمیترین سوگندهای عهدی و تاکیدی مولاناست که با قسم خوردن، بر درستی خبر و اسارت خود در بند معشوق تاکیدمیکند.
3-2-5- به خشم و کینه:
* فریاد ز یار خشم كرده سوگند به خشم و كینه خورده
( 5 /24834 )
مولانا همواره عاشق هر دوضد بوده زیرا خشم وکینه معشوق هم برای عاشقی چون مولانا خوشایند است لذا برای اثبات کلام و وعدههایش،علاوه برجان عشق، جمال و کمال معشوق و...به خشم و کینه معشوق هم سوگند میخوررد.
3-2-6- به زلف
* جان گفت كه ای فردم سوگند بدین دردم سوگند بدان زلفی عاشق كش سودایی
*کان عهد که من کردم بی جان و بدن کردم نی ما و نه من کردم ای مفرد یکتایی
(6/ 27732 – 27733 )
زلف، در اصطلاح عرفا، تجلیات جمالی وجلالی ذات وطریقت سلوک وریسمان وکمند هدایت ربوبی است.( سجادی، 1393: ذیل زلف) مولانا گاهی برای تاکید درعهد سوگندهای متفاوتی یادمیکند وسوگندها را با دیدگاه عرفانی خود درمیآمیزد وعهد تعهدآورش را با سوگند به درد هجران وزلف که این درد با تجلیات جمالی وجلالی(ذات معشوق) التیام میپذیرد،تجدید میکند.
3-2-7- به جمال و کمال:
* سوگند میخورم به جمال و كمال او كز چشم خویش هم پنهان است آن یکی * بر فرق خاک آب روان کرد عشق او در باغ عشق سرو روان است
( 6/3183 -3184 )
مولانا اغلب به سوگندهای خود رنگ و بوی عرفانی میبخشد او در سوگندهای تعهدآورخود به کمال و جمال(زیبایی ظاهری و باطنی)معشوق و به طور ضمنی به ذات معشوق، سوگند عهدی الزام آورری میخورد تا بردرستی خبری که میدهد، تاکیدکند.
3-3- سوگند تاکیدی در برانگیختن مخاطب (سوگند اخلاقی)
3-3-1- به سایه لطیف:
* سوگند به سایه لطیفت سوگند نمیخورم به ذاتت
* در ذات تو کی رسند جانها چون غرقه شدند در صفاتت
( 1/3949 -3950 )
این سوگند از نوع سوگندعقدی یا تاکیدی در بر انگیختن مخاطب(سوگند اخلاقی) در فقه است. مولانا با توجه به این که سوگند به ذات خداوند از سوگندهای عظیم است و از ابعاد فقهی دارای آثار شرعی وحقوقی است، به ذات مقدس خداوندی قسم نمی خورد بلکه با مضمون پردازی های هنرمندانه خود در اشعارش، به طورکنایی و با دید عارفانه خود،با سوگند به سایه لطیف خداوندی مقسم به را به انجام کاری وامیدارد و تاکید دارد که جان ها را از صفات و ظاهر منفصل کرده و به ذات ابدی متصل کند. این نوع سوگند فقهی فاقد هرگونه اثر شرعی و حقوقی برای هم یادکننده سوگند و هم مخاطب اوست.
3-4- سوگندهای قضایی(اثباتی)
3-4- برمصحف:
* برمصحف عثمان بنهم دست به سوگند كز لولوی آن دلبر لالای دمشقیم
(3/15731 )
* مصحف آریم و به ساقی همه سوگندخوریم که جز از دست و کفت می نستانیم همه
(5 /5252148 )
مصحف یا مصحف عثمان، نسخه ای از قرآن است. .دست برمصحف نهادن، در واقع سوگند خوردن به خداوند متعال ازسوگند قضایی و فقهی رایج و کلاسیک میباشد که در زمان مولانا نیز رواج داشته و مولانا با توجه به دید گاه مذهبی و فقیهانه خود در اشعارش به آن اشاره کرده است. دست بر قرآن گذاشتن نیز به معنای گواه قرار دادن خداوند یکی از ادله دعوا در مراجع قضایی بر وجود یا عدم وجود امری است که با آداب و آیین خاصی برگزار میشود. هر چند که ممکن است اسناد مکتوب و امضا و آیین آن بنا به اقتضای زمان مولانا به اندازه امروز شایع نبوده و با تشریفات امروزی متفاوت باشد، در کل اهداف واحدی را بیان میکنند و امروزه نیز از جمله سوگندهای رایج و معتبر سوگند به خداوند است. این نوع سوگند، در برابر یمین قضایی از نوع دیگری از سوگند یعنی یمین العقد هم یاد میشود. مولانا نیز به مثابه دیگر فقها اعتقاد دارد که اسلوب قسم در قرآن و دیگر کتب آسمانی منحصر نیست، بلکه این شیوه در ادیان مختلف و درمیان تمامی افراد بشرگستره دارد. طبیعت و سرشت انسان اقتضا می کند خبری را که میشنود واتفاقی که به وقوع میپیوندد، مورد تاکید قرار گیرد برای این تاکید و اطمینان باید قسم یاد شود، ازآن جایی که قرآن کتاب آسمانی است؛ بنابراین یکی از ابزار مهم و با ارزشی است برای ادای سوگند. به طوری که سوگند خورنده دست راست بر روی قرآن می گذارد و برای اثبات یا نفی سخن مورد ادعا به خداوند سوگند می خورد به این دلیل" یمین" نیز می گویند که شاهد بیت های مولانا مبنی بر سوگند به مصحف و دست گذاشتن بر روی مصحف، ناظر بر این نوع یمین عهدی و قضایی است. 4- نتیجهگیری
سوگند، از رسوم کهن جهان است که ریشه در باورها و اعتقادات هر ملت دارد و دارای آیین و آداب خاصی است.
سوگند در ادبیات به دو دوره تقسیم میشود: دوره قبل از اسلام و دوره اسلامی.
سوگند دوره قبل از اسلام، همان سوگند ایران باستان است که به آن«ور» (آزمایش)میگفتند.یکی ازمهم ترین انواع ور سرد، سوگندخوردن است.
سوگند در دوره اسلامی انواعی دارد: سوگندهای قرآنی، فقهی و قضایی. در این پژوهش، مسئله مهمی که پیش رو قرارداشت این بود که نگاه مولانا به سوگند چگونه بوده و تا چه حد از سوگندهای قرآنی، فقهی وحقوقی، در بیان مضامین بلند شعر خود بهره برده است؟
مولانا یکی از شهیرترین شاعران و عارفان فقیه قرن هفتم، به دلیل شمول شمه مذهبی، قرآنی وفقهی در حوزه علوم اسلامی، در غزلیات خود، هم به آیات الاقسام پرداخته و هم با دیدگاه عارفانه و فقیهانه خود، برای وجوب وفا به معشوق سوگند عقدی"یمین العقد" و قضایی یادکرده و به مقدسات دینی چون به خدا، به جان نبی، به جان عشق به مصحف و کتاب آسمانی وغیره قسم میخورد.
سوگندهای قرآنی، قسمت عظیمی از اندیشه های مولاناست که به سبب مانوس بودن مولانا با قرآن کریم، در غزلیات شمس بسامد بالایی دارد که مولانا گوهرهای ناب افکار خود را با آیات الاقسام درآمیخته و در اشعار خود با عنوان"سوگندهای قرآنی" متبلور ساخته است.
علاوه بر آن یکی دیگر از مصداق های سوگندهای تحقیقی خداوند درقرآن، که در غزلیات شمس کاربرد فراوانی دارد، سوگندهای خداوند است وخداوند در قرآن به چیزهایی سوگند خورده که دارای تقدس و عظمت و اهمیت است.
تحقیق حاضر، به تبیین و استخراج انواع سوگندهای قرآنی، عقدی و قضایی در غزلیات شمس و طبقهبندی آنها پرداخته است که غالب توجه محققان و قرآن پژوهان به ابعاد اسطورهای آن معطوف بوده ودر رابطه با این پژوهش و در راستای موضوع، تحقیقی جامع و مستقل نگارش نیافته است که در پاسخ به سوال این پژوهش، مقاله حاضر، کمیت وکیفیت سوگندها اعم از فقهی،حقوقی و قرانی موجود در غزلیات شمس به طور مستقل و جامع بیت به بیت مورد مداقه قرارداده و به مطابقت با سوگندهای قرآنی، فقهی وحقوقی، با مدنظر قرار دادن کتب و تفاسیرمعتبر، به شیوه تطبیقی، تحلیلی پرداخته است و با کشف فهم انواع سوگندهای موجود در دیوان شمس، فزون بر فهم عمیق و تفسیری بخشی از ابیات، به درک رموز اشعار و افکار وسیع مولانا نیز در کاربرد انواع سوگندهای قرانی، فقهی وقضایی کمک کرده و موجب گرهگشایی از افکار شاعر را فراهم آورده است.
فهرست منابع و مآخذ
1- قرآن مجید.(1367 ). ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: سروش.
2- ابن حمزه طوسی، محمد ابن علی.(1410). الوسیله الی نیل الفضیله در الینابیع الفقیه. ج11،بیروت: موسسه الفقه الشیعه والدار الاسلامیه.
3- ابن السمنانی، علی بن محمدبن احمد.(1404). روضه القضا و طریق النجاه. بیروت: موسسه الرساله.
4- اردبیلی، محقق مقدس احمدبن محمد.(1414). مجمع الفائده والبرهان فی شرح ارشاد الاذهان. ج12، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
5- بالی، علی .(1398 ). بررسی سوگندهای سعدی در پرتو پارادایم بازیهای زبانی. مجله علمی پژوهشی(بوستان ادب) سال یازدهم، شماره دوم، ص31-52 .
6- بهار، ملک الشعرا.(1321 ). سوگند در ادبیات فارسی. مجله مهر، سال 7، شماره 4. ص209-220.
7- پورداود، ابراهیم .(1321 ) "سوگند". مجله مهر، شماره 75-76 ، ص281-292 .
8- پورداود، ابراهیم. ( 1347 ) اوستا. 4جلدی، تهران: نشر دانشگاه.
9- ثعلبی نیشابوری، ابواسحاق احمد بن ابراهیم .(1422). لکشف و البیان عن تفسیر قرآن. بیروت: دارالتراث العربی.
10- جعفری قنواتی، محمد.(1399 ). سوگند. تهران: دایره المعارف بزرگ اسلامی .
11- حرعاملی، محمد بن حسن.(1414 ق). وسائل الشیعه. ج23،قم: موسسه آل البیت.
12- حلی،علامه حسن بن یوسف. (1410) . ارشاد الاذهان درالینابیع الفقهیه. ج33، بیروت:موسسه الفقه الشیعه والدار الاسلامیه.
13- خرقانی،حسن. (1389 ). درآمدی بر بحث سوگند در قرآن. فصل نامه الهیات و حقوق. شماره 1
14- دانش پژوه، مصطفی. (1392 ). سوگند در دعاوی بین الادیانی و بین المللی د فقه امامیه و حقوق ایران. پژوهشهای فقهی. شماره 4 دوره 9، ص1-16 ،پژوهشگاه علوم انساانی و مطالعات فرهنگی.
15- رحیمی، محمدعلی .(1393 ). سوگند درزبان و ادب فارسی. دانش اموختگان ارسنجان.
16- رهبر، علی. (1348). سوگند و رد پای آن در ادبیات فارسی. مجله هنر و مردم، دوره 7، ش ماره 83 ،ص15-4
17- زارعی نژاد، ابوالفضل. (1391 ).قسم های خداوند در قرآن. دانشنامه اسلامی. 17 بهمن.
18- زراعت،عباس. (1388). ادله اثبات دعوا. کاشان: انتشارات قانون مدار.
19- سبزواری،سید عبد الاعلی.(1412). مهذب الاحکام. ج27 دمشق:،الطبعه الرابعه.
20- سیوطی، عبدالرحمن بن بکر. (1418 ). همع الهوامع فی شرح جمع الجوامع. جلدی، تحقیق احمد شمس الدین، بیروت: دارالکتب العلمیه.
21- سجادی، سیدجعفر.(1393 ). فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی. تهران:شبکه جامع کتاب گیسوم.
22- شهید اول، محمد بن مکی عاملی.(1410). الدروس الشرعیه در الینابیع الفقهیه. ج33،بیروت:موسسه الفقه الشیعه و الدار الاسلامیه.
23- طباطبایی، سید محمدحسین. (1344 ). ترجمه تفسیر المیزان. 40جلدی، (به قلم آقای محمدعلی کرامی قمی). قم: موسسه مطبوعات دارالعلم قم.
24- عراقی، آغاضیاءالدین. (بی تا). کتاب القضاء. النجف: المطبعه علمیه.
25- علیان نژاد، ابوالقاسم .( 1386 ). سوگندهای پربار قرآن. هران: علی بن ابیطالب.
26- علیزاده، مریم .(1399 ). واکاوی فقهی جایگاه اثباتی سوگند دردعوا از دیدگاه مذاهب اربعه. مطالعات دین پژوهی،سال چهارم شماره هشتم،43-64.
27- فاکر میبدی، محمد .(1383 ). تحلیلی برسوگندهای قرآن با پژوهشهای قرآنی. .ویژهنامه قرآن و آسیبهای اجتماعی، مقاله علمی پژوهشی حوزوی، شماره 37 – 38 .
28- فخر رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر. ( 1383). تفسیر کبیر(مفاتیح الغیب). 9جلدی، (ترجمه دکتر علی اصغر حلبی). تهران: نشر اساطیر.
29- کاتوزیان، ناصر. (1384). اثبات و دلیل اثبات. تهران: نشر میزان.
30- کیانی، حسین(1371 ). سوگند در زبان و ادب فارسی. تهران: دانشگاه تهران.
31- گیلانی، میرزای قمی ابوالقاسم بن محمد. (1427). رسائل المیرزا القمی. قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
32- محقق داماد یزدی، سید مصطفی. (1362) مباحثی از اصول فقه. تهران: اندیشه نو در علوم اسلامی.
33- محمد عاملی، شیخ بهاءالدین .(1429). جامع عباسی. (با حواشی هشت فقیه عالی مقام ). قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه دفتر انتشارات اسلامی.
34- محمود عبدالرحمن،عبد المنعم.(1419) معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهیه. قاهره: دار الفضیله.
35- مدنیکرمانی، سیدجلالالدین (1393 ) ادله اثبات دعوی. تهران:پایدار.
36- معلوف، لویس.(1380). المنجد. (مترجم:محمد بندر ریگی). تهران:.
37- مکارم شیرازی، ناصر ( 1376 ). تفسیر نمونه.27جلد تهران:.دارالکتب الاسلامی.
38- مولوی، جلاالدین محمد بلخی. (1363 ). کلیات شمس تبریزی یا دیوان کبیر.10 جلدی، (با تصحیحات و حواشی بدیع الزمان فروزانفر). تهران: سپهر.
39- مولوی، جلالالدین محمد بلخی. (1393). مثنوی.( بر اساس نسخه رینولد آلین نیکلسون). تهران: امیرکبیر.
میبدی، رشیدالدین. (1337). کشف الاسرار و عده الابرار. 10 جلدی، ( به اهتمام علی اصغر حکمت). تهران: دانشگاه تهران.
40- نجفی، محمد حسن. (1394). جواهر الکلام فی شرح الاسلام. قم: دار الکتب الاسلامیه.
41-وکیل زاده،رحیم.(1398) احکام فقهی در آیینه مثنوی مولوی. شماره مسلسل 30، ص 137-154، تبریز: نشریه دانشکده ادبیات.
[1] Ph.D. Student of Department of Persian language, Humanities Faculty, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran-Iran. ha.rahimi1983@gmail.com
[2] Assistant Professor of Department of Persian language, Humanities Faculty, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran-Iran (corresponding author) s.razeghy@yahoo.com
[3] Assistant Professor of Department of Persian language, Humanities Faculty, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran-Iran, z.ghoroghi99@gmail.com
[4] 1 دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران – ایرانha.rahimi1983@gmail.com
[5] استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران – ایران (نویسنده مسئول) s.razeghy@yahoo.com
[6] استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران – ایران z.ghoroghi99@gmail.com