Beginning of Im§m AlÊ (PBUH) Caliphate: Retrieving and Authentication of Al-Ya’qåbÊ’s Narrations
Subject Areas : The Journal of Islamic History and Civilisation
1 - phD of History & Civilization of Islamic Nations. Faculty of Law. Theology and Political Science . Science and Research Branch. Islamic Azad University. Tehran. Iran
Keywords: Al-Ya’qåbÊ historiography, Tarikh Al-Ya’qåbÊ, Imam Ali (PBUH), Shiite historiography, authentication of narrations. ,
Abstract :
Tarikh Al-Ya’qubi, written by Ahmad ibn Abi Ya’qub (d. 284 AH), is one of the general histories that has been compiled in a combined method; that is it presents a whole coherent account of a historical event by removing the chain of narrator as well as integrating several records of a same event. There are some factors in Tarikh Al-Ya’qubi that make it necessary to retrieve its resources as well as authentication of its narrations: the removal of the chain of narrator, the inconsistency of some reports with the accounts of other well-known contemporary resources (Al-Tabaqat Al-Kubra by Ibn-Sa’d, Tarikh Khalifa Khayyat Ibn Qutaybah’s, Al-Imamah Wa al Siyasah, etc) as well as subsequent authentic (Al- Fotuh Ibn- A’tham, Al-Isti’ab by Ibn Abd Al-Barr, Sharh Nahj Al- Balaghah by Ibn Abi Al-Hadid, etc) and specifically including unheard and Shiite narrations. The main questions of this research include: What are the sources of Tarikh Al-Ya’qubi? Are they sufficiently credible? And most importantly, what was Al-Ya’qubi’s criteria in authenticating the narrations? According to the research findings, although Al-Ya’qubi’s accounts on The year, month and day of Uthman, The first to pledge allegiance (Talha), etc are valid and in line with other sources, his history -influenced by his Shiite attitudes or other unknown factors- sometimes includes different and rare accounts as allegiance of all people by Ali except three people Quraysh, The role of five representatives of Ansar in allegiance by Ali, etc, the resource of which is not known.
ابن ابی الحدید، عبدالحمید هبة الله (1404). شرح نهج البلاغه. قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی.
ابن اعثم، ابو محمد کوفی (1411). الفتوح. تحقیق علی شیری، بیروت: دارالاضواء.
ابن حِبّان، ابوحاتم بُستی (1393ق). الثِقات.حیدر آباد دکن: المعارف العثمانیه.
همو، (1417). السیرة النبویّه و اخبار الخلفاء. تصحیح و تعلیق السید عزیز بکر و جماعة من العلماء، بیروت.
ابن حَجَر، احمد بن علی عَسقلانی (1325). تهذیب التهذیب. بیروت: دارصادر.
ابن سعد، محمد (1410). الطبقات الکبری. تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیه.
ابن الصلاح، عثمان بن عبدالرحمان (1423). معرفة انواع علوم الحدیث. بیروت: دارالکتب العلمیه.
ابن عبدالبَرّ، یوسف بن عبدالله (1412). الاستیعاب فی معرفة الاصحاب. تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت: دارالجیل.
ابن عَدی، ابومحمد جرجانی (1418). الکامل فی ضعفاء الرجال. تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، شارک فی تحقیقه عبدالفتاح ابوسنه، بیروت_ لبنان: الکتب العلمیه.
ابن قُتَیبه، ابومحمد عبدالله بن مسلم دینوری (1410). الامامة و السیاسة. تحقیق علی شیری، بیروت: دارالاضواء.
ابوحاتم، حَنظلی رازی (1271). الجرح و التعدیل. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
ابوشُهبه، محمد بن سُوَیلم (بیتا). الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث. دارالفکر العربی.
بلاذری، احمد بن یحیی (1974). انساب الاشراف. تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
ثعالبی، عبدالملک بن محمد (1413). یتیمة الدَّهر فی محاسن اهل العصر. تحقیق مفید محمد قمحیه، بیروت، لبنان: دارالکتب العلمیه.
جعفریان، رسول (1382). تاریخ سیاسی اسلام، تاریخ خلفا از رحلت پیامبر(ص) تا زوال امویان (11_132ه). قم: دلیل ما.
حاجی زاده، یدالله (1393). «استنکاف ابتدایی و پذیرش نهایی خلافت از سوی امام علی(ع)». فصلنامه علمی شیعهشناسی، 12(46).
خطیب بغدادی، احمد بن علی (1417). تاریخ بغداد. تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیه.
خلیفة بن خیّاط، ابوعمرو ابی هبیره اللیثی العصفری الملقب بشباب (1415). تاریخ خلیفه. تحقیق فؤاز، بیروت: دارالکتب العلمیه.
خویی، ابوالقاسم (1413). معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة.
دارقُطنی، ابوالحسن علی بن دینار بغدادی (1403). الضعفاء و المتروکون. تحقیق عبدالرحیم محمد القشقر، مدینه: مجلة الجامعة الاسلامیة.
دیار بکری، حسین (بیتا). تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس. دارصادر.
دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود (1368). الاخبار الطِّوال. تحقیق عبدالمنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم: منشورات الرضی.
ذهبی، شمس الدین (1382ق). میزان الاعتدال فی نقد الرجال. تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت: دارالمعرفه.
همو (1427). سیر اعلام النبلاء. قاهره: دارالحدیث.
همو (بیتا). المغنی فی الضّعفاء. تحقیق نورالدین عتر.
زرکلی، خیرالدین (1989). الاعلام (قاموس تراجم الاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین). بیروت، لبنان: دارالعلم للملایین.
سجادی، صادق، عالم زاده، هادی (1382). تاریخنگاری در اسلام. تهران: سمت.
سمعانی، عبدالکریم بن محمد (1382ق). الانساب. تصحیح عبدالرحمن یحیی معلمی، هند_ حیدرآباد: مطبعة دارالمعارف العثمانیان.
شیخ طوسی، محمد بن حسن (1373). رجال الطوسی. تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیه.
طبری، محمد بن جریر (1387ق). تاریخ الامم و الملوک. تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: دارالتراث.
عاصی، حسین (1992). الیعقوبیّ، عصرهُ سیرة حیاته، مَنهجهُ تاریخی. بیروت: دارالکتب العلمیه.
العاملی، حسن بن عبدالصمد (بیتا). وصول الاخیار الی اصول الاخبار. تحقیق سید عبداللطیف، کوهکمری، مجمع الذخائر الاسلامیه: مطبعة الخیام.
علی الجعفری، یاسین ابراهیم (1980). الیعقوبیُّ، المؤرّخُ و الجغرافیّ. الرشید.
کَحّاله، عمررضا (1376). معجم المؤلّفین. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
کراچکوفسکی، ایگناتی یولیانوویچ (1379). تاریخ نوشتههای جغرافیایی در جهان اسلامی. ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
کریمی، علی (1385). «چگونگی بیعت با امام علی(ع)». مجله تاریخ اسلام، ش 27.
مسعودی، علی بن الحسین (1409). مُروج الذَّهب و معادن الجوهر. تحقیق اسعد داغر، قم: دارالهجره.
همو، (بیتا). التنبیه و الاشراف. تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، القاهره: دارالصاوی.
نجاشی، احمد بن علی (1365). رجال النجاشی. تحقیق موسی شبیری زنجانی، قم: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیه، مؤسسه النشر الاسلامی.
ندیم، محمد بن اسحاق (بیتا). الفهرست. بیروت: دارالمعرفه.
یاقوت حموی، شهاب الدین (1993) معجم الادباء، تحقیق احسان عباس، بیروت: دارالکتب الحدید.
همو (بیتا). معجم البلدان. بیروت: لبنان.
یعقوبی، احمد بن اسحاق (1379ق). تاریخ الیعقوبی. بیروت: دارصادر.
همو (1374). تاریخ الیعقوبی. ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
Berg, Herbert (2003). Method and Theory in the Study of Islamic Origins. Leiden: Boston.
El-Hibri, Tayeb (2010). Parable and Politic in Early Islamic History: The Rashidun Caliphs. Newyork: Columbia University Press.
Humphreys, R.Stephen (1986), “TA’RIKH”, Encyclopedia of Islam, second edition, Brill, Leiden, 271-280.
Zaman, Muhammad Qasim (1986). “AL-YA’KUBI”, Encyclopedia of Islam. Second edition, Brill: Leide. 257-258.
تاريخ و تمدّن اسلامى Islamic History and Civilization
سال 20، شماره 46، بهار 1403 Vol.20, No.46, Spring 2024
صص 51-68 (مقاله پژوهشی)
تاریخ شروع خلافت امام علی(ع) و بیعت با او:
بازیابی منابع و اعتبارسنجی روایات یعقوبی1
سمیه امین رعیا جزه2
دانشآموخته دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
چکیده
تاریخ یعقوبی اثر احمد بن ابی یعقوب (د 284ه) تاریخی عمومی است که به روش ترکیبی نگاشته شده؛ بدین معنی که با حذف زنجیره اِسنادها و تلفیق محتوای چند روایت از یک رویداد گزارشی واحد و منسجم از آن عرضه کردهاست. در این مقاله، روایات یعقوبی درباره تاریخ شروع خلافت امام علی(ع) و بیعت با او با دیگر منابع تاریخی بررسی و مقایسه شده تا روشن گردد، منابع یعقوبی کدام است؟ آیا این منابع اعتبار و وثاقت کافی دارند؟ و مهمتر اینکه معیار یعقوبی برای گزینش روایات چه بودهاست؟ یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که روایات یعقوبی در باب سال، ماه و روزِ کشتهشدن عثمان، نخستین بیعتکننده (طَلحَه) و... همسو با سایر منابع و معتبر است. البته در جاهایی مانند بیعت همه مردم با علی(ع) جز سه تن از قریش، نقش پنجتن از نمایندگان انصار در بیعت با علی(ع) و... متأثّر از گرایشهای شیعی یا دلایل ناشناخته دیگر گزارشهایی متفاوت و گاه شاذّ ارائه کرده که منبع آنها مشخص نیست.
کلیدواژهها: تاریخنگاری یعقوبی، تاریخ یعقوبی، علی(ع)، تاریخنگاری شیعی، اعتبارسنجی روایات.
مقدمه
احمد بن ابی یعقوب اسحاق بن جعفر بن واضح یعقوبی (د 284ه) معروف به «کاتب عباسی» (خطیب بغدادی، 1417: 1/48) مورّخ، جغرافیدان (زرکلی، 1989: 1/95) و شاعر بودهاست (ثعالبی، 1413: 3/349). وی در عصر دوم عباسی (حک 232-334ه) موفق شد تاریخ جهان را از آغاز (آدم نبیّ ع) تا سال 259ه و اوایل خلافت معتمد عباسی (حک 256-279ﻫ) به رشته تحریر درآورد؛ تاریخ او مشتمل بر دو «کتاب» است: «کتاب اول» به تاریخ قبل از اسلام و «کتاب دوم» به تاریخ اسلام (از تولد پیامبر(ص) تا اوایل خلافت معتمد عباسی) اختصاص دارد (یعقوبی، 1379: 2/5-6). یعقوبی بر خلاف مورخانی چون طبری (د 310ه) که گزارشهای تاریخی را به روش روایی و با سلسله اِسناد و به صورت مُعَنعَن3 گاه از چند طریق، روایت میکنند با مقایسه و ترکیب و ایجاد سازگاری میان روایات گوناگون، واقعه تاریخی را طی یک روایت منسجم گزارش میکند (برای اطلاع از روش یعقوبی در تاریخنگاری به عنوان نمونه نک. سجادی و عالمزاده، 1380: 43-44). مسئله اصلی این پژوهش شناسایی منابعِ ناشناخته و اعتبارسنجی روایات یعقوبی در خصوص تاریخ شروع خلافت امام علی(ع) و بیعت با او است. از آنجا که یعقوبی منابع و اسناد حوادث تاریخی را جز به ندرت ذکر نمیکند، شناسایی کامل این منابع و اسناد دشوار است؛ از این روی، این پژوهش بر آن است تا بر مبنای مطالعات کتابخانهای و روش تاریخی با رویکرد توصیفی _ تحلیلی و با تطابق روایات تاریخی تاریخ یعقوبی در خصوص تاریخ شروع خلافت امام علی(ع) و بیعت با او با منابع تاریخی دریابد منابع یعقوبی کدام است؟ آیا این منابع اعتبار و وثاقت کافی دارند؟ و مهمتر اینکه معیار یعقوبی برای گزینش روایات چه بودهاست؟ در این پژوهش روایات تاریخی برحسب نظم کتاب بررسی شدهاند.
پیشینه پژوهش
در بررسی پیشینه پژوهش درباره یعقوبی و روش او در تاریخنگاری آثاری در دست است: یاسین ابراهیم علی الجعفری در الیعقوبیُّ، المؤرّخُ و الجغرافیُّ (1980)؛ هربرت بِرگ4 در روش و نظریه مطالعه خاستگاههای اسلامی5 (1986)؛ آر.استیفن هامفریز6 در مقالهای تحت عنوان «تاریخ» (1986)؛ محمد قاسم زمان در مقاله «الیعقوبی» (1986) و حسین عاصی در الیعقوبیُّ، عصرُهُ، سیرَةُ حیاتهِ، مَنهَجُهُ تاریخی (1992) بهطور موجز و بیهیچ تحلیلی به رویکرد یعقوبی به تاریخ و گرایش مذهبی-سیاسی وی و تأثیر آن در تاریخنگاری او توجه نمودهاند. همچنین طَیب الحِبری در مَثَل و سیاست در تاریخ صدر اسلام: خلفای راشدین7 (2010) با بررسی گزارشها درباره خلفای راشدین در سنت تاریخنگاری اسلامی، منابع روایی نخستین را فاقد اطلاعات تاریخی واقعی در دوره نخستین اسلامی معرفی کردهاست. افزون بر این، مقالاتی مانند «چگونگی بیعت با امام علی(ع)» (1385) از علی کریمی؛ «استنکاف ابتدایی و پذیرش نهایی خلافت از سوی امام علی(ع)» (1393) از یدالله حاجی زاده به چاپ رسیده که به گزارشهای یعقوبی استناد کردهاند؛اما روایات وی را ارزیابی نکرده و دقت کافی و اهتمام وافی به کار نبستهاند.
منابع یعقوبی و تاریخگذاری رویدادها
در خور ذکر است اگرچه یعقوبی جز در مواردی اندک ضمن نقل روایات، مثلا «گفتگوی عبدالرحمن بن سُوَید با ابوموسی اشعری در جنگ صِفّین» (یعقوبی، 1379: 2/190) به هیچ یک از منابع روایی خود اشاره نمیکند؛ اما میتوان گزارشهای مربوط به تاریخ ولادت، بعثت، ورود به مدینه و رحلت پیامبر(ص) و نیز تاریخ شروع خلافت8 خلفای راشدین (جز ابوبکر) را به دلیل مشخص بودن منبع آنها از بقیه مستثنی کرد (یعقوبی، 1379: 2/8، 22، 41، 113-114، 139، 162، 178)؛ زیرا یعقوبی در تعیین طالع سالها و زمانها و تبدیل ماه قمری به شمسی _ نه در نقل گزارشهای تاریخی _ از مستخرجات نجومی محمد بن موسی خوارزمی (د بعد از 233ه)، ریاضی دان، منجم و مورّخ زمان مأمون عباسی (ندیم، بیتا: 383؛ کراچکوفسکی، 1379: 76-77) و ماشاءالله بن اَثَری (د. حدود 200ه)، حکیم و منجّم یهودی زمان منصور تا مأمون عباسی (ندیم، بیتا: 382؛ کَحّاله، 1376: 8/167) استفاده کردهاست.
تاریخ شروع خلافت امام علی(ع) و بیعت با او
بررسیها نشان میدهد که یعقوبی موضوعات مربوط به تاریخ شروع خلافت علی(ع) و بیعت با او را در یازده روایتِ فاقد سند گزارش کرده و در سه روایت بر نخستین بیعت کننده، طَلحَه، تأکید کردهاست. برای بازیابی منابع این روایات و اعتبارسنجی آنها کتب موثّق و معتبر همعصر و متأخّر از یعقوبی اساس قرار گرفتهاست که شامل سیزده اثر تاریخی: الطبقات الکبری ابن سعد، تاریخ خلیفة بن خیّاط، الامامة و السیاسة ابن قُتَیبَه، انساب الاشراف بلاذری، اخبار الطِّوال دینوری، تاریخ الطبری، الفتوح ابن اعثم، مُروج الذَّهب مسعودی، التّنبیه و الاشراف مسعودی، السّیرة النَّبَویّه و اخبار الخلفاء ابن حِبّان، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ابن عَبدالبَرّ، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و تاریخ الخَمیس فی احوال انفس النفیس دیار بکری میباشد. از آنجا که برخی از این سیزده منبع همه روایات مذکور در تاریخ یعقوبی را نیاوردهاند، در ارزیابی آن روایات فقط از منابعی استفاده شده که درباره هر روایت گزارشی را آوردهاند. در این پژوهش پس از یادکردِ اجمالی یکایک روایات، نخست منبع هر یک از روایات را شناسایی و پس از بررسی و مقایسه آن، دلایل و معیارهای گزینش روایت از سوی یعقوبی بیان میشود.
روایت اول تا سوم: تاریخ قتل عثمان و آغاز خلافت
درباره زمان کشته شدن عثمان دو روایت در تاریخ یعقوبی آمدهاست. در روایت نخست گفته: «عثمان چهل روز محاصره بود و دوازده شب مانده از ذی الحجّه سال 35 در هشتاد و سه سالگی و به قولی هشتاد و شش سالگی کشته شد...»9 و در روایتی دیگر بی اشاره به ماه و روز، قتل عثمان را در سال 35ه دانستهاست (یعقوبی، 1379: 2/176). درباره تاریخ شروع خلافت علی(ع) آمده: «علی بن ابی طالب بن عبد المطّلب، مادرش فاطمه دختر اسد بن بن هاشم بن عبد مناف، روز سه شنبه هفت شب مانده از ذی الحجّه سال 35، و از ماههای عجم در حَزیران به خلافت برگزیده شد؛ و آن روز، خورشید در جَوزاء بود 26 درجه و 40 دقیقه، و قمر در دَلو و 40 دقیقه [برابر با 26 خرداد] و زُحَل در سنبله 25 درجه، و مریخ در جَدی 7 درجه...» (یعقوبی، 1379: 2/178).
همه منابع برآنند که علی(ع) در ماه ذی الحجّه به خلافت رسیده؛ اما درباره زمان قتل عثمان (35 یا 36ه) و تاریخ شروع خلافت علی(ع) اختلاف نظر دارند (ابن سعد، 1410: 3/22؛ خلیفة بن خیّاط، 1415: 180؛ دینوری، 1368: 140؛ طبری، 1387: 4/415-417، 427، 436؛ مسعودی، 1409: 2/349؛ همو، بیتا: 255). بنا بر بررسیها روایت یعقوبی در باب سال، ماه و روز کشته شدن عثمان با روایات طبری همسو است. طبری ده روایت کمابیش متشابه10 آوردهاست. در سه روایت به نقل از راویان ناشناسی، در یک روایت به نقل از جعفر بن عبدالله و با واسطه از عامر بن شَعبی، در یک روایت به نقل از احمد بن ثابت رازی و با واسطه از ابومَعشَر، در دو روایت به مکاتبه از هَنّاد بن سَریّ و با واسطه از ابوعثمان و ابوطلحه، در یک روایت به نقل از زکریا بن عَدی و باواسطه از ابن عقیل، در یک روایت به نقل از هشام بن سائب کلبی11 و در یک روایت به نقل از حارث و با واسطه از مَخرَمة بن سُلَیمان گفته: عثمان در ساعات نخستین یا واپسینِ روز جمعه، 18 ذر الحجّه سال 35ه به قتل رسید [تصادفا همزمان با روز غدیر خم].
بررسیها نشان میدهد که جعفر بن عبدالله بن حَکَم بن سِنان مدنی (د نامشخّص) از اَتباع تابعین و زکریا بن عَدی کوفی (د 212ه) و هَنّاد بن سَریّ (د 243ه) از اتباعِ اتباع تابعین و از ثقات به شمار آمدهاند (ابن حِبّان، 1393: 6/135، 9/246؛ ابن حَجر، 1325: 2/99، 11/71). افزون بر این، احمد بن ثابت رازی از مشایخ ناشناخته طبری بوده و مراد وی از اینکه حارث کدام یک از این دو تن بودهاند: حارث بن اسد مَحاسبی (د 243ه) یا حارث بن مَعقَل هَمدانی (د 256ه) مشخص نیست؛ اما هر دو از راویان ثقه به شمار آمدهاند (ابن حجر، 1325: 2/135). بر پایه این گزارشها به روایات طبری به نقل از راویان ناشناخته (احمد بن ثابت رازی و جز او) نمیتوان استناد کرد.
انطباق روایات یعقوبی در باب سال، ماه و روز کشته شدن عثمان با روایات طبری و درباره تاریخ آغاز خلافت (جز در مورد سه شنبه، روزِ به خلافت رسیدن علی(ع)) با روایات همه منابع و عدم تعارض آنها با دیگر روایات به صحت و قوّت گزارشهای یعقوبی میافزاید.
روایت چهارم: طَلحَه و زُبَیر و مهاجران و انصار با علی(ع) بیعت کردند (یعقوبی، 1379: 2/178).
ماجرای بیعت با علی(ع) را در دیگر منابع به شکلی کاملتر میتوان یافت. بلاذری (1974: 2/210) در دو روایت به نقل از عمرو بن محمد و اسحاق بن یوسف و با واسطه از محمد بن حنفیّه، دینوری (1368: 140) در یک روایت به نقل از راوی ناشناسی و طبری (1387: 4/427-428) در سه روایت کمابیش متفاوت، در یک روایت به نقل از جعفر بن عبدالله و با واسطه از محمد بن حنفیّه و در دو روایت به نقل از جعفر بن عبدالله و با واسطه از ابوبشیر عابدی گفتهاند: پس از کشته شدن عثمان جمعی از صحابه به پیش علی(ع) آمده و گفتند: «ما سزاوارتر از تو به خلافت، کسی را نمیشناسیم؛ پس علی گفت: "بیعت باید عمومی و در مسجد و با رضایت مسلمانان باشد"» و در ادامه تنها در روایت طبری آمده که مردم علی(ع) را وادار به پذیرفتن خلافت کرده و وی با کراهت آن را پذیرفته و با تعهد اینکه مردم کاملا با او همراهی کنند حکومت را قبول کردهاست (همانجاها). افزون بر این، در برخی منابع در اینکه علی(ع) بیعت را متعلّق به اصحاب بدر دانسته (ابن حِبّان، 1417: 2/522؛ دیار بکری، بیتا: 2/262) و هیچ کس را مجبور به پذیرش بیعت نکرده (دینوری، 1368: 143؛ ابن اعثم، 1411: 2/441) تأکید شدهاست.
بنا بر بررسیها روایت نخست یعقوبی با روایت طبری همسو است. در صورتی که منبع روایت طبری و یعقوبی را یکی بدانیم، طبری از جعفر بن عبدالله و با واسطه از ابوبشیر عابدی نقل کرده که پس از کشته شدن عثمان مهاجرین و انصار و از جمله طلحه و زبیر به پیش علی(ع) آمده و بیعت کردند (طبری 1387: 4/427).
روایت پنجم: بیعت طَلحَة بن عبیدالله با علی(ع): «نخستین کسی که با او بیعت کرد و دست بر دست وی زد، طلحة بن عبیدالله بود. پس مردی از بنی اسد گفت: "نخستین دستی که بیعت نمود دستی فلج یا دستی ناقص است"» (یعقوبی، 1379: 2/178).
بررسیها دلالت دارد که روایت دوم یعقوبی با روایات بلاذری و طبری مطابقت دارد. در صورتی که روایت بلاذری را منبع یعقوبی بدانیم، بلاذری (1974: 2/205-207) از خَلَف بن سالم مُخَرَّمی12 و با واسطه از صالح بن کیسان و در صورتی که روایت طبری را منبعی مستقل تلقی کنیم، طبری (1387: 4/428) از عمر بن شَبَّه13 و با واسطه از ابومَلیح آوردهاند که پس از کشته شدن عثمان، طلحه و زبیر با علی(ع) بیعت کردند و وقتی طلحه بیعت میکرد، حبیب بن ذُؤَیب/ قَبیصة بن ذُؤَیب14 گفت: «بیعت از کسی آغاز شد که دستش چُلاق است این کار سر نمیگیرد». در خور ذکر است که طبری در دو روایت، در یک روایت به نقل از زُهری و در روایتی دیگر به نقل از ابن سعد و با واسطه از سعد بن ابی وَقّاص از تعلّل طلحه در بیعت با علی(ع) یاد کردهاست (طبری، 1387: 4/429، 431).
یعقوبی به حکم گرایش شیعی خود و با اعتماد به وثاقت راویان، نخست تنها آن بخش از روایات بلاذری و طبری را آورده که به بیعت طلحه اشاره داشته و از نافرجامی بیعت او سخن نگفته؛ دیگر اینکه برخلاف طبری از تعلّل طلحه یاد نکرده تا جایگاه شایسته علی(ع) را بیش از پیش، ترفیع دهد.
روایت ششم: بیعت مالک اشتر با علی(ع) و تصدّی وی در بیعت از کوفیان است (یعقوبی، 1379: 2/178).
در باب روایت سوم جز از ابن ابی الحدید روایتی در دست نیست: او در ضمن بیان خطبه علی(ع) در ذی قار15 از ابومِخنَف لوط بن یحیی و از او به نقل از زَید بن صُوحان16 روایت کرده که اشتر پس از اقرار به برتری علی(ع) با وی بیعت کردهاست (ابن ابی الحدید، 1404: 1/310).
یعقوبی تنها به نقل روایتی از زید بن صُوحان بسنده کرده و احتمالا به دلیل علائق شیعی و به منظور بارز شدن نقش اشتر یا عدم دسترسی به منبعی دیگر، تصدّی وی از سوی کوفیان را خود به روایت افزوده باشد.
روایت هفتم: بیعت طَلحَه و زُبَیر با علی(ع) و تصدّی ایشان در بیعت از مهاجرین و انصار است (یعقوبی، 1379: 2/178).
درباب روایت چهارم جز از ابن قُتَیبَه، بلاذری و طبری روایاتی در دست نیست: ابن قتیبه (1410: 1/171) به نقل از راوی ناشناسی، بلاذری (1974: 2/209) در یک روایت به نقل از ابومِخنَف و طبری (1387: 4/429) در روایتی به نقل از احمد بن زُهَیر و با واسطه از زُهری از درخواست حکومت کوفه و بصره از سوی طلحه و زبیر یاد کردهاند. افزون بر این، طبری (1387: 4/429-430) در سه روایت، در یک روایت به نقل از احمد بن زُهَیر و با واسطه از زهری و در دو روایت به مکاتبه از هَنّاد بن سَریّ و از او به نقل از شُعَیب و از او به نقل از سیف آورده که طلحه و زبیر نابهدلخواه با علی(ع) بیعت کردند.
بررسیها نشان میدهد که ابومِخنَف لوط بن یحیی (د 157ه) از تابعین کوفی و احمد بن زُهَیر بن عمرو بن خَیثَمَه (د نامشخص) از اتباعِ اتباع تابعین به شمار میآیند (ابن حِبّان، 1393: 8/55). منابع رجالی، احمد بن زهیر را «ثقه» و «صدوق» و لوط بن یحیی را «ضعیف» و «متروک الحدیث»17 دانستهاند (ابوحاتم، 1271: 2/52؛ دارَقُطنی، 1373: 3/128؛ ذهبی، 1427: 7/10). اگرچه هَنّاد بن سَریّ از راویان ثقه به شمار میآید؛ اما به روایاتی که طبری به نقل از سیف بن عمر تَمیمی اُسیدی کوفی از طریق شیخ خود سَریّ نقل کرده به دلیل ضعیف و متروک الحدیث بودنِ سیف (دارقطنی، 1373: 2/157؛ ابوحاتم، 1271: 4/ 278) نمیتوان استناد کرد.
بر پایه این گزارشها اگرچه روایت یعقوبی کمابیش با روایات طبری به نقل از احمد بن زُهَیر مطابقت دارد؛ اما در گزارش یعقوبی تفاوتهایی نیز دیده میشود؛ نخست اینکه از نابهدلخواه بودنِ بیعت طلحه و زبیر سخن نگفته و حتی از درخواست این دو برای حکومت بصره و کوفه یاد نکرده است؛ دیگر اینکه به منظور ارتقاء منزلت علی(ع) و علاقه مهاجرین و انصار به بیعت با او تصدّی ایشان را بر خلاف آنچه طبری و سایر منابع گفتهاند، به روایت افزودهاست.
روایت هشتم: بیعت ابوالهَیثَم بن تَیِّهان، عُقبة بن عمرو و ابوایوب با علی(ع) و تصدّی ایشان در بیعت از انصار و سایر قریش است (یعقوبی، 1379: 2/178).
در منابع اساس این پژوهش، جز از ابن اعثم و ابن ابی الحدید روایتی در دست نیست: ابن اعثم (1411: 2/434) به نقل از راوی ناشناسی و ابن ابی الحدید (1404: 7/36) به نقل از امام باقر(ع) از تمایل پنج تن از انصار (عمّار بن یاسر، ابوالهَیثَم بن التَیِّهان، رفاعة بن رافع، مالک بن عِجلان و ابوایّوب خالد بن زید/ابوایّوب انصاری) به بیعت با علی(ع) یاد کردهاند.
گزارش ابن ابی الحدید به جهت وثاقت راوی معتبر است، از این روی به نظر میرسد یعقوبی با اعتماد به وثاقت راوی و همسویی روایت او با گرایش شیعی خود، این روایت را نقل کرده و به قصد پر رنگ جلوه دادن شایستگی علی(ع) برای خلافت و به منظور بارز نشان دادن تمایل انصار به بیعت با او، اسامی آنها را صرفا محدود به سه تن دانسته و بقیه افراد را حذف کرده و حتی تصدّی ایشان را هم به روایت افزوده باشد.
روایت نهم: بیعت همه مردم با علی(ع) جز سه تن از قریش (مروان بن حَکَم، سعید بن عاص و ولید ین عُقبَه) و دلایل استنکاف ایشان از زبان ولید بن عقبه و پاسخ علی(ع) است (یعقوبی، 1379: 2/178-179).
به نظر میرسد یعقوبی آن بخش از روایت را که ناظر به بیعت همه مردم جز سه تن از قریش است، از منابعی ناشناخته اخذ کرده باشد؛ زیرا گزارشی که او از این افراد به دست داده در دیگر منابع یافت نمیشود. به گزارش ابن سعد چون عثمان کشته شده، فردای آن روز هفت تن از مردم (طلحه و زبیر، سهل بن حُنیف، ابوایّوب انصاری، محمد بن مَسلَمه، زَید بن ثابت و خُزَیمَة بن ثابت) و تمام صحابهای که در مدینه بودند و دیگران با علی(ع) بیعت کردند (ابن سعد، 1410: 3/23). اگرچه در این روایت از بیعت تمام صحابه با علی(ع) خبرداده شده؛ اما در منابع به عدم بیعت عدهای از ایشان با علی(ع) تصریح شدهاست (طبری، 1387: 4/429، 430، 431؛ ابن عبدالبَرّ، 1412: 3/1121).
افزون بر روایات ابن سعد و یعقوبی، در دیگر منابع نیز از بیعت همه مردم با علی(ع) (بلاذری، 1974: 2/210؛ ابن حِبّان، 1417: 2/522) و سخنانی که میان ایشان و علی(ع) ردّ و بدل شده18 خبر داده شدهاست. در خور ذکر است که جعفریان (1382: 2/230) با استناد به روایت یعقوبی و دیگر منابع (ابن سعد، بلاذری و ابن حِبّان) که از بیعت همه مردم و یا بیشتر آنان یاد کردهاند و نیز سخنانی که میان مردم و علی(ع) ردّ و بدل شده بر آن است که «احتمالا کسانی که با علی(ع) بیعت نکردند کسانی باشند که بعدها در جنگ جمل، صِفّین و نهروان شرکت نکردند، نه آنکه در اصل خلافت با علی(ع) بیعت نکرده باشند». ابن عبدالبَرّ (1412: 3/1121) از اینان که بهانه معلوم نبودن طرف حق برای ایشان از همراهی علی(ع) سرباز زدند، با عنوان قاعِدین یاد کردهاست.
چنانکه مذکور افتاد یعقوبی احتمالا به دلیل علائق شیعی و به منظور تأکید بر استحقاق علی(ع) برای خلافت به روایت فوق استناد کرده و متخلّفان از بیعت را صرفا محدود به سه تن از قریش دانسته و از گزارش بقیه روایات صرفنظر کرده باشد. در باب بخش اخیر روایت که ناظر به دلایل استنکاف سه تن از قریش از زبان ولید بن عقبه و پاسخ علی(ع) است، جز از ابن ابی الحدید روایتی در دست نیست: او به نقل از امام باقر(ع) روایتی کمابیش متفاوت با یعقوبی آوردهاست (ابن ابی الحدید، 1404: 7/38-39).
روایت دهم: نقش پنج تن از نمایندگان انصار (ثابت بن قَیس شَمّاس انصاری، خُزیمَة بن ثابت انصاری، صَعصَعة بن صُوحان، مالک اشتر و عُقبَة بن عمرو) در بیعت با علی(ع) است (یعقوبی، 1379: 2/179).
در منابع اساس این پژوهش،جز از ابن اعثم روایتی در دست نیست: او به نقل از راوی ناشناسی روایتی کمابیش مطابق با روایت یعقوبی آورده و از نقش انصار در بیعت با علی(ع) یاد کردهاست. به روایت وی «جماعتی از انصار در مسجد به موافقت گفتند: ای مردمان میدانید عثمان با شما بر چه طریقت زندگی میکرد، اکنون که آن گذشت. فضیلت، کرامت و قرابت علی بن ابی طالب از آفتاب ظاهرتر است و انواع علوم و محاسن اخلاق که در ذات شریف او جاری است از شرح و بیان مستغنی است و انصار گفتند: در آنچه او تیمار کار خلافت دارد چه میاندیشید؟ جمله متفق القول گفتند: ما راضییم و او را مطیع و فرمانبرداریم ...» (ابن اعثم، 1411: 2/435).
به این دلیل که منبع یعقوبی در این روایت مشخص نیست و گزارش ابن اعثم به جهت ناشناس بودنِ راوی ضعیف به شمار میآید، نمیتوان به روایت یعقوبی خاصه نقش پنج تن از نمایندگان انصار در بیعت با علی(ع) حکم قطعی کرد.
روایت یازدهم: هواداری عایشه از طلحه: «عایشه در مکه بود و پیش از کشته شدن عثمان رفته بود پس چون حج خود را به انجام رسانید رهسپار مدینه شد و در بین راه بود که ابن امّ کِلاب به او برخورد، پس به او گفت: عثمان چه کرد؟ گفت: کشته شد. گفت: دور و رانده باد. سپس گفت: مردم با که بیعت کردند؟ گفت: با طلحه. گفت: آفرین بر ذوالاصبَع. گفت: به خدا سوگند دیگر باک نداشتم که آسمان به زمین آید. سپس به مکه بازگشت» (یعقوبی، 1379: 2/179).
در منابع اساس این پژوهش،جز چهار روایت در دست نیست: ابن قتیبه (1410: 1/71) به نقل از راوی ناشناختهای، بلاذری (1974: 2/217-218) به نقل از عباس بن هشام کلبی و با واسطه از ابویوسف انصاری، طبری (1387: 4/449-450) به مکاتبه از هَنّاد بن سَریّ و با واسطه از شَعبی و ابن اعثم (1411: 2/437) به نقل از راوی ناشناختهای گفتهاند: «عایشه در مکه بود و به مدینه میآمد. در راه شنید که مردم با طلحه بیعت کردهاند، خشنود شد؛ اما وقتی شنید با علی(ع) بیعت شده از همانجا به مکه بازگشت و دادِ خونخواهی عثمان را سر داد».
در باب عباس بن هشام بن سائب کلبی و جایگاه روایی او اطلاعاتی در دست نیست؛ اما چنانکه دانستهاست تنی چند از افراد این خاندان، ابونضر محمد بن سائب بن بشر کلبی (د 146ه)، فرزندش، ابومُنذَر هشام بن محمد بن سائب کلبی (د 204 یا 206ه) و عباس بن هشام بن سائب کلبی که بلاذری از وی روایت کرده، یکی از خاندانهای شیعی یا دست کم با گرایشهای شیعی به شمار آمدهاند19 و احتمالا عباس نیز همانند برخی از افراد خاندانش (هشام و محمد)20 به دلیل پایبندیش به روشهای تاریخی و نیز به دلیل گرایشهای شیعی مورد طعن اهل حدیث قرار گرفته باشد.
از آنجا که همه منابع این رویداد را به صورت مطلوب گرایش یعقوبی نقل کردهاند، یعقوبی روایتی حاوی مضمون آن روایات را گزارش کرده؛ اما مایه شگفتی است که چرا بخش اخیر روایت که ناظر به خونخواهی عایشه است در تاریخ او حذف شده یا مغفول ماندهاست؟ به نظر میرسد یعقوبی درصدد بوده تا گرایش مذهبی خود را تا حدی پوشیده دارد و خود را گزارشگری بیطرف نشان دهد؛ چندانکه در موضوع اعطای رایت در غزوَه خَیبَر نیز از ناکامی شیخین در گشودن قلعه قَموص (از قِلاع خیبر) و در هنگام عزیمت پیامبر(ص) به غزوه تَبوک (نهم ه) و گماردن علی(ع) به جای خود در مدینه از حدیث منزلت سخن نگفته (یعقوبی، 1379: 2/56، 67، 75) تا مبادا از سوی مخالفاناش به هواداری متهم شود.
نتیجه
از مباحثی که در این پژوهش بازتاب یافته، به نتایج ذیل دست مییابیم:
1. یعقوبی در درباره تاریخ شروع خلافت علی(ع) و بیعت با او، یازده روایت فاقد سند را گزارش کردهاست.
2. با بررسی دیگر منابع و سیزده تن از منابع او (جعفر بن عبدالله، احمد بن ثابت رازی، زکریا بن عَدی، حارث بن اسد مَحاسبی و...) آشکار میشود که زَید بن صُوحان (د 36ه)، هشام بن سائب کلبی (د 204 یا 206ه) و عباس بن هشام کلبی (د نامشخص) از راویان شیعی یا دست کم با تمایلات شیعی به شمار آمدهاند.
3. امام باقر(ع) (د بین 114-118ه) و جعفر بن عبدالله بن حَکَم سِنان مدنی (د نامشخص) از مشایخ باواسطه یعقوبی بیشترین مقدار روایات را به خود اختصاص دادهاند.
4. به رغم آنکه یعقوبی در هواداری از شیعه و در جهت نشان دادن مخالفت عایشه در قبال انتخاب علی(ع) به موضوع حمایت عایشه از طلحه پرداخته؛ اما از بیان خونخواهی عایشه غفلت کرده و یا روایات او حذف شدهاست.
5. روایات یعقوبی در باب سال، ماه و روز کشته شدن عثمان (جز سه شنبه روزِ به خلافت رسیدن علی(ع)، بیعت طلحه و زبیر و مهاجران و انصار، نخستین بیعتکننده (طَلحَه)، بیعت مالک اشتر، بیعت طلحه و زبیر (روایت چهارم)، بیعت انصار (ابوالهیثم بن تَیِّهان و...)، دلایل استنکاف قریش از زبان ولید بن عُقبَه و حمایت عایشه از طلحه همسو با سایر منابع و معتبر است؛ با این تفاوت که یعقوبی به حکم گرایش شیعی خود، به طرفداری از علی(ع) و در جهت پر رنگ جلوه دادن شایستگی وی برای خلافت و علاقه مهاجرین و انصار به بیعت با او، بخشهای مطلوب خود را از روایات برگزیده و نقل کرده یا به روایات افزودهاست.
6. به روایات یعقوبی در باب بیعت همه مردم جز سه تن از قریش (مروان بن حَکَم و...) و نقش پنج تن از نمایندگان انصار (ثابت بن قَیس، خُزَیمة بن ثابت و...) به دلایل ناشناس بودن منبع او، مغایرت با سایر منابع و یا دلایل ناشناخته دیگر نمیتوان اطمینان یافت و صدور حکم قطعی در صحت یا سقم یا مجعول بودن روایات دشوار است.
کتابنامه
ابن ابی الحدید، عبدالحمید هبة الله (1404). شرح نهج البلاغه. قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی.
ابن اعثم، ابو محمد کوفی (1411). الفتوح. تحقیق علی شیری، بیروت: دارالاضواء.
ابن حِبّان، ابوحاتم بُستی (1393ق). الثِقات.حیدر آباد دکن: المعارف العثمانیه.
همو، (1417). السیرة النبویّه و اخبار الخلفاء. تصحیح و تعلیق السید عزیز بکر و جماعة من العلماء، بیروت.
ابن حَجَر، احمد بن علی عَسقلانی (1325). تهذیب التهذیب. بیروت: دارصادر.
ابن سعد، محمد (1410). الطبقات الکبری. تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیه.
ابن الصلاح، عثمان بن عبدالرحمان (1423). معرفة انواع علوم الحدیث. بیروت: دارالکتب العلمیه.
ابن عبدالبَرّ، یوسف بن عبدالله (1412). الاستیعاب فی معرفة الاصحاب. تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت: دارالجیل.
ابن عَدی، ابومحمد جرجانی (1418). الکامل فی ضعفاء الرجال. تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، شارک فی تحقیقه عبدالفتاح ابوسنه، بیروت_ لبنان: الکتب العلمیه.
ابن قُتَیبه، ابومحمد عبدالله بن مسلم دینوری (1410). الامامة و السیاسة. تحقیق علی شیری، بیروت: دارالاضواء.
ابوحاتم، حَنظلی رازی (1271). الجرح و التعدیل. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
ابوشُهبه، محمد بن سُوَیلم (بیتا). الوسیط فی علوم و مصطلح الحدیث. دارالفکر العربی.
بلاذری، احمد بن یحیی (1974). انساب الاشراف. تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
ثعالبی، عبدالملک بن محمد (1413). یتیمة الدَّهر فی محاسن اهل العصر. تحقیق مفید محمد قمحیه، بیروت، لبنان: دارالکتب العلمیه.
جعفریان، رسول (1382). تاریخ سیاسی اسلام، تاریخ خلفا از رحلت پیامبر(ص) تا زوال امویان (11_132ه). قم: دلیل ما.
حاجی زاده، یدالله (1393). «استنکاف ابتدایی و پذیرش نهایی خلافت از سوی امام علی(ع)». فصلنامه علمی شیعهشناسی، 12(46).
خطیب بغدادی، احمد بن علی (1417). تاریخ بغداد. تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت: دارالکتب العلمیه.
خلیفة بن خیّاط، ابوعمرو ابی هبیره اللیثی العصفری الملقب بشباب (1415). تاریخ خلیفه. تحقیق فؤاز، بیروت: دارالکتب العلمیه.
خویی، ابوالقاسم (1413). معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة.
دارقُطنی، ابوالحسن علی بن دینار بغدادی (1403). الضعفاء و المتروکون. تحقیق عبدالرحیم محمد القشقر، مدینه: مجلة الجامعة الاسلامیة.
دیار بکری، حسین (بیتا). تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس. دارصادر.
دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود (1368). الاخبار الطِّوال. تحقیق عبدالمنعم عامر، مراجعه جمال الدین شیال، قم: منشورات الرضی.
ذهبی، شمس الدین (1382ق). میزان الاعتدال فی نقد الرجال. تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت: دارالمعرفه.
همو (1427). سیر اعلام النبلاء. قاهره: دارالحدیث.
همو (بیتا). المغنی فی الضّعفاء. تحقیق نورالدین عتر.
زرکلی، خیرالدین (1989). الاعلام (قاموس تراجم الاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین). بیروت، لبنان: دارالعلم للملایین.
سجادی، صادق، عالم زاده، هادی (1382). تاریخنگاری در اسلام. تهران: سمت.
سمعانی، عبدالکریم بن محمد (1382ق). الانساب. تصحیح عبدالرحمن یحیی معلمی، هند_ حیدرآباد: مطبعة دارالمعارف العثمانیان.
شیخ طوسی، محمد بن حسن (1373). رجال الطوسی. تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیه.
طبری، محمد بن جریر (1387ق). تاریخ الامم و الملوک. تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: دارالتراث.
عاصی، حسین (1992). الیعقوبیّ، عصرهُ سیرة حیاته، مَنهجهُ تاریخی. بیروت: دارالکتب العلمیه.
العاملی، حسن بن عبدالصمد (بیتا). وصول الاخیار الی اصول الاخبار. تحقیق سید عبداللطیف، کوهکمری، مجمع الذخائر الاسلامیه: مطبعة الخیام.
علی الجعفری، یاسین ابراهیم (1980). الیعقوبیُّ، المؤرّخُ و الجغرافیّ. الرشید.
کَحّاله، عمررضا (1376). معجم المؤلّفین. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
کراچکوفسکی، ایگناتی یولیانوویچ (1379). تاریخ نوشتههای جغرافیایی در جهان اسلامی. ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
کریمی، علی (1385). «چگونگی بیعت با امام علی(ع)». مجله تاریخ اسلام، ش 27.
مسعودی، علی بن الحسین (1409). مُروج الذَّهب و معادن الجوهر. تحقیق اسعد داغر، قم: دارالهجره.
همو، (بیتا). التنبیه و الاشراف. تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، القاهره: دارالصاوی.
نجاشی، احمد بن علی (1365). رجال النجاشی. تحقیق موسی شبیری زنجانی، قم: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیه، مؤسسه النشر الاسلامی.
ندیم، محمد بن اسحاق (بیتا). الفهرست. بیروت: دارالمعرفه.
یاقوت حموی، شهاب الدین (1993) معجم الادباء، تحقیق احسان عباس، بیروت: دارالکتب الحدید.
همو (بیتا). معجم البلدان. بیروت: لبنان.
یعقوبی، احمد بن اسحاق (1379ق). تاریخ الیعقوبی. بیروت: دارصادر.
همو (1374). تاریخ الیعقوبی. ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
Berg, Herbert (2003). Method and Theory in the Study of Islamic Origins. Leiden: Boston.
El-Hibri, Tayeb (2010). Parable and Politic in Early Islamic History: The Rashidun Caliphs. Newyork: Columbia University Press.
Humphreys, R.Stephen (1986), “TA’RIKH”, Encyclopedia of Islam, second edition, Brill, Leiden, 271-280.
Zaman, Muhammad Qasim (1986). “AL-YA’KUBI”, Encyclopedia of Islam. Second edition, Brill: Leide. 257-258.
[1] . تاریخ دریافت: 5/8/1402؛ تاریخ پذیرش: 16/2/1403
[2] . رایانامه: Somayehaminroaya@gmail.com (این مقاله برگرفته از رساله دکتری نویسنده با عنوان «بازیابی منابع و اعتبار سنجی روایات تاریخ یعقوبی: زندگی و کارنامه علی بن ابی طالب(ع)» است که در 19/11/1401 با راهنمایی دکتر هادی عالم زاده و دکتر یونس فرهمند و مشاوره دکتر معصومعلی پنجه در دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران به انجام رسیدهاست.)
[3] . حدیث مُعَنعَن حدیثی است که در سند آن گفته شود: فلانٌ عن فلانٍ؛ بدون اینکه به سَماع یا تحدیث یا اخبار درباره روایت اشخاص معروفی که یاد شدهاند، تصریح شده باشد (العاملی، بیتا: 1/100).
[4] . Herbert-Berge
[5] . Method and Theory in The Study of Islamic Origins
[6] . R. Stephen Humphreys
[7] . Parable and Politic in Early Islamic History: The Rashidun Caliphs
[8] . در خور ذکر است که یعقوبی فقط از حکومت علی(ع) با عنوان «خلافت» یاد کرده و حکومت سه خلیفه پیش از او را «ایام/دوران» نامیده و لقب «امیرالمؤمنین» را نیز تنها برای علی(ع) به کار بردهاست (یعقوبی، 1379: 2/178).
[9] . در ترجمه متن یعقوبی به فارسی عین جملات و عبارات ترجمه شادروان دکتر محمد ابراهیم آیتی بیرجندی در داخل گیومه نقل شده و در مواردی بر حسب ضرورت کلمه یا کلماتی در داخل کروشه به ترجمه او اضافه شدهاست.
[10] . نک به روایت طبری: «قُتِلَ عثمانُ یوم الجمعة ضَحوَةً او فی آخر ساعةِ لِثمانیَ عشرةَ لیلةً مَضَت من ذی الحجّة سنةَ خمسٍ و ثلاثینَ» (طبری، 1387: 4/417).
[11] . ابومنذر هشام بن محمد بن سائب کلبی (د 204 یا 206ه) در شمار بزرگترین مورخان دوره اسلامی است. منابع رجالی شیعی او را از اصحاب امام صادق(ع) دانسته و منابع رجالی سنی و کتب تراجم وی را به دلیل پایبندیش به روشهای تاریخی و نیز به دلیل شیعه بودن یا دستکم گرایشهای شیعی، «ضعیف»، «متروک الحدیث» و «رافضی غیر ثقه» به شمار آوردهاند (ندیم، بیتا: 161-164؛ خطیب بغدادی، 1417: 14/45-46؛ نجاشی، 1365: 434؛ خویی، 1413: 2/336؛ یاقوت حموی، 1993: 6/2799؛ ذهبی، 1382: 5/429-430؛ همو، بیتا: 2/711).
[12] . خلَف بن سالم مُخَرَّمی (د 231ﻫ) از اتباع اتباع تابعینی است که در بغداد اقامت گزید. وی را کثیر الحدیث و از ثقات دانستهاند (ابن سعد، 1410: 7/253؛ ابن حِبّان، 1393: 8/228؛ ابن حجر، 1325: 3/153).
[13] . عمر بن شَبَّه معروف به نُمَیری (د 262ه) ادیب، شاعر و محدّث بصری است. وی را از جمله ثقات به شمار آوردهاند (خطیب بغدادی، 1417: 11/208-209؛ ذهبی، 1427: 1/67).
[14] . ابوسعید/ ابواسحاق قَبیصة بن ذُؤَیب خُزاعی مدنی دمشقی (د 86 یا 87ه) از فقهای بزرگ و مسئول مهر و پست عبدالملک بن مروان (حک 65-86ه) بوده که در واقعه حَرّه مجروح شده و در باب البرید سکنی گزیده بودهاست. جمعی از رجال شناسان مانند مَجالد بن سعید، امام شعبی، ابن لَهیعه و دیگران وی را از علمای امت و داناترین فرد در قضاوت دانستهاند (ذهبی، 1427: 5/162).
[15] . منطقهای بین بصره و کوفه در جنوب عراق است؛ در این منطقه چاه آبی متعلق به بکر بن وائل بوده که ذوقار نام داشتهاست (یاقوت حموی، بیتا: 4/293).
[16] . زَید بن صُوحان (د 36ه ) مکنّی به ابوسلیمان/ابوعایشه از اصحاب امام علی(ع) و از تابعین کوفی به شمار میآید. وی را «کثیر الحدیث» و «ثقه» دانستهاند (ابن سعد، 1410: 6/178؛ ابن حِبّان، 1393: 4/249؛ شیخ طوسی، 1373: 64).
[17] . به راویانی اطلاق میشود که به دروغگویی و جعل حدیث متهم شده و یا به سبب دیگری جَرح شدهاند (ابن الصَلاح، 1423: 246؛ ابوشُهبَه، بیتا: 412).
[18] . بر پایه گزارشهای ابن قتیبه و دینوری آنگاه که علی(ع) مردم را برای آماده شدن و حرکت به عراق دعوت کرده، سعد بن ابی وَقّاص، عبدالله بن عمر و محمد بن مسلمه به پیش وی آمده و علی(ع) به آنها گفته: «سخنی سست از شما به من رسیدهاست که آن را برای شما نپسندیدم. سعد گفت: آنچه گفتهاند درست است شمشیری به من بده که کافر را از مسلمان بازشناسد تا با آن شمشیر در رکاب تو جنگ کنم. عبدالله بن عمر هم گفت: ترا سوگند میدهم که مرا به چیزی که آن را نمیشناسم وادار مکن. محمد بن مسلمه هم گفت: پیامبر به من دستور فرمود با شمشیر خود مشرکان را بکشم و چون نمازگزاران کشته شوند شمشیر خود را به سنگهای کوه احد بزنم و بشکنم و من دیروز شمشیر خود را شکستم و هر سه نفر از پیش علی رفتند. سپس اُسامة بن زَید به حضور علی آمد و گفت: مرا از بیرون آمدن با خودت در این راه معاف دار که من با خداوند عهد کردهام با کسانی که گواهی به وحدانیّت خداوند میدهند جنگ نکنم» (ابن قتیبه، 1410: 1/72-73؛ دینوری، 1368: 142).
[19] . به گزارش ابن سعد،جد محمد، بشر بن عمرو و فرزندانش سائب، عبید و عبدالرحمان در جنگ جمل در کنار علی(ع) میجنگیدند (ابن سعد، 1410: 6/341).
[20] . منابع رجالی سنی و کتب تراجم، هشام را «ضعیف»، «متروک الحدیث» و «رافضی غیر ثقه» دانسته (یاقوت حموی، 1993: 6/2799؛ ذهبی، 1382: 5/429-430؛ همو، بیتا: 2/711) و محمد را «سَبأیی» (رافضی)، «متهم به کذب» و «متروک الحدیث» به شمار آوردهاند (ابن عَدی، 1418: 7/267-267؛ سمعانی، 1382: 11/134؛ ذهبی، بیتا: 2/584).